متن پرسش
با سلام خدمت استاد
خیلی ممنون می شوم که نظرتان را درباره مقاله « آتوریته قاتل شخصیت ها » بیان بفرمایید.
لینک نشریه اینجاست: http://bayanbox.ir/id/7567603669751245042?download
شاگرد بسیار بسیار کوچک شما
متن پاسخ
باسمهتعالی: سلامعلیکم: در اینکه نباید امر غیر قدسی را قدسی تلقی کرد، حرفی نیست ولی اگر انسانی از انسانها توانست به کمک متون قدسی سخنان قدسی را در زمانهی خود تفصیل دهد، میتوان به بهانهی آنکه آن شخص قدسی نیست و به بهانهی آنکه باید از آتوریتهشدن اشخاص فرار کرد، آن سخنان را و یا آن شخص را به چیزی نگرفت؟ دکتر سروش میگفت: چون آیت اللّه طباطبایی بشر است و علم او نیز بشری است و قداستی ندارد، پس تفسیر المیزان نیز هیچ قداستی ندارد. در حالیکه تفسیر المیزان تلاش یک دانشمند اسلامی است که با قواعد خاص علمی متن قرآن را تفصیل داده است و همین امر نسبت به امام و رهبری مطرح است که آیا میتوان به بهانهی آتوریتهنپنداشتن آنها رهنمودهای آنان را که به عنوان فقیهِ متدبّر در متون دین و سیرهی اولیاء معصوم مطرح میکند، مُهر غیر قدسی زد؟ و به تعبیر دکتر سروش همه را غیر قدسی و مساوی سخن سایر افراد بشر دانست؟ سؤال اینجاست اگر همهی این حرفها چون بشری است و غیر قدسی است پس قابل نقد است، تفاوت سخن علامهی طباطبایی با کسانیکه بدترین سخنان را در اذهان بشریت جای میدهند، در چیست؟ ما میگوییم جایگاه انسانها را با مبنای متون قدسی و سیرهی انسانهای قدسی باید اندازه زد و با این دید میتوانیم نسبت قدسی عالمان دین را مدّ نظر داشت. موفق باشید