با سلام بعد از اعتکاف حالتی در من بوجود اومد که احساس کردم دیگه هیچ چیز این دنیا برام اهمیتی نداره. ولی این حالتم یه روز بیشتر دوام نیوورد. چه کار کنم این حالتو دوباره بدست بیارم و برام ملکه بشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن حالت معنوی در باطن شما حفظ شده، حادثههایی جلوآمده که باید تکلیف آنها را نیز روشن کنید تا با وسعتی بیشتر جنبهی معنوی خودتان رشد کند. باز روحانیتی و معنویتی میآید که در نتیجهی آن معنویت، این حادثهها شما را از خود نمیگیرد و به خودشان وصل کند. معنای صبر در دینداری همین است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در زیارت حضرت دانیال نبی، نوعی از زندگی معنوی در مقابل انسان گشوده میشود. لذا اگر سالک بتواند با استمرار در زیارت آن حضرت، آن نوع زندگی را کشف کند و در مشرب آن حضرت، بُعدی غفلتشده از سلوک را بیابد؛ در قیامت که شدیداً به آن نحوه حضور نیاز دارد، به دنبال چنین گمشدهای نمیگردد. باید مدتی مقیم آن بارگاه شد تا آرامآرام، راه گشوده شود و بتوان ذیل نور علی«علیهالسلام» از چشمهای که حضرت دانیال نبیّ نوشیدهاند، نوشید. خود آن حضرت راهنما خواهند بود. دست ما را خواهند گرفت و به آن چشمه متصلمان میکنند. ما که یکمرتبه نمیتوانیم به همهی ابعاد مولایمان امام الموحدین«علیهالسلام» نزدیک شویم، شاید از این طریقهها بشود آنچه باید بشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بین علوم غریبه و موضوع حروف ابجد باید فرق گذاشت. از طرفی در همان جلسه عرض شد که تکرار اذکار بر اساس حروف ابجد، یک تجربهی شخصی است. و بزرگان ما تجربهی خود را به سایرین گزارش میدهند و این بدان معنا نیست که اگر همان اذکار را با تعداد کمتر و یا بیشتر از آنچه با محاسبهی حروف ابجد بهدست آوردهاند، تکرار کنند؛ نتیجه نگیرند! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همهی راههایی که این بزرگان در مقابل ما قرار دادهاند راههای خوبی است و با هم تنافی ندارد. راه توحیدی حضرت امام خمینی راهِ اصلی امروز ما است. در جزوهی «روحیهی تمدنسازی و عرفان اسلامی» عرایضی شده است خوب است که بدانجا رجوع شود. موفق باشید
- باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که متوجه شدهاید کارِ عشق پرثمرترین کار است ولی عقل در ابتدا متوجه این امر نیست. به همین جهت در دفاع مقدس، عقلِ رزمندگان عقب میکشید و عشق جلو میرفت و غوّاصان شهید در این کشاکش بین عشق و عقل که عقل میگفت این عملیات در نهر خین با شکست روبهرو است و عشق میگفت این عملیات عملیات نمایش جانبازی است، و بالاخره عشق غوّاصان بر عقل حسابگر پیروز شد و چیزی در تاریخ ما به ظهور رسید که عقلها سالهای سال در آن حیرانند و حقیقتاً قصّهی آنکه گفت: «رهِ عقل جز پیچ در پیچ نیست» در این صحنهها ظاهر شد. افسوس که روشنفکران ما که در حجاب عقلِ غربی گرفتارند این را نمیفهمند و لذا نه خمینی را میفهمند و نه شهداء را. می گویند انقلاب اسلامی بسط مدرنیته است و سکولاریسم در انقلاب اسلامی از زمان پهلوی نیز بیشتر شدت یافته است. درود خدا و درود همهی فرشتگان و درود همهی آنهایی که با عشق راهِ خود را جستجو میکنند، بر شهیدان غوّاصی که معنای زندگی را ماوراء عقل روشنفکریِ غربی به این تاریخ متذکر شدهاند. موفق باشید
- باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شمارهی 11845 داشتم که حسابی با بنده دعوا کرده بود ولی از سر دلسوزی و شور انقلابی، شما هم آنقدر عصبانی هستید که میفرمایید هرکس متن قرارداد را بخواند اگر بلاهت نداشته باشد میفهمد ما چه محدودیتهای دردناکی را پذیرفتهایم. همینطور است ولی اگر با دقت به سخنان مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» نظر کنید ایشان میفرمایند: «حالا محدودیتهایی را ممکن است لازم بدانند قبول بکنند ما حرفی نداریم، برخی از محدودیتها را قبول کنند ....» اگر این جملات که قبلاً هم فرموده بودند نبود همهی عصبانیت شما از بنده بهجا بود، ولی دقت کنید با چراغ سبز رهبری این محدودیتها گذارده شده، مواظب باشید این نکته مورد غفلت قرار نگیرد. از این مهمتر در تاریخ 19/11/93 در حضور جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی سخنانی فرمودند که بنده را ساعتها به خود مشغول کرد و فهمیدم بناست محدودیتهایی را ما بپذیریم. در آن تاریخ فرمودند: «طرف ایرانی، برخی از کارهایی که میتوانست او را به توافق نزدیک کند انجام داده است. کارهای متعدّدی را انجام داده: گسترش و توسعهی ماشینهای غنیسازی را متوقّف کرده، خب این را لازم دانستند که یک برههای متوقّف کنند؛ تولید اورانیوم بیست درصد را - که یک کار بسیار بزرگی است رسیدن به دانش و فنّاوری بیست درصد، کار بسیار بزرگی بود؛ این را کسانی که اهل فنّند میدانند که رسیدن از پنج درصد به بیست درصد، اهمّیتش خیلی بیشتر است از رسیدن از بیست درصد به بالا؛ این کار بزرگ را جوانان ما و فنّاوران متعهّد ما انجام دادند - متوقّف کردند، اقتضای مذاکره این بود که متوقّف بکنند؛ کارخانهی اراک را که یکی از کارهای بسیار بزرگ و مهمّ فنّاوری و یک هنر بزرگ فنّاوری است، فعلا متوقّف کردهاند؛ فردو را که یکی از برترین ابتکارهایی است که نیروهای ما و عناصر داخلی ما آن را برای امنیت دستگاههای سانتریفیوژ ما توانستند تأمین بکنند و تضمین بکنند، فعلا متوقّف کردهاند. این همه کارهای بزرگ انجام دادهاند، طرف ایرانی بنابراین منطقی عمل کرده است، طبق منطق مذاکره عمل کرده است؛» آیا نباید به این سخنان رهبری عزیز فکر کرد و نگوییم طاهرزاده شما عزیزان را منزوی کرده؟! آیا این نوع سخنگفتنی که بنده با شما عزیزان در میان میگذارم نزدیککردن شماها به سخنان رهبری است یا منزویکردن شما و راضیکردن کدخدا و رعیتهایش که منظورتان آمریکای خبیث و لیبرالهای عملگرا و سیاسیون یقهسفید است که به صورت مبنایی ما با آنها تقابل تمدنی داریم؟ همین طور است که میفرمایید: «سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی »، مرهم آن سخن خلافآمدِ عادت است که حافظ در وصف آن گفت:
«سالها پيرویِ مذهب رندان کردم ... تا به فتوی خِرد حرص به زندان کردم»
حرص همان روح اشرافیت است و رِند یعنی کسی که عرف جامعهی جهانی روی او حساب نمیکند زیرا با فکر و فرهنگ دیگری در جهان و تاریخِ خود حاضر شده است.
«من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه .... قطع اين مرحله با مرغ سليمان کردم»
راهی که انسان را به مقام توحید و «جامعیتِ خلق در حق» میرساند بدون سلوک در ذیل شخصیت توحیدی زمانه که متذکر حقیقت ملکوت است ممکن نیست. طی این مرحله نیاز به مرغ سلیمان دارد تا حقایق قدسی را مطابق این تاریخ برای ما بازگو کند.[1]
«سايهای بر دل ريشم فکن ای گنج روان .... که من اين خانه به سودای تو ويران کردم»
یعنی این دل من که در این زمانه یعنی زمانهی غلبهی کثرات آشفته شده، ای شخصیت ملکوتیِ دوران که گنج روان این تاریخ هستی! سایهای از نور توحیدی که به همراه آوردهای را بر دل و جان من بیفکن، زیرا به امید زندگی در ذیل شخصیت قدسی تو به همهی آنچه فرهنگ ظلمانی روزگار ساخته بود، پشت کردم.
«در خلاف آمد عادت بطلب کام که من .... کسب جمعيت از آن زلف پريشان کردم»
در این بیت جناب حافظ همهی سخن و راهکار خود را به میدان میآورد که اگر میخواهی به سر منزل عنقا برسی و کسب جمعیت و وصول به وحدت نصیب تو شود باید نگران خلاف عادت که به ظاهر منجر به یک نوع پریشانی در کثرات میشود، نباشی و در دل همین جلوههای متفاوت دوران، آن توحید ناب را مدّ نظر آوری. زلف پریشانِ خلافِ آمدِ عادت، راه ورود به حقیقت تاریخِ توحیدی دوران است که یک نوع بیتناسبی با مناسبات جاری در عادات و مشهورات زمانه را به همراه دارد. موفق باشید
[1] - حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» در بازگوکردن حقیقت قدسی این زمان میفرمایند: «اگر من هم برگردم ملت اسلام برنمىگردد. اشتباه نكنيد، اگر خمينى هم با شما سازش كند ملت اسلام با شما سازش نمىكند» (صحيفه امام، ج1، ص: 303)
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً از جهات متعددی قضیه از همین قرار است. از آن جهت که ما متوجهی جایگاه تاریخی این انقلاب بزرگ نباشیم که با چنین بادهای موسمیِ سیاسیکاران کوچکترین لرزهای بر کوه وجود او نخواهد افتاد.
و از آن جهت که انقلاب اسلامی افق گشودهای است تا انسانها آزادی را در آن احساس کنند و تجربه نمایند به همان معنایی که رهبر عظیمالشأن انقلاب فرمودند: «پیروزِ انتخابات دیروز، شما مردم ایرانیاید و نظام جمهوری اسلامی است که به رغم توطئهی دشمنان توانسته است اعتماد این ملت را به طور فزاینده جلب کند». این یعنی مردم زندگی خود را در بستر نظام اسلامی میتوانند آزادانه جستجو کنند.
و از جهت دیگر جریانهای اصولگرا با همهی خوبیهایی که دارند و داشتند و توانستند انسجام خوبی را در برجستهکردنِ حجتالاسلام و المسلمین دکتر رئیسی نشان دهند به خود آیند که چرا اتهام خشونتطلبی و ضد آزادیبودن بر آنها چسبید؟ آیا نباید با یک بازیابی و بازخوانیِ تاریخی بیش از گذشته، بر ارزشنهادن به آزادی تأکید کنیم تا دشمنان حقیقت که آزادی را در پایینترین درجهی آن یعنی آزادی فرهنگ تجدد را در مقابل مردم ما گذاشتهاند، آزادی را که غذای روح انسان است وقتی در عمیقترین و بنیادیترین شکل آن به صحنه آید، را از ما نربایند؟ تاریخ، تاریخی است که نشان داده شد انسانها بیش از آنکه عدالت برایشان مهم باشد، آزادی مهم است و ما در آیندهی خود و در بازخوانیِ دیروزمان باید به آزادی در همهی ابعاد آن تأکید کنیم، به همان معنایی که حتی اگر کسی در حریم خصوصی خود گناهی انجام میدهد، هیچ دخالتی نداشته باشیم. ولی با طرحِ آزاداندیشی بفهمانیم به تفکر، آری! به تفکر آنچنان احترام میگذاریم که منجر به تفاهم و فهمیدن همدیگر شوند. در این حالت است که جایگاه هرکس معنا میشود و نمیخواهیم هرکس به غیر از آنچه که ما فکر میکنیم، فکر نکند. و این وظیفهی سنگینی است که انتخابات اخیر در جلوی ما گشود و من به اجمال این سخن را طرح کردم. امید است که وقت تفصیل آن فرا رسد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که عرایض بنده در راستای طرح اهداف کلی تمدن اسلامی است تا هرکس با توجه به آن اصول در حوزهی تخصصی خود مطالب را کاربردی کند و در این راستا یعنی طرح ایدهی هویت کلّی تمدن اسلامی عرایضی در کتاب «تمدنزایی شیعه» شده است 2- وقتی موضوعی تاریخی بخواهد محقق شود باید متوجهی فرایندیبودنِ آن بود لذا همواره در مسیر تحقق اهداف متعالی آن باید تلاش کرد پس بحث چند سال معنا نمیدهد، هر سالی مقدمهی سال بعد خواهد بود مثل موضوع «انتظار» که ما وقتی در فرایندِ انتظار قرار گرفتیم همواره نسبت به هدف خود در صحنهایم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً بنده معتقد به راه دوم هستم و این نسل را آمادهی توحیدِ احراقی میدانم. و در آثار خود نیز بدین راه نظر دارم حتی وقتی «جامعالسعادات» شرح داده میشود، با نظر به روش احراقی، مطالب دنبال میگردد و راهی که حضرت روح اللّه«رضواناللّهتعالیعلیه» در این تاریخ گشود و عارفان بزرگی چون چمرانها و باکریها را به صحنه آورد، راهِ احراق و آتشزدن به همهچیز و همهی منیّتها بود. این است راه توحیدی تاریخ ما. موفق باشید