باسمه تعالی: سلام علیکم: منِ انسان یا نفس ناطقهی او همان «جان» یا «روح» اوست. به جهت تشکیکیبودنِ آن است که مرتبهی مادون آن را به مرتبهی مافوقش نسبت میدهیم، وگرنه از جهت حقیقت، روحِ انسان همان منِ اوست. موفق باشید
اگر شیوه ی رفتاری حضرت یونس با قوم خودشان مانند شیوه رفتاری امام زمان (عج) هست پس چرا حضرت یونس باید به کام نهنگ بروند و خودشان را در آنجا از ظالمان معرفی کنند؟ در تفسیر المیزان گفته شده علت اینکه خود را ظالم نامیده اند این بوده که عملی انجام دادند که ظلم را ممثل میکرده اما کارشان فی نفسه ظلم نبوده در واقع اعراض حضرت یونس از قوم خود شباهت تام به فرار یک خدمتگزار از مولی داشته! خب همین موضوع هم که ایشان یک عملی را انجام دهند که همچین برداشتی را در ذهن مخاطب ایجاد کند به نظر من اشکال دارد. پس چرا نمیشود این عمل را خطایی از جانب حضرت یونس قلمداد کرد؟ واژه ابق که در آیه ۱۴۰ سوره صافات برای نقل این داستان استفاده شده خیلی عجیب است. بعد چه چیزی گفته میشود؟ می گویند که این تشبیه است! خب چرا باید یک همچین تشبیهی را به کار حضرت یونس نسبت دهند؟ پس کار درستی نبوده است! در آیه ۸۷ سوره انبیاء که گفته شده حضرت یونس با خشم از قومش بیرون رفت را چگونه توجیه کنیم؟ خشم و غضب پیامبران چه معنایی میتواند داشته باشد؟ حتی در آیه ۴۸ سوره قلم نیز گفته شده حضرت یونس مکظوم بود! نسبت دادن خشم و غضب به کار حضرت یونس چه معنایی میتواند داشته باشد؟ خب این کار درستی نبوده است!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه علامه طباطبایی متذکر میشوند آن است که حضرت یونس «علیهالسلام» تمرّد از امر خداوند نکردهاند زیرا خداوند امر نکرده بود که نروند، ولی از طرف دیگر شأن پیامبر خدا آن بود که منتظر بمانند تا تکلیفشان را خداوند تعیین کند . با توجه به این امر خوب است که نظر علامه طباطبایی را ذیلاً بررسی فرمایید. موفق باشید
وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿١٣٩﴾ إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿١٤٠﴾
اباق = فرار
و یونس علیه السلام از پیامبران بود، که وقتی نشانه های عذاب را دید به سوی کشتی فرار کرد، با اینکه کشتی ظرفیت سوار شدن او را نداشت. آری یونس علیه السلام وقتی جریان را خطری دید، از بین قوم خود بیرون آمد و آن جناب هرچند در این عمل خدا را نافرمانی نکرد و قبلاً هم خدا او را از چنین کاری نهی نکرده بود، ولکن این عمل شباهتی تام به فرار یک خدمتگذار از خدمت مولی داشت، و به همین جهت خدای تعالی او را به کیفر گرفت (شاید بگوییم شان آن حضرت نبود که چنین کند).
فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ ﴿١٤١﴾
ساهم از مساهمه = قرعه کشی ادحاض = غالب آمدن
در کشتی قرعه انداختند و یونس از مغلوبین شد.
چون جریان از این قرار بود که نهنگی بر سر راه کشتی در آمد و کشتی را متلاطم کرد و چون سنگین بود خطر غرق همگی را تهدید کرد. ناگزیر شدن از ساکنان کشتی یکی را در آب بیندازند تا نهنگ او را ببرد و از سر راه کشتی کنار رود. و قرعه به نام یونس اصابت کرد و نهنگ آنجناب را بلعید.
فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿١٤٢﴾
ملیم = داخل شده در ملامت
ماهی تا او را لقمه ای کرد، در حالی که او ملامت زده بود.
فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ ﴿١٤٣﴾ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿١٤٤﴾
ملیم = داخل شده در ملامت
اگر یونس از مسبحین نبود تا روز قیامت در شکم ماهی می ماند، و تسبیح یونس با لا اله الله شروع شد، تا علتی برای تسبیحش شد، مثل اینکه فرمود : خدایا معبود به حقی که باید به سویش توجه کرد، غیر تو کسی نیست پس تو منزهی از آن معنایی که عمل من آنرا می رسانید، پس اینکه من متوجه تو می شوم و تو را منزه می دانم از آنچه علمم حکایت از آن میکرد و آن این بود که غیر تو هم کارسازی هست، چون من برای نجات از عذاب متوسل به کشتی و فرار شدم، حال می گویم که غیر تو کسی و چیزی کارساز نیست. پس سبب نجات حضرت همین تسبیح بود و مکث آن جناب در شکم ماهی تا روزی که خود او مبعوث شود، یعنی شکم ماهی به منزله قبری باشد برای او و این دلیل نیست که تا قیامت او زنده در آنجا بماند.
سلام و عرض ادب: برای خودسازی مطالعاتی دانشجویان و فعالان رسانه ای چه مباحثی را اولویت و دارای ضرورت میدانید؟ اصول عقاید یا معارف اهل بیت یا موارد دیگر؟ ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید از معرفت نفس شروع کنید خوب است. همانطور که سیر مطالعاتی سایت متذکر میشود. و البته کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» که شرح نامه ۳۱ نهجالبلاغه است، در جای خود بسیار مؤثر میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان رسالت در فضای مجازی میتوانید همان رشته کامپیوتر را ادامه دهید. در کتاب «بنیانهای حکمت حضور جهان بین دو جهان» که در دست تهیه است، در بنیان ۵۷ اینطور عرض شده است:
حضور در فضای مجازی و ارتباط با جهان گشوده همدیگر
۵۷- برای فهم درست پدیدارها باید به آنها تعلّق داشته باشیم و آنها را در جهان خود بیابیم و تفکر، یعنی یافتن رابطهای درست با پدیدارها. این همان رسیدن به شور «وجود» و استقرار است نسبت به موجودات، به عنوان روشنیگاههای وجود، وگرنه با پندارهای خود و با مشهورات بهسر میبریم که هیچ گرمایی به جان انسان منتقل نمیکنند تا احساس ناکامی و پوچی نداشته باشد.
نسبتی بین نگاه پدیدارشناسانه به موجودات با به تجلیآمدن وجود هست و چنانچه به پدیدهها نگاه خاص پدیدارشناسانه داشته باشیم و «وجود» نیز مطابق آن پدیدارها ظهور میکند، میتوان گفت فرشته یا فرشتگانی در جان انسان تجلی کردهاند، زیرا «وجود» در ذات خود عین کمال است و در هر موطنی که ظهور کند عملاً انسان در خود با صورتی از کمال الهی مرتبط است.
جهانی که با انقلاب اسلامی در حال طلوع است، آنچه را که ماورای فهم بشر روزمرّه است به ارمغان میآورد تا هرکس در آن فضای گشوده بتواند خود را آغاز کند و انسانها همدیگر را در آن جهان که به سوی آنها گشوده شده، درک کنند. مانند آنچه در پیادهروی اربعین میتوان تجربه کرد و یا در این تاریخ آرامآرام همان روحیه در حال به ظهورآمدن در فضای مجازی است و انسانها در نسبتی که در دل حضور در انقلاب اسلامی با همدیگر پیدا میکنند در فضای مجازی در جهانهای گشوده همدیگر حاضر میشوند. زیرا هرکس به جهت طلوع آن جهان، از خویشتن درکی بس متعالی یافته است، هرچند آن جهان هنوز نامتعیّن است ولی میتواند ما را به خوبی از عرصه روزمرّگی که در آن سرگردان بودیم، خارج سازد و راهی شود برای حضور در اکنون بیکرانه جاودانمان. مشروط بر آنکه پدیدارها را همچنان که عرض شد در جهان خود بیابیم و هرکس خود را در فضایی گشوده آغاز کند و بیابد که این «وجود» است که در هر پدیدهای فرشتهگونه در جان ما به ظهور میآید. این امری است که در طول تاریخ مکتبهای گوناگون فکری و سلوکی در پی آن بودند و گویا بشر آخرالزمانی میتواند آنها را در خود جمع کند.
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتهی اول در موضوع مرجحات مربوط به علم حدیث، ریشهی عمیقتر از این حرفها دارد و شرایط تاریخی طوری بود که چنین اقتضاهایی را بعضاً در تدوین احادیث میشده. ولی قسمت دوم فرمایش جنابعالی نکتهای درست و قابل توجه است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: می فرمایند اگر بدن در آب غرق شود و یا توسط حیوانی خورده شود، قبر او شروع میشود و شب اول قبرش هم همان شب است. ولی اگر نه! وقتی دفن شد، شب اول قبرش شروع میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مدارا بر این نوع افراد، برکات خاص خود را دارد. شما با همسرتان کار خودتان را بکنید ولی با درد و دل با مادرتان طوری باشد که ایشان احساس کند در جریان زندگی شما هست و عملا آرامشی به او داده اید. آری! به ما فرموده اند به والدین پیر «اف» هم نگویید حاکی از آنکه به آنها سخت گیری نکنید. مدارا با آنها و دلخوش کردن آنها برکات فراوانی در زندگیتان پیش می آورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد به طور مفصل بحث شده است. حضرت امام در کتاب «ولایت فقیه» دلایلی میآورند که نتیجهی آن این میشود که سیاست، عین دیانت است و به اصطلاح، ولایت الهی، تمام شئونات انسان را در بر می گیرد و به همان دلیل که خداوند جهت امور اجتماعی هم دستورات و احکامی دارد چگونه میتوان گفت مأموریت پیامبر در امور اجتماعی و سیاسی نیست. اتفاقاً به آیهی ۱۸ سورهی فتح که استناد کردهاند بحث بیعت با پیامبر برای جنگ با حاکمان مکه میباشد که مانع تحقق اعمال حج در آن سال شدند. و این نشان میدهد جهت تحقق دین باید در سیاست نیز وارد شد، وگرنه این سیاستمدارانند که تکلیف دین را تعیین میکنند. ابداً از آقای محقق داماد چنین انتظاری نمیرفت که آیهی ۱۸ سورهی فتح که موضوع فنای مؤمنین در ارادهی رسول خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» میباشد را تا این اندازه تقلیل دهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. با تأمّل و تعمق در آن موضوعات مثل فلسفه و اصول مییابیم که چه نسبتی باید با آنها برقرار کنیم. پس ابتدا باید با دقت آن موضوعات را دنبال کرد. ۲. پس از فهم عمیق جایگاه تاریخیِ انقلاب، خود به خود زمینهی ورود برای گفتمان و فعالیتهای عملی در بستر انقلاب پیش خواهد آمد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال جواب فطرت خود را که طالب توحید و حقیقتِ یگانهی هستی است و نظر به آغازِ آغازها دارد؛ ندادهاند. به همین جهت امثال پروفسور هانری کربن معتقد است بحث تثلیث، قرنهای بعد بر مسیحیت تحمیل شده و همین امروز نیز مسیحیانی هستند که فارغ از نگاهِ تثلیث، دینداری میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان نباید به «خود» دروغ بگوید و بخواهد از اقتضای بندگیاش پا را فراتر بگذارد. همهی مصیبتها در همینجا است که افراد، به جای اینکه «عبد» باشند میخواهند «ربّ» باشند. در رابطه با فوق، کتاب «جایگاه جنّ و شیطان وجادوگر» إنشاءاللّه برای طرف مفید خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «بصیرت و انتظار فرج» عرض شد هم ظهور جزئی داریم که مکرر پیش آمده است مثل مددهایی که به نایبشان میکنند. و هم ظهور تامّ و کامل، که إنشاءاللّه هرچه زودتر پیش آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شریعت را به عنوان رعایت بندگی انجامدادن و نه در مسیر طمع بهشت. مولایمان فرمود: الهی ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فی جنتک بل وجدتک اهلا للعبادة فعبدتک. من تو را به خاطر بیم از کیفرت و یا به خاطر طمع در بهشت پرستش نکرده ام، من تو را بدان جهت پرستش کردم که شایسته پرستش یافتم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال نمیتوان از نظر تکلیف، واجب دانست. ولی همانطور که در جزوهی «مسئولیت فهم حرکت اربعینی در این تاریخ» عرض شد لازم است بفهمیم چه چیزی در حال وقوع است. جزوه بر روی تابلو یا بنر سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است از آن جهت که ذات و یا جوهر هر موجودی منحصر به خودش میباشد و عکسالعمل مخصوص به خود را در میان میآورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً قبول دارید که پولسازی و پولدارشدن غیر از بهرهمندی از رزق است. تجربه نشان میدهد که بهرهمندی از رزق چیز دیگری است. چه بسیارند انسانهایی که ثروتمند نیستند ولی به بهترین نحو از رزق مختصرشان بهرهمند میشوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تحلیل بدی نیست. ولی فراموش نفرمایید که همراهان حضرت مسلم در آن حدّ با حضرت همراهی نکردند و سپاهِ چهارهزارنفری وقتی جناب مسلم خواست به دارالعماره نزدیک شود، به ۳۰۰ نفر تقلیل یافتند و آن ۳۰۰ نفر هم آن حضرت را یکی یکی رها کردند. در این مورد بد نیست به جلد اول جزوهی «هویت گمشدهی شیعه» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. زیرا اساس مدرنیته، سوبژهکردنِ همهچیز است برای تصرف در آنها. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید بر روی تفکر متذکر شد. در مورد تفکر از طریق انقلاب اسلامی عرایضی را تحت عنوان «گوشسپردن به ندایِ بیصدای انقلاب اسلامی» شروع کردهام که جلسهی اول ان را در کانال Esharat @ میتوانید دنبال کنید. موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام: در راستای بحث به تفصیل آمدن موضوع اربعین حسینی: حس میشود این آغاز گرهی دارد با بحث وسعت تاریخی و جایگاه افراد که در این سالهای اخیر حضرتعالی به حق بدان اشاره میفرمایید. بنده اینطور به نظرم میآید که گویا ابتدائاً مؤمنین هشیار را نسبت به رفتارشان با برادران دینی آگاه نمودند، سپس آنها را حساس کردند به وسعت روابطی که قبل از این در برخی مؤمنین ضعف داشت، سپس این را آوردند تا کنار مردم عراق و افغانستان و... ، و هم اکنون گمان میشود، هرچه هست یا گره خورده به این وسعت و سعه صدر تاریخی، یا شاید هم از دل این سعه، متولد شود. به هرحال باید به حسین «علیهالسلام» عرض کرد: مست آمدم ای پیر، که مستانه بمیرم / مستانه در این گوشه میخانه بمیرم. درویشم و بگذار قلندر منشانه / کاکُل همه افشان به سر شانه بمیرم. نظر حضرتعالی در مورد این ارتباط چیست؟ ارتباط بین سعه صدر و روابط مذهبیها با جهان بیرون، و آغاز یک آغاز. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آغازِ یک آغاز برای تجربه گستردگی انسانیت انسانها و عبور از ظلمات سیطره کمیّت و استکبار با هرچه بیشتر «پاکبازی» و «ایثار»، و اینکه به گفته میشل فوکو متوجه باشیم ایران میتواند با انقلاب اسلامی خود، روحی باشد در جهان بیروح تا عالَم به خود آید.[1] در این رابطه است که باید فکر کنیم در تجربه اربعینیِ خود چگونه رسالت خود را در این جهان بیروح به عهده بگیریم و به انجام برسانیم. بیحساب نیست که رهبر معظم انقلاب «حفظهالله» در اولین نشست با دولت آقای رئیسی بر بازسازی اساسی نسبت به فرهنگ و هنر تأکید کردند. حقیقتاً باید از خود پرسید بازسازیِ اساسی چه نوع بازسازی است که بتواند ایران را به عنوان روحی در جهان بیروح در عالَم حاضر کند همانطور که در سفرهای اربعینی حضور ایرانیان روحی بود تا آن سنت، هرچه زندهتر ادامه یابد، و شاید از این جهت بتوان گفت ما باید در جایی دیگر برای روحبخشیدن به سنتهای دیگری در صحنه آییم. مثل حضور حاج قاسم در درّه پنجشیر در کنار احمد شاه مسعود آن مرد مبارز دلزنده و دوستدارِ مردم افغانستان در سالهای گذشته. موفق باشید
[1] - دار مستتر، ایرانشناس فرانسوی گفته است که اسکندر میخواست ایران را یونانی کند، یونان را ایرانی کرد. (اخلاق در زندگی کنونی – دکتر رضا داوری اردکانی- صفحه 245)
باسمه تعالی: سلام علیکم: «وجود» به خودی خود یک مفهوم است و آنچه در خارج واقع است مظاهر وجود است با شدت و ضعف خاص خودش و در این رابطه وجود مطلق است که میتوان گفت مقام حضرت حق میباشد و چون سایر مراتب وجود، وجودِ مطلق نیستند مصداق وجود خداوند نمیباشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه مولایمان علی «علیهالسلام» میفرمایند: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً وَ إِدْبَاراً» برای قلبها بعضاً احوالات رجوع به حق است به صورت خاص، و بعضاً قلبها در حالت عادی هستند و لذا موضوع قبض و بسط را حمل بر بیپناهی و بیمحلی از طرف حضرت ربّ العالمین ننمایید. 2- آری! قبله، مظهریت تامّ دارد و کمک میکند تا در بقیه مظاهر نیز ما به نور آن مظهریت تامّ انس بگیریم. 3- اینکه بعضاً ما را حضرت محبوب به خود وامیگذارد برای آن است که به نوعی به خود آییم و احوالات را تبدیل به معارف کنیم به همین جهت پیشنهاد بنده آن است که از تدبّر نسبت به تفسیر المیزان به همان شکل که در جزوه «روش کار با المیزان» عرض شد، غفلت نشود.
موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که موانع عدم تحقق ارادهی الهی به معنای این نیست که وعدهی انبیاء کذب بوده است؛ مگر موانع عدم تحقق برنامهی حضرت علی «علیهالسلام» که به وسیلهی دشمنان آن حضرت انجام شد را باید به پای امیرالمؤمنین «علیهالسلام» گذاشت؟! یا اگر امروز مردم اهل زمین به توحیدی که انبیاء آوردهاند، منوّر نشدهاند را باید بر عدم موفقیت انبیاء حمل کرد؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده بعد از آنکه مسئولان به تذکرات امثال آیت الله تهرانیها توجه نکردند و کار به بحران رسید، رهبر انقلاب وارد میدان شدند، وگرنه تا آنجا که ممکن است رهبر انقلاب مستقیماً در امثال این امور وارد نمیشوند. ۲. عموماً درصدی از مردم بالاخره تحت تأثیر تبلیغات دشمن هستند، ولی رهبر انقلاب به عنوان حجّت خدا وظیفهی خود را انجام میدهند. آیا میشود گفت اگر بر فرض مردم به اسلام پشت کردند، پایان اسلام است؟ یا پایان مردم است؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در بحث شب قدر عرض شد شب قدرِ هر ملت مربوط به خود آن ملت است به اعتبار طلوع خورشید هر روز و آخرِ ماه بودنِ آنها نسبت به آن سرزمین. و شخصیت حضرت در نسبت با شب قدر و روزهای هفته، مربوط به همان ملت است. ۲. آری! بسیاری از احوالات که در دورن ما میگذرد در آخر عمر تا حدی تأثیر آن ظاهر میشود و در نهایت در قیامت است که آثار آن مشخص میگردد. ۳. در این مورد خوب است به جزوهی «ریشههای انقلاب» رجوع فرمایید. موفق باشید
