بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
20662

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد: اهل طریقت و صوفی ها در مکتب امام چه جایگاهی دارند؟ اگر آنها را رد کنیم مولانا و شمس و بایزید و خرقانی ها و غیره را هم باید رد کرد یا نه آنهارا صوفی نمی دانیم با این که آنها خود باراها به صوفی بودن خود معتقدند. البته سید علی قاضی هم اهل طریقت بوده اند یا نه؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: واژه‌ی صوفی قبلاً با واژه‌ی عرفان که در این زمان به‌کار می‌رود، مترادف بوده است. همه باید اهلِ طریقت به سوی حقیقتی باشیم که شریعت الهی متذکر آن شده است، حال به هر اسم و عنوانی که می‌خواهد باشد. البته امروزه متأسفانه عده‌ای خود را با این واژه‌ها معرفی می‌کنند در حالی‌که هیچ بهره‌ای از بصیرت عرفانیِ عرفا در خود ندارند و یک دکّان شده است. موفق باشید

20624
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد دلیل عقلی اینکه عرفا و حکماء می گویند اسماء الله مظهر می خواهند چیست؟ مثلا می گویند ولی از اسماءالله و مظهر می خواهند اگر اسماء الهی مظهر نداشته باشند چه محذور عقلی پیش می آید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود اسماء الهی بدون مظهر، مثل آن است که شما اسمِ حیّ را بدون مظهر بخواهید ملاقات کنید که مسلّم با مفهومِ آن تنها روبه‌رو می‌شوید. ولی در موجودِ زنده آن موجود زنده، آینه‌ای می‌شود تا با خود اسم حیّ ارتباط پیدا کنید. موفق باشید

20298

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده: حضرتعالی در جلسه 43 شرح ادب و عقل فرمودید خلفای سه گانه و حتی چهارگانه ابوسفیانی نبودند خلیفه چهارمی که مدنظر حضرتعالیست آیا معاویه علیه الهاویه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اشتباه شده است منظورم عثمان بوده است در حالی‌که معاویه پسر ابوسفیان به هیچ وجه با آن سه خلیفه قابل مقایسه نیست از آن جهت که او با اصل اسلام مخالف است. موفق باشید

8250
متن پرسش
سلام علیکم: از این‌که من نیستید بیشتر خدا را شکر کنید. جمله‌ای هم خطاب به خدا: یعنی می‌شود ما هم با تو حرف بزنیم؟ وعده‌ی دیدار در قیامت من در نزد شمر و شما در نزد حضرت رسول . ای واااای بر این بودنم.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این حرفای صد مَن یک شاهی چیه می‌زنی؟! غلط کردی تو نزد شمر باشی. تو عاشق امام زمانی و جایت بر فرق سر ما است. فکر کردی حالا این حرفا که من می‌زنم از سیر تا پیازش را عمل می‌کنم؟ آره دلم می‌خواد عمل کنم همین را هم شکر. موفق باشید
8041
متن پرسش
سلام استاد، در مورد پاسخ سوالتون در مورد یارانه چند بار جوابتون رو خوندم اما برام قابل هضم نبود خوب بالاخره ابن دولت جمهوری اسلامیه و بزرگانی چون شما به نظر حقیر نباید اینچنین باعث تحریک افراد شوید که کاری که از لحاظ دولت براش یک امر مثبته شما با حرفتون مبنی بر حذف نکردن یارانه که این روزها با دیدن دهن رسانه های بیگانه متاسفانه اون ها هم به حذف کردن افراد نقد دارن البته واقعا ببخشید که چنین مقایسه ای کردم ، اما اینکه بالاخره هر دولتی برای خودش یه جور کارشناسی داره احمد ى نژاد سیاستش دادن پول دسته مردم و روحانی هم طریق دیگه اما این دلیل بر کارشکنی براى دولت نیست و بنده هم احساس میکنم در این شرایط رهبری هم موافق همکاری با خواسته های دولته. واقعا ببخشید. ..التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عنایت داشته باشید که رهبری عزیز«حفظه‌اللّه» توصیه فرمودند انتقاد انجام شود ولی تخریب نشود و از آن‌جهت که احساس کردم ممکن است سطر آخر آن جواب حالت طعنه داشته باشد بنده آن سطر را حذف کردم. ولی انتقادی که به نظام اقتصادی دولت یازدهم هست در رابطه با اهداف انقلاب اسلامی بسیار جدّی است. این اقتصاد ما را به غرب نزدیک می‌کند در حالی‌که بنا بر این است که اقتصاد ما با مقتضیات نظام اسلامی همراه باشد که روش آقای احمدی‌نژاد از این جهت درست‌تر بود که بحث طولانی نیاز دارد. موفق باشید
37881
متن پرسش

سلام: خدا قوت. نظرتون درباره متن اخیر دکتر داوری در مورد ریاست جمهوری آقای پزشکیان چیه؟ نه از باب کنجکاوی و نه به اعتبار زیرسوار بردن دکتر داوری که از روی حیرت می‌پرسم. که چگونه نسبت بین زمان شناسی و توسعه نیافتگی و راه‌جویی و این بیانیه در باب دکتر پزشکیان رو جمع کنم؟ متن دکتر داوری: ‌ ‌بیانیه رضا داوری اردکانی در حمایت دکتر مسعود پزشکیان: به نام خداوند جان و خرد. انتخابات روز جمعه ۱۵ تیرماه را با هیچ انتخاباتی قیاس نباید کرد. این انتخابات می تواند چیزی ورای رأی دادن به این یا آن نامزد یا به فلان رسم و شیوه سیاسی باشد؛ بلکه انتخاب میان بودن و نبودن ایران است. اکنون رأی می دهیم که آیا ایران بماند و بکوشد بعضی دردهای مهلکی را که دچارش شده است درمان کند یا به راه وخیم تر شدن آن دردها و گرفتاریها و افتادن در ورطه های خطرناک جنگ و ویرانی برود. البته به دکتر پزشکیان از این جهت باید رأی داد که او شایستگی های بسیار دارد و به آنچه می گوید عمل می کند. در دوران وزارتش نیز به کارهای مهمی چون توسعه دوره های تخصصی و فوق تخصصی پزشکی و پیشرفت حوزه رادیوداروها و توسعه بیوتکنولوژی (زیست فناوری) اهتمام موثر داشته است و اگر به ریاست جمهوری انتخاب شود می کوشد با همکاری اهل صلاح و تدبیر و مشورت با صاحبنظران و کارشناسان تا جایی که می تواند مشکلات را رفع کند و دردهای کشور را کاهش دهد. اما وجه مهمتر قضیه این است که رأی دادن به او رأی دادن به بقای ایران است.  او گرفتار سوداها و اوهام بیهوده ای که ایران را به سوی ورطه های خطر و تباهی می برد، نیست. رأی ندادن در این دور انتخابات را دیگر نمی توان مقاومت منفی خواند زیرا نتیجه زودهنگام آن می تواند افتادن کشور به راه ستیزه ها و کشمکشهای خطرناک و غفلت از گرفتاریها و مشکلات و دوام پریشانی و فساد باشد.  مردم ایران مسلما کم و بیش به این نکات توجه دارند و کاری نمی کنند که خدای ناکرده فردا در تاریخ بنویسند ایرانیان در سال ۱۴۰۳ چنان به دشمنی با خود و کشور خود برخاستند که گویی رسم و راه دوستی را از یاد برده و گم کرده اند. ولی چنین اتفاقی نخواهد افتاد زیرا ایرانیان در تنگناها به کشور خود پشت نمی کنند. ایران می ماند و باید بماند تا زخم هایی را که در جان و تن خویش دارد التیام بخشد.  رضا داوری اردکانی ۱۲ تیر ۱۴۰۳ اگه صلاح می‌دونید خصوصی برام بفرستید و باز اگر مصلحت بود در کانال نشرش دهید. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده پیام آقای دکتر داوری اتفاقاً مسئله و موضوعی است که ما را دعوت به اندیشیدن و باز اندیشیدن در این زمانه می‌کند. اولاً: جناب استاد امیر نجاتبخش در مواجهه با آن پیام نکته دقیقی می‌فرمایند که ابتدا خوب است بدان توجه شود.
«خدا را شکر که در میان ما هنوز فلسفه هست. هنوز کلامی هست که ما را تکان دهد و بار دیگر همه چیز را در مقابل ما ویران سازد تا از نو ساخته شویم.
🔹 آنان که با زبان فلسفه آشنا نیستند شاید ندانند ما با سخن فیلسوف در چه شور و شعفی حاضر می‌شویم.
🔸 ابن سینا در نیمه‌های شب در میان کتاب‌ها با سخن حکیمان و فیلسوفان آنچنان وجدی می‌یافت که می‌گفت اَینَ المُلوک وَ اَبنا المُلوک.
🔹 شاید هنوز در میان ما کسانی هستند که می‌گویند ابن عربی سنی است و به حقیقت راه نیافته، اما نمی‌دانم با سخن حضرت روح الله چه می‌کنند آنجا که راه آینده جهان را با درک ابن عربی میسر می‌دانست و سیاستمداران بزرگ را به آن دعوت کرد؟
🔸 آری مگر ما با ابن عربی سنی شدیم که با فیلسوف بزرگ عصرمان بسیجی نباشیم؟ 
🔹 آری امر دشواری است و آنان که عزم و همتی داشته باشند تا با سخن فلسفه روبرو شوند جز راه حضرت روح الله راه دیگری در مقابل خود نمی‌یابند.» (حجت الاسلام نجاتبخش).
ثانیاً: باید در این مورد بحث شود که کدام داوری و کدام پزشکیان؟! آقای دکتر داوری که آنچنان برای شهید آوینی اشک می‌ریزد و در عین حال سخت نگرانِ غلبه تحجّری است که بنا دارد خود را به آقای دکتر جلیلی تحمیل کند. که البته و صد البته تفکرِ تاریخی دکتر جلیلی ماورای میدان داریِ چنین جریانی است ولی بالاخره ما هنوز از این نوع تنگ نظری ها که در بین مان هست، عبور نکرده ایم. و کدام پزشکیان را دکتر داوری پشتیبانی می‌کند؟ پزشکیانِ دیروز را که شورای نگهبان نیز تأیید کرد؟ و یا پزشکیان امروز را که برای رأی آوردن، تا این اندازه از ساده ترین فهم تاریخیِ انقلاب اسلامی دور افتاده است. و البته در این موارد باید در جلساتی که پیش می آید فکر کرد، آن هم به انقلابی که بنا است در منظر شخصیت حضرت روح الله به گفته آقای نجاتبخش، ما بسیجی حضرت روح باشیم. این است معنای زندگی و این است آینده ای که در پیش است. در این رابطه نگاهی به جواب سوالات 37883  و 37884 بیندازید . موفق باشید      

24630

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: چند سوال مرتبط به هم داشتم. خواندن مداوم زیارت عاشورا به مدت چندین سال حتی اگر آن حضور قلب را هم نداشته باشد، باز هم باعث ارتباط با حضرت اباعبدالله می شود؟ از کجا یقین حاصل کنیم که توانستیم رضایت امام حسین را بدست بیاوریم؟ آیا راهی هست که با ایشان صحبت کنیم و جواب بشنویم؟ چطور می شود حجابها زا برداریم؟ من خیلی مرددم. نمی دانم نگاه امام نسبت به من چیست؟ جایگاهم کجاست؟ گریه هایم زیاد شده. با هر روضه ای گریه نمی کنم. خیلی کم روضه ای اشکم را دربیاورد اما نام حضرت اباعبدالله را که می آورم گریه ام می گیرد و سخت جلوی خودم را می توانم بگیرم. خیلی می ترسم خطایی کنم و کلا طرد شوم و محبتی که چند سال است در دل دارم را از دست بدهم. خیلی نگرانم. بارها با خودم فکر کردم که نکند این ارتباطها و حرف زدنها در خیال و توهم من بوده و مخاطبی نیست. نکند من واقعا امام را دوست ندارم و فقط توهمی از دوست داشتن در من شکل گرفته. مخصوصا برخی از من می خواهند که اگر واقعا این محبت وجود دارد به امام درخواست کنم که فلان کار را انجام دهد که اینجا من شک می کنم که از کجا معلوم من درخواست کنم و امام قبول کنن. موارد غیر ممکن نمی خواهند. ولی من وجودم پر از اضطراب می شود که انگار امام دارند ایمان مرا محک میزند. خیلی سپاسگزارم. لطفا برای خروج من از این دنیای تردید و شک دعا کنید و راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بهتر است در این شرایط معرفت خود را به جایگاه تاریخیِ حضرت سید الشهداء عمیق و عمیق تر بفرمایید. امید است کتاب‌هایی که در این مورد بر روی سایت هست کمک کند. موفق باشید

22857
متن پرسش
استاد عزیز سلام: با توجه به آیه قرآن که می فرماید جن از آتش خلق شده است آیا جنس جن از جنس انرژی است؟ چراکه بسیاری از خصوصیات انرژی مثل بعد نداشتن و عبور از موانع مادی با خصوصیاتی که برای جن مطرح است مشابه است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آیت اللّه شهید مطهری هم چنین احتمالی را می دهند. فکر می‌کنم مطلب درستی باید باشد. موفق باشید

22692
متن پرسش
سلام علیکم: با عرض تسلیت و قبولی عزاداری سیدالشهدا علیه السلام سوالی از محضر استاد عزیز داشتم. آقای دکتر محسن حیدری در کتاب «حزب علوی و اموی» بیان می دارند: «خلیفه اول برای رسیدن به خلافت علاوه بر بخشیدن صدقه و زکات آن سال (ر.ش به ابن ابی الحدید.شرح نهج البلاغه.ج۱،ص۱۳۰ و تاریخ طبری،ج۲،ص۲۰۲) برای جلب رضایت به ابوسفیان که بزرگ قریش بود و خلیفه اول برای رسیدن به خلافت نیاز به حمایت قریش در مقابل انصار داشت. زد و بندهای خطرناکی در پشت پرده دور از چشم اغیار بین ابوسفیان و خلیفه اول در مورد دخالت دادن امویان در دستگاه حکومت خلفا صورت گرفته است!» آیا می توان بدون هیچ مدرک تاریخی و روایی این چنین ادعایی کرد!؟ در حالی که از بزرگی ابوسفیان در آن زمان چیزی نمانده است و او در بزرگان اسلام جایی ندارد و از او به عنوان (طلقا) یاد می شود. پس نیازی به باج برای سکوت او نیست! و آیا معنی این حرف چنین نیست که خلیفه اول در به روی کارآمدن امویان با اختیار و عمدا ارتباط مستقیم و نقش داشته است!؟ نظر حضرتعالی را در این مورد بیان بفرمایید. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جریان اُموی به سرکردگی ابوسفیان چیزی نبوده که با اسلام‌آوردنِ آن‌چنان سطحی از بین برود و از آن‌جایی که خلفا در مقابل نظر عمومی که به علی «علیه‌السلام» داشتند پایگاهی در مردم برایشان نبود – به‌خصوص در همان ابتدا که رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» رحلت کرده بودند - مجبور بودند به نحوی از اُمویان کمک بگیرند. آری! خلفا ناخواسته راه را برای اُمویان تا آن‌جا گشودند که معاویه در شام به قدرتی رسید که حاکمیت علی «علیه‌السلام» را تحت‌الشعاع قرار داد و عملاً حاکم جهان اسلام شد. موفق باشید

22611
متن پرسش
با سلام: فرمودید سؤال از عدم، معنا ندارد که بگوییم امکانِ عدم چگونه صورت می‌گیرد چرا باید جبرا الی الابد بقا داشته باشیم من می خواهم پس از مرگ حیات دیگری نداشته باشم یا اگر اقتضای عدالت حق عذاب است هرچه می خواهد عذاب کند بعد مرا نابود کند یا اینکه اگر میسر است هر آنچه بخواهد عبادتش کنم تا پس از مرگ مرا به کل از بین ببرد. سوال اصلی این است که آیا استحاله عقلی وجود دارد که خدا قادر بر نابود ساختن روح من نیست یا سنتش برین است و اگر می تواند نابود کند چه راهکاری وجود دارد که این طلب که در جان ما افتاده یعنی نابودی محض جسما و روحا تحقق یابد؟
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: برای بنده خیلی این حرف‌ها عجیب است. به یاد قضیه‌‌ای افتادم که مولوی مطرح می‌کند:

 آن يكى مرد دو مو آمد شتاب            پيش يك آيينه‏ دار مستطاب‏

         گفت از ريشم سپيدى كن جدا            كه عروس نو گزيدم اى فتى‏

         ريش او ببريد و كل پيشش نهاد            گفت تو بگزين مرا كارى فتاد

         اين سؤال و آن جواب است آن گزين            كه سر اينها ندارد درد دين‏

         آن يكى زد سيليى مر زيد را            حمله كرد او هم براى كيد را

         گفت سيلى زن سؤالت مى ‏كنم            پس جوابم گوى و آن گه مى ‏زنم‏

         بر قفاى تو زدم آمد طراق            يك سؤالى دارم اينجا در وفاق‏

         اين طراق از دست من بوده‏ست يا            از قفا گاه تو اى فخر كيا

         گفت از درد اين فراغت نيستم            كه در اين فكر و تفكر بيستم‏

         تو كه بى‏ دردى همى‏ انديش اين            نيست صاحب درد را اين فكر هين

در راستای افکارِ به درد بخور، موفق باشید

22137
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: با نمی دانم چرا، ولی استاد قلبم گواه می دهد که رهبری در مورد مشکلات کشور با بقیه متفاوت است. مثلا بارها شده در جاهای مختلف که بحثی پیش آمده شنیدم که می گویند تمام مشکلات کشور که در دولت هست علت آن این است که رهبری اقدامی نمی کند و خلاصه همه چیز را به پای رهبری می گذارند. من با مروری که در سوالات سایت در این زمینه داشتم متوجه شدم که مردم باید به این تفکر برسند که از این مسایل عبور کنند و چرخ انقلاب طبیعی هست که با این همه مشکل گاه گاهی به دست اندازی برسد و عبور کند و نیز اینکه خطای همه رو نمیشه به حساب رهبری گذاشت و نیز فهمیدم که عَلم اسلام در این زمانه بدست رهبریست و کار بسیار سختی است که تمام مملکت را با این همه نوع تفکر و احزاب در کنار هم متحد نگه داشت. ولی استاد مشکل اینجاست که در محافل و مجالس و کوچه بازار و خلاصه هر جایی که بحث می شود بیشتر می گویند که رهبری هم با آنهاست و نمی خواهد برای مردم کاری کند و نمی خواهند حساب رهبری را جدا کنند و می گویند چرا رهبر سکوت می کند و کاری در مورد فساد مالی، بی حجابی و بعضی فساد دولتمردان و خلاصه در مورد کل مشکلات کشور، انجام نمی دهد؟ حال سوال من این است استاد واقعا در جواب این سوالات چه باید بگوییم احساس می کنم این یک برنامه تعریف شده از دشمنان است که یک شکاف عمیق بین مردم و رهبری و در نهایت نظام ایجاد کنند که خود بد فتنه ایست حال باید چه جوابی داد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً تلاش دشمن است که در یک پروژه‌ی چهل‌ساله نهایت تلاش خود را در ایجاد مشکلات برای نظام اسلامی به‌کار برده است تا نظام را ناکارآمد نشان دهد و بعد هم مدیریت رهبری انقلاب را که بیشترین ضربه را از آن جانب خورده‌اند؛ زیر سؤال ببرند. خوب است که مردم متذکر این امر باشند که بنا به فرمایش حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» اگر دیدند یک شایعه از همه‌جانب در میان است، بدانند که منشأ شیطانی دارد و هرکس می‌فهمد اگر یک‌دهمِ این مشکلاتی که دشمنان نظام اسلامی برای هر کشوری ایجاد کرده بودند، آن کشور از پای در آمده بود. و همین امر است که ما را نسبت به آینده‌ی خود امیدوار می‌کند. موفق باشید

 

21844
متن پرسش
سلام استاد: در رابطه با اجر عمل مومن یا کافر اینگونه است که قرار نیست همه اعمال را وزن کنند و به تک تک پاداش بدهند بلکه بنابر شدیدترین و بهترین عمل که شخصیت شخص را ساخته و شدیدترین برآیند شخصیت او شده پاداش می دهند و پاداش ظهور همان شخصیت نهایی اوست. این برداشت درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید همین‌طور باشد. زیرا اعمال انسان، شخصیت انسان را می‌سازد و شخصیت انسان که برآیند اعمال انسان است در قیامت ظهور پیدا می‌کند. موفق باشید

20796

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: بنده عباراتی را در آثار شما می بینم که به علت کم سوادی، دقیقاً نمی دانم یعنی چه. این که انسان برای نظر به حق، باید از کثرات منصرف شود یعنی چه؟ دقیقاً باید چه کار کند؟ نظر به جنبه وجودی عالم دقیقاً چگونه میسر است؟ در صورت امکان ساده و قابل فهم توضیح فرمایید، و به صورت دستورات عملی و قابل اجرا. یعنی اگر بخواهیم به جنبه وجودی عالم نظر کنیم دقیقاً بایستی چه رفتارهایی را انجام بدهیم و چه رفتارهایی را انجام ندهیم. آیا لذت بردن از لذات حلال با این امر منافاتی دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن کمک می‌کند. از طرفی در روایت داریم: لذّات حلال عامل شوق در عبادات خواهد بود. موفق باشید 

20437

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم: چندی پیش داشتم کتاب کربلا مبارزه با پوچی ها را مطالعه می کردم، جمله ی از گفتار شما خیلی ذهنم را مشغول کرد، و قلبم را حقیقتا جهت داد، و نورانی کرد! حضرتعالی فرمودید که رسول خدا «ص» با رعایت دستورات الهی، قلب خود را آماده ساختند، تا حضرت حق راه و مسیر اصلاح جامعه و هدایت امت را بر قلب مبارکشان الهام نماید، اما سئوال: 1. بنده به این نتیجه رسیدم که ما هم همچون رسول خدا «ص» باید قلب خود را با تقوا و تزکیه آماده بسازیم، تا ان شاءالله خود حضرت حق راه و مسیر اصلاح جامعه و تحقق تمدن اسلامی را بر قلب ما الهام کند (البته در کتاب سلوک اشاراتی در این مورد داشتید) آیا این برداشت صحیح است؟ 2. استاد بنده متأسفانه در سال های نوجوانی و جوانی نسبت به انجام نوافل سستی داشتم و انجام ندادم، و الان دارم به صورت ذهنی در راه کوچه و خیابان و مواقع بیکاری می خوانم، به نظر شما ارزش دارد یا باید به صورت عینی بخونم؟ و در مجموع قضای نوافل چه دست آورد معنوی برای انسان دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هم آن برداشت‌تان خوب است و هم آن کارتان درست است. موفق باشید

20351

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد جان: بنده شخصی هستم که حالات عرفانی دارم ولی گویا یک مدت نسبتاً طولانی است که دچار فراموشی هایی می شوم چرا؟۱. علتش چیست؟ ۲. گویا خیالاتم جولان زیادی دارد چه کنم؟ مثلا من می خواهم از عالم ماده عبور کنم خیالاتم جولان داشته باشند همیشه، و باعث عدم تمرکز شوند چه راهی هست برای این مشکلم؟ استاد عزیز لطفا به سوالات دقیق پاسخ دهید. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست مراجعه فرمایید.، به نظرم به کارتان بیاید. موفق باشید

19638

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام عليكم: طاعات و عبادات شما استاد عزيزم مقبول درگاه حق. از حديقا الحقيقه ي جناب حكيم سنايي رحمه الله گزيده اي جناب يوسف علي ميرشكاك بزرگوار فراهم آورده كه شركت سهامي كتاب هاي جيبي آن را طبع كرده است. كتاب حاوي مقدمه اي ست به قلم جناب ميرشكاك، در مقدمه نكته اي ديدم كه بر اين حقير سنگين آمد، درخواست دارم نظرتان را در اين باره بيان بفرماييد: «يكي از كساني كه بسيار از سنايي ياد مي كرده و مشوق مولانا به خواندن آثار سنايي بوده، جناب شمس تبريزي است. البته اهل تامل مي دانند كه شمس گرفتار چنان انانيتي بوده كه بر تمام بزرگان خرده مي گرفته است و رد و قبول او در نزد اهل معني وزن و وقاري ندارد. هرچند اين مقال جاي سخن گفتن از شمس نيست، اما همين قدر بايد گفت كه مولانا جلال الدين مكافات انانيت شمس، او را به كيميا خاتون گرفتار كرد و شد آن چه شد...باغ حقيقت ص16» استاد عزيز و بزرگوارم! آيا چنين چيزي ممكن است؟ كسي كه آتش در هيزم مولوي افكند و شد آن چه شد به انانيتي كه جناب ميرشكاك مي فرمايد گرفتار باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم منظور جناب آقای میرشکاک چیست؟ آری! بزرگانی مثل شمس تبریزی وقتی با مدعیانی روبه‌رو می‌شوند که هیچ‌چیز در دست ندارند به نوعی آن‌ها را تحویل نمی‌گیرند. و این أنانیت به معنی منفی آن نیست. موفق باشید

18102

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و درود: استاد گرانقدر نظر حضرتعالی در مورد «گادامر و ویتگنشتاین»چیست؟ شنیدم در نقد غرب توانمند هستند. ممنون و سپاس بیکران
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای فهم فلسفه‌ی غرب هر دو فیلسوف نکات شنیدنی دارند. موفق باشید

17908
متن پرسش
سلام استاد: توی سیر مطالعاتی سوالات زیادی پیش اومد. ازتون هم پرسیدم. ولی گفتین امکان پاسخگویی به‌ این حجم سوال رو ندارین. تکلیف چیه؟ سیر رو ادامه بدیم و این سوالا حل میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. زیرا به مرور خودتان صاحب اندیشه‌ای می‌شوید که جواب سوال‌هایتان را می‌دهد. موفق باشید

17330

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام جناب استاد: وقت حضرتعالی بخیر. مقصود از اینکه تا در مقامی کامل نشده ایم به مقام بالاتر نمی رسیم این نیست که همه درجات آن مقام و مرتبه را باید به دست آوریم؟ مثلا در همه امور توکل داشته باشیم تا بعد به مقام بعدی راه یابیم. شاید مقصود این است که اجمالان مقام را داشته باشیم؟ سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. بعضی از کمالات به صورت اجمالی در انسان هست و عمل به انجام اعمال نیک منجر به تفصیل‌یافتنِ آن عمل می‌شود و لذا چنان‌چه ما مطابق شریعت الهی عمل کنیم، مشکلی پیش نمی‌آید که بگوییم در امری کامل نشده‌ایم به مقام دیگری نایل نمی‌گردیم. موفق باشید

15695
متن پرسش
سلام حضرت استاد: خسته نباشید. آیا برداشتهای بنده در دو حدیث (مباتی معرفتی مهدویت) صحیح است؟ 1. با توجه به حدیث کنت نبیا و... نبوت یک مقام است که ممکن است مانعی در ظهور بیرونی آن وجود داشته باشد مثل حیات مادی نداشتن (تاخر زمانی بعد زمینی) در حضرت رسول (ص) پس الف) اهل البیت (علیهم السلام) مقام نبوت دارند اما امکان ظهور آن که اینجا مانع عامل ختم نبوت است نیست. ب) و با توجه به مقام علمای امت حضرت رسول (ص) و پیامبران بنی اسرائیل بزرگانی چون حضرت امام، ملاصدرا، بانو امین و... مقام نبوت دارند و به ایشان کتاب و حکم داده شده اما ظهور آن به شکل دیگری است اما مقام امامت خاص انسان کامل و در حصر انسانهای خاصی است. ج) پس راه تحصیل این مقام به روی انسانهای عادی باز است و با صفای درون و تحصیل معارف می توان آن را به دست آورد. د) ارسال رسل رتبه ای نبوده اما میان انبیاء بزرگ رتبه ای است تا می رسیم به حضرت رسول (ص) (یعنی حضرت آدم (ع)، نوح (ع) ابراهیم (ع) موسی(ع) عیسی (ع) و...)2. مقام کن فیکون شامل ایجاد فضایل اخلاقی مثل علم، شجاعت و...می شود ما زمینه ایجاد می کنیم اما غیرمنتظره می بینیم از صفتی بد رها شدیم یا متصف به صفتی یا حصول معرفتی شدیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نبوت در رابطه با ربوبیت الهی است و خداوند در هرزمانی که بخواهد، انسان شایسته‌ای را جهت آن امر می‌پروراند و لذا قابل تأخیر نیست. و در مورد خاتم رسولان«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» قابل تجدید هم نیست. و امامت نیز امری است که خداوند آن کسی را که شایسته است جهت این امر می‌پروراند و آن نیز قابل تأخیر نیست، هرچند ظهور اهداف امام به عهده‌ی مردم است و اگر مردم آمادگی نداشته باشند، امام غیبت خواهند داشت 2- حرف خوبی است. موفق باشید

27188

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: همچنان که مطلع هستید اخیراً بحث چله قرن به میان آمده است و جناب آقای حجت الاسلام مهدوی ارفع در یک کلیپی نکاتی و پیشنهادهایی مطرح فرموده اند. نظر جنابعالی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صحبت‌های آقای حجت الاسلام مهدوی ارفع به عنوان خنثی‌کردن جریان چله‌ی قرن، کار خوبی است به‌خصوص که افراد انقلابی و معتقد به نظام پیشنهاد آقای مهدوی را مدیریت می‌کنند. ولی رویهمرفته نباید از دقت‌های جناب اقای احسان عبادی غفلت شود. آن‌هم در جای خود قابل توجه است. موفق باشید

25069

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: ۱. پسری هستم ۲۷ ساله. چند بار فرصت ازدواج برایم پیش آمده اما هر بار به طریقی به مشکل بر می خورم. بسیار دلتنگ و دلگیر شده ام. چند شب پیش شهید حججی را در تلویویزیون دیدم که خطاب به پسرش می گفت من از تو و مادرت گذشتم به خاطر رضای خدا. با خودم فکر کردم که اصلاً ازدواج برای چه؟ که وابستگی جدید به این دنیا پیدا کنم؟ به جای این که از این دنیا دل بکنم وابسته تر بشم؟ تصور می کنم دچار تناقض شده ام. ازدواج در اسلام مستحب است و این قدر بهش تأکید شده، اما خود عامل دل بستگی بیشتر به دنیا است. آیا فقط به خاطر جلوگیری از گناهش است که این قدر به آن تأکید شده؟ یعنی اگر کسی خوف گناه نداشت، آیا ازدواج می تواند در راستای سیر الی الله و ارتباط با حقایق هستی به او کمک کند؟ اگر می تواند چگونه؟ ۲. این ایام مشغول مطالعه کتاب ادب خیال، عقل و قلب هستم. با توجه به این که در ازدواج از نظر مسائل عاطفی و خیالی انسان دچار شعف می شود، آیا می توان این شعف را طوری به کار گرفت که به سوی محبوب واقعی منتقل شویم؟ آیا واقعا می توان عشق به یک انسان را -که قسمت عمده آن به خاطر ظاهر دلنشین طرف مقابل است - در طول عشق به خدا در خیال و عاطفه پروراند؟ چگونه چنین چیزی ممکن است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در هر حال، ازدواج نوعی تعادل به بار می‌آورد چیزی که در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در قسمت «ازدواج؛ تولدی دیگر» عرض شد. ۲. در این مورد بد نیست به جواب سؤال شماره‌ی ۲۵۰۶۲ سری بزنید. موفق باشید

23331
متن پرسش
سلام: سوالی ندارم فقط دلم گرفته، وقتی روح بزرگی رو به زور وارد تن به این کوچکی کرد و هرچه دید کوچک بود و هرچه شنید کم بود و هرچه گفت بی ارزش بود خب معلومه که بزرگی یادش میره. خدایا ازت گله مندم، سرگردونم، دل گرفته ام عمرم داره میره و تو نشستی داری نیگا میکنی، هیچی هم نمیگی! نمیدونم دیگه سیلی های زندگی مال تویه(که بعیده از تو) یا از خود احمقم دارم میخورم. خدایا یه چی بگم برم، وقتایی ناشکری می کنم و هر چی به اون عقل پاره سنگ برداشته ام میرسه میدم بیرون و تو رو محکوم می کنم به ساختن دنیای به این مزخرفی، فقط یه چیز فقط و فقط یه مساله منو شرمنده میکنه و سرمو از شرم ميندازم پایین و میرم پی دردای قلبم. اونم حسین تو هست. همین. وقتایی فکر می کنم که تو خدای امام حسین بودی عاشقت میشم، و اون وقتا دنیایی که ساختی شبیه بهشت میشه چون امام حسین تو اینجاست. حالا دیگه دلم یه جور دیگه میگیره (عمری که صرف حسین نشه، از اول هم وبال گردنه)... برم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ببین وقتی با نظر به  سیره‌ی اولیاء الهی مثل مولایمان علی «علیه‌السلام» و جانِ جانمان حسین شهید «علیه‌السلام» به زندگی می‌نگریم، چه اندازه همین دنیای به ظاهر تنگ برای زندگی حقیقی گشوده می‌شود. خودمان را مشغول زندگی‌های تنگ کرده‌ایم و بقیه را مقصر می‌دانیم. گفت: «تو درون چاه رفتستی ز کاخ / چه گنه دارد جهان‌های فراخ». موفق باشید

23128
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: دستمان به دامنتان که در چنگ قوانین آموزشی حوزه گیر افتاده ایم، به ما اجازه نمی دهند کمتر از چهار درس (که سه تای آن دروس اصلی است) برداریم، کلاس های پشت سر هم و خستگی در فهم کلاس های دیگر، عدم رعایت شرایط و استعدادها و هدف هر فرد، عجله در درس دادن و حذف تدریس بعضی قسمت ها، و ذبح مطالب به خاطر رساندن محدوده تا زمان امتحان، تغییر متون درسی و به روزرسانی ضعیف، مدرک گرایی و نمره محوری از مشکلاتیست که هر روز با آن دست و پنجه نرم می کنیم و خدا می داند وزن آموخته های شخصی مان در تعطیلاتی مثل تابستان چقدر بالاتر از سرهم بندی های این سیستم دانشگاه زده هست! کاش می شد همینطور ادامه دهیم اما مساله این است که چهار ساعت در روز نشستن سر کلاس انقدر وقتگیر هست که تمام توان ما را می گیرد و عمر می رود و حسرت گذشت زمان و کم بهره بردن با ما می ماند! واقعا چه کنیم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم باید مدتی همه‌ی کارهای فرعی خود را تعطیل کنید و با جدیت کامل به عنوان مجاهده با نفس، همین دروس رسمی را دنبال فرمایید، بعداً برای شخصیت علمی شما لازم و مفید است. موفق باشید

22761
متن پرسش
سلام بر استاد محترم و گرامی: بنده از ده سالگی اهل برنامه ریزی بودم و دائم برنامه هایم با شکست روبرو می شد هر بار با مشکلاتی روبرو می شدم و با مطالعه درباره این مشکلات (از جمله در آثار شما) برنامه مجددی طراحی می کردم و البته الان در ۳۰ سالگی به کیفیت مطلوب در برنامه خود رسیدم. الحمدلله. ولی با تمام وجود فهمیدم تمام این سال ها به دنبال حقیقتی بودم که خودم هم به آن پی نبرده بودم، در این چند روز موهبتی از جانب پروردگار بر من عنایت شد که مرا به سمت شرح جنود عقل و جهل سیر داد، فهمیدم تمام درد من در این سال ها ندانستن حقایقی بود که در این شرح شما به نیکویی آنها را روشن نمودید اینکه نا دانسته وهم خود را عقل حساب می کنیم و بر اساس دستورات وهم خود حرکت می کنیم. کاش این را تمام افرادی که راه بر آنها بسته شده بفهمند. خداوند به شما توفیق روز افزون دهد، شب و روز برای فرزندان و پدر و مادر شما دعا می کنم، افق های بلندی روبروی ما باز کردید. الحمدلله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان مقدمات به عنوان هدایت الهی وسیله می‌شود تا وقتی با آن مطالب اساسی روبه‌رو می‌گردید جایگاه آن‌ها را درست درک کنید. پس نه از گذشته پشیمان باشید و نه به آن‌چه رسیده‌اید آن را آخر خط بدانید. موفق باشید

نمایش چاپی