بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
802
متن پرسش
سلام آقای طاهر زاده،خیلی دوست داشتم که در ارتباط با علم بدونم که جایگاهش در نظام توحیدی کجاست روی این سوال هم خیلی فکر کردم که جایگاه علم در نظام توحیدی چیه؟ به لطف خدا به نتایج خیلی خوبی هم رسیدم مخصوصا با خواندن کتاب"منزلت عقل در هندسه معرفت دینی"استاد جوادی آملی همه چیز برایم روشن شد، اما یک مشکل اینجا بود که ما در رشته های مهندسی بیشتر میخواهیم از این فرمولها و قواعد استفاده کنیم در جهت اهدافمون و اون بحث خشیت اصلا پیش نمیاد یا کمتر پیش میاد،همش در تحلیل هستیم برای رفع نیاز خودمون،و همیشه این خیلی من رو سرد میکنه،به نظرم بحث خشیت تنها در رشته های "علوم پایه "باید اتفاق بیفته از طرف دیگر به نظرم ما با همین علوم پایه را هم درست یاد نمیگیریم نظام آن نظام "حافظه محوری "است و اصلا تجربه نمیکنیم و اصلا متوجه نمیشیم که این افراد چه طور توانستند به این موضوعات پی ببرند احساس میکنم تنها حفظ میکنیم.(؟!) کتب غرب شناسی شما را خواندم اما راستش نتوانستم راهی درست را پیش بگیرم ،حالا تکلیف دانشجویان مهندسی چیست در این زمینه فکری، و چطور میتوانیم به مسئله خشیت بپردازیم؟(جدا از مسئله مفید بودن در زندگی و ساختن کشور) اگه تمام این جهان پدیده اومده تا نشانه و دلیل و آیت راه ما باشند تا ما پروردگارمان را بهتر بشناسیم و این تعریف را که با رشته خودم که عمران و معماری است می سنجم اصلا جور در نمیاد،اصلا نمیتونم اون نگاه درست که آقای جوادی آملی میگن رو وارد رشته خودم بکنم احساس میکنم اون تعریف فقط برای علوم پایه است.نمیدونم شاید نگاهم اشتباه باشه!
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: آنچه موضوع را مشکل کرده نگاهی است که غرب به عالم و آدم دارد که اولاً: همه‌چیز را مستقل و بریده از خدا می‌بیند و ثانیاً: نگاه حصولی بر نگاه حضوری غلبه دارد و این نه‌تنها موجب خشیت نمی‌گردد بلکه موجب کبر می‌شود در حالی‌که اگر بدانیم علم حقیقی علمی است که با اُنس قلب با عالم غیب حاصل می‌شود می‌فهمیم هر اندازه در ایجاد سجایای اخلاقی بیشترتلاش کنیم بیشتر آماده‌ی تجلی انوار غیبی می‌گردیم. سعی شده در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» این مسئله تبیین شود. موفق باشید
801
متن پرسش
سلام جناب استاد طاهرزاده 1-در مورد عرش و کرسی توضیحی بفرمایید.2-نظر شما در مورد مصداق یابی در عصر ظهور چیست
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: در مورد عرش و کرسی می‌توانید به کتاب «مقام لیلة‌القدری حضرت فاطمه«سلام‌الله‌علیها» رجوع فرمایید که متن کتاب روی سایت المیزان هست و در مورد مصداق‌یابی در زمان غیبت کاری است پر از لغزش و نباید وارد شد. موفق باشید
800
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی بنده از خانواده ای هستم که خیلی مذهبی نیستند و چون افراد مذهبی نیز از طریق خانواده اقدام به ازدواج می کنند برای همین اکثر خواستگاران من از درجه ی مذهبی پایینی برخوردارند و خیلی مذهبی نیستند که با من متناسب نیستند بنابراین بنده نیز جوابم منفی است حال سوال من از شما اینست که آیا این کار من درست است؟ از طرفی احساس می کنم کسی نیست که بتوانم با او زندگی کنم و میترسم در آینده ازدواج نادرستم(به دلیل مذهبی نبودن خواستگارانم) مانع پیمودن مسیر کمالم شود و همین امر باعث تردید من در ازدواج گردیده خواهشمندم راهنماییم بفرمایید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: همین که ظاهر شما حکایت از آن دارد که فردی مذهبی هستید پس آن‌کسی هم که برای خواستگاری شما می‌آید این موضوع را پذیرفته، مضافاً این‌که شما با خواستگار خود در میان بگذارید که می‌خواهید زندگی دینی داشته باشید – بدون آن نوع تعصب‌هایی که در بعضی از مذهبی‌ها در ذهن افراد هست – اگر پذیرفت و احساس کردید در عین انجام واجبات و ترک محرمات مزاحم زندگی دینی شما نمی‌شود به راحتی او را ردّ نکنید. موفق باشید
799
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر هیشه برایم سوال بوده که چرا اگر من در جایی که موسیقی مطرب پخش میشود از روی اضطرار و در حالی که مایل به شنیدنش نیستم و برایم زجر اور نیز هست قرار بگیرم هر چند گناهی برایم محسوب نشود ولی اثراث منفی روحی ان را باید متحمل شوم و یا در مورد لقمه حرامی که از حرام بودن ان مطلع نیستم در حالیکه اختیاری در این مورد نداشتم اثرات منفی و بعضی محرومیتها را باید متحمل شوم که در مورد دوم نیز باعث امتناع از گرفتن خوردنی از دست بعضی افراد و نخوردن غذا در خانه بعضی از اقوام شده لطف کنید مرا راهنمایی کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: فرمودند استماع موسیقیِ مطرب حرام است. یعنی اگر شما به آن گوش فرا دهید ، نه این‌که به گوش شما بخورد، و لذا اگر در جایی هستید که اضطراراً آن نوع موسیقی به گوش شما می‌خورد هیچ آثار منفی برای شما نیست. همین طور در مورد لقمه‌ی حرام، اگر شما کسب لقمه‌ی حرام را اراده کنید آثار منفی دارد . ما حق نداریم اگر مسلمانی غذایی را به ما تعارف کرد و هدیه نمود و یا ما را به میهمانی دعوت کرد، آن را ردّ کنیم و او را متهم به فسق نماییم. موفق باشید
798
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز جناب آقای طاهرزاده با عنایت به اینکه در برخی کتابهای حضرتعالی از جملات و کتابهای جناب آقای دکتر سیدحسین نصر استفاده شده است و اینکه ایشان بنا به مستندات اطلاعاتی-امنیتی جزء عناصر ( خودفروخته )نسبت به نظام مقدس جمهوری اسلامی محسوب میگردد،و جزء مروجین اسلام آمریکایی می باشند ،در برخورد با کتابها و جملات ایشان در آثار حضرتعالی و همچنین مطالعه آثار ایشان چه دستورالعمل مطالعاتی را معرفی می فرمائید؟ با توجه به اینکه اینجانب آثار حضرتعالی را با افتخار تمام در مبان دوستان دانشجو و غیر دانشجوی خود معرفی می نمایم ، جواب سؤال فوق برای اینجانب از اهمیت بالایی برخوردار است.(جدای از آشنایی بیشتر با مبانی اندیشه ای دکتر نصر و ...) باتشکر . گوزلی . تبریز
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: بنده در مباحث شرح کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهّم» نظرات آقای دکتر نصر نسبت به امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» را عرض کردم و لذا نمی‌توان به‌راحتی دکتر نصر را از اردوگاه طرفداران انقلاب اسلامی بیرون کرد و شرایط قبل از انقلاب و مسئولیت‌های علمی ایشان را در نظام شاهنشاهی حمل بر شاهنشاهی‌بودن او کرد، سلوک و اندیشه و دوستان او همه حکایت از آن دارد که باید دکتر حسین نصر را یک دانشمندِ معتقد به حکمت خالده دانست و در همان حدّ هم به او انتقاد داشت که بنده در شرح کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهّم» در قسمت حکمت خالده انتقادهای خود را عرض کرده‌ام. ولی باز تأکید می‌کنم دکتر حسین نصر کسی نیست که بتوان او را از منظر سیاسی نگریست و جامعه و جوانان خود را از اندیشه‌های بعضاً دقیق او محروم نمود. موفق باشید
797
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی جناب استاد ایا ایه الکرسی فقط همان ایه اول است ؟ یا شامل دو ایه بعدی هم می شود؟ برخی نظر دارند که همین که می گوییم ایه الکرسی معلوم می شود منظور یک ایه است و طبق نقل اقای ری شهری در کتاب زمزم عارفان ظاهرا مرحوم اقای بهجت همین نظر را داشته اند ولی بعضی از بزرگان مانند مرحوم ایه ا... کشمیری می فرمودند انهایی که می گویند یک ایه است بیخود گفته اند و ایه الکرسی هر سه ایه است. بحث دیگری که اینجا مطرح است این است که بزرگانی مانند ایه ا... بهجت و کشمیری که هر دو بزرگوار با ملکوت اذکار اشنا هستند چرا دو نظر متفاوت دارند مثلا در بعضی از دستورات که می گویند ایه الکرس را صد مرتبه بگویید چگونه بر انها روشن نمی شود که منظور یک ایه است یا سه ایه بر اساس ان ملکوتی که تشکیل می شود
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: آن‌جایی که می‌فرماید آیت‌الکرسی خوانده شود منظور همان یک آیه است. ولی یک وقت می‌فرماید آیت‌الکرسی تا «هم فیها خالدون» خوانده شود، که معلوم است نظر بر سه آیه دارد و در مواردی که معلوم نیست منظور یک آیه است یا سه آیه، ممکن است بنا بر احتیاط و برای رسیدن به کمال مطلوب بفرمایند سه آیه خوانده شود، ولی در همان موارد هم چون شرع دقیقاً مشخص نفرموده یک آیه یا سه آیه، اگر کسی یک آیه را بخواند إن‌شاءالله به نتیجه می‌رسد. موفق باشید
796
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت جنابعالی حضرتعالی در یکی از سخنرانی ها فرمودید رامین جهانبگلو که پسر خاله آقای نصر است غیر از رامین جهانبگلو است که به جرم براندازی دستگیر شد در صورتیکه در کتاب شوالیه های ناتو فرهنگی پیام فضلی نژاد تصریح دارد که رامین جهانبگلو برانداز پسر خاله نصر می باشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: اشتباه از بنده بود و در سی‌دی‌های جدید این قسمت حذف شد. موفق باشید
795
متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام خدمت جنابعالی جناب استاد اینکه مرحوم ایت ا... بهاء الدینی فرمودند در حق شهریار دعا کردم دیدم برزخ از او برداشته شد ایا منظور این است که مرحوم شهریار وارد قیامت گردید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: به او کمک شد تا فشار برزخ نداشته باشد و در عین زندگی در عالم برزخ، با انوار قیامت مرتبط گردد. موفق باشید
793
متن پرسش
سلام علیکم توصیه ی شما به زوج هایی که تازه ازدواج کرده اند با توجه به اینکه می گویند در ابتدای زندگی مشترک فرصت مناسبی است برای خودسازی ورشد چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در قسمت ازدواج؛ تولدی دیگر عرایضی داشته‌ام امیدوارم مفید باشد. موفق باشید
792
متن پرسش
سلام علیکم مگه خدا نمیدونست که قوم مثلا لوط یا هر قوم ظالم دیگه ای عاقبتشون هلاک شدن است پس چرا اونا رو آفرید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: خداوند انسان‌ها را خلق می‌کند تا در امتحانات الهی هرکس با انتخاب‌های خودش شخصیت خود را بسازد و اگر کسی می‌خواهد به کمال لازم برسد میدان برایش باز باشد و دانایی خدا نقشی در فعلیت‌یافتن شخصیت انسان ندارد، هرکس باید خودش در زندگی شخصیت خود را شکل دهد. موفق باشید
790
متن پرسش
با عرض سلام من یه مدتی بود که درباره ی عرفان هند مطالعه و تفکر می کردم بعد از مدتی به نتیجه ای رسیدم که مایلم هم دلیلش رو بدونم و هم این مسیر رو برای کسانی که مثل خودم دچار کنجکاوی بی قید و شرط هستن روشن کرده باشم. بعد از مدتی مطالعه و تفکر در این باب متوجه شدم که قدرت کنترل کوچکترین احساساتم رو ندارم ! حالت عجیب و البته وحشتناکی بود مثل این بود که دیگه رو هیچ چیز خودم کنترل نداشته باشم و کاملا تسلیم خیالاتم بشم تا جایی که خیالات به من حکومت کرده و کاملا در رفتار من خودشون رو نشون می دادن. روز عید غدیر بود ، از شدت اضطرار و از هم گسیختگی به حضرت امام حسین (ع) توسل کردم و ایشان رو به حضرت علی اصغر قسم دادم که من رو از این اسارت عجیب نجات بدن ، باور نکردنی بود چون به سرعت میل به خضوع و خشوع در برابر خداوند پیدا کردم و به درگاهش خاشعانه گریستم و اون حالت اسارت و ازهم گسیختگی وحشتناک روحی از من رفع شد. و آرامش و اتحاد عظیمی توی وجودم حاکم شد . میخواستم شما دلیل عمیق این مساله رو برام بیان کنین و اگه کتاب یا سخنرانی در این باب دارین معرفی کنین تا شناخت بیش تری از این مشکلم پیداکنم. ممنون،التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: ائمه«علیهم‌السلام» نمونه‌ی کامل توحیدند و در زیارت جامعه به خداوند اظهار می‌دارید خداوند راضی شده آن‌ها «ارکاناً لتوحیده» ارکان توحید او باشند و راه توحیدی‌شدن را که منجر به نفی منیّت‌ها و حاکمیت خدا می‌شود در ما ایجاد کنند، شمّه‌ای از آن را به شما نشان دادند که بدانید جای دیگر خبری نیست و بیشتر در غیر فرهنگ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» قدرت نفس است و نه قدرت توحید الهی. کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» و کتاب «حقیقت نوری اهل‌البیت«علیهم‌السلام» در این رابطه إن‌شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید
789
متن پرسش
سلام علیکم.گاها هم اتاقی هایم خورده نان که در کاسه ی غذایشان ریخته اند یا دانه های برنج که به ته بشقاتشان چسبیده را در سطل ریخته یا در چاه ظرف شویی می کنند. آیا اشکالی دارد؟ وظیفه من چیست؟ یک دوستی دارم که خیلی شعار میدهد و گاها من را برای عیوب ساده که در خودش هم هست سرزنش کرده است،در واقع او برای کمک به من ، خصلت های من را با انسان کامل مقایسه کرده و فراموش کرده که خود من هم دائما جنگ درونی دارم . برا همین وقتی او در کنارم است خیلی احساس بی ایمانی دارم و این مسئله خیلی من را اذیت می کند. چگونه از این احساس خلاص شوم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: 1- شما خودتان مواظب باشید این نوع سهل‌انگاری‌ها را انجام ندهید و اگر بتوانید جلو اسراف‌کاری آن‌ها را بگیرید، ولی اگر شرایط به شما اجازه ندهد تکلیفی بر شما نیست. 2- همین طور که می‌دانید در امور اخلاقی خارج از امور واجب و حرام، هرکس باید با خودش درگیر باشد تا به مرور ضعف‌هایش برطرف شود پس تذکرات دوستان را به عنوان هدیه برای رفع عیوب بپذیرید ولی مأیوس نشوید. برنامه‌ی خودتان را داشته باشید تا إن‌شاءالله روز به روز بر فضائل اخلاقی شما افزوده شود. موفق باشید
788
متن پرسش
سلام علیکم. چگونه می توانیم همزمان خواب کافی داشته باشیم تا اسیر قوه واهمه نشویم، شب زنده داری کنیم، کلاس صبحمان را خواب نباشیم، در طول روز اگر کلاس نیستیم درس بخوانیم و اصولا به خوابیدن در روز نمیرسیم؟؟ چگونه می توان هم زمان کم (منظور فقط به هنگام گرسنگی) خورد، در حالی که بین درس خواندمان در زمان استراحت کاری جز خوردن بلد نیستیم؟؟ چگونه می توان کم حرف زد و با دوستان ارتباط صمیمانه ای داشت، در حالی که من دوستم را که خیلی کم حرف می زند و هیچ وقت سراغ من را نمیگیرد ، دوست ندارم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: آنچه می‌خواهید نیاز به برنامه‌ی اخلاقی دارد که حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل پایه‌های آن را ریخته‌اند و به انسان کمک می‌کند که قدرت جمع اضداد پیدا کند و مواردی که به ظاهر قابل جمع نیستند را جمع کند. موفق باشید
782
متن پرسش
با سلام میخواستم بدانم روح القدس کیست؟ و اصلا ماهیت انسانی دارد؟ با توجه به اینکه در تمامی فیلم های آخر الزمانی او را زنی معرفی می کنند که در جریان ظهور منجی به یاری او میشتابد. و در دعای ندبه هم داریم در مورد حضرت عیسی(ع) و امام زمان(عج) داریم(وایده به روح القدس)
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: در بحث شرح زیارت جامعه در فراز «اَیّدَکُمْ بِروحِه» عرایضی مطرح شد که می‌توانید به آن رجوع فرمایید(صوت آن بر روی سایت هست) ولی عنایت فرمایید که روح‌القدس یک حقیقت نوری است که به اذن خدا عامل نبوت نبی و امامت می‌گردد و شعوری آنچنانی را در جان آن‌ها ایجاد می‌کند امام صادق (ع) می‌فرمایند: « رُوحَ الْقُدُسِ فَبِهِ حَمَلَ النُّبُوَّةَ فَإِذَا قُبِضَ النَّبِیُّ ص انْتَقَلَ رُوحُ الْقُدُسِ فَصَارَ إِلَى الْإِمَام‏» روح القدس که با آن بار نبوت کشد.چون پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله وفات کند، روح القدس از او به امام منتقل شود .آری آن حقیقت نوری می‌تواند صورت روحانی به خود بگیرد و برای پیامبر یا ولیّ خدا ظهور جسمانی نماید، ولی با حقیقت روحانی و لازم نیست به صورت یک زن باشد. موفق باشید
781
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز سوالی داشتم در مورد حق الناس در برزخ که به هر دلیلی انسانی چه از منظر مادی و چه از منظر حقوق معنوی مورد ظلم قرار می گیرد ، این وضعیت در برزخ چگونه است و صورتهایی که برای مظلوم و ظالم بوجود می آید چگونه است ؟ با تشکر و تقدیم احترام
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: عدم رعایت حق‌النّاس شخصیت انسان را گرفتار نگاه کسانی می‌کند که حق آن‌ها را ضایع کرده و به همان اندازه مانع سیر انسان به سوی رحمت الهی می‌شوند. این حالت در مراحل مختلف برزخ و قیامت صورت‌های مختلفی دارد که همه یک نوع ممانعت را در خود دارند، حال یا به صورت زنجیر است که نمی‌گذارد برود، یا به صورت کوه است که نمی‌تواند صعود کند، یا به صورت رودخانه است که نمی‌تواند عبور نماید. موفق باشید
780
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید حضوراستاد گرامی و همکاران. استاد، عقیده من بر این است که انسان البته با اختیار خود اقدام به انجام امور و انتخاب و .. می کند، اما در این بین هرکاری انجام می دهد در دایره قدرت و اختیار خداونداست. اگر کار نیکی انجام می دهد توفیق از جانب خداوند بوده. اگر روزی به او می رسد البته سعی و تلاش خودش هم سنت الهی است و باید باشد، اما روزی را خداوند قسمت او کرده و به هر طریق به دست او میرساند حال روزی یا مادی باشد یا معنوی. اگر رشته ای قبول می شود، اگر ازدواج میکند، اگر شغلی پیدا میکند تماما روزی او بوده و باید به او میرسیده و امکان نداشته که به او نرسد. و حتی اگر انسانی تلاش کند اما ضعیف باشد و مثل برخی افراد گرگ گونه بدنبال کسب روزی نباشد، خدا خودش روزی او-مادی و معنوی- را بدست او میرساند. عقیده ام بر این است که انسانی که بر خدا توکل کند و امورش را به وی بسپارد خدا خودش تمشیت امورش را بر عهده میگیرد و اور را به آن راهی که باید می کشاند و صلاح و مصلحتش را جلوی پایش میگذارد. عقیده ام بر این است که درست است ما تلاش میکنیم و باید تلاش کنیم برای زندگی، اما خیلی از مسائل را ما نمیدانیم و از دایره علم ما خارج است و خود خدا مستقیما اراده شان می کند. استاد گرامی سوال من این است آیا این عقاید درست است؟ خواهشا اگر اشکالی در آن هست متذکر شوید تا من اصلاحشان کنم و مسئله دیگر این است که من زمانی سوالی از محضر شما پرسیدم و شما این مسئله اراده و اختیار انسان را آنقدر پررنگ قلمداد کردید که نظام فکری من بهم ریخت. آخر من ازکتابها و سخنرانی های خودتان همیشه چنان برداشت کردم که دنیا دارای مدیریت قوی -خداوند متعال - است و جنگل نیست و خدا همه امور را تحت کنترل و فرمان دارد و لا موثر فی الوجود الی الله و حتی اگر ما اراده کنیم و با اختیار خود بخواهیم کاری را انجام دهیم در خیلی موارد بطور نامحسوس ممکن است خدا بعللی مانع شود و نتایج جور دیگری شود و ... اما جوابی که آن روز شما به سوالم دادید مرا بهم ریخت. خواهشمندم به من بگویید آیا عقاید من درست است؟ اگر نه درست آن چیست؟ استاد ما برای شما آرزوی طول عمر با برکت میکنیم. چرا که در زمان غیبت امام زمان و زمانی که ما از درک محضر ایشان محرومیم و محرومیم از این که در حضورش بنشینیم و انبوه سوالاتمان را بپرسیم، شما در ظل عنایات ایشان، با صبر و حوصله پاسخگوی سوالات ما هستید. خدا انشاءالله به حقیقت امام مهدی عج الله فرجه بر توفیقات شما بیفزاید و خودش اجر شما را بدهد. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: به نظر بنده آنچه می‌فرمایید حکایت از عقیده‌ی پاک و نورانی دارد و اگر طوری در اختیار داشتن انسان تأکید کرده‌ام که اختیار انسان در عرض اراده‌ی حضرت باری تعالی قلمداد شده و به آن عقیده خوب شما خدشه‌ای وارد شده است از خدا طلب مغفرت می‌کنم و از جنابعالی عذرخواهی می‌نمایم. در راستای تأکید بر آنچه در قسمت اول سؤال فرمودید اخیراً در شرح آیه‌ی59 سوره‌ی انعام عرایضی مطرح شده مبنی بر این‌که: «وَ لا رطبٍ و لا یابِسٍ إلاّ فی کتابٍ مبین» هیچ تر و خشکی نیست مگر آن‌ در کتابی نورانی ثبت است. موفق باشید
779
متن پرسش
باعرض سلام خدمت استادطاهر زاده بنده دانشجویی 21ساله هستم حدود3سال است به این نتیجه رسیده ام که هیچ یک از اصول دین و اعتقاداتم ریشه وبنیه نداردواعمال عبادی وترک محرمات که بنده انجام میدهم از روی عادت ویا به خاطرحفظ ابرو می باشدودراین3سال به لحاظ روحی بسیار اذیت شدم ازاستاد خواهشمندم اینجانب راراهنمایی کرده وهمچنین سیر مطالعاتی را به بنده معرفی کرده تابتوانم اصول اعتقاداتم رابرای خود اثبات کرده وهمچنین انهاراعمل نمایم وهمچنین راه وروشی جهت برون رفت ازحالت روحی افسرده وضعیف وبی هدف باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: بنده همان سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست را پیشنهاد می‌کنم. امیدوارم از آن طریق هم بنیه‌ی اعتقادی شما محکم شود و هم افسردگی روحی‌تان رفع گردد چون هر دو موضوعی که می‌فرمایید در آن مباحث مورد توجه بوده است. موفق باشید
778
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید و آرزوی توفیقات روزافزون از درگاه حضرت حق برای شما. استاد گرامی چند سوال از حضورتان داشتم: 1- استاد با توجه به اینکه شب قدر در ایران مثلا با عربستان و یا جاهای دیگر زمانش فرق دارد، شب قدر که ملائکه نازل می شوند و ... کدام است ؟ آن شب که ما قدر میگیریم یا آن شب که در مثلا عربستان میگیرند؟ 2- با توجه به سخنرانیهای حضرتعالی به این نتیجه میرسیم که ائمه معصومین علیهم السلام ناظر بر اعمال و رفتار ما هستند، اگر این گونه است چرا در روایات آمده اعمال شیعیان دوشنبه و پنج شنبه به ائمه علیهم السلام ارائه می شود. مگر ایشان همیشه ناظر بر اعمال نیستند. 3- آیا همه ائمه بر اعمال ما ناظر هستند و یا فقط امام زمام عج الله تعالی فرجه الشریف؟ با تشکر
متن پاسخ
همان‌طور که صبح مردم ایران مربوط به خودشان است و باید در صبح خودشان نمازشان را بخوانند، و فقط در زمانی که برای آن‌ها بین طلوع فجر تا طلوع شمس است نماز صبح‌شان قبول است، شب قدر مردم ایران نیز مربوط به خودشان است و در شب قدر خودشان ملائکه و روح بر قلبشان نازل می‌شود و افق آن سال را برای آن‌ها می‌گشاید. نظر ائمه«علیهم‌السلام» در روز دوشنبه و پنج‌شنبه نظر خاص است و در سایر اوقات نظر عام، مثل آن‌که ماه رمضان شهرالله گفته می‌شود در حالی‌که همه‌ی ماه‌ها ماه خدا است ولی در این ماه رابطه‌ای خاص بین مخلوقات با خالقشان برقرار است. در روز دوشنبه و پنج‌شنبه حضرت با نظر خاص به اعمال شیعیان نظر دارند تا اگر شرایط ارتقاء خود را فراهم کرده‌اند آن‌ها را به لطف خاصی برسانند. همه‌ی ائمه«علیهم‌السلام» ناظر اعمال‌اند، اما به قول حافظ: «امروز امیر در میخانه تویی، تو» مسئولیت اصلی امور شیعیان امروز به عهده‌ی وجود اقدس حضرت صاحب‌الزمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» است و ایشان مسئول اصلاح امور جهت حاکمیت نهایی حق در عالم هستند. موفق باشید
777
متن پرسش
وقتی افراد نمی خواهند ندای وجود را بفهمند وتنها دوست دارند درهمان حدی از وجود که هستند همان بودن را ادامه دهند ماندن برای انسان در این جمع ها خیلی سخت می شود این حرف درستی باید باشد که چون انسانها چیز دیگری از بودن خودشان را نمی خواهند نمی نشینندو فکر کنند که آیا می شود طور دیگری بود یا خیر ؟درحال حاضر چون انسان هایی که دعوت به وجود بکنند در جامعه کم یافت می شود افراد دیگر به بودن دیگری نمی اندیشند همه برای دل دیگران هستند نه برای خودشان . خداوند سقراط را رحمت کند که شهید این راه بود که به مردم می گفت که ای مردم طور دیگری هم می شود بود وچون مردم این را نمی خواستند سقراط را هم کشتند استاد این چه رمزی است که افرادی که می خواهند مردانه اهل تفکر باشند درجامعه غریبند حاج آقا شما فکر را چگونه تعریف می کنید؟ شما معنای متفکر را چکونه می فهمید .استاد اگر شرایط روحیمان طوری باشد که اصلاً نتوانیم به راحتی با هرکسی دم خور شویم چه باید کرد اگر شرایط کاری طوری باشد که هیچکس برنامه در جهت خودسازی نداشته باشد چه باید کرد ؟همه فقط پول می شناسند ورقابت و... هیچکس از خودش نمی پرسه من کیستم؟ استاد شما که دلتون دل دردمندی است برامون دعاکنید. موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: آری حرف درستی است که تا انسان متوجه حقیقت وجود نباشد به همان که هست راضی است. حقایق همیشه بلندتر از اندیشه‌ی عامه است و به همین جهت شما در دعای ندبه لابه و ندبه می‌کنید برای آن‌که نظرتان از عالی‌ترین مخلوق یعنی واسطه‌ی فیض هستی به جای دیگر نیفتد و متوجه‌اید ماندن در حقیقت نوری که از آدم«علیه‌السلام» شروع شد و به مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» ختم می‌شود بزرگ‌تر از اندیشه‌ی عمومی است. فکر حقیقی؛ رجوع به «وجود» است و از منظر وجود همه‌ی عالم را مظاهر اسماء الهی یافتن. باید با انسان‌ها مدارا کرد و بر اساس گفتمان دینی، فطرت آن‌ها را مورد خطاب قرار داد. موفق باشید
776
متن پرسش
سلام تا مدتی پیش تر هر روز به خواندن دعا و زیارت مقید بودم که خیلی برایم دلنشین بود و فکر میکنم اثار خوبی هم برایم داشت هر چند در تمام اوقات شرایط و اداب و مقدمات انرا رعایت نمیکردم تا اینکه با مطالعه کتابهایی در زمینه اداب دعا و راز و نیاز,دعا و مناجات بدون ان لوازم را بی روح مبپندارم به طوریکه هر وقت ان شرایط و اداب(مثل حال و توجه همراه با اشک) را درک کردم رو به دعا و زیارت میاورم که این باعث کمتر شدن دعا و مناجات من شده نظر و راهنمایی شما را میخواستم ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: همواره باید جهت دل به سوی خدا باشد و احساس نیاز به انس با خدا در آن زنده بماند و در این راستا دعاهای وارد شده بسیار کمک می‌کند. آری بدون توجه به معنی دعا، دعا کم‌تر مؤثر است، ولی وقتی با توجه به معانی دعا نیازهای خود را با پروردگار عالم در میان می‌گذارید دیگر راه باز شده، حال و اشک چاشنی آن است. همیشه به دنبال حال و اشک نباشید، محبوب شما از شما انتظار دارد متوجه باشید همه‌چیز از اوست و باید از او خواست. موفق باشید
775
متن پرسش
با عرض سلام من از وقتی بیدار میشوم تا وقت خواب سعی ام بر انجام ندادن گناه و مراقبت و کسب رضایت خداست ولی اخر روز سنگینی بار گناه را بر قلبم احساس میکنم که تمام فکر و ذهنم را به خود مشغول میکند که برایم خیلی ازار دهنده است لطف فرمایید مرا راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: همین طور است که می‌فرمایید و لذا رسول خدا«صلی‌الله‌علیه‌وآله» توصیه به هفتاد بار استغفار در آخر روز فرمودند و خودشان نیز چنین می‌کردند و می‌فرمایند: « إِنَّهُ لَیُغَانُ عَلَى قَلْبِی حَتَّى أَسْتَغْفِرُ فِی الْیَوْمِ مِائَةَ مَرَّة» یعنى: پرده تاریکى دلم را فرا میگیرد و هر روز هفتاد مرتبه استغفار میکنم.. موفق باشید
774
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید. استاد گرامی، اینکه می گویند در "طلوع فجر" دعا مستجاب می شود، طلوع فجر چه زمانی است؟ قبل از اذان است یا بعد از اذان؟ بین الطلوعین چه زمانی است؟ چه زمانی دعا بیشتر مستجاب می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: طلوع فجر صادق همان زمانی است که اذان صبح را می‌گویند. دستور می‌دهند سعی کنید در طلوع فجر بیدار بوده و مشغول عبادت و راز و نیاز باشید. می‌فرمایند: خوب است طوری نماز شب را تمام کنید که نماز «وَتر» در طلوع فجر واقع شود. توصیه می‌فرمایند در طلوع فجر ملائکه‌ی شب در حال برگشت و ملائکه‌ی روز در حال آمدن است و لذا بیشترین حالت روحانی در چنین موقعیتی است و شرایط استجابت دعا بیشتر فراهم است. موفق باشید
772
متن پرسش
- سلام استاد. من خیلی اوضام خرابه. اِن تا سؤالم از شما دارم ولی چون بعضی وقتا زیاد چیزی می خورم ،روم نمیشه زنگ بزنم شما و سؤالاتمو بپرسم.استاد، من اساس مشکلاتم به خاطر کمبود معرفته و این در حالیه که چندین سال از زندگیم همواره معرفت کسب می کردم اما واقعا احساس می کنم هیچی نمیدونم و اصلا معرفتم کفاف زندگی ام رو نمیده. استاد، من اگر واقعا بدانم که یک چیزی را واقعا خدا گفته یا امام معصوم که جان جان منه، گفته، واقعا به انجامش تن می دم. استاد، من دیگه هیچ امیدی ندارم و می دونم نا امیدی از طرف شیطونه. ولی نمی دونم چیکار کنم. جناب استاد ، من هر شنبه که قراره بیام جلسه ی تفسیر شما از چند روز قبلش یادمه که برا شنبه تزکیه کنم و هر شنبه مقداری ریاضت میکشم تا قوام تعدیل بشه ولی باز روزای دیگه همین مشکل رو دارم. استاد خیلی دلم پر است. نمی دونم چیکار کنم. دائماً زندگی ام شده است گریه. احساس می کنم هیچ کاری نمی توانم بکنم. مشکلاتم اساسی است. یک اشتباهم را که می خواهم درست کنم ، اشتباه دیگر در راستایش مرتکب می شوم . مثلا می خوام هم اتاقی ام رو خوشحال کنم، دچار حرف لغو می شوم. می خواهم خوابم را کم کنم نماز صبحم می رود برای آخر وقت. تمام زندگی ام سرشار از تزاحمه. استاد من دارم تو آتیش جهنم جلز ولز می کنم. استاد من برای این که درسم را زود تمام کنم و از شرش خلاص شوم 22 واحد گرفتم تا هر چه زودتر آزاد شوم ولی واقعا مجبورم بیشتر وقتم را برای درس بگذارم و به کسب معرفت نمی رسم. استاد من آن چنان با حرص به کتب معرفتی نگاه می کنم که دلم می خواهد آن ها را بخوانم اما درس ها یم من را از معارف خوشمزه که نیاز واقعی من است ، دور کرده. جناب استاد، من می خواستم که هرگز تقلب نکنم و اصلا نمی تونم به این بهانه که درسم عامل مزاحمی برای سلوک است بیخیال آن شوم و همیشه درسم را کامل می خوانم و احساس می کنم این کار ترجیح دنیا به آخرت و ترجیح علوم دنیوی به اخروی است. استاد من چون نمی رسم معرفت کسب کنم همیشه در طول این ترم خودم را سرزنش کردم اما این ها تا کی. استاد من نمیدونم چه باید کرد . جواب های شما زیاد به دلم نمی چسبد چون احساس می کنم شاید از همه ی جوانب زندگی من آگاه نباشید .من چندین بار فکر کردم که واقعا شما که هستید و جایگاهتان در عالم چیست و خداوند اراده کرده که چگونه به واسطه ی شما مردم را هدایت کند و فیض رسانی کند.استاد من واقعا نمی فهمم و وقتی جلسات تفسیر شما می آیم با مبهوت ماندن سر مسائلی ، جلسه به پایان می رسد و آخرش نمی فهمم شما که هستید و چه می خواهید . استاد فکر نکنید که من خنگم مسائل عادی مثل مباحث تفسیر شما را می فهمم ولی نمی دانم چرا این مسائل را به این نحو مطرح می کنید و تفاوتی که در بیان عرفا است برایم خیلی عجیب است.جناب استاد، نمیدانم چرا شأن خود را در این کار یافته اید. استاد تمام شخصیت شما برای من یک علامت سوال بزرگ است و این موضوع گاهی اشک من را در می آورد . استاد من فکر می کنم که تا نبینم آن چه شما می بینید هرگز حرف هایتان را نخواهم فهمید. استاد ، من نمی فهمم چرا شما خیلی رُک و روراس به مردم نمی گویید که مشکل از خودشان است . چرا خیلی صریح همه‌ی مشکلات را برای مردم باز نمی کنید. چرا کلاس های شما خیلی انرژی از من می گیرد؟ استاد، شما چگونه یک سری از مسائل را می فهمید ؟ آیا واقعا با کسب معرفت و تزکیه؟ استاد شما چگونه تزکیه کرده اید؟ استاد من آرزویم این است که نیم ساعت بنشینم و با شما صحبت کنم. استاد من برای این که بتوانم شنبه شما را ببینم بسیار به خدا التماس کردم ولی جلسه ی شما خیلی زود تمام شد. استاد من زیر آوار ها و مانع ها دارم می شکنم. استاد من این رو فهمیدم که فیض امام معصوم دائما در وجود ساری و جاری است ولی من خودم را راستای این فیض قرار ندارم. استاد ، خیلی من دلم خیلی برای امام وجودم و همین طور برای شما و در واقع برای خودم تنگ شده. استاد من دارم خودم را نابود می کنم. استاد ، من خیلی مغرور و سرشار از زشتی ها هستم و از هر حرکتم زشتی صادر می شود. استاد ، تعجب می کنم که چقدر شما سر ما وقت می ذارین. ما که اینقدر پست هستیم. استاد پریروز خیلی ناراحت بودم که چرا یک عمری از عقلم استفاده نکردم در حالی که یک عمر هم نشین من بوده و با من بوده ولی واقعا وقت نمی کنم که عقل ِ دفن شده ام را از زیر آوار و خرابه ها در بیاورم. استاد من چیکار کنم؟ استاد ، من گاها که خیلی درس می خوانم خودم را ناگهان در قیامت میابم. برا همین به ذهنم رسیده با این که خیلی از درس خواندن اذیت می شوم ولی ارشد هم مهندسی بدهم ولی از اسارت دروس می ترسم و دلتنگی ام برای خودم ، مانع می شود که این کار را بکنم. استاد من مرده ی روزگار و زمان شده ام. در ظلمات دیجور هوا و نفس ، اراده ام نتیجه ای در بر ندارد. جناب استاد، من جرئت نوشتن بدی هایم را روی کاغذ ندارم و این مانع از محاسبه ی اعمالم می شود. استاد من نمی توانم با خداوند حرف بزنم چون زمین صدای من رو میشنود . و هر وقت می خوام با خدا حرف بزنم آخرش حرفم را نمی زنم. الان هم که دارم این چیز ها را می گویم به خاطر این است که از خدا بی خبرم ولی هروقت واقعا یاد خدا باشم ، اصلا نمی توانم هیچ کاری کنم. استاد ، نگذارید این جا بمونم تا بپوسم. می دونم که خودم باید برای خودم یه کاری کنم. ولی وقتی من هیچ دسترسی به خود عالی ام ندارم چگونه باید دعایم شنیده شود؟ استاد من وقتی آدم خوبی بودم می فهمیدم که خداوند صدای مردم عادی را نمی شنود و حالا خودم یکی از همین مردم عادی هستم....... استاد ، حرف برای گفتن خیلی دارم .... ترسم که قلم شعله کشد ، صفحه بسوزد....... استاد.........
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: «تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین‌کام» چه گرفتاری های زیبایی دارید. مگر زندگی جز این است که در میان ابعاد گوناگون به شخصیتی جامع برسیم. مگر ما فرشته‌ایم که در یک بُعد به‌سر ببریم؟ آری همین است که می‌گویید؛ یک طرفِ کار را بگیریم، طرف دیگر از دست می‌رود تا إن‌شاءالله به جامعیتی برسید که چون دریا ئی شوید که همه‌ی رودخانه‌ها در آن می‌ریزد بدون آن‌که رنگ رودخانه ها را بگیرد. می‌گویید چگونه؟ با مدّ نظر قراردادن ائمه«علیهم‌السلام». شما علی«علیه‌السلام» را مدّ نظر قرار دهید و جلو بروید آرام‌آرام هرچیز در جای خودش قرار می‌گیرد. دلواپس این‌که فعلاً بیشترین وقت را بر روی دروس دانشگاهی می‌گذارید، نباشید چون جهت کلی شما به سوی نور است و به طور اجمال معارف الهی در قلب شما هست. می گوئید:« نمی فهمم شما که هستید و چه می خواهید» بنده موجود پیچیده‌ای نیستم سعی می‌کنم به لطف خدا آنچه از اساتید بزرگ مثل حضرت امام و علامه‌ی ‌طباطبایی«رضوان‌الله‌علیهما» هست و خداوند به قلب آن بزرگواران رسانده بفهمم و در حدّ توانم به بقیه برسانم، زیرا عقیده‌ام آن است که در حال حاضر دینداری صحیح روشی است که این بزرگان توصیه می‌فرمایند. عنایت داشته باشید که «رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود.... رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود» برنامه داشته باشید و بدون افراط و تفریط و طبق برنامه عمل کنید و بقیه را به عهده‌ی خدا بگذارید تا هرطور مصلحت دید راه‌های سعادت دنیا و آخرت را در جلو شما بگشاید. سخت نگیرید و امیدوار باشید، بیش از حدّ از دست خود گله‌مند هستید، با خودتان مدارا کنید. موفق باشید
771
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز (دامت توفیقاته) خدا قوت طبق نقل برخی از سیاستمداران اردوگاه اصولگرا از جمله جناب آقای ....بخشی از توصیه های رهبر معظم جنبه ولایی دارند و برخی جنبه ارشادی در فرمایشاتی که جنبه ارشادی دارند میتوان بر اساس سلیقه و نظر خویش عمل کرد یا موضع گرفت ولی در فرمایشات ولایی و استراتژیک چنین نیست و تابع امر و نهی رهبری هسنیم برای بیان این نکته آنها بحث حق والی بر رعیت مبنی بر نصیحت و مشورت را بیان میکنند عین جمله ایشان چنین است: " باید خود را در معرض شان هدایتی رهبری قرار می دهیم و شان هدایتی، استدلالی است" " ما همه یک پدر داریم و بقیه با هم برادریم" با توجه به فتوای رهبری در مورد شمول اعتقاد و التزام به ولایت مطلقه فقیه و همچنین ایرادات نگاه افرادی مثل همان فرد چگونه میتوان بین دستورات ولایی و ارشادی تفکیک کرد؟ در جنگ احزاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) سیاستی را برای از بین بردن اتحاد قبایل کفار اعمال کردند و به یکی از آنها وعده ثلث خرمای یثرب را دادند ولی روسای قبیله اوس و خزرج به پیامبر گفتند اگر این مساله وحی است سمعا و طاعتا ولی اگر نظر خودتان است مخالفیم! استاد عزیز آیا میتوان چنین برخورد کرد ؟ به دلیل بیسوادی قادر به آوردن استدلال در مورد تحلیل اشتباه بودن چنین نگاهی نیستم ولی قلبا معتقدم سلیقه و نظر و توصیه معصوم مثل وحی حرمت اطاعت دارد همچنین نسبت به ولایت فقیه این مساله صادق است لطفا مرا مفصلا راهنمایی فرمائید. خداوند شما را در حصن حصین خویش محفوظ دارد و مورد رحمت قرار دهد. یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: آری دستورات خدا و رسول خدا«صلی‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه‌»علیهم‌السلام» و پیرو آن دستورات ولی فقیه یا وِلایی و مولوی است و یا ارشادی. به طوری که حضرت علامه‌طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» دستور خداوند به آدم«علیه‌السلام» را که می‌فرماید: به این شجره نزدیک نشو، دستورات ارشادی می‌دانند و نتیجه می‌گیرند که چون آن دستور ولایی و مولوی نبود تخلف از آن عصیان به‌حساب نمی‌آید تا عصمت حضرت آدم«علیه‌السلام» را از بین ببرد. از محتوای حکم و دستور روشن است که منظور إعمال ولایت است. یا یک توصیه‌ی ارشادی، می‌ماند که آیا اگر توصیه‌ی انسان‌های معصوم را عمل کنیم بهتر از مشکلات خارج نمی‌شویم؟ اگر حضرت آدم«علیه‌السلام» توصیه‌ی خدا را شنیده بود گرفتار هبوط و عریانی می‌شد؟ در عین آن‌که نمی‌خواهیم بگوییم اگر کسی توصیه‌ی ارشادیِ ولی فقیه را نپذیرفت فعل حرام انجام داده ، معتقدیم خداوند به ولی امر مسلمین مددهای خاص می‌کند و لذا اگر به توصیه‌های ایشان عمل شود مسلّم ملت به مشکلات کمتری گرفتار می‌شوند. موفق باشید
770
متن پرسش
با سلام خدمت استاد سوال یا در واقع شبهه ای برای اینجانب پیش آمده که ما مسلمانان که ادعا می کنیم دین ما دین کامل و پیامبر(ص) ما آخرین پیامبر است این با توجه به روایات و آیات قرآن است ولی برای کسی که میخواهد دین انتخاب کند وهیچکدام از اینها را هنوز قبول نداره چطور از لحاظ عقلی میتوان ثابت کرد این مطلب را و همچنین رد کرد گفته های پیامبران ومذاهب نوظهور و دروغین که می گویند دین ما اخرین دین وحتی بشارت مثلا حضرت عیسی مربوط به پیامبر ما بوده یا دین ما کامل تر از شماست همانطور که وهابیون می گویند ما اول شیعه بودیم وکامل تر شدیم و از شیعه جلو زدیم مثلا به عنوان معجزه کتابی هم می اورند که شاید حتی از لحاظ عقلی هم مناسب باشد چطور میتوانیم از لحاظ عقلی دین اسلام را کامل ترین دین و پیامبر اسلام را اخرین پیامبر بدانیم با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: قرآن جهت اثبات حقانیت خود می‌فرماید: قرآن میفرماید: « وَ اِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِه »( بقره/23) یعنی: اگر در معجزه بودن آنچه بر بندة ما نازل شده شک دارید، سورهای به مانند آن بیاورید. چرا که یا بهواقع او پیامبر است و این آیات را از طرف خدا برای شما آورده، و یا پیامبر نیست و با استعدادهای بشریاش این آیات را برای شما آورده که در حالت دوم یعنی از آن جهت که بشر است این آیات را آورده، پس شما هم که بشر هستید، مسلم اگر همة شما جمع شوید میتوانید یک سورهمثل سورههای این قرآن بیاورید و اگر نمیتوانید، معلوم میشود که او از جنبة بشریاش به چنین توانایی نرسیده، پس پیامبر خدا است. قرآن از نظر هندسه کلمات نه سابقه دارد و نه لاحقه، دارای آهنگی خاص با پذیرش مفاهیم معنوی و بدون تکلف و تصنع است، معلوم نیست الفاظ تابع معانی است و یا معانی تابع الفاظ. قرآن در زمانی به صحنه آمـد و مبـارز طلبیـد که اوج تکامـل فصاحت عرب بود . حتی سخن رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) و حضرتعلی(علیهالسلام) در عین فصاحت، اصلاً شکل و هندسه قرآن را ندارد، و این مبارزه طلبی هنوز هم به قوت خود باقی است. هنوز کسی نیامده بگوید؛ قبل از قرآن چنین کلماتی به این شکل خاص در فلان کتاب بودهاست، همچنانکه کسی نیامده بگوید؛ من مثل آن را آوردهام و اتفاقاً هرچقدر انسان فصیحتر باشد بیشتر متوجه میشود که فصاحت قرآن از نوع فصاحت بشر نیست. همچنانکه جادوگران متوجه شدند کار حضرتموسی(علیهالسلام) از نوع سحر نیست. بیگمان مطمئنترین راه برای شناخت حقیقت قرآن، رجوع به متن قرآن و تأمل در توصیفها و تعبیرهای کتاب آسمانی در بارة خود میباشد، توصیفهایی از قبیل «هُدیً للنّاس»، «هُدیً للمتّقین»، «تبیاناً لکلّ شَیئ»، «حکیم» و «فرقان» نشان میدهد، اینکه میفرماید: اگر میتوانید مثل آن را بیاورید،یعنی آن چیز مثل قرآن باشد از حیث هدایتگری و آوردن معارف هدایتگر وازحیث مطالب حکمتآمیز همسنگ دانشهای قرآن باشد و بشر را به آوردن چنین اندیشههایی در حد قرآن دعوت میکند. جامعیت و کمال قرآن بدین معنی است که قرآن مجید تمامی مواد و مصالح علمی رسیدن انسان به سعادت فردی و اجتماعی را دارا است و با معارف خود رابطة انسان با « خدا »، « خود »، «انسانهای دیگر» و با «جهان» را تبیین میکند و همة این معارف دارای سطوح و لایههای متکثر هستند و در آن برای هرموضوعی بطنها وجود دارد. در پایینترین سطح با مردم عادی صحبت میکند و هرچه مخاطب خود را دقیق بیابد، بطنی از بطون خود را برای او میگشاید و آوردن این حدِّ علوّ در معانی در این حدّ و با این کلمات اصلاً حدّ بشر نیست. در ضمن وهابیون فرقه‌ای از اهل سنت هستند که چنین ادعایی ندارند که ابتدا شیعه بوده‌اند، شاید منظورتان بهایی‌ها باشد که جواب آن‌ها نیز همان است که برای اثبات نبوت باید معجزه‌ای داشت که از حدّ بشر بیرون باشد. موفق باشید
نمایش چاپی