باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- رویکرد کلّی حضرت امام«رضواناللّهتعالیعلیه» عبور از روحِ سکولاریتهی نظام غربی بود. به این معنا که حکم شریعت در همهی مناسبات در میان باشد و جایی برای غیر حکم خدا مدّ نظرها قرار نگیرد. در حالیکه در نظام آموزشی ما اعم از دانشگاه و آموزش و پرورش از این موضوع غفلت شده است و زیرساختهای مناسب برای رجوع به رهنمودهای دینی فراهم نگردیده، در آن حدّی که بعضاً اصالت به نظر اساتیدی داده میشود که بهرهی لازم از ایدههای دینی و نگاه انسانشناسیِ دینی ندارند. و از آن مهمتر حضرت امام«رضواناللّهتعالیعلیه» به حضورِ تمدنی فکر میکردند بیرون از تمدن غربی و نه آنکه ما بخواهیم دینداریِ خود را ذیل غرب داشته باشیم. عمده آن است که حدّ اقل به اسلامی فکر کنیم که تمدنی غیر از تمدن غربی را دنبال میکند و آن تمدن را اصیل نمیداند. 2- وقتی متوجه باشیم انسانی که اسلامْ مدّ نظر دارد غیر از نگاهی است که از طریق اومانیسم به اسلام میشود؛ کار شروع میگردد. انسانِ اسلامی که متوجهی هدفداریِ نظام الهی است از طریق هماهنگی با نظام احسن خداوندی سعی در تربیت خود دارد. در حالیکه در نظام سکولاریته انسان سعی دارد عالَم را بر اساس اهداف نفس امّارهی خود تغییر دهد و این اساسیترین مسئلهای است که باید مدّ نظر قرار داد. 3- حضرت امام و علمایی مانند علامه طباطبایی آثار گرانقدری برای عبور از غفلتهای مذکور و رجوع به انسان اسلامی برای ما در میان گذاردهاند، مثل کتاب «مصباحالهدایه» از حضرت امام و کتاب «رساله الولایه» از حضرت علامه طباطبایی. موفق باشید