بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18395
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: پیرامون زنجیره تمدن اسلامی چند سئوال دارم. 1. به نظر حضرت استاد ما هم اکنون در کدامین از مراحل قرار داریم؟ 2. به نظر حضرت استاد دولت اسلامی نباید بعد از انقلاب اسلامی می بود چون به زعم بنده دولت اسلامی می تواند نظام سازی کند (البته اگر مطابق همین اصول قانون اساسی بخواهیم نظام سازی کنیم)، آیا با نظر این حقیر موافقید؟ 3. آیا تصور نمی کنید که ضروری ترین و اساسی ترین حرکت پرداختن به دولت اسلامی است؟ 4. آیا مقصود از تشکیل دولت اسلامی صرفا قوه مجریه است یا کلیت نظام؟ 5. آیا تشکیل دولت اسلامی باید ملهم و منطبق بر سیره و شیوه حکومت داری رسول مکرم اسلام (ص) و حضرت امیرالمونین (ع) باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ما هنوز در مرحله‌ی تثبیت انقلاب اسلامی و تلاش برای تحقق دولت اسلامی هستیم 2- به نظر بنده نیز همان‌طور است که جنابعالی می‌فرمایید 3- آری! ولی زیرساخت‌های معرفتی که به کمک آن انسانِ تراز انقلاب هنوز فراهم نیست 4- آری! در این‌جا منظور قوه‌ی مجریه است 5- حتماً باید این‌طور باشد ولی کارهای زمین‌مانده‌ی زیادی در این رابطه در پیش است. موفق باشید

17405
متن پرسش
سلام استاد: در خصوص واقعه غدیر خم در جایی قید شده بود: «... نکته جالب در مورد غدیر خم این است که در خطبهٔ منسوب به علی در نهج‌البلاغه که او در مورد برحقی خود به عنوان جانشینی محمد ایراد نموده‌است، اشاره‌ای به این واقعه نیست. با این وجود از حدود قرن دوم هجری این واقعه از دلایل اصلی عنوان شده توسط شیعه برای برحقی علی بر جانشینی محمد محسوب می‌شده‌است. اولین نمونه از اینگونه آثار ادبی که می‌توان تاریخی برای آن تعیین کرد هاشمیات کمیت بن زیاد اسدی مربوط به قرن دوم هجری / هشتم میلادی و کتاب سلیم بن قیس مربوط به قرن دوم هجری / هشتم میلادی است.» استاد چرا امام علی علیه السلام روی موضوع غدیرخم در نهج البلاغه مانوری نداده اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید که این‌طور نیست. علاوه بر «الغدیر» مرحوم آیت اللّه تهرانی در کتاب «امام‌شناسی» در یک جلد تماماً در رابطه با سخنان امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» با عنوان «یا معشر المسلمین و المهاجرین و الانصار انشد كم الله اسمعتم رسول الله یقول یوم غدیرخم كذا و كذا فلم یدع شیئا قال عنه رسول الله الا ذكرهم ایاه قالوا نعم» به میان آورده‌اند که حکایت می‌کند آن حضرت در زمان حیات خوددر رابطه با جانشینی خود بعد از رسول‌اللّه«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» صحبت‌ها کرده‌اند. آری! مسلّم در فضای خفقان بنی امیه امکان طرح آن‌ها در کتابی مستقل توسط عالمان دین فراهم نبوده است. موفق باشید

17224
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: چند سوال داشتم که از خدمتتون می پرسم: 1. آیا امام زمان علیه السلام زمان ظهور را می دانند؟ بر اساس اینکه از زمان خارج می شوند بنابراین بزرگان هم می دانند درسته؟ 2. منظور از یک ساعت تفکر برتر از هفتاد سال عبادت است چه نوع تفکری است؟ آیا این که بشینیم فکر کنیم و یک پیشرفتی در علم ایجاد کنیم و به خلق کمک کنیم هست یا بالاتر از اینها مثل تفکر حر در عاشورا؟ 3. با توجه به اینکه وجود مجسمه در خانه اشکال دارد عروسک هم مثل همان است؟ برای اینکه برای بچه ها عروسک نگیریم و سرگرم شان کنیم چه راهی را پیشنهاد می کنید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نمی‌دانم 2- خیر! تفکر در آموزه‌های دینی تفکر حضوری و وجودی است که در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» در موردش بحث شده است 3- در مورد عروسک به جواب سؤال شماره‌ی 12905 رجوع فرمایید. موفق باشید

16735

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بنده از چند سال پیش با آثار استاد عبدالله مستحسن آشنا شدم و تقریبا تمام کتب ایشان را مطالعه کردم اما از آنجا که رشته بنده ارتباطی با علوم قرآنی ندارد و صرفا در این زمینه مطالعات آزاد دارم شاید نگاهم آنچنان که باید به این کتاب ها تخصصی نبوده و نیست اما از تفاسیر ایشان بسیار آموخته ام به حدی که پس از خواندن ذوالقرنین و اصحاب کهف شیوه قرآن خواندنم تغییر کرد و با علاقه ای شدید به مطالعه معنا و تفسیر آیات رو آوردم. اما متاسفانه آثار آقای مستحسن با مخالفت های جدی رو به روست و عده ای معتقدند مطالعه تفاسیر ایشان خطرناک و اکثرا تاویل و تفسیر ذوقی است و پایه و مبنای علمی ندارد و بنابراین خواندنشان بیش از منفعت ضرر خواهد داشت و توصیه می کنند از تبلیغ این کتاب ها در بین جوان ها جلوگیری بشود و بعضی استدلال می کنند که این نظریات از طرف نویسنده ای ناشناخته و بدون تایید بزرگان تفسیر نظیر آیت الله مکارم منتشر شده و اصلا نباید در دسترس مردم قرار می گرفت تا باب تاویل قرآن گشوده شود. با توجه به اینکه اغلب مخاطبین ایشان دانشجوها هستند و قلم جذاب و مفاهیم نو مطرح شده در تفاسیرشان کشش بسیار زیادی دارد می خواستم بدانم آیا شما مطالعه این کتاب ها را برای جوانان علاقمند به علوم قرآنی مفید می دانید؟ و اینکه چرا با وجود گذشت چند سال از چاپ کتابی مثل ذوالقرنین اینقدر سردرگمی در این باره وجود دارد و حتی یک نقد منصفانه و دلسوزانه بر این کتاب نوشته نشده؟ با وجود اینکه تیراژ کتاب ها نشان از استقبال مردم دارد... با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نگاه آقای مستحسن به آیات و روایات، نگاه خوبی است و در عین استفاده از نوشته‌های ایشان، باید به نگاه‌های دیگر قرآنی به‌خصوص نگاه علامه‌ی طباطبایی و آیت اللّه جوادی نیز نظر داشت. بعضاً دیده می‌شود ایشان نگاه خود را طوری مطرح می‌کنند که راه‌های نگاه به سایر اندیشمندان دینی بسته می‌شود. در حالی‌که بهتر است آن نگاه، به عنوان یک چشم‌انداز در منظر خوانندگان قرار گیرد. موفق باشید

16574

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در انتهای سخنرانی‌ نکته پنجم از «ده نکته» فرموده بودید (موقع رحلت امام خمینی (ره) یک روح برزخی به شما گفت حضرت عزرائیل که آمد جان امام را بگیرد امام گفتند من که اینجام) و در واقع هیچ سختی جان کندنی نداشتند با این حال چگونه امیرالمومنین که قابل قیاس با امام هم نیستند در لحظات آخر عمر شریفشان می فرمایند (ای ملائکه با من با مدارا رفتار کنید) و همچنین جریان‌جان دادن حضرت موسی (ع) که با اینکه در بین انیبای قبل از خود اسهل الموت بودند جان دادنشان را به زنده زنده پوست کندن گوسفند تشبیه کردند آیا به این روایات و صحتشان اشکال وارد است یا این دو با هم قابل جمع است؟ ممنون میشوم اگر توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» در آن مناجات، برای خود و برای آموزش ما زمینه‌ی بهترین قبض را از طریق عزرائیل در راستای قبض روح از نفس ناطقه‌شان فراهم می‌کنند، وگرنه حضرت عزرائیل با نظر به مقام نوریِ حضرت جهت قبض، از حضرت اذن می‌گیرند. ظاهراً آن روایت مربوط به یکی از یاران رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» باید باشد و یا پیام بسیار عمیق توحیدی دارد که قبضِ از مقام توحیدِ فعلی به مقام توحیدِ ذاتی است. با این‌همه جایگاه عرفانی حضرت امام را نباید کم گرفت. موفق باشید

16185
متن پرسش
سلام علیکم: علامه طباطبایی در المیزان در پایان تفسیر آیه «فَاذْكُرُونىِ أَذْكُرْكُم» و در معنای «ذکر» می فرمایند: «...اينكه بعضى گفته‏‌اند: ذكر به معناى حضور معنا است در نفس، سخنى است درست، براى اينكه حضور داراى مراتبى است. در آيه مورد بحث امر به (ياد آورى) متعلق به (ياء) متكلم شده، فرموده: مرا ياد بياور، اگر ياد آورى خدا را، عبارت بدانيم، از حضور خدا در نفس، ناگزير بايد قائل به تجوز شويم، (و بگوئيم: مثلا منظور ياد نعمت‏ها و يا عذابهاى خداست) و اما اگر تعبير نامبرده را تعبيرى حقيقى بدانيم، آن وقت آيه شريفه دلالت مي كند بر اينكه آدمى غير از آن علمى كه معهود همه ما است، و آن را مى‏ شناسيم، كه عبارتست از حضور معلوم در ذهن عالم، يك نسخه ديگرى از علم دارد، چون اگر مراد همان علم معمولى باشد، سر به تحديد خدا در مى ‏آورد، چون اين قبيل علم عبارت است از تحديد و توصيف عالم معلوم خود را، و ساحت خداى سبحان منزه از آنست كه كسى او را تحديد و توصيف كند...» در اینجا جضرت علامه سخن را قطع می کنند و توضیح دیگری نمی‌دهند. حال سوال اینجاست که آن نوع دوم از علم که علامه بدان اشاره می‌کنند چیست و ارتباط ذکر خدا با آن نوع علم چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً ترجمه، خوب انجام نشده. می‌خواهند بفرمایند اگر یاد خدا به معنای علم به خدا مثل علمی که ما به سایر پدیده‌ها مثل میز و صندلی داریم، باشد، برای خدا محدودیت و تحدید قائل شده‌ایم و لذا علم به خدا و یاد او باید احساس حضور همه‌جانبه به او باشد و یا علم به نعمت‌ها و عذاب‌های او. موفق باشید

12420
متن پرسش
سلام علیکم: حالتان چطور است؟ نظری در این خصوص هست که جناب محی الدین رضوان الله تعالی علیه عالم حصولی نبوده است و مطالب حصولی از قبیل کلام و فلسفه و ... را نمی دانسته است و هر آنچه از علوم و معارف ارزشمند چون مروارید و صدفی که از لسان ایشان در کتابهایشان نقش بسته است همه کشف و شهود وی بوده است و همه را به نحو علم حضوری دریافت کرده است. یعنی می گویند ایشان علم حصولی نداشته است ولی مطالب ارزشمندی را که بیان کرده است هیچ عالم حصولی قادر به بیان اش نبوده است. اما عده ای از قبیل آقای یزدان پناه معتقدند که ایشان بر کلام و فلسفه عصر خود اشراف داشته است. می خواستم ببینم سند و مدرکی وجود دارد که ابن عربی به کلام و فلسفه و علوم حصولی اشراف داشته است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس مختصر مطالعه‌ای از کتاب‌های جناب محی‌الدین داشته باشد می‌بیند که با چه دقتی متوجه علم کلام و فلسفه‌ی زمان خودش بوده است در حدّی که حتی در متن فصوص‌الحکم به‌خوبی از اصطلاحات فلسفه و کلام در راستای اهداف خودش استفاده کرده است. آری محی‌الدین بنا ندارد که با نگاه کلامی و فلسفی مسائل را طرح کند. موفق باشید

11974
متن پرسش
سلام: چرا نمی توان برای قضایای بدیهی استدلال آورد؟ می گویند اگر برای بدیهیات دلیل بیاوریم دور پیش می آید، لطفا این را توضیح دهید چگونه دور پیش می آید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرض شد استدلال در جایی معنا می‌دهد که موضوع روشن نباشد، در حالی‌که بدیهیات برای ما روشن است. مثل آن‌که برای اثبات وجودِ دیواری که در مقابل شما است دلیل نمی‌خواهد تنها باید آن را احساس کرد. موفق باشید

10928

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد طاهرزاده.بنده چند سالی است به طور پراکنده ونا منظم با مباحث شما ودیگر اساتید کمی آشنایی دارم ولی حال با توجه به علاقه واحساس نیاز به مباحث معرفتی و اتمام دروس دانشگاه و داشتن وقت می خواهم به مباحث معرفتی بپردازم. برای یک برنامه بلند مدت از کجا شروع کتم وبه چه ترتیب ادامه دهم ؟فلسفه و منطق و عرفان وفقه یا هر چیزی که به نظر شما لازم است را چکونه وبا چه کتابهایی ادامه دهم؟ آیامی توانم به طور شخصی این مباحث را دنبال کنم یا لازم است مثلا در حوزه یا دانشگاه یا با اساتیدی مباحث را دنبال کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید به طور رسمی به حوزه متصل شوید که خیلی خوب است و اگر برایتان ممکن نیست سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست إن‌شاءاللّه راهگشا خواهد بود. موفق باشید
10765
متن پرسش
سلام علیکم: ما معتقدیم که علم ازلی الهی از نظام سببی و مسببی جهان جدا نیست و علم الهی علم به نظام است یعنی اینکه خدا از ازل می داند که چه کسی به موجب اختیار و آزادی خود طاعت می کند و چه کسی معصیت، خوب بر این اساس چرا ما خلق شدیم مگر خدا نمی داند که کدام یک از ما با ختیار به سعادت می رسیم یا به شقاوت؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که ما خلق می‌شویم، علم خدا قبل از خلقت ما به چگونگی ما تعلق دارد، حال اگر ما خلق نشویم، خداوند به چه‌چیز علم دارد؟ به چیزی که خلق نشده؟ از طرفی ما با خلق‌شدن خود و با اختیار خود شخصیت خود را می‌سازیم، نه این‌که علم خدا موجب آن شخصیت شده باشد. موفق باشید
10537
متن پرسش
با عرض سلام: حاج آقا مجتبی تهرانی در کتاب رسائل بندگی، دفتر دل، می گویند که «نفس پایین ترین مرتبه روح است و موجودی است ذاتا مجرد، که در هستی اش احتیاجی به ماده ندارد. ولی در اعمالش محتاج به ماده بوده و با ابزار مادی کار می کند.» به نظر می رسد تعریف ایشان از نفس با تعریف شما تفاوت دارد. مخصوصا که شما با توجه به بحث خواب دیدن، قائل به این هستید که نفس در همین عالم هم بدون کمک ابزار مادی قادر به ادراک است. لطفا در این مورد توضیح بدهید. با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دست حاج آقا مجتبی تهرانی عزیز«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» درد نکند که چنین سخن متینی را گوشزد کی‌کنند، ولی عنایت داشته باشید نباید شما بین مباحث اخلاقی و مباحث فلسفی خلط کنید. بحث معرفت نفس یک بحث فلسفی است و نفس ناطقه را از آن جهت که هست بحث می‌کند نه از آن جهت که خوب است و یا بد است. در این رابطه می‌توانید به کتاب «فلسفه‌ی اخلاق» از آیت‌اللّه مصباح رجوع فرمایید. موفق باشید
10502
متن پرسش
سلام علیکم: چرا خیر و شر از یکدیگر تفکیک ناپذیرند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرّ مربوط به محدودیت‌ پدیده‌های مادی است. در مباحث «عدل الهی» می‌خوانید که خوبی آب به جهت روان‌بودن آن است و سیل‌شدن آن نیز به جهت همان روان‌بودنش است، پس نمی‌شود آب باشد ولی سیل نشود هرچند می‌شود ما طوری زندگی خود را شکل دهیم که در معرض سیل قرار نگیریم. پس چون محدودیت را نمی‌توان از پدیده‌های مادی گرفت، شرّبودن آن‌ها نیز از ماده انفکاک‌ناپذیراست. موفق باشید
6775
متن پرسش
سلام استادی در دانشگاه این سوال را مطرح کرد: آیا انسان میتواند رباتی بسازد که از خود انسان باهوش تر باشد؟؟ آیا زمانی میرسد که رباتی بسازد که از انسان بالاترباشد؟؟ باتوجه به نکات معرفت نفس انسان از لحاظ روحی اینقدر بزرگ است که هیچ انسانی نمیتونه این کار را بکنه.ولی سوال من اینجاست. در کتاب"ازتنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی" در مورد انسان کامل گفته بودید که انسان کامل تمام اسماء الهی را داراست.حال یکی از اسماء الهی خالق بودن است.پس میتواند خلق کند. همانطور که امام علی(ع) در آن واحد چهل بدن خلق میکرد. در جای دیگر ذکر کرده بودید که امام معصوم فرموده اند که ما از خداییم و شما از مایید. حال چون امام زمان واسطه فیض هستند پس همه وجود ما از امام زمان است. سوال من این است که آیا انسان کامل میتواند انسانی با روح مجزا خلق کند؟؟ ممنون یا علی مدد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم انسان کامل واسطه‌ی فیض است پس متوجه‌ایم او از خود هیچ‌چیز ندارد و تنها مجرای تجلی اسماء الهی است واو آنچه را خداوند تقدیر کرده است را بما می رساند. موفق باشید
6735
متن پرسش
با سلام مدتی هست که از خدا طلب حاجتی دارم هرچه به دعا متوسل میشم از ائمه میخوام اما نمیشه روز عاشورا و تاسوعا واقعا غبطه میخوردم به کسانی که حاجت گرفتن و دارن ادای نذر میکنن اما چرا نذر من رو امام حسین قبول نمیکنه.مدتی هست نماز میخونم اما نمازم روح نداره چون فکر میکنم اصلا من رو نمی بینند خیلی از خدا خواستم لااقل یجور بهم بفهمونه که حرفم رو میشنوه آخه خواسته من نه غیر طبیعیه نه دست نیافتنی هرچه هم خودم تلاش میکنم بدتر هم میشه .چکار کنم اصلا خدا تو این مورد بهم توجهی نمیکنه چقدر دست و پا بزنم؟از این میترسم اعتقاد و یقینم مشکل دار بشه و درمانده بشم.واقعا این سوال خیلی ذهنم رو مشغول کرده چرا خدا میگه از من بخوایدبعد بهمون نمیده؟خوب وقتی خدا بهم نده یا بهم نشون نده که چرا بهم نداد و من ناامید بشم که باعث خوشحالی شیطان هست خدا این رو میخواد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا را بر این بگذارید که شما بنده‌ی خدا باشید نه این‌که خدا بنده‌ی شما باشد. پس آنچه را خدا می‌خواهد بخواهید تا بهشت‌ها در مقابل شما گشوده شود. موفق باشید
5966
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام در روایتی هست خدا به حضرت داود فرمود فلان شخص ریاکار است وقتی مرد حضرت به تشیع نرفتند خداوند خطاب فرمود چرا نرفتی عرض کرد خودت فرمودی ریا کار است خداوند فرمود اری ولی موقع دفن چهل نفر گفتند ما هیچ بدی از او ندیده ایم من هم او را آمرزیدم ( روایت نقل به مضمون شد) حال با توجه این که علم و عمل جو هرند و انسان ساز و تطلع علی الافئده که اعمال ادمی از درون جان او نشات می گیرد و این که قیامت صورت اعتقاد و اخلاق و اعمال انسان است و این که مثلا پیا مبر می فرماید اگر کسی ذره ای کبر در قلبش با شد به بهشت نمی رود چه می شود اساسا با گفتن چند نفر انهم با این که همه می دانند حرفشان حقیقت نیست همه این مسائل حل می شود و ایا این روایات تجری بر گناه نمی اورد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی : سلام علیکم: این نوع روایت ظرائف خاص خود را دارد اولاً: عنایت داشته باشید که می‌فرماید چهل مؤمن اظهار کنند که او آدم خوبی بوده. چهل مؤمنی که خدا آن‌ها را مؤمن بداند نه هرکسی. ثانیاً: روایت می‌رساند که قلب این چهل مؤمن وجهی از شخصیت آن فرد را درک می‌کرده‌اند که نسبت به آن وجهی که حضرت حق به حضرت داود خبر دارد متفاوت بوده و ظریف‌بودن کار در همین است که خدا مؤمن است – یکی از اسماء الهی مؤمن می‌باشد – حال خدا در مقام قلب این چهل مؤمن وجه دیگر آن فرد را مدّ نظر قرار داده و عملاً می‌خواهد به حضرت داوود«علیه‌السلام» بفرماید می‌تواند وجهی از نور خدا و هدایت الهی را نسبت به عالم و آدم در قلب مؤمنین دنبال کند. و جریان «وشاورهم فی‌الأمر» که خداوند به رسول خودش دستور می‌دهد در همین رابطه است و این غیر از دموکراسی است که فکر کنیم در ذهن و زبان هرکس می‌توان حق را پیدا کرد. هرچه انسان‌ها مؤمن‌تر باشند نظرشان به حق نزدیک‌تر است و دموکراسی واقعی وقتی است که جامعه با نور ایمان خود در امری متقن شوند. از این روایت می‌فهمیم که می‌توان از اسمی از اسماء الهی به اسمی دیگر از اسماء او رجوع کرد و او نیز با آن اسمی که ما به او رجوع کرده‌ایم بر ما تجلی می‌کند. خوشا به حال آنانی که با رجوع به مؤمنین و رعایت حقوق آن‌ها دل آن‌ها را نسبت به خود نرم می‌کنند تا دل حق را که او نیز مؤمن است به خود جلب کنند. موفق باشید
5805
متن پرسش
سلام علیکم مقام معظم رهبری-مدظله- در دیدار روحانیون خراسان شمالی در مورد دختران بدحجابی که به استقبال آمده بودند فرمودند که دل با این جبهه است و البته نقصی دارد که آدم باید نهی از منکر هم بکند اما بدون ایجاد نفرت. حال سوال من این است که چگونه نهی از منکر بدون ایجاد نفرت می شود؟! بالاخره نهی از منکر است دیگر. یعنی فلانی فلان کار را نکن. خوب همین هم ایجاد نفرتی می کند. از آن بالاتر ما در نهی از منکر مرحله یدی نیز داریم که بالاخره نفرت ایجاد می کند. مگر ممکن است کسی شلاق بخورد یا مثلاً جریمه مالی شود ولی نفرت در درونش ایجاد نشود؟! الان همین گشت ارشاد کلی ایجاد نفرت کرده حتی در بین قشر مذهبی و حزب اللهی جامعه. پس چگونه باید نهی از منکر کرد که ایجاد نفرت نیز نکند!؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: عنایت فرمایید بین تنفر نسبت به کار منکر با تنفر از آن کسی که به آن کار دست می‌زند باید فرق گذاشت به‌طوری‌که امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: با جهل جاهل بد باشید و نه با خودِ جاهل. از آن طرف وقتی نظام حاکم بر اساس قوانین جاری کاری را انجام دهد فرق می‌کند تا یک فرد بخواهد اِعمال قانون کند. حدّ جاری‌کردن وظیفه‌ی نظام حاکم است و نه افراد جامعه. موفق باشید
5796
متن پرسش
سلام. بنده در سؤال شماره‌ی 5784 سوالی در رابطه با سیره‌ی ائمه و خوف و رجا پرسیدم. اما احساس کردم به شما جسارت شده است. بنده بسیار از بیانات شما استفاده می‌کنم و مطلقا قصد بی ادبی نداشتم فقط یک سوال برای دانستن بود و در سوال هم می‌شود هر فردی را نقد کرد و این به معنای بی‌ادبی نیست. من متوجه نشدم بالاخره حرف‌هایی که زدم اشتباه است؟ این‌که من به چیزی رسیده ام و دیگری هم به چیزی و هرکه راه خود را برود که نمی شود. نگاه من به ائمه اشتباه است؟ یا عمق سخنان شما را درک نکرده‌ام که فرموده‌اید تاکیدی ندارید عرایضتان را دنبال کنم؟ (ناامید شدم با این حرف!) درست است شما جملاتی آورده اید که ظاهرا خلاف صحبت‌های بنده است اما من به‌طورکلی از سیره‌ی معصومین صحبت کردم. اگر قرار باشد ادعیه و مناجات را بررسی کنیم می‌بینیم از آن حرف‌های عارفانه در آنها بسیار کم است و غالب آن حرف‌های عابدانه و زاهدانه است. استاد! بنده همه‌ی حرفم این است چرا سیره‌ی معصومین به زهاد و عباد شبیه است تا عرفا، حال این سیره می‌خواهد مناجات و عبادت باشد، یا زندگی روزمره، یا نحوه‌ی برخورد با انسان‌ها و جهان و طبیعت. گاهی که اینجا سوال می پرسم احساس می کنم خیلی سوالات احمقانه و کودکانه ای مطرح می کنم که اینگونه پاسخ می دهید. همین یک سوال مایه‌ی تفکر من برای خیلی چیزهای دیگر خواهد شد و جهت من را تغییر می دهد. ببینید صحبت‌های شما همان صحبت های قائلین به انسان محوری است فقط بسیار ظریف و نامحسوس چون برای پیشرفت این انسان(در همه ابعاد) از خدا و خدایی‌شدن سخن می گویید این اشتباه به وجود می آید که سخن شما خدا خواهی است در حالی که باطن آن انسان محوری و نیل به گزاره ی "همه چیز برای انسان است"، فقط این انسان محوری در سطح خیلی بالاست اما آخرش بیشتر "من" شدن است. خیلی جالب است فنای فی الله برای نیل به انانیت مطلق و نهایی. در حالی که در سیره معصومین این نیست.استاد بنده قصد جسارت ندارم، شاید من متوهم هستم. اما این چیزی است که می بینم و بسیار ظریف است و در نگاه اول فورا نفی خواهد شد. اگر عاشقی و اخلاص واقعی کار ما نیست و شما با توجه به آن اینگونه سخن می گویید، خب بگویید تا ما خود را بیهوده غرق در خیالات نکنیم. دیگر خسته شدم از این همه سوالات مزخرف و بی جواب. چرا این خدا نمی آید پایین تکلیفش را با ما روشن کند؟ من نمی توانم هم خودم را بپرستم هم اورا. هر جا می رویم ردپای خداست و ما را ول نمی کند. من یا باید فقط با او باشم یا فقط با خودم. حال همیشه با او بودن را ندارم چون هنوز خودم برای خودم لذیذ ترم وقتی هم درون خودم می روم میبینیم هیچی آن تو نیست. همه زندگیم شده است برزخ، شده است میان آسمان و زمین چرخیدن.پس این راه حق مطلق کجاست که برویم و دیگر به چیزی نگاه نکنیم و آسوده باشیم؟حیف که نمیشود خدا را نفرین کرد و الا با این خلقتش و این بلاهایی که سر ما می آورد حسابی نفرینش می کردم. این هم تفالی که الان به حافظ زدم: اگر دشنام فرمایی وگر نفرین دعا گویم/جواب تلخ می زیبد لب لعل شکرخا را/نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند/جوانان سعادتمند پند پیر دانا را/حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو/که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: عرض کردم گاهی اسم جلال بر قلب سالک تجلی می‌کند و با نظر به عظمت الهی شخصیت او در بندگی خداوند «خوفی» می شود که در اصطلاح عرفانی به این افراد «مناجاتی» می‌گویند و گاهی اسم جمال تجلی می‌کند و به این انسان‌ها «خراباتی» می‌گویند چون بیشتر با روحیه‌ی رجاء ، نظر به لطف خدا دارند ولی بهترین حال تعادل بین خوف و رجاء هست که در ائمه‌ی معصومین«علیهم‌السلام» می‌بینیم و بنده آن چند روایت را آوردم تا عرض کرده باشم نمی‌توان گفت سیره‌ی ائمه«علیهم‌السلام» تنها شخصیت خوفی بوده ولی نمی‌دانم از کجا برداشت کردید بنده ناراحت شده‌ام. عرض بنده آن است که اگر اسم جلال بر قلب شما تجلی کرده و بیشتر متأثر از خوف الهی هستید همین راه را ادامه دهید لازم نیست به متونی مشغول شوید که جنبه‌ی امید و رجاء به خدا را مدّ نظر دارند. اما نکته‌ی مهمی که نباید در سخنانتان از آن غفلت فرمایید معنای انسان‌محوری است. در انسان‌محوری یا اومانیسم آنچه مدّ نظر انسان قرار می‌گیرد خود اوست تا به امیالی که خودش برای خودش تعریف کرده است برسد ولی این‌که خدا عالم را برای انسان خلق کرده تا انسان به کمالاتی که استعدادش را دارد برسد، این انسان‌محوری به معنای مذموم آن نیست زیرا خداوند در آیه‌ی 29 سوره‌ی بقره می‌فرماید: «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً» خداوند آنچه در زمین هست را برای شما خلق کرده. آن‌وقت شما می‌فرمایید؛ گزاره‌ی «همه‌چیز برای انسان است» انسان‌محوری است و تا آن‌جا جلو رفته‌اید که فنای فی اللّه را که مسیر نفی انانیت است برای قرب الهی، نیل به انانیت مطلق و نهایی انگاشته‌اید و عجیب است که این را در سیره‌ی معصومین نفی می‌کنید، معصومینی که همگی مناجات شعبانیه را می‌خواندند و از حضرت حق تقاضا می‌کردند: «إِلَهِی‏ هَبْ‏ لِی‏ کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ» پروردگارا نهایت جدایى از غیر خودت را به من ببخش و چشم‏هاى دلم را با نظر به خودت، روشن فرما تا آن حدّ که چشم‏هاى دل بتواند حجاب‏هاى نور را بشکافد، پس متصل گردم به معدن عظمت و در نتیجه روح‏هاى ما آویزان به عزّ قدس تو گردد. گفتید چرا خدا نمی‌آید پایین تکلیفش را با ما روشن کند؛ خدا با نور شریعت و سیره‌ی اولیاء معصوم به‌خوبی تکلیف ما را روشن کرده است مگر آن‌که ما به دنبال تکلیفی باشیم که خدا به ما تکلیف نکرده و آن تصوری است که شما نسبت به عبادات دارید گویا به گمان جنابعالی خدا که می‌فرماید من برای متقین بهشت آماده کرده‌ام، خواسته انسان‌محوری ما را تقویت کند! آیا این انسان محوری مورد نظر شماست؟موفق باشید
5198

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات اینجانب با مطالعه کتاب آشتی با خدا و جوان و انتخاب بزرک و جایگاه رزق انسان در هستی جواب خیلی از پرسشهای مراداد و همچنین تحول عظیمی در زندگی خود ایجاد کرد و باعث اصلاح خیلی تفکرات غلط گردید و به جرات می توانم بگوییم زندگی تازه ای به من داده شد و زندگی من از پوچی بیرون آمد خدا را از این بابت سپاسگزارم و بیشتر سپاسگزارم از این که با کتاب های شما آشنا شدم این زندگی جدید را مدیون قلم شما میدانم و واقها تازه به این موضوع پی بردم که ارزش قلم یک دانشمند ارزش خون شهدا دارد که یک دانشمند می تواند با قلم خویش انسانها را از گمراهی بیرون بیاورد. از شما استاد عزیز و گران بها بابت این لطف عظیم سپاسگزارم از خداوند منان خواستار سلامتی و طول عمر با برکت برای شما هستم. با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت شاید در اگرکامنت‌ها قرار گیرد برای کاربران مفید باشد، البته بعد از تصحیح متن.------------------قسمت دیدگاهها فعلا غیرفعال است
4974
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی بنده حدود دو سال است که ازدواج کرده ام. خدا شاهد است که این کار را به قصد تقرب به خدای تعالی و بدست آوردن نصف دین انجام دادم. ولیکن با گذشت این دو سال حس میکنم که از توفیقات دینی ام کم شده، نمازهایم بی حال شده و اصلا قابل مقایسه با قبل نیست. علاوه بر این حس میکنم این ازدواج باعث عقبگرد همسرم هم در امور دینی شده. از حضرتعالی درخواست دارم که بنده را راهنمایی نموده و به حقیر علت ان را هم توضیح دهید که چرا این عقبگرد اتفاق می افتد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عجله نکنید؛ با بازخوانی مجدد مسیر صحیح ظهور می‌کند. از همدیگر انتظار زیادی نداشته‌باشید وسعی کنید در کنار همدیگر و رعایت حقوق همدیگر بندگی خدا را برای خود معنی کنید. موفق باشید
3360
متن پرسش
بسمه تعالی اسم رمز : پسرهادی با سلام خدمت استاد گرامی شما و شاید بتوان گفت تمام افرادی که به غلط بودن مبانی و عقایدی که منجر به پیدایش روح تکنیک و به تبع ان تکنولوژی شده است ، اذعان دارند معتقد هستند که من باب اکل میته باید فعلا استفاده کرد . خوب متفکرشهید سید مرتضی آوینی می گفت استفاده نکردن از غرب تسلیم در برابر غرب است . شما می گویید ما نمیخواهیم گاندی باشیم و ... و همگی قائل به امکان تسخیر تکنولوژی هستید . حال سوال من اینجاست . شهید آوینی برای اینکه تابوی عدم امکان تسخیر تکنولوژی را بشکند دوربین به دست گرفت و به قول دوست و دشمن دوربین را تسخیر کرد . شاید برای هر متفکری چنین عملکردی بتوان پیدا کرد. اما مسئله این است که در حوزه هایی بسیار پیچیده تر از فیلم سازی با یک دوربین و یک دستگاه تدوین ، مثل صنایع های-تک ، ما مجبور هستیم که تماما مثل غربی ها عمل کنیم . البته من اصراری روی این موضوع ندارم . بلکه می خواهم شما من را روشن کنید که چطور ممکن است ما فضاپیمایی بسازیم و به فضا بفرستیم بدون این که این موارد اتفاق نیفتد : 1- یک انسان متخصص شیمی که میتواند ترکیبات سوخت جت را بدست بیاورد سالهاست که از تمامی ابعاد وجودی خود باز مانده و با اراده ای پولادین فقط تحقیق و پژوهش کرده . حالا ما با یک مهندس بسیار عالی و قابل اطمینان و در عین حال انسانی بدون خدا و ملکوت مواجه هستیم . 2- مهندسان مکانیک و مهندسی شیمی و برق و نساجی و مواد و .... که آن ها نیز همینطور روحشان از رشد باز مانده و البته تفاوتشان با آن شیمیدان این است که این ها چون با نتیجه کار بیشتر سر و کار دارند کمتر متوجه غفلتشان از ملکوت می شوند . 3- دانشگاهی که این ها را تربیت می کند هر سال تعدادی خودکشی درون خود دارد که بعضا ناشی از پوچی مفرطی است که گریبانگیر مهندسان می شود . شکست عشقی نخورده اند که در زندگی بی هدف شده باشند. 4 ...... 5...... حال شما بگویید ما چه تصرفی در این فضاپیما و پروسه ساخت آن کرده ایم و یا می توانیم بکنیم که هزاران انسان به فنا نروند ؟ این صرفا یک مثال است . ممکن است بگویید من در حوزه هوا فضا متخصص نیستم که نظر دهم در این صورت پیرو سوال دوم پاسخ من این خواهد بود که فضای فکری شما اصلا به کسی اجازه نمی دهد در حوزه هوافضا متخصص باشد که بعد بخواهد در آن تصرف کند . با عرض مهذرت از صراحت لهجه صرفا به خاطر آزادمنشی شما و بحث به شیوه طلبگی این طور صحبت کردم. ومن الله توفیق پسر هادی(3)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌طور که می‌فرمایید مرحوم شهید آوینی به چیزی رسیده بود و آن عالَم جبهه‌ها بود که با فراهم‌شدن شرایط بروزِ آن عالم، دوربین را تسخیر کرد تا متذکر آن عالم باشد. مثل مولوی که به معارفی دست یافته بود که با فراهم‌شدن زمینه‌ی بروز آن توسط شعر، آن معارف را در قالب این اشعار بروز داد. از محتوای اشعار مثنوی بر می‌آید که مولوی سال‌ها به دنبال قالبی بوده که آن معارف را ظهور دهد و قالب شعر برای او منکشف شد. حال سؤال این است وقتی شما رسیدید به این‌که به جای رابطه‌ی ملکوتی با ملکوت انسان‌ها فرهنگ غرب رابطه با جسم و صورت و تصویر انسان‌ها را قرار داده و موبایل و فضاپیما و هواپیما می‌سازد تا همان رابطه‌ی مادی را تسریع کند. آیا منتظر نیستید تا شرایطی فراهم شود تا انسان‌ها بتوانند آزاد از ارتباط‌های مادی، با ارتباط با ملکوت انسان‌ها از طریق ارتباط با ملکوت عالم، زندگی خود را معنا کنند؟ و بنده این را در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» شرح داده‌ام که تفاوت این دو ارتباط در کجا است و چرا ما گرفتار ارتباط‌های صوتی و تصویری از راه دور شدیم. عمده آن است که ما از یک طرف نباید از شرایط موجود غافل شویم و از طرف دیگر نباید از تحقق تمدنی که مافوق این تمدن است نا امید باشیم. وقتی در روایات داریم یاران حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» از شرق عالم غرب عالم را می‌بینند مسلّم نظر به اینترنت ندارد چون استفاده از انترنت منحصر به یاران حضرت نیست، بلکه نظر به تمدنی است ملکوتی. همچنان وقتی که می‌فرماید: زمین زیر پای یاران مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» می‌پیچد به ماشین و هواپیما نظر ندارد. موفق باشید
2867
متن پرسش
با سلام نظر جنابعالی در مورد کتاب های اقای سید حسین نصر چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: از نظر نقد غرب نکات خوبی دارند. موفق باشید
2264
متن پرسش
سوال دیگری برایم پیش آمد(در رابطه با همان تصور خدا).آیا کسی می تواند خدا را آنگونه که هست بپرستد؟و پدیده ای را آنگونه که هست ببیند و درک کند؟تفکر پست مدرنیستی به شناخت مطابق واقع قایل نیست.چگونه می شود ثابت کرد که ما می توانیم خدا را بپرستیم؟نه تصوری که از خدا داریم را؟اصلا مگر انسان با دنیای خارج ارتباط دارد؟گر این ما نیستیم که به همه چیز معنا می دهیم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عرفا می فرمایند: همه ی عالَمْ، تعینات عقل اند، چنانکه نور ماه در شب و نور خورشید در روز به حسبِ اصلِ نور یکى هستند و همه در اصل نوراند، پس هر چه هست عقل است. جمیع صُوَر داراى حقیقت و اصل کلى‏ اند که تا انسان یک نوع اتصال با آن حقیقت پیدا ننماید علمِ تامّ به آن صُوَر برایش حاصل نمى‏شود، فرقى که هست «معلوم» گاهى از سنخ عالم مثال است و گاهى از سنخ عالم عقل و گاهى از مفاهیمى است که فقط حصول ذهنى دارد، ولی در هرحال عالم هیچ انفکاکى با اصل و حقیقت خود ندارد و علمِ تامّ از طریق اتصال با حقیقت عالم حاصل مى‏شود و تا حجاب‌هاى نشئه‌ی عنصرى براى انسان هست از حقایق غیبى غفلت دارد و هر اندازه حجاب از او زایل شد، حقایق بیشتر برای او ظاهر مى‏گردد تا جائى که احاطه به جمیع حقایق پیدا مىنماید و هر چه به حق نزدیک‌تر شود بیشتر حقایق اشیاء برایش ظاهر مى‏گردد، زیرا حقیقت هر موجودى عبارت است از نحوه‌ی تعیّن آن موجود در علم حق و حقایق و مراتب خارجى، تعینات همان ظهور علمى حق‏اند و حقیقت هر چیز باطن اوست و ظاهرش با باطنش متحد است ولى اتحاد داراى مراتبى است، کاملترین علم، همان اتصال به احدیت است، بعد از آن، مرتبه واحدیت است و سالک، حقایق اشیاء را در این حال که متحد با مرتبه واحدیت است در مرتبه احدیت مى‏بیند. انسان در مقام علمِ به اشیاء در مرحله‌ی اول به صُوَر اشیاء علم پیدا مى‏نماید و در این حال نفس به عالم مثال متصل است و در عالم مثال با صورت معلوم متحد است و در مقام علم به معانى، متحد با صور موجود در عقل مى‏گردد و انسان کامل که تا مقام «واحدیت» سیر مى‏کند با جمیع مراتب عقول و وجود متحد مى‏شود و به همه‌ی عوالم احاطه پیدا مى‏کند. . موفق باشید
829

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم فردی از آشنایان ماموریتی40 روزه به چین داشت با اینکه ایشان را در حد یک مومن مخلص انقلابی میشناسند وهست اما ایشان عقیده پیدا کرده که اکثر اعمال مردم ان دیار را به دین نزدیک تر دیده اند عدم وجود رذلیل اخلاقی جون دروغ غیبت تهمت جدل بد اخلاقی کم کاری بی نظمی اعتیاد دزدی و..... واین واقعیات تحمل وضع مردم ایران را برایش مشکل کرده چگونه می شود این وضعیت را توجیه کرد .راهنمایی بفرمایید ،با تشکر .
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند: « نَصَبَ إِبْلِیسُ حَبَائِلَهُ فِی دَارِ الْغُرُورِ- فَمَا یَقْصِدُ فِیهَا إِلَّا أَوْلِیَاءَنَا » شیطان دام‌های خود را در این سرای فریب گسترانده و این کار را جز در جهت فریب‌ یاران و دوستان ما قرار نداده. ملاحظه می‌کنید که اگر کسی در صراط مستقیم باشد شیطان با او کار دارد زیرا خودش قسم خورده که « لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقیمَ » فقط کسانی که بر صراط مستقیم تو هستند گمراه می‌کنم. پس کاری با مردمی که در مسیر الهی نیستند ندارد که دروغ بگویند یا دزدی نکنند، چون وقتی آن‌ها موفق هم بشوند در مقاصدی شیطانی موفق شده‌اند و لذا در این‌گونه موارد آن آشنای شما باید به مقصدی که مردم دارند فکر کند که آیا مقصد آن‌ها رجوع الی‌الله است و باز دارای سجایای اخلاقی نیکو هستند و از دام شیطان رهیده‌اند یا نه ؟ موفق باشید
600

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سقر به چه معنی است و در قران قیامت به چه نام هایی آورده شده است
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: این نوع سؤالات را می‌توانیداز فرهنگ لغات و کتب تفسیر به دست آورید.
19438
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: ضمن تبریک حلول‌ماه مبارک رمضان خواهشمند است در رابطه با نوشته ی زیر بنده را راهنمایی بفرمایید: در ماه های رمضان که چند سالی است در فصول گرم سال واقع می شود و با توجه به موقعیت جغرافیایی کویری و گرم و خشک اصفهان روزه گرفتن برایم بسیار تلخ و آزار دهنده شده و گرمی هوا مرا مجبور می کند از جهت روزه داری کاملا در خانه بمانم و درون خانه هم به خاطر بوجود آمدن ضعف بدنی ناشی از روزه کاملا منفعل شده و قادر به انجام هیچ کار مفیدی حتی مطالعه نیستم و کلا حس خوبی به روزه گرفتن در این هوای بسیار گرم این روزها ندارم و روزه داری برایم تلخ شده و شیرینی سابق را ندارد اگر ممکن است در این رابطه راهنمایی بفرمایید بلکه از این ماه مبارک استفاده ی معنوی بیشتر در ضمن پیشبرد زندگی دنیوی داشته باشیم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با روزه‌داری، اختلالی در وضع سلامتی شما پیش نیاید، همین اندازه عشق است که حضرت حق ببیند مانند مرده‌ای دراز کشیده‌اید، ولی تمرّد نمی‌کنید و همچنان در اطاعت او صبر پیشه می‌کنید که گفت:

پرده‌های دیده را داروی صبر        

هم بسوزد هم بسازد شرح صدر

آینة دل چون شود صافی و پاک              

نقش‌ها بینی برون از آب و خاک

هم ببینی نقش و هم نقاش را                   

فرش دولت را و هم فراش را

موفق باشید

نمایش چاپی