با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: استاد میشه جریان قطعنامه ای که توسط امام خمینی امضا شد و امام خمینی در موردش گفتند با امضا کردن این قطعنامه انگار سم را به من خوراندند را به بنده بگین؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه خوب است به پیام امام خمینی در این رابطه رجوع شود که روی سایت هست. https://lobolmizan.ir/leaflet/462?mark=%D9%82%D8%B7%D8%B9%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87. و در جزوه «انقلاب اسلامی و ریشهها» https://lobolmizan.ir/leaflet/214?mark=%D8%B1%DB%8C%D8%B4%D9%87%20%D9%87%D8%A7 از صفحات 59 به بعد نکاتی در رابطه با مبنای قبول قطعنامه مطرح شده است که میتوانید به آن رجوع فرمایید. موفق باشید
در مورد چگونگی بودن ما که هیچیم و تنها ربط و نسبت با خدا هستیم میتوان مثال سایه و نور را آورد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به همین جهت جناب عطار فرمودهاند: «چون چنین با یکدگر همسایهایم / تو چو خورشیدی و ما هم سایهایم». موفق باشید
سلام علیکم: استاد یزدان پناه در صفحه ۲۲۷ کتاب مبانی عرفان نظری می فرمایند: «این ذات مطلق و یگانه حق تعالی است که به واسطهٔ داشتن تمام کمالات در مقام ذات به صورت اندماجی خود را در موطن کثرت با جلوه های گوناگون ظاهر می سازد. از همین رو یکی از اموری که عارف در هر موطن و هر مقامی در پی آن است شناخت اسمی است که در آن موطن غلبه دارد و بر آن مقام حاکم است تا چگونگی تجلی حق در آن موطن را به حقیقت دریابد.» حال سئوال این است: اگر انقلاب اسلامی را کشف امام خمینی از بطن تاریخ این زمان بدانیم و قاعدتا برای آن حقیقتی را بخواهیم متصور باشیم، در موطن و مقام انقلاب اسلامی، چه اسمی غلبه دارد؟ و تجلی حق در این موطن با چه اسمی است؟ یعنی حضرت حق در امروز تاریخ ما با چه نمودی ظاهر شده است؟ و بعد از انقلاب اسلامی، حوادثی چون طوفان الاقصی، اربعین و... آیا هر کدام دربردارنده اسمی خاص هستند و یا نه همه ذیل اسم کلی ای که انقلاب اسلامی آن را نشان می دهند جمع هستند؟ و خدا میداند اگر با این دید به انقلاب اسلامی بنگریم، چه عظمتی دارد و امام چه کاری کرده اند کارستان. ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: به حضور نور محمدی «صلواتاللهعلیهوآله» به جلوه «اسم الله» بیندیشید به حکم: «قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» از آن جهت که باید از طریق انقلاب اسلامی بشر، به عنوان خلیفۀ الله در این آخرین دوران به خود آید و در ظرفیت ِ آخرالزمانی خود که گستردهترین ظرفیت است، حاضر شود. موفق باشید
سلام استاد خدا قوت: اخیراً کتابی درباره امام عصر مطالعه کردم که یکی از برهانهای اثبات وجود امام زمان (عج) را قانون مرکزیت دانسته بود و توضیح آن این است: همانگونه که زمین به دور خورشید میگردد و خورشید هم بدور مرکز خاص خود که از دید ما پنهان است میچرخد و و همه الکترونهای موجود در مولکولهای اجسام به دور هسته واحد میچرخند، انسان نیز نیاز به یک مرکزی دارد که ضامن ثبات و بقای اوست که او امام است. سوال بنده این است که آیا این برهان همان برهان عین الانسان است یا فرق دارد؟ گویا در این برهان صرفاً بقای مادی اجسام و موجودات مورد نظر است. نکته دیگر این است که در روایات وجود امام عصر علیه السلام باعث ثبات آسمان و زمین میشود: بوجوده ثبتت الارض و السما اما در این برهان امام عصر تنها مرکز انسان دانسته شده؟ کتاب از آیت الله سید طیب جزایری است به نام «البراهین الاثنا عشر فی وجود امام الثانی عشر»
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده آنچه در آن کتاب میفرمایید که گفته شده؛ تذکر خوبی است و کمک میکند به این که به حضرت صاحب الأمر «عجلاللهتعالیفرجه» به عنوان محور هستی نظر شود. موفق باشید
گاهی کسی به خاطر شدت حالات روحی و معنوی، شدت عشق زمینی پیدا میکند و نیازمند روابط بیشتر روحی با زنان میشود. چنانکه پیامبر ما اجازه ۹ زن داشتند و این به خاطر شدت روحی ایشان در سلوک بود. حتی در آیه تحریم هم به ایشان فرموده شد که حتی اگر زیبایی زنی تو را به اعجاب آورد دیگر نمیتوانی ازدواج رسمی کنی. پس ازدواجهای پیامبر نه از سر معطل نماندن زنان بلکه شدت علاقه و عشق به زنان بوده است. چنانکه فرمودند من از دنیای شما زن را دوست دارم... (این رابطه ظاهر و باطن است که عشق الهی خود را در عشق زمینی نشان میدهد) این در حالی است که ازدواج دوم در جامعه ما مفاسدی به دنبال دارد و ممکن است به سرنوشت زن و فرزند اول آسیب بزند. چطور باید این دو مسأله را جمع کرد؟ میدانم پرسش دشواری است اما اگر راهحلی به ذهن حضرتعالی میرسد بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنرانیهای خود فرمودند چند همسری مربوط به فرهنگ عرب است و اتفاقاً چندسال پیش در کشور اردن جشن چند همسری برقرار کردند. در حالیکه به گفته رهبر معظم انقلاب در فرهنگ ما چنین چیزی پذیرفته نیست و منجر به مشکلاتی خواهد شد. موفق باشید
سلام استاد: با اینکه میدونم سوالم پیش پا افتادست اما دست به دامان استادم هستم. فرزند یک سال و نیمه دارم، تقریبا وقت کمی برای خودم دارم، مادری کردن سخت ترین کار دنیاست، در نظر دارم نهایتا ۴ فرزند داشته باشم، به نظر شما ۴ تا خوبه؟ من واقعا کشش بیشتر از این رو ندارم، چون برای ۴ تا هم به سختی راضی شدم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد مربوط به خود فرد است. ان شاءالله که برکت لازم پیش خواهد آمد. موفق باشید
سلام استاد وقت بخیر: قبول باشه عزاداری های شما. انشاءالله برای خرید کتاب فصوص الحکم، بهترین شرح کتاب را معرفی کنید. لطفا
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به ذوق افراد دارد. شرحهای فارسی مثل شرح بابارکنا و شرح آیت الله حسنزاده در بازار هست. البته هیچ شرحی بدون شرحِ صوتی نمیتواند ما را با متن ابن عربی مرتبط کند. موفق باشید
با سلام بر عبد صالح خدا استاد عزیزم: بنده احساسم از پدیده ظهور آن است که ظهور فرایندی است چند مرحله ای و روبه تکامل ولی فرایند آن در زمانه ما تسریع شده و این با توجه به جهش بیداری های حادث شد در جهان؛ صف بندی های در حال انجام در رخدادها و تجلی افراد از حضور غیابشان در نسبتشان با تجلی حقیقت انسان کامل است و این یعنی ظهور بسیار نزدیک است آیا این احساس بنده صحیح است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسانها در انسانیت خود نسبت به دیگر انسانها، حاضر شوند به همان اندازه زمینه ظهور انسان کامل بهتر و بیشتر فراهم میگردد. موفق باشید
سلام استاد گرانقدر: وقت تون بخیر باشه. ببخشید خواندن نماز صبح معضل بزرگی برای منه، قصد دارم موقع اذان صبح بلند بشم، ولی فقط در همین حده که متوجه صدای اذان میشم و دوباره به خواب میرم، علاوه بر این که شب به یکسری توصیه ها مثل خواندن آیه آخر سوره کهف و یا وضو و شام سبک و.. عمل میکنم اما اونقدر غرق خواب هستم و بدنم کرخت و سنگین میشه که دوباره به خواب میرم، میشه لطف کنید یه راه حلی بگید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت از پیامبر خدا «صلیاللّهعلیهوآله» داریم: «لا سهر بعد العشاء». یعنی بعد از نماز عشاء - که حدود یک ساعت بعد از نماز مغرب خوانده میشده - بیداری برای مسلمان نیست. یعنی باید زود خوابید تا قبل از اذان صبح بیدار شد. با اینهمه در این فصل از سال، نباید به خود سختگیری کرد. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: سوالی داشتم از خدمت شما. من جدیدا به جایی که نگاه می کنم پلک که میزنم همان چیزی را که دیده ام را می بینم یه حالتی است که مثل اینکه چشم من مثل دوربین عکاسی عمل می کند این حالت طبیعی هست یا غیر طبیعی؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر خاصی ندارم پیشنهاد میشود کتاب «ده نکنه در معرفت نفس» و شرح صوتی آن را که روی سایت هست، دنبال بفرمایید. موفق باشید
بسمه تعالی؛ سلام علیکم: حاج آقا من دچار بی هویتی نسبت به مباحث علمی حوزه شده ام. نمیدانم فقه و اصول چه ارتباطی به دینداری من دارند. جایگاه آن ها را پیدا نکرده ام. کاملا بی میلم. چکار کنم احساس هویت کنم نسبت به مباحث حوزوی؟ منبعی معرفی میکنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اخیراً عرایضی تحت عنوان «انگیزه طلبگی» https://eitaa.com/matalebevijeh/16673 شده است. امید است که تذکری باشد برای ادامه راه. موفق باشید
سلام و عرض ادب پرسش: چه فرقی بین واقعیت ذهنی و حقیقت وجود است؟ البته که فرق بین این دو غیر قابل انکار به نظر میرسد. ولی در جنجال بودن، انسان گاهی به نظر خودش میرسد که به حقیقت وجودی و هستی مطلبی، نزدیک شده است، ولی از کجا میتوان تشخیص داد که این واقعیتی ذهنی همان حقیقت آن مطلب است؟ من در وجود خود حقیقتی را میدانم که هست فراتر از ماده، اما همین دانستن، در ذهن من واقعی است و فاصله دارد با وجود من در حقیقت خود. حقیقت را باید فراتر از آن چه در ذهن، واقعیت میگیرد، باید جست. اما کجای ذهن؟ با چه وسیله ای؟ چگونه میتوان با ذهن دنبال حقیقتی گشت که فراتر از هر آن چه در ذهن قرار میگیرد، وجود دارد؟ چگونه میتوان در این دنیا به دنبال حقیقتی گشت که فراتر از این عالم است؟ من از دنیایی آمده ام که انتهایش را دیده و چشیده ام و میدانم حقیقتی در این عالم نیست. به پوچی هم نرسیده ام و باور به حقیقتی دارم که فقط میدانم از جنس این عالم نیست. من درگیری شدید در این جنجال دارم و از فرط نا امیدی از ذهن خود، و این که با تمام وجودم از موضوعاتی تراوش شده از ذهنم فراری هستم، تا جایی که تقریبا کنج عزلت گزیده و از دنیا، فرار کرده ام، و به سختی میتوانم در دنیا زندگی عادی کنم. و فقط در این غرق شده ام که دنیا وهم و خیالی بیش نیست. ولی حقیقت وجودم را نیز پیدا نمیکنم و در برزخی قرار گرفته ام که نه در این زندگی قرار میگیرم و نه جای دیگری را برای آرامش پیدا میکنم. خواهشا راهنمایی کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله مهمی است و بشر جدید با چنین مسئله مهمی روبهرو شده است تا به حضور آخرالزمانیاش برسد. عرایضی در ۶ جلسه تحت عنوان «نسبت تبیین دین با تاریخ جدید و انسان جدید» شده است که میتوانید در کانال «سدید» آن را دنبال فرمایید. امید است افقی در راستای موضوعی که دنبال میفرمایید؛ بگشاید. موفق باشید https://eitaa.com/ghoftemansadid/11
سلام استاد: حالم بدجوری گرفته! قبلاً هم این حالو داشتم. با مطالعه کتابهای شما تا حدودی این حالت برطرف شد. اما الان به کتاب های شما هم عادت کردم. حالا باید چکار کنم؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: طبیعی است که ما امروز در جهانی باشیم که جهان سیطره نیستانگاری است. باید آن را به خوبی درک کنیم و بشناسیم تا متوجه راهی باشیم که با انقلاب اسلامی مقابل ما گشوده شده. جهت شروع، خوب است مباحث «نیستانگاری» را دنبال بفرمایید. موفق باشیدhttps://lobolmizan.ir/sound/1363?mark=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C
https://lobolmizan.ir/leaflet/1361?mark=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C
سلام استاد: به نظر شما اسلام واقعی در ایران است یا در عربستان و مالزی و اندونزی و ترکیه و امثال ذلک؟ چرا؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم توحید نابی است که در دل اسلام عزیز نهفته است. حال، «شاخ گل هرجا که میروید گل است» و این اسلام عزیز است که هر کجا در دل هر ملتی چهرهای از چهره های زیبای خود را در حرکات و سکنات مردمان به نمایش گذاشته است و این البته غیر از آن است که بعضی از حکومتها در مأموریتهای خود بنا دارند اسلام را به حجاب ببرند بخصوص حجابی که وهّابیها بر چهره مبارک اسلامِ دوستداشتنی کشیدهاند تا آن چهره را نازیبا و خشن و نامتفکرانه بنمایانند بر عکسِ موقعیتهایی که سعی بر آن است که در آن موقعیتها زیباییهای اسلام به انسانها نمایش داده شود و بنده فکر میکنم این رسالتِ ایران در حکمت خسروانیِ آن است. موفق باشید
سلام علیکم: آیا زن و شوهرهای زمینی که با علاقه و محبتی که بینشون پیش میاد زندگیشون رو شروع میکنن، از جنس روحهایی هستند که سنخیت داشتند با هم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود خداوند در این مورد فرموده است: « وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً ۚ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» و باز یکی از آیات (لطف) او آن است که برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید که در کنار او آرامش یافته و با هم انس گیرید و میان شما رأفت و مهربانی برقرار فرمود. در این امر نیز برای مردم بافکرت ادلهای (از علم و حکمت حق) آشکار است. موفق باشید
«السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللّٰهِ فِي أَرْضِهِ، وَحُجَّتَهُ عَلَىٰ عِبادِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ». جلسه ۲۶ ام «انقلاب اسلامی، انتظار، وارستگی» را چند وقت پیش استماع کردم. یکی از حضار عزیز به پرسش جناب کمیل از امیرالمؤمنین سلام الله علیه در مورد چیستی حقیقت اشاره کردند. ۱. این سوال و حیرت برای بنده پیش آمد که اصلاً چرا جناب کمیل در محضر پرتو تابان و درخشانِ خورشیدِ حقیقت، از حقیقت پرسش می کند؟! این خیلی عجیب به نظر می رسد. و گویا تفسیر حقیقی «هو الظاهر و الباطن» را در همین گفت و گوی جناب کمیل با امام می توان به نظاره نشست که چگونه در محضر حقیقتی که برای او ظاهر است احساس پنهان بودن حقیقت را می کند و در نتیجه پای پرسش به میان می آید. ۲. استاد جنابعالی اگر در محضر مولی الموحدین علیه السلام بودید چگونه با ایشان گفت و گو می کردید؟ (پرسش شماره ۲ بیشتر برایم اهمیت دارد)
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین جهت که جناب کمیل نتوانستند در محضر آینه حقیقت، حقیقت را بیابند؛ او را از صحابه متوسط حضرت دانستهاند. در حالیکه به نظر میآید در محضر آن حضرت که آینه حقیقتاند باید گفت: «چون یافتمت جانان / بشناختمت جانان» و این امر مهمی است که انسان متوجه باشد حقیقتْ امری متافیزیکی نیست که با سؤال معلوم شود. در همین رابطه جناب مولوی می فرمایند:
گر نپرسی زودتر کشفت شود
مرغ صبر از جمله پرّان تر بود
فهم این که بعضاً شرایطی در میان می باشد که سکوت، معرفت بخش تر است، مسئله بسیار مهمی است. لذا جناب مولوی می فرمایند:
چون گهر در بحر گوید بحر کو؟
وآن خیال چون صدف دیوار او
گفتن آن کو حجابش می شود
ابر تاب آفتابش می شود
اگر انسان در این موارد در موطن سؤال باشد، در موطن رجوع به مفهومِ واقعیات است. در حالی که مفهوم، نوعی آگاهی از چیزی است که انسان بدان آگاه است و این غیر از حسّ آن چیزی است که واقعیت دارد. این جا باید دوگانگی بین «آگاهی» و «آگاهی از آگاهی» رخت بربندد و فقط تمام وجود انسان، آگاهی به حقیقت باشد. گفت:
جان شو و از راه جان، جان را شناس
یارِ بینش شو نه فرزند قیاس
این جا باید فقط «دیدن» شد و به وسعت خود و به وسعت جهان در خود و در عالم حاضر گشت، بدون ابژه کردن جهان. در این حال انسان تماماً «دیدن» است در عین معرفتی که تمام وجود او را فرا گرفته است. موفق باشید
سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز: فرمول دقیق کشف رسالت فردی در زندگی را بفرمایید، (تحصیلی و شغلی) و لطفا کلی گویی نفرمایید، دقیق چه مراحلی باید طی کنیم؟ برنامه محور
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیش از این چیزی نمیدانم که هر انسانی در عین اصالتدادن به اجتماع، باید بتواند در امور فردی خود بدون تقابل با نظام اجتماعی، انتخابهایی داشته باشد. مثل اموری که در دین اسلام برای هر فرد به طور جداگانه روشن کردهاند که مربوط به خودِ او میباشد. موفق باشید
چرا بعضی در نوزادی، یا پیش از تولد به مرگ طبیعی میمیرند؟ چرا مثلا من یکی از آنها نشدم؟ در اینصورت از عذاب و... راحت بودم و بهشت رفتنم قطعی، فرق او که در نوزادی مرده با من چیست و چرا من جای او نیستم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته مهمی است و سعی شده در کتاب «آشتی با خدا» در قسمت «خدا چرا ما را خلق کرد» دریچههای اندیشیدن به این موضوع گشوده شود از آن جهت که ما استعدادهایی برای کمالیافتن داریم که با خلقشدن و با انتخابهای بزرگ پیش میآید. بنابراین این لطف خداوند است که ما را خلق میکند، مگر آنکه بنا به مصلحتی صلاح نباشد که آن نوزاد وارد زندگی خاص دنیاییاش شود. پیشنهاد میشود به هر حال سری به کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست، بزنید. موفق باشید
سلام استاد: خسته نباشید. ما کی هستیم؟ چرا اینجاییم؟ چرا انسانیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: امید است مباحث «معرفت نفس» برای شروع و جوابگویی به این سؤالات؛ شروع خوبی باشد و پس از آن به عرایضی که در رابطه با موضوع انسان در سوره شمس شده، رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/1086?mark=%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87%20%D8%B4%D9%85%D8%B3 . موفق باشید
سلام استاد: در ذهن من سوالات زیادی در مورد انسان، دنیا، خدا وجود دارد و جواب آن را کسی از اطرافیانم نمیتواند بدهد چکار کنم؟ با انبوهی از سوالات مختلف مواجه شده ام و ذهنم سرگردان شده است. دوستی شما را به من معرفی کرد. لطفا کمکم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که این نکات از سالهای قبل مدّ نظر بنده نیز بوده، پیشنهاد میشود از طریق دنبالکردن سیر مطالعاتی سایت و حوصله به خرجدادنِ آن مطالعات، نهتنها به جواب سؤالات خود آگاه میشوید، انشاءالله سعی خواهید کرد از طریق نوعی اندیشه و تفکر که در خود شکل میدهید؛ به خوبی از این سؤالات عبور نمایید. موفق باشید
سلام علیکم حاج آقا: عذرخواهم، سجده طولانی در تخلیه ظلمات و کدورت های ظرف وجودی مان چقدر تأثیر دارد؟ و در حین سجده کدام ذکر در امر مذکور تأثیر اساسی تری دارد؟ با تشکر التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: به اعتقاد امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» سجود اظهار تذلل و بندگی و ابراز فقر و مسکنت در محضر ربوبی است، یعنی افتادگی درونی و تواضع باطنی نمازگزار، ترک خویشتن و چشم بستن از ماسوی و سر بر تراب نهادن میباشد. و این همان تخلیه ظلمات از وجود انسان میباشد و علاوه بر ذکر «سبحان ربّی الاعلی و بحمده» سجده یونسیه و ذکر «سبّوح قدوس» همه منجر میشود تا انسان به نحوی در اختیار اراده الهی قرار گیرد و به تعبیری «برگ کاهم پیش تو ای تند باد ** من چه دانم که کجا خواهم فتاد». موفق باشید
سلام خدمت استاد: برای فردی که به دنبال سربازی وخدمت به امام زمان هست نخبگی کدام رشته علمی پیشنهاد میفرمایید، آیا رسالت علم جویی برای افراد خاص هست؟ یعنی فردی برای کسب و اثر گذاری در یک رشته خاص خلق شده است؟ میخواهم عمری با برکت و مسیری بدون پشیمانی داشته باشم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به مسیری نظر کنید که خداوند در مقابلتان با توجه به شرایطی که در آن هستید، قرار داده و به میل حضور در آن راهی که شما مدّ نظر دارید. بقیهاش را باید به خدا سپرد که آن راه، موجب برکت برای بشریت باشد همان دغدغهای که مولایمان حضرت صاحب الامر «عجلاللهتعالیفرجه» دارا هستند. موفق باشید
با سلام استاد: بنده معنی این صحبت آوینی را نمیفهمم، اگر ممکنه برایم توضیح بفرمایید و بفرمایید تو زمان حالا این جمله چطوری میشه یعنی الانم درس خواندن همان مصداق راهنوز داره؟ «کارتان را برای خدا نکنید، برای خدا کار کنید، تفاوتش فقط همین است که ممکن است حسین در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضای خدا»
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار را برای خدا انجامدادن به این معنا خوب است که عاملی باشیم در راستای تحقق اراده الهی، نه آنکه در راستای نتیجهای باشیم برای خود، بلکه بخواهیم آنچه را خدا میخواهد بشود. موفق باشید
دانش بنیان های ما آنچه چند دهه قبل اختراع شده را از روی همان دستگاه ها با همان ایده می سازند ولی از نظر من اختراعی صورت نگرفته و این را دانش بنیان نمی دانم. دانش بنیان یعنی تمدن جهانی جدیدی داری و مطابق این چیزهایی می سازی که تازه است این یعنی اختراع و دانش بنیان پس من از ادامه با روش اول خداحافظی کردم تا زمانی که روش دوم آمد انتظار آنها را می کشم تا بیایند، امروز میروم و خود را حرام آنها نمی کنم و از ادامه در شرایطی که آسیبش بیشتر از تاثیر است کناره گیری می کنم مگر آنکه شرایطم مطلوب شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: دانشبنیان یعنی روحیهای که نسبت ما با مسائلی که روبهرو هستیم، طوری باشد که اندیشمندانه نسبت به آن مسائل بنگریم. بحث اختراع، بحث دیگری است. موفق باشید
با سلام: به عرض می رسانم که بنده با یک گروه از پیروان حسن میلانی بحث می کنم اونها میگویند که مجرد فقط خداست و الباقی موجودات جسم مادی هستند. هرچه از معرفت النفس برای تجرد روح دلیل می آورم زیر بار نمیروند و آخرش انسان را مسخره میکنند. در ضمن به بزرگان فلسفه توهین میکنند. به نظر شما مباحثه با آنها فایده ای دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بله در جریان این نوع افراد هستم. مگر ما مسئول این نوع نیندیشیدنها هستیم؟ که با چنین نگاههایی خود را از فهم بسیاری از حقایق محروم میکنند. اگر رسیدید مناظره آقای میلانی با استاد رمضانی را ببینید. موفق باشید