بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12612
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند: آیا حضرتعالی قایل به عقب گرد و انحطاط در مسیر تاریخ هستید؟ اگر قایل هستید این موضوع با مبانی فلسفی ما که جهان را رو به جلو و تکامل می داند چگونه قابل جمع است؟ و اگر قایل نیستید دوره هایی را که بشریت به ظلم و فساد عمومی مبتلا می شود را چگونه در فرایند رو به جلوی تاریخ توجیه می کنید؟ آیا می شود تفسیری غیر از انحطاط و عقب گرد برای دوره های هبوط در تاریخ ارایه داد؟ ضمنا اگر منابعی برای مطالعه ی بیشتر به ذهن شریفتان می آید معرفی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: غرب با خطی‌دانستنِ تاریخ می‌خواهد بگوید تاریخ به این معنا همواره در حال تکامل است که امروز به تمدن غربی رسیده است و تمدن غربی کامل‌ترین تمدن است. مرحوم شهید مطهری در «فلسفه‌ی تاریخ» چنین برداشتی را مردود می‌شمارند زیرا در این‌جا تکامل انسان‌ها را به‌جای تکامل تاریخ قرار دادند و می‌خواهند بگویند انسانِ غربی کامل‌ترین انسان است. در حالی‌که به گفته‌ی مرحوم شهید مطهری، اولین انسان در تاریخ یعنی حضرت آدم«علیه‌السلام» پیامبر بوده است و مسلّم امروز ما با کامل‌ترین انسان‌ها روبه‌رو نیستیم. آری! به یک معنا تاریخ رو به تکامل است از آن‌جهت که مسیر هدایت انسان‌ها از طریق انبیاء رو به تکامل بوده است و می‌توان گفت ظرفیت تعالی همه‌جانبه روز به روز بیشتر فراهم شده است، ولی این ربطی به تک‌تک انسان‌ها ندارد. موفق باشید

12011

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در آیه 34 سوره نساء تمهیداتی برای تنبیه زن گفته شده: مرحله اول پند و اندرز، مرحله دوم دوری از بستر و مرحله سوم زدن زن است. خواهشمند است تفسیر این مراحل را بیان نمائید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است، بعضی‌ها معتقدند این در رابطه با تمرد زنان است و خروج از خانه در فضایی که پای همخوابگی با مرد غریبه در میان باشد. موفق باشید

11080
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیزم: واقعا نمیدونم چرا در پاسخ به پرسش ۱۱۰۱۰ که یک پرسش کاملا علمی است شما چنین جوابی داده اید و بجای اینکه از افکار بگویید از افراد گفته اید. سوالاتی که بنده مطرح کرده ام بیش از یک سال است دغدغه جمعی از ماست که هنوز هم جواب محکمی از هیچ کسی نگرفته ایم امیدوار بودم که شما بتوانید به ما کمک کنید ولی متاسفانه شما از دادن یک جواب علمی روشن شانه خالی می کنید. بنده از همه این عزیزانی که گفته اید بهره می برم و با برخی از نزدیک رابطه دارم اما این باعث نمی شود که افکارشان را دربست بپذیرم همانطور که عقاید شما را و سعی می کنم بهترین را برگزینم. احتیاط شما برای حفظ احترام دیگران را می توانم بفهمم اما گاهی شما با این احتیاط یک انسان تشنه حقیقت را از آبی که در دست دارید به آسانی محروم می کنید. خوش آمد و بد آمد چند نفر آدم متعصب چه اهمیتی در برابر هدایت چند انسان دارد. اگر شما که یک معلم دردمند هستید به ما کمک نکنید چه کسی باید کمک کند. لااقل می توانید یک جواب خصوصی به چنین پرسشهایی بدهید. ببخشید راستش دلم خیلی از این جواب گرفت ولی اصراری هم به پاسخ ندارم می ترسم که شما را برنجانم. ارادت همچنان باقی است. ما را دعا بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً هنوز سؤال خود را آن‌طور که در ضمیرتان هست آشکار نکرده‌اید وگرنه بنده در آن جواب، بحث را به حیات فعّال ذیل انقلاب اسلامی احاله دادم که یک نوع حیات دینی جامعی در ابعاد فردی و اجتماعی و سیاسی خواهد بود و این‌که افراد مذکور را نام بردم بدان‌جهت بود که هرکدام از آن‌ها نمودی از حیات فعّال دینی ذیل انقلاب اسلامی هستند. انقلابی که ظهور اراده‌ی الهی در این تاریخ است تا انسان‌ها برای اُنس با خدا از طریق مظهر اراده‌ی او به بهترین نحوة راه را طی کنند. موفق باشید
11052

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در آیه قرآن داریم که زنان طیب برای مردان طیب و زنان فاسد برای مردان فاسدند، حال سئوال اینجاست که اولا ما می بینیم که زنانی طیب هستند ولی مردانشان فاسدند این چگونه توجیه می شود و ثانیا اگر مردی که فاسد است برود با زنی ازدواج کند مدام به او شک می کند که حتما او هم فاسد است فلذا زندگی بهم می ریزد این چگونه توجیه می شود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته، اقتضای اولیه است ولی ممکن است خداوند به خاطر مصالحی یک زن طیبه را در یک زندگی فاسد قرار دهد همان‌طور که همسر فرعون را در خانه‌ی فرعون قرار داد و یا بالعکس؛ همان طور که می‌فرماید وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِدا ولی می‌بینیم برخی اوقات فرزند فاسدی مثل فرزند حضرت نوح و یا جعفر کذاب را در خانه‌ی نبوت و امامت قرار می‌دهد. به هر حال، این امور به خاطر مصالحی فوق اقتضای اولیه است که خداوند به خاطر امتحان خود شخص و یا حتی جامعه و یا مصالحی دیگر فوق آن اقتضا عمل می‌کند.
10679
متن پرسش
سلام: حضرت استاد همانطورکه واقفید پارادایم سازی نقش محوری در جهت دهی افکار دارد به عنوان مثال افلاطون برای تعریف و تفکر در انسان از تمثیل پرنده و قفس استفاده کرده و سوالاتی را بر اساس آن طرح و پاسخ گفته. و بعد ارسطو این تمثیل را اشتباه و ناقص دانسته و تمثیل انگشتری و طلا را مطرح کرده و... همان طور که مشخص است با تغییر پارادایم ها سوال ها تغییر می کنند و به تبع آن پاسخ ها و تصویر نوینی در هر کدام از دو تمثیل در رابطه به انسان می دهد و به نوعی هر کدام انسان شناسی را بر اساس آن طراحی و جهت دهی می کنند. حال پرسش اینجاست برای این که تمثیلی بیاوریم تا انسان شناسی را بر اساس دیدگاه وجودبینی دنبال کنیم تا رابطه بین حق و خلق و نقش محوری انسان که اشرف خلق می باشد را نشان دهد کدام است؟ در متون دینی و عرفانی و فلسفی تمثیل هایی نظیر خورشید و اشعه و یا آینه و تصویر و یا موج و دریا و... آورده شده است. حال کدام یک از این تمثیلها جامع تر می باشد و باید به چه نحوی تقریر شوند؟ اگر هم منبع مفصلی در این رابطه دارید لطفا معرفی کنید. یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ما باید تمثیل را به میان آوریم که موضوع در پیش ما نباشد در حالی‌که در مورد انسان، نفس ناطقه در پیش انسان است کافی است به روش حضوری خود انسان را به خود انسان نشان دهیم و در همین رابطه تعلق وجودی او را به خداوند در فطرت او متذکر شویم به همان روشی که قرآن فرمود: «فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ ‏»(عنکبوت/65). هنگامى که سوار بر کشتى شوند، خدا را با اخلاص مى‏خوانند. موفق باشید
8089

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
جناب استاد سلام خداقوت. در بین اقوام کسانی هستندکه پیرو فرقه درویشی نعمت الهی هستند. و گاهی در مجامعی که تعدادشان بیشتر میشود و هم فکر دارند شروع میکنند به بدگویی از نظام، انقلاب و امام خامنه ای و ... میدانم که جواب دادن و بحث با ایشان سودی ندارد چون با سند و دلیل حرف نمیزنندو صرفا شایعات بین خودشان را نقل میکنند. البته چنانچه از اعتقادات دینی حرف بزنند بهتر میتوان پاسخ آنها را گفت ولی عموما از اعتقادات حرفی نمیزنند. با این وصف تکلیف بنده چیست (که معمولا در اینجور جمعها تنها هستم) ممنون از شما
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر زمینه‌ای برای اظهار نظر نیست تکلیفی ندارید. همین‌که بی‌محلی می‌کنید و می‌نمایانید که حرف‌هایشان را نپذیرفته‌اید کار خوبی است.
7628

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام در جواب سوالی فرموده اید:"شأن موجودات مادی تدریجی است و غیر از تصرفی است که با اراده‌ی کن فیکون در آن‌ها تصرف می‌شود."میشود این عبارت را توضیح دهید؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: به مباحث ده نکته و برهان صدیقین و حرکت جوهری که شرح داده شده رجوع فرمایید. موفق باشید
7372

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم آیا منظور از انتخاب پدر و مادر توسط ما قبل از انعقاد نطفه(مطابق روایات طینت) این است که امکان ذاتی ما براساس پدر و مادر فعلیمان تحقق می یافته و این معنی انتخاب ماست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همین طور است. موفق باشید
5103
متن پرسش
چگونه لیله القدر را درک کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث صوتی Ξمعنای درک شب قدر( را در قسمت آخرین جلسه تفسیر سوره اعراف دنبال بفرمایید. موفق باشید
3463

وظیفه مابازدید:

متن پرسش
با سلام. استاد بزرگوار و عزیزتر از جان و محبوب قلب تیره و تارم ، به راستی اگر شما نبودید از شیطنت غرب و ناتوانی خود دق می کردم و از حکایت حال زارم امیدی نبود و خداوند را به خاطر بودن شما سپاسگذارم . همان طور که مستحضر هستید در دنیای وانفسا و شیطانی امروز، شبکه های اینترنتی و ماهواره ای هر گونه حرمتی که قابل تصور بوده باشد را شکسته است . با یک فیلم ساده در ماهواره ، میراث فرهنگی که از سالها قبل به جوانان این مملکت به ارث رسیده است را به تاراج می برند. هر شخصی در منزل خود با فشردن چند کلید ، چشم و گوشش از طریق اینترنت با کثافاتی مواجه می شود که ابدا در دستگاه الهی تعریف نمی شود و حتی زندگی مادی او را نیز به خطر می اندازد. هر فیلم خصوصی اعم از سیاسی ، جلسات محرمانه ، خانوادگی و ... از هر انسانی که تصورش را هم نمی کنید در سایت های ویدئویی با رکیک ترین عنوان ها در دسترس همگان است، هر توهینی بدون هیچ هزینه ای در شبکه های مذکور صورت می گیرد. از توهین به مقدسات تا بزرگترین علمای اسلام و رهبران اسلامی در طول تاریخ. استاد، بنده می توانم قسم بخورم که 95 درصد افکار و اعتقادات موهوم نسبت به نظام اسلامی و شخص مقام معظم رهبری ، محصول تلاش شبانه روزی این شبکه های مجازی است که غرب به خورد ملت شریف ایران داده است و دهان به دهان گشته است تا منبع اصلی توهین ها گم شده است و عده ای فکر می کنند بی اعتقادی به نظام اسلامی ، نظر شخص خودشان است نه تلقین ماهواره ها و تبلیغات اینترنتی. – شاهدش کپی برداری اصطلاحات ضد نظام ها و بی اعتقادها و سست مذهب ها از این شبکه هاست- این هم در زمانه ای که اگر اعتقادات شخصی مانع نباشد حتی در روستاها، فیش ماهواره از مطبخ و مبرز واجب تر است و اینترنت و فیلترشکن در دسترس بچه ها هم هست. غالب فیلم های ماهواره ای که از طریق اینترنت هم قابل مشاهده و در اختیار همه ی جوانان این مرز و بوم است ، به تضعیف بنیان خانواده و افزایش توقعات کاذب ظاهر الصلاح و نزول اهداف و تغییر امیال و گرایش ها به سمت غرب زدگی و مصرف گرایی منجر می شود که غالبا اثرات خود را به طور ناخودآگاه بر روح و روان بیننده می گذارد. جهت اختصار از مثال خودداری می کنم. تنها دیدن یک قسمت از سریال های کاذبشان ، در زمانه ی کنونی که بزرگتر ها در انتقال فرهنگ ایرانی و اسلامی به نسل جوان ، ناتوان هستند ،کافی است تا نسل جوان سبک زندگی خود را با گرایشات غربی سامان بدهد. ارائه ی ممالک غربی به مخاطبان به بهترین رنگ و لعاب که به اذعان خود غربی ها دور از واقعیت امروز غرب است ، کار عمده ی این شبکه هاست و .......... سپاه و وزارت اطلاعات محترم و هر نهاد مسئولی هم کاری جز فیلتر کردن نمی کند که با یک فیلتر شکن ساده و قابل دانلود از اینترنت ، همه ی تلاش هایشان در زمینه ی فیلتر کردن اینترنت نقش بر آب می شود. استاد ، رشته ی حقیر کامپیوتر است و به اقتضای رشته ام خوب می فهمم که نیروهای زحمت کش این نهادها چقدر بی سوادند که به راحتی توسط شیطنت جوانانه ی برخی ، دور می خورند. استاد ، شنیده ام سپاه ایران به اعتراف دوست و دشمن خیلی قوی است هم به لحاظ دانش روز هم به لحاظ تکنیک. این را اخیرا از خود مقامات آمریکایی در سایت های خودشان هم شنیدم. استاد، من سالها بحث های شما رو کار کردم و با رویکرد فرهنگی دین ناب محمدی (ص) از طریق مباحث شما آشنایی دارم و با برخوردهای ضربتی و چکشی در مسائل فرهنگی به شدت مخالفم. اما به نظر شما آیا واقعا اگر سپاه و وزارت اطلاعات و دیگر نهادهای مسئول اراده کنند ، دانش توقف شبکه های بیگانه در ایران را ندارند ؟ به نظر حقیر این کار قابل انجام است اما عدم تحقق آن ناشی از جهل مسئولان نسبت به ضربه ای است که تا کنون نظام اسلامی از ماهواره ها و اینترنت ( فیلترشکن) خورده است. 1) به نظر شما واقعا وظیفه ی بنده به عنوان دانشجو و جوجه طلبه ی آینده در قبال این مسائل چیست ؟ 2) استاد بزرگوار، قصد دارم برم سپاه قم و این مسئله رو پیگیری کنم و حداقل در فیلتر کردن فیلترشکن ها به آن ها یاری برسانم و ببینم چه اقداماتی انجام می دهند و در حد وسعم به آن ها کمک کنم ، نظرتان چیست ؟ قطعا این کار مقداری از وقت بنده رو میگیره و وقت من برای کسب معارف حقه ی الهی کم است و خودم هم از نظر سلوکی و وجودی بسیار اوضاعم خراب است و نیازمند راهنمایی شما هستم. دعا کنید و لطفا راهنمایی بفرمایید. با تشکر و دعای خیر برای عروج لحظه به لحظه ی شما و دستگیری اهل البیت به واسطه ی شما از ما.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- ما در هرحال وظیفه داریم مانع اشاعه‌ی فحشاء شویم و ثواب و برکات زیادی برای ما دارد و به هر ارگانی که بخواهد در این مسیر قدم بردارد باید کمک کنیم منتها باید وقت معینی برای آن تعیین کنید تا همین‌طور که می‌فرمایید از کسب معارف الهی محروم نشوید. موفق باشید
3456
متن پرسش
سلام علیکم آیا اگر خداوند امتحاناتی که برای اهل بیت علیهم السلام لحاظ میکند را بسیار سخت کند آیا باز ایشان از این امتحانات سربلند و معصوم بیرون می آیند؟ یعنی هر قدر هم خداوند امتخاناتش را مشکلتر نماید باز ائمه بزرگوار ، معصوم باقی میمانند؟ (به شوخی:خداوند نمیتواند امتخاناتی بگیرد که اهل بیت نتوانند از پس آن برآیند؟)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: چون اهل‌البیت«علیهم‌السلام» متوجه حکمت و رحمت حضرت حق هستند می‌دانند هرچه از طرف حضرت رب برسد موجب کمال و تعالی آن‌ها است تا آن‌جایی که حضرت اباعبدالله«علیه‌السلام» وقتی با حنجره‌ی بریده‌ی حضرت علی اصغر روبه‌رو می‌شوند عرض می‌کنند خدایا چون زیر نظر تو است تحمل آن برایم آسان است. موفق باشید
1865
متن پرسش
سلام علیکم در اسلام گفته میشود در شرایطی که خطر جانی یا مالی داشته باشد نباید امر به معروف و نهی از منکر کرد این جمله چطور با واقعه کربلا قابل جمع است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: به گفته‌ی شهید مطهری: حسین«علیه‌السلام» برای حفظ اسلام جان خود را فدا کرد. همه‌چیز را انسان برای خود می‌خواهد و خود را برای اسلام. وقتی اصل اسلام در خطر است جان انسان به چه دردی می‌خورد. موفق باشید
1302

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی.سلام علیکم.آیا شما سیر مطالعاتی خاصی را در زمینه «معرفت النفس» پیشنهاد می کنید؟ یا اینکه این موضوع نیاز به سیر خاصی ندارد و عمده توجه به حضور نفس ناطقه و جایگاه آن در عالم تکوین است؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام برای فهم حضور نفس ناطقه و جایگاه آن در عالم تکوین، روش صدرایی روش موفقی است. موفق باشید
247

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و خسته نباشید در خصوص ترتیب مطالعه آثار شما سوالاتی داشتم. ابتدا اجازه بدهید بگویم که من تقریبا با کتاب جوان و انتخاب بزرگ شما شروع کردم، بعد جزوه ی ضرورت و نحوه مطالعه را مطالعه کردم و از آن بسیار استفاده بردم، با توجه به تأکید شما در آن جزوه، به معرفت النفس پرداختم و اکنون در نکته ی ششم کتاب 10 نکته از معرفت النفس همراه با شرح آن هستم. در ضمن کتاب گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی را نیز هم زمان با معرفت النفس آغاز کرده و به تازگی نیز آن را به اتمام رسانده ام. حال برای ادامه ی راه سوالاتی دارم: الف) کمی سردرگم هستم، چرا که نمی دانم بعد از معرفت النفس، از بین کتب «عالم انسان دینی»، «چگونگی فعلیت یافتن باور های دینی همراه با شرح»، «آشتی با خدا همراه با شرح»، «علل تزلزل تمدن غرب» و «زن آن گونه که باید باشد»، کدام یک را باید انتخاب کنم؟ ب) آیا می توانم هیچ کدام از این کتب را هم زمان با معرف النفس مطالعه و کار کنم؟ اگر بله کدام یک را؟ و درحالت کلی آیا شما موازی کار کردن را توصیه می کنید؟ ج) آیا این اهمیت دارد که ابتدا به مباحث معرفتی و خود سازی بپردازیم و سپس به مباحث غرب شناسی، تا چه اندازه؟ د) من به تازگی علاقه ی خاصی به گوش دادن به خطبه های ضبط شده ی نماز جمعه ی آیت الله جوادی آملی کرده ام، آیا شما توصیه می کنید که به طور موازی در کنار سیر مطالعاتی آثار شما از آن ها نیز بهره ببرم؟ ه) از نظر شما کدام یک از کتبی که در بالا نام آن ها را بردم و به طور کلی کدام دسته از آثار شما، نیاز به تفکر و تأمل و مباحثه ی بیشتری در هنگام مطالعه دارد و کدام یک نیاز چندانی به درنگ و مباحثه با دوستان ندارد؟ و) و در آخر برای مطالعه ی آثار شما، رعایت ترتیبی که در سیر مطالعاتی پیشنهادی در سایت قرار داده شده، تا چه حد الزامی است؟ منظور بنده آن است که آیا می توان برخی مباحث را با توجه به علاقه و نیاز زودتر مطالعه کرد؟ با تشکر از تلاش و حسن توجهتان، لطفا اگر صلاح می دانید سوالات را یک یک و به ترتیب پاسخ دهید. پیروز و سربلند باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: بعضی از کتاب‌ها برای تدریس تنظیم شده و بعضی از آن‌ها سخنرانی بوده است که از نوار پیاده شده و روی آن کار شده. در مورد کتاب‌های نوع اول بهتر است ترتیب آن رعایت شود. مثلاً پس از بحث ده نکته در معرفت نفس، برهان صدیقین با سی‌دی‌های مربوط به آن خوانده شود و سپس بحث‌های معاد دنبال شود و پس از آن مباحث «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» و پس از آن کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود». در کنار این سیر، بعضی کتاب‌ها کمک کننده‌اند، مثل کتاب «عالَم انسان دینی» که در کنار بحث «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» کمک‌کننده است، و یا کتاب «آشتی با خدا» قبل یا کنار مباحث «ده نکته»، کمک‌کننده است. اما مباحث تفسیر یا کتاب «زن، آن‌گونه که باید باشد» و یا «فرزندم این‌چنین باید بود»، کتاب‌هایی است که به عنوان تذکر در کنار سیر اصلی إن‌شاءالله قابل استفاده خواهد بود. در کنار بحث معاد می‌توانید مباحث غرب‌شناسی را شروع بفرمایید. از هر زمان که احساس کردید می‌توانید با سخنرانی‌ها و آثار آیت‌الله‌جوادی«حفظه‌الله» مرتبط شوید، فرصت را غنیمت شمارید و این کار را بکنید. سیر مطالعاتی یک پیشنهاد است. همان‌طور که می‌فرمایید اگر واقعاً یک بحث را به جهت علاقه و آمادگی می‌توانید خارج از سیر مطالعه دنبال کنید، علاقه‌ی خود را سرکوب نکنید. موفق باشید
18620
متن پرسش
سلام علیکم: شهید آوینی در مقاله رمان، سینما و تلویزیون این چنین می گویند: «رمان‌نویسی را هرگز نمی‌توان با اسطوره‌‌پردازی و یا حتی قصه‌پردازی بشر در گذشته‌ها قیاس کرد؛ رمان ماهیتاً پدیداری متمایز از اسطوره‌ و یا قصه‌های کهن است. خودبنیادی یا سوبژکتیویسم یکی از خصوصیاتی است که رمان را از اسطوره و یا قصه‌های کهن متمایز می‌دارد و این تفاوت، عرضی کوچکی نیست؛ یک تمایز جوهری ذاتی است.» لکن بنده هر چه در مسئله تفاوت بین رمان نویسی با داستان نویسی که در گذشته رایج بوده فکر کردم به پاسخ موجهی نرسیدم، لطفا برای فهم منظور ایشان راهنمایی فرمائید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک بحث مفصل است. به این صورت که در یونان قدیم از طریق تراژدی و در فرهنگ ما از طریق داستان‌هایی مثل داستان‌های کلیله و دمنه اشاره به واقعیات نمادین می‌شد و باطن واقعیات را  که با بصیرت باید می‌دیدیم نه با بصر، در میان می‌گذاشتند. ولی اکثر رمان‌های جدید – نه رمانی مثل رمان بینوایان ویکتورهوگو - بیشتر، خیال‌پردازی است. و در فرهنگی که به هیچ حقیقتی اشاره ندارد به میان آمده است و به یک معنا زندگی در فرهنگ سوبژکتیویته را مطرح می‌کند. موفق باشید

16997
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد آن کسانی که در مسیر عرفان قدم می زنند ادعای دیدار مکرر حضرت ولی عصر (عج) را می کنند البته در محافل بسیار خصوصی، بسیار در رعایت دین مقیدند اهل کشف و شهود و.... هستند و به نظر می رسد واقعا این طور است و اهل دکان باز کردن نیستند ولی کاری به مسائل سیاسی و انقلاب ندارند، تا چه حد مسیرشان درست و قابل اطمینانند؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌ها امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را گم کرده‌اند و با خیالات خود زندگی می‌کنند، فردا هم که حضرت تشریف بیاورند این‌ها مشغول امام زمانی هستند که رؤیت کرده‌اند. موفق باشید

15251

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد: می خواستم از شما استاد گرامی بپرسم آیا گریه ی مرد نشانه ی ضعف اوست؟ مثلا گاها اتفاق می افته که دلم می گیره و علت خاصی هم براش ندارم. در این هنگام دوست دارم گریه کنم و این کار آرومم می کنه می خواست بپرسم این حالت نشانه ی ضعف؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گریه برای حوائج دنیایی بد است، وگرنه: «چشمِ گریان، چشمه‌ی فیض خداست». این بیچاره را هم در هنگام گریه‌ها فراموش نکنید. موفق باشید

13649
متن پرسش
سلام استاد عزیز: اگر رزق تضمین شده چرا برخی از گرسنگی می میرند؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: چون باید تلاش کرد تا رزقی را که خدا تعیین کرده است را به‌دست آوریم. خدا رزق ما را از قبل تعیین کرده است باید ببینیم چه کسی از دست ما قاپیده است تلاش کنیم آن رزق را برگردانیم. موفق باشید

13086
متن پرسش
سلام: امام خمینی، جهاد اکبر ص۲۳ : چه طور شد فقه و اصول به مدرس نیاز دارد، درس و بحث می خواهد، برای هر علم و صنعتی در دنیا استاد و مدرس لازم است، کسی خودرو و خودسر در رشته ای متخصص نمی گردد، فقیه و عالم نمی شود، لکن علوم معنوی و اخلاقی که هدف بعثت انبیا و از لطیف ترین و دقیق ترین علوم است، به تعلیم و تعلم نیاز ندارد و خودرو و بدون معلم حاصل می گردد؟! لطفا توضیح بفرمایید که این تعلیم و تعلمی که امام (ره) می فرمایند چیست؟ یعنی در همان حد که ما وظیفه خود را بشناسیم و مثلا عرفان را دقیق مطالعه کنیم و صوت اساتید مجربی مثل شما را گوش دهیم و کتب معتبر را مطالعه کنیم، صرفِ همین ما را سیر می دهد؟ آیا منظور از معلم اینست که مدام به محضرش برویم؟ حالات خود را بیان کنیم و خوابهایمان را برایش بگوییم؟ یا اینکه خود امام با تفسیر سوره حمد این را فهماندند که در این زمان دیگر می شود بدون رجوع خاص هم راه رفت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در آخر سؤال خود متذکر هستید واقعاً شرایط تاریخی صحبت امام در کتاب «جهاد اکبر» با آن فضای بسیار سنگینی که برای عرفا ایجاد کرده بودند، با شرایط تاریخی که حضرت امام به‌وجود آوردند و در متن آن، سوره‌ی حمد را تفسیر فرمودند زمین تا آسمان فرق می‌کند و حقیقتاً امروز به‌خوبی نسل ما اشارات عرفا را می‌فهمند و از این جهت تمام عالم شده است استادِ سلوکی ما. فرزانگی در یگانه‌ماندن با عالَمی است که انسان نیز جزیی از آن عالَم است و انسان باید در این وجود یگانه‌ی خود باقی بماند و تنگاتنگ با آن ادامه‌ی حیات دهد. امروز بعد از آن‌که مدرنیته خواست به نام پیشرفت به جنگ طبیعت برود بشر، جمله‌ی غرب را می‌فهمد. مگر در عرفان عارفان نداریم: «اگر آزادی برای آدمی معنا داشته باشد، نه در اجتماع و نه در زندگی بلکه در نسبت او با وجود و با حضرت حق است. این آزادی با سپردن حیات خویش با خداوند به‌دست می‌آید». آیا امروز که آزادی‌های دروغین رسوا شدند این جمله بهتر فهمیده نمی‌شود؟!! موفق باشید  

10306
متن پرسش
سلام: من 23 سالمه اهل قم در یک خانواده نسبتا معمولی به دنیا اومدم مدتی دارم کتاب آشتی با خدا رو میخونم، در کنار کتابهای دیگه ای که دارم مطالعه می کنم الان احساس بدی دارم، احساس پوچی واقعا احساس می کنم خیلی خالی هستم، همه ی زندگیم فکر و تمرکز روی تعلقات دنیاییم بوده، پول، رفاهیات، آدمی که عاشقانه دوستم داشته باشه، جلب توجه دیگران و... اینها حجابهای زخیمی بین من و پروردگارم کشید. اینقدر خواستم زخیم باشه که حتی روزنه ی کوچکی از این نور به درونم نتابه حالا که همه ی وجودمو سیاهی گرفته دنبال نور می گردم و پاره کردن این پرده ها از وجودم و پیدا کردن اون نور مطلق برام آرزو شده، یه آرزویی که می ترسم بهش نرسم. زندگی بیهوده داشتن سخته و سخت تر از اون اینکه حس کنی دیگه راه نجاتی برای خودت باقی نذاشتی. نمیدونم چرا اینطور وجودمو نابود کردم دنبال چی بودم؟ حالا من گمراه میخوام این راهی رو که رفتم برگردم اما خیلی طولانیه آیا میتونم از نو شروع کنم؟ معنی اخلاص با خدا چیه؟ وجودم تاریک شده، اون نوری که منتظرشم کجاست؟ من خودم همه ی پرده هارو کشیدم تا نوری بهم نتابه، ولی گم شدم تو این سیاهی، به کجا دارم میرم نمیدونم. هر چی در مقابلم می بینم تاریکیه. نماز که میخونم هیچ لذتی نمی برم، از خودم بدم میاد که اینقدر وقیحانه در مقابل پروردگارم می ایستم ولی هیچ توجهی بهش ندارم اون میفهمه ولی به روم نمیاره بجایی که مچمو بگیره دستمو می گیره و این لطف اونو که اینقدر منو از خودم متنفر میکنه. چکار کنم چطوری بهش وصل بشم باهاش آشتی کنم؟ دلم می خواد با اون باشم تا از همه دنیا آزاد بشم. کمکم کنید لطفا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً متوجه‌اید که حضرت حق از ما دور نیست ما هر اندازه در جدّی‌نگرفتن غیر خدا موفق شویم به همان اندازه به خدا نزدیک می‌شویم، پس باید آرام آرام متوجه شد که همه‌ی کمالات و همه‌ی برکات در زیر سایه‌ی حضرت حق محقق می‌شود. سعی کنید در معارف الهی جلو بروید تا سؤالاتتان یک‌یکی جواب داده شود. مباحث معرفت نفس شروع خوبی است. موفق باشید
9862
متن پرسش
سلام علیکم: استاد ببخشید این چند وقته سوالات زیادی در خصوص حرکت جوهری پرسیدم. بنده کتاب را می خوانم صوت ها را هم گوش می کنم و آنها را روی برگه پیاده می کنم. در آن کنار خودم استدلال هایی هم می کنم و گاهی هم سوالاتی پیش می آید. خلاصه از اینکه زیاد مزاحم شما می شوم عذر خواهم. آخر اطرافمان استاد فلسفه نیست. تازه اگر هم پیدا شود با مبانی و روش تدریس شما آشنا نیست. تازه بر ما هم خرده می گیرند آقا فلسفه را بدون منطق نمی فهمید و... از همین حیث بنده مزاحم شما می شوم. استاد شما می فرمایید: نفس دارای تجرد نسبی است و یک نحوه تعلق به بدن دارد، در نتیجه حکم بدن - به عنوان یک موجود مادی - در نفس سرایت می‌کند. خب برداشت من از رابطه ی نفس با بدن این گونه است: نفس داخل بدن است نه مثل داخل شدن چیزی در چیزی و خارج از بدن است نه مثل خارج شدن چیزی از چیزی. و از طرف دیگر هم که نفس نسبت به بدن حالت انضمامی دارد. حال بنده می خواهم در جزوه خودم همین جمله ی شما که فرمودید: نفس دارای تجرد نسبی است و یک نحوه تعلق به بدن دارد را شرح بدهم ولی تصور و تصدیق اش برایم سخت است. مگر نفس مجرد نیست؟ پس چطور می توان آن را نسبت به چیزی سنجید؟ خلاصه بنده از دیروز در همین یک جمله مانده ام و نمی توانم جمله را برای خودم باز کنم. و سوال دوم استاد اینکه می فرمایید ترجمه و تنقیح، معنی کلمه تنقیح چیست؟ با تشکر. خدا عمرتان دهد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که ما نفس خود را طوری احساس می‌کنیم که گذشته و آینده را در خود دارد که بحثی نیست. پس از این جهت نفس ما مجرد است و در این هم که احساس می‌کنیم در عین آن‌که این جوان 20 ساله‌ی امروزی همان کودک 15 سال پیش است و در عین حال تغییراتی در درون خود از نظر علم و حیات کرده است هم بحثی نیست. پس ما در نفس خود با دو بُعد روبه‌روییم؛ یکی تجرد و یکی تغییر، و از آن‌جایی که ماده عین حرکت است و هر تغییری مربوط به عین حرکت است – که در جزوه‌ی اخیر روی این بحث شده – پس باید حرکتِ نفس مربوط به تعلق نسبی آن به ماده باشد و از این جهت اتحاد نفس و بدن انضمامی است که نه نفس عین بدن است و نه جدا از بدن، بلکه اتحادی با بدن دارد که آن اتحاد آن را عین بدن نمی‌کند. موفق باشید
9220
متن پرسش
با سلام: استاد گرامی آیا میشود بگویید یک طلبه چگونه باید بفهمد از نظر ادبیات قوی شده؟ میشود بگویید چه حدی از ادبیات برای ما کافیست؟ با خواندن چه کتبی میتوان ادبیات خوبی داشت؟ لطفا اسم کتب صرفی و نحوی را ببرید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ حدّاقل قوت لازم در ادبیات آن است که متون عادی را (مانند متن عربی کتاب‌های ادبیاتی‌ای که خوانده‌اید، متن کتاب‌های فقهی و اصولی متداول در حوزه، روایات و مانند آن) بتوانید با اعراب صحیح بخوانید. اساسا خودتان متوجه می‌شوید که آیا در خواندن متون دچار مشکل هستید یا نه؟ آیا اعرابی که به کلمات می‌دهید از روی علم است و متوجه نقش آن در جمله هستید یا نه؟ آیا می‌توانید از متن عربی، با لحاظ اعرابش مراد نویسنده را بفهمید یا نه؟ اگر این‌چنین هستید می‌توان گفت حداقل قوت لازم در ادبیات را دارا هستید. 2ـ بنده از کتاب‌هایی که در دهه‌های اخیر با موضوع آموزش ادبیات عرب نوشته شده آشنا نیستم؛ بهتر است با اساتیدی که به امر تدریس ادبیات مشغول‌بوده و در این زمینه موفق هستند مشورت کنید ولی در مجموع این را بدانید که کتاب، نقش صد در صدی ندارد بلکه بیشتر تمرین است که به شما قدرت می‌بخشد. موفق باشید
8888
متن پرسش
سلام علیکم امام خمینی (ره) در کتاب شریف شرح چهل حدیث ص: 289 میفرمایند: «چنانچه تذکر آیات حق و ملکه شدن آن، بصیرت باطنى را به قدرى قوّت دهد که جلوه جمال حق را در آیات مشاهده نماید، و تذکر اسماء و صفات موجب شود که حق را در تجلیات اسمائیه و صفاتیه شهود کند، و تذکر ذات بى‌حجاب آیات و اسماء و صفات رفع جمیع حجب کند و یار بى‌پرده تجلى نماید.» حال سوال اینجاست که ۱- مکانیزم رفع حجاب توسط ذکر چگونه است و چه قدرتی در ذکر است که توان خرق جمیع حجب را دارد؟ ۲- آیا راه دیگری هم برای این کار وجود دارد؟ مثلا مبارزه با نفس؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: ذکر خدا یعنی نظر به حضرت حق در آینه‌ی آیات و اسماء الهی و مسلّم بعد از مبارزه با نفس و آزادشدن از لذّات نفسانی پیش می‌آید. شاید مباحث دو جلسه اخیری که در مورد آیات 40تا 44 سوره‌ی احزاب بحث ذکر کثیر مطرح شد کمک کند. در هر حال یک کار اساسی است که نیاز به مقدمات دارد. خواجه عبداللّه انصاری در منزل 47 از کتاب «منازل‌السائرین» نکات ارزنده‌ای گفته‌اند. اگر استادی را پیدا کردید که آن را درس دهند راه خوبی در جلوی شما قرار می‌گیرد. موفق باشید
8821
متن پرسش
سلام علیکم در مورد این مطلب که خداوند فرموده است هرکس به غیر من امید داشته باشد نا امیدش می کنم. خواستم سوال کنم اگر ما به بعضی عوامل امید داشته باشیم و متوجه باشیم خدا آن را مایه امیدواری ما قرار داده باز هم شامل این حدیث قدسی می شویم؟ مثلا ما به کار و پولمان امید داشته باشیم ولی متوجه باشیم خدا آنها را باعث امیدواری ما قرار داده است. 2. ما بارها متوجه نبودیم که باید به خدا امیدوار باشیم و امید به غیر خدا داشته ایم و بر عکس سوال اول حتی متوجه نبودیم که خدا آن مورد را مایه امیدواری ما قرار داده ست ولی به نتیجه مورد نظر دست یافته ایم علت چیست؟ 3. آیا این قیاس درست است که همانطور که داریم «یا من یعطی من لم یسئله و لم یعرفه ....» اگر کسی هم به غیر خدا امید داشته باشد باز هم خدا از باب کرم ممکن است کار او را حل کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: 1- در هر صورت نباید به کار و پول‌تان ذرّه‌ای امید داشته باشید زیرا ممکن است خداوند بخواهد از طریق دیگری شما را جلو ببرد و لذا اگر کار و پول‌تان را از شما گرفت به مشکلات روحی دچار می‌شوید. 2- علت همه‌ی مشکلات، غفلت از توحید ناب است. 3- همین‌طور است، خدا که کار خودش را می‌کند چرا ما غافل باشیم؟ موفق باشید
8429
متن پرسش
سلام علیکم عبارات ذیل خطبه فدکیه خطاب به امیر المومنین قدری باورش مشکل به نظر می رسد. لطفا راهنمایی فرمایید. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر منظورتان آن خطابی است که زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» به حضرت علی«علیه‌السلام» داشته‌اند که بعضى از مورّخین در رابطه با موضوع بعد از این خطبه آورده‏اندکه: چون دختر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله وسلم آن‏گفتار را در مسجد مدینه فرمود و ابابکر با او برخوردى بى‏ادبانه کرد و حتّى به‏ على علیه السلام توهین کرد که در خانه نشسته و از زنان کمک مى‏گیرد، («شرح نهج‏البلاغه»، ابن ابى‏الحدید، ج 16، ص 214) حضرت به خانه آمد و به شوهر خود چنین گفت: «پسر ابوطالب! تا کى دست‏ها را به زانو بسته‏اى، و چون تهمت‏زدگان در گوشه خانه نشسته‏اى؟ مگر تو نه همان سالار سرپنجه‏اى؟! چرا امروز در چنگ اینان رنجه‏اى؟ پسر ابوقحافه، پرده حرمتم را درید و نان و خورش فرزندانم را برید! ...». چنانچه ملاحظه مى‏فرمایید؛ جمله فوق حالت سجع و آهنگین دارد، یعنى نظم خاصّى بر آن حاکم است. جناب آقاى دکتر شهیدى‏ در کتاب زندگى فاطمه‏زهرا علیهاالسلام مى‏فرماید: «چگونه چنین چیزى ممکن است که فاطمه علیهاالسلام با على علیه السلام این‏طور سخن گفته باشد؟ شیعه براى این دو بزرگوار مقام عصمت قائل است، آیا مى‏توان پذیرفت دختر پیامبر این‏چنین شویش را سرزنش کند، آن‏هم براى نان و خورش فرزندانش؟ آنچه مى‏بینید این است که این قسمت از گفتار پر از آرایش معنوى و لفظى است؛ اعم ازاستعاره، تشبیه، کنایه، طباق و سجع. اگر خطبه از چنین آرایش‏ها برخوردار باشد، زیور آن است، سخنى است که براى جمع گفته مى‏شود، باید در دل شنونده جا کند. در چنین گفتار، خطیب در عین حال که به معنى توجّه دارد، به زیبایى آن و نیز به آرایش لفظ باید توجّه داشته باشد، امّا گفتگوى گله‏آمیز زناشویى آن هم‏ در خانه خود، چرا باید چنین باشد؟ مگر دختر پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم مى‏خواست قدرت خود را در سخنورى به شوهر خویش نشان دهد؟»« زندگى فاطمه زهرا علیهاالسلام»، دکترشهیدى، ص 142.))) ظاهراً حق با جناب آقاى دکترشهیدى است که این قسمت را بعداً به کلمات حضرت اضافه کرده‏اند. و مى‏توان امکان داد براى از بین‏بردن پیام اصلى خطبه فاطمه‏زهرا علیهاالسلام که عالى‏ترین ابعاد معرفتى و سیاسى را گوشزد مى‏کند، چنین پیرایه‏هایى را بدان وصل کرده باشند. وقتى متوجه باشیم حضرت زهرا علیهاالسلام چگونه در آن خطبه جبهه‏اى را گشوده‏اند که تا نهایت تاریخ، سرنوشت‏ساز خواهد بود روشن می شود مسئله بصیرت حضرت فاطمه علیهاالسلام خیلى از این حرف‏هاى عادى که در مورد حضرت مى‏زنند، بالاتر است. موفق باشید
نمایش چاپی