بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
19453
متن پرسش
اگر آزادی، اصل الاصولِ اصولِ ما نیست، گرایش به آنها، جز سرکوبِ خودشکفتگی‌ها، چیزی به ارمغان نخواهد آورد. در چنین اصول - گرایی، اهل تفکّر و هنر احساسِ خفگی خواهند کرد و از آن برائت خواهند جست؛ اگر هم ما تنها، متهم شده‌ایم و این اتهام را به ما چسبانده‌اند، نباید آن‌را سهل انگاشت؛ شاید این اتهام، از واقعیّتی حکایت ‌کند. واقعیّتی که خود از آن بی‌خبریم، واقعیّتی زشت‌سیما و هراسناک. شاید برای خروج از این بی‌خبری به آینه‌ای محتاج باشیم، آن آینه، تفکّر یا همان تجربه‌ی آزادی‌ست. همین طور است؟
متن پاسخ

اسمه تعالی: سلام علیکم:

همچنان که «وقت» در هر تاریخی با قیاس و فکر به دست نمی‌آید و باید با روحیه‌ی انتظار و به تعبیر دیگر «کشیک نفس کشیدن» متوجه‌ی وقت تاریخی خود شد و تمام معنای خود را از آن به بعد در آن هویت بی چون و چرای بسیط معنا کرد،‌ «آزادی» نیز یک وقت تاریخی است و تنها کسانی می‌توانند آن را پاس بدارند و بر سر آن جان بدهند که در روح معنایی خود آن را یافته باشند. معلوم است که همیشه شیطان راهزن بی‌کار نیست و معنای تاریخی را با جایگزینی شیطانی به حجاب می‌برد، اما کیست‌اند آن‌هایی که به جای حمله به آزادی‌های زشت شیطانی در افقی بالاتر همواره نظر به آن وقت تاریخی مقدس دارند؟ همین موضوع در معنای اشراقی انقلاب اسلامی ظهور کرده‌است که بعضی متوجه نقش شیطان در به تحریف بردن انقلاب نیستند و مثل حمله به بی بند و باری‌هایی که در قالب آزادی به میان آمده‌است و آزادی را پاس نمی‌دارند، با حمله به انواع تحجّر ها و خشونت ها وقت تاریخی انقلاب اسلامی را که معنا بخشیدن به انسان در تاریخ غیر قدسی سکولاریته است، نمی‌بینند. وقتی سخنی بر زبانی رانده شد که اگر بگویم دروغ ترین و آلوده‌ترین سخن این تاریخ است فکر نمی‌کنم خطا کرده‌ام؛‌ وقتی گفته شود: «انقلاب اسلامی بسط مدرنیته و نیهیلیسم است». این از همان عقلی ظهور می‌کند که می‌گوید: «کشور آل سعود مرکز مبارزه با تروریسم است». هر دو یک سخن است برای اصالت دادن به مدرنیته، حال بگو ما می‌توانیم به زبان مدعیان طرفداری از هایدگر با چنین جملاتی روبرو شویم؟ آیا باید از هایدگر منصرف شد یا در دفاع از او چنین عقلی را عقل گزارش‌گر تفکر هایدگر ندانست؟ موفق باشید

19452
متن پرسش
سلام علیکم: مدتی است در گیر این مساله ام و متوقف شده ام. عقل مقدم است یا ایمان؟ عقل ما همواره پیش فرض دارد ولی ما درست و غلط را با عقل می سنجیم. پیش فرض ها را با چی بسنجیم؟ گویا ما اول انتخاب می کنیم دنیا را چگونه ببینیم بعد می بینیم، در همه انتخاب های ما در زمینه های مختلف حتی در یک مشاهده ساده این وضع وجود دارد. نظریه بر مشاهده مقدم است. مشکل اینه که اینجوری معیار گم میشه و آدم سرگردان و معلق نمیتونه به هیچ چیز اعتماد کنه. چجور باید ایمان بیاریم؟ ما همواره در فاصله از واقعیت قرار داریم و تا زمانی که در فاصله باشیم شناخت به ما وابسته میشه و معیار هم. پس یا باید نحوه دیگری از شناخت وجود داشته باشه یا اصلا یقین مطلق ممکن نمیشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع تقدم عقل یا ایمان، موضوع بسیار مهمی است. در چند جلسه‌ی اخیر متن‌خوانیِ کتاب «خرد سیاسی» به‌خصوص در دو جلسه‌ی آخر در فصل 11 در این مورد بحث شد. مبنی بر این‌که وقتی انسان خود را در آن «یافتِ بسیط» نگه دارد، اولاً: در شرایطی قرار می‌گیرد که فوق عقل و ایمان خود را احساس می‌کند. ثانیاً: در نسبت بین عقل و ایمان، همواره در فضای عقلی فعّال و ایمانی زنده به‌سر می‌برد. موفق باشید

 

19449
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: تقریبا مدت یکسال است که به توفیق الهی وارد مباحث معرفت نفس شده ام و تا الان جلسات کتاب ده نکته از معرفت نفس و آشتی با خدا و براهین صدیقین را گذرانده ام و اکنون در نیمه های حرکت جوهری هستم. متوجه این مطلب شدم که حقیقت انسان من اوست و تن ابزار من است و در آشتی با خدا متوجه شدم علت اضطراب و استرس دوری از خداست و با ارتباط با حق به آرامش می رسیم و نیز در برهان صدیقین متوجه یک وجود آن هم حضرت حق و هر چه هست تجلی اوست شده ام. مدتی است که به دفعات خیلی زیاد یاد مرگ می افتم و با اینکه می دانم زندگی جاوید در آخرت است ولی دچار ترس و نگرانی می شوم و هر چه رجوع می کنم به مباحث کتب ذکر شده و با توجه به یاد خدا گاه گاهی از فکر مرگ بیرون میرم ولی باز زیاد یاد آن می افتم. سوالم اول این است که آیا این تعداد مکرر یاد مرگ افتادن در مسیر معرفت نفس طبیعی است یا غیر طبیعی و زیاده روی؟ سوال دوم اینکه آیا من شدیدا با خیالاتم مواجه می شوم یا دچار وهم شده ام؟ و نیز آیا این از العاقاعات شیطان نیست که مرا دچار ترس کند و دچار نگرانی کند؟ در کل نمی دانم با این قضیه چطور برخورد کنم امیدوارم راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم انسان‌ها از چیزی که برایشان مجهول است، مضطرب خواهند شد تا این‌که همین حالا انسان خود را در ابدیت خود حاضر بیابد که با دنبال‌کردنِ مباحث معاد این حالت پیش می‌آید. موفق باشید

19446
متن پرسش
سلام علیکم: در فیلمی که آقای عرب ساختند مطالبی می فرمایید که جای سئوال دارد: ۱. فرمودید ما باید زبان با همدیگر بودن و با حتی طرفداران روحانی بودن را پیدا کنیم، حال سئوال این است که درست است همه طرفداران روحانی بد نیستند ولی عده ای از طرفداران حمایت از میرحسین و... می نمودند و شعار آزادی حصر می دادند آیا با اینها هم باید گفتگو نمود یا طرد کرد؟ و عده ای از طرفداران هم اساسا چون انقلاب را قبول ندارند رای به ایشون داده اند با اینها چگونه؟ ۲. بالاخره دولت ها نقش دارند یا ندارند؟ بالاخره دولت آقای روحانی انقلاب را عقب می اندازد یا نه؟ درست است رشد مردم را به همراه دارد اما این گونه عملکرد و اینگونه تفکر آیا برای انقلاب خطر هست یا نه؟ و اگر خطر نیست چرا پس اینهمه جبهه انقلاب سعی نمود تا ایشان رای نیاورند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین‌طور که متوجه‌اید به غیر از آن‌ها که می‌فرمایید اکثر کسانی‌که به آقای روحانی رأی دادند، هم انقلاب را و هم رهبری را قبول دارند ولی تصورشان این بود که اگر اقای رئیسی رئیس جمهور شوند، یک نوع تحجر و خشونت پیش می‌آید. این جا هست که ما باید طوری عمل کنیم که این تصور در بین مردم نباشد به‌خصوص نسبت به جناب آقای رئیسی که سوابق و تحصیلات ایشان همه خبر از یک نوع سعه‌ی صدرِ حکیمانه می‌دهد. 2- آن‌چه نقش اصلی را همیشه داشته، مردم بودند لذا اگر تلاش شود مطالبات مردم متعالی گردد و از نحوه‌ی زیستِ غربی به نحوه‌ی حیات قدسی نظر کنند، دولت‌ها خواسته و نخواسته در مسیر مطالبات مردم قرار می‌گیرد. موفق باشید

19445
متن پرسش
سلام استاد: یکی از دغدغه های من این است که چه تفاوتی بین کافر خوب و یک مومن خوب است؟ چون من حس می کنم فرقی بین دروغ نگفتن یک اروپایی با دروغ نگفتن یک مسلمان است؟ نظم یک اروپایی با نظم یک مسلمان چه تفاوتی دارد؟ استاد! امانم را بریده. سرگردانم. می خوام بگم آیا دینداری یعنی مجموعه بایدها و نبایدها؟ یک عمر نماز و روزه برای چی؟ لطفا کمک کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این دو انسان بسیار متفاوت‌اند، یکی افق زندگی خود را قرب إلی اللّه قرار می‌دهد و در ابدیت خود با پروردگار عالم مأنوس است که بی‌نهایت نتیجه دارد. و دیگری کار خوب می‌کند تا زندگی راحت و روح آرامی داشته باشد، این آدم در ابدیت با پوچی و آتش روبه‌رو می‌شود. موفق باشید

19444
متن پرسش
با سلام: اگه مداوم با زبان دعا کنم و از خداوند همسر بخواهم آیا ممکن است انجام گیرد با توجه به اینکه وقتش دیر شده. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما موظف هستیم دعا کنیم و راهِ گشوده‌ی خدا را در مقابل خود هرگز بسته نپنداریم، ولی شاید تقدیر ما چیز دیگری باشد. لذا افقِ ارتباط با خداوند را محدود به یک یا چند آرزو نکنیم. موفق باشید

19441
متن پرسش
باسمه تعالی عرض سلام و خسته نباشید و آرزوی قبولی طاعات و عبادات خدمت استاد گرامی: استاد شرمنده می خواستم ببینم شما ملاقات حضوری هم دارید شدیدا نیاز به صحبت کردن حضوری و درخواست کمک از شما دارم. لطفا کمکم کنید به حق این ماه عزیز و مبارک. التماس دعا اگر امکان دارد پاسخ درخواستم را به آدرس ایمیلم بفرستید از لطف شما سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در طول روز فرصتی جهت آن‌که در خدمت رفقا باشم، ندارم. می‌ماند بعد از نماز صبح در مسجد خدیجه‌ی کبری«سلام‌اللّه‌علیها» که در حین قدم‌زدن می‌توانم خدمت عزیزان باشم. موفق باشید

19440
متن پرسش
با عرض سلام: ۱. استاد زبانم لال، اگه یک وقت برای رهبرمون اتفاقی بیفته، آیا انقلاب اسلامی به پایان نمی رسه؟ آخه بعد از رهبری چه کسی می تونه این راه را مثل ایشون ادامه بده؟ ۲. آیا آخرش دولت میتونه سند ۲۰۳۰ را اجرا کنه یا این که متوقف می شود؟ این دولتی که من دیدم تا این سند را به لطایف الحیلی اجرا نکنه دست بردار نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا متوجه نباشیم در بستری که حضرت روح الله خمینی در این تاریخ گشوده‌است همواره زیبایی‌های برتری ظهور خواهد کرد. مگر به این آیه‌ی قرآن شک دارید که می‌فرماید: «ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ» (106/بقره). هیچ آیه‌ای از آیات الهی – مثل آیت حق حضرت روح اللّه خمینی – نبردیم مگر آن‌که آیه‌ای بهتر از او یا مثل او را آوردیم، آیا نمی‌دانید خداوند بر هرچیز قادر است – و خودش این انقلاب قدسی را به‌خوبی حفظ می‌نماید -. در رابطه با این‌که هرگاه حقیقتی قدسی در تاریخ ظهور کرد، بر عکس باطل که زهوق و بی‌آینده خواهد بود، همواره زنده‌تر و تازه‌تر به بهترین نحو جلو خواهد رفت. و مولوی در همین رابطه می‌گوید:

اندک اندک جمع مستان می‌رسند

اندک اندک می پرستان می‌رسند

دلنوازان نازنازان در ره اند

گلعذاران از گلستان می‌رسند

اندک اندک زین جهان هست و نیست

نیستان رفتند و هستان می‌رسند

جمله دامن‌های پرزر همچو کان

از برای تنگدستان می‌رسند

لاغران خسته از مرعای عشق

فربهان و تندرستان می‌رسند

جان پاکان چون شعاع آفتاب

از چنان بالا به پَستان می‌رسند

خرم آن باغی که بهر مریمان

میوه‌های نو زمستان می‌رسند

موفق باشید    

19439
متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد عزیز و آرزوی قبولی طاعات جنابعالی: سوالی از بنده شد که چرا باید در مقابل عقیده مخالف ترور کنند خب با عقیده پردازی و تئوری جواب دهند، و ایشان اشاره کرد به ماجرای احمد کسروی و شهید نواب که چرا ایشان کسروی را ترور کرد این چه منطقی است که نمی توانند جواب دهند و بعد می کشند یا عمل هایی شبیه به این ها ... اگر لطف کنید پاسخی عنایت فرمایید ممنون می شوم. التماس دعا ی ویژه در این ماه مبارک دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد مرتدّ بالفطره مثل کسروی و سلمان رشدی، موضوع با تبادلِ نظر علمی فرق می‌کند. در این‌جا بحث توطئه برای زیر سؤال‌بردنِ اصل اسلام است در قرآن داریم که: یهود برای ضربه‌زدن به اسلام، بعضی‌ها مأمور می‌شدند که صبح اعلام کنند ما مسلمان شده‌ایم و بعد عصرهنگام بگویند تحقیق کردیم متوجه شدیم اسلام دین حقیقی نیست و دروغ است. و قرآن دستور داده است با این توطئه‌گران که در مقابل حق و حقیقت نقشه می‌کشند، برخورد شود. چون این‌ها دشمن حقیقت‌اند. در حالی‌که اگر صِرف تحقیق بود خداوند در سوره‌ی توبه می‌فرماید: «به آن‌ها اجازه دهید وارد جامعه‌ی اسلامی شوند، تحقیق کنند و بعد در حفاظت مسلمین برگردند به قبیله‌ی خود و هرطور خواستند تصمیم بگیرند». در مورد سؤال شما نیز قضیه از این قرار است که واقعاً اگر کسی در نظام اسلامی متولد شده است و اهل تحقیق است و در مورد اسلام تحقیق کرده است، جایی برای آن می‌ماند که اعلام کند اسلام دروغ است و بخواهد به دین دیگری گرایش پیدا کند؟ یا عملاً این یک توطئه است در زیر پوشش تحقیق. و این غیر از آن است که بنده و جنابعالی بدون آن‌که نسبت به اسلام کافر شویم، در رابطه با بقیه‌ی ادیان تحقیق نماییم. در این رابطه خوب است به جواب سؤال‌های شماره‌ی 8622 و 11671 و 13674 رجوع فرمایید. موفق باشید   

19438
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: ضمن تبریک حلول‌ماه مبارک رمضان خواهشمند است در رابطه با نوشته ی زیر بنده را راهنمایی بفرمایید: در ماه های رمضان که چند سالی است در فصول گرم سال واقع می شود و با توجه به موقعیت جغرافیایی کویری و گرم و خشک اصفهان روزه گرفتن برایم بسیار تلخ و آزار دهنده شده و گرمی هوا مرا مجبور می کند از جهت روزه داری کاملا در خانه بمانم و درون خانه هم به خاطر بوجود آمدن ضعف بدنی ناشی از روزه کاملا منفعل شده و قادر به انجام هیچ کار مفیدی حتی مطالعه نیستم و کلا حس خوبی به روزه گرفتن در این هوای بسیار گرم این روزها ندارم و روزه داری برایم تلخ شده و شیرینی سابق را ندارد اگر ممکن است در این رابطه راهنمایی بفرمایید بلکه از این ماه مبارک استفاده ی معنوی بیشتر در ضمن پیشبرد زندگی دنیوی داشته باشیم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با روزه‌داری، اختلالی در وضع سلامتی شما پیش نیاید، همین اندازه عشق است که حضرت حق ببیند مانند مرده‌ای دراز کشیده‌اید، ولی تمرّد نمی‌کنید و همچنان در اطاعت او صبر پیشه می‌کنید که گفت:

پرده‌های دیده را داروی صبر        

هم بسوزد هم بسازد شرح صدر

آینة دل چون شود صافی و پاک              

نقش‌ها بینی برون از آب و خاک

هم ببینی نقش و هم نقاش را                   

فرش دولت را و هم فراش را

موفق باشید

19437
متن پرسش
سلام: در دعای طولانی که در روزهای ماه رمضان می خوانیم می رسیم به جمله ای که باید سه بار تکرار کنیم و ابتدای آن جمله اینست «استغفرالله ربی و اتوب الیه ان ربی قریب مجیب...» حال سوال بنده اینست که چرا در ماه شعبان و رجب در استغفار کلمه «ربی» حذف شده ولی در این ماه که حجاب ها کمتر هستند و حضرت حق طبق جمله «فانی قریب» بسیار نزدیک است ولی کماکان کلمه «ربی» وجود دارد؟
متن پاسخ

بسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «ماه رجب؛ ماه یگانه شدن با خدا» در این مورد شد مبنی بر این‌که وقتی نظر اجمالی به حضرت حق داریم، و با توجه به آن‌که اسم «اللّه» جامع همه‌ی کمالات است، اسم «ربّ» را اظهار نمی‌کنیم. ولی چنان‌چه بخواهیم در عین نظر به حضرت حق، با نظر تفصیلی به وَجهِ ربوبی آن نظر کنیم، اسم ربّ را پیرو اسمِ اللّه می‌آوریم. در رابطه با اسماء الهی، خوب است به کتاب «اسماء حسنا؛ دریچه‌های نظر به حق» رجوع فرمایید. موفق باشید

19435
متن پرسش
باسمه تعالی با عرض سلام و آرزوی قبولی طاعات: آنچه امام دانای ما طرح موضوع نمودند بگونه ای یادآوری قاعده نفی سبیل بود اصالتا. ملاحظه فرمایید «این سند ۲۰۳۰ سازمان ملل و یونسکو و این حرفها، اینها چیزهایی نیست که جمهوری اسلامی بتواند شانه‌اش را زیر بار اینها بدهد و تسلیم اینها بشود. به چه مناسبت یک مجموعه‌ی به‌اصطلاح بین‌المللی‌ای - که قطعاً تحت نفوذ قدرت‌های بزرگ دنیا است - این حق را داشته باشد که برای کشورهای مختلف، برای ملّت‌های گوناگون، با تمدّن‌های مختلف، با سوابق تاریخی و فرهنگی گوناگون، تکلیف معیّن کند که شما باید این‌جوری عمل کنید؟ اصل کار، غلط است. (۱۳۹۶/۰۲/۱۷) به نظر می رسد که تقلیل دستورالعمل 2030 به صرف برابری جنسیتی یا همجنس بازی صحیح نباشد. تایید می فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. اساساً روحی بر دولت موجود حاکم است که متوجه نیست باید تمام مناسبات اجتماعی جامعه‌ی ما با رجوع به اسلام شکل بگیرد. و در همین رابطه حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» می‌فرمایند: «ما جمهورى اسلامىِ لفظى نخواستيم؛ اينكه ما دائماً راجع به اين معنا سفارش مى ‏كنيم كه بايد حالا كه رژيم، رژيم اسلامى شده است محتوا محتواى اسلامى باشد، براى اين است كه يك مملكتى مدعى است من مُسْلم هستم، افرادش ادعا مى ‏كنند كه ما مُسْلم هستيم لكن در بسيارى جاها ديده مى‏ شود كه پايبند احكام اسلام نيستند. بسيارى از اشخاص ادعاى اسلام مى‏ كنند، همان ادعاست؛ ديگر در عمل وقتى كه مشاهده بكنيد مى ‏بينيد كه خبرى از اسلام نيست. ما كه مى ‏گوييم حكومت همان طور كه اسلامى است، محتوايش هم اسلامى باشد، يعنى هرجا كه شما برويد، در هر وزارتخانه كه شما برويد، در هر اداره كه شما برويد، در هر كوچه و برزن كه شما برويد، در هر بازار كه شما برويد، در هر مدرسه و دانشگاه كه شما برويد، آنجا اسلام را ببينيد؛ احكام اسلام را ببينيد. اين براى اين است كه ما حكومت اسلامى خواستيم. ما جمهورى اسلامىِ لفظى نخواستيم. ما خواستيم كه حكومت اللَّه در مملكتمان - و ان شاء اللَّه در ساير ممالك هم - اجرا بشود.»[1]موفق باشید.

 


[1] - صحيفه‌ي امام، ج‏8، ص 282.

19434
متن پرسش
سلام عليكم: آقاي طاهرزاده من قبلا كتاباي شما رو بر اساس سوالي كه در ذهن داشتم مي خوندم، ولي الان يه مدت طولاني هست كه متاسفانه كتابي باز نكردم، در صورتي كه شديدا براي خودم لازم ميدونم (چند بارم برنامه ريختم، باز نخوندم! دارم فرصتها رو از دست ميدم) مي خواستم كمكم كنيد براي برگشتن اون رغبت شديد قبلي چيكار كنم؟ و اينكه به نظرتون براي كمك به اين حال و هوام بهتره با چه كتاب يا كتابهايي شروع كنم؟ با تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید بدانید هراندازه تعریف صحیحی از معنای خود داشته باشیم نه‌تنها بهتر زندگی می‌کنیم، بلکه در احساس گسترده‌تری نسبت به خود هستیم. بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن، کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» را در راستای درک معنای بیشتر از خود، دنبال بفرمایید خوب است. موفق باشید

19433
متن پرسش
سلام استاد جان عزیز: بگذارید راحت بغض گلویم را بگشایم و مشکل چند ساله خودم را بگویم به امید اینکه از کلام شما نوری برای قلب خاموشم متجلی شود. استاد چندین ماه بود که راهم را خراب رفتم بودم و بر یک گناه بسیار اصرار ورزیدم تا جایی که یک سالی است هرچقدر می خواهم نجات پیدا کنم نمی شود و گویا خلود در این عذاب پیدا کرده ام. (فعلا به هیچ وجه امکان ازدواج ندارم و تقریبا به خودم فهماندم که باید از راهی جز ازدواج نجات پیدا کنم). توبه هایم چندین روز بیشتر دوام ندارد و دوباره آن را می شکنم. قوه خیالم بسیار وحشی شده و قدرت فکر را از من گرفته، استاد امانم را بریده است. والله بعضی روزها از عذاب این خیال آشفته طلب مرگ می کنم. قبلا ها چنین نبودم که از نزدیک شدن شب قدر یا اربعین یا اعتکاف یا... چنین حس اضطرابی داشته باشم ولی اکنون چنین شده ام. استاد من ناامید نشده ام ولی راه را هم پیدا نمی کنم، احساس می کنم خدای من دیگر بر من تجلی نمی کند، او را گم کرده ام. من خودم و کس دیگر را مدتهاست آلوده کرده ام ولی خدا شاهد است که حالم از خودم بهم می خورد از بس گناه و توبه کرده ام. استاد ابتدای ماه مبارک است شما را قسم می دهم به همین ماه مبارک نجاتم دهید. خواهش می کنم مفصل راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسیحا دمی بالاتر از سخن خدا در این مورد نیست که در آیه 53  سوره «زمر» با لحنى آکنده از نهایت لطف و محبت، آغوش رحمتش را به روى همگان باز کرده و فرمان عفو همه گنهکاران را صادر نموده، مى فرماید: «به آنها بگو اى بندگان من که بر خودتان اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى بخشد که او بخشنده و مهربان است» (قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ اَسْرَفُوا عَلى اَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللّهِ اِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیم). دقت در تعبیرات این آیه، نشان مى دهد که از امیدبخش ترین، آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهکاران است، شمول و گستردگى آن، به حدى است که طبق روایتى، امیرمومنان على(علیه السلام) فرمود: «در تمام قرآن آیه ‌اى وسیع‌تر از این آیه نیست» (ما فِى القُرْآنِ آیَهٌ اَوْسَعُ مِنْ یا عِبادِىَ الَّذِیْنَ اَسْرَفُوا...). دلیل آن نیز روشن است زیرا: 1 ـ تعبیر به «یا عِبادِىَ» (اى بندگان من!) آغازگر لطفى است از ناحیه پروردگار. 2 ـ تعبیر به «اسراف» به جاى «ظلم و گناه و جنایت» نیز لطف دیگرى است. 3 ـ تعبیر به «عَلى اَنْفُسِهِم» که نشان مى دهد گناهان آدمى همه به خود او باز مى گردد، نشانه دیگرى از محبت پروردگار است، همان گونه که یک پدر دلسوز، به فرزند خویش مى گوید: این همه بر خود ستم مکن! 4 ـ تعبیر به «لاتَقْنَطُوا» (مایوس نشوید) با توجه به این که: «قنوط» در اصل به معنى مایوس شدن از خیر است، به تنهائى دلیل بر این است که گنهکاران نباید از «لطف الهى» نومید گردند. 5 ـ تعبیر «مِنْ رَحْمَهِ اللّهِ» بعد از جمله «لاتَقْنَطُوا» تاکید بیشترى بر این خیر و محبت مى باشد. 6 ـ هنگامى که به جمله «اِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ» مى رسیم که با حرف تاکید آغاز شده و کلمه «الذنوب» (جمع با الف و لام) همه گناهان را بدون استثنا در بر مى گیرد، سخن اوج مى گیرد و دریاى رحمت مواج مى شود. 7 ـ هنگامى که «جَمِیْعاً» به عنوان تاکید دیگرى بر آن افزوده مى شود امیدوارى به آخرین مرحله مى رسد. 8 و 9 ـ توصیف خداوند به «غفور» و «رحیم» که دو وصف از اوصاف امیدبخش پروردگار است، در پایان آیه، جائى براى کمترین یاس و نومیدى باقى نمى گذارد. آرى، به همین دلیل، آیه فوق گسترده ترین آیات قرآن است، که شمول آن هر گونه گناه را در بر مى گیرد، و نیز به همین دلیل، از امیدبخش ترین آیات قرآن مجید محسوب مى شود. و به راستى، از کسى که دریاى لطفش بیکران و شعاع فیضش نامحدود است جز این انتظارى نمى توان داشت. از کسى که «رحمتش بر غضبش پیشى گرفته» و بندگان را براى رحمت آفریده، نه براى خشم و عذاب، غیر از این چشم داشتى نیست. چه خداوند رحیم و مهربانى! و چه پروردگار پر مهر و محبتى!! آیا می‌توان در مقابل چنین خدایی بر خلاف نظر مبارک او گناه کرد و عصیان نمود و توبه نکرد و باز توبه نکرد و باز توبه نکرد و از رحمت واسعه‌ی او مأیوس بود؟!!! موفق باشید

19432
متن پرسش
سلام علیکم: استاد درد و دلی بود که شاید مطرح کردنش با شما برایم میسر بود شاید از این جهت که شما ادبیات این سخن را درک می کنید (همراهی با شهدا در ادامه ی مسیر انقلاب) در سوره ی انفال آمده است که خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید: «ان یخدعوک فان حسبک الله هو الذی آیدک بنصره و بالمومنین» خیلی زیباست که می فرماید پیامبر الله همان خدایی است که تو را با نصرتش و با مومنین یاری می دهد این وعده الهی است به قلب پیامبر عزیز و عظیم الشانمان که ما امروز در مسیر انقلاب در ادامه ی همان خطاب و در مسیر همان نصرت داریم گام می نهیم مگر غیر از این است که امروز این خطاب در این تاریخ بر قلب امام مان نازل شد و خداوند او را با شهیدانمان یاری فرمود مگر غیر از این است؟ و الان در حال حاضر این رهبر عزیزمان است که داعیه دار این ندای الهی است و جوانان انقلابی امروز لبیک گوی این دعوتند و خداوند از همین جوانان قلب هایی را برای نصرت این رهبر عزیز تجهیز کرده است. اگر رهبر عزیز تر از جانمان می فرماید عزیزان من خرمشهرها در پیش است برای این است که قلبش را زمزمه ها و آواهای قرآنی پر کرده است که بر قلب رسول خدا (صلی الله علیه و آله )‌ نازل شده است، بشارت های از جنس بشارت هایی که در تاریخ نمونه اش را از ائمه (علیهم السلام) شینده ایم و دیده ایم و امروز داریم از قلب عالمی می شنویم که در ادامه همان مسیر و مسیر و روش و سنت است. عالمی آگاه و بصیر به زمانه که در وصفش حضرت امام صادق (علیه الاسم) فرمودند: لا تهجم علیه اللوابس حضرت آقا فرمودن عزیزان من خرمشهر ها در پیش است اما این جهد ویرانی های آن جنگ را ندارد ولی سختی های بیش تر ی دارد، این کدام نگاه است که ما را از نگاه های ساده و سطحی مرسوم دولت ها فرار می برد و این کدام اندیشه و افق است که پیش روی ما باز است تا ما خودمان را با انقلاب و جریان ها و دولت ها به گونه ای دیگر تعریف کنیم و باز خوانی کنیم، رهبری به این ساحت توجه دارند که انقلابیون باید خودشان را با متن انقلاب بازخوانی کنند نه جریان های سیاسی و نه دولت ها، ما در ادامه ی مسیر شهدا و در مسیر جهاد کبیر با دولت ها معنا نمی شویم بلکه نظر به دولت ها و جریان های سیاسی ما را متوقف می کند، بلکه در ادامه ی این مسیر مائیم که دولت ها را می سازیم اما با عبور از جریان ها و سیاست زدگی های مرسوم و نظر به دولت ها، یادمان نرود که ما با فرهنگ ناب محمدی و در مسیر مبارزه برای اعتلای دین و در جهت حفظ و تحکیم پرچم دین شناخته شدیم و این را از طریق این نظام ممکن دیدیم و یافتیم و این همان مسیری بود که شهدای ما پیشاهنگان آن بودند و امروز حفظ و ادامه ی آن با ماست، تاریخ گواه است که مبارزه و حرکت شهدای ما در آن تاریخ متوقف و اسیر نگاه ها و جناح های سیاسی روز نشد و از حرکت در مسیر اصلی انقلاب باز نماند اگر چه در برهه ای از تاریخ کند شد اما باز نماند و به راهش و به شکوفایی اش ادامه داد چناجه شهدای ما با دولت بنی صدر از پا نیفتادند تازه ایستادند و از آن عبور کردند و متوقف در این دولت نشدند و در انتظار حرکت انقلابی خویش صبوری کردند و فرج را در نگاه و افق امام راحل یافتند چیزی که امروز کمتر به آن توجه می شود! غصه ی امروز ما غصه ی بر مسند نشینی دولت ها نیست، غصه ی ما جا ماندن از راهی است که شهدای ما بر دوش کشیدند و امام آن را برای ما ترسیم کرد، ما معطل دولت ها نمی مانیم همانگونه که شهیدانمان نماندند، امروز ما انقلاب را با تگاه به افق زعیم الهی مان ادامه می دهیم و می دانیم که هر آن کس که در این مسیر ما را همراهی نکند دوامی نخواهد داشت زیرا ذات و ماهیت و اساس این افق و این مسیر حق و حقیقت است و به فرموده ی آیت الله جوادی آملی باطل در مسیر حق و حقیقت رسوا می شود و طرد و مطرود است و اساسا جایگاهی ندارد و این دولت های هستند که اگر خواهان ماندگاری اندیشه شان در انقلاب هستند باید خودشان را با این افق تعریف و بازخوانی کنند همان افقی که حضرت آقا در حرم امام در 14 خرداد در جهت خطر انحراف از خط امام فرمودند. پس باید ببینیم نگرانی مان امروز بر چه پایه ایست؟ امروز ما محتاج افقی هستیم فراتر از جناح ها و نگاه های سیاسی، امروز ادامه ی ما و نسل ما در گرو همراهی مسیری است که شهیدانمان پیمودند مسیری که لحظه ای دست از مبارزه و مقاومت بر نداشتند چه آن روز که بنی صدر فرمانده کل قوا بود و چه آن روز که امام عزیز و دیدیم که در این انتظار انقلابی شان نصرت خدا را و حذف و طرد بنی صدر را، ما ادامه را در همراهی با این عزیزان می بینیم که در جریانات و مسائل مختلف تاریخ شان دل به امام عزیز دادند و از نگاه و افق توحیدی زعیم دین شان جدا نشدند و راحت به او دل سپردند. امروز هم حرکت تاریخ ما در گرو نظر به زعیم الهی است، نه گرفتار شدن به دولت هاست و نه به بی تفاوت شدن به آن، بلکه راه آن عبور است آن هم به همراهی با شهدا با نظر به افق زعیم الهی. این بار به دوش ماست و ما باید تکلیفمان را با خودمان بدانیم و خودمان را در تاریخ بیابیم همان مسیری که شهدا یافتند و حضرت آقا فرمدند با این ستارگان (شهدا) می توان آن را پیدا کرد اشاره به این مطلب است. امروز در شناخت مسیر اگر اشتباه کنیم به تاریخمان بد کردیم به خودمان ظلم کردیم. باید در نگاه عالمان دین راه را یافت و با رهروان را همراه شد با همان صالحانی که آقا فرمودند شهدا جزو همان صالحانند باید همراه شد. باید از خود بپرسیم قبل از انقلاب که دولت دست شاه بود مگر مردم معطل دولت ها شدند و مگر در دولت ها متوقف شدند؟ آن روز مردم دل به امام سپرده بودند و امروز هم حماسه های بزرگ را که می بینیم نشان از همین دل سپردگی است. یاد جمله ی شهیدان افتادم که می گفتند: این راه رفتنی است حتی بدون سر حتی بدون دست حتی بدون پا. استاد از اینکه وقت عزیزتان را گرفتم واقعا عذر خواهم و همچنین وقت کسانی که این مطلب ناچیز بنده را می خوانند ببخشید مطالبی که شاید درست هم نباشد و با شما در میان گذاشتم تا شما هم ما را به اشتبامان متذکر کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه‌اید حضور در تاریخی غیر از تاریخ مدرنیته که همه‌ی عالم را فراگرفته است، با تنگناهایی روبه‌روست. و همین‌طور که گفته‌اید انقلابیون باید خود را با متن چنین انقلابی معنا کنند، نه با جریان‌های سیاسی و نه با دولت‌ها، وگرنه ناخواسته متوقف می‌شوند. آری! درست می‌فرمایید که غم ما باید، غمِ جاماندن از راهی باشد که شهداء در مقابل ما گشودند، نه غمِ بر مسندنشینی این دولت و آن دولت. غمِ جاماندن از افقی که زعیم الهی ما در مقابل ما گشود که آن راه، فراتر از نگاه جریان‌های سیاسی است. همان‌طور که به قول شما مردم ما برای تحقق انقلاب فهمیدند از چه راهی کار را شروع کنند تا در یک عزم عمومی، خود را ماورای حاکمیت دوران در امور اجرایی حاضر کند و این‌جاست که بنا به فرمایش رهبری مطالبات مردم آن‌چنان متعالی می‌شود که یقیناً به دولتی نظر خواهند کرد که هم‌ترازِ اهداف مقدس انقلاب اسلامی است. بنده چیزی به سخن شما نیفزودم و همین اندازه متوجه هستم چه عالم زیبایی است عالمِ فهم تاریخی انقلاب اسلامی در قرائت شهدا. موفق باشید 

19431
متن پرسش
سلام استاد عزیز: خواستم نطرتون را در مورد شخصیت آقای رئیسی بپرسم با توجه به مواضع شان در قبل و حین و بعد از انتخابات به نظر حضرتعالی ایشان شخصیتی در تراز انقلاب اسلامی هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده ایشان را از قبل تا حدّی می‌شناسم. انسان برجسته‌ای هستند و همین امر موجب شد مقام معظم رهبری ایشان را برای امر تولیتِ آستان قدس انتخاب کنند. موفق

19427
متن پرسش
سلام خدمت آقای طاهرزاده: اگه امکانش هست سوال منو جواب بدین. در مورد سند 2030 که 2 سال پیش بصورت مخفیانه امضا شده، چرا امسال و با توجه به نزدیک شدن انتخابات این موضوع را مردم فهمیدند و چرا همان زمان این سند به اطلاع مردم نرسید و چرا رهبر با اینکه لغو کردند باز هم ادامه داده شد و کسی در این مورد چیزی نگفت به مردم و امروز 5 خرداد 96 آقای ازغدی شبکه 1 که یک شبکه رسمی هست در مورد سند نقد کردند که البته این برنامه مربوط به قبل از عید و قبل از انتخابات میشه، چرا همان زمان توجهی نشد و لحظه انتخابات و بعد انتخابات گفته شد.
متن پاسخ

بباسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً چون رهبر انقلاب و افراد دلسوز شورای انقلاب فرهنگی تذکرات لازم را به دولت داده بودند، ولی دولت به بهانه‌ی آن‌که آن سند الزام‌آور نیست، آن سخنان را پشت سر انداخت، مقام معظم رهبری مستقیم وارد شدند. موفق باشید

19420
متن پرسش
سلام علیکم: عرض ادب و احترام خدمت استاد گرامی: طبق این آمار که فاصله بین بلوغ و ازدواج بیشتر شده و شکافی ایجاد شده و طبق اینکه الان ازدواج کردن بسیار سخت شده و سرکوب هم که نمی شود کرد، تقوا پیشه کردن هم برای تمام مردم ممکن نیست، حتی جدیدا برای بعض طلاب هم دیگر ممکن نیست و این باعث شده که به سمت و سوی گناه بروند، عده ای قائلند مردان باید در تنگنا از صیغه استفاده کنند. حال دختران باید چه کنند که شرط صیغه آنها اذن پدر معرفی شده؟! دختری که اینگونه است که عرف هم کار او را نمی پذرد. چه باید بکند؟ استاد این سوالی است که از بنده پرسیدند و من واقعا ماندم چه جوابی بدهم. راهنمایی بفرمایید. اوضاع ازدواج جوانان به حدی معضل شده که واقعا از عاقبت اخروی برخی مسئولین مربوط می ترسم.! چگونه می خواهند جوابگو باشند. چگونه به این راحتی مسئولیت گرفتند؟ خدا عاقبت امر همه را بخیر کند. التماس دعا. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معضل بزرگی است. راه صحیح آن است که همه به این مطلب برسند که شرایط ازدواج آسان را فراهم کنند، وگرنه کار به انواع گناهان و فحشاها کشیده می‌شود. موفق باشید

19419
متن پرسش
استاد عزیز و گرامی سلام: در خصوص استخاره آیا در امور مادی نیز می توان استخاره کرد و از استخاره طلب موفقیت در یک امر مادی را داشت یا اینکه در امور مادی نیز اگر عمل به استخاره با زیان مادی همراه بود چون خیر معنوی در آن وجود داشته استخاره صحیح بوده است. به بیان دیگر آیا در استخاره همواره باید طلب خیر معنوی فارغ از سود و زیان مادی داشت یا می توان طلب خیر مادی هم کرد. آرزوی سلامتی شما را دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مشورت با اهل هر موضوعی، اگر انسان به نتیجه نرسید می‌تواند استخاره کند و اگر بعد از استخاره باز عقلاً متوجه شد باید در آن کار تجدید نظر کند باید بداند پشت به استخاره، پشت به قرآن نیست. آری! در نهایت اگر عمل به استخاره با ضرر مادی همراه بود باید امید داشته باشد مصلحتی در کار بوده است. موفق باشید

19418
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز با پژوهش و مطالعه ای و جمع بندی که در کلیت راه درست زندگی و اخلاق و کسب مهارت زندگی و... داشتم در کلیات احادیث و روایات و جملات روانشناسی، اینطور دستگیرم شد که هزاران هزار جمله و حدیث و... را می توان در سه جمله به ترتیب عشق به خدا و عشق به مردم و عشق به خود جمع بندی کرد. و در یک کلمه عشق و دوست داشتن که مرا یاد جمله ی سریان عشق فی الموجودات می اندازد. گویی عشق به همه چی نظم می بخشد. و به نظرم آدمها به اندازه ی میزان بهره شان از عشق و محبت وسعت وجودی یافته و مقدس می شوند، البته ذیل شرع و دین و منظورم عشق مجازی نیست. حال به نظر شما چکار کنیم عشق و محبت به همه چیز در درونمان زیاد شود؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار سخن درستی است. به امید روزی که انسان‌ها با رفع حجاب‌های خودبینی و خودخواهی به موطن عشق به همان معنایی که فرمودید، برسند تا با جناب حافظ همسخن شوند که فرمود:

عشقت رسد به فریاد گر تو مثال حافظ

قرآن زِ بَر بخوانی با چارده روایت

موفق باشید

19416
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت. استاد نمیدونم اینا درد دل هست یا انتقاد. به هر حال دوست دارم با شخص شما مطرح کنم. تا ان شاءلله فرجی بشه. استاد گرامی بنده حدود سه سال است که با افکار شما آشنا شدم که از این بابت خدا را بسیار شاکرم. بیشترین چیزی که در شخصیت شما من را جذب کرد. تواضع و خوش خلقی شما بود. اما استاد متأسفانه این تواضع و خونگرمی و گشاده رویی را در بعضی از شاگردهاتون ندیدم. اولین باری که به مدرسه حضرت خدیجه (س) اومدم حس می کردم باید بوی بهشت را استشمام کنم چون تفکر دینی در اونجا وجود داشت اما متاسفانه بوی غریبگی به مشامم خورد. هیچ کس با گشاده رویی از من تازه وارد استقبال نکرد تا من جذب شوم. حس کردم بچه ها نمیخان کسی را به جمع خودشون جذب کنن و حتی با برخوردهای سردشون دور خودشون حصار کشیده بودن. در صورتیکه در همون ایام دقیقا در جو ادبی و مذهبی تازه وارد شده بودم (زیاد ادعای مذهب و دینشون نمی شد اما فوق العاده گرم من را در جمعشون پذیرفتند و همه را جذب خوش خلقیشون می کردند. همشون پیشتاز در سلام کردن بودند. روی گشاده و تواضع درشون موج می زد. حقیقتش خشکی رفتاری (البته منظورم در برخورد اول) را در بقیه مراکز مذهبی هم می بینم. مثلا در بسیج. یا در بین بقیه افراد که به مذهبی شناخته میشن. مثلا دو سال پیش با جمعی از دختران محجبه بسیجی به تهران رفتیم برای بازدید از خانه امام و‌... وقتی از ترمینال جنوب توی مترو نشستیم مترو خالی بود و همه مون تونستیم که بشینیم. در ایستگاه‌های بعدی خانم های بد حجاب هم سوار میشدن متاسفانه پچ پچ های محجبه ها زیر چادر شروع شد خنده های یواشکی و تمسخر و اشاره به بدحجابها. هیچ کدوم از چادریها نخواستن جذبی اتفاق بیفته. (در صورتیکه رهبر انقلاب خیلی به جذب قشر خاکستری اصرار دارند.) هیچ کسی از روی صندلیش پا نشد که مثلا زن بدحجابی که معلوم بود خیلی خسته است جاش بشینه. البته خودم این کار را کردم تا شاید کمی تصورشون از چادری ها مثبت بشه. من دوستان بد حجاب زیادی دارم. بدحجاب اما با دلهای پاک و معصوم. میگن که چرا چادری ها فکر می کنید فقط خدا مال اونهاست. چرا فکر می کنند و یا جوری برخورد می کنند که انگار اونا بهشتی اند و ما جهنمی. خیلی دوست دارم یکی از دوستام را همراه خودم به جلسات کتابخونه مرکزی بیارم اما از نگاه بد بهش می ترسم. می ترسم بیام ثواب کنم کباب بشه. به یکی از فرماندهان بسیج گفتم چرا شما فقط چادری ها و بسیجی‌ها را به مراکز مذهبی خانه امام و... می یارید. چرا جوری برخورد جذاب نداشتید که بدحجابها هم جذب دین بشند. گفت اونا اینجور جاها نمیان! یعنی فقط ما دنبال حقیقتیم؟ البته خدا رو شکر توی اردوی راهیان جنوب داره این اتفاق می افته که خیلی خوشحالم. استاد چرا نباید دیوار مدرسه حضرت خدیجه کبری (س) مزین به اشعار زیبای حافظ با خط خوش باشه تا تاره واردها را بیشتر جذب کنه. یا دوسه تا گلدان و گل طبیعی توی راهرو و کلاسها باشه (شایدم باشه ولی من چند باری اومدم ندیدم.) استاد یک بار برای یک مساله ای به دفتر یا همونجای که کتابخونه مدرسه هست گذرم افتاد واقعا دافعه داشت برام. میز پر از خاک. لیوانهای نصفه چایی. کاغذهای پر و پخش روی میز. بدتر از همه من که عاشق کتاب هستم و از دیدن یه کتابخونه بخصوص کتابهای مرجع و مذهبی به وجد میام، این بار فقط غصه خورم مثلا سراغ کتاب اصول کافی رفتم و می خواستم پر بکشم اما جلد پر از خاکش پر پروازم را شکوند. خلاصه اینکه کاش همه مذهبی ها مثل شهید آوینی و سایر شهدا جذاب بودند. تا این همه مردم خاکستری جذب ظواهر جذاب باطل نمی شدند. و این قدر غصه نمی خوردم که چرا یک نامزد انقلابی مومن نتونست آرای حداکثری جذب کنه و مجبوریم دوباره دولت اسلامی را دست نااهلش بسپاریم‌. من حس می کنم قشر مذهبی کوتاهی می کنند. حس می کنم خیلی جدی تر، هنرمندانه تر و سریع تر باید سرباز مهدوی جذب کنیم‌. خسته ام از غیبت حضرت مهدی (عج)، به امید فرج حضرتش. خدا به عمر شما و راه شما برکت عنایت کند. عاقبتتان بخیر و سایه تان بر سر ما مستدام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  همان‌طور که می‌دانید بالاخره شیطان قسم خورده در صراطی که به خدا ختم می‌شود، قرار گیرد و تا آن‌جا که ممکن است مانع سیر کسانی شود که در این مسیر هستند. از موانعی که شیطان در مقابل ما ایجاد می‌کند بدخلقی و عجب و بی‌انظباطی است که شما در امثال ما می‌بینید. امید است هرچه زودتر متوجه شویم اگر طالب آن هستیم که مسیر خود را به نتیجه برسانیم، از تلاش برای رفع چنین ضعف‌هایی کوتاهی نکنیم. آری! راه خدا بدون شیطان نیست. موفق باشید

19414
متن پرسش
بسمه تعالی استاد طاهرزاده سلام علیکم: شنبه ۱۳۹۶/۰۲/۳۰ تفسیر آیات ۵۹ الی ۶۴ سوره نساء. برداشت من از تفسیر آیات فوق این بود که بر جام ضد قرآن است و آقای حسن روحانی در بستر منافقین داخلی و خارجی عاقبت شومی دارد و برخورد مقام معظم رهبری با برجام مطابق قرآن است که این برداشت را اگر درست متوجه شده باشم به اطلاع یکی از مجتهدین رساندم ایشان گفتند اگر استاد طاهرزاده چنین تفسیری کرده اند مقام معظم رهبری مقصرند که به دولت اجازه داده اند برجام انجام پذیرد. لطفا راهنمائی فرمائید. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ای بابا! اگر همه‌ی مستمعین این‌طور که شما برداشت کرده‌اید، برداشت کرده باشند که خاک بر سر من است!! اتفاقاً آیات مذکور خبر از آن می‌دهد که امثال آقایانی که در عین باورِ ایمانی جهتِ داوری به طاغوت رجوع می‌کنند. لذا قرآن می‌فرماید: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُريدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَ يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعيداً» (60/ نساء) آیا ندیدی کسانی‌که در باورِ خود به آن‌چه تو نازل کرده‌ای و آن‌چه در قبل آمده، ایمان دارند و این‌که در داوری به سوی طاغوت نظر می‌کنند. در حالی‌که به آن‌ها امر شده است به طاغوت کافر باشند و این شیطان است که آن‌ها را گمراه می‌کند، آن‌هم گمراهیِ بسیار شدیدی. بنابراین این‌طور نیست که بخواهند با اسلام مقابله کنند بلکه گرفتار یک‌نوع اغفال از طرف شیطان شده‌اند تا آن اندازه که شیطان بخواهد آن‌ها را به تعبیر علامه طباطبایی از صراط مستقیم به‌کلّی بیرون کند. و خداوند در ادامه می‌فرماید: «وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى‏ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنافِقينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً» (61) چون به آن‌ها گفته شود که به سوی آن‌چه خداوند نازل کرده است و به سوی رسول خدا بیایید، در این صحنه می‌بینید منافقان، فعالانه وارد می‌شوند تا آن‌ها را ای رسول خدا از تبعیت نسبت به تو منحرف کنند. ملاحظه می‌کنید که قرآن نمی‌گوید آن‌ها منافقند، بلکه می‌گوید جریان نفاق سعی دارد آن‌ها را از رجوع به رهبریِ نظام منصرف نماید. قرآن در ادامه می‌فرماید: «فَكَيْفَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْديهِمْ ثُمَّ جاؤُكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ إِحْساناً وَ تَوْفيقاً» (62) اینان چگونه خواهند بود وقتی با قرارگرفتن در چنین مسیری با مشکلات روبه‌رو می‌شوند به جهت اعمالی که خود انجام داده‌اند و ای پیامبر به سوی تو خواهند آمد و به خداوند سوگند می‌خورند که ما جز نیکی و رفع مشکلات، قصد دیگری نداشتیم. عنایت دارید که به جهت خطای محاسبه، با مشکل روبه‌رو می‌شود و به سوی رهبری نظام برمی‌گردند. در حالی‌که اذعان نمی‌کنند اشتباه کردیم، ولی خداوند در آیه‌ی بعد می‌فرماید: «أُولئِكَ الَّذينَ يَعْلَمُ اللَّهُ ما في‏ قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ وَ قُلْ لَهُمْ في‏ أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَليغاً» (63) آن‌ها کسانی‌اند که خداوند می‌داند چه در درون‌شان می‌گذرد. پس ای پیامبر از آن‌ها فاصله بگیر و آن‌ها را نصیحت کن و در ارتباط درونی و تنگاتنگی که با آن‌ها داری، سخنانِ رسا و نافذی را با آن‌ها در میان بگذار. ملاحظه می‌کنید که در این آیه از طرفی به رهبری نظام متذکر می‌شود که خط خود را از آن‌ها جدا کن تا اشتباهِ محاسباتی آن‌ها به پای تو نوشته نشود، ولی از نصیحت به آن‌ها خودداری ننما، زیرا زمینه‌ی اصلاح و امید به برگشت در آن‌ها هست. و از این مهم‌تر این‌که به تعبیر علامه‌ی طباطبایی در تنهایی و خلوتی که رهبری نظام با آن‌ها دارد می‌فرماید با کلماتی رسا و نافذ، آن‌ها را متذکر اشتباهات‌شان بگردان.

و سپس برای این‌که گمان نشود راهی جز اطاعت رسول خدا جهت رسیدن به اهداف حقیقی وجود ندارد، می‌فرماید: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً» (64) ما هیچ رسولی را نفرستادیم مگر آن‌که به اذن الهی باید بدون هیچ چون و چرایی اطاعت شود و ای پیامبر! اگر آن‌هایی که از این مسیر فاصله گرفتند و به خود ظلم کردند از خدا طلب استغفار و آمرزش بخواهند و رسول خدا نیز برای آن‌ها آمرزش طلب کند، حتماً آنان خداوند را توّاب و رحیم می‌یابند. در این آیه در عین آن‌که متذکر می‌شود باید در اطاعتِ رهبریِ نظام که به تعبیر حضرت رضا«علیه‌السلام» مؤیّد به مدد الهی است؛ هیچ‌گونه سستی ننمایند، آن‌ها را به جهت خطای در محاسبه به‌کلّی طرد نمی‌کند و راهِ بازگشت را در مقابلشان می‌گشاید که اگر اولاً: به سوی رهبری نظام برگردند و در این فضا از خداوند طلب استغفار کنند و رهبری نظام نیز نسبت به آن‌ها ترحم نماید و از خدا برایشان طلب مغفرت نماید، آن‌ها برگشتِ خدا به خود را می‌یابند.

آیات مذکور نشان می‌دهد که جریان مذکور که گمان و باور دارند در مسیر دینداری قدم می‌زنند، ولی امیدشان به داوریِ طاغوت است، به‌کلّی از گردونه‌ی نظامی که مکتب وَحی به‌وجود آورده، بیرون نیستند هرچند که جریان نفاق و وسوسه‌های شیطانی در آن جریان فعّال است. لذا باید در مسیر رهنمودهای رهبری نظام طوری عمل کنیم تا با دست خود آن‌ها را از گردونه‌ی نظام بیرون نیندازیم، بلکه به همان طریقی که رهبریِ نظام الهی عمل می‌کنند امید برگشت آن‌ها را داشته باشیم. و از آن عجیب‌تر که ملاحظه می‌کنید در دو آیه می‌فرماید: «جاؤُكَ». یعنی اینان بالاخره چاره‌ای ندارند که به رهبری نظام برگردند. و این است که قبلاً در جواب کاربران محترم عرض شد؛ آینده، عظمت و قدرت رهبری چندین و چند برابر خواهد بود. موفق باشید  

19413
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد سوالی ذهنمان را درگیر کرده است. مقام معظم رهبری نظر منفی داشتند نسبت به ورود آقای احمد نژاد به عرصه انتخابات و از طرفی هم به ایشان گفتند که ورود نکنند، علت اینکه فرمودند ورود نکنند هم بخاطر ایحاد فضای دو قطبی ایی که در جامعه حاکم می شد بود. اما سوالم این است چرا جمنا با کنار رفتن آقای قلیباف به نفع آقای رییسی از عرصه انتخابات موافقت کرد؟ مگر رهبر نمی خواستن که فضای جامعه دو قطبی نشود؟ پس چرا جمنا مطابق با فرمایش رهبری عمل نکرد؟ و سوال دومم: در آمارهایی که در سایتهای خبر زده بودند حکایت از آن داشت که علمای قم بیشتر به آقای روحانی رای داده اند. این رای دادن به آقای روحانی آن هم از جانب علما و مراجع به چه معناست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شاید منظور مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» از دو قطبی‌بودنی که با آمدن آقای احمدی‌نژاد پیش می‌آمد، ایجاد فضای تکفیر یک جبهه در مقابل جبهه‌ی دیگر بود؛ شاهد این مطلب آن است که می‌بینیم رفقای انقلابی آقای احمدی نژاد، پس از عدم احراز صلاحیت ایشان به همان معنایی که اصلاح طلبان اساس شورای نگهبان را نفی می‌نمایند آن‌ها نیز در همان مسیر قدم گذاشتند. بنابر این باید توجه داشت که ما با این افراد مواجه‌هستیم که حتی با نهاد شورای نگهبان این‌چنین برخورد می‌کنند و اساسا بدون نظر به جایگاه شورا، به خاطر اختلاف نظر با آن‌ها حاضر‌اند بدترین تعابیر را در مورد اعضاء آن و یا اصل آن نهاد به کار برند. با توجه به این، شما قضاوت کنید که پس از حضور آقای احمدی نژاد در رقابت‌های انتخاباتی، این طیف که از جوانان انقلابی نیز هستند، با طیف‌های مقابل چه برخوردی می‌کردند؟ آیا غیر از تکفیر سیاسی چیز دیگری بود؟ آیا هر کسی که مقابل این جریان پا به صحنه‌ی رقابت می‌گذاست ـ‌حتی شخصی که نامزد «جمنا»یی باشد که تشکّلی از نیروهای سابقه دار انقلاب اسلامی هستند‌ـ تکفیر نمی‌شد؟ وقتی می‌بینیم بعضی از طرفداران آقای احمدی‌نژاد او را ولیّ الهی می‌پندارند و حقِ حیاتی برای طرف مقابل قائل نیستند با چه صحنه‌هایی در انتخابات روبرو می‌شدیم؟ آیا این دو قطبی، مثل دو قطبی‌های عادی معمول در انتخابات‌ها است؟

 2- با توجه به این‌که از سه استانی که رأی آقای رئیسی بالاتر از رأی آقای روحانی بوده است شهر قم می‌باشد، نمی‌توان گفت روحانیون به آقای روحانی رأی داده‌اند. موفق باشید 

19412
متن پرسش
سلام عليكم: آقاي طاهرزاده، بنده دو روز پيش خدمت شما، سؤالي ارسال كردم ولي متاسفانه پاسخي دريافت نكردم (spam إيميل رو هم چك كردم ولي ...) با تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این صورت جواب داده شد:

باسمه تعالی: سلام علیکم: اجر زحمات شما مسلّم محفوظ خواهد ماند. عرایضی شب گذشته در همین رابطه مطرح شده است که جهت اطلاع به آدرس: http://lobolmizan.ir/sound/1173#5090 (فایل شماره 19 با عنوان «ضعف ایمان و پذیرش داوری جهان استکبار») که در سایت، بخش جلسات هفتگی، قسمت صوت جلسات هفتگی، بخش سوره نساء، فایل شماره 19 قرار گرفته است، رجوع فرمایید. در ضمن در این مورد خوب است به سؤال و جواب شماره‌ی 19384 رجوع فرمایید موفق باشید

19411
متن پرسش
سلام علیکم: شما در کتاب ادب خیال عقل و قلب به این اشاره کردید که یکی از ابعاد وجودی عقل است. در قرآن تعقل و تدبر وتفکر سفارش شده. ما با عقل می توانیم تعقل کنیم ولی تفکر و تدبر به نظر شما نیازمند ابعاد دیگری نیستند تا با آن ها این کار انجام شود؟ منظورم این است که به نظرم علاوه بر عقل فکر و تدبر نیز از ابعاد وجودی ما هستند.
متن پاسخ

سمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید و به همین جهت جناب شیخ شبستری می‌فرمایند:

تفکر، رفتن از باطل سوی حق

به‌جز اندر به دیدن، کلّ مطلق

که البته بحث آن مفصل است. به امید آن‌که «تفکر» به جامعه‌ی ما برگردد و آن با «وجود» ممکن است، زیرا تفکر، خانه‌ی «وجود» است. و این‌که در روایات داریم یک ساعت تفکر از 70 سال عبادت برتر است؛ بدان معنا است که انسان در افق خود متوجه‌ی حقیقتی باشد که در حال گشودگی است و در راستای به فعلیت‌آوردنِ آن گشودگی، جایگاه عبادت و مطالعه و تدبّر روشن می‌شود. به این معنا که انسان به دنبال گمشده‌ی خویش عبادت می‌کند و یا مطالعه می‌نماید و یا در آیات و روایات تدبّر می‌کند تا آن‌ها متذکر آن گمشده برای او باشد. و در همین رابطه است که گفته شده است «پرسش‌گری موجب تفکر می‌شود». موفق باشید

نمایش چاپی