سلام علیکم: من استعداد فلسفی ندارم. با آثار شما مانوسم. اگر صلاح دانستید جواب دهید! در غزل شماره ۳ شما فرمودید که: زیبایی ازلی وابسته به غیر نیست. سوالم این است که آیا زیبایی ازلی را در تجلیاتش میشود چشید؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. این همان حضوری است که ما در عهد اَلَست خود در آن حاضر بودیم که در زبان عرفان واژه «زیبایی ازلی» به آن گفته میشود و نکته دقیقی است. موفق باشید
با سلام استاد گرامی: با توجه به «نحن والله الاسماء الحسنی التی...» و این موضوع که زمان مختص عالم ماده است و در عالم اسما و صفات زمان مطرح نمی باشد، چگونه امام زمان (عج)، امام تمام عوالم و موجودات و فرشتگان است؟ که حتی امیر المومنین نیز اگر بخواهد فیضی به کسی برساند باید با خواست ایشان باشد. مگر در وحدت تفاوتی بین این بزرگواران و موجودات هست؟ اصلا مگر چیزی هم غیر از خدا هست؟ لطفا راهنمایی فرمایید یا کتابی معرفی کنید، ببخشید اگر سوالم به اندازه خودم کوچک است. انتم الفقرا
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه کردهاید که قرآن میفرماید: «و لله الاسماء الحسنی» پس در اینجا ذات خداوند در میان نیست، بحث در اسمای حسنای اوست و هر اسمی مظهری دارد و ائمه همانطور که در آن روایت متذکر شدید؛ مظهر جامعیت آن اسماء میباشند به همان معنایی که خداوند در قرآن فرمود: «علّم آدم الاسماء کلّها». موفق باشید
با سلام و احترام خدمت شما: ببخشید میخواستم بگم که من چند وقتی هستش که کیفیت نمازهام مثل قبل نیست و نمازام اونجور که باید احساس میکنم مورد قبول خدا هم نیست میشه بگید چیکار کنم که مشکلم رفع بشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی بفرمایید به معارف خود، عمق ببخشید. پیشنهاد ما دنبالکردن مطالب سیر مطالعاتی سایت است. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: آیا من إنسان پیر میشود يا نه؟ اگر پیر میشود پس چرا در کتاب آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین فرمودین من انسان آنطور که تنش پیر میشود پیر نمیشود و اگر پیر نمیشود پس چرا بعضیها دل مرده اند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: دل مردگی مربوط به رشدندادنِ ابعاد متعالی و وجودی انسان است و اتفاقاً اگر انسان مسیر معنویت را درست طی کند، سر پیری جوانتر هم میشود. نمونه آن را شما در حضرت امام و رهبر معظم انقلاب میتوانید بیابید. موفق باشید
با سلام: استاد گرامی برایم سوال هست که حالاتی که در انسان در اوج لذت و رفاه دنیایی رخ می دهد که منجر به افسردگی شخص می شود چه حالتی است؟ جوابی که به نظر خودم می رسد این است که شاید دعوت او به بالاتر از دنیا باشد و پرشدن خلا وجودی و ارتباط با رب العالمین.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نیز همین طور است زیرا انسان بخصوص انسان جدید ظرفیت وسیعی دارد که لذّات دنیایی قانعش نمی کند و هر اندازه در آن ها بیشتر غرق شود، بیشتر احساس پوچی می نماید زیرا جواب حقیقی به جانش نداده است. موفق باشید
سلام بر شما استاد گرامی: استاد چرا تعریف درست و به وضوحی از حجاب در قران نیامده؟ ما ده ساله با خانواده همسرم سر حجاب مشکل پیدا کردیم. جاری بنده اعتقاد داره که برادر شوهر همون برادر حسابه و محرم است. او واقعا رفتار تحریک آمیز و پوشش زننده دارد. از نظر شرعی هم که میگن صله رحم را قطع نکنید، حتی اگر فرد کافر باشد. ما الان تکلیفمون با صله رحم چیه؟ من بعنوان یک زن واقعا برنمیتابم شوهرم در مجلسی نشسته باشد، که آنجا زنی باشد که واقعا قصد تحریک مردان را دارد. اونقد نزدیک مردان دیگر میشود که روی دست آنها میزند و میگه که مثلا میوه زیاد برندار وکلا راحت. نه میتونم خودم تو اون مجلس باشم، که ببینم. نه طاقت دارم شوهرم رو بفرستم، تنها به مجلس آنها برود که دعواها و اختلافات تمام شود. .سوال من اینجاست آیا، ما میتوانیم واضح به خانواده ی برادر شوهرم این حرف رو بزنیم که تا وقتی رعایت حجاب را نکنید ما از آمدن به خانه ی شما معذروریم و واقعا نرویم؟ من از جهنم و آخرتم میترسم. ده ساله دعوامون اینه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار سختی است ولی شاید با سردیِ رابطه بدون قطع رابطه بتوانید نشان دهید که رفتارشان الهی نیست. موفق باشید
سلام و احترام: بنده سالهاست که بعنوان معلم کار تربیتی انجام می دهم و جامعه ی هدف ما دانش آموزان مقطع متوسطه اول می باشند، از شما بزرگوار درخواست دارم درخصوص راهکارهایی که در موثر شدن این فعالیتهای تربیتی برای این مقطع سنی راهنمایی بفرمایید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است نسبت به معرفت نفس، نظری به کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» بیندازید و از توجهدادن جوانان به سورههای کوچک قرآن در این مرحله غفلت نشود. موفق باشید
با سلام: آیا درست است که بگوییم خداوند جامع اسم ظاهر و باطن است. اما وقتی نوبت ظهور در یک مظهر میرسد، از این دو اسم فقط یکی از آنها یعنی یا ظاهر و یا باطن به آن مظهر، ظهور میکند؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. مانند نفس انسان و قوای نفس که در چشم به قوه بینایی، و در گوش به قوه شنوایی ظاهر میشود. موفق باشید
سلام استاد: من در شهر داران زندگی میکنم و جزء فعالین فرهنگی هستم. یک پروژه مهدویت در زمان دانشجویی انجام دادیم که ۲ سال روی آن وقت گذاشتیم و مطالعه کردیم و طرح چیدیم و قالب نمایشگاه را برای آن انتخاب کردیم متاسفانه این کار با عدم حمایت در آن زمان انجام نشد و من بعنوان مسئول طرح خودم را در برابر وقت گذاری شبانه روزی دوستانم مسئول میدانم و میخواهم در این شهر ان شاءالله انجامش دهم. یعنی نمایشگاه مهدویت که تقریبا ثابت باشد و از داران و شهرهای مجاور بازدید داشته باشد. راستش کمی تردید دارم من نمایشگاه را بستری برای دیگر کارهای فرهنگی عمیق میدانم نه کاری ضربتی و انفجاری که البته خود آنهم بی تاثیر نیست. ولی برخی نسبت به قالب کار و اولویت کار ایراد میگیرند خواستم نظر شما را بدانم که به طور کلی نظر شما در مورد قالب نمایشگاهی و اولویت موضوع چیست و آیا امکانی هست که حضورا با شما در مورد محتوای این کار صحبت شود و نظر شما بزرگوار را جویا شویم؟ که اگر انتقاد کنید طرح تکمیل میشود و اگر تایید بفرمایید دل دوستان ما گرم میشود. بی صبرانه منتظر نظر شما هستم
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً کار و فعالیت فرهنگی به روش نمایشگاهی ارزش خود را دارد و به نظر میآید نباید معطل افراد شد. آری! در ادامه کار است که ضعفها روشن میشود. بنده در این مورد صاحبنظر نیستم. خوب است که در مجموع، از نگاه شهید آوینی که میتواند بنیانی در فعالیتهای فرهنگیِ ما باشد غفلت نشود. موفق باشید
سلام استاد عزیز: بنده حدود یک سالی هست همیشه خواب میبینم حتی شده ۵ دقیقه هم بخوابم خواب میبینم ازتون خواهش میکنم دستوراتی کمکی عنایت بفرمایید ازین آشفتگی نجات پیدا کنم. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته مرحوم آیت الله بهجت هر اندازه در روز، با روحیه صفا و ایمان در نزد خود و مردم حاضر باشیم، به همان اندازه خوابهایمان زلال و دارای بشارت است. موفق باشید
سلام: از یه طرف امیر المومنین (یا یکی دیگر از معصومین) میفرمایند نعمتهای بهشت را هیچ گوشی نشیده و چشمی ندیده حتی به قلب هیچ بشری خطور هم نکرده، ولی از طرف دیگه در سوره بقره اهل ایمان میگویند اینها رو که در دنیا هم حس میکردیم! این تضاد رو توضیح دهید لطفا
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی با آن نعمتها در قیامت با آن شرایطِ گسترده روبرو میشوند، متوجه میگردند احوالاتی که در دنیا در ازای اعمال صالح و روحانیت توحیدی برایشان پیش آمده، نحوهای از همین الطافی است که در بهشت، اکنون با آن روبرو هستند. ولی قبل از آن فکر آن را هم نمیکردند آنچه را که در بهشت با آن روبرو میشوند، قبلاً در ازای ایمان و عمل صالح خود چشیدهاند در عین آنکه همان را هم در دنیا نمیتوانستند وصف کنند. موفق باشید
سلام: خدا به شما خیر دهد استاد، مختصر بگویم. من در پی از بین بردن ترسهایم از هر چیز غیر از خدا هستم، روی درک توحید و بندگی و دوست نداشتن دنیا و نفس دارم کار میکنم. حال از شما در مورد تمرین عملی و یا ذکر یا مدل ذهنی و یا هر چیزی که کار من را به نتیجه برساند راهنمایی میخواهم و این فکر عجیب که گاهی به ذهنم میرسد که اگر الان به ترسم توجه نکنم عواقب دارد و مثلاً آسیب میبینم، گویی از هزینه دادن در راه خدا در عمق وجودم دوری میکنم و این با عشق و ایمان همخوانی ندارد، راه سریعتر از برون رفت از این جغرافیای ذهنی به نظر شما چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نکتۀ مهم آیت الله حسنزاده «رضواناللهتعالیعلیه» فکر کنید که فرمودهاند: «برای آنکه خیالاتم مرا مشغول نکند، برنامه ریختم تا با معارف عالیه، خیالات را مشغول آن نمایم» در این مورد پیشنهاد میشود کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست را مطالعه فرمایید. موفق باشید
سلام: فقط خواستم بپرسم جلسات شنبه رو شروع کنم بعد از ده نکته و آشتی با خدا، یا جلسات دوشنبه ای هشام رو؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر احساس میکنید آمادگی آن را دارید تا با دقت آیاتی که مورد بحث قرار میگیرد را دنبال بفرمایید؛ چرا در آن جلسه که بیشتر آیات قرآن مورد بحث قرار میگیرد شرکت نکنید؟ موفق باشید
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته: امکان ارسال تصویر یا صوت یا فیلم در ارسال سوالات وجود ندارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. موفق باشید
باسمه تعالی سلام و عرض ادب: در ستایش از گوشِگرانِ زمانه، و ایستاده در آستانه محرمیتِ وجود! سلام! این آغازین حرف من بسان آخرینش که تصدیق باشد با شماست. هرچند که سلام، خود، تصدیق است و تصدیق، سلام ایامی گذشته مستجابی رحمتالله علیه همهی ما را بهاختیار وداع گفت. من ماندم و حرفهایی ناگفته با او ناگفتههایی که اجازه نمیداد بیشتر به او سر بزنم. آخر ناچار با او بر سر مزارش درد دل کردم. در نوشتهای شبانگاه که هیچگاه بدستش نرسید از آنرو که دیگر با ما نبود گفتم: هرکس از مستجابی بنویسد از فتوت و جوانمردی خواهد نوشت. ولی عجبا که فتوت هم نتوانست زبان مرا با او باز کند و مرگ تنها نسبتی بود که اجازه میداد که او فقط بشنود و من فقط بگویم و آزادانه بگویم؛ از اینکه چه میخواستم و چه نمیخواستم خواستههایی با غرض یگانه هرچند که پس از گفتن هیچ از خواستههایم حاصلم نیاید. ولی امشب آمدم که با شما بنویسم. آخر پس از رفتن مستجابی که زبانم باز شد دیدم فقط میخواستم بگویم نمیدانم شما فراتر از فتوت چه دارید یا قدر فتوت شما تا کجاست که با شما میتوانم بنویسم. شاید خود فتوت باشد که میتواند فقط گوش باشد و از این پارهپارهی کلمات توقعی نداشته باشد مثل نویسندهاش گرچه من هنوز هیچ نگفتهام. وقتی حضور نیست بهجان تنم میافتم که چهها از من در این زمانه دریغ کرده و نقصهایش را بهرخ او و خالقش میکشم و وقتی حضور میآید خالی از پرسش و درخواستم و چهبسا منت اشک را هم نکشم! ولی حالا در این (مرز) و (بین)م! این شگرفترین کلمه برای من از سالها پیش که بیتی خواندم از جاهلترینِ انسانها که از قضا شاعر بود. من سپیدهدمانِ رفتنِ یارم در این بین (لحظهای که هست ولی دارد میرود) پیش درختانِ سمره از شدت اشک گوئیا حنظل میشکافم [امرئالقیس/معلقات سبع] من گاهی هم مینویسم ولیکن از یادداشتهای دیگران که البته، همسخن منند میرنجم شاید حسودیام میشود یا غبطه یا هرچه و مرا از هم میپاشد و هستیام را بهباد میدهد و کارم را بهانصراف میکشد و آن لحظه، به همهچیز بدبین میشوم. آنلحظه تازه میشوم از سر پیدا شدن چشم محتاج میشوم و میبینم که بین هستی و نیستی ایستادهام از نیستی گریزان و هستی را خواهان! آن لحظه که میفهمم آدمم و دلبسته نیستم و کینتوزم و بدبخت یا شاید محتاج؛ آنلحظهای که مییابم هنوز چیزی کم است و وجودم هنوز چیزی را ندارد و جای چیزی خالی است. بهتهی بودن فنجانی که همین چند لحظه پیش یقین دارم پرش کرده بودم من هنوز چیزی نگفتهام چرا که در (بین)م و تهی. فقط مینویسم که ببینم با شما آزادم؟ من پرسشی از اینکه خدا هست یا نیست ندارم و نه حتی نیامدهام از رنجی که بردهام بگویم تا شما جبرانش کنید و نه از مصائبی که دیدهام تا چارهگرش باشید. من کتاب نمیخوانم! و فکر نمیتوانم بکنم! و نمیتوانم شجاع باشم! یا تصمیم بگیرم! خود را ترسو میدانم و بیچیز و کارم تحمل رنجی است که به آن مبتلا شدهام بامید آیندهای که فکر میکنم هردویمان به آن دلبستهایم و ما را از دست این اندیشه که مرگ را دزدی جلوه میدهد میرهاند و به ما چیزی میبخشد از جنس درد که همهی پرسشها را ویران میکند و دیدهی ما را میرباید بسان ماتمزدهای مات و مبهوت خود که هیچ از اوضاع باخبر نیست گویا که سهمگینترین کلمات بسان باری پشتش را خمیده. ولی نمیتوانم قدمی برایش بردارم و این ناتوانی مرا در چشم خودم خار میدارد گرچه هیچگاه از آن دمنزدهام نوشتهی بیغرض نمیتواند پایانی داشته باشد و شاید این متن بیانتهاست فقط میخواهد گوشی بشنودش و هر دو را بهسکوتی باز دارد سکوتی که در دل حرفها میزاید و چه بسا از سر کثرت و یا از سر مهابت توامان با عجز به بیتی اکتفا کند برای رقم زدن و ترتیبِ دوبارهی لحظهی سکوت و مکث تا سکوت نشکند امانمان را نبرد و فقط با اشارات نفسی بگیرد و عمیقتر شود و از این رفت و شد انصراف ندهد والسلام علیکم و رحمتالله سلامت و پایدار باشید در این بین کوچک شما دوست شما انشاالله
باسمه تعالی: سلام علیکم: از «فتوت» گفتید و مرحوم استاد مستجابی را مدّ نظر آوردید تا این گمشدهترین معنا یعنی «فتوت» از یادها نرود. در حالیکه سخت همه به آن نیازمندیم تا اتفاقاً به جای اینکه اسیر خودخواهیها و داناییهای خود شویم؛ به گفتۀ خودتان میان هستی و نیستی خود را درک کنیم که این در معنای صدراییاش همان «کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت» است که یک لحظه نمیتوان از آن غفلت کرد و این یعنی همان آیندهای که متذکر شدید که البته سخن در این مورد بسیار است. همین اندازه میتوان به این کلمات بسنده کرد.
آیا میتوان از خود پرسید در تاریخ چه روی داده و ما کجا هستیم و به کجا میرویم؟ توجه به چنین حضوری ما را بر آن میدارد تا نسبت به آینده، اندیشه و برنامهای را مدّ نظر داشته باشیم و این هنر بزرگی است که متوجه امکانات تاریخی خود باشیم و نسبت به آنچه روح مردمان آمادهاند، غفلت نکنیم. مثل آمادگی مردم نسبت به تأمین نیازهای رزمندگان در دفاع مقدس و یا تأمین نیاز خانوادههای حزب الله در لبنان. این یعنی حضور در تاریخی که انسان میتواند خود را از طریق آن حضور در خود حاضر کند و به «فتوت» معنای امروزین ببخشد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامیم: میخواستم بدونم که آیا میشود که اسم جامع الله و سایر اسماء الله باشد و هیچ مظهری هم نباشد؟ با تشکر از زحمات استاد عزیزم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره هر حقیقت وجودی امری است تشکیکی، و این یعنی بدون تجلی و محل ظهور ممکن نیست به همان معنایی که به گفتۀ جناب مولوی: « گل خندان که نخندد چه کند». موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: لطفاً راهنمایی بفرمایید با توجه به اینکه بنده از دانشجویان نابینا هستم و سیر مطالعاتی که فرموده اید را پیگیری کرده ام و همه ی کتاب های شما و فایل های صوتی را کار کرده ام، اکنون چه منبعی را مطالعه کنم و چه فایل صوتی را گوش بدهم؟ همچنین یک کانال لبیک یا مهدی در ایتا راه اندازی کرده ام. لطفا راهنمایی بفرمایید برای ماه مبارک رمضان چه مطالبی را بارگذاری کنم. از لطف و وقت شما سپاسگزارم. التماس دعا.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مباحث مربوط به نفس و معاد، مباحث سورهها بخصوص مائده و انعام و در کنار آن مباحث مربوط به ماه رمضان، ان شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید
سلام استاد خدا قوت: استاد هر چند پاسخش مشکل بلکه نگفتنی است اما به قدر طاقت و ذوق یا به دادن آدرس کتابی لطفاً بفرمایید با توجه به اینکه فرموده اند «صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی» در شب قدر چخبر است؟ «انا انزلناه» فرمودید «ها» ذات اقدس است از طرفی احساس میکنم خلیفه؛ خلیفه ذات است زیرا که فرمود «انی جاعل فی الارض خلیفه» انی مفرد است. انگار در شب قدر ذات اقدس تجلی خاصی دارد. ای به قربان شما و دیگر بزرگان که بنده را راهنمایی کردید و تا اینجا آوردید. دست بوس تان هستم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در قاعدۀ شب قدریِ «بسیط الحقیقه کُلُّ الأشیاء و لیس بشئی منها» انسان به نوعی از حضور میرسد که حضرت محبوب را در وحدانیتش آینۀ نمایش همۀ حقایق مییابد و راز «وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت» را تجربه خواهد کرد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم: در قرآن آمده است که هو الظاهر یعنی خداست ظاهر. و ظاهر یعنی کسی که ظهور کرده است. پس این ظهورات همه همان اسم ظاهر است. یعنی خدا مطلق ظهور است. یعنی من به هر ظهوری (مثلاً درخت، ماه، کوه و...) نگاه کنم دارم الله را به اسم ظاهر میبینم. اسم ظاهر همین درخت کوه انسان و... میباشد. منظورم از درخت، کوه و... ماهیت نیست. منظورم این کثرت در ظهور را هرچه که از درخت، کوه و... مشاهده میکنم ،الله است به اسم ظاهر. مطالب فوق را از شرح تفسیر سوره حمد امام خمینی (ره) فهمیدم. آیا درست فهمیدم؟ با تشکر از زحمات شما استاد عزیزم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «دیده آن باشد که باشد شهشناس / تا شناسد شاه را در هر لباس» مهم توجه به نوری است که موجودی را ظاهر میکند و ما با هر چیزی با نور ظهور مواجه شویم و نه به آن چیز. در این مورد حضرت امام خمینی (ره) در جلسات آخر تفسیر سورۀ حمد متذکر این نکتۀ دقیق شدهاند. موفق باشید
سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی: به لطف خدا امسال عازم حج تمتع هستم، می خواستم راهنمایی بفرمایید چه کار کنم و چه کتابهایی مطالعه کنم که با معرفت ان شاءالله بتونم به این سفر برم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله که در سفر توحیدی و باز توحیدیشدن موفق و موفقتر باشید. جزوه «حقیقت حج بیت الله الحرام» https://lobolmizan.ir/leaflet/177?mark=%D8%AD%D8%AC و جزوه «وظیفه مردم نسبت به حجاج و وظیفه حجاج نسبت به مردم» https://lobolmizan.ir/leaflet/234?mark=%D8%AD%D8%AC ان شاءالله وسیلهای باشند به عنوان تذکر تا راه، گُم نشود. موفق باشید
با سلام و نور و رحمت خدمت استاد عزیزم🌹: استاد در باب موضوع حضور تاریخی هر فرد در عالم کنونی که صبحگاهان از خدمتتان پرسیدم، و از جنس این حضور که برایم ناشناخته است. امروز به لطف حق و برکت نور کلام شما متوجه مطلبی شدم که در باره صحت و سقم آن خواستم نظر حکیمانه شما را بدانم. آیا یافت این حضور همانند عالم خواب است که ما در خواب کاملا از عالم خود غافل هستیم در حالی که در آن حضور داریم اما چون بیدار می شویم متوجه عالم خود می گردیم و این توجه و حضوری که شما در کلامتان به آن اشاره می فرمایید آیا از همین جنس است؟ با توجه به حدیث پیامبر عشق و رحمت حضرت محمد (ص) که می فرمایید مردم در خواب هستند چون بمیرند بیدار می شوند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با حضور تاریخی، بیشتر باید به روایاتی فکر کرد که بر زمانشناسی تأکید دارند مثل مباحثی که در کتابهای زیر مطرح شده است: کتاب «بشر جدید و آیندۀ قدسی پیشِ رو» و یا در کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» در جلسه چهل و پنجم، با عنوانهای روح زمانه 499 و نقش روح زمانه 501 و تفاوت زمانه گرگ و گوسفند و ترازو 502 و برکات شناخت روح زمانه 505. هر دو کتاب در سایت قرار دارد. موفق باشید
بسمه تعالی. سلام علیکم: ۱. استاد در رابطه با دعای علوی مصر که در اعتکاف خدمتتون عرض کردم؛ خواستم درخواست بکنم یک نگاهی به مضامین آن داشته باشید و نظرتان را بگویید. برای بنده بسیار دعای خاص و عجیبی است. ۲. در رابطه با ارادات الهی و قواعد عالم چه نگاهی باید داشت که او در حرام های ما خیر می آفریند! برای بنده پیش آمده که کار خطایی مرتکب شدم اما هم او باعث برکاتی شده؛ آیا از آنجهت که من کوته بینم، نمیبینم که از خیر کثیر محرومگشتم. آیا اگر اراده الهی به این خیر تعلق گرفته بود، باز هم بدون خطای من می رسید؟ و یا نه؛ واقعا در مسیر ربوبیتم این خطا نیاز و حتمی بوده و علاوه بر اینکه مرا از آن محدوده ها خارج کرده متذکر این کرده که برحذر از خطای خود باشم؟ یعنی خود خطا مرا به آن رساند که از آن سیاه چاله ای که در آن بودم خارج شوم و باب تکرار بسته شود؟ ۳. در سال اخیر در یکی از اصواتتان (بگمانم درس اخلاق و یا تفسیر قرآن بود) روایتی از حضرت صادق علیه السلام نقل کردید که حضرت شب تا صبح هزار رکعت نماز می گذارد تا بلایای نفس دفع شود، خاطر شریف هست کدام صوت بود تا بنده باز رجوع به آن برای تذکر دیگری داشته باشم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنده ورودی در مورد دعای علوی مصری نداشتهام. ۲. در این مورد به آیه «إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» فکر کنید که اگر انسان در مسیر توحید باشد تا این اندازه خداوند اعمال او را پاک میگرداند. ۳. آنچه در یاد دارم آن است که در خبر داریم: حضرت صادق (علیهالسّلام) در حال قرائت قرآن در نماز بودند که دچار بیهوشی شدند. وقتی به هوش آمدند، از حضرتشان پرسیدند که دلیل بیهوشی شما چه بود؟! ایشان فرمود: «پیوسته آیات قرآن را تکرار مینمودم، تا اینکه به حالتی رسیدم که گویی قرآن را از کسی که نازل فرموده به مکاشفه و به عیان میشنوم؛ و مشاهده این مکاشفه از طاقتم بیرون بود و بیهوش شدم» ابن طاووس، علی بن موسی، فلاح السائل و نجاح المسائل، ص۱۰۷-۱۰۸. موفق باشید
با سلام خدمت استاد: همان طور که میدانیم انسان بهشت میشود نه اینکه بهشت برود. از سوی دیگر بهشت تجلی اسماء الله است. نتیجه فرد بهشتی که بهشت شده است، مظهر اسماء الله شده است. که در این قضیه میتوان گفت من عرف نفسه فقد عرف ربه. یعنی فردی که بهشتی است، با مشاهده ی، جانش که بهشت شده و مظهر اسماء الله شده، خدا را شهود میکند و میچشد. آیا درست فهمیدم؟ با تشکر از زحمات شما استاد گرامی!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است به اعتبار آنکه انوار الهی در درون جان آن انسانها به ظهور میآید و این، غیر از آن است که انسان تا مقام مظهریت اسم جامع الهی متعالی شود که مخصوص ائمۀ معصومین میباشد. موفق باشید
سلام وعرض ادب: استاد الحمدلله اعتکاف دانش آموزی جای خوبی در این تاریخ باز کرده اینکه دانش آموزان دختر و پسر رغبت پیدا میکنن برای شرکت در اعتکاف خوب ما میدونیم اعتکاف دانش آموزی با بزرگسال فرق میکنه میدونیم باید برنامه ها به گونه ای باشه که هم محتوا دراون باشه هم بازی و استراحت و برنامه های در سن نوجوان اما استاد تعدادی از شاگردان شما قائل به این نیستند در سطح خودشون فکر میکنند. سوالم اینه آیا اونها هم که نوجوان بودند مثل الان خودشون فکر میکردند؟ میگن ببینید دین و شریعت چی میگه و شما دارید به دلخواه خودتون اعتکاف برگزار میکنید آیا این درسته؟ مگه دانش آموز امروزی رو میتونید بنشونید فقط عبادت کنه و نماز بخونه؟ آیا شوخی کردن با دانش آموز در اعتکاف حرامه؟ برنامه طنز اجرا کردن حرامه؟ میشه ما رو با کلامتون و راهنمایتون روشن کنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً این لطف خداوند است که جوان و نوجوان ما انگیزۀ حضور در اعتکاف را با اینهمه جذابیتهای فضای مجازی در خود احساس می کند. با همان سوابق تاریخی و دینی که میداند در اعتکاف، به میهمانی خدا رفته است و این هنر ما میباشد که طوری مسائل را با او در میان بگذاریم که در عین پاسداشت شور جوانی او از حضور معنوی در درون خودش بهرهمند شود. و این کار حساسی است. ولی بحمدالله جوانان ما آمادگی آن را دارند که در عین رعایت روحیۀ آنها، معارف عمیقی همچون «معرفت نفس» را با آنها در میان بگذاریم. موفق باشید
سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد اگر عصبیت یک شخص بخاطر وجود بیماری های جسمی یا روحی باشه نه بخاطر کبر و خودبینی باز هم این عصبیت باعث فشار قبر و تنگی عالم برزخ میشه؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته معلوم است که اگر واقعاً آن حالت، عارضهای باشد ماورای نیّت و ارادۀ او؛ با این فرض، عقابی برای او نخواهد بود. موفق باشید