باسمه تعالی: سلام علیکم: در جایی باید کار نبوت شروع شود که حجت برای همهی تاریخ باشد. اگر در مرکز ایران و روم آن زمان، رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» به میدان میآمدند این تصور مطرح میشد که علم آن حضرت از کتابها و علمای آن زمان است و بنابراین آن چندهزار نفر نمونه شدند تا بشریت به نبوت فکر کنند و خداوند کاری کرد که روم و ایرانِ آن زمان از موضوع آگاه شوند در عین حجتی که بر آنها تمام شده بود. امروز هم همینطور است نسبت مردم دنیا با ایران که چگونه کشوری که ژاندارم منطقه بود و آمریکا تمام ابعاد آن کشور را در اختیار گرفت، ملت ذیل یک رهبر الهی توانست خود را از سلطهی ظلم و استکبار آزاد کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات مهمی را به میان آوردهاید که هرکدام نیاز به بحث مفصلی دارد و مسلّم در یک سؤال و جواب نمیگنجد. حال اگر اجازه دهید از این زاویه وارد شویم که خداوند به عنوان خالق هستی، ربّ العالمین است و هدایت از صفات ذاتی اوست و از این جهت عالم را به حکم ربّ العالمینیاش بیهدایت نمیگذارد؛ نگاهِ ما به مسائل مطرحشده تغییر میکند و دیگر نمیتوانیم بگوییم ارسال رسولان، لطف مستحب خدا است. میماند که با این دید، جستجو کنیم آیا شواهدی وجود ندارد که خداوند به سوی همهی ملتها پیامبر فرستاده؟ به نظرم مسئلهی اوپانیشادها در خاور دور و یا تمدن اینکاها در آمریکا چیزی نیست که بتوان بهراحتی از آنها گذشت و آنها را موکول به عقل و فهم بشری کرد. شقوق چهارگانهی مطرحشده ما را به تفکر میبرد که نحوهی حضور خدا برای ربوبیت بشر چگونه میتواند باشد، آیا عقل انسان میتواند راهنمایِ کاملی جهت جوابگویی به همهی ابعاد انسان باشد؟ یا اینکه عقل، برای آن است که ما بتوانیم به حقانیت وَحی پی ببریم. آیا انسانها بر اساس فطری که دارند اگر خود را مشغول امور دنیایی نکنند، میتوانند به کمتر از توحید الهی که انبیاء متذکر آن هستند راضی باشند؟ امثال این سخنان و سؤالات ما را به این فکر فرو میبرد که راستی! این قرآن با چنین هویتی و معارفی که تا این اندازه میتواند مسائل و مصائب بشر را درمان کند، در این عالم چه جایگاهی باید داشته باشد؟ چه اندازه اندیشمندان ملل مختلف کوتاهی کردهاند که آثار هنری اقصی نقاط دنیا را در عقبافتادهترین ملتها میتوانید بیابید، ولی ترجمهی قرآن را نه! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آرزوهای بلند دنیایی و پرحرفی، همت عمل به وظایف را کم میکند. در صورتیکه اگر در همین دوران جوانی بر مبنای معارف عالیه عبادت نکنیم و نور معارف را با عبادات به جانمان نچشانیم، بعد از چهل سالگی کم میآوریم و دیگر در اختیار خودمان نیستیم 2- زمینهی ایجاد یک زندگی که همراه با آرامش و صفا و محبت و امیدواری باشد؛ به عهدهی شماست. در کنار چنین فضایی سیر مطالعاتی را دنبال کنید. از صلهی رحم و ارتباط با مؤمنین غفلت نشود. بالاخره بعضی از برنامههای تلویزیون مثل برنامههای شبکهی افق میتواند مفید باشد ولی با انتخاب ما، و نه با انتخاب تلویزیون که همچنان بخواهیم برنامهها و سریالهای آن را دنبال کنیم! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روحیه و ذوق افراد متفاوت است. بعضیها با همین روش و اُنس طولانی با نهجالبلاغه گمشدهی خود را مییابند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظر بنده اگر چنین افرادی به ایمان پناه ببرند به همان معنایی که قرآن میفرماید: «إنّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّـيِّئَات»ِ یعنی کارهای نیکو، آثار کارهای بد را از بین میبرد. ایمان به حضرت پروردگار آن ضعفهای روانی را از شخصیت انسان پاک میکند و بنده افرادی را میشناسم که این موضوع را تجربه کردهاند 2- در هر حال چه اشکال دارد که انسان با رجوع به مشاوران و متخصصان روانشناسی و روانپزشکی، نظرات و راهنماییهای آنها را نیز تجربه کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه مکرر عرض شده بهخصوص در عرایضی که مربوط به آیات قرآن بوده، با شواهد کافی روشن شد که ریشهی همهی این مشکلات در باقیماندِ ما است در گذشتهی غربی تاریخ ما. و هراندازه از ریشههای انقلاب و رهنمودهای رهبری بیشتر فاصله بگیریم، وضع بدتر و بدتر میشود. به گفتهی آقای استاد شهریار زرشناس هرچه میکشیم از نئولیبرالهای وطنی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت جامعهای که ملاکهای دینی دارد میتواند دولتی را انتخاب کند که آن دولت با شکلدادنِ به ساختارهای اجتماعی- اقتصادی- تربیتی زمینهی تمدن اسلامی را فراهم کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد ورود نداشتهام. زیرا قرآن، شرطِ ورود به ساحتش را تقوای اولیه گذارده است و میفرماید: «ذَالِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ» یعنی اگر انسانی به این خودآگاهی رسید که باید طریقی برای متعالیکردن خود جستجو کند، این قرآن با او سخنها خواهد داشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً بنده هم معتقدم نمیتوان از موسیقی چشم برداشت. میماند که یکی بد سلیقگیِ من است که از طریق موسیقی جذب نمیشوم و به آن دل نمیدهم؛ دیگر فرمایش رهبری است که فرمودند سیاست نظام، ترویج موسیقی نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: گاهی مصالحی از طرف حضرت حق هست که ما در درازمدت به آن میرسیم به همین جهت نمیدانیم خدا چه مصلحتی در موضوع فوق دارد. عمده آن است که ما وظیفهی خود را درست انجام دهیم، تا قصهی ما قصهی کسی شود که فرمود: «در بلا هم میچشم الطاف او/ مات اویم مات اویم مات او». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک بحث عمیق معرفت نفسی است که عرض شد بر این مبنا که روح هر موجودی در دورهی جنینی بدنِ مناسب خود را میسازد. گرگ که روحِ دریدن دارد، بدنی دارای چنگال برای خود میسازد و انسان بدنی مناسبِ روح خود را میسازد و در این دنیا مطابق همان احساسی که از خود دارد خود را میشناسد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن دنیا این نسبتها بهکلّی از بین میرود و انسان هر آنچه اراده کند را ایجاد مینماید. قرآن می فرماید: فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ (101مومنون) هنگامى كه در«صور» دميده شود، هيچ يك از پيوندهاى خويشاوندى ميان آنها در آن روز نخواهد بود؛ و از يكديگر سراغ نمیگیرند! عرایضی در این مورد در شرح سورهی واقعه شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد کمی حوصله کنید. آن بزرگانی که در تاریخ ماندند آنقدر پاکی و صفا و صداقت از خود نشان دادند که مردم دلدادهی آنها شدند و به مدعیان غیر صادق پشت کردند. مطمئن باشید اگر کسی در این تاریخ وظیفهی خود را انجام ندهد چیزی نمیگذرد که مردم به آنها پشت میکنند و پس از چندی هیچ نامی از آنها در میان نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال در هر بستری از تاریخ ما وظیفهای داریم حتی اگر زمانه، زمانهی گرگ باشد سرنوشت ما به دست خود ما است مثل آنکه در زمان طاغوت، وظیفهای داریم و در زمان ولایت فقیه وظیفهای دیگر، منتها وقتی روح زمانه را بشناسیم با نظر به آن فضا تصمیم میگیریم. آری! ارادهی الهی آن است که بالاخره مستضعفین زمین که در آسمان مورد قبول فرشتگاناند، حاکم شوند و هرکس در هر مرحله از این فرایند وظیفهای دارد. مثل همان وظیفهای که ما در فرایند ظهور حضرت مهدی «عجلاللّهتعالیفرجه» انقلاب اسلامی را مدّ نظر قرار میدهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که میدانید چنین موضوعی نیاز به بحث مفصل دارد. در صدر اسلام هم عدهای منکر نبوت نبیّ و وَحیِ الهی نبودند ولی مدیریت پیامبر را نمیپذیرفتند و قرآن متذکر چنین امری است. آنجا که میفرماید: « رَأَيْتَ الْمُنافِقينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً» (61)/نساء) پیامبر ملاحظه میکنی که جریان نفاق تلاش دارد نگاهها را از تو برگرداند. یعنی حال که نمیتوانند اصل وحی را یا اصل انقلاب را منکر شوند، رهبری را نشانه میگیرند. آنچه مهم است تذکر به این امر میباشد که باید آرامآرام با تغییر ساختارهای غربی مشکل را حل کرد و رهبری نظام در صدد عبور از ساختارهای غربی است که نمونهاش طرح اقتصاد مقاومتی میباشد. و البته هنوز متأسفانه مردم و دولتمردان آمادهی چنین رویکردی نیستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد روایتهای متفاوتی نسبت به تقدم و تأخر اذکار مذکور داریم که جناب شیخ بهائی در کتاب «مفتاح الفلاح» آن روایات را آورده. به نظر میرسد بهترین ترتیب همین ترتیبی است که مردم انجام میدهند. یعنی اول تکبیر، سپس تحمید و در آخر تسبیح. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ده نکته از معرفت نفس» نکاتی در این مورد عرض شده که عیناً خدمتتان ارسال میشود. موفق باشید
در قرآن از خواب هايى نام برده است كه از رابطه اى بين آنچه شخص در خواب با آن روبه رو مى شود و بين عالَم خارج حكايت دارد. مثل خواب حضرت ابراهيم «عليه السلام» نسبت به ذبح فرزندشان (105/ صافات)، و يا رؤياى حضرت يوسف «عليه السلام»، و يا رؤياى دو رفيق هم زندانى حضرت يوسف «عليه السلام»، و يا رؤياى پادشاه مصر، و يا رؤياى رسول خدا «صلواة الله عليه وآله» در رابطه با فتح مكه (27/ فتح)؛ كه تمامى اين رؤياها چنانچه مستحضريد رابطه اى با عالَم خارج دارد و صرف خيالات افراد نيست.
با اين همه رؤيا؛ امرى است ادراكى كه قوه خيال در آن مؤثر است و اگر قوه خيال تحت تأثير شديد عالَم خارج باشد، آن خيالات در رؤيا دخالت هاى شديد مى كند. همچنان كه صفات روحى شخص مثل عداوت و عجب و تكبر و حرص و طمع در خيالاتش تأثير مى گذارد. لذا اكثر رؤياها؛ تحت تأثير تخيلات نفسانى است. تخيلات نفسانى نيز تحت تأثير همين عوامل طبيعى يا اخلاقى است كه نفس را به تصور آنها واداشته است. پس در حقيقت نفس همان تأثيرات را در خودش حكايت مى كند و حقيقت ديگرى ندارد. بنابراين هر رؤيايى، حقيقت نيست هرچند هر رؤيايى تعبيرى داردكه تعبير آن، عوامل طبيعى و يا عوامل اخلاقى هستند. ولى رؤياهايى هم هست كه با حوادث خارجى و حقايق عالَم وجود ارتباط دارند.
رؤياها، يا خواب هاى حق: عبارت است از ارتباط نفس با سبب غيبى حادثه اى كه بعداً در ظرف مكان و زمان خاص محقق مى شود. نفس به علت تجردش با وجود برزخى يا عقلى يك حادثه در خواب ارتباط پيدا مى كند و بعداً آن حادثه در عالَم ماده حادث مى شود. البته نفس پاره اى از حقايق آن عالَم را به مقدار استعدادش دريافت مى كند. حال اگر نفس، كامل باشد و گرفتار وَهميات و آرزوها نباشد، حقايق عالَم غيب را آنطور كه هست به طور كليت و نورانيت در خواب پيش رويش حاضر مى بيند، ولى اگر نفس كامل نبود آن حقايق را به نحو حكايت خيالى و در صورت هاى جزيى كه با آنها مأنوس است مى يابد. مثل اين كه وقتى با معنى «عظمت» در آن عالم، روبه رو مى شود، در خيالش صورت «كوه» ايجاد مى شود، و يا معنى «مكر» در خيالش صورت «روباه» به خود مى گيرد، چون عظمت را به كوه، و مكر را به روباه مى شناسد. يا معنى «افتخار» را به صورت «تاج» و «علم» را به صورت «نور» و «جهل» را به صورت «ظلمت» مى بيند. و يا مثلًا چون رابطه اى بين اذان صبح در ماه رمضان با شروع روزه هست، با ديدن معنى «مؤذن بودن» در آن عالم، صورت «مهركردن دهان» مردم براى خود مى سازد. كه البته اين موضوع؛ رقايق و ظرايفى مخصوص به خود دارد به طورى كه گاهى از يك معنى كه در خواب مى يابد صورت عكس آن را در خود مى سازد. مثل اين كه در بيدارى گاهى با شنيدن لغت ثروت به معنى فقر فقرا منتقل مى شود.
پس گاهى خواب «صريح و بدون تصرف» است و يا «متمثل معنايى است كه نفس با آن روبه رو شده، در عين تصرف نفس» و يا «انتقال به چيزى است مناسب آن معنى يا ضد آن معنى» و گاهى آنچنان با تصورات شخص مخلوط شده كه اصلًا نمى توان فهميد از كدام يك از مبانى مأنوس شخصِ خواب بيننده تأثير گرفته، كه در اين حالت به اين رؤياها «اضغاث احلام» گويند.
در رؤياهايى كه نفس با اصل موضوع روبه رو مى شود و به صورت مناسب آن منتقل مى شود، در واقع انسان به اصل موضوعات آگاه شده، به طورى كه اگر ملاحظه كرد در حال جمع كردن كثافت است، در واقع صورت به دست آوردن مال زياد دنيا را به او نشان مى دهند، در عين آگاهى دادن به او كه اين مال سرگين و كثافت است. و يا وقتى روبه رو مى شود بر اين كه بدنش ورم كرده است، با صورت به دست آوردن مال زياد روبه رو مى شود در عين آگاهى دادن به او كه بدان! آن چرك و آلودگى است. همچنان كه اگر در خواب ديد در زندان است، در واقع با صورت شهرت يابى اش روبه رو شده در عين آگاهى دادن به او كه اين شهرت زندان است، همچنان كه اگر ديد در زنجير است، با صورت خوشى و خوش گذرانى دنيايى اش روبه رو شده در عين آگاهى دادن به او كه آن گناه است و گرفتارى و زنجير.
در هر صورت با اين احوال نمى توان به رؤيا اعتماد كرد، چون در حال خواب؛ صورت خياليه نفس آن قدر جولان دارد كه با ميل خود صورت ها را تغيير مى دهد و از جايگاه خود خارج مى كند.
صاحب كتاب «تحف العقول» از قول پيامبر «صلواة الله عليه وآله» آورده كه حضرت فرمودند: اگر رؤيا از كسى برداشته شد نبايد نگران باشد زيرا وقتى كسى راسخ در علم شود، رؤيا از او برداشته مى شود.
اين كه دستور داده اند انسان دائم در حال طهارت باشد و نيز با وضو بخوابد، به سبب آن است كه اين طهارت موجب طهارت باطن و آزادشدن از خواب هاى بى خود و باطل مى گردد.
مرحوم محدث نورى در جلد 4 كتاب دارالسلام مى فرمايد: اگر انسان نسبت به خوراكش مواظبت داشته باشد و دقت كند كه چه چيز بخورد و چه مقدار بخورد، روح او قدرت سير در اكناف آسمان ها را مي يابد وگرنه برعكس، پرخوري موجب جولان شيطان در قلب و خيالش در خواب و بيداري مي شود.
قال رسول الله «صلواة الله عليه وآله»: «الرُّؤْيا ثَلاثٌ: مِنْها اهاويلُ الشَّيطان لِيحْزَنَ بِها ابْنَ ادَمَ وَ مِنْها ما يهُمُّ بِهِ الرَّجُلُ فى يقْظَتِهِ فَيراهُ فى مَنامِهِ وَ مِنْها جُزْءٌ مِنْ سِتَّةٍ وَ ارْبَعينَ جُزْءً مِنَ النُّبُوَّةِ. يعنى خواب سه گونه است: يكى القائاتى كه شيطان مى كند تا فرزندان آدم را بترساند و نگران كند و يكى اين كه آنچه را در بيدارى مورد توجه قرار داده در خوابش آن را مى بيند (با تغييراتي از طريق صورت خياليه) و يكى هم خواب هايى است كه جزيى است از چهل و شش جزء نبوت.
امام صادق «عليه السلام» مى فرمايند: در مورد رؤيا فكر كن كه چگونه خداوند در مورد آنها تدبير به كار گرفته و راست و دروغ آن را به هم در آميخته، اگر همه رؤياها راست بود، مردم همه پيامبر بودند، و اگر همه دروغ بود، در رؤيا فايده اى نبود.
در فرمايش امام محمدباقر «عليه السلام» داريم كه: «رؤياى مؤمن بين زمين و آسمان در گردش است تا آن كه خودش آن را براى خود تعبير كند، يا ديگرى براى او تعبير نمايد، پس آنگاه كه تعبير كرد به زمين مى آيد و قطعى مى شود» (كافي ج 8 ص 336).
اين بود مختصري از بحث رؤيا كه شرح بيشتر آن را در بحث آيه 42 سوره زمر عرض كرده ايم و چون عموماً در حين بحث در مورد رؤياى صادقه سؤال مى شد، آن را در اين قسمت خدمت عزيزان عرضه كرديم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید دولتی تشکیل شود تا زیرساختهای یک تمدن در امورات مختلف شکل بگیرد. تمدن اسلامی که یک امر انتزاعی نیست. آری! این یک امر بدیهی است که تا دولتی تشکیل نشود، تمدنی شروع نمیشود؛ آیه و روایت نمیخواهد. 2- چرا که نه! بالاخره قلب حضرت امام«رضواناللّهتعالیعلیه» در این تاریخ محلّ تجلیات خاص انوار الهی است. هر اندازه با سیرهی ایشان منطبق شویم، قلب ما منوّر به انوار الهی خاص میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه مهم است نظر به عقاید پاک است و بسیار حوصله میخواهد تا انسان آرامآرام به نور عقاید پاک و با مؤثردانستنِ حضرت معبود، خیالات خود را پاک کند تا خوابهای خوب ببیند و اینهم چندان آسان نیست. من که نتوانسته ام! موفق باشید
تعالی: سلام علیکم: 1- همانطور که متوجه شدهاید منظور، موافقتِ سوژه است. سؤال مذکور تصحیح شد 2- تأثیر هیپنوتیزم بر روی خیال میباشد و نمیتواند چندان پایدار گردد مگر اینکه بعد از حدود 24 ساعت خودِ انسان تصمیم بگیرد که آن نحوه شخصیتی که به او القاء شده است را بپذیرد. مثل انرژیدرمانی که یکنوع هیپنوتیزمکردنِ طرف است و او میتواند بعد از آنکه تصور کرد مثلاً دست او مشکلی ندارد، همان حرکاتی که در حالت هیپنوتیزم برای دست خود پذیرفته بود، ادامه دهد. موفق باشید
سلام استاد: ۱. امام علی اسد الله غالب می فرمایند که من با زنان جوان سلام نمی کنم چون می ترسم از صدایشان خوشم آید و...(شاید). خب الان بالفرض بنده حقیر برای خدا می خواهم بروم انگلیسی یاد بگیرم، برای این باید صدای زن جوان را گوش کنم برای مکالمه، یا صوت درسها و... خب آیا کلاس زبان رفتن اخلاقا اشکال داره؟ انگلیسی یاد بگیریم تا اسلام را ترویج کنیم، اگر کلاس بروم صدا زن جوان گوش دادن اشکالی نداره پس چرا امام علی...؟ ۲. ما هم می توانیم ظرفیت بزرگانی مثل رهبری و امام و...را با دعا بدست آوریم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: سلامنکردنِ مولایمان به زنان جوان به جهت آن بود که آنها گمان بد به خود راه ندهند و مشکل برای آنها بهوجود نیاید 2- حضور در جبههی حق در مقابل باطل با رعایت احکام الهی هرکسی را بزرگ میکند. مگر بزرگیِ امثال چمران و خرازی و باکری و قاسم سلیمانی از همان بزرگیِ حضرت امام و رهبری نیست؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع قضاوتکردن به هرحال کار آسانی نیست زیرا مواردی داریم که بلاهایی بر سر افرادی آمده که نمیتوان آنها را متهم به گناهکاری کرد، بگو گویا خدا خواسته تا مردم بلادیده را بیدار کند و راه دیگری را انتخاب کنند و ما را هم امتحان کند که چه برخوردی با انسانهای بلادیده انجام دادهایم؛ که رویهمرفته بحمداللّه مردم ما در این مورد سرافراز شدند و زیباییهای فوقالعادهای خودِ مردم از نحوهی ایثار خود نشان دادند که انسان میتواند در این ایثارها، خدا را ببیند و این اشک شوق لقاء الهی است که در این ایثارها از چشمان شما جاری میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد صاحبنظر نیستم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا ساختارهای نظام اداری ما در هر سه قوه تغییر نکند، اگر هم آن امور همه مستقیماً زیر نظری مقام معظم رهبری باشد، مشکل باقی خواهد بود. مدیریت ایشان از آن جهت با ارزش است که تحت عناوینی مثل آتش به اختیار و یا رشددادن جریانهای خودجوشِ مردمی، جامعه را از ساختارهای غربی عبور دهد 2- چون خداوند در سورهی نساء آیهی 113 به پیامبر خود به عنوان رهبر دینی جامعه میفرماید: « وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَ ما يُضِلُّونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظيماً»، اگر فضل و رحمت خدا شامل حال تو نبود، گروهى از آنان تصميم داشتند تو را گمراه كنند؛ اما جز خودشان را گمراه نمى كنند؛ و هيچ گونه زيانى به تو نمى رسانند. و خداوند، كتاب و حكمت بر تو نازل كرد؛ و آنچه را نمى دانستى، به تو آموخت؛ و فضل خدا بر تو (همواره) بزرگ بوده است. رهبر دینی امروز ما نیز تواناییهایی دارند که امثال حضرت آیت اللّه حسنزاده با نظر به این تواناییهای خدادادی آنچنان تواضعهایی را انجام میدهند، در عین آنکه همواره حرکات رهبری را در نسبت با سیرهی امامان معصوم میسنجند و جای نقد را محفوظ میدارند. 3- تصمیمگیریهای مربوط به شورای امنیت ملی را به عهدهی اعضای آن گذاشتهاند که رئیس آن از طرف رئیس دولت انتخاب میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به راحتی نمیتوان راز حکمت و مصلحت حضرت ربّ العالمین را بهدست آورد. ولی این طرف قضیه روشن است که هراندازه ما در مسیر اطاعت الهی قدم برداریم، به همان اندازه به فلاح و رستگاری و سعادت میرسیم. لذا در هر موقعیتی باید تا آنجا که ممکن است جوانب مختلف بندگی را همراه با سعهی صدر رعایت کنیم. موفق باشید