بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5704
متن پرسش
با سلام ممنون از پاسخی که دادید. سوال من در مورد اجل مسمی بود که توضیح شما در مورد انسان قانعم کرد. الآن میشه گفت که هرملتی اجل و فرصت معینی داره اما ممکنه بخاطر گناهانشون و ظلمی که میکنند،زودتر به اجلشون برسند؟؟؟ مثلا بنی امیه یه فرصت معینی دارند ولی با اعمالشون زودتر به اون اجل نزدیک میشند؟؟ پس چرا خدا در قرآن میفرماید هیچ چیز نمیتواند آن اجل را به تاخیر بیندازد؟؟؟ یه سوال دیگه درمورد کتاب"انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی" دارم. در این کتاب گفتید که ما دارای نفس نباتی و نفس حیوانی هستیم. بعد از مرگ نفس نبانی و حیوانی را نداریم و فقط نفس انسانی برایمان میماند. اگر عمل دیدن و شنیدن و حس کردن به وسیله ی نفس حیوانی است،یعنی دیگر در آن دنیا عمل دیدن و شنیدن نیاز نداریم؟؟؟ من میدونم که این چشم و گوش فقط ابزارند در این دنیای مادی و روح است که میبیند.حالا شما که میگید این ها مربوط به نفس حیوانی است و بعد از مرگ نفس حیوانی نداریم،عمل دیدن و شنیدن هم نداریم؟؟؟ ممنون یا علی مدد
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- با فرض این‌که با معصیت ملت‌ها اجل آن‌ها جلو می‌افتد و با استغفار آن‌ها اجل‌شان از آن‌چه جلو افتاده تا اجل مسمّی‌شان، به تأخیر می‌افتد. قرآن می‌فرماید: وقتی اجل ان‌ها رسید ساعتی به تأخیر نمی‌افتد و در همین رابطه حضرت نوح به قوم خود می‌فرمایند: اگر از من اطاعت کنند «....وَیُؤَخِّرْکُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى....»(آیه‌ی 4 سوره‌ی نوح) 2- در قیامت جان انسان عین دیدن و شنیدن است بدون هیچ ابزاری مثل سایر مجردات. موفق باشید
5527
متن پرسش
١.درجواب سوالى فرموده بودىد پىامبرروحشان برجسم شان غالب بود بخاطرهمىن عرقشان بوى بد نمىداد مىخواستم ببىنم اىن چگونه باانابشرمثلکم جمع مى شود. 2.اىااءمه ترک اولى مىکنند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند من بشری مثل شما هستم در رابطه با انتظاراتی است که کفار از آن حضرت داشته‌اند ولی در ادامه‌ی آیه می‌فرماید مگر این‌که به من وَحی می‌شود و در رابطه با استعدادهایی که بتواند وحی الهی را بگیرد خداوند او را از زمان شیرخوارگی پرورانده است شاید این نیز یکی از آن استعدادهایی بوده که باید رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» داشته باشند تا کامل‌ترین وَحی را بگیرند و به بشر برسانند به همین جهت در کتاب‌های مقدس پیشین یکی از نشانه‌های رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را نیز سایه‌نداشتن معرفی کرده‌اند. در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در قسمت مددهای قبل از بعثت عرایضی داشته‌ام. همچنان‌که می‌توان برای پیامبران در عین معصوم‌بودن ترک اولی را فرض کرد برای ائمه نیز می‌توان چنین فرضی را داشت ولی بنده مصداقی در این امر سراغ ندارم. موفق باشید
2875
متن پرسش
باسلام، از اینکه وقت شما را می گیرم پوزش می طلبم. 1.در محرم الحرام چه اعمالی را انجام دهیم؟ 2.آیا برای طلاب در کنار درس خواندن سیر مطالعاتی داشتن ضروری است با دلیل بیان بفرمائید؟ 3.شما فرموده اید که بعضی از کتابهای شما را باید مباحثه کرد اگر هم مباحثه نبود به چه صورت پیگیری کنیم که جای مباحثه را بگیرد؟ 4.چگونه پی ببریم که راه و روش افراد حق است؟ 5.آیا اراده محصول میل است توضیح دهید؟ 6.آیا هر عاقلی عالم است؟ آیا می توانیم بگوئیم:هر عاقلی عالم است،ولی هر عالمی عاقل نیست، در نتیجه کسی که علم ندارد عاقل نیست؟ 7.اینکه امام خمینی فرمودند اگر تهذیب نباشد علم توحید هم فایده ندارد آیا علم توحید انسان را به تهذیب نمی کشاند توضیح بفرمائید؟ 8-منظور از علم که در روایات آمده آیا همان سه علم حقیقی است که پیامبر فرمودن یا به علوم روز دانشگاهی و حوزوی هم اطلاق می شود؟ 9-برای مثال شما سیر کتبهای معرفت نفس خودتان را دادید آیا ایراد ندارد بعد از سیر خودتان کتب دیگری که با انتخاب خود شما از بزرگان در مورد معرفت نفس نوشته اند خواند؟ 10.در کنار مباحث شما که طبق همان سیری که دادید جلو می رویم آیا می شود سخنرانی های بزرگان دیگر را گوش کنیم در صورت جواب مثبت بنده 21سال دارم و طلبه هستم پایه 4و در سیر معرفت نفس شما کار می کنم آیا چه سخنرانی ای را گوش دهم و لازم است کتب دیگر معرفت نفس از بزرگانی که نوشته اند را بخوانم کدام کتابها را بخوانم؟ 11.نظر شما در مورد استاد حسن عرفان چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- ماه محرم‌الحرام فرصتی است تا یک طلبه و حتی غیر طلبه جریان تاریخی کربلا را بررسی کند و فضایی را که حضرت اباعبدالله«علیه‌السلام» اقدام به چنین نهضتی کردند را بشناسد. کتاب «حماسه‌ی حسینی» از شهید مطهری شروع خوبی است همچنان که کتاب « بررسی تاریخ عاشورا » از آقای ابراهیم آیتی می‌تواند درکنار کتاب پس از پنجاه سال از دکتر شهیدی شروع خوبی باشد 2- وظیفه‌ی اصلی یک طلبه تأمل کامل بر روی دروس رسمی حوزه است، اگر فرصت پیدا کرد معلوم است که باید به جای مطالعات پراکنده یک سیری را دنبال کند که معلوم باشد هدف او از مطالعه‌ی کتاب‌ها چه‌چیز است و چه‌چیزی را باید دنبال کند 3- سعی بفرمایید نکات اصلی را یادداشت کنید و یادداشت‌های خود را نگه‌دارید 4- امروز ملاک ما باید سخنان و سیره‌ی رهبری انقلاب باشد 5- مسلّم انسان یک عملی را تصور می‌کند و چنانچه به انجام آن عمل گرایش پیدا کرد، اراده می‌کند تا آن عمل را انجام دهد. پس می‌توان گفت: اراده محصول میل است و اگر آن میل مطابق معارف الهی باشد، اراده‌ای الهی و مقدس است وگرنه، نه 6- آری هر عاقلی عالم است ولی علم به معنای علوم رسمی نیست. رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» عقل کامل‌اند و به تمام معنا عالم‌اند ولی در عین حال اُمّی بودند 7- علم توحید به معنای علم حصولی به یگانگی خدا به تنهایی به کار نمی‌آید ولی اگر قلب انسان از حجاب‌ها و آلودگی‌ها پاک بود وقتی نظر به یگانگی خدا کرد، نور حضرت حق بر قلب او جلوه می‌کند 8- فکر نمی‌کنم علمی که در روایات مطرح است ربطی به علوم رسمی داشته باشد 9- حتماً باید در موضوعاتی که می‌خواهیم تحقیق کنیم از علماء آن موضوع استفاده کنیم و به یک نظر بسنده نکرد 10- رویهم‌رفته مطالعه‌ی کتاب‌های علمایی مثل امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و علامه طباطبایی و شهید مطهری و آیت‌الله جوادی و آیت‌الله حسن‌زاده و آیت‌الله محمدشجاعی و امثال این بزرگان، نیاز ما است 11- ایشان را نمی‌شناسم. موفق باشید
1782

اصلاح خودبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد عالی قدر-چند سالی است که می خواهم رذایل اخلاقی ام را بیرون بریزم و در مباحث دین پپیش بروم و با توجه به نظر بزرگان به این نتیجه رسیدم که باید اول از خانه و احترام به پدر و مادر شروع کرد ولی چندین بار تا جاهایی پیش رفتم ولی به دلیل اخلاق بسیار نامناسب مادرم پس رفت کردم(گاهی رفتارهای سبک ،نسنجیده ، بچه گانه و غیر دینی که به شدت خشمگینم میکند ) و همچنین در خیلی جاها به علت رودربایسی و کم رویی (عدم بلوغ عاطفی) خیلی از نظرات بزرگان را نتوانستم در خانه پیاده کنم خواهشمندم در این مورد راهنمایی ام کنید ، فکر می کنم اگر در این مورد موفق بشوم در باقی موارد خیلی بتوانم سریع تر حرکت کنم .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام بنده نمی‌دانم منظور شما از این‌که می‌فرمایید می‌خواهید جهت اصلاح خود از خانه شروع کنید چیست. آنچه به ما دستور داده‌اند آن است که با پدر و مادر خود مدارا کنید، حتی اگر اعمال ناپسند از آن‌ها دیدید – بدون تأیید آن عمل- آن‌ها را تحمل کنید و در رفع حوائج زندگی آن‌ها در حدّ امکان خود کوتاهی نکنید. سر به سر خانواده نگذارید، صفای اخلاقی شما با مدارا با خانواده حاصل می‌شود. موفق باشید
31450
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: ایام شهادت امام عشق رو بهتون تسلیت عرض می‌کنم، استاد با افسردگی و ناراحتی ها و دلمردگیهای ایام کرونا چیکار کنیم و چه جوری نشاط رو بار دیگه میهمان دلمون کنیم؟ حال دنیا و مردم دنیا اصلا خوب نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه باشید که به هیچ وجه نباید مرگ و زندگی را که در قبضه حضرت پروردگار است به امر دیگری نسبت دهید. خداوند می‌فرماید: «مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ۲۲ لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ  ۲۳ سوره حدید. بنابراین همه آنچه در عالم و در جان انسان‌ها پیش می‌آید از قبل تعیین شده است. و نیز به آیه ۶۰ سوره واقعه نظر کنید که می‌فرماید: « نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقينَ». موفق باشید

17257
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند و آرزوی طول عمر با برکت برای جنابتان احتراما بنده به تازگی مطالعه ی کتاب جایگاه رزق در عالم نوشته ی حضرتتان را تمام کرده ام و ذیل مباحث این کتاب چند سوال برایم ایجاد شده است: 1. با توجه به آنکه رزق انسان از مقدرات است و این رزق در حالت کفاف مصادیقی مانند خوراک و پوشاک و مسکن و وسیله ی نقیله برای فرد دارد آیا می توان گفت که همسر انسان هم به عنوان رزق از مقدرات است و خداوند برای هر کسی از بدو خقلت یک نفر را به عنوان همسر برای وی خلق کرده است که فقط با وجود او آرام می گیرد و اگر شخصی به غیر از آن را برگیزند (زیبا تر یا پولدار تر یا معیار های دیگر) زندگی خوبی نخواهد داشت به همین علت باید انسان صبر کند تا که آن همسری که خداوند برایش مقدر کرده است را خداوند به او نشان دهد؟ 2. اینکه گاهی انسان برای رسیدن به هدفی تلاش می کند ولی علی رغم تلاشش به آن هدف نمی رسد آیا می توانیم بگوییم که خداوند برای وی مقدر نکرده است که از طریق رسیدن به آن هدف روزیش را برساند و انسان در چنین مواقعی می بایست دست از تلاش اضافه بردارد و برای رسیدن به آن هدف اصرار نورزد (مانند قبول نشدن در یک رشته دانشگاهی خاص)؟ 3. خداوند برای تامین روزی هر کسی بطور منحصر بفردی راهی را مقدر کرده است و به اقتضای این راه استعدادهایی را بطور خدادادی در وی قرار داده است مانند استعداد معلمی استعداد های هنری و فنی و پزشکی و ادبی اگر کسی به طمع کسب روزی بیشتر بخواهد به سراغ کار های دیگری برود که استعداد آنها را از قبل ندارد روزی خود را به تاخیر انداخته است؟ 4. با توجه به مطالب این کتاب آیا می توان گفت جوانان بیکار نباید استرس شغل و کار آینده ی خود را داشته باشند چرا که بنا بر رزاقیت خداوند بالاخره در شغل مناسب خود استخدام می شوند و این مستلزم زمانی است که خداوند صلاح بداند و جوانان باید صبر کنند تا راهش را خداوند به آنها نشان دهد؟ 5. اگر شخص در محل کارش از مافوق خود یا هر شخص مهم دیگری که حقوقش به او بستگی دارد تخلفی دید بدونه هیچ ترسی به وی انتقاد کرده و مانع تخلفش شود چرا که روزی دست خداست و هیچ کسی نمی تواند روزی انسان را از او بگیرد؟ 6. اگر دزد مالی را از ما دزدید بطوری که از یافتن دوباره ی آن نامید شویم این واقعه را چگونه توصیف کنیم آیا آن مال روزی ما نبوده است؟ 7. دزدی مسئولان فاسد و مفسدان اقتصادی را که تقریبا در هر دوره ای از دولت ها حضور داشته اند و مانع اشتغال جوانان و رشد اقتصادی کشور می شود را چگونه توصیف کنیم آیا مردم گناهی مرتکب شده یا کوتاهی از طرف مردم مسلمان صورت گرفته است که بوسیله ی اینان روزیشان تنگ می گردد؟ 8. حال عطف به سوال بالا نقش زور گویی ها و چپاول ها و تحریم های ظالمانه استکبار جهانی و آمریکا و اسرائیل جنایت کار را در گرانی و تنگی روزی خود را چگونه تفسیر کنیم چرا خداوند این چنین صحنه ی جهان را برای مردم مسلمان می گرداند؟ با عرض پوزش از جهت تعدد سوالات و آرزوی سلامتی و طول عمر با برکتتان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! همسر انسان هم رزق انسان است و همانی که برای ما پیش آمده است، رزق ما است و باید مورد پذیرش ما قرار گیرد و با حرصِ به داشتنِ بقیه، از زیبایی‌هایی که به لطف خدا به ما رسیده است، خود را محروم نکنیم 2- آری! همان‌طور که می‌فرمایید تلاش اضافه لازم نیست 3- به نظر بنده نیز همین‌طور است که می‌فرمایید 4- آری! اگر جوانان ما در عین صبر و تلاش معمولی و تواضع لازم جلو بروند، حتماً کاری که مسیر رسیدنِ رزق به آن‌ها است در مقابل آنان قرار می‌گیرد 5- با این‌همه نباید رزق خود را با بداخلاقی و ترکِ صله‌ی رحم تنگ کرد 6- شاید هم کاری کرده باشیم که از آن به بعد آن مالی که تا دیروز باید در اختیار ما بود، دیگر از آن ما نباشد. مثل آن‌که از دادنِ صدقه‌ی لازم به مستحق کوتاهی کرده باشیم 7- مسلّم گناهان و حرص و بی‌تقواییِ چنین افرادی کارشان را به این‌جا کشیده است. ولی با این‌همه جز رزقِ مقسوم‌شان برایشان نمی‌ماند، تنها خود را بی‌آبرو کرده‌اند 8- بالاخره در راستای تحرک لازم برای یافتنِ رزق مقسوم، حفظ آن رزق نیز لازم است و وقتی خداوند رزقی را برای بنده‌ی خود مقدّر می‌کند اگر آن را کسی از او قاپید، باید برود از دستش بگیرد و قصه‌ی مبارزه با مستکبرین از این جنس است و قرآن در این رابطه می‌فرماید: وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتي‏ جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً وَ ارْزُقُوهُمْ فيها وَ اكْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً (5)/ نساء) اموال خود را، كه خداوند وسيله قوام زندگى شما قرار داده، به دست سفيهان نسپاريد و از آن، به آنها روزى دهيد! و لباس بر آنان بپوشانيد و با آنها سخن شايسته بگوييد! موفق باشید

16905
متن پرسش
سلام استاد: ماجرای حقوقهای نجومی را که مطّلعید و توضیحاتی ارزنده فرموده اید، بنده بیشتر رفقایم طلبه و سپاهی هستند و سپاه را یک نهاد مقدّس برای جمهوری اسلامی می دانم، و خود شما هم با روحیات این شاگردتان کم و بیش آشنایید، امّا این قضیه حقوقهای نجومی در این نهاد مقدس هم نفوذ داشته است و باعث شده مثلا یک سرهنگ فقط یک خانه دارد و یک سرهنگ دیگر در همانجا چند خانه دارد و چند پمپ بنزین و ویلا در شمال و ... یک شکافی بسیار گسترده که باعث بدبینی زیادی شده است، مردم هم کمی حق دارند بدبین شوند ولی نه به همه. الان رفیق خود بنده که سپاهی است و به زور خرج و مخارج زندگی اش را تامین می کند، در صورتی که چندین سال است که سپاهی است ولی کسی را می شناسم که دقیقا هم سابقه با اوست ولی از وقتی وارد سپاه شده آنقدر پولدار شده است که بسیار جای تامل دارد، از خودش هم که می پرسی معترف است که از وقتی سپاه رفته وضعش درست شده. استاد! شما بنده را می شناسید و می دانید که نعوذبالله معاند و ... نیستم و اتفاقا بسیار طرفدار سپاه هستم چون (معتقدم) که سپاه است که می تواند به معنای واقعی از حضرت آقا و انقلاب دفاع کند و اهداف اصیل انقلاب را محقق سازد ولی متاسفانه بنده می بینم که نفوذ در این قسمت هم داشته ایم، و این مرا نگران می کند. به نظر شما می توان کاری کرد؟ این حرکت نهی از منکر خود جوش (حقوقهای نجومی) می تواند باعث شود این نفوذ از بدنه کشور و بخصوص سپاه عزیز از بین برود؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره بنا به سخن مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه»: «وجودِ چالش، انسان‌های آگاه و بصیر و شجاع را نگران نمی‌کند. وجود چالش انسان‌های متعهد را به نگاه به ظرفیت‌های موجود و احیاناً معطل‌مانده وادار می‌کند». بنده معتقدم این نقص‌ها بالاخره از طریق نقشه‌های عمیق دشمن حتی وارد سپاه نیز شد و خیلی قبل بنده به رفقا عرض کردم دشمن از این طریقه بدنه‌ی نظام دفاعی ما را در اشرافیت‌زدگی آلوده خواهد کرد و بحمداللّه بزرگیِ انقلاب زنده‌ی اسلامی موجب شد که در این مورد نیز دشمن ناکام بماند و یکی از حیله‌های آن که حیله‌ی خطرناکی هم بود، خنثی شود. موفق باشید

16784
متن پرسش
استاد عزیز سلام علیکم: امشب قصد دارم در موردی با شما مشورت کنم که پاسخ شما نقش مهمی در تصمیم گیری آینده من خواهد داشت. حدود 5 سال پیش در حالی که بهترین موقعیت پیشرفت شغلی و مادی پیش رویم بود همه چیز را رها کردم و بنا به اینکه احساس می کردم مسئله ای مهمتر از طلبگی، خودسازی، دین شناسی و تبلیغ دین آن هم در چارچوب و در تراز انقلاب اسلامی وجود ندارد با خوش بینی و دید مثبتی که نسبت به روحانیت داشتم وارد حوزه علمیه شدم ولی تنها ظرف چند ماه متوجه شدم که دید بسیار غلطی به حوزه و روحانیت داشتم و اشکال ها و ایرادها و ضعف ها در حد فاجعه است. سه سال اول را به سختی سپری نمودم و چون گمان می کردم ممکن است مدرسه فعلی مشکل داشته باشد به مدرسه دیگری رفتم و پس از گذشت دو سال متوجه شدم که اینجا هم حلوا خیرات نمی کنند و وضعیت همه جا همین طور است. برای بار دوم تصمیم گرفتم به مدرسه دیگری بروم. رفتارها در همان بدو ورود به گونه ای بود که از یافتن یک نقطه آباد در حوزه ناامید شدم. رفتارها در حوزه به گونه ای است که مرا بیشتر به یاد نظام برده داری می اندازد و به گونه ای برخورد می کنند گویا همه این جا میراث پدرشان را از من طلب دارند. تا این لحظه من در حوزه نه به هیچ بزرگواری بی مهری و کم لطفی و بی احترامی نموده ام و نه در تحصیل خود کوتاهی کرده ام و همیشه جزو شاگردان نمونه بوده ام ولی نمی توانم تحمل کنم که تمام آزادی و استقلال و اختیار و شعورم نادیده انگاشته شود و استعدادها و ظرفیت هایم به این دلیل که این سیستم آموزشی تناسبی با آنها ندارد تلف شود. نه بتوانم طلبه موفقی آنگونه که اغنایم می کند باشم و نه بتوانم موقعیت مالی و اجتماعی مناسبی داشته باشم. من با مساله رزق خیلی خوب کنار آمده ام و می دانم که روزی معین شده است و بیش از آن نمی توانم طلب کنم اما درک نمی کنم درحالی که می توانم با نصف روز کار آزاد چندین برابر شهریه فعلی درآمد داشته باشم و بقیه روز را به طور آزادانه و فارغ از توهین ها و تحقیر ها و بی نظمی ها و بدرفتاری های مسئولین حوزه به مطالعه آزاد دروس حوزه مشغول شوم و ظرفیت ها و استعدادهای خود را در حد مطلوبی رشد دهم چرا باید همچنان این سیستم آموزشی ناشایست را تحمل کنم و به طرز آزار دهنده ای در آن بمانم؟ لطفا مرا راهنمایی فرمایید. با سپاس فراوان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع کسب معارف اسلامی یک بحث است که همان‌طور که متوجه هستید بدون حضور رسمی در حوزه می‌توانید به آن دست یابید. ولی موضوع رسالت تاریخی و حضور فعّال در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده است، بحث دیگری است. در این رابطه است که روحانیت به جهت زمینه‌ی تاریخی که در این کشور فراهم است، می‌توانند نقش اساسی داشته باشند و جامعه را از تنگنای تاریخی فرهنگ مدرنیته عبور دهند. نباید نگران وضع امروزینِ حوزه‌ها بود باید توجه به آینده‌ای داشت که حوزه‌ها نیز در آن قرار خواهند گرفت. در فضای حضور در تاریخ انقلاب اسلامی حتی اگر یک روحانیِ با سواد و آگاه به زمانه، امام جماعت یک مسجد شود، تأثیر تاریخی‌اش از صد مهندس و دکتر در این فضای ظلمانی بیشتر است. زیرا روحانیتِ آگاه به زمانه به جایی اشاره می‌کند که آن تاریخِ عبور ما از فرهنگ استکباری است و این کار هرکس نیست، همان‌طور که کار هر روحانی نمی‌باشد. در ضمن می‌توانید در قسمت سوالات ویژه به عنوان «انتظار یک طلبه از حوزه» شماره 1 و 2 رجوع فرمایید. موفق باشید  

14861
متن پرسش
سلام: ۱. شرح نهج البلاغه مرحوم جعفری را در کنار شروح شما استفاده کنیم خوب است؟ ۲. تفسیر مجمع البیان چه جایگاهی دارد؟ ۳.به طور کلی جامع ترین تفسیر پس از المیزان کدام است از نظر شما؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم علامه‌ی جعفری با صفای خاص خود و با تعلق درونی که به مولایش علی«علیه‌السلام» داشته است، نهج‌البلاغه را شرح کرده است و از طریق سخنان آن حضرت، قصه‌ی معاشقه با حقیقت را به ظهور آورده است. 2- «مجمع‌البیان» تفسیر نیست، جمعِ نظرات عالمان است نسبت به یک آیه که به عنوان منبع تفسیر می‌توان از آن استفاده کرد 3- نمی‌دانم. موفق باشید

12978

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام جناب استاد: بنده آن سوال امام شناسی و خداشناسی را پرسیده بودم. بنده حدودا 150 صفحه از کتاب شما را خوانده ام و ادامه اش هم مانده یعنی حین مطالعه کتاب سوال را پرسیده ام و دلیل پرسش هم این است که یک عده می گویند با عقل و بدون امام می توان خدا را شناخت حال سوال من این است که عقل به تنهایی در شناخت کامل خداوند کافی است یا اینکه تا یک جایی عقل برد دارد و شناخت اصلی با قلب و با بندگی است؟ وقتی می گوییم ائمه باب الله هستند می گویند شناخت باب لازم نیست! آنها می گویند اول باید خدا را کامل شناخت بعد امام را ما می گوییم شناخت کامل خدا بدون امام غیر ممکن است. البته بنده نظر علامه را در شیعه در اسلام را مطالعه کرده ام که در پایان می گویند امام شناسی از خدا شناسی جدا نیست. همچنین نظر علامه جوادی را در ادب فنای مقربان ذیل محال معرفه الله. همه این بحث ها با دوستان و یکی از طلاب صورت گرفته تا به یک حقیقت برسیم خواهش می کنم جواب بنده را بدهید تا کرسی آزاد اندیشی مان تکمیل گردد. خواهشا هر چه لازم است مرقوم دارید اجرتان با مولا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری و عملی حب اهل بیت» و به خصوص در شرح آن، عرایضی شده‌است که از جلسه‌ی پنجاه به بعد می‌توانید جواب خود را به صورت مبنایی بگیرید و گرنه هر روز در این موارد با سوال بدون جوابی روبرو هستید. موفق باشید

12288
متن پرسش
سلام علیکم: 1. استاد بهترین شرح بر نهج البلاغه چیست؟ 2. آیا نسبتی بین کتب آشنایی با قرآن شهید مطهری با المیزان هست؟ و آیا به عنوان مقدمه خوب است آشنایی با قرآن کار شود؟ 3. معرفت النفس با معرفت الامام چگونه جمع می شود؟ آیا معرفت النفس مهم تر است یا معرفت الامام؟ و اینکه کدام مقدم بر دیگری است؟ 4. برخی می گویند شما ابتدا تفسیر صافی و الرهان را بخوانید بعد به سراغ المیزان بروید و دلیلشان اینست که بگذارید اول با کلام معصوم رشد کنید بعد با کلام غیرمعصوم آیا این خوب است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شرح ابن میثم حرّانی و شرح ابن ابی‌الحدید و شرح مولی فتح الله کاشانی و  منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة و ترجمه و تفسیر نهج البلاغه اثر استاد علامه مرحوم شیخ محمدتقی جعفری هست و هرکدام حُسنی دارند ولی بسیار باید راه طی شود تا شرحی در حدّ سخنان آسمانی مولایمان به تاریخ بیاید. 2- مرحوم شهید مطهری در کتب آشنایی با قرآن خود نکات ظریفی را مطرح کرده و به عنوان مقدمه‌ی ارتباط با تفسیر المیزان بسیار ارزشمند است. 3- به نظر می‌رسد معرفت النفس مقدمه‌ی معرفت امام باشد زیرا در شناخت نفس انسان متوجه‌ی حقایقی می‌شود که مصداق متعیَّن آن امام است 4 - تفسیر المیزان به بهترین نحو قدرت فهم کلام معصوم را به ما می‌دهد وگرنه به صِرف روبه‌روشدن با روایات متوجه منظور اصلی آن‌ها نمی‌شویم. موفق باشید

12127
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشین. استاد آدم زیاد پایبند به مساله دینی متاسفانه نیستم، اما مثلا دیندارم. استاد خسته شدم. اونقدر تو یه زمینه خاص توبه کردم و توبه شکستم و عامل تمام بدبختی ها و حواس پرتی و عدم پیشرفت چه علمی و چه دینیم شده تقريبا، استاد با اشک سوال رو می پرسم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا انسان باید خود را از بستری که گرفتار گناه می‌شود خارج کند تا توبه‌ی او برایش باقی بماند. یکی از عواملی که مانع بقای توبه می‌شود کثرت کار و تحریک وَهمیّات است. اشعار مولوی و کتاب‌های شهید آوینی کمک می‌کند که بستر گرفتاری به گناه تغییر کند. رفقای خوب و حضور در مسجد، کارساز است. موفق باشید

11154
متن پرسش
سلام استاد: بنده طلبه هستم و از شما درخواست دارم در مورد پوشیدن یا نپوشیدن لباس روحانیت توضیح بدید. آیا پوشیدن ضرورت دارد؟ ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت آیت اللّه طهرانی در کتاب‌هایی که در رابطه‌ با امام‌شناسی دارند در یکی از مجلدات بحث مفصلی را در رابطه با تأکید رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در معمم‌شدن اهل علم دارند می آورند و به نظر بنده بعد از آن‌که رسائل و مکاسب را تمام کردید خوب است به طور رسمی لباس بپوشید هرچند قبل از رسائل و مکاسب هم در زمان‌های تبلیغ خوب است ملبس شوید. موفق باشید
10442
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت: در جواب یکی از سوالات برای حضور قلب در نماز فرمودید: «وَ انْوِ عِنْدَ افْتِتَاحِ‏ الصَّلَاةِ ذِکْرَ اللَّهِ وَ ذِکْرَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ اجْعَلْ وَاحِداً مِنَ الْأَئِمَّةِ نَصْبَ عَیْنَیْک‏..» در هنگام شروع نماز نیت کن یاد خدا و یاد رسول خدا را و یکی از ائمه را در مقابل خود قرار ده و نماز بخوان. میشه لطف کنید از لحاظ عملی توضیح دهید که اگه من بخوام امام زمان (عج) را در مقابل خود قرار بدم و نماز بخوانم چکار باید بکنم؟ یعنی به جای خدا خود را در حضور حضرت قائم (عج) تصور کنم و با هاشون مناجات کنم؟ هنگام گفتن ایاک نعبد و ایاک نستعین روی صحبتم با امام زمان (عج) باشه؟ هنگام رکوع و سجود یعنی برای ایشان رکوع و سجود کنم؟ هنگام قنوت از ایشان طلب حاجات بکنم و .... استاد اگه برداشتم خیلی پرت هستش مرا به بزرگی خود ببخشید بنده شاگرد خوبی نیستم. با تشکر التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» سعی شده این مطلب تبیین شود. باید آن حضوری که به جهت تجرد نفس در عالم داریم را به سوی نور وجودی ائمه«علیهم‌السلام» سیر دهیم و به احساس حضور آ‌ن‌ها در محضر حق، خود را در محضر حق حاضر کنیم. موفق باشید
9523
متن پرسش
سلام استاد: چند وقتیه کتاب معرفت نفس علامه حسن زاده‌ی آملی رو به همراه شرح استاد صمدی آملی می خونم. ولی چند شبهه برای من مطرح شده در این زمینه. مثلا یکی گفته که شما بر سر سفره ی ابن عربی و مولوی ای نشسته اید که گفته اند من شیعه رو چون بوزینه می بینم. این گفته ها درسته؟ اگه هست می شه توضیح بدین و منبعشو ذکر کنید؟ یا این که آیت الله جوادی آملی خواندن فلسفه رو برای دانشجوها حرام کرده اند. ممنون. از طرف یک دانشجو.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هرگز نشنیده‌ام آیت‌اللّه جوادی خواندن فلسفه را برای دانشجویان حرام بدانند! از طرفی بنده خودم شنیدم که آیت‌اللّه جوادی می‌فرمودند؛ محی‌الدین از نظر عقیدتی، شیعه است. و موضوع روافضه که محی‌الدین گوید بعضی‌ها آن‌ها را در کشف خود به آن شکل دیدند هرگز به معنای شیعه نیست. در این مورد به کتاب «احیاء‌گر عرفان» از آقای بدیعی رجوع فرمایید. این کتاب علاوه بر نظر علماء در مورد محی الدین به این‌گونه شبهات نیز پرداخته است. موفق باشید
9508
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: سوال بنده این است: افرادی که به اصطلاح سر کتاب باز میکنند و علت بروز مشکل در زندگی را به افرادی که به آنها رجوع میکنند میگویند بر چه اساسی کار میکنند، آیا سر کتاب باز کردن همان تفأل به قرآن زدن است؟ و اینکه آیا رجوع به یک چنین افرادی جهت رفع مشکلات مورد تأیید دین اسلام هست؟ در مواردی هم به افراد میگویند این دعا و حرزی که به شما میدهیم را مدت زمان خاصی که خودشان میگویند همراه داشته باشید و بعد از این مدت مشکل شما حل می شود و واقعا هم بعد همان زمان که گفته مشکل رفع میشود!اینها بر چه اساسی کار میکنند؟ آیا مورد تأیید دین هستند؟ آیا با اجنه مرتبط هستند که میتوانند بگویند ظرف مدتی خاص مشکل فرد حل میشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر این موارد با اجنه‌ی منحرف انجام می‌شود و اگر هم مشکلاتی که خودشان درست کرده‌اند را رفع کنند، در هر حال وارد زندگی انسان می‌شوند و توکل انسان را که شرایط زندگی با خدا است از انسان می‌گیرند. موفق باشید
6998
متن پرسش
هوالحق باعزض سلام و‌ خداقوت می خواستم بدانم پیشنهاد شما برای کسی که قائل است باید حرف تمام ادیان و مکاتب را شنید و بعد انتخاب کرد چیست؟ (چون واقعا هیچ ترجیحی وجود ندارد که ما به حرف علمای اسلام گوش کنیم اما حرف ادیان دیگر را از خودشان نشنویم (چون از کجا معلوم که علمای اسلام یا به طور کلی غیر آن دین آن را فهمیده باشند یا اینکه اصلا از روی عمد خلاف حرف آنها را از آها نقل نکنند)) یعنی می خواهد بداند چگونه تحقیق کند .متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ادیان موجود مشخص‌اند؛ دین یهود که فعلا شما با آن روبرویید طوری در آن تصرف شده که بحثی به نام معاد در کلّ تورات نیست ـ ‌این را فقط مسلمانان نمی‌گویند ‌ـ حال، بقیه‌ی ضعف‌های آن پیش‌کش. دین مسیحت هم که با صراحت تمام مسیح را فرزند خدا می‌دانند، آیا چنین دینی جای تحقیق دارد؟ زرتشتی ها هم که به خدایی معتقدند که اهریمن می‌تواند سر به سرش بگذارد. آیا دینی که چنین خدایی دارد جایی برای تحقیق بیشتر می‌گذارد؟ در هر صورت این گوی و این میدان؛ بالاخره باید حجت برای شما تمام شود که از چه جهت برای اسلام و قرآن حقانیت قائل هستید. شاید کتاب «مبانی نظری نبوت وامامت» کمک کند. موفق باشید
3190
متن پرسش
سلام علیکم. 1.شما در مبحث ده نکته از معرفت نفس فرمودید که ما با این مباحث می خواهیم کاری کنیم که خودتان استاد خودتان بشوید، حال سئوال این است ÷س در اینصورت نقش استاد چه می شود یا اگر ما مثلاًذیل اندیشه امام خمینی حرکت کنیم آیا دیگر استاد نمی خواهیم در حالی که امام فرمودند خودرو نمی شود مهذب شد انسان استاد می خواهد؟ 2.مباحث شما را پیگیری شدید می کنم ولی یک دلهره ای در من هست که مدام احساس می کنم این مباحث را شاید درست نفهمیده باشم اشکال کار کجاست؟ 3.دلیل اینکه شما ملبس به لباس روحانیت نشده اید چیست آیا در این لباس مقدس امر دین بیشتر نشر داده نمی شود؟ 4.کدام یک بهتر است:الف) بعد از سلام آخر نماز سه الله اکبر بگوییم و مشغول تسبیحات حضرت زهرا بشویم و بعد همه تکبیرهای انقلابی را بگویند ب) بعد از سلام بلافاصله تکبیرهای انقلابی را بگوییم و بعد تسبیحات حضرت زهرا را؟. پیشاپیش از زحمات شما پدر دلسوز کمال تشکر را می کنم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- در رابطه با فهم خطورات ذهنی با تعمق در معرفت نفس می‌توانید آن خطورات را تفسیر کنید ولی در مورد الگوقراردادن حرکات و سکنات یک انسان متعالی موضوع در جای خود باقی است و بنده در این مورد عرایضی که در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» مطرح شده را مفید می‌دانم 2- با حرکات و گفتار حضرت امام و علمایی مثل علامه و شهید مطهری و آیت الله حسن‌زاده و جوادی تطبیق کنید. 3- این را در جواب سؤال شماره‌ی 3171 عرض کرده‌ام 4- البته هر دو حال خوب است ولی من برای احوالات خودم حالت الف را می‌پسندم. موفق باشید
2024
متن پرسش
سلام علیکم! با تشکر از پاسخ دوم شما به سوال بنده در مورد نحوه ارتباط با زنان فامیل. اما شما در سوال اول بنده در سوال شماره 1959 طوری صحبت کرده بودید که من اینگونه برداشت کردم که باید به زنان فامیل نگاه کرد. مثلا اینکه فرموده بودید:«چطور می‌شود انسان همسر برادرش را در خیابان ببیند و نشناسد، این یک مورد طبیعی نیست و حقوق آن خانم رعایت نشده است...» خوب این یعنی اینکه فرد باید به زن برادر خویش نگاه کند. و سایر موار پاسخ اول. اما در پاسخ دوم به شماره 1978 فرموده اید:«همچنان که دیدن نامحرم به معنای آن است که اراده کنیم او را ببینیم غیر از آن است که چشم ما به چهره ی او برخورد کند.» به نظر من این دو جواب تناقض دارد. بالاخره ما با اراده باید زن نامحرم را ببینیم یا خیر؟! اگر نباید ببینیم خوب وقتی نبینیم نمی شناسیم. پس آن دوست من که گفته بود من زن برادر خویش را دیدم ولی نشناختم طبیعی است. اما اگر این طبیعی نیست پس باید انسان زن نامحرم را ببیند. بالاخره کدام درست است!؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: منظور بنده نگاه گذرا برای شناختن است. موفق باشید
1928
متن پرسش
با عرض سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی و تشکر از اینکه وقت خود را برای پاسخ به پرسش های ما اختصاص می دهید. دختری هستم که در شرف پایان دوره کارشناسی یک رشته فنی می باشم. مدتی درگیر انتخاب مسیر زندگیم بودم تا اینکه نهایتا با مشورت اساتید مختلف به این نتیجه رسیدم که در کنار تحصیلات دانشگاهی مطالعات دینی را هم ادامه بدهم تابتوانم انشا الله در آینده به عنوان یک استاد خدمت کنم. هم اکنون یک مورد ازدواجی برای من پیش آمده که از لحاظ اعتقادی و دینی کاملا مناسب هستند ولی با شاغل بودن زن مخالفند.البته من ازمنظر دینی به این باور رسیده ام که "جهاد المراه حسن التبعل"اما نمیتوانم آن را با اهداف آینده ام جمع کنم. خواستم از شما بپرسم که علیرغم اینکه ازدواج یک امرمهم در زندگی و البته با فردی متدین می باشد من چگونه باید انتخاب کنم (با توجه به اینکه نظر ایشان کاملا منافی با برنامه های آینده من است) من الله التوفیق
متن پاسخ
aباسمه تعالی؛ علیکم السلام: ما در شرائطی نیستیم که عموم زنان اگر در خانه باشند به اندازه‌ی کافی مشغول باشند. اگر آن آقا روشن کنند با بودن شما در خانه چه اموری به عهده‌ی شما خواهد بود که گرفتار بی عملی نشوید می‌توان پیشنهاد او را پذیرفت ولی اگر بخواهند شما در خانه باشید بدون آن که کار خاصی بر عهده‌تان باشد و صرفا بخواهند اوقات فراغتتان را مطالعه کنید یک نحوه بازنشسته کردن زن است. موفق باشید.
1204

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
من شرح حال مختصری از خودم می گم شما منو راهنمائی کنید از بچگی واز زمانی خودم را شناختم این از خصوصیات من بود که همیشه در نوسان بودم مدتی با خدا مدتی دورا زخدا در بلیات از خدا کمک می خواستم تا رد می شدم دوباره طغیان می کردم این احساسات در من بود تا اینکه مدتی بود کلاس دوم دبیرستان بودم خیلی شهوت به من فشار میاورد در خیابان اگر صحنه ای میدیدم بی اختیار محتلم می شدم این حالت در من بود تا شبی در دعا از خدا خواستم که دست مرا بگیرد از آن لحظه به بعد انگار نوری اطاف من بود خواه نا خواه به سمت خوبی می رفتم نماز ونوافل را به جا میاوردم علاقه ام به مستحبات زیاد شده بود تا شبی برایم امتحانی پیش اومد پیش خودم گفتم الان کاررا انجام میدم وتوبه می کنم وپس از انجام گناه ان حالت از من برداشته شد ولی هنوز به معنویات علاقه داشتم همیشه همه چیز برایم نششانه خدا بود تلویزیون هرجا که می رفتم بحث مذهب بود واطلاعاتم زیاد می د نماز شبم ترک نمی شد همیشه در هیات بودم شبی برای نماز شب از خواب بیدار شدم دیدم از تمام این چیزها متنفرم وبدم میاد ناگفته نماند بارها از خدا فرصت خواستم ولی در همه رد شدم احساسات خیلی بدی بود روزی دوبا رجنب می شدم از خدا می ترسدم وناامید بودم می خواستم از خیابان رد شوم کلی با خدا شرط می بستم که زنده با شم نسبت به اطرافیان بدبین بودم در مجالس روزه عوض خوشحالی نوعی سرور به من دست میداد این حالات در من بود وبه کسی ههم نمی گفتم نکند بد تر شوم ناآرام شده بودم این حالت در من بود تا اینکه عاشق شدم خیلی به من مزه داد خلاصه اون حالت خوب را می خواستم دائم تجربه کنم ولی جور نمیشد روزی عاشق روزی فارق این حالات درمن بود تا 24سالگی ترم اول دانشگاه دوباره عاشق شدم هربار عاشق میشدم ک.ئی آن فرد قلبم را پرکرده بود دیگه به هیچ چیز دیگه راضی نمی شدم ولی این نیز نافرجام بود تا ترم 3که عاشق شدم ولی با خدا شرط کردم که این اخریش باشه خلاصه هر لحظه علاقه بیشتر وزیادتر میشد در دانشگاه ناخودآگاه برخوردهائی پیش میامد که به این قضیه دامن می زد خلاصه من برای اینکه خودم را شبیه او کنم از همه چیز گذشتم حتی حاضر بودم بمیرم ولی اوباشد مریض که می شدم بایاد او آروم میشدم خلاصه شده بود بتی برای من در حد پرستش حدو دوسال است که من دیگر اورا ندیدم دراین مدت خیلی بهتر شدم ولی گاهی به سراغم میاد رد خواب ومن دوباره از خود بیخود میشوم ازدواج راب ه تاخیر می نداختم شاید فرجی شود ولی ته دلم راضی نمی شدم فقط فکر وخیال منو آروم می کرد الان همه معنویت برایم سواله همش با خدا لج می کنم میگم منو به عشق نرسوند هرچند خودم عقلیی قبول دارم ولی دلم چرکین است احساس می کنم پرده ای روی قلبم هست که مدام منو تنگ تر میکنه ودر محاصره قرار میده اصلا هیچ انگیزه ای برای خوب شدن ندارمنمی دانم شاید طلسم شدم هرکاری میکنم نمی توانم فکرشو از سرم بیرون کنم گوئی مزگ من در این لجظه است شاید دل کندن از دنیا بریام سخته همیشه تا به مواقع حساس مانند ماه رمضان یا ایام دیگه می رسه نوعی بی حالی دارم وقتی رد شود تازه می فهمم چه کلاه گشادی سرم رفته خلاصه دیگه از اون حالات لذت عبادت خبری نیست زندگی شده باری به هرجهت می دانم راهی ندارم باید بسوزم وبساز
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: پیشنهاد می‌کنم جزوه‌ی «شرح سلوکی آیت‌الله بهجت«رحمة‌الله‌علیه» را که روی سایت هست مطالعه کنید. موفق باشید
935

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد بنده با شخصی به نام آقای علی یعقوبی آشنا شده ام که ایشان مطالب قابل تاملی دارند.می خواستم ببینم که آیا شما ایشان را می شناسید و تایید می کنید؟چرا؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی در حدّی که بتوانم نظر بدهم نمی‌شناسم. موفق باشید
17560

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار! به فضل و لطف الهی نیت کردیم که حلقه های صالحین خوابگاه دانشجویی دانشگاه مان را راه بندازیم و محتوای حلقه ها شرح نهج البلاغه باشد. و سخت به کمک استاد عزیزمان نیاز داریم! از کجا شروع کنیم؟ از نامه ها یا حکمت ها یا خطبه ها؟ شرح یا صوت یا کتابی در این زمینه موجود هست که کمک کننده ی ما باشد؟ نظر استاد بزرگوارمان درباره ی این کار چیست و اصلا به نظرتان کار اثر گذاری هست با وجود اینکه ما دانشجو هستیم و از نهج البلاغه اطلاعات کمی داریم؟؟!! پیشاپیش از پاسخگویی استاد بزرگوارم کمال تشکر را دارم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بسیار مهم و با ارزشی است. صوت عرایض بنده در رابطه با خطبه‌ها و نامه‌های نهج‌البلاغه به صورت دی‌وی‌دی در اختیار گروه فرهنگی لب‌المیزان است. پیشنهاد بنده آن است که با نامه‌ی 31 شروع کنید که کتاب آن نیز موجود است و می‌توانید به آن رجوع فرمایید. موفق باشید

14587
متن پرسش
سلام: استاد بنده سر نماز بودم و رکعت دوم نماز در هنگام خواندن سوره ناگهان تصویر ذهنی ای که پارسال به چشمم خورده بود (متاسفانه) برایم دوره شد. یعنی تصویری تقریبا بد که یکسال پیش دیده بودم و پس از آن سعی داشتم یادم نیاید را سر نماز دیدم. حتی این تصویر از یادم رفته بود! سر نماز که آمد تازه یادم افتاد. این علتش چیست که سر نماز می آید؟ این نشانه بدی است یا خوب؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب « چگونگى فعليت‏ يافتن باورهاى دينى، ص: 110» در این مورد این‌طور عرض شده است: گفت:

آب‏ گِل‏ خواهد كه در دريا رود

 

گِل گرفته پاى او را مى‏ كشد

     

 

چيست اين از گِل گرفتن آب را

 

جذب تو نُقل و شراب ناب را

     

حتماً ملاحظه فرموده ‏ايد كه چگونه خيالات دنيايى در نماز به سراغ انسان مى ‏آيد و مزاحم حضور قلب مى‏ شود، در حالى كه در امور معمولى اين خيالات ظاهر نمى‏ شوند. چون در نماز بنا داريد از ساحت عالم ماده و دنياى كثرات به ساحت عالم غيب و معنا سير كنيد. به عبارت ديگر مى‏ خواهيد ساحت خود را تغيير دهيد، در اينجاست كه موانع ظاهر مى‏ شوند. تا وقتى نمى ‏خواستيم تغيير ساحت دهيم، در همان ساحتى بوديم كه خيالات و كثرات نيز در همان ساحت بودند، لذا مانعى محسوب نمى‏ شدند كه در مقابل ما صف بكشند. عالم كثرت وقتى مانع ما است كه بخواهيم از كثرت به سوى وحدت سير كنيم.

بر اساس نكته‏ ى فوق تا كسى قلب خود را راه نيندازد نمى‏ فهمد حب دنيا چه بلائى بر سر او آورده، در اين حالت است كه دستورات شريعت معنى حقيقى خود را پيدا مى‏ كند، چه دستوراتى كه ما را از موانع نهى مى‏ كند و چه آن دستوراتى كه ما را در ايجاد عوامل امر مى ‏نمايد.

دستورالعملى جهت رهايى از وَهم‏

امامان معصوم كه صاحب اصلى دل ‏اند و مى‏ دانند چگونه انسان‏ها مى ‏توانند دل را در صحنه بياورند و به تماشاى عالم معنويت بنشينند، راه عبور از موانع را گوشزد مى‏ كنند، موانعى كه پاى جان ما را مى ‏گيرد و نمى‏ گذارد افق خود را به سوى عالم تكوينِ خود سير دهيم. راوى به حضرت امام صادق (ع) عرض مى‏ كند:

«جُعِلْتُ فِدَاكَ، الرَّجُلُ مِنْ إِخْوَانِي يَبْلُغُنِي عَنْهُ الشَّيْ‏ءُ الَّذِي أَكْرَهُ لَهُ، فَأَسْأَلُهُ عَنْهُ فَيُنْكِرُ ذَلِكَ، وَ قَدْ أَخْبَرَنِي عَنْهُ قَوْمٌ ثِقَاتٌ، فَقَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ! كَذِّبْ سَمْعَكَ وَ بَصَرَكَ عَنْ أَخِيكَ- فَإِنْ شَهِدَ عِنْدَكَ خَمْسُونَ قَسَامَةً وَ قَالَ لَكَ قَوْلًا فَصَدِّقْهُ وَ كَذِّبْهُمْ، وَ لَا تُذِيعَنَّ عَلَيْهِ شَيْئاً تَشِينُهُ بِهِ وَ تَهْدِمُ بِهِ مُرُوَّتَهُ، فَتَكُونَ مِنَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ، إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ»[1] قربانت گردم! از يكى از برادرانم خبر ارتكاب عمل بدى به من مى‏ رسد، از خودش مى‏ پرسم انكار مى‏ كند، با اين‏كه افراد موثقى آن را به من خبر دادند. راوى مى‏ گويد؛ حضرت به من فرمودند: اى محمد! گواهى گوش و چشمت را هم نسبت به برادرت دروغ شمار و اگر پنجاه عادل هم گواهى دهند و خودش بر خلاف آن‏ها گفت؛ او را باور دار و همه را تكذيب كن. و چيزى در باره او فاش مكن كه زشتش كنى و آبرويش را ببرى و از آنان باشى كه خداى عزّ و جلّ در باره ‏شان فرموده: «هركه دوست دارد زشتى درباره مؤمنان فاش شود براى او در دنيا و آخرت عذابى دردناك است».

انسان با رعايت دستورالعمل فوق از هلاكتِ دنبال‏ كردن عيوب مؤمنين رها مى‏ شود و راه ارتباط با عالم ملكوت را بر خود مى‏ گشايد.

چنانچه ملاحظه مى ‏فرمائيد حضرت مى‏ خواهند ذهن و فكر ما مشغول موضوعات وَهمى نشود تا نسبت به برادران ايمانى خود كدورت پيدا نكنيم وگرنه نمى ‏توانيم از ملاقات آن‏ها بهره ‏ى لازم را ببريم و درنتيجه امكان سير به سوى عالم معنا از ما گرفته مى‏ شود.

مى‏ فرمايند اگر خودش مى‏ گويد من چنين عمل زشتى را انجام ندادم ولى پنجاه نفر قسم مى ‏خورند كه ما ديديم او انجام داد، حرف برادر مؤمن خود را تصديق كن و مواظب باش در باره ‏ى او چيزى فاش نكنى كه شخصيت او را زشت جلوه دهى و آبروى او را ببرى وگرنه شامل كسانى مى‏شوى كه خداوند در موردشان فرمود در دنيا و آخرت برايشان عذابى دردناک است. موفق باشید‏


[1] ( 1)- بحار الأنوار، ج 72، ص 255.

13530

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و ادب: استاد بنده ۵۵ سال سن دارم و تحصیلاتم سطح ۲حوزه می باشد. خواستم راهنماییم کنید که در شرایط سنی من آیا ادامه تحصیل در سطح سه حوزه برایم بهتر است یا مطالعه غیر کلاسیک را توصیه می فرمایید و به نظرتان چه منابعی را مطالعه کنم که برایم بهت باشد؟ از راهنماییتان ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید این بهتر باشد که با طی مقدمات لازم، فرصت زیادی در تأمل و تدبر در المیزان صرف کنید. مقدماتی مثل مباحث معرفت نفسی و برهان صدیقین و شرح رسالة الولایة کمک می‌کند تا المیزان حرف‌های خود را با ما بزند. موفق باشید

نمایش چاپی