باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد انسان و کمالی که باید خودش برای خود شکل دهد و جهت مابالقوهی خود را از مسیر حیوانی به مسیر فرشتهمنشی تبدیل کند، موضوع فرق میکند با اینکه بگوییم چون معلول، ذاتش معلولبودن است چرا باید نسبت به او وظیفهی خاص داشت. در راستای این وظیفه است که انسان وَجه انسانی خود را شکل میدهد 2- در مسیر طبیعی آری! نفس آرامآرام از بدن منصرف میشود و لذا بدن همچنانکه مشاهده میکنید روز به روز ضعیفتر میگردد ولی در مورد اولیاء الهی که به مدد نور الهی عمل میکنند نه بر اساس نسبتی که بین نفس ناطقه و بدن است، موضوع فرق میکند و این جدای از وَجه سیر آنهاست که نفس آرامآرام از بدن منصرف میشود و در این مورد تفاوتی با بقیه ندارند 3- در سیری که به سوی معاد داریم هر اندازه وَجه حقّانی خود را بیشتر رشد دهیم فصل اخیر ما همان وَجه نهایی ما است که رشد یافته است و در زیر سایهی حق با آن وَجه زندگی میکنیم 4- آری! به همین جهت بنده معتقد نیستم با جوانها که در این ظلمات یک روز زمین میخورند و مردانه و جانانه زمینگیر نمیشوند و باز شیطان را مأیوس میکنند؛ باید با زبانی خاص صحبت کرد، نه آنها را مأیوس کرد و نه انتظار داشت در قابی از عصمت زندگی را ادامه دهند. هنر جوان امروز آن است که اگر در یک مرحله شیطان را امیدوار میکند در مراحل زیادی او را مأیوس مینمایاند. موفق باشید