سلام علیکم: ببخشید من دوستانی دارم که هیچ آشنایی با اسلام حتی در پایین ترین سطح ها ندارند. این افراد اگر بخواهند وارد مطالعه در زمینه اسلام شوند شما چه کتبی رو معرفی می کنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن شاءالله کتابهای «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» و «چه نیازی به نبی» مفید خواهد بود. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: یه سوالی داشتم. از صبح تا شب کارهایی که انجام می دهیم تمامش رویای صادقه هست. مثل این می ماند که قبلا این زندگی رو تجربه کردیه ایم حتی تدبر در قرآن و حتی صوت ها و جلساتی که گوش می دهم و یا حضوری شرکت می کنم. اگر بخواهم بیشتر با این جهان و دنیا و برزخ و قیامت و خودم آشنا بشوم چه سیر مطالعاتی رو پیشنهاد می کنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه انسان در همین عالم و در همین جهان کثرات، دل را متوجه حقیقت توحید و رحمت واسعه الهی بکند؛ آرامآرام در این جهان مانند حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه»، آن جهانی میشود. کتاب «معاد، بازگشت به جدیترین زندگی» همراه با شرح صوتی آن، إن شاءالله راهگشا خواهد بود. موفق باشید
من نتوانستم اخلاق خود را درست کنم، زودرنج هستم، از شر زبان اطرافیان، زیاد حرف زدنشان، بیهوده گویی هایشان، گاهی حتی غیبت آنها واقعا اذیت می شوم و نمیتوانم کاری کنم، البته به جز تذکر دادن، اما واقعا دلم نمیخواهد بین آنها و مردم زندگی کنم، گاهی احساس ناامیدی شدیدی دارم به حدی که نمیخواهم به زندگی ادامه بدهم اما مجبورم زندگی کنم چون هنوز مرگم نرسیده، واقعا خیلی وقت ها در زندگی اذیت میشوم، حتی در مواردی کارم به وسواس و افراط کشیده شده، روحیه خوبی ندارم، اصلا چطور باید زندگی کنم؟ من از خودسازی و بهبود خودم ناامیدم، از اینکه بر نفس غلبه کنم ناامیدم، واقعا نمیدانم چه کار کنم، به کجا پناه ببرم، و چکار کنم زودتر این زندگی تمام شود، من که انتخاب نکردم تا اینقدر در دنیا باشم، خیلی وقت ها بعد از گناه به خودم می آیم و قبلش نتوانسته ام پیشگیری کنم، واقعا دلم نمیخواهد آنقدر زنده بمانم و گناه کنم، من که معصوم نیستم و از رشد خودم هم ناامیدم، گاهی واقعا دلم میخواد زندگی ام در نوزادی تمام میشد و این همه عمر نمیکردم، ولو کارهای مفیدی هم انجام داده باشم، ولی چه فایده که با یک گناه یا بد اخلاقی خیلی از آنها از بین می روند، من هم که نتوانسته ام اخلاقم را درست کنم، واقعا باید چکار کنم؟ واقعا نیاز دارم در این دنیا نباشم و جدای از همه مردم و اعمالم (چه خوب چه بد) مدتی آرامش داشته باشم، حتی از زیارت لذتی نمیبرم چون در اماکن حواسم پرت مواردی میشود که باید تذکر بدهم (نهی از منکر) و خیلی وقتها حتی اماکن مذهبی هم آرامش ندارم، یا اگر هم وقتی آرامش داشته باشم بخاطر خانواده و اطرافیان نمیتوانم آنجا در خلوت و آرامش مدتی بمانم، خیلی وقت ها شده فردی از اطرافیان آمده و آرامش و خلوتم را به هم زده، یا وسط دعا مزاحمم شده و من چون میخواستم دعا را بدون مزاحم بخوانم و تمرکز کنم، و او هم بیهوده گویی یا احیانا بدگویی کرده، و تمرکزم را به هم زده، یکدفعه کمی بداخلاقی کرده ام، مگر مزاحمت اینها تقصیر من است که اثر گناهش روی من می ماند؟ واقعا از مزاحمت و بعضی کارها و حرف ها و رفتارهایشان خسته شده ام، واکنش هم نشان بدهم ممکن است کارم به افراط و بداخلاقی برسد، من هم کمی در زندگی آرامش می خواهم ولی ندارم، واقعا چطوری باید بدون زجر کشیدن خودسازی کنم و خودم را کنترل کنم؟ اصلا راهی هست اینهمه در زندگی اذیت نشوم؟ دلم نمیخواهد بعضی اطرافیانم را ببینم یا حتی صدایشان را بشنوم چون خیلی اذیتم کرده اند، ولی مجبورم چون از افراد خانواده اند، چطور باید صبرم را بالا ببرم؟ و همچنین امید را؟ و از کجا بفهمم در لحظه چه کاری و چه حرفی درست است؟ حس میکنم حتی خدا و ائمه هم مرا دوست ندارند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که با شور و شوقِ تمام، دست در کار باشد و دلْ با یار و از این جهت نباید از زندگی و امورات عادی آن حتی کارهای خانه فرار کرد. آری! به ما توصیه کردهاند: «رَه چنان رو که رهروان رفتند». و لذا مانند دیگران و دلدادنِ به انسانها باید درخشش خود را تجربه کرد و از ورزش و فعالیتهای اجتماعی و حضور در جلسات معرفتی نباید کناره گرفت. پیشنهاد میشود سری به کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست بزنید. https://lobolmizan.ir/book/69?mark=%D8%A2%D8%B4%D8%AA%DB%8C%20%D8%A8%D8%A7%20%D8%AE%D8%AF%D8%A7 . موفق باشید
سلام خدمت استاد گرامی: بنده سالیانی است مطالعاتی از کتابهای امام خمینی و ابن عربی و علامه حسن زاده آملی و شیخ پهلوانی و شاگردانشان، کتابها و تفسیر ارزشمند علامه طباطبایی عزیز را انجام داده ام وهمواره سعی بر ترک گناه با چله ها و زیارت عاشورا و انجام کارهایی که این اساتید گرامی فرمودند، البته که در هیاهوی دنیا و مشغولیات نیز گرفتاربودم و توفیق چندانی حاصل نشد، اما روزی در ۳ محرم درروضه امام حسین که بودم و در حالت توجه به امام و گریه بودم ناگهان دیدم ذهنم از همه افکار پاک شد و خالی شد و انگار به خدا نزدیک تر شدم و نیرویم قویتر شد بعد از روضه که به خانه آمدم همین حال را داشتم اگر اراده میکردم به جیزی فکر میکردم و اگرنمیخواستم آن را از ذهنم خارج میکردم و شب که خوابیدم فردای آن روز آن حالت رفته بود ولبگی وقتی که مطالعه میکردم یا قدگرآن میخواندم یا به جیزی فکر میکردم دوباره آن حال میشدم ولی به مرور زمان وغوطه ورشدن در دنیا آن حالت خیلی ضعیف شده و نیست، میخواستم بدانم آن چه حالی بود. لطفا برایم شرح دهید. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه بوده، امری نبوده که باید میمانده و یا باید با آن بهسر میبردید. مهم همان حضور توحیدی است که به لطف الهی سراغ انسان میآید و انسان نسبتی خاص با خدا و با خود و با دیگران پیدا میکند. موفق باشید
سلام: ۱. تفسیری از قرآن که عرفانی باشد و تأویلات را بیان کرده باشد وبه فارسی هم نوشته شده باشد، کدام مناسب است؟ ۲. بهترین ترجمه قرآن کدام است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این مورد کتاب «تأویلات قرآن حکیم مشهور به تفسیر ابن عربی» مربوط به عبدالرزاق کاشانی که آقای سیدجواد هاشمی علیا ترجمه کردهاند، خوب است. ۲. البته هرگز ترجمه، جای متن اصلی را نمیگیرد ولی با اینهمه ترجمه مرحوم آقای موسوی همدانی که فعلاً در بازار هست، کمک میکند. موفق باشید
سلام: عرض سلام و احترام خدمت استاد و معلم عزیز. روز معلم بر شما مبارک باد. الحمدلله مدتی است با تفسیر المیزان انس گرفته ام. و چقدر زیبا علامه انسان را به سوی توحید رهنمون می کند. و دلیل تاکید شما بر این تفسیر را متوجه می شوم. بنده تصميم گرفته ام با این تقسیر زندگی کنم و عمرم را با آن سپری کنم و بارها آن را مرور کنم وسراغ کتب دیگر نروم. آیا این روش، صحیح است؟ (خصوصا اینکه سراغ کتب مذهبی دیگری نروم )
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفسیر قیّم المیزان حقیقتاً جوابگوی بسیاری از مسائل انسانِ آخرالزمانی است و در دل این حضور البته ممکن است نکات دیگری از تفکر مانند آنچه امثال آقای دکتر داوری و هایدگر و یا شهید آوینی به میان میآورند؛ پیش آید که البته فعلاً نباید عجله کرد. موفق باشید
۷. دوست دارم دیگران مسئلهدار و با مطرح کردن با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده مسائل جدی به من رجوع کنند ولی کسی چنین رجوعی به من ندارد. گاهی حس میکنم عیب از دیگران است و گاهی حس میکنم من نمیتونم جوابگوی مسائل اصلی دیگران باشم. کدام مورد به واقعیت نزدیکتر است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما وظیفه داریم نسبت به توحید ربوبی در نهایت معرفتی که ممکن است، حاضر شویم و با حضور در چنین استقراری، حال اگر خداوند مصلحت دید آن کس یا کسانی که در این موارد نیاز به راهنمایی دارند را به شما ارجاع میدهند. مهم همان حضور توحیدی است که باید نزد خود داشته باشیم. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: مشکلی برای من بوجود اومده و میخام چله مسجد جمکران بردارم که مشکلم حل بشه به اذن الهی و نظر و عنایت آقا صاحب الزمان. میشه در مورد کیفیت چله مسجد جمکران و اینکه چطور و چه زمانی باید انجام بشه راهنمایی کنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد تجربه و یا علم خاصی ندارم. موفق باشید
سلام علیکم: خدا قوت. با توجه به پرسش ۳۷۳۰۸ استاد همچنان نمیتوانم داغی که در دلم هست را ارام کنم. کلافه ام. از درون در سوختنم. محبتم فرای اینست. چه کنم آرام نمیگیرم با هیچ چیز.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال: «اولْ قدم آن است که او را یابی» که این با معارف عالیه حاصل میشود، حال یا با معارفی همچون معارفی که حضرت روح الله در کتاب شریف «مصباح الهدایه» بر آن تأکید کردهاند، و یا همان معارفی که جناب مولوی و یا جناب شیخ شبستری به میان میآورند تا: «آخرْ قدم آن است که با او باشی». موفق باشید
سلام و خدا قوت و التماس دعا از محضر استاد عزیز. خدا را شکر ان شا الله امسال عازم حج تمتع هستم ممنون می شوم کتب، صوت هایی که مناسب هست در این مقطع مطالعه کنم بفرمایید و بسیار ممنون خواهم شد توصیه هایی نیز بفرمایید. دعاگوی حضرت عالی هستم دعایمان بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن شاءالله که بیشترین بهره را در اُنس با خانه توحید که حکایت حضور در بیت المعمور و عرش الهی است؛ ببرید. جزوات «حقیقت حج» و «وظیفه حجاج پس از بازگشت از حج» که روی سایت هست؛ إن شاءالله مؤثر باشد. موفق باشید
سلام: برای اینکه در عالم علمایی مثل امام خمینی وارد شویم باب ورود، مطالعه آثارشان است که ارتباط روحی برقرار شود؟ چه سیری برای مطالعه آثار ایشان پیشنهاد میکنید؟ برای مطالعه غرب و تفکر غرب کتب خودتان را مطالعه کردیم آثار دیگه از دیگران هم پیشنهاد بدید. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! این نکته بسیار مهمی است که در فضای توحیدیِ حضرت امام خمینی میتوان در عالَمی حاضر شد که عالَم خاص ایشان است. و در این رابطه آثار عرفانی ایشان مانند کتابهای شریف «مصباح الهدایه» و «چهل حدیث» بسیار کمککننده است. ۲. بعد از مطالعه جزوات «فلسفه غرب» که روی سایت هست؛ کتاب «تاریخ فلسفه غرب» اثر کاپلستون خوب است. موفق باشید
خداوندا مرا از خطر و ساقط ساختنم از شر شیطان های انسان نما به دور دار اگر که چه در اوج ناپاکی ام و از حریم اولیاء شما رانده شده ام. حسینیه ات در ایران، یا حسین. من هر کجا که باشم حتی در آن طرف دنیا یا در کنار شش ضلعت. انقلاب اسلامی تو کربلا را با تمام رشادت ها و شقایق های پرپر شده اش در هوایم بوی شهادت را تازه ساختی. من ماندم و سال ها فرو ماندگی و خاطره های فروکش، شناور هستم در دریاچه ای که روزی برای خودش رویای هرکس بود و اما از بد این روزگار حال که تبدیل شده به یک باطلاق فروکش، نسیب من شده. آه... گلایه ای ندارم به درگاه خداوند، من یک انسان هستم و فقط ملائک هستند که مقام معلومی دارند. ملامتش برای من سخت است که بگویم چرا؟ حداقل شکر میگویم که خداوند مرا هم لایق دانست و گذاشت از پس این دریاچه ای خشک که در پیش چشمانم تبدیل به یک شیشه شده و روزهایی از خودش را نشانم دهد که او هم زمانی به اقیانوس متصل بوده و کشتی پیامبران بر آن می تاخته تاخته است. شکر. حقیقتا و به راستی خودم هم میدانم که دیگر خسته شده ام. اما خیال یکی و زمان هم یکی، چون درک این دو به اندازه ی مرگ مرا هم آشکار و آگاه میسازد و هم به اندازه ی زندگانی در این دنیای فانی و خاموش، ساکت و شاکر میکند. خداوندا بر این خاکت چه فرشتگانی زیسته اند، حال که من خود را در این غربت کده ی تیره آباد یافته ام، قرآنت را از درون به بر روی آیینه ی شهادت میخوانم. رسم من این بود که همیشه کار را به اینجا بکشانم اما تو از دلم خود را با اشکی مختصر در گلستان شهدایت مبرا ساختی از هر... تو با جمهوری اسلامی بر سرم منت گذاشته ای و من چه دارم برای این که تو را شکر گویم . «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» صلوات
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال زیباترین حضور، حضوری است که انسان بتواند به بهترین شکل در آنچه هست، خود را بیابد و بنگرد که به گفته جناب مولوی: «درهای گلستان زپی تو گشاده ایم/ در خارزار چند دوی ای برهنه پا.». حقیقتاً آنهایی که متوجه گلستان حضور ذیل انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، آری! جمهوری اسلامی نشدهاند؛ پای در خارزار نهادهاند، حال آن خارزار هرکجا که میخواهد باشد چه به نماز ایستاده باشند و چه به شراب نشسته باشند. موفق باشید
با سلام و احترام: استاد لطفا در مثالی تفاوت سه عالم ماده و مثال و عقل را روشن کنید. قبلا در یکی از سخنرانی ها تون مثالی زده بودید که در این عالم در یک سبد چند پرتقال جای می گیرد، در برزخ محدودیت جا و تعداد نیست و بی نهایت جا می گیره. حالا این پرتقال و سبد در عالم عقل چه جوری می شه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در مورد عالَم ماده و عالم خیال، آن مثالْ مثالِ خوبی است ولی در عالَم عقل ما با معانی و مفاهیم و سنتها و قواعد روبهرو هستیم و در واقع از کثرت به سوی وحدت نسبت به همه چیز سیر میکنیم به حضور عقل. موفق باشید
سلام علیکم: علامه طباطبایی درباره خوارق عادت و علوم غریبه در المیزان فرموده اند: «اينگونه كارها با همه اختلافی كه در نوع آنها است، مستند بقوت اراده، و شدت ايمان به تاثير اراده است، چون اراده تابع علم و ايمان قبلی است، هر چه ايمان آدمی به تاثير اراده بيشتر شد اراده هم مؤثرتر ميشود، گاهی اين ايمان و علم بدون ظهيچ قيد و شرطی پيدا ميشود، و گاهی در صورت وجود شرائطی مخصوص دست ميدهد، مثل ايمان به اينكه اگر فلان خط مخصوص را با مدادی مخصوص و در مكانی مخصوص بنويسيم، باعث فلان نوع محبت و دشمنی ميشود، و يا اگر آينهای را در برابر طفلی مخصوص قرار دهيم، روح فلانی احضار میگردد، و يا اگر فلان افسون مخصوص را بخوانيم، آن روح حاضر ميشود، و از اين قبيل قيد و شرطها كه در حقيقت شرط پيدا شدن اراده فاعل است، پس وقتی علم بحد تمام و كمال رسيد، و قطعی گرديد، بحواس ظاهر انسان حس درك و مشاهده آن امر قطعی را ميدهد، تو گويی چشم آن را میبيند، و گوش آن را میشنود، از آنچه تا اينجا گفته شد، چند مطلب روشن گرديد اول اينكه ملاك در اين گونه تاثيرها بودن علم جازم و قطعی برای آن كسی است كه خارق عادت انجام ميدهد، و اما اينكه اين علم با خارج هم مطابق باشد، لزومی ندارد، (به شهادت اينكه گفتيم اگر خود شما مطلبی را در نفس خود تلقين كنی، بهمان جور كه تلقين كردهای آن را میبينی، و در آخر از ترس مردهای كه تصور كردهای از گور درآمده، و تو را تعقيب میكند، پا بفرار میگذاری) و نيز بشهادت اينكه دارندگان قدرت تسخير كواكب، چون معتقد شدند كه ارواحی وابسته ستارگان است، و اگر ستارهای تسخير شود، آن روح هم كه وابسته به آنست مسخر میگردد، لذا با همين اعتقاد باطل كارهايی خارق العاده انجام میدهند، با اينكه در خارج چنين روحی وجود ندارد.» (ترجمه تفسیر المیزان ذیل ۱۰۲ بقره) حال سوالی که بوجود می آید: اگر اینگونه کارها تنها در خیال موثر است و نه در خارج می توان گفت که ارتباط ما با خارج متاثر از خیال است؟ و آیا مسئله تفاوت عین و ذهن بوجود نمی آید و چگونه می توان به حس اعتماد کرد؟ لطفاً در این باره توضیح بفرمایید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین حضوری که به خود نسبت به خارج مییابیم، حضورِ پایدار ما میباشد و این غیر از آن است که ذیل یک ارادهای که مبتنی بر علم و معرفت نیست خود را قرار دهیم. در نسبتی که بین خود و بدن خود داریم، حضوری را مییابیم که با وسعتدادنِ همین حضور در مواجهه با اطراف همچنان در استحکام هستیم. وگرنه آری! همواره این شبهه در میان خواهد بود که آنچه در ذهن از خارج داریم، چه نسبتی با خارج دارد. موفق باشید
سلام استاد: به نظر شما اسلام واقعی در ایران است یا در عربستان و مالزی و اندونزی و ترکیه و امثال ذلک؟ چرا؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم توحید نابی است که در دل اسلام عزیز نهفته است. حال، «شاخ گل هرجا که میروید گل است» و این اسلام عزیز است که هر کجا در دل هر ملتی چهرهای از چهره های زیبای خود را در حرکات و سکنات مردمان به نمایش گذاشته است و این البته غیر از آن است که بعضی از حکومتها در مأموریتهای خود بنا دارند اسلام را به حجاب ببرند بخصوص حجابی که وهّابیها بر چهره مبارک اسلامِ دوستداشتنی کشیدهاند تا آن چهره را نازیبا و خشن و نامتفکرانه بنمایانند بر عکسِ موقعیتهایی که سعی بر آن است که در آن موقعیتها زیباییهای اسلام به انسانها نمایش داده شود و بنده فکر میکنم این رسالتِ ایران در حکمت خسروانیِ آن است. موفق باشید
با سلام: در متن زیر شهید مطهری مخالف نظریه وحدت وجود عرفاست. مگر شهید مطهری مخالف عرفان بود؟ با تشکر! «ما ، درباره نظريه عرفا كه در متن منظومه طرح نشده بحثي نميكنيم. لازمه نظريه عرفا اينست كه هيچگونه كثرتي در متن واقعيت نباشد، از نظر فلاسفه اين نظر قابل قبول نيست، زيرا همانطور كه بالبداهه ميدانيم «واقعيتي هست» و جهان بر خلاف نظر سوفسطاييان پوچ اندر پوچ نيست، ميدانيم واقعيت داراي نوعي كثرت است و ماهيات گوناگون به تبع وجود موجودند و اين ماهيات عين يكديگر نميباشند و ممكن نيست وجودي كه هيچ نوع كثرتي در او نيست منشأ انتزاع ماهيات گوناگون باشد.» شرح منظومه ۱ صفحه ۴۸
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن نوع «وحدت وجود» که امثال شهید مطهری نپذیرفتهاند، غیر از «وحدت وجودی» است که حضرت امام و جناب ملاصدرا تحت عنوان «وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت» مطرح میکنند. موفق باشید
سلام علیکم: آیا زن و شوهرهای زمینی که با علاقه و محبتی که بینشون پیش میاد زندگیشون رو شروع میکنن، از جنس روحهایی هستند که سنخیت داشتند با هم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود خداوند در این مورد فرموده است: « وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً ۚ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» و باز یکی از آیات (لطف) او آن است که برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید که در کنار او آرامش یافته و با هم انس گیرید و میان شما رأفت و مهربانی برقرار فرمود. در این امر نیز برای مردم بافکرت ادلهای (از علم و حکمت حق) آشکار است. موفق باشید
سلام علیکم: من وقتی خواب میبینم. از کجا بدانم که: عکس مه رویان خداست. و یا اینکه شیطانی است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید نسبت به آنچه در خواب پیش میآید معلوم شود آیا نسبت ما را با عبودیت حضرت حق گستردهتر میکند و یا ما را مشغول خودش مینماید؟ در صورت دوم باید به آنها توجهی نداشت. موفق باشید
سلام علیکم: ببخشید می خواستم نظرتون رو درباره برخی از مسائل فلسفی که بسیاری از علما آنها را قبول دارد و بسیاری حتی آنها رو کفر می دانند بدونم به طور مثال بحث «وحدت وجود» آیا واقعا طبق نظر برخی از علمای عرفانی فلسقه در ابعاد بالا باعث کفر می شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً این افراد تصور درستی از «وحدت وجود» ندارند و از این جهت آن را کفر میدانند. و البته از نظر آنها عملاً حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی«رحمتاللهعلیهما» کافر محسوب میشوند. زیرا گمان میکنند لازمه اعتقاد به «وحدت وجود» آن است که همه مخلوقات را خدا بدانیم؛ غافل از آنکه همه عالم، جلواتِ انوار اسماء الهی میباشند و نه ذات حضرت حق. جناب استاد ملکی تبریزی در کتاب شریف «لقاء الله» نکات ارزشمندی در این رابطه دارند. موفق باشید
سلام: همیشه یک ترس از امتحانات الهی دارم که مانع از لذت بردن از زندگی و خللی در روند زندگی برای من ایجاد کرده چگونه می تونم بر این ترس غلبه کنم؟ حتی در مطالعه زندگی نامه بزرگان و امتحانات الهی را که با آن مواجه شدند دچار خوف و ترس شدیدی میشم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر دینداری و توحید، اگر هم امتحانی پیش آید برای رشد و تعالی است و هرگز نباید این امور ما را از زندگی و لذات شرعی باز دارد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم: مدتی است که از صحبت های شما استفاده می کنم، حس می کنم هم در نگرش خودم نسبت به دنیا هم مقدار اندکی هم در عمل تغییر کرده ام، اما گاهی فکر می کنم شیوه استفاده ام از بحث ها درست نیست و مثلا قسمت هایی رو فراموش می کنم و یا خیلی از مطالبی که فهمیدم و پذیرفتم عمل نمی کنم. مراجعه ما به این درس ها و بحث ها چطور باید باشد، آیا صرف گوش کردن مطالب و اندکی تأمل روی آن کافی است؟ یک ترسی هم دارم از اینکه این دانسته های عمل نکرده اثر عکس نداشته باشند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور خوب است. إن شاءالله به مرور که مبانی توحیدی انسان قوت میگیرد، انعکاس آن در گفتار و رفتار انسان بیشتر میشود. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: ۶. گاهی حس میکنم که صدای آرامم شنیده نمیشود و با برخی افراد باید جدال کنم تا عیبشان را متوجه شوند. آیا اجازه این کار را داریم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتی در جدال هم به ما فرمودهاند: «و جادلهم بالتی هی احسن» و به همین جهت ائمه ما «علیهمالسلام» میدان گفتگو با مخالفان را نیز میدان عدم تحقیر تشکیل میدادند که نمونههای آن را در مناظرات حضرت رضا «علیهالسلام» با مخالفان ملاحظه میکنید. موفق باشید
سلام خدمت استاد بزرگوار: با تشکر از شما بابت پاسخگوی به سوالات. استاد آیا امکانش هست که شما شاگرد مجازی پذیرش کنید. واین توفیق نصیب و روزی ما شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: زمانه، زمانهای است که همین معارف توحیدی که در میان است با توجه به حضوری که حضرت امام و رهبری مدّ نظرها آوردهاند، در واقع میتواند در حکم استاد ما باشد و از این جهت آیت الله بهجت آن سخن مشهور را فرمودند که علم تو استاد توست. و در این راستا عرایضی در جزوه « شرح مختصر دستورالعمل آیه الله بهجت«رحمتاللهعلیه» شده است. https://lobolmizan.ir/leaflet/231?mark=%D8%A8%D9%87%D8%AC%D8%AA موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. یا مادر مدد. شهید محمد مهدی ایرانمنش «بی حسرت از جهان نرود هیچکس به در / الا شهید عشق به تیر از کمان دوست» ما که بلد نیستیم حرف بزنیم یا چیزی که میبینیم رو بگیم ولی خب به دور از اغراق واقعا بعضی وقتا با یکسری اتفاقا یهو دلم میگیره یا اصلا یه حس دیگه ای دارم نسبت بهشون. اعظمش که خود حاج قاسم بود که واقعا حرفی برا گفتنش ندارم، بعدیش برای علی لندی بود که اونم بدون هیچ پیش زمینه یا دلیلی نسبت خاصی باهاش داشتم و الان این شهید بزرگوار. الانم واقعا یهویی شد اصلا حواسمم نبود به این اتفاق ولی یهو افتاد جلوم و انگار نمیتونستم کنارش بزنم و رد کنم برم بعدی. جایی دیدم نوشته بود پایان مقاومت ۱۱۰ روزه شهید! داشتم به این فکر میکردم اره واقعا ۱۱۰ روز جنگیده انگار ولی با خودش بیشتر. بیشتر تو انتظار رفتن بوده فکر میکنم تا موندن، همون راهی که خود حاج قاسم استادش بود و روز ۱۱۰ ام با «فمن یمت یرنی» علی (ع) رسید به آرزوش. آدم وقتی فکر میکنه میگه خب شهادت که الکی نمیشه، بالاخره هر کسی یه راهی رو میره تا میرسه به اون نقطه ولی چی میشه این دهه هشتادیهای عجیب اینقدر زود میرسن؟ توی این همه هیاهو جامعه و دنیا این گل ها چجوری میتونن سر از خاک سیاه روزگار ما در بیارن و شکفته بشن؟ با غیر راه حاج قاسم و امام که نمیشه واقعا. حاج قاسم چه راهی رو پیش آورد که همچین گل هایی بشکفن؟ ما که با حسرت داریم زندگی میکنیم و با حسرت هم از دنیا میریم ولی «الا شهید عشق به تیر از کمان دوست» بدیش اینه اینارو میگیم شاید خوب بلدیم حرف بزنیم ولی مرد راه نیستیم انگار. ان شاءلله ما هم حسرت به دل تیر دوست نمونیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این نوع حضور، ماندن در میدان ایمان است که گاهی هم لرزان میباشد، ولی کوتاهآمدن را نشاید. امری است که در مسیر توحید پیش میآید به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب در غزل اخیر خود بدان اشاره کردند و فرمودند:
دلا ز معرکه محنت و بلا مگریز چو گردباد بههم پیچ و چون صبا مگریز
تو راست معجزه در کف، ز ساحران مهراس عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز
آری به هر بهانهای میتوان به زمانهای که در پیش داریم و باید در امروزمان آن را احساس کنیم نظر بیندازیم تا در فردای خود به زیباترین حضور خود را حس کنیم
چه تفاوتی بین نتانیاهو و غربزدهگان ما هست که هر دو امیدوارند میتوانند ذهنها را بر اساس ارادههای خود به نفع خود تغییر دهند و از حضور ارادهای ماوراء آنچه آنها اراده میکنند غافلند، اینان بیرون از اراده و شأنی که انسانها به دنبال آن هستند قرار دارند. شهدایی مانند شهید ایرانمنش در واقع در افقی حاضر شدند که رهبر معظم انقلاب در آن غزل، متذکر آن هستند و میفرمایند:
ز سست عهدی ایام دلشکسته مشو نشانه باش چو پرچم، ز بادها مگریز
موفق باشید
سلام استاد: میشه لطف کنید و یه کتاب یا فایل صوتی معرفی کنید که کمک کنه ما با قواعد عالم جبروت یا عالم عقل کامل آشنا بشیم؟ چطور میشه از تصویر یا صور رها بشیم و وارد عالم عقل بشیم؟ خدا بهتون خیر بده
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضوری که انسان بتواند با عالم جبروت و عقل آشنا شود، نیاز به سلوک دارد. در این رابطه مرحوم آیت الله محمد شجاعی در سه جلد کتاب «مقالات» خود سخنها دارند تا انسان به مرور متوجه عالم عقل و جبروت بشود. عرایضی در شرح آن کتابها شده است که در سایت میتوانید به صوت آنها رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/750?mark=%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA موفق باشید