با سلام واحترام: در ارتباط با کتاب تاریخ معاصر ایران نویسنده: آقای موسی نجفی اگر احیانا نقطه نظری هست بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده کتاب خوبی است و جناب آقای دکتر نجفی جهت تهیه آن، زحمت کشیده اند و بنده نیز از آن استفاده کردهام و اینکه رهبر معظم انقلاب در ملاقات اخیرشان با دانشآموزان و دانشجویان توصیه به مطالعه تاریخ معاصر فرمودهاند، مسلّماً یکی از منابع خوب برای این کار، کتاب «تاریخ معاصر» آقای موسی نجفی است. موفق باشید
سلام: ببخشید من اگر بخواهم کتاب «زیارت عاشورا ارتباط روحانی با امام حسین علیه السلام» رو بخونم نیاز به پیش زمینه دارد؟ اگر دارد چه پیش زمینه هایی نیاز است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چندان نیاز به پیشزمینه خاصی ندارد زیرا اشاره به نکاتی شده است که در فرهنگ ما مدّ نظر میباشد. ولی بهتر است با باوری که از طریق معرفت نفس پیش میآید؛ با این متونِ دینی روبرو شد. موفق باشید
سلام و عرض ادب: استاد عزیز، بنده در مسائل زندگی دچار شلوغی شغلی و اجتماعی شدم، همیشه در این شلوغی ها ناگهان از یاد خدا غافل میشوم، مخصوصا که خیلی هم مجبور به مطالعه هستم و در خلال این مطالعات یاد حق تعالی و احساسات بندگی از من دور میشود و فراموش میکنم، چگونه تقوای ذهنیم را در این شرایط حفظ کنم، لطفاً راهنمایی کنید، کتابی چیزی یا جمله ای.
باسمه تعالی: سلام علیکم: تعمق در معارف دینی مانند «معرفت نفس» و تفسیر قرآن، انشاءالله گشایش لازم را پیش میآورد. موفق باشید
من خسته از رهایی و بی سرپناهی ام بال و پری نمانده برایم، قفس کجاست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: سری به سؤال و جواب شماره 35958 بزنید. گویا هنوز بال و پری در میان است و نباید به فکر قفس بود، باید به حضور در دشتهای گسترده توحید نظر کرد. موفق باشید
سلام استاد: وقتتون بخیر. من از رحمت خدا ناامیدم. لطفاً من رو راهنمایی کنید که چیکار کنم از این حال ناامیدی در بیام. سالهای مدیدی (بیش از بیست سال) با یه سری مشکلات دست و پنجه نرم می کردم و همه جور تلاشی برای رفعشون انجام دادم و هر روز اوضاع بدتر شد. در چند سال اخیر شدیداً دست به دعا و توسل و تضرع بلند کردم به امید اینکه فرجی برسه و از همه جا قطع امید کردم و به خدا خوشبین بودم که چون امیدم رو از همه جا قطع کرده حتماً می خواد فرج کنه. نه تنها هیچ فرجی نشد بلکه الان در بدترین شرایط قابل تصور قرار دارم و اخیراً امیدم رو به رحمت و دستگیری خدا کاملاً از دست دادم و توسل و استغفار و استغاثه رو رها کردم و در تاریکی ناامیدی مطلق روزگار می گذرونم. حتی برای رفع مشکلم به روان پزشک مراجعه کردم و ایشون معتقده مشکل جدی و خاصی ندارم (اگه تشخیص درست داده باشه) الان جدای از این که روزگارم به تلخ ترین و سخت ترین شکل ممکن می گذره، می ترسم با حال کفر از دنیا برم (البته واجباتم رو هنوز انجام میدم) لطفاً بگید چیکار کنم که حداقل کافر نمیرم! برای زندگی طاقت فرسا و غیر قابل تحملم که گمان نکنم کسی راه حلی سراغ داشته باشه. ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند ما را خلق کرد تا در جهان گشوده معنویت حاضر شویم که جهانی است سراسر رحمت. و از این جهت خودمان باید تلاش کنیم دنیا را برای خود عمده ننماییم. کتاب «مقالات» آیت الله شجاعی که شرح آن روی سایت هست راهگشای خوبی در این مورد میتواند باشدhttps://lobolmizan.ir/sound/750?mark=%D8%B4%D8%AC%D8%A7%D8%B9%DB%8C . موفق باشید
سلام: من سوال ۳۵۷۶۳ رو پرسیدم. شاید صدای یک مرد موجب شهوت برای یک خانم بشه از کجا معلوم؟ بعدش باید چیکار کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد فضا، باید فضایی که موجب لهو و لعب و فتنه و فحشاء میگردد، نباشد. موفق باشید
با سلام جناب آقای طاهر زاده عزیز: مدتیست مطالب انتقادی و سوال از عملکرد نادرست رهبری در اداره کشور که میبابستی شما به عنوان حامی بی چون و چرای این همه ظلم و بی عدالتی پاسخ بفرمایید عوامل تندرو و افراطی روی سایت شما پخش نمیکنند. و بعضا سوالاتی پخش می شود که مثلا کسی خوابی دیده و باید شما تعبیر کنید در صورتی که مساله اصلی جامعه در حال حاضر ظلم و بی عدالتی و ستمیست که از ناحیه حاکمان بر ملت تجمیل می شود نمونه آن: گوشت خریدم از قصابی اومدم بیرون موتوری ازم زد! چند روز پیش هم یک خانم سن بالا توی پیاده رو نشسته بود داد و بیداد و ناله و نفرین میکرد. از رهگذران پرسیدم چی شده؟ گفتند: دو تا پلاستیک گوشت و مرغ را داده به یک پسر که کمکش کند ببرد آن طرف خیابون، طرف تو شلوغی فرار کرده. دو سه روز پیش روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: آمارها نشان میدهد که پس از سال ۱۳۹۷ با قلهزنی نرخ تورم و رشد فقر، میزان دستگیری سارقان نیز در مسیر صعودی قرار گرفته است. این در حالی است که در سالهای قبل از آن بهدلیل پایین بودن نرخ تورم و بهتر بودن شرایط اقتصادی، سطح سرقتها نیز کاهش یافته بود. ترک ها ضرب المثلی دارند "گچی هله هارای قرخیلیب" معادل فارسیشو نمیدانم ولی تقریبا معنای "حالا کجاشو دیدی" را دارد. قدیما پشم بز را می چیدند و بعد از ریسیدن، از آن در طناب بافی و چادر سیاه و ... استفاده می کردند. فردی می خواست پشم بزی را بچیند تا اولین قیچی را به پشم بز زد ، بز شروع به داد وفریاد کرد. طرف گفت؛ حالا کجاشو دیدی تازه اول کار است. گچی هله هارای قرخلیب!!! هرچه تورم بالاتر میرود نرخ دزدی هم افزایش مییابد. هر چه نرخ تورم افزایش یابد نرخ اخلاق و انسانیت کاهش می یابد. اگر مسئولین به دنبال کاهش ناهنجاریهای و آسیب های اجتماعی هستند باید در فکر کنترل فقر و تورم باشند و گرنه جامعه روی آرامش به خود را نخواهد دید!
باسمه تعالی: سلام علیکم: حال حساب کن اگر تذکرات رهبر معظم انقلاب و رهنمودهای حکیمانه ایشان نبود، چه افرادی بر ما غلبه می کردند و چگونه حتی صدای دادِ محرومان و مصیبتزدگان را در گلو خفه مینمودند. اینجا است که باید به آینده امیدوار بود از آن جهت که ما در آغازی هستیم جهت عبور از این تنگناها با خردی بس نورانی.
اگر انقلاب اسلامی فرصتی است تاریخی، باید از خود بپرسیم چه نسبتی بین عملکرد ما و این فرصت تاریخی هست تا جدّیتر از آنچه هستیم باشیم؟
متفکران جهان مدرن مانند ویل دورانت خود را در احساس تاریخی خود جستجو میکردند، در آن حدّ که در تلاشهای خود روز و شب نداشتند. حال مائیم و اتفاقی که از طریق انقلاب اسلامی پیش روی ما قرار گرفته و ما را دعوت میکند تا متفکرانه نسبت به آن فکر کنیم، از آن جهت که وظیفه متفکر، درک زمان و توجه به ظرفیتهای پیش آمده است، در عین توجه به دردهای انباشته قرنها و دهههایی که به ارث بردهایم و البته برای عبور از آنها باید روحی دیگر به میان آید، روحی که چراغی باشد برافروختهشده از روحِ خلوتنشینی به نام حضرت روحالله «رضواناللهتعالیعلیه» تا در نتیجه تغییری در بنیان جان انسانها شکل بگیرد و تاریخ دیگری آغاز شود و آینده دیگری به میان آید، غیر از آیندهای که جهان مدرن مدّ نظر انسانها قرار داده بود، آیندهای که با آزادی و تفکر محقق میشود و انسانها با انتخاب خود متوجه زمان قدسیشان در تاریخ باشند، با خودآگاهی به بینظمیها و پریشانیها و پراکندهکاریهایی که ما را در بر گرفته و در عین حال با حضور در قلمرو تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده میتوان به خردی رسید که اشاره به آینده دیگری دارد، در عین ایمان و امید.
موفق باشید
با سلام و احترام وقتتون بخیر: عذر میخوام یک سوال داشتم ازتون گویندگی و یا دوبلوری برای بانوان مشکلی داره؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم. ولی بهتر است این موضوع را از مرجع تقلیدتان بپرسید. موفق باشید
با سلام: با توجه به سوال ۳۵۶۲۲ که فرمودید: تفسیر سوره واقعه را بصورت انفسی انجام داده اید، می خواستم بدانم سایر تفاسیری که از قرآن انجام داده آید و روی سایت لب المیزان (همین سایت) موجود است، آنها هم بصورت انفسی است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: اکثراً سورهها بر مبنای نظر المیزان بحث شده است مگر سورههای معدودی که البته در دل بحث، نسبت به موضوع تذکر داده میشود. موفق باشید
با عرض سلام و تشکر از شما: سوال بنده این است که چرا با وجود اینکه انسانها در معاد با جسم مثالی محشور میشوند، ظاهر برخی از آیات قرآن در مورد معاد، به جسم مادی بیشتر نزدیک است تا جسم مثالی؟ مثل آیه ۳ و ۴ سوره قیامه: «أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَّجْمَعَ عِظَامَه بَلَىٰ قَادِرِينَ عَلَىٰ أَن نُّسَوِّيَ بَنَانَهُ» سپاسگزارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه در جزوه «چگونگی حیات بدن اخروی»https://lobolmizan.ir/leaflet/171?mark=%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%AA%20%D8%A8%D8%AF%D9%86%20%D8%A7%D8%AE%D8%B1%D9%88%DB%8C عرض شد حضرت امام عسگری «علیهالسلام» فضای این آیه را فضای جدل خداوند با اُبیّ بن خلف میدانند بدین معنا که بر مبنای پیشفرضهای مخاطب سخن گفتهاند نه آنکه بخواهند موضوع را از این زاویه تثبیت کنند. موفق باشید
با سلام حضور استاد محترم: ببخشید می خواستم کتابی در مورد ابعاد عرفانی بارداری و تشکیل فرزند معرفی کنید که اصلا آیا این ایام سیری هست؟ ملکوت آن نوزاد گره به ملکوت مادر خورده؟ کلا هرچه در این مورد هست و حتما جالب هست بیان نمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موردکتابی نمیشناسم ولی هر آنچه مادران بر اساس تذکراتی که در روایات داریم، بیشتر خود را در آرامش معنوی قرار دهند؛ فرزندانِ آنان از روح مادر بهتر بهرهمند میشوند. موفق باشید
با سلام: آیا انسان با سلام کردن به دیگران مظهر اسم سلام خدا میشود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! و البته بستگی به نیت و حضور ما دارد. موفق باشید
سلام و ارادت جناب استاد طاهرزاده ی بزرگوار: ببخشین ۱. میشه نماز یکشنبه ذالقعده رو هرروز خوند؟ ۲. میشه کلا نمازش رو بدون غسل خوند؟ ۳. میشه روز قبلش مثلا شنبه غسلش بگیریم و بعد یکشنبه نمازش رو بخونیم؟ ۴. بنده شاغلم اذان صبح ساعت ۲:۲۹ من اگر بخوام نماز شب بخونم و نماز صبح دیگه کششی برای بیداری بین الطلوعین ندارم باید چیکار کنم؟ ممنون بابت راهنمایی تون
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ظاهراً فقط در یکی از روزهای یکشنبه این ماه باید خوانده شود. حال اگر هر یکشنبه آن ماه رجاءً خوانده شود ان شاءالله برکات خود را دارد. ۲. آری! در امور مستحب چنین اجازههایی هست.۳. نیاز نیست ۴. ارحج، نماز واجب صبح است. موفق باشید
با سلام و عرض ادب: ۱. من به دنبال جمعی از شاگردان شما استاد عزیز در شهر خودم میگردم (خرم آباد) در صورت امکان و وجود این چنین جمعی، ممنون میشوم اگر مرا راهنمایی بفرمایید. ۲. فرمودید در ارتباط با خلق از حکمت سخن بگوییم و به آیه قران که متذکر یتیمی پیامبر بود اشاره نمودید، از کجا بفهمیم کسی واقعا طالب آن است یا قصد دیگری دارد و شک را از خود دور کنیم یا زیاد و کم صحبت هایمان را چطور تنظیم کنیم؟ ۳. سرعت لازم برای اعتماد کردن به دیگران را چگونه باید ارزیابی و تنظیم کنیم؟ زود اعتماد کردن به دیگران و شبیه زمان تنهایی خود دیدن مفید است؟ اگر نه باید چه کنیم برای به تعادل رساندن این خصیصه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کسی از عزیزان را به طور مشخص در منطقهای که جنابعالی تشریف دارید، نمیشناسم. ۲ و ۳. عمده وظیفه ما آن است که با خوشبینی و از سرِ دلسوزی با افراد روبرو شویم، مگر آنکه حرکات و گفتار آنها طوری باشد که دیگر نتوان در اصلاح آنها امیدوار بود. موفق باشید
سلام و نور و رحمت الهی تقدیم استاد محترم: استاد جان حضرتعالی در دروس معاد فرمودید که منیت محتضر از زمانیکه سنگ لحد رو روی جنازه اش میگذارند دیگر تمام و کمال از بین میرود و فرشتگان الهی می آیند و کفن رو از تن او درمیاورند و لباس بهشتی بر تن او میپوشند و از طرفی در دعای عهد داریم که اگر زمان ظهور حضرت حجت ارواحنا له الفدا من مرده بودم «إن حال بینی و بینه الموت فاخرجنی من قبری مؤتزرا کفنی» من را از قبر بیرون بیاور درحالیکه کفن پوش هستم. این دو مورد رو چگونه با هم جمع کنیم؟ مگر نه اینکه شما فرمودید دروس معاد رو با دیدگاه قوانین دنیایی و مادی تحلیل نکنیم و با قوانین برزخی نگاه کنیم. سپاس یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً چنین جملهای در کتاب معاد و درس معاد در میان نیست که مطرح شود: «منیت محتضر از زمانیکه سنگ لحد رو روی جنازه اش میگذارند دیگر تمام و کمال از بین میرود و فرشتگان الهی می ایند و کفن رو از تن او درمیاورند و لباس بهشتی بر تن او میپوشند» اساساً نگاه مباحث معرفت نفسی به معاد از این جنسها نیست. بحث بسیار عمیقتر از این حرفها میباشد از آن جهت که در معاد جسمانی متذکر میشوند حتی جسم شما مطابق اخلاق و عقاید شما شکل میگیرد. آری! «مؤتزراً کفنی شاهراً سیفی» در دعای عهد به معنای «کفنم را بر دوش انداخته، شمشیرم را آخته» است. این عبارت به آمادگی کامل برای یاری امام زمان (عج) اشاره دارد، به گونهای که شخص حتی با کفن نیز آماده خروج از قبر و جهاد در رکاب ایشان است. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: خیلی ممنون بابت راهنمایی قبلیتون و اینکه وقت میذارید تراوشات شاگرد دیوونهتون رو بخونید. قدردانشم و حتما دونه دونه پیگیری میکنم به مرور. به اصرار خانواده و خصوصا مادرم که از رفتارهای مذهبی بنده به شدت ناراضی و بسیار نگرانان و معتقدن ۱۰۰ درصد من مریض شدم و آخوندها توی انگلستان مغزم رو شستشو دادن، بلاخره رفتم پیش دکتر روانپزشک. همینکه روسریم رو دید شروع کرد به سوالات مذهبی، نماز شب میخونی یا نه و... من درمورد همه ی رفتارهای مذهبیم و اینکه حقیقتا چقدر به دین علاقه دارم و چقدر خودم رو درگیرش کردم صحبت نکردم اصلا. با پرسیدن فقط چندتا سوال کوچولو توی پروندهم نوشته hyperreligiosity !!! (لابد پیش خودش فکر کرده حزب اللهیِ اُمل انگلیسی بلد نیست!) یعنی اختلال روانی مذهبی گرایی افراطی!!! این درحالیه که من به هیچ عنوان درگیر وسواس برای احکام یا قبولی عباداتم یا نجس و پاکی و.... نیستم فقط مذهب رو بر تمام جنبه های زندگیم ترجیح میدم چون چیز دیگه ای برام نه تنها معنی نداره، بلکه وجود نداره. قرص هاش رو هم انداختم توی سطل، معلومه کسی که فکر میکنه میتونه اینجوری کسی رو خر کنه خودش خیلی خره. بذار هرچی میخواد بشه، بشه. بذار اسلام هرکاری میخواد باهام بکنه، بکنه. بلاخره این سکه اینقدر چرخ میخوره تا به یه طرفی بیفته!!! بذار بین کفر مطلق و ایمان مطلق بند بازی کنیم تا بلاخره یه جایی سقوط کنیم. راستی استاد بلافاصله بعد اربعین، قراره برم کربلا برای اولین بار. دقیقا میشه تولد ۲۰ سالگیم. خاک دو عالم بر سرم که ۲۰ سااااال آزگار از عمر گرانمایهم گذشت و هنوز درگیر حیوانیت و دغدغه های حقیرانه هستم. چه کنیم که خیلی دیر هدایت شدیم، وقتی تمام حرمت ها شکسته شده بود و پرده های عصمت پاره شده بودن، وقتی گوهر انسانیم زیر خروارها خاک دفن شده بود، وقتی که تمام آنچه بهم متعلق بود رو از دست داده بودم. استاد، خدا به روم نیورد، شما هم به روم نیارین که فقط وقتی اومدم سراغ خدا که هیچی برام نمونده بود، وقتی که به بن بست رسیده بودم، وقتی هیچ لذتی برام نمونده بود که خودم رو باهاش گول بزنم، وقتی که جایگزینی نداشتم. خدا اولویت آخرم بود. تو آمدی اما کمی دیر. از ته یک کوچه ی دراز. گفتم برو! اما نشستی و به در کوبیدی و گریه کردی، آنقدر که گونه های منم خیس شد. آمدی و با آمدنت همه چیز را در دایره ی هستی آتش زدی. حالا همه چیز سوخته بود و خاکستر شده بود و با آمدنت طوفانی شدید درگرفت، پس خاکسترشان را هم بردی و این لازمه ی لمس کردن تو بود، از دست دادن همه چیز. گفتم اینجا پر است، جا برای تو نیست! اما آمدی و دل من که پر بود از فیزیک و شیمی و فلسفه و عکاسی و خوشگذرانی و دوست و رفیق و پول و احترام و خودخواهی و شهوت و حیوانیت و خواستن و خواستن و خواستن، خالی شد و فقط یک چیز ماند که همه چیز است و تو در دل هبوط کردی. استاد. تا اون زمان وقتم رو برای مطالعه روی چه مباحثی بذارم؟ همون معرفت نفس رو ادامه بدم، یا مطالعه درمورد عاشورا که هیچ چیزی ازش نمیدونم؟! چه اعمال مذهبی انجام بدم؟ (طبق معمول خودم سرخود چند مدل چله برداشتم. اصولا مشکلی وجود نداره اما به شدت به زیارت عاشورا حساسم و الانم که برای اربعین چلهشو برداشتم، یه جوری ام، جوری که خوب نیست ....) خیلی خجالت میکشم با وضعیت الانم وارد ۲۰ سالگی شم و با این وضعیت فعلی برم دیدار امام حسین (ع). یه راهی بگید که یکم، فقط یکم آدم شیم، یکم لایق شیم، یکم از شرمندگیمون کم شه. انگار خدا با تمام قدرت پشت در ضربه بزنه، اونقدر بلند که نتونی حتی نادیدهش بگیری و بخوابی، اونقدر محکم حتی تا مرز شکسته شدن در، اما وقتی در رو باز میکنی هیچ کس نیست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این سخن را نباید ساده بگیرید که میفرمایید: «خدا، اولویت آخر بود». حقیقتاً در هر حال باید چنین باشد به همان معنایی که خود حضرت محبوب میفرماید: «فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ»(جاثیه/6) بنگر چگونه او با ما به گفتگو نشسته است که مگر چیزی زندهتر و تازهتر از حضرت «الله» و آیاتی که اشاره به او دارند؛ هست که دل به آنها سپرد و ایمان خود را به میان آورد؟ و با توجه به این امر نباید از معارف عمیق توحیدی که انعکاسِ عقل و قلب است، در میدان عبادات غفلت کرد. و از این جهت آری! مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» عبادات ما را عمیقتر مینماید و البته نباید به خود سختگیری کرد که اطرافیان گمان کنند لازمۀ دینداری خارجشدن از زندگی و گوشۀ خلوتگزیدن است! هرچند هم نباید همرنگِ اهل دنیا شد. و این یعنی در صراطی گامنهادن که هر دو طرف آن سقوط در آتش است، چه در طرف افراط و چه در طرف تفریط. نظر به حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» بخصوص با روحِ اربعینی یعنی نظر به آیندهای که انسان از سیطرۀ یزیدیان عبور میکند و در این رابطه خوب است به مباحث «کربلا و عبور از دوگانگی بین زندگی و مقاومت»
https://lobolmizan.ir/sound/1670 نظری بیندازید. موفق باشید
حضرت استاد با توجه به اینکه بالاترین ظهور و جلوه ی خداوند را حوریان میدانید، در تشبیه زنان شهر زوراء در آخرالزمان به حوریان چه رازی نهفته ست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً معنای «حوری» که در قرآن ذکر شده؛ ربطی به جنس زن در مقابل مرد ندارد!! در این مورد عرایضی در شرح سوره واقعه که در سایت هست؛ شده است. موفق باشید
سلام وعرض ادب خدمت استاد عزیز: ببخشید استاد من درجایی خوندم انسان وقتی ازجنت اسما به عالم ناسوت هبوط کرد هفتاد هزارحجاب نورانی وهفتاد هزار حجاب ظلمانی گرفته است و در سیرصعودی ازعالم ناسوت باید این حجاب را از دست بدهد تا خودش را پیدا کند و به کمال برسد. لطفا درباره حجب های نورانی و ظلمانی توضیح بدید و مثال بزنید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر آنچه مانع حضور ما در نسبتی است که با خداوند داریم، حجاب ظلمانی به حساب میآید از خودبینی بگیرید تا حبّ دنیا. و هر حضوری که ما را متوجه نور حضرت حق بکند و در عین حال نوعی جدایی در میان باشد، حجاب نورانی گفته میشود که به گفته آیت الله جوادی: «عقل» هم حجاب نورانی به حساب میآید زیرا از یک طرف ما را متوجه حضور حضرت ربّ العالمین میکند و هم به هر حال ما در مفاهیم قدسی قرار میگیریم. و این غیر از انس با خود حقایق است. موفق باشید
سلام استاد: آیا خط مقدم جبهه کجاست؟ نسبت به من، من چکار باید بکنم؟ آیا این چه معنایی را به همراه دارد که در فضای مدرسه هستم خود را مقابل حضوری بزرگ تر از حضور قبلی میبینم و به همین سودا زیر لگد کوب حوادث میروم، چگونه جان دیگری را بیابم؟ آیا به صرف زیر لگد کوب حوادث رفتن را درب رحمتی گشوده میشود یا انتظاری پس از این است تا همچنان خدا به صحنه بیاید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده و رهبر معظم انقلاب به خوبی آن را جلو میبرند؛ این مائیم و راهی که ممکن است در این راستا در مقابل ما به صورت خاص گشوده شود و «انتظار» به همین معنا میباشد. عمده، قرارگرفتن ذیل توصیههای فوقالعاده دقیق رهبری است که ۱۲ آبانماه با دانشآمزان و دانشجویان در میان گذاشتند. موفق باشیدhttps://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=58192
سلام: فلسفه ی وجود دشمن و جنگ در دنیا با نگاه توحیدی چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن بسی مفصل است. عرایضی تحت عنوان «قرآن و جایگاه شهادت سید حسن نصرالله» https://eitaa.com/matalebevijeh/17679 انجام شد. امید است که پس از استماع آن عرایض و با دقت روی متنی که از آن سخنرانی پیاده شده، جواب خود را بیابید. موفق باشید
سلام استاد حال شما:. چند تا سوال داشتم ۱. چی میشه که یحیی سنوار سنی انقدر میتونه محبوب شیعیان بشه؟ نقطه پیوند چیه؟ ۲. مقدمه کتاب از برهان تا عرفان شما چیا هست؟ ۳. این آقایی که جوان و انتخاب بزرگ رو شرح دادن توی کانال گذاشتن آقای نظری این خوبه برای شروع؟ احساس کردم خیلی ساده و بدون پیچیدگی و زبان خاص دارن توضیح میدن. گفتم باز از شما بپرسم. ۴. چجوری میشه انسان کنار این مباحث علمی، عملش رو هم بالا ببره؟ یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در جبهه مقاومت همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند ما از دوگانگیِ شیعه و سنی عبور میکنیم و ملاحظه میکنید که چگونه شهید یحیی سنوار در کلمات خود نسبت خود را با امام علی «علیهالسلام» و کربلا برقرار کرده. و این یعنی همان حضوری که شیعیان همیشه به دنبال آن بوده و هستند. ۲. همان کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «ده نکته در معرفت نفس» کارساز خواهد بود. ۳. آری! ۴. هر اندازه عمق معارف ما بیشتر شود، درک قرآن برایمان راحتتر میگردد و عبادات ما در آن راستا عمیقتر میشود و وقتی عبادات با حقایق معنوی پیش رفت، بیشتر به آن دل میبندیم. موفق باشید
سلام وعرض ادب: استاد وقتی اتفاقاتی که برای ما میافتند را خدا برحسب ذاتمان و انتخاب عین ثابته مان رقم میزند، پس در اینجا توکل بی معنی میشود، چون ما مثلا در مواجهه با کاری تصمیمی میگیریم و انتخاب میکنیم و بعد از تصمیم توکل به خدا میکنیم ولی در صورتی که خدا خودش طبق ذات ما رقم میزند و انگار کاره ای نیست؟ و در اینصورت استرس ها وترس ها بیشتر میشود که نکند مثلا در ذات من اتفاق بدی گذاشته شده باشد که دراینجا خدا هم طبق ذات رقم میزند، برای مثال خودم قبلا وقتی یک مسولیتی به عهده میگرفتم، پیش خودم میگفتم من تلاش و تصمیم مورد نیاز را میگیرم و بقیه را بخدا میسپارم اگر قرارباشد اتفاق بدی برایم بیفتد و یا صدمه و ضرری بمن برسد، میرسد و چون کار خدا میدانستم، بر این باور بودم که حتما حکمت وعدالت خدا هست برای همین هم راحت توکل میکردم وهم تسلیم خدا بودم، اما بعد از مطالعه و بحث عین ثابته و اینکه اتفاقات برحسب ذاتم میافتد این توکل و تسلیم را ندارم چون حس میکنم که خدا فقط رقم میزند و کاره ای نیست لطفا کمکم کنید، در ضمن طبق فرمایش شما کتاب انسان و سرنوشت و عدل الهی، و برهان وعرفان نظری، و فص عزیری، مطالعه شده، البته کتاب های معرفت نفس و حرکت جوهری و... هم قبلا مطالعه شده
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این مورد بتوانید بین «عین ثابته» و انتخابِ شخصیت کلی و ذات انتخابگرِ انسان؛ جمع بفرمایید. موفق باشید
سلام خسته نباشید: lobolmizan_h766d13dgj وسوالی که در اینجا مطرح کردم منظور این هستش مسایل عشق هستش یعنی ملاک این هستش که ما عاشق اهل بیت باشیم یا عاشق خدا؟ اگر الگوی ما اهل بیت باشد این هستش که ما عاشق خداوند باشیم منظور از عاشق متفاوت از حب هستش حب اهل بیت داشته باشیم ولی عاشق خدا باشم؟ عشق کدام میتواند ما رو بالا ببرد و پیشرفت دهد؟ منظور این هستش ملاک ارتقای معنوی و روحانی و آن چیزی ملاک اهل بیت هسشت عشق به خودشان هستش یا خداوند؟ اگر خداوند خداوند چون نامحدود هستش و ما انسان محدود و اینکه قابل درک فهم نیتسش قابل برقراری ارتباط و همزاد پنداری نیستش پس چطور عاشق خدا باشیم؟ و اگرعاشق اهل بیت باشیم ازعبادت خدا و راز نیاز باز نمیمانیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عشق و محبت به اهل البیت در راستای محبت به راههایی است که ما را به سوی محبوب ازلی و معبودمان رهنمایی میکنند. عرایضی در این رابطه در کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل البیت» شده است. کتاب روی سایت هست. موفق باشید
با سلام: در جواب سوال ۳۸۵۱۳ فرمودید دکتر جلیلی بالاتر از آن است که مسولیت هایی چون دکتر مخبر و دکتر قالیباف و ... را به او بسپارند و حیف است که ایشان خرج چنین اموری شود و کمتر از ریاست جمهوری نباید به ایشان داد!! چطور میشود که در مورد مستند شنود میفرمایید ما نمیتوانیم امور زندگیمان را بر اساس تجربه های یک نفر تنظیم کنیم و لازم است به منابع و مستندات قطعی رجوع کنیم و فرمودید اون تجربه ها توهمات آن فرد بوده است. ولی در مورد دکتر جلیلی بدون کارنامه و بدون عملکرد و بدون مستندات باید بپذیریم که ایشان سرمایه ای والا مقام برای نظام هستند و کمتر از ریاست جمهوری در شان و توانمندی های ایشان نیست!!
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم چطور این دو مورد را بر همدیگر تطبیق میکنید!! به هر حال هر طور که صلاح میدانید فکر کنید. موفق باشید
سلام استاد خدا قوت: ۱. استاد از وقتی مصباح الانس را با شرح صوتی علامه حسن زاده میخونم خیلی خواب ایشون رو میبینم. اوایل کتاب بودم که در خواب برای من حلوای خرما تهیه میکردند و سه چهارتایی خواب دیگه. آیا میتوان گفت روح شریف علامه دارند به روح من کمک میکنند؟ ۲. استاد در معامله ای مبلغ کمی سر من کلاه گذاشتند دوست دارم پیگیری دادگاهی نکنم چونکه تمرکز حواسم به هم میخورد البته مدرکی هم از او ندارم و در نهایت با یک دروغ ساده احتمالا حق را به او میدهند فقط برای کمک به نظام اسلامی فکر میکنم نباید رهایش کنم. در این موارد کدام راه بهتر است؟ روز و شب عربده با خلق جهان نتوان کرد. ۳. استاد آیا شما هرظهر و شب در همان مسجد سه راه سیمین نماز میخوانید که من هفته ی آینده در مسیرم از شیراز به تهران شما رو زیارت کنم؟ خیلی دوست دارم شما رو ببینم. ۴. استاد من در ارتش میتوانم شما رو دعوت کنم حتی برای پادگان هایی که هر دو ماه چندین هزار نفر سرباز می آیند و میروند در سمنان کرمان تهران و... آیا شما با این کار موافق هستید؟ سایه تان مستدام التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این موارد، مواردی نیست که بنده بتوانم ورود کنم. ۲. در این موارد دلایل محکمه پسند نداشته باشیم میفرمایند به خدا واگذارید که او بهترین محکمه است. ۳. بنده بیشتر صبحها بعد از نماز در مسجد حضرت جدیجه کبری (س) میتوانم خدمت رفقا باشم به جز صبح یکشنبه ۴. متأسفانه شرایط بنده طوری نیست که بتوانم جهت سخنرانی خدمت عزیزان باشم. موفق باشید
