بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7661
متن پرسش
سلام علیکم.گاهی در بین افراد خانواده کدورتهایی حاصل می شود که نشات گرفته از اتفاقات جزئی است که جنابعالی در بحث مکارم الاخلاق فرمودیدو هرچه تلاش می شود که برطرف شود از طرف مخاطبین بازخورد مثبت دریافت نمی شود،چه باید کردتا صفا و صمیمیت درخانواده ها برقرار شود؟موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: شما با حوصله‌ی زیاد سعی کنید نمونه‌ی مکارم الاخلاق باشید و به بقیه فرصت دهید تا به لطف الهی خود را بالا بیاورند. موفق باشید
7072
متن پرسش
سلام علیکم.. در بحث نماز شب میخواستم بپرسم که .. بنده 2هفته ای است این توفیق را دیگر ندارم... گناهی را هم که بر آن شروع کرده باشم،(قیدتک ذنوبک).... چه کنم؟؟؟ یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید در روز ذهن خود را مشغول آرزوهای بلند دنیایی نکنید. عصبانی نشوید. کینه ی کسی را به دل نگیرید و در اظهار نظر در مورد افراد احتیاط کنید. موفق باشید
7035

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
در تفسیر سوره ی احزاب آیه ی1 فرمودید منافقین و کفار می خواهند برای رهبر ی نظام تصمیم سازی کنند و مثال هایی از امام اوردید که امام در انقلاب در مقابل این ها ایستاد و عقب نشینی نکرد.می خواستم ببینم آیا در قطع نامه ی 598 امام به تصمیم نرسیدند؟؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جمله ی حضرت امام«رضوان اللَه تعالی علیه» که پذیرش قطعنامه را نوشیدن جام زهر قلمداد کردند از جهاتی این تصور را در ذهن می آورد. کتاب راز قطعنامه نیز در این مورد حرف هایی دارد البته ممکن است آن کتاب از جهاتی یک جانبه به موضوع نگاه کرده باشد. موفق باشید
6505
متن پرسش
با عرض سلام و ادب محضر استاد بزرگوار جناب آقای طاهر زاده(زید عزه) پیشاپیش از اینکه مصدع وقت حضرتعالی می شوم پوزش می طلبم. 1. آیا در ادعیه ماثور می توان تصرف کرد؟ مثل تغییر ضمیر داد یا بخش هایی که متناسب با حال و معرفت داعی است قرائت کرد؟در این صورت آیا دعای قرائت شده ماثور است یا از حال ماثور بودن خارج می شود؟ 2. آیا در ادعیه ماثور اجازه از عالم،عارف و ... لازم است یا خیر؟ 3. در صورت نیاز به اجازه شامل کدام عناوین و موضوعات می شود؟مستند روایی یا قرآنی برای این موضوع وجود دارد؟ 4. آیا اجازه در اجابت دعا یا ذکر موثر است؟ 5. نسبت دادن منشاءعلوم غریبه به حضرات معصومین بخصوص امیرالمومنین صلوات الله علیه چقدر صحت دارد آیا در منابع معتبر روایی روایتی نقل شده است؟ با سپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر بخواهیم خود را در ذیل قلب مبارک اولیاء معصوم قرار دهیم نباید در دعا تصرف کنیم. ولی یک وقت می‌خواهیم به کمک ادعیه‌ی صادرشده از اهل‌البیت«علیهم‌السلام» زبان حال خود را به خدا اظهار کنیم، در این حالت است که می‌توان ضمائر را تغییر داد در این صورت نباید به عنوان دعای مأثوره به آن نگاه کرد و از این جهت جایز است ولی اگر امام جهت امر خاصی دستوری داده‌اند صرفاً باید مطابق دستور عمل کرد 2- دعاهایی که خصوصی نیست اجازه نمی‌خواهد، ولی اگر استادی را در این امور پذیرفته نباید بدون اجازه‌ی ایشان عمل کند 3- مثل آن‌که حضرت خضر«علیه‌السلام» به حضرت موسی«علیه‌السلام» دستور دادند سؤال نکنند تا خودشان به حضرت موسی«علیه‌السلام» خبر دهند. 4- وقتی کسی در ذیل استاد سلوکی در این امور قرار دارد اجازه‌ی استاد موجب حضور قلب بیشتر می‌شود ولی همین‌که اساتیدی مثل امام و یا علامه طباطبایی یا آیت‌اللّه جوادی و یا آیت‌اللّه حسن‌زاده و آیت‌اللّه ملکی تبریزی و شهید مطهری و امثال این بزرگان توصیه به دعایی بکنند مثل آن است که اجازه داده‌اند 5- حضرت مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» که در مقام حقیقت خود ،واسطه‌ی فیض به عالم هستی هستند و در همه‌ی عوالم از همه‌ی موجودات حاضرترند صاحب همه‌ی علوم‌اند ولی آیا علوم غریبه واقعاً علم است و یا توحید علم است. به نظرم کتاب «در کوی بی‌نشان‌ها» که وجهی از زندگانی آیت‌اللّه انصاری همدانی را مطرح کرده، در این رابطه نکته‌ی خوبی دارد. موفق باشید
6077

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
چگونه به شیوه اسلامی مدیریت کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نامه‌ی امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» به مالک اشترتوصیه‌ی خوبی برای مدیریت اسلامی است. موفق باشید
4634
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت خدمت استاد گرانقدر حقیر اکثر روزها به سایت شما سر می زنم و خصوصا قسمت پرسش و پاسخ را مطالعه می کنم. متأسفانه حجم عظیمی از سوالات به مطالب سیاسی و جنجال های بی حاصل می پردازد که به نظر حقیر وقت شما با ارزش تر از آن است که دوستان اینگونه آن را هدر می دهند. هرچند شما به وظیفه عمل می کنید، اما بهتر است دوستان نیز بیشتر رعایت کنند. (بدیهی است که این مطلب نفی لزوم بحث های جدی سیاسی نیست که آن هم وظیفه است.) اما انتظاری که اینجانب از شما دارم تحریر مقاله ای است در باب «سبک زندگی مهدوی» که نیاز امروز جامعه ی ماست. (در باب سبک زندگی مطالبی فرموده اید و استفاده کرده ام ، اما منظورم مقاله ای با تأکید بیشتر بر چگونگی «مهدوی» بودن سبک زندگی امروز ماست) اگر در این باب مقاله ای تحریر کنید بسیار ممنون خواهم بود. با آرزوی توفیقات روزافزون برای استاد ارجمند - عزتی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بسیار ارزشمندی است و حقیقتاً وقتی زندگی وسعت لازم را پیدا می‌کند که زندگی را به افقی متصل کنیم که حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» با آن تمدن خاص در میان می‌آید، حقیقتاً انتظار ظهور حاکمیت عالى‏ترین شخصیت هستى، نشانه‏ى بلوغ بشریت است. باید تلاش کرد تا این انتظار زنده و با طراوت بماند به‏خصوص که ائمه‏ى معصومین (ع) تأکید کرده‏اند «أَلَیْسَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَج» آیا انتظار فرج به خودى خود از فرج محسوب نمى‏شود و برکات فرج را به همراه ندارد؟ لازمه‏ى انتظار حقیقى، معرفتى خاص است و اگر با معرفتى صحیح همراه شود، برکات فوق‏ العاده‏ اى به همراه دارد و مانع مى‏گردد که انسان‏ها گرفتار اکنون زدگى شوند و سرنوشت خود را به دوران حاکمیت ظلمات آخرالزمان بسپارند. ما بیش از آن‏که به آگاهى از «حوادث ظهور» نیازمند باشیم به معرفت نسبت به «قواعد ظهور» محتاجیم تا معلوم شود انتظارِ فرج شرایط تحقق ظهور است. نکته ‏ى مهم دیگرى که باید به آن پرداخته‏ شود ، معرفت نسبت به ظلمات آخرالزمان است؛ و نوع ظلماتى که مانع ظهور حضرت صاحب الامر (عج) شده باید روشن شود و از آن مهم‏تر معلوم شود که با چه نوع روح و روحیه‏اى مى‏تون از آن ظلمات عبور کرد؛ زیرا ممکن است انسان‏ها منتظر چیزى باشند که آن از جنس ظلمات آخرالزمان است و یک نوع رجوع به دجّال حیله‏ گر محسوب شود. علت تحقق انقلاب اسلامى، فرهنگ انتظار بود و در زیر سایه ‏ى آن فرهنگ، ملّت ایران توانست قدمى جهت نزدیک‏شدن به هدف نهایى بردارد و سرنوشت تاریخى خود را بهبود بخشد و به همان اندازه از استعدادهاى معنوى عالم بهره ‏مند شود. پیروزى انقلاب اسلامى در زمانه‏اى که بسیارى پذیرفته بودند دوره‏ى حاکمیت دین گذشته‏ است، نشان داد عقیده به انتظارِ فرج یک عقیده ‏ى واقع بینانه و منطقى است. حضور تاریخى در اردوگاه و خیمه ‏ى حضرت قائم (عج) در اثر انتظارِ حاکمیت امام معصوم، از ظریف‏ترین نکاتى است که باید به آن‏ پرداخته‏ شود تا روشن گردد به واقع اگر انتظار با معرفتى صحیح انجام گیرد، در همین زمان، جان انسان را به شکوفایى مطلوب مى‏کشاند و از تمام بیست و هفت حرف علمى که در زمان ظهور به صحنه مى‏آید بهره‏مند مى‏گردد. چون در همین زمان توانسته ‏است از خداى لیبرال دموکراسى به خداى مهدى (عج) که خداى حضورى و وجودى است، رجوع کند. راوى از حضرت صادق (ع) مى‏پرسد چه مى‏فرمائید درباره ‏ى کسى که در حال انتظارِ حضرت قائم (عج) بمیرد؟ حضرت فرمودند:«هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ کَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِى فُسْطَاطِهِ‏، ثُمَّ سَکَتَ هُنَیْئَةً ثُمَّ قَالَ هُوَ کَمَنْ کَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (ص)» مقام او مانند مقام کسى است که در خیمه‏ ى حضرت قائم باشد، سپس کمى تأمل کرده و فرمودند: مانند کسى است که در کنار رسول خدا (ص) بوده است. وقتى توحیدِ خدا را شناختیم و متوجه شدیم معنى توحید یعنى نفى غیر خدا، به‏خوبى متوجه مى‏شویم سیر عالم به سوى ظهورِ هر چه بیشترِ توحید است و لازمه‏ ى آن ظهور، حاکمیت انسانِ موحدِ کامل است که نه ‏تنها در درون نفس خود در مقام توحید محض مستقر است، از بیرون نیز به حاکمیت توحید مبادرت مى‏ورزد. عمده آن است که متوجه حضور توحید الهى در عالم باشیم و به نحوه‏ هاى متفاوت ظهور آن توحید نظر کنیم، کسى مى‏تواند منتظر حاکمیت انسان کامل باشد و زندگی خود را در ذیل انتظار آن حضرت شکل دهد که متوجه باشد خداوند جهان را رها نکرده تا هرکس با میل خود بر آن حکومت کند بلکه فرصتى به بشر داده‏تا در این فرصت، تلاش شود حضرت ولى الله اعظم (عج) امکان حاکمیت بر عالم و آدم را پیدا کنند. کافى است زمینه‏هاى فتوح آخرالزمانى را بشناسیم تا به خوبى با حجاب‏هاى ظهور درگیر شویم و إن‏شاءالله به ظهور تامِّ حاکمیت امام نایل گردیم. وقتى روشن شود امام زمان (عج) جنبه ‏ى متعالى هر انسانى است، انتظار معنى خاص خود را پیدا مى‏کند و در آن حال، نه تنها انسانِ منتظر هم اکنون قلب خود را متوجه قطب عالم امکان مى‏ نماید و با او زندگى مى‏ کند بلکه تلاش مى‏ نماید تا ظهورِ او در عالم و آدم هر چه بیشتر شدت یابد و افق بشریت به‏کلّى دگرگون شود و از توجه به خاک، به انس با افلاک تغییر جهت دهد.و این است آن نوع از سبک زندگی که با نگاه مهدوی به زندگی ها برمی گردد. زیرا زندگى بدون ولایت الهى و حاکمیت اولیاى الهى همیشه با یأس و شکاکیت و از خود بیگانگى همراه است و درمان چنین بحران‏هاى روحى را در رجوع به انسان کامل از یک طرف و تلاش براى حاکمیت او از طرف دیگر باید جستجو کرد، تا شور و شعفِ خاص که در عارفانِ حماسه‏ساز هست به جامعه برگردد. دل‏آگاهى پارسایانه حالتى است که با انتظار حاکمیتِ امام معصوم (ع) نصیب انسانِ منتظر مى‏شود و نه تنها صحنه‏ ى جان انسان از اراده ‏هاى شیطانى تطهیر مى ‏گردد بلکه قلب انسان ظرفیت پذیرش القائات رحمانى را توسط حضرت صاحب الامر (عج) پیدا مى‏کند و این اساسى‏ ترین برکتى است که در انسانِ منتظر به وقوع مى‏پیوندد. موضوع بسیار حساسى در مباحث معرفتى مهدویت ،آن است که عزیزان بدانند اگر مى‏خواهند به واقع نسبت به آخرالزمان و پایان تاریخ تحقیقى همه جانبه داشته باشند باید به‏جاى بحث از «حوادث ظهور» به «قواعد ظهور» بپردازند ، تا معلوم شود حضرت در چه شرایطى قیام خواهند کرد و لذا باید زمینه‏اى فراهم مى‏کنیم که آن شرایط را بشناسیم و تا آن‏جا که مى‏توانیم آن شرایط را ایجاد نماییم. هنر اصلى ما در دنبال کردن سبک زندگی مهدوی در تبیین مقام بقیت الله است که صاحب اصلى آن حضرت مهدى (عج) هستند و سعى باید کرد تا این مقام درست تبیین نشود و تا انسان‏ها در خود چنین مقامى را احیاء نکنند زمانه ‏ى ظهورِ نور بقیت اللّهى مهدى (عج) فراهم نمى‏ گردد. توصیه‏ ى اصلى ما این است که رفقاء از خود بپرسند اگر مهدى (عج) همان بقیت الله است و در حال حاضر غائب است آیا به این معنى نیست که معنى بقیت الله غائب است و تا عالَم بقیت اللّهى در جان ما ظهور نکند مهدى (عج) ظهور نمى‏کند؟ آری هرکسى بهره ‏اى از نور بقیت اللّهى دارد که اگر آن را نادیده بگیرد نمى ‏تواند منتظر حضرت مهدى (عج) باشد و از برکات انتظار بهره‏ مند شود، و برعکس، اگر عالم بقیت اللّهى هرکس ظهور کرد شدت انتظار مهدى (عج) به اوج خود مى ‏رسد و عملًا ظهور محقق مى ‏گردد. بنده در کتاب هایی که در مورد فرهنگ مهدویت نوشته ام از عالم بقیت اللّهى و آزادشدن از زمان که رمزالرموز ورود به عالم بقیت اللّهى است سخن گفته ام و و به نظرم در آن جا روشن شده چگونه باید از زمان آزاد شد و به بقاى الهى باقى گشت. با تبیین عالم بقیت اللّهى و آزادشدن از «زمان» که ناشى از «حرکت» است، جایگاه وجودى فرهنگ مدرنیته در عالم روشن مى‏شود و این‏که چرا فرهنگ مدرنیته همان ظلمات آخرالزمان است و چگونه با حرکت‏هاى افراطى که در این فرهنگ ایجاد شده انسان‏ها از باقى‏ماندن در زیر سایه‏ى بقاى الهى محروم شده‏اند. بحث از آن است که چگونه عالم بقیت اللّهى به سراغ ما خواهد آمد و این‏که باید به انقلابى جهانى فکر کرد که به جهانى غیر از جهان موجود نظر دارد و تا روح بقیت اللّهى مدّ نظر ما نباشد هرگز نمى‏توانیم به جهانى دیگر فکر کنیم و لذا هرگز نمى‏ توانیم به انقلاب جهانى حضرت بقیت الله اعظم (عج) که ماوراء استضعاف و استکبارِ انسان‏ها، به قرب الهى رجوع دارد و شیطان را در آن فضا مى ‏میراند، بیندیشیم. و سبک زندگی مهدوی را شروع کنیم راز ظهور و خفاى نور بقیت الله (عج) باید روشن شود تا بتوان لحظه ‏لحظه ‏ى تاریخ بشریت و به ‏خصوص دوران‏هاى مختلف انقلاب اسلامى را بر اساس نقش حضرت مهدى (عج) تحلیل کرد و تا روشن شود چرا در بعضى زمان‏ها حضرت مهدى (عج) ظهور بیشترى داشته و در بعضى زمان‏ها در خفا رفته است. مسلم گفتگو از حضرت صاحب‏الزمان (عج) به نحو صحیح و با تصور واقعى، موجب آمادگى براى انتظار حقیقى و تحقق آن و در نتیجه ظهور با برکت حضرت مى‏شود و لذا بر هر مسلمان معتقد به وجود و ظهور آن حضرت لازم است که در راستاى معرفى صحیح فرهنگ مهدویت و انتظار، هیچ‏گونه کوتاهى به خود راه ندهد. فروپاشى کمونیسم و سقوط لیبرالیسم در دره ابتذال و خودکامگى امپریالیسم، دفتر تمامى تئورى‏هاى سیاسى اجتماعى را که مدعى اصلاح آینده بشر هستند فرو بست و به همین جهت قرن اخیر را قرن فقر تئورى ‏ها مى ‏دانند و معتقدند هرگز بشر تا این اندازه دچار ضعف تئورى نبوده است، زیرا دیگر حرفى براى گفتن ندارد، و این است که به ‏خوبى احساس مى‏شود اگر بشریت به خود آید زمینه براى ظهور حجت خدا (عج) فراهم‏ است. غفلت از معرفت و تصور صحیح از حجّت حى خداوند (عج)، موجب در پرده ‏شدن آن حضرت و عامل ادامه سرگردانى جهان خواهد بود. حال چه این غفلت به جهت ضعف تئوریک باشد، و چه به جهت انحراف از موضوع، و تقلیل‏ دادن مطلب در حدّ جشن پانزده شعبان. و به‏ واقع اگر تا این حدّ از نظر معرفتى از موضوع مهدویت وانتظار غفلت نمى ‏شد، وضع مسلمین تا این اندازه بحرانى نبود و تنها چاره نجات جهان در حال حاضر روى‏آوردن و آویختن به دامن حجّتى است که به تمامى در برابر حجّت‏هاى غیر الهى و غیر حقیقى مى‏ ایستد، و از تمامیت فرهنگ معنوى حمایت مى‏کند. بنده پس از تدوین کتاب «مبانى معرفتى مهدویت» در رابطه با «براهین وجود و چگونگى حضور و ظهور حضرت حجت (عج) در هستى» مجموعه مباحثى را عرضه کرده ام برای «تبیین مقام واسطه فیض‏بودن وجود مقدس حضرت صاحب‏ الامر (عج)» و معتقدم انسان‏هاى هوشیار و متوجه سنن الهى به کمک ابواب گشوده خداوند و واسطه ‏هاى فیض ربّانى، از بندهاى پیچیده‏ شده بر قلب و ذهن و زبان خود مى‏ رهند و وارد مجلس انس با خدا مى‏شوند و از پایگاه بصیرت توحیدى، زندگى و تاریخ را تحلیل نموده و عمل خود را بر آن اساس شکل مى‏دهند و تاریخ جدید جهان را شروع مى‏نمایند، و لذا ضرورت توجه به واسطه فیض عالَم، یعنى حضرت صاحب ‏الامر (عج)، ضرورتى است که غفلت از آن، غفلت از همه زندگى در ابعاد فردى و اجتماعى است. معرفت به مقام امامى که تجلى جامع اسماء حُسناى الهى و آیت غیب‏ الغیوب پروردگار و خاتم اوصیاء و کعبه آمال همه انبیاء و اولیاء و واسطه فیض خدا است، و بدون او هستى در هم مى‏ریزد و زمین اهلش را فرو مى ‏برد، چرا باید این‏چنین ساده مطرح باشد که مجبور باشیم براى طرح چنین عقیده‏اى بزرگ در موضع دفاعى قرار گیریم؟ و دشمنان این عقیده تصور نمایند حرفى براى گفتن دارند. گویا شیطان همه سواره ‏نظام و پیاده ‏نظام خود را بسیج کرده تا این حقیقت بزرگ به فراموشى سپرده شود، چرا که مرگِ او با ظهور حضرت (عج) رقم خورده است. شیطان از خداوند تا روز قیامت مهلت مى‏ خواهد، ولى خداوند تا روز «معلوم» به او مهلت مى ‏دهد. «قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِی إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ* قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِینَ* إِلَى یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» امام صادق (ع)؛ «یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ‏» را عصر ظهور معرفى مى‏ کنند. پس عصر ظهور، عصرِ شکستن شیشه عمر شیطان است. از همین رو؛ شیطان سرسخت‏ترین دشمن امام زمان (عج) به‏شمار مى‏رود و تمام تلاش او براى تخریب این حقیقت بزرگ و به تأخیر انداختن ظهور آن‏ حضرت است، و لذا شیعیان باید براى مقابله با شیطان و اعوان وانصار او به منطق عقل و نقل معتبر مجهز گردند تا به خوبى شرایط ظهور آن وعده بزرگ خدا را محقق نمایند. در موضوع مهدویت یک کار؛ طرحِ متون روایى بسیار ارزشمندى است که وجود مقدس حضرت ولى‏عصر (عج) را مطرح مى‏کند- اعم از روایات مربوط به وجود مقدس آن حضرت، یا روایات مربوط به چگونگى و شرایط ظهور آن حضرت- و کار دیگر؛ تحلیل در مورد آن متون و روشن‏نمودن جایگاه حضرت از نظر روایات است، که این کتاب در عین نظر به کار اول، بیشتر کار دوم را به‏عهده گرفته است، زیرا تدبّر و تحلیل در متون روایى و ادعیه مربوطه موجب مى‏شود حقانیت و عظمت جایگاه معرفتى آن ادعیه و روایات هر چه بیشتر براى ما روشن شود و با امیدوارى بیشتر به آن‏ها تکیه کنیم. بیش از سه دهه است که غرب با استعداد شیطانى خود متوجه مسأله مهدویت شده است و براى به انحراف‏کشیدن آن از طریق منابع و روایات مسیحى و یهودى و از جمله مطالعات اسلامى، تلاش پى‏گیر نموده است، و عملًا با تأسیس صدها سایت و ساخت فیلم و انتشار کتاب، در صدد است موضوع مهدویت را به حجاب ببرد و با بازدارى مردم براى رسیدن به بلوغ معنوى، براى ادامه حیات شیطانى خود، ظهور حضرت را به تأخیر مى‏اندازد و این‏جاست که منتظران واقعى باید همه همت خود را جهت خنثى‏کردن آن حیله‏ها به‏کار گیرند و به کمک ائمه معصومین (علیهم السلام)، تصور صحیح و مؤثرى از مهدویت و فرهنگ انتظار داشته باشند تا إن‏شاءالله در عین دفع ظلمات آخرالزمان، هرچه زودتر از برکات ظهور آن حقیقت بزرگ برخوردار شویم. توجه درست و دقیق به حجّتِ حى خداوند (عج) به خودى خود احیاء فرهنگى است که مى‏ تواند مبانى و صورت فرهنگ مدرنیته را به نقد بکشد و جایگاه تاریخى آن را به‏ خوبى نمایان کند و این کار از هیچ‏یک از عناصر فرهنگى گذشته و حال به ‏جز فرهنگ انتظار و مهدویت بر نمى ‏آید و لذا است که با طرح درست مهدویت مى ‏توان با سرعتى غیر قابل تصور از حجاب ظلمات مدرنیته گذشت و جبهه ظهور مقدس حضرت صاحب‏ الامر (عج) را گشود و سبک زندگی مهدوی را شروع کرد. اگر روزى جامعه ما به درجه‏ اى از خودآگاهى تاریخى برسد که از عمق جان تمنّاى تجدید حیات فرهنگ ناب محمدى (ص) در آن شعله‏ ور شود، فرهنگ مهدویت و توجه به حضرت مهدى (عج)- به عنوان جان مایه تفکر دینى و شیعى- تنها نقطه اتکاء ما براى برگشت به هویت اصیل‏مان مى‏ باشد و لذا است که عاقلانه ‏ترین کار براى نجات جامعه، احیاء هرچه دقیق‏تر فرهنگ مهدویت است شرایط ظهور حضرت مهدى (عج) به‏ قدرى عجیب و عظیم است که اندیشه ‏هاى زیادى را جهت درک آن شرایط به خود مشغول مى ‏کند تا انسان متوجه شود چگونه با ظهور آن حضرت، ابعاد پنهان و باطنى عالم به ظهور مى ‏آید و سنگ و درخت با یاران مهدى (عج) سخن مى‏ گویند. بیش از آن‏که تصور شود حضرت مهدى (عج) از عالم غیب به عالم شهود مى ‏آید باید به این نکته توجه شود که عالم شهود نیز آنچنان صعود مى‏کند که مى‏تواند ظرف ظهور ابعاد غیبى حضرت مهدى (عج) گردد. وقتى حضرت سجاد در وصف منتظران حضرت مهدى (عج) مى ‏فرمایند:«الْغیبةُ عِنْدَهُم بِمَنْزِلَةِ الْمُشاهده» غیبت نزد آن‏ها همانند مشاهده است، مى‏فهمیم زمانه جهت ظهور مهدى (عج) باید آنچنان اوج بگیرد که دیگر عالم ماده حجاب بین انسان‏ها جهت رؤیت عالم غیب نباشد و این مى‏ رساند که ضرورى است معارف خاصى به میان آید که بتواند انسان‏ها را به حضور عالم غیب سیر دهد تا زمینه‏ ى ظهور آن حضرت فراهم گردد. اعتقاد به توحید و نافذبودن توحید، اقتضا مى‏کند که متوجه باشیم توحید الهى همچنان تاریخ را در مى‏ نوردد و جلو مى ‏آید و روز به روز بیشتر ظهور مى‏ کند تا منجر به توحیدى‏ ترین شرایط و حاکمیت موحدترین انسان شود و در نتیجه در آخرالزمان انسان‏ها با تجلى کاملى از توحید الهى روبه‏رو خواهند شد و این یعنى ظهورِ ابعاد باطنى عالم هستى و پشت‏ کردن به ظلماتى که مانع تجلى چنین توحیدى است. این‏ها از نکاتى است که بعنوان شروع سبک زندگی مهدوی خوب است مد نظر عزیزان باشد.. بنده سعی کرده‌ام به‌خصوص در سه کتاب اخیر خود چنین توجهی را به معتقدین به مهدویت عرضه دارم که آن سه کتاب عبارتند از «عوامل ورود به عالم بقیت‌اللهی» و «آخرالزمان؛ شرایط ظهور باطنی‌ترین بُعد هستی» و «بصیرت و انتظار فرج». موفق باشید
4008
متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز بنده حقیر دانشجوی رشته تربیت بدنی هستم میخواستم بدانم من چگونه میتوانم دراین رشته به خدا برسم مثلا در فوتبال بازی کردنم چطور میتوانم هدف راخدایی کنم یا دردرس هایی چون فیزیولوزی انسان یا اناتومی بدن انسان ویا..... چگونه میتوانم این رشته را تبدیل به عبادت خدا کنم بطوریکه ازدرس خواندن لذت ببرم ومعرفتم نسبت به ذات اقدس اله بیشتر وبیشتر شودوبتوانم به هدف اصلی افرینش که تعالی انسان است برسم لطفا به طور کامل برایم بگویید.باتشکر از شما استاد زحمت کش وبه فکر نجات بشر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: دائماً در رفع نقائص معرفتی و اخلاقی برنامه داشته باشید به‌طوری که بتوانید از معارف قرآن عزیز بهره‌مند شوید ثانیاً: به عنوان سرباز نظام اسلامی به علوم رسمی دانشگاهی نظر کنید که می‌خواهید در گوشه‌ای از این کشور انجام وظیفه کنید. مقام معظم رهبری بعد از سوء قصدی که به ایشان شد و دست ایشان آسیب جدّی دید، فرمودند من حاضرم در این نظام امام جماعت یک مسجد کوچک در گوشه‌ای از کشور ایران باشم ولی به بهانه‌ی ناتوانی بدنی حاضر نبودند از خدمت‌گذاری به این نظام دست بردارند. موفق باشید
3647

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم.سلام 1:با توجه به مطالب کتاب آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ میشود. و مرتبط شدن با خود حقیقت نه با مفهوم. به نظرتان دلیل این همه تاکید بر نماز شب برای این نیست که آن ساعات بیشترین انوار قدسی انسان را به حضور میبرد و نماز شب محل علم حضوری و دیدن حقائق است؟ 2: صوت های شرح کتاب از برهان تا عرفان کجا هست؟ 3: اینکه مطالب این کتاب خیلی سنگین است و برای ما که در رشته های غیردینی هستیم قابل فهم نیست.چکار کنیم؟ با تشکر از شما.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حرف درستی است 2- از مسؤل سایت سؤال بفرمایید 3- از مقدمات که در سیر مطالعاتی مطرح است شروع کنید. موفق باشید
3040
متن پرسش
سلام علیکم ما دامادی داریم که طلبه است و مدتی است که بین او و پدر من کدورتی شدید واقع شده است.متن زیر را بنده خطاب به ایشان در ترغیب او به آشتی نوشته ام.می خواستم بدانم که اولاآیا با توجه به محتوای نامه اصل رد و بدل شدن ان درست است.ثانیا آیا نکته هست که باید اضافه کنم یا آنکه فرازی هست که صلاح می دانید حذف شود ثالثا ایا استناد های قرانی ام به جا هست و به خطا نرفته ام .واما اصل نامه چنین است بسم اله الرحمن الرحیم .............................................................................................................................. والسلام 1/8/91
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضاً کاربران محترم موضوعاتی را در رابطه با اختلاف خانوادگی با ما در میان می‌گذارند که در حوزه‌ی وظایفی که این سایت برای خود تعیین کرده است نمی‌باشد لذا از جوابگویی به این‌گونه سؤالات عذرخواهی می‌کنیم. موفق باشید
1832

هدف از خلقتبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم با احترام استاد بزرگوار قدری از کتاب هدف حیات زمینی را مطالعه کردم سوال ذیل پیش آمد : شما به استناد آیات فرمودید هدف از خلقت ظهور اسماء در قلب می باشد با این وجود این سوال پیش می آید که اگر صرفا برای ظهور اسماء است و اینکه خداوند خود را در آینه خلیفه ببیند که خلق یک خلیفه به عنوان نمونه پیامبر(ص) کفایت می کرد و مواردی چون جهنم و غیره قدری مبهم می شود مگراینکه دو هدف از خلقت مطرح شود در کنار آن نفع رساندن به انسان نیز فرض شود ، یادم می آید کتاب انسان کامل شهید مطهری را خواندم در آخر هدف را پیوند ادراکی با حقیقت بیان نمودند. اگر نظر شهید مطهری و علامه حسن زاده و رهبری ا در این مورد (هدف خلقت ) نیز بفرمایید ممنون می شوم .تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام ملاحظه کنید که چقدر انسان باید خلق شود تا حضرت محمد«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» ظهور کند و چقدر باید بعد از حضرت محمد«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» خلق شوند تا حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» ظهور کنند و آینه‌ی فعلیت‌یافته‌ی حضرت محمد«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» در عالم و آدم گردد. آری هرکس به اندازه‌ی نزدیکی به حضرت محمد«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» مدّ نظر خدا قرار می‌گیرد ولی همه‌ی عالم باید خلق شود تا در نهایی‌ترین مرحله، با تقابل جبهه‌ی حق و باطل در حاکمیت حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» ، همه‌ی اسماء الهی به صحنه آید. در این راستا جهنم چیزی نیست جز حاصل محرومیت انسان‌ها از قرب الهی و محرومیت از انوار اسماء. در رابطه با جایگاه نفع‌رساندن به بقیه در همین راستا به جواب سؤال شماره‌ی 1822 نظر بفرمایید. نظر همه‌ی بزرگان دین را تعبیرات متفاوت همین مطلب بدانید. موفق باشید
1313

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و آرزوی توفیق برای آن استاد گرامی و با عرض سپاس فراوان از اینکه فرصتی جهت طرح سوالات فراهم کرده اید. مدتهاست که پرسشی دارم اما حیفم می آید وقت شریف شما را با حرفهای خود تباه کنم. اما ظاهرا چاره ای نیست. فقط تاکید میکنم که قصدم از طرح این سوال مشاوره خانوادگی نیست. قریب هفت سال است که ازدواج کرده ام و ظاهرا زندگی خوبی داریم. چندی پیش همسرم بحث ازدواج مجدد را مطرح کرد و از آن به عناوین مختلف دفاع نمود. بعد از مدتی اعلام کرد که خانم فلانی را برای این کار مناسب میداند و فقط می خوهد من هم اجازه بدهم .او معتقد است که این یک تکلیف الهی است و وظیفه شرعی هر مردی است که توان این کار را دارد و چنانچه من اجازه ندهم روز قیامت باید پاسخگو باشم.او معتقد است که انگیزه اش برای این کار نه شهوت است و نه علاقه به آن خانم. بلکه فقط میخواهد تکلیف الهی اش را که گسترانیدن سفره حمایت و محبت است انجام دهد. گاهی می تواند با بحث های طولانی و ارائه نظراتی که من اسمش را (تز محبت کردن به دیگران به هر قیمتی) گذاشته ام مرا به شک بیندازد.اما چه کنم با دل بیقرار و قلبی که هرگز حضور شخص دیگری را برنمیتابد. گرچه دوست دارم ساعتها با شما در این زمینه درد دل کنم اما سخن را کوتاه میکنم. سول من این است آیا واقعا ازدواج مجدد برای مردی که با همسر اولش مشکل جسمی و عاطفی و ... ندارد یک تکلیف شرعی است؟ اگر هست من برخورد خود را با ایشان تغییر دهم و اگر نیست چگونه این مطلب را تفهیم نمایم؟ و سوال دوم من که پاسخش برای خودم خیلی مهم است: اگر ازدواج مجدد یک تکلیف شرعی برای مردان است پس این حس عجیبی که در وجود من این امر را نمیپذیرد و البته همسرم نام آن را حسادت میگذارد چیست؟ چرا خداوند چنین حسی را در وجود من نهاده؟ آیا واقعا باید با این حس قوی، مثل حسادت و تکبر و دیگر رذائل اخلاقی مبارزه کنم و آن را از وجود خود برانم؟ فکر کردن به این مسائل مرا نسبت به دین و مسائل دینی ام سرد و بی انگیزه کرده است حتی بهتر است بگویم جوانه های شک در دلم روئیدن گرفته و ... حال آنکه پیش از آن گمان میکردم که دارم در مسیر بندگی قدمهای خوبی برمیدارم. با تشکر مجدد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام در بعضی موارد مردان در ازدواج موقت به دنبال یک نوع تنوع در امور جنسی خود هستند و بقیه‌ی حرف‌ها بهانه است، ولی از سخنان شما برمی‌آید که همسر جنابعالی این‌طور نیست. در نظر بگیرید اگر شما صدهزار تومان داشته باشید که خیلی در زندگی شما نقشی ندارد ولی یک ماه خانواده ای را از گرسنگی نجات می‌دهد می‌توانید آن صدهزار تومان را نگه دارید؟ واقعاً اگر مردی احساس کرد می‌تواند در عین حفظ زندگی خود با همسرش ، سایه‌ای بالای سر خانمی باشد که سراسر زندگی او همراه با تنهایی و یک‌نواختی است، باید چه کار کند؟ کافی است هفته‌ای یک شب یا دو شب آن زندگی را از آن حالت یأس و دل‌مردگی نجات دهد. این مسئولیت چیزی است که بعضی مردان احساس می‌کنند. متوجه‌اند هیچ باری بر دوش آنان نیست ولی بار سنگینی را از دوش یک خانمی برمی‌دارند در حالی‌که خانم ها چنین مسئولیتی ندارند تا آن دغدغه ها را داشته باشد. آری قبول دارم که بعضی مردها در امر ازدواج موقت رعایت حقوق همسر اول را نمی‌کنند و باز قبول دارم که متأسفانه جامعه طوری است که وقتی خبر چنین عملی را شنید برای همسر اول یک نوع سبکی به همراه می‌آورد، ولی همچنان که عرض کردم اگر با موضوع درست برخورد شود و امثال شما هم متوجه باشید با رضایت شما یک زن احیاء می‌شود و مردها هم بتوانند میل‌های خود را مدیریت کنند،نه شما آنچنان تحت فشار روحی قرار می‌گیرید که فکر کنید خداوند با طرح چند همسری به زنان جفا کرده و نه مردان گرفتار جنبه‌های افراط و تفریط می‌شود و فکر کنند این کار برای هر مردی مقدور است. برای آن کسی که مقدور است با حفظ همه‌ی جوانب یک مسئولیت است. و این در صورتی است که همسر رسمی او هم در این امر احساس مسئولیت کند و همراهی نماید تا به او بی حرمتی نشود. موفق باشید
144

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام، ما آعتقاد داریم که حقیقت انسان روح اوست و جسم او و اینکه هیچ کس به صفاتی که خدا به او داده نباید افتخار کند لیکن می بینیم که پیامبر و امامان در مورد انتخاب همسر به رنگ پوست زن بوی زن و سایر خصوصیاتی که قاعدتا برای رسیدن به کمال لازم نیستند تاکید میکنّند چرا؟ سوال دیگر اینکه شما در جایی سخنی از حضرت علی به یکی از اصحابشان نقل کردید که ایشان تاهل و تجرد را یکسان می دانند یکی سنّت حضرت عیسی و دیگری سنت پیامبر در حالی که ما در روایت داریم که سنّت رسول نکاح است و کسی که سنت رسول را ترک کند نمی رسد چطور ایندو را جمع میکنید؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی جواب: علیک السلام 1- از جهت عقل و در منظر عقل، آری حقیقت انسان روح اوست، ولی از آن جهت که نفس ناطقه‌ی انسان مرتبه‌ای به نام خیال دارد که در عین کنترل و مدیریت نباید به‌کلی سرکوب شود و کشش‌های آن بی‌جواب بماند. ما نمی توانیم به صِرف خاصیت غذا ، غذا بخوریم بلکه باید به خوشمزه‌بودن آن نیز توجه کنیم، وگرنه پس از مدتی میل ما به غذا از بین می‌رود. همان‌طور در مورد ظاهرِ همسر هم در عین کنترل خیالات و آرزوهای آرمانی، نباید به زیبایی او بی‌توجه بود وگرنه پس از مدتی روح ما سرخورده می‌شود. البته این غیر از آن است که خودمان را در دست خیالات و آرزوهای عجیب و غریب بیندازیم و نسبت به آن همسری که خداوند برایمان قرار داده شاکر نباشیم و فراموش کنیم که رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «آنچه در بقیه‌ی زنان سراغ داری، در همسر خودت هست». 2- سؤال دوم را در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» به طور مفصل جواب داده‌ام. إن‌شاءالله منتظر بمانید تا کتاب حاظر شود. موفق باشید
17020
متن پرسش
سلام علیکم: خدا را برای همه نعمت هایش شاکر هستم و دعا گوی شما هستم. استاد عزیز برادری راجع به ظهور سلسه صفویه توسط جهان غرب برای جلوگیری رشد عثمانی نظری داشتند که: «جهان غرب برای شکست تنها امپراتوری اسلامی عثمانی جهان، با پروژه نفوذ به تشکیل دولت صفویه در ایران اقدام کرده است.» شاید سوال خیلی مهمی نباشد چون مربوط به جنس زمانه ما نیست اما وجود چهره های بزرگواری چون شیخ بهایی و علامه مجلسی ... که در زمانه خودشان شاید بهترین روش را برای ترویج شیعه با استفاده از بستر آماده شده استفاده لازم را برده اند. و با آن همه عظمتی که برای این بزرگواران معتقد هستیم آیا با پیش فرض سوال آن برادر باید بگوییم که علمای بزرگوار ما در مقطعی فریب آنها را خوردند یا بگویم آنها تا آن زمان که صفویه در رشد شیعه نقش داشت حمایت کردند. چون این خطر تحریف همیشه هست و برای هر نهضت وجود دارد. البته من نظرات قبلی شما راجع به صفویه را مطالعه کرده ام و چون اطلاعات بنده محدود بوده از شما می خواهم مرا در حل این مشکل فکری یاری دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسئله‌ی جایگاه صفویه، در تاریخی که صفویه ظهور کرد باید عنایت داشته باشید که تحقق چنین حرکتی برای علماء به‌خصوص، و برای شیعه به صورت اعم، در آن زمان یک رسالت تاریخی است تا از یک طرف چهره‌ی اسلام از حجابی که عثمانیان بر آن انداخته بودند آزاد شود و از طرف دیگر خطر نفیِ اسلام از طریق فرهنگ غربی شدت نیابد. زیرا اسلامی که عثمانیان ظهور داده بودند چندان نبود که با ظهور رنسانس و پشت‌کردن به مسیحیت به آن اسلام نیز پشت نشود. و در این راستا دولت صفوی خواسته و یا ناخواسته، رسالت تاریخی تشیع را محقق نمود. و اگر از طرفی همراه با غربیان به مقابله با عثمانیان پرداخت، از طرف دیگر هویت دیگری از اسلام به صحنه آورد که آن هویت، سراسر مثل حاکمان عثمانی شیفته‌ی غرب نبود آن‌طور که آتاترک دولت عثمانی را از نظر فرهنگی به غرب سپرد. و البته این بدین معنا نیست که دولت صفوی هوشیاریِ لازم را در حفظ کلیّتِ جهان اسلام از خود نشان داد و یا در رجوع به غرب، حکیمانه عمل کرد؛ بلکه عرض بنده بیشتر نظر به جایگاه تاریخی دولت صفویه دارد که اسلام را با هویتی بهتر از هویتی که عثمانیان نمایان کرده بودند، به ظهور رساند و عملاً جهان اسلام نسبت به این نوع هویت‌بخشی، تحت تأثیر بودند. موفق باشید

16427

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: این حرفی که شما در پایان کتاب «ادب خیال، عقل و قلب» گفتید را اگر کمی واضح تر کنید ممنون می شوم. «آنچه در آخر فقط تذکر مي‌دهم و نمي‌توانم به شرح آن بپردازم؛ توجه به عالمان عالَم‌دار در علم فقه است که ما به جهت نوع مخاطبمان متذکر امثال شيخ انصاري‌ها نشديم که آن بزرگان شاخصه‌ي کاملي از عالمان عالَم‌دار‌اند و عموماً تا مجتهدان در رشته‌ي خاص خود عالَم‌دار نشوند داراي ملکه‌ي اجتهاد نمي‌شوند و لذا طلاّب عزيز بايد از ورود به عالَم عالمان علمِ فقه غافل نگردند، تا لذّت دروس فقهي برايشان صدچندان شود. إن‌شاءالله. یعنی منظورتان این است که با یک عالم که عالَم دارد باشیم و با توجه به دو نکته یکی اینکه طلبه هستم و قصد شروع فقه (لمعه) را دارم، و دوم این حرف امام رحمة الله علیه که می گویند باید فقه جواهری خواند. یعنی در فقه هم روش خواسی دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که یک طلبه در درس خارج فقه مدتی با استادِ درس خارج‌اش مأنوس شود و مطالب را با جدّیت دنبال نماید، إن‌شاءاللّه با عالَم آن استاد مأنوس می‌گردد و این چیز بسیار ارزشمندی است که پس از آن می‌تواند برای خود به عنوان یک سرمایه‌ی شخصیتی داشته باشد. موفق باشید

15964

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد بزرگوار طاهرزاده: بنده از طلاب علوم دینی هستم و برخی از کتب شما را نیز مطالعه داشته ام. سوالی که خدمت شما می خواستم مطرح کنم این است که در برخی کتب برای سیر معارف دینی پیشنهاد می شود که ابتدا با مساله و چیزی که دغدغه اصلی من به عنوان یک انسان است بایستی به سراغ معارف دینی رفت تا متناسب با نیازهای اساسی انسانی خود از دستورات الهی پاسخی مناسب دریافت کنم. سوال بنده این است که به نظر شما آیا این روش و یا مسیر مناسب برای پیدا کردن سیر معرفتی در زندگی هست یا خیر؟ اگر این روش را تایید می فرمایید آیا چنین روشی مستند و مورد تایید مبانی دین اسلام می باشد یا خیر؟ ممنون از وقتی که برای پاسخ به سوال بنده می گذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روش اصلی رسیدن به معرفت حقیقی، تعمق و تدبّر در قرآن و روایات است. مقدماتی مثل مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» کمک می‌کند تا بتوانید با راحتی بیشتر در آیات و روایات تدبر کنید. موفق باشید

15587

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیزم: ماه مقدس رجب را به شما و همه خداخواهان تبریک عرض می کنم: اگر در خواب نفس و روح ما مانند مرگ توسط حق قبض می شود و به عوالم غیب برده می شود پس چرا در آن عالم که رجوع کامل به خود پیدا می کنیم و اصلا متوجه خود نیستیم و هنگامی که بیدار می شوم هم چیزی از آن عوالم یا جدایی از بدن و بازگشت به نفس ناطقه خود چیزی یادمان نمی آید؟ ۲. آیا شما علامه طهرانی (ره) را یک عارف بالله و به توحید رسیده می دانید؟ بنده احساس می کنم طرفداران ایشان بقیه را به یک مکتب خاص و شخص خود علامه دعوت می کنند در حالی که در طرفداران امام (ره) و…… چنین نیست بلکه بجای اینکه خود آنها مطرح باشند مسیر توحیدی آنها مطرح است. ۳. چرا علامه طهرانی راحت در کتابهایشان معلوم می کنند که فلانی سیر را کامل کرد یا فلانی به توحید نرسید در این دنیا یا ... یعنی چگونه جایگاه افراد را نسبت به حق بیان می کنند و آقای حداد را کامل می دانند و آقای حداد هم ایشان را کامل می دانند. ان شاءالله خدا برتوفیقاتتان بیفزاید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در خواب انسان در عالمی حاضر می‌شود که به صورت علم حضوری با واقعیت‌های آن عالم روبه‌رو است. و به همین جهت عموماً چیزی در حافظه‌ی او قرار نمی‌گیرد. در این مورد عرایضی در شرح کتاب «ده نکته در معرفت نفس» شده است. صوت آن را از سایت می‌توانید بگیرید 2- بنده علامه تهرانی را یک دانشمند اسلامی می‌دانم و در جریان این مسائلی که می‌فرمایید هستم و حقیقتاً نگرانم که جوانان ما را که در این تاریخ می‌توانند با توحیدِ حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به بهترین سلوک برسند، مشغول این حرف‌ها و فرقه‌بازی‌ها کرده‌اند. موفق باشید

14189

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد محترم سلام علیکم: بنده چند ماهیست که با بحث های معرفت نفس آشنا شدم. اما در خود هیچ توانایی برای سیر نمی بینم چرا که بنده هنوز به حجاب های ظلمانی گرفتار هستم. مثلا می دانم که بخشی از مال و ثروت پدرم از راه حرام یا حداقل شبه دار کسب شده و من چاره ای ندارم که از این مال حرام یا شاید شبه دار استفاده کنم. اما بعضی اوقات قلبا خودم را در مسیر به سوی خدا می بینم اما عقلم این را تصدیق نمی کند و مگر نه این است که عقل باید قلب را تصدیق کند؟ استاد شما بگویید بنده چه کنم؟ در پایان از شما التماس دعا دارم
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌کاری لازم نیست فعلاً انجام دهید. آرام‌آرام عقل و قلب به صحنه می‌آیند و همدیگر را تقویت می‌کنند و در مورد اموال پدرتان وظیفه ندارید که تجسس کنید و به دلِ خود «بد» راه دهید. موفق باشید

13508
متن پرسش
با سلام: بنده علاقمند به ورود به حوزه هستم اما با مخالفت پدرم روبرو هستم. به مباحث فلسفی علاقه دارم آیا رشته (فلسفه اسلامی) در مقطع ارشد می تواند پاسخگوی عطش روحی من نسبت به حقایق باشد؟ مباحثی مثل معرفت نفس و... که از طریق سایت شما با آنها آشنا شدم در این رشته ی دانشگاهی وجود دارد؟ یا اینکه صبر کنم تا ازدواج کنم که از ولایت پدرم خارج شوم و بتوانم در حوزه مشغول باشم. من به شدت دچار سردرگمی هستم که چه باید بکنم چه رشته ای بخوانم اگر می شود راهنمایی ام کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رشته‌ی خوبی است ولی به شرط آن‌که زمینه باشد تا خودتان تلاش کنید. زیرا در هر صورت دانشگاه آن‌طور نیست که بتواند مباحث معرفتی را عمیقاً در اختیار جنابعالی قرار دهد. فرصتی است که اگر کسی خواست خودش تلاش علمی کند، زمینه فراهم باشد. موفق باشید

12647

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشيد و خدا قوت: استاد از نظر شما چگونه مى شود يک زن محجبه با پوشش چادر در امر حجاب الگوى افراد بدحجاب باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وارستگی همراه با برخورد خوب با دیگر خانم‌هایی که نسبت به حجاب سهل‌انگارند، و بی‌محلی به هنجارشکنان. موفق باشید

12096

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در رابطه با جواب شما به سوال مربوط به کریشنا مورتی که فرموده اید «از نظر روش، تحت تأثیر بودا است و لذا در روش می‌توان از او استفاده کرد» این بحث روش را اگر ممکن است باز کنید و شرح دهید که چه استفاده ای از این گونه عرفانها می توان کرد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «نگاه در سکوت» او را مطالعه فرمایید در آن‌جا متوجه روش او می‌شوید. کتاب «تفکر زائد» آقای مصفا نیز در استفاده از آن روش نکاتی را به شما می‌دهد. موفق باشید

10610
متن پرسش
سلام استاد: امشب خیلی مستاصل بودم، بی هدف اینترنتمو روشن کردم. یه لحظه به دلم خورد سایت شما رو سرچ کنم. وقتی دیدم که به سوالهای همه جواب می دید اشک تو چشمام جمع شد، با بغض گریه کردم. ازتون ممنونم که تو این روزگار بی امامی، با حوصله جواب سوال های ما رو می دید. من تا حالا شما رو ندیدم نزدیک سه الی چهار ساله با کتابهاتون آشنا شدم و تو شهرستان زندگی می کنم. استاد خیالات بیهوده دست از سرم بر نمیداره، نمیدونم چی کار کنم؟ مستاصل شدم. حتی سیر مطالعاتی داشتم ولی به محض اینکه میذارم کنار دوباره شروع میشه. تو زندگیم وابستگی شدیدی به یه آدم دارم که اون همیشه من رو ازخودش رونده، دلم می خواد رهاش کنم ولی خیالش دست از سرم برنمیداره، بهم بگید چی کار کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «آب گِل خواهد که در دریا رود/ گِل گرفته پای او را می‌کِشد» تا نمی‌خواستید به دریای توحید روید که نمی‌دانستید این خیالاتِ مزاحم را دارید! پس معلوم است راهی به سوی شما گشوده شده که این گِل‌های تعلقات مانع است. راه‌کارِ رفع این مشکل خیلی روشن است و آن چیزی نیست جز «مقاومت در مقابل این خیالات»، به همان روشی که آیت‌اللّه بهجت«رحمة‌اللّه‌علیه» می‌فرمایند که «آمدنش دست شما نیست، ولی شما دنبال نکنید» تا آرام‌آرام از قوت و قدرت بیفتد در آن صورت به شکل معجزه‌آسایی می‌بینید در فضای دیگری زندگی می‌کنید که از آن خیالات، دیگر خبری نیست. طول می‌کشد، ولی راه‌کار همان است که آن عارف جلیل‌القدر فرمودند. موفق باشید
10376
متن پرسش
سلام:خسته نباشید. من می خواستم این سوال رو رودر رو از شما بپرسم اما نشد. می خوام بدونم تکلیف ما در وضع فعلی برای مبارزه با داعش چیه؟ این تکلیف به گردن من هست که در جبهه نبرد با دائش حضور داشته باشم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بحمداللّه ما در زیر سایه‌ی رهبری عزیز به عنوان نایب امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» زندگی می‌کنیم باید گوشمان به دستورات ایشان باشد، تکلیف ما را ایشان تعیین می‌کنند، فعلاً نخواسته‌اند نظام اسلامی مستقیما جبهه‌ای در مقابل داعش باز کند. موفق باشید
9508
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: سوال بنده این است: افرادی که به اصطلاح سر کتاب باز میکنند و علت بروز مشکل در زندگی را به افرادی که به آنها رجوع میکنند میگویند بر چه اساسی کار میکنند، آیا سر کتاب باز کردن همان تفأل به قرآن زدن است؟ و اینکه آیا رجوع به یک چنین افرادی جهت رفع مشکلات مورد تأیید دین اسلام هست؟ در مواردی هم به افراد میگویند این دعا و حرزی که به شما میدهیم را مدت زمان خاصی که خودشان میگویند همراه داشته باشید و بعد از این مدت مشکل شما حل می شود و واقعا هم بعد همان زمان که گفته مشکل رفع میشود!اینها بر چه اساسی کار میکنند؟ آیا مورد تأیید دین هستند؟ آیا با اجنه مرتبط هستند که میتوانند بگویند ظرف مدتی خاص مشکل فرد حل میشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر این موارد با اجنه‌ی منحرف انجام می‌شود و اگر هم مشکلاتی که خودشان درست کرده‌اند را رفع کنند، در هر حال وارد زندگی انسان می‌شوند و توکل انسان را که شرایط زندگی با خدا است از انسان می‌گیرند. موفق باشید
8998
متن پرسش
با سلام: یکی از اساتید می‌فرمودند ملائکه‌ی مختلف از هم جدایی ندارند مثل نور بی‌رنگند که وقتی از زاویه های مختلف یک منشور به آن نگاه می‌کنیم نورهایی به رنگ مختلف می‌بینیم. سوال اینجاست که به هرحال ملک رزق غیر از ملک علم است و واقعاً انسان احساس دوگانگی بین این دو را دارد. چطور به وحدت این ملائک می‌توان رسید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که فرموده اند ملائکه نمی‌شود در مقام خود کثرت داشته باشند، کثرت آن‌ها به جهت مظاهر است. موفق باشید
8979
متن پرسش
سلام علیکم: بنده دختری هستم اهل نماز اول وقت و نماز شب هر شب الان حدود 4 سال که این کارمه البته نماز شب. دو سالی هم هست نماز اول وقت را خدا توفیقش را به بنده داده البته اینها را همه لطف خدا می دانم. اهل مباحث شما هم هستم. چندی هم هست شروع کردم به بجا آوردن نمازهای قضا با برنامه ریزی، شکر خدا این چند وقت موفق هم بوده ام. حال درست است حضور قلب ندارم حداقل لطف خدا شامل حالم شده که شروع کنم. البته نماز شب را گاهی می رسم فقط شفع و وتر را بخوانم گاهی هم اندک قضا بجا می آورم. اما درد بزرگی دامانم را گرفته گاهی صبح که از خواب بلند می شوم نا امید هستم، بعضی اوقات هم همین طور. از شما استاد بزرگوار می خواهم مرا راهنمایی کنید. و اینکه آیا این نمازها دستگیر بنده می شود؟ و احساس غربت خاصی هم دارم. در پناه حق موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی ما باید با نظر به خودمان و با نظر به آنچه در دست مردم است، نا امید باشیم و در این ناامیدی تنها به وعده‌ی الهی و مدد او امیدوار شویم. خدا را شاکر باشید و یقیناً نماز، انسان را دستگیری می‌کند. موفق باشید
نمایش چاپی