بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18317
متن پرسش
آقای طاهرزاده لطفا جواب شبهات را مفصل بدهید هر چند می دانم پرمشغله هستید و البته هدایت گمشدگان توسط شما کم اجر معنوی ندارد. فرمودید عین خارجی قادر به تغییر عین ثابته هست. پس تبعیت علم حاکم از محکوم له را نمی پذیرید!؟ بنده کم از انوار غیوبه و...ندیدم، در روزگاری که مستجاب الدعوه بودم اما اجابت های مورد نیاز بنده بالقول بودند نه بالفعل. و همین امر باعث انقطاع بنده از منبع انوار شد. دانستم که آنچه از فیض اقدس به عنایت اولی به بنده رسیده است همان اقتضاء ات و استعداد های بنده است مشیتش چنین اقتضا کرد که چنین و چنان استعداد داشته باشم پس استعدادهای بنده بد یا خوب زشت یا زیبا توسط خدا در قالب وجودی بنده ریخته شده. می خواهم بدانم اگر عین بنده شقی یا کافر رقم خورده است پس تقصیر بنده چیست؟ و این با عدالت خدا مغایر نیست؟ در سرالقدر به طور مثال چنین رقم خورده که بنده چهل سالگی ازدواج خواهم کرد حالا چه دعا بکنم یا نکنم همان است که هست این نیز به نظر بنده باز باعدالت خدا مغایر است؟ چون بنده به دام معصیت افتاده ام و البته ان الله یریدکم الیسر ولا عسر درست است؟ استعداد بنده مثلا شیشه بنفش است و نور همان نور اما آنچه نقش می پذیرد همان رنگ بنفش است و صد البته این رنگ بنفش را هم خالق رنگ بنفش مشیت و عطا کرده است پس علنا من مجبور شده ی مختارم که طبق شاکله ی اعطا شده ام عمل می کنم. چه کنم از این حیرانی؟ بسیار مشتاقم عارفی نجاتم دهد. زیبایی خدا فوق العاده است اما این موضوعات چون حل نشدند متاسفانه مانع از ادامه ی سلوکم شده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوعِ علم خدا به ما نباید نتیجه‌ی جبری گرفت، زیرا علم خداوند به واقعیت است بدان نحو که واقعیت واقع است.
1- اگر مقاصد سياسي و يا بيماري رواني در كار نباشد، هر انساني به طور بديهي خود را مختارحسّ مي‌كند و حتّي آنهايي كه مدّعي جبرند، درعمل آزادي را پذيرفته و بدان عمل مي‌كنند و اگر شما به آنها ضربه‌اي زديد، به شما اعتراض مي‌نمايند.
جمادات: صفراست، يعني هيچ عكس‌العمل دروني در مقابل تغييرات شرايط بيروني از خود ندارند.
گياهان: بسيار كم است، يعني در مقابل شرايط متفاوت خارجي عكس‌العملشان بسيار ضعيف است.
حيوان: گسترش دارد و مي‌تواند آب بخورد و يا راه برود و يا برگِرد خود حركت دوراني داشته باشد، ولي در همة اين اعمال، غريزه است كه حكومت مي‌كند و نه عقل و انتخاب؛ و كلاً نوع فعاليت آنها هم التذاذي است و نه تدبيري.
انسان: به قدري گسترش دارد كه مي‌توان بين غرايز و تمايلات عالي، در عين تحريك هر دوي آنها، يكي را انتخاب كند. از طرف ديگر وجود شك‌ها و پشيماني‌ها در انسان همه حكايت از اين موضوع دارد كه او داراي انتخاب است.
3ـ اشكال: چون بين علّت و معلول رابطه ضرورت حاكم است، پس وقتي علّت يك فعل به‌وجود آمد، چه ما بخواهيم و چه نخواهيم، ضرورتاً آن فعل را ما انجام مي‌دهيم.
جواب: آري؛ ضرورت بين علّت و معلول حقيقتي، غيرقابل‌انكار است، ولي فراموش نكنيد كه «ارادة انسان» جزيي از سلسله علل است و تا انسان اراده نكند، فعل انجام نمي‌گيرد و لذا جملة« چه بخواهيم و چه نخواهيم» ديگر مطرح نيست. يعني ارادة انسان است كه سلسله علل را كامل مي‌كند و معلول محقّق مي‌شود؛ پس هم ضرورت بين علّت و معلول در مورد اعمال انسان پذيرفتني است و هم ضرورت بين علّت و معلول در اعمال انسان منجر به جبر نمي‌شود.
4 ـ اختيار: يعني «انجام فعل و ترك فعل»؛ پس اختيار، نه انجام دادن فعل است به تنهايي، و نه انجام ندادن فعل است به تنهايي؛ بلكه عينِ «انجام دادن و ترك كردنِ» فعل را اختيار مي‌گويند. از طرفي «انسان در مختار بودن مجبور است»؛ يعني محال است مختار نباشد، حتّي اگر مسلك جبر را انتخاب كند، باز با اختيار خود آن را انتخاب كرده، و از طرفي آنچه را خدا اراده كرده، چون خدا اراده كرده، تخلّف‌پذير نيست و حتماً موجود مي‌‌شود، و چون ما متوّجه مي‌شويم، انسان از اختيار خود نمي‌تواند تخلّف كند، پس آن‌چيزي را كه خدا در مورد انسان اراده كرده است،« اختيار» انسان است و نه فعل انسان. و چون اختيار يعني انجام دادن و انجام ندادن فعل؛ پس اگر انسان مثلاً مسجد برود، چون به همان اندازه، قدرت ترك آن فعل را داشته و مي‌توانسته به ميخانه برود، پس مسجد رفتن يا ميخانه رفتن، مربوط به خود انسان مي‌شود و اگر كاري را هم انجام ندهد، چون به همان اندازه قدرت انجام دادنش را داشته، باز ترك آن فعل هم مربوط به انسان مي‌شود، در نتيجه؛ انسان، خودش مسئول ترك و انجام اعمالش هست.
5ـ اشكال: چون علم خدا مطلق است، پس هرچه ما بعداً بخواهيم اختيار و انتخاب كنيم، او از اوّل مي‌داند، و چون محال است علم او اشتباه شود، پس حتماً آن‌چه را خدا مي‌داند ما انجام مي‌دهيم، و در اين حال ديگر اختياري براي انسان معني ندارد، چنان‌چه گويا عمر خيّام گفته‌ است:
مي خوردن من حق ز ازل مي‌دانست
    گر مي نخورم علم خدا جهل بود

جواب: آري؛ مسلّم است كه آن‌چه را ما بعداً انجام مي‌دهيم، خدا مي‌داند، ولي به همان شكل كه ما انجام مي‌دهيم وبه همان شكل كه واقعيّت دارد، خدا مي‌داند. و آن‌چه حقيقتاً امكان و واقعيّت دارد، همان واقع مي‌شود، و آن اين است كه ما با اختيار خود، در عيني كه مي‌توانستيم فلان كار را بكنيم و مي‌توانستيم نكنيم، آن‌كار را انجام داديم. مثلاً كلاس آمدن را امروز صبح ما خودمان اختيار كرديم و خداوند از قبل مي‌دانست كه ما امروز صبح به كلاس مي‌آييم ؛ يعني علم خدا علم به فعلي است كه ما با اختيار خود انجام مي‌دهيم، و اين علم، جبري در عمل ما به‌وجود نمي‌آورد، بلكه علم به عملي است كه ما با اختيار خود انجام خواهيم داد. يعني علم خدا، علم به آن حادثه است از راه علّت خود آن حادثه. يعني علم به فعل انسان است از راه خاصّ خودش كه همان اراده انسان باشد، و لذا علم خدا علم به همين جهان است با همين نظاماتي كه دارد و خداوند مي‌داند ما با اختيار خود (چون آن‌چه واقعيّت دارد، انساني است كه مختار است) فلان كار را در عيني كه مي‌توانيم انجام دهيم و مي‌توانيم ترك كنيم، با اختيار خود انجام مي‌دهيم و لذا علم خدا همين است كه آن‌كس كه معصيت مي‌كند با اختيار خود معصيت مي‌كند، مثل اين‌كه خداوند مي‌داند اين برج ده‌سال ديگر خراب مي‌شود، و چون خدا مي‌داند، حتماً هم خراب مي‌شود . ولي همان‌طور كه خراب مي‌شود، خدا مي‌داند، يعني ده‌سال ديگر بمبي به آن مي‌خورد و خراب مي‌شود، و نه چون خدا مي‌داند، خراب مي‌شود.
«لاجَبْرَ وَ لاتَفْويضَ بَلْ اَمْرٌ بَيْنَ الْاَمْرَيْنْ» يعني چه؟
يعني در انديشه شيعه، نه جبر اشعري جاي دارد كه بگويد: انسان بدون اختيار در سيطرة حق است و فكر كنيم اراده خدا به فعل انسان تعلّق مي‌گيرد و انسان هيچ اراده و اختياري در افعال خود ندارد، و خدا افعال ما را اراده كرده است، نه اختيار ما را؛ و نه تفويض معتزلي، كه فكر كنيم خدا انسان را رها كرده و انسان بريده از خدا در صحنه هستي آزاد است.
جملة فوق مي‌خواهد بگويد اراده انسان در طول اراده خداوند است، بدين معني كه خداوند اختيار انسان را اراده كرده كه عبارت باشد از انجام فعل و ترك فعل. و انسان، با اختيار خود كاري را، يا عدم انجام كاري را، اختيار و انتخاب مي‌‌كند؛ يعني نه آن‌چنان است كه اختيار انسان در اختيار خداوند نباشد، و نه آن‌چنان است كه فعل انسان از خود انسان نباشد و در انجام آن مجبور باشد. پس فعل انسان تماماً مربوط به انسان است و تماماً هم مربوط به خداوند، منتها در طول همديگر.

مشيّت الهي، و اختيار انسان
مشيّت خدا به اين معنا است كه خداوند حكم‌فرماي نظام آفرينش است و همه رويدادها در سلطه خواست و قدرت اوست. و عالم هستي در عيني كه مخلوق اوست، سدّي و مانعي در برابر قدرت مطلقه او نيست. مخلوقات همه در واقع در خدمت خداوند هستند و وسيله برآوردن اهداف او. نه تنها او علم پيشين دارد «عَلِمَ بِما كانَ قَبْلَ اَنْ يَكُونَ»، و عالم است به آن‌چه هست قبل از آن‌كه به‌وجود آيد. بلكه پيشاپيش به آمادگي امور مي‌پردازد (مي‌داند نوزاد هنگام تولد نياز به شير دارد و لذا قبل از تولد براي او در سينه مادر آماده مي‌كند، عين اين حالت در ساير امور هالم نيز عمل مي‌كند).
آن مقدار آزادي و اختياري كه به انسان داده نيز خواست اوست و مسلّم با آزادي و اختيار انساني مقابله نمي‌كند، و اختيار انسان هم مقابل اراده خداوند نيست، بلكه عطايي است از طرف ربّ‌العالمين، تا انسان در پروريدن ورسيدن به كمال خود قدم بردارد، فرمود: «اِنّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ، اِمّا شاكِراً وَ اِمّا كَفُوراً» ؛ يعني هم راه نيك‌بختي را به انسان نمايانديم و هم او را آزاد گذارديم تا اگر خواست در آن راه برود، و اگر هم نخواست، باز خودش به راه نيك‌بختي‌اش پشت كرده باشد و نسبت به آن كفر ورزيده باشد، تا خوبي و بدي را با انتخاب خود، خودش سرمايه خويشتن قرار دهد. پس در واقع «مخلوق به راه خود مي‌رود، ولي هميشه خود را در راه خداوند مي‌يابد».
جهان قانونمند ومشيّت خدا
غفلت نكنيم كه خداوند به جهت عُلوّ شأني كه دارد، از يك جهت با واسطه‌ها و اسباب عمل مي‌كند و به‌همين‌جهت ما، قانون‌مندي ثابت را در طبيعت مشاهده مي‌كنيم؛ يعني واقعاً آتش است كه مي‌سوزاند و واقعاً انسان عملي را كه انجام مي‌دهد، خودش انجام مي‌دهد. آري؛ درست است كه وجود هر موجودي به خداوند است، ولي هر موجودي در مرتبة وجودي خاصّ خودش خواص خود را دارد. يعني خداوند به هر موجودي يك وجود و خاصيّت طبيعي بخشيده كه آن وجود و خاصيّت اصالتاً متعلّق به آن موجود است، ولي در عين حال اهداف الهي را بيان مي‌كند. و آن‌‌چه خدا مي‌خواسته همين است كه آتش بسوزاند و انسان خودش انتخاب‌گر اعمال خود باشد. آري خداوند از يك‌جهت به‌واسطة اسباب عمل مي‌كند، ولي از جهت ديگر هم او گاهي ماوراء ابزارها اقدام مي‌نمايد كه در بحث «نقش عالم ربوبي» بدان مي‌پردازيم.
عمل خداوند به صورت عشق ونه قهر
خداوند در عيني كه قدرت انتخاب به انسان داده، ولي روح تمايل به نيكي را در گوهر وجود او به جنبش درآورده، يعني او را متمايل به راهي كرده كه سعادت او در آن است، ولي اين تمايل به نيكي، قدرت اختيار او را از بين نمي‌برد؛ يعني تأثير خداوند از اين جهت همانا تمايل به نيكي است، به عنوان علّت غايي؛ يعني در اين سطح، عمل خداوند به صورت عشق است و نه قدرت قهر، و در اين رابطه مانبايد خداوند را چنان در نظر آوريم كه گويي الكترون‌هاي درون اتم را جابه‌جا مي‌كند، بلكه هدايت و تمايل به نيكي است كه از طرف خداوند چون نسيمي بر جان ما مي‌وزد تا ما خود انتخاب كنيم. مي‌فرمايد:«وَما تَشاؤونَ إلاّ اَنْ يَشاءَالله» ؛ يعني شما نمي‌خواهيد مگر آن‌چه را خدا بخواهد. يعني ميل‌هاي شما را خدا به حركت درمي‌آورد. و نفرمود: افعال شما را خداوند انجام مي‌دهد، بلكه ميل‌هاي ما را ايجاد مي‌كند، هر چند انسان مي‌تواند در مقابل آن تمايلات و هدايت‌ها، عصيان كند و باز نبايد فراموش كرد كه اگر انسان‌ها به جهت ميل به گناه، ميل‌هاي نيك الهي را پذيرا نشدند و در اثر ميل‌هاي فاسد كه پشت كردن به تحريك مهربانة خداست، اعمال فاسد انجام دادند، خودشان مقصرند.
نقش عالم ربوبي در عالم ماده
ما نبايد طبيعت را به عنوان يك نظام عِلّيِ مكانيكي و جبري بدانيم و حضور معنوي خدا را در طبيعت حذف كنيم؟ همچنان‌كه نبايد نقش نفس انساني را در بدن او ناديده بگيريم و همة فعاليت‌هاي بدن را در سطح عكس‌العمل‌هاي زيست‌شناسانه تحليل كنيم. مثل اين‌كه گاهي بدن در اثر آتش از بيرون، و يا گاهي در اثر سوخت‌وساز داخلي گرم مي‌شود و گاهي هم غضب انسان موجب گرمي بدن مي‌شود. يعني نقش مستقيم‌تر علل معنوي را نيز بايد در نظر داشت كه خداوند ماوراء ابزارها اقدام مي‌نمايد، هر چند در هر صورت همه چيز به خدا برمي‌گردد و فقط گاهي اسباب‌هاي بيشتري بين ما و خدا فاصله شده‌اند. يعني اراده خداوند با اين فاصله‌ها و اسباب‌ها تحقّق يافته و ظهور نموده است، همچنان‌كه مي‌گوييم ساقي خدا است، ولي آب، موجب تحقّق ظهور «اسم ساقي» در مرتبة عالم ماده است، پس آب واسطه‌اي است تا خداوند بندگانش را سيراب كند و در هر حال هميشه خداوند در صحنه است؛ چه واسطه‌هاي فعل او باشند و چه واسطه‌ها در بين نباشند.
هدايت خداوند به سوي ايده‌آل هر چيز
در علم خداوند قبل از خلقتِ هر چيز، نحوة ايده‌آل و كامل آن چيز موجود است و هر موجودي را در جهت تحقّق نحوه ايده‌آل و نهايي‌اش هدايت مي‌كند و انسان را نيز براي رسيدن به آن ايده‌آل و آن انسان كامل به انگيزش وامي‌دارد. ولي«اِمّا شاكِراً وَ اِمّا كَفُوراً» ‌عدّه‌اي از آن هدايت و انگيزش استفاده مي‌كنند و عدّه‌اي به آن پشت مي‌كنند.
آزادي تكويني و هدايت تشريعي
خداوند، آزادي انسان‌ها را قرباني نمي‌كند، و مشيّت الهي با آنچه در انسان و بر انسان مي‌گذرد، در تضاد نيست؛ يعني انسان تكويناً آزاد است و تشريعاً براي چنين موجودِ آزادي، راه سعادت را پيشنهاد كرده‌اند و اين هدايت تشريعي و آن آزادي تكويني، شرايط لازم عشق الهي است و نه قهر او؛ يعني تشريعاً به او دستور مي‌دهد كه بايد ظلم نكني و يا بايد عبادت كني، ولي تكويناً او را آزاد آفريد، تا اگر خواست آن دستور را انجام دهد و اگر نخواست، بتواند انجام ندهد.
خواست خداوند حكيمانه است
آري خداوند هر كه را خواست گمراه مي‌نمايد و فرمود«فَيُضِلُّ اللهُ مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيم» يعني؛ پس خداوند هر كه را خواست، گمراه مي‌كندو او قدرتمند و حكيم است؛ ولي خواسته است كه ظالم را هدايت نكند؛ چراكه خود مي‌فرمايد:«وَاللهُ لايَهْدِي الْقَوْمَ الظّالِمين»  يعني؛ خداوند قوم ظالم را هدايت نمي‌كندو گمراه مي‌نمايد. يعني خواست خداوند، خواستي حكيمانه، نه بوالهوسانه است.مي‌فرمايد: «وَاللهُ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرين»؛ يعني خداوند كافران را هدايت نمي‌كند، پس درست است كه هر كس را خواست هدايت مي‌كند و يا گمراه مي‌كند، ولي خواسته است كه كافر و ظالم تا وقتي در ظلم و كفر خود پايدارند، هدايت نشوند و برعكس؛ فرمود:«يَهْدي اِلَيْهِ مَنْ انابَ»  يعني آن‌كس كه جهت خود را از ظلم و كفر تغيير داد، هدايت مي‌شود. پس مشيّت خدا آن‌چنان نيست كه انسان‌ها نسبت به تغيير سرنوشت خود دست بسته باشند، بلكه برعكس، مشيّت او همين است كه انسان‌ها با انتخاب خود بتوانند از هدايت خداوند بهره برگيرند.
شقي، خودْ شقي است
نكتة 1- اين‌كه روايات مي‌فرمايد:«اَلشَقيُّ شَقيٌّ في بَطْنِ اُمُّهِ وَ السَّعيدُ سَعيدٌ في بَطْنِ اُمِّهِ» يعني؛ انسان شقي و بدكار، از شكم مادر شقي و بدكار است و انسان سعيد و نيكوكار، از شكم مادر سعيد و نيكوكار است؛ اشاره به علم خدا دارد كه تابع معلوم است، يعني علم به اعمال انسان‌ها دارد، همان‌طور كه اعمال آنها با اختيار خودشان واقع مي‌شود. منتها علم خدا به اعمال بندگان قبل از اعمال آنهاست، روايت فوق را معصوم تفسير مي‌كند، در كتاب صدوق هست كه فرمودند:«اِنَّ ‌اللهَ تَعالي يَعْلَمَ اَنَّهُ سَيَعْمَلُ عَمَلَ الْاَشْقِياء»؛ يعني؛ خداوند مي‌داند كه اين انسان شقي به زودي عمل اشقياء را مرتكب مي‌شود. پس در اثر سوء اختيار خود به بيراهه مي‌رود؛ بااين‌كه مي‌تواند نرود.
از حضرت علي (علیه السلام) در كشف الغطاء آمده است: كه حضرت سرنوشت ميثم و قنبر را پيش‌بيني كرد؛ خواستند حضرت را آزمايش كنند، به حضرت خبر دادند:«خالدبن‌عرطفه» مُرد. حضرت فرمودند:«خير؛ او نمُرده، او يك فتنه‌اي راه مي‌اندازد و پرچم ضلالت را هم به دست حبيب‌بن‌جمال مي‌دهد» حبيب‌بن‌جمال در مجلس نشسته بود، برخاست و گفت:«من دوست شما هستم!»، حضرت فرمودند: «مبادا يك چنين پرچم ضلالت را به دوش بكشي، ولي حتماً اين‌كار را مي‌كني و از اين در مسجد هم داخل مي‌آيي، ولي اين كار را نكن». (در اين حديث هم نهي امام هست و هم علم به غيب امام) يعني چون تو مي‌كني، من علم دارم، نه چون من علم دارم تو مي‌كني. اين علم حضرت تابع معلوم است با همه مبادي، كه آن اختيار عامل است، آري؛ همه آن‌چه حضرت پيش‌بيني كردند، شد؛ و اين‌را مي‌گويند«علم غيبِ تابع معلوم»، اين است معني«قُلِ اللهُ اَسْرَعُ مَكْراً» يعني بگو خداوند سريع‌ترين مكرهاست؛ يعني خدا زودتر از آن‌چه تو عمل كني، مي‌داند و خنثي مي‌كند و مقابله مي‌كند.
نكتة 2- در حالي كه علي‌ (علیه السلام) در مسجد نماز مي‌خواندند؛ مردي از قبيلة مراد به حضور آن حضرت آمد و گفت: خودت را حفظ كن، زيرا مردي از قبيلة مراد قصد كشتن تو را دارد.
حضرت اميرالمؤمنين (علیه السلام) فرمودند: «اِنَّ مَعَ كُلَّ رَجُلٍ مَلَكَيْنِ يَحْفِظانِهِ مِمّا لَمْ يُقَدَّرْ، فَاِذا جاءَ الْقَدَرُ خَلَّيا بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُ، وَ اِنَّ الْاَجَلَ جُنَّةٌ حَصينَهٌ» يعني خداوند با هركس دو ملك گذارده كه او را نسبت به آنچه براي او مقدّر نشده حفظ مي‌كنند، پس چون آنچه مقدّر شده، رسيد؛ آن دو ملك ميان او و آنچه مقدر شده‌است را خالي مي‌كنند - تا آنچه مقدّر شده‌است واقع شود - و اَجَل و وقتِ معين شدة مرگ، سپري است محكم كه انسان را از همة بلاها حفظ مي‌كند
حضرت‌علي (علیه السلام) در اين حديث ما را متوجه قوانين ثابت عالَم وجود مي‌كنند كه اختيار ما تا اين‌جاها نفوذ ندارد، همچنان‌كه در تولد ما يا جنسيت ما اختيار ما نفوذ نداشت و توجه به اين قوانين ثابت عالم وجود، به معني جبري كه ما نتوانيم سعادتمندانه سرنوشت خود را براي زندگيِ قيامتي رقم بزنيم، نيست، بلكه بدين‌معني است كه خداوند نظام خود را در دست ما نداده‌است تا ما با ميل خود آن را تغيير دهيم، بلكه به ما امكان تغيير خود و تغيير سرنوشت خود را در دل نظامي متقن و حساب شده داده‌است.
«والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته»

 

17560

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار! به فضل و لطف الهی نیت کردیم که حلقه های صالحین خوابگاه دانشجویی دانشگاه مان را راه بندازیم و محتوای حلقه ها شرح نهج البلاغه باشد. و سخت به کمک استاد عزیزمان نیاز داریم! از کجا شروع کنیم؟ از نامه ها یا حکمت ها یا خطبه ها؟ شرح یا صوت یا کتابی در این زمینه موجود هست که کمک کننده ی ما باشد؟ نظر استاد بزرگوارمان درباره ی این کار چیست و اصلا به نظرتان کار اثر گذاری هست با وجود اینکه ما دانشجو هستیم و از نهج البلاغه اطلاعات کمی داریم؟؟!! پیشاپیش از پاسخگویی استاد بزرگوارم کمال تشکر را دارم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بسیار مهم و با ارزشی است. صوت عرایض بنده در رابطه با خطبه‌ها و نامه‌های نهج‌البلاغه به صورت دی‌وی‌دی در اختیار گروه فرهنگی لب‌المیزان است. پیشنهاد بنده آن است که با نامه‌ی 31 شروع کنید که کتاب آن نیز موجود است و می‌توانید به آن رجوع فرمایید. موفق باشید

17257
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند و آرزوی طول عمر با برکت برای جنابتان احتراما بنده به تازگی مطالعه ی کتاب جایگاه رزق در عالم نوشته ی حضرتتان را تمام کرده ام و ذیل مباحث این کتاب چند سوال برایم ایجاد شده است: 1. با توجه به آنکه رزق انسان از مقدرات است و این رزق در حالت کفاف مصادیقی مانند خوراک و پوشاک و مسکن و وسیله ی نقیله برای فرد دارد آیا می توان گفت که همسر انسان هم به عنوان رزق از مقدرات است و خداوند برای هر کسی از بدو خقلت یک نفر را به عنوان همسر برای وی خلق کرده است که فقط با وجود او آرام می گیرد و اگر شخصی به غیر از آن را برگیزند (زیبا تر یا پولدار تر یا معیار های دیگر) زندگی خوبی نخواهد داشت به همین علت باید انسان صبر کند تا که آن همسری که خداوند برایش مقدر کرده است را خداوند به او نشان دهد؟ 2. اینکه گاهی انسان برای رسیدن به هدفی تلاش می کند ولی علی رغم تلاشش به آن هدف نمی رسد آیا می توانیم بگوییم که خداوند برای وی مقدر نکرده است که از طریق رسیدن به آن هدف روزیش را برساند و انسان در چنین مواقعی می بایست دست از تلاش اضافه بردارد و برای رسیدن به آن هدف اصرار نورزد (مانند قبول نشدن در یک رشته دانشگاهی خاص)؟ 3. خداوند برای تامین روزی هر کسی بطور منحصر بفردی راهی را مقدر کرده است و به اقتضای این راه استعدادهایی را بطور خدادادی در وی قرار داده است مانند استعداد معلمی استعداد های هنری و فنی و پزشکی و ادبی اگر کسی به طمع کسب روزی بیشتر بخواهد به سراغ کار های دیگری برود که استعداد آنها را از قبل ندارد روزی خود را به تاخیر انداخته است؟ 4. با توجه به مطالب این کتاب آیا می توان گفت جوانان بیکار نباید استرس شغل و کار آینده ی خود را داشته باشند چرا که بنا بر رزاقیت خداوند بالاخره در شغل مناسب خود استخدام می شوند و این مستلزم زمانی است که خداوند صلاح بداند و جوانان باید صبر کنند تا راهش را خداوند به آنها نشان دهد؟ 5. اگر شخص در محل کارش از مافوق خود یا هر شخص مهم دیگری که حقوقش به او بستگی دارد تخلفی دید بدونه هیچ ترسی به وی انتقاد کرده و مانع تخلفش شود چرا که روزی دست خداست و هیچ کسی نمی تواند روزی انسان را از او بگیرد؟ 6. اگر دزد مالی را از ما دزدید بطوری که از یافتن دوباره ی آن نامید شویم این واقعه را چگونه توصیف کنیم آیا آن مال روزی ما نبوده است؟ 7. دزدی مسئولان فاسد و مفسدان اقتصادی را که تقریبا در هر دوره ای از دولت ها حضور داشته اند و مانع اشتغال جوانان و رشد اقتصادی کشور می شود را چگونه توصیف کنیم آیا مردم گناهی مرتکب شده یا کوتاهی از طرف مردم مسلمان صورت گرفته است که بوسیله ی اینان روزیشان تنگ می گردد؟ 8. حال عطف به سوال بالا نقش زور گویی ها و چپاول ها و تحریم های ظالمانه استکبار جهانی و آمریکا و اسرائیل جنایت کار را در گرانی و تنگی روزی خود را چگونه تفسیر کنیم چرا خداوند این چنین صحنه ی جهان را برای مردم مسلمان می گرداند؟ با عرض پوزش از جهت تعدد سوالات و آرزوی سلامتی و طول عمر با برکتتان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! همسر انسان هم رزق انسان است و همانی که برای ما پیش آمده است، رزق ما است و باید مورد پذیرش ما قرار گیرد و با حرصِ به داشتنِ بقیه، از زیبایی‌هایی که به لطف خدا به ما رسیده است، خود را محروم نکنیم 2- آری! همان‌طور که می‌فرمایید تلاش اضافه لازم نیست 3- به نظر بنده نیز همین‌طور است که می‌فرمایید 4- آری! اگر جوانان ما در عین صبر و تلاش معمولی و تواضع لازم جلو بروند، حتماً کاری که مسیر رسیدنِ رزق به آن‌ها است در مقابل آنان قرار می‌گیرد 5- با این‌همه نباید رزق خود را با بداخلاقی و ترکِ صله‌ی رحم تنگ کرد 6- شاید هم کاری کرده باشیم که از آن به بعد آن مالی که تا دیروز باید در اختیار ما بود، دیگر از آن ما نباشد. مثل آن‌که از دادنِ صدقه‌ی لازم به مستحق کوتاهی کرده باشیم 7- مسلّم گناهان و حرص و بی‌تقواییِ چنین افرادی کارشان را به این‌جا کشیده است. ولی با این‌همه جز رزقِ مقسوم‌شان برایشان نمی‌ماند، تنها خود را بی‌آبرو کرده‌اند 8- بالاخره در راستای تحرک لازم برای یافتنِ رزق مقسوم، حفظ آن رزق نیز لازم است و وقتی خداوند رزقی را برای بنده‌ی خود مقدّر می‌کند اگر آن را کسی از او قاپید، باید برود از دستش بگیرد و قصه‌ی مبارزه با مستکبرین از این جنس است و قرآن در این رابطه می‌فرماید: وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتي‏ جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً وَ ارْزُقُوهُمْ فيها وَ اكْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً (5)/ نساء) اموال خود را، كه خداوند وسيله قوام زندگى شما قرار داده، به دست سفيهان نسپاريد و از آن، به آنها روزى دهيد! و لباس بر آنان بپوشانيد و با آنها سخن شايسته بگوييد! موفق باشید

15802
متن پرسش
سلام علكيم استاد: به نظر شما موضع ما به عنوان كسى كه ادعاى ولايتى و انقلابى بودن داره در قبال به نتيجه نرسيدن برجام، چى بايد باشه تا از ورطه انصاف خارج نشيم و يا جناحى برخورد نكرده باشيم، آيا بايد خوشحال باشيم يا ناراحت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضع مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» را در پیش داریم که بیش از آن‌که خود را درگیر نقد برجام بکنند، به نقد آمریکا می‌پردازند بدون آن‌که امید چندانی به برجام داشته باشند. موفق باشید

14441
متن پرسش
سلام استاد: اخیرا در فضای مجازی پیامها و فیلم هایی مبنی بر اینکه شهید نمر شاگزد و طرفدار سید صادق شیرازی بوده٬ داره پخش میشه. نظرشما چیست؟ اینگونه است؟ پس چرا رهبر تمام قد دفاع کردند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم شهید نمر یک عالم تقریبی است و به اتحاد بین شیعه و سنی متعهد است و این درست برعکسِ مأموریت آقایان شیرازی‌ها است که به عهده گرفته‌اند بین شیعه و سنی اختلاف ایجاد کنند. موفق باشید  

13560

چشم زخمبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: با توجه به آیات قرآن آیا چشم زخم حقیقت دارد؟ ممنون از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بلی. در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» عرایضی در این مورد شده است. کتاب بر روی سایت است. موفق باشید

13426
متن پرسش
بسم الله سلام استاد یزرگوار: یک مسئله ای هست که مدت زیادی است ذهنم را درگیر کرده و جوابی نیافتم! کتاب «کربلا مبارزه با پوچی ها» را خوندم و همچنین «زیارت عاشورا اتحاد روحانی»! استاد هر کاری می کنم و هرچه تحقیق می کنم می بنم که این سینه زنی که الان در هیأت ها هست ظلم به امام (ع) است چون ما را در حجاب عمیقی برده! من با یک ساعت یا دو ساعت سینه زنی آن هم با سبک های این چنینی و آن چنینی و این شعر ها چطور راه امام حسین (ع) و مرام ایشان را بگیرم و ادامه دهنده ی راه امام در جایگاه تاریخی خودم باشم! خودم هم هیئتی هستم اما این سوال مدت زیادی ست که ذهنم را درگیر کرده گاهی حرفهایی می زنم در همین مورد و گاهی هم می ترسم که نکند با این حرف خدایی نکرده حضرت از دست ما ناراحت شوند! ولی چه کنم هر کاری می کنم جدیدا! این سبک مراسم ها در من جا نمی افتد البته به نیت قریت سعی می کنم شرکت می کنم و کمک هم می کنم اما نمی توانم خود را آرام کنم! چطور باید خروجی این هم هیأت این شود که عده ایی فقط بدهانی کنند به علماء و سیاسیون و هر کسی که دلشان بخواهد ... در ضمن ماشاءالله هم که کار انقلابی و آنچه مدنظر حضرت آقاست را انجام نمی دهند! چطور هیئت دم از امام حسین(ع) می زند اما نمی تواند جایگاه حسین های زمان ببیند و بشناسد و عمل کند ... ببخشید استاد درد دلی بود ... گفتم حرفهای دلم را بزنم که اگر خدایی نخواسته شیطانی ست بروم و خاکی بر سر گیرم با این همه حرفهای ناسنجیده اگر هم درست است فکری کنم بر اینکه این همه شعار چه سود ... البته می دانم هیأت های خوب هم در کشور داریم. منظور هیأت های رایج در همه جاست که ذکر حسین(ع) را چنان تند می گویند که با خود می گویم اگر امام اینجا حضور داشت چه می گفت!!! اگر صلاح دانستید خصوصی پاسخ دهید تا خدایی ناکرده دوستان ناراحت نشوند! خدا را شکر که با شما و تفکر به این نابی آشنا شدم ... الحمدالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امام حسین«علیه‌السلام» به وسعت جواب‌گویی به ابعاد همه‌ی انسان‌ها در صحنه‌ی کربلا حاضر شده‌اند و هرکس به وسعت طلب خود، کمال خود را در حرکت آن حضرت جستجو می‌کند. نه بنا است که امثال شما در حدّ محدود حرکات هیئت‌های معمولی با حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» مأنوس شوید؛ و نه بنا است مردمِ معمولی در حدّ کتاب «حماسه‌ی حسینی» با حضرت مأنوس گردند! آری؛ یکی از وجوه عزاداری، هیئت است آن‌هم در محدوده‌ای مشخص، بیشتر از آن متذکرشدن از سیره‌ی امام است از طریق عالِمان فرهیخته. و این غیر از آن است که بعضی از هیئت‌ها حتی متذکر مراتب پایین سیره‌ی حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» هم نیستند، بلکه حجاب حرکت آن حضرت می‌باشند و دشمنان اسلام در این‌جا بی‌نقش نیستند. در هرحال باید به قامت بلند حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» از عرش تا فرش نگاه کرد تا تاریخی بس متعالی‌تر از تاریخ امروز برایمان رقم بخورد. موفق باشید

13387
متن پرسش
سلام استاد خدا قوت: خیلی ممنون از جوابتان به سوال 13378 این حکم فقهی را نمی دانستم. اما در قسمت دوم جواب به سوال 13378 شما فرمودید که: در مورد این‌که رهبری عزیز فرمودند منکر را بشناسید خواستند ما منکر را تنها در بی‌حجابی زنان نبینیم. آیا زیباجلوه‌دادن استکبار منکر محسوب نمی‌شود؟ بله این را قبول دارم و منکر فقط بی حجابی نیست اما من منظورم این تیکه از سخن رهبری نبود شما در جواب سوال 13355 فرمودید که امر به معروف و نهی از منکر اگر تاثیر نداشته باشد تکلیف از شما ساقط است اما رهبری فرمودند: من تاثیر را همه جا قطعی می دانم و من این تیکه از سخن آقا را متوجه نشدم. مثلا همین قضیه ی بی حجابی را مثال می زنم: خودم می بینم که اگر با زبان تذکر دهم شاید تاثیر نداشته باشد بخصوص اگر جلوی جمع به طرف تذکر دهم که ممکن است لجبازی کند من خودم عمل را بیشتر تاثیر گذار تر می بینم مثلا چند وقت پیش در دانشگاه دختری از من جزوه خواست و حجابش درست نبود و من موقع صحبت با او سرم را پایین گرفتم و باهاش حرف زدم یا اگر هم قرار بر تذکر زبانی باشد در خلوت بهتر تاثیر می گذارد اما جلوی جمع فکر نمی کنم این گونه باشد. اما رهبری فرمودند تاثیر همه جا قطعی است و این کار را سخت می کند. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در حوزه‌هایی مثل نقد غرب، نهی از منکر کنیم و یا در ارائه‌ی حق به شکل حضوری و وجودی امر به معروف نماییم، نتیجه‌ی آن قطعی است. موفق باشید

12542
متن پرسش
با تشکر فراوان از استاد: البته جواب شبهه اصلی من در سوال 12533 داده نشد ببخشید شاید من واضح مطرح نکرده بودم. درباره استناد رهبری به ایشان که دستاویز معاندین انقلاب و رهبری شده چه جوابی هست اینکه رهبری فرمودند: نخستين جرقه‌هاي انقلابي اسلامي به وسيله «نواب» در من به‌ وجود آمد. استناد و الگوبرداری به کسی که به تعبیر شما در همه موارد مورد قبول نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روحیه‌ی انقلابی مرحوم نوّاب و عطش اسلام‌خواهیِ او در آن زمان غوغایی در روح هر جوان دوستدار اسلام به پا می‌کرد و این در حالی است که هنوز نهضت امام ظهور نکرده بود تا فدائیان تحت عنوان مؤتلفه‌ی اسلامی خود را در ذیل حضرت امام روح اللّه قرار دهند. مثل جوانان دوره‌ی ما که با بانک دفاع از اسلامِ دکتر شریعتی«ره» شور اسلام‌خواهی را از او گرفتند ولی با مطهری بزرگ، راه را ادامه دادند. موفق باشید

12272
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: شما در بحث معرفت النفس فرمودید که انسان نفسانی صورت ها از ذات نفس در نفس حاصل می شود، و یعنی نفس با آلت چشم به بیرون نمی نگرد در خود می نگرد و این صورت ها را می بیند و فرمودید که اتحاد نفس با عالم برزخ باعث می شود که عالم برزخ را در خود ببیند و در واقع در خود سیر می کند آیا در یوم التلاق که همه آدم ها را می بینیم نیز از این سنخ است یا این که نه بیرونی است جدایی از ما و ما تصویر آن را در خود ایجاد می کنیم و همچنین در ملاقات با برزخیان آیا صورت ها را در خارج جدای از خود می بینیم و در نفس صورت می سازیم یا صورتها در درون ماست و از ذات نفس ما در ذات ما ایجاد می شود؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس همیشه به خودی خود به وسعت همه‌ی هستی است و هم‌اکنون ما در همه‌ی عوالم حاضریم حتی در قیامت، ولی به جهت توجه نفس به بدن از آن حضور غافل است در برزخ و قیامت آن حضور را احساس می‌کند، پس بحث بیرون و درون نیست، بحث حضور وسیع نفس است چه در برزخ و چه در یوم التلاق.

11764
متن پرسش
عرض سلام و تبریک به مناسبت آغاز سال جدید و ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها خدمت استاد محترم: استاد عزیز شما در کتاب خویشتن پنهان در جلسه 6 فرمودید که قوای انسان بوسیله تن کامل می‌شود. حال این کمالات یا انسانی است و یا حیوانی. در اینجا برای من 3 سوال پیش آمده: 1- ما به چیزی می‌گوییم کمال که موجب رشد و تقرب نفس شود. با این تعریف آیا کمالات حیوانی هم منجر به تقرب می‌شود؟ هرچند تقرب به اسم قهر و غضب الهی باشد؟! 2- وقتی کاری انجام می‌دهیم قوایی در ما به فعلیت می‌رسد. حال اگر پس از یک کار نیک و ثواب، گناهی مرتکب شویم چه بر سر آن کمال می‌آید؟ آیا از بین می‌رود؟ آیا کمالات انسانی و حیوانی یکدیگر را نفی می‌کنند و از میان می‌برند؟ چون می‌دانیم چیزی که به فعلیت رسیده مجددا تبدیل به قوه نمی‌شود. 3- انجام اعمال نیک مانند زیارت کربلا در انسان ایجاد سرور و نشاط می‌کند و به انسان حال و هوایی می‌دهد. حال با اولین گناه این حال از دست می‌رود. آیا اثر زیارت و کمال حاصل از آن هم از دست می‌رود؟ چرا پس از ارتکاب گناه آن نشاط و انرژی دیگر احساس نمی‌شود و حتی نوری که در چهره فرد بود از بین می‌رود؟ با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تعریف کمال در اصطلاح آقایان نسبت به موضوع است. لذا کمال حیوانی برای حیوان کمال است 2- چیزی که به فعلیت رسید دیگر به قوه‌ی خود برگشت نمی‌کند ولی ما در مقابل قوه‌های دیگری قرار داریم که گناهان موجب می‌شود مسیر به فعلیت‌رساندن آن‌ها را از دست بدهیم 3- هرگز گناهانی که پیش می‌آید به راحتی اعمال ما را حبط نمی‌کنند بلکه صورت گناه جدید بر نظر به حال معنوی قبلی غلبه می‌کند و با انجام عملی نیک اثر آن گناه از بین می‌رود زیرا فرمود: «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات‏» حسنات، سیئات را از میان برمی‌دارند. موفق باشید

11700
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام: در مکتب های عرفانی بنده به دو نظر در مورد گناه برخوردم. نظر اول این بود که بعد از توبه اساسی تمامی گناهان پاک می شود و هیچ اثری نمی ماند ولی دیگری این بود که گناهان پاک می شوند ولی اثر آنها می ماند و در سیر و سلوک اثر منفی دارد و استعداد سلوکی انسان که پایین آمد دیگر بالا نمی رود. به اصطلاح ظرف بزرگتر نمی شود. من نمی دانم کدام نظر را مد نظر بگیرم. کدام نظر درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «اَلتَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لا ذَنْبَ لَه‏» هرکس از گناهی توبه کند مانند کسی است که آن گناه را مرتکب نشده، و وقتی خداوند می‌فرماید: «ان الله يُحِبُّ التَّوَّابين‏»؛ دیگر جای هیچ نگرانی نیست و مسلّم راه را تا رسیدن به عالی‌ترین مقام باز می‌کنند. موفق باشید

11159
متن پرسش
با سلام: بنده چند مدتی است که دچار عدم تمرکز حواس در درس خواندن شده ام و بسیار هم آثار بدی در روند درسی ام داشته. راستش گاهی اوقات نا امید میشم نسبت به ادامه درس. به نظر استاد گرامی چون در جو طلبگی هستم، بسیار ادیت میشم. راهنمایی بفرمایید باید چه کار کنم هم از بعد معنوی و هم ابعاد دیگر؟ اگر کتاب یا مطلب مناسبی هم هست معرفی بفرمایید. یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» کمک می‌کند. سعی کنید مطالب را خلاصه‌نویسی کنید تا تمرکز لازم ظهور کند. موفق باشید
11061
متن پرسش
سلام علیکم استاد: در رویت حقایق قلب در صحنه است و موقع تعقل در ساحت قلب نیستیم پس چه طور میشه چیزی که روئیت میشه رو فهمید خیال من بوده یا روئیت حقیقت و واقعیت؟ اینکه برای دیدن حقایق من باید برم کنار یعنی فکر من بره کنار یعنی عقل استدلالی بره کنار پس با چه چیزی باید تشخیص داد این واقعیته یا وهمه؟ ممنون.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در این امور راه افتادید «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد» تا تماشاگر باشیم صدها سؤال از این قبیل داریم به همین جهت توصیه می‌کنند «به عمل کار برآید به سخن‌دانی نیست». موفق باشید
10887

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: بنده معاون علمی بسیج دانشجویی استان فارس هستم با توجه به شدت نیاز و عطش جوانان دانشگاههای فارس، مشتاق حضور شما ولو برای یک روز به جهت تبیین مبانی معرفتی انقلاب اسلامی و اندیشه های حضرت امام هستیم. باور بفرمایید که شهر زادگاه صدرالمتالهین با دنیایی از استعداد و عطش جوانان، شکر حضور شما را با پیگیری و دغدغه مندی دانشجویی به جا خواهند آورد. هرچند از برنامه سنگین و وقت اندک و محدودیت های مسافرت شما آگاهم ولی با توجه به این همه عطش و مطالبه در اینجا و نیز فقر اساتید امثال شما، بسیار متشکر و مشعوف می شویم اگر برای هر تاریخ که مقدور باشد، به سومین حرم اهل بیت و شهر فلاسفه و عرفای اسلامی و دیار لسان الغیب تشریف بیاورید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: (شخصی) برنامه‌ریزی در این امور مربوط به جناب آقای توکلی است. شماره‌ی ایشان 09138780869 می‌باشد. موفق باشید
10780

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: این که رهبری می فرمایند آرمانگرایی در دانشگاه باشد منظور چیست؟ آیا نظر به تمدن نوین اسلامی را از دانشجو می خواهند یا منظور دیگری هم دارند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همین است که می‌فرمایید و لذا باید معنای تمدن نوین اسلامی و چگونگی آن را خوب تبیین کنیم. موفق باشید
9547
متن پرسش
با سلام حضور استاد گرامی: استاد ساده زیستی و بی تکلفی، راه رسیدن به خدای بزرگ را آسان می کنه و شرایط تنفس در فضای معنوی را بهتر فراهم می کنه اما چند روزی است به ضرورت شرایط از این حالت خارج شدم و احساس بدی دارم و حس می کنم بشدت از خدا دورم، استاد راستش ما با یک خانواده ای وصلت کردیم (برای برادرم)، حال در این چند روز اینکه کادوهای سر عقد خوب باشه، کیک خوب باشه، میوه جلوی همه باشه، کسی نرنجه، پشت عقدی چطور باشه و ...برایمان خیلی تکلف داشته، و احساس میکنم نظر قلبم به تمامه به رضایت عروس و خانواده اش معطوف شده و قلبم از خدا دور شده؛ در سخنرانیهاتان یادم است می فرمودید تمام قلبتون رو معطوف کار غیرخدایی نکنید حتی یکبار مثال زدید که برای تامین بودجه با یکی از مدیران خیلی صحبت کردید و تا دو سه روز حالتان خوب نبود چون برای این امورات «دل» را وسط گذاشتید، استاد جان، من شاگرد کوچک شما هستم دلم نمی خواهد ناخواسته موج تجمل و تکلف مرا با خود ببرد، چه کنم؟ از یک سو می خواهم احترام برادرم و عروس و خانواده اش حفظ شود و از طرفی تازه اول رفت و آمد است و اینگونه عمل کردن دلم را بیچاره می کند و از سوی دیگر عروس ما فوق العاده نکته سنج و با سلیقه است و یکجورایی دلم نمی خواهد احساس کند ما بی سلیقه ایم. استاد لطفا مرا راهنمایی کنید، شما خودتان از چه الگوی عملی پیروی می کنید؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» در این موارد با شوخی‌های متین از زیر بار این نوع کارهای دنیایی شانه خالی می‌کردند، با این‌که متهم شدند که علی«علیه‌السلام» خیلی شوخی می‌کند، ولی به هرحال آلوده به این امور که می‌فرمایید نشدند. مگر کلّ دنیا بازی نیست؟ شما هم آن را به بازی بگیرید و همه را با شوخی ردّ کنید، دلواپس بی‌سلیقگی‌ها نباشید، به اندازه‌ی آدم‌های دنیا، سلیقه وجود دارد. دلواپس آن باشید که عالَم دینی خود را از دست بدهید. خیلی عاقلانه و همراه با شوخی‌گرفتن این امور کارها را جلو ببرید. موفق باشید
8900
متن پرسش
سلام علیکم. شهید آوینی می گفتند که باید جوهر تکنیک را تسخیر کرد نه قالبش. حالا بفرمایید: 1- جوهر تکنیک کامپیوتر چیست ؟ 2- قالبش چیست ؟ 3- چه طوری پی ببریم که جوهر آن چیست؟ با خواندن کتاب یا از راه دیگر مثل تفکر؟ 4- حالا اگر جوهرش را تسخیر کردیم بعد چه کار کنیم؟ 5- متاسفانه بحث های ما خیلی کلی است و باید به مصادیق نیز بپردازیم تا دقیقا نقشه راه معلوم شود و با آوردن چند مثال نمی شود کار را پیش برد. (خواهشا یک راه حل درست درمون بدین)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: وقتی روح و رویکرد تکنولوژی را شناختیم که انگیزه‌ی تصرف در طبیعت را دارد و نه تعامل با آن را، و تأمل و تدبّر را به شتاب تبدیل می‌کند؛ نوع برخورد ما با تکنولوژی عوض می‌شود، این یک کار عمیق معرفتی است. بنده سعی کرده‌ام در کتاب «تمدن‌زایی شیعه» و «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه‌« در این مورد عرایضی داشته باشم. سعی بفرمایید چنین مطلب مهمی را با پشتکار و حوصله‌ی زیاد دنبال بفرمایید. موفق باشید
8202

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. با اینکه بنده و خانم بچه ها بیمه هستیم آیا عضو امثال بیمه طلائی فرهنگیان شدن که ماهیانه مبلغی ازما کسر کند و در عوض مخارج درمانمان را رایگان ارائه دهد تضمین آینده است یا نگرانی از آینده؟ توکل است یا ترس؟ تشخیص این مسائل گاهی برایمان مشکل است.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حقیقت‌اش بنده نمی‌دانم، ولی خودم دنبال این امور نمی‌روم. موفق باشید
7645
متن پرسش
سلام علیکم به توفیق خدا کسی گناه فیلم دیدن را که باشدت وتکرار ان به صورت روزانه دچارش بوده به صورت معجزه وار به مدت 1 سال ترک کرده / دوباره دچارش شده باشد علت بازگشت به این گناه چیست ؟ به خودم اطمینان داشتم که دیگر باز نمیگردم به این گناه. متوجه فشاری که تحمل میکنم از باب خراب شدن این 1سال و دیگر امید نداشتن به هر مدت زمان دیگری برای اتفاق نیوفتادن هر گناه دیگری که به خیال خودمان دیگر تکرار نمیشوند هستید ؟؟؟ شانه هایتان را برای گریستن نیاز دارم / به حق حضرت زهرا سلام الله التماس دعا/ ازطرف من به خدا بگویید مرا ببخشد.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: هرگز دلواپس نباشید. صورت‌های خیالیه‌ای که با دیدن فیلم‌ها در ذهن شما جا باز کرده به این زودی گورشان را گم نمی‌کنند، هرازگاهی خودنمایی می‌کنند و بعضاً فیل شما هوای هندوستان می‌کند و حتی ممکن است ناخودآگاه دوباره خود را در ورطه دیدن آن مزخرفات ببینید. ولی اگر عزم خود را جزم کرده باشید که با فاصله گرفتن از دیدن آن فیلم ها ،از فضای با طراوت معنویت جدا نشوید، بعد از مدتی آن صورت‌های خیالیه دیگر قدرت خود را از دست می‌دهند و با طلب کامل به سوی حضرت حق سیر می‌کنید. بهترین راه همان توسلاتی است که دنبال می‌نمائید. موفق باشید
7108
متن پرسش
سلام علیکم با وجود این وهابیها تکلیف شیعه چیست؟ با وجود حکمهایی که صادر می کنند . آیا می توان با دعا برای ظهور فرج را در خواست کرد. شما دعای فرج را کافی می دانید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه هر روز بیشتر از روز قبل لطف خدا در راستای نشان‌دادن ضعف اسلام قلابی وهابیت در صحنه است و ما هم با دعا برای ظهور مولایمان نه‌تنها فرج تامّ آن حضرت را نزدیک می‌کنیم بلکه موجب هرچه بیشتر نورانی‌تر شدن منطق نایب آن حضرت می‌شویم تا جهان اسلام با راهنمایی‌های رهبری عزیزمان از این معضلات رهایی یابد. موفق باشید
4017

بدن جنّیانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار با توجه باینکه روح انسان از طریق بدن مادی به تکامل می رسد جنیان که بدن مادی ندارند چگونه است و در بزرخ انسان که فقط بدن مثالی اش است جنیان در برزخ به چه نحوی هستند - آیا شما در امور زندگی و در زمینه سلوک فردی مطمئنی برای مشاوره تلفنی و حضوری سراغ دارید. تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جنّیان نیز علاوه بر روح، بدن دارند با خصوصیات خاص خودش و مسلماً بدنشان تماماً مجرد نیست. ولی در برزخ بدن ما صورت اعمال و عقاید و اخلاق ما است که در این مورد جنّیان فرقی با ما ندارند. مرکز مشاوره‌ی «إنشاء» قابل اعتماد است تلفن آن مرکز 6260205 می‌باشد. موفق باشید
3577
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و عزیزان سایت لب المیزان سوال: یکی از دوستان نزدیک سوالی کردن که خدا چرا مارو افرید در صورتی که میدانست سرنوشت مارو یعنی بهشت و جهنم مارو میدونست....میگفت چه نیازی به افرینش انسان داشت و هدف از خلقت خدا که مارو افرید و سرنوشت مارو میدونست چی بود....بنده در جواب بهشون گفتم که خدا بی نیاز و نور هستی عالمه ومارو برای بندگی به این دنیا برای به کمال رساندن روح معنویت در ابرزخ وقیامت افرید و در ادامه گفتم که این افرینش خدا در مورد انسان شاید ازمایشی هم برای موجودات دیگر و یا فرشتگان و ملائکه که در عالم غیر ماده هستن باشه خدا هم خواسته بی نیازیشو نشون بده و هم قدرتشو......ازتون تشکر میکنم که این سوال پر محتوا وکامل جواب بدین اگرم نقصی در حرفام بود اصلاح ودرست گفته بشه ....خیلی ممنون تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در چند جلسه‌ی اول کتاب «آشتی با خدا» بنده عرایضی در این مورد داشته‌ام شاید مفید باشد. موفق باشید
3263

سوال تکراریبازدید:

متن پرسش
سلام.این که گفته می شود اجنه از جنس جسم لطیف هستند یعنی چه؟بالاخره باید بتوان از نظر علمی توضیح داد دیگر.جسم،جسم است با ترکیبات مشخص.دیگر لطیف و غلیظش چیست؟در دانشگاه چقدر سوالات مطرح می شود و ما چون هیچ جواب علمی و مشخصی نداریم فقط باید بر و بر نگاه کنیم و استاد هر چه می خواهد بگوید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قبلاً جواب داده شده. موفق باشید
2433
متن پرسش
سلام سنی ها در جواب اینکه حضرت علی را قبول دارن یا خیر می گویند ما علی که ترسوست را قبول نداریم و اشاره شان به بحث سکوت 25 ساله ایشان در بحث خلافت است و می گویند علی جرئت بازپس گرفتن خلافت را نداشت ما که خود میدانیم سکوت ایشان بر اساس مصلحت بود ولی جواب این سوالشان را چه بدهیم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: تمام اهل سنت به حضرت علی علیه‌السلام» احترام می‌گذارند و آن حضرت را خلیفه‌ی چهارم خود می‌دانند و این حرف‌ها نیست که شما می‌گویید. بحث ما با اهل سنت در آن است که دلایلی داریم که رسول خدا«صلواه‌الله‌علیه‌وآله» حضرت علی«علیه‌السلام» را از طرف خدا به عنوان خلیفه‌ی رسول خدا«صلواه‌الله‌علیه‌وآله» منصوب کرد تا انسانی که به حقیقت دین آگاهی دارد رهبر جامعه‌ی اسلامی باشد که این بحث در کتاب‌های کلام اسلامی مورد بحث قرار می‌‌گیرد. موفق باشید
نمایش چاپی