بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
4963
متن پرسش
یک بحثی دوستانه با یکی از دوستان داشتیم که آن را مکتوب اورده ام شما در موردش نظر بدهید که کدام حق است و اگر ذیل هر عبارت که اشتباه بود توضیح دهید ما را از سرگردانی نجات دادید خواهش می کنم راهنمایی فرمایید نام دو شخص را با الف و ب مشخص کرده ام: الف:التوحید ان لاتتوهمه ب:و کمال التوحید نفی الصفات عنه الف: این و کمال التوحید مربوط به وحدت شخصی وجود است ب:نه، یعنی وحدت حقه وجود الف: در وحدت شخصی هم عارف چیزی جز خدا نمی بیند و صفات را هم دیگر نمی بیند به عبارتی خداوند تجلی ذاتی می کند ب: نفی صفات یعنی اینکه صفات مستقل از خدا نیستند خدا عین صفات است عارفی که صفات عینیه را نبیند عارف نیست جاهل است و قاصر ثانیا تنها عارفی که در شهود محجوب است سجده تجلی گاه تام اوست عارف حقیقی را سجده و قیام فرقی نیست؟ الف:قسمت ثانیا را قبول ندارم و در مورد قسمت اول جوابت:صفات همه فانی در خدایند و عارف بجایی می رسد که از کثرت صفات به وحدت ذاتی می رسد این در برهان صدیقین به اثبات رسید؟ ب:اشتباه نشود اگر بحث از فنا می شود راجع به مقام انسانی است اگر قائل شویم در صفات فنا هست هیچ حرف از وحدت نیست صفات فقط عینیت دارند نه فنا. الف:اسم در مسمی فانی است. ب: خیر،لا اسم و لا رسم لواحدالقهار الف: این در مرتبه واحد قهار است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره من نفهیدیم مشکل و سؤال اساسی شما چیست؟ حرف‌های خوبی است که هر کدام در جای خودش درست است. صریحا موضوع را مشخص بفرمایید؛ اگر بتوانم در خدمتتان هستم. موفق باشید
2468

معرفت نفسبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت استاد ارجمند جناب طاهرزاده. استاد احساس میکنم نحوه ی ارتباط مجرد با مجرد در مراتب وجود فرق میکند آیا درست است؟ مثلا چرا در حال حاضر در عالم اسفل السافلین روح بنده بدون زبانی که از جنس گوشت است نمیتواند با روح جنابعالی صحبت کند ولی روح بنده ممکن است در عالم خواب با شما صحبت کند و حال آنکه فاقد زبان گوشتی است. احساس میکنم ارتباط ارواح در عالم برزخ و یا در قیامت از نوع القاء باشد یعنی شاید بتوان گفت روح یا مجردات آنقدر لطیف هستند که ارتباطشان از طریق القاء معانی است مثل اینکه به هم متصل باشند و چیزی که نفس بنده به آن فکر میکند از صفحه ی ضمیر انفس دیگر پنهان و مخفی نباشد و همه متوجه تمام افکاری که در نفس من هست میشوند چه فرشته ها و چه خدا وچه نفسهای دیگر انسانها که مانند بنده در برزخ یا قیامت وجود دارند.آیا این طرز فکر درست است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: از جهت کلی حرف درستی است. برای تفصیل آن، مباحث معرفت نفس را دنبال کنید. موفق باشید
2410
متن پرسش
سلام علیکم. با سلام خدمت استاد گرانقدر و آرزوی طول عمر برای مقام عظمای ولایت وجنابعالی. استاد عزیز، چندی پیش مطالبی را در خصوص حجه الاسلام خلخالی و اعدام هایی که توسط وی صورت می گرفت را خواندم و بسیار متاثر شدم. آقای خلخالی توسط امام رحمت الله علیه به این مقام منتصب شدند اما برخی افراد را بدون دادگاه و ...اعدام می کردند.می گویند حتی خود امام ره به عملکرد ایشان معترض بودند پس چرا عزلش نکردند. استاد راست و حسینی نظر جنابعالی راجع به آقای خلخالی و جبهه گیری های متناقض علیه ایشان چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آیت‌الله خلخالی خودشان مجتهد بودند و اگر قاضی مجتهد باشد باید به علم خود عمل کند و ایشان با آن دید سیاسی که نسبت به طاغوتیان داشت طبق اجتهاد خود عمل می‌کرد و آنچه بنده شنیدم تأیید ایشان بود از طرف امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه». موفق باشید
1450

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیزم بنده نمی توانم وقتی به عمق بحث طینت و اینکه چرا یکی شد شمر و یکی دیگر شد حبیب یا .... جواب قابل قبولی بیابم می خواستم چنانچه امکان دارد یک کتاب یا مبحث راجع به طینت و ذات معرفی کنید که مشکل بنده حل شود با تشکر التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: فکر می‌کنم اگر جواب سؤال شماره‌ی 1364 را مطالعه بفرمایید شروع خوبی است. فقط عنایت داشته باشید که طینت را به معنی زمینه‌ی مادی مثل گِل و امثال این چیزها معنا نکنید به همان معنی عین ثابته یا امکان ذاتی مخلوقات بگیرید. موفق باشید
1217

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد مدتی است دچار وسواس فکری رو اعتقاداتم هستم هر کاری میکنم نمی تونم یه ایمانی درست پیدا کنم اصلا نمی تونم درست فکر کنم مثلا هر کاری می کنم نمی تونم از خودم بیام بیرون همش تو خودم هستم تا میگم خدا تو ذهنم تصورش میکنم سر نماز همش تو خودوهستم دیگه دارم دیونه میشم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده در این موارد چیزی نمی‌دانم، اگر سؤالاتتان عقیدتی باشد شاید بتوانم جواب دهم. موفق باشید
31706
متن پرسش
سلام مجدد خدمت استاد گرامی: در پاسخ سوال 31699 در رابطه با سوال اصول اصول اصول دین فرمودین: هر تفکری مبنایی دارد و دین اسلام نیز بر اساس مبنا و اصولش راه‌های هدایت را مقابل ما می‌گشاید و همان اصول دین نیز مبتنی بر اصولی است که الهامی و فطری است و جناب مولوی در کتاب شریف مثنوی متذکر اصول الهامی و فطری می‌باشد تا با رویکردی بهتر به توحید اسلامی رجوع نماییم و بهره‌های قرآنی خود را بیابیم.» با برداشت من از توضیح شما کتاب مثنوی می شود اصول اصول دین،با توجه به اینکه اغلب عبارت ها در مثنوی دقیق هست و عبارت بصورت اصول اصول اصول دین هست می خواستم این مورد رو هم بدانم معنای اصول اصول اصول دین چه خواهد بود؟ به هرحال ادعاییست که مطرح شده و خب حداقل شناخت این است که بفهمیم مدعا چیست. برای اینکه مقداری مطلب روشن تر شود می خواستم بدانم چه کتاب هایی رو در کنار مثنوی اصول اصول اصول دین می دانید، علاقه داشتم چند مورد اشاره فرمایید. یک صحبت های مطرح است و حرف هایی می آورند، (ولله صد سال شراب بخوری خدا از تو می گذرد ولی از این کلمه نمی گذرد کسی که بگوید مثنوی مولوی اصل اصل اصول دین است. علامه امینی) اگر صلاح دیدین در این مورد و یا در مورد نحوه مواجهه با آن هم راهنمایی بفرمایید ممنون می‌شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! متأسفانه علامه امینی از فضای علم عرفان اطلاعاتی نداشته‌اند که بتوانند نظر دهند. در این مورد خوب است به امثال رهبر انقلاب و شهید مطهری رجوع کرد. عرایضی در صفحه ۴۲ کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» شده است که عیناً خدمتتان ارسال می‌شود. موفق باشید

 مقام معظم رهبري «حفظه‌الله‌تعالي» در جلسه‌اي که با شعرا داشتند فرمودند: مثنوي همان طور که مولوي مي‌گويد: «هُوَ اُصولُ اصولِ اُصولِ الْدّين»[1] و گفتند مرحوم مطهري هم با من هم عقيده بود. عرض بنده آن است که اگر دل انسان آماده‌ي تغذيه با حقايق برتر است شما کمتر از آن را به آن ندهيد. عکس آن هم هست که اگر در حدّ مثنوي و حافظ مي‌تواند در حضور باشد، نمي‌شود نور بالاتر در اختيار آن بگذاريد، چون پس مي‌زند. موضوع حساسي است مواظب باشيد جايگزيني‌ها را سهل‌انگارانه انجام ندهيد. وقتي دل هواي سير در عوالم معنا را داشت زود با کمترين جايگزين آن را جواب ندهيد که در اين صورت سهل‌‌انگارانه جواب دل را داده‌ايد.

 


[1] - مقام معظم رهبري «حفظه‌الله‌تعالي» در ديدار با شعرا  در سال 1387- مولوي در ديباچه‌ي دفتر اول‏ مي‌گويد: هذا كِتابُ الْمَثنَوى‏، وَ هُوَ اُصولُ اُصولِ اُصولِ الْدّين، فى كَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْيَقين.

23838
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت شما استاد طاهرزاده: بنده دانشجوی ارشد برق هستم. کوتاه سخن آنکه حقیر بسیار زیاد و با اشتیاق فراوان احوال عرفا را بصورت پراکنده چه در اینترنت و چه در کتب خوانده ام. و کتبی نظیر روح مجرد، در محضر لاهوتیان، سوخته، عطش، کیمیای محبت و... را مطالعه کردم و بحمدالله حظ وافر برده ام. حس می کنم خیلی چیزهایی که لازم بوده بدانم را دریافت کرده ام و حال وقت عمل است! چیزی که بسیار مرا بخود مشغول کرده آن است که ذهنم پراکنده است و دوست دارم کتبی سلسله‌وار مطالعه کنم تا در یک کلام سالک واقعی باشم. پیشنهاد شما سرور عزیز چیست؟ در میان انبوهی از کتب و آثار بزرگان کدام را مناسب می دانید؟ و با چه برنامه ای؟ ضمن اینکه دوست دارم در کنار اینها تفسیر قرآن هم بخوانم. مناسب ترین تفسیر را هم معرفی کنید. ممنون از راهنمایی‌تان. اجرکم عندالله تعالی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست بر اساس مواجهه با امثال جنابعالی تنظیم شده است، به‌خصوص با مباحثِ «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» نظمِ فکری خاصی جهت فهم اشارات عرفا می‌یابید و إن‌شاءاللّه با قرآن مأنوس می‌شوید. در مورد سیر قرآنی، همان نحوه‌ای که بر روی سایت هست فکر می‌کنم مفید باشد. موفق باشید

20110

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد اصغر طاهرزاده: 1. نظر شما در مورد آقای مهدی طیب (از شاگردان مرحوم دولابی) چیست؟ 2. تحمل اذیت و آزار خویشان و نزدیکان خصوصاً در جائی که انتظار محبت از ایشان می رود چه فوایدی دارد؟ 3. چند سال پیش در هنگام خواب با دیدن یک گل محتلم شدم علت چه بوده؟ 4. چرا بعضی از عرفای بزرگ و معروف سیگار می کشیده اند با اینکه اینان قاعدتاً اسیر نفس نبوده اند؟ لطفاً پاسخ فرمائید. با تشکر و احترام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- جناب آقای استاد مهدی طیب با زحمات و با آثارشان خدمت شایسته‌ای به فرهنگ شیعه نموده‌اند. 2- تحمل آزار نزدیکان موجب سعه‌ی صدر و ریزش رحمت الهی می‌شود. 3- نمی‌دانم. 4- کار نیکان را قیاس از خود مگیر. موفق باشید

18340
متن پرسش
سلام استاد: زی طلبگی منظور ظاهره یا چیز دیگری؟ مثلا من یه طلبه هستم، اما چون نتونستم خودم رو قانع کنم که باید یقه آخوندی بپوشم یا شلوار گشاد، شلوار جین می پوشم چون دوست دارم، از خیلی ها انتقاد شنیدم اما بارها ازشون خواهش کردم که‌ منو قانع کنید ولی در جواب میگن که زشته و .... میشه شما یک تعریف و قاعده به من بدین که همه جوانب رو پوشش بده. تشکر. یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر لباسی ریشه در فرهنگی دارد و روحی را با خود ظهور می‌دهد. زیِ طلبگی حامل روحی است که لباس‌های خاصی آن را ظهور می‌دهد. در همین رابطه از پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» داریم که من برای امتم از لباس و غذای غیر مسلمانان نگرانم. زیرا هر دوی این‌ها روحی را به همراه می‌آورند که مطابق روح اسلامی نیست. مگر همین کت و شلواری که بنده و امثال بنده می‌پوشیم خوب است؟ امید است که بتوانیم از این نوع لباس‌ها که لباس‌های روح و روحیه‌ی ما نیست و تشبه به فرهنگ کفر است، آزاد شویم. موفق باشید 

18100
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد گرامی: اثبات وحدانیت خداوند از طریق برهان نظم چگونه ممکن است؟ به فرض این شبهه: نظم حاکم بر جهان ثابت می‌کند حتماً دارای ناظم و آفریننده هست اما لزوماً این آفریدگار یکی نیست ممکن است چند خدا باشند که هماهنگ با هم و با مشاوره‌ی هم این جهان را خلق کرده باشند و دلیلی ندارد چند خدایی را باعث افتراق و بی‌نظمی بدانیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برهان نظم به گفته‌ی شهید مطهری بیشتر یک تذکر روحانی است تا اثبات وجود خدا و یا یگانگی او. با این‌همه نظم هماهنگ عالم و اندام‌وارِ او حکایت از حضور یک اراده‌ی مطلق می‌کند. موفق باشید

17883
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیزم: با آرزوی قبولی زیارت امام حسین علیه السلام. در باب زیارت حضرت سید الشهدا علیه السلام، چهار سوال داشتم. 1) قید «عارفا بحقه» در زیارت امام یعنی چه؟ و آیا اگر زیارتمان عارفا بحقه نباشد، فایده ای ندارد؟ 2) اینکه در روایت هست «کسی که سید الشهدا علیه السلام را عارفا بحقه زیارت کند، خداوند گناهان گذشته و آینده ی او را می آمرزد» یعنی چه؟ 3) آیا گناهان فردی مثل دروغ و غیبت و....، باعث حبط ثواب و آثار زیارت می شود؟ یعنی اگر کسی به زیارت سید الشهدا علیه السلام برود و پس از آن دچار گناهانی بشود، به کلی ثواب و آثار زیارتش از بین می رود؟ 4) این جمله را به شهید آوینی نسبت می دهند ولی من منبع قابل اعتمادی برایش پیدا نکردم: کربلا به رفتن نیست، به شدن است، اگر به رفتن بود، شمر هم کربلایی بود. نظرتان راجع به این جمله ی بالا چیست؟ اگر کسی زندگی حسینی داشته باشد ولی به زیارت کربلا نرود. ولی فرد گنه کاری به عشق امام حسین علیه السلام به زیارتش برود و سختی های راه را تحمل کند، کدام یک برترند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مسلّم هرکس به زیارت امام می‌رود به نحوی به جایگاه آن امام عارف است منتها هرچه این معرفت بیشتر شود بهتر می‌تواند با امام ارتباط برقرار کند 2- زیرا در فضایِ عصمتِ امام قرار می‌گیرد 3- خیر. نور آن زیارت در جای خودش محفوظ است 4- موضوع محل و مکان مطرح نیست. لذا اگر فرد گناه‌کاری به عشق امام حسین«علیه‌السلام» به زیارت آن امام برود، به کمک نور آن امام، دیگر نمی‌تواند از گناه لذّت ببرد. موفق باشید

17460

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض خدا قوت خدمت استاد گرامی: بنده تا حدی با کتب و نوشته های شما در زمینه ی تمدن اسلامی و غرب شناسی آشنا هستم و به نظرم متفاوت با بقیه بود. در حال حاضر دانشجوی ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران می باشم و علاقمندم پایان نامه خود را در موضوع تمدن اسلامی با نقشه ی راه قرآن کار کنم. دوست داشتم در زمینه ی ریز کردن موضوعم و همچنین انتخاب عنوانی که با آن بشود مباحث تمدنی را کاربردی تر نمود و در واقع آن ها را به شکل موثرتری وارد اجتماع انسانی کرد راهنماییم کنید. ای کاش امکان تماس تلفنی بود... با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه در این مورد کاری نمی‌توانیم بکنیم إلاّ این‌که با تورق کتاب‌هایی مثل «تمدن‌زایی شیعه» و «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» و کتابی که در دست چاپ است به نام «اربعین؛ امکان حضور در تاریخی دیگر» بتوانید ایده‌هایی را به‌دست آورید. موفق باشید

17086
متن پرسش
سلام استاد: جمعی هستیم با حول و قوه الهی کار تشکیلاتی مردمی را شروع کرده ایم، بنا داریم کارگروههایی مثل «بایدها و نبایدها در فضای مجازی» «آمادگی جسمانی» مطالعه و مباحثه با رویکرد تمدنی تشکیل دهیم.برای فعال شدن شاخه مطالعه و مباحثه کتاب جوان و انتخاب بزرگ در نظر گرفته شده، در اولین جلسه از جزوه «نحوه مطالعه و ضرورتهای آن» مطالبی مطرح شد. طالب این نوشتار می تواند تا سالهای سال نسلها را تغذیه کرده و راه ارتباط با عقل فعال را برایمان بگشاید. برای پیدا کردن روح استمرار و خسته نشدن در مسیر مطالعه در زمانه امروز چه توصیه ای به جوانان بی رغبت به مطالعه دارید؟ اگر برای چگونگی رویکرد جلسات مباحثه با شروع کتاب جوان و انتخاب بزرگ به عنوان نویسنده کتاب پیامی دارید تا به استمرار کار کمک دهد با جان و دل آماده شنیدن آن هستیم. از همه کسانی که در فراهم کردن بستر برای ارتباط با شما نقش ایفا می کنند قدردانی می کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در بحث «نحوه‌ی مطالعه و ضرورت‌های آن» عرض شد انسان‌ها به همان اندازه‌ای که نیاز به تغذیه‌ی بدن خود دارند، مایل به تغذیه‌ی روح خود نیز هستند و اگر نیاز روحی خود را درست جواب ندهند، پس از یک مدتی با سرخوردگی و بی‌تفاوتی نسبت به مطالعه روبه‌رو می‌شوند. از این جهت است که جوانان ما باید متوجه ابعاد متعالی خود باشند و مباحث خودشناسی، گستره‌ی شخصیت انسانی را به او متذکر می‌شود تا خود را در محدوده‌های زندگی مدفون ننماید. موفق باشید

16180

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: با توجه به کتاب خویشتن پنهان و انواع مرگ سوالی از محضرتان داشتم اگر شخصی نه به موت اخترامی مرد و نه در قوای حیوانی به نهایت رسید که نفس بخواهد از بدن قطع علاقه کند و نه در انسانیت. در این حالت نفس به چه بهانه ای بدن را ترک می کند؟ نفس که در جهت خاصی به کمال نرسیده... آیا این رشد در برزخ ادامه دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث یأس از ادامه‌ی حیات که برای نفس ناطقه پیش می‌آید، در همان کتاب عرایضی شده است. موفق باشید

15912
متن پرسش
با سلامی دوباره خدمت استاد عزیز و گرانقدر: استاد در کتاب معاد بازگشت به جدی ترین زندگی فرمودید که کتاب بیان شده در قرآن و منظور از کتاب، عوالم وجود است، حال آیا می توان گفت که این عالم ماده هم کتاب خداست؟ و من در مورد کلمه ی «کتاب مبین» بیان شده در قرآن جدای از اینکه فرمودید یعنی کتابی که حقایق را آشکارا بیان می کند آیا می توانیم بگوییم که این صحنه ی عالم ماده با تمام زیبایی ها و حقایقش کتاب مبین است؟ و دوم اینکه استاد در مورد لوح محو و اثبات فرمودید که صحنه ی ظهور حقایق لوح محفوظ است که حقایق ظهور کرده و محو می شود و... در اینجا منظور شما را از محو شدن نفهمیدم؟ و اثبات در این لوح به چه معناست؟ در ذهن من اینگونه بود که در لوح محو و اثبات اگر بنده ای مسیر زندگی خود را اصلاح کند خداوند سرنوشت قبلی او را محو و سرنوشت جدیدی برای او می نویسد. آیا این چیز در ذهن ناقص بنده است غلط است؟ لطفا کمی توضیح بفرمایید. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- از این جهت حرف خوبی است. آری! عالم وجود در تمام مراتبش، کتاب خدا و به تعبیر علامه‌ی طباطبایی، کلام الهی است و محل ظهور زیبایی‌های عالم ملکوت است 2- از آن جهت که تجلیات، پی‌درپی می‌آیند و می‌روند، بحث «لوح محو و اثبات» در میان است. ولی «ثبات» مربوط به لوح محفوظ است که مقامِ حقایق می‌باشد 3- بحث «لوح محفوظ» و «لوح محو و اثبات» مربوط به جنبه‌ی تکوینی عالم است. شاید تطبیق آن نسبت به شخص انسان، به راحتی ممکن نباشد. موفق باشید

15447

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: می خواستم بپرسم این نوع نگرش به عالم رو عمدتا از تدبر روی آثار ملاصدرا و ابن عربی به دست آوردید تا با مطالعه این آثار ما هم با همین روش این نگرشو پیدا کنیم بعد از به دست آوردن این نگرش زیر سایه انقلاب بدون گروه شما میشه ادامه داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گروهی که مربوط به بنده باشند، در کار نیست. همه‌ی حرف ما این است که در این تاریخ به حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و معارفی که آن مرد بزرگ به صحنه آورده است و امروزه مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» متذکر آن هستند؛ متصل باید شد. موفق باشید

15274

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد و عرض تسلیت: دیدید خود حضرت آقا هم فرمودند ممکنه رهبر جدید تعیین کنند بعد شما می فرمایید این افراد رودروی رهبر نیستند و..... ببخشید ها حالم خیلی بده که این حرفا رو می زنم یا شما علم غیب دارید که اینقدر خونسردید و با خونسردی این طوری صحبت می کنید یا که از خیلی اتفاقات بی خبرید. بازم ببخشید داغونم داغون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به صحبت اخیر مقام معظم رهبری دقت بفرمایید فرمودند اگر شرایط طوری پیش آمد که باید رهبر نظام اسلامی را انتخاب کنید، تنها ملاک‌تان رضایت الهی باشد. معنای این سخن آن است که اگر خدای ناکرده حضرت آقا رحلت کنند، آن‌ها مواظب انتخاب خود باشند، نه آن‌که این مجلس برنامه داشته باشد که رهبر انتخاب کند. موفق باشید

14078

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم سلام: می خواستم نظر آقای طاهرزاده رو راجع به آقای رائفی پور و سخنرانیهایشان بپرسم. روحانی پایگاه ما که تا حدودی با تفکرات شما آشنایی دارد به من گفت که ایشون صاحب تفکر نیستند. ممنون میشم اگه منو در این زمینه هم راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ممکن است جناب آقای رائفی‌پور صاحب‌نظر در مسائل اسلامی نباشند ولی زحماتی در راستای اهداف انقلاب کشیده‌اند و برای جوانان مفید بوده‌اند و آنان را از بعضی از ورطه‌های شیطانی نجات داده‌اند. موفق باشید

13835

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: «الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی علی الظلم» این فرمایش حضرت رسول(صل علیه و آله) را چطور تفسیر می کنید؟ آیا می توان اینطور گفت که به هر اندازه که حکومتی یا نظامی به عدالت نزدیک تر باشد - اگر چه مبنایش کفر باشد - پایدارتر است؟ مثلا بگوییم تا زمانی که شوروی کمونیست به قوانینی که وضع کرده بود عامل بود و عدالت نسبی برقرار کرده بود دوام آورد و وقتی که به شعار های خود پشت کرد در سراشیبی سقوط قرار گرفت. آیا چنین تفسیری درست است؟ یا اصلا این حدیث از اساس با مبانی اسلامی سازگار است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این روایت در جوامع روایی ما مطرح است و به نظر بنده نیز همین‌طور است که می‌فرمایید. موفق باشید

13834
متن پرسش
سلام علیکم: جنابعالی در صحبت ها و کتاب های مربوط به غرب شناسی مرتب مسیله ی نابودی و هلاکت تمدن غرب را گوشزد می کنید و این تمدن را بی دوام و از بین رفتنی می دانید. ۱. آیا منظورتان از هلاکت بی ثمر و پوچ بودن این تمدن است یا هلاکتی از جنس قوم ثمود و عاد؟ بالاخره این تمدن مدت طولانی دوام آورده و در طول آن یک عده آمدند و خوردند و بردند... و هیچ اتفاقی هم برایشان نیفتاد نه به هلاکت افتادند و عشق و حالشون رو هم کردند (از منظر خودشان). 2. آیا این مهلت دادن سنت خداست و اگر هست که هست می شود برایش زمان و یا قاعده و قانونی فهمید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید بین انحطاط یک تمدن و سقوط آن باید تفکیک کرد. همه‌چیز حکایت از آن دارد که تمدن غربی گرفتار انحطاط است، حال آیا چگونه این انحطاط به سقوط می‌انجامد، موضوعی است که حضرت حق روشن می‌کند. خداوند می‌فرماید: «وَ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ × وَ أُمْلي‏ لَهُمْ إِنَّ كَيْدي مَتينٌ» (183 و 182 اعراف) آن‌هایی که آیات ما را تکذیب می‌کنند به تدریج به سوی سرنوشت هلاکت‌باری می‌کشانیمشان که خودشان هم متوجه نمی‌شوند. به آن‌ها فرصت می‌دهیم و نقشه‌های ما بسیار متین و بی‌سر و صدا است. موفق باشید

13749

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز آیا آن یار امام حسین (ع) که به امام زمان نماز ظهر را تذکر داد، نوعی بی ادبی کرد. چون که حضرت ابالفضل و علی اکبر علیه السلام هم آنجا بودند. و همچنین مگر می شود که امام نماز یادشون برود؟ پس شاید امام قصدش چیز دیگری در آن موقع بوده باشه؟ ایا نوعی سبقت گرفتن از امام می شود؟ و در حالی که امام به ایشان فرمود برات دعا می کنم با نماز گزاران محشور بشی این مثل نفرین نیست؟ چون نماز گزاری یکی از صفات امام حسین (ع) است و این محشوریت خیلی کم است. البته عزیزی هم این رو این گونه تعریف می کرد که این شخص می خواست برود برای جنگ و امام بهش گفتند که آخرین خواسته ات چه هست و گفت که الان زمان نماز ظهر است و پشت سر شما نمازی بخوانم. کدام تعریف صحیح است؟ لطفا راهنمایی بفرمایید مثلا امکان داشت اتفاقی مانند رد الشمس در کربلا رخ دهد و یا چیزی بالاتر که این درخواست از امام اجازه رخ دادن این اتفاق را نداد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مکالمه‌ی بین آن یار امام با حضرت در حینی است که هنوز وقت اذان نرسیده است و در حین مکالمه وقت اذان وارد می‌شود و او نه به عنوان آن‌که حضرت از وقت اذان غفلت دارند، بلکه به عنوان آن‌که می‌خواهد نماز را با امام بگذارد مسئله را با امام در میان می‌گذارد و امام نیز به جهت ادب او برای او دعا کردند. موفق باشید

13527

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: 1. نظر شما راجع به شرح مثنوی استاد حداد عادل که صوت ایشان در وبگاه شخصی ایشان هست چیست؟ و آیا ایشان می توانند به بطن مثنوی ما را برسانند؟ 2. نظر شما درباره استاد محمد علی موحد چیست؟ 3. در سیر مطاعاتی شما در هر موضوعی هم کتاب آمده است هم جزوه. آیا مطالعه کتب کفایت نمی کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در هر صورت مثنوی آن‌چنان تلألو و تشعشع دارد که به‌ هر صورت وارد شویم، ما را بی‌نصیب نمی‌گذارد به‌خصوص که جناب آقای دکتر حداد عادل از این موضوعات بیگانه نیستند 2- جناب استاد محمدعلی موحد را فرد فرهیخته و اندیشمندی می‌دانم 3- بعضی مباحث جزوات، نکاتی دارد که در کتاب‌ها نیست. موفق باشید

9521
متن پرسش
سلام علیکم: فرموده اید: «انسان همواره در دل سختی‌ها متولد می‌شود ولی نه آن سختی که برای او زحمت ایجاد کند خداوند چنین سختی‌هایی را برای انسان نخواسته.» منظور از زحمت چیست؟ چرا خداوند چنین سختیهایی را برای انسان نخواسته؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سختی‌هایی که حاصل گناه و تعلقات دنیایی باشد ریشه در خودِ انسان دارد و کمالی را در بر ندارد. موفق باشید
9250

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: به لطف الهی چند نفر از دوستان با هم حلقه ی مطالعاتی تشکیل داده ایم. سن غالبمان 17 سال و سال چهارم دبیرستان هستیم. از بحث های شما سیر انسان شناسی را به جز کتاب خویشتن پنهان، همه را کار کردیم و کتاب «ادب خیال، قلب و عقل» را هم مطالعه کردیم می خواستیم وارد مباحث تفسیری شما شویم. لطفاً بفرمایید از چه سوره ای شروع کنیم و میزان کار کردن ما در هفته چقدر باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سوره‌های عنکبوت، روم، زمر، انعام و شوری، إن‌شاءاللّه کمک می‌کنند. بیش از دو جلسه در هفته روی سوره‌ها وقت نگذارید تا ذهن‌تان فرصت تأمل بر روی مفاد آن‌ها را داشته باشد. موفق باشید
4303
متن پرسش
در سؤال (3722) از شما پرسیدم که: «چرا تربیت عرفای عصر حاضر، به ارادة حضرت امام است نه به ارادة اساتید عرفان‌شان؟»، با توجه به پاسخ شما به آن سؤال، فهمیدنِ پاسخ آن سؤال، منوط شد به فهمیدنِ معنای «زندگی کردن با انقلاب اسلامی». در سؤال (3973) از شما پرسیدم که: «معنای این عبارت چیست؟» و خودم دو احتمال در تفسیر این عبارت نوشتم، و شما پاسخی فرمودید که راهگشای حقیر نشد و نفهمیدم بالاخره کدامیک از آن دو تفسیر صحیح است! آنگاه در سؤال(4090) مجدداً این سؤال را مطرح کردم و نتایج هر یک از دو تفسیر را خودم تحلیل کرده تالی‌فاسدهای هر یک را نوشتم. و شما در پاسخ ظاهراً فرمودید که پاسخ این سؤال در جزوة «طلبة عصر انقلاب» مشخص می‌شود. اما من حتی با خواندن جزوة «طلبة عصر انقلاب» هم متوجه نشدم: بالاخره «با انقلاب اسلامی زندگی‌کردن» به چه معنی است؟ شما در آن جزوه می‌فرمایید که نباید نسبت به انقلاب اسلامی بی‌تفاوت باشیم. این، قبول است، و عرض کردم که هیچ‌کس منکرِ این مدعا نیست. محل نزاع (همانطور که در قسمت سومِ سؤال(3722) مطرح شد)، این است که: «چرا تربیت عرفای این عصر، به ارادة حضرت امام است؟» بالاخره «زندگی‌کردن با انقلاب اسلامی» اگر به معنای خدمت مستقیم به انقلاب باشد مثل کارمندان سپاه و وزارت اطلاعات، این طریقْ تنها طریق سلوک نیست و حداکثر ثابت می‌شود که کسانی که در این طریق قراربگیرند به ارادة حضرت امام سلوک می‌کنند، اما ثابت نمی‌شود که دیگران هم به ارادة ایشان سلوک می‌کنند. و اگر به این معناست که کسی نباید نسبت به انقلاب بی‌تفاوت باشد ولو خدماتش از طریق چند واسطه و یا حتی چند نسل در خدمت انقلاب قراربگیرد و یا خدمت کمی به انقلاب داشته‌باشد مثل شرکت در راهپیمایی‌ها و یا انتخابات، پس اولاً زندگی‌کردن با انقلاب اسلامی، اصلاً طریق سلوک نیست؛ بلکه جزء کوچکی از لوازم سلوک است و وظیفه‌ای است از هزاران وظیفه‌ای که باید سالک داشته‌باشد، ثانیاً دیگر ثابت نمی‌شود که هر کسی سلوک کرد، تمام فیوضات معنوی‌ای که به او می‌رسد، به واسطة حضرت امام بود‌ه‌است. ببخشید، من نتوانستم از بین آن جزوة مفصل جوابم را بگیرم، لطف کنید در چند جمله بفرمایید: «زندگی‌کردن با انقلاب اسلامی» به چه معناست؟ اگر مطمئن هستید پاسخ این سؤال در آن جزوه هست، بفرمایید تا بار دیگر هم آن را با نظر به این سؤال بخوانم. البته مسلّم است که به نظر شما این جمله، حکایت از یک فضا و یک روحیه‌ای دارد که قرارگرفتن در آن فضا، کار یک عمر است و حاصل عمل به شریعت است. اما همانطور که دینِ حضوری را می‌توان در جملات حصولیْ تئوریزه کرد، شما هم لطف بفرمایید چند جملة صریح، در پاسخ به آن سؤالم بفرمایید که: بالاخره من هم بتوانم متوجه بشوم: «زندگی‌کردن با انقلاب اسلامی یعنی چه؟» تا آنگاه از این فرمایش شما استفاده کنیم برای حل‌کردنِ پاسخ آن سؤال که: «چرا سلوک همه حتی عرفای حاضر، به ارادة حضرت امام است؟». البته شاید هم بتوان این سؤال (که چرا سلوک همه حتی عرفا به ارادة حضرت امام است؟) را از طریق دیگری (همان استدلالِ شش مقدمه‌ای) ثابت کرد. ولی می‌خواهم ببینم: حال که این همه روی این سؤال وقت گذاشته‌ایم، آیا از طریق این فرمایشات شما هم به نتیجه‌ای می‌رسیم؟ یا تنها طریقی که فعلاً برای اثبات مدعای شما هست، تنها همان استدلالِ شش‌مقدمه‌ای است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تأکید بنده آن است که با انقلاب اسلامی و حضور حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» فضایی در عالم ایجاد شده که اگر کسی بخواهد به واقع سلوک الی الله در این زمان داشته باشد باید در ذیل چنین فضایی قرار گیرد مثل وقتی که اسلام وارد عالم بشری شد، آنچنان عالم تغییر کرد که حتی جنّیان از همدیگر می‌پرسیدند: «وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدیداً وَ شُهُباً» نمی‌دانیم چه خبر شده که وقتی به آسمان می‌رویم تا بهره‌هایی از خبرهای غیبی بگیریم، آسمان را پر از نگهبانانی می‌یابیم که با شهاب‌های خود ما را طرد می‌کنند.(سوره‌‌ی جن، آیه‌ی 8). این یعنی شرایط عالم تغییر کرده. همین حالت در راستای اسلام با انقلاب اسلامی در عالم ظهور کرده و اگر کسی بتواند وارد این فضا بشود امکان سلوک الی الله به معنای واقعی برایش ممکن می‌شود. با توجه به این‌که سلوک الی الله یک نوع تغییر ساحت است تا انسان از «علم به عین و از گوش به آغوش» برسد و این‌که گفت: «تا خون نکنی دیده و دل پنجه سال..... از قال تو را ره ننماید به حال» . وقتی بحث اراده‌ی همه‌گیر حضرت امام خمینی را مطرح می‌کنیم منظورمان آن اراده‌ای است که منشاء این انقلاب شده و سالک الی الله باید متوجه چنین اراده‌ای باشد تا امکان سلوک در این دوران برایش به صورت حقیقی فراهم شود. موفق باشید
نمایش چاپی