بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31830

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد عزیز: استاد ببخشید مطلبی که به ذهن بنده میرسه آینه ما بیشتر استقبالی که از غرب میشه به گمانم نه به دلایل تکنیک و... مسایل دیگر هست بلکه افراد به دنبال اون گشودگی روح هستن. یادمه یه زمان در نوشته های دکتر عبدالکریم از کتبشون بحث آسیب شناسی تربیت دینی مطرح کرده بودن که مطلب را نشد دنبال کنم ولی جای تامله و یا یه جایی آسیب شناسی انقلاب اسلامی کسی عنوانی داشت حالا مطلبی که بنده از کتب خودتون به ذهنم رسید بحث گشودگی در فرهنگ انتظار هست که در کتاب دعای ندبه خودتون بهش اشاره ای هم شده به نظرم استاد مباحث انتظار متاسفانه توسط یه عده ای تبلیغ شده قبلا که نتونستن اون گشودگی و لطافت را نشون بدهند و شایدان گشودگی که افراد در غرب دنبال آن هستن در بحث انتظار بشه نشان داد. متشکرم استاد

 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:آری!  همان‌طور که اگر مار نتواند پوست بیندازد می‌میرد، اگر ذهن انسان برای تغییر دچار مانع باشد، دیگر ذهن نیست، انبار اطلاعات است. مردانِ نظام اگر خود را در آینده‌ تاریخ خود حاضر نکنند و همچنان در گذشته متوقف باشند، عملاً گور خود و نظام را پیشاپیش کنده‌اند، زیرا در برابر آنچه در حال رشد و بالندگی است، کور و نابینا شده‌اند. مردانی می‌خواهیم که معنای سعه‌ توحیدیِ انقلاب اسلامی را بفهمند که چگونه انقلاب، اقیانوس شده است و دوره‌ دریاچه‌ بودنش به‌سر آمده. زیرا وقتی خود را در مرحله‌ای از تاریخ پیدا می‌کنیم باید سعی کنیم گاه به گاه خود را گم کنیم تا دوباره از نو بازیابی شویم. این است آن شدنِ ابدی که بودنی خشک و ساکن نمی‌باشد و همراه با گشودگی نسبت به عالَم و آدم خواهد بود. موفق باشید

 

31003

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: برای تقویّت ایمان مخاطبین گرامیتان چنانچه کشف و شهودی معنوی داشته اید و به کراماتی رسیده اید بعضی هاشون را نقل فرمائید و درست است که آن که را اسرار حق آموختند، مهر کردند و دهانش دوختند ولی خواهشاً اگر کشف و شهودی داشته اید همچون آیت الله بهجت و ... و بفرمایید که انشاء الله کی قرار است همچون حاج قاسم شهید شوید تا به وصال معشوق برسید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که جناب صدرالمتالّهین می‌فرمایند: «المعرفة بذر المشاهده». آری! معارف عالیه خود به خود مقدمه و بذر مشاهده آن حقایقی است که انسان بدان معرفت یافته است. موفق باشید

30946
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیزم بنده احساس می کنم هر اندازه انسان‌ با نظر به انقلاب اسلامی موحدتر باشد؛ به همان اندازه تاثیر گسترده و عمیقی در بسط حقیقت اسلام در افراد جامعه دارد و به عبارتی انقلاب اسلامی سریع تر به اهداف متعالی خود نائل می آید. به طور مشخص می خواهم بگویم که چه بسا به زودی افرادی در انقلاب ظهور نمایند که شخصیت توحیدی آنها از شهید حاج قاسم سلیمانی افزون و به مراتب تاثیر گسترده و عمیقی در جامعه ایرانی و جهانی داشته باشند. لطفا نظر مبارک خویش را در مورد احساس فوق بفرمایید. استاد جان! بنده الحمدلله چندین سال هست که با آثار شما مانوس هستم؛ که در حال‌ حاضر به مطالعه کتاب گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی می پردازم، که در آخرین اوراق آن هستم. استاد طبق گزاره های جنابعالی در آن کتاب؛ ما باید زبان خدا در این تاریخ باشیم و این یعنی هیچ شدن ما...! لذا احساس می‌کنم باید در عین تفکر در گزارش های حقیقی شما در آثار ارزشمندتان، باید از مباحث جنابعالی هم عبور کنم تا خدا به وسیله بنده عامل بسط حقیقت اسلام و انقلاب گردد. لطفا نظر مبارک خویش را هم در مورد احساس بالا بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً با هر دو نکته‌ای که می‌فرمایید موافق هستم. آری! انقلاب اسلامی مابه‌القوه‌هایی دارد که هنوز فعلیت نیافته‌اند و آری! باید با چشم‌اندازی که انقلاب مقدس اسلامی مقابل ما می‌گشاید به حقیقت این تاریخ نظر کنیم. موفق باشید

30687

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: همیشه دیدگاهم همان روال زندگی طبیعی بوده و هست و از مواردی همچون دعا نویسی و طلسم و این موارد هرچند که بوده دور بوده ام. از نظر دین اسلام وظیفه ما نسبت به چنین مواردی و اساتید بزرگی که به این موارد وارد شده اند مثل طلسم آقای شیخ بهایی و غیره چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم ما نیاز به این موارد داشته باشیم. وقتی در سیره‌ی ائمه «علیهم‌السلام» چنین مواردی به چشم نمی‌خورد. موفق باشید

30480
متن پرسش
سلام استاد: وقت شما بخیر. حالم بده. دارم دیوونه میشم از ینکه چرا من خدا رو با مرتبه ی فنای در ذات نمی‌بینم. چه کنم؟ ۲. امام خمینی رضوان الله تعالی فرمودن همه هدف انسان باید کنار زدن حجاب ها باشه. وقتی انسان همه حجاب ها رو کنار زد در معرفت به خداوند چه تفاوتی با معصومین سلام الله علیها و پیامبر صلی الله علیه و اله می‌کند. مگر غیر ازین است که آن ها خدا را بدون حجاب می‌بینند؟ آیا انگونه که آنها خدا را می‌بینند ما هم می‌توانیم ببینیم؟ ۳. بنظر شما خوبه همه ی مستحبات و نوافل انجام نشده از سالهای قبل را قضا کنیم؟ ۴. آیا بحرالعلوم اهل توحید بودن یا اهل کرامت؟ بخاطر کتابی که نوشتن راجع به سیر و سلوک می‌پرسم. نمی‌دانم چرا علاقه ی شدیدی بین کتب سیر و سلوک به این کتاب دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره به ما گفته‌اند: «ره چنان رو که رهروان رفتند». با حوصله و بدون افراط و تفریط مثل همه‌ی مؤمنین همراه با صداقت و تواضع، کار را ادامه دهید إن‌شاءالله برکات آن یا در این دنیا و یا در آن دنیا نصیب ما خواهد شد. کتاب خوب آیت الله بحرالعلوم کاملاً توحیدی است و قابل استفاده است. البته مقدمات، لازم دارد. موفق باشید

29908

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و درود خدمت استاد گرامی: لطفاً بفرمایید اگر نظر شیخ اکبر رو پیرامون قوه وهم در نظر بگیریم که فرمودند سلطان اعظم هست، آیا از نظر جنابعالی برداشت بنده از کیفیت این قوه درست هست: ۱. کار قوه خیال صورت گری و کار قوه وهم بهش معنی دادن می باشد۔ ۲۔ اگر ادراکات حسّی مدِّ نظر ما بود قوه خیال از حسِّ مشترک بهره گرفته مواد حاصله از حواس خمسه رو صورت گری می کند۔ ۳. قوه واهمه صورت ها رو می‌تواند به کمک عقل فعال یا بدون آن معنی بدهد۔ اگر واهمه تحت نظر عقل فعال بوده باشد تمام معانی درست و نورانی خواهد بود [متصرّفه] وگرنه راهزن و نا قابل اعتبار می‌شود [تخیّله]۔ ۴. اما اگر معقولات مدِّ نظر ما بود معقولات به کمک قوه وهم به قوه خیال منتقل می شود۔ مشکل بنده اینجاست که بظاهر قوه واهمه مراتبی دارد و اگر از عقل فعال نزدیک باشد مفاهیم رو بدرستی به قوه خیال برای صورت گری منتقل می کند و اگر در مرتبه نازل تر از محسوسات نزدیک بود همان محصول حسِّ مشترک رو مفهوم می دهد۔ لطفاً بفرمایید تا کجا برداشت بنده درست است و کجا به بیراهه رفته ام۔ اما مقدور باشد برخی منابع موجود در فضای مجازی رو برایم معرفی فرمایید تا بهره مند شوم۔ خداوند شما رو سلامتی و طول عمر و اجر کثیر عطا فرماید. بحق پنج تن آل عباء آل کساء صلوات الله علیهم اجمعین۔
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی است نکاتی که می‌فرمایید. اگر فرصت بشود و به فصّ محمدی از فصولی که در فصوص‌الحکم هست، رجوع شود به‌خصوص بحث «تخیّل خلاّق» مطالب را بهتر می توانید تجزیه و تحلیل کنید. شرح «فصوص‌الحکم» روی سایت هست و شرح صوتی قسمت مربوطه را می‌توانید از حاج آقا نظری بگیرید. موفق باشید

29561
متن پرسش
سلام و ادب استاد عزیز: گویا ملاصدرا تن را جزو نفس می داند. آیا با فرمایش حضرت عالی که به تن در مقابل من معتقدید منافات ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب ملاصدرا در رابطه با نفس می‌فرمایند: «النّفس جسم آلی ذی حیات» و این یعنی مقام نفس به اعتبار آن‌که جسم را تدبیر می‌کند باید دنبال شود و در این نگاه، اساساً دوگانگی بین نفس و جسم نیست، بلکه حضور نفس در جسم و تدبیر جسم مدّ نظر باید باشد. پس بحث نفس است و وسعت آن. در این مورد خوب است کتاب «معرفت نفس و حشر» که روی سایت هست، مطالعه شود. موفق باشید

29228

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله; بحث اعیان ثابته بنده را به اینجا می کشاند که: الهی همه از آخر ترسند و حسن از اول. آیا درست است؟ و آیا با حب اهلبیت می‌توان جوهر و ذات و عین ثابته را کامل کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ی خوبی است و چون همواره ما در انتخاب‌گری خود هستیم می‌توانیم جوهر و ذات و عین ثابته‌ی خود را کامل کنیم. موفق باشید

29028

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: ببخشید یه سوال داشتم. می‌خواستم بدونم اگر شخصی تمام عمرش سعی بر دوری از دنیا باشه و تو راه سلوک الی الله باشه، اگر یوقت یه گناه کبیره انجام بده شامل کلام خدا که می‌فرماید حبطت اعمالهم، می شود؟ اگر میشه خب واقعا خسر دنیا و آخرت شده! حال با این وجود چرا باید از دنیاش بگذره تا به آخرتش برسه؟ چرا باید لذت های دنیا رو ترک کنه؟ اگر با یک گناه اعمالش حبوط میکنه خب چرا باید در این دنیا زجر بکشه؟! چرا به دنیا نچسبه و مثل اکثر مردم لذت نبره؟ چرا باید سعی و تلاش بیهوده کنه، وقتی میدونه امکان خطا وجود داره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راه توبه که بسته نیست! به ما فرموده‌اند: «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» ای رسول رحمت) بدان بندگانم که (به عصیان) اسراف بر نفس خود کردند بگو: هرگز از رحمت (نامنتهای) خدا نا امید مباشید، البته خدا همه گناهان را (چون توبه کنید) خواهد بخشید، که او خدایی بسیار آمرزنده و مهربان است. موفق باشید

28994

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام در خصوص سوال ۲۸۹۷۹ لازم دیدم مطلبی رو عرض کنم: اینکه مرحوم شهید مطهری خانه ای در قلهک داشته اند اولا در آن زمان قلهک مثل حالا قدر و قیمت نداشته و حالت پرت و بیرون شهر داشته ثانیا خود شهید مطهری زندگی محوری داشته ولیکن همسر ایشان بسیار ثروتمند بوده اند، اگر شرح زندگی شهید مطهری و همسرشان را دوستان سرچ کنند موجود هست.... در پایان خودم و همگان را به تقوا و عدالت در قضاوت و دوری از اشاعه اتهام به صالحان دعوت می کنم. (متاسفانه در خیلی از موارد که می بینیم در جامعه فسق و فجور بیّن و واضح رخ می دهد طوفان "قضاوت نکنید" راه می افته ولی اگر خدای ناکرده علیه مومنی هجمه ای بشه معمولا کسی یادش به این عبارت نمی افته). خداوند عاقبت ما رو ختم بخیر کنه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده قبل از انقلاب نیز در جریان منزل ایشان بودم و بعضی از این حرف‌ها آن روزها هم مطرح بود. در حالی‌که اگر لااقل به این فکر می‌کردید که ایشان محلی برای کتاب‌های زیادشان می‌خواستند و جایی باشد که راحت بتوانند فکر کنند؛ قابل توجیه بود که محل زندگی ایشان در آن‌جا باشد. موفق باشید

28485

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت جناب آقای طاهرزاده: مجدد بابت شرح بسیار ارزشمندتان بر مقالات مرحوم آیه الله شجاعی تشکر می کنم. بسیار برای من مفید و موثر است. یک سوال از خدمت شما دارم. چرا از خود جناب شجاعی کمتر (شاید هیچ) اسم برده نمی شود؟ آیا مربوط به موضع گیری ایشان بعد از یک دوره انتخاب بعنوان نماینده مجلس و سپس کناره گیری از سیاست است؟ بسیار متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روحیه‌ی خود آن بزرگوار آن‌طور بود که رسیده بودند باید به طور جدّی به اصلاح اخلاق و رفتار مردم پرداخته شود وگرنه در این دنیای سراسر طوفانی، انقلاب اسلامی همراهان خوبی نخواهد داشت و حقیقتاً حرف ایشان، حرف درستی بود و هست. موفق باشید

28061

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: سوال شماره ۲۷۹۵۵ و ۲۷۹۵۹مربوط به بنده است که از خدمتتان پرسیدم و واقعا هم برایم کارساز بوده و تا حد امکان طبق دستورالعمل شما پیش رفته ام ولی مشکلی دارم و آن هم اینکه من قبلا هم از افراد دیگری کمک خواسته بودم و طبق دستورات آنها عمل کرده ام ولی نمی‌دانم چرا بعد از مدتی تاثیر خود رارروی من از دست می دهند ولی دستورات شما زمان بیشتری برای من موثر بودرحتی روحیه ورسرزندگی مرا به من برگرداند و برای این امر من بسیار بسیار از شما سپاسگزار هستم، ولی اکنون خوابم مجددا دچار مشکل شده است، چون گاهی اینقدر بیداری مکرر دارم و تحت تاثیر سنگینی خوابم قرار می‌گیرم که دستورالعمل قبل از خواب را اجرا نمی‌کنم، و به جای شب، روز می‌خوابم. ممکن است بار دیگر مرحمت فرموده و مرا راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً باید در روز به خود سخت‌گیری نکنید. در ضمن با تجربه، خودتان به این نتیجه برسید که چه نوع غذاهایی بخورید که خواب‌تان طبیعی شود و به هر حال باید زود خوابید و روح را به زودخوابیدن عادت داد. موفق باشید

28040

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا سوال و درخواست خصوصی هست لطفا نشر عمومی ندهید. ببخشید قبلا طی سوال شماره ۲۷۹۷۴ سوال و مشکلم را خدمتتون فرستادم اما پاسخی دریافت نکردم. ممکن خواهش کنم یک راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤال شماره ۲۷۹۷۴ به صورت شخصی این‌طور جواب داده شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی نباید به این امور توجه کرد. در این مورد خوب است سری به کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» که روی سایت هست بزنید. موفق باشید

28013

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: وقت شما بخیر ان‌شاءلله که سلامت باشید استاد تا اونجایی که یادم میاید از ابتدا با عشق الهی با سلوک آشنا شدم و پا در مسیر سلوکی گذاشتم. مسله ای که خیلی آزارم می‌دهد این است که در ابتدا آتش عشق و حرارت بسیار حس می‌شد ولی با گذشت زمان کم شد و روبه سردی گذاشت (البته با تناوبی میرا: یعنی عشق و حرارت من تناوبی بود یک روز بود یک روز نبود ولی در کل اگر میانگین بگیرم خیلی آن حرارت و آتش کم شده) علارغم اینکه سعی کردم بیشتر به دستورات پایبند باشم یعنی مراقبه اعمالی که در ابتدا داشتم کم بود ولی با گذشت زمان بیشتر شد سعی کردم بیشتر رعایت کنم و همچنین در پی کسب معرفت برامدم و کتب معرفتی نیز مطالعه کردم با این حال علارغم اینکه هم مراقبه عملی من بیشتر شد و متشرع تر شدم و هم معرفتم و دانسته های توحیدی من بیشتر شد آن حرارت و عشق خیلی کمتر شد. البته چند مطلب را بگویم: ۱. مراقبه به معنای یاد خدا بودن من در ابتدا نسبتا بیشتر بود چرا که وقتی که حرارت و عشق بیشتر بود بدون زحمت و سختی در حضور و یاد خدا بودم ولی وقتی آن حرارت و عشق رفت هرچه تلاش می‌کنم نمی‌توانم به یاد خدا باشم اصلا فکر می‌کنم مراقبه معلول جذبه هست نه برعکس و در نتیجه مراقبه (به معنای حضور قلب در تمام لحظلات) من نسبت به گذشته کم شد. ۲. تا آن جایی که یادم می آید حالم از ابتدا به سه قسمت تقسیم می‌شود: در ابتدا که اصلا قبض و بسطی نبود و فقط عشق و حرارت بود. در اواسط دچار قبض و بسط های خیلی شدیدی شدم و هر چه گذشت از شدت قبض کاسته و به زمان آن اضافه شد و قسمت سوم هم که احوالات اخیر من است شدت قبض های من خیلی کم ولی زمان آن طولانی شد و خبری هم از آن حرارت و عشق گذشته نیست (البته هر از چندگاهی به ما سر می‌زند و زود می‌رود و بطور میانگین کم شده). ۳. از همان ابتدا هم واقعا نمی‌گویم مراقبه خوبی داشته ام و الان هم به نظر خودم ندارم. استاد این وضعیت فعلی من عادی است؟ یعنی همه همین طور می‌شوند؟ (منزلی از منازل است) یا مشکل من است و به دلیل کم کاری و عدم مراقبه به این صورت شدم؛ استاد حالا به نظر شما چی کار کنم وقتی هیچ عشقی نمانده و سرد شدم چطور مسیر را ادامه دهم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به مسیری فکر کنید که رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در مقابل ما گذاشته‌اند. مسیری که باید طی شود هرچند هزاران موانع و احوالات متفاوت در این مسیر پیش آید و با صبر بر طاعت، انسان طوری از آن موانع عبور می‌کند که پس از مدتی إن‌شاءاللّه به جامعیتِ لازم می‌رسد و می‌فهمد که همه‌ی آن موانع و تفاوت احوال در جای خود لازم بود. پس: «تو پای در نِه و هیچ مپرس». موفق باشید 

27173
متن پرسش
سلام علیکم: حضرتعالی در آن دسته آثارتان که مربوط به غرب شناسی و تمدن اسلامی است، به این سخن شهید آوینی (ره) اشاره زیادی دارید که در برخورد با تکنولوژی یا نظم مدرن و برخاسته از غرب متاثر مدرنیته، بایستی به خودآگاهی در شناخت تکنیک برسیم تا بتوانیم آن را در روح عقاید و فرهنگ خود مستحل کنیم. بحث شاید اینجا باز شود که ممکن است این اشکال و ابهام وارد شود که خب شما در مواجهه با تکنیک و تمدن غربی با این رویکرد درگیر انفعال می شوید و می خواهید که از ابزار و توسعه غربی بی بهره ببرید ولی در عین حال روحی که این ابزار با خود می آورد را در اثر غربشناسی و شناخت تکنیک قصد دارید بشناسید تا مبادا خودباخته و از خود بیگانه شوید و این یک رویکرد بیشتر نظری و حکمت اندیشه است و در عمل نظر به تمدن زایی و مواجهه در مقیاس تمدنی ندارید و می خواهید. مثلا با بصیرت هم دین تان و عدم هضم در مدرنیته داشته باشید هم بهره از تکنیک و نظم مدرن. هر چند من معتقدم اگر ضوابط و مختصات را رعایت نکنیم این احتمال و شاید انفعال پیش بیاید ولی خب اینجا من نکنه دارم که ما اگر قصد تمدن سازی داریم و مواجهه خود را بصورت تمدنی با غرب مدرن می دانیم و حتی به تلقی من در جوهره با مدرنیته و غرب تضاد و تعارض های اساسی داریم در حدی که با دو انسان متفاوت در دو دستگاه انسان و تمدن سازی مواجهیم، چطور باید آن تکنولوژی و ساز و کاری که انکشاف و تعامل با طبیعت بعنوان مخلوق و صورتی از خالق حکیم است، درونش وجود دارد ولی در بستر غربی به طلوع و ساخت رسیده را بایستی در نظم تمدنی خود مستحل کنیم که رنگ خودی و در چارچوب تمدنی مان معنا بدهد و رنگ آن را بگیرد و مبادا حالتی نچسب و ناهمگن با روح تمدن اسلامی و به اصطلاح تافته جدابافته به خود بگیرد مثل اینکه بسیاری ساز و کارهای اقتصاد ربوی غرب من جمله بانک را بصورت عجیبی می خواهیم اسلامیزه کنیم و سر آن عمامه بگذاریم در حالی که شاید در ساز و کارهایی تکنولوژی های مناسبی باشد ولی ذات بانک که با این کنه و ماهیتش نمی تواند در چارچوب روح فرهنگی و عقاید ما بیاید و با روح ما بخواند و ما دنبال این است نیستیم که ذات بانک ربامحور هست یا نه و نقطه ثقل آن با نقطه ثقل اقتصاد اسلامی آیا می خواند فقط دنبال این هستیم که عقود اسلامی در آن جاری شود و هم اکنون هم تبدیل به یک وصله ناجور شده است. سوال اصلی من که بصورت مختصر خدمتتان عرض کنم این است که چگونه می توان بستر و زمین خود را در عرصه های مختلف متناسب روح فرهنگی و عقایدمان تعریف کرد و به آن خودآگاهی و بصیرت رسید ولی وقتی بحث نظام سازی و ابزارسازی در میان است، هدف و حکمت نظری خود را شناخته و در طرح برنامه ها ابزار و تکنولوژی را در همین چارچوب مستحل کنیم و بسازیم مثل کاری که امام با انتخابات کرد، نقطه ثقل حکومت اسلامی را تحقق ولایت الله از طریق ولی فقیه تعیین کرد و انتخابات را بعنوان ابزاری در نظام ولایی و با نظارتی مثل شورای نگهبان و در جهت گفتمان و امرهم شوری بینهم معنا داد و روح فرهنگی ما در انتخابات هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در عقل تکنیکی، بحث در ظهورِ «وجود» است در این تاریخ. و این مثل ظهور «وجود» در انقلاب اسلامی است و لذا شناخت غرب به یک معنا منجر به حضور در تاریخی می‌شود که ما را فراگرفته است. و این غیر از انفعال از غرب است که خودِ غربی‌ها نیز در این رابطه، غرب‌زده‌اند. به این فکر کنید که بشر جدید، بشری است که تمدنی، خود را احساس می‌کند و نه فردی. و غرب به این معنا، جهانِ همه‌ی انسان‌ها است. و البته این غیر از اسلامیزه‌کردنِ غرب است که جنابعالی به‌خوبی متوجه‌ی آن هستید و متأسفانه بعضی از مذهبی‌های تجددزده گرفتار آن هستند.

فکر می‌کنم جواب سؤال‌تان را با نشان‌دادنِ شخصیت همه‌جانبه‌نگرِ شهید آوینی، راحت‌تر می‌توانم بیان کنم که چگونه آن شهید می‌فهمد در جهان باید حاضر شود و جهان را بشناسد ولی با روحِ عرفان حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه». البته در این رابطه به صورت جسته و گریخته، مطالبی عرض شده است، به‌خصوص در کانال تلگرامی «عصر جدید» به آدرس @asre_jadeid . موفق باشید 

27021
متن پرسش
با عرض سلام و ادب: قرآن کریم برای شیطان، وقت معلوم و مهلت زیستن قائل شده است و بنا بر مهدویت آن وقت معلوم در ظهور امام عصر (عج) است و در زمان مشخص شیطان به دست ایشان کشته خواهد شد، بر اساس این خبر چه وضعیتی پیش می آید که امام زمان می توانند شیطان را بکشند ولی انبیاء و اولیاء در صدد و موقعیت کشتن شیطان برنیامدند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تجربیاتی که بشر به نور انبیاء «علیهم‌السلام» پیدا می‌کند در آن بلوغِ تاریخی که عالَم ظرفیتِ به ظهورآمدنِ حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را پیدا کرده؛ دیگر شیطان نمی‌تواند میدان‌داری کند و معنی کشتنِ شیطان باید از این قرار باشد. موفق باشید

26762

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با توجه به اینکه علامه حسن زاده به علم جفر آشنایی دارند. چرا از طریق این علم داروی بیماری کرونا را حساب نمی کنند و به اطلاع مردم‌ برسانند؟ و یا اگر این کار انجام شده پاسخ چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده چیزی از علم جفر نمی‌دانم که آیا در این رابطه‌ها هم نقش و تأثیر دارد یا نه. موفق باشید

26616

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چرا رهبری مقابل یکسری منصوبان اش مثل امام جمعه، نماینده رهبری در دانشگاه ها، رئیس بنیاد مستضعفان، رئیس کمیته امداد، رئیس ستاد اجرائی فرمان امام، رئیس صدا و سیما و رئیس قوه قضاییه که درگیر فساد می شوند و از رویه انقلابی خارج شده و حتی از قانون تخلف می کنند، برخوردی نمی کند یا دیر برخورد می کند و اصلاً چرا این افراد با چنین خصوصیات را رهبری منصوب می کند که وقتی همین ها خطایی می کنند، به پای رهبر و ولایت فقیه نوشته شود و این تناقص نیست که رهبری که دم از مبارزه با فساد و قانون گریزی می زند در انتصاباتش افراد مفسد و قانون گریز باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. نمونه‌‌ی آن را از کجا مد نظر دارید؟‌ آیا اگر صدا و سیما و امثال آن در دست دولت‌ها بیفتد جز آن است که محل تبلیغ خودشان می‌شود و عملا جایی برای نقد جریان‌های دیگر باقی نمی‌گذارند؟ موفق باشید

26424

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: فکر می کنم یکی از دلایلی که امروز تعمق در مطالب کم شده و بعضی افراد حتی هرهری مسلک شده اند و اندیشیدن در حکمت امور کاهش یافته و افراد آنچنان تامل نمی کنند تا سخنان گزیده و مفید یا به اصطلاح دُرّ سخن بگویند، همین غرق شدن در تکنولوژی مدرن است که بشر آنچنان مقهور سرعت شده که سریع می خواهد همه چیز را درک کند و تازه انسان مسلمانی که توصیه به تفقه و تدبر و حکمت شده است، وقتی با این امر سرعت و تکنولوژی مواجه می شود، بشدت حیران است. چون به نظرم اسلام اساسا دین تدبر هست و می خواهد بتهای فکری بشر و موهومات را بشکند و اساس مبارزه انبیاء با بت پرستی و ستاره پرستی و چنین عقایدی، اینست که بشر از اسارت فکری رها شود و این نه تنها سلب آزادی و رشد و گشودگی نیست که عین دادن آزادی بیان و فکر و تعمق است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. سیطره‌ی روح شتاب‌زده‌ی مدرنیته، انسان‌های اکنون‌زده را به بار می‌آورد ولی همچنان‌که در جواب سؤال شماره‌ی ۲۶۴۲۳ عرض شد جهان دیگری در حال طلوع است که دیگر وعده‌های دوران مدرن را جز فریب نمی‌بیند. موفق باشید

26131

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض تسلیت به مناسبت فرا رسیدن ایام فاطمیه: سؤالی خیلی ذهن بنده را مشغول و اسباب ناراحتی و نارضایتی بنده را فراهم کرده است: گویا استاد فرموده اند که انتخاب پدر و مادر هم دست خود آدم هست. لطفا بفرمایید چطور می شود که فردی والدین بی دین یا با اعتقادات ضعیف را انتخاب می کند و فردی والدینی همچون شهدا و خانواده شان را بر می گزیند؟ چرا من فرزند یا عضوی از خانواده سردار سلیمانی نشدم؟! متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست طبق بحث «رجوع به اصلِ اصل‌ها» که در یادداشت ویژه‌ی سایت همراه با شرح صوتی آن هست، باید به خود رجوع کرد و این‌که چرا چنین انتخابی ما داشته‌ایم؟ آیا مصلحت ما برای رسیدن به کمال در دلِ آن شرایط فقط ممکن بوده است؟ موفق باشید

25972

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: می خواستم بدانم آیا استفاده از آلات موسیقی مثل سنتور، دف و ضرب در مدارس به صورت معمولی جهت جشن ها و مناسبت ها اشکال دارد و آیا این کار ترویج موسیقی محسوب می شود؟ بعضی افراد مخالفت می کنند و بعضی از افراد آن را مجاز می دانند و استدلال می کنند که در مسابقات فرهنگی هنری مدارس تک نوازی وجود دارد و این ها غیر لهوی است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر درحالت صفا و با محتوای خوب انجام شود، ترویج موسیقی به حساب نمی‌آید و اشکالی نخواهد داشت. موفق باشید

25525
متن پرسش
سلام و عرض ادب؛ استاد، در این ایام ویژه که در شُرُف انتخابات مجلس هستیم، کانال های اصلاح طلب و جریان بهار متاسفانه بصورت عجیبی پا رو از دعواهای سیاسی بیرون گذاشته، در مبانی ولایت فقیه، راهپیمایی اربعین حسینی، مبانی تمدن نوین اسلامی، شهدای مدافع حرم و اصول مد نظر امام راحل می تازند و حتی ادعا کردند چرا باید وسط پرچم کشور، علامت الله باشد که اول انقلاب در اثر یکسری تندروی ها بود و الان بهترست همان شیر و خورشید قرار بگیرد. بسیاری دوستان پیش من می آیند و پس از جلساتی که در مسجد داریم مدام از شبهاتی میگن که کانال های اصلاح طلب و جریان وابسته به رئیس جمهور قبلی می اندازن و حتی گوی سبقت رو از ضد انقلاب خارج نشین هم ربودند. جریان انقلابی در مقابل چنین برنامه هایی ویژه در ایام انتخابات بهترست چگونه وارد شود و جدال احسن کند؟ موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «نحن ابناء الدلیل» ما فرزندان دلیل هستیم. خدا را شکر که این شبهات را می‌کنند تا ما با دلایل خود از یک طرف جایگاه تاریخیِ خودمان و انقلاب اسلامی را، و از طرف دیگر جایگاه استکبار را روشن کنیم. به قول مولوی: «در جهانِ جنگ این شادی بس است / که برآری بر عدو هر دم شکست». موفق باشید

25047

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و تسلیت ایام خدمت جنابعالی: این متن از دکتر حکمت است از بس زیبا بود دوست داشتم خدمت شما بفرستم: ⭕️ تفسیر عاشورا ▪️۹ . کربلا و غربت السلام علیک یا اباعبدالله السلام علیک ایهاالامام الغریب السلام علیک ایهاالامام المظلوم روح کربلا روح غربت است و دردش درد غربت. انسان بزرگ، در همیشهٔ تاریخ بشری غریب بوده است و در کربلا غریب‌تر از همیشه، و از کربلا به بعد غریب و غایب. ما اگر معنای این غربت را نفهمیم و شکوهش را درنیابیم، خودمان را یا فریب داده‌ایم و یا در مسیر فریب خوردن انداخته‌ایم. چراکه انسان - و در واقع انسان بزرگ - در این عالم غریب است. همهٔ رخدادهای تراژیک و مصیبت‌بار تاریخ، نمایشگاه غربت انسان است؛ و کربلا در قلهٔ مصیبت و تراژدی قرار دارد. غربت و مظلومیت امام، غربت و مظلومیت حقیقت است. باید بدانیم و هرگز فراموش نکنیم که اگر در طلب حقیقتیم، این طلب، امری سهل و ساده و بی‌دردسر، و خالی از رنج و محنت و مصیبت نیست. حقیقت‌جویان باید همواره و به خصوص در روزگار کنونی - که عصر انسان کوچک است و طلب حقیقت، ارتجاع شمرده می‌شود و ضد روشنی و روشنفکری به شمار می‌رود - متذکر باشند که حقیقت غریب است و هر که شوق حقیقت دارد و در طلب آن است، چاره‌ای ندارد جز این که طعم غربت و مظلومیت و محرومیت را بچشد و درد و رنج پیمودن این راه را تحمل کند و صبور باشد. بندهٔ حقیر، حال خودم را می‌گویم. در این دوران که دوران غیبت حقیقت، و غربت انسان و انسانیت است، هموراه در حال ترس و وحشت به‌سر می‌برم؛ ترس و وحشت از این که مبادا گم شوم و بدتر از آن این که با زیستن در جهان لانه‌های رنگارنگ و تودرتوئی که برایمان ساخته‌اند، مسخ گردم. روزگاری بود که گم‌شدن و مسخ‌گشتن دشوار بود و کسی به‌ سادگی مبتلا به «گم‌شدگی» و «مسخ‌شدگی» نمی‌شد؛ امروز اما این دو آفت، بیخ گوش ما است. آری «از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود» . تصور بنده این است که یکی از آثار و برکات ذکر کربلا و یاد غربت و مظلومیت حسین این است که می‌تواند ما را از این دو آسیب جدی و فراگیر، محافظت کند. باید هر روز یاد کربلا باشیم و زیارت عاشورا بخوانیم و بر همهٔ آنان که در راه حقیقت و تقرب به آن، به اندازهٔ همهٔ مظلومان و غربا و ستمدیدگان تاریخ مورد بی‌مهری و جفا و ظلم و بیداد، واقع شدند و به خاک و خون افتادند، و به ظاهر قلع و قمع و قتل عام گشتند، و زیر سم اسبانی که نعل نو و تازه داشتند سمکوب گردیدند و به همهٔ زنان و دختران و کودکانی که همراهان و حامیان حقیقت و پاکی بودند و رنج اسارت را تحمل کردند، سلام و درود بفرستیم و متقابلاً از همهٔ آنان که به هر شکل در این قتل و غارت و ظلم و بیداد، سهیم و شریک بودند و راه این جنایت‌ها و نامردمی‌ها و رفتارهای ضد انسانی را هموار کردند، بیزاری و برائت بجوئیم تا مگر بتوانیم در این دوران به گونه‌ای زیست کنیم که در صف کسانی نباشیم که به انسان و انسانیت، جفا می‌کنند و حقوق آدمیان را تضییع و لگدمال می‌نمایند. #تفسیر_عاشورا @nasrollahhekmat
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که آقای دکتر نصراللّه حکمت می‌فرمایند حقیقتاً روزگار ما، روزگارِ گمشدگی و مسخ‌شدگی است و کسی که از این خطر وحشت نکند انسان غافلی است و آن کس که به وحشت افتاد دست به دامان حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» می‌زند و عملاً راه خود را برای نجات از آن خطرات در بستر انقلاب اسلامی می‌گشاید. موفق باشید

24553

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در سایت ها شرایط ورود به حوزه را تمام شدن پایه نهم می گویند ولی حرفی از تحصیل هم زمان نزدند. آیا میشه هم در مدارس استعدادهای درخشان و هم در مدارس حوزه به صورت هم زمان تحصیل کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان نیستم که حوزه امکان چنین کاری را می‌دهد یا نه. ولی فکر می‌کنم اگر طلبه تماماً فکر و ذکر خود را مشغول دروس رسمیِ حوزه بنماید، نتیجه‌ی بیشتری می‌گیرد. موفق باشید

32613

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

چند سوال داشتم که ذهن مرا مشغول کرده می‌خواستم تحلیل نمایید و درستی و غلطی آن را بیان کنید و اگر ناقص است تکمیل نمایید تا به شکی که در چیستی خداوند دارم پاسخ دهم. ۱. کمالات از وجود ناشی می‌شوند اگر کمال مطلق بخواهد وجود داشته باشد لازمه اش این است که وجود بدون حد داشته باشیم و این وجود بدون حد زمانی تحقق می‌یابد که عدم حقیقتی نداشته باشد تا وجود به آن حد عدمی محدود نشود. عدم حقیقت ندارد. حال چرا عدم حقیقت ندارد؟ چون اگر عدم حقیقت داشت وجود خواهد داشت و این می‌شود وجود و دیگر عدم نیست و عینا همین حکم نامحدودیت برای این عدمی که فرض شده و در اصل وجود است می‌بایست تعمیم یابد یعنی همین عدم که وجود دارد و در اصل همان وجود است و نمی‌تواند ناقص باشد زیرا در این صورت محدود به حد عدمی می‌شود. بنا براین تشکیک در وجود باطل می‌شود نمی‌توان موجودات ناقص را دارای وجود ضعیف قلمداد کرد چون وجود به جهت نبودن عدم هیچگاه ضعیف نمی‌شود و موجودات ضعیف ظهورات صفات خدا در حدی که حکمت خدا اقتضا می‌کند هستند. ۲. آیا خدا می‌شود خود را معدوم کند؟ خیر محال است زیرا عدم حقیقتی ندارد اگر برای عدم که حقیقتی ندارد وجود فرض کنیم اینطور می‌شود که خدا بخواهد خود را تبدیل کند به حالتی که وجودی ندارد یعنی چیزی می‌بایست غیر وجود (همان حالت) وجود داشته باشد که خدا به آن مبدل شود حال انکه وجود مقابلی ندارد و غیر وجود تحققی ندارد. ۳. آیا خدا موجودات را از عدم آفریده و از نیستی به هستی آورده؟ امکان ندارد زیرا اولا عدم تحقق ندارد و وجود خدا چون لایتناهیست نمی‌توان وجودی به آن اضافه کرد. پس این موجودات چیستند؟ جواب اینکه خدا ازروی فیض خود هستی خود را به شکل موجودات مختلف ظاهر ساخته و همه از قدرت و حول و قوه الاهی ند و در اصل فقط خدا وجود دارد و این منی هم که انسان با آن احساس استقلال می‌کند ظهوری محدود از وجود خداست. ۴. آیا موجودات را می‌شود خدا معدوم کند؟ خیر چون عدم تحققی ندارد حقیقت معدوم شدن یعنی تبدیل وجود به عدم وقتی عدم وجودی ندارد وجود نمی‌تواند به چیزی که نیست تبدیل شود. حال پس چرا میگوییم من اینجا هستم و فلان جا نیستم این از روی عدم من در جای دیگر نیست؟ خیر وجود من در این مکان ظهور وجود خداست و این ظهور به اندازه اقتضای حکمت خداست و چون در جای دیگر ظهور صفات وجودی خدا صورت نگرفته به ذهن متبادر می‌شود که عدم وجود من در آن جای دیگر تحقق یافته.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین‌طور است. آری! «وجود» در نسبت با ما دارای مراتب و شدت و ضعف است و نه در رابطه با خودش 2- نکته خوبی است. ۳. آری! در علم خداوند امکان هر موجودی هست و خداوند آن موجود را که در علم او امکان تحققش هست، وجود می‌دهد و به آن می‌گوید: «کُن فَیَکون» بشو و می‌شود. ۴. نابودکردن موجودی توسط خداوند به معنای گرفتن فیض وجود از آن موجود است. موفق باشید

نمایش چاپی