بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
369

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی. لطفا برای ما توضیح بفرمائید از نظر فلسفی چرا ما مسوولیم؟ رابطه مسوولیت اجتماعی با هدف خلقت چیست؟ همچنین رابطه خودسازی و دیگرسازی را توضیح بفرمائید. یعنی چه زمانی مکلف به توصیه غیریم؟ منابعی هم معرفی بفرمائید ممنون می شوم. متشکرم و دعاگویتان
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام ذات انسان یعنی نفس ناطقه‌ی او یک حقیقت بیکرانه‌ای است که به جهت جامعیتی که از نظر اسماء الهی دارد، در تمام عوالمِ وجود حاضر است ولی این حضور در مقام ذات اوست و نه در مقام شخص خاصِ حسن و یا رضا و بتول و چنانچه انسان بخواهد از جنبه‌ی شخصی و محدود خود به جنبه‌ی بیکرانه‌ی خود دست یابد و در آن ساحت زندگی کند نیاز دارد که از طریق انجام دستورات شرعی خود را از محدودیت فردی آزاد نماید، در راستای دستورات شرعی است که مسئولیت‌ها اجتماعی و رعایت حقوق دیگران جای خود را پیدا می‌کند وگرنه انسان‌ها همواره در محدوده‌ی فردیت خود متوقف می‌شوند و از ارتباط با حقایق بیکرانه‌ی عالم وجود محروم می‌گردد و عملاً مخالف ذات خود عمل کرده‌اند. موضوع دوم سؤالتان نیز در رابطه با نکته‌ی فوق قابل تبیین است. موفق باشید
18225
متن پرسش
استاد سلام:جمله ی زیر از شماست: ‌ «جوع» و «صوم» (گرسنگی و روزه داری) از آن نوع درمانهایی است که بُعد را به قرب تبدیل می نماید، تا انسان از سنگ هایی که با پرخوری بر پاهای پرواز خود می بندد نجات یابد. کانال تذکرة الاولیاء @tezkar اما سوالم اینه که بنده یک نوجوان هستم و مشغول تحصیل در دبیرستان، خب به طبع نیاز به غذا دارم. گرسنگی رو میشه تحمل کرد اما وسوسه میشم میگم باید بخورم تا بتونم درس بخونم و یکم توان جسیمیم افزایش پیدا کنه، مادرم هم همش میگه بخور، الان من باید چیکار کنم؟ خودم هم تاثیر گرسنگی و سیری رو روی حالت های روحی خودم دیدم! خیلی ممنونم. التماس دعا یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً پرخوری توان جسمی و فکری انسان را کم می‌کند. خودتان در تجربه‌ی شخصی می‌توانید بفهمید که چه اندازه خوردن برای شما کافی است تا نه گرفتار فشار گرسنگی باشید و نه گرفتار سنگینیِ پرخوری. و إن‌شاءاللّه پس از مدتی این حالت، ملکه‌ی شما خواهد شد. موفق باشید   

17618
متن پرسش
با سلام: با توجه به صحبتها و هماهنگی هایی که پیش از این با جناب آقای توکلی داماد استاد داشتم. تقاضا داشتم استاد مصاحبه ای برای سایت خط امام انجام داده و به سوالات ذیل پاسخ فرمایند: کدامین وجوه از اندیشه و گفتمان امام (ره) امروز مورد غفلت قرار گرفته و به بازخوانی و توجه جدی به آن عمیقاً نیازمندیم؟ چرا؟ به صورت مصداقی با بازخوانی چه وقایع، رخدادها و جریاناتی می ‏توان این غفلت را برطرف کرد؟ چه راه‏ها و ابزارهایی در این زمینه داریم و چه وظایفی متوجه چه کسانی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- رویکرد کلّی حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عبور از روحِ سکولاریته‌ی نظام غربی بود. به این معنا که حکم شریعت در همه‌ی مناسبات در میان باشد و جایی برای غیر حکم خدا مدّ نظرها قرار نگیرد. در حالی‌که در نظام آموزشی ما اعم از دانشگاه و آموزش و پرورش از این موضوع غفلت شده است و زیرساخت‌های مناسب برای رجوع به رهنمودهای دینی فراهم نگردیده، در آن حدّی که بعضاً اصالت به نظر اساتیدی داده می‌شود که بهره‌ی لازم از ایده‌های دینی و نگاه انسان‌شناسیِ دینی ندارند. و از آن مهم‌تر حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به حضورِ تمدنی فکر می‌کردند بیرون از تمدن غربی و نه آن‌که ما بخواهیم دین‌داریِ خود را ذیل غرب داشته باشیم. عمده آن است که حدّ اقل به اسلامی فکر کنیم که تمدنی غیر از تمدن غربی را دنبال می‌کند و آن تمدن را اصیل نمی‌داند. 2- وقتی متوجه باشیم انسانی که اسلامْ مدّ نظر دارد غیر از نگاهی است که از طریق اومانیسم به اسلام می‌شود؛ کار شروع می‌گردد. انسانِ اسلامی که متوجه‌ی هدف‌داریِ نظام الهی است از طریق هماهنگی با نظام احسن خداوندی سعی در تربیت خود دارد. در حالی‌که در نظام سکولاریته انسان سعی دارد عالَم را بر اساس اهداف نفس امّاره‌ی خود تغییر دهد و این اساسی‌ترین مسئله‌ای است که باید مدّ نظر قرار داد. 3- حضرت امام و علمایی مانند علامه طباطبایی آثار گرانقدری برای عبور از غفلت‌های مذکور و رجوع به انسان اسلامی برای ما در میان گذارده‌اند، مثل کتاب «مصباح‌الهدایه» از حضرت امام و کتاب «رساله الولایه» از حضرت علامه طباطبایی. موفق باشید

16672

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: بنده کارمند سازمانی دولتی وابسته به نیروهای مسلح هستم و حضرت آقا بارها از خدمات ما تقدیر کرده اند. ولی ساعت کاری مجموعه از 8 صبح تا 7 شب است و فرصت مطالعه و رسیدگی به خانواده و غیره خیلی محدود است. از طرفی حضرت آقا در این باره می فرماید بستگی به نوع قرارداد اولیه استخدامی دارد که شما قبول کرده اید یا نه از طرفی در شرایط کاری امروز اکثر افراد می پذیرن ولی بعدا سبب کم لطفی به خانواده ها و عدم مطالعات دینی یا از دست دادن فرصت ها می شود. تکلیف چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره وظیفه‌ی ما است که طوری زندگی خود را شکل دهیم که نسبت به رشد فکری و رعایت حقوق خانواده کوتاهی نشود. موفق باشید

16531
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید. ببخشید: 1. گاهی اوقات بعضی ها می گویند که سعه وجودی انسان ها با پیشرفت و ترقی در دو جنبه علم و عمل، زیاد می شود و گاهی بعضی دیگر می گویند که هر کسی یک سعه وجودی ثابتی دارد و به هیچ وجه نمی توان ان را کم و زیاد کرد. اخر آقای طاهرزاده من گیج شدم. لطفا کمکم کنید که سرانجام آیا سعه وجودی انسان کم و زیاد می شود یا نه؟ و اگر جواب مثبت است لطفا بگویید چگونه؟ 2. آیا معنای اصطلاح سعه وجودی با اصطلاح عین ثابت فرق می کند؟ لطفا توضیح دهید؟ 3. ببخشید آیا این حرف صحیح است که بگوییم ما در این زمان که از نعمت تفکرات و نظریات ابن عربی و ملاصدرا و ... مطلعیم، پس عرفان و خداوند و هستی و ... را بهتر از رسول اکرم (ص) و اهلبیت (ع) شناختیم؟ آخر آن ها که به این شکلی که ما اکنون از ابن عربی ها و ملاصدرا ها بهره بردیم، آن ها که بهره نبردند. لطفا توضیح بفرمایید. ممنون
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در ذات خود ممکن‌الوجود است و هرکس دارایِ امکان خاص و یا سعه‌ی خاصی است که همان «عین ثابته‌ی» اوست و هرکس باید تلاش کند به نور محمد و آل محمد«علیهم‌السلام» سعه‌ی خود را در مقام امکان از قوه به فعل درآورد. مسلّم یک خانم با وسعت‌دادنِ امکان خود، مرد نمی‌شود ولی می‌تواند زنِ خوبی بشود. و هرکس از جمله ملاصدرا و محی‌الدین اگر در راه سلوک إلی اللّه قرار گیرند، خود را جیره‌خوار سفره‌ی محمد و آل‌محمد«علیهم‌السلام» می‌دانند. سگ کیست کسی بتواند حتی خود را در عرض آن ذوات مقدس قرار دهد، چه رسد بخواهد از آن بزرگانِ بزرگ برتر باشد! موفق باشید

15375

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام 1. در بحث عدل الهی فرمودید: هر معلولی به علت خاص خودش مربوط است مثلا سیری در گرو غذا خوردن است. حال چند فرض پیش می آید یعنی اینکه معجزه ای شود و غذا در بدن ایجاد شود و سیری احساس شود باز هم در این مورد غذا علت سیری بود اما گاهی وقتها مثلا تجربه کرده ایم بدون غذا خوردن احساس سیری می کنیم مثلا طرف گرسنه است خبر ناگواری می شنود و احساس سیری می کند پس در این مورد خبر ناگوار احساس سیری ایجاد کرد نه غذا پس سیری در گرو علت خاص خودش که غذا خوردن است نیست یا مثل تولد بچه، که علت به وجود آمدن بچه نطفه پدر و مادر است،حال چگونه قضیه حضرت آدم (ع) و عیسی (ع) را توجیح می کنید در این دو مورد معلول از علت خاص خودش عدول کرده است؟ 2. شما در بحث عدل فرمودید: اگر آتش باشد حتما می سوزاند در بحث معجزه حضرت ابراهیم (ع) آتش گلستان می شود یعنی وجود عوض شود ولی در سر بریدن حضرت اسماعیل (ع) چاقو هست، تیزی هست ولی بریدن اتفاق نمی افتد در حالی که نمی شود چاقوی تیز باشد و نبرد در حالی که در بحث معجزه فرمودید قاعده کن فیکون مطرح است به عکس جادو و چشم بندی، و واقعیت عوض می شود در حالی که در بحث سربریدن اسماعیل (ع) چاقو سنگ را می برد ولی سر حضرت را نمی برید در حالی که علت که چاقو است هست ولی بریدن نیست این ضرورت علت و معلول را زیر سوال می برد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال رابطه‌ای بین علت و معلول برقرار است. آری! اگر علت، تغییر کند و یا شرایطی در کنار علت به‌وجود آید، معلولِ دیگری حاصل می‌شود. به این معنا که همیشه در شرایط حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» اگر آتشی فراهم شود، آن آتش نمی‌سوزاند و همچنین در سایر موارد. و در مورد خبرِ ناگوار و رفع گرسنگی، موضوع به غفلت از گرسنگی برمی‌گردد، نه آن‌که آن خبر، علتِ سیری شده باشد! موفق باشید

15024

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خمت استاد گرامی: آیا سفر معراج پیامبر (ص) مربوط به سفر سوم می شود و آیا می شود گفت در سفر دوم علم به اعیان ثابته حاصل می شود و بعد در سفر سوم اعیان خارجی متناسب با اعیان ثابته ای که علم به آنها حاصل شده رویت می شود که ملکوت اشیا را شامل شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف خوبی است. باید تفصیل داده شود. موفق باشید

14424
متن پرسش
با سلام: 1. حضرت استاد آیا مکاتب فلسفی مشاء و فهلویون و تشکیک صدرا و عرفان کیفیت صدور معلول از حق تعالی رو به نحوه تجلی توجیه میکنه و قائل به تجلی هستن؟ 2. تفاوت تشکیک فهلوی با تشکیک صدرا چیه؟ و اگر قبل از صدرا بحث از تجلی نبوده کیفیت صدور معلول از علت رو به چه نحو توضیح می دادند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به راحتی نمی‌توان در این موضوع تفاوت مشخصی بین آن‌ها گذاشت. شاید همه در نسبت حق به خلق به نحوی متوجه‌ی تجلی باشند. ولی در معنای تجلی و لوازم آن نگاهشان متفاوت باشد. ملاصدرا تشکیک در وجود را به طرز عالمانه‌ای تدوین کرد که ما متوجه لوازم آن از جمله هویت تعلقیِ معلول نسبت به علت حقیقی باشیم. موفق باشید

13902
متن پرسش
سلام و درود: استاد گرانقدر از بین کتابهایتان کدام کتاب اخلاقی است؟ لطفا چند کتاب اخلاقی معرفی فرمایید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» 2- کتاب «جامع السعادات» مرحوم نراقی که تحت عنوان «علم اخلاق» توسط مرحوم استاد مجتبوی ترجمه شده است. موفق باشید

13877
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز و محترم: در رابطه با تمدن نوین اسلامی که رهبری مد نظر دارند و مبارزه با فرهنگ مدرنیته راهکاری عملی ارایه دهید و درصورت امکان یک مرجع برای مطالعه ارایه دهید. و من الله التوفیق...
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ان‌شاءالله کتاب مدرنیته و توهم و کتاب تمدّن زایی شیعه برایتان مفید باشد. موفق باشید

11984
متن پرسش
سلام: استاد من یه سوالی برام پیش اومده. وقتی فلسفه غرب را نگاه می کنیم مشاهده می کنیم انسانهایی با استفاده از نام فیلسوف خزعبلات و اراجیف تحویل مردم داده اند که کاملا اراجیف بودن سخنانشان و متوهم بودن و مشکل روانی داشتن این افراد واضح است، چرا ما هم اینگونه افراد را (مثل دیوید هیوم و ...) در صف فیلسوفان که حقیقت یاب و حقیقت گو بوده اند غلمداد می کنیم و به آنها لقب فیلسوف می دهیم در صورتی که آنها سوفیست و مغالطه گر و بیمار هستند؟ چرا تفکرات بیمار اینگونه افراد را در کتابهایمان می آوریم و بعد رویش بحث هم می کنیم و توضیح واضحات می دهیم؟ چرا خود به دست خود افرادی که اینگونه کتب را می خوانند به وادی شک هدایت می کنیم و بعد در صدد رفع شک آنها بر می آییم؟ آیا نباید در کتبی مثل کتب فلسفی مراقب بود و احتیاط کرد و هر مطلبی را نیاورد؟ متاسفانه من چندین بار دیده ام کسانی را که با نیت کسب یقین و حقیقت وارد وادی فلسفه شده اند و با خواندن تفکرات بیمار اینگونه مغالطه گرها مثل هیوم و... خود در وادی خطرناک شک و الحاد گرفتار شده اند، متاسفانه در کتب فلسفی اینگونه تفکرات به جای اینکه در آخر کتاب و یا بعد از اینکه خواننده کتاب یک کلیت و نظم فکری پیدا کرد بیاید در همان ابتدای کتاب این تفکرات بیمار آورده شده و ذهن برخی از افراد را مشکوک می کند و به هم می ریزد. آیا لازم است ما در فلسفه بیاییم بگوییم افرادی بوده اند مثلا فلان امر بدیهی را شک یا انکار کرده اند و بعد در صدد توجیه و توضیح و رفع آن افکار بیمار و پوچ در آییم؟ به نظر بنده این برای کتب فلسفی ایراد است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه شرایط امروز دنیا آن است که ما نمی‌توانیم چشم خود را نسبت به حرف‌های چنین افرادی ببندیم. علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» چون ملاحظه می‌کنند چنین حرف‌هایی در سطح جامعه و بین جوانان تحصیل‌کرده‌ی ما مطرح می‌شود، احساس وظیفه می‌کنند جواب دهند و چه خوب است قبل از آن‌که ذهن افراد گرفتار آن شبهات شود ما آن شبهات را به طور صحیح مطرح کنیم و اشکالات آن‌ها را بنمایانیم تا ذهن مردم از آلوده‌شدن به آن‌ها مصون باشد. موفق باشید

10085

معرفت نفسبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: استاد بزرگوار، بنده کتابهای برهان صدیقین و حرکت جوهری، معرفت نفس، معاد، آشتی با خدا، نهیلیسم (کربلا) و بعضی دیگر را با دقت مطالعه و دوتای اول را مباحثه کردم. سوال بنده از معرفت نفس هست که چند بار خط به خط مورد تامل قرار گرفت اما هنوز نمی توانم از آن چیزی که شما بدیهی می خوانیدش تصور درستی داشته باشم نه این که قول شکاکان و سوفسطاءیان را تقویت کرده باشم، اما تصورم این شده که ای بسا اسیر اشتراک لفظی شده ایم همان چیزی را که روح یا نفس یا هرچه درون دینی می خوانید می توان روان یا مسائل روانی دانست. با تشکر راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باز این احساس در میان خواهد بود که کسی هست که این مسائل روانی را در نزد خود احساس می‌کند و بدون بدن نیز با خود هست، این همان نفس شما یا خود شمایید که می‌توان همه‌ی موضوعات معرفت نفس را به آن نسبت داد. تأکید بنده آن است که کتاب «ده نکته از معرفت النفس» و «برهان صدیقین» را با شرح صوتی آن دنبال کنید. زیرا این کتاب‌ها را به عنوان «متنی» نوشته‌ام که بتوانم آن ها را شرح دهم. موفق باشید
9974
متن پرسش
با سلام: شخصی کتابی نوشته و در آن ادعا کرده آیات 30 نازعات و 11-9 فصلت با هم تناقض دارند. اولی به آفرینش زمین بعد از آسمان و دومی به آفرینش زمین قبل از آسمان اشاره دارد. چه پاسخی برای این شبهه وجود دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ایه‌ی 30 سوره‌ی نازعات بحث گسترده‌کردن زمین است و آماده‌شدن آن جهت کشت‌زارهای آن و در آیات 9 تا 11 سوره‌ی فصلت، بحث خلقت زمین است و سپس به استواء و به انضباط خاص درآوردن آسمان، در حالی‌که به صورت دخان بوده، بنابراین تناقضی پیش نمی‌آید. موفق باشید
9418

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد. در ادامه سوال 9387 ؛ ازتون سوالی داشتم. در دعاهایی که از ائمه رسیده و در قرآن «ربنا اتنا فی الدنیا حسنه و ...»، دیده ام که سعادت و عافیت دنیا و آخرت را می خواهند. البته واضح است که سعادت آخرت اصل است. این که گفتم رذایل زندگی ام را تلخ می کنند، منطور من اضطراب ناشی از حسد و ضعف نفس و امثال اینهاست. آیا تفکر به این که در جهت سعادت آخرت، سعادت دنیا (نه آن چیزی که مورد نظر اهل دنیاست) نیز فراهم شود، از نفس اماره نشات می گیرد؟ ضمنا در حال حاضر رجوع به حق هنوز برای من مبهم است. آیا می شود که شروع تهذیب برای نجات از آتش باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اشکال ندارد که انسان از خدا بخواهد که دنیایی به او بدهد تا زمینه‌ی سعادت آخرتش را فراهم کند 2- آری شروع خوبی است. موفق باشید
8761
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: اول: قبلا خواب کم میدیدم در نیمه دوم ماه رجب زیاد شده اینها نشانه چیست؟ دوم: سجده هایم با ذکر یونسه شکر خدا نیم ساعت طول میکشه ولی بسختی میتوانم در ذکر حاضر باشم و بعد باهایم خشک میشود نمیتوانم ادامه دهم برای رفعش چه کنم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- در این مورد نمی‌توان یک نظر خاص داد، بعضاً حالت مبشرات دارد که این‌ها خوب است 2- باید با بدن‌تان مدارا کنید ولی خوب است ذکر را داشته باشید مشروط بر آن‌که خود را همچون حضرت یونس«علیه‌السلام» در ظلمات دنیا و امیال نفس امّاره احساس کنید و در محضر حق آمده‌اید که حکم او را بر حکم نفس غالب کنید. موفق باشید
7034

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام وعرض ادب خدمت استاد گرامی.بنده بسیار مایل هستم در طول روز ذکر بگویم وحواسم پرت نشود .یک ذکری را برای خود مشخص میکنم. مثلا ذکر صلوات که در طول روز بگویم.یک مدتی که میگویم فراموشم میشود ادامه ذکر را بگویم.یک دفعه متوجه میشوم مثلا عصر شده وبنده انطور که باید ذکر را نگفتم.خواهش میکنم زحمت کشیده بنده را کاملا راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است سعی کنید ادامه دهید. بهتر است در کنار این کار، معارف توحیدی مثل خطبه های توحیدی نهج البلاغه را نیز کار کنید تا ذکرتان عمیق تر شود. موفق باشید
6959
متن پرسش
سلام علیکم: در یک برزخی میان جلسات تفسیر و اخلاق مانده ام. آخرش باید همه‌ی انسان‌ها را دوست داشت یا با شارون و بوش و ... بد بود؟ متذکر امر تولی و تبری هستم بین بدست نیاوردن خدا و آرزوی مرگ منافقین، دومی را انتخاب می‌کنم. راستی بین شما و مولای عطشانمان چه گذشت خوش به سعادتان نکند رفته‌اید برای تمام‌شدن این نشئه رخصت بطلبید. اگرچنین است درد یتیم شدن‌مان را به که شکایت بریم/ التماس دعا.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر بنا نیست به نظر به فطرت انسان‌ها حتی در ابتدای امر با فرعون هم از سر دلسوزی وارد شد، و در هرحال با «بدی» بد بود؟ حال اگر کسی تمام شخصیتش بدی شد، همین‌که با «بدی» بد باشیم با آن‌ها نمی‌توانیم بد نباشیم. شاید بحث این دوشنبه (مکارم‌الأخلاق) موضوع را کمی روشن‌تر کرده باشد. بنده در سفر کربلا بحمداللّه دعاگوی همه‌ی عزیزان بودم. موفق باشید
5657
متن پرسش
سلام استاد خدا حفظتون کنه در جواب اون خانم که نوشته متولدین 56 تا 64 تقدیرشون چیه .. میخواستم عرض کنم که این قضیه مجرد موندن هیچ ربطی به خدا نداره و اینطور نیست که خدا اینجور خواسته باشه ... بلکه این بخاطر عوض شدن طبع دخترای این سنین هست که متاسفانه ریشه در نفوذ فرهنگ غربی در کشور ماهست ... این هم که میگید جنگ شد و اینها اخه چه ربطی به جنگ داره اونایی که تو جنگ بودن و شهید شدن حداکثر متولد 49 به پایین بودن و خودمن متولد 58 هستم و وقتی جنگ تموم شد یه بچه 9 ساله بودم ... به اون خانم باید عرض کنم که تقصیر خودتونه اکثر موقه ها البته نه همیشه .. چون دیدتون به زندگی عوض شده دارید با وهم و تخیل زندگی میکنید تا عقل ... وقتی که از زندگی راحتی و پز دادن برا مردم میخوایند تا قبول مسئولیت و بندگی ... وقتی که فقط منتظرید تا یه کارمند دولت یا یکی که کار دولتی داشته باشه بیاد براتون چونکه دولت رو رزاق میدونید نه خدا رو ... یا اینکه تحصیلات دانشگاهی براتون بت شده و یا دنبال مسائل دیگه ... من خودم خواستگار دختری رفتم که متولد 56 بود دوسال از خودم بزرگتر چهره شکسته و وضع مادی پایین تر از خودم اما تا گفتم فلان شغل رو دارم گفت من خوشم نمیاد با اینکه شغل من درامدش خوبه و بد نست اما اون کارمند میخواست با اون سنش تازه از همون دختر مومن ها هم بود ... یا دختری رو میشناسم که اونم مومن و محجبه که الان 35 سالشه نو مجرده وقتی دلیلشو پرسیدم گفت هیچ کدوم از خواستگارام بدلم نمی نشستند وقتی میگفتم چرا حرفی نمیزد میگفت خب بدلم نمی نشست ... منتظرن تا یه جنتلمن بیاد سراغشون بگو اخه از هر 10 تا پسر 2 تاشون تو شغل دولتی هستن بقیشون ادم نیستن و حق زندگی ندارن ؟؟!!!! ... خلاصه این طبع دخترای ماست که عوض شده و الا تقدیر خدا نیست و فقط مخصوص متولدین دهه 60 هم نیست بلکه اگه همینجور پیش بره متولدین دهه 70 رو هم گرفتار میکنه که البته چون الان اول جوانیشون هست و وقت دارن به چشم نمیاد اما چند سال دیگه معلوم میشه که همین ها هم مجرد میمونن ... خدا امام زمان رو برسونه تا ما رو از این فرهنگ غربی و مدرنیته نجات بده که نه دنیا گذاشته برامون و نه اخرت ... استاد ببخشید اگه میشه حرفای منو نشون بدید ممنون میشم ... التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: حقیقتاً نمی‌توانیم اشکالاتی که جنابعالی مطرح می‌کنید را نادیده بگیریم زیرا بنده نیز مواردی را از همین نوع که شما فرموده‌اید می‌شناسم و اگر نگاه ما به زندگی عوض شود آن تقدیری که بنده عرض کردم موجب می‌شود تا خانم‌ها و آقایان مجرد بتوانند به راحتی شرایط همدیگر را درک کنند و زندگی با همدیگر را به ساده‌ترین و راحت‌ترین شکل شروع کنند و ادامه دهند. موفق باشید
4152
متن پرسش
سلام جناب طاهر زاده.در مورد خواندن صیغه نامه در عقد موقت چه شرایطی باید فراهم باشد واگر مصلت به زبان عربی نباشی می توان صیغه نامه رافارسی بیان کرد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌ها سؤالات فقهی است و بنده در این مورد تخصصی ندارم از دفتر مرجع تقلیدتان سؤال بفرمایید. موفق باشید
1823
متن پرسش
به نام خدا با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی بنده باید مطلب خیلی مهمی را خدمتتون عرض کنم که با بیانش آبروی یک شخص زیر سوال میره به همین خاطر خواستم قبل از بیانش از اینکه تنها کسی که این مطلب را می خونه خود شما هستید مطمئن بشم لطفا اگر اینطور هست بفرمایید تا مطالبم را خدمتتون عرض کنم این توضیح را هم اضافه کنم که گفتن این حرف از طریق نوشتار خیلی سخته علاوه بر اینکه فکر میکنم بیانش نیاز به سوال و جواب همزمان دوطرفه داره و من دانشجویی هستم که یکشنبه ساعتی که میشه تماس تلفنی داشت باید سر جلسه امتحان باشم در حالی که مطالب من طولانیه و البته ضرورت داره که هر چه زودتر گفته بشه تا اگر اقدامی قراره در جهتش بشه زودتر این اتفاق بیفته حالا با این شرایط اگر امکان تماس تلفنی هست خواهش می کنم بفرمایید وگر نه اجبارا از همین طریق مطالبم را خدمتتون عرض می کنم ا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام . عنایت داشته باشید که بنده در موقعیتی نیستم که غیر از جواب‌دادن به سؤالات از طریق سایت و یا جواب تلفن در روز‌های یکشنبه وقت دیگری در اختیار عزیزان باشم و انتظار دارم عزیزان در رابطه با موضوعات عقیدتی از بنده سؤال بفرمایند زیرا در سایر امور خود را صاحب‌نظر نمی‌دانم. موفق باشید
1710
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام .ببخشید ما در جلسه هفتگی مان ابتدا ده نکته و سپس برهان صدیقین و حرکت جوهری را کار کردیم . بعد فرمودید معاد را کار کنیم . سوال بنده اینست : با توجه به اینکه بنده معاد را قبلا کار کرده ام ولی مباحث بسیاری( از جمله به فعلیت رساندن باورهای دینی و آداب الصلوه امام و...) هست که هنوز توفیق نداشته ام ، گرچه خوب می دانم که اگر بارها هم این مباحث کار شود ، باز کم است ، ولی عمر ما هم کوتاه است . حال لطفا راهنمایی بفرمایید آیا نظرتان هنوز معاد است یا موضوع دیگری؟با امید عاقبت به خیری برای حضرتعالی
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام اگر معاد را کار کرده‌اید، خوب است که آداب‌الصلات را کار کنید. موفق باشید
1606

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز وعالم استاد چند وقتی است که احساس می کنم خیلی از خدای خودم دور شدم واصلا حال مناجات وشب زنده داری وتوسل به اهلبیت ندارم وتوی جلسات دعا هم که می شینم می بینم خوب نمی تونم ارتباط بر قرار کنم واز این مسأله هم شدیدا رنج می برم چون حقیقتا واز عمق جان عاشق انس شبانه روزی با امام زمان علیه السلام ومناجات با خداهستم ولی نمی دانم چرا نمی تونم به این محبوب دلم برسم خیلی از این قضیه ناراحت هستم ونمی خوام اینطور باشم البته فکر می کنم بعضی وقتها به خودم سخت می گیرم حالا نمی دانم درست فکر می کنم لطفا راهنمایی ام کنیم که آیا سخت گیری بی مورد هم دارم واصلا سخت گیری در امور معنوی چیست؟ بسیار ممنون از لطف شما
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: سعی کنید از طریق کتاب‌های حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» معارف خود را عمیق‌تر کنید تا إن‌شاءالله به نتایج خوبی برسید. از کتاب آداب الصلات می‌توانید شروع کنید. به جز در ترک حرام و انجام واجبات در سایر امور به خودتان سخت‌گیری نکنید. در انجام مستحبات اگر قلب همراهی کرد انجام دهید. موفق باشید
1473

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله ... جناب استاد، ضمن تشکر فراوان به خاطر زحمات بی دریغی که در راه احیاء فرهنگ اسلامی متحمل میشوید، سوالی که بنده داشتم مربوط به برخی ایده هایی می شود که در بحث تولید علوم اسلامی ذهنم را مشغول کرده و اگر بدانم اصل آن صحیح است انشاء الله تحقیقات جدی تری را در این زمینه آغاز خواهم کرد. لذا از اینکه موارد مطرح شده از جانب بنده بدلیل عدم تسلط بر این مباحث ناشیانه هستند عذرخواهی می کنم و امیدوارم نظرات شما برای بنده راهگشا باشد .... در بخش های ابتدایی دعای کمیل اینطور می خوانیم که: «و باسمائک التی ملات ارکان کل شیء» ؛ حال در ابتدا سوالم را مطرح می کنم و بعد توضیحات بیشتر را در ادامه برای روشن شدن موضوع عرض می کنم: 1- آیا "کل شیء" شامل قواعد و اصول علمی جاری در عالم هم میشود؟! 2-و آیا اگر جواب مثبت باشد، میتوان بدون در نظر گرفتن این اسماء، به علوم حقیقی در تبیین قواعد علمی عالم دست یافت؟ ..... برای توضیح بیشتر مثالی می زنم. یکی از مشهورترین قواعد ریاضی، قواعد مثلثاتی است و همه دانشجویان می دانند که یک دور کامل، شامل 360 درجه میشود. حال اگر سوال کنیم که چرا این تقسیم بندی بر 360 بنا نهاده شده و مثلا 100 یا 400 درجه نشده، جواب خاصی نخواهیم شنید. اما از آنجایی که اصل این علم برخاسته از مبانی معرفتی الهی است، می توان توضیح داد که این تقسیم بندی بر اساس اسماء الهی بنا شده است و از لطائف آن این است که اسم شریف «رفیع الدرجات» شامل "رفیع" که عدد آن 360 است و همچنین "درجات" که جمع درجه است ساخته شده است. بر این اساس رفیعترین درجه که در یک دور کامل اتفاق می افتد باید هماهنگ با این اسم الهی باشد و همچنین اسم «محیط» بر اساس قواعد خاص عددی بر عدد 360 بنا شده و محیط دایره باید هماهنگ با آن درجه بندی شود. و یا در مورد دیگر، اینکه سور قرآن 114 سوره است به این دلیل است که کتاب جامع الهی باید عدد سوره هایش هماهنگ با اسم شریف «جامع» باشد که برابر 114 است. یعنی میتوان توضیح داد که تمام عالم و قواعد چینش آن بر اساس اسماءالله بنا شده اند. از اینرو اگر بشر بخواهد فارغ از اسماءالله نظمی در عالم ایجاد کند، آن نظم باطل خواهد بود. بعنوان مثال تقسیم بندی دمای آب از صفر تا صد درجه چون یک قرارداد بشری است و در ایجاد آن هیچ رجوعی به اسماء الله نشده است، یک قرارداد باطل است و در علوم اسلامی حتی این درجه بندی نیز بر اساس دیگری انجام خواهد گرفت. بر این اساس میخواستم بدانم که آیا قواعد علمی آفرینش نیز جزء «کل شیء» هستند که اسماء الهی ارکان آن ها را پر کرده باشد و آیا علوم دانشگاهی امروز و قواعد آن (مثل فرمول های نیوتون) که فارغ از این اسماء ایجاد شده اند را میتوان بر اساس تفکر رایج، قواعدی دانست که بخشی از پدیده های هستی را به درستی تحلیل می کنند؟ .... با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: تصوری که بنده از اسماء الهی دارم آن است که هرگاه حضرت حق با صفت خاص در عالم ظاهر شوند، آن نوع حضور را، حضور ذات حق به اسم خاص می‌گویند. ولی نمی‌دانم چرا می‌فرمایید 360 درجه نمود اسم رفیع‌الدرجات است یا عدد 114 نمود اسم جامع است. موفق باشید
1054

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. 1- آیا هر انسانی خودش به شخصه می تواند به حقیقت برسد؟ 2-آیا جهان خارج و عین، کاملا جدای از جهان فکر و ذهن است؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی با توجه به این‌که نفس ناطقه‌ی انسان یک حقیقت گسترده‌ای است که تکویناً در همه‌ی عوالم حاضر است ،موضوع جهان علم و جهان عین برایش معنی ندارد و لذا با هر چیزی که برخورد کرد می‌تواند آن را نزد خود داشته باشد و نیز صورتی مناسب آن را در ذهن خود ابداع کند. موفق باشید
803

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد در حدیثی از امیرالمومنین(ع) داریم که می فرمایند خدا چیزهایی را واجب کرده انها را ترک نکنید و چیزهایی را هم ممنوع کرده به انها تجاوز نکنید و در مورد بعضی از مسائل سکوت کرده البته فراموش نکرده بلکه خواسته است که سکوت کند و بندگانش در ان مسائل ازاد و مختار باشند در انچه خدا مردم را ازاد گذاشته است شما دیگر تکلیف معین نکنید یا در حدیثی دیگر به این مضمون داریم که خدا دوست دارد در مسائلی که مردم را ازاد گذاشته مردم هم ازاد باشند از طرفی میدانیم بسیاری از مسائل در مورد انها دلیل نقلی از ناحیه شارع نرسیده و فقط از باب اینکه عقل اینجور حکم میکند فتوا داده میشود لذا میخواستم بدانم در اینجا منظور از مسائل ازاد و مختار اداب و رسوم مردم می باشد اگر نه چه مسائلی می باشد و چگونه تشخیص داده میشود با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: اموری که خداوند حرام یا واجب و یا مکروه و مستحب ننموده امور مباح می‌گویند و حضرت در مورد امور مباح می‌فرمایند: مردم آزادند و اموری که عقل تشخیص می‌دهد همان حکمی را دارد که شرع می‌فرماید مثل این‌که عقل تشخیص می‌دهد آلوده‌کردن محیط زیست موجب ضرر و زیان به انسان‌ها است در این‌جا حکم شرع نیز همین خواهد بود که علم تشخیص داده و ترک آلوده‌کردن محیط زیست واجب است مثل ترک سایر محرمات.
نمایش چاپی