بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14567

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در این بیت منظور جناب حافظ این است که با کسانی که به نا حق تهمت به عرفا و فلاسفه می زنند بحث نکردن بهتر است؟ حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت است استاد نظر شما چیست در مورد اینکه باید مناظره با این اشخاص که بیشترشان هم (درست مطلب را نمی دانند و کار نکرده اند) باید صورت بگیرد یا نه؟ به نظرتان مرز این کار چیست؟ یعنی کی باید مناظره کرد و کی نباید مناظره کرد؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌جایی که طرف آمادگیِ فهم اشارات عرفانی را ندارد، صحبت نتیجه نمی‌دهد. موفق باشید

10045

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: حضرت استاد در کتاب جوان پرورِ «جوان و انتخاب بزرگ» تقریبا در انتهای کتاب نام دو پیامبر بزرگ الهی حضرت عیسی و ادریس علیهما السلام آورده شده است به عنوان دو پیامبری که زنده اند و به آسمان رفته اند به گمان حقیر نام الیاس نبی به اشتباه ادریس کتابت شده است چون پیامبری که مانند عیسی علیه السلام عروج کردند الیاس علیه السلام است. در روایتی آمده روزی عزرائیل نزد الیاس (ع) آمد تا روحش را قبض کند، الیاس (ع) گریست. عزرائیل گفت آیا گریه می کنی با این که به سوی پروردگارت باز می گردی. الیاس گفت: گریه ام برای مرگ نیست، بلکه برای فراق از شبهای طولانی زمستان و روزهای تابستان است که دوستان خدا این شب ها را به عبادت می گذرانند و با محبوبشان خدا، راز و نیاز می کنند و لذت می برند. ولی من می خواهم از صف آنها جدا گردم و اسیر خاک شوم. خداوند به الیاس چنین وحی کرد: تو را به خاطر آن که علاقه به مناجات داری و می خواهی در خدمت مردم باشی تا روز قیامت مهلت می دهم. المخازن سید عباس کاشانی، ج 1، ص 286. برای این متذکر شدم که اگر اشکال بنده درست بود در چاپ های بعدی اصلاح شود. یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر از تذکری که فرمودید. قیصرى در شرح فصوص می‌فرماید: إدریس بسیار از بدن منسلخ مى‏شد و صاحب معراج گردیده بود و با أرواح و ملائکه‌ی مجرده آمیزش داشت. بعضى گفتند مدت شانزده سال خواب نکرد و چیزى نخورد تا عقل مجرد شد و میل بشری - مثل خواب و غذا - از او زایل گشت. هرچند مختص آسمان چهارم است ولی معراج‌هایی تا آسمان هفتم داشت. از این جهت بنده آن مطلب را عرض کردم. موفق باشید
9970
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: آیا مگر امروز به تعبیر حضرت عالی (در شرح برهان حرکت جوهری) تفکر غرب بی تفکری نیست؟ پس چگونه غرب در حال مقابله تمام قد با اندیشه انقلاب اسلامی است و توانسته در مواردی پیروزی های قابل توجهی را کسب می کند؟ مگر پیروزی بدون اندیشه قابل حصول است؟ اساس سوال بدین جهت در ذهن من شکل گرفت که اندیشه اصیل امام روح (ره) که بر پایه افکار ملاصدرایی (ره) که در دربار صفویه در مقابل (تفکر) دکارتی قرار گرفت، مگر می تواند به مقابله با بی تفکری! غرب برود؟ و من الله توفیق ...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید تفاوت عقل و وَهم در آن است که عقل به حقایق رجوع دارد و وَهم به خیالات و در این رابطه تفکر از طریق عقل رجوع به حقایق است و بی‌تفکری از طریق وَهم، رجوع به خیالات است و از آن‌جایی که فرهنگ مدرنیته به حقیقتی رجوع ندارد و حقیقت را همانی می‌داند که انسان در ذهن خود آن را پذیرفته، گرفتار بی‌فکری است و لذا هرچه جلو ‌رود به ناکجاآباد می‌رسد و در همین رابطه هر تلاشی برای مقابله با انقلاب اسلامی می‌کند از آن جهت که انقلاب اسلامی نظر به حقیقت دارد، غرب ناکام می‌شود. مثل کاری که ابوسفیان‌های تاریخ در مقابل انبیاء انجام می‌دادند. موفق باشید
9896
متن پرسش
سلام: با عرض خسته نباشید. بنده مناظره ی آیت الله سیدان و آیت الله جوادی را مطالعه کرده با این که از بسیاری از مطالب سر درنمی آوردم ولی از آنجایی که ده نکته و معاد شما را گوش داده ام اصول کلی مطالب را می فهمیدم. استاد من که یک طلبه ساده و معمولی هستم این نکته برایم حاصل شد که آقای سیدان اصلا به حرفهای آقای جوادی گوش نمی دهد و فقط حرف خودش را تکرار می کند!!! و اینکه اصلا موضوع را بکلی قاطی می کرد. و آقای جوادی چند بار نکته ای را تکرار می کردند و ایشان دوباره حرف اول خودش را می زد. استاد روایات و آیاتی که آقای جوادی اشاره می کردند همگی متقن بودند ولی آقای سیدان بی تفاوت از کنار آن می گذشتند!!!! و اگر نگاهی ساده به مناظره بکنیم می فهمیم که شاهد مثال های قرآنی آقای جوادی بسیار بیشتر از آقای سیدان است و آقای جوادی بحث را بی حاشیه و دقیق باز کردند. من از بسیاری از حرفهای سیدان چیزی نفهمیدم جز اصرار بر مادی بودن معاد و اینکه ایشان اصلا درباره معاد تامل نداشته اند و با این که همه ی حرفهای آقای جوادی را تایید می کردند باز مادی بودن را اصرار می کردند. استاد دوست داشتم چند خطی پیرامون مناظره بیان کنید و علت حرفهای آقای سیدان را بیان نمایید و آیا برداشتهای من صحیح بوده است یا نه.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌که آقای مهدی مروارید که مناظره را تنظیم کرده‌اند جانب آقای سیدان را گرفته‌اند در حدّی که آیت اللّه جوادی از این طرز جمع‌آوری مطالب ناراحت شده بودند، بنده با خواندن این کتاب؛ عظمت حکمت آیت‌اللّه جوادی را دیدم که چگونه مثل یک کوه حرف خود را بدون هرگونه اضطرابی می‌زنند و مسئول عدم توجه به آن حرف‌ها را، طرف مقابل می‌کنند و چگونه آقای سیدان با یک نوع سطحی‌نگری حاضر نیستند به عمق آیات و روایات توجه کنند و در آخر آیت‌اللّه جوادی با آوردن روایت معراج نشان دادند چه اندازه سخنان آقای سیدان از معارف بلند اهل‌البیت«علیهم‌السلام» فاصله دارد. موفق باشید
9492
متن پرسش
با این که کتاب رزق شما را خواندم اما چرا ایمان نمی آوریم به این که رزاق خدا است ؟ ریشه حرص ما در چیست؟ چرا با اطلاعات مذهبی در زندگی احساس دینی نداریم؟ چرا آرامش نداریم، چه کار باید کرد، علت احساس پوچی در زندگی چیست؟ خیلی اهل دنیا نیستم اما شور رزق و آینده دارم. انسان گاهی خود را بین دو راهی حس می کند چه کار کنم که خود را تفسیر کنم، چه کار کنیم که اضطراب جای خود را به یقین بدهد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه نسبت به رزق آزاد از حرص و مطابق وظیفه‌ی الهی عمل کنیم به همان اندازه خداوند رزّاق‌بودن خود را به ما مینمایاند. پس چاره‌ی کار اطمینان به خدا و اولیاء اوست. موفق باشید
8722

مقربینبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم با مثال زیبا مساله «حسنات الابرار سیئات المقربین» حل شد ولی هنوز این ابهام برای من باقی مانده است. اگر مقربین نماز خود را بدون حضور قلب بخوانند اصلا برای آنها ثواب ندارد یا اینکه از این نظر که مناسب ساحت حضور خود نبوده است آن نماز را برای خود سیه می دانند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: چون انسان بر اساس نیت خود از کارش بهره می‌گیرد مقربین احساس می‌کنند نماز بدون حضور قلب در شأن خدا نیست و این را بی‌حرمتی می‌دانند، چگونه انتظار دارند از بی‌حرمتی نتیجه بگیرند؟ موفق باشید
8143
متن پرسش
سلام خسته نباشید: "نفس امّاره به‌گونه‌ ای با ما برخورد می‌کند که خودش را از ما می‌داند". معنای این جمله رو تا حدودی درک میکنم اما لطفاً برای تزکیه و تثبیت کمی توضیح بفرمایید ممنون
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر انسان خود را در اختیار امیال خود گذارد و نفس اماره خود را به میدان آورد عملا عقل و قلب خود را به حاشیه می برد به طوری که گمان می کند خودش همان امیال نفس اماره است ولی اگر با امیال نفس امارّه مخالفت کرد آرام آرام عقل و قلب او به میدان می آید و خود را مغلوب عقل و قلب احساس می کند و سعی می کند از عقل و قلب خود پیروی کند. موفق باشید
7567

عصمت انبیاءبازدید:

متن پرسش
با سلام از کودکی بهمون گفتند که فقط اهل بیت معصوم هستند و در کره زمین 14 معصوم داریم. در کتاب مبانی نظری امامت و نبوت که از شما چاپ شده، خوندم که پیامبران باید عصمت داشته باشند. سوال من این بود که عصمت اهل بیت که توی قرآن هم ذکر شده با عصمت پیامبران چه فرقی میکنه؟؟ آیا خاندان اهل بیت مثل حضرت عباس و علی اکبر و حضرت زینب هم عصمت دارند؟؟ آیا عصمت درجه داره؟؟ ممنون یاعلی مدد
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همچنان که در روایات شیعه هست اهل‌البیت«علیهم‌السلام» به معنای کسانی که عصمت موهبی دارند در اسلام همان چهارده معصوم‌اند و در ادیان دیگر نیز بنا به روایات ما، همه‌ی پیامبران عصمت موهبی دارند. در این رابطه کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در قسمت "عصمت انبیاء" برایتان حرف دارد. کتاب روی سایت هست. در آن‌جا روشن می‌شود آری عصمت درجه دارد. موفق باشید
6720
متن پرسش
به نام خدا و با عرض سلام مدتی است روایاتی ذهن من را مشغول کرده که بوی تجری از ان می اید و نافی عمل و نقش ان در سرنوشت است مثلا روایتی قریب به این مضمون دیدم که فردای قیامت شخصی را که پرونده اش پر از گناهان کبیره است کا رنامه اش را بدستش می دهند او طبق عادت دنیا می گوید بسم الله الرحمن الرحیم وقتی به کار نامه اش نگاه می کند هیچ اثری از گناهانش نیست یا شخصی محکوم به جهنم بخا طر گناهن زیادش می شود وقتی اورا به سوی اتش می برند به پشت سرش نگاه می کند می پرسند چکار داری می گوید من در دنیا فکر می کردم خدا مرا می بخشد خداوند می فرماید دروغ می گوید اما او را به بهشت ببرید روایات نقل به مضمون بود جالب است او حتی در قیامت دروغ می گوید و همین دروغ او رابهشتی می کند در سوال 6631 در پاسخ فرموده اید این روایات در صورتی مفید است که با اقتضائاتش باشد در حالی که در ان روایت می فرماید اگر کسی این دعا را یک بار بخواند در حالی که اهل گناهان کبیره با شد و حتی توبه هم نکرده باشد اری می توان گفت در صورتی که مقتضی موجود و مانع مفقود باشد اثر دارد ولی این روایات به گونه ای سخن می گوید که با نبود مقتضی و بود ن مانع بیشتر می سازد لطفا در این باره راهنمایی فرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت باید در دل روایت متوجه آن نکته‌ی ظریفی که مغایر حکمت الهی نیست باشیم. مگر توبه جز این آن است که انسان به خدا برمی‌گردد و دارای شخصیتی دیگر می‌شود و مگر جز این است که در قیامت انسان فقط با ملکات خود عمل می‌کند و آن‌هم بر مبنای قلب؟ واقعاً اگر کسی آن‌جا بتواند یک بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحیم بگوید چیزی جز رجوع به حق در او می‌ماند هرچند از نظر عملی گناهانی داشته باشد؟ موفق باشید
6601
متن پرسش
نقش قدسی و متعالی انقلاب اسلامی ایران در فضای مدرنیسم جهان امروز چیست ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در کتاب «انقلاب اسلامی، بازگشت به عهد قدسی» داشته‌ام شاید مفید افتد. موفق باشید
6256
متن پرسش
سلام و رحمت خدا بر شما شما در کتاب مبانی نظری و عملی حب اهل بیت نوشته بودید که تنها محبت به اهل بیت عشق مجازی است در حالیکه عشق اهل بیت مرز بین عشق مجازی و حقیقی است نکته ی دیگر هم این است که به نظر باید بالاترین عشق برای اهل بیت باشد نه فقط عشق برای اهل بیت باشدجدا از اینکه "عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست"، به هر کسی به میزانی که نور اهل بیت را دارد باید عاشق بود و از جلوه های خداو اسمای اعظم او در برادران دینی لذت برد بلکه مبهوت شد در همین مورد علامه جعفری در مورد اتحاد روحی بین اهل معنی و برادران دینی دارند که خیلی قشنگ است.لطفا مطالب بالا را تایید یا رد کنید و توضیح دهید.با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در اصطلاح نیست در مقابل عشق به حضرت حق که عشق حقیقی است محبت به اهل‌البیت«علیهم‌السلام» که آینه‌ی تجلی کامل اسماء الهی است را عشق مجازی می‌گویند چون در هر صورت تمام کمالات آن‌ها از حضرت حق است. موفق باشید
5849
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم مدتی است شبهه ای رامطرح کردند به این مضمون که :بعد ازورود اسلام به عربستان خرید وفروش برده منع شد .چرا اهل بیت کنیز وغلام داشتند که صاحب اختیار آنها بودند وبه بهانه های مختلف آنها را در راه خدا آزاد میکردند.مگرنه اینکه خرید وفروش برده منع شده بود وارزطرف دیگر اراده وآزادی انسان چه میشود؟باتشگر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: به هیچ وجه امکان نداشت در آن زمان خرید و فروش برده منع شود زیرا نظام اجتماعی اقتصادی آن زمان برای چنین کاری آماده نبود و اولین ضربه به خود برده ها وارد می‌شد که بحث آن مفصل است. موفق باشید
5753

واقعه غدیربازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم یکی از اساتید دانشگاهی در رشته تاریخ می گفتند در نهج البلاغه و در قرآن هیچ صحبتی از واقعه غدیر ذکر نشده . خواهشمند است راهنمایی بفرمایید .
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: پس خطبه‌ی شقشقیه و خطبه‌ی 162 و این‌همه روایاتی که مرحوم علامه‌ی امینی در «الغدیر» از اهل سنت آوردند چه می‌شود؟! موفق باشید
4999
متن پرسش
باسلام خدمت شما من از شما میخواهم که یک ارزیابی کلی از دوران هشت ساله اقای احمدی نزاد داشته باشید و سوالی دیگر هم داشتم و ان اینکه ایا اقای احمدی نزاد در اینده ی کشور با توجه به کارهای بزرگ و اشتباهات بزرگشان به کار گرفته میشوند؟الان شرایطی که من در اطرافم میبینم این است که همه امدن اقای روحانی را مدیون اشتباهات اقای احمدی نزاد می دانند و تمام تلاش برای دفن کردن کامل ایشان انجام میشود لذا از شما خواهانم این موضوع را تبیین کنید بسیار ممنونم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم در عرایض قبلی گفته‌ام که گفتمان آقای احمدی‌نژاد از جنس انقلاب است و هرگز دفن‌شدنی نیست، در حالی‌که نمی‌توان این را نیز نادیده گرفت که بالاخره ضعف‌های اصول‌گرایان از یک طرف و اشتباهات سال‌های آخر ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد از طرف دیگر، موجب شد که ذهن‌ها متوجه جریانی شود غیر از این دو جریان. آری نیروهای مذهبی و ولایی خود را برای چنین شرایطی آماده نکرده‌اند و هنوز تحلیل درستی از شرایطِ پیش‌آمده ندارند و لذا به همدیگر گله می‌کنند و شرایطِ پیش‌آمده را گردن همدیگر می‌گذارند. إن‌شاءالله فرصتی پیش می‌آید که بتوانند شرایط پیش‌آمده را نسبت به گذشته‌ی خود بازخوانی کنند و جبهه‌‌ی اصول‌گرایی را که عین انقلاب اسلامی است درست ارزیابی کنند و جلو بروند. بنده از شبکه‌ی ایران گله‌مندم که فعلاً شمشیر را در مقابل اصول‌گرایی از رو بسته است. در حالی‌که اصول‌گرایی عین تأکید بر نظام ارزشی و فکری انقلاب است باید از ان‌هایی که در جبهه‌ی اصول‌گرایی خود را عین نظام می‌دانند فاصله گرفت و نه از اصول‌گرایی که رهبری عزیز شاخصه‌های آن را برشمردند. اصول‌گرایی یک آرمان است و نه یک تشکیلات سیاسی و سازمانی، افرادی که خود را پای‌بند به ارزش‌های دینی و انقلابی می‌دانند باید نگذارند این عنوان توسط اصحاب قدرت و ثروت و اشرافیت سیاسی مصادره شود. ما باید از اصول‌گرایی سیاسی‌زده عبور کنیم ولی واژه‌ی اصول‌گرایی را تقدیم کسی ننماییم. در غیر این صورت بنده نمی‌دانم برای معناکردن هویت نیروهای معتقد به انقلاب و ولایت چه عنوانی را باید مطرح کرد که مبین هویت آن افراد باشد. موفق باشید
4197
متن پرسش
باسلام خدمت شما استاد عزیز 1-بنده میخواستم بدانم که چه چیزی باعث شده تا ما در عالم الست هر کدام متفاوت انتخاب کنیم یعنی بر چه اساسی کسی در عالم ذر جز شیعه هاست ودیگری جز کافران ایا این انتخاب فطری بوده یا اینکه خود فرد نمیخواسته جز این گروه باشد ایا در عالم الست جبر در کار بوده است 2-اولین کار خدا چه بوده است 3-اگر حقی را که از حضرت علی گرفته شده بود گرفته نمیشد ایا باز هم وجود امام زمان پررنگ بود یا کم رنگ میشد 4- ایاحادثه کربلا بداء پذیر است واگر رخ نمیگرفت زنده امام هم همان کار یعنی نجات بشر را انجام میداد لطفا به همه سوالات پاسخ کامل دهید میخواهم از زبان خودتان بشنوم باتشکر از شما استاد عالی قدر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- انسان در ذات خود ممکن‌الوجود است و ممکن‌الوجود‌بودنِ انسان عین مختاربودن اوست چون دارای جنبه‌های امکانی متفاوتی است و باید یکی از آن جنبه‌ها را ترجیح دهد. با توجه به این نکته است که گفته می‌شود هرکس خودش را انتخاب کرده که چگونه باشد و همان‌طور که می‌خواسته باشد در علم خداوند است و خداوند جنبه‌ی امکانی او را وجود می‌دهد 3- احتمالاً جهان در مسیر خود نیاز داشت که مدتی در فراقت امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» بماند تا آمادگی لازم را جهت ظهور آن حضرت بیابد. مقام معظم رهبری در این باره می‌فرمایند: « این خود یک معجزه‏ى بزرگ بود، که پیغمبر توانست این نظام فکرى و عملى را واقعیت ببخشد و بر روى زمین واقعیت، آن را بنا کند؛ آن هم در دشوارترین جاها. خودِ این‏که در دشوارترین جاها توانسته این بنا پیاده شود و قرار بگیرد، نشان‏دهنده‏ى این بود که در همه‏ى نقاط زندگى بشر و جغرافیاى انسانىِ آن روز دنیا و بعد از آن، این بنا قابل تحقق است. این شکل علمى را در مقام عمل، در دشوارترین صورت، پیغمبر توانست تحقق ببخشد. اگر این حادثه اتفاق مى‏افتاد که حفظ و گسترش کمّى و گسترش کیفى در این موجود خلق شده‏ى الهى - یعنى جامعه‏ى اسلامى نبوى - مى‏توانست به قدر ده، دوازده نسل، پى‏درپى حراست و حفاظت بشود، آن وقت مسلّم بود که این حرکت در طول تاریخ بشر، شکست‏ناپذیر مى‏ماند. معنایش این نبود که بشر، دوران انتظارى نخواهد داشت و خود در طول این دوازده نسل، به نهایت مطلوب خود خواهد رسید. اگر آن‏طورى که پیغمبر معین کرده بود، امیرالمؤمنین، بعد امام حسن، بعد امام حسین، بعد ائمه‏ى دیگر، یکى پس از دیگرى مى‏آمدند، باز به گمان بیشتر، بشر نیاز به یک دوران انتظار داشت تا بتواند آن جامعه‏ى آرمانى را تحقق ببخشد. اما در آن صورت اگر این تعاقب معصومین، این دست‏هاى امین و کارآمد، مى‏توانستند این حادثه‏ى ایجاد شده‏ى در واقعیت را حفظ کنند، آن وقت مسیر بشر، مسیر دیگرى مى‏شد. امروز بشر عیناً همان نیازهایى را دارد که پنج‏هزار سال پیش، این نیازها را داشت؛ نیازهاى اصولى بشر، هیچ تفاوتى نکرده است. آن روز هم بشر از نفوذ قدرت‏هاى ستمگر رنج مى‏برد؛ امروز هم شما - شماها چشمتان باز است - اگر دنیا را از نفوذ قدرت‏هاى ستمگر و ویرانگر نگاه کنید، خواهید دید که بشر دارد رنج مى‏برد. آن روز هم نیاز بزرگ بشر عدالت بود و برترین رنج او بى‏عدالتى؛ امروز هم شما نگاه کنید، در دنیا بزرگترین مشکل بشر، بى‏عدالتى است. خطاست اگر خیال کنیم که این آزادى فردى - که لیبرال دمکراسى غرب به بشر هدیه داده - این نیاز بشر بوده که قبلاً نبوده؛ چرا؛ به این شکل‏هایى که امروز آزادى‏هاى فردى هست، در بسیارى از دوره‏هاى تاریخ و در بسیارى از مناطق تاریخ وجود داشته است. همین محدودیت‏هایى که امروز به شکل پنهان اراده‏ى انسان‏ها را به زنجیر مى‏کشند، اینها یک روز به صورت آشکار بوده است. این تور احاطه‏کننده‏ى بر اراده، حرکت و حیات انسان، امروز ریزتر بافته شده، از خیوط و نخ‏هاى باریکترى استفاده شده و با مهارت بیشترى به آب انداخته مى‏شود. آن روز این مهارت‏ها نبود؛ اما آشکارتر و قلدرمآبانه‏تر بود. پس نیازهاى بشر تفاوتى نکرده است. اگر آن دست به دست شدن امانت نبوى و گسترش کمّى و کیفىِ متناسب و درست، انجام مى‏گرفت، امروز بشر این نیازها را گذرانده بود (نیازهاى فراوان دیگرى ممکن بود براى بشر پیش بیاید که امروز ما آن نیازها را حتى نمى‏شناسیم) آن نیازها ممکن بود باشد؛ اما دیگر این‏قدر ابتدایى نبود. امروز ما و جامعه‏ى بشرى، همچنان در دوران نیازهاى ابتدایى بشرى قرار داریم. در دنیا گرسنگى هست، تبعیض هست - کم هم نیست؛ بلکه گسترده است، به یک جا هم تعلق ندارد؛ بلکه همه جا هست - زورگویى هست، ولایت نابحق انسان‏ها بر انسان‏ها هست؛ همان چیزهایى که چهار هزار سال پیش، دو هزار سال پیش به شکل‏هاى دیگرى وجود داشته است. امروز هم بشر گرفتار همین چیزهاست و فقط رنگ‏ها عوض شده است. «غدیر» شروع آن روندى بود که مى‏توانست بشر را از این مرحله خارج کند و به یک مرحله‏ى دیگرى وارد کند. آن وقت نیازهاى لطیف‏تر و برترى، و خواهش‏ها و عشق‏هاى به مراتب بالاترى، چالش اصلى بشر را تشکیل مى‏داد. راه پیشرفت بشر که بسته نیست! ممکن است هزارها سال یا میلیون‏ها سال دیگر بشریت عمر کند؛ هر چه عمر کند، پیوسته پیشرفت خواهد داشت. منتها امروز پایه‏هاى اصلى خراب است؛ این پایه‏ها را پیغمبر اسلام بنیانگزارى کرد و براى حفاظت از آن، مسأله‏ى وصایت و نیابت را قرار داد؛ اما تخلّف شد. اگر تخلّف نمى‏شد، چیز دیگرى پیش مى‏آمد. «غدیر» این است. در طول دوران دویست‏وپنجاه ساله‏ى زندگى ائمه (علیهم‏السّلام) - که عمر دوران ظهور ائمه از بعد از رحلت پیغمبر تا زمان وفات حضرت عسکرى، دویست‏وپنجاه سال است - هر وقت ائمه توانسته‏اند و خودشان را آماده کرده‏اند تا این‏که به همان مسیرى که پیغمبر پیش‏بینى کرده بود، برگردند؛ اما خوب، نشده است دیگر. حالا ماها در این برهه‏ى از زمان، به میدان آمده‏ایم و همّتى هست به فضل و توفیق الهى و ان‏شاءاللَّه که به بهترین وجهى ادامه پیدا کند. » 4- ائمه‌ی ما «علیهم‌السلام» موضوع بداء را در بعضی امور جاری می‌دانند لذا بنده نمی‌دانم در موضوع کربلا امکان اجرای بداء بوده یا نه، ولی در هرحال اگر حضرت بر یزیدیان از نظر ظاهری پیروز می‌شدند و شرّ امویان را کم می‌کردند شهید نمی‌شدند. ولی همان‌طور که مطلع هستید امام حسین«علیه‌السلام» قبل از خروج از مدینه رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را در خواب می‌بینند که می‌فرمایند: حسین خروج کن که خدا تو را کشته می‌خواهد ، که بحث آن در جاهای دیگر شده است. موفق باشید
2021
متن پرسش
با سلام استاد بزرگوار چندی است که به اتفاق دوست عزیزی منتظر فرصتی برای مطالعه اثار شما بودیم. هردو کتب گوناگونی را از شما مطالعه کرده و فایل صوتی چندید اثر از شما را گوش داده بودیم، اما با دریافت سیر مطالعاتی که بر سایت هست تصمیم گرفتیم دراین مسیر حرکت کنیم و چند کتاب را هم مطالعهه کرده ایم ضمن مرور اثار متوجه مطابقت کامل تیتر های کتاب مجمل ده نکته با کتاب خویشتن پنهان که شرح همین نکات است شدیم به نظر شما خواندن ده نکته جدای از خویشتن پنهان ضروری است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به جواب شماره‌ی 2016 رجوع فرمایید. موفق باشید
1626

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و تشکر همراه با عذرخواهی بابت تصدیع وقت حضرتعالی .مدتهاست فکرم مشغول موضوعی شده و حالت شک و تردید دراین مورد مرا به خود مشغول کرده است .این موضوع هیپنوتیزم یا دقیقتر خودهیپنوتیزم است . با مطالعات فراوانی که در این زمینه داشتم اینگونه علمای این فن بیان داشته اند که خودهیپنوتیزم روش علمی ترک عادات کهنه و ایجاد عادات جدید بوسیله تلقین به ضمیرناخودآگاه است زیرا دراین حالت فرد بسیار تلقین پذیر است . یعنی اگر ذهن انسان تحت تاثیر محیط و خانواده تحصیل و... برنامه ریزی شده است هم اکنون فرد خود میتواند برنامه جدیدی را به ناخودآگاه ذهن بدهد و شخصیت جدید خود را شکل دهد و عادات بدی را که دارد را ترک و باعادات حسنه جایگزین نماید. علاوه بر خواص دیگر مثل تمرکزفکر و افزایش حافظه و موارد دیگر. سوال بنده از حضرت عالی این هست که آیا واقعا خودهیپنوتیزم و ایجاد رابطه با ضمیرناخودآگاه چنین خواصی دارد؟ آیا شرع مقدس چنین راههایی را تجویز میکند؟ آیا اهل بیت که اول و آخر همه راههای خیر به به آنها ختم میشود در این مورد بیانی داشته اند؟ آیا اگر کسی از چنین راهی بخواهد به مبارزه با رذایل اخلاقی و تقویت اراده بپردازد وهن مقام ائمه میباشد؟لطفا ازلحاظ حکمی و معرفت النفس در این مورد بنده و امثال بنده را راهنمایی ببفرمائید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: همین طور که می‌فرمایید خود هیپنوتیزم یک نوع تلقین است و چون در آن حالت روح انسان بیشتر تحت تأثیر تلقین‌کننده قرار می‌گیرد آنچه تلقین می‌شود نسبت به تلقین‌های عادی، کمی بیشتر می‌ماند. ولی از آن‌جایی که هر نوع تلقینی خیال انسان را تحت تأثیر قرار می‌دهد بدون آن‌که عقل انسان را متوجه حقیقت بنمایاند، به خودی خود پایدار نیست مگر آن‌که خودِ انسان سعی کند آن تلقین را بپذیرد. بسیار پیش می‌آید که خانمی یا آقایی را در شرایط عادی با تلقین تشویق به کار می‌کنیم که پس از مدتی آن کار را ادامه ندهند. پس اولاً: در هیپنوتیزم موضوعِ ضمیر ناخودآگاه در میان نیست، بلکه همان خیال است که تحت تأثیر تلقین‌کننده قرار می‌گیرد. ثانیاً: از طریق هیپنوتیزم شخصیت جدیدی که منور به اندیشه و عقل شده باشد ایجاد نمی‌شود و عمری که صرف می‌شود تا تمرکز لازم به‌دست آید بسیار ارزشمندتر از آن است که در این امر مصرف شود. اگر ما به جای این کار اندیشه‌ی خود را بر روی معارف عالیه در امور قدسی صرف کنیم تا با حقیقت قرآن و روایات آشنا شویم برکات فوق‌العاده‌ای نصیب خود می‌کنیم که منجر به شخصیت برتری برای ما می‌شود. موفق باشید
1605

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام میخواستم یه کتاب بهم معرفی کنید که به طورکامل درمورد نظام سرمایه داری توضیح داده یاشه و موارد نقد آن رانیز داشته باشد؛اگر استادطاهرزاده نیز نقدی در این باره دارن بهم معرفی کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: این در تخصص بنده نیست، استادهای اقتصاد می‌توانند در این امر راهنمایی کنند. موفق باشید
528

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله آیا احضار روح و جن و موکل با منطق اسلامی هم خوانی دازد؟و اگر هم خوانی دارد چگونه میتوان حاضر شدن آنها را با بحث هایی که حضرتعالی در سلسله بحث های معاد مطرج کردید توجیه کرد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: به طور کلی احضار روح و جنّ در اسلام جایز نیست و موجب حضور شیطان می‌شود. موفق باشید
487

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم بعد از مطالعه کتاب «صلوات کامل قدسی شدن روح»این سوال مطرح می شود که آیا اگر صلوات به صورت «ورد»هم باشد تاثیر خود را دارد؟
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی در هر صورت قلب باید در صحنه باشد حال یا با صورت اجمال، یا به صورت تفصیل. موفق باشید
20323
متن پرسش
سلام استاد: بنده تازه با شما آشنا شدم. به راهنماییتان خیلی نیاز دارم. سوالی که بنده داشتم اینست بنده به روضه و گریه بر اهل بیت و امام حسین بسیار علاقه و اعتقاد دارم. اما چیزی که مرا آزار می دهد سینه زنی ها و نوحه سرایی های امروزیست. بنده حقیر اطلاعاتم بسیار محدود است اما فکر می کنم این سری کارهایی که امروزه رایج شده در سیره اهل بیت و اسلام ناب جایی ندارد و گاهی اوقات حتی بر خلاف آنست. آیا برای کسی که به دنبال تقرب به ذات اقدس الهیست شرکت در این گونه سینه زنی ها و نوحه سرایی ها اشکال ایجاد نمی کند؟ آیا در سلوک تاثیر منفی ندارد؟ آیا بهتر نیست بجای این کارها سیره ایشان را زنده کنیم آیا بهتر نیست بجای نوحه سرایی هایی که گاهی بی شباهت به موسیقی های لهوی نیستند بر آن بزرگان بگریم؟ بنده در زندگی بزرگان دین هم که می نگرم توصیه به عزاداری و گریه و شناخت و ادامه دادن راه اهل بیت را می بینم نه سینه زنی و نوحه سرایی. نمی گویم مخالف این گونه عزاداری هستم ولی وقتی به سیره اهل بیت و به مقام و هدف انسانیت می نگرم این گونه کار ها را بیهوده می بینم. لطفا بنده حقیر را راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس را در جای خود بنگرید. این بنده‌های خدا تنها از این طریق می‌توانند ارادت خود را به حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» که جان‌شان را آتش زده است اظهار کنند. داریم که حضرت صادق«علیه‌السلام» در ملاقاتی که مردم کوفه با ایشان داشتند، می‌پرسند: شنیده‌ام در عزاداریِ جدّم حسین«علیه‌السلام» به سر و سینه می‌زنید، عرض کردند همین‌طور است. حضرت آن کار را تأیید نمودند. آری! اگر انحراف آشکاری که مطمئن باشیم انحراف است و نه آن‌که از نظر ما انحراف باشد؛ در آن صورت باید تذکر داد. مثل آن کاری که آن مداح کرده بود و قلاده‌ی سگ را در جلسه‌ی عزاداری به گردن انداخته بود و مانند سگان از خودش صوت ایجاد می‌کرد. این ابداً چیزی نیست که اهل‌البیت«علیهم‌السلام» بپسندند. موفق باشید‌

18628
متن پرسش
سلام علیکم استاد: با توجه به اطلاق خداوند در مقام ذات، آیا در مقام فعل نیز فعلیت الله مطلق است؟ اگر فعل او نیز مطلق است حتی از قید اطلاق، امکان صدور فواحش از خداوند چگونه توجیه می شود؟ یعنی آیا فعل او از انجام فواحش منزه است؟ اگر منزه است پس خداوند در فعلیت محدود است و از طرفی اگر فعلیت او حد و قید نداشته باشد مشکلات جدی حاصل خواهد شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق وجود مطلق است و نسبت او با هرچیز، نسبتِ وجودی است. و وجود جز خیرِ محض نیست. از این جهت ارزش‌های مذکور در نسبت با خدا نیست، بلکه در نسبت با انسان‌ها است. موفق باشید

 

17982
متن پرسش
بسم الله با عرض سلام خدمت استاد: بنده حقیر جنسیتم مذکر است اما این شبهات در ذهنم آمده است! احادیثی در حلیة المتقین در مورد زنان دیدم که برایم سوال به وجود آورد: مثلاً احادیثی که اجازه می دهد که مرد در مقابل کنیز دیگری با کنیز دیگری نزدیکی کند؟ اما در مورد زن آزاده نباید چنین کاری انجام دهد! ایا تبعیض مورد رضایت اسلام است؟ و احادیث دیگر از همین قبیل! همچنین احادیث دیگری در مورد حقوق زن نسبت به مرد که به نظر میاد زنان یک دهم حقوق برعکس را هم ندارند! یا احادیث طوری مشورت با زنان را مطرح می کند که گویی اینان انسان نیستند ... (شما در معرفت نفس می فرمودید فقط بدن زن و مرد دارد حقیقت ما جنس ندارد) پس چطور این احادیث این چنین برداشت می شود!؟ مطمئنا اسلام عیبی ندارد درک من و فهم من از احادیث کم است یا مشکل جای دیگری ست! متشکر می شوم اگر کمک کنید و یا منبع و کتابی معرفی کنید تا این شبهات برطرف شود. نمونه قسمتی از حلیة المتقین: در حديث صحيح از امام محمّد باقرعليه السلام منقول است: زنى آمد به خدمت حضرت رسول صلى الله عليه وآله وسلم و گفت: يا رسول اللَّه صلى الله عليه وآله و سلم چيست حق شوهر بر زن؟ فرمود: لازم است كه اطاعت شوهر بكند و نافرمانى او نكند، و از خانه او بى رخصت او تصدق نكند، و روزه سنّت بى رخصت او ندارد و هر وقت اراده نزديكى او كند مضايقه نكند، اگرچه بر پشت پالان شتر باشد، و از خانه او بى رخصت او بدر نرود، و اگر بى رخصت بدر برود ملائكه آسمان و زمين و ملائكه غضب و ملائكه رحمت، همه او را لعنت كنند تا به خانه برگردد. گفت: يا رسول اللَّه! حقّ كى بر مرد از همه كس عظيم تر است؟ فرمود: حقّ پدر. گفت: حقّ كى بر زن از همه عظيم تر است؟ فرمود: حقّ شوهر. پرسيد: من به شوهر آن قدر حق ندارم كه او بر من دارد؟ فرمود: از صد تا يكى نه. آن زن گفت: قسم مى خورم به آن خدايى كه تو را به حقيقت فرستاده است، هرگز شوهر نكنم. در حديث ديگر فرمود: هيچ چيز بى رخصت او به كسى ندهد و اگر بدهد، گناهش براى زن است و ثوابش براى شوهر. و هيچ شب نخوابد كه شوهر از او خشمناك باشد. زن گفت: هر چند شوهر بر او ظلم كرده باشد؟ فرمود: بلى. حضرت صادق عليه السلام فرمود: هر زنى كه شب به سر آورد و شوهر از او آزرده باشد، نمازش مقبول نباشد تا شوهر از او راضى باشد، و هر زنى كه بوى خوش براى غير شوهر بكند نمازش مقبول نيست تا آن بوى خوش را از خود بشُويد. و فرمود: سه كس هستند كه هيچ عمل ايشان به آسمان بالا نمى رود: غلام گريخته، زنى كه شوهرش از او راضى نباشد و كسى كه جامه خود را از روى تكبر، بلند آويخته باشد. امير المؤمنين عليه السلام وصيت فرمود به امام حسن عليه السلام: زينهار! مشورت با زنان مكن، رأى ايشان ضعيف و عزم ايشان سست است. و ايشان را پيوسته در پرده بدار و بيرون مفرست و تا توانى چنان كن كه به غير از تو مردى را نشناسند و به ايشان خدمتى به غير آنچه متعلق به خودشان دارد مگذار، كه اين از براى حال ايشان و خشنودى ايشان و حسن و جمال ايشان بهتر است. زيرا كه زن گل است خدمتكار نيست، و همچنين خودش را گرامى دار و سخنش را در حقّ ديگران قبول مكن و اختيار خود را بسيار به دست او مده. در حديث معتبر از حضرت رسول صلى الله عليه وآله وسلم منقول است: زنان را در غرفه و بالاخانه جا مدهيد و نوشتن به ايشان مياموزيد و سوره يوسف را تعليم ايشان مكنيد و چرخ رشتن به ياد ايشان بدهيد و سوره نور را به ايشان تعليم كنيد. حضرت رسول صلى الله عليه وآله وسلم نهى فرمود از آن كه زنان را بر زين سوار كنند. و فرمود: در نيكى اطاعت زنان مكنيد تا آن كه به طمع نيفتد در امر كردن به شما به بدى ها، به خدا پناه بريد از بَدان ايشان، و از نيكانشان در حذر باشيد. امام محمّد باقرعليه السلام فرمود: رازى به ايشان مگوييد و درباره خويشان شما آنچه گويند، اطاعت مكنيد. امير المؤمنين عليه السلام فرمود: مردى كه كارهاى او را زنى تدبير كند ملعون است. حضرت رسول صلى الله عليه وآله وسلم چون اراده جنگ داشتند، با زنان خود مشورت مى كردند و آنچه ايشان مى گفتند خلاف آن مى كردند. حضرت رسول صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: هركه اطاعت زن خود بكند خدا او را سرنگون در جهنّم اندازد. گفتند: يا رسول اللَّه! اين اطاعت كدام است؟ فرمود: از او رخصت بطلبد كه براى رفتن به حمام‌ها و عروسى‌ها و عيدها و عزاها برود و او را رخصت بدهد و جامه هاى نازك از او طلبد كه در بيرون بپوشد و شوهر براى او بگيرد. در حديث ديگر فرمود: مثل چنين، مثل استخوان كج پهلو است، اگر او را به حال خود مى گذارى منتفع مى شوى و اگر مى خواهى راست كنى مى شكند، پس صبر كن برناخوشى هاى ايشان. با عرض عذرخواهی به خاطر گرفتن وقت شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» تأکید شده است، مطابق آیات قرآن برای رسیدن به حیات طیبه هیچ تفاوتی بین زن و مرد نیست و هر دو استعداد رسیدن به عالی‌ترین کمالات را دارند و از این جهت است که باید این‌گونه روایات را مطابق وضع تاریخی و اشارات خاصی که مدّ نظر روایت بوده است معنا کرد و نه به صورت مطلق. بدین معنا که در بسیاری موارد، منظور از «نساء» و عدم مشورت با آن‌ها، شخصیت‌های شهوت‌زده و ترسو است نه مطلق زن به همان دلیل که ائمه«علیهم‌السلام» در نسبت با زنان کمال احترام و ارزش را داشته‌اند. موفق باشید

13281
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در حدیث داریم که «هر که اطمینان داشته باشد آنچه خدا برایش مقدر کرده از او فوت نمی شود، دلش آرام می گیرد.» در اینجا جایگاه اختیار انسان به خصوص در کسب روزی که به چه اندازه زحمت بکشد یا رزق معنوی کجاست؟ یا در زمانی که کسی از ما حق خوری می کند تا چه اندازه باید در جهت پس گرفتن آن ذهن و وقتمان را مشغول کنیم؟ با تشکر از حسن توجه حضرت عالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با اختیار و مقابله با وساوس شیطان، باید این اطمینان را حفظ کرد و طبق وظیفه و بدون حرص، در امر طلب رزق تلاش نمود. و در مورد گرفتن حق در حدّ معقول باید اقدام نمود و بقیه را به خدا واگذار کرد. موفق باشید

12609
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به اینکه جناب ابوحنیفه از شاگردان امام صادق علیه السلام بودند، دلیل این زاویه فقهی در چیست؟ چطور می شود که جناب ابوحنیفه امام صادق را فقیه، دانشمند و بخصوص «ثقه» می دانند ولی مذهب جدیدی رقم میخورد؟ با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت صادق«علیه‌السلام» فضایی را ایجاد کرده بودند که 4000 دانشمند جهان اسلام که عموماً غیر شیعه بودند در جلسه‌ی درس‌شان حاضر می‌شدند بدون آن‌که حضرت، اصراری بر تشیع آن‌ها داشته باشند و از این جهت آن‌ها، حضرت صادق«علیه‌السلام» را تأیید می‌کردند که عالِم بزرگی است، نه آن‌که حضرت را به عنوان امام قبول داشته باشند. و لذا در موضوعات فقهی عموماً بر نظر خود تأکید داشتند، ولی حضرت صادق«علیه‌السلام» موجب شدند آن‌ها تا حدّ ممکن متعادل‌تر از متن قرآن و سنت استفاده کنند. موفق باشید

نمایش چاپی