متن پرسش
خدمت استاد طاهرزاده سلام و عرض ادب دارم: سوالی داشته که ذهن بدجوری دنبال جوابشه. سوالم از محضر شريف شما اين است كه چرا در بحث تخصصي خداشناسي پاره اي از متكلمين و فقها حال حاضر منجمله آيت الله صافي گلپايگاني، آيت الله وحيدخراساني، آيت الله سيدان، استاد حكيمي و... خداشناسي فلسفي را قبول نداشته و مباحثي مثل سنخيت، علت و معلول، وحدت تشكيكيه و... را قبول نداشته و باطل مي دانند و حتي براي خود استدلال هم دارند و از آن طرف عكس اين سخنان را فقهايي مثل آيت الله جوادي آملي، آيت الله مصباح يزدي و... مي زنند. چرا در مورد اين بحث تخصصي و ركن ركين دين و مذهب يعني خداشناسي بين اين عزيزان ديني مان اختلافات علمي هست. واقعاً در اين خصوص برداشت خودتان چيست استاد عزيزم؟ در بحث فوق تخصصي خداشناسي حقيقتاً كدام گروه از بين فلاسفه و متكلمين سخنانشان در اين خصوص به معارف خداشناسي و توحيدي شيعه نزديكتره؟ چون واقعاً من جوان در اين بحث تخصصي گيج شدم. از آن ور فقهيي برهان فلسفي را قبول مي كند از آن طرف فقيهي برهان فلسفي را باطل، رد و توالي فساد مي دانند؟ تحليل شما از اين سخنان چيست؟ چون از آن ور دوست دارم اين بحث خداشناسي را استدلالي دنبال كنم و از آن طرف مي خواهم نزديكترين راه به آيات و روايات باشه و مخالفت با آن نداشته باشد. از اين كه بنده نوازي كرده و سخنان حقير را مطالعه نمودید كمال سپاس را دارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه در روایات داریم علاوه بر حجت ظاهری که شریعت الهی و ائمهی معصومیناند، حجت باطنی داریم که همان عقل است و اگر ما عقلِ مقتضی فهم روایات و آیات را بهکار نگیریم و فقط تنها به ظاهر روایات و آیات بسنده کنیم، چنین مشکلاتی که متذکر شدهاید پیش میآید. امثال حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی در بهکارگیری عقل در فهمِ آیات و روایات، موفقتر از کسانیاند که به ظاهر آیات و روایات بسنده کردهاند. جناب آقای دکتر مهدی امامیجمعه در سلسله بحثهای خود در 15 جلسه تحت عنوان «سیر تاریخی الهیات اسلامی» بهخوبی به این موضوع پرداختهاند. متن صوتی آن را از مرکز فرهنگی «سُها» از جناب آقای تیموری به آدرس hrteimouri@gmail.com میتوانید تهیه کنید. موفق باشید