باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً نیز عرض شد در جریان کتابفروشیها در این مورد نیستم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه به جهت گرفتاریهای بنده، جلسات متوقف شده است؛ وگرنه کسی کوتاهی نکرده است. إنشاءاللّه در هفتههای آینده باز شروع میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرمودهاند: «وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ (186) /آل عمران)» اگر در امور دین، پشتکار داشته باشیم و تقوا را رعایت کنیم، آرامآرام راهها گشوده میشود و خطورات، کم میگردد و این است آن اراده ای که هرکس باید داشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- زیرا همیشه نفس است که صورت خود را میسازد و همین نفس در انجام فعالیتهای خود، شکل برزخی خود را بهوجود میآورد و از آنجایی که در قیامت همهی ابعاد انسان، ظهور دارند بهراحتی هرکس به هرشکلی در آمده باشد شناخته میشود که چه کسی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بهتر است چیزی را که خدا از مردم پنهان کردهاست، ما آشکار نکنیم و سعی کنیم همچنانکه حقیقتاً میخواهیم خود را شخصیتی مقیّد به دین و دینداری نمایان کنیم تا إنشاءاللّه از درون نیز به همین خُلق منوّر شویم و این غیر از نفاق است که طرف اساساً برای دین و دینداری ارزشی قائل نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه شدهاید رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» متوجه حقایق امور هستند ولی به دستور خدا با مردم مشورت میکردند تا جامعه در ذیل هدایتهای دلسوزانهی رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» رشد کند. ولی عنایت داشته باشید که تصمیم نهایی را به عهدهی آن حضرت گذاشته است. به همین جهت در ادامهی آیه میفرماید: «فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً در عرب اینکار به معنای اظهار ذُلّ و فروتنی در مقابل خداوند است و ما با تأسی به حضرت صادق«علیهالسلام» این کار را انجام میدهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم پیداکردنِ مسئلهی اصلی زندگی در این زمانه است تا در راستای رسیدن به آن مسئله، جدّیت انسان شروع شود. آیا امروزه کسب معارف عمیقی که حضرت امام در آثار خود در مقابل ما گذاشتهاند و فهم عمیق آیات و روایات الهی مسئلهی مهم این دوران که دوران غفلت از عالم قدس و معنویت است، نیست؟ تا از طریق آنها متوجه جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی شویم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتما میدانید آنچه را ما میتوانیم در بیان آوریم بخش کوچکی است از آن چیزی که نمیتوانیم در بیان آوریم، اما درون ما از آن باخبر است. پس هیچگاه پروندهی سخن در امور حقیقی بسته نمیشود، بهخصوص ما در تاریخی واقع شدهایم که روح آن تاریخ ما را در برگرفته و باید تلاش کنیم خود را با آن هماهنگ سازیم تا فهم ما از یکدیگر و گفتگویمان بیرون از تاریخمان نباشد که در آن صورت عملاً از افق درونی خود فاصله گرفتهایم، و به جهت گسستی که پیش میآید سخنانمان برای همدیگر نامفهوم میشود. و تنها با فهمِ حضور تاریخی است که میتوان از این گسست رهایی یافت، به شرطی که احساسِ حضور تاریخی را که همان «اگزیستانسِ» ما در این دوران است زنده نگه داریم، و ببینیم در درون گویندهی متن چه میگذرد! که البته تا ما از «خود» بیرون نیاییم و به آن وجهِ بنیادین خود که در این تاریخ ما را در برگرفته، نظر نکنیم؛ نمیتوانیم احساس همسخنی و دیالوگ لازم را نزد هم داشته باشیم.
با توجه به آنچه در بالا عرض شد؛ نمیدانم چرا آن نوع سخنگفتن که در آن متن پیش آمد را، اخلاق نسبی قلمداد کردید؟! مگر حقیقت، در اخلاقی که مبتنی بر نشاندادن جایگاه افراد است، انکار میشود؟ فراموش نفرمایید آقای احمدینژاد، فرزند انقلاب بود و در جایگاه خرازی و باکری قرار داشت و مقام معظم رهبری سخن او را گفتمان انقلاب معرفی کردند. حال چرا باید ایشان را با امثال آقای هاشمی مقایسه کنیم و بعد بخواهید جایی در عرض آنها برایشان در نظر بگیرم؟! مگر این نوع مقایسهها جایی برای تفکر و گفتمان باقی میگذارد؟ آیا اگر باکری، باکری نبود باید هاشمی باشد؟!
مگر میشود بنده از آن جهت که سخنان امثال شما را روح تاریخ خود میدانم و تاریخ خود را مظهر ارادهی الهی میشناسم، بر سخنان شما تأمل و تفکر نکنم؟
احمدینژادِ اول، متذکر افق انقلاب به سوی تعالی انسان بود تا در آن بستر، عدالت ظهور کند و در حال حاضر تبدیل شده است به نوعی مطالبهگری اقتصادی، آن هم در ساحت اپوزوسیون و این با عقلانیتی که بتوان به کمک اهداف انقلاب آمد، نمیسازد مگر آنکه آقای احمدینژاد دیگر نخواهد احمدینژاد باشد و بخواهد آقای هاشمی باشد.
چقدر امید داشتم که آقای احمدینژاد آن سرمایهای شود که شما به دنبال آن برای ایشان بودید.
انتظار بنده از شما، تفکری است که به صورت نرم و نه به صورت تخریبی، کار را جلو ببرد. آیا نباید به آخرین جملهی جواب سؤال شمارهی21057 فکر میکردید تا این آخرین اعتراض را نمینمودید؟! آنجا که عرض شد: «رفیق سالکی داشتم که انصافاً در بعضی از امور باطنی و صفای روحانی مورد حسرت بنده بود، با این حال به طریقی حضرت امام به ایشان خبر داده بودند که فرزندم را جهت تربیت به شما نمیسپارم ». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار چندان آسانی نیست. نگاهی به کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی» این نسل را به فکر فرو میبرد تا لذتهای دنیایی برایشان عمده نشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: استخاره وقتی جا دارد که ما واقعاً در تصمیمگیری مانده باشیم. چرا به همان استخارهی حاجآقا، کار را جلو نبردید؟ مگر اینکه با عقل خود متوجه باشید که نباید آن کار را کرد که در این صورت، پشت به استخاره، پشت به قرآن نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جهتگیری به سوی انسان معصوم موجب میشود که انسان از گناه متنفر شود و در همین رابطه در روایت داریم: «حُبُ عَلِيٍ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ وَ بُغْضُ عَلِيٍّ سَيِّئَةٌ لَا يَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة»[1] دوستى على حسنه اى است كه با داشتن آن، سيئه زيانى نمى رساند و دشمنى على سيئه اى است كه با وجود آن، حسنه سودى ندارد. ولی این نباید بهانه شود که ما گناه کنیم و گمان نماییم آن گناه، به پای ما نوشته نمیشود. موفق باشید
[1] ( 2)- نهج الحق و كشف الصدق، ص 259. كنوز الحقائق، طبع بولاق مصر، ص 53، 57، 67، ينابيع المودة، ص 19.
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور کودکان غیر ممیّز است که رعایت جایگاهِ معنوی مسجد را نمیکنند که باید یا همراه با والدینشان باشند و این در صورتی است که والدینشان آنها را کنترل کنند؛ و یا از ورودشان به مسجد جلوگیری شود. موفق باشید