بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
512

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم با توجه به اینکه آیه 42 سوره آل عمران به صراحت مریم سلام الله علیها را برترین زن دو عالم می داند چگونه می توان با نادیده گرفتن این آیه و استناد به حدیثی فاطمه سلام الله علیها را برترین زن دانست و مقام لیله القدری را در انحصار ایشان در آورد و با توجه با اینکه آیه مذکور به صراحت طهارت او را مورد تاکید قرار می دهد آیا می توان او را پانزدهمین معصوم محسوب کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: علاوه بر چهارده معصوم«علیهم‌السلام» ما معتقدیم حضرت مریم«سلام‌الله‌علیها» و همه‌ی پیامبران معصوم‌اند، منتها موضوع عصمت چهارده معصوم در حوزه‌ی اسلام مطرح است. اما در مورد سؤال اولتان عنایت داشته باشید همان قرآنی که می‌فرماید: «وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِینَ» و [یاد کن] هنگامى را که فرشتگان گفتند اى مریم خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را بر زنان جهان برترى داده است.(سوره‌ی آل‌عمران، آیه‌ی 42) می‌فرماید: « وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ » ما این ذکر[ قرآن‏] را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى؛ و شاید اندیشه کنند .حال این پیامبر بنا به روایت شیعه و سنی حضرت فاطمه«سلام‌الله‌علیها» را سیده‌ی زنان عالم در همه‌ی زمان‌ها می‌داند و بدون آن‌که بخواهد کوچک‌ترین توهینی به مقام منیع حضرت مریم«سلام‌الله‌علیها» داشته باشد، می‌فرماید: او سید زنان عالم در زمان خودش بود. و مسلّم هم همین‌طور است که کمال هر پیامبری بر اساس اتحاد قلب آن پیامبر با کتاب آسمانی آن زمان است و لذا قلب مبارک حضرت عیسی«علیه‌السلام» با نور انجیل متحد است و حضرت مریم نیز به همان شکل با نور انجیل منور هستند، و همان‌طور که قرآن مُهَیْمِن سایر کتب آسمانی است برای همیشه، جایگاه حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» که در مقام عبودیت کامل الهی قرار دارند با قرآن متحد است. که بحث مفصل آن را می‌توانید در جزوه‌ی «مقام عبودیت حضرت فاطمه«سلام‌الله‌علیها» دنبال کنید. موفق باشید
14736
متن پرسش
سلام علیک استاد: خسته نباشید. برخی از افرادی که اهل تحلیل سیاسی هستند می فرمایند آقای مصباح که در جریان انتخاب آقای جلیلی ایشان را به عنوان کاندید معرفی کرد با ادعای ولایی بودن بر خلاف رهبری عمل کردند زیرا رهبری این همه فرمود که وحدت اما جبهه ی انقلاب با معرفی ایشان بر خلاف رهبری عمل کردند و این شد که امروز نتیجه ی آن را در کشور می بینیم که این اختلافی که در میان درست کردند اگر واقعا اینان خود را ولایی می دانستند و با بصیرت اینگونه عمل نمی کردند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که حفظ وحدت به معنای آن نیست که آن‌چه را انسان حق می‌داند مطرح نکند و مقام معظم رهبری نیز چنین چیزی نمی‌خواهند که با حفظ وحدت مثلاً جریان‌های اصول‌گرا نامزدهای مورد نظرشان را مطرح نکنند! با طرح دکتر جلیلی معلوم شد انقلاب در چهره‌های سیاسیِ خود کسانی را دارد که به‌خوبی در امور اجرایی مطابق اهداف انقلاب عمل کنند. موفق باشید

12371
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد برای تقویت نفس در رابطه با از بین بردن بیماری چه راه حل و ذکری را موثر می دانید؟ بنده مدتهاست به بیماری معده گرفتارم چندین متخصص رفته و از داروی های گیاهی زیادی استفاده کرده ام ولی نتیجه نداده. با تشکر از استاد عزیز
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: نهایتاً اگر طبّ سنتی هم جواب نداد، هنر مدارا با آن بیماری را پیشه کنید إن‌شاءاللّه به مرور بر آن مسلط خواهید شد. موفق باشید

10438

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و تسلیت ایام عاشورای حسینی: استاد در شرح صوتی چگونگی فعلیت یافتن باوری های دینی مثالی زدید به این مضمون که بعضی اوقات برای انسان امکان و توانایی خرید یک چیزی برای انسان هستش اما دل آدم باهاش نیست دلیل آوردید چون نفس انسان آزاد از زمان و مکان هست بطور اجمالی مثلا در 10 سال آینده حضور پیدا میکنه و میفهمه که این اتفاق های بد میفته و به همین علت این حس به انسان منتقل میشه. استاد ممنون میشم اگه ارشاد بفرمایید اینگونه موارد قابل اعتماد تو این تصمیم گیری من که در ذیل آورده می شود هستند؟ 1- استاد شغلی الان بنده دارم پروژه ای هستش یعنی تا زمانی که کار هست و یا پروژه جدیدی میاد سرکار هستم و گرنه عذرم را می خواند. اتفاقی که در شغل قبلی بنده در نهایت ناباوری و یا خلاف محاسبات بنده اتفاق افتاد و چندین ماهی طول کشید کار پیدا کنم(دوران سختی بود) فکری که الان ذهنم را مشغول کرده اینه که با اینکه الحمدلله سرکار میرم اما برداشت بنده از اوضاع شرکت (یا توهمات بنده) اینطور بهم القا میکنه که ممکنه دوباره بیکار بشم و باید دنبال کار بگردم از طرف دیگه نمی دونم چرا با اینکه آدمی هستم که از تغییر و سعی کوشش نمی ترسم اما این دفعه دلم به دنبال گشتن شغل جدید نیست. تو این وسط هم همسرم به من طعنه میزنه و میگه اگه در موازات شغلت دنبال کار بگردی چیزی از دست نمیدی. استاد بین دل و عقل گیر کردم یک طرف بحث توحید، توکل، رزق و روزی، اعتماد به خدا، کاهش سرعت زندگی ماشینی و ... هستش طرف دیگه عقل تدبیرگر و استدلال بین و خواطر تلخ گذشته. استاد از وقتی که می گذارید و راهنمایی می فرمایید چکار باید بکنم. سپاسگزارم. 2- موضوع دیگه اینه که یه مدتی است با همسرم دنبال خرید خانه ای هستیم بعضی مواردی پیش اومده که چندین چیز خونه مطابق با معیارها مون نیست اما یک حسی گرم و صفایی با بازدید اون خونه بهمون دست داده. می خواستم بدونم اینا توهم یا احساس گذراست و یا که نه میتونیم تو تصمیم گیری ها بهش اعتماد بکنیم. باتشکر التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آنچه در بحث «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» عرض شد را به طور کلی در نظر بگیرید و در ذیل آن مطابق شریعت و روش عقلا عمل کنید و به خود اطمینان دهید همان خدایی که فعلاً این شغل را برای من تهیه کرده، مرا تنها نمی‌گذارد پس بدون دغدغه زندگی خواهید کرد 2- در مورد خانه انسان بیشتر با دلش زندگی می‌کند تا با عقلش، درست است که نباید عقل را زیر پا گذارد، ولی نباید دل را هم بی‌محلی کرد. موفق باشید
9664

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: اگر طلبه ای با لباس روحانی با خانواده اش بره کوه صفه روزهای جمعه که وضعیت حجاب نامناسبه هتک حرمت لباسه؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم اشکال داشته باشد، زیرا نفس حضور در کوه صفه، حضور در مجلس عیش و عشرت نیست تا وَهنِ لباس روحانی باشد. شاید بعضا همین حضور تا حدّی جوّ را تغییر دهد. موفق باشید
8929
متن پرسش
سلام علیکم: نظر شما در رابطه با ورزشهایی مثل فوتبال و والیبال به صورت حرفه ای چیست؟ درباره ی تماشای مسابقات ورزشی چطور؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان و یا جامعه به مراتب بالاتری برسد جذبه‌ی این کارها کم‌تر می‌شود. موفق باشید
5012
متن پرسش
بسمه تعالی خدمت استاد عزیزم سلام طاعات و عبادات حضرتعالی قبول با توجه به روایات درمورد رزق و همچنین تأمل در کتاب روزی شما به این نتیچه می رسیم که انسان وظیفه دارد کار کند و براساس وظیفه باید کار کند و روزی را خدا میرساند همچنین فرموده بودید که به این در و ان در زدن روزی انسان را افزایش نمی دهد در بعضی روایات دیگر درآمد حاصل از شغل دوم را که بیشتر از نیاز ضروری است اشکال گرفته اند آیا اینها همه برای این نیست که انسان کاملا به یک توحید ناب برسد؟ عده ای نیاز به مسکن را نیاز ضروری دانسته و شب و روزشا ن را به تأمین این نیاز می گذرانند و از سایر عبادات می مانند آیا عملشان توچیه پذیر است؟ و این سوال که آیا تغییر شغل موجب تغییر در روزی می شود؟(هر چند که تمام دلم می گوید نمی شود امامیخواهم عقلم نیز قانع شود چون نفسم زیاد اذیتم می کند) با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه در روایات موجود در کتاب تأمل فرموده باشید اولیاء الهی ما را به این نتیجه می‌رسانند که زندگی را در بستر طبیعی خود ادامه دهیم نه تنبلی کنیم و نه حرص زیاد بزنیم، حال اگر تغییر شکل در یک بستر طبیعی انجام می‌شود و عقل ما هم متوجه است خود را گرفتار نمی‌کند چه اشکال دارد؟
3660
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید میگویند شیطان وقتی انسان خیلی پیشرفت کرد و در مراحل بالایی از لحاظ تقوا قرار گرفت یکدفعه همه چیزش را میگیرد درست است/عاقبت به خیر شوید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر، شیطان در مسیری که انسان به سوی خدا می‌رود دام پهن کرده و هراندازه انسان به خدا نزدیک‌تر شود دام‌های شیطان خطرناک‌تر است همچنان که نور انسان جهت دفع شیطان نیز شدیدتر شده. ولی این‌طور نیست که شیطان بتواند به راحتی همه‌چیز انسان را از بین ببرد مگر این‌که انسان به چیزی غیر از بندگی خدا نظر داشته باشد.
3289
متن پرسش
سلام علیکم درسوال 3177 مثالی که زده شده خوب نبوده ولی ما از بسیاری از فقها و عرفا داریم که از مال شبهه ناک اجتناب می کردند در صورتی که راه حل فقهی دارد. این مساله برای بنده مشکلی جدی شده که اگر با راه حل فقهی مساله برطرف می شود و اثری در روح ندارد پس این اجتناب ها برای چیست، اصلا خود شما حاضرید با دادن خمس از اینگونه اموال استفاده کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وقتی معلوم شد یک مال از نظر فقهی شبهه‌ناک است در حدّ امکان باید از آن اجتناب کرد و در هر صورت فقه آل محمد«صلی‌الله‌علیه‌وآله» است که همه‌ی این ها را تعیین می‌کند و سالکان کوی دوست بر اساس آن فقه تکلیف خود را در اصول عملیه معلوم می‌کنند. موفق باشید.
2593
متن پرسش
بسمه تعالی . . . سلام علیکم استاد عزیز. . . شما واقف به شخصیت بنده هستید،تا الان با سوالات بسیار زیاد مزاحمتان شده ایم. . . استاد سوالاتی که در سایت هست در مورد رابطه زن و شوهر،مطالعه میکنیم،مشاهده میکنیم که رویکرد شما به گرم بودن رابطه بین همسران و انس با یکدیگر است. . . این درست استاد،ما هم تمام سعیمان را در این زمینه میکنیم،استاد عزیز،وقتی به خواستگاری همسرمان رفتیم،دقیقا افق فکریمان را برایشان گفتیم،و مشاهده کردیم که با صحبتهایشان ایشان دقیقا با این افق فکری موافقند،دقت کنید استاد عرض نکردم که درک میکنند یا برایش تلاشی میکنند فقط موافق بودند. . . تقریبا 1 سال و اندی از زندگی میگذرد،شناختی که از همسر خود پیدا کرده ایم،با توجه به تمام تلاش هایی که کرده ایم تا ایشان را به مطالعه،به فهم به درک دعوت کنیم،اما ایشان اصلا حاضر نشدند و دستو پا شکسته 2 روز جلو رفتندو دیگر ادامه ندادند،یعنی استاد سعی کردیم تا جایی که میتوانیم موجبات صلاحشان را فراهم کنیم،اما خب قطعا کوتاهی هایی بوده. . . استاد بحث سر درگیری هایی نیست که بنده مقصرم یا ایشان،بنده واقعا سعی میکنم از درگیری های ساده و بیمورد بپرهیزم،ایشان به خاطر موارد بی اساس بارها با بنده دعوا میکنند که حتی من چیزی نمیگویم و سکوت میکنم تا بعد از چند دقیقه درست میشود،الحمد لله تا الان دعوایی به قهر نکشیده،حتی مدت زیادیست نزدیک به 7 ماه یا بیشتر که دیگر کمی هم اگر تند صحبت شد،سریع کوتاه آمدیم. . .شما فرمودید انس بگیرید،درست،چطور میشود با کسی انس گرفت که اصلا از دل آدم خبری ندارد؟چطور میشود با کسی انس گرفت که دغدغه او نمره دانشگاهش و لباس در لباس فروشی است،که اگر در یخچال را باز بگذاری،با شما دعوا میکند؟چطور با کسی انس بگیرم که اصلا هیچ توجهی به هیچ آرمانی ندارد و حاضر به تغییرم نیست؟. . . تنها کاری که میتوانیم بکنیم این است که ایشان را به نماز اول وقت دعوت کنیم،آری انس جسمی آری،اما انس روحی نمیشود استاد،احساس تاریکی میکنیم بخدا، از نظر جسمی ایشان را کامل تامین میکنیم،خودشان میفرمایند. . . یه راهی بدید،بخدا حاضریم تحمل کنیم و سکوت کنیم طوری که ایشان هیچ احساس نکنند که آبی از آب تکان خورده،فقط میخواهیم درست انجام وظیفه کنیم. . .با تشکر و عذر خواهی فراوان. . . موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: هر چند در این موارد باید موردی تصمیم گرفت ولی در هر حال فرض می‌گیریم ایشان از نظر فکری انسان مستضعفی باشد باید با دید ترحم به او نگاه کرد، ظاهرا راه‌کار صحیح در این موارد مدارا است و تذکراتی در حدّ فهم او . موفق باشید
73
متن پرسش
علت ضعف اخلاقی و دینی ودرسی جوانانو نوجوانان در چیست با تشکر از شما
متن پاسخ

پس از سلام لطفا جهت جواب سوالتان به بحث آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود مراجعه فرمایید.بحث در قسمت کتاب ها در سایت هست

65

(وهابیت)بازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید امروزه با شیوع و تبلیغات همه جانبه وهابیون متعصب که قصد تخریب دین اسلام را در همه زمینه ها (اینترنت،کتاب،مقاله...) دارند،می خواستم نظر جنابعالی را نسبت به خطرات و تهدید های این گروه و همچنین وظیفه مسلمانان در قبال برخورد با این دسته از مسلمانان را بدانم؟ با آرزوی توفیق الهی طاهری 29/7/87
متن پاسخ

جواب: سلام علیکم؛ بحمدالله با تجلی نور اسلام و ظهور هرچه بیشتر فرهنگ اهل‌ بیت«علیهم‌السلام» ضعف آن فرقه روز به روز بیشتر ظاهر شده. وظیفه‌ی ما هرچه بیشتر نشان‌دادنِ عظمت مکتب تشیع است واین که مواظب باشیم به اختلافات دامن نزنیم. موفق باشید

13165
متن پرسش
سلام استاد عزیز: طلبه ام و با مدرک فوق لیسانس 2 سال است که به حوزه آمده ام. الان پایه 3 و 4 ام و دروس بلاغت و فقه 1 و 2 را قرار است بگیرم، حال بقیه وقت را چند گزینه دارم کدام مناسب تر است اگر دلیلش را نیز راهنمایی کنید ممنونم. 1. فلسفه که در مدرسه برگزار می شود را شرکت کنم که توسط آقای امینی نژاد برگزار می شود + هم مباحثه ای بسیار خوبی نیز دارم که او هم می خواهد شرکت کند و در نتیجه با او بودن نیز باعث رشد من می شود چون آدم اخلاقی و هم باسواد است البته با ایشان فقه 1 و 2 نیز هم بحثی ام. 2. این وقت خالی را بگذارم برای حفظ قرآن و قوی کردن ادبیات ولی در این خالت معلوم نیست وقتی بخواهم فلسفه بخوانم آیا فرد مناسبی برای تدریس و بحث پیدا می شود یا نه؟ ولی در این حالت قرآن که به قول شهید ثانی اولویت دارد را بهش می پردازم البته در حالت اول هم حفظ را ادامه می دهم ولی بالتبع کمتر می توانم حفظ کنم. سوال دوم: جایگاه عقاید 4 چه قدر مهم است؟ اگر بجای عقاید 4 کتاب هایی مانند برهان صدیقین و فرزندم این چنین باید بود و ... را کار کنم، به خودم فکر می کنم کتاب های شما بیشتر برام مفید است ولی می ترسم بحث های عقلی عقاید 4 هم مهم باشد و بعد معذور نباشم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید فعلاً تقویت ادبیات و حضور در درس فلسفه با چنین استادی را ادامه دهید؛ بسیار خوب است. با این تأکید که شما در شرایطی هستید که نباید از نظر ادبیاتی ضعیف بمانید، بقیه‌ی مسائل را بعداً می‌توان جبران کرد. فکر می‌کنم با حضور در درس جناب آقای امینی‌نژاد از مباحثی همچون برهان صدیقین بی‌نیاز باشید. موفق باشید

10850
متن پرسش
با سلام: در خطبه 123 نهج البلاغه نوشته شده است که: (هر کدام از شما در صحنه نبرد با دشمن ،در خود شجاعت و دلاوری احساس کرد، و برادرش را سست و ترسو یافت، به شکرانه این برتری باید از او دفاع کند، آنگونه که از خود دفاع می کند، زیرا اگر خدا بخواهد، او را چون شما شجاع می کند) بنده با مطالعه این خطبه این طور برداشت کردم که شجاع بودن یا ترسو بودن انسان خواست خداست و اراده انسان در آن دخالتی ندارد و این موضوع با آنچه که در متون دینی خواندم که در آنجا گفته می شود که شجاعت یک فضیلت اخلاقی است و انسان می تواند آن را کسب کند. حالا سوال بنده این است که :1) منظور حضرت علی (ع) از بیان این گفته چه بوده؟ 2) شجاع بودن و ترسو بودن دست خود انسان است یا خدا ، یعنی انسان ترسو می تواند ، شجاع شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شجاعت در بسیاری موارد یک موهبت الهی است، انسان باید آن را مثل امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در جهت صحیح به کار برد و از طرفی وقتی انسان مطابق دستورات دین عمل کند و به خدا توکل کند شجاعانه عمل کرده. موفق باشید
10278
متن پرسش
با سلام: آیا به نظر حضرتعالی تضادی بین ساختارگرایی (اصالت را بر وجود ساختار می بیند و با تز قانون بد بهتر از بی قانونی لزوم وجود ساختار را اثبات می کند. و حفظ ساختار را بر تغییر ساختار ارجع می داند) و عدالت خواهی (ساختار را وسیله ای برای اجرای عدالت می داند) وجود دارد؟ آیا ساختارسازی می تواند هدف یک جامعه توحیدی باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر رویکرد اصلی ما عدالت باشد، ساختارهایی که به عدالت بیشتر نظر دارد می‌تواند مفید باشد. ولی اگر به بهانه‌ی ساختارگرایی عدالت را نادیده بگیرند، چیز بدی است و ساختارهای غربی عموماً به عدالت حساسیت لازم را ندارند، آن‌طور که مواظب طبقات ضعیف باشند. اگر هم به عدالت فکر می‌کنند طبقات ضعیف را مدّ نظر قرار نمی‌دهند و نادیده می‌گیرند. موفق باشید
6268
متن پرسش
بسمه تعالی سلام ببخشید استاد برخی کارها از نظر فقهی حرام است مثلا دروغ گفتن ولی برخی امور حرام شمرده نشده ولی عقلا انسان میداند کار خوبی نیست مثلا ثروت اندوزی ولو به طریق حلال وباشرط دادن خمس و..... ویا دنبال تجملات زندگی رفتن و شبانه روز دنبال تجارت و نقشه کشی برای بدست آوردن دنیا البته با رعایت نکات حلال وحرام مثلا ربا در کار نباشد. میخواستم بدانم تفاوت این دو بدی در چیست آنکه حرام واضح است وآنکه حرام نیست ولی عقلا بداست آیا فقط با همین حرام وحلال های ساده کار حل میشود و انسان اهل نجات میشود یا میشود که انسانی همه حرام وحلال را رعایت کند ولی بخاطر حب دنیا اهل آتش باشد ؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه صراحتاً حرام است برای هرکس با هر روحیه در هر شرایط تاریخی حرام است ولی بعضی از کارها هست که نمی‌توان برای هرکس در هر شرایط تاریخی یک حکم داشته باشد. این‌جا باید خود انسان‌ها متوجه شوند در این موارد چه وظیفه‌ای دارند. حبّ دنیا بد است ولی آیا هر ثروتمندی حبّ دنیا دارد؟ معلوم است که نه. موفق باشید
6114
متن پرسش
سلام.استاد شما فرمودید که آیه تطهیر وآیه3مائده که در روز غدیر نازل شد وبرخی دیگر از آیات جای اصلی شان اینجا نبوده وبنا به دلایلی جای آنها توسط پیامبر عوض شده است لطفا دلیل این تغییر مکان را توضیح دهید.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: آن قسمت که در کتاب مبانی تظری نبوت و امامت در این رابطه بحث شده است را خدمتتان کپی می کنم: وضع خاص آیات مربوط به اهل‌البیت در قرآن . به دستور خدا، آیاتِ مربوط به اهل‌البیت(ع)در لابه لای بقیه‌ی آیات قرارگرفته تا به دلیل تعصبات قومی که هنوز در عمق روح مردم عربِ آن زمان باقی بوده، مردم حساسیت تعصب آمیز نسبت به اهل‌البیت(ع)نشان ندهند و بر سرموضوع اهل البیت معرکه نگیرند و یا آن قسمت از قرآن را که مربوط به اهل‌البیت است مطلقاً رها کنند و یا به حاشیه برانند. به عنوان مثال قرآن می‌فرماید: «حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّیَةُ وَالنَّطِیحَةُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَکَّیْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ ذَلِکُمْ فِسْقٌ - الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا - فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» ملاحظه کنید ابتدا بحث تحریمِ خوردن میته در آیه مطرح است، بعد در مورد ولایت علیu و یأس کفار از آن معرفی سخن می‌گوید، و سپس همان بحث قبلی در مورد چگونگی حلال‌شدنِ خوردن میته را ادامه می‌دهد. به خوبی معلوم است که از قسمت «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا» وسط آیه قرار گرفته است. یا ملاحظه می‌کنید آیه‌ی «یا ایّهاالرّسول» در بین آیات 66 تا 68 سوره‌ی مائده چنین است: می‌فرماید: «وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَیهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأکَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا یَعْمَلُونَ - یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ - قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَیْءٍ حَتَّىَ تُقِیمُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْکُم مِّن رَّبِّکُمْ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ طُغْیَانًا وَکُفْرًا فَلاَ تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ» ابتدای آیه بحث بر سر اهل کتاب است که چنین و چنان کنند، بعد آیه‌ی مربوط به ابلاغِ ولایت علیu را می‌آورد و سپس همان بحث اهل کتاب را ادامه می‌دهد. موقعیت آیه‌ی تطهیر چنین است: می‌فرماید: «یَا نِسَاء النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا، وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ - إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا - وَاذْکُرْنَ مَا یُتْلَى فِی بُیُوتِکُنَّ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ وَالْحِکْمَةِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ لَطِیفًا خَبِیرًا». در ابتدا و انتهای آیه توصیه‌هایی است به زنان پیامبر خداf که رعایت سخن‌گفتن را با نامحرم بکنند و در خانه‌های خود به انجام وظیفه بپردازند. ولی در وسط آیه بحث عصمت اهل البیتh را به میان می‌آورد که حکایت از مسئولیتی است که براساس آن طهارت به عهده‌ی آن‌ها گذارده شده است. راز این شیوه‌ی بیان در این است که در میان تمام دستورات اسلامی هیچ دستوری نبوده است که مثل تبعیت از خاندان پیامبر و امامتِ امیرالمؤمنین(ع) مورد انکار واقع شود و لذا عملاً با این روش هم قرآن حفظ گردید و هم موضوع اهل‌البیت(ع)مطرح شد تا آیندگان با دقت بیشتری متوجه شوند چگونه به هدایت کامل که همانا توجه به اهل‌البیت است، می‌توان دست یافت. شاید علت این روش را بتوان در سخن مولوی جستجو کرد که می‌گوید: وگر از عام بترسی که سخـن فاش کنی سخن خاص نهان در سخن عام بگو ور از آن نیز بترسی هِله چون مرغ چمن دمادم زمـزمه‌ی بـی اَلِف و لام بگو همچو اندیشه که دانی تو و دانای ضمیر سخن بی مد و بی‌نقطه و ادغام بگو سیوطی گوید که طبرانی تخریج کرده از ابوالحمراء که می‌گفت: دیدم رسول‌اللهf را که به مدت شش ماه می‌آمد درب خانه‌ی علی و فاطمه و آیه‌ی تطهیر را می‌خواند. راستی در پشت این حرکات چه پیامی نهفته است؟ رسول خداf اندیشه‌ها را به کدام سو می‌خواهند بکشانند؟ موفق باشید
431

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز ، استاد طاهر زاده (دامت برکاته) . سوال بنده از شما این است که جایگاه معاشرت با دیگران در قرب به خداوند چیست ؟ فرضا ارتباط با هم اتاقی ها که بیست و چهار ساعته ما مجبور به معاشرت با آن ها هستیم و توجه ما را به حق کم میکند .چگونه میتوانیم از این ارتباطات در جهت قرب خداوند بهره مند شویم ؟ نصیحت شما به ما چیست ؟ خیلی ممنونم از این که بنده را راهنمایی میکنید.
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی ملاقات برادران دینی در حکم ملاقات با انوار الهی است، ولی در مصاحبت و معاشرت دائمی با دوستان باید در عین احترام به آن‌ها طوری باشد که فرصت‌هایمان از بین نرود و لذا هرکس باید سرش مشغول کار خودش باشد و رعایت برادر خود را بکند که مزاحم او در امور زندگی و عبادیات نباشد و همین امر إن‌شاءالله وسیله‌ای می‌شود که خداوند به شما به جهت رعایت حقوق همدیگر لطف خاص بفرماید. موفق باشید
16172
متن پرسش
با سلام و خسته نباشيد خدمت استاد گرامي: در مورد حكومت طاغوت زمان شاه و اينكه به چه حكومتي طاغوت مي گويند توضيح دهيد. اگر انواع فساد در حكومت شاه (طاغوت) مثل ربا، رشوه. دزدي و اختلاس و... در زمان ما و حكوت اسلامي هم بوجود بيايد آيا باز هم حكوت ما اسلامي خواهد بود؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در حکومت طاغوت، حاکمان، خودشان دنبال فساد هستند ولی در حکومت اسلامی، حاکمانْ به دنبال اصلاح مردم می‌باشند تا مردم از عاداتِ باقی‌مانده از حاکمیت طاغوت نجات یابند. موفق باشید

13490
متن پرسش
سلام استاد: 1. در مباحث شما به این نکته پی بردیم که اهل بیت (ع) به صورت بالفعل همه ی اسما الهی را دارا هستند. اگر مثل همه انسان های دیگر اسماء الهی را بصورت بالقوه داشتند، عصمت آنها زیر سوال می رفت. برای همین به محض تولد، همه ی مقامات را بصورت بالفعل داشتند. سوال من این است که با اینکه پیامبر (ص) بصورت بالفعل دارای مقامات و اسماء الهی بود چرا بعد از 40 سال عبادت معراج برایشان پیش آمد؟ این قسمت از مباحث صوتی کربلا از شماست جدا کردم: «در روایت داریم که پیامبر (ص) فرمود: «أول ما خلق الله نوری» اولین چیزی که خدا خلق کرد، نور محمدی بود. پس این محمد (ص) به عنوان فرزند عبدالله کیه؟ این محمد فرزند عبدلله اینقدر روحش را وسعت داده که به مقام تجلی اون حقیقت محمدی رسیده است. وقتی پیامبر بعد از 40 روز خلوت نشینی و اعتکاف، به معراج رفتند، اونجا سُلب پیامبر (ص) را شایسته دیدند که حقیقت فاطمه (س) که «منصوره» نام داشت را در سُلب پیامبر بگذارند. حضرت فاطمه زهرا (س) ظهور آن حقیقت است.» استاد سوال من این است که اگر پیامبر (ص) بصورت بالفعل، روحشان وسعت داشته است پس چرا در این فایل صوتی گفتید که پیامبر روحش را آنقدر وسعت داد که مظهر آن حقیقت شد؟ آیا این امکان هست که بگوییم چون خداوند علم داشت به اینکه پیامبر روزی با عبادت و بندگی به این مقام می رسد، آن مقام را از قبل به ایشان داده بود؟ در این صورت بالفعل بودن اسماء الهی در ایشان چه می شود؟ 2. در جزوه «نگرشی به کربلا با چشم عقل و عاطفه» در صفحه 27 در مورد سوال حضرت سجاد (ع) در مورد نشسته نماز شب خواندن از حضرت زینب (س)، تاریخ چیزی در مورد جواب حضرت زینب (س) ثبت نکرده است. ولی در جزوه «کربلا سریان عشق الهی» در صفحه 23 آورده اید که حضرت زینب (س) پاسخ می دهد که چون سه شب است بسیار گرسنه بوده و ضعف و سستی مرا فرا گرفته است. می شود در این مورد توضیحی بدهید؟ 3. به غیر از کتاب «فروغ شهادت» از مرحوم سعادت پرور و «جلوه های عرفانی در نهضت عاشورا» از محمد امین ارزگانی، کتاب دیگری سراغ دارید که از لحاظ عرفانی به کربلا پرداخته باشد؟ ممنون یاعلی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرض شده است که ما انسان‌ها دارای دو بُعد جسم و نفس ناطقه هستیم که تلاش می‌کنیم در این دنیا با به‌کاربردن جسم خود نفس ناطقه‌ی خود را به فعلیت لازم برسانیم. ولی پیامبر و امامان«علیهم‌السلام» دارای سه بُعد جسم و نفس ناطقه و نور عظمت هستند. در بُعد جسمانی مثل ما غذا می‌خورند و می‌خوابند و بیدار می‌شوند و در بعد نفس ناطقه، عبادت می‌کنند و اشک و ناله دارند تا خود را همچنان با حقیقت نوری‌شان متحد نگه دارند. و در این رابطه هست که حضرت که باید با جسم خود با همسرشان همبستر شوند و از طریق نفس ناطقه‌شان امورات تولد فرزند را شکل دهند، در خلوت‌نشینیِ خاصی قرار می‌گیرند تا با اتحاد کامل با نور عظمت، تولد زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» محقق شود 2- علت نشسته نمازخواندن حضرت زینب«سلام‌اللّه‌علیها» در پشت دروازه‌ی شام، همان‌طور که خودتان متوجه‌اید، صراحتاً معلوم نیست. باید به ظواهر موضوع حکم کرد. حتی بعضی گفته‌اند بار سنگین رساندن پیام کربلا برای حضرت آن‌چنان سنگین بود 3- کتاب «گنجینة الأسرار» عمان سامانی نکات عرفانی ظریفی در مورد کربلا دارد. کتاب «عنصر شجاعت» آیت اللّه کمره‌ای نیز به ظرایف خوبی اشاره کرده است. موفق باشید

12774
متن پرسش
با عرض سلام خدمت آقای طاهرزاده: اینجانب کتابهای شما را مطالعه نموده و بهره وافری از آنها برده ام. اجر شما باخدا. سوال: من مستحبات خود را به نیابت امام زمان (عج) انجام داده و ثواب آن را به تمام افراد مورد نظر هدیه می نمایم لطفا اگر نقصی در کار اینجانب می بینید مرا راهنمایی نمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم کار خوبی است. از حضرت صادق«علیه‌السلام» داریم: قبل از اینکه وارد نماز شوی بگو: «اللَّهُمَّ إِنِّي أُقَدِّمُ- مُحَمَّداً نَبِيَّكَ ص بَيْنَ يَدَيْ حَاجَتِي وَ أَتَوَجَّهُ بِهِ إِلَيْكَ فِي طَلِبَتِي فَاجْعَلْنِي بِهِمْ وَجِيهاً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ اللَّهُمَّ اجْعَلْ صَلَاتِي بِهِمْ مُتَقَبَّلَةً وَ ذَنْبِي بِهِمْ مَغْفُوراً وَ دُعَائِي بِهِمْ مُسْتَجَاباً يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين». پروردگارا! من پیامبر خودت را در مقابل خود به عنوان حاجت خود قرار داده‌ام و به نور او برای تقاضاهای خودم به تو نظر کرده‌ام پس پروردگارا! از طریق برآوردن آن حاجات مرا در دنیا و آخرت پسندیدنی و از مقربین گردان. خدایا نماز مرا به نور آن‌ها قبول و گناه مرا به نور آن‌ها بخشیده و دعای مرا به نور آن‌ها مستجاب گردان، ای بخشاینده‌ترین بخشایشگران. موفق باشید ‏

9065
متن پرسش
سلام علیکم از آیت الله بحجت این عبارت زیاد نقل شده است که: «بالاترین ذکر به نظر حقیر، «ذکر عملی» است، یعنی «ترک معصیت در اعتقاد و در عمل»؛ همه چیز محتاج به این است و این، محتاج به چیزی نیست و مولد خیرات است.» و عموما برداشت همه این است که بالاترین ذکر از نظر ایشان همان ترک گناه است. آیا این برداشت صحیح است؟ با توجه به اینکه ذکر یک امر قلبی و ایجابی است و به هر حال باید مراتب آن را به حالات قلب نسبت داد در حالیکه در این برداشت یک عمل محدود مصداق بالاترین ذکر شده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ترک گناه با عزمی قلبی انجام می‌شود و ذکر محسوب می شود و این از حضرت صادق«علیه‌السلام» است که فرمودند: ذکر کثیر، رعایت حلال و حرام الهی است. موفق باشید
9057
متن پرسش
با سلام. بنده کتاب «ادب خیال، عقل و قلب» را مطالعه کردم و بسیار لذت بردم. سوال بنده از استاد محترم اینجاست که برای پر کردن خیال از چیزهای خوب به منظور جلوگیری از ورود خیالات فاسد و بی ثمر، آیا فکر کردن و تلقین کردن به اینکه، داریم با یک شهید زندگی میکنیم و او همیشه همراه ماست و ما هم داریم در خیالات با او صحبت میکنیم و خلاصه افکار خود را صرف انس با او کرده ایم، برنامه مناسبی است به جهت قدسی شدن خیال؟ اگر هست ملزومات این کار و راه های با برکت تر کردن این برنامه چیست؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به رویکرد شهداء که همیشه نظر به جنبه‌ی متعالی زندگی داشتند، می‌توان این کار را کرد و این نظر به واقعیت است، از آن بالاتر می‌توانیم دائماً در زیر سایه‌ی مولایمان حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» زندگی کنیم. موفق باشید
4312
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد محترم در اکثر موارد در کارهای خیر مانند صدقه و نماز و... به این فکر می افتم که من در این کار ریا می کنم ایا راه حلی برای از بین بردن این افکار وجود دارد اگر کتابی در این زمینه وجود دارد ممنون می شوم اگر عنوان کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: راه حلش یک کلمه است، محل به این افکار نگذارید و طبق وظیفه‌ی الهی‌تان عمل کنید. شما طبق وظیفه نماز می‌خوانید و صدقه می‌دهید و این افکار هم بیخود است. موفق باشید
3441
متن پرسش
با سلام . مدتی است نوعی نگاه بسیار سرد یاس آلود بر من حاکم شده که گرمای همه چیزهای خوب و بد زندگی را از من گرفته . همه امور عالم در نزد من مسخره جلوه میکند و این دیدگاه تلخ-مضحک خصوصا نشت کرده به خدا. مثلا در عبادت به خودم می گویم مسخره است که خدا که می تواند اشراق کند نمی کند و من ایستاده ام و کلماتی را تکرار می کنم که حقیقتش را نمی دانم ! اگر هم اشراق نیازمند اسباب و شرایط است ، مسخره است که او به سادگی می تواند اسبابش را فراهم کند اما نمیکند.به آدمها نگاه می کنم برایم مسخره است که نمی دانند اما حرف می زنندو مسخره است که در چنبره مقام بالاترند و آن مقام به آنها محیط است و با این حال می خواهند حرف بزنند.نوعی تلخی بر جانم نشسته که در آن هیچ کاری نه مهم است نه ارزشمند.نه واقعی است نه معتبر. همه کارها و آثار از فیلتر ذهن متوهم آدمها عبور کرده پس بی اعتبار و مسخره است.گنده دماغ شده ام . عشق انسانی را بیولوژیک می بینیم.عشق آسمانی را مرتبه ای از توهم.یعنی چون مقام بالاتر آن عقلا هست ، عشق و یقین و معرفت و علم یک مرتبه را در قیاس با مرتبه بالاتر مسخره و تاریک و غیریقینی می بینم و ناامید می شوم.این نگاه جانبی که عقول بالاتر در حال پوزخندزدن به تقلای وهمی و حتی عقلی ما هستند، مرا از زندگی انداخته.احساس می کنم مورد تمسخر الهی هستم که الله یستهزیء بهم؛حالم مثبت هم نیست چون تبرک و تیمنی دراین حالت نمی بینم بلکه تیرگی و قساوت و پوچی و بدخلقی و انزوا و بی اعتمادی و بی عاطفگی گریبانم را گرفته.چه کار کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر انسان سعی نکند جان خود را با حقایق آشنا کند و با نور حضرت حق مأنوس نشود این حالت پیش می‌آید، سعی کنید با مباحث معرف نفس زمینه‌ی اُنس با حضرت حق را از طریق حضوری در خود فراهم کنید. موفق باشید
نمایش چاپی