سلام: میشود از اینستاگرام به جهت غیر تبلیغی استفاده نمود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره امروز و در این تاریخ نمیتوان از حضور در چنین فضاهایی غفلت کرد و پیام خود را که وظیفه قدسی ما اقتضاء میکند با افراد در این فضا در میان نگذاشت. موفق باشید
با سلام: بین تعریف حیوان ناطق و صحبت رهبری مبنی بر اینکه بسیاری از مباحث علوم انسانی مبتنی بر فلسفه هاییست که مبنایش حیوان انگاشتن انسان است رابطه ای وجود دارد؟ اگر خیر منظور چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بین این دو موضوع تفاوت اساسی هست. تعریف انسان به عنوان حیوان ناطق به معنای موجود دارای حیاتی است که دارای ادراک نیز هست که به اصطلاح به آن گفته میشود «تعریف جنس و فصل». و این غیر از نگاههای حسّگرا و پوزیتیویستی است که انسان را در حدّ یک حیوان با امیال حیوانی تعریف میکند.
موفق باشید
سلام علیکم وقتتان بخیر: ان شاء الله سلامت و موفق باشید. علت اینکه در آثار شهید آوینی (ره) بویژه کتاب حلزون های خانه به دوش و ایضاً آثار و یادداشتهای حضرتعالی چنین تعابیری مطرح میگردد که «روشنفکر در همه جای دنیا محکوم به سرنوشتی نهیلیستی است اما در این مرز و بوم، انتلکتوئل در مقام نفی می ماند و کارش به نفی در نفی و اثبات نمیکشد و به نحوی حتی منکر ذات خویش میشود»، چیست؟ با چه برهان و افقی از منظر حکمت معنوی شهید آوینی و حضرتعالی، این بحث که عاقبت محتوم همه روشنفکران که چه بسا بتوان از آنها بعنوان پیامبران عصر و گفتمان مدرنیته نام برد، نیست انگاری و نیهیلیسم است و در چنین فضایی غوطه ور میگردند، مطرح میشود؟ در خود جهان غرب کتبی مانند «روشنفکران و شکست در پیامبری» که دکتر حسین کچویان هم آنرا ترجمه به فارسی کرده اند، مطرح شده و به نوعی دقت به این مسئله پیش آمده ولی شهید آوینی با آن بیان شورمندانه و حکیمانه شان و از دریچه حکمت معنوی انقلاب اسلامی، روزنه دیگر و متعمقانه تر از خود آنچه امروز بعض غربیان به آن توجه کرده اند را مطرح نمودند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در سوبژهشدن انسان است برای خود و اینکه در این منزل، اگر انسان با محتوایی درست به اصالتهای انسانیِ خود جواب ندهد؛ مانند ظرفی است که تهی مانده است. در این رابطه مطالبی تحت عنوان «راز نیستانگاریِ بشر جدید و راه عبور از آن» تنظیم شده است و به صورت مقدمهای در دو جلسهای اخیراً باب آن باز شد https://eitaa.com/matalebevijeh/13805 و در مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه»، بحثی با عنوان «نظر به ظرفیتهای بشرِ جدید و راه معنابخشی به آن در افق تمدن اسلامی» https://eitaa.com/matalebevijeh/13876 عرضه شد. باشد که مقدمهای گردد برای عرایضی که در پیش است. موفق باشید
با سلام و احترام: اگر کسی مدتی در حقانیت دین اسلام شک کند و نماز و روزه هایش را در این ایام ترک نکند و همه را بجا بیاورد، در زمان رسیدن به یقین لازم است نماز و روزه هایش را دوباره بخواند؟ البته متوجه هستم جایگاه این سوال دفتر مراجع عظام هست، اما از دفتر مرجع چند بار سوال پرسیدم ولی پاسخی دریافت نکردم. درحالیکه دیگر سوالات بفاصله دو روز پاسخ دریافت میکردم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال در همان زمان هم یک باور اجمالی داشتهاید که واجبات خود را ترک ننمودهاید و همین کافی بود و بعد از آنکه رشد علمی کردید بدانید که تمام عباداتتان را در تراز عالیترین شکل عبادات قبول میکنند به حکم آنکه فرمود: « لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (توبه/۱۲۱). خداوند جزای آنها را بر اساس بهترینِ آنچه انجام دادند، میدهد. موفق باشید
سلام علیکم استاد بزرگوار: خواندن رمان به طور کلی و خصوصا رمانهای روسی مثل داستایوفسکی و تولستوی و... چقدر ضروری است؟ به چه کار آید؟ حضرتعالی خودتان با آثار ادبیات روس مأنوس بودهاید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی بخواهد از نظر تاریخی آگاهی لازم را داشته باشد، نسبت به روحی که در غرب حاضر است از مطالعه رمانهای مشهور غربی نمیتواند مستغنی باشد. مطالعه رمانهای کثیری که رهبر معظم انقلاب در این مورد دنبال کردهاند، در جای خود امر مهمی است. بنده تا حدّی رمانهای غربی را دنبال نمودهام ولی آن را کافی نمیدانم. به این فکر کنید که شخصی مانند آقای دکتر رضا داوری با آن احاطه علمی همهجانبه، چرا میگویند: «تکان دهندهترین کتابی که خواندهام برادران کارامازوف داستایوسکی است.» موفق باشید
سلام آقا مرتضی! شاید گوش ما با نجوای تو ناآشناست ولی این کلمات و روایتِ تو است از ما که ما را با تو آشنا کرده و به دنبال تو راه افتاده ایم تا شاید از لابلای این همه هیاهو و غبار آغشته به دروغ و ناراستی، افقی را که با جانت برای ما گشودی، بیابیم. آسید مرتضی جان! بر کدام کوه سجده کنان رفتی؟ تا از میان غار حِرا ات گوشهایت را از سخنهای هروزی بزدایی و آیات حق را برایمان روایت کنی؟ به کدام کهفِ حصینی پناه بردی که خود را آماده شنیدن آیات و اشارات حق کردی؟ به کدام چشمه رفتی و از آبش نوشیدی و غسل کردی و وجودت را از غیرش پاک کردی؟ و آیینهای شدی تا هر خانه عنکبوتی را ویران کنی و ما را از غفلت بیرون کشی؟ و ما را به جایی بخوانی که نه در پیش است و نه در پس!! آنجا همان جایی است که با پاهای آشنا به معراجت رفتی و ما را به آن خواندی. آقا مرتضی! سالها میگذرد از شهادتت و ما که ناآشناییم به شهادتت، آمدهایم تا شهادت بدهیم به همان صراطی که تو و آنان که تو برایمان روایت کردی شهادت دهیم و از میان این گرد غبار که چشم ها و گوشها و پاها را کور و کر و گمراه در راه کرده، چنگ به حبلالمتینی زنیم که تو با آن خود را بالا کشیدی و از آنجا برایمان راویِ حقیقتِ زمانه شدی. امید که نوری که تو را به آن خواند، ما را بخواند و ما نیز بگوییم از آنچه باید بگوییم و نگفتهایم؛ آن همان خورشید حقیقتیست که نورش تو را به آن خواند و ما نیز اِنابهکنان آمدهایم تا چشم بشوییم، آن را بیابیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حقیقتاً آن مرد یعنی آرمانِ آوینیِ دیروزهای دور و آقاسید مرتضی آوینیِ امروزها و فرداها، داستان نوشیدن از چشمه زلال حضرت روح الله را در گفتار و نوشتارش با ما در میان گذاشت تا ما نیز از حضور نسبت به معرکه حقیقتی که با جمهوری اسلامی به میدان آمد؛ عقب نمانیم.
حقیقت، چه اندازه شیرین و با صفا است وقتی انسان را در بر بگیرد و یا بگو انسان با آن روبهرو شود، چه رویارویی عظیم و عجیبی! که انسان در آن حضور، همچون جناب لسانالغیب حافظ بزرگ: «چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم». دقیقاً این همان چشمه حیاتی است که از طریق انقلاب اسلامی میتوان به سوی آن گام برداشت و زیباییِ حرکات شهدای عزیز را لمس کرد و حضور در جبهههایی که سالهای پیش قصه شور ایمان بوده است را، تجربه نمود و از معجزه یاد شهدا در مقتل آنها حیران شد، همان حیرتی که پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» از پروردگارش تقاضا نمود: «ربّ زدنی تحیّراً» جمعبندیِ عجیبی است بین سیاستی که عین دیانت است و حقیقی که در سیاست ظهور میکند و شهادتی که بودنی است بس بزرگتر از ماندن. موفق باشید
سلام بر شما: با توجه به اینکه در این شرایطِ بسی مشقت آورِ اقتصادی، افراد متدین نیز آه می کشند - و این قضیه ارتباطی به معاند و ضد انقلاب ندارد - مسئولین ما در مسیر ناامید کردن مردم در این زمینه قدم ها برداشته اند و البته که این مورد ۴۵ سالش در جمهوری اسلامی و ۲۵ سالش در رژیم پهلوی بوده است. دفاع از مواضع انقلابی در جایی که مشکل اقتصادی فوران می کند کار چندان ساده ای نیست زیرا «از هر در که فقر وارد شود، ایمان خارج می شود» و چون آرمان و هسته اصلی انقلاب اسلامی بر ایمان اسلامی استوار است، نمی توان انتظار همراهی مردمی را در این قضیه اقتصاد داشت. ظاهرا (اقتصاد، ایمان و انقلاب اسلامی) سه ضلع یک مثلث طلایی شده اند که اگر یکی نباشد دو تای دیگر به سختی بدست می آیند - که البته همانطور که آتش بدون اکسیژن خاموش می شود- اضلاع مثلث در هم تنیده انقلاب اسلامی هم با توجه به فنای اقتصاد، عملا خاموش می شوند. و این خاموشی همان خاموش شدن انگیزه و شور انقلابی مردمی در دل انقلاب اسلامی است. ولی اینگونه که نباید باشد! وقتی ایام الله آغاز تاریخی را نوید می دهد، قطعا خودِ «الله» برای استمرار نور خویش راهکار ارائه می دهد. راهکار اللهی در این موقعیت را چگونه باید کشف نمود؟ (یا اگر کشف کرده اید، چیست؟) زیرا حس می شود در حال حاضر مهم ترین رکن بقای ایمان در ذیل انقلاب اسلامی همین مسائل اقتصادی است. با تشکر 🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که ما فعلاً در بستر مقابله با استکبار به مرحله جنگ اقتصادی با تمام شدیت آن وارد شدهایم. جنگ و جبههای که از درون از طریق غربزدگان و از بیرون از طریق استکبار به ما و مردم ما حمله شده. به امید آنکه اگر از طریق جنگ نظامی و یا حمله سایبری نتوانستند این انقلاب را که بنا دارد سرنوشت بشر را تغییر دهد؛ بشکنند، در جنگ اقتصادی آن را شکست دهند. غافل از این که خداوند اراده دیگری دارد و بحمدلله با تلاشی که دولتمردان و نیروهای متعهد در انجام آن هستند، همانند فتح خرمشهر که بالاخره در جمعبندیِ نهایی با تفاوت نظری که نیروهای نظامی داشتند به نتیجه رسیدیم، در این جبهه نیز مطمئناً به نتیجه خواهیم رسید. همه عرض بنده آن است که متوجه باشیم در جنگ اقتصادی قرار داریم و خیانتهای داخلیها را نیز در مسیر قرارگرفتن در جبهه دشمن قلمداد کنیم که بنا دارند نظام را ناکارآمد نشان دهند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز: امسال که به لطف خدا قسمت این کمترین شد در سالگرد مرد بزرگ حاج قاسم عزیز حضور داشته باشم و فقط به قصد در راه بودن هم باشم شعری از حافظ در جوار آن بزرگوار آمد که گفتم شاید خوب باشد برای شما هم بفرستم: سرم خوش است و به بانگ بلند میگویم / که من نسیم حیات از پیاله میجویم / عبوس زهد به وجه خمار ننشیند مرید / خرقه دردی کشان خوش خویم شدم / فسانه به سرگشتگی و ابروی دوست کشید / در خم چوگان خویش چون گویم / گرم نه پیر مغان در به روی بگشاید / کدام در بزنم چاره از کجا جویم / مکن در این چمنم سرزنش به خودرویی / چنان که پرورشم میدهند میرویم / تو خانقاه و خرابات در میانه مبین / خدا گواه که هر جا که هست با اویم / غبار راه طلب کیمیای بهروزیست / غلام دولت آن خاک عنبرین بویم / ز شوق نرگس مست بلندبالایی / چو لاله با قدح افتاده بر لب جویم / بیار می که به فتوی حافظ از دل پاک / غبار زرق به فیض قدح فروشویم. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حرف در رابطه با این غزل بسیار است. حقیقتاً حاج قاسم همان پیالهای است که نسیم حیات را بر جانها میوزاند و راهی است تا پیر مغان که مولایمان باشد، دری به رویمان بگشایند. موفق باشید
بسم الله سلام علیکم: چگونه می توان از خدای ذهنی عبور کرد و به خدای واقعی رسید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با «معرفت نفس» این مسیر شروع میشود و سپس با «برهان صدیقین» و درک وجود خود و ربطی که آن وجود به عین وجود دارد؛ إنشاءالله انسان خود را در آغوش خدا احساس میکند. موفق باشید
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: من پس از آن که بصورت تجربی من را تجربه کردم، چگونه میتوانم هستی مطلق را به روش تجربی، تجربه کنم؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنایی که بودن خود برای شما احساس شد، همان بودن با دفع حجابهای فکری و اخلاقی، آرامآرام وسعت ما را در درک وسعت حضرت حق فراهم میکند. موفق باشید
با سلام و خداقوت و تشکر فراوان از این مطالب ناب که باعث میشود انسان از باورهای یخ زده نو به نو عوض شود. سوالم اینه که در شرح فصوص تعبیر انسان الاعین و توضیحاتش که مردمک چشم برای چشم و... آیا این میشود انسانهای دیگر هم به این مقام برسند یا فقط مشمول انسان کامل است؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: این انسان است که در ذات خود مردمک چشم حضرت حق محسوب میشود و خداوند خود را با انسان که در حکم مردمک چشم حضرت حق است، مینگرد همانطور که انسان با مردمک چشم خود هر چیزی را میبیند. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: آیا انسان می تواند مظهر اسم الله بشود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! مگر معنای خلیفة الله بودن جز این است؟ موفق باشید
سلام استاد: بازم منم شاگرد نالابق😊 استاد کم آوردم، اینکه یه روز نتونی فلان کار رو انجام بدی و حتما بدون دلیل نیست، باید تمام تعادل خلق وخو و شخصیتت رو از دست بدی و مثل یه بره بی صاحب رها بشی تا هر بلایی سرت بیاد؟یک خطا نشونه اینه که دست از دین ورداشتی؟ من تفکر آدمها و قضاوتها رو نمی فهمم اما تا جایی که میدونم وقتی یه مساله در باورت رسوخ میکنه حتی اگر هنوز نتونستی در ظاهر به کمال اون باور برسی ولی دم به دقیقه باورت تغییر نمیکنه که! انسان باید چطور خودش رو معرفی کنه که با یک اشتباه که از بهشت بیرونش میکنن تمام تلاشش رو برای برگشت میکنه هرچند شاید نمیدونه که راه درست دقیقا به کدوم یکی از دانسته هاش بر میگرده، خصوصا در صورت وجود زمان کافی، و دیگه دیگران روش حساب باز نکنن که نظرش عوض شده! من اشتباه میکنم، من کم میارم، سست وضعیف و بیخیال میشم و بلعکس، گاهی نمیدونم خصوصیات اخلاقی قبلم رو در جزییات با چه رفتاری و خصوصیاتی جایگزین کنم که درست و حکیمانه باشه، و رودربایستی بودن آزارم میده و شاید مقداری ترس از طرد شدن، متاسفانه همیشه بخش عملی از تئوری خیلی سختتره، برای همینه که من نصفه آدم موندم ولی هیچوقت نمیتونم اون نصفی رو که دارم نادیده بگیرم چون اون عین من، من هست هرچند بالقوه و اگر اون نصفه هم بره دیگه من وجودی ندارم و مساوی با مرگ منه حتی اگر به ظاهر زنده باشم، بنابراین هیچوقت نظرم عوض نمیشه، استاد شما میگید انزوا بده هرچند من اینرو ترجیح میدم، و اینکه زن اجتماعی هم چیز درستی نیست، به تعادل رسیدن واقعا درد آوره، نمیدونی جواب سوالی رو بدی یا ندی! از خودت، اهدافت، برنامه ات و.... بگی یا نگی و در هر دو صورت اشتباهه، و اینکه چی بگی؟ چقدر بگی؟ با چه لحنی بگی؟ و...، من حس یک نوجوون رو دارم که تازه داره با حقیقت اجتماعش، آدم های اطرافش و... آشنا میشه که حدود ۳۰ سال در بینشون بوده و به یک نحوه دیگه اونها رو شناخته باهاشون انس گرفته بهشون علاقه و محبت داشته، درحالیکه انعطاف روحی اون نوجوون رو ندارم و با هر بار روبه رویی با حقیقت یک فرد یا مساله و... میشکنم و باید اون شکستگی رو ترمیم کنم با یک باور و روش درست، اون هم در عمل به تنهایی و با آزمون و خطا، گفتید تنهایی گاهی بهتره میتونم اشاره شما رو حدس بزنم. اما اگر من ظرفیت عارف شدن رو نداشته باشم چی؟ قبلا به خاطر داشتن یکسری استعدادها به خودم افتخار میکردم اما الان به خودم فوش میدم چون نمیدونم چطور کاری رو بکنم که جواب درست هر کدوم رو همزمان داده باشم و تا جایی که به عهده منه به بلوغ رسونده باشم. با این همه وقتی می بینم که کسی مثل شما هست دلگرم وامیدوار میشم که این دنیا خوبی هم داره که بخاطرش بتونی زندگی رو تحمل کنی، پرحرفی کردم، درپناه حق باشید ان شاءا...💚
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا فکر نکنید که این حالات، قصه این دوران است برای انسانی که میخواهد بدون انقطاع از سنت گذشته در این جهان و در آینده آن حاضر شود؟ لذا جمع روحیه سنتی و در عین حال به روز بودن، امر سادهای نیست و از این جهت بحثهای «جهان بین دو جهان» به میان میآید تا نه گذشته سنتی خود را نادیده بگیریم و به انسانهایی که متعلّق به آن سنتاند بیاحترامی کنیم، و نه در گذشته بمانیم و از حضور در تاریخ انقلاب اسلامی غافل شویم. إنشاءالله امیدوار باشید که به وسعت انسان حاضر در «جهان بین دو جهان» همه روحهایی که به نحوی با امور قدسی و معنوی ارتباط دارند، در خود جای دهید و آنان را از خود بدانید. موفق باشید
سلام و احترام استاد عزیز: با گوش دادن به اکثر سخنرانی های شما و با کمی توجه و مراقبه و توفیق خداوند در طول چند سال به درک خیلی کمی از حضور خداوند در عالم رسیده ام ولی از آنجا که بخشی شاکله وجودی من با گناه شکل گرفته و از من جدا نیست و گاهی طبق آن شاکله عمل میکنم با کوچکترین خطا این حس حضور کاملا از دست میرود و زندگی در دنیا برای من خیلی سخت میشود و هرچه تلاش میکنم ان حس بر نمیگردد و گاهی هم که بر میگردد دو باره از دست میرود. لطفا مرا راهنمائی بفرمائید و به من کمک کنید . تشکر فراوان دارم از شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «آنقدر ای دل که توانی بکوش». بالاخره او توّاب است و شما را به سوی خود میبرد. سعی کنید در شرایطی که زمینههای گناه پیش میآید حاضر نشوید. موفق باشید
سلام: بنده همیشه در خوابهای خود خودم رو درحالتی میبینم که به سختی راه میروم و راه رفتن برام مشکله این خواب چه معنایی دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک امر طبیعی است از آن جهت که روح انسان در خواب گرایش دارد تا با پاهای خود حرکت کند. در حالیکه پاهای جسمانی او در آن حالت در اختیار او نیست و از این جهت چنین حالتی برایش پیش میآید. موفق باشید
بسم اللّه.. عرض سلام و ادب و زیارت قبولی ...
باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره در مسیر توحید و نظر به حضرت رحمان، باید امیدوار بود. ناامیدی مربوط به کسانی است که با خدا معامله نکرده اند. موفق باشید
استاد سلام: طبق تحقیقات پزشکی، قلب انسان تا ۶ ساعت بعد از مرگ متوفی زنده میماند. سوال اول: چگونه قلبی که نفس انسان از آن منصرف شده تا ۶ ساعت سلول های زنده و امکان زندگی دارد و بعد از ۶ ساعت این امکان سلب میشود؟ ( چه چیزی آن را تدبیر میکند، و چرا پس از مدتی تدبیرش قطع میشود؟) سوال دوم: در عمل های جراحی پیوند مثل عمل قلب باز، نفس چگونه عضوی که تا کنون مال خود نبوده رو تدبیر میکنه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شاید بتوان گفت نفس به طور کلی از آن بدن منصرف نشده، هرچند آن حضور در آن حدی نیست که دستگاههای پزشکی آن را حیات به حساب بیاورند. ۲. زیرا در هر حال عضو جدید از همان نوع عضوی است که داشته است وگرنه پس میزد. موفق باشید
سلام: کشتن به سبک حاج قاسم، این حرفی که میزنم شاهد اش شعری است که خودش در گوش کَر من خواند: « تو مکن تهدیدم از کشتن، که من تشنه زارم به خون خویشتن، گر که ریزد خون من آن دوست رو، پای کوبان جان بر افشانم بر او » . حاج قاسم مگه من چیکار کرده بودم که مستحق یه همچین کشتن بودم آخه، چی میشد من رو هم مثل خودت وصل کنی. من که هزار آرزو دارم تا روزی با اذن حضرت زینب (س) پا به دمشق بگزارم و بعد هم حتما با دست خالی وارد سرزمین های اشغالی شوم و نیابتی های آمریکا را نابود کنم. ترامپ که سهل است، آن وقت تو دنبال کسی میگردی که خون تو را خواهد ریخت! چرا عاقل کاری کند که باز آرد پشیمانی؟ همان طور که سید الشهداء را در خورشید زمان پوچی میبینم و میگویم اگر آنجا بودم نمی گذاشتم این گونه شود، تو هم نوری عظیم هستی در آفاق زمانم. « آن کس که تو را شناخت جان را چه کند؟، فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟، دیوانه کنی هر دو جهانش بدهی، دیوانۀ تو هر دو جهان را چه کند؟»
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آن نوع شهادت که حاج قاسم عزیز به دنبال آن بود؛ حضوری بود بیشتر در عالَم تا با آن حضور نورانی طومار نظام استکباری را در هم پیچد مانند شهادت حضرت سیدالشهدا «علیهالسلام» که طومار جریان پیچیدۀ امویان را تا قیام قیامت در هم پیچید و اسلام را از دست آن جریان خطرناک آزاد کرد. «شهادت سید حسن نصرالله و حضور گسترده او در آینده تاریخ توحیدی» http://pasdareeslam.com/46179/موفق باشید.
سلام و عرض ادب استاد بزرگوار: میبخشید مدتیست، همسرم درگیر بیماری صعب العلاجی شدند و پزشکان هم امیدی ندارند. اضطراب بالایی دارم و واقعا کم آوردم، غم زیادی بر دل و قلبم وارد شده. شما چه توصیه ای دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که در این نوع سختیها در دل انجام وظایفی که داریم از امتحانبودن این نوع مسائل غفلت نکنیم. عرایضی اخیراً در رابطه با سوره تغابن تحت عنوان «بسط وجود انسان در سایۀ بلا و ابتلا»https://eitaa.com/matalebevijeh/18004 شده است خوب است به آن عرایض توجه شود. موفق باشید
سلام علیکم: ارادتمندم استاد گرامی. مرحوم امام خمینی در صفحه ۳۱۰ تعلیقات فی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، روایتی میآورد که دال بر وجود صفات نیکو در خلیفه اول ابوبکر است. علی الظاهر در اثبات بحث وحدت وجود به روایتی که پیغمبر خطاب به ابوبکر میگوید همگی صفات بهشتیان در توست، استناد میکند. آیا این روایت جای توجیه دارد؟ چرا که ما معتقدیم تا روز قیامت هر ظلمی بشود ایشان در آن ظلم شریکند و خلود در جهنم دارند. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت بفرمایید که در آن متن، بحث در «وحدت وجود» است و اینکه هر موجودی به اعتبار وجه تکوینی او همه کمالات را دارا میباشد. به همین جهت در جملات قبل متذکر میشوند: «جمعها بین الوحدۀ و الکثرۀ من اثر الجمعیۀ البرزخیۀ الکبری» و در آخر متن، نکتهای را که به حضرت موسی «علیهالسلام» وحی شده است را میآورند به معنای «موجودٍ اخس». موفق باشید
سلام استاد بزرگوار.با توجه به پاسخ شما به سوال شماره ۳۶۹۲۵ بعضی اشخاص نظرشون اینه که جناب استاد از خانم صفوی حمایت کردند و پیشنهادشون رای به ایشون هست،در کانال مطالب ویژه آمده که جناب استاد جهت نمایندگی مجلس شورای اسلامی کسی را به طور مشخص پیشنهاد نکردهاند، هرچند که معتقدند که در مورد نمایندگی مجلس شورای اسلامی میدان انتخابات با گستردگی بیشتری جهت انتخاب اصلح مقابل افراد قرار گیرد.بالاخره متوجه نمیشم شما از ایشون حمایت کردید یا خیر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور مشخص همان طورکه در کانال مطالب ویژه ملاحظه کردید بنده از هیچ نامزدی حمایت نکردهام و همانطور که عرض شد خوب است این افراد نیز دیده شوند تا میدان انتخابات، گسترش یابد. موفق باشید
سلام علیکم استاد بزرگوار: آیا دلیل مداومت بر استغفار، صرفا برای عذرخواهی از گناهان و کوتاهی های ما در پیشگاه پروردگار است؟ من مادر دو فرزند هستم، موقع استغفار کردن، بر دلم می گذرد که من از اشتباه فرزندانم، در صورت عذرخواهیشان، به راحتی و خیلی زود میگذرم. خداوند که خود ارحم الراحمین است و بر ضعف و نقص ما آگاه است، چرا ما باید مدام از خداوند طلب بخشش کنیم. شاید بفرمایید دلیل مداومت بر استغفار، این باشد که من به خودم یادآور شوم که در پیشگاه باریتعالی، و در مقابل پاکی و قداست حضرتش، بنده ناچیز و پراز لغزش هستم. مخصوصا که پیامبر و ائمه صلوات الله علیهم، و مقربین درگاه حضرتش با استغفار، قرب بیشتر را طلب میکردند. استاد من با این معنا کنار نمی آیم، چرا باید مدام بگویم ببخشید ببخشید.... میگویم کاش غفران، معنای دیگری جز بخشش داشته باشد، مثلا طلب رحمت، و فضل الهی. روز بزرگداشت مقام معلم رو خدمت شما تبریک عرض میکنم🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در استغفار، به معنای همچنان در راه ماندن و به پیش رفتن است. و آن کس که در راه و صراط الهی قرار دارد می یابد که بسی مراحل و مقامات در پیش است. آری! به خود می آید تا در آنچه شایسته حضور در صراط مستقیم است، خود را ارزیابی کند و بنگرد چه کارهایی که باید می کرده و نکرده و از حضرت معبود تقاضا میکند تا با غفران خود کوتاهی های بنده اش را نادیده بگیرد تا بنده اش همچنان امیدوارانه پیش برود و از آن مهم تر فراز آخر ذکر استغفار است که عرضه میدارد «واتوب الیه» یعنی و همچنان من به سوی تو ادامه میدهم. و اینجا است که می فهمیم چرا رسول خدا «صلوات الله علیه و آله» میفرمایند: «إِنَّهُ لَيُغَانُ عَلَى قَلْبِي وَ إِنِّي لَأَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ فِي كُلِّ يَوْمٍ سَبْعِينَ مَرَّةً » . به درستی که قلب من زنگارآلود میگردد [از این رو] در هر روز هفتاد بار از خدا طلب مغفرت میکنم»؟! موفق باشید
سلام علیکم: خسته نباشید. علامه در اصول فلسفه و روش رئالیسم از اعتباریاتی بحث می کنند که طبق اذعان خود ایشان روش در این مرحله تتبعی و استقرائی و سیر قهقرایی ست. حال چگونه این روش و این بحث با سبک کار فلسفه که با کلیات وجود است و به وسیله ملازمات عامه (صدرا) و برهان (مشاء) سازگار است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسی مفصل و مهم است در آن حدّ که جناب آقای دکتر اصغر مصلح کتابی تحت عنوان «اداراکات اعتباری علامه طباطبایی (ره) و فلسفه فرهنگ» تدوین و تنظیم کردهاند و یا جناب آقای دکتر قاسم پورحسن نیز چندین جلسه در این رابطه صحبت داشتهاند مبنی بر آنکه هر اندازه در جامعه و در فرهنگی، اعتباریات، بیشتر حاضر باشد حکایت از نوعی روح تمدنی در آن جامعه حاضر است و از عظمت شخصیت علامه طباطبایی همین بس که متوجه جایگاه اعتباریات در این تاریخ شدهاند، امری که در گذشته در بین فیلسوفان معمول نبوده است. موفق باشید
34746 استاد گرامی سلام در مورد پاسخی که به سوال 34746 فرمودید صحبتم اینست که چرا سوء تدبیر و تصمیمات غلط و غیر کارشناسی مسئولین را به حساب امتحان الهی می گذارید. این اشتباه است که تصور می کنیم که در بین ۸ میلیارد جمعیت زمین فقط ۸۰ میلیون آن ها برگزیده شده اند و مادام العمر باید امتحان بدهند. تصمیمات غلطی که در مجلس و دولت گرفته می شود و اجناس را بعضا تا چند برابر گران می کنند و حقوق ها را فقط ۱۰ تا ۲۰ درصد افزایش می دهند باعث این وضعیت شده یا امتحان الهی؟ آیا خدا می خواهد که در این کشور یه عده هر روز پولدارتر و عده ای هر روز فقیر تر شوند؟ حضرت ابراهیم (ع) برای مهمانانش گوساله بریان کرد ولی در این کشور عده ای دیگر نمی توانند رنگ گوشت را ببینند. آیا این خواست خداست یا به علت وضعیت دولت که نمی تواند به دامدار کمک کند و جلوی قاچاق را بگیرد؟ خدا به داد کارمندان و کارگران برسد. خدا به داد مستاجرها برسد. خدا به داد خانواده های دارای جوان برسد. مخصوصا سال آینده که تورم رسما ۴۰ تا ۶۰ درصد اعلام شده. متاسفانه تمام این اتفاقات پیش چشم رهبر انقلاب رخ می دهد و دست با کفایت ایشان این گره ها را باز نمی کند. اگر به مسئولین حداقل حقوق داده می شد اولا افراد کمی حاضر می شدند پست قبول کنند و ثانیا وضعیت مردم را درک می کردند و تصمیمات درستی می گرفتند. به نظر می رسد راحت ترین کار انتخاب شده که از خود رفع مسئولیت کنیم و همه چیز را به تقدیر و امتحان الهی نسبت بدهیم. متاسفانه در هیچ یک از مسئولین خصوصیاتی که در اسلام و سیره معصومین (ع) برای حاکمان برشمرده شده دیده نمی شود. یاکل الطعام و یمشی فی الاسواق (در متن جامعه بودن) با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً بنده به جهت چند دوره حضور در مسئولیتهای اجرایی در جریان کوتاهیهایی هستم که حقیقتاً کوتاهی است و با این وصف، عرض کردم اولاً: در این شرایط امتحان الهی را باید مدّ نظر قرار داد به همان معنایی که قرآن در رابطه با نقش پيامبران در به ظهور رساندن ذات جوامع مىفرمايد: «وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ، ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَواْ وَّقَالُواْ قَدْ مَسَّ آبَاءنَا الضَّرَّاء وَالسَّرَّاء فَأَخَذْنَاهُم بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ * وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ» [1] ما هيچ پيامبرى را در قوم و قريه اى نفرستاديم مگر اينكه آن قوم را به سختى انداختيم، شايد كه اهل تضرع شوند. چون به جهت نبودن پيامبر در آن قوم، آنها حسّى مسلك شده بودند، خداوند پيامبر را مى فرستد تا در عين سير به سوى اجل و سرآمدشان، يا نجات پيدا كنند و به كمالى كه مىطلبيدند دست يابند و يا به هلاكتى كه مىطلبيدند برسند. و عموماً اكثر اقوام در رويارويى با پيامبران راه تكذيب را پيشه كردند و هلاك شدند، به جز قوم يونس.[2] زيرا در روياروئى با دعوت انبياء به توحيد، نتوانسته اند از كثرتها به سوى حضرت احد روى بگردانند و بدين جهت نابود شدند، حال آن نابودى يا با باد يا آب يا صاعقه يا هرچيز ديگر صورت مى گرفت.
علامه طباطبائى «رحمةالله عليه» علت اين كه همراه ارسال رُسل سختى هايى را خداوند براى آن امت مى فرستد، اين مى دانند كه آن ملت اسير دنيا شده بودند و لذا بايد سختى بكشند تا از عادتِ فكر و فرهنگ قبلى رها شوند و با تمدن جديدى كه پيامبر آورده هماهنگ گردند و لذا در مقابل سختى هاى پيش آمده شايسته بود به درگاه خداوند بنالند تا آسمانى شوند. به همين جهت فرمود: «لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ» شايد بنالند و شايد روح تضرع و توجه به عالم غيب در آنها احياء شود. ثانیاً: در مورد جایگاه رهبری، باید متوجه بود که ایشان راهکارهای کلی را مشخص میکنند، ولی تنگناهای تاریخی که ما گرفتار آن هستیم، اموری نیست که اجازه دهد تا کارها به راحتی جلو برود. البته بنده حضور آقای رئیسی را برای رفع آن تنگناها، یکی از الطاف الهی میدانم و معتقدم خداوند عنایت خود را با همه کوتاهیهایی که داریم از ما بر نگرفته است. موفق باشید
[1] ( 1)- سوره اعراف، آيات 94 و 95.
[2] ( 1)- به آيه98 سوره يونس رجوع شود.
با سلام و عرض ادب محضر استاد و نویسنده عزیز و دوست داشتنی جناب اقای طاهرزاده عزیز حفظه الله تعالی علیه. ما میدانیم و شما هم میدانید که یکی از وظایف حکمران تامین رفاه و آسایش رعیت خود هست و این در تمامی ادیان حاکم است اما استاد بزرگوار من یکنفر چون مرید شما بوده ام و آثار شما را خریده و مطالعه کرده ام روز قیامت جلو شما را خواهم گرفت که دلیل حمایت شما از آقای خامنه های چیست؟ مگر نه این که ایشون با تفکرات و اندیشه های خطرناک ملت و کشور و جوانان ما را به این فلاکت انداختند و مردم را از اعتقادات و ایمان خود بریدند. شما در جواب سوالی در همین سایت ایشان را از آقای جواد آملی و آیت عظمای الهی یعنی آقای سیستانی برتر دانستید چرا؟ من تا چند روز شوکه بودم !!! جواب اینا را استا باید بدهید شما. امروز مردم دارند به اهل البیت رسول خدا بدبین می شوند بخاطر رفتار رهبر، بعد حضرتعالی در این سایت صحبت از افق و آینده انقلاب اسلامی میکنید. مرگ بر پهلوی و رجوی و اعوان و انصارشان. اما این وضع کشور داری نشد. سول اصلی بنده از محضر حضرتعالی اینست که آیا نباید ایشون اگر اعتقاد واقعا به قیامت دارند جواب بدهند که عامل دین گریزی و عدم امکان ازدواج جوانان شیعه بوده و این بلا را سر دین اسلام و مملکت شیعه آمورده اگر واقعا اعتقاد دارند که من شک دارم. متشکرم استاد عزیز
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر به این فکر کنید که اگر رهبر معظم انقلاب «حفظهاللهتعالی» با این حکمت و درایت در بستر تاریخی که با انقلاب اسلامی آغاز شده، حضوری اینچنین فعّال نداشتند؛ نهتنها سرنوشت ما که سرنوشت منطقه چه میشد! و جایگاه ما در نسبت با حضور اسرائیل به کجا میکشید؟!! چرا باید سنت امتحانشدنِ مردم را به پای رهبر انقلاب گذاشت؟ در حالیکه خداوند میفرماید حتی بعد از به میانآمدنِ فداکاریهای آنچنانیِ شهدا «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ» (بقره/۱۵۵) و البته شما را به پارهای از سختیها چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازماییم، و صابران را بشارت و مژده بده.
باید از خود پرسید در این زمانه، ایرانِ منهای حضور فعّال ولایت فقیه، کدام ایران است که ایرانِ معاصر در این جهان باشد؟ اگر از جهان مدرن نباید غفلت کرد، چرا از ایرانی که ولایت فقیه جزو ساختارِ امروزین آن شده است، غفلت کنیم؟ مشکلی که متأسفانه روشنفکران ما گرفتار آن شدهاند، شبیه همان مشکلی است که متحجّرین گرفتار آن بودند و حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در مورد آنها میفرمایند: «خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های علمیه کم نیست.» آیا راز ارادت فوقالعاده شهدا به رهبر معظم انقلاب، ریشه در این بصیرت حکیمانه ندارد؟
موفق باشید
