استاد آنچه در پرسش ۳۸۸۷۸ ادعا کردند مربوط به کدام سوالات است؟ بنده سوالات قابل توجهی دیدم که اتفاقا هیچیک مخالف فلسفه و عرفان نبود، هیچکدام هم تکفیر نکرده بودند، شما تلویحا این ادعای پرسش کننده را تایید کردید که اینان مخالفان فلسفه و عرفان و تکفیر کننده هستند؟ حداقل آنهایی که من خواندم سوالات قابل توجهی که اتفاقا عقلی ست پرسیدند مثل تضاد ظاهر و باطن، اشکالاتی که به دکتر دینانی و امثالهم در تایید شطحیات منصور و عین القضات مطرح شد، مثل مکاشفات مرحوم علامه طباطبایی، مثل تناقضات مکاشفاتی که نمیتوانند مراتب تشکیکیِ یک حقیقت باشند، مثل اشکالاتی که به تفسیرهای ابن عربی راجع به فرعون و... موجودست، مثل معیار تصدیق و تکذیب یک جزو با وجود امکان برداشت خلاف نص و ظاهر و... ، اما همانگونه که در یک پاسخ همگی اینان را ضد انقلاب های دشمنِ خود معرفی کردید، الان هم همگی را مخالفان فلسفه و عرفان میدانید؟ این منطق و روش حداقل از شما بعید بوده و هست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نکتهای که کاربر محترم متذکر میشوند مربوط به جریانی است که به بهانه سخنان حلاج، همه عرفا را به شدت نفی و تکفیر میکند و در چندین سؤال چنین مسائلی را مطرح کردند وگرنه نقدِ به عرفا کار بیجایی نیست، ولی ادامه سخن با کسی که توهین به هرکس که به نحوی از عرفان سخن میگوید و عملاً با تحجّر خود امام و انقلاب را نفی میکند؛ مصلحت نبود. و از این جهت عرض شد چون کار به مراء میکشد از ادامه سؤال و جواب معذور هستیم. همین را بهانه کردند و با جملاتی بسی خارج از ادب، حق را به جانب خود پنداشتند. موفق باشید
سلام علیکم استاد گرامی: ما و جهان اسلام در وقایع یکسال گذشته امتحانات مختلفی شده ایم. شهادتهای پی در پی و ابتلائات امت، این از دست دادن بزرگان ما را به این نتیجه می رساند گویی همه ی آنها که مورد رجوع و التجا امتند از دسترس خارج می شوند. به تعبیری گفته می شود ماه و ستارگان پیش از طلوع خورشید، غروب می کنند. کلیپی با عنوان سخنان حاج آقای حیدری کاشانی در مجازی دست به دست می شود با مضمون تاکید رهبری برای تعیین جانشین و... بی توجه به صحت و سقم پیام، سوال اینست این امر را چقدر محتمل می دانید و وظیفه ما در این شرایط چیست؟ با عنایت به اینکه مقام معظم رهبری جایکاه بی بدیلی برای همه ی امت اسلام دارند تقدیر شهادت ایشان امت را بی تاب و پراکنده و شرابط را نابسامان نخواهد کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن صحبت را دیدم و از آن مهمتر سخنان رهبر معظم انقلاب بود با آن استحکامی که در آن سخنان مدّ نظر هر شنوندهای میآمد. و این مائیم و این عطای الهی و عنایتی که حضرت حق از طریق رهبر انقلاب به ما کرده است تا نسبت به آیندهای که در پیش است امیدوار باشیم و خود را در آیندهای که آیندۀ انسانی میباشد که جهانی بوده و در عین حال قدسی است و جای سخنان آقای حیدری را چندان لازم نمیدانم. رهبر معظم انقلاب سالهای قبل همیشه در دیدار با خبرگان همین نکته و نکات را میفرمودند. به عنوان نمونه خوب است به کلیپ زیر نظر بیندازید. موفق باشید
https://eitaa.com/hosein_darabi/27179
باعرض سلام خدمت استاد گرامی: ۱. استاد عزیز با تشکر بابت انتشار خلاصه تفسیرالمیزان خواستم بدانم برای بنده که شاید دانستن نکات ریز المیزان برایم واجب نیست چقدر با خواندن این خلاصه از آن مستغنی می شوم؟ ۲. استاد اینکه مثلا بدون اینکه قصد حفظ کردن مطلبی را داشته باشم فقط به مدت چند روز ان را می خوانم بعد میبینم که کلا مطلب را حفظ شدم یا اینکه انسان عملی را که انجام می دهد بعد چندبار خیلی راحت آن را فرامیگیرد تا اینکه آن را دائم در ذهن بیارد یا نگه دارد به نظر شما این چه ارتباطی با وجود ما دارد؟ این ذهن چه ویژگی دارد که در اختیار من نیست؟ ممنون از پاسخگویتان
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین اندازه که اشاراتی قرآنی در رابطه با آیات مقابلتان گشوده میشود؛ ان شاءالله مفید خواهد بود. ۲. ظاهراً این استعداد که مربوط به حافظه انسانها میباشد در اکثر افراد وجود دارد و چیز خوبی هم هست. موفق باشید
سلام استاد: لطفا بفرمایید ما چکار به فلسطین داریم؟ چه کسی این وظیفه را به عهده ما گذاشته؟ اکثریت ملت موافق نیستند. ۴۵ ساله که داریم تقاص پس میدیم. یکملت و کشور را نابود کردیم بخاطر فلسطین. خاک خود ما را روسیه اشغال کرده جرات بازخواست نداریم الان هم خیلی ضعیف شده ایم جواب این ملت دربدر را چه کسی می دهد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی نخواهد در تاریخی که به لطف الهی مقابل او در راستای عبور از سیطره استکبار گشوده شده است فکر کند، بخواهد یا نخواهد ذیل سیطره استکبار زندگی را میگذراند و بسی پوچی و بسی بیثمری. موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: آقای جوادی آملی در مورد بحث شما در مورد ایمان و مذهب نظر دیگری دارند. ایشان ذیل آیه ۱۹۹ آل عمران فرمودند در سورهٴ مباركهٴ «آل عمران» فرمود ﴿لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ﴾ ؛ اينها كسانياند كه آيات الهي را تلاوت ميكنند، همان آياتي كه بر شما نازل شده است هم آياتي كه بر خودشان نازل شد. همين آيهٴ محل بحث سورهٴ «آل عمران» همين است ديگر، اينها مؤمناند. اينها كسانياند كه دو تا دين را دو تا وحي را درك كردند، قهراً بايد دو تا اجر هم داشته باشند، لذا ذات اقدس الهي از اينها كه صاحب دو اجرند ياد ميكند. در دين خود، تابع دين خود بودند، حرف پيامبر خودشان را ايمان آوردند، اجر بردند. وقتي اسلام طلوع كرد تابع اسلام شدند اجر ميبرند، از اينها به عنوان اينكه داراي دو اجرند ياد ميكند. در سورهٴ مباركهٴ «قصص» آيهٴ ۵۲ به بعد اين است: ﴿الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ يُؤْمِنُونَ﴾ آنها كه قبلاً ما به آنها كتاب داديم يعني تورات و انجيل داديم، اينها به قرآن ايمان ميآورند ﴿إِذا يُتْلي عَلَيْهِمْ﴾؛ وقتي قرآن بر آنها تلاوت بشود ﴿قالُوا آمَنّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنا إِنّا كُنّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمين﴾؛ ما قبلاً انتظار چنين كتابي را ميكشيديم، چون انبياي ما در كتاب آسماني ما را بشارت دادند، ما منتظر رسيدن اين وحي بوديم ﴿وَ إِذا يُتْلي عَلَيْهِمْ قالُوا آمَنّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنا إِنّا كُنّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمينَ﴾ آن گاه فرمود: ﴿أُولئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْن﴾ اينها دو تا اجر دارند ﴿بِما صَبَرُوا وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ ٭ وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لا نَبْتَغِي الْجاهِلين﴾ اينها از بزرگان اهل كتاباند. منظورشون را اینطور برداشت کردم که اهل کتاب اینجا منظور مسلمانانی هستند که قبلا یهودی و مسیحی بودند و اگر اینجا تعبیر به اهل کتاب شده به این لحاظست که در آیات قبلی سوره هم از اهل کتابی سخن گفته شده بود که آنان آیات خدا را به قیمت ناچیزی میفروختند. توضیح کاملتر در این لینک هست. https://eshia.ir/feqh/archive/text/javadi/tafsir/70/701010/ آیا واقعا فتوایی از مراجعی مانند آقای خامنه ای وجود دارد که ایشان گفته باشند از نظر فقهی اشکالی ندارد که یهودی یا مسیحی اگر فهمید دین اسلام حق است، باز هم تابع شریعت مسیحی یا یهودی خود باشد، با اینکه میداند پیامبر حقست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همه حرف در این نکته است که میشود اهل کتاب بود و در عین حال به وَحی محمدی «صلواتاللهعلیهوآله» ایمان داشت و همچنان در زمره اهل کتاب بود و اسلام نیز برای چنین افرادی به عنوان اهل ایمان و حتی «راسخون فیالعلم» جای و جایگاه قائلاند. موفق باشید
سلام استاد: معذرت میخوام بابت اینکه هی مزاحم میشم حلال کنید. ولی من این موضوع برام حل نشده، طبق فرمایش شما عین ثابته ما شخصیت کلی ما میباشد مثلا اینک خدا وجود و بودن صدام را به او میدهد ولی نحوه بودنش مال خودش هست، حالا بحث من اتفاقاتی هست که برای ما میفتد خیلی مواقع تلاش میکنیم برای رسیدن به چیزی ولی نمیرسیم یا مثلا در سن ۲۰ سالگی دچار یک بیماری خاص میشویم که نحوه زندگیمان تغییر میکند و باعث میشود خیلی از تلاش ها بی فایده شود، سوال من اینست که آیا خود این اتفاقات دقیق خودش درعین ثابته ما بوده، یا اینکه نه یه نوع از شخصیت درعین ثابته بوده مثلا غرور و خدا طبق آن اتفاق را رقم زده؟ یعنی نوع و شکل و چگونگی اتفاقات را خدا تعیین میکند یا نه به همان شکل و نوع در عین ثابته مان بوده است؟ تشکر بابت زحمت هایتان
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید این موارد و ابتلائات که پیش میآید، بیشتر برای امتحان ما باشد و در دل همین ابتلائات میتوان شخصیت اصیل و نهفته خود را به فعلیت رساند به همان معنایی که سالکانِ سیر به سوی حضرت محبوب فرمودهاند: «در بلا هم میچشم الطاف او / مات اویم مات اویم مات او». موفق باشید
سلام و عرض ارادت حضرت استاد طاهرزاده: این جلسه جوان و انتخاب بزرگ به مزاج من دهه شصتی خوش نیومد ولی پسرم ۱۷ سالشه کاملا ارتباط گرفت. سوال برام پیش اومد که چقدر فاصله هست بین ما و اینها! علتش چی هست استاد توضیح میدید استفاده کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این هشدارباشی است به ما، به این معنا که باید زبان خود را ساده کرد، ولی همانطور که در جواب سؤال 38723 عرض شد نباید مطالب و موضوعات را تقلیل داد، همانطور که آقای وحدتی متوجه این امر هستند. موفق باشید
سلام و ادب: آیا ذات خداوند (که هیچ ظهوری ندارد) _ نه ظهورات آن_ برای انسان کامل قابل شناخت است؟ برای سایر انسان ها اگر به رتبه انسان کامل برسند چطور؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد را باید با رجوع به مبانی عرفانی مانند کتاب «مبانی و اصول عرفان نظری» از استاد یزدانپناه دنبال بفرمایید. از آن جهت که به هر حال ذات، به اعتبار ذات، ظهور برایش معنا ندارد. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: در کتاب زبان قرآن اصیل ترین زبان شما فرمودین که هر آنچه عقل میگوید غلط نیست صحیح است اما کامل نیست. منظورتون از عقل چه عقلیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان عقلی که متوجه معانی و تذکرات قرآنی شویم و می یابیم قرآن چه می گوید. حال اگر فرمود غیبت مؤمن حرام است؛ نباید بگوییم ما همان کاری که آن فرد انجام داده به دیگران خبر می دهیم. آری! این عقل، که متوجه پیام قرآن می شود، غیر از عقل حساب گر است که در امور دنیایی به کار می بریم. موفق باشید
سلام وقت بخیر: استاد رابطه بین عین ثابته فرد با قضا و قدر چیست؟ طبق کتاب انسان و سرنوشت استاد مطهری قضا و قدر دو بخش حتمی و غیر حتمی هستند، آیا میتوان گفت یکسری از انتخاب هایی که عین ثابته کرده در مرحله قبل از ورود به جهان، قضا و قدر حتمی دارد و یکسری غیر حتمی؟ مثلا عین ثابته صدام که صدام بودن را انتخاب کرده قضا و قدر غیر حتمی به آن تعلق میگیرد چون میتواند در طول زندگی انتخاب و اختیار کند و عمل خوبی داشته باشد بنابراین قضا و قدری طبق عمل او به آن تعلق بگیرد؟ آیا این صحیح هست اگر نیست لطفا تصحیح کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع بحث «عین ثابته» بسیار عمیق تر از این حرف ها می باشد زیرا در آن نظر به شخصیت کلی فرد می شود و معلوم است که در دل چنین حضوری از شخصیت، قواعد و قضا و قدر نیز جاری است و آن قضا و قدر مناسب انتخاب او بر او جاری می شود؛ مگر تجدید نظر کند و حوزه حتمی بودن قضا و قدر و غیر حتمی بودن در این جا یعنی در تجدید انتخاب او به میان می آید. موفق باشید
سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: میدانیم که ما تفکر دینی و تفکر فلسفی و تفکر شاعرانه داریم و طبق هر یک از این تفکرها تاریخی بنا میشود مثلا ادیان ابراهیمی طبق تفکر دینی هست و تاریخ متافیزیک طبق تفکر فلسفی و... حال سوال من این هست که ما در کدام تاریخ باید خودمان را جست و جو کنیم؟ امام خمینی تاریخی دینی را شروع میکند و هایدگر پی ریزی یک تاریخ فلسفی (فلسفه به معنای حقیقی نه متافیزیک) میکند آیا همه باید در تاریخ دینی انقلاب اسلامی حاضر بشوند یا خود را در تاریخ های دیگر هم باید جست و جو کنند؟ البته اقسام تفکر به این معنا نیست که با هم تعارض دارند ولی تغایر دارند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به این نکته بیندیشیم که بشر جدید ظرفیت خاص خود را دارد؛ می توان به حضور تاریخی انسان فکر کرد که در عین حال، خود را در خود جستجو می کند و این است که به نظر می آید حضرت امام خمینی و جناب ملاصدرا و جناب هایدگر در کنار هم قابل فهم هستند. موفق باشید
سلام علیکم: من هم دلبستگی به مطالب شما دارم و از طرف دیگر عضو یک گروه از طرفداران حسن میلانی هستم. نمی توانم تشخیص دهم که حق با شماست یا حسن میلانی؟ باید چکار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید با مطالعه آثار امام خمینی که حقیقتاً نیاز به جواب سؤالات مهم بشر جدید است و آینده بزرگی را برای ما میگشاید، میتوانید تصمیم بگیرید. موفق باشید
با سلام خدمت شما: علم حضوری به خدا به معنای یکی شدن انسان با خداست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور نیست. در این مورد خوب است در مباحث مربوط به «معرفت نفس» جهت روشنشدن این مطالب رجوع فرمایید. موفق باشید
با سلام: آیا درست است که بگوییم: خداوند در هستی اشیاء عین آنهاست نه در ماهیت آنها؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند نه عین اشیاء است و نه عین ماهیت آنها. در این مورد خوب است صوت شرح «برهان صدیقین» را با تأمّل دنبال فرمایید از آن جهت که اشیاء، مظهر انوار اسماء حسنای او هستند به همان معنایی که در بحث «اصالت وجود» بحث میشود. موفق باشید
با سلام: شما در چندین جا از آثار خودتان بیان کردید که تشکیک در وجود ملاصدرا برای آموزش بوده است. آیا سخن شما بدین معناست که اصالت وجود، تشکیک در وجود و... نظر گاهی که ملاصدرا بیان کرده همه کشک است. آیا ملاصدرا این مطالب را بیان کرده تا عرفان را توجیه کند؟ لطفاً توضیح کامل بفرمایید و با چند کلمه پاسخ را سر هم بندی نفرمایید!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی بناست از طریق صدرا سخن عرفا تبیین شود، عرفا معتقد به تشکیک در ظهورند و بنده نیز در شرح بحث عرفانی کتاب «از برهان تا عرفان» متذکر این امر بودم. ولی وقتی بناست در نگاه فلسفی به «وجود» به عنوان حقیقت ذات مشکک نظر کنیم، آنجا حقیقتاً «وجود» تشکیکی است. موفق باشید
سلام و عرض ادب. استاد سوالی داشتم. آیا بهشت و جهنم و برزخ با وضع کنونی ما نسبتی دارن؟ آیا ما در حال حاضر در این عوالم هم حاضریم؟ اگر اشتباه نکنم از برخی بزرگان اهل عرفان شنیدم که میفرمایند بهشت و جهنم همین لحظات کنونی هستند. یعنی ما در عین حضور در عالم ماده، در بهشتوجهنم و برزخ هم حاضریم. آیا این درسته؟ و اگر درسته استدلال عقلی داره؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. ولی جای صحبت این امور در محدوده سؤال و جواب این سایت نیست. پیشنهاد میشود به کتاب «معاد، بازگشت به جدیترین زندگی» که روی سایت هست، رجوع شود. موفق باشید
سلام و عرض ادب: حضرت استاد از آنجا که بارها فرموده اید تواضع مقابل خدا و آیات خدا و اولیاء خدا، علامت حرکت صحیح است و تکبر و سرکشی علامت انحراف و بازی در زمین ابلیس، و از طرفی انس من با مثنوی به توصیه های متعدد شما بوده، بنده راجع به این عبارات جناب مولوی رحمت الله علیه دچار حیرتم: هذا کِتابُ الْمَثنَوى، وَ هُوَ أُصولُ أُصولِ أُصولِ الْدّین، فى کَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْیَقین وَ هُوَ فِقْهُ اللَّهِ الاکْبَر، وَ شَرْعُ اللَّهِ الازْهَر، وَ بُرهانُ اللَّهِ الاظْهَر، مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاهٍ فِیها مِصْباحٌ، یُشْرِقُ إِشْراقاً أَنْوَرَ مِنَ الْإِصْباحِ، وَ هُوَ جِنانُ الْجَنانِ، ذو الْعُیونِ وَ الْأَغْصانِ، مِنْها عَیْنٌ تُسَمّى عِنْدَ ابْناءِ هذا السَّبیلِ سَلْسَبیلاً، وَ عِنْدَ اصْحابِ المَقاماتِ وَ الْکَراماتِ خَیْرٌ مَقامًا وَ أَحْسَنُ مَقِیلًا، الأَبْرارُ فیهِ یَأکُلونَ وَ یَشْرَبُونَ، وَ الْأَحْرارُ مِنْهُ یَفرَحُونَ وَ یَطْرَبونَ، وَ هُوَ کَنِیلِ مِصْرَ شَرابٌ لِلصّابِرینَ، وَ حَسْرَهٌ عَلى آلِ فِرْعَوْنَ وَ الْکافِرینَ، کَما قالَ تَعالى یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیرا و انه شفاه الصدور و جلاء الاحزان و کشاف القرآن و سعه الارزاق و تطییب الاخلاق، بایدی سفره کرام برره یمنعون بان لا یمسّه الا المطهرون آیا اینکه بنده از این عبارات جناب مولوی، سرکشی و تکبر مقابل کلام الله حس میکنم، از تکبر خودم است نه تکبر مولوی رحمت الله علیه؟ از طرفی عبارت قرآنِ فارسی را افراد کثیری برای مثنوی به کار برده اند. اگر بپذیرم نگاه مولوی به مثنوی اینگونه متکبرانه است باید بپذیرم دیگر به سراغ این متن نروم، اگر بپذیرم خود اشتباه میکنم با ندای قلب متواضعم دوگانه رفتار کرده ام. چه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب مولوی در مثنوی به خوبی متوجه است که آنچه او را فراگرفته و به «گفت» آورده، امری است فوق اراده شخصیِ او. و از این جهت جایگاه خاصی برای آن کلمات قائل است. و این نکته مهمی است که میتوان در مثنوی احساس کرد و رهبر معظم انقلاب به عنوان کسی که در این مورد صاحبنظرند؛ آن مقدمهای که جناب مولوی در مورد مثنوی گفته است را تصدیق میکنند. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: دنیا مانند آب روان است که میرود. چه کنیم از دنیا بهترین بهره را ببریم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنایی که فرمودهاند زندگی دنیایی یک فرصت است برای حضور در ابدیتی بیکرانه. حال ماییم و ابدیت ما. موفق باشید
با سلام: فرض کنیم که اسماء الله چشیدنی باشد. فرض کنیم که مثلاً یک سیب مانند یک کپسول حاوی اسم رحمان باشد. با خوردن سیب من اسم رحمان را میکشم. چون میگویند اسماء الله بی مظاهر نمیشود. خوب در فرض بالا ما سیب را مظهر اسم رحمان قرار دادیم. حال فرض کنیم که همه اسماء الله را در یک کپسول به نام الله داریم. و این الله از طریق یک مظهری چشیده شود. فرض کنیم آن مظهر حوری بهشتی باشد. پس وقتی خدا به ما حوری بهشتی میدهد ما اسم الله را میکشیم. مطالب بالا چیزهایی بود که در ذهنم آمد و سعی کردم در قالب جملات بیان کنم. نمیدانم تا چه اندازه توانستم منظورم را برسانم. لطفاً راهنمایی بفرمایید. با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در تجلی اسمای الهی از طریق مظاهر میباشد. بنابراین ما در آینه مظاهر میتوانیم با انوار اسمای الهی نسبت برقرار کنیم. موفق باشید
سلام و نور: امیدوارم حال استاد گرامی خوب باشد. سوالی دارم: وقتی بررسی میکنم احوال خودم رو در نماز، اخیرا در نماز خیلی در خودم هستم، غرق در افکار خودم هستم، دارم نماز میخونم اما هیچ اتصالی با خداوند و بیرون از خودم ندارم. دائما درون خودمم، در افکار خودمم، زبان به اذکار میچرخد و بدن حرکات نماز را انجام میدهد اما هیچ اتصالی بین خودم و بیرون از خودم و توجه به خدا نیست حال بدی دارم. حس میکنم این نماز اول وقت، هیچ فایدهای نداره وقتی خدا رو حس نمیکنم در نماز. خودم رو در حضور او حاضر نمیبینم. من در خودم حاضرم همانطور که در حال غیر نماز و دور از دیگران در افکار خودم هستم، در نماز هم همانطور هستم لطفا بفرمایید علت چیست و درمان چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت الله بهجت فرموده بودند در این رابطه روغن چراغ کم است یعنی قبل از نماز در امورات زندگی باید مواظب بود طوری وارد شویم که همواره حضور ما و خداوند در میان باشد تا در نماز آن حضور، با گشایش بیشتر پیش آید. کتاب «آداب الصلواۀ» حضرت امام خمینی نکات ظریفی دارد. شرح کتاب روی سایت هست. موفق باشید
سلام: چند سال پیش از یه گناه بزرگی گذشتم. بخاطر غرورم و روشنگری که اگر انجام می شد نابود می شد. کارم به دکتر اعصاب کشید. ٧ بار بستری. گفتن اسکیزوفرنی داری. از فرط فشار روانی.... ولی من نه چیزی می دیدم نه می شنیدم. یه بار بعد نمازعصر از خودم سوال کردم ادم خوبی هستم یا نه. یه نور زیبای بمدت ٥ ثانیه دور خودم دیدم. چند بار بعد ماهها نور را دیدمش. فقط یه بار صدای داخل کلم یعنی از بیرون نبود شنیدم گفتش سلام فرمانده. و قطع شد. قرص ها را برای کم شدن قدرت شهوتم می خورم. چون مجرد هستم و بعد از داستان سیگار کشیدم ومی کشم. حرف شما حجت است. چند سالی است با صوتی های شما را گوش می کنم. ممنونم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر آنچه جان خود را با معارف الهی و قرآنی بیشتر و بیشتر آشنا کنیم، بهتر و بهتر راههایی را که باید در آنها گام بزنیم، برایمان روشن میشود و مییابیم چه امری مهم است و باید به آن امر یا امور در زندگی خود بیشتر اهمیت داد. موفق باشید
با سلام: آیا در مجلسی مختلط که با آهنگ مجاز و غیرمجاز می رقصند ما هم روسری مان را بر نداریم و با پوششی کامل نرقصیم و فقط دست بزنیم و بپر بپر کنیم حرام و گناه محسوب میشود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد را از مرجع تقلید خود سؤال بفرمایید. موفق باشید
«ظریفی میگفت، شادی وقتی طلوع میکند که انسان بداند وظیفه واقعیاش را به انجام رسانده. رسیدن به آن شادی، دشواری هر انجام وظیفهای را آسان میکند. مثل شادی یک پدر، آنهنگام که با دسترنجش آرزوی کوچک کودکش را برآورده میکند و در همان حال میداند، هرآنچه برای این منظور از دستش برآمده، انجام داده است. تحمل سختی انجام وظیفه در انتظار شادیِ پس از آن، آسان است. رنج حقیقی در انجام وظیفه نیست؛ که در ندانستن وظیفه است. گیجی و پریشانی ناشی از ندانستن وظیفه است که ما را خسته میکند. بشر امروز، بشر عاطل و باطل است. نمیداند کجاست و چه «باید» بکند. این «بایستگی» همان امر مجهول عصر ماست؛ عصر نیهیلیسم.» سلام استاد عزیز: اوقاتتون پر خیر و برکت ان شاالله با این وصف چطور ما باید پوچی را درک کنیم؟ واقعا ما نمیدونیم کجاییم و چه باید بکنیم؟ واقعا ما تنها ملت آینده دار دنیا نیستیم؟ آیا افتادن در چاه نهیلیسم تقدیریست که همه باید به آن مبتلا باشند؟ من واقعا نمیتونم بفهمم پوچی چی هست. ما اسلام را داریم. انقلاب اسلامی امام خمینی عزیز را داریم. ما در مسیریم و اگرچه در فهممون نسبت به این حقیقت دچار شدت و ضعفیم اما الحمدلله و المنه در نسبت با امام و انقلابیم چطور تصور کنیم نمیدونیم کجاییم و چه باید بکنیم درسته گاهی نمیتونیم تشخیص بدیم در لحظه مصداق عملی که باید انجام بدهیم چیه اما مگر نه اینکه تا خدا هست امید داریم که راه بازمیکنه و ما درنمیمونیم مگر نه اینکه «ان تنصرالله ینصرکم» مگرنه اینکه قرآن هست و اهل بیت هستند و انقلاب و امام هست و آقا هست پس چطور ما نمیدونیم کجاییم و چه کنیم؟ مگر هدایت خدا را باور نداریم که به چه کنم چه کنم دچار بشیم؟ آیا ما محکومیم به دلیل حضور در زمانه نهیلیسم، دچار آن شده باشیم؟ یا میشود که در این زمانه بود و به حضور خدا و هدایتش و آنچه ذکر شد، دچار پوچی و نهیلیسم نباشیم؟ آیا من اونقدر از مرحله پرت هستم که نمیفهمم نهیلیسم چیه در حالیکه دارم درش دست و پا میزنم؟ من هرگز در زندگیم دچار سردرگمی که اقای یامین پور ذکر کردند نشدم همیشه به انقلاب اسلامی عشق ورزیدم و همه زندگیم در این راستا بوده که شیرینی انقلاب و امام را به دیگران هم نشون بدم درسته بسیاری اوقات دستم از ابزار فلسفه و سخن و علوم دیگر خالی بوده اما قلبم ذره ای به حقانیت انقلاب اسلامی امام خمینی شک نکرده لااقل چنین شکی را در طول زندگیم بخاطر نمیارم و حالا مکرر در مکرر میشنوم از پوچی و نهیلیسم و... شک کردم که آیا باید حتماً پوچی را لمس کرده باشم یا بکنم؟ یا اگر چنین حس سردرگمی ندارم نشانه گیجی و پرت بودنم از مرحله است؟ و هر بار به خودم جواب میدهم با وجود خدا و... چرا محکوم به درک و غرق شدن در نهیلیسم هستم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضوری که با انقلاب اسلامی در مقابل ملت ما گشوده شد طوری مردم بسیجی و انقلابی را در بر گرفت که گویا همه عالم در جان آن ملت شکوفا شد، ولی این انسان در این آخرین دوران با ظرفیت بیشتری که دارد به خود آمد و آنچه داشت را کافی ندانست. حال یا ادامه راه را بسته دید، و این یعنی ظهور نیهیلیسم. و یا در مواجهه با ظرفیت بیشتری که داشت، خود را با حضوری بیشتر ادامه داد و با عزمی که عزم فرزندان حضرت امام و انقلاب داشتند خود را معنا کرد و اینجا است که میتوان پرسید شما با کدام عزم، نسبت خود را با امام و انقلاب جلو میبرید؟ که در آن نسبت آری! خداوند را هرچه حاضرتر و فعالتر مییابید. این مهم است. و به نظر بنده آقای دکتر یامینپور به نکتۀ خوبی اشاره میکنند مبنی بر اینکه هرکس راه را در زمانۀ خود و در مواجهه با مسائل بشر جدید یافت؛ تماماً در حضوری است که او را در وسعت آخرالزمانیاش حاضر میکند در عین آنکه باید آن حضور را در نسبت با انقلاب و حضرت امام پاس بدارد و عمق ببخشد. موفق باشید
طاهرزاده سلام علیکم و رحمةالله. بنده در رشته پزشکی تحصیل میکنم و علاقه دارم با مباحث علم النفس و آشنایی با دیدگاه فلسفی به مسائل ذهن و دیدگاه متافیزیکی به بدن و ارتباطش با روح آشنا بشم. لطفا در مورد سیر مطالعاتی راهنمایی کنید در ضمن در مورد جزئی نگری حاکم در پزشکی مدرن اگر ممکن است نظرتان را بفرمایید به نظر شما راه حل برون رفت از این دید چیست و یا چگونه می شود نقص های آن را جبران کرد علمی که اکنون در مورد حقیقت ماده انسان است علم مادی گرایی است و به جز برخی جنبه های علم پزشکی که حقیقتا توانسته خدمتی بکند در کنترل بیماری های مسری یا نجات مجروح و غیره سیر پزشکی به دیدگاه الهی نمی رسد و هر چه قدر جزئی نگرانه تر بررسی می شود ریشه انواع بیماری ها به ارتباطات مولکولی می رسد در مورد دیدگاه اسلامی و فلسفی اطلاعات بنده خیلی کم است و از ارتباط نفس مجرد و بدن و این که بیماری و مرگ چه ارتباطی با حقیقت فرا مادی انسان دارد اطلاعی ندارم و علاقه دارم در این مورد بیشتر بدانم لطفا بنده را راهنمایی کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید دنبالکردن سیر مطالعاتی که در سایت هست، چنانچه با حوصله ادامه داده شود؛ جوابگوی هر دو مسئلهای که میفرمایید هست. بخصوص که موضوع دوم در ازای حضور در معارف توحیدیِ عمیق و قرآن ممکن است. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: در مورد خطبه ۸۰ نهج البلاغه که در آن امیر المومنین از کاستی زنان در عقل، ایمان، بهره اقتصادی صحبت می کنند. خواهشمند هستم شرح و تفسیر این خطبه را بفرمایید. متاسفانه توجه به معنای ظاهری خطبه باعث برداشت های غلطی از این خطبه در مورد خانم ها شده است و همین امر باعث جبهه گرفتن سفت و سخت خانم ها نسبت به این خطبه و دیگر خطبه های امیر المومنین در مورد زنان شده است. ممنون از راهنمایی شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که آیت الله جوادی در رابطه با این خطبه فرمودهاند از آن جهت که سید رضی خطبه را تقطیع کرده است، به راحتی نمیتوان از آن خطبه نتیجه خاصی به دست آورد بخصوص که در جای دیگر مثل نامه ۳۱ حضرت، واژه «ریحانه» را در توصیف زنان به کار بردهاند. عرایضی در کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» در این رابطهها شده است. موفق باشید