بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5818
متن پرسش
با سلام استاد گرامی آیا در دنیایی که از در و دیوار برای انسان غفلت و دنیا می بارد و ما به واسطه ظلمت خودمان و شرایط حاکم بر زمانه از درک حضور امام زمان (عج)محرومیم می توانیم چون مسلمانان صدر اسلام و انقلابیونی چون ابوذر و مقداد و ...که در زمان پیامبر اسلام آوردند جوهرا طعم اسلام حقیقی را بچشیم و به حقیقت اسمائ اللهی برسیم،استاد گرامی زمانه عجیبی است و من به شدت احساس غربت می کنم در کلاس های دانشکده آنقدر فضا برایم سنگین می شود که گاه قلبم به شدت درد میگیرد و این حالت در زمان های دیگر هم اتفاق می افتد و مدتی که تزکیه و ذکر رامداومت دارم حالم خوب است اما گاهی تا به خودم می آیم بنا بر لوازم زندگی مدرن متوجه می شوم که دچار پریشانی شدم گاه آنقدر دور می شوم که حتی استغفار و قرائت قرآن هم برایم سنگین می شود و قلبم تحملش را ندارد و نمی توانم خلوت و انس داشته باشم،با این وجود واین من ازهمه جابریده و سرکش چه کنم؟التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: با انقلاب اسلامی تاریخی شروع شده که ما را نه‌تنها به عالم صدر اسلام برمی‌گرداند بلکه به نقطه‌ای می‌برد که امید همه‌ی انبیاء و اولیاء بود، یعنی نقطه‌ی ظهور مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه». اگر در بستر انقلاب اسلامی حضور فعال داشته باشید و در ذیل ولایت فقیه امورات خود را شکل دهید و راهی که حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» گشود را با آثار عرفانی او ادامه دهید با سرنوشت شهدای دفاع مقدس هماهنگ می‌شوید. شهدایی که امام شهیدان در موردشان فرمودند: «همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان ، عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.». موفق باشید
5351
متن پرسش
باسلام.همان طور که میدانید قرآن از دوجنبه لفظ و محتوا دارای اعجاز است.و راه اثبات دین هم معجزه است پس راه اثبات الهی بودن اسلام اثبات اعجاز قرآن است.اما در مورد اعجاز لفظی که واضح است باید ادبای عرب زبان تشخیص بدهند و یک سری قواعد و اصول مشخصی دارد(اصول فصاحت و بلاغت) ولی سوال من در مورد اثبات اعجاز محتوایی است به این صورت که مبنای ما برای تشخیص برتری یک متن از متن دیگر از لحاظ محتوا چیست؟ آیا عقل است اگر چنین است در یک سخنرانی آیت الله جوادی آملی در نقد حقوق بشر فرمودند اینان مبنایی برای تنظیم حقوق بشر ندارند ، پس در واقع ما هم مبنایی برای تشخیص برتری قرآن از دیگر متون نداریم. پس به طور خلاصه سوالم را تکرار میکنم : آیا عقل مبنای اثبات اعجاز محتوایی قرآن است؟ آیا عقل می تواند و آنقدر کامل است که بتواند بدون وحی راهی که مناسبتر است را انتخاب کند؟ خوب اگر پاسخ شما به سوالات بالا مثبت است لطفاً به این سوال پاسخ دهید که آیا این جمله درست است: وقتی عقل مبنا باشد و کامل، هر حکم و گزاره ی دینی که خلاف عقل باشد باید کنار کذارده شود و اگر آن حکم قطعی الصدور از آن دین باشد ، باید آن دین کنار گذاشته شود.مثلا اگر به فرض محال اثبات شد که حکم قطع ید سارق که در قرآن ذکر گردیده بنابه دلایلی محکم غیر عقلانی است (و مثلا اگر به جای آن فلان حکم در مورد آنان اجرا شود اثر بهتری دارد )و چون این حکم قطعی الصدور از دین اسلام است(چون در قرآن آمده نه در روایات که بشود گفت شاید جعلی باشد) پس دین اسلام زیر سوال میرود. ضمنا شاید بگویید احکام یک جنبه ی معنوی دارد که ما از آن بی خبریم و حتی احکام غیرعقلانی لازم الاجرایند باید بگویم که اگر چنین توجیهی به کار برده شود آنوقت تثلیث در مسیحیت را هم باید پذیرفت چون شاید ما از جنبه معنوی آن بی خبر باشیم!باتشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علماء اسلام از جمله غزالی نیز وارد این بحث شده است که جایگاه عقل کجا است و جایگاه دین نسبت به عقل در کجا قرار دارد، سپس به‌خوبی روشن می‌کند که عقل می‌تواند متوجه دو امر بشود. یک امر این‌که قرآن طوری است که از نظر محتوا و انظباطِ توحیدی که دارد نمی‌تواند از بشر صادر شود و امر دیگر این‌که عقل در عین آن‌که متوجه عظمت قرآن می‌شود، متوجه نقص خود نیز هست که نمی‌تواند بر همه‌ی عالم احاطه داشته باشد و حکمی صادر کند که همه‌ی جوانب را در نظر بگیرد هرچند اجمالاً می‌تواند با نظر به قواعد عقلی نظر بدهد ولی تفصیل آن حکم در حدّ خالق عالم است.عقل می فهمد نیاز به دین دارد. موفق باشید
4067

استاد واقعیبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد بزگوار این حقیر سوالات ذیل را پرسیدم فرمودید چون ایمیل خود را ننوشته اید عمومی جواب می دهم لذا سوال ها را بهمراه تغییرات و اضافاتی با ایمیل مجددا ارسال می کنم: 1- ظاهرا شما معتقد به این هستید در این زمانه مسیر را می توان بدون استاد طی نمود ولی نظر شما با نظر بسیاری از بزرگان متفاوت است از جمله می فرمایند کتب و سی دی مرده اند و مرده نمی تواند مرده زنده کند و... پاسخ حضرتعالی در خصوص این تناقض چیست و در قدیم شاگرد مشکلاتش و خواب ها و افعال و رفتارش را به استاد عرضه می کرده و استاد آن مشکلات و سوال ها را مرتفع و تعبیر می کرده و یا با نفسشان آتش به جان شاگرد می زده که گاهی تا یک سال شارژ می شده ولی در این سیر بدون استاد این نخوردن نفس استاد به شاگرد و شارژ نشدن باعث نمی شود بعد از مدتی مباحث را رها کند یا در مسیر سرد حرکت کند در کل این مشکلات در روش بدون استاد چگونه قابل حل است (همچنین کتاب های مذکور را که فرموده اید مطالعه کرده ام ) 2-آیا حضرتعالی سیر مطالعاتی آیت الله صمدی آملی را قبول دارید3-برخی علما مانند علامه حسن زاده (حفظ ا...) برخی رجوع کنندگانی که به دنبال نصیحت و راهنمایی هستند را طرد کرده و تحویل نمی گیرند و جواب درستی نمی دهند وگاها غیظ می کنند که این اتفاق برای این حقیر نیز افتاده بدین شرح که خدمت علامه حسن زاده رفتم فرمودند نطفه بودی این شدی و دوجمله فرمودند متوجه نشدم و در آخر که درخواست راهنمایی از ایشان کردم فرمودند یک چک بخوری خوب می شوی آیا می شود گفت این حتما بخاطر این است که تا برزخ این حقیر را دیده اند و ثمری در من ندیده اند و همچنین بخاطراراده ضعیف و گناهان بسیارم این چنین فرمودند به نظر شما اگر برای اراده ضعیف و بی همتی که در من دیده اند باشد باید برای رفع این نقیصه چه کرد 4-آیا شما سوالات را جواب می دهید جنبه روحی افراد را هم در نظر می گیرید و با توجه به باطن افراد پاسخ می دهید و یا صرفا عقلی ، روایی جواب می دهید و همچنین من شنیده ام اساتید بعد از مدتی که شاگردشان مسیر را طی می کند از آنها به صورت روحی دستگیری می کنند در خواب و ... و یا بر افعال و رفتار شاگردانشان ولایت و نظارت دارند که خطا نکنند آیا شما هم اینگونه هستید.5- قبلا به این حقیر امر کردید روی معرفت نفس کار کنم آِیا با توجه به اینکه فرمودید ده نکته یک مدخل است بهتر نیست با توجه به اینکه در پاورقی کتاب ارجاع دادید به معرفت نفس آقای صمدی آن را شروع کنم و اگر موافقید تمام تمرکزم روی آن باشد یا در کنار آن کتاب های دیگر را مطالعه کنم و چه کتابی ممنون با تشکر بسیار ببخشید از طولانی بودن شرمنده ام .اگر خدا دعای این گنهکار را قبول کند برای شما بخاطر این وقتی که برای امثال این حقیر میگذارید دعا میکنم و از دیگر دوستان که این سوال را می خوانند خواستارم دعا کنند .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: استاد واقعی استادی است که جهت کلی را به ما بدهد و معنای دستورات شرعی را برای ما روشن فرماید. عرض کردم حضرت آیت‌الله بهجت با توجه به این زمان که شرایط فهم جهت کلی و روشن‌بودن معنای دستورات شرعی امکان دارد از این جهت می‌فرمایند: «علم تو استاد تو است» با این‌همه اگر بتوانیم استادی پیدا کنیم که در این دو مهم بیش از پیش به ما کمک کند غنیمت می‌شماریم ولی از طریق شخصیت حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌توان به آن دو مهم دست یافت 2- نمی‌توانم بپذیرم که باید منحصر به یک استاد شد ولی ذیل روحی که از حضرت امام و حضرت علامه طباطبایی حاصل می‌شود می‌توان استفاده‌ی فراوان از آیت‌الله حسن‌زاده برد 3- نباید با توجه به این‌که این بزرگان چشم برزخی دارند به آن‌ها نظرکرد، باید از ظاهرکلماتشان تکلیف خود را در همان محدوده فهمید، چون ایشان زیاد تکرار می‌کنند که: «آدمی فربه شود از راه گوش» می‌خواهند ما دنبال شنیدن سخن حق برویم 4- عرض کردم بنده یک معلم هستم و هیچ‌کدام از این حرف‌ها در مورد بنده صدق نمی‌کند 5- مباحثی که جناب آقای صمدی روی معرفت نفس داشتند خوب است. خداوند جنابعالی و دوستان را در مسیر بندگی خودش توفیق دهد. موفق باشید
20650
متن پرسش
عرض سلام خدمت حضرت استاد: در آثار بعضی از کسانی که مرید جناب مولانا و حضرت شمس اند زیاد دیده می شوند که آنها را صوفی و بنیانگذار رقص سماع می دانند فلذا در بیانات جنابعالی و امام خامنه ای مدح زیادی از این دو عزیز برده شده و الان بنده کمی گیج شده ام که شما معتقدید آنها صوفی نبوده اند و رقص سماع نمی کرده اند یا می کرده اند و صوفی بوده اند و اشکالی هم در آن نمی دانید؟ اگر لطف بفرمایید بنده را توجیح بفرمایید ممنون می شوم. پیشاپیش از زحمات جنابعالی قدردانی تشکر بسیار را دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رقص سماعی که بعضی از گروه‌های عرفانی در گذشته بر آن وارد می‌شدند، غیر از اداهایی است که این روزها عده‌ای صوفی‌نما دارند. مجلس سماع آدابی داشته است از جمله آن‌که عموماً جوانان که تحت تأثیرِ وَهمِ جوانی هستند نمی‌توانستند وارد شود. به قول مولوی:  «چون رهند از دست خود دستی زنند ** چون جهند از نقص خود رقصی کنند ·  مطربانشان از درون دف می‌زنند ** بحرها در شورشان کف می‌زنند». اساساً آن حالت وَجد در اختیار خودشان نیست و فعلاً آن نحوه حضور از تاریخ، بربسته شده است و شبیه آن همان حالتِ بر سینه و بر سرزدنی است که در عزاداریِ حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» بعضاً برای عده‌ای پیش می‌اید. موفق باشید

18732

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: 1. در مورد منازل السائرین: معاد کار شده است، خویشتن پنهان هم کار شده است، جلد اول مقالات هم کار شده است. به نظر حضرت استاد، الان وارد شوم، یا اینکه کمی عرفان نظری کار کنم و سپس وارد آن شوم؟ کمی راهنمایی بفرمایید ۲. جایگاه فصوص برای منازل چیست؟ یعنی خواندن فصوص چقدر می تواند در تبیین منازل کمک کند؟ بهتر است که فصوص را بخوانیم یا خیر؟ کمک بفرمایید. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده چون در حال حاضر گرفتار تاریخی هستیم که علم و عمل به نحوی از هم جدا هستند، در حالی‌که در زمان خواجه عبداللّه، معارفی در پشت منازل بود که به سرعت سالک را وارد رهنمودهای منازل می‌کرد. از این جهت بنده این‌طور پیشنهاد دارم که پس از 3 فصّ فصوص، یک قسم از 10 قسمِ منازل که همان «بدایات» است کار شود و سپس 3 فصّ دیگر کار شود و بعد «ابواب» قس علی هذا . موفق باشید

18614
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرامی، اگر در یک دوره از پذیرش حوزه های علمیه فرضاً 10 هزار نفر از متخصصان علوم پایه مثل ریاضی و فیزیک و شیمی و زیست شناسی و... وارد حوزه های علمیه شوند و در کنار کار تخصصی خود شروع به مطالعات حوزوی کنند چه اتفاقی می افتد؟ آیا حوزه ها با وجود چنین افرادی از مسیر و مأموریت اصلی خود منحرف می شوند؟ آیا خوف سکولار شدن حوزه ها وجود دارد؟ سوالم را واضحتر بیان می کنم:با توجه به سخان رهبرمعظم مبنی بر پیشرفت علمی چه میشود که حوزه ها و روحانیت که هادیان جامعه هستند در این علوم پیشقدم شوند؟ یعنی در تولید علم ساینس با با پشتوانه غنی معارف اسلامی شرکت کنند.مثل بسیاری از بزرگان تاریخ که هم عالم دین بودند و دانشمند تجربی. به نظرشما اینگونه هم پیشرفت علمی سرعت نمیگیرد وهم پیوند دین و عقل و علم بیشتر روشن نمی شود؟ میدانم که گستردگی علوم این کار را دشوار کرده است اما آیا واقعاً نمی شود؟ با سپاس/خداوند بر توفیقاتتان بیفزاید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این کار اگر عالمانه و با شناخت تاریخی انجام بگیرد، کار بسیار لازمی است به شرطی که هر دو طرف بدانند چه‌کار باید بکنند. نگاه اندیشمندانِ علوم پایه باید متوجه‌ی نقص‌ها و محدودیت‌های اندیشه‌ی پوزیتیویستی حاکم بر آن علوم باشد و نسبت به آن نقص، خودآگاهیِ کاملی پیدا کنند که فعلاً ما در این شرایط هنوز قرار نگرفته‌ایم و حوزه هم باید متوجه‌ی نقصِ نگاه متافیزیکی و انتزاعی خود بشود که در این امر نیز کارِ چندانی نشده، ولی بحمداللّه در هر دو گروه افقی برای رفع نقص‌های مذکور در حال طلوع است. موفق باشید 

12876
متن پرسش
با عرض سلام و وقت بخیر: 1. من به تازگی با سیر مطالعاتی شما آشنا شده ام و کتاب های «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» را مطالعه کرده ام و برخی از حقایق برایم روشن شده است و دیدم نسبت به دنیا و مرگ تا حدودی تغییر کرده همین موضوع باعث شده که به دیگرانی که با این مسائل اشنا نیستند و از معارف بهره ی چندانی ندارند و دنبال کسب آن هم نیستند به چشم حقارت بنگرم و شاید خود را برتر از آنها بدانم و گاهی این سوال ذهنم را درگیر می کند که چرا خدا مرا هدایت کرده و می کند ولی بعضی ها را نه. و این که چطور عرفا با این که واقعا به مراتب بالایی دست یافته بودند دچار خود بزرگ بینی نمی شدند؟ 2. چه کنیم با وجود موفقیت در امری (مثلا قبولی در کنکور) دچار غرور نشویم؟ و آن را وسیله ای برای پز دادن قرار ندهیم؟ 3. وقی خبر فوت شخصی را می شنویم باید برای او خوشحال شویم یا ناراحت؟ و اینکه در کتاب آشتی با خدا آورده اید که امام سجاد (ع) می فرمایند: وقتی بدن مومن را غسل می دهند به روح او گفته می شود آیا دوست داری به بدنی که در آن بودی برگردی؟ می گوید چه خواهم گرفتاری و غم و اندوه را؟ منظور از مومن چه جور مومنی است؟ باید حتما در حد عرفا مثلا آیت اله بهجت باشد که چنین پاسخی بدهد یا همین که یک انسان معمولی باشد که به نماز و روزه و واجبات مقید بوده (مثل اکثر مردم) او هم دیگر طالب بازگشت به بدنش نخواهد بود؟ و اینکه در قرآن می فرماید: چون مرگ یکی از آنها فرا رسد گوید مرا به دنیا باز گردان که اگر برگردم عمل صالح انجام دهم پس این آیه درباره ی چه کسانی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- گفت: «هر عنایت که داری ای درویش / هدیه‌ی حق بدان، نه کرده‌ی خویش!» ما چه می‌دانیم، شاید آن‌هایی که ما به ظاهر لااُبالی می‌دانیم حق برایشان روشن نشده است نه آن‌که معاند باشند 2- چرا موفقیت‌های دنیایی را مهم بدانیم که دچار غرور شویم؟! 3- وقتی شخص مورد اُنس ما رحلت می‌کند به جهت آن‌که مأنوس خود را از دست داده‌ایم اشک می‌ریزیم، نه آن‌که نگران آن باشیم. آری! انسان مؤمنی که شوق ارتباط با خدا را دارد در جواب ملائکه‌ای که به او می‌گویند، می‌خواهی برگردی، می‌گوید: چه می‌خواهم دنیای غم و دردسر را؟ برعکسِ کافران و معاندان که التماس می‌کنند «فرجعونی لعلی اعمل صالحا» و دروغ می‌گویند. موفق باشید

11088
متن پرسش
سلام استاد: عزیز مدتی است بسیار ناراحت و حتی فکر می‌کنم بیمار شده‌ام همیشه به خدا اعتماد داشتم و حسن ظن به خدا داشتم و با بسیاری از مشکلات زندگی ساختم سعی کردم با تحمل آن‌ها خم به ابرو نیاورم اما مدتی مشکلات زندگی خیلی فشار می‌آورد و مرا درمانده کرده خواهشمندم کمکم کنید بیماری شوهر، ازدواج‌نکردن و پیدا نشدن همسر مناسب شأن خانواده برای دخترانم که از مرز سی سال گذشته‌اند و..... مرا دارد نابود می‌کند احساس می‌کنم توکلم کم شده و در راه سیر و سلوکم که مدت‌ها روی آن تلاش کرده بودم زمین خورده‌ام. اگر راه حل معنوی سراغ دارید کمکم کنید. اجرتان با خدا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه جای ناراحتی؟ مگر ما خدا نداریم؟ و مگر خدا مصلحت ما را بهتر از ما نمی‌داند؟! بسپارید به خدا و مطمئن باشید خدا شما را فراموش نکرده و خدا دوست دارد رضایت خود را از فضایی که او برای شما مقدر کرده نشان دهید و در حدّ وظیفه‌ی خود کوتاهی نکنید تا یک قدم از زندگی‌های معمولی اهل دنیا جلوتر باشید. موفق باشید
10642

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: لطفا 1- فایل ها رو در قالب mp3 قرار دهید. ما برای اجراشون در ماشین مشکل داریم. و نتونستم اونا رو هم تبدیل کنم به نوع دیگه 2- در ضمن کیفیت فایل ها رو در صورت امکان بالاتر ببرید. ممنون از سایت و مطالب روشنگرانه شما حفظکم و سلّمکم الله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دربرنامه سایت جدید همه‌ی فایل‌ها بصورتmp3 می بباشد. موفق باشید
10398
متن پرسش
ﺳﻼﻡ: ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺑﺮﺩﻥ ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ﻭ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﻭ ﺗﺮﺱ ﭼﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺮﺩ؟ ﻭ ﯾﺎ ﺍﺻﻼ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺘﻨﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﯾﺎ ﺭﯾﺸﻪ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﻭ ﯾﺎ ﻫﻤﻪ دارد؟ ﻭ آﯾﺎ ﺻﺪ ﺩﺭ ﺻﺪ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﯽ‌ﺭﻭﻧﺪ؟ ﭼﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺮﺩ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هراندازه به توحید نزدیک شویم و حضور همه‌جانبه‌ی حق را در عالم بیشتر احساس کنیم، این نوع اضطراب‌هایی که اهل دنیا دارند، بیشتر از بین می‌رود، ولی آن اضطراب‌هایی که برای رشد مردم است و غم دین خوردن است که به آن غم مقدس می‌گویند برای اولیاء الهی هم هست. موفق باشید
10255
متن پرسش
با عرض سلام و تبریک اعیاد گذشته خدمت استاد: 1) در مباحث معرفت النفس که با علم حضوری به کمال می رسد طهارت و صیقل زدن قلب و جهاد با نفس چه جایگاهی دارد؟ 2) حضرات معصومین سلام اله علیهم عالم الغیب بودند یا به تعبیر قرآن علم غیب منحصرا در ید الهی است؟ و اگر معصومین علیهم السلام فاقد علم غیب هستند پس اطلاع حضرات بر آینده چه وجهی دارد؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- پس از نظر به نفس از طریق مباحثی مثل ده نکته در معرفت نفس، از آن به بعد تنها با تزکیه است که انسان می‌تواند به حقیقت خود نزدیک شود 2- علم غیب منحصراً در ید و قدرت حضرت حق است، حضرت حق آن اندازه که جهت هدایت انسان‌ها لازم است، به پیامبران و ائمه«علیهم‌السلام» می‌دهد.خداوند در سوره جن فرمود: « عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى‏ غَیْبِهِ أَحَداً (26) إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ (27) . موفق باشید
9978
متن پرسش
سلام استاد: من خیلی سعی در غیبت‌نکردن دارم. اما گاهی فقط با همسرم حرف می‌زنم و افکار و قضاوت‌هایم را روی کسانی که به شدت ناراحتم کرده‌اند، میگم آرام‌تر میشم و بیشتر اوقات او کمکم می‌کند چون مؤمن است. آیا پیش همسرم هم که هردو یک تن به‌شمار می‌رویم غیبت محسوب می شود؟ مطمئنم اگر به او هم نگم دق می‌کنم. می‌دونم این مجوز غیبت نیست. اما گاهی که خیلی دلم می‌گیره با ناراحتی از آن‌ها که اذیتم کردند حرف می‌زنم. آیا من مجازات غیبت‌کردن را می‌کشم؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید طوری به موضوعات نگاه کرد و طوری خود را وارسته از موضوعات سطحی نمود که نیاز به غیبت پیدا نکنیم تا در اثر غیبت از رحمت الهی محروم گردیم. موفق باشید
6376
متن پرسش
سلام استاد چه شده همچین سوالاتی اتفاق افتاده؟ 1.من به نیهیلیسم رسیدم ازکجا شروع کنم وچطور بیرون بیام؟ 2.اسم شهدای کربلا را نامشان راشنیدم اما 20 سالم ست که نمی دانم که بودند وهستند؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هر اندازه انسان به حضرت حق رجوع کند و او را منبع همه‌ی کمالات بداند از پوچ و پوچ‌انگاری رها می‌شود. کتاب ده نکته همراه با شرح آن إن‌شاءاللّه کارساز است 2- کتاب «عنصر شجاعت» از آیت‌اللّه کمره‌ای در این مورد کتاب ارزنده‌ای است. موفق باشید
6265
متن پرسش
باسلام و ادب خدمت استاد گرامی مطلب شما درباره جایگاه انقلاب اسلامی که در آن با بررسی نظریه غدیر از غدیر خم تا انقلاب اسلامی پرداخته اید و سیر صعودی غدیر را بررسی نموده اید بسیار جالب است ،امابه نظر میرسد جایگاه حکومت ال یویه در این مطلب خالی است ، در صورت امکان به این مسئله نیز بپردازید تا بتوانیم تحلیلی کامل تر داشته باشیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آل بویه و یا سربداریه؛ ظهورات عهدی است که شیعیان با غدیر داشتند که در هر فرصتی آن عهد را ظهور می‌دادند و از این جهت نسبت به صفویه نقطه‌های کوچکی هستند که از یک جهت با حضور چشم‌گیر خلفای اهل سنت به حاشیه رفتند ولی وجود آن‌ها حکایت از آن دارد که روحی از شیعیان در تاریخ هست و همین روح است که در نهایت منجر به سلسله‌ی صفویه شد و صفویه با نظر به همین زمینه‌ها و پشتیبانی همین روحیه‌ی مذهب رسمی نظام خود را تشیع اعلام کردند. موفق باشید
6026
متن پرسش
سلام استاد عزیز با توجه به اینکه شما با کوبی و تکثیر اثارتون مشکلی ندارید به تازگی نرم افزاری درست شده به نام مجموعه اثار که با همکاری گروه نور درست شده که استفاده بخشی از ان را هم ممنوع کرده لطفا با مطالعه ان شروط نظرتونو بنویسید خدا حفظتان بکند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کپی‌کردن آن نرم‌افزار هیچ محدودیتی ندارید به همین جهت هم هیچ شماره‌ی رمزی ندارد تا یک سی‌دی بر روی هزاران کامپیوتر هم بتواند نصب شود. موفق باشید
5625
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته. استاد بررسی زمانه ای که در آن حضور داریم مطالبی را به ذهن متبادر می سازد که گاهی توضیحی برای آن نمی یابیم و گاه الهاماتی نصفه و نیمه. استاد بررسی که می کنم در شرایط جامعه می بینم در اطراف و اکنافمان دختران مومنه و متقیه و محجوبه زیادی هستند که متولد سالهای 56 و 57 و 58 تا سال 63 و 64 که به علت شرایط اجتماعی کشورمان فرصت ازدواج و پرورش نسلی مومن و انقلابی در دامانشان فراهم نیست. از یک سو خانمهای زیادی را می بینم که علی الظاهر دغدغه دین را ندارند ولی مادر هستند. بهرحال شرایط جنگ تحمیلی و کشته شدن بسیاری از جوانان منجر به ایجاد عدم موازنه در ساختار جمعیت شد و این اتفاقات پیش آمد. با خودم می اندیشم پروردگار عالم که خود آگاه به این شرایط بوده و می دانسته توازن جمعیت به هم می خورد و به دست خود این شرایط را ایجاد کرده؛ آیا حکمتی در کار بوده؟(البته که هست) منتهی چه حکمتی می تواند در کار باشد؟آیا در جایی از تاریخ این شرایط تعدیل می شود؟نسلی از دختران که تقدیرشان این بوده که بدون همسر زندگی کنند چه جایگاهی در این تاریخ می توانند ایفاءکنند؟خداوند چه گشایشی ایجاد میکند؟بنا دارد گشایشی ایجاد کتد؟این موقعیت چگونه تفسیر می شود؟ وظیفه آقایان مومن چیست؟مثلا یک آقای 27 ساله مومن اشکالی دارد همسری را اختیار کند که فرضا 30 ساله است اما انقلابی تر و مومن تر از نسل جدید است؟آیا چنین تکلیفی در این دوره برگردن پسران در آستانه ازدواج نیست؟ آیا نوع ازدواج پیامبر صلولت الله علیه و آله نمی تواند الگویی برای جوانان امروز باشد که با زنی 15 سال بزرگتر از خودشان ازدواج کردند؟توضیحات شما استاد گرانمایه موجب مزید امتنان است؛ برای کسانی که دغدغه دین و اسلام و انقلاب را دارند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید حتماً مصلحتی در کار است که با تامل بر روی آن گشایشی و همراه آن تصمیمی در این تاریخ ظهور می‌کند لذا بهترین کار آن است که این نوع خواهران خود را همانند شهدای جنگ تحمیلی عضوی از انقلابی بدانند که نیاز به ایثار و از خودگذشتگی دارد و در فرصتی که دارند سعی کنند منازل بلندی از مسیر عرفان را طی کنند که نیاز به فرصتی دارد که تنها این افراد این فرصت برایشان فراهم است اگر شروع کنند راه گشاده‌ای را در جلو خود باز می‌بینند. موفق باشید
5484

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد استاد گرانقدر از زندگی خسته ام به پوچی و پوکی میکنم آرزوی مرگ میکنم ایکاش خودکشی خوب بود وجرءتش را داشتم اصلا نمیتونم بر هوای نفسم غلبه کنم شای د ده سال باشد مبتلای به استمنا هستم همش گناه دوباره پشیمانی ویاس و توبه زندگی چرخه ی تکراری پیدا کرده گناه توبه گناه توبه و....چه کنم خواهش میکنم درکم کنید دعام کنید بیچاهره وبدبخت شدم چه کنم به زودی میرم خواستگاری ولی نمیدونم باید به طرف مقابل این مسیله را بگم یا نه اصلا پیشرفت معنوی ن اشتم خواهش میکنم کمکم کنید تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ازدواج کنید و موضوع را هم به همسرتان نگویید و مطمئن باشید آنچه در این موارد می‌طلبید خداوند بهترین‌اش را در همسرتان گذارده و این‌که خداوند شما را متذکر معصیت‌دانستن این عمل می‌کند برای آن است که می‌خواهد نجاتتان دهد. در این موارد سایت‌هایی هستند که بهتر می‌توانند راهنمایی کنند، توان و آمادگی ما بیشتر در جواب‌گویی به سؤالات عقیدتی است. موفق باشید
4136
متن پرسش
بسم الله.حضرت استاد سلام علیکم.جای کتابی تخصصی در باب انجام واجبات و ترک محرمات خالی است.این مبحث هم در کتابهای شما خالیست هم در کل نوشته های عالمان دیگر.لطفا علت اینکه چرا جای این مبحث مهم یعنی ترک محرمات و انجام واجبات خالی است هم توضیحی بفرمایید ممنون میشوم.التماس دعای فراوان داریم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا منظورتان چیزی غیر رساله‌های فقها و یا تحریرالوسیله‌ی امام است که به این مهم می‌پردازد؟ موفق باشید
3849
متن پرسش
ایمان به عالم غیب چه تاثیری در زندگی انسان دارد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ایمان به غیب به معنی آن است که متوجه باشیم علاوه بر پدیده‌های مادی و نقش و تأثیری که پدیده‌های مادی دارند حقایقی در عالم هستند که حتی بیشتر از پدیده‌های مادی در زندگی ما و اجتماع مؤثرند و همین‌طور که اگر از پدیده‌های مادی استفاده کردیم بهره‌ی لازم را می‌بریم اگر توانستیم به حقایق غیبی رجوع کنیم از انوار آن‌ عالم در جسم و روح خود بهره‌مند می‌گردیم با این تأکید که روح ما نیاز دارد که از حقایق غیبی تغذیه کند و فربه شود که در رأس آن‌ها بهره‌مندی از نور خداوند است که اگر نتوانست از طریق شریعت الهی خود را با نور الهی مأنوس کند و از آن بهره‌مند گردد در فردایی که از دنیا و عالم حس جدا می‌گردد در عذاب بی‌خدایی تا ابد معذّب است که صورت این معذب‌بودن همان چیزهایی است که شریعت الهی از آن خبر داده است. موفق باشید
3286

تقویت ارادهبازدید:

متن پرسش
به نام خدا سلام علیکم برای تقویت اراده باید چه کرد؟متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شاید کتاب «ادب خیال عقل و قلب» مفید باشد. موفق باشید.
2572
متن پرسش
با سلام جناب استاد در خصوص بحث ماهیت و وجود من دچار مشکل شدم چون حس میکنم در بحث اصالت وجود مطلب به نحوی ارائه میشود و در بحث وجود ذهنی به نحو دیگر در اصالت وجود مطرح میشود انچه در خارج تحقق دارد وجود است بعد نفس ما از طریق قوای خود با وجود خارجی ارتباط پیدا میکند و وجود خارجی که دارای تشکیک هست را بصورت صور و ماهیتها درک می نماید یعنی ما در خارج صورتها و ماهیت نداریم و وجود خارجی به صورت وجودی برای ما محسوس نیست بلکه معقول است و توسط براهین به وجود ان پی میبریم بلکه به صورت ماهیت ها انرا درک میکنیم و نفس انها را در اثر ارتباط با وجود خارجی میسازد ولی در خارج ماهیت نداریم بعد این ماهیت بوسیله نفس در ذهن تحقق پیدا میکند که همان وجود ذهنی میشود یعنی اگر ما از ذهن ازاد شویم دیگر عالم خارج را بصورت ماهیتها نمیبینیم این ان چیزیست که از اصالت وجود فهمیده میشود. ولی در بحث وجود ذهنی میگوییم در خارج صورتها را داریم نفس از طریق قوا انها را میگیرد و در ذهن تحقق میدهد این خلاف بحث اصالت وجود است یا عوارض که جز ماهیت ها هست را میگیرد در صورتیکه ما در بیرون عوارض نداریم بلکه نفس وقتی وجود خارجی را بصورت ماهیت درک کرد ان ماهیت را به جوهر و عرض تقسیم میکند در صورتیکه ما در بیرون فقط وجود داریم که نه جوهر است نه عرض سوالی دیگر هم پیش میاید و ان این است که اگر ما قبول کنیم نفس وقتی صورتها را تشکیل و تحقق داد چرا همین را درباره خارج نگوییم که در بیرون هم ما صورت داریم و انها توسط وجود تحقق پیدا کرده است که البته با بحث اصالت وجود تداخل دارد چون انجا میگوییم اگر در خارج هم ماهیت داشته باشیم یا باید با وجود متحد باشد و الی اخر حالا همین در مورد وجود ذهنی هم پیش میاید که این صورتها در ذهن ایا با وجود متحد است و همان بحثها خلاصه ما نفهمیدیم چه شد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌طور که مستحضرید اصالت وجود روشن می‌کند وجود در مراتب مختلف و یا در شرایط و زمینه‌های مختلف به صورت‌های متفاوت ظهور می‌یابد، حال اگر آن صورت ـ که چیزی نیست جز حدّ وجود ـ در ذهن آمد از آن‌جایی که عارضی بر ذهن شده چیزی جز حقیقت شیئ خارجی است. می‌گوییم همان وجود است که در مرتبه‌ای خاص ـ که وجود در آن مرتبه نسبت به مرتبه‌ی شیئ خارجی در مرتبه‌ی بالاتری قرار دارد که موجب مجردشدن آن وجود شده - به صورت علم ما در آمده زیرا نفس ناطقه با روبه‌روشدن با شیئ خارجی مستعد می‌شود تا وجودی با همان صورت در ذهن خود ابداع کند که به آن وجود ذهنی می‌گویند که به حمل اولیِ ذاتی همان شیئ خارجی است هرچند از نظر درجه‌ی وجودی در مرتبه‌ی علم قرار گرفته. فراموش نفرمایید وجود ذهنی چیزی نیست جز علم و علم مقول به تشکیک است، یعنی یک حقیقت وجودی است. پس در هر حال اصالت وجود ثابت است و ماهیت بالعرض مطرح است. موفق باشید
2267

روح تکنیکبازدید:

متن پرسش
سلام چند وقت پیش دوست بنده یک مطلب درباره استفاده از کامپیوتر و اینترنت بیان کرد که برای من دغدغه ای به وجود آمد و با کمی آشنایی قبلی که با آثار شما داشتم(جزوه عالم طلبگی) به سایت شما رجوع کردم و حالا سوال بنده از خدمت شما این است که دوست بنده گفت که استفاده از کامپیوتر و اینترنت جلوی رشد معنوی انسان و تفکر عمیق را میگیرد. کسی که از این ها استفاده میکند در حقیقت زندگی نمیکند و وقتی پشت کامیپوتر است 100% ذهن او درگیر کامپیوتر است و تمرکز را به شدت از انسان میگیرد. آیا این صحبت ها درست است؟ ینده موقع استفاده از کامپیوتر که زیاد هم هست بیشتر به گوش کردن سخنرانی، مطالعه و خبرخوانی و جستجو میپردازم آیا همین مقدار هم مضر میباشد لطفاً مبحث را باز کنید نهایت تشکر و آرزوی توفیق بیشتر برای جنابعالی و همکارتان دارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مسلّم این ابزارها با روح و روحیه‌ی خاصی ساخته شده که آن روحیه رویکرد قدسی نداشته و به همین اندازه ما را از عالَم دینی خود خارج می‌کند و به همین جهت نباید شیفته‌ی آن‌ها شد. ولی ما امروز در شرایطی قرار داریم که مثل شرایط اَکل میته است و نمی‌توانیم از این ابزارها برای اهداف خود استفاده نکنیم و به نظرم اگر کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهّم» را همراه با سی‌دی آن که شرح کتاب است مطالعه بفرمایید و به بحث دوران گذار در آن کتاب عنایت فرمایید إن‌شاءالله می‌توانید جواب خود را بگیرید. موفق باشید
1845
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشی.حدود یک ساله از حوزه علمییه خواهران فارغ التحصیل شده ام .اینکه انسان اصول وکارهای الهی خیلی باارزشی رو درک میکنند ولی به سمت تحقق انها در وجودش نمی پردازد دلیلش چیست(مانند حفظ حجاب اسلامی الهی).استاد واقعا معذب هستم در خیلی مواقع و از یک ناراحتی درونی همواره دارم چکار باید کرد چه توصیه ای می کنید؟باتشکر.
متن پاسخ
گفت: اول قدم آن است که او را یابی.... آخر قدم آن است که با آن باشی» درس و بحث حوزه و مدرسه شما را به سراغ خدا فرستادند از این به بعد باید با پای دل به سوی حق رفت و با او اُنس گرفت و در این راه حجاب‌ها را برطرف کرد، حرام و مکروه موانع طی مسیرند. کتاب «اسماء؛ دریچه‌ی اُنس با حق» را نگاه کنید إن‌شاءالله راه نشان‌تان می‌دهد. موفق باشید
399

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. اقای جوادی در کتاب شمس الوخی و تفسیر انسان به انسان می گوید متشابهات حس و خیال و وهم در بخش اندیشه به مخکمات عقل نظری ارجاع و متشابهات شهوت و غضب در بخش انگیزه به محکمات عقل عملی احاله می گردد و سر انجام فطرت مرجع علم وعمل قرار می گیرد. اینها یعنی چه. لطفا مرا به فهم عمیق و درست این سبک انسان شناسی برسانید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام با عرض معذرت مطالب مورد اشاره احتیاج به مقدمات طولانی دارد که طرح ان از حدّ سؤال و جواب بیرون است. اگر مباحث معرفت‌النفس و کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه فرمایید به مطالب نزدیک‌تر می‌شوید. موفق باشید
23726
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و همکاران: آنچه که بنده تاکنون از مباحث جناب عالی استفاده کردم (گفت و گوی اخیرتان با آقای دخانچی و جلسات و کتب و...) به طور خلاصه این را متوجه شدم که شما متذکر حقیقت واحدی هستید که این حقیقت واحد در هر زمان و تاریخی به شکل و صورت همان تاریخ در می آید و در ظرف آن تاریخ، صورت مخصوص خود را پیدا می کند، و انسان هر زمان باید با طهارت و سلوکی که دارد ابتدا آن حقیقت را ملاقات کند و سپس با زیرکی و بصیرت، تصویر آن حقیقت را در تاریخ خود بیابد، و انقلاب اسلامی امام خمینی رحمه الله، تصویر حقیقت در تاریخ امروز است. سنتی هم که شما متذکر می شوید همان روح حقیقت توحیدی و محمدی صلوات الله علیه و آله است، نه صورت حقیقت در گذشته و نه صورت حقیقت در زمان حاضر. پس عمده وظیفه انسان مسلمان انقلابی، درک حقیقت در پرتو انقلاب و امام و شهدا و درک زمانش در مواجهه با حقیقت غرب است و سپس حل مسائل این زمانش است. پس قرار هم نیست که از سنت خارج شویم بلکه آن را در زمان خود به ظهور می رسانیم. مدرنیته هم یعنی دوری از حقیقت که در هر تاریخ، به شکل خودش در می آید و «مدرنیته» شکل امروزی آن است، پس به یک معنا در هر تاریخی یک سنت و یک مدرنیته وجود دارد و سلوک هر انسان در هر زمان، در این نسبت مشخص می شود. آیا چنین است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم با چنین دقتی! حقیقتاً به زیبایی تمام، چیزی را ترسیم کرده‌اید که این بنده‌ی پیرمرد سعی دارم با تلاش زیاد آن را اظهار کنم. ای کاش کاربران عزیز متن شما را چندین و چند بار بخوانند. زنده باد خدا! که دیگر معطل نکرده است و تند و تند فرزندانی که باید در این تاریخ، راهِ او را بپیمایند به میدان می‌آورد. چرا نباید رهبر عزیز انقلاب «حفظه‌اللّه» این‌همه به این جوانان امیدوار باشند؟! موفق باشید

نمایش چاپی