بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17278

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خواهش می کنم پاسخ دهید! آیا در اصفهان جایی یا کتاب فروشی برای تهیه ی کتب عرفانی وکتب عرفا می شناسید؟ لطفا آدرس را ذکر کنید. با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً نیز عرض شد در جریان کتاب‌فروشی‌ها در این مورد نیستم. موفق باشید

16975

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: من به شخصه از جلسات متن خوانی کتاب دکتر داوری استفاده می کردم ولی متاسفانه مدتی است صوت آن بارگذاری نمی شود می خواستم ببینم چرا بارگذاری نمی شود؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه به جهت گرفتاری‌های بنده، جلسات متوقف شده است؛ وگرنه کسی کوتاهی نکرده است. إن‌شاءاللّه در هفته‌های آینده باز شروع می‌شود. موفق باشید

15360
متن پرسش
استاد محترم و ارجمند با سلام و خدا قوت: بنده مدت كوتاهي است كه تصميم به طي مسير الي الله نموده ام، البته بسيار افتان و خيزان جلو مي روم كه برآمده از ضعف نفس و اراده خود مي دانم و البته هيچ راه حلي هم ندارم. اما نكته اي وجود دارد كه به نظر خودم خيلي مرا از اين راه دور كرده، و آن ترس از خداست كه از ابتداي شروع مسير به بي خيالي و خوش بيني به فرجام زندگاني ام مبدل شده است. اشك و آه از وجودم رخت بر بسته و به محض گفتن جمله «الهي انا عائذ بك من النُار» ندايي از درون به اين جمله مي‌خندد گويي اين عذاب براي من نيست. ناگفته نماند بنده خطاهاي بسياري داشته ام و در حال حاضر نيز به برخي رذايل نفساني دچارم اما نمي دانم مشكل كجاست كه تصور مي كنم خدا توبه مرا پذيرفته و من بهشتي ام! و فقط بايد رتبه خود را در بهشت بالا برم! در مناجات ها حال چنداني ندارم و به محض اينكه يك شب براي نماز بيدار مي شوم عجب وجودم را فرا مي گيرد. هر چند سعي مي كنم اين خيالات را از خود دور كنم موفق نمي شوم. خواهشمندم راهنمايي فرماييد. با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند: «وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ (186) /آل عمران)» اگر در امور دین، پشتکار داشته باشیم و تقوا را رعایت کنیم، آرام‌آرام راه‌ها گشوده می‌شود و خطورات، کم می‌گردد و این است آن اراده‌ ای که هرکس باید داشته باشد. موفق باشید

14684
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت استاد گرامی: خدا قوت سوال: در جزوه چگونگی حیات بدن اخروی بیان می کنید بدن محشور در آخرت همين بدن دنيوي است ولي نه از حيث ماده، بلكه از حيث صورت. (از قول ملاصدرا در جلد 9 اسفار) اینکه صورت بدن اخروی مانند صورت بدن مادی است به چه علت است؟ آیا ناشی از وابستگی نفس به بدن در عالم ماده است و یا اینکه چون نفس به وسیله بدن به کمال رسیده همان صورت را پذیرفته است. آیا در قیامت تنها کسانی که در دنیا می شناخته ایم را خواهیم شناخت؟ (به علت صورت بدن مادی)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- زیرا همیشه نفس است که صورت خود را می‌سازد و همین نفس در انجام فعالیت‌های خود، شکل برزخی خود را به‌وجود می‌آورد و از آن‌جایی که در قیامت همه‌ی ابعاد انسان، ظهور دارند به‌راحتی هرکس به هرشکلی در آمده باشد شناخته می‌شود که چه کسی است. موفق باشید

13261
متن پرسش
سلام علیکم: (سوال شخصی است چون فکر می کنم سوال زیاد مهم و عمومی نیست) مومن نباید گناهان و عیوب خود را به دیگران بگوید. ولی وقتی عیوب خود را نمی گوید و با مردم (بدون قصد ریا) خوش رفتاری می کند مردم او را انسان خوبی می شناسند. آیا این حرف منطقی هست که حالا که ما نمی توانیم عیوب خود را بگوییم با مردم زیاد رفتار نیک، نکنیم تا به نوعی به صداقت نزدیک تر باشیم، صداقت به این معنا که زیاد ما را خوب نبیند و ما را واقعی تر درک کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهتر است چیزی را که خدا از مردم پنهان کرده‌است، ما آشکار نکنیم و سعی کنیم همچنان‌که حقیقتاً می‌خواهیم خود را شخصیتی مقیّد به دین و دین‌داری نمایان کنیم تا إن‌شاءاللّه از درون نیز به همین خُلق منوّر شویم و این غیر از نفاق است که طرف اساساً برای دین و دین‌داری ارزشی قائل نیست. موفق باشید

12613
متن پرسش
با سلام: شبهه ای در مورد عصمت پیامبر (ص) برایم پیدا شده و اینکه در یکی از آیات قرآن به پیامبر خطاب شده که مشورت بگیر. حال سوالم این است آیا ایشان به مشورت نیاز داشته اند یا نه؟ اگر داشته اند که قضیه عصمت و بهترین خلق عالم بودن ایشان منتفی می شود. متن آیه «و شاورهم فی الامر»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شده‌اید رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» متوجه حقایق امور هستند ولی به دستور خدا با مردم مشورت می‌کردند تا جامعه در ذیل هدایت‌های دل‌سوزانه‌ی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» رشد کند. ولی عنایت داشته باشید که تصمیم نهایی را به عهده‌ی آن حضرت گذاشته‌ است. به همین جهت در ادامه‌ی آیه می‌فرماید: «فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ». موفق باشید

12253
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزيز: در صورت امكان بفرماييد، فلسفه حركت دادن انگشت سبابه در حين قرائت دعاي يا من ارجوه لكل شي «يا ذالجلال و الاكرام» چيست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً در عرب این‌کار به معنای اظهار ذُلّ و فروتنی در مقابل خداوند است و ما با تأسی به حضرت صادق«علیه‌السلام» این کار را انجام می‌دهیم. موفق باشید

9308

عین ثابتهبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: جمع کردن دو موضوع برام سخت شده اینکه خداوند طبق عین ثابته هر کس آن مقدار که استعداد دارد وجود میدهند و هدایت میکنند و هر شیی در دنیا در مسیر تکاملش قرار میگیرد و پیامبران فرستاده شدند تا وجودها به کمال برسند حال یک کافر طبق ذات خودش در مکانی قرار میگیرد که از دین خبری نیست و اگر در خواسته قلبیش طلب دین باشد به او میرسد چون در المیزان فرمودند رحیمت این است که هر کس طالب خوبی یا بدی باشد به او جواب داده میشود و در عهد الست هم عهد گرفته شده. سوال: چگونه کافر با اینکه ذاتش کافر هست در دنیا با وجود اختیار هم برنگشته طلب دین هم نداشته که به او برسد حال وقتی مرد و ملکاتش در کفر محکم شده چگونه میشود گفت او از آتش رها میشود؟ چون حجت بر او تمام نشده. راهنمایمان کنید. خدا حفظتان کند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر کس در هر حال از اول تا آخر در مقام انتخاب است و هر لحظه می‌تواند مطابق اختیاری که دارد انتخاب قبلی خود را تغییر دهد حال اگر کسی بر کفر خود پایدار ماند و نسبت به تذکر انبیاء تغییری در انتخاب خود ایجاد نکرد حجت بر او تمام شده. موفق باشید
7935
متن پرسش
ضمن سلام و احترام، چرا می گویند ما قبل از خلق شدن در "معلوم" خدا بوده ایم نه در "علم" خدا ؟ تفاوت این دو چیست و این که ما در "معلوم" خدا بوده ایم را لطفا با یک مثال بفرمایید به چه معنی است. با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: مگر علم خدا غیر از معلوم خدا است. ظاهراً تعریفی از علم کرده‌اند که موجب این مشکل شده. عمده آن است که متوجه باشیم علم خدا علم فعلی است و نه علم انفعالی به آن صورت که لازم باشد موجودی را در بیرون خود ادراک کند و سپس به آن موجود عالم گردد. موفق باشید
5936
متن پرسش
سلام علیکم. ببخشید وقتتان را با سؤال هایم می گیرم. من هرگاه کوچکترین گناهی انجام بدهم مثلا حواسم نباشه و به نامحرم لبخند بزنم مثلا با پسرخاله ام که 10 سال کوچکتر از من است ناخداگاه گرم بگیرم یا به مهمانی بروم که غالبا خانوم ها لباس های نامناسب می پوشن ، یا مثلا کاری کنم که مادرم یا همسرم ناراحت بشه، یا هر گناه دیگری - هر کدام را ناخواسته نه از روی عمد انجام بدم - ،،، به شدت روحم آشفته شده و شب خواب بد می بینم به گونه ای که از ترس این که خواب بد نبینم و آرامش داشته باشم بسیار به دستورات دینی مقید هستم. دلیلش چیه، آیا این حالت طبیعی است ؟ چطور خیلی ها گناه های عمدی می کنند و پشیمان هم نمی شوند ولی آرامششان از دست نمی رود و شب را راحت می خوابند ؟ ولی من با اندک مسئله ای اصلا می ترسم بخوابم که خواب بد ببینم و در کل بعد از هر غفلتی ، بسیار روحم می ترسه. چه کنم که ترسم کم بشه و با اندک پریشانی خواب بد نبینم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: مواظب باش این روح حساس که پرتوی از نور عصمت است با مشغولیت های دنیایی و تعلقات منفی از دست نرود تا راه صدساله برایتان یک شبه طی شود ان شاء الله. موفق باشید
2958
متن پرسش
آیا استفاده از نرم افزار های قفل شکسته خرجی و ایرانی حرام است؟ زیرا خرید آن هزینه بالایی همراه دارد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: باید از مرجع تقلیدتان بپرسید ولی در هرحال حقوق تهیه‌کننده‌ی آن نرم افزار ها نباید ضایع شود. موفق باشید
2680
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ودوستان دست اندرکار. چرا سوالاتی که در آن توهین به استاد است متنش را در سایت می گذارید نهایتا می نوشتید سوالی شده که به استاد توهین شده وجواب استاد هم این است. این انسانی که استاد را بی حیا می داند (نعوذ بالله) خود از حیا بهره ای نبرده. مگر با چهار نفر مثل این آدمها از محضر استاد بهره نبرند در دین بسته می شود واینها افرادی هستند که گول جو بد سیاسی کشور را می خورند. من از دوستان خواهش می کنم این نوع توهیناتی که به ایشان می شود را مطرح نکنید گرچه این توهینات به کسی که در راه دین قدم برمی دارند عادی است واصلا هر کسی که محبت امیر المومنین علیه السلام را قبول کرد باید خود را برای همه سختی ها آماده کنند
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده فکر نمی‌کنم سؤال‌کننده قصد توهین داشته، غیرت دینی‌اش او را به این‌جاها می‌رساند و با تذکر مسئله حل می‌شود . به همین جهت ملاحظه می‌فرمایید در سؤال 2687 در عین باقی‌ماندن به آنچه باور دارد – که بنده این را ارزشمند می‌دانم هر چند وظیفه دارد در صحت و سقم باورش احتیاط لازم را بکند- نوع گفتارشان تغییر کرد. موفق باشید
2406

کمال امامانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم می گوییم در این دنیا همه ی موجودات از نقص به سوی کمال حرکت می کنند . حال آیا این کمال علمی و معنوی و مادی و … ، برای اهل بیت علیهم السلام هم رخ می دهد . اگر آری ، پس غلط است که بگوییم اهل بیت عین کمال هستند و اگر بگوییم نه ، پس تکلیف اصل حرکت عمومی چه می شود ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در جزوه‌ی «مبانی نظری نبوت و امامت» این موضوع مورد بررسی قرار گرفته است به آن‌جا رجوع فرمایید. همین‌قدر بدانید که کمال آن‌ها همان حفظ عصمتی است که خداوند به آن‌ها داده است، چون در عین داشتن امیال انسانی مثل غضب و شهوت باید عصمت خود را حفظ کنند. مثل این‌که ما احوالات ماه رمضان خود را باید حفظ کنیم و متأسفانه نمی‌توانیم ولی آ‌نها با عبادات طولانی در حفظ عصمت خود موفق‌اند و حفظ عصمت برای آن ها کمال است. موفق باشید
1405

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم / سلام علیکم / ماشین های کوچکی هست که بچه های حدود 3 سال می توانند داخل آن بنشینند و پا بزنند و فرمان بدهند و حرکت کنند (البته برقی آن هم هست ولی نظر بنده به آن نوعی است که خود بچه پا بزند و تلاش و تحرک داشته باشد). آیا استفاده از اینگونه اسباب بازی ها باعث مانوس و وارد شدن زودتر بچه ها به فضای مدرنیته است؟ آیا باید از این اسباب بازی ها پرهیز کرد؟ یا در فضای امروزی موارد مناسبی برای بازی و رشد بچه ها به حساب می آیند و استفاده از آنها مشکلی ندارد؟ / با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: توصیه‌ی دین به این است که خیلی خود را گرفتار این امور نکنیم ولی در مورد اشخاص با شرایط متفاوتی که دارند موضوع فرق می‌کند. شما خودتان باید بررسی کنید که در عین رعایت سادگی چقدر نیاز است که این نوع اسباب‌بازی‌ها را برای فرزندتان تهیه کنید. موفق باشید
1285

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد میشود این قسمت از مقدمه کتاب هدف حیات را برایم توضیح تفصیلی بدهید {......سرمایه فکری تدوین شده توسط دانشمندان بز رگ اسلامی زمینه تدبردر قران وروایات را به خوبی فراهم میکند .........واکنون تاریخ مسئولیت بزرگی را بر عهده ما کذاشته.......}با توجه به مقدمه شماره 4 این برداشت میشود که فلسفه وحکمت چیزی برای جدید شدن ندارد اگر این چنین است الان ماچه وظیفه ای داریم که در اینده آیت الله جوادی یا علامه طباطائی زمان خود شویم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام علمای بزرگ همیشه راه را نشان می‌دهند و در هر صورت ما هستیم که باید با تعقل و تفکر چگونه رفتن را بیابیم و حرکت کنیم بنده معتقدم اگر در ذیل تفکر حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» جلو برویم به نتایجی از تفکر می‌رسیم که هنوز متولد نشده. در این مورد می‌توانید به جزوه‌ی «سلوک در ذیل اندیشه‌ی امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه»» رجوع فرمایید. موفق باشید
1084

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام .نظرجنابعالی راجع به آقای مشایی ونوع ارتباط با رییس جمهور واثر پذیری رییس جمهور از ایشان چیست؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی حقیقتاً برای بنده موضوع مجهول است به‌خصوص که بعد از این‌همه حرف‌ها که زده می‌شود مقام معظم رهبری«حفظه‌الها» در دیدار با نمایندگان مجلس فرمودند: « نبایستى کار را جورى تنظیم کرد، جورى پیش برد که معنایش دعوا و اختلاف باشد؛ این در بیرون، روى مردم، خیلى تأثیراتش بد است. گاهى دیده میشود که مثلاً در مجلس، در یک نطقى، در یک اظهار نظرى، یک حرفى زده میشود. خب، حرف که زده شد، پرتاب شد دیگر. اگر خداى نکرده حرفى باشد که کسى را یا جمعى را متهم کند، جبرانش به‌آسانى ممکن نیست؛ مردم را ناامید میکند. امروز مسئولین دارند تلاش میکنند، کار میکنند. نگوئید فلان ضعف و فلان ضعف وجود دارد. بنده به ضعفها آگاهم. شاید بنده بعضى از ضعفها را هم بدانم که خیلى‌هاى دیگر ندانند. با وجود این ضعفها، آن چیزى که امروز در قوه‌ى مجریه وجود دارد، یک شاکله‌ى خوب و مطلوب است. در کشور دارد کار انجام میگیرد» ملاحظه کنید که فرمودند: «شاکله‌ی دولت خوب و مطلوب است». موفق باشید
751

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام اینجانب دانشجوی کارشناسی ارشد رشته فلسفه و کلام اسلامی با گرایش کلام می باشم.این موضوعات را برای تحقیق و احتمالا پایان نامه انتخاب کرده ام.یکی "بررسی در مورد رابطه تکوینی بین اعمال انسان و جزا و پاداش آنها" و "بررسی و تبیین این مطلب که بهشت و جهنم همین الان موجودند" و "بررسی واسطه فیض بودن اهل بیت علیهم السلام" از نظر عقلی و نقلی.می خواستم نظر شما را در مورد این موضوعات و این که کدام یک اولویت دارند بدانم و اینکه اگر موضوع بهتر و در اولویتی را سراغ دارید بفرمایید.و در هر صورت منابعی را اعم از فلسفی و کلامی و روایی و قرآنی برای این موضوعات معرفی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: موضوع سوم خوب است وجای کار زیادی دارد و از مباحث حقیقت نوری اهل‌البیت«علیهم‌السلام» که به صورت نوشتاری در آمده می‌توانید استفاده کنید. موفق باشید
711

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت گروه المیزان و استاد عزیز بنده مشکل خیلی بزرگی در بحث ازدواج دارم. قریب به 1 سال است که بنده امادگی خود را نسبت به متاهل شدن به خانواده ام اعلام داشته ام. البته آنها نیز استقبال خوبی داشته و تحقیقات را به خوبی انجام می دادند ولی جواب رد از خانواده دختر می گیریم مبنی بر اینکه دخترمان می خواهد درس بخواند و قصد ازدواج ندارد. حدود10 مورد اینچنین داشتیم. حال بنده با این وضعیت کم کم رو به ناامیدی خواهم رفت و همیشه این فکر در ذهنم بوده که مشکل از طرف من است. خواهشمندم نظر خود را بدهید و در صورت امکان راه حل و چاره مناسبی را برای بنده پیشنهاد کنید. با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیکم السلام پیشنهاد می‌کنم ملاک‌های خود را عوض کنید و به سراغ خانواده‌های دیگری بروید که بیشتر ایمان داماد برایشان ارزش دارد و در هنگام روبه‌روشدن با دختر طوری سخن نگویید که از شما یک سخصیت سخت‌گیر و متعصب تصور کنند. موفق باشید
376

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و التماس دعا. از منظر ما بایست با توجه به شرعی که نازله بواسطه وجود منور حضرت ختمی مرتبت رسول اکرم حضرت محمد (ص) است تمام روابط انسان اعم از نیازهای مبنایی و نیازهای جسمی و دنیایی و معرفتی و روحی و به یک کلام نیازهای اساسی و آنچه که انسان "باید" داشته باشد،ارضا و رعایت و اقناع و هدایت شود.این مرحله اثبات.حالا اصل و اساس و اعم کار باقیست:ثم ماذا؟ حالا کاری که باید انجام شود رجوع بهن کدام متون دین است؟آیا ادامه خط نبوت که ائمه اطهار باشند به عرفان امثال جناب محیی الدین که حضرت حجت(ص) را جدای از قائم آل محمد میداند منتهی است و یا در عقل راه را فلسفه (بمعنای عام و خاص) میدانند یا خود با کنار قرآن قرار گرفتن، غنی و کافی در ذات خود هستند.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام همان‌طور که می‌فرمایید منبع اصلی هدایت، قرآن و عترت«علیهم‌السلام» است، ولی خود قرآن ما را دعوت به تدبّر در آن کرده است و لذا حاصل تدبّر در قرآن به عنوان نمونه می‌شود تفسیر «المیزان». یا ائمه«علیهم‌السلام» به ما می‌فرمایند: «علینا بِاِلقاءِ الاصول و علیکم بالتفریع» بر ما است که اصول را به شما بنمایانیم و وظیفه‌ی شما است که فرعیات آن را تبیین کنید. که آثار باقی‌مانده از امثال حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» یا شهید مطهری و علامه طباطبایی و ملاصدرا«رحمة‌الله‌علیهم» حاصل تفکر آن‌هاست بر همان اصولی که ائمه«علیهم‌السلام» فرموده‌اند و نباید این متون را جدای از خط نبوت و امامت دانست. از طرفی اگر اندیشمندان اسلامی امثال شیخ بهایی و آیت‌الله قاضی و یا حضرت امام«رحمة‌الله‌علیهم» در کتاب‌های محی‌الدین‌بن‌عربی تدبّر می‌کنند و متوجه می‌شوند وی با تدبّر در قرآن و رویات رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌و‌آله» نکات ارزنده‌ای را ارائه می‌دهد نباید به آن‌ها خرده گرفت و تصور کنیم راه صواب آن است که به محی‌الدین بی‌اعتنا باشیم. در حالی که رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌و‌آله»به ما توصیه فرموده‌اند: « اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّین‏» ( بحار الأنوار ، ج‏1، ص: 177) برای کسب علم تا چین هم بروید. دائماً از خود بپرسیم اگر بخواهیم از قرآن و روایات استفاده کنیم آیا می‌توانیم خود را از دانشمندان آن امر بی‌نیاز بدانیم؟ مگر ما در فروع دین می‌توانیم خود را از فقهای عظام بی‌نیاز بدانیم که در اصول دین از متفکران آن امر بی نیاز باشیم؟ موفق باشید
22106
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: مدتی است که دچار سستی اراده تنبلی و اهمال کاری شده ام، و حس می کنم که نسبت به سابق سخت کوشی ام را از دست داده ام و آن سخت کوشی هایی که قبلا داشتم را ندارم مثلا: اضافه وزن پیدا کرده ام و میلی به ورزش ندارم سحر خیزی ام را از دست داده ام نماز هایم به تاخیر می افتد، مدیریت زمانم را از دست داده ام و اتلاف وقت می کنم، و به طور کلی آنچنان که باید مثل قبل با میل و هواس نفس ام مقابله نمی کنم، گویا قبلا روحیه ایی داشتم که از مبارزه با هواهای نفسانی لذت می برد حال از خوشگذرانی لذت می برم و پشت کاری در ورزش و تحرک ندارم، استاد لطفا بفرمایید که چگونه می توانم دوباره روحیه و اراده ی قوی در مقابل میل ها و هوس ها را پیدا کنم؟ و از زمانم حداکثر استفاده را ببرم؟ آیا در این رابطه نوشته یا سخنرانی خاصی ایراد کرده اید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم پیداکردنِ مسئله‌ی اصلی زندگی در این زمانه است تا در راستای رسیدن به آن مسئله، جدّیت انسان شروع شود. آیا امروزه کسب معارف عمیقی که حضرت امام در آثار خود در مقابل ما گذاشته‌اند و فهم عمیق آیات و روایات الهی مسئله‌ی مهم این دوران که دوران غفلت از عالم قدس و معنویت است، نیست؟ تا از طریق آن‌ها متوجه جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی شویم؟ موفق باشید  

21086
متن پرسش
با سلام: در پاسخ به مخاطبان سایت درباره نامه آقای جوادی آملی فرمودید باید در انقلاب جایگاه هر فرد و جریانی را مشخص کنیم، نه چون مثل ما فکر نمی کنند حذف کنیم، نیز فرمودید ایشان انقلاب و آینده انقلاب را طور دیگری می‌بیند. این بار اول نیست و همواره موضع شما در نسبت با آیت الله جوادی آملی و آقازاده محترمشان در نهایت احترام و با پذیرش نظر ایشان بوده و حتی اجازه ي نقد ایشان را نیز به خود نمی دهید و سالهای فتنه گفتید نمي دانيد علت این مواضع چیست، از طرفی هم اذعان کردید نگاه هاشمی سبب جام زهر به امام و برجام نافرجام و.... شده و اولین بار نیست که نگاه آقای هاشمی را در جایگاه انقلاب اسلامی بی تاریخ می دانید و اولین بار هم نیست که کاپ اخلاق از طرف آیت الله جوادی آملی به ایشان که اوج بی اخلاقی بودند داده می شود. سرتان را درد نياورم. آیا مواضع حضرتعالی در قبال اشتباهات فاحش بزرگان حوزه، و از طرفی طرد احمدی نژاد به انحاء مختلف، گویای نسبی بودن اخلاق و نسبی بودن احترام به افراد ذیل انقلاب و نسبی بودن تکفیر یا حذف و امثالهم در نسبت با خاندان هزار فامیل نظام و حوزه نیست؟ اگر آقای احمدی نژاد نظری کنار نظر رهبری دارد، هاشمی که علنی با رهبری زاویه داشت و هنوز يادمه شما چه تعبيری برای نامه ی بدون سلام هاشمی به آقا به کار برديد. اونوقت چطور آقای جوادی ذیل انقلاب معنی می‌شود ولی احمدی نژاد برود به جهنم، خودش نخواست ذیل زعیم باشد؟! خواهش و تمنا دارم جدای از نگاه های سیاسی، فرض کنید من تماما با شما هم نظرم، وجدانا نوع تعامل شما با آیت الله جوادی و آقازاده ایشان کجا و احمدی نژاد کجا! وجدانا بفرمایید اگر احمدی نژاد فرزند آیت الله جوادی یا آيت الله مصباح بود و اگر احمدی نژاد نسبت خویشاوندی با هر یك از بزرگان یا حلقه های بسته ی نظام یا حوزه داشت، باز هم نسبت به ایشان همانگونه موضع می‌گرفتید؟ آن هم کسی که بارها اعلام کرده برای آرمانهاي امام و انقلاب جان می‌دهد، آیا همانطور که آقای جوادی آملی به زعم شما آینده انقلاب را طور دیگری می‌بیند، احمدی نژاد نمي تواند آینده انقلاب را طور دیگری ببیند؟ ذیل انقلاب بودن برای خاندان فامیلی نظام و حوزه هست فقط؟ خواهش می کنم، التماس می کنم بنده رو ارجاع نفرماييد به پاسخ های نسبتا تکراری که تاکنون فرمودید و تمنا دارم به قول خودتون، باهام هم عالم بشید تا درک متقابل صورت بگیرد سپس پاسخ بدید، شاید روشن شود خون دل ما از چیست ... بنده خیلی روی حرفای شما فکر می کنم و ردشان نمی کنم، خواهش می کنم شما هم روی حرفای بنده فکر کنید، حضرت سلیمان از مورچه هم درس آموخت شاید بنده مورچه ی حضرتعالی باشم. این‌که گفتم شما نظر آیت الله جوادی را می پذیرید، اصلاح می کنم، منظورم قبول داشتن نظر ایشان نیست. منظورم اینه که شما نظر ايشون رو ذیل انقلاب محترم می‌شمارید و معتقديد به عنوان یه معلم میشه از ایشون تعلیم گرفت نه که تماما خودمون رو در اختیار ایشون بذاریم. چرا همین احترام و همین برخورد با آقای احمدی نژاد نمي شود؟ چرا در نسبت با احمدی نژاد نه مسایل اخلاقی و انسانی رعایت می‌شود (همان که در سوال هفته‌های گذشته نوشتم تمسخر شما و خنده و ذوق زدگی حضار و...) نه با احترام چنین تعابیری به کار نميره، شما قبلا گفته بودید ارزش احمدی نژاد به مباحث تئوری و مهدویت و سخنرانی هايش نیست، ارزش احمدی نژاد به این هست که تونست نگاه امام خمینی رو در «عمل» پیاده کنه. خب حالا که فکر می کنید احمدی نژاد ذیل زعیم نیست و نگاهی کنار نگاه آقا برای خودش دارد، بهتر نیست مثل برخوردتان با آقای جوادی، بگویید احمدی نژاد هم مي تواند به عنوان مدیری که با نگاه انقلابی سابقه هشت سال مدیریت کشور و آشنایی با پیچ و خم های مدیریتی کشور و جهان دارد، تعلیم‌گرِ ما باشد نه که تماما خودمان را به او بسپاریم؟ چرا احترام فقط برای آقای جوادی آملی و آقازاده شان و فقط برای آیت الله مصباح هست؟ بنده حقیر طلبه حوزه علمیه قم هستم و به این بزرگان ارادت دارم، ولی چرا بزرگان نظام و حوزه اگر اشتباهات فاحشی بکنند، صرفا یا روششان یا نظرشان نسبت به آینده انقلاب با نظر و روش ما متفاوت است و نباید حذف شوند ولی احمدی نژاد چه روشش متفاوت باشد چه نظرش، تقصیر خودش است و باید تکفیر و حذف شود؟ خواهش خواهش خواهش می کنم بفرمایید اگر احمدی نژاد به هاشمی کاپ اخلاق می داد، اگر روشش در برخورد با مسایل، مخالف روش رهبری و شهید بهشتی بود (اشاره به حرف ضمنی شما درباره آیت الله مصباح)، اگر احمدی نژاد کسی که نامه ی بدون سلام به رهبری داده و به تعبیر شما اعلان جنگ با رهبری کرده را مظهر تمام و کمال اخلاق می نامید، هزاران باره سیاه و سیاه و سیاه نمي دانستند؟ بازم خواهش، تمنا، التماس می کنم بفرمایید اگه آقای جوادی آملی صرفا نظراتی داشته باشند که مثلا کنار نظرات رهبری باشد (مثل نگاه به آینده انقلاب که خودتان اذعان کردید با نگاه آقا متفاوت است...) آیا جراتش هست ایشان را بیرون از ذیل زعیم الهی بدانید؟ به خدا دلم به عنوان طلبه ی دردمند خون است چرا کسی که به زبان خودمانی خارج از حلقه ی فامیلی نظام و حوزه باشد، نه احترام دارد نه ذیل زعیم است نه انقلابی است، سیاه سیاه است، ولی کسی که جزو حلقه‌ی بسته‌ی نظام و احیانا حوزه باشد، هرکه باشد از وزرای دولت روحانی تا آقازاده ی آیت الله جوادی، احترامشان واجب و ذیل انقلاب هستند... این زعیم کیست که سهم خاندان هزار فامیل است فقط. خدایا خدایا به حق گریه های حضرت زهرا (س)، به حق معصومیت حضرت معصومه (س)، حرفای پر از اشکال و نقص من رو هر طوری که صلاح هست به استادمان برسان و ما را کمتر از مورچه‌ای ندان که برای حضرت سلیمان حامل پیام بود. الهی آمین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتما می‌دانید آن‌چه را ما می‌توانیم در بیان آوریم بخش کوچکی است از آن چیزی که نمی‌توانیم در بیان آوریم، اما درون ما از آن باخبر است. پس هیچ‌گاه پرونده‌ی سخن در امور حقیقی بسته نمی‌شود، به‌خصوص ما در تاریخی واقع شده‌ایم که روح آن تاریخ ما را در برگرفته و باید تلاش کنیم خود را با آن هماهنگ سازیم تا فهم ما از یکدیگر و گفتگوی‌مان بیرون از تاریخ‌مان نباشد که در آن صورت عملاً از افق درونی خود فاصله گرفته‌ایم، و به جهت گسستی که پیش می‌آید سخنان‌مان برای همدیگر نامفهوم می‌شود. و تنها با فهمِ حضور تاریخی است که می‌توان از این گسست رهایی یافت، به شرطی که احساسِ حضور تاریخی را که همان «اگزیستانسِ» ما در این دوران است زنده نگه داریم، و ببینیم در درون گوینده‌ی متن چه می‌گذرد! که البته تا ما از «خود» بیرون نیاییم و به آن وجهِ بنیادین خود که در این تاریخ ما را در برگرفته، نظر نکنیم؛ نمی‌توانیم احساس هم‌سخنی و دیالوگ لازم را نزد هم داشته باشیم.

با توجه به آن‌چه در بالا عرض شد؛ نمی‌دانم چرا آن نوع سخن‌گفتن که در آن متن پیش آمد را، اخلاق نسبی قلمداد کردید؟! مگر حقیقت، در اخلاقی که مبتنی بر نشان‌دادن جایگاه افراد است، انکار می‌شود؟ فراموش نفرمایید آقای احمدی‌نژاد، فرزند انقلاب بود و در جایگاه خرازی و باکری قرار داشت و مقام معظم رهبری سخن او را گفتمان انقلاب معرفی کردند. حال چرا باید ایشان را با امثال آقای هاشمی مقایسه کنیم و بعد بخواهید جایی در عرض آن‌ها برایشان در نظر بگیرم؟! مگر این نوع مقایسه‌ها جایی برای تفکر و گفتمان باقی می‌گذارد؟ آیا اگر باکری، باکری نبود باید هاشمی باشد؟!

مگر می‌شود بنده از آن جهت که سخنان امثال شما را روح تاریخ خود می‌دانم و تاریخ خود را مظهر اراده‌ی الهی می‌شناسم، بر سخنان شما تأمل و تفکر نکنم؟

احمدی‌نژادِ اول، متذکر افق انقلاب به سوی تعالی انسان بود تا در آن بستر، عدالت ظهور کند و در حال حاضر تبدیل شده است به نوعی مطالبه‌گری اقتصادی، آن هم در ساحت اپوزوسیون و این با عقلانیتی که بتوان به کمک اهداف انقلاب آمد، نمی‌سازد مگر آن‌که آقای احمدی‌نژاد دیگر نخواهد احمدی‌نژاد باشد و بخواهد آقای هاشمی باشد.

چقدر امید داشتم که آقای احمدی‌نژاد آن سرمایه‌ای شود که شما به دنبال آن برای ایشان بودید.

انتظار بنده از شما، تفکری است که به صورت نرم و نه به صورت تخریبی، کار را جلو ببرد. آیا نباید به آخرین جمله‌ی جواب سؤال شماره‌ی21057 فکر می‌کردید تا این آخرین اعتراض را نمی‌نمودید؟! آن‌جا که عرض شد: «رفیق سالکی داشتم که انصافاً در بعضی از امور باطنی و صفای روحانی مورد حسرت بنده بود، با این حال به طریقی حضرت امام به ایشان خبر داده بودند که فرزندم را جهت تربیت به شما نمی‌سپارم ». موفق باشید

18559

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوارم: من مشاور یک دبیرستان دخترانه هستم. چگونه باید با دخترانی که درگیر رابطه با جنس مخالف در سطوح مختلف هستند، کار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار چندان آسانی نیست. نگاهی به کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی» این نسل را به فکر فرو می‌برد تا لذت‌های دنیایی برایشان عمده نشود. موفق باشید

17607

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد بنده در مورد طی کردن دوباره یک راه که قبلا در آن شکست خورده بودم شک داشتم که دوباره وقت صرف آن بکنم یا خیر، خلاصه با تفکر و مشورت لازم به یقین نرسیدم و نزد حجت الاسلام صدیقین استخاره گرفتم گفتند خوب است انجام بدهید و مشغول انجام آن کار شدم اما از روی کنجکاوی و آنکه ته دلم قرص نبود یک بار دیگر هم امشب بعد از جلسه ی تفسیر سوره آل عمران در نزد جنابتان استخاره گرفتم که فرمودید فضای کار خوب نیست انجام ندهید. حال استاد سوال اینجاست که این دوباره استخاره گرفتن من اشتباه بوده؟ یا اینکه مسیر خیر و صلاح تغییر کرده است؟ به هر حال با توجه به آنکه همیشه در جلسات می فرمایید هر اتفاقی در زندگی یک نحوه گفت و گوی خدا با ماست من سوالم این است که چه حکمتی در تغییر پاسخ این دو استخاره نهفته است؟ یا اینکه اصلا حکمتی در کار نیست و کار من اشتباه بوده و باید به پاسخ استخاره ی اول یقین می نمودم. با تشکر و عرض پوزش بسیار از استاد گرانقدر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: استخاره وقتی جا دارد که ما واقعاً در تصمیم‌گیری مانده باشیم. چرا به همان استخاره‌ی حاج‌آقا، کار را جلو نبردید؟ مگر این‌که با عقل خود متوجه باشید که نباید آن کار را کرد که در این صورت، پشت به استخاره، پشت به قرآن نیست. موفق باشید

17343
متن پرسش
سلام علیکم: از طرفی روایاتی داریم که به بخشش همه ی سیئات محبین اهل بیت (ع) تصریح می کند و از طرفی می فرمایند مبادا به پشتوانه دوستی ما عمل را رها کنید و ما خودمان به خاطر اعمالمان سوال می شویم. این دو چه طور با هم جمع می شوند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهت‌گیری به سوی انسان معصوم موجب می‌شود که انسان از گناه متنفر شود و در همین رابطه در روایت داریم: «حُبُ‏ عَلِيٍ‏ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ وَ بُغْضُ عَلِيٍّ سَيِّئَةٌ لَا يَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة»[1] دوستى على حسنه ‏اى است كه با داشتن آن، سيئه زيانى نمى ‏رساند و دشمنى على سيئه ‏اى است كه با وجود آن، حسنه سودى ندارد.  ولی این نباید بهانه شود که ما گناه کنیم و گمان نماییم آن گناه، به پای ما نوشته نمی‌شود. موفق باشید

 


[1] ( 2)- نهج الحق و كشف الصدق، ص 259. كنوز الحقائق، طبع بولاق مصر، ص 53، 57، 67، ينابيع المودة، ص 19.

16861
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرانقدر: در مورد عدم حضور کودکان در مسجد منظور از کودک چه سنی است؟ یعنی سن تکلیف یا قوه تشخیص، بالاخره چه چیزی ملاک است؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور کودکان غیر ممیّز است که رعایت جایگاهِ معنوی مسجد را نمی‌کنند که باید یا همراه با والدین‌شان باشند و این در صورتی است که والدین‌شان آن‌ها را کنترل کنند؛ و یا از ورودشان به مسجد جلوگیری شود. موفق باشید

نمایش چاپی