بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13777

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: استاد دو سوال داشتم اولیش مربوط به آقای علی اکبری که در ماهواره ادعای انرژی درمانی میکنه تو جواب قبل گفتین فقط با خیالات بازی می کند ولی قبلا که ایران بود خانه ی یکی از اقوام ما آمد و واقعا قدرت داشت با دست با فاصله چنگال را خم کرد و تقریبا داشتن انرژی قطعی هست از آن طرف این بنده خدا به ظاهر متدین است. می خواستم ببنم اگر انرژی داشته باشد می تواند از تلویزیون و آن طرف دنیا تاثیر بگذارد؟ ادعا می کند تو ساعت خاص با تلپاتی انرژی می فرسد اکثر هم جواب می گیرند و درد و مریضی شان خوب می شود درباره ی این مرد کمی توضیح دهید چون فوق العاده مشهور شده و همه جا حرف از قدرت اوست می شود با توضیح و ادله بیاوردید که بتوانیم دیگران را هم متقاعد کنیم. با تشکر فراوان التماس دعا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که انسان با تمرکز روی پدیده‌ها تأثیر بگذارد، بحث دیگری است که به قدرت نفس بستگی دارد. عرایضی در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و ملک» شده است که می‌تواند مبنای تحلیل این امور قرار گیرد. در ضمن عرایضی در شرح فیلم «سفر به ماوراء» در این مورد شده است. موفق باشید

9630
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: قصد انجام فعالیتهای فرهنگی و سیاسی و آموزشی در دانشگاه داریم. با توجه به اینکه شما با جوانان ارتباط دارید و به نیازهای قشر جوان دانشجو آگاهی دارید، اولا اینکه چه فعالیتهایی را پیشنهاد می کنید؟ ثانیا در رابطه با سیر مطالعاتی و مسابقات کتابخوانی چه کتابهایی را شما پیشنهاد می کنید؟ اگر در قم در رابطه با بحثهای عفاف و حجاب و امر به معروف و نهی از منکر و ازدواج و روابط دختر و پسر و خودشناسی سخنران و استاد و یا موسساتی که در این زمینه ها فعالیت دارند می شناسید لطفا معرفی کنید و همچنین اگر در این موارد کتابی می شناسید لطفا معرفی کنید. من و جمعی از دوستانم دغدغه ی فعالیتهای فرهنگی برای دانشجویان دانشگاهمان داریم ولی نمی دانیم چگونه و از کجا شروع کنیم چون فعالیتهای زیادی در نظر داریم ولی با توجه به محدودیت زمان و بودجه ای که دانشگاه در اختیار می گذارد به دنبال بهترین گزینه ها برای فعالیت در شرایط کنونی دانشگاهها از لحاظ مذهبی و فرهنگی و سیاسی هستیم. لطفا ما را راهنمایی بفرمایید. با تشکر از لطف شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تجربه نشان داده اگر مباحث معرفت نفس و مباحث انقلاب اسلامی را با دانشجویان در میان بگذاریم جواب می دهد و هویتی را که باید در پرتو ارادت و اطاعت از ولایت امر به‌دست آوردند ظهور می‌کند. موفق باشید
7946
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم استاد گرامی بنده دختری سی ساله هستم که هنوز ازدواج نکردم و تمایلی برای ازدواج ندارم . با این مباحث و سیر مطالب شما هم فکر می کنم ازدواج راه رسیدن به کمال نیست . آیا تقدیر بنده این است که مجرد باشم در صورتیکه خواستگار هم زیاد داشتم اما همیشه دچار اضطراب می شدم . آیا این امر جز واجبات دین است و تخطی از آن ناسپاسی در مقابل خداست؟ یا اینکه امیدوار باشم که گره از مشکل باز می شود و هنوز موقع این امر نشده و حضرت حق تقدیر خوبی و ازدواج مناسبی برای بنده رقم می زند ؟آیا دعایی دراین مورد مناسب حال وروز من هست ؟اگر امکان دارد به ایمیل پاسخ را بفرستید .البته با این همه شرح که دادم ناامید از درگاه خدا نیستم .اجرکم عندالله
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: شما به خدا بگویید: «من در هرحال راضی به رضای تو هستم» و در این راستا اگر خواستگار مناسبی آمد بدون دلیل ردّ نکنید و اگر هم خواستگار مناسب نیامد مطمئن باشید خداوند زندگی دیگری برای شما تقدیر کرده و خودش ترتیب بقیه‌ی امور را هم می‌دهد. دعای خاصی نیاز نیست، همین اذکار عام مثل صلوات و «لا اله الاّ اللّه» و «آیت‌الکرسی» با رویکرد رفع حاجت خاص، کارساز است. موفق باشید
5539
متن پرسش
سلام استاد گرامی، عذرخواهم که باز هم مصدع میشوم. پیرو پاسختان به سوال 5493 این جانب به نظر من یک سری مفروضات غلط در این جا وجود دارد. اخوان المسلمین حداقل در زمان محمد مرسی علیه وهابی ها نبود بلکه کاملا به عربستان، قطر و گروه های سلفی تکفیری گرایش داشت. مرسی به شیمون پرز نامه فدایت شوم نوشت و سفارت سوریه را تعطیل کرد و سفارت اسرائیل را باز گذاشت. مسیرهای انتقال سلاح به حماس را قطع کرد. و گذرگاه رفح را نیز باز نکرد و به پیمان کمپ دیوید نیز پایبند ماند. گرایش تمامیت خواهانه مرسی که به دنبال حاکم کردن حزب خود و ایدئولوژی سلفی گری بر جامعه مصر بود نهایتا منجر به شکل گیری اعتراضات شد. تحلیل ها ضد و نقیض است اما آن چه که با واقعیات منطبق است این است که روی کار آوردن یک اخوانی تحصیل کرده امریکا در مصر توطئه امریکا برای حاکمیت اسلام امریکایی-صهیونیستی بر منطقه خاورمیانه بود مانند آنچه در عربستان و ترکیه شاهد آن هستیم. با این حال برای بنده هنوز معنای بیداری اسلامی که رهبری گفتند مبهم است مگر همان طور که گفتم حمایت گروه های مذهبی در مصر از یک اخوانی سلفی-امریکایی را مصداق بیداری اسلامی نگیریم بلکه آن را یک فرایند وسیع تر و با قدمت تر در نظر بگیریم که قرار است به تدریج با کنار زدن گروه های سلفی و بیدار کردن اهل تسنن نسبت به انحراف اسلام خلافتی زمینه را برای گرایش آن ها به اسلام حقیقی که در ایران متجلی است فراهم کند. به نظرم اشتباهی که بعضی ها میکنند این است که دقیقا عین آن چه که در مصر و شمال افریقا اتفاق افتاد را بیداری اسلامی در نظر میگیرند در حالی که هنوز تا بیداری اسلامی حقیقی که به نظرم مورد نظر رهبری است فاصله زیادی داریم و تحولات فعلی فقط زمینه ای است برای گرایش تدریجی اهل تسنن به اسلام واقعی.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه به خوبی متوجه جریان‌های جاری در غرب آسیا هستید. آنچه انتظار دارم از نظر دور ندارید تفاوت بین اشتباه راهبردی است که اخوانی‌ها از دو جهت کردند با ذات اخوان المسلمین. ذات اخوانی‌ها بسیار به انقلاب اسلامی و حرکت حضرت امام نزدیک است به همین جهت ملاحظه می‌کنید در فرصت‌هایی که موقعیت اقتضا کند به انقلاب اسلامی و حضرت امام نزدیک می‌شوند چه در اخوانی‌های تونس از طریق آقای قنوشی و چه اخوانی‌های غزه و از طریق آقای اسماعیل هنیه و چه از طریق اخوانی‌های ترکیه در ابتدای کار حزب توسعه و عدالت و آقای اردوغان و چه اخوانی‌های مصر قبل از گرفتن دولت توسط سخن‌گوی اخوانی‌های مصر. اما اشتباهات راهبردی آن‌ها یکی آن بود که گمان می‌کردند می‌توانند با سیاست عدم تعارض با استکبار جهانی حکومت اسلامی مدّ نظرشان را ادامه دهند که این اشتباه را هم اردوغان و هم مرسی و تا حدّی قنوشی دارند و در همین راستا مرسی در مصر تا حدّی با سلفی‌ها کنار آمد و هم در مورد کمپ‌دیوید کوتاهی کرد، و اشتباه دوم که مخصوص اخوانی‌های مصر بود به قبضه‌درآوردن دولت از طریق صرفاً اخوانی‌ها، ولی بعد از جریان های اخیر مصر همه‌ی اخوانی‌های منطقه به شکل‌های مختلف در حال بازخوانی اشتباه راهبردی اولشان هستند و از این جهت ملاحظه می‌کنید که پرچم‌های آمریکا و اسرائیل و سعودی توسط اخوانی‌ها در مصر آتش زده می‌شود و شعار مرگ بر آمریکا سر داده می‌شود و سران اخوانی مصر کودتای ارتش را آمریکایی اسرائیلی می‌دانند و اردوغان می‌گوید کودتای ارتش در مصر با برنامه‌ریزی اسرائیل انجام شد. این نشان می‌دهد که آینده، اخوانی‌ها با تحلیل دیگری در سراسر منطقه به صحنه می‌آیند. موفق باشید
5216
متن پرسش
چگونه و با طرح چه مباحثی می توان دولت را در مسیر ایجاد تمدن اسلامی هدایت کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان روشی که رهبری عزیز انجام می‌دهند و سعی می‌کنند هدف اصلی مورد غفلت قرار نگیرد وظیفه‌ی ما است آنچه رهبری متذکر می‌شوند را نگذاریم در جامعه مورد غفلت قرار گیرد و گرفتار حاشیه‌ها بشویم. موفق باشید
4227

رفع غضببازدید:

متن پرسش
باعرض سلام وخسته نباشید محضر استاد گرانقدر. اینجانب خیلی زیاد بدخلق وعصبی هستم وباکمترین چیزی غضب وپرخاشگری می کنم وخیلی ازاین قضیه رنج میبرم. احادیث و گفته های زیادی در رابطه با غضب مطالعه کرده ام ولی نمی توانم با توجه به این که این بیماری ارثی وخانوادگی می باشدودرکل همه اعضاء مبتلا هستند راه درمان قطعی چیست
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال اگر هم ارثی باشد می توانید آن را رفع کنید پیشنهاد می کنم کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» حضرت امام خمینی«رضوان‌الهح‌تعالی‌علیه» را مطالعه بفرمایید. موفق باشید
1179

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما اگر کسی پس از ارتکاب گناه توبه کند و توبه اش مقبول درگاه حق واقع شود، آیا به این معنی است که آثار وضعی گناه که در وجود شخص اثر گذاشته از بین می رود؟ آیا اگر اثار وجودی گناه را در خودمان حس کردیم میتوانیم نتیجه بگیریم که توبه ی ما پذیرفته نشده است؟ اگر اینطور نیست پس حدیث پیامبر (ص) که میفرمایند هر کس توبه کند مانند کسی است که آن گناه را انجام نداده چیست؟! ( برای بنده به شخصه اینطور بوده است که پس از توبه باید با تزکیه و مراقبه بیشتر خود را به مرتبه ای که قبل از گناه در آن بودم برسانم) با تشکر
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی بنا به قول رسول خدا «صلی‌الهز‌علیه‌وآله» توبه از گناه همانند وقتی است که انسان گناه را مرتکب نشده، هنر انسانی که توبه کرده است آن باید باشد که بر توبه‌ی خود پایدار بماند و نگذارد صورت ذهنی گناه قوت بگیرد تا آرام آرام صورت ذهنی گناه نیز ضعیف و محو شود. موفق باشید
959

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز چرا آیت الله خامنه ای را ولی امر مسلمین می نامیم در حالی که اکثر مسلمانان اهل سنت هستند؟ برخورد امام زمان در هنگام حکومت با پیروان مذاهب دیگر یا کسانی که نخواهند به اسلام روی آورند چگونه خواهند بود؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی ائمه‌ی هدی«علیهم‌السلام» در زمان غیبت، فقیه جامع شرایط را حاکم بر امور مسلمین کرده‌اند. خوب است که برادران اهل سنت به این موضوع فکر کنند آیا بهتر از این جهت امور جوامع اسلامی ممکن است؟ همین طور که بنا به سخنگوی اخوان‌المسلمین سخنان مقام معظم رهبری«حفظه‌الله‌« که به مردم مصر به زبان عربی ایراد کردند در تصمیم مردم مصر بسیار کارساز بود. موفق باشید
858

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله باسلام خدمت استاد در سلسله بحث های مدرنیته وتوهم در جلسه سیزدهم روایتی از امام باقرعلیه السلام با مضمون روح زمانه که حضرت داستان شاه و دانشمند را تعریف میکنند مطرح میشود میخواستم منبع این روایت معرفی شود با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: روایت در کتاب الکافی، ج‏8، ص: 363 و منتهی‌الآمال، انتشارات اسلامیه، تألیف شیخ عباس قمی، ج 2، ص 377و376. می‌باشد. در ضمن در جلد دوم کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» تحت عنوان نقش روح زمانه در صفحه 502 تمام روایت از کتاب منتهی‌الآمال مرحوم شیخ عباس قمی آورده شده است. موفق باشید
23135
متن پرسش
با سلام: اگر ممکن است متنی را که در رابطه با آیات مربوط به جناب هابیل و قابیل در جلسه خواندید را برای بنده ارسال فرمایید. با تشکر
متن پاسخ

بسمه تعالی سلام علیکم  متن درخواستی تقدیم می شود . موفق باشید

چه کنیم تا قابیل نباشیم؟

باسمه تعالی

«وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ. لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَني‏ ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمينَ. إِنِّي أُريدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمي‏ وَ إِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمينَ».(مائده/ آیات 27 تا 29)

و داستان دو فرزند آدم را به حقّ بر آن‌ها بخوان: هنگامى كه هر كدام، كارى براى تقرّب (به پروردگار) انجام دادند؛ امّا از يكى پذيرفته شد، و از ديگرى پذيرفته نشد؛ (برادرى كه عملش مردود شده بود، به برادر ديگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم كشت!» (برادر ديگر) گفت: «(من چه گناهى دارم؟ زيرا) خدا، تنها از پرهيزگاران مى‏ پذيرد! (27) اگر تو براى كشتن من، دست دراز كنى، من هرگز به قتل تو دست نمى‏ گشايم، چون از پروردگار جهانيان مى ‏ترسم! (28) من مى‏ خواهم تو با گناه من و خودت (از اين عمل) بازگردى (و بار هر دو گناه را به دوش كشى)؛ و از دوزخيان گردى. و همين است سزاى ستمكاران! (29)

۱. قهرمانیِ هابیل، قهرمانیِ مرد جنگجو نیست، بلکه حماسه‌ی یک شهید است تا در راهِ مقصود هرگز ایمان را ویران نکند.

۲. بالاترین نیرو در عین تواضع و فروتنی و نه فرومایگی، ظهور می‌کند. در این حالت آن‌چه خدایی است پیش می‌آید.

۳. هابیل قهرمانی است که از خون و حرصِ فرومایه که به قدرت حرص دارد، پاک است. قهرمانی است خالی از خشونت، برای آن‌که شعله‌ی مقدس ایمان همواره روشن بماند.

۴. در کربلا عطشِ شهیدشدن در میان بود. هابیل می‌داند با این نحوه شهادت چه جبهه‌ای را می‌گشاید. دفاع در عین انتخاب شهادت. زیرا اگرپیش‌دستی نکنی و او را نکشی، شهیدت می‌کنند و لذا امام پیشنهاد زُهیربن‌قین را برای پیش‌دستی و شکست سپاه حرّ نپذیرفتند تا شروع‌کننده‌ی جنگ نباشند. این یعنی باید فراسوی مرگ فکر کرد.

۵. با قدرت‌نمایی قابیل آن‌چه می‌ماند نیست‌انگاری است، ولی با برخورد جناب هابیل آن‌چه می‌ماند کرامت است و بزرگواری، بدون آن‌که ذلت و خواری در میان آید و این‌کار از جابه‌جاکردنِ کوه‌های بلند سخت‌تر است که چگونه اخلاق را در هویتی کریمانه پایدار نگه داشت و نه اخلاقِ ترسوها و ذلیل‌ها. تاریخ کریمانه‌ای که حضرت روح اللّه خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این دنیای قابیلی به میان آورد تا ریشه‌ی هرگونه نیست‌انگاری کنده شود.

۶. هم ریشه‌ی نیست‌انگاریِ اراده‌ی معطوف به قدرت و هم ریشه‌ی نیست‌انگاریِ انفعالیِ ظلم‌پذیر که جریان غرب‌گرای ما بدان مبتلا است، خواستارِ نیستی ما می‌باشد و ریشه در فرهنگ قابیلی دارد.

۷. جریان نیست‌انگاریِ انفعالی به‌زعمِ خود می‌خواهد نه قابیل باشد و نه هابیل، و این یعنی فرار از هر مخاطره‌ای که قابیلیان منشاء آن هستند، و این یعنی فروافتادن در برهوتِ بی‌ارزش‌شدن برترین ارزش‌های فراحسّی و ماندن در حوزه‌ی نفی و انکارِ هر امر مقدس. این یعنی ندیدنِ جایگاه هابیل که محل ظهور تقواست و ندیدن امام حسین «علیه‌السلام» که محل تقابل با یزید است و ندیدنِ نظام اسلامی که نظام استکباری آن را نادیده می‌گیرد. این یعنی هنوز هابیل و هنوز قابیل، و هنوز این قابیل است که در اوج بی‌خردی، کارِ زشت خود یعنی تجاوز به یمن را با هزار رسانه و ثروت نمی‌تواند پنهان کند و هر روز خوار و خوارتر می‌شود؛ «فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمينَ».

۸. تواناییِ بشری تنها در حوزه‌ی إعمالِ قدرت قابیلی نیست که امروز عَمالقه به میدان آورده‌اند و شما بنی‌اسرائیلیان از ترس آن‌ها به زعیم خود یعنی حضرت موسی«علیه‌السلام» می‌گویید: ما هرگز وارد آن شهر نمی‌شویم تا زمانی که آن‌ها در آن شهر قرار دارند «إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ما دامُوا فيها»(مائده/24).

۹) استمرار إعمال قدرت قابیلی ناپایدارترین نحوه‌ی بودن است و همواره نحوه‌ای از ندامت را به دنبال دارد از آن جهت که به آن‌چه می‌خواستند هرگز نمی‌رسند، چه آن قابیل، یزید باشد و چه شاه و چه صدام و چه آل سعود و چه آمریکا؛ و به همین جهت به فریب‌کاری دست می‌زنند زیرا کار خود را باید پنهان کنند و در این کار، فریب‌کاری برایشان ضرورت می‌یابد و سقوط‌شان نیز از همین‌جا شروع می‌شود.  

۱۰) چه کنیم که با نظر به سیره‌ی خاصّ حضرت هابیل، قابیل نباشیم؟

۱۱) همه می‌خواهند هابیل باشند، ولی هابیل‌شدن راه و رسم خاصّی دارد که در آیات 28 و 29 سوره‌ی مبارکه‌ی مائده متذکر آن است.

۱۲) قابیل پشیمان شد ولی نه از آن کاری که کرده بود، بلکه از آن‌که نتوانست به جای آن کلاغ، خودش جسد برادر را پنهان کند، «فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمينَ (31) زیرا کار زشت او نسبت به برادرش روی دستانش مانده بود. و خداوند بالاخره ورود می‌کند و در این موارد هم نیز جهان را در اختیار زشت‌کاریِ زشت‌کاران قرار نمی‌دهد.

۱۳) قابیل به نهایتی می‌اندیشید که نهایت نبود و پشیمانی او از آن جهت برایش پیش آمد که متوجه شد حساب همه‌جا را نکرده بود، نه آن‌که چرا به چنین کاری دست زد.

۱۴. وای اگر هابیل که معنیِ زندگی است در همه‌ی ابعادِ آن، به معلمی تبدیل شود که تنها به ما توصیه‌های اخلاقی می‌نماید. معلمی که آینده‌نگری در او کاسته شده است. فضیلت‌های هابیل برای ساختنِ یک آینده‌ی متعالی است و لذا متوجه است بنا نیست به اسم توصیه های ساده‌ی اخلاقی، صمیمیت بمیرد. او می‌خواهد بنیان‌گذارِ صمیمیت برای همه‌ی بشریت باشد و لذا علی «علیه‌السلام» دوسال در جبهه‌ی صفین کار را به درازا می‌کشند که شاید جنگی صورت نگیرد.

۱۵. سخنان هابیل این آغازین انسان، صدای انسانی است که می‌خواهد زندگی را به درستی شروع کند و به همین جهت می‌گوید: «لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَني‏ ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمينَ» (28). و قابیل چیزی جز یک انسانِ ضد زندگی نیست. از سخنان جناب هابیل، نوری از زندگی به درخشش آمده است و این، احتیاط‌کاری نیست، این، استحکامِ شخصیتی است که زندگی را می‌شناسد و می‌تواند از زهر، پادزهر بسازد و در مقابل خصومتی آن‌چنان سهمگین و بی‌دلیل، راهی ماورای آن خصومت به میان آورد. دفاع در مقابل تجاوز، حاشیه‌ی این هماوردی است. حسین «علیه‌السلام» خواست کربلایی بسازد تا معنای زندگی گم نشود. آری! مسلّم آن‌جایی که باید از خود دفاع می‌کرد، فروگذار نکرد.

۱۶. قابیل به «قدرت» می‌آویزد و آل سعود به قابیل، و هابیل به «حقیقت» نظر دارد و حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به حسین«علیه‌السلام».  

۱۷. مگر می‌توانند به خودیِ خود این شهدای ما را با حیله‌ها و رسانه‌های خود پنهان کنند؟ مگر آن خدا که سنگر دیگری برای حضور شهدای ما در فکه و شلمچه و طلائیه گشوده است، به قابیلیان فرصت می‌دهد که از سرِ خود هرکاری بخواهند انجام دهند؟ آن غراب مأمور خدا است تا به قابیلیان بفهماند از شما هیچ کاری ساخته نیست، حتی در پنهان‌کردنِ جنایتی که انجام داده‌اید.

۱۸. آری! قابیل پشیمان است اما نه از کاری که کرده؛ پشیمان است از آن‌که نتوانست به نتیجه‌ای که می‌خواهد برسد. تا سر حدّ مرگ، زخم خورد زیرا خواست تنها با خشم و تحقیر کارِ خود را جلو ببرد و حال در حالِ شکستن است، «فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمينَ». زیرا می‌داند بالاخره دور، دورِ هابیل خواهد شد و کسی سراغ قابیل را نمی‌گیرد. و این است که گفت: «يا وَيْلَتىَ‏ أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ فَأُوارِيَ سَوْأَةَ أَخي‏» وای بر من! آیا من از این‌که همچون این کلاغ باشم و بتوانم این سند رسوایی را پنهان کنم عاجزم؟

۱۹. این ناله‌های فروخورده از رنجی درونی، قصّه‌ی هرکسی است که قابیلی عمل کند و چون خشایارشاه، دریا را تازیانه زند تا از غمی که احاطه‌اش کرده است، رهایی یابد ولی هیچ پاسخی درنیابد. پوچی گلویش را می‌فشارد، زیرا خواست به خدا اعتراض کند چرا قربانی‌اش قبول نشد. با قتلِ هابیل، خواست همه‌ی محراب‌ها را خراب کند تا دیگر قربانگاهی در میان نباشد. چقدر زود سرود پیروزیِ او، مارشِ شکست را به صدا در آورد! «فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمينَ».

 ۲۰. رقصی بر فرازِ زوال، قصّه‌ی قابیلی است که امروز ترامپ نام گرفته است تا هابیلیان، استحکام خود را بر فراز رقصِ شمشیر ترامپ با آل سعود را نشان دهند و نماینده‌ی صلح و دوستی برای انسانیتِ از دست‌رفته باشد.

۲۱. باز می‌پرسم چه کنیم که قابیل نباشیم؟ نه با «لنین‌» شدن در شوروی و نه با «جمال‌عبدالناصر» شدن در مصر و نه با «احمدبن ‌بِلا» شدن در الجزایر و نه با «چگوارا» و «فیدل‌کاسترو» شدن در کوبا، هابیل نخواهیم شد زیرا باز در گردونه‌ی اراده‌ی معطوف به قدرت قدم گذاشته‌ایم و این غیر منطق هابیل است که گفت: «لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَني‏ ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ». باید به راهی قدم گذاشت که حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این زمانه در مقابل بشر امروز گشود و به جناب هابیل اقتدا کرد، وگرنه باز از طریق FITF و برجام، رقصی در فراز پرتگاه به میان می‌آید و باز فریاد در خلأ و قرنی در حالِ زوال و در حال کوری معنوی و تکرارِ سرگردانی بنی‌اسرائیل در سرزمینِ تیه.   

21351
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام و خدا قوت: استاد من که بلد نیستم براتون توی اینجا یه کلیپ ارسال کنم اما به این کانال تلگرامی سری بزنید @ale_kasa کلیپی تاثیر گذار از استاد غفاری هست که غزلی از علامه طباطبائی میخونند (تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت....) و مستمعان به گریه افتاده اند. می خواستم بگم واقعا این طور جلسات و اشعار و این گریه کردن پای این اشعار بلند عرفانی برای امثال بنده که هنوز پله های سلوک رو هم ندیدیم چه برسه به طی کردنش‌، اشکالی داره؟ اگر نداره چرا عارف بزرگ‌ ما آیت الله بهجت این جلسات رو نداشت؟ آدم تحت تاثیر این صدا و الفاظ قرار میگیره چه بخواد چه نخواد اشکش درمیاد. نظرتون (یا نظر افراد دیگه اخه گفتید زیاد در باب موسیقی نظر ندارید) راجع به اینا چیه؟ سوال دومم اینه که نظرتان راجع به این افرادی ک میگم مثبته؟ آیت الله غفاری (کانالشو بالا فرستادم) آیت الله صمدی آملی و یک شخصیت مشکوک تاریخی، حسین بن منصور حلاج، ممنونم ازتون. التماس دعا. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که ذات موسیقی حرام نیست و حتی سروردِ «ای مطهر» را که به ظاهر موسیقی غلیظی هم داشت، امام چندین بار تأیید کردند. می‌ماند که این مسیر تا کجا ما را سیر می‌دهد. آیا از مرتبه‌ی خیال می‌توان از طریق موسیقی به بالاتر سیر کرد؟ موفق باشید

20626
متن پرسش
سلام علیکم: استاد شما در کتاب تمدن زایی تان فرمودیده اید که علم از قطع واقعیات با حقیقت هاست که به دینی و غیردینی تقسیم می شود. این سوال پیش می آید که روش بدست آوردن آن حقیقتِ مطابق با واقعیت مورد نظر چیست؟ و اینکه از کجا بدانیم این واقعیت پیش روی ما، نظر به همان بُعدی از حقیقت دارد که مدنظر ماست؟ سوال دیگر اینکه مطالبی که ما در فلسفه اسلامی تحت عنوان معرفت شناسی مطرح می کنیم اشتراکاتی با فلسفه علم دارد ولی علی الظاهر نظری در این باره اظهار نشده. اگر شما بخواهید نظریه ای در بین مکاتب فلسفه علم به میان بگذارید کدام را انتخاب و یا اساساً چه نظری می دهید؟ باتشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همواره با نظر به «وجود» است که می‌توان واقعیات را، مظاهر وجود دید. و آن‌جا که موضوعِ «وجود» در میان نباشد متوجه بود که اعتباریات در صحنه است که ربطی به حقیقت ندارد 2- منظور شما از اشتراکاتِ معرفت‌شناسی با فلسفه‌ی علم را متوجه نشدم. موفق باشید

19925

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در مورد تفاسیری که ارائه فرمودین یه مشکلی برام پیش اومده، اینکه نمیدونم چطور استفاده کنم ازشون؟ یعنی نمیدونم کدوم سوره درباب چه موضوعی هست؟ مثلا الان که توی مباحث خودشناسی و کتاب برهان و معرفت نفس هستم، کدوم تفسیر به بحث کمک میکنه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سوره‌های قرآن، حقایق وسیع و گسترده‌ای را در مقابل ما قرار می‌دهند و منحصر به یک موضوع خاص نیستند که بخواهیم هر سوره‌ای را به موضوعی منحصر کنیم. موفق باشید

17144

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد حد پرخوری که در اسلام مذمت شده است چقدر است؟ آیا غذا خوردن در سه وعده تا حدی که قبل از سیری دست کشیده شود و به تناسب در طول روز چیزهایی مثل چایی و میوه و از این قبیل خوردن پرخوری حساب می شود؟ با تشکر از استاد عزیز و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به طبیعت خودتان و سنی که در آن هستید دارد. دست‌کشیدن از غذا قبل از سیری و چشاندن طعم گرسنگی به خود و بدن را گرفتار خوردن شیرینی‌جات و تنقلات نکردن، خوب است. موفق باشید

16289

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد: در گفتارتان پیرامون شرح حدیث «جنود عقل و جهل» در باب شکر؛ فرمودین ملاصدرا و غزالی پیرامون شکر صحبت هایی کرده اند، امکان دارد منابع آن را دقیق تر مشخص بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب ملاصدرا به صورت پراکنده نکات بسیار خوبی در آثارش دارد، ولی جناب غزالی در «احیای العلوم» به طور مشخص تحت همین عنوان مطالب خوبی را مطرح کرده است. موفق باشید

16205

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: بنده تا به اینجا فکر کردم که تفسیر صراط مستقیم یعنی محکم و مطمئن حرکت کردن در دین. حال بنده بر این اساس مصداق حرکت مطمئن را اولا استاد اخلاق داشتن و سپس همه استعدادها، توانایی ها، علاقه مندی ها و وظایف شرعی را مشخص کردن و بر اساس آن برنامه ریختن می دانم. مضافا اینکه همه نظرات و عقاید را با مجامع علمی مطرح کردن می دانم. آیا این تفسیر صحیح است؟ و به نظر جنابعالی چه کم دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف و نظر خوبی است. موفق باشید

15475

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و ارادت: استاد ؛ باید در هر هفته باید مطالبی راجع به شناخت خدا، اهل بیت (ع) ،خود و نحوه ارتباط با خود، ارتباط با خدا، ارتباط با اهل بیت (ع) و ارتباط با دیگران بخوانیم یا مطالعه کنیم؟ منظور این است که که اگر یک ماه فقط در موردخودشناسی مطالعه کنیم یا سخنرانی گوش کنیم. شاید صحیح نباشد. بلکه باید در این ماه علاوه بر خودشناسی، مطالبی راجع به نحوه ارتباط با خدا و اهلبیت (ع) و شناخت آنها و نحوه ارتباط با دیگران مطلعه کنیم یا گوش کنیم. آیا با این مطالب موافقید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً این‌طور است. ولی موضوع عنوانِ کتاب و یا سخنرانی ملاک نیست. زیرا در هر متن دینی و یا هر سخنرانی دینی، این اموری که می‌فرمایید نهفته است لازم نیست جداجدا وارد هرکدام بشویم. موفق باشید

12999
متن پرسش
سلام علیکم استاد: آیا عمل انسان چه خیر و چه شر به محض انجام دادن جز نفس انسان می شود؟ اگر اینگونه است در دنیا یا در آخرت؟ 2. در یکی از پرسش و پاسخ ها دیدم فرموده بودید زبان مقدر است. اگر در فکر باشد و به زبان جاری نشد مقدر نیست درست است؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- از آن‌جایی که فطرت انسان با خوبی همراه است عمل خیر او سریعاً در شخصیت او تثبیت می‌شود و عمل شرّ او بنا به روایت، 24 ساعت همچنان هست تا اگر او توبه نکرد و بر آن اصرار داشت جزء شخصیت او می‌گردد 2- با توجه به این‌که حضرت حق در حدیث قدسی می‌فرماید: «انا عند ظنّ عبدی» پس آن‌چه هم در گمان ما می‌گذرد می‌تواند منشأ تحقق باورهای‌مان گردد. موفق باشید

12499

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: نظر شما درباره ی اردو ها چیست؟ توصیه ی حضرت عالی برای بهتر شدن این جور موارد چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم اردو به هر نحوی که جهت یک فعالیت تربیتی و فرهنگی باشد کار خوبی است و موجب رشد روحیه‌ی جمعی و اشتراک در فعالیت‌ها می‌شود. موفق باشید

8181
متن پرسش
با سلام بنده سوالی ارسال کردم ظاهرا برای شما ارسال نشده است حضرتعالی فرمودید زیاد نگران ماهواره ها نباشید چون خدا کسی را که هدایت کرده ماهواره به او آسیب نمی رساند فرمایشتتان درست ولی از آنجا که انسان انتخاب گر دائمی است خطر انحراف انها وجود ندارد؟ آیا این ضرورت پرورش چنین افرادی را کم می کند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده سؤال جنابعالی را جواب دادم ولی چون ایمیل ندارید مجبورید در سؤالات جستجو کنید و به مشکل برخورد کرده‌اید. در هرحال در عین آن‌که بنده مطمئن هستم آن‌هایی که می‌خواهند با این ماهواره‌ها و با فاسدکردن مردم به نتیجه برسند حتماً ناکام می‌شوند همان‌طور که بدتر از آن را در زمان شاه انجام دادند و خدای مقلب‌القلوب همه را خنثی کرد، با این‌همه ما وظیفه داریم که معروف خدا را اظهار کنیم و نهی خدا را گوشزد نماییم و زمینه‌ی اجتماعی نفوذ آن تبلیغات شوم را از بین ببریم. موفق باشید
28341

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: با آرزوی سربلندی و عزت برای ایران اسلامی و رهبری انقلاب و آرزوی عزت و سربلندی برای حضرت عالی. نامه ی سرگشاده ای اخیرا منتشر شد متن اون رو میارم و تحلیل و نظر شما در این خصوص رو می خواستم =============================== بسم الله الرحمن الرحیم محضر مقام معظّم رهبری، آیت الله خامنه‌‌ای، دامت برکاته با اهداء سلام به‌اختصار، مطالبی را در محضر ملت شریف ایران به استحضار عالی می‌رسانم، به امید آنکه در آن درنگ شود و مایهٔ خیر ملت و کشور و جمهوری اسلامی باشد. آنچه از مسموعات و مشاهدات و مطالعهٔ گزارش‌ها و تحلیل‌ها دریافت کرده‌ام آشکارا حاکی از آن است که آنچه در ذهن و زبان بسیاری از مردم و در زندگی آنان می‌‌گذرد زیبندهٔ نظامی نیست که با پرچم اسلام به دنیا معرفی می‌شود: در ذهن این مردم باورهایی که پشتوانهٔ استحکام و نیز مقبولیت و مشروعیت نظام اسلامی بود به گونه‌ای روزافزون آسیب دیده و می‌بیند. بر زبان بسیاری از مردم در کوی و برزن و در برخی محافل و مجالس، سخنانی می‌رود که از عمق بی‌اعتقادی و بی‌اعتمادی نسبت به مدیریت کلان و مدیران کشور حکایت می‌کند. تورم روزافزون، همراه با کاهش درآمد اقشار گسترده، نه‌تنها زندگی امروز مردم را گرفتار دشواری‌های طاقت‌فرسا کرده که ناهنجاری در درون بسیاری از خانواده‌ها را گسترش داده و آنان را نگران آیندهٔ نامعلوم خود و فرزندانشان ساخته است. علاوه بر این مردمِ گرفتار در تلاطم زندگی و مشکلات طاقت‌سوز معیشتی، بسیارند انسان‌های ناراضی از اوضاع فرهنگی و سیاسی که گرفتار بی‌عدالتی‌های غیرقابل‌انکار شده‌اند. البته هنوز کم نیستند کسانی که اصلاحِ امور و تغییر وضع نامطلوب کنونی را از عالی‌ترین جایگاه مدیریت کشور انتظار می‌کشند. در چشم این خیل عظیم، اوضاع غیرقابل‌دوام‌ امروز صرفاً معلول تصمیمات مدیرانی که می‌آیند و می‌روند نیست (که البته این آمدن‌ها و رفتن‌ها هم خارج از چارچوب ارادهٔ عالی و حاکم بر کل مقدرات کشور نیست). از نگاه مردم، شیوهٔ مدیریت در بالاترین سطح، و قدرتِ نافذ آن، نقش‌آفرینِ اصلی در تمام یا اکثر مهامّ امور کشور است. مردمی که چنین انتظاری دارند هرگز الزامات و محدودیت‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی (که البته چهل سال از آن گذشته است) و نیز کینه‌توزی دشمنان انقلاب، به‌ویژه آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی را نادیده نمی‌گیرند. همچنین آنان از پیامدهای دفاع مقدس غافل نیستند و به شهیدان و مجاهدان و نقش‌آفرینان آن حماسهٔ ملی و اسلامی، که فرزندان همین ملت بودند، سپاس و درود بی‌پایان تقدیم می‌کنند. اما همین مردم بر این باورند که مدیریت کشور، به‌ویژه عالی‌ترین سطح آن، باید با ملاحظهٔ همین مشکلات و چالش‌ها شیوه‌ای در مدیریت امور به کار می‌بست که امروز گرفتار این آشفتگی‌های فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و … نمی‌شدیم. اینجانب، با رعایت اختصار، مهم‌ترین مطلب از گفتنی‌های بسیار را که لازم می‌دانستم به عرض رساندم و بیش از این به ملت بزرگوار ایران و حضرت‌عالی تصدیع نمی‌دهم و تنها با یک کلام دیگر سخن را به پایان می‌برم: اگر شیوه‌ای که تاکنون به کار رفته است نتیجهٔ محاسبات متعارف و براساس آراء و تحلیل‌های شناخته‌شده در حکم‌رانی است، پس هستند پرشمار صاحب‌نظرانی که حق دارند و باید مجاز باشند تا زبان و قلم به نقد بگشایند و درست و نادرست این روش را تذکر دهند و اصلاح آن را با تأکید درخواست کنند و نگران پیامدهای ناگوار بهره‌مندی از این حق طبیعی و الهی نباشند. اما اگر مبنای تصمیمات این چند دهه دانسته‌هایی از مبادی غیرمتعارف است که تنها در اختیار خواصی از بندگان خدای متعال است که بنده و امثال بنده هیچ حظّی از آن نداریم و، در نتیجه، آنچه بر کشور و مردم و جمهوری اسلامی می‌گذرد سرنوشتی محتوم و گریزناپذیر است، پس همگان تسلیم امر محتوم و مشیّت الهی خواهیم بود، ان‌شاءالله. از تصدیعی که دادم پوزش می‌خواهم و دوام عمر و سلامتی آن حضرت را از خداوند خواستارم. سید محمد موسوی خوئینی ۹۹/۴/۷
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این افراد نتوانسته‌اند جایگاه تاریخی و حضور تاریخی انقلاب اسلامی را متوجه شوند. جواب آقای محمد ایمانی در کیهان، جواب به جایی بود. گویا بنا بر آن است که آنچه را هم که دشمن بر سر انقلاب اسلامی آورده، رهبری باید جوابگو باشند. نظر جنابعالی را ذیلاً به یادداشت ویژه‌ی امروز روزنامه‌ی کیهان جلب می‌نمایم: موفق باشید

خانه تیمی یا شعبه ایرانی ستاد انتخاباتی ترامپ؟ (یادداشت روز)

تاریخ: ۰۸ تير ۱۳۹۹ 

۱. فضای رسانه‌ای جدید در کنار همه سودمندی‌هایش، بی‌شباهت به بازار آهنگران نیست؛ پر سر و صدا. بازار تحلیل از هر قماش دایر است و گاه چنان‌که به قول معروف؛ «گنه کرد در بلخ آهنگری- به شوشتر زدند گردن مسگری». کسانی می‌گویند نباید نیت‌خوانی کرد. می‌گویند «اُنظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال». اما استناد نصف و نیمه، راه به خطا و مغالطه می‌برد. متن کلام امیرمومنان عليه‌السّلام در کتاب شریف «غُرَرالحکم» چنین است: «خُذ الحكمَهًَْ حَيثُ كانَتْ وَ انْظُر اِلي ما قالَ و لا تنظُرْ الي مَنْ قال. حكمت را هر جا باشد، فرا گير. و نگاه كن به آنچه گفته مي‌شود، نه به گوينده سخن». یا: «خُذِ الحكمَهًَْ ممّنْ اَتاكَ بِها و انظُرْ الي ما قالَ... حكمت را از هر كس كه نزد تو آورد، بگير و نگاه كن به گفته، نه گوينده سخن». حضرت می‌فرماید توقف در گوینده، مانع از گرفتن حکمت نشود. چنانکه فرمود «الْحِكْمَهًُْ ضَالَّهًُْ الْمُؤْمِنِ، فَخُذِ الْحِكْمَهًَْ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ» (حکمت ۸۰ نهج‌البلاغه).
۲. اما حضرت هرگز نفرمود بر انگیزه گوینده چشم ببندید، بلکه بارها انگیزه منافقین را به چالش کشید. وقتی طلحه و زبیر، به‌خاطر ‌اشرافیت‌طلبی شورش کردند، حضرت ساکت ننشست. آنها با وجود مخالفت صریح امیرمومنان (ع)، خلیفه را کشتند، اما چند ماه بعد با عاملان بی‌عدالتی در دربار خلیفه ائتلاف کرده و خونخواه خلیفه شدند! امام در مقابل این فتنه‌انگیزی فرمود «انهم لیطلبون حقا هم ‌ترکوه و دما هم سفکوه». شورشیان خوارج هم- که سران آن با معاویه بسته بودند- پس از آشکار شدن خسارت‌های حکمیت، مدعی «لا حکم الّا لله» شدند که آیه قرآن بود. آنها خود، مذاکره و صلح را تحمیل کرده بودند و حالا می‌گفتند ما توبه کردیم، تو هم که حکمیت را پذیرفتی، باید توبه کنی! امام در اینجا هم فرمود «کَلِمَهًْ حَقٍّ یُرَادُ بِهَا بَاطِل»‌. لا حکم الا لله، کلمه حقی است اما اراده باطل از آن دارند.
۳. تصور می‌شد برخی افراطیون مدعی اصلاحات، فقط به دموکرات‌های آمریکا سرویس می‌دهند. اما شواهد، حاکی از این است که آنها برای ستاد انتخاباتی ‌ترامپ هم پادویی می‌کنند؟ سند اگر می‌خواهید، توییت یک بازداشتی فتنه ۸۸: «پرسش من به‌عنوان یک شهروند از رهبر کشور این است؛ با این همه فشار اقتصادی بر گرده مردم، دلار چند هزار تومان بشود، نرمش قهرمانانه موجه و مذاکره با آمریکا مجاز می‌شود؟». ‌ترامپ نگون‌بخت، چهار ماه مانده به انتخابات، از همه طرف بد آورده است. غیراز ناکامی ‌در عراق و سوریه، او در حوزه تدابیر اقتصادی و بهداشتی نیز در مقابل کرونا ضربه فنی شد و سرانجام، در برابر اعتراضات بی‌سابقه‌تر عاجز ماند. نظرسنجی‌ها شانس پیروزی دوباره ‌ترامپ را ده درصد نشان می‌دهد. در این شرایط، او نیاز به برگ برنده‌ای مانند القای تسلیم ایران و قبول مذاکره با وجود لگدمال شدن برجام را دارد. مردم ما نوعا به این عبرت رسیده‌اند که مذاکره، چیزی جز خسارت نیست. حتی آقای روحانی، مذاکره دوباره را «دیوانگی» خواند. در چنین وضعیتی، وقتی عضو احزاب منحله مشارکت و سازمان مجاهدین، خواستار مذاکره دوباره می‌شود، آیا جز این است که برای ستاد انتخاباتی ‌ترامپ کار می‌کند و می‌خواهد او را به هر قیمت در مسند نگه دارد؟ اگر این پالس، از طرف دوستانش در حزب اتحاد ملت و مجمع روحانیون نیست، چرا آنها این موضع وطن‌فروشانه را محکوم نمی‌کنند؟
۴. فرد دیگری که سوابق نظامی داشته اما به نشریات زنجیره‌ای سرویس می‌دهد، به روزنامه اعتماد گفته است «باید با ‌ترامپ مذاکره می‌‌کردیم و پرچم مذاکره را از دست او می‌‌گرفتیم(!) سؤالي كه طرف ايراني بايد روي ميز مذاكره مي‌گذاشت اين بود كه اگر به توافق رسيديم، چه ضمانتي وجود دارد رئيس‌جمهور بعدي، رفتار شما را تكرار نكند و از توافقی که امضا می‌کنیم، خارج نشود؟». این در حالی است که امثال وی، اگر صداقت و درایت داشتند، تضمین را باید در برجام و از اوباما می‌خواستند. نفر سوم داستان، عضو اولین تیم مذاکراتی روحانی بود و به جرم ارائه اطلاعات محکوم شد. او به روزنامه ایران می‌گوید «اوباما واقعاًً می‌‌خواست طبق تعهدات در برجام همه تحریم‌‌ها را بردارد. او کری را هم به‌عنوان بازاریاب برای ایران، به کشورها فرستاده بود. کری صبح تا شب با همه ملاقات می‌‌کرد و می‌‌گفت با ایران کار کنید، ما شما را مجازات نمی‌کنیم... ما در تاریخ ۴۰ ساله گذشته، مانند اوباما نداشته‌ایم که به‌دنبال تعامل با ایران باشد. با وجود چنین شرایطی امکان مذاکره فراهم نشد... ایران در دوره اوباما فقط مجوز گفت‌‌وگو در موضوع هسته‌ای را به دیپلمات‌های خود داد. به همین دلیل وقوع هرگونه مذاکره‌ در کوتاه‌‌مدت ممکن نخواهد بود». او هیچ وقت پاسخ نمی‌دهد که اگر توافق متقن بود، چرا ظریف دنبال گرفتن تضمین پسابرجامی درباره مجازات نشدن شرکای تجاری ایران بود و هرگز موفق نشد؟ یا اینکه؛ امثال او چرا اصرار داشتند برنامه موشکی و نفوذ منطقه‌ای را هم در مذاکره واگذار کنیم؟ آیا از پروژه تبدیل ایران به لیبی و عراق بی‌خبر بودند؟
۵. نفر چهارم داستان ما، دبیر مجمع روحانیون است. پنج‌شنبه گذشته بود که اکانت توییتر وابسته به وزارت خارجه رژیم صهیونیستی نوشت «مردم ایران از شعارهای جمهوری اسلامی فاصله گرفته‌‌اند. در حالی که حکومت جمهوری اسلامی و مزدوران حقوق‌بگیر او مشغول به خیال‌‌پردازی‌ هستند، خوشبختانه مردم ایران از شعارهای توخالی جمهوری اسلامی فاصله می‌گیرند». به دو روز نکشید که آقای خوئینی‌ها، همین ادعای اسرائیل را عینا تکرار کرد! این اتفاق افتاد تا از یاد نبریم که دو روز قبل از حرمت‌شکنی فتنه‌گران در روز قدس (۲۷ شهریور ۸۸)، وزارت خارجه اسرائیل خواستار شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» در روز قدس شده بود! فتنه را خاتمی، موسوی و موسوی خوئینی‌ها مدیریت می‌کردند و هرگز از حمایت صهیونیست‌ها - که جنبش سبز را سرمایه بزرگ اسرائیل خواندند-  برائت نجستند. ده روز بعد، رابرت گیتس (رئیس ‌سیا و وزیر دفاع در دولت‌های بوش و اوباما) با‌ اشاره به ساختارشکنی روز قدس، به CNN گفت «به‌دلیل شکاف‌‌های عمیق در ایران، تحریم اثرگذارتر از گذشته است. ما شکاف‌‌هایی را شاهدیم که در ۳۰ سال گذشته بی‌‌سابقه است. مخالفان به جای پیگیری رای خود، سیاست‌های کلان حاکمیت را هدف گرفته‌‌اند.» روایت سه هفته بعد روزنامه لس‌آنجلس تایمز، حکایتی جدا و خارج از حوصله این یادداشت است که نوشت نمایندگان سران جنبش سبز از مقامات آمریکایی خواسته‌اند تحریم‌های فلج‌کننده را علیه ایران اعمال کند. چرا برخی تحرکات برخی مدعیان اصلاح‌طلبی، تا این حد هماهنگ با راهبرد آمریکا و اسرائیل یا تسهیل‌کننده آن بوده است؟ چه کسانی شعار صهیونیستی «نه غزه، نه لبنان» را در دهان مدعیان اصلاحات گذاشتند؟ و چرا برخی از همین‌ها (از جمله نفر اول داستان ما) بعدا دوشادوش داعش، اسرائیل و آمریکا، مدافعان حرم را که فرمانده آن سردار سلیمانی بود، کوبیدند؟ آیا تودهنی بزرگ مردم در روز تشییع سردار سلیمانی کافی نبود که دم از فاصله گرفتن مردم از نظام می‌زنند؟
۶. کسی که مشکلات اقتصادی را بهانه عقده‌گشایی نیابتی علیه نظام می‌کند، اگر صداقت داشت، باید رئیس ‌شورای مرکزی مجمع روحانیون (خاتمی) و شورای سیاست‌گذاری منتسب به او را خطاب قرار می‌داد؛ که با کلیشه «تکرار می‌کنم»، لقمه‌های مسموم انتخاباتی را سر سفره مردم گذاشت و شریک اصلی برخی سوءعملکرد‌های اجرایی و پارلمانی است. و برادر خاتمی ‌بود که گفت «اصلاح‌طلبان، تضمین وعده‌های روحانی هستند». چرا نمی‌پرسند ۱۸ میلیارد دلار ارز جهانگیری و ۲۷ میلیارد دلار ارز تخصیص‌یافته به نام صادرات (45 میلیارد دلار)، کجا رفته که کشور باید گرفتار بحران مصنوعی ارز باشد و آقای «نشتی بشکه» (نفر اول داستان ما) بگوید «دلار چند هزار تومان بشود، نرمش قهرمانانه موجه و مذاکره با آمریکا مجاز می‌شود؟»!
۷. مگر در خانه‌های تیمی‌ دائما همدیگر را نمی‌بینند؟ بپرسند فلانی! تو با بهمان دستیار ارشد دولتی و محکوم‌شده در پرونده ارتشاء، چه پیوندی داری که وقتی خرداد ۹۵ از زندان آزاد شدی، بلافاصله به همراه برخی عناصر گروهکی به ملاقات تو آمد؟ خبر نداشتی که او کار چاق‌کن دانیال‌زاده (با چهار هزار میلیارد تومان بدهی) است و رئیس ‌بانک جابه‌جا می‌کند تا او مجبور نباشد پول‌ها را برگرداند؟ در این خانه‌های تیمی‌چند نفر بی‌خبر بودند که دانیال‌زاده و نجفی و...، سرمایه‌گذار ستاد انتخاباتی آنها هستند و خون مردم را در شیشه کرده‌اند؟ خبر ندارند چه کسانی هفت سال به مسکن مهر پوزخند زدند تا قیمت مسکن چهار برابر شد؛ چه کسانی ارز ۴۲۰۰ تومانی دادند و گرفتند؛ کدام مدیران اجازه واردات قاچاق خودروهای لوکس را از مجاری رسمی ‌وزارت صمت دادند؛ کدام مدیران، حقوق و پاداش‌های چند ده تا چند صد میلیون تومانی گرفتند؛ و کدام‌ها، سازمان خصوصی‌سازی را تبدیل به سر گردنه غارت شرکت‌های دولتی کردند؟ با این همه خیانت، منتظر چیزی جز افزایش ضریب جینی (شکاف طبقاتی)، رکود تورمی، رکورد تورم ۵۲ درصدی، ۳۶ پله کاهش رشد اقتصادی و تعطیلی برخی کارخانه‌ها بودند؟!
۸. با این مقدمات، می‌توان فهمید که چرا برخی محافل امنیتی و سیاسی غرب، از قاطعیت قوه قضائیه در مبارزه با فساد دانه‌درشت‌ها و روی کار آمدن مجلسی با‌ترکیب انقلابی ابراز نگرانی می‌کنند، یا تلاش پرحجمی ‌را برای مخدوش نمایاندن روند احیای آرمان‌های انقلاب سازماندهی کرده‌اند. آخرین بار روزنامه انگلیسی گاردین نوشت «دیپلمات‌‌های اروپایی نگران انتخابات سال آینده ریاست‌جمهوری و چشم‌‌انداز سیاسی ایران هستند... آنها معتقدند وضعیت بر خلاف پنج سال قبل پیش می‌‌رود. نگرانی دیپلمات‌‌های اروپایی این است که قدرت جریان‌‌های مخالف غرب، پس از انتخابات مجلس در حال تقویت است. اگرچه میانه‌‌روها تضعیف شده‌، اما کاملاً از ساختار قدرت حذف نشده‌‌اند... اصولگرایان به‌طور فزاینده بر این باورند که رشد آینده ایران نه در دیپلماسی با غرب، بلکه اتکای بیشتر به توانمندی خود است».

محمد ایمانی

24956
متن پرسش
مخاطب این نوشته‌م نمی‌دانم کیست، شاید خدا شاید امام معصوم شاید هم خودِ خودِ خودم که گم شده است: می دانم نمی شود و اصلن شدنی نیست و دارم زر و زور مفت می‌زنم اما دوست دارم بگویم تا همه بفهمند. با صدای بلند هم می‌گویم؛ داد می زنم تا یا گلویم پاره شود یا پرده گوش بقیه ... آخر اگر فکر دل من را نمی‌کنی فکر آبروی خودت را چی؟ فردا درباره‌ت چه می‌گویند؟ حالا من دلم را تخته کنم و چیزی نگویم یا اصلن گفتن و نگفتن من بجایی بر نخورد اما مردم که گوششان دراز نیست، آخر بین خودشان چیزی خواهند گفت! چرا شده‌ای مثلِ دیوار، این دل بی‌صاحب وقتی بهم می ریزد و التماست می‌کند، به پایت می‌افتد چرا تکانی هم نمیخوری بفهمم اصلن شنیده‌ای یا نه! آخر اگر این قدر با دیوار هم صحبت و درد دل می کردم ترک برمی داشت یا تکانی به خودش می داد اما دریغ از همان تکان کوچک. اصلن می دانی چیست؟ ایراد از من است که رک و رو راستم، بلد نبودم شاعری کنم و حرفم را با استعاره و کنایه و این چیزها قشنگش کنم و برایت بفرستم. همان چیزی که بود را ساده و خلاصه شده می گفتم، می دانی چند بار برایت گفته‌ام که دلم تنگ است، صاحب ندارد، بی‌خود شده است، بهم ریخته است، آشفته شده. فایده که نداشته. اصلن همین الان گوش می کنی چه می‌گویم؟ حتما شنیده‌ای که شاعر می‌گوید ما را به خیر تو امید نیست شر مرسان؟ می خواهم بگویم ما را به خیر تو امید هم اگر نباشد حداقل فحشی بده، یا بیا بزن توی گوشم تا بدانم حداقل از من بدت می‌آید، بیا من مثل بچه‌های لوس گوشم را می گیرم جلو تا بزنی سرخ و کبودش کنی اما بدانم در این حد قابل توجه بوده‌ایم. ولش کن هرچه بگویم که فایده‌ای ندارد. ولی بدان که اگر بقیه از حال و احوالی که شب و روز از بی‌توجهی جنابعالی بر من می گذرد با خبر شوند زشت می شود. از ما گفتن بود نگویی که نگفتم. جناب استاد عزیز خواستم بگویم که: دیگر کسی به داد دل ما نمی‌رسد / شب خانه‌زاد ماست، به فردا نمی‌رسد / رودیم، سربه‌زیر و سرازیر می‌رویم / رود شکسته‌ای که به دریا نمی‌رسد / سیبیم، سیب شاخه‌نشینی که از قضا / یک عمر سنگ می‌خورد اما نمی‌رسد / بوی گل و نسیم سحر قسمت شماست / پای بهار ما که به صحرا نمی‌رسد / من با تمام حنجره‌ام داد می‌زنم / یا می‌رسد به گوش شما یا نمی‌رسد / ای ساکنان سایه! شما هیچ‌تر ز هیچ / چشم شما چرا به تماشا نمی‌رسد؟ / حس و حال کسی رو دارم که تو لجن‌زار گیر افتاده و هر چی دست و پا می زنه در نمیاد و منتظر نشسته کسی بیاد بغلش کنه و تیکه شکسته‌‌ی وجودش رو به هم بچسپونه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم شما که با تمام حنجره‌تان داد می‌زنید نباید معلوم کنید قضیه چیست و خود را معرفی نکرده انتظار دارید که گوش بنده بشنود؟ معلوم است باید این‌گوش به گوینده‌ای گوش بسپارد که مشخص باشد کیست. آری انسان وقتی به مأوایی رسید سرگردانی‌هایش شروع می‌شود. مگر قصه‌ی «من عشقنی عشقته» تا آن‌جا که فرمود «چون عاشقش شوم به قتلش می‌رسانم و خودم دیه‌ی او می‌شوم» را نشنیده‌ای؟ پس چرا جای بی‌تابی؟ نگاه عمان سامانی به کربلاییان را بنگر و فکر کن. موفق باشید
چون دل عشاق را در قيد كرد / خودنمائي كرد و دلها صيد كرد / امتحانشان را ز روي سرخوشي / 
پيش گيرد شيوه ي عاشق كشي / در بيابان جنونشان سر دهد / ره به كوي عقلشان كمتر دهد / دوست مي دارد دل پر دردشان / اشكهاي سرخ و روي زردشان / چهره و موي غبارآلودشان / 
مغز پر آتش دل پر دودشان / دل پريشانشان كند چون زلف خويش / زانكه عاشق را دلي بايد پريش / خم كندشان قامت مانند تير / روي چون گلشان كند همچون زرير / يعني اين قامت كماني خوشتر است / رنگ عاشق زعفراني خوشتر است / جمعيتشان در پريشاني خوش است / قوت جوع و جامعه عرياني خوش است / خود كند ويران دهد خود تمشيت / خود كشدشان باز خود گردد ديت / تا گريزد هر كه او نالايق است / درد را منكر طرب را شايق است / تا گريزد هر كه او ناقابل است / عشق را مكره هوس را مايل است / وانكه را ثابت قدم بيند به راه / از شفقت مي كند بر وي نگاه / اندك اندك مي كشاند سوي خويش / مي دهد راهش به سوي كوي خويش / 
بدهدش ره در شبستان وصال / بخشد او را هر صفات و هر خصال / متحد گردند با هم اين و آن / 
هر دو را موئي نگنجد در ميان / مي نيارد كس به وحدتشان شكي / عاشق و معشوق مي گردد يكي / لاجرم آن شاهد صبح ازل / پادشاه دلبران عزوجل / چون جمال بي مثال خود نمود / 
ناظران را عقل و دل از كف ربود / پس شراب عشقشان در جام ريخت / هر يكي را درخور اندر كام ريخت / بادشان اندر رك و پي جا گرفت / عشقشان در جان و دل مأوا گرفت / جلوه ي معشوق شورانگيز شد / خنجر عاشق كشي خون ريز شد. 

23541
متن پرسش
سلام عليكم استاد عزیز: در مورد حدیث نقطه تحت باء بسم الله که منسوب به امیرالمومنین (علیه اسلام) است، اکثر محققین این حدیث را جعلی یا ضعیف شمرده اند و در مورد منابع این حدیث مناقشات زیادی است. (مواردی از قبیل اینکه در زمان آن حضرت قرآن بدون نقطه بوده است و اینکه در هیچ کدام از کتب حدیثی معتبر شیعه موجود نیست) لکن حضرتعالی در تفسیر سوره زمر صوت شماره یک در مورد این حدیث بحث کرده اید کما اینکه این حدیث از لسان علمایی چون حیدر آملی و ابن عربی و ... هم نقل شده است و عرفایی آن را شرح داده اند، در صورت امکان نظرتان را بفرمایید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عموماً احادیثی که محدثین بزرگ ما در کتاب‌های مهم روایی جمع کرده‌اند، احادیثی است که بیشتر برای فقها و متکلمین مهم بوده است. ۲. اشکال می‌کنند که خط کوفی نقطه نداشته است، در حالی‌که در این مورد هم می‌توان فکر کرد که ظاهراً خط، با نقطه شروع می‌شود و احتمالاً اصل حدیث این بوده که حضرت می‌فرمایند: «أنا نقطة باءُ بسم اللّه» یعنی شروع بسم اللّه همان شخصیت حضرت است. و سپس راویان، روایت را به صورت «أنا نقطة تحت باء بسم اللّه» مطرح کرده‌اند. موفق باشید

23015

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: جلسه 26 تفسیر سوره حمد مطالعه کردم فوق العاده فهم تفسیر حمد برای من سخت و سنگین هستش. استاد عزیز در یک کلام برای خودم توضیح دادم مثلا اسم من علی هستش من وجود دارم، علی جامعیت صفات من هستش، علی شامل این صفات مهربان با سخاوت با گذشت و...(البته صفات خوب میگم که موضوع برای من قابل فهم باشه) صفات از علی جدا نیست من یک علی نیستم با یه صفت مهربانی وجود هستم تجلی وجود من مثل اینه که سیب در ذهن من ایجاد میشه حالا یک علی نیست با یک سیب یعنی این سیب جلوه منه از من جدا نیست حالا نمیدونم منظورم درست رسوندم یا نه؟ طی این 26 جلسه سنگین تفسیر حمد امروز اینو خلاصه برای خودم کردم که این عالم مثل موضوع علی است اگر سطح فهم و ادراک را آوردم پایین باور کنید فقط برای این بود که بفهمم. ممنون از راهنمایی شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که بحمداللّه سعی می‌کنید در فهم اسماء اللّه مطالب را به انتها برسانید، سعی بفرمایید مبنا را همان مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» قرار دهید و بر آن اساس به بحث شرح تفسیر حمد حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» رجوع داشته باشید. موفق باشید

20680
متن پرسش
سلام علیکم: در سال 35 هجری مخالفان عثمان با یکدیگر مکاتبه کردند و بر عزل عثمان هم داستان شدند. از مصر دو هزار نفر به فرماندهی ابو حرب غافقی و از کوفه دو هزار نفر به رهبری مالک اشتر و زید بن صوحان و از بصره گروهی به فرماندهی حرقوص بن زهیر به طرف مدینه آمده منزل عثمان را محاصره کرده پس از دروغ و عهد شکنی او را کشتند. متن نوشته شده ، پاورقی : خطبه 30 صفحه ی 55 نهج البلاغه ، ترجمه استاد محمد دشتی. نکته ی سوال برانگیز حضور مالک اشتر یار باوفای مولی علی در جریان کشته شدن خلیفه ی سوم است. آیا به خاطر حضور جناب مالک اشتر در این واقعه است که عده ای نا نجیب به حضرت علی (ع) تهمت شریک بودن در قتل عثمان را می زنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید هرگز بنا نبود کار به کشتنِ عثمان بینجامد. شواهدی در میان است که این قتل یا توسط خود مروان انجام شده، و یا توسط طلحه، تا حرکت را از مسیر معقول آن منحرف کنند. در دوره‌ی عثمان، اقوامِ عثمان یعنی امویان در حاکمیت‌اند و مردم به جهت بی‌بند و باری‌های حاکمانِ اموی با آن‌ها درگیر می‌شوند. مردم مصر به مدینه می‌ایند و از حاکم مصر شکایت می‌کنند. وقتی نامه‌ی عزل حاکم مصر را از عثمان می‌گیرند تا به مصر بر‌گردند؛ در راه پیکی را می‌بینند که به سوی مصر در حرکت است، متوجه می‌شوند نامه‌ای از عثمان دارد خطاب به حاکم مصر که این افراد که به مصر برمی‌گردند را تنبیه کند؛ لذا آن افراد به مدینه برمی‌گردند و کاخ عثمان را محاصره می‌کنند. معاویه سپاهی را از شام در نزدیکی مدینه گسیل می‌کند ولی دستور می‌دهد وارد مدینه نشوند. طلحه و زبیر و عمروعاص جزء شورشیان اطراف کاخ عثمان‌اند، همچنان که مالک اشتر و محمدبن ابابکر که از یاران علی (ع) اند نیز جزء محاصره‌کنندگان آن کاخ‌اند. حضرت علی (ع) سعی می‌کنند قائله را بخوابانند ولی از یک جای دیگر که مسلّم توطئه‌ای بوده تا عثمان کشته شود؛ کار از دست همه در می‌رود و علی (ع) می‌فرمایند: مرگ عثمان نه مرا خوشحال کرد و نه ناراحت.

بنی‌امیّه متوجه‌اند عمر سیاسی عثمان تمام شده و حضور عَمْروعاص در بین شورشیان هرچند صورت خود را می‌پوشانده، بی‌حساب نیست. طلحه و زبیر خودشان با امکاناتی که داشتند بی‌حساب در بین شورشیان نیستند. یاران علی (ع) هم در آن صحنه هستند تا اگر عثمان کشته شد کار به دست معاویه که لشکرش بیرون مدینه است نیفتد. موفق باشید

نمایش چاپی