باسمه تعالی: سلام علیکم: میتوان گفت هگل بنا به سوابق علمی و آشنایی که با اسلام دارد بحث سریان روح در تاریخ را تحت تأثیر همین بحث مشیت الهی میگوید، ولی در نگاه هگلی کاملاً موضوع با آن چه در روایات ما هست فرق میکند زیرا او معتقد است آن روح همواره به کمال میرسد و کمال آن روح در انقلاب فرانسه ظهور کرد، در حالیکه در آموزههای دینی «مشیت الهی» مناسب طلب جامعه و امتها ظهور میکند و اینطور نیست که یک مشیت ثابت باشد و منقطع از حضرت حق همواره در مسیر کمال خود قرار داشته باشد. موفق باشید
جواب: پس از سلام؛ همهی کتابهای مقدس ادیان ابراهیمی در عین تذکر به انجام فضائل اخلاقی، به پیامبر بعدی مژده دادهاند و این نشان میدهد که جنبهی آرمانی خود را در دین بعدی میدانند، و نخواستهاند مؤمنینِ به آن ادیان در همان حدّ متوقف شوند. از طرفی اگر دین طوری در صحنه نباشد که تکلیف همهی مناسبات ما را تعیین کند سیاستمداران نهتنها تکلیف ما را، بلکه تکلیف دین را نیز تعیین میکنند، و عملاً دین از صحنهی زندگی خارج میشود و راه بشر با خدا در گستردهی همهی مناسبات اجتماعی قطع میگردد.
آری اسلام طوری است که مراتب دارد؛ مراتب عالیه اسلام مربوط به افراد خاص است، ولی اگر اسلام در همهی نهادهای اجتماع حاضر نباشد، مردم از مرتبه نازله آن هم محروم میشوند، زیرا چیزی غیر از اسلام به مردم تحمیل میشود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: «غاسق اذا وقب» ما را متوجه میکند که گاهی آنچنان ظلمات، زمانه را پر میکند و افکار شیطانی انسان، روحِ انسان را از نورانیت خارج میکند که باید تنها و تنها به خدا پناه برد تا ما را از آن ظلمات و افکار شیطانی نجات دهد و در همین رابطه نظر به «نفاثات فی العقد» میشود که اینان در گرههای ظلمانی و شیطانی که ایجاد شده است میدمند تا انسان نتواند متوجهی حقیقت مطلب شود. کاری که امروز جریانها و رسانههای ضد انقلاب و ضد فرهنگ وِلاییِ ما انجام میدهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با همهی این حرفها حسّ ما، ما را متوجه گرمای آتش و رطوبت آب میکند و اگر به گزارش حسّ اعتماد نکنیم در آتش میسوزیم در همین رابطه عقل ما، ما را متوجه وجود حقایق میکند که اگر به آن اعتماد نکنیم خودمان را از اُنس با حقایق محروم میگردانیم. آیا فکر نمیکنید این مباحث چیزی به دانش ما نمیافزاید و ما را مشغول اموری میکند که به هیچکاری نمیآید؟! موفق باشید
