سلام علیکم: پیرامون مباحثاتی که از پرسش ۳۸۲۴۵ آغاز شد مطالب و سوالاتی هست: ۱. اگر حضرتعالی اشعار ملای رومی را ناشی از کشف میدانید و اگر اعتباری که برای فتوحات و شطحیات منصور و عین القضات قائلید و آن ها را اصول اصول اصول دینی دانسته که لا یمسه الا المطهرون بر آن ها صادق است معیار صحت و سقم مکاشفات، را چه میدانید؟ مکاشفات را از جنس علم حضوری تلقی میکنید که خطایی در آن راه ندارد؟ کشف و شهود و شبه یقینِ شخصی را مطابق نفس الامر تلقی میکنید؟ اگر چنین است، تناقضات مکاشفات و شهودات را چگونه توجیه میفرمایید؟ اگر چنانچه صدرا و ابن عربی و تمهیدالقواعد و... ، یکی از راه های اعتبار کشف و شهودات را همان وحی میدانند، دسترسی ما به وحی مگر جز همان نصوص وحیانی و الفاظ نورانی حضرت صاحب الوحی ست؟ اگر می توان تفسیر و تاویل آن الفاظ را کاملا عکس و ناقضِ خود الفاظ دانست، مبنا و معیار صحت و سقم مکاشفات دوری نمیشود؟ به عنوان مثال وحی میگوید (الف ب است و ج نیست). آن فردی که عارف کامل دانسته اید میگوید الف ج است و ب نیست و این بطن همان وحی است. از طرفی تضاد ظاهر و باطنِ وحی را پذیرفته اید. لذا هیچگاه وحی قابلیت تفکیک میان مدعیِ کاذب و عارف حقیقی، عرفان صادق و کاذب را ندارد. چون عارفِ ۱ وحی را به خود تفسیر کرده و خود را ناقضِ وحی نمیداند ، عارف ۲ نیز همینطور. میان عارف ۱ و عارف ۲ نیز تضاد و تباین و تناقض است. ۲. چرا وحی اساسا معیار سنجش دیگر گزاره هاست؟ اگر وحی نیز کشفی ست بالاتر از دیگر تجربه ها و مکاشفات، چه کسی گفته کشف پیامبر معیار کشف دیگران ست؟ مگر جنابعالی کشف پیامبر را تجربه کردید که بدانید کشف او معیارست؟ اختلاف مکاشفاتی که میان اهل علم و عرفان و معنویت بوده و هست و خواهد بود از چه روست؟ اگر مدعی باشید اختلافات مکاشفات تشکیکی ست که به سادگی قابل رد است، چرا که تناقض بودن بسیاری از آن ها به سادگی قابل فهم است و حتی خود مکاشفه کننده ها نیز با همدیگر تفاوت تشکیکی ندارند بلکه درگیری و نقض و ضدیت ظاهری و باطنی دارند، یکی دیگری را خوک میبیند، آن یکی او را سگ. اگر فرضا تشکیک را بپذیریم، با این حال نشانه ی نقص و کمال که هست. اگر نقص و کمال را بحث کنیم، فهم این نقص و کمال اگر قبل از پذیرشِ گزاره های آن عارف باشد عقلانی و انسانی است، اما اگر بگویید فهمِ همان وحی اکمل نیز مشروط ست به اینکه گزاره های آقای الف را بپذیری و نه گزاره های آقای ب را، باز از کجا معلوم منی که ناقص تر از هر دوی آن دو نفر باشم، به وسیله ی عینک ناقص فرد ناقص تر، گزاره های وحی را یا اکمل را ناقص یا خطا تفسیر کنم و نتیجتا آقای اکمل را ناقص تر فرض کنم. لذا چاره ای از رجوع ابتدایی به همان وحی نیست، و چاره ای از حجیت ظاهر نداریم، و این تنافی با فرض وجود بطن و تاویل ندارد که باز همان وحی، صاحب تاویل و تفسیر و معیار صدق و کذبش را به ما میدهد، با این تفاوت که در نگاه شما، فرد ناقص تر میتواند اکمل معرفی گردد اما در روش عقلانی و انسانی، فرد اکمل کشف شده و معیار برای انقص قرار میگیرد. پس بر مبنای حضرتعالی که میتوانید وحی را خلاف و متباین و متضادِ ظاهرش ترجمه و تفسیر کنید سنگ روی سنگ بند نمیشود که هیچ، هر کسی می تواند تفسیر خودش از قرآن را ارائه کند، و به این روش نص وحی را که معیارست تغییر دهد، سپس خود را اعرف عارفان بنمایاند. این دور ست جناب استاد. دور است و دور است و دور... تمنا دارم از کپی کردن نامه ی گورباچوف نیز صرف نظر کنید که ایراد به خویش را مجدد تقویت میکنید و نتیجه همینست که شاهدید .
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این موارد بسیار بیش از حرفها است که در این میدان بتوان از آن گفتگو کرد. موفق باشید
با سلام! وسوسه ای که شیطان در انسان انجام میدهد آیا این وسوسه به شکل حضوری است یا حصولی؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو حالت، بعضاً شیطان در خیالات ما وسوسه میکند و بعضاً در عقل ما مفاهیم غیر واقعی را واقعی جلوه میدهد. موفق باشید
سلام و وقت بخیر: میخواستم نظر جنابعالی را در مورد تعطیلی شنبه ها بدانم؟ این نظر آیت الله حعفر سبحانی: مخالفت قاطع آیتالله سبحانی با تعطیلی روز شنبه؛ تجدید نظر شود. بسم الله الرحمن الرحیم محضر محترم نمایندگان مجلس شورای اسلامی - دام تاییداتهم با اهداء سلام، موفقیت همگان را از خداوند متعال خواهانم. تصدیق میدهد؛ تعطیلی روز شنبه که در مجلس به تصویب رسید از لحاظ داخلی و خارجی قابل ملاحظه است. از لحاظ خارجی: در چنین روزهایی که دشمن صهیونیست فزون از هفت ماه، به نسل کشی پرداخته و هزاران شهروند غزه را به خاک و خون کشیده است آیا صلاح است در چنین شرایط روز تعطیلی دشمن که شنبه است، در جمهوری اسلامی ایران نیز به رسمیت شناخته شود. دنیای خارج که چشمانشان به ایران اسلامی باز است در این مورد چگونه داوری میکنند و آیا این نشانه غلبه فرهنگ غربی نیست؟ از نظر داخلی: ۱. استدلال آقایان بر تعطیلی روز شنبه با منطق آنان همخوان نیست میگویند: «اقتصاد ایران با اقتصاد جهان پیوند ناگسستنی دارد باید کاری کرد که بیشترین روزهای هفته، این پیوند بر قرار باشد» این سخن بسیار منطقی است ولی دلیل بر تعطیلی روز شنبه نمیشود، چون در چنین روزی دنیای خارج نیز تعطیل است. این منطق ایجاب میکند که روزهای پنجشنبه که روز کاری بوده، بیشترین فعالیت را داشته باشد که دنیای خارج نیز فعال است؛ آقایان به جای اصلاح علت سراغ معلول رفتهاند و سبب آن این است که میخواهند تعطیلی هفته از یک روز به دو روز افزایش یابد. و مسئله ارتباط با خارج در درجه دوم است. ۲. در خمیره هر ایرانی روز شنبه روز کاری است، مصوبه مجلس بر تعطیلی شنبه، شنا بر خلاف مسیر آب است و اگر هم اقلیتی تعطیل کنند اکثریت از آن پیروی نمیکنند و این سبب میشود که در جامعه دو دستگی پدید آید که ضرر آن کمتر نیست. ۳. سالهاست که بر اثر یک رشته تبلیغات، روز پنجشنبه حالت تعطیلی به خود گرفته و با تصویب تعطیلی روز شنبه، شمار تعطیلی هفته به سه روز خواهد رسید و با بحران تولید که کشور با آن روبروست کاملاً در تضاد است. ۴. در اصل ۱۷ قانون اساسی، تکلیفِ تعطیلی هفته روشن شده است : «تعطیلی رسمی هفتگی روز جمعه است». باز در این مورد ملاحظاتی است، به همین مقدار بسنده شد امید است تجدید نظر شود. ✍قم ، جعفر سبحانی ۲۸ اردیبهشت. اگر شما هم در کلیت مخالف این طرح هستین جسارتا چرا از شما مطلبی در این مورد قبل و بعد در کانال مطالب ویژه منتشر نشده؟ بخصوص با توجه به ضربه مهلکی که به رشد تولید وارد میکند و در نهایت تورم وارد میکند. با تشکر - التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته این شأن چهرههایی مانند آیت الله سبحانی است که اینطور موضعگیری کنند و به نظر بنده نکات خوبی را مطرح فرمودهاند و فکر نمیکنم سخنان و یا موضعگیریهای امثال بنده نقشی در تصمیمگیریِ شورای نگهبان داشته باشد. موفق باشید
سلام علیکم حاج آقا: حضرت آیت الله جوادی آملی نقل می کردن که یک پیرمرد روحانی بوده، گفته بودن که یکی از ابیات جناب شهریار در شعر علی ای همای رحمت ناقص هست و کامل تر و لطیف تر از این باید گفته می شد. گفتن کدام بیت؟! گفت بیت ِ: برو ای گدای مسکین در خانه علی زن / که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را. گفتن اینکه خیلی بلند و لطیفه! گفت: نه! گفتن لطیف ترش را بگو. گفت: مرو ای گدای مسکین تو درِ سرای مولا / که علی همیشه می زد در خانه گدا را! استاد، بالاخره بریم درب خانه مولا علی یا نریم؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید به درِ خانه آن عزیز از جان عزیزتر که همه معنای انسانیت ما میباشد، رفت و البته او نیز با آغوش باز به استقبال ما میآید. موفق باشید
سلام استاد عزیز: وقت شما بخیر. ما یه گروه در تلگرام داریم قبلا هم بارها مزاحمتون شدم یک برنامه برای اعضا در نظر گرفتیم چله ترک گناه. چله دعای عهد. ختم قرآن چهل روز تا نیمه شعبان - برنامه دومش هم بعدا اعلان می کنیم چهل روز تا عید فطر دو سه جا دعوت دادیم پیام رو در گروه هم ارسال کردیم، شکر خدا الان نزدیک ۴۰ نفری عضو شدن برنامه بانی شخصی نداره این لینک: https://t.me/qh_channel/2343 استاد بزرگوار شما چرا از این کارها نمی کنید، حتی اگه علاقه ندارین به اسم خودتون انجام بدین بگین یک نفر از دوستانتون برنامه رو در سایت تون یا کانال هاتون بگذاره (مثلا همین کانال مطالب ویژه) افراد علاقمند عضو بشن، خیلی ها فقط منتظر یک تلنگر هستن، تا اصلاحی انجام بدن، در جماعت هم که برکت هست، فرصت هم هست اسباب جمع داری و کاری نمیکنی
باسمه تعالی: سلام علیکم: درضمن اینکه کار شما را در جای خود کار خوبی میدانم ولی به نظر میآید اگر افراد به خوبی با معارف الهی آشنا گردند، هر کدام جهانی خواهند در تاریخی که با انقلاب اسلامی گسترده شد به همان معنایی که حضرت امام در وصف رزمندگان فرمودند: «آنان ره صد ساله را یک شبه طی کردند». موفق باشید
سلام استاد: چرا من اینقد تنبلم!؟ بدنم برا روحم سنگینه. ۳۸ سالمه همش خواب. استاد میشه خواهش کنم التماس کنم برام استغفار بخونین. میگن دعای کسی برا دیگری میگیره.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه معرفت خود به حقایق را عمیقتر کنیم، برکات عبادات ما بیشتر میشود و شوق زندگی در امورات معنوی و زیبا در ما رشد میکند. در این رابطه خوب است خود را به مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و سپس «برهان صدیقین» و بعد از آن به شرح کتاب «آداب الصلواۀ» از حضرت امام خمینی بپردازید. موفق باشید
با سلام خدمت استاد معظم و پدر مهربانم: ببخشید در مورد یکی از اساتید علوم قرآن و حدیث در دانشگاه، ما کلاس تفسیر داریم با ایشون در مورد یک موضوعی گفتند که به تفسیر آقای رفسنجانی مراجعه کنید و من به ایشان گفتم که با وجود تفسیر المیزان و تفسیر آیت الله جوادی آملی نیازی به تفسیر ایشان نیست و ایشان گفتند ما از هر کسی میتوانیم علم یاد بگیریم، پیرو این حدیث پیامبر که فرمودند اطلبوا العلم ولو بالصین، خواستم لطف کنید برای ایشون چگونه توضیح بدهم که آن تفسیر، جایگاهی در بین علمای ما ندارد. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بحث در این مورد مفصل است و هرجا علمِ حقیقی در میان باشد باید به آنجا رجوع کرد حتی اگر آنجا چین باشد و آموزههای متعالی امثال لائوتسه. ولی اندیشههای آقای هاشمی کاملاً پوزیتیویستی و سطحی است و ساحت قرآن را تا سطح معادلات جهان مدرن تقلیل میدهد. به همین جهت انسانهای سطحی حضور خود را در آن نوشتهها احساس میکنند. در حالیکه قرآن آمده است ما را بالا ببرد نه آنکه وسیلهای باشد برای توجیه علم مدرن که نسبت به ابعاد متعالی انسان در غفلت است و در همین رابطه آیت الله جوادی مکرراً میفرمودند دست خود را به قرآن بدهید و بالا روید، نه آنکه پای قرآن را بگیرید و پایین بکشید. موفق باشید
باعرض سلام خدمت استاد: با شروع پاییز دچار نوعی افسردگی و بعضاً شیدایی میشوم، و به تجربه آموختهام بیشتر تصمیمات اشتباه و احساسی را در پاییز و زمستان گرفته ام و بیشتر میل به پناهگاه عاطفی را نیازمندم، تشکر از راهنماییهای جنابعالی.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه بیشتر خود را با معارف الهی مأنوس کنیم، بهتر و بیشتر میتوانیم از این موارد عبور کنیم. موفق باشید
سلام: خسته نباشید استاد. اگه بخوایم دانشگاه فرهنگیان خدمت شما باشیم امکان و فرصتش رو دارید؟ حالا یا جلسه عمومی یا سیر یا دوره
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه شرایطم طوری نیست که بتوانم خدمت عزیزان باشم. موفق باشید
سلام. سه سوال دارم. ۱. منظور از انسان ناسپاس چیست که خداوند هیچ انسان ناسپاس و گناهکاری را دوست ندارد؟ بقره ۲۷۶. ۲. آیا گیاهان احساس تشنگی را حس میکنند؟ ۳. آیا راسته که تفکر مثبت باعث جذب چیزای خوب میشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. انسانی که نسبت به الطاف الهی مانند شریعت اسلام و قرآن مبین و اولیای معصوم بیتفاوت باشد، انسانِ ناسپاسی است. ۲. باید اینطور باشد. زیرا گیاهان نیز دارای نفس نباتی هستند. ۳. این واژهها بیشتر، روانشناسانه است برای آنکه انسان حال خوبی پیدا کند. در حالیکه معارفی مانند «معرفت نفس» ما را به حضوری غیر قابل تردید میرساند. موفق باشید
سلام: وقتتون بخیر. عذر میخوام. یک سوال داشتم از خدمتتون. خوانندگی برای خانم ها از نظر رهبر چه حکمی داره؟ یجا خوندم نباید موجب تحریک شهوت بشود اما از کجا باید بفهمیم موجب شهوت میشود یا خیر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود انسان رویهمرفته تشخیص میدهد که فضا، فضای تحریک شهوات است و یا فضای تذکر به محتواهای آن موسیقی. و رهبر معظم انقلاب میفرمایند در جایی هم که شک داریم، حمل بر حلّیّت بکنیم. موفق باشید
سلام و آرزوی سلامتی خدمت استاد عزیز حاج آقا طاهرزاده: حاج آقا میخواستم بدونم از بین بردن و کشتن پشه ها که نیش میزنند و مگسها که خیلی هم در منطقه ما زیاد هستند و اذیت میکنند گناه دارد و در آن دنیا باید جوابگو باشیم؟ یا اینکه کشتن پشه هایی که موجب آزار و اذیت میشوند مثل موش، مگس و پشه اشکال ندارد و سال گذشته در برنامه زندگی پس از زندگی ماه رمضان فردی که دم موشی را گرفته بود و پرت کرده بود بیرون خانه در عالم برزخ همینطور که موش به زمین میخورد و پرت میشد آن شخص هم در فشار و سختی بود و اگر نباید آنها رو از بین ببریم با جانوران و حشرات موزی که خیلی هم اذیت میکنند و بیماری زا هستند چکار کنیم؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! حیوانات آنجایی که از مسیر طبیعی خود وارد زندگی انسانها میشوند میتوان آنها را به نحوی از صحنه زندگی بیرون راند. ابن عباس میگوید: «پیامبر (ص) از کشتن هر جاندارى نهى فرمود، مگر حیوانى که آزار [و آسیب] برساند» از امام موسی بن جعفر (ع) در مورد کشتن مورچه سؤال شد؛ ایشان فرمودند: «مورچه را نکشید، مگر اینکه موجب اذیت و آزار شما گردد». و احتمالاً بر همین مبنا گفته میشود: «اقتلوا الموذی قبل ان یوذی»، حیوان موذی را قبل از اینکه آزار برساند، بکشید. موفق باشید
سلام استاد گرامی سؤالی داشتم راجع به این روایت حضرت رسول (ص) قسمتی که میفرمایند ای ۶۰ ساله ها زراعتی هستید که هنگام درو رسیده. لطفاً بفرمایید منظور حضرت رسول چه بوده؟ ارشادالقلوب جلد ۱صفحه۳۲ و قَالَ النَّبِيُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ مَلَكاً يَنْزِلُ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ يُنَادِي يَا أَبْنَاءَ الْعِشْرِينَ جِدُّوا وَ اجْتَهِدُوا وَ يَا أَبْنَاءَ الثَّلَاثِينَ لَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا^ وَ يَا أَبْنَاءَ الْأَرْبَعِينَ مَا ذَا أَعْدَدْتُمْ لِلِقَاءِ رَبِّكُمْ وَ يَا أَبْنَاءَ الْخَمْسِينَ أَتَاكُمُ النَّذِيرُ وَ يَا أَبْنَاءَ السِّتِّينَ زَرْعٌ آنَ حَصَادُهُ وَ يَا أَبْنَاءَ السَّبْعِينَ نُودِيَ لَكُمْ فَأَجِيبُوا وَ يَا أَبْنَاءَ الثَّمَانِينَ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ وَ أَنْتُمْ غَافِلُونَ ثُمَّ يَقُولُ لَوْ لَا عِبَادٌ رُكَّعٌ وَ رِجَالٌ خُشَّعٌ وَ صِبْيَانٌ رُضَّعٌ وَ أَنْعَامٌ رُتَّعٌ لَصُبَّ عَلَيْكُمُ الْعَذَابُ صَبّاً.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» فرمودند: خداوند فرشته اى را آفريده و هر بامداد مى آيد و فرياد مى زند: اى افراد بيست ساله تلاش و كوشش كنيد و اى سى ساله ها زندگى دنيا شما را فريب ندهد و اى چهل ساله ها براى ديدار خدا چه چيزى آماده كرده اید؟ و اى پنجاه ساله ها خطر به بالاى سرتان رسيده است و اى شصت ساله ها نزديك است از دنيا برويد و اى هفتاد سالگان شما را ندا مى كنند، و شما غافليد، سپس مىگويد: اگر بندگان اهل طاعت و مردان فروتن و كودكان شيرخوار و حيوانات بىگناه، نبودند، عذاب بر سرتان فرو مىريخت.»
به افرادی که وارد ۶۰ سال شدند متذکر میشوند که باید نسبت به جهان ابدی، خود را آماده کنند و نمونه آن وجود مقدس خود حضرت که در ۶۳ سالگی رحلت کردند. به این معنا که پس از ۶۰ سال انسان باید خود را باید برای جهان دیگر آماده کند. موفق باشید
با سلام حضرت استاد: در رابطه «من» با «محیط» ردیف تقدم و تأخر با کدام یک است؟ البته این در راستای دغدغه حضرات و بزرگان و از جمله جناب خودتان، مبــنی بـر عینی سازی مسائل مهم و فرهنگی و فلسفی و فقهی و روایی و کلامی است. بنظرم دقت در این مسأله ازاین جهت مهم است که جایگاه انقلاب اسلامی و ولایت فقیه و در نسبت با هر «من» مشخص میشود. مثلا، اینکه مرز میان «من» و «محیط» دقیقا کجاست؟ مرز میان من و انقلاب اسلامی از کدام و درکدام حیطه است؟ در سخنـان ارزشمنــد چندین ساله حضرتعالی انصافاً «نسبــت» میان «من _انقلاب» به زیبایی مشخص میشود، اما مرز ممیز ما بین این دو، بنظرم جای توضیح بیشتر دارد، بنده یک اشتباهی که بشخصه بدان دچار بودم این بود که مثلا جسم و فکر و حس و... خودم را جزء من خودم می انگاشتم، درحالیکه اگر تأمل میکردم، معلوم بود که منِ من، حس و فکر و جسمم نبود، لـوازم این تفکر اشتباه این بود که ما به حس ها و فکرهای خود اصالت قائل میشویم و اینجاست که دچار منّیت میشویم و از طرفی نمیتوانیم خود را در منظر حس و فکر و جسم خود بشناسیم.. هاکذا در مسأله من و انقلاب.... اگر من، انقلاب را در من خود نشناسم، دچار یک ترس و حزن و خوف دروغین خواهم شد، چرا؟ چون وجه انقلابی خود را نمیبینم، و اگر وجه انقلابی نمایان نباشد انسان همیشه ترس از دست دادن دارد، وارستگی نخواهد داشت، در موضع حفظ شرایط خواهد بود نه در موضع حرکت متعالی. و این حاصل عدم تمییز مرز من و انقلاب است آیا حضرتعالی در این راستا برای امثال من توضیحات اضافی تر پیشنهاد دارید؟ یا اگر اشتباهی در نگرش هست، اصلاحاتی دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف، حرف درستی است بخصوص که نسبتی بین درک وجود خود و تاریخی که در آن هستیم، در میان میباشد. اگر تفکر، تاریخی است از آن طرف هم تفکر در «وجود» است و هر اندازه انسان بتواند در نسبت خود با تاریخ به عنوان ظهور «وجود» در آن مرحله که ما در آن مرحله از «وجود» حاضریم، حاضر باشد؛ نسبت او با خودش که بیارتباط با تاریخ به آن معنایی که عرض شد، نیست؟ بیشتر خود را درک کرده است. عرایضی که در مباحث «انقلاب اسلامی، انتظار و وارستگی» می شود که مواجهه نگاه هایدگر و صدرا نسبت به «وجود» انسان است إنشاءالله میتواند روحی را در مخاطب بوجود آورد تا «خود» را بخواند و نه «خود» را بفهمد. موفق باشید
سلام. خسته نباشید: نمی دونم چرا سالهاست برای هیچ زیارتی طلبیده نمیشم. هر بار اقدام می کنم، در آخر نمیشه. اینبار مشهد جا گرفتیم، بلیط قطار تهیه کردیم، در کمال ناباوری قطار خراب شد و همه چی کنسل شد و نتونستیم بریم و جامون رو هم از دست دادیم دنبال راهکاری که طلبیده بشم نیستم. دنبال اینم که بدونم کجا رو خطا رفتم که ائمه ی بزرگوار از حضور من کراهت دارن. با دلشکستگی مینویسم. منم سرشار از گناهم. خودم میدونم. ولی آیا همهی کسانی که میرن کربلا و مشهد بی گناهن؟ انصاف نیست بدون این که مشکلم رو بدونم مجازات شم. الان دیگه به وضعی افتادم که دیگه از خودم متنفرم و قلبم هم نسبت به زیارت سرد شده.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد چیزی نمیدانم ولی خوب است انسان همواره راضی به رضای خداوند باشد و هرگز در چنین پیشامدهایی مأیوس نباشد به همان معنایی که حضرت سجاد «علیهالسلام» در آخر دعای شریف ابوحمزه اظهار میدارند: «اللّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ إِيماناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبِى، وَيَقِيناً حَتّى أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ يُصِيبَنِى إِلّا مَا كَتَبْتَ لِى، وَرَضِّنِى مِنَ الْعَيْشِ بِما قَسَمْتَ لِى، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ،». موفق باشید
سلام: ببخشید کلاس های اخلاق استاد کی ها است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: دوشنبه شبها بعد از نماز عشاء در مسجد خدیجه کبری «سلاماللهعلیها». موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/13092
سلام علیکم استاد: درنظر داریم یکی از کتابهای شما رو برای اجرا مسابقه کتابخوانی در سطح دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انتخاب کنیم. آیا موافق این کار هستید؟ و اینکه توصیه شما برای اولین دور، کدام کتاب هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به خودتان دارد که چه کتابی را موضوع و مسئله این نسل میدانید. پیشنهاد ما کتاب «آشتی با خدا» میباشد. موفق باشید
با سلام بر استاد عزیز: دیشب چهارشنبه مبحث صوتی در مورد شرح ماه رجب بود گوش دادم کیف کرده بودم در مورد توحید صفاتی و افعالی و توحید ذاتی گفتید و در مورد مراقبه و در مورد ظهور اسما الهی در ماه رجب که دیگر حجاب نیست بین بنده و خداوند متعال. توفیق شد قبل سحر بیدار شدم در مورد مباحث که فرمودید فکر کردم از خداوند متعال در خواست مکرر دارم که توحید ذاتی و صفاتی خواستم. فکرم مشغول بود و نیت روزه کردم صبح اذکار که در مفاتیح الجنان بود گفت و صبح خوابیدم و ذکر استغفار در حین که دراز شده بودم می گفتم... التماس دعا دارم از شما
باسمه تعالی،سلام علیکم: به امید اینکه حضور بیشتر ذیل نور ولایت داشته باشید تا بهشتها در مقابلتان گشوده شود. نبات، که چیزی نیست. از انس با قرآن و روایات غافل نباشید. موفق باشید
با عرض سلام و خدا قوت: لطفا در مورد برگزاری کلاسهای حضوری لب المیزان (فطرت انسان و ...) راهنمایی بفرمایید. چه روزها و در چه مکانی برگزار میشه؟ چگونه میتونیم ثبت نام کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم منظورتان کدام کلاسها است؟ زیرا با چنین عنوانی کلاسی نداریم. بحثها بیشتر همان مباحثی است که در شنبه شب تحت عنوان بحثهای قرآنی و دوشنبه شب در رابطه با مباحث اخلاقی میشود. که برای عموم آزاد است. موفق باشید
زمانه در حال عوض شدن است و شواهد، گویای ورق خوردن تاریخ جدیدی در سراسر دنیاست، جریان حق که امروز از آن به جبهه مقاومت یاد میشود اگر بنا دارد نقش کلیدی و اصلی را در این تورق تاریخ بازی کند نیاز به بودنی ماورای بودن های معمولی دارد لذاست که مردان الهی وقتی مشاهده میکنند که در این تنگنای مادی بدن، توانایی هایشان محدود شده است به سمت مرگ پرواز میکنند و آن را در آغوش میکشند و جسم خود را به او میسپارند و در عوض حیاتی برتر و فراتر از حیات طبیعی را به دست می آورند تا بتوانند در گستره ای وسیع بدون هیچ محدودیتی نقش اثرگذار و تاریخی خود را انجام داده و تاریخ را به نفع جریان حق ورق بزنند. لذا اگر از دریچه ی مبانی معرفتی به مسئله شهادت نگاه کنیم خواهیم دید که این دشمن نیست که مردان الهی را از بین میبرد بلکه این دست خداست که در آستین مردان الهی به پاکسازی تاریخ از جریان باطل دست زده است. ما نباید صرفا اسیر تحلیل های مادی امنیتی، سیاسی و نظامی بشویم، بلکه باید به ندای بی صدای حق گوش فرا دهیم که میفرماید باطل به حتم رفتنی است. قطعا و یقینا شهید هنیه از اسماعیل هنیه برای دشمن احمق خطرناک تر است و آنها این را نمیفهمند و خدا را باید شکر گفت که نمیفهمند که با دست خود، خود را به هلاکت می اندازند هماگونه که شمر و ابن سعد و ابن زیاد و خولی و حرمله و سنان و ... خود را هلاک کردند. باور دارم که اکنون ارواح متعالی و مطهر شهدای جبهه مقاومت کنار هم گردآمده اند تا با امدادهایی ماورای کمک های نظامی، شر صهیونیست خبیث را از سر دنیا کم کنند ان شاءالله.
باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً همینطور است که شهادتِ مردان الهی همیشه عامل پاکسازی تاریخ از جریانهای باطل بوده است. به این فکر کنید که شهادت آقای اسماعیل هنیه در ایران و نمازی که حضرت آقا بر پیکر مبارک ایشان اقامه کردند و تشییعی که پس از آن انجام شد؛ چه استعداد پنهانی بزرگی را در نسبت ما با جریان اهل سنت پیش آورد و چگونه تبلیغات دشمنان اسلام و منافقان را که سعی بر تقابل شیعه و سنی داشتند، خنثی نمود. چه کسی باور میکرد که عالِمی از علمای شیعه بر پیکر عالِمی از علمای اهل سنت نماز بخواند؟!!! راستی! اگر این شهادت، در ایران انجام نشده بود، چنین انعکاسی در جهان و بخصوص در جهان اسلام در رابطه با یگانگیِ شیعه و سنی پیش میآمد؟ و آیا آن نماز و آن تشییع، افقی نورانی و گشودهای را برای عبور از همه جبهه استکبار در جهان اسلام به ظهور نیاورد؟ چه اندازه باید در شخصیت شهید اسماعیل هنیه خلوص در میان باشد که شهادت او تا این اندازه برکات به همراه داشته باشد. در حالیکه بنا به گفته قرآن که میفرماید: «نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ مَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ» مرگ هرکس از قبل تعیین شده است، ولی خوبمردن و تا این اندازه مؤثربودن، مربوط به خلوص خود انسان میباشد. البته حرف در این مورد بسیار است باید به معنای حضور تاریخی که با انقلاب اسلامی آغاز شده، بیش از آن فکر کرد، و از حماقت دشمنانمان نیز باید حیرت نمود. موفق باشید
ببخشید وقت شما را بارها گرفتم لطفا حلال کنید، این در مورد یکی از پرسش هاست و در جواب آن فرد نوشته ام اگر وقتتان گرفته میشود لطفا نخوانید و حلال کنید https://eitaa.com/lobolmizan/16618 مربوط به سوال شماره ۳۷۷۶۰ کلاس موسیقی اصلا نروید، متاسفانه اکثرا دانا به حرام و حلال نیستند و گرفتار حرام میشوید، کار با آلات موسیقی بعد از مدت ها میتواند سبب غلبه سودا یا صفرا شود و اگر ادامه دار باشد امکان ابتلا به سرطان بالا می رود و در کوتاهی عمر هم نقش دارد. حتما موسیقی را حذف کنید و گوش ندهید و سعی کنید مدتی با گوشی کار نکنید، فیلم و سریال نبینید، و وقت خود را صرف مطالعه کتاب های مفید، و یادگرفتن حرفه ای مفید کنید، موسیقی مخصوصا حرام آن می تواند حالت اعتیاد ایجاد کند، همین حالت اعتیاد ترک آن را سخت یا مشکل میکند، اما اگر ادامه دار باشد علاوه بر آسیب روحی روانی و جسمی، بر تمرکز و حافظه اثر مخرب دارد، و ممکن است فرد سلامتی خود را به راحتی دوباره نتواند برگرداند، حتما کنار بگذارید و ادامه ندهید، از محیط گناه و فکر به گناه فاصله بگیرید و وقت و تمرکز خود را سعی کنید صرف مطالعه کتاب های مفید مثل آثار شهید مطهری، آیت الله حق شناس، کتاب های شهدا، کتاب های پیشنهادی حضرت آقا و شهید سلیمانی و... کنید، حتما امربه معروف و نهی از منکر را یادبگیرید و در جامعه انجام بدهید میتوانید بطور رایگان در سایت ستاد امربه معروف دوره مجازی را ثبت نام کنید، یا از طریق موسسه موعود که امکان ثبت نام رایگان هست اقدام کنید به این طریق: ارسال عدد ۳ به ۳۰۰۰۱۹۱۶ نماز را اول وقت بخوانید، سعی کنید واجبات را انجام بدهید و از حرام ها دوری کنید، نگاه خود را کنترل کنید، و سعی کنید با قرآن و صحیفه سجادیه انس داشته باشید کتاب بهشت جوانان را میتوانید درباره موسیقی مطالعه کنید، البته فقط بخش هایی از آن در مورد موسیقی است، من موردی سراغ دارم که مدتهای زیادی آهنگ گوش میکرد و حجاب و بعضی موارد دیگر را رعایت نمیکرد، تا مشکل اعصاب و روان و روحی شدید گرفت و سال هاست مشغول درمان است، موردی هم با بیماری تیروئید و غلبه سودا و مشکلات دیگر و افسردگی و... سراغ دارم که البته هردو مشغول درمانند و خیلی وقت است موسیقی گوش نمیدهند و اصلا نمیخواهند گوش کنند و خیلی از آن ضربه دیدند، حتی حافظه و تمرکزشان، یکی از آنها که متنفر شده، رعایت نکردن حلال و حرام روی اخلاق، سلامت روح و روان و جسم و خیلی موارد دیگر اثر مخربی دارد، حتی امکان غلبه و مشکلات ماورایی هم وجود دارد، حتما سعی کنید کار و تلاش و مطالعه و فعالیت های دیگر حتی کارِ خانه را انجام بدهید و فکر خود را از موسیقی فاصله بدهید و مقاومت کنید، تغذیه خود را سالم کنید و طب اسلامی را سعی کنید رعایت کنید و درباره آن مطالعه کنید، گاهی ورزش کنید، سعی کنید مواردی که استعداد و علاقه دارید و مفید برای خودتان و جامعه هستند را شناسایی کنید و به آنها بپردازید، اکثر موسیقی ها چه خارجی چه ایرانی حرام و بسیار مضرند، میتوانید در اوقات فراغت وقت خود را صرف گوش کردن به سخنرانی ها و محتواهای تبیینی مفید کنید (مثل استاد پورازغدی، شیخ قمی، استاد راجی)، کتاب های متنوع و مفید مطالعه کنید مثلا تاریخ، تفسیر، اخلاقی، احکام، کتاب های مربوط به شهدا، و مثلا یادگیری زبان عربی اگر علاقه دارید، اگر نه حفظ قرآن و یادگیری برخی مفاهیم آن که به درک معنی و مفهوم کمک کند، حتما پیاده روی اربعین ان شاءالله بروید، ذکر لا اله الّا الله برای تمرکز خیلی خوب است، کتاب سه دقیقه در قیامت را مطالعه کنید، یاد مرگ و رفتن به قبرستان مخصوصا بین الطلوعین خیلی خوب است، سعی کنید بیشتر یاد مرگ باشید. از مواضع گناه یا آنها که خوف گناه دارید دوری کنید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی در کنار سؤال و جواب شماره 37760 . موفق باشید
سلام: در آستانه ماه مبارک رمضان حدیثی پیشکش حضور عزیزان. درتفسیر المیزان علامه طباطبایی رحمت الله علیه در بحث روایتی در معنای (حق تلاوت قرآن) آورده اند: در ارشاد دیلمی از امام صادق علیه السلام روایت کرده که در ذیل آیه «الذین اتیناهم الکتاب یتلونه حق تلاوته» (۱۲۱ بقره) فرموده : آن را شمرده شمرده می خوانند، و در معنای آن تدبر نموده، به احکامش عمل می کنند، وبه وعده هایش امید می بندند، و از تهدیدهایش می هراسند، و از داستانهایش عبرت می گیرند، اوامرش را بکار بسته، نواهیش را اجتتاب می کنند و بخدا سوگند، معنای حق تلاوت این است. نه اینکه تنها آیاتش را حفظ کنند، و حروفش را درس بگیرند و سوره هایش را بخوانند و بندبند آن را بشناسند که مثلا فلان سوره ده یکش چند آیه و پنج یکش چند است. و بسیار کسانی که حروف آن را کاملا از مخرج ادا می کنند، ولی حدود آن را ضایع می گذارند، بلکه تلاوت به معنای تدبر در آیات آن، و عمل به احکام آن است همچنانکه خدای تعالی فرموده: «کتاب انزلناه الیک مبارک لیدبروا آیاته» کتابی است مبارک که به تو نازل کردیم، تا در آیاتش تدبر کنند. التماس دعا از استاد عزیز وهمه بزرگواران.
باسمه تعالی: سلام علیکم: معنای تلاوت قرآن در فضای «حقّ تلاوته» حدّاقل به این معنا می باشد که متوجه باشیم آیات قرآن چه افقی و چه حضوری را در مقابل پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» - آن کاملترین انسان- گشود تا عالَمی خاص برای آن حضرت پیش آمد. ما نیز آن حضور و آن عالَم را در مواجهه با قرآن میتوانیم مدّ نظر قرار دهیم و به «لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ» فکر کنیم که چگونه میتوان به امری و حضوری عمیقتر از معنای ظاهریِ قرآن اندیشه کرد، امری که در این ماه مبارک رمضان، جوابگویِ نیاز امروزین ما باشد. موفق باشید
سلام: هدف داشتن و نعشه بودن. ساختن آینده مهم است باید برویم و در پی هدفمان باشیم، هدفم، هدفت. اما به نظرم آینده است که هدف را میسازد. به قول بزرگان باید فعل خواستن را صرف کنیم. امیدم شده توانمدی خود هویت باید داشت. حال خراب باید داشت. پناه میبرم به نوشتن، مینویسم با خون تا سرخی اش بنشیند بر هفت آسمان و بالا بیاید از بر دریای حکمت، میخوانم تا برسد به گوش مرغ های عشق. برخی از مواقع از هم سن و سال هایم میشنوم اپلای کردن را، چرا باید در کشور ماند، چه اهمیتی دارد، به راستی که اهمیتی ندارد زیرا خداوند برای تحقق اراده خویش نیازی به من ندارد و هرچه هست برای من است. اون هایی که توانستن میخزن توی غار دلشون و اون هایی هم که نتوانستن مجبور به معامله می شوند. حرف از گرانی حقیقت زدم آری در این قرن پانزدهم هجری آنقدر گران شده و خاک این سیاره را مبتلا ساخته که خون جوانمردان و پاک دلان بر آن حلال است، که پیکرهای دلیر مردان خدا رفتن بر زیر تانک های زرهی و آهنین شیطان ظلم و ستم برش آسان شده. شیشه ی شیرم پر شده و دغدغه ای ندارم میمکم تا تمام که شد اما تا کی ادامه یابد؟ من نوزادم مادر میخواهم محبت میخواهم عشق میخواهم. هر بار با به دست گرفتن شیشه ای از شیر دلم را خوش می کنم و میمکم و هر لحظه به جلوی چشمانم می آید کابوس روزهای خیال راحتم را به گور رفتنم را به فنا رفتنم را، لاف های ذهنم شده تصویری از شکستی حقیرانه، دارم فیلم خودم را بازی میکنم که کا گردانش شیطان است و نویسنده اش خدا، تئاتر بازی میکنم کمدی بازی میکنم و سودش هم از فروختن خود به بیابان هایی که نعره های آتش از آن بالا می زند بدست می آورم، ساکن شهر رویاهایم با پوشش روز مرگی با بوی پروراندن تن در خاک هایی که گرمند در یخبندان زمستان. (آه خدایا به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را. صدايي نيست الا پت پت رنجور شمعي در جوار مرگ. ملول و با سحر نزديك و دستش گرم كار مرگ. وز آن سو ميرود بيرون، به سوي غرفه اي ديگر. به اميدي كه نوشد از هواي تازه ي آزاد. ولي آنجا حديث بنگ و افيون است. از اعطاي درويشي كه مي خواند: جهان پير است و بي بنياد، ازين فرهادكش فرياد) در سکوت هیچ و نیستی فرو میروم. صدای آه و ناله کسانی است که قلبشان سنگ شده و جریانی در آن دیده نمی شود، آری درست است خودم هستم و صدای کر بودن، الان لذت بخش است آهنگ زیبایی دارد. (بيا ره توشه برداريم. قدم در راه بگذاريم. كجا؟ هر جا كه پيش آيد. به آنجايي كه مي گويند روزي دختري بوده ست كه مرگش نيز چون مرگ تاراس بولبا نه چون مرگ من و تو، مرگ پاك ديگري بوده ست. كجا؟ هر جا كه اينجا نيست) ( لحظه ي ديدار نزديك است. باز من ديوانه ام، مستم. باز مي لرزد، دلم، دستم. باز گويي در جهان ديگري هستم. هاي! نخراشي به غفلت گونه ام را، تيغ هاي، نپريشي صفاي زلفكم را، دست و آبرويم را نريزي دل اي نخورده مست لحظهي ديدار نزديك است) آسمان بارانش گرفت، بارید و بارید. تیرها روانه شدند به سمت علی اصغر ها. کودک های شش ماهه را خداوند قربان شان رفته آنها را خریداری کرده، خونشان با اشاره حسین ابن علی ابرها را سرخ میکند. شمرها برای ریسدن به اهدافشان خنجر بر گلوی فرزند خدا می فشرند. عمرها برای ملک ری در برابر جهان هستی لشکر میکشند. باران میبارد نه طلوع پیداست نه غروب، قلم ها برای نوشتن مقتل به دست گرفته میشود قلم چه روان است خودش راه خودش را میداند وقت را تلف نمی کند باید بنویسد هرچه سریع تر هرچه بهتر. بی بی زینب شروع میکند بدون فوت وقت حادثه روایت میکند این گنجینه عظیم کربلا را حراج میکند برای جلوی صف و چقدر گران است برای آنهایی که دیر رسیده اند. آنقدر گران است که محسن حججی ها برای حک شدن اسمش در لیست یاران حقیقت سر میدهند. اگر ترس همان چیزیست که شیطان برش خلافت می کند و اگر نترسیم جایی هم برای او نمی ماند. با فرستادن این متن دردم تمام میشود. درد و دل های بی پایان ...
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخن از گرانی حقیقت گفتید. کاملاً قضیه از همین قرار است، زیرا حقیقت همانند نور، از یک جهت بسی والا میباشد و از جهت دیگر بسی نزدیک است به همان معنایی که قرآن در رابطه با خداوند به عنوان «حقایقالحقایق» میفرماید: «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» و درک این حضور، راهی است برای عبور از شهرِ رؤیاها و حاضرشدن در حضورِ بیکرانه اکنون خود. در آن صورت هرجا باشی، همه جا هستید. اینجا است که با امثال شهید حججی در یک تاریخ قرار میگیریم که همان به ظهورآمدنِ حقیقت است به شأنی که مربوط به این زمانه میباشد به همان معنایی که قرآن در مورد خداوند که اصل هر حقیقت است فرمود: «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ». موفق باشید
سلام و رحمت: استاد ببخشید بنده میخواستم در جهت ارتباط با قران پیش بروم، تا الان فقط روخوانی آیات را انجام میدادم، میخواستم یه سیری به من پیشنهاد کنید تا بتوانم در آینده تفسیر المیزان را هم بدون مشکل مطالعه کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده مطالعه جزوه «روش کار با تفسیر المیزان» است که روی سایت هست. موفق باشید
سلام: ببخشید اگر صلاح نمیدونید که پیام آشکار بشه، توی جیمیل که گذاشتم جواب بدهید، برای یک انسان عادی که تازه معارف را شروع کرده چقدر طول میکشد تا چشم برزخی براش باز بشه؟ من خیلی دنبال این هستم که شهود کنم و باطن دنیا و آخرت را ببینم آیا راهی به عنوان میانبر هست؟ سوال بعدی من این است البته ببخشید که با صراحت میپرسم. آیا برای شما هم این حقایق عالم غیب باز شده که مشاهده کنید؟ اگر شده میشه به عنوان نمونه یکیش برام باز گو کنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش بنده نمی فهمم بازشدن چشم برزخی یعنی چه؟!! ولی به لطف الهی میبینم که چگونه این شهدای عزیز ره صدساله را یک شبه طی کرده اند و به لطف الهی انوار حجت خدا را در قامت افراشته حضرت امام خامنهای «حفظهاللهتعالی» و در کلام نورانی ایشان مییابم و همه این احوالات را از لطف خدا میدانم. موفق باشید