بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8433

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام.چرا باید برای سلام به امام زمان رو به قبله باشیم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بهترین حالت برای ملاقات بهترین مخلوق رو به قبله است ولی به هرطرف که بایستید و نظر به وجود مبارک آن حضرت بکنید با آن حضرت ملاقات خواهید کرد. موفق باشید
8239
متن پرسش
باعرض سلام وطول عمرباعزت برای استاد 1)درادامه سلوک چیزی که بنده کمبود ان را احساس کردم بخش عمل درسیرمی باشدبا این توضیح که حسن مطالب شما دراثارتان داد ن افق دیدوداشتن شاخص حرکت است امابعمل درحرکت کمترپرداخته شده است مثل قصدرفتن به قله کوه ودیدن قله بدون پرداتن به نحوه رفتن لطفا راهنمایی بفرمایید 2)درخصوص نمازخواندن حضرات معصوین علیهم السلامدرطول روز هزاررکعت نیت نمازهاچه بوده است وکلا خواندن نمازهای مستحبی به تعدادمثلاصدرکعت درشبانه روزبا چه نیتی قرائت می گرددراهنمایی بفرمایید
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- همین‌طور که می‌فرمایید این سیر باید به سلوک عرفانی بینجامد و تحت عنوان ارتباط با ملکوت حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بحث‌های عرفانی به‌خصوص عرفان عملی در میان است 2- این یک حالت عرفانی خاصی را می‌طلبد که انسان در عبادات در وجه تکوینی خود که عین ربط به حق است قرار می‌گیرد و هر اندازه عبادت کند بیشتر وجه تکوینیِ خود را احساس می‌کند. باید بعد از عرفان نظری و سیر عرفان عملی این حالت را در خود کشف کنید. موفق باشید
7625

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. اینجانب فارغ التحصیل کاردانی معماری میباشم. از طرفی یک سال هست که نتیجه گرفتم وارد حوزه بشم ولی با مخالفت بسیار شدید پدرم مواجه میشم. پدرم میگه اگه رفتی دیگه هیچ حمایتت نمیکنم و راضی نیستم. از دفتر مرجع سوال کردم گفتند که اذن اولیا در انتخاب رشته شرط نیست ولی از نظر اخلاقی خیلی نگرانم.خیلی تحت فشارم نمدونم با این وجود باز هم وارد حوزه بشم و بعدش کم کم راضیشون کنم یا که قید حوزه رو بزنم و با توجه به علاقه ام به طب سنتی به عنوان معتمد دکتر روازاده عطاری باز کنم و در احیای این علم و خدمت به جامعه بکوشم و در ضمن ان شا الله خالصانه و بسیار جدی مطالب دینی و عرفانی را دنبال کنم تا هم به خودسازی رسیده و هم در جامعه (بسیج- حلقه های صالحین وجمع های مختلف) به ترویج و تبلیغ مشغول شوم؟ با توجه به اینکه به این نتیجه رسیدم که سربازی امام زمان(عج) در خارج از حوزه هم امکان پذیر هست ولی باز به طلبگی علاقه بیشتری دارم. به نظر جنابعالی استخاره کنم یا اینکه اگه پدرم باز هم مخالفت کردند وارد حوزه بشم؟ هدف حقیر چیزی جزء عبودیت و نوکری امام زمان(عج) نیست. با تشکر از نظر استاد محترم که من خیلی مدیونتان هستم.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در جواب شماره 7489 جواب داده شده موفق باشید
6020
متن پرسش
باسلام. ۱.نظرشما درموردآیت الله سیدعبدالله موسویان چیست؟ ۲.یکی از اساتیدما میفرمودند ما دو نوع شیوه درموردمسایل اخلاقی داریم:۱.توصیه ای.۲.توصیفی،البته توصیفی ای که حدیقف ندارد اخلاقی. که دریکجایی بسته شود نباشد، و در این شیوه ایشان کتب امام و مباحث نفس را مطرح میکنند به نظرشما کدام بهتر است و توضیح دهید؟ ۳.اخلاق در مباحث شما چگونه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این آقای محترم را نمی‌شناسم 2- به نظر بنده هر دو روش خوب است، در روش توصیه‌ای فطرت توصیه را می‌شناسد و تحت تأثیر قرار می‌گیرد و در روش توصیفی عقل و قلب، موضوع را تصدیق می‌کنند و مقیّد به عمل می‌شوند 3- بنده بیشتر روایات اخلاقی را بحث کرده‌ام و معتقدم ائمه«علیهم‌السلام» هر دو روش را دارند. موفق باشید
5274
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز و آرزوی طول عمر و سلامتی برای جنابعالی. با یکی از دوستان در حال مباحثه برهان صدیقین و هستیم و چند سوال داشتیک که از شما بپرسیم: 1- با توجه به شباهت زیادی که برهان صدیقین با برهان امکان و وجوب دارد، اصلی ترین تفاوت های آنها چیست؟ 2- آیا اینکه ما در مورد صفات اشیاء به صورت نسبی صحبت می کنیم و مثلا می گوییم سفت تر، بلند تر، زبر تر و... نشان می دهد که اینها از مقوله وجود و به صورت مشکک هستند؟یعنی صفات اشیاء از مقوله ماهیت نیستند؟ 3- با توجه به این نکته که موجودی که در مرتبه بالاتر از ماده باشد، می تواند(یا باید) معلولی داشته باشد، پس صورت های ذهنی ما که از مقوله مجردات هستند چه معلولی می توانند داشته باشند؟ 4- با توجه به اینکه عالم ماده همه اش در یک مرتبه وجودی است، پس تفاوت هایی که در بین اشیاء مادی دیده می شود ناشی از چیست؟ با توجه به اینکه اعراض بازگشت به ذات دارند. 5- با توجه به برهان صدیقین آیا این شبهه به وجود نمی آید که خداوند- نعوذ بالله- در خلقت مخلوقات مجبور است؟ یعنی امکان ندارد که خداوند که عین هستی است وجود داشته باشد ولی موجود دیگری نباشد؟ 6- آیا اینکه شدت وجود دلیل تجلی و نزول وجود است یک مسئله بدیهی است یا برای آن اثباتی وجود دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در برهان صدیقین ملاصدرا نظر به وجود دارد بدون آن‌که بخواهد از طریق ابطال دور و تسلسل از ممکن‌الوجود به واجب‌الوجود برسد. ملاصدرا نظر به وجود دارد از آن جهت که یا عین وجود است و یا عین وجود نیست 2- دراین‌ یی که شما مثال می‌زنید پای اعتبار و مقایسه ‌در میان است، ولی یک وقت در عین نظر به واقعیت بحث شدت و ضعف در میان است در آن حال بحث وجود در میان است. مثل آن‌که می‌گوییم آن آقا عالم‌تر است، علم به اعتبار ما نیست و لذا شدت و ضعف در این موارد به جهت وجودی‌بودن موضوع است در حالی‌که زبری و نرمی به اعتبار ما است، ممکن است آنچه به یک اعتبار زبر است به اعتبار چیز زبرتر، نرم باشد . اساسا در فلسفه نظر به اعتبارات بشری نمی شود 3- معلول صور ذهنی همان علمی است که ما نسبت به آن‌ صور پیدا می‌کنیم 4- چون عالم ماده عین حرکت است و حرکت در مراحل مختلف ظهورات مختلفی دارد، آن ظهورات مختلف موجب می‌شود تا در عالم ماده پدیده‌های مختلف در عرض هم داشته باشیم که این در بحث حرکت جوهری بهتر روشن می‌شود 5- جبر از آن جهت قبیح است که زمینه‌ی کمالی برای موجودی باشد ولی مانعی موجب توقف آن کمال باشد ولی این‌که خداوند در ذات خود عین تجلی و فیض‌رسانی باشد جبر نیست بلکه اقتضای واجب‌الوجودی او آن است که در همه‌ی کمالات واجب باشد از جمله در فیض‌دادن به موجودی که امکان وجودیافتن دارد 6- اگر متوجه باشیم وجود در ذات خود عین شدت و ضعف است تصدیق می‌کنیم که حتماً هرجا پای وجود در میان است پای تجلی در میان است. موفق باشید
4182
متن پرسش
استاد بزرگوار سلام علیکم .بنده سالهاست که یاد مرگ و فکر مردن بسیار در ذهنم می آید و هر گاری که میخواهم انجام دهم ناگهان یاد مردن می افتد حتی ساختن یا خرید منزل ،به افرادی که سن وسال از آنان گذشته و همچنان حریصانه دنبال دنیا می دوند نگاه میکنم و متعجب میشوم،این گونه افکار منشاش چیست ؟این طور بودن خوب است یا بد؟2-بنده موفق به نماز شب نمیشوم در حالی که در اعمال شبانه روزم دقت میکنم که گناهی سر نزند (هر چتد سر میزند) قبل از خواب آیه آخر سوره کهف را میخوانم زمان را برای بیدار شدن را تنظیم میکنم اما نمیدانم چرا توفیق شب زنده داری را ندارم ،درصورت امکان راهنمایی ام نمایید.التماس دعا
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به سخن مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» که می‌فرماید: « اعْمَلْ لِدُنْیَاکَ کَأَنَّکَ تَعِیشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لآِخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَمُوتُ غَدا» چنان براى زندگى دنیاى خویش تلاش کن که گویا تا ابد زنده هستى، و براى آخرت خویش آنچنان کار کن که گوئى فردا از دنیا خواهى رفت.. باید بتوانیم بین آن دو تعادل ایجاد کنیم و این بسیار کار سختی است، سخت‌تر از آن که انسان تارک دنیا باشد 2- سعی بفرمایید قضای آن را به‌جا آورید تا روح، نورِ نماز شب را بشناسد. موفق باشید
3552
متن پرسش
سلام آقای طاهر زاده.سوالی داشتم.اینکه وقتی به حقیقت حیات،علم،آگاهی،بودن، فکر می کنیم راه به هیچ جایی نمی بریم و نمی توانیم بگوییم حیات و زندگی و تجربه آگاهانه چیست و فهم عاجز می ماند،آیا این ها همان ذات خداوند هستند؟وقتی فکر می کنم میبینم نمیشود ذات و حقیقت چیزی را فهمید.نمیدانم منظورم را متوجه شدید؟حقیقت و ذات هر چیزی خداوند است؟اینجوری که اصلا نمیشود هیچی را فهمید.آدم در جیرت می افتد وقتی مثلا به نفس حیات و بودن فکر می کند.هیچوقت نمی شود اینها را توضیح داد.حیات و اگاهی همان خداوند است؟آن چیز که نمیشود فهمیدش آن چیزی که به هر چیزی فکر میکنی در آن حضور دارد همان خداوند است؟من واقعا درمانده شده ام.به هر چیزی فکر میکنم حالم متغیر می شود،آقای طاهر زاده بابا! هیچ چیز را نمیشود فهمید.من چه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: خداوند اسماء و انواری دارد مثل حیات و علم و همین‌طور که می‌فرمایید حضرت حق و اسماء او تعریف‌بردار نیستند ولی اولاً: از طریق مظاهر آن‌ها می‌توان متوجه آن‌ها شد ثانیاً: می‌توان علم و حیات و امثال این اسماء را احساس کرد ولی نمی‌توان در ذهن آورد. پیشنهاد می‌کنم مباحث برهان صدیقین و معرفت‌النفس را دنبال کنید تا این نکات بهتر برایتان حل شود. موفق باشید
3397

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی مدتی است تفکراتی مذهبی و جدید توسط گروهی که خود را وابسته به شخصی به نام علی یغقوبی از تهران می دانند مطرح می شود و در اصفهان و شهرهای دیگر جلساتی با عنوان کاروان حسینی دارند که مطالبی در خصوص نظام بشر و نظام ظهور و ملک خداوندی و تفسیر قران مطرح می کنند. این گروه ایراداتی عمده به تفاسیر قبلی و رفتار و گفتار علما می گیرند و راه خودشان را صحیح تر می دانند. مدتی است در فضای مجازی نقد هایی بر این تفکرات وجود دارد ولی هیچ عالم و اهل معرفتی پاسخی به درستی یا اشتباهی این مطالب نداده اند . قابل ذکر است که یکبار در شبکه دوم سیما در برنامه به سوی ظهور از این شخص(علی یعقوبی )به عنوان مدعی رابطه با امام زمان اسم برده شد. خواهشمندم اگر نقدی بر تفکرات ایشان هست ذکر بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده مطالعات کافی در این مورد ندارم. موفق باشید
2327
متن پرسش
سلام. استاد بفرمائید آیا مردها باید در خانه ظرف بشویند؟ مردها باید در خانه غذا بپذند؟ مرد باید خانه جارو کند؟ زن در خانه باید فقط بخورد و بخوابد؟ چرا زنان عصر حاضر اینقدر تنبل شده اند و جامعه ی زنان دارد رو به تنبلی سوق پیدامیکند؟ حضرت فاطمه (س)در خانه چه میکردند آیا حضرت علی(ع) همیشه ظرفهای خانه را میشستند و حضرات زهرا (س) دست روی دست میگذاشتند و منتظر بودند که حضرت علی از راه برسد و ظرفها و بقیه ی کارهای خانه را انجام بدهند؟علت تنبلی و عدم مسئولیت پذیری زنان در عصر جدید چیست.بفرمایید چرا زنان عصر حاضر دوست دارند مردها را به خدمت بگیرند و از آنها سوء استفاده بکنند چه در کارهای خانه چه در کاربیرون از خانه؟با چنین زنانی که غیر قابل تحمل هستند چگونه برخورد کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: پیامبر خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» کارهای خانه را به عهده‌ی حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» گذاشتند و کارهای بیرون را به عهده‌ی حضرت علی«علیه‌السلام» و در عین حال چون کارهای خانه مثل آردکردن گندم و یا پختن نان سخت بود حضرت علی«علیه‌السلام» کمک می‌کردند. اگر کسی کاری که به عهده دارد و می‌تواند انجام دهد به عهده‌ی دیگری بگذارد از شخصیت خود کاسته است و گرفتار یک نوع بی‌هویتی می‌شود. موفق باشید
1173

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
دلم خیلی برای خودم و همه مردمی که از یادخدا غافل هستند میسوزه وقتی به درگاه خدا گریه میکنم از خدا میخواهم که سر تقصیرات همه بندگانش بگذره و هیچ کسی رو عذاب نکنه آیا این دعای من مستجاب میشه؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی شما دعا کنید تا ثواب چنین دعایی نصیب شما شود و روح شما از خود خوهی آزاد گردد ولی راضی باشید به آن‌‌چه حکمت الهی اقتضاء می‌کند. موفق باشید
918

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام من دختر 22ساله مجرد دانشجوی ترم6پرستاری هستم که باادامه تحصیل در این رشته مشکل پیدا کرده ام! اولین مشکل من متاسفانه مانند اکثر هم سن و سالیانم عدم خودشناسی و خودآگاهی درست و نداشتن جهان بینی و تحقیق آگاهانه در مورد رشته دانشگاهیم و آینده ام است که همه این موارد مذکور را بایستی قبل از ورود به دانشگاه میداشتم اما... وامروز بعد از سه سال با لطف و عنایت خداوند حکیم و نظر رحیمانه حضرت صاحب العصر عج الله تعالی فرجه الشریف تحولات زیاد و تدریجی در من وعقایدم رخ داد!اما همزمان با این تحولات به واقعیت های تلخ این رشته پی بردم البته قابل ذکر است که من این تغییرات مثبت زندگیم را مدیون ورود به دانشگاه و محیط درسیم هستم!!و خود رشته هم در زندگی بسیار پرفایده می باشد. اما مشکلات این رشته : 1.در محیط بیمارستان مجبور به درآوردن چادر میباشیم که بنظر من و باتوجه به حضور چند روزه ی خودم در طول ترم های مختلف در بیمارستان هیچگاه هیچ پوششی همچون چادر مصونیت و شانیت یک زن را فراهم نخواهد کرد و در حالت بیچادری هر چند لباس،بلند و گشاد و متناسب باشد اما پوشش کامل محسوب نمیشود خصوصا در محیط های شلوغ و پررفت وآمد و پر از نامحرم بیماستان های آموزشی! 2.در اکثر مواقع بیمار غیر هم جنس به دختران میدهند و ما بایستی که بدن وی رالمس کرده و دارو و پانسمان ها و دیگر اقدامات درمانی راروی بدن وی انجام دهیم البته ما به اساتید و مقامات مربوطه تذکرداده ومتاسفانه به قول خودشان ما باید "حساسیت زدایی" شویم تا در مواقع لزوم کار انجام دهیم و یا اینکه بیمار زن ومرد ندارد جواب ما را میدهند و اینگونه است که هرچند مانند علوم انسانی فکر جوانان را عوض نمی کنند اما با کارها ی ناشیانه و سیستم غلط آموزشیشان قبح خیلی از گناهان راریخته و گیرنده های فطرت جوانان را همچون خودشان از بین برده و حساسیت زدایی میکنند و حرف و دردودل در این مورد زیاد است اما مجال گفتن نمی باشد...... 3.یکی دیگر از مشکلات این محیط اختلاط های بیجا با نامحرمان است که خود عوارض مخرب آن را میدانید.حتی گروههایی که به بیمارستان ها می فرستند نیز مختلطط بوده ودر آموزش مشکلات فراوانی را بدنبال خواهد داشت.. در اینجا ذکر چند نکته را ضروری میدانم: 1.در طی این سه سال طاقت فرسا باتوجه به لطف خداوند هیچ ارتباطی با نامحرمان نداشتم و با شرکت در فعالیت های فرهنگی و مطالعه کتب مذهبی و مداومت بر رعایت عفت و حجاب خود را از این مهلکه پر گناه و خطر دور نگهداشته ام البته میدانم که خیلی از توفیقات از من سلب شده اندالبته در رساله و احکام خوانده ام که همه اینها بر حسب ضرورت!که من آن را یا تشخیص نمی دهم یا ااحساس نمیکنم؟؟ 2.شنیده ام از بسیاری از بزرگان که نباید صحنه را خالی کرد اما با توجه به نکات مذکور،رعایت عفت و حجاب و عدم اختلاط با نا محرم برایم واجبتر و اصل میباشد که همه در راستای رضای خداوندی است و رضوانش را در پی دارد و اغراق نکرده ام اگر بگویم که در این چند سال رحمت خاصه اش را احساس کردم که همه از رحمت خداست و من ناچیز هیچ هیچ هیچم البته میدانم که خدا مرا به این حرفها امتحان خواهد کرد 3.با توجه به شنا ختی که از خود،اهداف و علایقم پیدا کرده ام حتی اگر این دو ترم را هم ادامه بدهم بعد از کارشناسی به حوزه خواهم رفت.(میدانم که از در و دیوار حوزه معنویت نمی بارد و مدینه فاضله نیست و در مورد انجا هم تحقیق کرده اما همچون نیاز تشنه به آب به تحصیل علوم دینی علاقمند شده ام) 4.ودر آخر لازمست بگویم که تنها و تنها چیزی که برایم مهم است اینست که راه رضای خدا و اهلبیت را طی کنم و بس!و حرف هیچکسی برایم مهم نمی باشد.اما از افراطی گری هم وحشت داشته و به همین سبب دست به دامن شما شده و میخواهم که هرچه زودتر وقبل از شروع ترم جدید مرا از سردرگمی نجات دهید که آیا وچرا این دو ترم را تمام کرده و سپس به حوزه بروم یا از همین ترم بروم؟؟! ودر آخر حلال کنید..
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: در هر صورت اگر بتوانید با حفظ روحانیت خود در خدمت بیماران باشید خوب است. واقعاً می‌شود با پوششی کامل – بدون چادر- یک نحوه حضور معنوی داشت به طوری که چشم نامحرم هرگز به شما جلب نشود و محیط کار را محیط اُنس با خدا و خدمت به خلق خدا قرار داد و حتی‌الإمکانبه سایر همکارانتان در امور دینی کمک کنید که از دست نروند. موفق باشید
16875
متن پرسش
با سلام: در جایی فرموده بودید که برای درمان افسردگی و اضطراب شخص باید رابطه اش را با خدا بهتر و بیشتر کند، که درست است (مانند افرادی که دارای ترس زیادی هستند و تنها راه شجاع شدن آنها اعتماد به خداست) که این را افراد سالک دارا می باشند ولی سوالی پیش می آید که افراد عادی لزوما دارای اعتماد کامل به خدا نیستند و شاید هم دارای شک و سوءظن باشند خب با این وضع فرد نمی تواند آن قدر که باید با خدا ارتباط پیدا کند که دلش قرص و محکم شود، بنابراین برای این نوع افراد چاره درمان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالي: سلام عليكم: به هر صورت خداوند مي‌فرمايد: الا بذكرالله تطمئن القلوب. يعني تنها با نظر به حضرت حق و اطمينان به نقش خداوند در زندگي مي‌توان از افسردگي‌ها و اضطراب‌ها آزاد شد و به آرامش لازم كه هركس نياز به آن دارد رسيد. اين انسان‌ها ناخواسته چوب ضعف اعتقاد خود را نسبت به ربوبيت حضرت حق مي‌خورند. موفق باشيد 

15818

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سوال شما پاسخ داده شد سوال شما: سلام و احترام: حکیم گرانقدر، با توجه به اینکه اسلام تنها دینی است که باعث آرامش انسان می شود، چرا برخی هیچ توجهی به دستورات اسلام ندارند، یا کم توجه هستند. آیا برخی علاقه ای به آرامش ندارند؟ آیا برخی به اضطراب علاقه دارند؟ چرا به برخی می گوییم اگر آرامش در دنیا را می خواهید باید به دستورات اسلام عمل کنید، قبول نمی کنند؟ مگر قبول اسلام در فطرت هر انسان نیست؟ چرا شیطان در هر عصر طرفدارانش بیشتر از خداوند تبارک و تعالی است؟ پاسخ: باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر ما اسلام را آن‌طور که هست به مردم ارائه کرده‌ایم؟! کجاست اسلامی که امثال حضرت امام و علامه‌ی طباطبایی معرفی می‌کنند تا مردم با دل و جان به آن رجوع نمایند؟ ما هنوز گرفتار اسلامِ سطحی می‌باشیم. موفق باشید سلام و اردات: استاد فاضل و مهربان، در زمان اهل بیت (ع) چرا مردم به دستورات اسلام عمل نمی کردند، با توجه به جواب حضرتعالی در مطلب فوق، اهل بیت (ع) اسلام واقعی را به مردم معرفی کردند، پس چرا مردم به دستوراتشان عمل نکردند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن زمان هم نه شیعیان به‌واقع وظیفه‌ی تاریخی خود را انجام می‌داد و نه دشمن و شیطان بیکار بودند. اگر شیطان خوب عمل می‌کرد، شیطان و دشمن عظیم می‌شدند. موفق باشید

15473

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: حضرت آقا در سخنرانی ابتدای سال وقتی به موضوع فرهنگ رسیدن بر روی حرکت های خودجوش مردمی تاکید کردند و الگوی این حرکت را شهید آوینی دانستند. به نظر حضرتعالی چه روحی در کار آوینی نهفته است که حضرت آقا به ایشان اشاره داشتند و از طرف دیگر چنانچه در عرصه فرهنگ از آوینی غفلت شود چه خطری حرکت های خودجوش فرهنگی را تهدید می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرکت‌های فرهنگی نباید اداری و رسمی باشد. نگاه قدسی مرحوم شهید آوینی به انقلاب و فرهنگ را باید در متن مردم آورد و این تنها راه نجات مردم و انقلاب است. حداقل دولت مانع نباشد. موفق باشید

15052
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد فاضل و گرانقدر لطفا بفرمایید آیا صحیح است بگوییم که انسانی که هنوز در درجات کمال نرسده و هنوز در ابتدای سلوک است، همانطور که به معنویت نیاز دارد به برخی از موسیقی های مجاز نیاز دارد؟ شنیده ام برخی از عرفا موسیقی مجاز را گوش می دادند، اگر صحیح است، علت آن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیره‌ی اهل‌البیت در هر صورت نظر به موسیقی ندارد و انسان را در نهایت متوقف می‌کند زیرا سالک از یک مرحله‌ای باید از صور ذهنی عبور کند، در حالی‌که حوزه‌ی موسیقی صور ذهنی است. موفق باشید

14541
متن پرسش
با سلام: در مورد سوال قبلی در مورد نزول فرشتگان در شب قدر، آیا این شب فقط یک یا چند شب است؟ و در مورد نزول روح و فرشتگان فرمودید احساس برتری بدنبال دارد یعنی احساس برتری و حالت برتری نسبت به وضعیت و حالات گذشته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شب قدر به صورت خاص مربوط به شب‌های 15 شعبان و 19 و 21 و 23 و 27 ماه رمضان است که به صورت تشکیکی در این شب‌های خاص، ظهور دارد. ولی به صورت عام، مربوط به خود انسان است که چه شبی را با اعمال و رفتار روزانه‌ی خود، به شب قدر خود تبدیل کند و منوّر به نزول ملائکه و روح گردد و در احساس و شعور برتری نسبت به حقایق عالَم وارد شود. موفق باشید  

12020
متن پرسش
سلام: بنده اینطور متوجه شدم که خداوند در هیچ دوره ای انسان ها را بدون ولی زنده تنها نمی گذارد. از زمان غیبت کبری نوع ارتباط با ولی تغییر کرده و اگر کسی تزکیه نفس انجام بدهد و قابل بشود در هر جای دنیا که باشد توانایی ارتباط با ولی عصر را پیدا می کند. ظاهرا شیخ اکبر ابن عربی هم در کتاب فتوحات به این موضوع اشاره کردند و از دیدارشون با امام زمان سخن گفتند. این موضوع برای من قابل قبوله اما یه سوال برایم پیش آمده که اگر ما قابلیت پیدا کنیم می توانیم با امام رضا (ع) هم ارتباط برقرار کنیم همچنین با پیامبر اکرم (ص) هم همینطور پس چه نیازی به ولی زنده است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق مسئولیت بندگان را به عهده‌ی امام زمانِ آن‌ها می‌گذارد و در آن روایت مشهور هم بر شناخت امام زمان تأکید شده، یعنی امامی که امامِ آن زمان است. و اساساً امامی که از دنیا بروند در ذیل رجوع به امام زمان تأثیر خود را می‌گذارند وگرنه ما را طرد می‌کنند و می‌گویند چرا از راه‌اش نیامده‌ایم. موفق باشید

11926
متن پرسش
سلام محضر جناب استاد: از آنجایی که ممکن است روزگاری مردم کشور ایران خواهان ادامه حکومت دینی حال حاضر نباشند (به هر دلیلی مثلا فسادگسترده در کشور)، چرا یک ساز و کار قانونی (نه یک هرج و مرج) در قانون اساسی کشور به جهت برون رفت از این مشکل و تامین خواست اکثریت مردم (مثلا در یک همه پرسی) اندیشیده نشده است؟ آیا نبودن این قانون موجب شکل گیری یک استبداد دینی در بلند مدت نمی گردد؟ خواهشمندم شفاف و منصفانه پاسخ داده شود. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه وقتی عده‌ای بخواهند یک نظام را براندازند باید با آن نظام درگیر شوند، هیچ‌وقت نمی‌شود یک نظام برای براندازی خود قانون گذاری کند. بالاخره باید مخالفان نظام اسلامی با طرفداران آن مقابله کنند هرکدام پیروز شدند نظام مورد نظر خود را حاکم می‌کنند کاری که در فتنه‌ی 88 اتفاق افتاد که خواستند نظام اسلامی را با کودتای سبز براندازند و بحمد الله  نیروهای انقلابی به صحنه آمدند و دشمنان نظام را ناکام کردند. موفق باشید

11099
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز من فایل سخنرانی شما را در خصوص عصمت معصومین گوش دادم و سوالی برایم حل نشده و آن اینکه آیا معصومین از ابتدای تولد معصوم بوده اند و به عبارت دیگر عصمت تکوینی چرا به آنها داده شده؟ چرا به ما داده نشده این با عدالت خداوند سازگار است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه این موضوع در شرح آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب در بحثی که بر روی سوره‌ی احزاب شده، مورد بررسی قرار گرفت سعی بفرمایید مطلب را در آن‌جا دنبال بفرمایید. به این موضوع فکر کنید که اگر خداوند نمونه‌هایی از عصمت را در معرض نگاه بشر قرار نداده بود، چطور با عدالت خدا سازگار بود که ما را به چیزی بخواند که نمونه‌ای از آن را نشان نمی‌دهد. موفق باشید
8994
متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد طاهرزاده عزیز: مقاله ای در اینترنت دیدم راجع به زیارت عاشورا، در این مقاله با استناد به منابع و نسخه های معتبر و سایر شواهد نشان داده شده که نسخه ای از زیارت شریف عاشورا که هم اکنون میان ما شیعیان رواج دارد درباره عبارت «ثم العن الثانی و الثالث و الرابع ...» با نسخه های معتبر قدیمی تفاوت دارد و در نسخه های قدیمی چنین شماره گذاری وجود نداشته است. این مقاله در مجله وزین «کتاب قیم» که از نظر درجه علمی در میان مجلات مربوط به علوم اسلامی ، در طراز اول قرار دارد و «مجله علمی پژوهشی» به شمار می رود به چاپ رسیده است. از طریق لینک زیر نیز مستقیما بدون ورود در صفحه اصلی مجله "کتاب قیم" می توانید متن کامل مقاله را دانلود کنید: http://kq.yazd.ac.ir/pdf_326_60202842f675feb69af713d557f87922.html ایشان معتقد اند که این مقاله یک مقاله علمی و مستند مطابق استانداردهای مقالات علمی است و هفت خوان رستم را گذرانده و مورد تأیید انبوهی از محققان طراز اول در زمینه علوم حدیث و رجال و علوم اسلامی قرار گرفته تا توانسته تأییدیه علمی برای چاپ بگیرد بنابراین سزاوار است دوستان عزیز تا کاملا آن را مطالعه نکرده اند نظر ندهند. خواستم نظر استاد عزیز را در مورد این مقاله بدانم. با سپاس و تشکر از شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم قبلاً این نوع تحقیقات را دیده‌ام. تا آن‌جا که یادم هست در همان زمان که نسخه‌ مورد بحث مطرح بوده، نسخه‌هایی هست که زیارت عاشورا به همین شکل امروزی وجود داشته و لذا می‌توان احتمال داد آن نسخه‌ای که «ثم العن الثانی ....» را ندارد از سر تقیه نوشته شده. موفق باشید
7136
متن پرسش
با سلام شما در جواب سوال6943 فرمودید: چون فلسفه عین دین نیست که مشکل‌داشتن با آن مساوی مشکل‌داشتن با دین باشد... حال آنکه آیت الله جوادی آنچنان که در سایتشان هست فرمودند : مسئله وجود یا عدم وجودِ علم دینی را هیچ علمی به جز فلسفه نمی تواند مشخص کند، فقط فلسفه است که می تواند عهده‌دار این مسئله باشد چون فلسفه ثابت می‌کند که دین هست یا نیست؛ چون همه علوم هر کدام برابر ظرفیت خودشان سخن می‌گویند و تنها فلسفه است که جهان‌بینی دارد و درباره تمام جهان حرف می‌زند... این دو چگونه جمع می شود؟ و چگونه برخی بزرگان بدون فلسفه دین شناس شده اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بگوییم چه می‌تواند جایگاه دین را معنا کند مسلّم نگاه فلسفی است که عهده‌دار چنین کاری است، ولی اگر بگوییم آیا برای دینداربودن باید فیلسوفی کرد مسلّم این‌طور نیست، زیرا متدینین بسیاری داریم که نگاه فلسفی به دین ندارند ولی با ایمان قلبی دین را پذیرفته‌اند. امروز که با صدها شبهه در رابطه با نفی دین روبه‌روئیم نه‌تنها فلسفه‌ی اسلامی نیاز است که توان جواب‌گویی به این شبهات را در ما رشد دهد، بلکه فلسفه‌ی اسلامی افق‌هایی از معرفت دینی را در جلو ما می‌گشاید که در عرصه‌ی امروز جهانی بتوانیم با قوت بیشتری دینداری کنیم. موفق باشید
6782
متن پرسش
در درس ایجاد نفس از سری مباحث حرکت جوهری فرموده اید که روح به جنین دمیده میشود این در حالی است که اساتید دیگری چون استاد دینانی می گویند که دمیدنی در کار نیست و بدن در ابتدا فقط جسم است که طبق حرکت جوهری به تدریج روح پیدا می‌کند. و نفس و یا روح مجرد قبل از بوجود آمدن در بدن کینونیت عقلانی داشته اند. لطفا توضیح دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که می‌فرمایند طبق حرکت جوهری به تدریج روح در جسم پیدا می‌شود به معنای دمیدن روح است زیرا در حرکت جوهری روشن می‌شود که همواره فیض از طرف بالا تجلی می‌کند تا جسم از مابالقوه‌ی خود به مابالفعل برسد و جسم هر لحظه زمینه‌ی پذیرش فیض کامل‌تری را دریافت می‌کند تا آن مرحله‌ای که فیض تجلی یافته همان روح است که جنین را به سوی انسان‌بودن سیر می‌دهد. اتفاقاً جناب آقای دکتر دینانی از جمله فیلسوفانی هستند که متوجه می‌باشند نفس در اثر فیض دمبدم به جسم ایجاد می‌شود و معنای «النفس جسمانیة الحدوث» را به‌خوبی تبیین می‌کنند. موفق باشید
5477
متن پرسش
بسمه تعالی باعرض سلام و ادب با توجه به اینکه نفس انسان در همه جا حضور دارد و به علت تعلق آن به بدن با جابه جایی بدن به مکان های مختلف به آنجا نظر می کند ، حال اگر انسان کمی نفس خودرا قوی کند شاید نیاز به جا به جایی بدن هم نباشد مثل مرتاض ها . حال اگر ما نیز خور را به حضور ائمه علیهم السلام ببریم می توانیم برکات این حضور در حرم آنها را دریابیم پس با این حساب رفتن جسمانی به آن حرم ها غیر از زمان های خاص که سفارش شده و علاوه بر زحماتی که بر انسان وارد می شود که خود در رشد انسان میسر است چه نقشی دارد آیا در زمانی که امکان رفتن جسمی برای انسان نیست می توان با نظر به ایشان از فیض و برکات آن زیارات مکانی بهره مند شد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری اگر نفس قوی شد مفتخر به آن حضور می‌شود ولی با این‌همه در حضور جسمانی یک نحوه کمال هست که نمی‌توان از آن گذشت. بعد از حضور جسمانی تا مدتی نفس قدرت حضورش در آن مکان ها بیشتر می‌شود و این غیر از خاطره‌ای است که با زیارت نصیبش می‌گردد. موفق باشید
4338
متن پرسش
باسمه تعالی.سلام علیکم.استاد با توجه به سوال 4311،درباره ی عبودیت حضرت زهرا،چگونه می شود افق بالاتری از آنچه ایشان داشتند را تصور کرد در حالی که ایشان در اوج عبودیت بودند و ام ابیها؟آیا عبودیت محض به این معنی نیست که کوچکترین حرکت که خدا و پیغمبرش با آن مخالفند را انجام نمی دند؟/آیا می شود ماجرای نسب پرده را با ماجرای پیامبرانی که ترک اولی می کردند مقایسه کرد و آن را هم ترک اولی حساب کرد(البته با حجت الله علی الحجج بودن ایشان جور نمی شود)؟ ممنونم ازتون.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفا در تفاوت ملائکه با انسان کامل بحث مقام جمعی انسان کامل را دارند که از یک طرف در مقام صادره‌ی اول هستند و واسطه‌ی فیض می‌باشند و از طرف دیگر دارای بدن عنصری اند و به دنبال مایحتاج بدن عنصری خود می باشند و در این راستا مشغول امورات این عالم اند و شتر گمشده‌ی رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» را که حضرت فرمودند شترم گمشده‌ آن را پیدا کنید، بدین لحاظ تحلیل می‌کنند ولی آن وقت که حضرت مورد تمسخر منافقان قرار گرفتند که این آقا ادعای هدایت بشر را دارد ولی نمی‌داند شترش کجاست و رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نظر فرمودند و خبر دادند افسار شتر در فلان دره به بوته‌ی خاری گیر کرده بروید آن را آزاد کنید، این نگاه دوم را به وجه فوق بدن عنصری و مقام نوری حضرت منسوب می‌کنند. در مورد حضرت صادق«علیه‌السلام» نیز همین‌طور است که یک‌جا می‌فرمایند کنیزم در یکی از اطاق‌ها پنهان شده و نمی‌دانم در کدام اطاق است و یک‌جا هم می‌فرمایند: « عِلْمُ الْکِتَابِ کُلُّهُ وَ اللَّهِ عِنْدَنَا » با توجه به چنین مقامی که به مقام جمعی کمالی انسان کامل مشهور است شاید بتوان گفت: موضوع پرده‌ی گل‌دار خانه‌ی زهرا«سلام‌الله‌علیها» نظر به وجه عنصری آن حضرت است که رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» ـ همان رسول خدایی که با تذکر به روزه می‌خواهد وجه غیر عنصر بر وجه عنصری ما غلبه کند- می‌خواهند در این حالت هم وجه غیر عنصری حضرت حضور داشته باشد. چون حقیقتش برای بنده با توجه به مقامی که از بزرگان می‌شناسم، سخت است که ترک اولی را به آن‌ها نسبت دهم. موفق باشید
4267
متن پرسش
با سلام استاد گرامی. سوالی دارم که مدتهاست ذهنم را مشغول کرده. در واقع از بس با این موضوع سروکار دارم و آن نحوه ارتباط با مردم است. در حدیث عنوان بصری امام صادق می فرماید: اگر کسی به تو بگوید سخنی بگویی 10 تا می شنوی، بگو اگر 10 بگویی هم سخنی نشنوی. و نیز اگر کسی تورا تهدید به ناسزاگویی کرد تو اورا به خیرخواهی و مراعات مژده بده. استاد عزیز جایگاه این سخن ائمه کجاست؟برخی از کسانی که من باهاشان درارتباطم و کلا بخشی از مردم، هرچه دربرابرشان کوتاه بیایی، بیشتر سوارت می شوند. اگر در برابر حرفها و اعمال نادرستشان مدارا کنی، فکر می کنن احمقی و شدیدترش می کنند. استاد اگر ما بخواهیم گفتار ائمه را بکار بندیم و در برابر اعمال و رفتارشان تغافل کنیم و به رویشان نیاوریم، مردم سوارمان می شوند و عزت انسان را زیر سوال می برند. می دانم عزت از خداست، اما استاد من نمیدانم مطابق شرع مقدس و فرمایشهای حضرات معصومین، نحوه درست ارتباط با مردم چیست؟جایگاه کاربست سخن امام صادق (علیه السلام) کجاست؟سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت مذکور و آن توصیه حضرت‌، انسانی می‌سازد که روحیه‌ی درگیری با مردم در او فرو می‌نشیند، همان حرف مولوی است که می‌گوید: «گر شوم مشغول اشکال و جواب.... تشنگان را کی توانم داد آب». موفق باشید
نمایش چاپی