باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. همینقدر میتوان فکر کرد که آن حیوان را نباید در قفس نگه داشت. ولی به هر حال به صرفِ فاختهبودن گمان نمیشود آن پرنده دشمن انسان باشد. شاید شرایط خاصی بوده است که راوی از طرح آن غفلت کرده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً همهی تلاش معتقدین «وحدت وجود» برای آن است که سخن حضرت مولا «علیهالسلام» درست فهمیده شود. بدین معنا که حضرت حق همهجا و با همهچیز هست، نه آنکه حضرت حق، آن چیز باشد، بلکه همهی مخلوقات، مظاهرِ حقاند به همان معنایی که حضرت مولیالموحدین«علیهالسلام» میفرمایند: «ما رأیتُ شیئً إلاّ و رایت اللّه قبله و معه و بعده». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نطفهی انسان از همان ابتدا روح دارد ولی در ابتدا، روحِ انسان بالفعل نباتی و بالقوه انسان است و آن وجهِ نباتیاش بدن خود را میسازد و از چهارماهگی روح، به جهتِ قوهی انسانیاش شدت مییابد و روح انسانی میشود و بدن او مسیر انسانیتاش را طی میکند. ۲. حضرت امام در تعلیقاتشان بر اسفار، بحثِ معرفت نفس را مبسوطاً مطرح کردهاند و بنا بر توصیهی ایشان بنده جلد ۸ و ۹ اسفار را ترجمه کردم. فکر میکنم اگر کتاب «معاد» را همراه با شرح صوتی آن دنبال بفرمایید نسبت به مباحث معرفت نفس کاملتر خواهید شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جامعیت قرآن در هدایت انسانهاست تا زندگی را درست انتخاب کنند و در بستر جهتگیری صحیح، خودشان در امورات جزئی زندگی ورود کنند. این نوع سؤالات مثل این است که بپرسیم آیا باید در قرآن معلوم شود کدام خیابان را یکطرفه کنیم؟ یا این موارد، در رابطه با امور جزئی زندگی انسانها مربوط به خود آنهاست. موفق باشید
سلام، ادب و خدا قوت محضر استاد عزیز و مجموعه فرهنگی المیزان ضمن آرزوی ظهور بهترین مبانی زندگی متناسب زمانه امروز ذیل دعای حضرت حجت «ارواحنا له الفدا» از دریچه قلوب انسان هایی که در عین دل نبستن به وضع موجود عالم، در هوای دغدغه آزادگی حقیقی نفس می کشند و در انتظار گشایش نسبت به حقیقت روزگار سر می کنند، سؤالاتی با همین دغدغه اصیل محضر استاد عزیز تقدیم می شود به امید تذکراتی راه گشا نسبت به گذشته، حال و آینده پیشرویی که نه چندان عیان است که بتوان دقیقا گفت چگونه آینده ای است و نه آنچنان از افق قلب و فهم انسان آخرالزمانی دور است که احساس بیگانگی به او دست دهد بلکه همچون خورشید در حال طلوع سوسوی روشنایی میزند و نوید صبح طلوع حقیقت را میدهد آن هم به وقت و در وقت تاریخی انقلاب اسلامی (احساس حقیقی انسان های این زمانه که خود سالیان سال با انواع روحیه ها و سلیقه هایی که دارند، با آنها نفس کشیده ام، شاید که نگویند انقلاب اسلامی یا ندانند آنچه در جستجوی آنند همان انقلاب اسلامی است) تا گرمای نور خورشید حقیقت به صبح حقیقی عالم یعنی ظهور تام حقیقت در گرم ترین وجود انسان آخرالزمانی یعنی انسان کامل منتهی شود و نسیم روشنای حقیقت جایگاه ظلمتکده هایی را که تکیه بر مطلع خورشید زده و روح ظلمت را به عالم روا میدارند، عیان گرداند و انسان آخرالزمانی جز به گرمای تابش نور حقیقت دل نسپرد و تنها در گفت و گوی با این نور احساس حیات کند و زندگی کند و زندگی و زندگی... این نوشتار درد دل انسانی است که سالیان سال از دین و مذهب، تحصیل، هنر، عشق، عقل، لذت، درد و رنج و شادی و غم و... هر آنچه انسان آخر الزمانی تجربه کرده است را با خود دارد اما در جسجوی صبح حقیقی، دیگر از سحر انتظار میکشد انتظار و انتظار... ۱. احساس خود و با خود بودن را به کدام اقلیم تفسیر ببرم تا دمی مرا با خود روبرو کند و مزه بودن را بچشم بدون هر آنچه خود را بودن من جا میزند و نیست... ۲. بود خدا را در عالم چگونه به تماشا بنشینم؟ دانستن و مفهوم نه تاریخ ماست دیگر و نه جوابگوی دغدغه و عطشی که بر جان ما افتاده. احساس به سوی او بودنی که او هم میکشد هم میکشد و جز این خوشتر زندگی ای نباشد. تماشگری ای که او میخواهد خود را با بازیگری ما به تمامه در ما در عالم به تماشا بنشیند که این خود رازی است که نه درک کرده ایم و نه درک خواهد شد مثل انقلاب اسلامی و دو رهبر حکیم آن، شاید آن یار تمام چهره بتواند فرجی کند و الا ما ساحل نشینان حجاب را چه به راز تماشای او... ۳. و در این رفت و شد عالم چه کنم با این ندا که گویی انسانی هست که مرا به خود میخواند و تمام گم گشته هایم را با خود دارد؟ نه میتوانم بگویم تنها احساسی است که می آید و می رود و نه می توانم آن وجود گرمابخش را از آن خود ببینم. این انسان گویی همه کس و همه چیز است نه بهتر بگویم اصلا انگار خود بـودن و هست و حقیقت است، هم جان می ستاند و هم جان میدهد همچون قرآن که مانده ام در تماشای یک روح در دو جلوه قرآن و آن انسان گرمابخش دعوتگر چنان سرگشتگی ای به ما داده اند که دیگر نه میتوانیم به گفته ها و گوینده های این زمانه دل بسپریم و قدم در راه نهیم و نه آنچنان شده ایم که ما را به آن میخوانند و ما این حال را در هوا و وقت انقلاب اسلامی احساس میکنیم چرا و چگونه نمیدانیم شاید همان که میخواند خود روزی بگوید شرح این حکایت. حالیا ما مانده ایم میان این گفت و گوهای زمانه و آن انسان کشنده و کلام دوست تا کی مرغ دل هوای پرواز کند و پنجره ای به سوی آن حقیقت گمگشته ی حاضر در دوردست ها باز کند تا نسیم نور این حقیقت در سرزمین ظلمت زده ی تاریخ ما وزیدن بگیرد... ۴. حال ماییم و نسبت با تمام عالم و نحوه زندگی در آن بدون آنکه ذره ای از آن نادیده گرفته شود هر ذره ای که جلوه ای از حیات و آن وجود گرمابخش دارد. این را چه کنیم که قلب میتپد که طعم بهترین نسبت زندگی با عالم را بچشد؟ و گرنه قلب جز در جریان خونی بیش نخواهد بود که گفته اند و می گویند در حالی که روح حماسی انسان آخرالزمانی به دنبال جاری شدن این خون برای آن وجود گرما بخش است در تمام مظاهر خصوصا حقیقت انسان و انسانیت نه جریان خون برای ادامه زندگی ای که خود شماره های مرگ است و هوای نیستی را می دمد. در این زمانه در جستجوی بهترین نسبت با تمام عالم در انتظار طلوع صبحی باشیم که در وقت سحرگاهی انقلاب اسلامی، نوید صبح حقیقی و شروع روز حقیقت را میدهد؟ گرچه تاریکی های هنگامه سحر( ظلمت موجود و هر آنچه از آن دفاع میکند) مذبحانه میدمند که شب است هنوز و وقت ظلمت باقی است. غافل از آنکه در نیمه های شب ستارگان آسمان بهتر می درخشند و راه را به روی زمینیان می گشایند تا انسان، زمینی آسمانی باشد همچون وجود دختر خانه نبوت که بهشتی زمینی بود و در دل شب امت پیغمبر، به ماه آسمان اشاره می کرد و افسوس که امت نبی همچون ما دل در تاریکی شب گرو داده بودند... ماییم و انتظار جانسوز برای این بهترین نگاه به عالم و زندگی با آن و مهمترین قسم آن درک انسان های دیگر است در وسعت جهانی و تمدنی با محوریت خانواده و اجتماع آنگونه که آن انسان گرمابخش و آن کلام یار چنان است با اشاره به «بود و حقیقت» هر کس و چیزی در عالم... که البته بی هیچ پیشفرض و قضاوتی گویا حضرت امام (رض) و رهبری عزیز(حفظه الله) آینه این بهترین نسبت و نگاه به عالمند در این زمانه، افسوس که ما آنچنان که باید و شاید دل در پاسداشت آنان نسپرده ایم و شهدای انقلاب خوب دریافته اند که... سخن بسیار است، زمان مختصر و ما هم نه گوینده ای قابل از استاد عزیز صمیمانه تشکر میکنم بخاطر وقتی که در اختیار ما میگذارند و التماس دعای خیر داریم در این راه... ذیل هر کدوم از سؤالات اگر استاد شخصیت ها، اندیشه ها و کتاب هایی رو جهت مراجعه بنا به ترتیب خاصی لازم بدونن بفرماین ممنون میشم. البته با این پیش شرط که این حقیر دغدغه تفکر و معلمی جامعه انسانی رو دارم و در این مسیر میخوام ادامه حیات بدم به امید خدا و از هرگونه راهنمایی و لطف شما کمال استقبال رو دارم. به قول آن بزرگوار: خدایا مرا دریاب پیش از آنی که هیچ چیز از دل نماند جز هیچ.
باسمه تعالی: سلام علیکم: می دانید که حرف در این مورد مفصل است اجازه دهید تنها بابی باز شود.
با توجه به نسبت ما با خدا، وقتی به ذات خود بیندیشیم و هویت تعلقی خود را در نظر آوریم، به نیستی خود پی میبریم و اینجا است که هستی ما به عنوان عطای الهی به ظهور میآید به همان معنایی که جناب عطّار میفرماید:
نیست شو تا هستیات از پی رسد تا تو هستی، هستْ در تو کی رسد
این نحوه «وجود» و «هستی» که انسان از هستی خود آزاد است و به هستی خدا در عالَم حاضر است، انسان را به یک معنا بیتعیّن میکند و همچون آینه، تنها قدرت آشکارکردن کمالات الهی را دارد و لذا جناب مولوی فرمود:
آینه هستی چه باشد؟ نیستی نیستی بَر، گر تو ابله نیستی
نتیجه این نوع نیستی، هستیِ دیگری است که همان هستی غنیّ مطلق است و در دل این هستی که با نیستی به ظهور میآید، انسان منشأ خیررساندن به سایرین میشود و وجودش بسط مییابد و لذا جناب مولوی فرمود:
هستی اندر نیستی بتوان نمود مالداران بر فقیر آرند جود
وقتی انسان با امکان ذاتی خود که فقیر إلی الله است به سوی خداوند رفت، خداوند به پیش انسان میآید و انسان آنچنان از حضور خداوند بهرهمند میشود که میخواهد همه انسانها را از خود بهره مند کند و مگر زندگی جز این است؟ پس جستجوی زندگی در آن نیستی است که جناب مولوی متذکر شدند و ما به همان اندازه که «نیستیم»، «هستیم». زیرا انسان بخشی از میدان نیستی است و انسانهای اصیل با نیستی خود که عبودیت حضرت حق است، ارتباط دارند و این عطای پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» به بشریت است.
تصور می کنم اگر سری به کتاب «انقلاب اسلامی و چگونگی تحقق آينده دينداری ما» که اخیرا چاپ شده و روی سایت هست به خصوص به مقدمه آن بزنید، بد نباشد.
با سلام و عرض ادب محضر استاد عزیز و تبریک ایام هفته وحدت و ولادت وجود مقدس حضرت خاتم الانبیاء و امام صادق (صلوات الله علیهما)؛ سوالی که از محضرتان داشتم این هست که این بخش روایت حضرت امام رضا (ع) که در مناظره با یک زندیق برای اثبات توحید فرمودند و در احتجاج شیخ طبرسی آمده: «وقتى به جسدم مینگرم و می بينم نمیتوانم در طول و عرض چيزى از آن كم كنم يا بر آن بيفزايم و سختىها را از آن دفع كنم و چيزى به سود آن انجام دهم، میفهمم كه اين ساختمان بناكننده اى دارد و به او معتقد میشوم»، دقیقا هنوز متوجه نشدم و دقیق برایم جا نیفتاده است که چگونه دلالت بر توحید دارد و این فرمایش امام رضا (ع) به چه شکلی اثبات کننده توحید هست چون خودم ابتدا فکر کردم این همان برهان حدوث هست ولی شک داشتم و خواستم از خدمتتان بپرسم چطور این برهان، دال بر توحید هست؟ با تشکر از لطف شما؛ التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای آن حضرت بشوم! مگر میشود بهتر از این حرف برای حضور اراده حکیمانه الهی بزنیم که چگونه عالم با آن اراده حکیمانه شکل گرفته و اداره میشود به طوریکه نه میتوانیم چیزی به آن اضافه کنیم تا کاملتر شود و یا چیزی از آن کم کنیم تا بهتر گردد؟ برهان فوقالعاده دقیقی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. بخصوص که هرکدام از این دو فرزند انقلاب صفای خود را دارا هستند و این هنر انقلاب اسلامی بوده که توانسته است چنین فرزندانی را در قامت ریاست جمهوری در تراز انقلاب اسلامی بپروراند و به همین جهت باز تأکید میشود با دقت به برنامهها و راهکارهای بخصوص این دو بزرگوار نظر شود و نباید به صرف تصمیمی که برای انتخاب یکی گرفتهایم، به نگاه دیگری در راستای مدیریت اجرایی کشور توجه نشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه تحقیقات مختصری که بنده دارم ظاهراً روانشناسی بحمدلله در کشور ما سیر صعودی به سوی معنویت و اسلامیت دارد. نهایتاً باید در کنار آن مباحث معارف توحیدی خود را تقویت کنید. موفق باشید
سلام استاد گرامی ضمن تبریک عید فطر. سوال من در مورد فطریه است این موضوع برام مقداری گنگه: مبلغ فطریه برای هر نفر بر مبنای قوت غالب منطقه، سه کیلو گندم، جو، برنج، خرما، کشمش و مانند آنها و یا معادل قیمت اینها به نرخ آزاد پرداخت گردد، فطریه بالاخره چقدره، واقعیت اینه ما برنج یا نان خالی نمی خوریم، اینجا هم می گه قوت غالب حکم اسلامیش چیه؟ با توجه به اینکه اسمش زکات هست آیا منظورشون معادل یک دهم غذایی هست که در ماه رمضان مصرف می کنیم یا ... برای نمونه می گویند کفاره روزه غیرعمدی، برای هر روز، یک مد (حدود ۷۵۰ گرم) طعام است این میشه زکات معادل چهار وعده غذا. اگر در این مورد توضیح دهید ممنون می شوم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. قوت غالب، تعبیر فقهاست و به معنای غذاهایی است که در شهر رواج داره و لازم نیست به لحاظ یک نفر سنجیده بشه که غالبا چی میخوره. بنابر این همه ی اهل شهر میتونن سه کیلو گندم یا برنج یا هر چیز دیگه ای که در غذاهای مردم به کار میره را حساب کنند و خودش یا پولش رو به فقیر بدهند. البته اگر تمکن مالی دارند بهتره به این بهانه، بیشتر به فقرا کمک کنند. ۲. یک دهم یا یک بیستم مربوط به زکات امواله و ربطی به زکات فطره نداره ۳. کفاره مربوط به باب دیگری است و ربطی به فطریه ندارد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان متوجهی ابعاد مجرد و غیر مادی خود شد، همواره خود را در ابدیت احساس میکند. ولی وقتی از آن ابعاد غفلت کرد از مرگ میترسد. پس در واقع از خودش که ابعاد متعالی خود را فراموش کرده است، میترسد. در حالیکه افراد حاضر در ابدیت هرگز از مرگ که عامل هرچه بیشتر به خود نزدیکشدن است، ترسی ندارند.
جناب مولوی در همین رابطه می فرمایند:
آنک مي ترسي ز مرگ اندر فرار
آن ز خود ترساني اي جان هوش دار
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «کشکول» کتاب خوبی است ولی بنده از «علوم غریبه» چیزی سر در نمیآورم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که متذکر شده اید بحثی که ما بتوانیم نسبت خود را با غرب تعریف کنیم، هنر بزرگی است که امثال شهید آوینی ها میتوانند راهنمای آن باشند بخصوص که بین فرهنگ غربی و تکنیک غربی و خرد مدرن باید تفکیک کرد.
فرهنگ غربی چه خوب باشد و چه بد باشد، از آن ما نیست. و تکنیک غربی نوعی انحراف از انکشافی بود که باید بشر این تاریخ بدان وارد میشد و غرب با روحیه ی خودخواهی خود آن را از آن خود کرد و مشکلی برای جهان بشری به وجود آورد و انقلاب اسلامی در هویت خود مقابله ی اساسی با این غرب دارد و بحث «خرد مدرن» که رهبر معظم انقلاب تحت عنوان «العلم سلطان» از آن سخن می گویند، هیچ ربطی به دو قسمت قبلی ندارد و متأسفانه عده ای به بهانه ی سخن مقام معظم رهبری به قسمت اول و دوم می پردازند. زیرا از آن خردی که خرد حضور در سنن و قواعد و قوانین عالم است، بهره ی کافی ندارند و عقل تکنیکی در اینجاست که اگر در کنار فرهنگ شیعی - ایرانی قرار گیرد؛ روحانیتی را که همراه با علم است به بشر متذکر میشود. و این است آنچه بشر امروز به دنبال آن است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین روشی که در پیش گرفتهاید، روش خوبی است و مطمئن باشید شهدا کمک میکنند و ضعفهایی را هم که پیش آمده و نگران آن هستید، جبران مینماید. با همین سجایای خوب، بقیهی اعضای خانواده نیز به مرور تحت تأثیر قرار میگیرند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعاگو هستم. به هر حال صبر در عبادات همراه با معارف الهیه، بالاخره راه را در مقابل ما میگشاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. باید نظر کنید به عمل عقلا و متدینین که چه نوع برخوردی با موضوعاتی که شما در آن موضوعات در شک هستید، برخورد کردهاند. ۲. آری! آری! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه فرمودید را ما با مجردبودنِ نفس و آزادبودن از زمان میفهمیم. آری! انسان طالب سعادت است و آن با بندگی بهدست میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. و ۲. و ۳. به هر حال رمز و رازِ توبه در بستر رحمت واسعهی الهی بسیار کارساز است و جبران نقصهای گذشته را میکند. ۴. این دو هر کدام جای خود را دارد، نه آن جوان میتواند گناه خود را توجیه کند و نه مردم بیتقصیرند. ۵. در هر حال صبرِ بر عدم ارتکاب معصیت، خود به خود موجب نزول رحمت الهی بر انسان میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم سیر مطالعاتی سایت در این مورد کمک کند بهخصوص اگر سری به جزوهی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق به کمک رسول باطنی یعنی «عقل» و تدبّر در آیات الهی به کمک «عقل» و توجه به سیرهی معصومین به کمک «عقل» راهِ نجات از القائات شیطانی را به ما نشان داده است و علمای بزرگ را به عنوان سیرهی صحیحِ زندگی در تاریخ برای ما پرورانده است. لذا «رَه چنان رو که رهروان رفتند». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم در این مورد وارد نیستم. ولی فکر میکنم علوم انسانی از آن جهت که با فطرت و روح انسان هماهنگی دارد بعد از ورود در آن، روحِ انسان آن را میپسندد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید آن ترتیب کمک کند تا مقدمات توحیدی که در سورهی زمر هست، در ابتدا قرار گیرد و بحث نبوت که در سورهی شوری میباشد، بعداً. ولی در هر حال آنطور هم نیست که رعایت آن ترتیب ضروری باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر غافلاید از این سخن شیطان که قسم خورده است تنها در راهی که به سوی خدا است، مینشیند و مانع میگردد؟!! پس معلوم است که به راحتی دست از سرِ من و شما برنمیدارد. ولی به هر حال، او کار خود را میکند و ما هم با توبه، کار خود را و هیچوقت مأیوس نمیشویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن حالت جناب حارثة ابن مالک مربوط به مرحلهی خاصی است که برای انسان پیش میاید. ولی همانطور که متوجهاید اسوهی ما ائمهی معصومین «علیهمالسلام» هستند که هیچوقت از نشاط و تحرک خود به بهانهی سلوک کم نکردهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت علی «علیهالسلام» با آن تقوا، آن علیای شد که امروز من و شما از او حیات و هدایت میگیریم عمروعاص و قابیل با همان رویکرد علوی است که امروز پوچ و هیچاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در روایات هست کراهتِ خوردن گوشت گاو میباشد. شاید در آن شرایط چنین اقتضاء میکرده است و در جریان درمان برص از طریق گوشت گاو نیستم. موفق باشید
