بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9594

جهیزیهبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: نظر شما درباره جهزیه دادن چیه؟ آیا اینطور نبود که خانواده ای که غنی بود بعنوان کمک حال، وسایلی رو برای زندگی دخترش می خرید و الان شده 1رسم قطعی که اگر خانواده ای نداشته باشه دخترش محکوم به ماندن در خانه است و باید بگردیم تو مساجد پول جمع کنیم برای جهزیه اش، در حالیکه باید اونکه داره بده و اونکه نداره در حد توانش، فکر می کنم 1 عمل خیری بوده که امروز به 1 رسم و اجباری درآمده که حتی باید موقع چیدن جهزیه خاله و عمه و خواهر و کی و کی بیان ببینن و از این مسخره بازی ها که نگن فلانی جهزیه نداد یا کم و ساده داد. خدا هدایتمان کند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید که این رسم درستی نیست. تازه حضرت علی«علیه‌السلام» زره‌ی خود را فروختند و برای همسرشان جهیزیه خریدند. موفق باشید
8650
متن پرسش
شرط حضور امام ناب را تو ضیح دهید؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این نوع سوالات را باید از کتاب‌های مربوطه مطالعه بفرمایید اگر در حین مطالعه سؤالی پیش آمد، بنده در حد توان در خدمتتان هستم ولی هیچ وقت چنین امکانی برای ما نیست که از طریق سوال و جواب‌ها، درس بدهیم. موفق باشید
8173

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم اکنون که دارم این مطلب را برای شما می نویسم اشک در چشمم حلقه زده است وخدا را شکر می کنم واقعا پاسخ حضرتعالی به سوال 8143 که درباره مباره بانفس اماره بود( البته من سوال کننده این سوال نبودم) چراغ راه ماست .شکر لله
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: دعا کنید این حقیر نیز رونده‌ در این راه باشم. موفق باشید
5735
متن پرسش
آیا خداوند متعال به چیزی جز ذات خودش توجه می کند یا این یه رابطه یک طرفه و همیشگی از طرف ما است که باید به خداوند توجه کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: خداوند جز به ذات خود توجه ندارد ولی پیرو توجه به ذات خود نظر به شئونات خود که همان تجلی اسماء حسنای اوست دارد و در راستای توجه به اسماء حسنای خود مخلوقات را که مظاهر اسماء حسنایش می‌باشد خلق می‌کند و بیش از همه نظر به انسان کامل دارد که مظهر کامل و جامع همه‌ی اسماء اوست و در این رابطه به رسول خود«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فرمود: «لولاک لما خلقت الأفلاک» اگر بنای خلقت تو نبود هیچ موجودی را خلق نمی‌کردم. مثل باغبانی که با نظر به میوه و آن‌هم عالی‌ترین میوه‌ها، باغ را شکل می‌دهد. موفق باشید
4317

بهترین نمازبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با تقدیم سلام و تحیات در نوشته قبلی ذکر نمودم که نماز امام عصر(عج)را به نیابت از احدالمعصومین(ع)اقامه می کنم و... . مدتی است که احساس می کنم می توان در حین نماز ، روح را به عالم دیگری فرستاد که در ان عالم از معارف الهیه استفاضه می کند و از خواص عالم ماده(مثل اضطراب و حزن و...)رهایی می یابد.البته باید متذکر شوم که خودم هنوز قدم به ان وادی ننهاده ام و فقط دورنمایی از آن برایم ترسیم شده است. سوالات اینجاست که اولا آیا این حالت توهم است یا واقعیت دارد؟ ثانیا بر فرض واقعیت داشتن آیا آن نیابت درایجاد این حالت بسیار زیبا تاثیری داشته است؟ ثالثا چه کنم تا این حالت پر رنگتر و محسوس تر شود؟ رابعا (بر فرض واقعیت داشتن)ان عالم چه عالمیست؟خداوند متعال که مکانمند نیست ، پس روح ما در ان حالت به چه منطقه و عالمی ورود می باید؟ خامسا خواهشمندم توضیحات بیشتری راجع به خصوصیات آن عوالم ارائه فرمایید تا چنانچه به یاری خداوند متعال و تحت توجهات حضرت ولی عصر(عج)ورود بیشتری حاصل شد برایم قابل فهم باشد که در چه وادی ای قدم نهاده ام. پیشاپیش از پاسخهای راهگشای جنابعالی قدردانی می نمایم. والسلام علیکم و رحمه الله طلبه ای از اصفهان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند: « وَ انْوِ عِنْدَ افْتِتَاحِ‏ الصَّلَاةِ ذِکْرَ اللَّهِ وَ ذِکْرَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ اجْعَلْ وَاحِداً مِنَ الْأَئِمَّةِ نَصْبَ عَیْنَیْک‏..» در هنگام شروع نماز نیت کن یاد خدا و یاد رسول خدا را و یکی از ائمه را در مقابل خود قرار ده و نماز بخوان. این کار شما مطابق این روایت است و نتایج خود را إن‌شاءالله به همراه داردو ولی در مورد سایر قسمت‌های سؤال‌تان لازم است بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با سی‌دی مربوطه «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» را همراه با سی‌دی آن مطالعه فرمایید. إن‌شاءالله جواب سؤالاتتا‌ن را می‌گیرید. موفق باشید
1817
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت جنابعالی در قران می فرماید مپندارید انان که شهید شده اند مرده اند بلکه زنده اند ولی شما درک نمیکنید به نظر می رسد منظور ایه این است که انان که در راه خدا کشته می شوند مانند وقتی که زنده اند در بین شما هستند فقط تفاوتش در این است که شما انها را نمبینید. یعنی علاوه بر اینکه در نزد خدا روزی میخورند و دارای ان مقام غیبی شامخ هستند مانند وقتی که زنده بودند در بین شما هستند بر خلاف انان که به مرگ طبیعی از دنیا می روند و دستشان از دنیا کوتاه است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام در آیه‌ی 169 سوره‌ی آل عمران آنچه مدّ نظر است «عند ربِّهم یُرزقون» است که شهدا پس از شهادت در مقام «عند رب» مفتخر به رزق الهی هستند. در حالی‌که سایر مردم پس از مرگ میهمان سفره‌ی اعمال خودشان می‌باشند ولی شهداء با رسیدن به مقام فنای فی‌الله میهمان سفره‌ی خداوند می‌باشند. موفق باشید
448

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و تحیت با نظر به ضرورت تولید نرم افزارهای اداره حکومت اسلامی و عنایت به این امر که تولید این نرم افزارها بلاشک از مسیر اجتهاد در ابواب فقه حکومتی می گذرد، نوشتار حاضر چکیده ی مجموعه سوالات پیشینی است جهت نیل به مدلی برای تحصیل اجتهاد، با نظر به دستیابی به شبکه ای از مجتهدین که از توان مندی های لازم جهت تولید نرم افزارهای حکومتی برخوردار باشند. در ادامه، مبادی بحث، به عنوان سوال های اساسی طرح می گردد: «جایگاه روش فقه:» 1. آیا درست است که تولید نرم افزارهای ادارۀ حکومت اسلامی (سیاست، اقتصاد، ارتباطات، تعلیم و تربیت، ...)، نیازمند اجتهاد در ابواب فقه حکومتی است در حالی که این ابواب، از اجتهاد مصطلح فعلی که ناظر بر فقه فردی است حداقل از نظر موضوع متباین اند ؟ و در حال حاضر ، دانش فقه، نیاز مند توسعه ابواب و گستره موضوعات آن است؟ 2. آیا صحیح است که هر نرم افزاری که بناست درون تمدن شیعی تولید شود باید مبتنی بر سنت معرفتی شیعه باشد و یکی از اصیل ترین این سنت ها فقه جواهری است لذاست که متولی تولید نرم افزارهای اداره حکومت اسلامی، دقیقا، مجتهدین هستند؟ و این به این معناست که لازم است معنای حقیقی واژه «مجتهد» به معنایی وسیع تر از لفظ رایج و مصطلح کنونی آن بازتعریف شود؟ «نسبت اجتهاد در فقه حکومتی با اجتهاد در فقه فردی» 3. آیا مجتهد شدن در ابواب فقه حکومتی (در جهت رفع نیازهای نرم افزاری حکومت شیعی) کاملا از مسیر مجتهد شدن در ابواب فقه فردی می گذرد؟ مثلا « فقه مدیریت» را کسی باید تحصیل و تولید کند که در صلواه و صوم نیز مجتهد است؟ یا اینکه مجهز شدن به ابزارهای عقلی و قلبی اجتهاد (مثل دانش اصول و علم الحدیث و تسلط بر قرآن و ...) فرد را از اجتهاد در ابواب رساله های عملیه، کفایت می کند؟ و حضور او در حوزه فقه فردی، صرفاً به منظور تمرین و کسب مهارت در استفاده از قواعدی است که در اجتهاد ابواب حکومتی به کار گرفته می شوند؟ «مبنای فکری- فلسفی تمدن شیعه» آیا صحیح است که هر تمدنی مبتنی بر یک نظام فکری-فلسفی است و در حال حاضر در تمدن شیعه این «حکمت متعالیه» است که قابلیت اینکه مبنای تمدن زایی شیعه قرار بگیرد را دارد؟ و یکی از ستون های بنای تمدن شیعی، نظام معرفتی ملاصدرا است؟ ( البته با عنایت به سوابق و لواحق اش). تا آنجا که این حکمت متعالیه است که اگر اضافه به دانشی بشود، و آنرا معتبر به اعتبار خود نماید، فلسفه مضافی را می سازد که دانش مضاف الیه را در تمدن شیعه هویت می بخشد؟
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی آری؛ مسلّم ابواب فقه باید توسعه یابد و موضوعات دیگری به آن اضافه شود و در فقه موجود بدون آن‌که به روش آن بی‌توجهی شود، در محتوای آن باید تحولی اساسی پدید آید که مقام معظم رهبری«حفظه‌الله‌تعالی» در دیداری که با نخبه‌گان حوزه داشتند موضوع را مورد تأکید قرار دادند. همان‌طور که عرض شد وقتی موضوعات فقهی از فقه فردی گسترده‌تر شد تحولی اساسی در فقه و شخصیت فقیه به‌وجود می‌آید ولی موضوعات فقهِ فردی از سایر امورات جداناپذیر است، یک دستگاه فکری است. نمونه‌ی آن حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» است که با جامعیت خود در امور فردی و اجتماعیِ اسلام توانستند انقلاب اسلامی را ایجاد و حفظ کنند. به نظر بنده همین طور است که برای پدیدآمدن تمدنی، تفکر فلسفی نیاز است و همان‌طور که در جلسه‌ی هشتم و نهم مباحث «تمدن‌زایی شیعه» عرض کردم، حکمت متعالیه توان پشتوانه‌ی فلسفی تمدن شیعه را دارد. موفق باشید
15606
متن پرسش
سلام استاد: با آرزوی توفیقات روز افزون برای جنابعالی در مورد سوال 15367 که گفته شده بود آزادی ارجعیت دارد یا عدالت؟ استاد حقیر قانع نشدم. آزادی مهم است ولی آزادی بدون عدالت معنایی ندارد و.... به نظرم در مورد این سوال باید بیشتر بحث کرد و ادله آورد. لطفا کمی در مورد این سوال و در مورد مفهوم آزادی و عدالت توضیح دهید و بحث کنید. چون واقعا هم نیاز به بحث دارد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع آزادی موضوعی است بس خطیر و بزرگ، که اگر امکان آن را داشتم تا آن‌چه در مافی‌الضمیر  دارم را با کلمات مناسب اظهار کنم؛ مطمئن باشید بیش‌تر از 1000 صفحه سخن برای گفتن بود. خداوند با دادن اختیار به انسان‌ها بزرگ‌ترین هدیه‌ی خود را که آزادی است به بشریت داده است تا او خود، انتخاب کند و حتی به پیامبر خود می‌فرماید: تو تنها، حقیقت را به انسان‌ها متذکر باش ولی مصیطر نباش و چیزی را به آن‌ها تحمیل نکن، آن‌ها خود مسئول انتخاب‌های خود می‌باشند. پاس‌داشتنِ آزادی یعنی آن‌که انسان‌ها از سر ترس و اجبار زندگی نکنند. یعنی حق داشته باشند که به‌جای آن‌که «من باشند یا شما باشند، خودشان باشند». مردمان شایسته‌ی داشتنِ زندگی آزادند. برای زندگی آزاد بیش از آن‌که به قانونِ خوب، نیاز باشد به مردم خوب نیاز است. آدمی جویای حق است و فرزانگی به آن است که به او امکان دهیم خودش حق را انتخاب کند. هر چیزی که آزادیِ انسان را از او بگیرد، او را دفن کرده است. و مسلّم انسانِ آزاده انسانی نیست که با آزادی خود، آزادی دیگران را نابود کند. امروز تنها داعشی‌ها نیستند که خود را به نام دین به بقیه‌ی انسان‌ها تحمیل می‌کنند؛ آن کارمند اداری هم که حقوق شهروندی ما را رعایت نمی‌کند، صورت دیگر همان داعشی است و آن مردی که به اسمِ دین و در راستای اختیاراتی که دین به او داده است، حقِ همسر خود را زیر پا می‌گذارد او نیز داعشی است. وقتی به همسر خود بگوید من اجازه نمی‌دهم به مادر و برادرت سر بزنی و بخواهد برای او تصمیم بگیرد، همان داعشیِ پنهان‌شده در زیر حقوقی است که خداوند برای تنظیم نظام خانواده به او داده است. مثل آن کارمندی که بنا است از قدرتِ قوانین جامعه، امور شهروندان را رعایت کند، نه آن‌که خود را بر شهروندان تحمیل نماید. آری! هزاران هزار چهره‌ی داعشی‌گری اطراف ما را پر کرده است، حال شما از ترجیح عدالت بر آزادی سخن می‌گویید؟!! تا وقتی ما زیباییِ آزادی را با جانِ خود و با رگ و پوست خود احساس نکنیم و تا وقتی آزادی را حقِ همه‌ی انسان‌ها ندانیم؛ مسلّم عدالت نه معنا می‌دهد و نه رُخ می‌نمایاند. توانِ ادامه‌ی سخن در بنده نیست، ولی چه ظلماتی به جهت ندیدنِ جایگاه آزادی همه‌ی عالَم را فرا گرفته است. چگونه می‌توان تنفسِ آزاد داشت وقتی به آزادی عشق نمی‌ورزیم؟!! موفق باشید

13502
متن پرسش
با سلام و خدمت استاد: استاد من چند ماه است ازدواج کرده ام گمان می کردم از جهت معنوی بهتر شوم با انجام دستور الهی ولی خیلی توفیقات از من گرفته شده است همسرم هم دختر خوب و متدینی است. لطفا راهنمایی ام کنید که چه کنم؟ استاد پر حرفی هم خیلی می کنم و می دانم در حرف هایم لغو زیاد می گویم خیلی تصمیم گرفتم جلوی خودم را بگیرم ولی در جمع دوستان و همسرم خیلی حرف می زنم و شوخی می کنم برای این مورد چه دستوری می دهید تا از این افت رهایی پیدا کنم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این مورد در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در قسمت «ازدواج؛ تولدی دیگر» شده. آرام‌آرام شرایط مناسب معنوی پیش خواهد آمد. احترام به اطرافیان بگذارید، ولی قصد خودنمایی نداشته باشید. در آن صورت تأثیر بیشتری خواهید گذاشت. موفق باشید

10187
متن پرسش
با سلام: با توجه به پاسخ 10184 منظور شما از ممحض شدن در فقه آیا اجتهاد است، که در اینصورت باید دیگر از تخصصی شدن صحبت نکنیم، و دیگر اینکه خود شما در فقه کار نکردید ولی از خیلیها که کار کردن جلوترید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یک طلبه باید با حضور چندین ساله در درس خارج فقه جلو برود تا قدرت تفکر و تفقه در موضوعات دینی را به‌دست آورد در آن‌جاست که می‌تواند تصمیم بگیرد کدام موضوعات دینی را دنبال کند. بنده به طور پراکنده نوار درس خارج آقایان را دنبال می‌کردم و اگر خوب کار کرده بودم بهتر می‌توانستم به فرهنگ دینی کمک کنم. موفق باشید
9858

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام حضرت استاد. فرمودید خواری خلل درونی آردی کی از ابعادش این نیست که وقتی کسی به ما برچسب ناحق می زند در عین اینکه از خودمان دفاع باید کنیم از خدا به عنوان وظیفه و به صورت جدی بخواهیم از ما دفاع کند درست است استاد؟ اینکه نخواهیم دفاع کند یا فکر کنیم لازم نیست بیراهه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً باید از حضرت حق تقاضا کنیم که خودش آبروی ما را حفظ کند زیرا می‌دانیم آن آبروی ارزشمندی که هرکس بدان نیاز دارد آن آبرویی است که خدا مرحمت می‌کند وگرنه شهرت که آبرو نیست، دردسر است. موفق باشید
8797
متن پرسش
عرض سلام و تبریک بمناسبت اعیاد شعبانیه استاد من از شب تنها ماندن در خانه خیلی میترسم و ترس من از موجوداتی مثل روح و جن و حضرت عزرائیل هست که با قفل کردن در و پمجره حل نمیشه! وقتیکه تنها میشم یا صداهای مشکوک میشنوم یا حس یکنم کسی به بدنم دست میزنه و خلاصه بشدت میترسم. میخواستم بدونم این ترس بجاست یا نابجا و اگر نابجا چطور برطرفش کنم؟ این موجودات که گفتم خب همیشه حاضرند اما آیا امکان ظهور اونها بدون اینکه ما بخوایم برامون هست؟ کتاب ادب خیال را خوانده ام. ممنونم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حتماً این ترس‌ها نابجا است و با نور توحید باید مشکل را حل کنید. فراموش نکنید او که از همه حاضرتر و مهربان‌تر به شما است خدا است، پس جایی برای نظر به غیر حق باقی نمی‌ماند. موفق باشید
8631
متن پرسش
سلام. من دوستانی دارم که می گویند در زمان شاه عده‌ی قلیلی دزدی می‌کردند ولی بقیه‌ی مردم واقعاً مسلمان بودند. ولی در جمهوری اسلامی دزدی به حدی رسیده که هر ماه خبری از دزدی های چندصد میلیاردی میشه ولی کسی تعجب نمی کنه و دزدی و کثافت کاری خیلی رایج شده. حال با این وضعیت من جه جوری می‌توانم به دوستانم حرفی از اسلام ناب محمدی و به دفاع از انقلاب اسلامی بپردازم؟ من امام خمینی را بیش از 90 درصد قبول دارم. منتظر جوابتان هستم.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در زمان‌های گذشته که شهرها محدود بود و این‌همه امکانات برای خلاف نبود، تاریخِ دیگری حاکم و حالا تاریخ دیگری حاکم است و این ربطی به انقلاب ندارد. این بنده‌های خدا هنوز در دوره‌ی قاجار زندگی می‌کنند. به نظر بنده اگر انقلاب نشده بود با توجه به این شرایطی که دنیا در همه‌جا به خود گرفته کشور ما بسیار بدتر از این می‌شد. موفق باشید
7510
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار مرز بین اسراف و صرفه جویی چیست؟آیا شأن اجتماعی افراد در این مرز تأثیر گذار است؟مثل خانواده ی طلاب؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری شأن افراد نقش دارد. یک طلبه باید بسیار ساده‌زیست باشد ولی چنین انتظاری از یک بازاری نیست. توفیق قناعت و صرفه‌جویی را خداوند به هرکس نمی‌دهد باید خدا را شکر کرد اگر ما را منوّر به نوعی از زندگی کرد که گرفتار اسراف نباشیم. موفق باشید
5487
متن پرسش
بسمه تعالی سلام استاد عزیز چگونه است که در سیره رسول خدا ص گفته اند آن جناب نماز ها را در وقت خود بجا می آوردند و نماز مغرب و عشا و ظهر وعصر اکثرا جدا میخواندند و البته گاهی نیز جمع میکردند و صاحب کتاب شبهای پیشاور هم به نقل از ابن عباس آورده که رسول خدا گاهی جمع میکردند و گاهی جدا میخواندند ولی ما شیعیان همیشه بصورت جمع میخوانیم حتی بزرگانمان در مساجد و..... به نظر شما این یک انحراف قابل تامل نیست و چرا بدست فراموشی سپرده شده چرا فقط یک صورتش را گرفته ایم اگر درست است چرا رسول خدا ص همیشه جمع بین صلاتین نمیکردند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سوال شما یک بحث تاریخی دارد و یک بحث اجتهادی، از جهت تاریخی این چنین نیست که بگوییم نبی مکرم غالبا نماز ظهر و عصر و نیز مغرب و عشاء‌ را جدا جدا می‌خوانده‌اند و تنها در صورتی جمع می‌خوانده اند که عذری باشد همان‌طور که از روایات کتاب وسائل الشیعه، ج4 ص220 به بعد (ابواب المواقیت باب 32) این مطلب استفاده می‌شود. همچنین نمی‌توان گفت کدام شکل غالبی بوده بلکه در برخی روایات آمده که امام صادق علیه‌السلام دستور داده‌اند که نماز مغرب و عشاءت را به صورت جمع بخوان و در پایان فرموده‌اند «هکذا صلّی رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله» (وسائل‌الشیعه، ج4 ص225 ـ ابواب المواقیت،‌باب34). رسول اللّه این‌چنین نماز می‌خواندند. به هر حال این مطلب، مطلبی است که اگر می‌خواهید بایستی در موردش پژوهش کنید و به صرف آن‌چه در اذهان شایع شده اکتفا ننمایید. و اما ازجهت بحث اجتهادی بایستی به نظر مراجع تقلید رجوع کرد و می‌بینیم که مثلا حضرت امام «رضوان‌الله‌علیه» در مورد وقت فضیلت نماز عصر می‌فرمایند «و إن لا یبعد ان یکون مبدؤها بعد مقدار اداء الظهر»؛‌ پس می‌بینیم که ایشان اتفاقا می‌فرمایند بعید نیست بگوییم مبدء فضیلت نماز عصر، پس از قرائت نماز ظهر در اول وقت است اگر چه ایشان وقت فضیلت عشاء را پس از زوال حُمره‌ی مغربیه می‌دانند. (تحریرالوسیله، کتاب الصلاه، مقدمات الصلاه، مسأله6) به هر حال می‌بینیم که مجتهدی مثل حضرت امام در مورد وقت فضیلت نماز عصر گرایش به این نظر دارند که دقیقا بعد از نماز ظهر در اول وقت باشد. همچنین نظر برخی محققین بر این است که سیره‌ی معصومین علیهم‌السلام بر جمع خواندن نماز‌ها بوده به این خاطر که اولا شعاری برای شیعه باشد و ثانیا بیان کرده‌باشند که لزوم جدا خواندن نمازها، صرفا نسبتی ناروا به سنّت پیامبر بوده و بدعتی است که از طرف برخی به آن دامن زده‌شده‌است و در حقیقت ائمه «علیهم‌السلام» با جمع خواندن غالبی نمازها خواسته‌اند با این سنت ناروا مقابله کرده‌باشند. موفق باشید
5032
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر.سعی می شود سؤال خود را در عین سردرگمی برای خود،قابل فهم عرضه دارم،همچنین لازم به ذکر است دلیل پیدایش این اتفاق با توجه به دانسته های خود و کنکاش عقلی را میدانم (دعوت شیاطین و نفس اماره)،اما در ریز عمل خود دچار تردید گردیده ام. و اما اصل موضوع:چند صباحی است که لطف خداوند شامل حال این حقیر گردید و با انسانی مؤمن از طریقی خاص که جزو رحمت های واسعه خداوند بود آشنا شدم.با راهنمایی های آن بزرگوار به فایل سخرانی های شما بر اساس سیر مطالعاتی دسترسی پیدا کردم و حلاوت آگاهی از وجود نفس و فرق بین تن و جان(نفس) برای هدایتش به سوی هدف را چشیدم.اما هر گام که به سوی جانِ جانان ( حضرت دوست ) حرکت می کنم،فشار سنگین دعوت به گناهان بزرگتر،طاقتم را طاق میکند.اینکه می بایست در مقابل وسوسه ها ( صبر ) پیشه کرد را می دانیم،و اما می دانیم خداوند فرمودند: ( لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا ) وجود ذات مقدس خداوند بیشتر از وُسع ما از ما نمی خواهند. پس تکلیف چیست ؟ آیا هرجا که طاقتمان طاق شد از راه پر نور بندگی خارج شویم؟ یا،ظرف وجود خود را افزایش دهیم؟ یا ... استاد عزیز: سردرگمی ها فراوانند و سؤالات بیشمار،در آستانه ماه رمضان که نماد ( صبر ) است قرار داریم،امید است فرزند کوچکتان را به تفصیل راهنمایی و دعا بفرمایید تا از این سردگمی نجات یابم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده سعی می‌کنم به رفقا دعا کنم. علامه طباطبایی«رحمت‌اله‌علیه» آیه‌ای را که به آن استناد کردید این‌طور معنا می‌کنند که: .خداوند می فرماید:«ما بیش از آن‌چه ظرفیت شما بود بر شما تکلیف نکردیم پس آن‌چه بر شما تکلیف کرده‌ایم با نظر به ظرفیت شما است.موفق باشید.
446

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهر زاده سوال :کلی گویی های ارسطو انتزاعند یا استقرا؟
متن پاسخ
بسمه تعالی هرگونه نگاه کلی به امور انتزاعی است.
416

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد طاهر زاده (دامت برکاته...) . از شما سوالی داشتم . ما عده ای از بچه های ظاهرا مذهبی دور هم جمع شدیم تا زندگی دینی داشته باشیم و به خدا برسیم . اما با این وجود یک نفر از این دوستانم به شدت سنگ در مقابل راه من می اندازد و چون شخصیت با نفوذی از برخی جهات است مانع بزرگی در برابر راه بنده است. میدانم که این یک شرایط امتحان است تا خدا ببیند من چگونه عمل میکنم . در این گونه موارد باید چگونه برخورد کرد ؟؟ لطفا ابعاد مختلف قضیه را روشن بنمایید و اگر کتابی هست معرفی بفرمایید تا مطالعه کنم . از این که جواب سوالم را میدهید خیلی ممنونم . التماس دعا.
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی بدون آن‌که با آن دوستتان درگیر شوید، کار خودتان را بکنید. هیچ کار خیری بدون مانع نیست. با توسل به امامان(ع) مانع برطرف می شود. موفق باشید
13134
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: با توجه به «ده نکته در معرفت النفس» سئوالاتی پیش می آید که: 1. اینکه می گویند نفس مرده جسد خود را می بیند، تا وقتی آخرین سحر را بگذراند آیا این رویت مثل رویت دنیوی است که با چشم می بیند و در ذهن تصویر می سازد یا رویت از نسخ دیگری است؟ یا اینکه می گوید مرده هر هفته یا ماهی به خانواده سر می زند اگر آنها را ناراحت دید ناراحت می شود، آیا منظور رویت بدن جزئی افراد خانواده است و تصویر می بیند یا رویت باطنی افراد خانواده است؟ 2. اینکه می گویند قلب امام (ع) در تمام هستی حاضر و ناظر است آیا نظارت بر باطن عالم است یا ظاهر عالم؟ 3. اینکه می گویند ملائکه در ضریح امام حسین (ع) چهار هزار ملکه هست که بر حسین گریه می کنند به جنبه باطنی مرقد مبارک اشاره دارد یا همان جنبه ی مادی؟ 4. اینکه مرتاض 400 کیلومتر را می بیند می گوید، دیدن با چشم بدنی است یا دین نفس است بدون چشم بدن؟ آیا دیدن نفس بدون چشم بدنی تصویر می سازد و جزئیات را به شکل مادی می بیند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- رؤیت متوفی با قوه‌ی بینایی‌اش انجام می‌گیرد؛ مثل این‌که شما در خواب می‌بینید 2- امام تمام عالَم را از جهت وجودی یعنی ظاهر و باطن عالم را ناظر هستند ولی نظارت آن‌ها بودن با وجود هر مخلوقی است که مسئله بسیار بالاتر از این نوع رؤیت‌ها است که ما در خواب و بیداری داریم 3- ملاک، وجود مقدس حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» است و ضریح به تبع نور حضرت مقدس است 4- مرتاض‌ها باز با قوه‌ی بینایی نفس ناطقه می‌بینند، مثل رؤیتی که شما در خواب دارید. موفق باشید

11029
متن پرسش
با سلام و عرض احترام به استاد گرامی: سوال بنده با عنایت به متن زیر که منبع آن هم در انتهای متن ذکر شده از حضرت عالی این است: ملک برتر از انسان است یا انسان برتر از ملک؟ و اگر انسان برتر است این برتری تکوینی هست یا تشریعی؟ آیا انسان ذاتاً باارزشتر و برتر از فرشتگان است؟ ممنون می شوم بنده را با توضیحات خود راهنمایی کنید. آیا مقام من انسان از ملائکه پست تر است؟ پس چرا می گویند انسان اشرف مخلوقات؟ و اگر بالاتر است این برتر بودن تشریعی است یا تکوینی؟ در جایی با مطلب زیر برخورد کردم که برای بنده این سوال مطرح گردید:
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان به عنوان کسی که ظرفیت خلیفةالله‌ای دارد اگر آن ظرفیت را به فعلیت برساند مثل اولیاء معصوم از فرشته برتر است ولی یک انسان معمولی باید سال‌ها به مدد انوار فرشتگان استعدادهای بالقوه‌ی خود را بالفعل کند در نتیجه آن استعداد تکوینی است ولی هر کس تشریعا باید آن را بالفعل کند. موفق باشید
9144

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
برون رفت استاد رفیعی قزوینی از مشکلة رجعت در اندیشة صدرایی: متن مقاله: http://nameh-i-hikmat.sadiqjournals.ir/?_action=articleInfo
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این آدرس فقط صفحه اول سایت باز میشود. باید کلی بگردیم.
7723

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. روشهای کاربردی برای تذکر دادن به دختران بد حجاب اقوام و نهادینه کردن بحث حجاب به عنوان یک باور دینی را شرح دهید. طوری که دیگه به ظاهرسازیهای نادرست نپردازند. در مجموع میخوام روش درست و صد در صد کاربردی امر به معروف و نهی از منکر این مقوله را بفهمم. فرمول بدید. یا علی
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این کار مشکلی است باید با طرح معارف دینی از طریق بزرگان طایفه و همراه با محبت، آن‌ها را متذکر حقانیت حجاب نمود و بعد فضا را فراهم کرد که آن‌ها رعایت حجاب را بنمایند. موفق باشید
6772
متن پرسش
در دانشگاه امام صادق(علیه السلام) پیرامون مسائل گوناگونی بحث می شود؛ سیاست، فلسفه، اقتصاد، فرهنگ و...؛ و اینجانب هم به شدت از برخی از این مباحث تاثیر می پذیرم. به عنوان مثال فردی می آید و راجع به ضرورت تربیت انسان متعهد و مومن برای سینما و تلویزیون صحبت می کند و من هم به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و می گویم آیا الان نیاز این است که بروم و در آن حوزه کار کنم؟ یا اینکه مثلا فردی می آید از ضرورت فلسفه برایم می گوید من هم با خود می گویم آیا بروم فلسفه بخوانم؟ و... . منتهای امر اینکه به شدت در شک و تردید به سر می برم. من در حال حاضر گرایش صنعتی مدیریت را انتخاب کرده ام و می خواهم در حوزه کیفیت کار کنم؛ اما از طرفی می گویم پس سینما و تلویزیون چطور؟ فرهنگ سازی چطور؟ تولید علوم انسانی اسلامی چطور؟ شاید نیاز باشد که من وارد آنها شوم. رفتم و صحبت های مقام معظم رهبری تا سال 89 که در مورد کیفیت در صنعت بود را استخراج کردم و دیدم ایشان نسبت به این قضیه هم توجه دارند مثلا در مراسم بیعت هزاران نفر از نمایندگان کارگران سراسر کشور در سال 1368« کارگرها باید این میدان را پیدا کنند که کار خودشان را در خدمت نظام و رونق و حرکت اقتصادى مردم قرار دهند و به بهترین وجه به تولید کالاهاى با کیفیت بپردازند» و چندین سال است که در نامگذاری های سال به شدت به حوزه اقتصاد و صنعت توجه دارند؛ من هم دوست دارم کیفیت کالای ایرانی را افزایش دهم؛ اما نمی دانم ضرورت جامعه چیست؟ آیا نیاز جامعه این است که من بروم و کار فرهنگی کنم و در سینما و تلویزیون تاثیر گذاری کنم یا اینکه به سراغ این بروم که علوم انسانی بر مبنای قران و دیگر منابع اسلامی تولید کنم یا اینکه در حوزه صنعت باقی بمانم و در ارتقای صنعت کشور سهیم باشم؟ حدسم این است که حضرت آقا بیشتر به حوزه فرهنگ تاکید دارند تا صنعت؛ اما اگر بروم در حوزه فرهنگ پس کیفیت کالاها چطور؟ اگر مطمئن شوم تکلیف این است که در حوزه دیگری مشغول شوم، انشاالله به سراغ ادای تکلیفم می روم. بین زمین و آسمان گیر هستم؛ آیا بعد از کارشناسی ارشد بروم حوزه علمیه یا اینکه در حوزه صنعت ادامه تحصیل دهم؟ یا اینکه تکلیف چیز دیگری است؟ تکلیف من چیست؟ تمنا می کنم من را از این عذاب سخت نجات دهید؛ من چه کنم؟ کدام حوزه را انتخاب کنم که آخر عمرم پشیمان نباشم؟ کدام حوزه را انتخاب کنم که رضای خدا در آن باشد؟ تمنا می کنم یک جواب صریح به من بدهید که دیگر شکی برایم باقی نماند وگرنه ممکن است دوباره فکرهایی مبنی بر اینکه مسیری که انتخاب کرده ام الهی است یا نه به سراغم بیاید و آزارم دهد؟ اگر وارد صنعت شوم باز باید با ابزارهای غربی کار کنم و صنعت را از این طریق رشد دهم پس با توجه به این قضیه باید وارد تولید علوم انسانی اسلامی روم ت مبنای صنعت و علوم انسانی و ... اسلامی شود. اما از یک نظر هم بایدکشور تولیدات داشته باشد و تولیدات با کیفیت تا پیوسته وابسته به غرب نباشد. حال از بین این دو کدام اولویت دارد به گونه ای که در آخر عمر پشیمان نباشم؟ به شدت مردد هستم که وارد حوزه شوم یا اینکه در همین رشته مدیریت صنعتی بمانم؛ شما می توانید مرا کمک و توجیه کنید که چه کنم؟ به سراغ تولید علوم انسانی اسلامی بروم و وارد حوزه شوم یا اینکه همین رشته را ادامه دهم؟ با تشکر فراوان و حلالیت از اینکه وقتتان را می گیرم والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه‌اید نظام اسلامی نیاز دارد که در ابعاد مختلف رشد کند ولی اولاً: هرکس را استعداد خاصی داده‌اند و ثانیاً: هرکس در شرایط خاصی قرار دارد. اگر کسی در شرایطی که هست و مطابق استعداد خود به نیت خدمت به نظام اسلامی عمل کند حتماً عمرش را برکت داده و در آخر عمر پشیمان نخواهد بود. شما به خودتان نگاه کنید ببینید در چه شرایطی هستید، در همان مسیر سعی کنید با نیتی پاک عمل کنید. موفق باشید
6337
متن پرسش
سلام علیکم ، ادامه سؤال 6275: . در سؤال 6275 فرمودید : "ثانیاً: بر فرض که برنامه‌ها عین برنامه‌ی برادران باشد، آیا این درست است؟ آیا زمینه‌ی اجتماعی ما همان نوع فعالیتی که برای طلّابِ مرد فراهم کرده است برای خواهری هم که رسائل و مکاسب خوانده و در درس خارج فقه شرکت کرده، فراهم نموده؟ ". مشخصا منظورتون از زمینه ی اجتماعی چیست ؟ مصداق های خارجی زمینه ی اجتماعی که برادران فقه و اصول خوانده ، دارند چیست که وجود آن زمینه ها برای خواهران محل سؤال است ؟؟؟ . استاد ، من این دو تا راه را تصور می کنم : 1 ) راهی که صرفا تو فضای معرفتی کار عمیقی صورت بگیرد و تقریبا چیزی شبیه شاگردان شما که شارح مباحث شما هستند ، شارح مباحث معرفتی باشیم ، این راه هم از طریق ادامه دادن دانشگاه و هم از طریق حوزه محقق می شود و خیلی نیاز به کار عمیق و دقیق در زمینه ی فقه و دیگر دروس حوزه نیست و شاید از طریق دانشگاه این کار زودتر محقق می شود. 2) کار در زمینه ی نظریه پردازی و نگاه کلان به مسائل انقلاب و پیدا کردن راهکارهای دینی برای حل آن مسائل و برآورده کردن نیازهای حکومت بواسطه ی دین. مثل نشست اندیشه های راهبردی به لحاظ موضوع و مخاطب رهبری که حاکی از این است که زمانه ی ما ، زمانه ای است که متفکران اسلامی باید راجع به مسائل مبتلا به انقلاب باید وارد عرصه ی نظریه پردازی و تولید فکر بشن . ما چون امروز با مسئله ی نظام سازی روبرو هستیم و نظام سازی محقق نمیشه مگر اینکه نگاه فقهی اصولی هم در آن لحاظ بشه چون اصولا نظام سازی مربوط به حوزه ی باید ها و نبایدها ست و در کل هر چیزی که مربوط به عمل انسان می باشد مربوط به فقه می شود ، و چون همان طور که مستحضرید باید پدیده های اجتماعی را با نگاه جامع دید و نگاه های صرفا فقهی یا صرفا فلسفی عرفانی راه به جایی نمی برد ، و به نسبت جامعیت انسان ، باید نگاه انسان برای تمدن سازی جامع باشه و فقه و اصول هم فقط از طریق حوزه قابل دسترسی هست، در این راه دوم گریزی نیست جز رفتن از مسیر حوزه و اجتهاد. مثلا همین موضوع " چیستی زن امروز" که باید به طور جدی موضوع فکر قرار بگیرد که این راه ، مجهز شدن به نگاه فقه اجتهادی و نگاه فلسفی و عرفانی جدی رو می طلبه. در ادامه ، البته هر کدام از این راه ها معایب و مزایایی دارند ، راه اول سهل الوصول ، زود بازده و تحویل گرفته می شود و مسیر روشن و واضحی دارد و با سبک زندگی امروز سازگارتر است اما حیطه ی کار محدود تر است هم به لحاظ عمق هم از نظر وسعت کار. راه دوم ، ابهامات زیادی داره که در وهله ی اول در خود مسیر آموزشی سیستم حوزه وجود داره که آیا این هدف فقهی اصولی رو چقدر می تواند تأمین بکند ؟ دوم چون این مسیر ، وسیع است و زمینه های علمی زیادی را می طلبد ، هم به لحاظ زمانی هم به لحاظ وسعت علمی ، کار زیادی می خواهد و این کار با سبک زندگی امروز و خانه داری و بچه داری و ... معلوم نیست چقدر این زندگی به ما اجازه ی کار علمی را بدهد. و این که چقدر مطمئن هستیم که به نتیجه می رسد ؟؟؟ از طرفی این حسن را دارد که در دل خودش راه اول را البته به اجمال دارد. حسن دیگرش این است که مجهز شدن به راه دوم ، راهی است برای ورود به نهادهای نظام و اثرگذاری بیشتر در انقلاب . دیگر اینکه چون زن متفکر انقلابی تو عرصه های تصمیم سازی و تصمیم گیری نبوده ، خیلی جاها نقایص جدی وجود دارد مثل مواردی که بعضا در مباحثتون اشاره کردید. حالا ما به هر پاسخی که به "چیستی ماهیت و جایگاه زن امروز" برسیم در قالب این دو راه قابل پیاده شدن است ، این طور نیست ؟؟؟ من چون این دو راه در نظرم بوده ، اومدم حوزه ، شما راه دیگری را متصور می دانید ؟؟؟ شما در نظرات قبلی تان این دو راه رو مدنظر داشتید ؟ نظرتان چیست ؟ در انتها ، به نظر شما زن متفکر فعال حاضر در صحنه ی انقلاب ، ذیل حضرت امام ، الآن وجود داره ؟ اگر می شناسید لطفا معرفی کنید و اگر وجود ندارد چرا وجود نداره ؟؟؟ به خاطر اینکه چیستی زن امروز مشخص نیست یا به خاطر اینکه اراده و عزمی نبوده ؟؟ یا شاید رویکرد و نگاهشون درست نبوده ؟؟ لطفا یک آسیب شناسی اجمالی بفرمایید. با تشکر و التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به صورت اجمالی متوجه جایگاه نوینی برای زن مطابق اهداف انقلاب باشیم بالاخره در هر صحنه‌ای که بتوانیم در راستای تحقق آن هدف و به تفصیل‌درآوردن آن اجمال قدم برداریم وارد می‌شویم تا اشراق لازم تجلی کند و راه گشوده گردد. اصل روایت «أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُالْفَرَج‏» را رسول‌خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در همین رابطه فرموده‌اند که می‌توان یکی از مصداق‌هایش را انتظار ظهور حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» دانست. انتظار فرج یعنی با آگاهی وارد صحنه شویم تا اشراق لازم که نوری است همه‌جانبه تجلی کند، لازمه‌ی تجلی آن اشراق تفکر و تدبّر در موضوعی است که باید اشراق شود، که در این مورد در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
4273

مراحل عرفانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام/ مراحل عرفان از نظر عطار چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مراحل عرفان به‌کلی همان هفت مرحله‌ای است که عطار هم متذکر آن است که عبارت باشد از: «طلب و عشق و معرفت، استغنا، توحید و حیرت و فنا» که در عرفان نظری مورد بحث قرار می‌گیرد. موفق باشید
نمایش چاپی