باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب دادن به تکتک سؤالات مشکلی را حل نمیکند. باید متوجهی امکان ذاتی موجودات ممکنالوجود بشوید که امکانِ آنها از خودِ آنها است و حضرت ربّالعالمین علم به امکان آنها دارد و بر اساس فیضبخشیِ حضرت حق، به امکان آنها «وجود» میدهد و از این جهت گفته میشود علم خداوند علم به واقعیت است. از طرفی در مورد ائمه «علیهمالسلام» باید وجه انسانی آنها را از وجه نور عظمتشان جدا کرد. وجه انسانی آنها با فطرت الهیشان مثل همهی انسانها، امکان خلیفة اللهی دارند و وجه نور عظمت آنها جهت هدایت بقیهی انسانها است. آری! حضرت احدیت بر اساس زمینههای پذیرش تجلیات الهی به صورت اسماء، متجلی میشود که مقام جامعیت اسماء را حضرت «اللّه» میگویند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آن گناهان جهت کلّی نفس را از مسیر زندگی به حقایق مختل میکند. ۲. از اُنس با حضرت حق محروم و انسان گرفتار جهنم و آتش میشود. ۳. از پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» هست: «مَنْ صَلَّى الْفَرِيضَةَ لِغَيْرِ وَقْتِهَا رُفِعَتْ لَهُ سَوْدَاءَ مُظْلِمَةً تَقُولُ لَهُ ضَيَّعَكَ اللَّهُ كَمَا ضَيَّعْتَنِي وَ أَوَّلُ مَا يُسْأَلُ الْعَبْدُ إِذَا وَقَفَ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ صَلَوَاتِهِ فَإِنْ زَكَتْ صَلَاتُهُ زَكَا سَائِرُ عَمَلِهِ وَ إِنْ لَمْ تَزْكُ صَلَاتُهُ لَمْ يَزْكُ عَمَلُه» کسی که نماز را در وقت خود نخواند نماز او مانند نقطه سیاهی بالا می رود و خطاب به نماز گزار می گوید مرا تضییع کردی خداوند تو را تضییع کند و اولین چیزی که از بنده خدا در پیشگاه خداوند سوال می شود از نمازهایش است اگر نماز او نماز پاک و صالحی بود و از هر گونه نا خالصی و کم و کاستی به دور بود سایر اعمالش هم چنین خواهد بود و اگر نمازش نماز پاک و صالح و خالصی نبود در این صورت سایر اعمالش نیز صالح و پاک به حساب نخواهد آمد. (کافی ج 3 ص 268). آری! ترک نماز یعنی بستن دریچهی رحمت الهی به خود و واگذاشتن انسان به خودش. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود جناب علامه هم دائماً به جهت دقتهای ادبی «مجمعالبیان» به آن تفسیر نظر دارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همهی مشکل در حرصِ به دنیا و غفلت از مسئولیتهای اجتماعی است. آنهایی که باید جهت امور اقتصادیِ مردم تلاش کنند، باید در این کار کوتاهی ننمایند تا از برکات خدمت به مردم محروم شوند. ولی عنایت داشته باشید در کنار آن امور، باید مردم متوجه شوند در بستر ایمان و دوری از کفر زمانه و دوری از سبک زندگیِ اشرافی زندگی خود را تعریف کنند تا هر روز گرفتار دامهای شیطان و استکبار نباشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در فرهنگ شفاعت مدّ نظر است، واسطهبودن اولیاء الهی است، نه آنکه آن ها منشاء زندگی و مرگ انسانها باشند. علامه طباطبایی ذیل آیهی آیتالکرسی موضوع شفاعت در قرآن را بهخوبی روشن مینمایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت رجوع به حضرت حق، به اندازهی تفاوت درجات توحیدی ما است. رجوع پیامبر خدا به حضرت حق با رجوع یک انسان عادی بسیار متفاوت است. یکی رجوعش در آن حد است که با خشم خدا روبهرو نشود و در بهشت خودش قرار گیرد که قابل مقایسه با آن کسی نیست که توانسته است در این دنیا حجابهای بسیاری را پشت سر بگذارد و «عند ملیک مقتدر» خود را بیابد و از همهی انوار الهی استفاده کند. فراموش نکنید که حضرت حق دارای اسماء حسنا است و هرکس رجوع عمیقتر و بهتری داشته باشد، با انوار بیشتر و کاملتری از اسماء حسنای حضرت ربّ روبهرو میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تحلیل در این مورد آسان نیست بهخصوص که بحث حق و باطل در میان نمیباشد. آری! خداوند انسانهای شجاع را دوست دارد و إنشاءاللّه از طریق کرهی شمالی، آمریکا و جریان استکباری اطراف کرهی شمالی تحقیر خواهند شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- انسان در اثر هدایت الهی در فهم حق و باطل موفق میشود 2- صداقت و اطاعت از خداوند مسیر هدایت الهی را در جان انسان فراهم میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا همهی آنهایی که کَمَکی حالِ عرفانی در سر دارند؛ در رویارویی با ادبیات عرب گرفتار همین قبض و بسط ها هستند. به قول رفقا بالاخره چارهای جز شیرخوانیِ این دروسِ بیروح نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر انسان پای در جادهی دینداری بگذارد، نور ایمان به مرور بر قلبش میتابد و به همان اندازه به مرور، حبّ جاه از وَهم و خیالش رخت برمیبندد. لذا به ما گفتهاند: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت چون باید کرد» 2- وقتی آرامآرام معارف الهی برای انسان شکل گرفت به همان اندازه بصیرت لازم حاصل میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم منظور این افراد درست مفهوم نمیشود زیرا درست است که بودنِ شیطان لازم است ولی این به معنای خوببودنِ شیطان نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: توفیق میخواهد إنشاءاللّه شرایط آن فراهم شود. فکر میکنم مباحث «معرفت نفس» و «فصوصالحکم» تا حدّی جبران آن مطالب باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده از هر دو کتاب مذکور استفاده کردهام و آنها را قابل استفاده میدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آیا به این روایت فکر کردهاید که حضرت صادق «علیهالسلام» جهت توجه به بنیادیترین بنیادِ روحانی هر انسان روشن میکنند كه اولًا: قلب انسان كاملًا با خدا آشنا است و خداوند در نزديكترين شرايط به انسان است. ثانياً: مى تواند با خدا روبه رو شود، ما را متوجه نكته اى مى كنند كه خداوند در قرآن به آن اشاره فرموده است كه: «فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ»،[1] و هنگامى كه بر كشتى سوار مى شوند خدا را با تمام خلوص مى خوانند و چون آنها را به سوى خشكى رساند و نجاتشان داد، در همان حال شرك مى ورزند. بعد از طرح اين آيه حضرت فرمودند: آن وقت كه فرد در دريا اميد به هيچ چيز ندارد و به قدرتى لايزال متوسل مى شود «فَذَلِكَ الشَّيْءُ هُوَ اللَّهُ الْقَادِرُ عَلَى الْإِنْجَاءِ حَيْثُ لَا مُنْجِيَ وَ عَلَى الْإِغَاثَةِ حَيْثُ لَا مُغِيثَ»،[2] آن قدرت لايزال كه در آن حالت، آن فرد بدان متوسل مى شود همان خدايى است كه قادر بر نجات است، در آن موقعى كه هيچ نجات دهنده اى براى او نيست، و او فريادرس است، در شرايطى كه هيچ فريادرسى را در منظر خود نمى يابد.
حديث مذكور؛ از بهترين نكته ها براى خدا يابى است. چون اولًا: ما را متوجه خدايى مى كند كه مافوق خداى مفهومى است و در آن شرايط خاص او را روبه روى خود مى يابيم، يعنى همان خدايى كه از طريق قلب بايد با آن مرتبط شد. ثانياً: اين خدا را انسان در وجود خود مى شناسد و احتياج نيست با كتاب و درس و مدرسه وجود او را براى خود اثبات كند. ثالثاً: و از همه مهمتر اينكه كافى است حجابهايى كه خود را براى ما نجات دهنده و فريادرس مى نمايانند كنار رود، يك مرتبه قلب ما خود را با آن خدا روبه رو مى بيند. به همين جهت حضرت مى فرمايند: او خداى قادر بر نجات است آن موقعى كه هيچ نجات دهنده اى نيست، «حَيثُ لا منجى». وقتى در منظر جان انسان مشخص شود كه هيچ نجات دهنده اى نيست و همه آنچه ما به عنوان نجات دهنده به صورت وَهمى و دروغين به آنها دل بسته بوديم، از منظر قلب كنار رفته اند، و وقتى روشن شود همه آنچه ما به عنوان فريادرسِ خود به آنها دل بسته بوديم، از صحنه جان رخت بربسته اند، خداوند در عمق جان ما به عنوان فريادرس ظاهر مى گردد و ما با او روبه رو مى شويم. 2- چرا به گفتهی هایدگر نظر نداشته باشیم که «تفکر» را نظر به بنیادیترین و سرآغازینِ حقیقت میداند که در تاریخ ظهور میکند؟ بنده تفکر در این تاریخ با نظر به حقیقت وجودی انقلاب اسلامی میدانم و این را عقلانیتِ این دوران میشناسم. برای روشنشدنِ مطلب، یادداشتی که در این مورد داشتهام را خدمتتان ارسال میدارم:
برای بیشتر فهمیدن انقلاب اسلامی و تفکر در آن از آن جهت که به جهت وجودیاش «تفکرناشدنی» باقی میماند در صورتی ممکن است که به تقدیری فکر کنیم که در جان انسانها رخ داد و نه به حرکات و فعالیت آنها. انقلاب اسلامی یک رخداد تاریخی بود که از طریق آن انسانها در جان خود شنوایِ سخنی شدند که باید تاریخ دیگری را رقم بزنند بدون آنکه متوجهی شنیدن آن پیغام درونی باشند، در عین آنکه همیشه در طول تاریخ انسانهای فرزانه به صدای حقیقت گوش دادهاند که البته روشنفکران ما نتوانستند آن پیغام درونی تاریخیِ خود را درک کنند.
آن پیغام، مردم ایران را فراخواند تا با او از درِ همسخنی درآیند و حقیقتاً مردم ایران در مقامِ انسانیشان دلبستهی کمند آن مشیت تاریخساز شدند و از آن به بعد عدهای را مییابید که همچون پیکی، مدام حاملِ آن پیغام میباشند، پیغامی که از سوی خدا در این تاریخ به انسان میرسد تا متوجه شود میتواند با حضور خدا در این تاریخ حاضر گردد و از دوگانگیِ بین سوبژه و اُبژه عبور نماید و خودش، زبانِ حقیقت دوران گردد به آن صورت که حقیقت او را فرا میگیرد و مشکل روشنفکران ما چه در لباس ادبیات هایدگر سخن بگویند و چه عرفاننمایی کنند؛ آن است که پیغام تاریخیِ خود را که در بستر انقلاب اسلامی ظهور کرد و شهداء شنیدند، را نشنیدند. موفق باشید
[1] ( 1)- سوره عنكبوت، آيه 65.
[2] ( 1)- قَالَ رَجُلٌ لِلصَّادِقِ (ع) يا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ دُلَّنِى عَلَى اللَّهِ مَا هُوَ فَقَدْ أَكْثَرَ عَلَى الْمُجَادِلُونَ وَ حَيرُونِى فَقَالَ لَهُ يا عَبْدَ اللَّهِ هَلْ رَكِبْتَ سَفِينَة قَطُّ قَالَ: نَعَمْ قَالَ: فَهَلْ كُسِرَ بِكَ حَيثُ لَا سَفِينَة تُنْجِيكَ وَ لَا سِبَاحَة تُغْنِيكَ قَالَ: نَعَمْ قَالَ فَهَلْ تَعَلَّقَ قَلْبُكَ هُنَالِكَ أَنَّ شَيئاً مِنَ الْأَشْياءِ قَادِرٌ عَلَى يخَلِّصَكَ مِنْ وَرْطَتِكَ قَالَ: نَعَمْ قَالَ: الصَّادِقُ( ع) فَذَلِكَ الشَّىءُ هُوَ اللَّهُ الْقَادِرُ عَلَى الْإِنْجَاءِ حَيثُ لَا مُنْجِى وَ عَلَى الْإِغَاثَة حَيثُ لَا مُغِيثَ.« معانيالأخبار»، ص 4-« توحيد صدوق»، ص 231.« بحارالانوار»، ج 3، ص 41.
باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً در نسبت با عالم بالا، عالم پایین را میگویند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هنوز نه! ولی در حال ویرایش آن هستم تا به صورت کاملتر در معرض نظر کاربران عزیز قرار گیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که افراد نظم و تقسیمبندیِ مفاتیح را بشناسند تا هرکس بنا به روحیهی خود از آن استفاده نماید. موفق باشید
