بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
4870
متن پرسش
با سلام وخسته نباشید خدمت استاد عزیز. در بحث برزخ وکامل شدن فرموده اید که همه ی کسانی که اعتقاد سالمی داشته باشند.بالاخره پاک میشوند.بنده این را نمفهمم که اگر شخصی مثله ایت الله بهجت تمام عمر به خودسازی مشغول بوده است و ذره ای از حق دور نشده را با شخصی که فقط اعتقاد شیعه را داشته و تمام عمر در گناه به سر برده و همه ی عمر مومنین را استهزا ومسخره میکرده، آیا چنین شخصی پس از پاک شده در بزرخ وبرپایی قیامت و رفع شدن حجابها برایش با ایت الله بهجتی که در دنیا رفه حجاب کرده در یک مقام قرار میرد؟؟! ایا رفع حجاب وتکامل در برزخ برای گنه کار قرار دادن انها در رتبه و مقام هایی است که عرفای بزرگ در آن هستند؟ بنده از شخصی شنیدم بعضی در حقایقی که آیت الله قاضی در دنیا فهمیده ومقاماتی که ایشان در دنیا داشته بحدی زیاد است که خیلی از مونین در آخرت هم انها در درک نخواهند کرد آیا این گفته حقیقت دارد؟ این را نمیفهمم که در قیامت پس پاک شدن و رفع حجاب همه را در یک سطح قرار میگیرند؟ باتشکر از حقایقی که برای ما باز میکنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در دنیا توبه‌کردن و پاک‌شدن از گناه یک بحث است، متعالی‌شدن و منورشدن به معارف عالیه و فضائل عالیه‌ی اخلاقی یک بحث دیگری است. به طوری که یک کودک هم از گناه پاک است ولی در حدّ یک عالم وارسته نیست. در قیامت جایگاه عالمان به جهت معارف عالیه و اخلاق فاضله جایگاه خاصی است که افراد معمولی تصور آن مقامات را نمی‌کنند که آن را طلب کنند. آری علمای بزرگ چیزهایی در این دنیا می‌فهمند که بسیاری از اهل قیامت و حتی ملائکه‌‌ی الهی متوجه آن نیستند. به همین جهت بحث بهشت افعال و بهشت صفات و بهشت ذات را مطرح کرده‌اند و مقام «عند ملیکٍ مقتدر» را به میان آورده‌اند. موفق باشید
2624
متن پرسش
این گفته عرفا سبحان اظهر اشیا و هو عینها کفر نیست؟ که معتقدند منزه است خدا که از اشیاء ظاهر شود و او عین آن اشیاء است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ملاحظه کنید که از یک طرف محی‌الدین در ابتدای این مصرع می‌گوید: خدا منزه است از این‌که خود اشیاء باشد و در ادامه می‌گوید: او عین اشیاء است. یعنی از جهتی بالاتر از آن است که او عین اشیاء باشد و ما بگوییم این درخت، خدا است و از طرفی عین اشیاء است و ما می‌توانیم نور حیات الهی را در این درخت ببینیم و اشیاء از آن جهت که مظهر اسماء الهی هستند عین آن‌ها می‌باشند. حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در کتاب «سرّالصلواة» می‌فرمایند: « از امور مهمه‏اى‏ که تنبه به آن لازم است، و اخوان مؤمنین خصوصاً اهل علم- کثر اللَّه أمثالهم- باید در نظر داشته باشند، آن است که اگر کلامى از بعض علماى نفس و اهل معرفت دیدند یا شنیدند، به مجرد آنکه به گوش آنها آشنا نیست یا مبنى بر اصطلاحى است که آنها را از آن حظى نیست، بدون حجت شرعیه رمى به فساد و بطلان نکنند و از اهل آن توهین و تحقیر ننمایند؛ و گمان نکنند هر کس اسم از مراتب نفس و مقامات اولیا و عرفا و تجلّیات حقّ و عشق و محبت و امثال اینها که در اصطلاحات اهل معرفت رایج است برد، صوفى است یا مروج دعاوى صوفیه است، یا بافنده از پیش خود است، و بر طبق آن برهان عقلى یا حجتى شرعى ندارد؛ به جان دوست قسم که کلمات نوع آنها شرح بیانات قرآن و حدیث است.» آیا این سخن محی‌الدین نزدیک به سخن علی«علیه‌السلام» نیست که می‌فرمایند: « َ ما رَأَیْتُ‏ شَیْئاً الّا وَ رَأَیْتُ اللَّه قَبْلَهُ وَ بَعْدَهُ وَ مَعَه‏» ندیدم چیزی را مگر آن‌که قبل از آن چیز و بعد از آن چیز و با آن چیز خدا را دیدم. از خود بپرسید چگونه حضرت با آن چیز خدا را دیده؟ آیا جز این است که آن چیز را مظهر اسم الله دیدند؟ موفق باشید
2380
متن پرسش
سلام علیکم. اینکه میفرمایید موجود برزخی یا نفسی که وارد عالم برزخ میشود این موجود فعلیت محض است به نظر میرسد اشتباه باشد چرا که این موضوع با موضوع باقیات الصالحات یا آثار اعمال بدی که بعدا به او میرسد یا سنت پسندیده ای که بعنوان اعمال ما تقدم و ماتاخر قرار میگیرند تناقض دارد لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همان طور که می‌دانید امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «الیوم یوم العمل و غداً یوم الحساب» ما پس از زندگی دنیایی اختیاری نداریم که کاری برای خود بکنیم. موضوع باقیات الصالحات یا آثار اعمال بد، ظهور اراده‌هایی است که انجام داده‌ایم و به تعبیر آیت الله شجاعی در برزخ و قیامت رفع حجاب می‌شود و نه این‌که فعلیت جدیدی واقع شود و قوه‌ای تبدیل به فعل گردد از این جهت گفته می‌شود انسان در برزخ و قیامت در فعلیت خود قرار می‌گیرد و دیگر نمی‌تواند قوه‌ای را با اراده‌اش به فعل تبدیل کند. موفق باشید
18557
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: پیشاپیش از طولانی شدن متن پرسش پوزش می طلبم (قبلش هم یک جستجوی اجمالی در سایت انجام دادم) بنده دانشجوی رشته ی فلسفه هستم. طی گفتگویی با یکی از بزرگواران، این نتیجه رسیدیم که بدون سیر مطالعاتی نمی توان به جایی رسید. لذا تصمیم بر این شد که یک سیر مطالعاتی تدوین شود که هم خودمان از آن بهره ببریم و هم مبنایی برای توصیه و کمک به دیگران باشد، البته در حد اشتراکات. لطفا در این زمینه راهنمایی بفرمایید. مقصود این است که مسائل کلامی (پنج اصل اعتقادی به همراه زیر مجموعه های آن ها) با پشتوانه های فلسفی و حکمی - خاصه حکمت صدرایی - دنبال شود. حکمت صدرایی هم با رویکرد وحدت شخصی وجود مد نظر است. اما چون خود صدرا مسائل را قدم به قدم مطرح می کند، شاید مناسب باشد که ما هم با ملاصدرا پیش برویم و قدم به قدم به رویکرد نهایی برسیم و بعد از آن به استخراج لوازم فلسفی آن رویکرد بپردازیم. لطفا بفرمایید: 1. آیا نقطه ی شروع، آثار معاصران باشد و با دست مایه ی یافته های معاصران به سراغ متقدمان برویم یا مستقیما به سراغ متقدمان برویم؟ اگر شروع از معاصرین را تائید می کنید، آیا این شیوه را تائید می کنید؟ دسته بندی موضوعات کلامی + استفاده از آثار یک متفکر معاصر به عنوان محور مطالعات، پیرامون موضوعات معین شده + استفاده از آثار چند متفکر معاصر در حاشیه ی متفکر محوری 2. آیا مطالعه ی حکمت های مشاء و اشراق و آثار کلامی را ضروری می دانید، یا برای آن مقصود، حکمت متعالیه کافی است؟ اگر مطالعه ی آن ها را ضروری می دانید، لطفا بفرمایید مطالعه ی چه آثاری در این حوزه ها را پیشنهاد می کنید؟ در صورت امکان با حفظ ترتیب آموزشی نام ببرید. (آثار صدرا در سوال بعدی آمده است) 3. آیا طرح قدم به قدم با ملاصدرا را تائید می کنید؟ توضیح اینکه اگر دغدغه ی فکری نقطه ی شروع بنده، وحدت شخصی وجود باشد و سپس لوازم فلسفی این رویکرد دنبال شود (مثل تحول مفاهیم حرکت، حدوث زمانی و ذاتی و امثال آن در نگاه صدرایی) نتیجه ای به دست می آید و یا جز بافتن و خلط مباحث نتیجه ای عاید نمی شود؟ با توجه به اینکه هنوز دیدگاه های مشائی و دیدگاه های متوسط صدرایی و ضعف ها و قوت های آن به صورت دقیق (نه اجمالی) برای بنده روشن نشده است. 4. براساس مثبت یا منفی بودن پاسخ پرسش قبل (طرح قدم به قدم یا تمرکز روی وحدت شخصی و آثار متناسب با آن) بفرمایید که چه ترتیبی را برای مطالعه ی آثار صدرا پیشنهاد می کنید؟ 5. آیا با توجه به آن مقصود، آشنایی با آثار متکلمان و فلاسفه غربی را ضروری می دانید؟ چه آثاری برای این امر پیشنهاد می کنید؟ 5. یکی از دغدغه ها برای بنده ارتباط با قرآن و روایات همزمان با مباحث حکمی بوده است. لطفا بفرمایید مطالعه قرآن و روایات به چه صورت باشد؟ آیا تفسیر و روایت موضوعی را پیشنهاد می کنید یا ترتیبی را؟ آیا تفسیر و روایت ترتیبی موجب پراکندگی ذهن و عدم انسجام نمی شود؟ خداوند پیوسته به شما جزای خیر عطا کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در تجربه‌ی خود به این نتیجه رسیده‌ام که اگر مقدمات رجوع به حکمت متعالیه را تنظیم کنم کار جهت رجوع به فهم صدرایی اسفار هموار خواهد شد و در این رابطه کتاب‌های «ده نکته در معرفت نفس» و «از برهان تا عرفان» و «معاد» همراه با شرح صوتی آن‌ها تنظیم شد. بعد از آن فکر می‌کنم کسی «بدایة‌الحکمه» و «نهایه‌الحکمه» را خوب بخواند به‌خوبی بتواند با اسفار جلو رود.

به نظر می‌رسد اسفار کافی باشد و اگر کسی مایل باشد مطالب را عمیق‌تر بشناسد، اشارات شیخ الرئیس خوب است.

بعد از درک حضوری درست «حکمت متعالیه» لازم است فلسفه‌ی غرب فهمیده شود به‌خصوص فلسفه‌ی دکارت و کانت و هگل و هایدگر.

در حین درک عمیق حکمت متعالیه، تفسیر المیزان، راه گشوده‌ای است به سوی تفسیر قرآن به نور روایات. موفق باشید

15305

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: لطفا نسخه اندروید سایت را تشکیل دهید بسیار کارگشا است. همچنین جلسات استاد به مرکز شهر دور است آیا در سال جدید برنامه ها تغییر دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ظاهراً مشورتی که مسئول محترم سایت با صاحب‌نظران کرده‌اند به این نتیجه رسیده‌اند که با راه‌اندازیِ کانال تلگرام، تقریباً آن نیاز برآورده می‌شود. به همین جهت کانال تلگرام «لبّ المیزان» راه‌اندازی شد.  2- واقعاً همین اندازه وسعت بنده بیشتر نیست و به همین جهت جلسه‌ی شرح کتاب «مصباح الهدایه» در کتاب‌خانه‌ی مرکزی شهرداری تشکیل شد که جلسه در مرکز شهر قرار داشته باشد. موفق باشید

13476
متن پرسش
با سلام و احترام: بنده جوانی هستم که حدودا ... سال است ازدواج کرده ام، به اصول شرعی معتقدم و سعی می کنم پایبند باشم اما مدتهاست که دچار بحران روحی شده ام و مهمترین عاملش را زرق و برق و پوشش کشنده و دل فریب جنس مونث امروز می دانم به طوری که علیرغم اینکه سعی می کنم به نامحرم نگاه نکنم اما همان موارد معدود خواسته و ناخواسته ای را که می بینم به شدت درگیرم می کنند. اگر می توانستم قید اعتقادات خودم را بزنم و فکر قیامت را نکنم به راحتی می توانستم خوش باشم و امکانش هم برایم فراهم است اما الان درست مثل این است که در یک باغ میوه باشی و نتوانی از میوه هایش بخوری و یا حتی نگاهشان کنی و یا تشنه باشی و کنار چشمه... با این استدلال که نه می توانم در دنیا خوش بگذرانم و نه آنچنان که باید می توانم چشم و دل خود را حفظ کنم که آخرتم تضمین باشد پس نه دنیا را دارم و نه آخرت و خسرالدنیا و الاخره هستم، بارها فکر خودکشی به سرم زد اما باز هم ترس از عذاب قیامت نگذاشت. من از اینکه هم میل به گناه و نگاه به نامحرم دارم و هم دوست دارم به شرع پایبند بمانم بسیار بسیار در عذابم و زندگی ام جهنم شده است، و حتی زنانی و دخترانی که می بینم را با همسرم مقایسه می کنم و نمازم نیز به حرکات فیزیکی و بدون کوچکترین توجهی تبدیل شده است. بنده از شما عاجزانه و ملتمسانه خواهش دارم مرا راهنمایی فرمایید تا از این وضع خلاص شوم و راهکاری به جز شعارهای تئوریک و تکراری ارائه دهید که مرا قانع کند و در صورت نیاز و صلاحدید از میان آثار صوتی و مکتوب خودتان هرکدام را که در این زمینه موثر است معرفی نمایید، که بی شک اگر این بحرانی روحی من حل شود و خدای ناکرده به خودکشی نینجامد شما زندگی مادی و معنوی یک انسان را نجات داده اید. اکنون تنها دعای نمازم این است که خدایا یا مرا اصلاح کن یا از دنیا ببر. التماس دعا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- قرارگرفتن در این برزخِ بین دنیا و آخرت به خودی خود بد نیست مگر این‌که نتوانید از این برزخ عبور کنید 2- فکر نکنید این صبری که در این میدان دارید، و خود را به گناه آلوده نمی‌کنید، کارِ کمی است! و نتیجه‌ی کمی در بر دارد! که احساس می‌کنید خسر الدنیا و الآخرت هستید 3- سخن رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را همواره مدّ نظر داشته باشید که می‌فرمایند؛ آن‌چه در سایر زنان می‌بینید در همسر خودتان هست. با این نگاه، چشم‌تان به زیبایی‌های خاص همسرتان گشوده می‌شود و در این مورد به غنای لازم می‌رسید 4- اُنس با مباحث معرفتی، خود به خود روح را آسمانی می‌گرداند تا مظاهر زمینی برای انسان بیش از حدّ جلوه نکند. موفق باشید

12619
متن پرسش
سلام استاد: نظرتون را راجع به مطلب زیر بفرمایید: بسم تعالی «شاعران غواص» چه زیباست آن عالم شاعرانه ی اهل حقیقت، شاعرِوادیِ حقیقت، اهل ماندن نیست بل اهل فرار از عادات و روزمره گی های ما غافلان است، او به موقع می آید و به موقع هم نمی آید او هرکجا که ما عرف زدگان، به رخت خواب غفلت آرمیده ایم می آید بیدارمان می کند و همین طور اهل ادعا و خودبنیادی که گرفتاری این دوران است نمی باشد. آنجا که همه به قعر غفلت سقوط کرده اند می آید دستگیری کند و نه خودش را بل حقیقت را متذکر می شود چرا که بی خود از خود است، آیینه وار فقط و فقط تجلی گر دیگری است. از خود چیزی ندارد، به تعبیرشهیدآوینی «ناکجا دیار عدم است و شاعر ناکجاآبادیست» کسی که تعیُّن و هویتی برای خود قائل باشد نمی تواند «ناکجا آبادی» باشد بل حتما «کجایی» برای «خودیتش» در نظردارد . «ناکجا آباد» جایی ست برای «اهل عدم» برای کسانی که خودی برای تمکن ندارند. شاعران اهل عدمند چرا که وجودی از خود ندارند، قطره در محضر دریا ادعایی ندارد به جز فانی بودن، پس به تبع هیچ طلب قدرتی ندارند و شاعر اگر اهل فنا نباشد چگونه شاعر است؟ شاعرانگی نه فقط این است که در زبان وزن و شعر و... حاضر باشی بل عالمی است با نحوه ای خاص از بودن که هر بار در لباسی رخ می نمایاند. شاعران شاهدان حقیقتند و شهیدان شهد نوشان کوثر حقیت، و جلوه ای از عالم شاعرانه اند که الا حقیقت به چیزی شهادت نمی دهند. وقتی با سلوک شاعرانه ی شاهدانه ی «سید شهیدان اهل قلم» همراه شویم و به استقبال عالم شاعرانه ی شهیدانِ شاهد و مذکر حقیقت برویم چه زیبا می نمایاند حضور و ظهور این شیداییانِ مجنونِ لیلا صفت را او که چنین می فرماید «پرستو را با گرما عهدی ست که هر بهار تازه می شود وطن پرستو بهار است و اگر بهار، مهاجر است از پرستو مخواه که بماند» شهید پرستو ترین پرستویی است که با گرمای حقیقت هم عهد شده است و از آن جهت که «بی کجا» هست با «بهارِ مهاجر» همراه است. «اما وطنِ مالوفِ پرستوی دل، فرا سوی گرما و سرما و شمال و جنوب، در ماوراست، در ناکجا. ناکجا دیار عدم است و شاعر نیز ناکجا آبادی ست» این شعور شاعرانه ی شهید است که او را به دیار ناکجا آباد کشانده و اُلفتی جز با حقیقت ندارد و با زمین و زمینیان بیگانه است. «شهر دام عادات و تعلقات است و مردم اهل عادتند» ... «عالم عادات عالم حقیقت و معنی نیست» چه بسیار ما غل و زنجیر شدگان تعلقات از حقیقت مانده ایم و در لجن زار روزمره گی ها مان فرو رفته ایم. بدتر آنکه به وضع موجودمان راضی شدیم. چه تاسف بار که نه اهل قدمیم و نه اهل خطر ولی چه زیبا اهل خطرند شاعران به نحوی که با جسارت خرق عادت کرده و قدم به راه سعادت گذاشته اند. شهید قهرمان خرق عادات است و تیغی جز تیغ عشق در دست او نیست که بر این عادات فائق آید «در چشم عاشق جز معشوق هیچ نیست. با عاشق بگو که در کار عشق عقل ورزد، نمی تواند»... «کار عشق به شیدایی و جنون می رسد.... و جنون سرچشمه ی هنر است» ببین چه شیدا هنرمندانی اند شهیدان که راه جنون را پیش گرفته و با هنر مندی تمام نقش آفرین دوران شده اند. ببین چه زیبا کار را به تغزل کشیده اند اینان که جنون را دیوانه وار می سرایند. «عاشقان عاشق بلایند. دُرّ حیات در احتجاب صدف عشق است و آن را جز در اقیانوس بلا نمی توان یافت» شهید در وادی شاعرانه اش که نه جای تعقل است نه جای سخن، در سکوتی مظلومانه و با «زبان اشارت» بلا را اگر «دست بسته» هم باشد با تمام وجود در آغوش می گیرد و آنقدر در ژرفای این اقیانوس فرو می رود تا دُرّ حقیقت را نشان دهد. «عاشقان، غواصان این بحرند و اگر مجنون نباشند، چگونه به دریا می زنند؟» مگر غیر این است که تمام هنرنمایی عاشق در جنون اوست و هنرمندترین هنرمندان شاعرانند که در جنون خود ضرب المثل شده اند و کجا مقتدایی برای اقتدا، شیداتر از شهیدان پیدا می شود، شهیدانی که غواص دریای بلایند و خود را هلاک عشق می کنند اینان که ما مرداب نشینان شهر عادت را تلنگر می زنند و خاک مرده ی غفلت را از تنمان می تکانند تا خود را از اسارت خود رها کنیم ولی کار به جایی رسیده که حتی ما هم به ایشان گله می کنیم چرا که «وزغ آنچنان با مرداب خو می گیرد که دریای آزاد را دشمن می دارد» اما باز با این احوال ایشان مثال فوران آتش فشانند که قلبُ و جانِ تَرُ و خشک ما را سوزاندند و به آتش عشق شعله ور ساختند و روشنی بخش ظلمات دوران شدند. «پیر دوران ما» با زبان اجمال و اشاره چه زیبا هزار نگفته را اشارت فرمودند باشد که ما تفصیل و عبارتش باشیم: «.... صلوات و تحیات خدا بر شهیدان غواص که با ظهور وحضور خود این فروغ خاموش نشدنی را مدد رساندند.... سلام بر دستهای بسته و پیکرهای ستم دیده ی شما و سلام بر ارواح طیبه و رضوان الهی بال گشوده ی شما. سلام بر شما که بار دیگر فضای زندگی را معطر و جان زندگان را سیراب کردید....» چه زیبا شجره‌ای‌ست شجره ی طوبای شهادت که همه را به حق می خواند و حق نیز مبدا و مقصد وحدت و یگانگی ست. چه زیبا در بزنگاه نیاز همه ی دلها را در هر جایگاهی از اهل شهرت و غیر شهرت فراخواند و فراتر از هر تقید و تفکری، آمد و همه را در زیر سایه ی آرامش خود به یگانگی رساند و ثابت کرد هر ادعا و استدلالی در محضرش چوبین پایی بیش نیست. بله به درستی ایشان همان «خطاب لطیف الهی»اند که نیوشای وجود امروز و هر روز ما شدند. و ما «عقل پیشگان» را به «دارالجنون» خود دعوت کردند تا مکتب نشین درس عشق شویم. و یاد بگیریم که: «عاشقان، غواصان این بحرند و اگر مجنون نباشند، چگونه به دریا می زنند؟» سعید صاعدی 12/4/94 رمضان/میلاد امام حسن
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید کارِ عشق پرثمرترین کار است ولی عقل در ابتدا متوجه این امر نیست. به همین جهت در دفاع مقدس، عقلِ رزمندگان عقب می‌کشید و عشق جلو می‌رفت و غوّاصان شهید در این کشاکش بین عشق و عقل که عقل می‌گفت این عملیات در نهر خین با شکست روبه‌رو است و عشق می‌گفت این عملیات عملیات نمایش جانبازی است، و بالاخره عشق غوّاصان بر عقل حساب‌گر پیروز شد و چیزی در تاریخ ما به ظهور رسید که عقل‌ها سال‌های سال در آن حیرانند و حقیقتاً قصّه‌ی آن‌که گفت: «رهِ عقل جز پیچ در پیچ نیست» در این صحنه‌ها ظاهر شد. افسوس که روشنفکران ما که در حجاب عقلِ غربی گرفتارند این را نمی‌فهمند و لذا نه خمینی را می‌فهمند و نه شهداء را. می گویند انقلاب اسلامی بسط مدرنیته است و سکولاریسم در انقلاب اسلامی از زمان پهلوی نیز بیشتر شدت یافته است. درود خدا و درود همه‌ی فرشتگان و درود همه‌ی آن‌هایی که با عشق راهِ خود را جستجو می‌کنند، بر شهیدان غوّاصی که معنای زندگی را ماوراء عقل روشنفکریِ غربی به این تاریخ متذکر شده‌اند. موفق باشید

11131

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و رحمت خدا بر استاد گرامی: نظر شما در مورد این حدیث پایین چیست؟ آیا قبلا شنیده بودید و آیا چقدر اعتبار و صحت دارد؟ تفسیرش چیست و چه نتیجه گیری ازش می کنید؟ اگر مصلحت می دانید خصوصی جواب بدهید. با تشکر در سایت مشرق نوشته: در مناقب العتره ابن فهد حلی آمده است: رسول خدا صل الله علیه واله و سلم فرمودند: وای بر امت من از شورای کبری و شورای صغری عرض شد این دو شورا چه وقت خواهد بود؟ فرمود شورای کبری بعد از وفات من برای غصب خلافت برادرم و حق دخترم برپا خواهد شد و شورای صغری در غبیت کبری و در زورا (تهران) برای تغییر سنت من و تبدیل احکام واقع خواهد شد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد قسمت دوم سؤال، نظرتان را به جواب سؤال شماره‌ی 11129 جلب می‌کنم و در مورد قسمت اول، اطلاعی از صحت و سقم آن ندارم. خوب است که متن روایت را بفرمایید تا بهتر بشود موضوع را بررسی کرد. موفق باشید
10807
متن پرسش
سلام استاد شما فرمودید که: عالَمی که انقلاب اسلامی به بشریت عرضه می‌کند با عالَمی که فرهنگ مدرنیته به میان آورده است تفاوت ماهوی دارد. با ورود به عالَم انقلاب اسلامی حقایقی در افق روح انسان آشکار می‌شود که به‌کلی از روحیه‌ی فردگرایی یا «Individualism» فاصله می‌گیرد و حقیقت را در گستردگی احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت سایر انسان‌ها می‌یابد و دیگر اقتصادی همراه با عدالت و معنویت به صحنه می‌آید، چیزی که در افق عالَم انسان غرب‌زده به‌کلی ناپدید شده و عامل دوگانگی‌ها و تنفرها گشته است. سوال بنده این است که دقیق بفرمایید که Individualism 1- یک روحیه است یا تفکر؟ 2- بین این دو چه تفاوتی است؟ 3- چرا شما فرموده اید: روحیه و نه تفکر؟ 4- اینکه توتالیتر منطق است؟ آیا می شود گفت که منطق توتالیتر که منطق دیکتاتوری است در مخالف آزادی بیان حضرت روح الله است؟ 5-این جمله درست که پوپر و جین شارپ در فتنه 88 ظهور اجتماعی در ایران داشتند؟ از لحاظ تفکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2 و 3 – برای ایجاد یک روحیه در تاریخ، فلسفه و تفکری شکل می‌گیرد که پس از مدتی آن تفکر روحیه‌ای به ملت می‌بخشد مثل تفکر دکارت که روحیه‌ی غربی را شکل داد و البته این غیر از آن است که تفکر فیلسوفانه جواب میلی است که در زمانه به وجود می آید. 4- روحی که فکر می‌کند می‌تواند با نیروی اسلحه همه‌چیز را تغییر دهد روح توتالیتِری است 5- باید دید گوینده‌ی این سخن از چه زاویه‌ای این حرف را می‌زند. آری روح فتنه‌ی 88 اصالت‌دادن به غرب و رویارویی غرب با هر امر قدسی است. موفق باشید
10796

توحید محمدیبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: شما در جواب یکی از کاربران گفتید که برتری یک دین بر سایر ادیان به عمق توحیدی آن دین بستگی دارد. می شود بر ما اثبات کنید که عمق توحیدی اسلام از سایرین بیشتر است؟ سوال دوم اینکه آیا مسیحیت ناب هم از اسلام در مسئله توحید عقب تر است؟ متذکر می شوم منظورم مسیحیت انحرافی خدا پسر روح القدس نیست، منظورم مسیحیت ناب است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت از حضرت سجاد«علیه‌السلام» داریم؛ سوره‌ی «قل هو اللّه احد» و 6 آیه‌ی اول سوره‌ی حدید را متعمقین در آخرالزمان درک می‌کنند و مسلّم تا این حدّ از توحید که بشر بتواند به خدایی نظر کند که در عین اول‌بودن، آخر باشد و در عین ظاهربودن، باطن باشد، کار آسانی نیست از این جهت که حضرت سجاد«علیه‌السلام» نظر به حقیقت همه‌ی ادیان دارند این سخن را می‌فرمایند. موفق باشید
10325

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: ان شاء الله حالتون خوب باشه. بعد از مطالعه کتب ده نکته و از برهان تا عرفان یک سوالی برای من پیش آمده. چرا ائمه (ع) در حرم خود نظر خاصی به زائر دارند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر اگر کسی از راه دور به سوی شما میهمان شد با نظر خاص سعی نمی‌کنید از او پذیرایی کنید؟ موفق باشید
9551
متن پرسش
سلام حضرت استاد: خسته نباشید. غرب بدون در نظر گرفتن موضوع تفکر و نتایجی که از فکر در مورد موضوعات مختلف گرفته میشود از تفکر در مورد یک مورچه گرفته تا تفکر در مورد بعد متعالی انسان و خدا، یعنی صرف نظر کردن از شرف وجودی برخی علوم به دیگران، به همه جهان اعلام کرد علم یعنی علوم تجربی و علوم انسانی تخفیف شد و درس خواندن در شیمی و فیزیک کلاس دارد ولی فلسفه نه. درست است استاد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. با دست و در اطاق تاریک در جستجوی فیل است. گفت: «نظر را نغز کن تا نغز بینی .... گذر از پوست کن تا مغز بینی». موفق باشید
9175

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: ببخشید عده ای از مردم به روزه اعتقاد ندارند و اصولا مسلمان نیستند. اما در صورتی که در طول ماه رمضان در ملا عام اقدام به خوردن کنند مجازات می شوند. آیا واقعا این صحیح که به خاطر مسلمانان آن ها سختی بکشند در حالی که دین آن ها اسلام نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید رعایت نظام اسلامی و حفظ شئونات نظامی که در آن زندگی می‌کنند را بکنند و بی احترامی به مردمی که اعضای اصلی این نظام‌ هستند نباید انجام دهند و این یک موضوع جهانی و انسانی است . موفق باشید
8968
متن پرسش
سلام علیکم. 1- متعرض ماهیت اشیاء شدن مانند تکنولوِژی یعنی چه؟ 2- منظور از اینکه تمدن غرب کاری به ماهیت اشیا ندارد چیست؟ چرا؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ماهیت در حرف عزیزان در این نوع جملات آن است که ما باید روح و ذات تکنولوژی را ماوراءظاهر آن بشناسیم و بدانیم در چه فرهنگی و با چه اهدافی پدید آمده. 2- می فرمایند تمدن غربی بیشتر جنبه ی کاربردی پدیده ها را مدَ نظر دارد بدون آن که به جایگاه آن پدیده ها در کلیت زندگی نظر داشته باشند و این که تکنولوژی خودش به کار گیرندگانش را اسیر خود می کند. موفق باشید
7740
متن پرسش
سلام علیکم استاد شخصی میگوید نمیشود عین وجود , وجودش از خودش باشد . میگویم به چه دلیل ؟ میگوید به همان دلیل که عین شوری , شوری اش به خواست خداست . میگوید در نهایت آتش و آب و نمک به وجود محض یعنی خدا ختم میشود . و میگوید برای من سوال است که بالاخره عین وجود وجودش را از جایی گرفته باشد . میگویم بابا عین وجود یعنی عین هستی . یعنی کسی که تمام وجود ها و هستی ها به او هست . قانع نمیشود . حال من از کتاب برهان تا عرفان بخش "خداوند وجود اشیا را میدهد نه خاصیت آنها را "دوباره خواندم . دنبال قاعده دو تسلسل هم گشتم ولی مشکل ام حل نشد . مشکل این دوست ما این است که بین مفاهیم خلط ایجاد میکند . بین نمک (شوری محض) و خدا ( وجود محض) رابطه برقرار کرده است . و میگوید اگر نمک عین شوری هم باشد باز هم به خدا ختم میشود . و خدا به چه کسی ختم میشود ؟ من خودم هم گیج شدم . میشود یک راهنمایی بکنید . با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آری نمک در عین آن‌که عین شوری است و شوری‌اش از خودش است، ولی وجودش به خدا ختم می‌شود که عین وجود است. ولی خدایی که عین وجود است که نمی‌شود وجودش به وجود دیگری ختم شود. موفق باشید
5195
متن پرسش
سلام علیکم در متون دینی داریم که نیت خیر اجر دارد مثلا اگر کسی نیت کند ای کاش پول داشت و به فقزا کمک می کرد چون نیتش صادقانه ایت انشا الله اجر دارد ولی سوال من در باره مرتبه بالا تری است مثلا یاد فلبی خدا و اهل البیت و همچنین تلاش برای حضور قلبی و قرب الهی اینها خود عمل است؟ یا فقط عمل در تعریف دینی اعمالی است که با اعضای بدن انجام می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری بنا به روایت نیّت خودش عمل است مگر نیت‌هایی که تنها با عمل معنا می‌دهند. موفق باشید
5170

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام جزوه ای درباره تحول علوم انسانی فرمودیدولی در سایت نیست؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوه‌ای تحت عنوان « علوم انسانی؛ عبور از مدرنیته، نظر به اسماء الهی» هست که به همین منظور تهیه شده است. انشاةالله در سایت قرار دارده می شودموفق باشید
4919
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز استاد میشود این سوال را جواب دهید که چه فرقی هست بین اینکه در مسائل بین المللی رویکرد مقاومتی داشته باشیم مثلا رویکرد دکتر جلیلی با این روش که با حفظ استقلال وپا فشاری مواضع جمهوری اسلامی مذاکره کنیم ازنظر مبنایی و رویکرد غرب شناسی واهداف انقلاب اسلامی وآرمانهای انقلاب اگرمیشود توضیح تفصیلی لطف بفرمایید چون این سوال در جامعه است ومن را هم درگیر خود کرده با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جمهوری اسلامی همواره معتقد به مذاکره با دنیا بوده منتها جهان غرب با خودخواهی تمام در مذاکرات طلبکارانه وارد شده و بحمدالله شرایط جهان غرب از یک طرف و شرایط ما از طرف دیگر در سال‌های اخیر این معادله را به هم زد، به این معنا که جمهوری اسلامی در مقابل غرب عزّت‌مدارانه وارد شد و مطمئن باشید ادامه‌ی مذاکرات با همین روحیه است. این غرب است که به دنبال فرصت بود تا به بهانه‌ای مواضع خود را تغییر دهد که تصور نشود عقب‌نشینی کرده است حالا به بهانه‌ی آن‌که آقای روحانی مواضع سخت‌گیرانه ندارد بنا دارد تغییر موضع دهد ولی این ربطی به آقای روحانی ندارد، مقاومت جمهوری اسلامی بر سر مواضع‌اش کار را به این‌جا رساند و آقای روحانی هم در همین مسیر حرکت می کنند. موفق باشید
3013
متن پرسش
باسلام ما که توفیق حضور در جلسات شما رانداریم بخاطر اینکه در اصفهان نیستیم آیا این امرباعث عقب افتادن ما نیست چون باید محضر استاد را درک کرد لطفا صراحتا پاسخ دهید بدون تواضع؟چون واقعا از این امر می رنجم با اینکه مباحث شما را پیگیری می کنیم ولی حتی یک بار هم شما را زیارت نکردیم؟ 2.ایا ایرادی ندارد که سخنرانی هایی که در طول هفته ایراد می فرمائید را دانلود کنیم و گوش دهیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ارتباط از طریق صوت مباحث و کتاب‌ها إن‌شاءالله نتیجه‌ی لازم را می‌دهد به‌خصوص که روش بنده آن است که عقل افراد را مخاطب قرار می‌دهد تا خود افراد با عقل و اندیشه‌ی خدادادی‌شان موضوعات را بفهمند و دنبال کنند. دانلود مباحث و گوش‌دادن آن‌ها إن‌شاءالله مفید است ولی مباحث روزهای چهارشنبه همان‌طور که در ابتدای هر بحث عرض می‌کنم احتیاج به مقدمات قبلی دارد، اگر مباحث قبلی را کار کرده‌اید آن مباحث را دنبال فرمایید. موفق باشید
2067

اختیاربازدید:

متن پرسش
باسلام واحترام محضراستادگرانقدر: چگونه از پدر و مادری پاک و دارای روزی حلال و اهل نماز و معنویات فرزندی بدکار و بی آبرو و فاسد جامعه بوجود می آید و گاهی برعکس فوق از پدر و مادری اهل گناه و معصیت که در محله مشهور می باشند فرزندی بدنیا می آید که به خوبی شهره منطقه می شود.مسئله جبر و اختیار در این موضوع چیست.تاثیر لقمه و محیط چگونه است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: انسان، موجود انتخاب‌گر و مختار است و پدر و مادر شرائطی هستند که اگر فرزند خواست بد باشد و یا خوب باشد او را راهنمایی و یا کمک کنند ولی در هر حال انتخاب مربوط به خود انسان است. در این مورد می‌توانید به کتاب «تعلیم و تربیت اسلامی» از آیت‌الله حائری شیرازی رجوع فرمایید. در آن کتاب روشن می‌کنند که لقمه و محیط نقش معدّات و شرایط را دارند و لذا می‌شود در محیطی خوب و با پدری مؤمن فرزندی ناخلف بزرگ شود. مثل فرزند حضرت نوح. در این‌جا نباید حضرت نوح«علیه‌السلام» را ملامت کرد زیرا فرزند حضرت مختار است و خودش آن نوع زندگی را انتخاب کرده. موفق باشید
636
متن پرسش
ضمن سلام و ادب ، در یادداشت ویژه با عنوان "هشدار که ماه شعبان آمده" در مورد روزه مطالبی را فرمودید . ما چه کار کنیم که مامانمون نمی ذاره روزه بگیریم ؟ من روزه های از بچگی هم دارم که نگرفتم ، از مرجع تقلید هم که پرسیدم گفت در صورت نارضایتی والدین باز هم واجب است بگیرید. اما اون ها چون من روزه می گیرم به مرجع تقلید من هم فهش نثار می کنند !!! چون فکر می کنند من ضعیف می شوم با روزه !!! . در کل می خواهم بدانم کسی که شرایط عبادی را ندارد باید چه کار کند ؟ مگر ما چقدر اراده داریم که بدون روزه گرفتن ، بتوانیم شب زنده داری کنیم ؟ پس یه جورایی از همه چیز محرومیم . چه کار باید کرد ؟
متن پاسخ
در ضمن احترام به پدر و مادر در واجبات باید دستور خدا را عمل کرد و اگر مطمئن نیستید که روزه‌ی ماه رمضان برایتان ضرر دارد واجب است که روزه بگیرید. سعی کنید در حدّی که خداوند شرایط عبادی برایتان فراهم کرده کوتاهی نکنید، بقیه را خداوند حل می‌کند، کسی که خدا را دارد از هیچ‌چیز محروم نیست. موفق باشید
629
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت آقای طاهر زاده و دیگر دوستان در کتاب درسی رشته ی علوم تربیتی پیام نور با نام فلسفه ی تربیت از دکتر عیسی ابراهیم زاده که از منابع ارشد نیز میباشد در فصل آخر کتاب که مربوط به بررسی مکتب اسلام میباشد گفته شده که اصطلاحات قرآنی علم الیقین و عین الیقین همان علم حصولی در فلسفه ی اسلامی که علم الیقین علم قیاسی و استنتاجی است و عین الیقین از طریق حواس حاصل میشود و مبتنی بر استقرا میباشد آیا با قرآن در تناقض نیست لطفا مطلب را شرح دهید با تشکر
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی قرآن می‌فرماید: «کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ، لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ»(سوره‌ی تکاثر، آیات 5 و 6) اگر «علم‌الیقین» داشته باشید جهنم را حتماً خواهید دید. آیه‌ی بعد می‌فرماید: «ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَیْنَ الْیَقِینِ» سپس اگر این مسیر ادامه یابد – چه در سیر و سلوک دنیایی، یا در سیری که به قیامت می‌انجامد – با «عین‌الیقین» جهنم را خواهید دید. چنانچه ملاحظه می‌کنید موضوع رؤیت جهنم است که باطن دنیا است، پس رؤیت آن نیز رؤیت باطنی است، حال یا با شعور عقلی که همان «علم‌الیقین» است و یا با شعور «قلبی» که همان «عین‌الیقین» باشد، لذا ممکن است بتوان «علم‌الیقین» را با علم حصولی به قیامت تطبیق کرد ولی «علم‌الیقین» یک شعور باطنی و حضوری است و نفس ناطقه‌ی انسان با وجود جهنم روبه‌رو می‌شود و نه با مفهوم آن. موفق باشید
15496

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: شما در جلسه امروز (دوشنبه) روایتی خواندید در مورد فضیلت شرکت در مجالس علم که یکی از ثوابهای آن همانند شهدای جنگ بدر شدن بود که در متن عربی که خواندید همان کلمه شهید را ادا کردید. حال آنکه در جلد چهارم صفحه ۴۲ ترجمه تفسیر المیزان در ذیل تفسیر آیه ۱۴۰ سوره آل عمران گفته اند شهید به معنای کشته شدن در راه خدا در هیچ کجای قرآن نیامده و از الفاظی است که در این معنای خاص (یعنی کشته شدن در راه خدا) مستحدث، که اخیرا در جامعه اسلامی اصطلاح شده است. حال چگونه در متن عربی آن روایت کلمه شهید بدین صورت ترجمه شده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید علامه طباطبایی در همان قسمت، روایات را از این موضوع استثناء می‌کنند زیرا «شهید» در روایات به همان معنایِ «المقتول فی معرکة الحرب» است. به‌خصوص که در روایتی که عرض شد بحث شهدای بدر مطرح است و نه شهید به معنای گواه. موفق باشید

14264

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و درود: استاد گرانقدر برخی برای خودسازی راه آیت الله حسن زاده آملی را معرفی می کنند که قدم اول آن مطالعات معرفتی و توحیدی از جمله جلد 8 اسفار و... را بهترین می دانند. اما برخی راه انصاری همدانی یا آیت الله ناصری که اصغهانی هست را معرفی می کنند. همانطور که مستحضرید این بزرگان در این راه خودسازی مطالعات معرفتی و توحیدی و معرفت نفسی را اطلا توصیه نمی کنند و توصیه به ذکر و انس با خدا و نهج البلاغه و... می کنند. کدام راه قوی تر است؟ عارف بزرگ قرن امام خمینی (ره) در کتابهایشان راه معرفتی و توحیدی را بهترین می دانند و قدم اول را مطالعات توحیدی و معرفتی بر اساس آثار محی الدین عربی و ملاصدرا می دانند. کدام راه قوی تر و سریع تر می باشد؟ آیت الله بهاءالدینی مطالعات توحیدی و معرفتی را اطلا توصیه نمی کردند ولی خودشان از عرفا هستند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی راه‌هایی که این بزرگان در مقابل ما قرار داده‌اند راه‌های خوبی است و با هم تنافی ندارد. راه توحیدی حضرت امام خمینی راهِ اصلی امروز ما است. در جزوه‌ی «روحیه‌ی تمدن‌سازی و عرفان اسلامی» عرایضی شده است خوب است که بدان‌جا رجوع شود. موفق باشید

12545
متن پرسش
با سلام: خدایا از تو می خواهم پاسخ مرا بدهی شاید بوسیله استاد طاهرزاده استاد محترم، شما در کتب خود می گویید غرب به دنبال ناکجاآباد است و اساسا هر تفکر غیر وجودی و اومانیسمی به دنبال ناکجاآباد است شاید به دنبال توهم، شاید نفس اماره و ... حال سوال بنده این است که تفکر وجودی به دنبال کجا آباد است؟ آنچه من از کتب شما فهمیدم، با معرفت نفس و نگاه وجودی می رسیم به اینکه هست ما عین ربط مطلق به پروردگار است و وجود ما مستقل نیست و همین که بخواهیم خود را ببینیم بی درنگ خداوند را خواهیم یافت. با عرض پوزش ، خب که چه؟؟؟ زندگی در سختی، جنگ، مبارزه، تبعید، دوری از ثروت و ... که همین؟ برایم سخت است از توجه دیگران بگذرم، از شغل دومم بگذرم، از پولدار شدن بگذرم، از مشهور شدن بگذرم، از پستهای مدیریتی گرفتن بگذرم و ... و همه چیز را برای خدا بخواهم ولی ندانم آخر این راه به کجا آباد می رسد؟ البته از طعن من دلتنگ نشوید و ذکر خدا گویید تا به یقین برسید. سوال بنده این است که این یقین چیست که این همه ارزش سختی کشیدن دارد؟ خدایا ما را ببخش از آنچه از تو طلب می کنیم و نمی دانیم تو راضی به اینگونه سوالات هستی یا نه، بگذار به حساب فقر ذاتی مان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان بتواند از مفاهیم و ماهیات به «وجود» رجوع نماید و در یک احساس وجودی با حضرت حق روبه‌رو شود مسلّم بدانید که هرگز نمی‌گوید: «خب که چه!!!». گفت: «آن‌که عمری در پی او می‌دویدم کو به کو / ناگهانش یافتم با دلْ نشسته روبه‌رو». به همین جهت به محبوب متعالی «دل‌آرام» می‌گویند زیرا دلْ تنها با او آرام می‌گیرد آن‌وقت می‌شود انسان در آن حال بگوید: «خب که چه!!!»؟ بلکه برعکس، خواهد گفت: «رحم کن بر آن‌که چون روی تو دید / فرقت تلخ تو چون خواهد چشید». آدم حسابی،نمی‌دانی اُنس با نور وجود مطلق در جمال اسماء حسنایش یعنی چی! و چگونه آن‌هایی که از مفهوم عبور کرده و او را در جمال اسماء حسنایش می‌یابند و می‌بینند، در دعای عزیز ابوحمزه به نجوی با او می‌نشینند. رزقنی اللّه و ایّاکم. موفق باشید

نمایش چاپی