با سلام: چگونه انسان میتواند هویت تعلقی و عین ربط بودن خودش را احساس کند و بچشد؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به عبور از ماهیت و حضور در «وجود» دارد تا انسان را در نسبتی حاضر کند که خود را در نسبت با هستی عین ربط بیابد. موفق باشید
سلام استاد خدا قوت: استاد عزیزم چه کسانی عالم برزخ ندارند و مستقیما وارد قیامت میشوند؟ آیا آنهایی که علاوه بر انجام واجبات و ترک محرمات خیال پاک دارند این چنین هستند؟ خداحفظتان کند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نظر خاصی در این مورد ندارم. مهم، حضوری است که در اکنونِ خود، خود را در ابدیت احساس کنیم. موفق باشید
سلام علیکم: فرق کفر با نیهیلیسم چیست؟ انگار خیلی شبیه هم هستند ولی نمیدونم فرقش چیه خیلی ها که امروز احساس نیست انگاری دارن فکر میکنن کافر شدن.
باسمه تعالی: سلام علیکم: کفر، انکار حقایق است در حالیکه در نیهیلیسم لازم نیست انسان کافر باشد، بلکه گرفتار احساسی میشود که خود را در نزد خود از ظرفیتی که دارد، بیگانه مییابد. موفق باشید
سلام: اسباب بازی های بچه ها که عروسک هستند یا شکل حیوان را از دسترس بچه ها خارج کنیم یا از بین ببریم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر معظم انقلاب این نوع عروسکها را در حکم مجسمه و تندیس حساب نمیکنند و از این جهت نباید سختگیری کرد. موفق باشید
با سلام و سپاس از پاسخ و راهنماییهای شما: در جواب یکی از سؤال کنندگان نکته دیدم که برایم مهم بود که آن را بهتر درک کنم و نکته این بود که فرموده بودید توجه به قلب صنوبری باعث حضور انسان در نزد خودش میشود و بیکرانگی را بیشتر احساس میکند. این قلب صنوبری همین قلب جسمی و تپنده است؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در بحث «ده نکته در معرفت نفس» عرض شد به همین جهت است که اگر روح یا نفس ناطقه بترسد، همین قلب صنوبری به تپش میافتد، البته بیشترین توجه را ما باید در مباحث معرفت نفس به حضور نفس در نزد خودش داشته باشیم. موفق باشید
السلام علیکم: بحمدالله نیروهای عزیز مومن و متقی جمهوری اسلامی در مرتبه ای دیگری ورای نمایش های احمقانه ترامپ و تصور خبرگزاری ها از جنگ حاضرند و قصد نیروهایمان پاک سازی کل منطقه است. درک نمیکنم چرا بعضی میگویند جنگ جهانی رخ خواهد داد! هدف ما منطقه ای است که سالها پشت آن برنامه ریزی ها صورت گرفته و مدیریت غالب ایران محکم شده بوده پس این حرکت آخر از یک حرکت است. درواقع ترامپ بعنوان آخرین امید آمده بود و با توجه به احتمال استیضاح ترامپ برای نقض قوانینشان و تظاهرات هزاران نفری حدود ۱۵۰ ایالت از آمریکا، و طبق گفته آن تحلیل گر آمریکایی که اقدام خودسرانه ترامپ باعث فروپاشی اتحادی ایالت ها میشود، پیش بینی میشود دیگر جامعه آمریکایی نمیتواند زیر بار آن خودخواهی متحده تمدن غرب برود. این جنگ حتی بیش از منطقه بوده. امیدوارم باعث آرامش و اطمینان ما به نیروهای نظامی و حرکت تمدنی و حکیمانه انقلاب اسلامی به راهبری حضرت آیت الله خامنه ای اعلی الله مقامه بشویم ان شاءالله.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست خداوند بحمدالله شرایطی را پیش آورده که در دل فرهنگ مقاومت، جریان استکبار به دست خود زمینههای ظهور خودخواهیهای فرهنگ غربی را بیش از پیش به میان آورده و این یعنی جهان آیندۀ دیگری دارد.
شرایطی پیش آمده که در مقابله با رژیم صهیونی تا مرز مقابله با آمریکا جلو و جلوتر رفته ایم و این یعنی حقیقتاً وارد تاریخی شدهایم که تاریخ مقاومت است، در عین زندگی کردن، به جای جریانی که میخواهد ما را گرفتار دوگانگیِ زندگی و یا مقاومت کند، ما در یگانگی بین زندگی و مقاومت، در این زمانه میتوانیم خود را معنا کنیم زیرا ما در مقابل یک تاریخ قرار داریم، تاریخی که مرحلهای از مراحل مهم تاریخ ایران است. موفق باشید
سلام استاد: حالتون خوبه؟ ۱. تطهیر اجتماعی رو واسم توضیح بدین؟ ۲. پولورالیسم معرفتی چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مطلبی تحت عنوان تطهیر اجتماعی در ذهن ندارم مگر همان رعایت اخلاق نسبت به افراد با در نظرگرفتن قواعد جامعه. در مورد پولورالیسم معرفتی میتوانید به سایتهای https://ensani.ir/fa/article/6563/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%BE%D9%84%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%AA%DB%8C و http://pajoohe.ir/%D9%BE%D9%84%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%AA%DB%8C__a-17992.aspx و https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%AB%D8%B1%D8%AA%E2%80%8C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D8%AF%DB%8C%D9%86%DB%8C رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام استاد: ضمن تشکر از پاسخ گویی تون خیلی خلاصه بعد از شنیدن شرح آداب الصلاه شما تصمیم گرفتم کمی از دنیا زدگی فاصله بگیرم به عنوان مثال تصمیم گرفتم برای منزل لوستر نگیرم در حالی که قبلا خیلی پیگیر امثال این مورد بودم اما دیگران به من انتقاد میکنن که این ساده زیستی کار ولی جامعه است و کار افراد معمولی مثل ما نیست و کجا اسلام گفته مؤمنین نباید زندگی خوبی داشته باشن و این نوعی زهد احمقانه است که در نج البلاغه بهش اشاره شده راستش گیج شدم نگران نکنه رفتارم اشتباه باشه لطفا راهنماییم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید زندگی را مشغول اموری کنیم که نیاز اساسی ما میباشد و حالت تجمل ندارد. زهدِ احمقانه زهدی است که زندگی و انس با دیگران را از ما میگیرد، نه اینکه از تجملات فاصلهگرفتن را، زهد احمقانه بدانیم. موفق باشید
سلام و ادب: در فایل صوتی فرمودین ملاصدرا در جلد هفتم اسفار فرمود من خودم وحدت وجودی هستم نه تشکیک وجود. امکان داره تفاوت این دو رو بفرمایید؟ مگه وحدت وجود با تشکیک وجود تناقض داره؟ یعنی از نظر نگاه وحدت شخصیه، وجود مشکک نیست و هرچه از مشکک بودن وجود قبلا شنیده بودیم نادرسته؟ (دقیقه ۱۲ شرح مصباح الهدایه) یا منظورتون چیز دیگری است؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: یک بحث در جناب صدرا همان تشکیک وجود است به همان معنایی که وجود در ذات خود شدت و ضعف دارد. و یک بحث دیگر در سخنان ایشان مطرح است که بیشتر سعی دارند با عرفا همراهی کنند و تشکیک در ظهور را به میان میآورند. و اینجا است که «وحدت وجودِ» مصطلح بیشتر مطرح است. وگرنه همانطور که متوجه شدهاید در تشکیک وجود هم آنچه در صحنه است «وجود» است و عملاً همان معنای «وحدت وجود» پیش میآید. موفق باشید
سلام علیکم استاد: طاعاتتون قبول باشه ان شاءلله. دختر خانومی ۲۱ ساله دانشجوی حقوق از بنده پرسید تو اعتکاف گفتن اجازه همسر برای اعتکاف لازم است ولی موقع انتخابات و راهنمایی ۲۲ بهمن میگن اگه شرکت نکنین معصیت کردید و اجازه همسر لازم نیست چرا زن برای عبادتی مثل اعتکاف باید اجازه بگیره ولی به مسائل سیاسی که میرسه اجازه لازم نیست لطفا جواب قانع کننده ای برای این خانوم جوان بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان اینطور فکر کرد از آن جهت که اعتکاف یک امر مستحب است و لازمۀ آن خروج از منزل میباشد اجازۀ همسر لازم است. ولی حضور در صحنههایی که مقابله با کفر و استکبار میباشد و به اصل اسلام مربوط است؛ موضوع، متفاوت است. موفق باشید
سلام استاد: بخدا قسم که حیفم می آید وقتم را تلف کنم، بخدا که بیهوده میبینم پای مدرسه ایستادن و گیر افتادن در باطلاق هایی بی سر و ته، بی خود است که میگویند بیاید مدرسه را بسازیم، ببخشید مگر مجسمه است؟ که ما آن را پس از کمی کند و کاو کردن در ویترین قرار دهیم چون بلاخره فضای آموزشی هم باید داشته باشیم. چرا بنده بعنوان یک کسی که به مدرسه میرود و با وجود فکرهایی که دارم به جایی رسیده است که میگویم نکند مثلا یا گاو داری است یا زندان است یا گناهی کرده ام یا مشکل دارم. این جا شاید بهترین جواب آخری باشد یعنی مشکل از خودم است، خب این طور با خود میگویم غلط کردی که مسئله دار شدی و گور بابای مسئله و بیا تا اندازه ی یک عمر چشم و گوش و زبان را از خود ببرم تا بخوبی بتوان دانشگاهم را بروم و مثل همه نانم را بخورم. الان که معلوم نیست برای چه چیزی من وقت میگذارم و مجبور میشوم در همین میان خود را اسیر یک حیات اجتماعی نفرت انگیز کنم. خب با خود میگویم به چه دردی می خورد، نهایتا پس فردا بلاخره باید من هم سگ دو بزنم تا زن و بچه ای داشته باشم و بعد هم بگویند بیا برو در این نیم متر در دو متر جا بخواب و خدا حافظ. این وسط مسئله و دغدغه ام جز یک آرزو از آن چیزی بیش نماند. در همین هیاهو چشمم به امام حسین (ع) میخورد و نفسم چاک میشود که سید حسن از او می گوید: «ای شقایقهای آتش گرفته، دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را بر خود دارد. آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید؟» سید مرتضی میگوید: «و مگر از درون این خاک اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز کرم هایی فربه و تن پرور برمی آید؟ پس اگر مقصد را نه اینجاست در زیر این سقف های دل تنگ و در پس این پنجره های کوچک که به کوچه های بن بست باز می شود، نمی توان جُست. بهتر آن که پرنده ی روح دل بر قفس نبنند. پس اگر مقصد پرواز است! قفس ویران بهتر! پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند، از ویرانی لانه اش نمی هراست! اگر قبرستان جایی است که مردگان را در آن به خاک سپرده اند، پس ما قبرستان نشینان عادات و روزمره گی ها را کی راهی به معنای زندگی هست؟ اگر مقصد پرواز است! قفس ویران بهتر! پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند، از ویرانی لانه اش نمی هراسد!» نمیدانم چرا صبح تا شب دارم خودم را میکشم تا این قفس ها خراب نشود! آرزویم ققنوس بی بال در اوج آسمان بود و حال کبوتری شده ام که بال هایم سنگینی میکند. احساس میکنم شمر زمانه حد اقل برای خودم، خودم هستم. درک استعاری ام مانند خنجری زهر آلود شده است که از پشت به من ضربه زده است. به طور مثال درک هنر ماندن در مدرسه را ندارم. خدایا نور قرآنت را بر جانم و جانمان بیفزای تا آزاد شوم و آزاد شویم. حاج قاسم هم می گوید: «هر کس را صبح شهادت نیست، شام مرگ است / بی شهادت مرگ را با خسران چه فرقی میکند؟»
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان به حضور اقیانوسیِ خود اندیشه کرد، صدها رود گِلآلود را در خود جای میدهد تا با دستِ گشادۀ خود، آب آنها را در اقیانوس جای دهد و آنها را اقیانوسی کند و گِل و لای آنها را تهنشین نماید. اینجا است که حضور در مدرسه و آگاهی کامل از محتوای آن دروس، شرط حضور در جهانی است که ما در آن در این زمان حاضر هستیم و نمیخواهیم گرفتار تنگناهای آن شویم.
دریادلی، شرطِ حضور در تاریخی است که بنا داریم اسیر آن نباشیم و در این رابطه به سیره و روش حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» بیندیشید که از یک طرف به عنوان یک طلبۀ درسخوانده تا مرز یک فقیه کاردان جلو رفتند، با آنهمه گِلهای که نسبت به روشهای حوزه داشتند. و از طرف دیگر خود را محدود به آن دروس رسمی نکردند و در جهان خود حاضر شدند و راهِ حضور در تاریخ آینده را برای ما هموار نمودند همانند رهبر معظم انقلاب «حفظهاللهتعالی» که تا این اندازه در ارائۀ درس خارج فقه موفقاند و از آن طرف چه اندازه متوجۀ امروز و فردای بشر میباشند. موفق باشید
سلام حضرت استاد: آیا مناجات درستی کرده ام؟ خدای من مناجات شعبانیه میخوانم و به این فراز ها که میرسم یاد آشنایی که انگار خیلی به ما نزدیک است میکنم. الهی من تعرف بک غیر مجهول، ای خدای من کسی که به تو معروف شد دیگر مجهول و بینام و نشان نمیشود. غیر از این است که ابلهان روزگار با ۸۵ تن بمب میخواستند سید حسن نصرالله را محو کنند؛ ولی غافلان نمیدانند که تو اراده کردهای او شناختهتر شود. و حتی دشمن در مکر الهی بازی کند اینجاست که همه چیز اراده تو میشود؛ حتی دشمن! و من لاذ بک غیر مخذول و ای خدای من کسی که به تو پناه ببرد خوار نگردد. امروز حضرت آقا روحی له الفداء فرمودند: «حضرت سید حسن نصرالله در اوج عزت است.» به راستی پناهی بهتر از این هم وجود دارد. و من اقبلت علیه غیر مملوک و هر کسی را تو به او توجه کنی بنده دیگری نمیشود و ای خدای من سید حسن را برای خود برگزیدی «اصطفاک لنفسی» و او هم گردن خود را به طوق آمریکا و اسرائیل نینداخت و بنده دیگری نشد. الهی انّ من انتهج بک لمستنیر ای خدای من هر که به تو راه یافت نورانی گردید الان سید عزیز نورانیتر از همیشه است نوری که خاموش نخواهد شد. «یریدون لیطفئو نورالله بافواههم والله متم نوره ولو کره الکافرون» و ان من اعتصم بک لمستجیر و قد لذت بک یا الهی و حالا هرکه به تو پناه برد پناه مییابد و من به تو پناه میبرم ای خدای من چون سید عزیز به تو پناه برد و پناه یافت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است و حقیقتاً ما از طریق امثال آن مناجات شریف، زندگی و مناجات خود را معنا میکنیم و چه عطای بزرگی است چنین مناجاتی که ما را در جهان خود به خود میآورد تا معلوم شود در کجای تاریخی که در آن هستیم، باید بایستیم تا در جای درستی ایستاده باشیم. خوشا به حال شهداء و شبهای دارخوئین و دعای کمیل. و خوشا به حال آنانی که در ماه رمضانی که در پیش است با مناجات شریف «ابوحمزۀ ثمالی» معنای خود را و معنای حضور در جهانی که هستند را تجربه میکنند. بنده همواره به رفقای عزیز توصیه کردهام اگر هر شب ماه رمضان فرصت اُنس با همۀ مناجات «ابوحمزه» نیست؛ هر شب با قسمتی از آن مأنوس شوید. موفق باشید
سلام علیکم و عرض ادب: نا امید از زندگی نیستم، تصور میکنم پر از امیدم و برنامه ریزی درست و دقیق و هدف مشخصی دارم. الحمدلله توفیق داده خدا و روزانه تلاش میکنم، آخر هفته ها و آخر ماه ها و آخر سالها ثمره تلاشم رو بررسی میکنم؛ شاید به عین آنچه در ذهن داشتم و ترسیم کرده بودم نرسیدم، گاها در طی مسیر متوجه مسیرهای جدید و شکل و شمایل و نحوه متفاوتی میشدم و شاید به ثمره بهتر یا متفاوت اما خوبی میرسیدم. به هر حال به این باور رسیدم شکست از همان نقطه ای آغاز میشود که انسان تلاشی نمیکند. وقتی دارم تلاش میکنم و حرکت میکنم و پیگیرانه و امیدوارانه در پی تحقق اهداف میروم شکست و بن بست و ناامیدی بی معناست. نگرانی هم ندارم، نگرانی از نرسیدن ها، نگرانی از موانع، از رنج ها، از حسادت ها، از زخم زبان ها، چرا که همیشه هست و رسم دنیاست. نگرانی ام تنها و تنها این است که نکند توفیق تلاش را از دست بدهم، وقتی فرصتی را از کف میدهم ناراحت میشوم. قبلاً خیلی غصه می خوردم. الان اما معنای جمله مولا امیرالمؤمنین علیه السلام را دریافتم که فرمودند خدا را به شکستن عزم ها شناختم. این نیز جزئی از سنتهای پروردگار است، برای محک زدن ایمان و توکل و از میان بردن تکبر و غرور و نشان دادن این است که هر آنچه که هست با عزم و اراده الهی پیوند دارد و «من ها» اگر ذوب در ولایت الهی نشوند نابود شده و به قعر جهنم سقوط میکنند. همه اراده ها ذیل اراده اویند که تحقق دارند و پیشامدهای زندگی که در ظاهر حرکتم را کُند کرده اند، دیگر آنقدرها اذیتم نمیکنند برایم کوچک و آسان شده اند. شاید بعضاً به آنها لبخند میزنم و با آنها مزاح میکنم یعنی که دیگر با شما آشنایم، گویا مهمانان چند روزه ام هستند که از نزد پروردگار برای صبر آزمایی و توکل بیشترم به حضرت حق و چنگ زدن بیشترم به دامن اهل بیت و شهدا فرستاده شدند. اما روزهایی هم هستند که شیطان موفق تر است و او غالب است. چون اعصابم را به هم میریزد و مرا بهانه جو میکند. بی نظمی ام در کار مشهود میشود، بدخلقی میکنم، با وجود حل شدن تمامی مسائل برایم، اما دست و دلم به مطالعه و کار و حتی برخاستن از رخت خواب هم نمیرود. و باید کمی زمان سپری شود به همین شکل، با زیارتی و تلنگری و شنیدن صوت کلاس های شما و برخی دیگر از اساتید به روال پر نشاط و پرتلاش قبل برگردم. اینجاست که خیلی نگران میشوم که نکند عاقبت به خیر نشوم و روزهای آخر عمرم در هنگامی باشد که این خطورات ذهنی و خیالات واهی را دارم. تا الان راهکار عملی جز توکل بیشتر و مراقبت بیشتر و صبر بیشتر نداشتم و به مرور زمان این حالت ها کمتر شدند الحمدلله. اما هنوز هم کم نیستند این حالات. و من خیلی فرصتها را از دست داده ام الان ۲۴ سال دارم. وقتی میخوانم علامه طباطبایی در نوجوانی چه مراحلی را طی کرده بودند که من هنوز به ابتدایش هم نرسیدم واقعاً ناراحت میشوم و حسرت میخورم. برنامه ام این بود امسال در آزمون ارشد با رتبه عالی در یک دانشگاه عالیِ مورد نظرم مشغول به ادامه تحصیل شوم اما چند روز دیگر یعنی ۲ اسفند آزمون دارم و خودم را نتوانستم برسانم به آنجایی که میخواستم با اینکه تلاش کردم و از تمام فرصتهایم استفاده کردم، خدا را شکر میکنم بابت فرصت و لطفی که برای این تلاش نصیبم کرد، ناشکری نمی کنم. خیلی هم پیشرفت کردم نسبت به قبل، مباحثی که اصلاً نمیفهمیدم حل شدند و پیش رفتم و از دل مباحث سنگین توانستم با سرعتی باور نکردنی بیرون بیایم و اینها زیباییهای مسیرم بودند. اما آنچه میخواستم نشد نمیدانم نتیجه آزمون چطور میشود، خیلی بد؟ یا متوسط؟ یا خوب؟ اصلاً نمیدانم. از اینکه بخواهم صبر کنم تا سال آینده که قطعاً نتیجه عالی دلخواهم را میگیرم، اما از پیشامدها بی خبرم. از کجا معلوم شرایط خانوادگی و اجتماعی و سلامتیِ خودم رو به راه باشد مثل الآن، که بتوانم ادامه دهم؟ این فکر و خیالها سرم را درد آورده. برای چنین روزهایی که این حال و روز را دارم راهکار میخواهم. پوزش میطلبم بابت این مطرح کردن این مسئله کاملاً شخصی و این پیام طولانی. اما بهتر از شما برای پاسخ گفتن به این بحران روحی و عبور از آن سراغ ندارم، تشکر میکنم از شما.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: فراموش نکنید که به گفتۀ جناب مولوی: «ای برادر عقل یک دم با خود آر / دم به دم در تو خزان است و بهار». بنابراین تفاوت احوال، امری است که در جای خود موجب کمال انسان خواهد بود. ثانیاً: در عین برنامهریزی برای حضور در فردا در همین بودن خود، خود را تجربه کنید به همان معنایی که مولایمان امیرالمؤمنین «علیهالسلام» فرمودهاند: «ما فاتَ مَضی وَ ما سیأتیكَ فَاَیْنَ؟ قُمْ فَاغْتَنِم الفُرصَةَ بَینَ العَدَمَین» آنچه گذشت، از دست رفت و آنچه میآید كجاست؟ برخیز و فرصت میان دونیستی را دریاب.
اینجا است که با «معرفت نفس» و با نظر به «اصالت وجود» در برهان صدیقین، انسان احساس میکند هم اکنون در آغوش خداوند است و سعی دارد این حضور را با تقوا پاس دارد. موفق باشید
بسمه تعالی. سلام علیکم: اسعدالله ایامکم. ۱. پرسش از انقلاب اسلامی، پرسش از هویت انسانیست؛ انقلاب را تنها انسان هایی میبینند که انسان های اهل خلوت اند؛ انسان هایی که درکی از خود دارند. انسان هایی که صاحب ارزش اند. انسان هایی که جنگ با نفس را یافته اند، درد این جنگ را چشیده اند؛ بستر انقلاب اسلامی تنها برای آنهایی معنا دارد، و تنها کسانی نقشی پیش برنده در این بستر دارند که نسبت خود را با هویت انسانی شان در نسبت فردی یافته اند و اینک بدنبال یافت هویت خود در بستری بس عظیم اند. انقلاب اسلامی چیزی خارج از یافت انسانی نیست بلکه هر انسانی در مسیر آرمان خود او را بدون شک باید بیابد! حضور آدمی در انقلاب اسلامی حضور در ظهور غوغای درونی هر انسان است. انقلاب اسلامی کارزار انسانیت است؛ هرچه انسان تر، انقلابی تر! و هر انسان صاحب عزمی و هر انسان خفته ای و هر انسان دیو صفتی میتواند با دید زمانه شناسی به انقلاب جایگاه خود را نسبت به او بیابد؛ صاحب عزم، ذوب در آنست خفته را نمیدانم کجا می ایستد اما دیو صفت، همینی میشود که در بزرگ و کوچک غرب میبینید؛ کم میخورند، کم میخوابند تا جواب شهوت پولادین خود را با غضب به این بستر ارضاء کنند. هرچند صاحبان عزم جلو دار تاریخ اند، اما بنابر اقضای طبیعی نسبت انسانی آنها با انقلاب، همیشه در رنج اند. اما جامعه ما بیشتر از خفتگان است؛ خفتگانی که مدعی هستند و مع الاسف جایگاه هایی را اشغال میکنند که در نسبت با یک جهان باید پیش روند، اما نهایتاً بدنبال پیشبری افرادی معدود درجا میزنند. این یعنی بلاهت، یعنی نفهمیدن و مسئولیت ربودن، یعنی اهل خلوت نبودن، یعنی انسان نبودن...! ۲. در کتاب مبانی معرفتی مهدویت ص۸۰ فرمودید: روایت بدین مضمون داریم که کسی در مبانی دینی زیاد فکر نکند اما زیاد کار کند احتمال بدهید منافق است. میشود زحمت بکشید آدرس روایت را بدهید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! همینطور است که میفرمایید. آن کس که در این زمانه برای ما افق حضور در آینده را گشود و دروازه امید را برایمان باز کرد، حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» بود، او بود که دروازه امید را روی ما گشود. همانطور که انسانهای عادی از درخت، شاخه و میوه را می بینند و نه تنه و ریشه را و نه زمین و آبی که این درخت نسبتی عمیق با آن دارد، در همین رابطه با حضوری که باید در نزد خود داشته باشند یعنی از تاریخی که انسانها با معنویت خود رمز بقای جامعه میگردند؛ غافل میباشند و از روحی که از طریق قرآن و روایات در این آخرالزمان طراوت ما را پایدار میکند، نیز غافلاند. این است غفلت بزرگ که به تعبیر جنابعالی همان بلاهت است و نه بلاهتِ فردی، بلکه بلاهت تاریخی ۲. این نکتهای است که عدم تفقّه در دین، از خصوصیات نفاق است. حال باید با توجه به این نکته، روایات اینچنینی را جستجو کرد و در حال حاضر روایت خاصی در نظر ندارم. ولی فکر میکنم اگر مطلب را دنبال بفرمایید نکات خوبی به دست میآید. موفق باشید
سلام استاد وقت بخیر: نظریه زندگی موازی و دنیاهای موازی آیا امکان داره دنیاهای موازی داشته باشیم؟ برخی می گویند انسان هنگام تولد در هفت نقطه و هفت زمان مختلف متولد می شود و زندگی می کند و می میرد دنیای موازی این زمین، زمان دیگری دارد و ... توضیحاتی که سر در نمی آوریم در همین لحظه ولی در زمان های متفاوت تاریخی اینکه زمان دنیا در ماورا به این صورت که ما درک می کنیم معنایی ندارد و زمین های هفت گانه که در روایات داریم و در قرآن به آن اشاره شده است را به این موضوع نسبت می دهند این موضوع شواهد روایی و یا قرآنی دارد یا خیر و یا اینکه محکمات متضاد، قرآنی و روایی دارد یا خیر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد، مواردی نیست که دلایل محکمی در صحت آن داشته باشیم. نوعی غفلت از مراتب وجود و عوالم متعالی در میان است. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم: شما در یکی از صوت ها فرمودید: خیال جنبه صورتی قلب است. منظور شما از این جمله چه میشود؟ با تشکر از زحمات شما استاد بزرگوار!
باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی حقایق قلبی در انسان چون در میدان خیال انسان نازل شود، به حالت صورت و شکل در میآید و از آن جهت است که صورتهای خیالی در نفس انسان با معنا همراه میباشد بر عکسِ صورتهای مادی که فقط صورت و شکلاند. موفق باشید
بسمه تعالی؛ سلام و درود خدا بر شما: ۱. گفتگویتان در رابطه با دیدار مداحان حضرت آقا را استماع کردم؛ حقیقتا بنده تا قبل از اینکه شما فرموده باشید تماما مسئله ام این بود که یک نوع ایمانی باید به میان آید که در نسبت با آن تمام مشکلات حل شود و تمام دروغ های سیاسی آشکار گردد و تمام کژی ها شناخته شود اما اگر به کسی میگفتم، جوابم این بود که انسان با تجربه و مطالعه و معارف و... میتواند اشتباهاتش را کم کند. و اگر میگفتم ایمان، جواب میدادند که ایمان با تجربه و کار و... حاصل می آید و نه با نسبت خود با خدا و جامعه. اما هیچ جوره به کتم نمیرفت که بتوان کاری به جز بواسطه یک ایمان عظیم پیشبرد تا اینکه شما در این گفتار فرمودید؛ این ایمان حضرت آقاست که اینچنین بس عظیم در صحنه است بدون کوچکترین خطایی که حیرت آور است. می شود کمی در رابطه با این نوع ایمان سخن به میان آورید تا بیشتر بتوانیم خود را در آن میدان حاضر کنیم؟ ۲. در رابطه با سیاست و فرهنگ و تاریخ از حیث آموزشی (جدای از شناخت معارف) همچون کتاب های اصولی فقهی فلسفی و همچنین جزوه مقدمه فصوصی که خود حضرت عالی دارید، اگر بخواهیم ملاک هایی بدست بگیریم چه کتاب هایی برای آموزش باید دیده شود؟ مراد بنده شناخت مسئله و مسئله محوری پیش رفتن برای شناخت بهتر جواب امروزین به مسائل است چنان که در فقه و فسلفه و عرفان هست. نمیخواهم در این ابواب بنابر فرمایش علامه جوادی حفظه الله تعالی مطالبی بدانم که از دیگران باشد و مرهون دیگری باشم که مطالب کلیشه ای و نارسا برای پیشبرد میدانی اهداف انقلاب باشد، بلکه میخواهم از درون بجوشد. همچنان که حوزه برنامه ریزی نسبت به اجتهاد فقه و اصول دارد، در کنار آن در این سه علم نیز به سمت صاحب نظری حرکت کرده باشم. همچنان که یکی از اساتید فرمود آن علم و معارف و معنویتی که امام درک کرده بود مندمج بود و بنحو تفصیلی ظهور نیافت و حضرت آقا نیز در سخنرانی ای فرمودند که انقلاب اسلامی نتیجه امام خمینی و ثمره انقلاب شخصی چون امام خمینی است؛ لذا برای تفصیل این ثمره به نظر می آید که باید این سه علم را نیز به نحو تفصیلی آموخت برای تفصیل انقلاب. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! عرایض اخیری که کم و بیش شده است، متذکر آن ایمان است و البته ملاحظه دارید که ایمان، امری نیست که با تعریف و سؤال و جواب بتوان از آن سخن گفت مگر آنکه در بین سخنان و گفتهها، اشارهای بدان بشود. ۲. همینکه نسبت به این امور حساس باشید در دلِ همین دروس حوزه، آن فهم پیش میآید. اینها اموری نیست که بتوان با مطالعۀ کتاب خاص به آن برسیم. موفق باشید
با عرض سلام و احترام: توصیه به روزه در ایامی مثل دحوالارض یا مبعث رسول اکرم آیا به جهت شکر خدای متعال است؟ اگر اینگونه است روزه چگونه این معنا را میرساند؟ تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید چنین ایامی که میفرمایید ایامی است که زمینۀ انس با خداوند در آن بیشتر فراهم است مانند زیارت اولیاء که زمینۀ انس بیشتر با خداوند را بهتر فراهم میکند و روزهداری در چنین روزهایی میدان انس با خدا را بهتر میگشاید. موفق باشید
سلام بزرگوار: وقتت بخیر باشه ان شاءالله. میخواستم بدونم کلمه لااله الا الله اله از نظر عرفانی و فلسفی و نه معنای عامیانه به چه معناست و چگونه تکرار این ذکر انسان را از هواهای نفسانی و منیت تهی میکند. مفهومی که انسان باید هنگام تکرار ذکر مدنظر داشته باشد چه باید باشد که از بین برنده ی هواهای نفسانی و منیت ها باشد و ارتباط تکرار این ذکر با آن که فرمودند کلمت لااله الا الله حصنی الخ چیست؟ ممنونم بزرگوار. لطفا پاسخی که به عوام میدهید نفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مطلب بزرگی است و نیاز به مقدمات دارد تا انسان به خود آید و متوجۀ یگانگی او شود و دلدادنِ به او که جهانی از حقیقت را مقابل ما میگشاید. در این مورد پیشنهاد میشود به شرحی که در رابطه با تفسیر سوره «حمد» حضرت امام شده است، رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/645?mark=%D8%AD%D9%85%D8%AF%20%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%20%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C . موفق باشید
بسم رب النور. الحمدلله آلدی خلق النور من النور سلام و نور و رحمت الهی .........
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد که بیشتر مربوط به امور شخصی افراد است، مواردی نیست که ما بتوانیم ورود کنیم. موفق باشید
بسمه تعالی؛ سلام علیکم: ۱. در رابطه با تحصیل علم الحمدلله توجهی پیدا شد که برای اینکه راه طی شود و انسان به جزم برسد و بتواند برداشت صحیح داشته باشد و نظر بدهد و در مطالب غرق نشود بلکه بتواند سوار بر موج ها شود، باید در هر علمی فراخور آن با توجه به اسّ المطالب؛ مطلب ما، مطلب هل و مطلب لم فرایند تحصیلی را به پیش برد. آرام آرام شروع کرده ام با اساتید علوم مختلف مشورت میکنم، در رابطه با منظومه علمی که تخصصش را دارند تا به فراخور اسّ المطالب بر اساس کتب، جایگاه و نحو مواجه با کتاب مشخص گردد تا به صورت مشخص و منسجم با کتاب هایی که موجود است، برخورد کردم. بسیار مشتاقم بدانم که شما که این مسیر را طی کرده اید؛ در هر علم حوزوی، نظرتان در رابطه با رسیدن به صاحب نظری_ که آیت الله جوادی آملی حفظه الله فرمودن که روایات به ما دستور میدهد که در علم ما صاحب نظر شوید نه اینکه فقط بدانید _ بر چه اساسی بوده؟ و یا در هر کتابی که مطالعه میفرمایید. چه در اصول و فقه و چه در کلام و فلسفه و عرفان، بخصوص در عرفان روش تحصیل عرفان به صورت صحیح چگونه است تا اینکه انسان دچار برخورد ذوقی نشود و در نهایت هیچ عائدی نداشته باشد؟ البته اصل بحثم این نیست که بخواهم فی الحال ورود در فلسفه یا عرفان داشته باشم. فعلا در مقام این هستم که جایگاه علوم مختلف و روش تحصیل مجدّانه آنها را بیابم. روش پژوهش محورانه تان چگونه است؟ ۲. وای من و وای من وای من. در حدیث جنود عقل و جهل در جایی فرمودید که حدیثی از امام عسکری نقل شده که آن میوه ممنوعه که حضرت آدم از آن نهی شده بود، ولایت ماست که هرکسی توان درک آن ندارد؛ کز بهشت ادم به یک تقصیر بیرون می رود. خب ما که بدبخت و بیچاره تر از این حرف هاییم! کمی علم میخوانیم شیطان هم دیگر به گرد پایمان نمی رسد! و یا از طرف دیگر، کافیست کمی در این راه قدم زنیم، به کوچکترین لغزشی همه چیز از کف میرود؟ چه کنم که در سوزم از خود؟ هرچه جلوتر هم میرود سختی نسبت به اصل معنویت، یعنی انقلاب و ولایت؛ امامین انقالب بی توجه تر و یا حتی در ضدشان جرف ها گفته می شود. چه بسیار نیروی های عالی که بدست این نااهلان افتاده و دیگر آرمان گرایی و تمدن نوین اسلامی و فقه نظام و اقتصاد اسلامی و.... همه را به تمسخر میگیرند و اگر کسی چنین فکر کند، چنان به نگاه تحقیر دیده میشود که از صد تازیانه بدتر است! در این فضا های بسیار بسیار سخت و سخت چگونه باید پیشروی کرد. ما که خود پای لنگ داریم، با این جماعت استخوان شکن.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه سخن در آن جمله عالِم وارسته یعنی آیت الله جوادی«حفظهالله» نهفته است که فرموده بودند: «که در علم، باید صاحبنظر شد و نه آنکه صرفاً دانا به مطالب روایات و آیات و دیگر مباحث بود». بنابراین برای آنکه مطالب را تنها حفظ کنیم، با آنها مواجه نمیشویم و این، عزم خاص خود را میخواهد و در همین راستا اگر دروس حوزوی با دقت کامل ادامه یابد و افرادی مانند حضرت امام و علامه طباطبایی را مدّ نظر قرار دهیم؛ امور، خود به خود به لطف الهی پیش میرود تا جایی که ارادت انسان به ائمه معصومین «علیهمالسلام» و نظر به ولایت آنها در نهاد انسان سر بر میآورد. زیرا هرچه آن علمای بزرگ دارند همه و همه جلوهای از انوار اولیای معصوم میباشد. موفق باشید
با سلام: بنده خانمی مقید به حجاب هستم. اخیرا با کمرنگ شدن حجاب در جامعه، تمایلی به حضور در اجتماع و بیرون از منزل ندارم، وقتی بیرون میروم با دیدن خانم های بدون روسری به شدت احساس ناراحتی میکنم، از طرفی نمیدانم نوع مواجهه درست با این خانم ها چیست؟ آیا تذکر لسانی وظیفه ماست؟ اگر تذکر لسانی جزء واجبات هست، چون جرأت تذکر ندارم ترجیح میدهم بیشتر در خانه بمانم، چون میترسم در آخرت بخاطر این موضوع گرفتار شوم، با این دوری از اجتماع هم به شدت از نظر روحی اذیت میشوم. در واقع انگار خودم را در خانه زندانی کردم. واقعا نمیدانم در این وضعیت چکار کنم. توصیه جنابعالی به بنده چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه در حدّ یک انسانی که امروزه جهت امور رفع نیاز خود لازم است که در اجتماع باشد، با همان سبک و سیاق یک خانم محجبه حاضر میشوید و اگر شرایط پیش آمد و طرف مقابل آماده بود که به او تذکر بدهید امر به معروف میکنید زیرا لازمه امر به معروف، آمادگی طرف مقابل است که ظاهراً هنوز شرایط این نوع برخورد که برخورد شرعی و دلسوزانه است؛ در اکثر موارد فراهم نیست. بیشتر از نظر قانونی باید موضوع کنترل گردد. امری که اساساً به عهده نهادها و مسئولان مربوطه است. موفق باشید
بسم تعالی سلام علیکم و رحمة الله: ببخشید حاج آقا سوالی داشتم: امام خمینی رحمت الله علیه فرمودند اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود، چرا با اینکه آمریکا نیز شیطان بزرگ است و غاصب و استعمارگر این جمله برای آمریکا یا انگلیس گفته نشده؟ ممنون از سعه صدر شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میدانید رژیم اسرائیل عقبه و نمادِ جهان استکباری در منطقه است و نفی آن یعنی حضور اسلام در جهان و این هم لطف خداوند است که جهان استکبار بند حیات خود را به امری متصل کرده که با نفی آن، استکبار نفی میشود به همان معنای از بین رفتن هژمونی آن. موفق باشید
سلام علیکم: ابلیس به خدا گفت که خدایا تو مرا گمراه کردی. ابلیس گمراه شدن خود را به خدا منتسب می کند. آیا این سخن ابلیس از نظر عرفان درست است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوعی خودخواهی است که شیطان، اختیار طغیان در مقابل دستورات خدا را نادیده میگیرد و این قصه هر آن کس است که خطاهای خود را به گردن نمیگیرد. موفق باشید
سلام: نقدی داشتم به جلسه جوان و انتخاب بزرگ اخیر در کانال. خیلی ساده انگاری شده است در مطالب. یعنی خیلی سبک توضیح داده شده. آیا این باعث نمیشود که جوانها مطالب را سبک بگیرند؟ باید کلمات بسیار وزین و سنجیده در گفتار انتخاب کنیم تا بار معنایی بسیاری را متحمل شود. ما که نسل بدایه و نهایه بودیم شده ایم این! حال اگر این نسل با جوان و انتخاب بزرگی به این سادگی بیان رشد کنند چه میشوند؟ ببخشید جسارت شد استاد شما نظر بدید ما نهایتا حرف شما را قبول خواهیم کرد. یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: زبان سادهای که اشاره به بالاتر دارد غیر از زبان سادهای است که مطلب را تقلیل دهد و از وسعت خارج کند. از آن جایی که آقای وحدتی بحمدلله مطالب را میشناسند، زبان ساده ایشان مانع توجه به مطالب بالاتر نمیشود. موفق باشید