باسمه تعالی: سلام علیکم: رقص سماعی که بعضی از گروههای عرفانی در گذشته بر آن وارد میشدند، غیر از اداهایی است که این روزها عدهای صوفینما دارند. مجلس سماع آدابی داشته است از جمله آنکه عموماً جوانان که تحت تأثیرِ وَهمِ جوانی هستند نمیتوانستند وارد شود. به قول مولوی: «چون رهند از دست خود دستی زنند ** چون جهند از نقص خود رقصی کنند · مطربانشان از درون دف میزنند ** بحرها در شورشان کف میزنند». اساساً آن حالت وَجد در اختیار خودشان نیست و فعلاً آن نحوه حضور از تاریخ، بربسته شده است و شبیه آن همان حالتِ بر سینه و بر سرزدنی است که در عزاداریِ حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» بعضاً برای عدهای پیش میاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن تعریف در علم حصولی است ولی آن تفکری که موجب شدیّت وجود میشود تفکری است که در تعریف آن داریم: «تفکر، رفتن از باطل سوی حق / به جزو اندر بدیدن کلّ مطلق» که در اوائل کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» بحث آن شده که: رفتن از باطل به سوى حق، در عرفان به معنى عبور از مشهورات زمانه و توجه به حقايق ثابت هستى است. عرفاى بزرگ مىفرمايند: تا كسى از عادات زمانهى خودش عبور نكند نمىتواند سلوك را شروع نمايد. با تعريفى كه عرفا از فكر دارند وقتى نتوانيم از مشهورات زمانه و عادات اجتماعى عبور كنيم هنوز تفكر را در خود شروع نكردهايم. در نتيجه براى فكركردن بايد زمانهى خود را بشناسيم تا گرفتار مشهورات و عادات آن نشويم، بايد به درستى بفهميم چرا زمانهى ما فعلًا زمانهى بىفكرى است تا عادات و مشهورات زمانه را مبادى فكر خود قرار ندهيم و در بىفكرى گرفتار نشويم. تفكر، گذشتن از حجاب كثرت و شهود حق در تمامى موجودات است و تفكر به اين معنا بدون حضور و دلآگاهى تحقق نمىيابد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه باید سخت بدان توجه داشت عدمِ فهم فلسفهی غرب در بستر فلسفهی اسلامی است وگرنه ما کانت و هگل و هایدگر را نخواهیم فهمید، بلکه جناب ملاصدرا را در کانت و هگل و هایدگر جستجو میکنیم؛ کاری که مرحوم شهید مطهری انجام دادند. در حالیکه فلسفهی اسلامی تنها تفکر نیست تا همهی تفکرها با آن سنجیده شود. کانت و هگل و هایدگر خودْ هرکدام یک تفکراند و تنها باید با آن نوع فکر، آن فلسفهها را فهمید تا در دنیایی وسیعتر تفکر کنیم و متأسفانه هنوز این کار در محافل علمی ما صورت نگرفته است. لذا یا صدرایی فکر میکنیم بدون فهمِ فیلسوف غربی، و یا مثل بعضی از اساتید محترم دانشگاه، کانتی و هگلی فکر میکنیم، بدون اینکه متوجه باشیم تفکرِ تاریخی ما و ریشهی وجود ما در تفکر فلسفهی اسلامی معناهای ظریفی دارد. به قول دکتر داوری در کتاب «گاهِ خِرد» صفحهی 182 : «تفسیر جهان کنونی هم از عهدهی فلسفههای گذشته بر نمیآید، چنانکه مثلاً ارسطو نمیتواند ماهیت جهان سرمایهداری را به ما بگوید. معنای این جهان را باید در آثار فیلسوفان و صاحبنظران عصر جدید - تا حدی که ممکن است - شناخت، اما فلسفه - هر فلسفهای که باشد - اگر درست درک شود، متضمن درس تفکر است. ما از فلسفهی اسلامی هم درس تفکر میآموزیم و هم وجود خود را اندکی در آن باز میشناسیم. ما به قول شاعر مانند علفهایی که بر حسب تصادف در کنار جوی رسته باشد نیستیم، بلکه به تاریخی تعلق داریم که دوران آن به یک اعتبار بهسر آمده و جای آن را تجدد و تجددمآبی گرفته است. ما اگر بتوانیم حدود فلسفهی اسلامی یا فلسفهی عالم اسلام را بازشناسیم، تاریخ خود را شناختهایم». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که میفرمایید اصل حجاب یک بحث است و شکل آن در موقعیتهای مختلف، بحث دیگر. آنچه در جواب مذکور مدّ نظر بود شکل حجاب میباشدکه نباید مثلاً تصور شود حجاب اسلامی صرفاً با روسری سیاه، تنها محقق میشود و هرکس از این مسئله عدول کند به یک معنا حجاب را تقلیل داده است. این چیزِ مطلوبی نیست و موجب یک نحوه تکفیریگری میگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مقدمهی کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» عرض شد که «زن» یک پدیدهی جدید در تاریخ ما است و در آنجا مقایسهای بین یک لودر و کلنگهای زیاد شد. بدین معنا که اینطور نیست که هزار کلنگ یعنی همان یک لودر؛ بلکه لودر یک پدیدهی جدید است و نسبت دیگری را با طبیعت در این تاریخ ایجاد میکند. ما هنوز باور نکردهایم «زن» در این تاریخ، همانی نیست که 400 سال پیش بوده است تا حکمی مناسب این «زن» در این تاریخ برای او داشته باشیم، همچنانکه هنوز در سایر موضوعات این عالم در مفاهیم بهسر میبریم و از نگاهِ «وجودی» به عالم و آدم بیبهرهایم. انبوهِ مفاهیم تفکر مشائی حجابی برای هرگونه تفکری شده است. باید آرامآرام رویکرد فکری جامعه عوض شود، تا نگاه تاریخی جای نگاه مفهومی به موضوعات را بگیرد. هنوز تاریخی که در انتظار آن هستیم، متولد نشده است. پیشنهاد بنده آن است که برای فهم نگاه تاریخی، مطالعهی دقیق و بیش از یکبار کتابِ بس خطرناکِ دکتر رضا داوری اردکاری که اخیراً نوشتهاند را، دارم. نام کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعهنیافته». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم در ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام و با انطباق خود با رهبری انقلاب از اساتید عزیز اخلاق بهخوبی بتوانید استفاده کنید. کتاب «جمال آفتاب» در جای خود شرح خوبی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در معرفت نفس نظر به «وجود» خودمان میکنیم تا زمینهی خداشناسی به روش وجودی باشد و امامشناسی راهِ نظر به اسماء الهی است که در انسان کاملی ظهور کرده 2- به نظرم باید بین اهل کرامت و اهل توحید فرق بگذارید. اهل توحید بیشتر به معرفة اللّه حساساند 3- خود محیالدین در ابتدای فصوص الحکم و فتوحات مکّیّه میگوید اینها حاصل مکاشفاتش است. موفق باشید