بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24407
متن پرسش
با سلام: طبق نظر ملاصدرا: صورت شی توسط حواس پنجگانه احساس می شود و این امر با توجه نفس بر حواس پنجگانه اتفاق می افتد و در مرحله بعد تمام ماهیت شی خارجی در ذهن حاضر می شود که این باعث آگاهی نفس می شود و در مرحله بعد نفس از روی صورت های انطباعی حاضر در ذهن، وجود ذهنی مطابق با شی و عین خارجی را بازسازی می کند و ادراک اتفاق می افتد. حال سوال بنده این است که آن صورتهای انطباعی که در ذهن حاضر می‌شوند تا نفس از روی آن وجود ذهنی مطابق با شی خارجی را بازسازی کند چگونه به ذهن منتقل و در ذهن حاضر می شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب سؤال شماره‌ی ۲۴۴۰۱ عرض شد. صورت‌های انطباعی همان انعکاس نوری است که از طریق تطابق عدسی بر روی شبکیه می‌افتد. موفق باشید

24406
متن پرسش
سلام: در جزوه مبانی نظری عرفان در اسلام صفحه ۲ فرمودید حقیقت چیزی نیست که به سراغ ما بیاید. ولی بارها خود فرمودید با این مضمون که انسان گاهی باید منتظر باشد تا حقیقت به صورتهای مختلف به سراغش آید البته پس از آنکه شایستگی را در خود ایجاد کرد. لطفا توضیح فرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر ما آماده شدیم حقیقت مثل نور خورشید بر پنجره‌ی جان انسان تجلی می‌کند. ولی پنجره را باید از کدورات پاک کرد. منظور آن است که نمی‌توان بدون آمادگی منتظر بود. موفق باشید

24405
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: ۱. استاد عزیز در یک سایت مذهبی پرسش و پاسخ در جواب سوالی راجع به برزخ نوشته بود که دو دسته برزخ دارن انسانهای خیلی خوب و انسانهای خیلی بد و انسانهای متوسط در حالتی مثل خواب و بی حسی به سر می برند در برزخ... آیا این حرف درست است؟ ۲. شما در تایید فرمایشتون مبنی بر اینکه بهشت و جهنم از درون انسان نشأت می گیرد به آیه « تطلع علی الافئده» استناد می فرمایید ولی ظاهر آیه به این معناست که عذاب قلبها را احاطه می کند نه اینکه از قلبها ناشی شود (کلمه «علی» آمده و «من» بکار نرفته) لطفا راهنمایی بفرمایید. متشکرم و التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در هر حال چون نفس ناطقه مجرد است و هرگز نابود نمی‌شود بعد از انتقال از بدن به هرحال در برزخ خود زندگی می‌کند. ۲. در این مورد خوب است که به تفسیر آیت اللّه جوادی رجوع شود از آن جهت که بعضاً «علی» اشاره به وجه متعالی و در برگرفتگی می‌دهد و این در درون انسان رخ می دهد. موفق باشید

24403
متن پرسش
سلام استاد روزتون بخیر: شما جوابی به سوال بنده دادید (سوال ۲۴۳۶۶) که با جوابی که به سوال (۲۴۳۸۵) دادید متفاوت است. لطفا پاسخی روشن‌تر با توجه به هر دو سوال بفرمایید. بنده در کل احساس می‌کنم سخنرانی‌های رهبری و دیگر بزرگانی چون استاد پناهیان در مورد وظیفه اصلی زن، با توجه به فضای عمومی جامعه صورت می‌گیرد و فکر می‌کنم اگر با نگاه فلسفی و حذف پیش‌فرض‌ها به این موضوع نگاه شود (نگاهی بالاتر)، نمی‌توان وظیفه اصلی زن را به طور مطلق آنچه که در صورت سوال ۲۴۳۸۵ مطرح شده است دانست. و اگر بر فرض بزرگانی، وظیفه اصلی زن‌ را همسرداری و فرزندداری بدانند آیا ما باید خودمان را از تفکر در مورد این موضوع محروم کنیم و اگر به نتیجه‌ای برسیم که با گفته آنها در تضاد نیست اما همان نتیجه هم نیست ایرادی دارد؟ در ضمن صحبت‌های افرادی مانند استاد پناهیان مخاطب عام دارد و صحبت‌های فلاسفه مخاطب خاص و معمولا مخاطبان این دو طیف در مباحثه با یکدیگر نهایتا به این نتیجه می‌رسند که بحث با یکدیگر بیهوده است چون یکی با استناد به صحبت‌های بزرگان بحث می‌کند و دیگری با فکر تربیت‌شده خودش. و همچنین بنده فکر می‌کنم کسانی که مخاطبشان عموم جامعه هستند، دقت صحبتشان را با توجه به ظرفیت عمومی جامعه تنظیم می‌کنند.  اما مخاطبانی هستند که برای شنیدن نهایت تفکر یک متفکر در مورد یک موضوع خاص به سراغ ایشان می‌روند و صحبت‌های سخنران‌های طیف اول برای مخاطبان طیف دوم کمتر قانع کننده است. لطفا بنده رو راهنمایی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم این بحث، عرضِ عریضی دارد. شاید اگر کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» مطالعه گردد به چشم‌اندازی جهت تفکر در این موضوع بتوان ورود کرد. موفق باشید

24402
متن پرسش
سلام استاد: خواهش می کنم درباره ی پاسخ دو سوال زیر راهنمایی ام بفرمایید و جسارتا اگر خود پاسخ آن را نمی دانید اشخاصی را معرفی بفرمایید که بتوانند در رسیدن به پاسخ صحیح این دو سوال حقیر را راهنمایی فرمایند ۱. آیا مرحوم آیت الله سعادت پرور، عارف بوده اند؟ ۲. اجازه ایی که ایشان به چندتن از شاگردان خود داده اند بدین معناست که تک تک آن عزیزان عارف هستند؟ یا بدین معناست که هرکس تا جایی که خود رسیده است شاگرد تربیت بکند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون بنده با ایشان مأنوس نبودم، نمی‌توانم در این مورد نظر بدهم. ولی کتب ایشان حکایت از کمال علمی و اخلاقیِ ایشان دارد. وجه دوم سؤال نیز برایم مقدور نمی‌باشد. موفق باشید

24401
متن پرسش
جناب استاد با سلام: با توجه به جواب سوال ۲۴۳۹۷ : نفس این صورت ذهنی را حتما از روی داده های حسی یا همان صورت واقع در قوه مربوطه که توسط قوای حسی مثل قوه بینایی احساس شده می سازد، آیا همین داده های حسی یا صورت واقع در قوه بینایی مادی نیست؟ اگر این داده های حسی یا صورتی که در قوه بینایی هست مادی هست که نفس از روی آن صورت ذهنی مطابق با واقع را می سازد که این هم می شود ادراک مادی، چون وقتی می گوییم نفس با استفاده از صورت واقع در قوه بینایی صورت ذهنی مطابق را می سازد پس باید نفس قبل از ساخت صورت ذهنی آن صورت واقع در قوه بینایی را ادراک کرده باشد تا پی به وجودش برده باشد تا بتواند مطابق آن صورت ذهنی بسازد پس ادراک مقدم بر ساخت صورت ذهنی هست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جای خود به طور مفصل بحث شده است که آن‌چه از طریق انعکاس قرنیه به شبکیه می‌رسد طول موجی از نور است و از آن به بعد نیز از شبکیه تا مغز، انعکاسی از الکتریسته است و همه‌ی این‌ها مُعدّات است تا نفس صورتی مطابق خارج ابداع نماید. اولین پیشنهاد بنده مطالعه‌ی کتاب «معرفتِ نفس و حشر» و سیری در آرشیو سؤالات در رابطه با معرفت نفس است. موفق باشید

24400
متن پرسش
با عرض سلام: لطفا شرحی بفرمایید ديوان سعدي/ غزليات/ شماره ٤١٢: آن دوست که من دارم و آن يار که من دانم شيرين دهني دارد دور از لب و دندانم بخت اين نکند با من کان شاخ صنوبر را بنشينم و بنشانم گل بر سرش افشانم اي روي دلارايت مجموعه زيبايي مجموع چه غم دارد از من که پريشانم درياب که نقشي ماند از طرح وجود من چون ياد تو مي آرم خود هيچ نمي مانم با وصل نمي پيچم وز هجر نمي نالم حکم آن چه تو فرمايي من بنده فرمانم اي خوبتر از ليلي بيمست که چون مجنون عشق تو بگرداند در کوه و بيابانم يک پشت زمين دشمن گر روي به من آرند از روي تو بيزارم گر روي بگردانم در دام تو محبوسم در دست تو مغلوبم وز ذوق تو مدهوشم در وصف تو حيرانم دستي ز غمت بر دل پايي ز پيت در گل با اين همه صبرم هست وز روي تو نتوانم در خفيه همي نالم وين طرفه که در عالم عشاق نمي خسبند از ناله پنهانم بيني که چه گرم آتش در سوخته مي گيرد تو گرمتري ز آتش من سوخته تر ز آنم گويند مکن سعدي جان در سر اين سودا گر جان برود شايد من زنده به جانانم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رفیق! دیگه از ما نخواه که تا این‌جاها بتوانیم ورود کنیم و بقیه‌ی کارها معطل بماند. قصه‌ی طرفی که رفته بود سلمانی تا استاد سلمانی موهای سفید او را از موهای سیاه جدا کند را که شنیده‌ای؟ موفق باشید

24399
متن پرسش
سلام بر استاد عزیزم: طبق سوال ۱۵۶۱۸ فرمودید تکنولوژی حجاب اسم قادر است. نمی دانم ولی گمان می کنم این علم حصولی و فلسفه و این نوع دانایی به یک نوع استکبار منتج می شود که ظهور تامه آن در تکنولوژی جدید است. آیا این طوری است؟ یک جا می خواندم که خدا در مدرنیته به اسم قهار ظاهر می شود آیا ارتباطی بین اسم قهار و تکنولوژی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اگر متوجه‌ی حضرت حق و اسم «علیم» او نباشیم، هر علمی موجب نوعی استکبار می‌گردد. ولی اگر علم حصولی و فلسفه را نیز جوابگویی به نوعی استعداد بدانیم که خداوند در انسان قرار داده؛ موضوع متفاوت می‌شود. ۲. به نظر بنده نباید در مورد تکنولوژی، تنها به دنبال یک اسم از اسماء الهی باشیم. موفق باشید

24398
متن پرسش
استاد عزیز سلام: آیا می توان گفت چون نفس از نظر وجودی شدیدتر از اشیا مادی هست و اشیا مادی از نظر وجودی ضعیف تر از نفس هستند نفس می تواند بر آن اشیا تسلط و تصرف داشته باشد و لذا توان ادراک اشیا مادی توسط نفس به دلیل همین شدت وجودی نفس نسبت به اشیا می باشد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم نفس ناطقه از نظر وجودی شدیدتر از اشیاء مادی است ولی بحث بر چگونگی ادراک اشیاء خارجی است. موفق باشید

24397
متن پرسش
استاد گرامی با سلام: نفس برای ادراک اشیا و یا برای دیدن آنها از روی چه چیزی وجود ذهنی می سازد، باید ابتدا چیزی را احساس کند بعد از احساس آن چیز وجود ذهنی را بسازد، یعنی احساس شی مقدم بر وجود ذهنی است، یعنی یه چیزی نفس باید اول دریافت کند تا مطابق آن وجود ذهنی را بسازد، آن چیز دریافتی چیست؟ فرق احساس و ادراک چیست؟ آیا احساس مقدم بر ادراک است و یا نه این دو یکی است؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان از محسوسات از طریق حواس پنجگانه‌ی خود که در خارج هست متأثر می‌شود و این امر موجب می‌گردد تا نفس ناطقه‌ی او آماده‌ی ابداع صورتی شود که مطابق صورت شیئ خارجی است. در این رابطه فرقی بین واژه‌ی «احساس» و «ادراک» نیست. زیرا در هر صورت به نحوی شیئ خارجی را احساس و ادراک کرده است مگر آن‌که بگوییم احساس، آن قسمت از عملیاتی است که شیئ خارجی، نفس را متأثر می‌کند. موفق باشید

24396
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ۱. جایگاه و نقش مزاج در سیر و سلوک کجاست؟ ۲. تا چه اندازه باید روی آن کار کرد و اهمیت داد؟ (مثلا صفراوی مزاج ها زود عصبانی می شوند) اینها را می توان تا چه حد موثر دانست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد نتوانستم به نتیجه‌ی روشنی برسم از آن جهت که حضرت ربّ العالمین با فطرت الهی که به انسان‌ها عطا فرموده و گفته است: «لا تبدیل لخلق اللّه» تمام انسان‌ها در نسبت با سلوک إلی اللّه شرایط مساوی باید داشته باشند. موفق باشید

24395
متن پرسش
سلام: در تفسیر سوره زمر فرمودید «پیامبر الان قیامت شدند ولی جهان دارد قیامت می شود و کی قیامت می شود؟ ما چمیدانیم!». حال سوال من اینست که پیامبر که قیامت شدند زمین قیامتی را چگونه می دیدند در حالی که دارد قیامت می شود و هنوز نشده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که مطابق فرمایش حضرت امام رضا «علیه‌السلام» هم‌اکنون قیامت با تمام ابعاد آن موجود است. در این مورد خوب است به کتاب «معاد» که بر روی سایت هست، نظری بیندازید. موفق باشید

24393
متن پرسش
سلام: علت آن که برخی از عرفا مانند عین القضات همدانی و شیخ فخرالدین عراقی در آثار خود از شیطان به نیکی یاد کردند چیست؟ مخالفان عرفان این مسئله رو یکی از دلایل باطل بودن مکتب عرفا اعلام می کنند، لطفا به این شبهه پاسخ بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم منظور این افراد درست مفهوم نمی‌شود زیرا درست است که بودنِ شیطان لازم است ولی این به معنای خوب‌بودنِ شیطان نیست. موفق باشید

24392
متن پرسش
سلام علیکم استاد: ۱. استاد جان اگر علوم معرفت بخش و حقیقی با نیت غیر الهی کسب شوند آیا منجر به شدیت نفس نمی شوند یا موجب شدیت نفس در جهت قهقرایی می شوند؟ ۲- استاد جان به لطف خدا فایل های معرفت نفس و حرکت جوهری تمام شد و فایل های معاد نیز در حال اتمام است می خواستم لطف بفرمایید و منابعی را برای مطالعه بیشتر در موضوع معاد و برزخ معرفی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. دقت شود که علوم معرفت‌بخش اساساً به ظهور نمی‌آید مگر با صدق نیّت، وگرنه در حدّ محفوظات می‌ماند و شخصیتی به انسان عطا نمی‌کند. ۲. فکر می‌کنم کتاب «معرفتِ نفس و حشر» ظرائف و نکات خفیّه‌ی فراوانی را با شما در میان می‌گذارد. کتاب بر وری سایت هست. موفق باشید

24391
متن پرسش

سلام علیکم استاد گرامی: جناب استاد اگر خاطر شریفتون باشه سال نود و پنج در معیت شما مشرف به پیاده روی اربعین شدم و در حین سفر سفرنامه ای نوشتم که وقتی تقدیم شما کردم منت گذاشتید تقریظی بر اون نوشتید و فرمودید یا چاپش کنم و یا در فضای مجازی در معرض دید علاقمندان قرارش بدم. حقیقتش خیلی دنبال چاپش بودم منتها چون تمام هزینه اش بر عهده خودم بود توان مالی این کار را نداشتم. پارسال می خواستم قبل از اربعین در فضای مجازی نشرش بدم که به علت فوت مادرم روحیه این کار را نداشتم. اما اگه خود امام حسین قبول کنه با اجازه شما مدتیه در فضای اینستاگرتم و تلگرام با آدرس (hampayedel) همپای دل این سفرنامه را نشرش دادم. الان هم مزاحم وقت شریفتون شدم که اگه شما استاد تایید می فرمایید این پیام من در معرض دید سایر مشتاقین و عشاق حسین علیه السلام قرار بگیره شاید به این وسیله حتی یک نفر زائر به این جمعیت باشکوه و عاشق اضافه بشه. سایه لطف شما بر سر ما مستدام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم سفرنامه‌هایی که رفقا در راستای عشق به مولایمان حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» به نگارش درآورده‌اند به یک معنا خودش نوعی زیارت به حساب می‌آید و ما را در فضای اُنس با امام می‌برد. به همین جهت خوب است که رفقا با آن سفرنامه‌ها مأنوس باشند. موفق باشید  

24390
متن پرسش
سلام و ارادت محضر استاد فاضل و مهربان: وقتی قرآن می‌فرماید: «بهشت به اندازه همه آسمان‌ها و زمین است»، یعنی این بهشت برای نفس انسان است. آن قاعده همیشگی‌مان یادمان نرود که این بهشت و جهنمی که در نفس ماست، در همینجا و همین دنیا است، نه نفس ما در بهشت و جهنم. چون نفس وسعتش از بهشت بیشتر است و جایگاهش از بهشت بالاتر. بهشت و جهنم، شئونات و باطن نفس خود انسان هستند. هر چه که انسان در حیات ملکوتی خودش و نیز حیات قیامتی و ابدی خودش می‌بیند، ظهورات و جلوه‌های نفس خودش است. حتی آنچه که انسان در زندگی دنیایی خودش می‌بیند، باز از ظهورات نفس خودش است. لطف بفرمایید ۱. لطفا مطلب فوق را مبسوط توضیح فرمایید. ۲. هربلا یا شادی که سراغ انسان در دنیا می آید ظهورات نفس خودش است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حرف درستی است. بیش از آن را باید به کتاب «معاد» رجوع فرمایید ۲. بهتر است این‌طور بگوییم که هر بلا و شادی که سراغ انسان می‌آید، نفس انسان در به‌وجودآمدنِ آن نقش دارد. آری! در این حالت این نفس انسان است که بالاخره با هویت‌های مختلف با خودش به‌سر می‌برد. موفق باشید

24389
متن پرسش
سلام استاد عزیز: استاد سینه ام تنگ شده بذارید درد و دل کنم مطمئن هم هستم با دعای شما و مخاطبان خوب این کانال گره ما باز میشه استاد جان به ما میگن ازدواج کنید دینتون کامل بشه، حدود ۶ماهه ازدواج کردم احساس می کنم هرچه حال معنوی بود رفته، اعمالم کلیشه ای و بدون ذره ای روح شده، نه نماز شبی، نه خلوتی، نه بی توجهی به دنیا، نه بیداری سحر، نه نافله باحالی، الحمدلله درآمدم خوبه اما همین درامد هم بلای جانم شده، من که از دنیا و ظواهرش روزی متنفر بودم، دغدغه ام شده چرخیدن و نمای ساختمانها مقایسه کردن، خانه ام این مدل بسازم یا آن مدل، شیک بودن و جلب توجه کردن به جانم افتاده، آرامش و بی توجهی به دنیا همش رفته، خانواده خانمم مذهبی هستن اما غیبت کردن و حرف این و آن زدن و ظواهر مادی و مقایسه کردن ها و ظواهر برایشان عادی و مهم هست، ما که نزدیک آنها ساکن شدیم این بلا به جان من هم افتاده. قسطها و بیمه ها و بدهی ها تمام ذهنم مشغول کرده، شب می خواهم چند ساعت زودتر بخوابم سحر دو رکعت نماز و نافله ای بخوانم& تا نگاه می کنم شب نشینیه، ساعت ۱۲/۵ شده حالا آماده خواب میشیم خانم که روزا خوابه تازه سرگرمی هاش شروع میشه، تلوزیون، ظرف شستن، واتس آپ و هزار برنامه. ساعت ۱/۵ تا ۲ تازه بخوابیم، خیلی هنر کنم نیم ساعت بعد اذان بیدار بشم، بعضی روزا هم خیر سرم آفتاب بلنده و بیدار نشدم. ۳ ساله رو کتاب معاد و بازگشت به جدیترین زندگی درجا می زنم هنوزم صوت ۳۰ جلسش مونده، رغبت به کسب معرفت ازم دور شده. مسجد میرم نمازام منتظرم تموم بشه و برم دنبال هیچ و پوچ. خانم فکر کردیم مذهبی درجه یک هست، حافظ کل قرآنه ولی یک بار سراغ قرانش نرفته، فقط نماز و روزه، کارش شده سایتها و مدل ها زیر و رو کردن، حرف این و اون زدن، می ترسم روز بروز رنگ معنویت از زندگیم دورتر بشه، استاد سرتون رو درد آوردم شرمنده، راه کاری بدید، سخنی با ما بگید دل تنگ ما فراخ بشه و در پی بهجت سر از پا نشناسه. استاد ما همیشه بعد از پدر و مادرمون تو دعاهامون اسم شما را می آوریم چندین ساله. یا علی، عبد تشنه رو دعا کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال خودتان باید زندگی خود را در اختیار بگیرید و مطابق برنامه‌ای که از طریق دین به خودتان می‌دهید؛ برنامه‌های قوه‌ی واهمه را کنترل کنید. مؤمن باید برای هر چیزی تعریف داشته باشد حتی برای شب‌نشینی، نه آن‌که بگذارد هرچه پیش آید، خوش آید. موفق باشید

24388
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: طبق نظر ملاصدرا این چیزهایی که ما احساس می کنیم و چیزهایی که می بینیم، ساخته نفس است مطابق با شی خارجی، لطفا در مورد مثلا ادراک و دیدن خودکار روبروی شما یا بنده بفرمایید چه سیری طی می شود تا نفس تصویر خودکار را بسازد مطابق با خود خودکار، لطفا برای بنده این اتفاقی که می افتد و سیری که طی می شود تا این شی روبروی بنده که مثلا خودکار است ادراک شود و دیده شود را توضیح دهید به قول معروف از صفر تا صد ماجرا را توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «معرفتِ نفس و حشر» بحمداللّه در این مورد نکات ارزشمندی را به میان آورده است. کلیّت این مباحث را باید در آن‌جا دنبال کرد. در این‌جا در حدّ جواب یک سؤال ما می‌توانیم وارد شویم. موفق باشید

24386
متن پرسش
سلام استاد: یه سوالی دارم ولی پیشاپیش از محضرتان عذر میخوام بابت اینچنین سوالی که در شأن و جایگاه علمی و معرفتی شما نیست: آیا این درست است که بین بچه های خواهر و بچه های برادرم فرق بگذارم و بگویم چون بچه برادرم از خون خودمان است پس عزیزتر است؟ استاد دیروز به برادرم گفتم که بین بچه های تو و بچه های خواهرم هیچ فرقی نمی گذارم ولی برادرم ناراحت شد و گفت باید بچه برادر رو به خاطر اینکه از خون همدیگه هستین بیشتر دوست داشته باشی. خواهش می کنم راهنماییم بکتید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً این سخن درست نیست. مگر اسلام دینِ نژادی است که به خون اهمیت بدهد؟ ملاک، تقوای انسان‌ها است. موفق باشید

24385
متن پرسش
سلام: عرض ادب و احترام خدمت استاد گران قدر: جناب استاد بنده فکر می کنم با بررسی هایی اساتید گرانقدری چون شما و دیگر بزرگان و سیره بزرگان، آنچه که در جامعه فعلی رخ داده نشأت گرفته از نبود سه عنصر شخصیت حریت و تفکر است که محصول ناکارمدی دستگاه های تربیتی افراد، اعم از خانواده، نهاد های آموزشی و ... می باشد و با ایجاد این عناصر در فرد به عنوان عناصر اصلی تربیت و نیروی محرکه پیشرفت فرد حتی با نبود آموزش ها خود به سمت عقاید، درس، فکر، تلاش و همه مثبت ها البته با شرایط تربیتی و پرورشی گرایش که مد نظر شما و اساتید همچون استاد پناهیان هست می رود حال با این تفاسیری که مجمل بیان شد و سخنرانی رهبر انقلاب در تاریخ ۱۳/۴/۱۳۸۶ در دیدار با نخبگان و دیدار های دیگر که به کرات فرمودند در مهمترین نقش زن که آنچه در درجه اول اهمیت قرار دارد مساله خانواده است و دیگر در مورد تربیت فرزند و... می توان گفت که وظیفه اصلی زن تربیت فرزند و وقتش را صرف او و خانواده کردن است و در صورتی که فرصت اضافه آورد به فعالیت های اجتماعی دیگر به ترتیب اولویت بپردازد؟ ببخشید بابت اطاله کلام. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نیز همین سخن درست است که رهبر حکیم و فرزانه‌ی انقلاب متذکر می‌شوند. مأوای حقیقی و اصلی یک خانم، خانه‌ی اوست می‌ماند که مواظب باشیم با یک جمله‌ی کلیشه‌ای که مثلاً زن باید در خانه‌ی خود بنشیند، او را از سایر فعالیت‌هایی که امروزه بعضاً در بیرون خانه است، محروم نکنیم. کتاب «زن و بازیابیِ هویت حقیقی» که حاصل بیانات رهبر معظم انقلاب است و کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» می‌تواند منشأ تفکر ما در این امر باشد. موفق باشید   

24384
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار. حقیر در حالتی قرار دارم که در محل کار و یا محافل خانوادگی افرادی شروع به اشکال در دین و حکومت اسلامی می کنند. و با ندایی درونی سکوت می شکنم و به مدد الهی در بیشتر موارد آنها را متقاعد می نمایم. اما آنها با اشکال و شبهه ای جدید در روز بعد به همان منوال ورود به بحث و جدل می نمایند و پاسخ مجدد من در طی چندین سال مرا خسته کرده، و وجودم را می آزارد. از طرفی سکوت نمی توان کرد و از طرفی با شروع بحث با این انسانها (که تعدادشان هم بسیار زیاد شده) دلگیر و مبقوض می شوم. از طرفی در کتاب رمضان دریچه رویت در باب شرط رسیدن به روزه واقعی لذت سکوت و بیان داستان حضرت مریم مرا به شدت به چالش کشید، چه کنیم؟ با زخم زبان ها، با کجی ها، با دغدغه اثر گذاری بر قلوبی که شاید بیدار شوند، با سکوتی که در نشکستنش لذت و در شکستنش قبض حاصل می شود. چه کنیم استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها وقتی که انسان‌ها مایل و آماده‌ی شنیدن حقیقت باشند باید با آن‌ها در این موارد سخن گفت وگرنه موجب مراء خواهد شد که در آموزش‌های دینی ما از آن نهی شده است. در هر صورت اگر زمینه‌ی هدایت طرف مقابل نیست و گرفتار ذهنیات لغو خودش می‌باشد، در این موارد به ما فرموده‌اند: «إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً» یعنی چون با سخنان لغو روبه‌رو شدید بزرگوارانه از آن بگذرید. ملاصدرا «رحمةالله‏ عليه» در دومين نكته از نكات نشانه‏ هاى الهام ملك و وسوسه شيطان مى فرمايد: «جدال و ستيز و نظرنمايى همه از وسوسه‏ هاى شيطانى است و دقّت و آرامش و تدبّر، نشانه الهام ملك است، همچنان‏كه بى حوصلگى در درك معارف الهى ريشه در وسوسه‏ هاى شيطانى دارد». خودتان تجربه كرده‏ ايد كه روحيه شيطان، ستيز است و خودنمايى. او در مقابل خداوند كه فرمود به آدم سجده كن، گفت: «انَا خَيْرٌ مِنْه»؛ من بهتر از آدم هستم، چون من از آتشم! هر وقت ديديد دغدغه توجه به حق و اطاعت از حق نداريد، بلكه دغدغه استعلاء و بزرگ‏ كردن خود را داريد تا با بزرگ‏ كردن خود از سبك‏ شدن خود جلوگيرى كنيد، بدانيد كه كارتان شيطانى است و حتماً سبك مى شويد، چون خداوند در مقابل اين كار به شيطان فرمود: «انَّكَ رَجيم»؛ تو از مقام قدس و كرامت بيرون شدى. در روايت از حضرت اباعبدلله عليه السلام داريم: «هر كس مجادله و ستيز را ترك كرد، در واقع ايمان خود را محكم كرده و همراهى دين خود را نيكو داشته و عقل خود را صيانت نموده».[1] چون با ترك جدال و ستيز، قلب آماده الهام ملك‏ مى شود، در آن حال انسان اصلًا جدال و ستيز نمى كند. بعضى مواقع مى خواهيد موضوعى را ثابت كنيد كه حق است، و روشن كنيد رقيب شما بر باطل است، امّا چون روش تان شيطانى است و حالت جدال و ستيز به خود مى گيريد، نتيجه لازم را به ‏دست نمى آوريد، هرچند منطق شما حق بود. در اخلاق اسلامى داريم كه ستيزه و مراء حرام است. امام صادق عليه السلام مى فرمايند: «الْمِراءُ داءٌ دَوِيٌّ وَ لَيْسَ فِي‏الْانْسانِ خَصْلَةٌ بِشَرٍّ مِنْهُ وَ هُوَ خُلْقُ ابْليسَ وَ نِسْبَتُهُ فَلايُماري في ايِّ حالٍ كانَ الّا مَنْ كانَ جاهِلًا بِنَفْسِهِ وَ بِغَيْرِهِ مَحْرُوماً مِنْ حَقايِقِ الدّين»؛[2] جدال و ستيز دردى است بسيار سخت و در انسان، هيچ خصلتى بدتر از آن نيست، و آن صفت ابليس است و منشأ اين صفت اوست، مجادله و ستيز نمى كند در هيچ حالى مگر كسى كه جاهل به نفس خود و جاهل به غير باشد، و از معارف و حقايق دين محروم باشد.» مراء و جدال ما را در معرض ستيزه‏ هاى شيطانى قرار مى دهد و قلب ما را مشغول مى كند، آن ‏وقت نور الهامات ملك در ما مى ميرد، براى همين بعد از مدّتى، عبادت شما تاريك مى شود و ديگر آن صفاى معنوى در روحتان نيست. ريشه ی ‏اين تاريكى را بايد در جدال‏ها و ستيزهايى پيدا كنيد كه شيطان شما را بر آن‏ها واداشته است. نظرنمايى؛ نيز از وسوسه ‏هاى شيطانى است يعنى بخواهيم فكر خود را به رخ بقيّه بكشيم كه اين يك نحوه «رياء» در كلام است و در قيامت به شخص مرائى يا رياكار در نزد ميزان گفته مى شود: ثواب عمل خود را از كسى بگير كه براى او آن عمل را انجام دادى. مسلّم دست او در آن حال خالى خواهد بود، و اين بلايى بود كه شيطان بر سر او آورد، چون مى خواست همچون شيطان به همه نشان دهد: «انَا خَيْرٌ مِنْه». يك ‏وقت مى خواهيم حق ‏نمايى كنيم، در آن صورت بدون مطرح كردن خود، فقط حق را مى نمايانيم و هر چه كمتر خود را مطرح كنيم، بهتر توانسته‏ ايم حق را بنمايانيم. پيامبر خدا صلى الله عليه وآله وسلم خودِ حق برايشان مهم بود و نه استعلاى بر بقيه. حق به‏ خودى خود استعلاء دارد، ولى آن استعلاء و برترى كه ما براى خودمان اراده كنيم براى‏ ما ستيز و شيطنت به همراه مى آورد، ولى اگر خود را زير پا بگذاريم و برتر بودن حق را اراده كنيم برترى حقيقى كه همان حق است در صحنه مى ماند. «كَلِمَةُاللهِ هِيَ العُلْياء»[3] يعنى كلمه و سنّت «الله» تنها و تنها برتر است و بايد انسان‏ها برترى خدا را بخواهند، نه برترى خود را، اگر برترى خود را خواستند، در واقع از برترى حقيقى جدا شده و گرفتار پستى و خوارى شده‏ اند. كسى كه اهل ستيز و جدال است، عملًا خوارى و پستى را طلب كرده است. اگر برترى حق را بخواهيد در مقام تواضع قرار مى گيريد، ولى اگر برترى خود را خواستيد همان برترى، شما را خراب مى كند. مثل اين است كه شما آب را مى خواهيد تا خانه مردم را خراب كنيد، شما عملًا خود آب را نمى خواهيد، بلكه خرابى خانه مردم را مى خواهيد، ولى اين خراب كردن را از طريق آب انجام مى دهيد، اين ديگر آب‏ خواستن نيست، همچنان‏كه برترى خود را خواستن، برترى نيست، برترى ما به عبوديت ما است، خداى ما كه برترى اش در قلب ما براى ما پيدا شد و عظيم بودن او براى ما جلوه كرد، اين بايد براى ما شيرين باشد و نه برترى خودمان. اين از بحث‏هاى دقيق انسان‏شناسى است كه لازم است در جاى خودش دنبال شود. همین‌قدر بدانید که «مراء» ما را از گفت‌وگوهای ثمربخش محروم می‌کند. موفق باشید

 


[1] ( 2)-« مصباح‏الشريعه»، باب مراء، حديث دوم.

[2] ( 1)-« مصباح‏الشريعه»، باب مراء، حديث اوّل.

[3] ( 1)- سوره توبه، آيه 40.

24382
متن پرسش
جناب استاد با عرض سلام و احترام: سوالی را پاسخ فرموده بودید به شماره ۲۴۳۴۴ که در آن مطرح شده بود بزرگواری در حالت ‌کما چیزهایی دیده اند و تجربیاتی داشتند که باعث دین دار شدن ایشان شده است. بنده خیلی مشتاقم جزئیات تجربه ایشان را بدانم چون برای ارائه به افراد منکر خیلی مورد نیاز است و فکر می کنم در جهت آگاهی منجر به هدایت آنها خیلی موثر باشد. اگر ممکن است به هر نحوی از ایشان درخواست شود که توضیح بیشتری در مورد تجربه خود بفرمایند. با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد زیاد است و بعضی از این افراد از آن‌چه دیده‌اند کتاب‌ها نوشته‌اند. قبلاً عرض شد که نباید این نوع رؤیت‌ها را ملاک و حجت برای بقیه پنداشت مگر در همان اندازه که خود فرد به مطالبی می‌رسد. آن‌چه می‌تواند ملاک و حجت ما باشد وَحی الهی است که از طریق پیامبران معصوم به ما می‌رسد. موفق باشید

24381
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر استاد گرانقدرم. آیا واقعا نجوم و ستارگان به معنی واقعی کلمه نه طالع بینی هایی که الان در بازار موجوده میتونن در سرنوشت و کارهای فعلی انسان تاثیر بذارند؟ آیا کسی علم واقعی اش را داشته باشد می تواند پیش بینی هایی داشته باشد؟ رجوع کردن به کسی که مثلا شاگرد اساتید واقعی عرفانست به نظرتون اشکالی داره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این رابطه نمی‌دانم. اساساً به نظر بنده به هیچ وجه علم نجومی که بخواهد در پیش‌بینی امور ورود کند را نمی‌توان قبول کرد. موفق باشید

24380
متن پرسش
استاد گرامی با سلام: با چه استدلالی طبق حکمت متعالیه قائل بودن به ابداع و ساخت صورت محسوس توسط نفس یا همان ایجاد وجود ذهنی توسط نفس برای ادراک به سوفسطایی گری و آیده آلیست منتهی نمی شود؟ آیا خطر ذهن گرایی این تفکر را تهدید نمی کند؟ آیا قائلین به این عقیده و تفکر ناخواسته به دام ایده آلیست نمی افتند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم منظور شما از سوفسطایی‌گری و ایده‌آلیست چیست؟ به هر حال انسان متوجه می‌شود معرفت او از خارج، معرفتی لغو و بیهوده نیست و به دنبال آن است که مبنای آن معرفت را بیابد. به نظر می‌رسد بهترین نگاه برای یافتن آن معرفت چیزی است که جناب صدرالمتألهین فرموده است. آیا  کسی را می شناسید که سخن دیگری در این رابطه داشته باشد تا ما را نسبت به ارتباط وجود ذهنی و وجود خارجی و ارتباط با «واهب الصور» آگاه کند؟ موفق باشید

24379
متن پرسش
سلام استاد عزیز: از یه نفر شنیده بودم که علامه حسن زاده گفته شب ۲۳ ماه مبارک رمضان هر کی موقع قرآن به سر قرآن رو باز کنه و رو سرش بزار. همون صفحه ای که باز شده تقدیر یک سال توش نوشته شده. برای من صفحه اول و دوم سوره ص اومده. نظر شما در مورد این آیات چیه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌توان بر روی این سخن قسم خورد. یک نکته‌ی ذوقی است که نباید ذهن خود را مشغول آن کرد. بنده این سخن را از افراد متفاوتی شنیده‌ام و ربطی به آیت اللّه حسن‌زاده ندارد. موفق باشید

نمایش چاپی