متن پرسش
با سلام و احترام: رهبری در جمع دانشجویان و جوانان خراسان شمالی فرمودند: رفتاراجتماعى و سبک زندگى، تابع تفسیر ما از زندگى است: هدف زندگى چیست؟ هر هدفى که مابراى زندگى معین کنیم، براى خودمان ترسیم کنیم، به طور طبیعى، متناسب با خود، یکسبک زندگى به ما پیشنهاد میشود. یک نقطهى اصلى وجود دارد و آن، ایمان است. یک هدفىرا باید ترسیم کنیم - هدف زندگى را - به آن ایمان پیدا کنیم. بدون ایمان، پیشرفت دراین بخشها امکانپذیر نیست؛ کارِ درست انجام نمیگیرد. حالا آن چیزى که به آن ایمانداریم، میتواند لیبرالیسم باشد، میتواند کاپیتالیسم باشد، میتواند کمونیسم باشد،میتواند فاشیسم باشد، میتواند هم توحید ناب باشد؛ بالاخره به یک چیزى باید ایمانداشت، اعتقاد داشت، به دنبال این ایمان و اعتقاد پیش رفت. مسئلهى ایمان، مهم است. ایمان به یک اصل، ایمان به یک لنگرگاه اصلى اعتقاد؛ یک چنین ایمانى باید وجود داشتهباشد. بر اساس این ایمان، سبک زندگى انتخاب خواهد شد. در اینجا یک مغالطهاىوجود دارد، که من براى شما جوانها عرض بکنم: چند تا فیلسوفنماى غربى عنوان«ایدئولوژىزدائى» را مطرح کردند. مىبینید گاهى در بعضى از این مقالات روشنفکرى،عنوان «ایدئولوژىزدائى» مطرح میشود: آقا جامعه را با ایدئولوژى نمیشود اداره کرد. چند تا فیلسوف یا فیلسوفنماى غربى این را گفتهاند؛ یک عدهاى هم اینجا طوطىوار،بدون اینکه عمق این حرف را درک کنند، بدون اینکه ابعاد این حرف را بفهمند چیست،همان را تکرار کردند، باز هم تکرار میکنند. هیچ ملتى که داعیهى تمدنسازى دارد،بدون ایدئولوژى نمیتواند حرکت کند و تا امروز حرکت نکرده است. هیچ ملتى بدون دارابودن یک فکر و یک ایدئولوژى و یک مکتب نمیتواند تمدنسازى کند. همینهائى که امروزشما ملاحظه میکنید در دنیا تمدن مادى را به وجود آوردهاند، اینها با ایدئولوژىوارد شدند؛ صریح هم گفتند؛ گفتند ما کمونیستیم، گفتند ما کاپیتالیستیم، گفتند ما بهاقتصاد سرمایهدارى اعتقاد داریم؛ مطرح کردند، به آن اعتقاد ورزیدند، دنبالش کارکردند؛ البته زحماتى هم متحمل شدند، هزینهاى هم بر دوش آنها گذاشته شد. بدون داشتنیک مکتب، بدون داشتن یک فکر و یک ایمان، و بدون تلاش براى آن و پرداختن هزینههاىآن، تمدنسازى امکان ندارد. حال سوال ما این است.
1- قلمرو دین در زندگی چگونه است؟ 2- طرح ایدئولوژی زدایی بر اساس چه اهدافی انجام گردید ؟3- آیا بدون داشتن یک ایدئولوژی می توان به سبک زندگی معتقد بود؟ 4- : هدف : سبک زندگی اسلامی از یک چارچوبی تبعیت می کند که آن ایدئولوژی اسلامی است
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با سوالی که به عهدهی اینجانب گذاشته شده باید عرض کنم: قلمرو دین در زندگی در آن حدّ است که دین باید همهی ابعاد انسان را فرا بگیرد زیرا خالق انسان با آگاهی از همهی ابعاد انسانی ، دین را توسط رسولان برای انسان فرستاده و دین هم در همهی ابعاد انسان اظهار نظر کرده. طرح ایدئولوژیزدائی با این هدف صورت میگیرد که نقش دین را از حالت کاربردی در امور اجتماعی و تربیتی و اقتصادی خارج کند، در حالیکه اگر بپذیریم ایدئولوژی یعنی تعلقی که باید به یک فکر داشت، انسان باید به دین خدا تعلق ایدئولوژیک داشته باشد و از طریق دین تعلقات خود را مدیریت کند و آنهایی که جوّسازی میکنند که نباید به دین خدا جنبهی ایدئولوژیک داد میخواهند ما نسبت به مکتب خود بیتفاوت باشیم تا تفکر حاکم یعنی مدرنیته به بسط خود در همهی امور بشر ادامه دهند. و در همین رابطه است که شما ملاحظه میکنید مسلمانان گرفتار سبکهای زندگی غربی هستند. در حالیکه اگر با نگاه ایدئولوژیک به دین نظر شود و متوجه باشیم باید دین خدا مبنای هرگونه عمل ما در زندگی ما باشد، سبک زندگی در ذیل رهنمودهای دینی قرار میگیرد. ایدئولوژی اسلامی عبارت است از راهکارهای عملی که زندگی زمینی ما را به عالم قدس و معنویت متصل میکند و زندگی را از محدودیتهای زندگی مادی فراتر میبرد. به گفتهی مولوی: «آن جهان و راهش ار پیدا بُدی .... کم کسی یک لحظهای اینجا بُدی» و لذا اگر راه ملکوت را در مقابل بشر باز نمائیم در عین زندگی در زمان حضور، خود را در محدودهی دنیا متوقف نمیکند و با این دیدگاه زندگی دیگری را اراده میکند، آن نوع زندگی که همهی اطرافش متذکر عالم ملکوت است. موفق باشید