بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1522
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم / سلام علیکم / گاهی اوقات که با مخالفین انقلاب اسلامی خصوصا مخالفینی که در سلک روحانیت هستند به بحث می نشینیم حقیقتا حجتی برای مخالفتشان ندارند و نهایتا به سخنانی از علامه طباطبایی و بزرگان در رد انقلاب تمسک می کنند که نمونه ای از آن در یکی از پرسش و پاسخ های قبلی شما نیز به چشم می خورد. اما غالبا ناکارآمدی دین در سیاست و اداره مملکت را دلیل مخالفت خویش می دانند و مشکلات اقتصادی و بی عدالتی ها و فساد های موجود را شاهد می آورند و همه آنها را به پای انقلاب می نویسند. اما برخی از این ضد انقلاب های دو آتشه نظرشان فراتر از این حرفهاست به طوری که می گویند خود حضرت امام را نیز آمریکاییها روی کار آوردند یعنی گفتند شاه برود و خمینی بیاید، در نتیجه این نظام نیز پشت پرده وابسته به آمریکاست. هر چند برای این ادعایشان نیز سندی ارائه نمی کنند اما یکی از آنها به سخنانی از آقای صادق طباطبایی برادر زن حاج احمد آقا استناد می کرد که او در یک مصاحبه ای چنین اعترافی کرده است. صرف نظر از همه این مسایل خواستم ببینم آیا شما قبلا با این شبهه برخوردی داشته اید؟ و به این شبهه چه پاسخی می دهید؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: قرآن در مورد این حرف‌ها می‌فرماید: « قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فی‏ خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ. بگو: «خدا!» سپس آنها را در گفتگوهاى لجاجت‏آمیزشان رها یشان کن، تا سرگرم باشند . موفق باشید
1521
متن پرسش
سلام جوانی هستم بیست ساله که بخاطر کنترل نکردن چشمها و بی تقوایی در سنین نوجوانی الان از افکارجنسی بشدت اذیت میشوم وهرکاری میکنم که خلاص شوم نمیتوانم میترسم به گناه بیفتم وقتی تنها نیستم هم بسراغم می اید.درس و زندگیم فلج شده.شرایط ازدواج هم فراهم نیست چکارکنم؟ازدواج موقت راه مناسبی است؟ کمکم کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: همین‌طور که می‌دانید اگر به افکار آنچنانی که سراغ شما می‌آید توجه نکنید قدرت آن افکار کم می‌شود و در خود قدرت مقابله با چنین افکاری را می‌یابید. با این‌همه ازدواج موقت سنت خوبی است. موفق باشید
1520
متن پرسش
سلام استاد. در آیه 30 سوره محمد آمده است "اگر ما میخواستیم سیمای ایشان(منافقان) را بر تو آشکار میکردیم....آیا پیامبر اسلام نمیدانستند منافقان چه کسانی هستند و علم نداشتند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: خداوند از جهت ستارالعیوب‌بودنش همه‌ی شخصیت منافقان را بر ملأ نمی‌کند ولی در ادامه‌ی آیه به پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرماید: از طریق طبیعی یعنی از طریق گفتارشان می‌توانی آن‌ها را بشناسی که با سخنانشان به کدام سو نظر دارند و در آخر آیه می‌فرماید: خداوند اعمال آن‌ها را و توطئه‌های آن‌ها را می‌داند و نمی‌توانند ما را غافل‌گیر کنند. موفق باشید
1519
متن پرسش
سلام استاد. آیا ادم میتونه از فرشته ها درخواست کمک کنه مثلا از حضرت عزرائیل یا میکائیل؟حضرت میکائیل مظهر کدام اسماء الهی است؟ از کجا میتونم مطالعه کنم هر ملک مقرب مظهر کدام اسم است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: ما همین‌که از خداوند تقاضای مدد ‌کنیم حضرت حق مدد خود را از طریق مظاهر خاص آن مدد به ما می‌رسانند فرشته‌گان مظاهر اسماء و انوار و الطاف الهی‌اند. موفق باشید
1515
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی پیشنهاد شما در رابطه با تقویت اراده و دوری از تنبلی وبی برنامگی چیست؟ التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: پیشنهاد ما آن است که مشکل خود را با یک مرکز مشاوره و استعدادیابی که با مبانی اسلامی کار می‌کنند در میان بگذارید. بنده مرکز مشاوره‌ی «إنشاء» را پیشنهاد می‌کنم. واقع در خیابان شریعتی، حدّ فاصل چهار راه پلیس و چهار راه محتشم، طبقه‌ی سومِ مسجد امام حسن عسگری - تلفن 6260205
1514
متن پرسش
ضمن عرض سلام حضور استاد محترم: ضمن قدردانی و تشکر درخواست بازبینی و اصلاحات در این جزوات را داشتم: چه نیاز به نبی : این جزوه دارای مطالب مستدل کافی نیست و مساله نیاز به نبی در آن به خوبی طرح نگردیده و منبع آیات و روایات نقل شده ذکر نشده. همچنین بسیار خوب است که استاد محترم ارتباط بهتری بین این جزوه و جزوه بعدی (فلسفه تقلید) برقرار نمایند تا سلسله مباحث از دست نرود. کتاب جوان و انتخاب بزرگ : بسیاری از اساتید ترتیب فصول را به صورت 2 - 1 - 3 تدریس می کنند و سوالات بسیاری برای نوجوانان و جوانان حین بحث ایجاد می شود. بهتر است استاد محترم از مثال های بیشتر استفاده کنند و مساله انتخاب را که فرمودند در کتاب فرزندم این چنین باید بود شرح داده شده به این کتاب اضافه نمایند. با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: ضمن تشکر فراوان از پیشنهادتان، به عرض می‌رسانم جزوه‌ی «چه نیاز به نبی» در حدّ زیادی تغییر کرده و به نظر می‌آید پیشنهاد شما در آن رعایت شده، إن‌شاءالله سایر پیشنهادات نیز مورد بررسی قرار می‌گیرد. موفق باشید
1513
متن پرسش
به نام خدا باسلام خدمت استاد عزیز من پس از کمی تفکر راجع به صفت جبار بودن خداوند که به معنای جبران کننده ی نقص ها و عیب ها و کم کاری هاست برداشت های زیر را داشته ام حال از استاد عزیز می خواهم که راجع به درستی ونادرستی هر یک از اینها اظهار نظر کنند ودر صورت نادرستی فرم درست آنهارا تبیین کنند: 1)کسیکه اکثر عمر یا نصف آنرا دور از بندگی خدا بوده است یا کم و بطور ناشایست بندگی کرده است مثلا از 80 سال عمر خود 20 سال را از دست داده است ولی در ادامه بیدار شده و به قول معروف سفت وسخت بندگی کند خداوندتاثیرمنفی آن20سال کم کاری را جبران می کند و مانند این می شود که آن 20سال را هم بطور کامل بندگی کرده است .(هم چنین باتوجه به مطالب گفته شده سوالی در ذهن متجلی می شد : مطابق با احادیث و آیات قرآن کسی که از گناه خویش توبه واقعی کند گناه او بطور کامل بخشیده شده و حتی تبدیل به ثواب میشود حال سوال اییجاست که این چگونه ممکن است پس از توبه ی ازگناه نکبت وبدی آن کاملا از بین رفته و شخص مانند کسی شود که گناهی انجام نداده است بلاخره یک نوع کم کاری و تفاوت باید بین فرد خطا کاری که توبه کرده با فردی که اصلا گناهی نکرده باشد آیاکمی تناقض با قواعد عقلانی و سنن الهی دیده نمیشود؟لطفا توجیه کنید) 2)صفت جبار بودن الهی شامل اعمال غیر عبادی مثل درس وتحصیل و کار و کسب روزی هم می شود مثلا: کسی برای قبولی در دانشگاه از اوایل تابستان با نیت الهی شروع به درس خواندن میکند اما نا صحیح (از لحاظ کنکوری) حال 5 ماه مانده به کنکور بیدار شده و نهایت سعی وتلاشش را می کند و چون خداوند جبار است آن 3یا 6 ماه از دست رفته را به نحوی برای وی جبران می کند و او در دانشگاه با رتبه ی تک رقمی قبول می شود .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- برداشت شما در مورد جبّاربودن و جابربودن خداوند درست است. آری چون انسان با توجه به خداوند،جهت‌گیری‌اش عوض می‌شود و دیگر آن شخص قبلی نیست معنا نمی‌دهد که گناهان گذشته‌ی او به دنبالش باشد 2- همین‌طور است که می‌فرمایید، اگر زمینه‌ی تجلی نور اسم جبّار فراهم شود، ما طوری عمل می‌کنیم که ضعف‌های گذشته جبران می‌گردد. موفق باشید
1512
متن پرسش
به نام خدا (با سلام خدمت استاد عزیز خواهشمند است به سوالات زیر که راجع به نفس و روح آدم است به طور کاملا محسوس و همراه با مثال توضیح دهید) 1)صدر چیست؟چه کاربرد واستفاده ایی برای انسان دارد؟ 2)فطرت چیست ؟(آیا همان وجدان است و اگر نیست چه فرقی با آن دارد و همچنین چه فرقی با عقل دارد) 3) معنای نفوذ شیطان در قلب چیست ؟ چگونه میتوان سدراه او شد؟ واگر شیطان درانسان نفوذکندچگونه آنرا می توان بیرون کرد؟ 4) تاثیرات شیطان بر خیال چگونه است ؟ چگونه می توان مانع ازاینگونه تاثیرات شد؟ 5)آیا اراده ی انسان یک جز از اجزای روح است یا که اراده عین و خود روح است(مانند صفات خدا)؟ 6) مشابه سوال بالا :عقل وهم و قلب چطور؟ 7) حتما اربعین حضرت امام راخونده اید ایشان به استناد بر احادیث اهل البیت روح را تا 4 قسم دلنسته اند آیا منبع و کتاب معتبر وقابل فهم برای من می شناسید که این اقسام را به تفضیل معرفی کرده و شرح دهد و همانند یک کتاب که راجع به اجزای بدن نوشته شده با شد کار کرد و چگونگی استفاده ی از آنها را شرح دهد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- صدر نظر به روح است از آن جهت که موضوعات حکمی را در خود دارد 2- فطرت جنبه‌ای از نفس ناطقه یا روح است که متوجه ارزش‌ها و کمالات است ولی عقل متوجه مفاهیم کلی است. واژه‌ی وجدان به هر دو معنا به‌کار می‌رود 3- جواب قسمت 3 و 4 و 6 را در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» دنبال بفرمایید 5- یکی از شئونات نفس ناطقه‌ی انسان اراده است 7- کتاب رؤیا از نظر دین و روانشناسی، محمد رضا رضوان طلب می‌تواند جواب‌گو باشد. موفق باشید
1510
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام عرض می کنم سوالم از خدمتتون این هست که حقیقت ولایت چیه؟ و در تکوین چه جایگاهی داره؟آیا ارزش فوق تصوری که بر ولایت امیرالمومنین صلوات الله علیه گذاشته شده فقط به خاطر مقام تفصیلی است که دارند و در جلسات سلوک در ذیل اندیشه امام خمینی می فرمایید؟ ولایت چطور جایگاهی است که اگر کسی عابدترین و زاهدترین فرد هم باشه ولی اگر ولایت امیرالمومنین رو نداشته باشه مورد مواخذه قرار خواهد گرفت و اگر کسی لا ابالی ترین فرد باشه و شیعه باشه شاید این چنین نشه؟ سوال دیگرم هم این است که چرا ما باید نگران دیگران باشیم؟ چرا سلامتی و تندرستی و خوشحالی و خوش وقتی اون ها باید برای ما مهم باشه؟چرا باید به سیر بودن یا گرسنه یا خسته بودن نزدیکانمون اهمیت بدیم؟مهر و محبتی که یک مومن نسبت به دیگران باید داشته باشه چطور باید باشه؟ ایا به این اشکال خودش رو نشون می ده؟ آیا می شه گفت که محبتی که یک مادر نسبت به فرزندش داره غریزی هست و درواقع عمل الهی انجام نمی ده و خودش باید این محبت رو جهت دهی بده؟ ممنون موید باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: قرارگرفتن در ذیل ولایت انسان کامل، قرارگرفتن در پرتو شخصیت اوست و تمام ابعاد انسان را متعادل می‌کند و از آن‌جایی که علی«علیه‌السلام» به عنوان انسان معصوم با مقام باطنی قرآن کریم ارتباط دارند در جایگاه تفصیل قرآن می‌باشند و از آن‌جایی که جهت‌گیری انسان باید به سوی کامل‌شدن در مسیر انسانیت باشد اگر در ذیل ولایت انسان کامل قرار نگیرد جهت‌گیری او غلط است. به این جهت نگران دیگران هستیم که انسانیت ما اقتضا می‌کند و شریعت الهی نیز همان را متذکر می‌شود و با این کار از خودخواهی و تنگ‌نظری آزاد می‌شویم. همان‌طور که با بخشش به دیگران از بخل نجات می‌یابیم. در مورد قسمت سوم سؤال‌تان لازم است عنایت داشته باشید درست است شوق مادر به فرزندش و تلاش برای سلامتی او یک شوق الهی است ولی این‌طور نیست که مادران خودگذشتگی‌هایشان نسبت به فرزندانشان جبری باشد. آن‌ها نیز مثل همه مایلند شب را تا صبح استراحت کنند و گریه‌ی فرزندشان مزاحم خواب و استراحت‌شان نشود و از نظر عزیزی مجبور نیستند که از راحتی خود برای فرزندشان بزنند، بلکه مثل سایر کارهای بزرگ که انسان‌ها انجام می‌دهند آن‌ها نیز چنین می‌کنند، همان‌طور که یک مسلمان به حکم فطرت، خود را فدای اسلام می‌کند و از خودخواهی آزاد می‌شود. به جهت همین روحیه فداکارانه مادران است که آن ها درحین شیر دادن به فرزندشان از بسیاری از آلودگی های روحی آزادند.موفق باشید
1509
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم نمی خواستم وقتتان را بگیرم ولی احساس کردم جواب شما می تواند راه گشا باشدو مرا از این مشکلات نجات دهد. نمی دانم چرا هر روز بدتر از دیروز می شوم در نماز، عبادت، برخورد با دیگران و... .اصلا یه حالتی دارم نمی توانم اراده برای انجام کارها داشته باشم. و این مساله متاسفانه در تمام شئون زندگیم جاریست. در درس ، عبادت نظافت خانه و حتی شخصی. یک روز خانه را برق میاندازمو چند روز حتی حوصله ظرف شستن ندارم. یک روز برنامه هایی که ریخته ام رادرست انجام می دهم و چند روز حوصلا نماز خواندن هم ندارم در واقع به خاطر وجوبش انجام می دهم. مخصوصا در کارهای عبادیکه به خاطر عدم لذت معنوی و حواس پرتی فراوان زود خسته می شوم . در یک صفحه قران هزار فکر و خیال به سرم می اید اخر سر هم خسته می شوم و فردا رغبت خواندن ندارم. چند روز بند می کنم و یک کتاب را تمام میکنم و یک هفته ای حتی حوصله یک صفحه را هم ندارم.اینها روی رفتار با همسر و فرزندم هم تاثیر مستقیم گذاشته و تبدیل شدم به یک ادم عصبی. وقتی ادم احساس کند لحظه لحظه زندگیش اونجوری که باید باشه نیست و اخرتش هم ویرانه چه حالی براش می ماند. به خدا خسته شده ام گاهی به خدا می گویم مگر جهنم به جز این چیزی است که من در انم. اطرافیانم فکر میکنند که چقدر از نظر روحی و معنوی بالا هستم . شاید خیلیها هم غبطه ام را میخورند ولی خودم که میدانم چه خبر است... لطفا کمکم کنید و دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده در جواب چنین سؤالاتی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را تنظیم کرده‌ام. کتاب را بخوانید و مطابق آن برنامه‌ای درازمدت بریزید. إن‌شاءالله روحتان سر و سامان می‌گیرد. موفق باشید
1508
متن پرسش
باسلام خدمت استاد محترم. استاد سوالی از محضرتان دارم که مدتی است فکرم را به خود مشغول کرده است: استاد ارتاط با نامحرم تا چه حد مجاز است؟ اصلا حرف زدن با نامحرم محدودیتی دارد یاخیر؟من همکاری دارم که از ایشان خوشم می آید و دوست دارم با ایشان حرف بزنم و در این صحبت کردن تمام وجودم پر از شوق می شود البته از آن دسته لذت های حرام نیست اما حرف زدن با ایشان را دوست دارم ازسویی شرایط ازدواج با ایشان را ندارم و طبیعتا میدانم این حرفها منجر به ازدواج نخواهد شد اما قلبا وی را دوست دارم و عاشقش هستم. استاد حد ارتباط با ایشان چیست؟ آیا شیطان است که باعث می شود با خودم فکر کنم چون دوستش دارم طوریست با وی حرف بزنم؟من چه باید بکنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: مطمئن باشید شیطان در بین شما حاکم است و ذهن خودتان و ایشان را مشغول امور وَهمی می‌کنید. حدّ صحبت با نامحرم در حدّ ضرورت است که کار اقتضا می‌کند و بیش از آن را اسلام حرام کرده است. موفق باشید
1507
متن پرسش
سلام علیکم ؛ قضیه حضرت عیسی علیه السلام که میگویند به آسمان رفته چیست ؟ آیا ایشان مرده اند و بعد مثل سایر امامان رجعت میکنند یا مثل امام زمان علیه السلام بدن دارند و زندگی میکنند اما غایب هستند یعنی یک مقام غیبی است و هر جا لازم باشد بدن ایجاد میکنند ؟ تکلیف بدنی که از مادر متولد شده بوده و بزرگ شده چه میشود ؟ آیا کتابی هست که بشود در مورد تاریخ زندگی حضرت عیسی بیشتر دانست ؟تا اولا اطلاعاتی که از حضرت به ما رسیده را اصلاح کنیم و ثانیا مسایل اعتقادی نسبت به ایشان را حل کنیم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: طبق آیه‌ی قرآن که می‌فرماید: « وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوه‏...» ایشان به آسمان رفته‌اند و نمرده‌اند ولی ظاهراً مثل حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» نیستند که بتوانند هرطور خواستند بدنی برای خود ایجاد کنند و در عالم تصرف نمایند، وقتی به آسمان می‌روند بدن ایشان نیز آسمانی می‌شود و از مرتبه‌ی مادی به مرتبه‌‌ای معنوی صعود می‌کنند. بنده کتاب خاصی را در این مورد سراغ ندارم. موفق باشید
1505
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد طاهرزاده از استاد گرامی خواهشمندم تفسیر دقیقی در مورد آیه ی 146 ، سوره آل عمران بخصوص در مورد ربیون و همین طور ارتباط این آیه با آیات دیگر و دلیل ذکر این آیه را برای بنده بفرمایند. قابل به ذکر است که بنده تفسیر المیزان را بازدید کرده و نکاتی برایم روشن شده ولی نیاز به تفصیل بیشتر دارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: پس از جنگ اُحد خداوند در آیه‌ی 142 به مسلمانان متذکر می‌شوند که برای شایستگیِ ورود به بهشت مجاهده نیاز است و نباید از مرگ بهراسید، باید در مسیر دفاع از اسلام جانانه در میدان باشید حتی اگر حضرت محمد«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» رحلت کنند باید مسیر را ادامه دهید. در آیه‌ی 145 خداوند متذکر می‌شود که مرگ دست خدا است، حال اگر کسی فکر دنیا بود مقداری از آن را خدا به او می‌دهد و هرکس به فکر ثواب آخرت و بهشت بود به مقداری از آن‌چه اراده کرده‌اند می‌رسند ولی به شاکرین که جز به خدا به چیز دیگری نمی‌اندیشند خداوند به اقتضای شأن ربوبیتش جزا می‌دهد – چون سنجزی الشاکرین را در کنار «و من یُرد ثوابَ الآخرة» آورده. سپس در آیه‌ی 146 و در راستای سیاق آیات قبل که باید در مسیر دفاع از اسلام جانانه در میدان بود، می‌فرماید: چه بسیار پیامبرانی که در کنارشان و همراه با کسانی که مختص به پروردگارشان بودند، به چنگ کفار رفتند و در مسیر حفظ دین هیچ سستی به خود راه ندادند و در مقابل سختی‌هایی که در راه خدا به آن‌ها رسید هیچ ضعف و بی‌قراری نداشتند و خدا چنین انسان‌هایی که در مسیر الهی شکیبایی می‌ورزند، دوست می‌دارد و محبت خود را به آن ها انداخته است. و در آیه‌ی 147 سخن و منطق چنین انسان‌هایی را مطرح می‌فرماید که حماسه‌ی روحیه‌ی ایمانی و حماسی را در خود جمع کرده‌اند. موفق باشید
1504
متن پرسش
سلام علیکم .... جناب استاد، این قسمتی از کلام رهبری (حفظه الله) در مورد شخصیت شهید چمران است: « در وجود یک چنین آدمى، دیگر تضاد بین سنت و مدرنیته حرف مفت است؛ تضاد بین ایمان و علم خنده‌آور است. این تضادهاى قلابى و تضادهاى دروغین - که به عنوان نظریه مطرح میشود و عده‌اى براى اینکه امتداد عملى آن برایشان مهم است دنبال میکنند - اینها دیگر در وجود یک همچنین آدمى بى‌معنا است. هم علم هست، هم ایمان؛ هم سنت هست، هم تجدد؛ هم نظر هست، هم عمل؛ هم عشق هست، هم عقل. اینکه گفتند: "با عقل آب عشق به یک جو نمی‌رود ..... بیچاره من که ساخته از آب و آتشم‌" ؛ نه، او آب و آتش را با هم داشت. آن عقل معنوىِ ایمانى، با عشق هیچ منافاتى ندارد؛ بلکه خود پشتیبان آن عشق مقدس و پاکیزه است ...» ؛ استاد خواهش می کنم به امثال بنده بگویید که تکلیف ما با این سخنان و دیدگاه های شما چیست. راستش من خودم بعد از آشنایی با مباحث غربشناسی با تفکرات بزرگوارانی همچون شما موافق شدم اما برخی اوقات مواضعی که حضرت آقا در این مسائل می گیرند، بندۀ ضعیف رو گیج میکنه. به هر حال تمام امید ما اینه که در خط ترسیم شدۀ اماممان حرکت کنیم و برخی اوقات احساس می کنم که حضرت آقا شاید رویکرد ما رو نپسندند .... با تشکر از زحمات شما
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اگر نتوانیم محکمات و متشابهات قرآن را از هم جدا کنید و متشابهات را بر اساس محکمات تبیین کنیم، حیران و سرگردان می‌شویم و مثلاً نمی‌دانیم آیه‌ی «یدالله فوق ایدیهم» که اشاره به دست‌داشتن برای خدا دارد را چگونه با آیه‌ی «لیس کمثله شیئ» که می‌فرماید خداوند شبیه هیچ‌چیز نیست، جمع کنیم. در حالی‌که باید با تفکر در امر خالق هستی ابتدا متوجه شویم حضرت حق به عنوان حقیقتی بی نهایت حتماً شبیه هیچ‌چیز از اشیاء نیست، پس آیه‌ی «لیس کمثله شیئ» برای شما اصل می‌شود تا آیه‌ی «یدالله فوق ایدیهم» را معنی کنید و متوجه باشید دست خدا در آیه به معنی قدرت الهی است. در مورد سخن حکیمان نیز باید محکمات آن‌ها را شناخت و متشابهات آن‌ها را با محکمات آن‌ها معنی کرد. محکمات آن است که غرب نظام اجتماعی، سیاسی، تربیتی جامعه‌ی خود را از عالم قدس و وَحی الهی قطع کرده و معتقد نیست نظام عالم نظام حکیمانه است و باید با طبیعت هماهنگ شد و لذا به خود حق می‌دهد هرگونه تصرفی در طبیعت بکند همچنان که هرگونه عملی را در موضوعات اخلاقی برای خود مجاز می‌داندو مباحث نقد غرب بر این مبنا است و مسلّم مقام معظم رهبری بنا ندارند از این مبانی عدول کنند و بر آن نگاهی که تحت عنوان «سنت» به حاکمیت سنت‌های الهی بر عالم و آدم تأکید دارد خط بطلان بکشند. اری اگر کسانی معتقد باشند در حال حاضر به بهانه‌ی تضاد بین سنت و مدرنیسم باید از تکنولوژی استفاده نکنیم و خود را منزوی نماییم می‌گوییم به مرحوم شهید چمران بنگرید که چگونه عمل کرد و در متن همین دنیا مواظب بود رابطه‌ی خود را با خدا به زیباترین شکل حفظ کند، ولی آیا مرحوم شهید چمران به سنت‌ به همان معنایی که عرض کردم تأکید نداشت؟ آیا او نمی‌دانست پذیرفتن تکنولوژی به این شکلی که امروز مورداستفاده است موجب چه بحران‌هایی می‌شود؟ بنده سعی کرده‌ام در مقاله‌ی «نسبت ما با تکنولوژی» که در صفحه‌ی اول سایت هست این موضوع را روشن کنم که پذیرش تکنولوژی موجود چه تبعاتی را به همراه دارد تا إن‌شاءالله نظام اسلامی در ادامه‌ی راه خود به نوعی از برخورد با طبیعت بیندیشد که گرفتار این تبعات نشود. موفق باشید
1503
متن پرسش
با سلام لطفا مرگ را تعریف نمایید و بفرمایید آیا برای ملائک نیز مرگ معنا دارد و روایاتی که درباره مرگ ملائک هستند اگر صحیح هستند چه معنایی دارند؟ (من دارای این ذهنیت هستم که ملائک به علت اینکه هرکدام تجلی یکی از اسماء الله می باشند و از طریق هست به خدا مرتبط اند برایشان مرگ معنایی ندارد) متشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: مرگ انتقال از یک مرتبه و موطن به مرتبه و موطن برتر است و مرگ ملائکه به معنی استغراق آن‌ها در مقام وحدت احدی است به طوری که دیگر ظهوری در مواطن نازله برای آن‌ها نباشد. موفق باشید
1502
متن پرسش
سلام بنده بحمدلله مطالعات دینی خوبی دارم و فهم درستی نسبت به رابطه‌ی دین و انقلاب و نهضت امام خمینی(ره)دارم اما به دلایلی نتوانسته ام به حوزه بروم و یا مدرک دانشگاهی بگیرم آیا داشتن فهم دینی بس نیست؟اینکه آقا فرمودند یک بسیجی باید در تحصیل هم از همه جلوتر باشد شامل نوع کار بنده می‌شود؟ به این معنی است که بنده اشتباه کرده ام؟بنده حفظ محور نیستم بلکه مفهوم رو میگیرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: إن‌شاءالله می‌شود عمده آن است که بتوانید به عنوان سرباز انقلاب اسلامی، جایگاه تاریخی انقلاب را بشناسید و در دفاع از آن تلاش کنید. موفق باشید
1500
متن پرسش
سلام علیکم ؛ شوهرم بد اخلاق ،حواس پرت ، لج باز شده کارهایش بیشتر شبیه به بهانه است ، همه اش گیر میدهد ، مدام به من میگوید بچه ای ، اگر احوالش را بپرسم میگوید لوسم نکن اگر نپرسم میگوید چرا زن نیستی ، این رفتار را خانواده اش میگویند که یک سالی است پیدا کرده خودش هم نمیداند چه مشکلی دارد وقتی سرحال است محبت میکند و از کارهایی که کرده اظهار پشیمانی میکند اما طولی نمیکشد که دوباره به هم میریزد ، شما به او گفتید که حضرت عزراءیل علیه السلام کمکت کرده از دنیا کنده شدی به خواهرش گفتید که مشکل از کتاب خواندنش نیست شیطان دیده نمیتواند اعتقادش را ضعیف کند دست گذاشته روی اخلاقش ، مردم گفتند این باید زن بگیرد ، دیگری گفته باید برود پیش روان پزشک ، سیستم بدنش دچار اختلال شده ، خلاصه خانواده به دلیل اصرار طولانی مدت خودش برایش زن میگیرند خواهرش قبل از ازدواج به من گفته بود که یک سالیست در اخلاق و احکام بد شده حوصله اش کم شده اما گذشته اش را که گفت و اینکه در اعتقاد خیلی قوی هست و اینکه از وهمیات گریزان ، من هم که گذشته اش را شنیده بودم که عالی بوده و کسی است که نمیتواند به دنیا دل ببندد باهاش ازدواج کردم اما الان میبینم غیر قابل تحمل است ، اگر به خاطر کنده شدن از دنیا باشد برایم قابل تحمل میشود اما میترسم که نکند اشتباه انتخاب کردم و این آدم در کارش زیاده روی کرده باشد و با گیر دادنهایش مرا از دین و کتاب و معرفت و ... دلسرد کند چون اغلب اوقات وحشتناک میشود نمیدانم چه رفتاری بکنم چون اصلا معلوم نیست چه میخواهد بگوید من هر کار بکنم گیر میدهد ، دیگر واقعا دارم به خودم شک میکنم که آیا واقعا اینقدر وضعم خراب است مرا راهنمایی کنید که با او چه جوری رفتار کنم چون سر کار نمیرود شدیدا ولخرج است پولی نگه نمیدارد اصلا خراب کردن برایش کاری ندارد اگر هم من به او تذکر بدهم میگوید تو داری مرا به سمت دنیا میاوری ، بفرمایید چگونه در مقابلش رفتار کنم که شایسته رفتار یک زن است ؟ این را هم بگویم اگر خوب رفتار کنم به من میگوید اینها واقعیت تو نیست وقتی مردی آن وقت میفهمی که چقدر پوچی به من میگوید مشکلاتت را پنهان نکن بگذار مشکلات درونیت را ببینی و... حرف زیاد است خودش هم از ما میخواهد که برایش دعا کنیم چون خیلی داغون است اما من بیشتر نگرانم که نکند من باعث دنیایی شدن او بشوم به همین دلیل دیگر به او نمیگویم که چرا اسراف میکنی چرا مدیریت نمیکنی زندگیمان را و ....بفرمایید من چگونه رفتار کنم که به او کمک کنم از این داغونی درآید و کمکش کنم که راحت تر به اهداف بلندش برسد ، او سیگاری شده ، گاها نماز صبحش را قضا میکند نمازهایش را آخر وقت هم ممکن است بخواند ، حسابی گیج است گیج گیج گیج پدر و مادر من از این گیجیش و بیکاریش ناراحتند من باید مدام به آنها هم جواب بدهم تا نگران نباشند راهنماییم کنید و یک مرکز مشاوره قابل اعتماد که مدام با آنها در ارتباط باشم معرفی نمایید برایم مهم است که شما آن مشاور یا مرکز را تأیید کنید .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: ملاک صحیح و غلط‌بودن کارها سیره‌ی رسول خدا«صلواه‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه‌ی هدی«علیهم‌السلام» است، دائم به او متذکر شوید که باید راه ائمه را دنبال کند و شما هم بنا به توصیه‌ی ائمه با او خوش‌رفتاری کنید. به شوهرتان بگویید با مطالعه‌ی سیره‌ی علماء می‌تواند إن‌شاءالله بهره بگیرد. بنده هم پیشنهاد می‌کنم به مشاور رجوع کنید ولی خودم شخص خاصی را نمی‌شناسم، از بقیه سؤال کنید نتیجه می‌گیرید. موفق باشید
1499
متن پرسش
بسم اله الرحمن الرحیم استاد عزیز: سلام علیکم 1. نظر کلّیتان نسبت به چند کتاب اخیری که ازبیانات مقام معظم رهبری تحت عناوین : دغدغه های فرهنگی ، انسان 250ساله ، معارف انقلاب اسلامی و ... چاپ شده است ، چیست؟ آیا مطالعه آنها بدون داشتن پیش زمینه اعتقادی و فکری جایز است ؟ نحوه استفاده ما از بیانات ایشان به عنوان یک طلبه حوزه علمیه باید چونه باشد؟ کلا برداشت شما از ادبیات گفتاری ایشان چگونه است؟ ایشان عوامانه و ساده حرف می زنند یا عمقی؟ 2. مقام معظم رهبری امسال در جمع مردم فارس فرمودند: ""تا من زنده هستم، تا من مسئولیت دارم، به حول و قوه‌ى الهى نخواهم گذاشت این حرکت عظیم ملت به سوى آرمانها ذره‌اى منحرف شود "" آیا این نشان می دهد که ایشان به وجود انحراف در دولت خدمتگذار ، اعتقاد دارند؟ 3. در کتاب مسئله شناخت شهید مطهری ، در بخش شناخت آیه آمده : عشق و علاق و در نتیجه تعصب و همچنین کینه و نفرت ، 2 سد در برابر شناختند. چگونه می توان این مطلب را با حب به اهل بیت و بغض نسبت به دشمنانشان ، جمع کرد؟ آیا حب به اهل بیت نیز موجب عدم شناخت است؟ 4. در بخش مکانیسم تعمیم این کتاب ، توضیحی تیتروار در مورد نظریه تعالی ملاصدرا (ره) داده شده است.(در مورد رابطه عقل و احساس) در توضیح و تبیین این نظریه آیا حضرتعالی ، کتاب یا جزوه ای تالیف نموده اید که مورد استفاده اینجانب قرار گیرد؟ 5.در کتاب شرح مراتب طهارت آقای صمدی آملی در مجلس 21 ، قسمت راه تطهیر قوه خیال آمده : """از جمله راههای تطهیر قوه خیال ، مداومت در خواندن آیه سخره می باشد که به قوه خیال توحّد می بخشد.""" آیا به نظر شما این مطلب می تواند موثر باشد یا باید تحت شرایط خاص ، این ذکر را گفت؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- به نظر بنده مقام معظم رهبری حکیمانه و همه‌جانبه سخن می‌گویند و هر تلاشی برای تدوین سخنان ایشان در موضوعات مختلف، تلاش ارزنده‌ای است و بنده استفاده می‌کنم. 2- روش رهبری عزیز این نیست که بخواهند جریان خاصی را نشان کنند. ظاهراً ایشان در آن جمله می‌خواستند به همه‌ی گروه‌ها اطمینان بدهند که همدیگر را به عنوان خطر برای انقلاب قلمداد نکنند. 3- حبّ به اهل البیت«علیهم‌السلام» به این اعتبار است که آن‌ها مظاهر اسماء الهی هستند و انسان را به نور الهی منتقل می‌کنند، برعکسِ عشق و کینه‌های جزیی که انسان را محجوب می‌کند. 4- در این مورد چیزی ندارم. 5- آیه‌ی سخره خواصی دارد که در هر شرایط امید تأثیر آن می‌رود. موفق باشید
1497
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام خدمت استاد عزیزو تشکر فراوان از صحبت های بسیار ارزشمند و مفید شما.خدا خیرتون بده استاد که واقعا فرمایشات شما برای من مفید و تاثیرگذار است. چند سوال از خدمت شما داشتم استاد: 1- اگر عازم سفر زیارتی به قم و جمکران باشیم و اطلاع داشته باشیم که کاروان هنگام نماز مغرب و عشا در میان راه توقف نمیکند و تقریبا 1ساعت بعد از اذان مغرب و عشا به مسجد جمکران میرسد و نماز اول وقت تقریبا 1 ساعت به تاخیر میفتد.حال آیا به این سفر برویم یا اینکه از رفتن منصرف شویم تا نماز اول وقت به تاخیر نیفتد؟(اگر خداوند توفیق دهدشاید این سفر هر هفه انجام شود) 2- استاد من به چهره بزرگان که نگاه میکردم متوجه شدم که حضرت امام (ره)و آیت ا...بهجت(ره) و 000 در پیشانی مبارکشان جای مهر آنچنان به چشم نمی آید.خواستم در خواست کنم راهی به من نشان دهید که جای مهر در پیشانی من ظاهر نشود.دوست ندارم توفیق سجده طولانی که خداوند به من داده است عیان شود و همه ببینند و متوجه شوند.خواهش میکنم راهنماییی بفرمایید چه کنم که جای مهر در پیشانی من ظاهر نشود تا بین خودم و خدا بماند؟ 3- استاد در روایات داریم که شخصی نزد حضرت علی(ع) گفت( استغفرالله ربی و اتوب علیه) و حضرت بسیار تند با ایشون برخورد کردند.آیا به این معناست که به دلیل شرایطی که این ذکر دارد ما نبایددر طول روز زیاد این ذکر را بکار ببریم؟چون من در طول روز بسیار این ذکر را میگویم تا گناهانی که تا آن زمان از روز انجام داده ام پاک شود. با تشکر فراوان .خدا خیرتون بده. دعام کنید استاد. یا علی (علیه السلام) گفت که دیوانه نهی لایق این خانه نهی کاش که دیوانه شوم لایق این خانه شوم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- چون شریعت الهی رخصت داده که در صورت ضرورت نماز را به تأخیر بیندازید، با توجه به برکات زیارت قم و جمکران می‌توان از این رخصت استفاده کرد، مثل آن‌که نماز را جهت شرکت در نماز جماعت به تأخیر می‌اندازید. 2- اگر مهر بزرگ باشد و پوست پیشانی شما نیز مستعد باشد ممکن است آثار مهر بر پیشانی نماند. 3- تذکر حضرت در مورد کسی است که عزم عبور از گناه را ندارد ولی ذکر استغفار را بر زبان می‌آورد. موفق باشید
1495
متن پرسش
با سلام استاد سوزه ی حمد آیات 3و4را باید با حالت توصیفی بخوانیم یا منادا یعنی طوری بخوانیم که گویا ثنا و حمد و وصف است یا منادا باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: آیه‌ی 3 به صورت توصیفی است و اعلام عقیده‌ای است تا قلب متذکر شود، ولی آیه‌ی 4 ندا است مبنی بر این‌که به خدا خطاب می‌کنید: تنها تو را عبادت می‌کنیم و در این راستا تنها از خودت کمک می‌گیریم. موفق باشید
1494
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم و تلاش شما در جهت آگاه سازی نسل جوان: با توجه به آثار شما در مورد انتخاب هدف در زندگی و همینطور کربلا و نقش آن در مبارزه با پوچی ها خواستم خواهش کنم توضیح جامع تری در مورد انتخاب و انواع آن بدهید: اگر بتوانیم انتخاب ها را به بزرگ و کوچک - فانی و جاوید - مهم و مهم تر و مهم و غیر مهم - آگاهانه و نا آگاهانه و ... تقسیم کنیم می خواستم خواهش کنم در صورت امکان مساله انتخاب را از جمیع جهات شرح دهید و اهمیت آن را در زندگی روشن نمایید. و به عنوان سوال تکمیلی انتخاب یاران امام حسین (ع) و دشمنان ایشان از کدام نوع انتخاب بوده و چرا چنین انتخاب هایی صورت گرفته است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: فکر می‌کنم در جلد دوم کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» این کار را کرده‌ام. به کتاب مراجعه کنید و با حوصله مطالب آن را دنبال بفرمایید. موفق باشید
1493
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی من دختری مجرد 23 ساله هستم دانشجوی ارشد مهندسی. خواهری دارم که از من بزرگتر است 25 ساله و او هم مجرد است و فارغ التحصیل مهندسی. پدرم فردی مذهبی است. مادرم هم همین طور. برادرم رو در سن 22 سالگی مجبور کردن که ازدواج کنه. یعنی با اصرار اونا زن گرفت. پس ببینید از اینکه دختراشون توی این سن ازدواج نکردن چقدر ناراحتن. خواستگار که برای خواهرم بیاد اگر پدر و مادرم در جریان نباشن و خواهرم خودش نپسنده رد می کنه. اما وای به حال روزی که پدر و مادر در جریان باشن. بدون توجه به هیچ چیزی ما رو مجبور می کنن جواب مثبت بدیم. مثلا همین چند وقت پیش کسی آمد که شرایط خوبی داشت. ولی خواهرم یه سری اشکالات دید می خواست جواب رد بده که با تهدیدهای پدرم مواجه شد. خدا رو شکر که مادر پسره تماس گرفت گفت استخاره کردیم بد اومده. نفر بعدی هم یه پسری بود اصلاح طلب شدید. حتی من خودم در جریان انتخابات 88 دیده بودم که جزء طرفداران موسویه. این رو به پدرم که به شدت اصولگراست گفتم. ولی اصلا براش مهم نبود. مهم اینه براش که دختراش نترشن. اون هم از جانب خانواده پسره منتفی شد خدا رو شکر. الان یک خواستگاری آمده که فکر کنم خودش در بین تمام قوم و فامیلشون تنها کسیه که لیسان مهندسی عمران داره. پدر و مادر تا دبستان خوندن. برادرا تا راهنمایی. و خلاصه شرایطی دارن که مطمئنم هم کفو نیستیم. اما کی می تونه اینو به پدرو مادرم بفهمونه؟ می دونم خواهرم راضی نیست. می دونم داره قربانی می شه. مادرم فقط منتظره که بابام چی می گه، تا دقیقا همونو تکرار کنه و به هیچ وجه اصلا به حرف ما گوش نمیده. مطمئنم که پدرم اصلا در مورد این آدم تحقیق نکرده. چون اهل یک شهرستان دیگه هستن. فقط و فقط و فقط و فقط دنبال این هست که ما رو دستش نمونیم. حتی برادرم هم که توی جلسه خواستگاری بوده مخالفت کرده. اما... پدرم میگه شما نمی فهمین. چند سال دیگه خود شماها به جون من غر می زنین که تو که بزرگتر ما بودی چرا ما رو مجبور نکردی که ازدواج کنیم!!!!!! پدرم به شدت به اینکه زنا ناقص العقلند اعتقاد داره. حالا من یک سوال دارم. در برابر چنین پدر و مادری که فکرشون اینقدر محدوده ما باید چه کار کنیم؟ آیا برای جلوگیری از اینکه ما رو عاق کنن به حرفاشون گوش بدیم و با کسی که هیچ علاقه ای بهش نداریم یا اصلا با هم هیچ گونه مشابهتی نداریم ازدواج کنیم؟ تو رو به خدا از حرف زدن باهاشون صحبت نکنید. که تا حالا هزار بار این کار رو کردیم. و هیچ نتیجه ای نگرفتیم. دقیقا برای هر حرفی که بهشون بزنیم جواب دارن. کاری می کنن که آدم لال بشه و هیچی نگه. از دستشون به کی باید پناه برد؟ درحالیکه هر دو مثلا تحصیل کرده هستن!!! شما رو به حق امام زمان (ع) قسم میدم برامون دعا کنید که خدا ما رو نجات بده. در پایان خواهشمندم این متن سوال رو در سایت به صورت عمومی منتشر نکنید و تنها جواب رو برای اینجانب ارسال کنید. با تشکر بسیار زیاد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اولاً: عنایت داشته باشید مسلمان کفو مسلمان است و نباید تفاوت‌های ریز را مانع کفوبودن دانست. ثانیاً: بالاخره عقل پدرتان را هم عقل بدانید و کمی از حساسیت‌های خودتان کم کنید تا شما هم به خواستگارهایی که برایتان می‌آیند علاقه‌مند شوید. موفق باشید
1492
متن پرسش
استاد ارجمند، سلام علیکم ... در سوال 1108 به دوستی که در مورد نحوْ مراجعه به علم نجوم پرسیده بودند پاسخی داده اید که برای بنده قابل قبول نیست و فکر میکنم این نوع دیدگاه هایی که نسبت به علم نجوم وجود دارد حاصل عدم آشنایی اساتید با علوم قدیم و دقائق آن است که همین امر هم مانع از ورود این اساتید به برخی مباحث عملی علوم اسلامی شده است و اکثراً در این حوزه ها در مقام نظر توقف کرده اند. در این زمینه بنده توضیحاتی را خدمت شما میدهم اما این بحث بسیار تخصصی تر از آن است که مجال مطرح شدن در اینجا را داشته باشد. به همین دلیل خیلی ساده و اجمالی توضیحاتی در حد علم ناقص خودم ارائه می دهم. فکر می کنم این دوست گرامی پس از شنیدن سخنرانی حجت الاسلام استاد محمدطه طرفی، محقق ارجمند طب و نجوم اسلامی در دانشگاه امام صادق علیه السلام این سوال ها برایشان پیش آمده است (http://shiateb.blogfa.com/post-42.aspx). حال در مورد سوال ایشان، مثلا علم نجوم اسلامی می گوید که ازدواج در فلان بازۀ نجومی باعث غلبۀ فقر در زندگی انسان خواهد شد و یا برای درست کردن یک ترکیب دارویی خاص برای بیمار مورد نظر باید در فلان تاریخ اقدام کرد. این گونه موارد، نه تنها هیچ تضادی با معارف اهل بیت علیهم السلام ندارند بلکه احادیث ما بر این روش صحه می گذارند و در مرتبه بالاتر اصلا این علوم حاصل معارف و آموزه های انبیاء الهی و حضرات معصومین علیهم السلام است که فقط به افرادی خاص در محافل خصوصی آموزش داده میشود و از اسرار علوم اسلامی می باشد. به عنوان مثال در حدیث موثق منقول است که «به حضرت امام محمد باقر علیه السلام خبر رسید که شخصی زنی خواست در ساعتی که هوا گرم بوده است ، در میان روز ، حضرت فرمود که گمان ندارم که میان ایشان اتفاق و الفت به هم رسد. پس به زودی از هم جدا شدند.» یعنی اینکه زمان، در امر ازدواج نقش دارد و نمونه های بسیاری از این دست در روایات ما وجود دارند. حال سوال اینجاست که کدام علم، وظیفه شناختن این زمان ها را بر عهده دارد؟ باز هم اگر از احادیث معصومین در بحث علوم استفاده کنیم میبینیم که ایشان می فرمایند: « ... النجوم للزمان»، یعنی این علم نجوم است که مخصوص زمان است. آیا مراجعه به چنین علمی حرام است؟ علامه مجلسی علیه الرحمه می فرماید: «در حدیث معتبر از حضرت صادق (علیه السلام) منقول است که هرکه عقد کند یا زفاف کند و ماه در عقرب باشد، عاقبت نیکو نبیند. » آیا مراجعه به این حدیث هم حرام است؟! و باز ایشان می فرماید: «حضرت امام موسی (علیه السلام) فرمود که هر که جماع کند با زن خود در تحت الشعاع پس با خود قرار دهد افتادن فرزند را از شکم پیش از آن که تمام شود . »؛ علم نجوم اسلامی بر اساس قواعد علمی تخصصی که برای فهم آن مطالعه و تحقیق و استاد لازم است به شخصی می گوید که در فلان تاریخ ازدواج نکن چون بین تو و همسرت الفت واقع نمی شود. کجای این بر خلاف سنت و سیره اهل بیت علیهم السلام است که شما رجوع به آن را مطلقاً حرام دانسته اید؟ وقتی که حدیث تصریح میکند حاصل زفاف در وقتی که قمر در برج عقرب واقع باشد، بدعاقبتی است، این به معنای این نیست که فقط برج عقربی وجود دارد که اگر قمر در آن قرار بگیرد فلان کار را نباید انجام داد، بلکه به این معنا است که زمان یک عامل تعیین کننده از انجام هر کاری است. ما 28 منزل قمر داریم که قرار گرفتن قمر در هر کدام از این منازل بر ما تاثیرات طبی و روانی دارند که علم تحلیل این تاثیرات « علم نجوم اسلامی» است که بصورت سینه به سینه از حاملان اسرار علوم اهل بیت علیهم اسلام به برخی از خواص رسیده است (و البته بطور تخصصی هم احادیث زیادی در همین رابطه داریم: مراجعه شود به فرج المهموم فی معرفت النجوم سید بن طاووس) اما متاسفانه حتی اساتید معظمی چون شما هم در برخورد با این مسائل به ناگاه رو در هم میکشید و بنده همیشه در نظرم بوده که این یکی از نقاط ضعف اساتید غربشناس ما بوده که از علوم قدیم سررشته ای نداشته اند و چنین برداشت هایی را از برخی موارد آن پیدا می کنند و امیدوارم که در ادامه این روند صعودی در دستیابی به علوم اسلامی این ضعف هم توسط برخی نخبگان مرتفع شود و پیوندی بین این علوم به واقع غریب و غریبه با جنبش نرم افزاری و تولید علم پیدا بشه .... توفیقات شما را از جانب حضرت حق خواستارم (یکی از دوستداران شما)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: منظور بنده از رجوع به علم نجوم در راستای پیش‌گویی هایی است که منجمین به رصد ستارگان می کنندبود که عرض کردم حرام است و شهید مطهری«رحمة‌الله‌علیه» نقدی در مورد نحس یا سعدبودن زمان دارند . می‌فرمایند: شخصی خدمت حضرت علی«علیه‌السلام» رسید و عرض کرد در این زمان در جنگ وارد نشوید چون زمان نحسی است، حضرت پرسیدند نحس برای ما یا برای دشمن ما؟ و طرف ماند. در هر صورت بنده سخنان جنابعالی را سخنان ارزشمندی می‌دانم و امیدوارم خوانندگان عزیز با رجوع به سخنان شما موضوع را دنبال کنند. در رابطه آن نوع تنجیم که در شرع نهی شده نظرتا ن را به این روایات جلب می کنم 1 - مرحوم محقق حلی در کتاب معتبر و مرحوم علامه حلی در کتاب تذکره و شهید اول و ثانی از پیامبر اکرم (ص) به صورت مرسل نقل می کنند که: "هرکه کاهن یا منجمی را تصدیق نماید به آنچه بر محمد (ص) نازل شده کافر است - 2 مرحوم صدوق در کتاب خصال از نصر بن قابوس از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمودند: "منجم ملعون است و کاهن ملعون است و ساحر ملعون است و زن آوازه خوان ملعون است و هر که او را جای دهد ملعون است و کسی که از کسب او ارتزاق کند ملعون است." - 3 مرحوم طبرسی در احتجاج از هشام بن حکم از امام صادق (ع) نقل می کند که ایشان در جواب زندیقی که پرسیده بود نظرتان در مورد علم نجوم چیست, می فرمایند: "آن علمی است که منافعش اندک و مضراتش بسیار است. قضا و قدر توسط نجوم دفع نمی شود و وقایع ناخوشایند قابل جلوگیری نیست. اگر منجم از بلایی [که باید به او برسد] آگاه شود, جلوگیری از قضای الهی موجب نجات او نمی گردد, چنانچه اگر از خیری که بناست به او برسد آگاه شود, نمی تواند آنرا جلو بیندازد و اگر بدی به او برسد امکان جلوگیری از آن را ندارد. منجم با علم خود, با این پندار که می تواند قضای الهی را از مردم دفع کند, به ضدیت با خداوند پرداخته است." 4 - مرحوم سید رضی در نهج البلاغه نقل می کند که مولی الموحدین امیر المؤمنین می فرمایند: ".... ای مردم شما را از فراگیری نجوم برحذر می دارم, مگر آنچه که موجب راهیابی در دریا و خشکی باشد, زیرا نجوم منجر به کهانت می شود و کاهن مانند ساحر است و ساحر مانند کافر است و کافر در آتش جهنم جای دارد...." 5 - مرحوم صدوق در کتاب فقیه نقل می کند که عبد الملک بن اعین گفت: "به امام صادق (ع) عرض کردم: من به این علم [نجوم] مبتلا شده ام, هرگاه قصد کاری می کنم در طالع نظر می کنم, اگر طالع بد دیدم از آن باز می مانم و اگر طالع نیک دیدم در پی آن کار می روم. به من فرمودند: [طبق این امور] حکم می کنی؟ گفتم بلی. فرمودند: کتاب هایت را بسوزان." بر کسی که در متون این روایات دقت کند, پوشیده نیست که علم نجومی که از آن نهی شده است, آن علمی است که از حالات مختلف ستارگان, خیر و شر و طالع نیک و بد در حوادث و وقایع را بدست می دهد, نه آن علمی که تنها با استفاده از قوانین طبیعی که توسط خداوند متعال بر جهان حاکم شده است, موقعیت فیزیکی اجسام سماوی را مورد بررسی قرار می دهد. مرحوم شیخ مرتضی انصاری در این مورد می فرماید: "ظاهرا خبر دادن از اوضاع فلکی که مبتنی بر حرکت ستارگان است, مانند ماه گرفتگی که در پی قرار گرفتن زمین بین ماه و خورشید, پدید می آید و خورشید گرفتگی که از قرار گرفتن ماه بین زمین و خورشید, پدید می آید و مانند اینها حرام نیست و پیش گویی این امور جایز است...." بنابراین اگر کسی با استناد به این روایات در پی بی ارزش نمودن استنتاجات نجوم جدید باشد, در ورطه یک مغالطه بین دو معنی مشترک لفظی گرفتار شده است. زیرا علم نجوم به معنایی که در زمره سحر و کهانت قرار می گیرد, بی اعتبار شناخته شده است, نه به معنایی که آن را داخل در علوم تجربی و ریاضی می نماید. به این تفکیک در حدیث چهارم نیز اشاره شده است. از این گذشته محاسبات نجومی مانند: یافتن جهت قبله, تعیین اوقات نماز, محاسبه فصول سال و یافتن موقعیت ماه برای تعیین اینکه ماه در صورت فلکی عقرب قرار گرفته است یا نه, قطعا جایز است بلکه مقدمه انجام تکالیف شرعی است. پس نمی توان ادعا کرد: مقصود از منجم, هنگامی که گفته می شود: "منجم کافر است.", کسی است که این محاسبات را انجام می دهد. موفق باشید
1491
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز چکار کنیم تا مرگ را باور کنیم؟ ما انسانها با وجود اینکه دائما شاهد مرگ انسانهای همنوع خود هستیم هیچ وقت احتمال نمی دهیم که مرگ روزی سراغ خود ما هم بیاید؟ این همه در نهج البلاغه هم تاکید شده که خودتان را در این دنیا جاوید ندانید و باور کنید که روزی خواهید مرد. ولی نمی دانم چکار کنم تا به این باور و یقین برسم که من هم بزودی خواهم مرد؟! ممنون اگر راهنمایی کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: با اهل دنیا کمتر همنشینی داشته باشید و با اهل معنا بیشتر مرتبط باشید. حواریّون از حضرت عیسى (علیه السّلام) پرسیدند: یا روح اللَّه‏ ! با چه کسى همنشین شویم؟ عیسى فرمود: «مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ رُؤْیَتُهُ وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَ یُرَغِّبُکُمْ فِی الْآخِرَةِ عَمَلُه‏ » کسى که دیدنش خدا را بیاد شما آورد، و سخن او بر علم و دانشتان بیافزاید، و عمل و کردارش شما را خواهان آخرت و سراى دیگر گرداند.موفق باشید
1490
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد فرزانه اینجانب طلبه پایه پنجم هستم و بسیار دوست دارم که فراغت بیشتری برایم حاصل شود تا بهتر و بیشتر به تحصیل علم و خود سازی بپردازم و از آنجاییکه اقوام و خویشاوندانم در اصفهان هستند و به خاطر برخی جلسات که قبل از طلبگی می رفته ام و هم اکنون نیز مجبورم بروم فراغت زیادی ندارم هر چند که سعی کرده ام زیاد سرم شلوغ نباشد ،به همین خاطر بسیار دوست دارم بعد از اتمام پایه ششم به قم یا مشهد هجرت کنم حال چند سئوال دارم 1) زمان مناسب برای هجرت کی است همچنین شرایط آن چیست؟2)رضایت همسر برای هجرت چقدر ملاک است و اگر همسر من به خاطر دوری از خانواده مخالفت کند چقدر باید به نظر ایشان اهمیت بدهم؟3) لطفا منابعی هم برایم معرفی کنید در زمینه هجرت.از خداوند متعال توفیق روز افزون شما استاد عزیز را خواستارم .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- قسمت اول سؤال را از کسانی که تجربه‌ی بیشتری دارند بپرسید. 2- بالاخره سعی کنید همسرتان را قانع کنید که در قم به برکات مخصوصی می‌رسند و با اشخاص ارزشمندی آشنا می‌شوند. 3- چیزی در نظرم نیست. موفق باشید
نمایش چاپی