بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8492
متن پرسش
سلام علیکم در رابطه با سوالی که در مورد استاد سلوکی پرسیده بودند. در شرایط بعد از انقلاب، که سلوک قطعا از دامن امام و انقلاب می گذرد آیا نیاز به استاد سلوکی به طور کل منتفی است؟ یا اینکه توصیه ای که در این سوال و جواب داشتید ناظر به عموم جامعه است و برای رشد بیشتر می توان در عین سلوک ذیل شخصیت امام، از اساتید اخلاق به صورت سلوکی استفاده کرد؟ اگر کسی تحت تربیت شاگردان علامه و شاگردان شاگردان آنها برود و در عین حال خود را با شخصیت امام منطبق کند به مشکل بر می خورد.؟ برخی شاگردان بزرگان خصوصا شاگردان آیت الله پهلوانی در گوشه و کنار مشغول تربیت هستند و بنده هم مدتی است که با یکی از اساتید مرتبط شده ام که ایشان مبانی معرفت النفسی و سلوکی و عرفانی را جلساتشان بحث می کنند که به نظرم کاملا در راستای بحثها معرفت النفس شما است و از جهات مباحث عرفان نظری هم غنی است. خودم تا به حال به توصیه شما با همان جلسات اخلاق مرسوم و بر اساس مبانی امام و سایر بزرگان نکاتی را می گرفتم و دنبال می کردم. اما حقیقتش حس می کنم که خلا زیادی دارم که هنوز تامین نشده است. لذا تصمیم گرفتم به لحاظ عملی هم تحت تربیت این بزرگان قرار بگیرم. اما چند تا سوال دارم که هنوز مطمئن نیستم. ارادت این بزرگان به امام و انقلاب کاملا در سخنان ایشان مشهود است اما چون معمولا این بزرگان به تربیت می پردازند بروز اجتماعی ملموسی ندارند(یعنی اگر هم دارند مشاهده نمی شود) لذا مردد بودم که پیش ایشان بروم یا نه؟ به نظرم آمدم در رابطه با تهذیب نفس به ایشان رجوع کنم و مسائل اجتماعی و انقلابی را هم خودم تامین کنم. از آنجایی که دستورات سلوکی بعد از مدتی وقت زیادی را هم انسان میگیرد و با برنامه ریزی که بنده در مسائل اجتماعی و درسی دارم براحتی نمی توانم وقت برای این کارها باز کنم. لذا می خواستم راهنمایی بفرمایید که وارد این راه بشوم یا اینکه همان روش قبلی را ادامه بدهم. البته این راه این مزایا را دارد که اراده انسان برای انجام تهذیب تقویت می شود درحالیکه در روش قبلی هر از گاهی که خودم به نکته ای بر می خوردم کاری می کردم اما استمرار نداشته است یا اینکه در انجام برخی عبادات و دعاها که زیاد هم هستند تقدم و تاخر ها و .. به دستی انجام نمی شود. خلاصه از سر خود کاری را می کردیم یا نمی کردیم. که حس کردم این بزرگان این برنامه ها را اصولیتر ارائه می دهند. به نحوی که در هر منزل و مرحله سلوکی متناسب با شرایط توصیه هایی را دارند که برای انسان راه نرفته براحتی این برداشت صورت نمیگرد. این احساس نیاز خصوصا از توصیه امام در کتاب جهاد اکبر ایجاد شد که ایشان می فرمودند برای فقه و اصول و کلام استاد می گیرید و سالها تحت یک استاد پیش می روید اما برای اخلاق و تهذیب می خواهید خودرو و بدون استاد پیش بروید. خصوصا مباحث عرفان عملی که دیده شده است حس می کنم با دستگیری استاد راه را بهتر و سریعتر می توان رفت(البته منکر این نیستیم که برای برخی افراد به صورت جذبه ای مسیر سریع پیموده می شود اما برای عموم چه باید کرد) همچنین اگر در کنار توجه به سلوک انقلابی که امام برای عموم جامعه ایجاد کرد بخواهیم استاد سلوکی در ذیل امام انتخاب کنیم چه ویژگیهایی را باید این استاد داشته باشد. سوال دیگر اینکه شما مثال به سلوک بسیجیان می کنید که با یک بارقه امام ره ساله را یک شبه پیمودند. حال با این وجود باید راه سلوک قبلی را کلا بست یا اینکه باید انرا در ذیل امام تعریف کرد و تقویت کرد. خودم حس میکنم با توجه به توصیه های خود امام علاوه بر ضرب دست امام که تمام جامعه را تکان داد استفاده از اساتید و مربیان در مراحل بالاتر برای ارتقا در همین دستگاه امام کمک شایانی خواهد نمود. به عبارتی هر چند که سلوک جمعی در دوران بعد از انقلاب را قبول داشته و احساس هم می کنیم اما به نظر می رسد شیوه سلوکی قبل تحت مراقبت اساتید برای خواص نباید از بین برود و خود این روش در تکمیل و ارتقاء روش امام موثر است. مثلا اگر همان بسیجیانی که اینگونه پیشرفت کرده اند اگر علاوه بر این تحت نظر یک مربی هم بودند ایا به مقامات بالاتر از این راه نمی افتند. یکی از اساتید از ایت الله بهجت نقل می کردند که سوال شده بود اگر اقای رجبعلی خیاط به این مقامات رسیده اند و درس هم نخوانده اند پس چه لزومی دارد که درس بخوانیم و ایت الله بهجت فرموده بودند که اگر همان اقای رجبعلی خیاط درس خوانده بود خیلی مقاماتش بالاتر می رفت. حال در این مساله هم همین ملاک را می توان جاری کرد که اگر علاوه بر تحت لوای انقلاب و امام و دستورات عامی که از طریق کتب و فرمایشات این بزرگان بدست می اوریم، دستمان در دست یک استاد سلوکی ذیل انقلاب باشد رشد بیشتری متوقع خواهد بود. البته باید بتوانیم تلفیقی از این دو را برای نسل امروز بدست اوریم و هدیه کنیم. و خودم معتقدم باید این روشها که به گفته خود این بزرگان همه اش برآمده از دین و بر طبق نصوص است را به صورت عملیاتی وارد فضاهای تربیتی جامعه کرد و عموم مردم انقلابی را بر اساس این روشها راهنمایی کرد. اگر شما قبول کردید که می توان با استاد رفت حداقل های این نوع اساتید را هم بیان بفرمایید. چون در سوالی دیگری فرموده بودید که استادی خوب است که علاوه بر اینکه حقایق را می شناسد، جایگاه تاریخی امام و انقلاب را بشناسد. که در این صورت این سوال مطرح است که مگر می شود کسی حقایق را قلبا بشناسد اما جایگاه تاریخی انقلاب را متوجه نباشد. یعنی به نظر می رسد که اگر کسی واقعا وارد سلوک شده باشد محال است متوجه این جایگاه نباشد. در مورد اساتیدی که از شاگردان مرحوم سعادت پرور بوده اند و با یک واسطه به علامه وصل هستند بنده تاحدی این روحیه را مشاهده می کنم. اما فقط یک مشکل هست که بعضا دستورات فردی را مورد توجه قرار می دهد هر چند که توجه به امور اجتماعی هم دارند اما دستور جمعی یا کاری که سلوک جمعی را باعث بشود به درستی مشاهده نکرده ام. البته خودم به این نتیجه رسیدم که سلوک جمعی در ذیل انقلاب تنها از طریق رهبر جامعه محقق می شود و سایر اساتید می توانند با توجه به این اتفاق سلوکهای فردی را کنترل و هدایت کنند. در هر صورت اگر استاد در این زمانه رد نشد، نسبتش را سلوک جمعی جامعه را هم مشخص نمایید. اگر سوالات بعضا تکراری و پراکنده بود معذرت می خواهم غرض این بود که فضای ذهنی ام را نسبت به این مساله منتقل کنم تا راهنمایی بفرمایید. ضمنا اگر توفیق شد به صورت تلفنی نیز مزاحم خواهم شد تا دقیقتر این دغدغه را مطرح کنم. التماس دعا.
متن پاسخ
- باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همان‌طور که مستحضرید و قبلاً عرض کردم خیلی خوب است که انسان در ذیل انقلاب اسلامی و شخصیت اشراقی حضرت امام، استاد سلوکی هم داشته باشد و از آن‌جایی که انقلاب اسلامی بدون عرفان نظری و عملی درست شناخته نمی‌شود تا ما بتوانیم سرباز آن باشیم و از رنج بی‌تاریخی نجات یابیم، نیاز به سلوک عرفانی داریم و سلوک عرفانی در جای خود با استاد ره‌رفته‌ای محقق می‌شود. در جزوه‌ی «دغدغه‌ی اجتمایی عرفای نجف» حضور تاریخی عرفا را جهت ارتباط با اسم زمانه‌ی خود عرض کرده‌ام و از این جهت عرض می‌کنم اگر استاد سلوکی متوجه اسم اعظمی که در این زمان ظهور کرده، نباشد، در حضور حق قرار نمی‌گیرد و ما را با تنزیه منهای تشبیه مشغول می‌کند و هرگز به امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» که هم‌اکنون مظهر اسم جامع الهی است نمی‌رساند. زیرا در وادی تشبیهی که در کنار تنزیه است، شما با خدا از طریق مظهر حقیقی‌اش مرتبط می‌شوید. همین‌طور که می‌فرمایید خوب است انسان جهت رفع حُجب ظلمانی و نورانی برای نظر به وحدت حقه‌ی حقیقیه که تحت عنوان وحدت وجود نام برده می‌شود، با استادی مرتبط باشد و شرط اصلی این سلوک توجه به وحدت وجود است وگرنه یک درس اخلاق است بدون بیرون‌آمدن از کثرت و حضور در عالَم وحدت. موفق باشید
3717

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
شما در تعریف «مبادی فکر غرب» در صفحة 30 فرموده‌اید: «اندیشیدن بر روی داده‌های حسی برای تسلط بر طبیعت»، چرا شما «مبادی» را «اندیشیدن» تعریف کرده‌اید؟ آیا برای آن که دقت این تعریف بالاتر برود، بهتر نیست عبارت «اندیشیدن بر» را حذف کرده «مبادی فکر غربی» را به «داده‌های حسی برای تسلط بر طبیعت» تعریف کنیم؟ و اگر «تسلط بر طبیعت» قید «اندیشیدن» بود، آیا بهتر نیست که با حذف «اندیشیدن»، این قید را هم حذف کنیم (چون صرف داده‌ها که هدف و غرض ندارد)؟ حال از این تعریف فقط «داده‌های حسی» می‌ماند! آیا شما تعریف دیگری از «مبادی فکر غربی» دارید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌شود اندیشیدن را در این جا به معنای تأمل روحی گرفت که تحت تأثیر مبادیِ مخصوص به خودش می‌باشد. موفق باشید
3541

آقای مددپوربازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز از آنجایی که در یکی از جوابها به سولات فرموده بودید نظرات غرب شناسی من تاحدودی نزدیک به مرحوم مددپور است سوالم این است که کدام از کتابهای ایشان را بخوانیم آیا در خواندن آنها باید ملاحضه ای هم بکنیم یا مطالبی در کتابها هست که با نظرشما متفاوت باشد یا نه همه آنها را بدون ملاحضه خاصی مطاله کنیم ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: رویهمرفته کتاب‌های آقای مددپور به‌خصوص کتاب «تاریخ یونان‌زدگی ما» مفید است. موفق باشید
11552
متن پرسش
سلام علیک استاد: نفس کل در عالم که مظهر انسان کامل زن می‌باشد به چه معناست؟ ثانیاً: با مطالعاتی که در زمینه‌ی مقامات معنوی فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) داشتیم گاهی دیدی که برخی از بزرگان اشاره به این دارند که مقام حضرتش بالاتر از ائمه‌ی دیگر(علیهم‌السلام)می‌باشد، و از طرفی هم در مباحث دیگری برخورد کردیم که نه ایشان هم دارای مقامی چون معصومین هستند و بالاتر نمی‌باشند، چه بسا که در مورد فضیلت ایشان نسبت به ائمه روایات هم بود. به نظر شما آیا درست است که ما بین این روایات را جمع کنیم و این‌گونه بگوییم که حضرت از آن‌جهت که مظهر نفس کل است و مظهر تمام فضایل است و نمایشگاه تام الهی و دارای مقام لوح محفوظ است؛ حجت‌الله علی‌الحجج است و از آن‌جهت که ایشان هم دارای مقام نورانیت است و تحت ولایت اللهی رسول خدا(صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله) است ذیل مقام عقل کل است و در مقام بقیه‌ی معصومین می‌باشند و بالاتر نیستند؟ ببخشید باعث اطاله‌ی وقت شریفتان شدیم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه اگر کتاب «مقام لیلة القدری فاطمه«سلام‌اللّه‌علیها» را با حوصله مطالعه فرمایید، نه‌تنها این نوع سؤالاتتان جواب داده می‌شود، حتی نکات ظریفی از مقام آن حضرت برای حضرتعالی شکوفا می‌گردد. موفق باشید

10199
متن پرسش
انسان چگونه می تواند فطرت توحیدی خود را شکوفا کند و به کمال الهی برسد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: رعایت حرام و حلال الهی موجب می‌شود تا غبارهایی که بر فطرت ما نشسته پاک شود و این‌که دائماً سیره‌ی امامان معصوم را که فطرت بالفعل همه‌ی انسان‌ها هستند مدّ نظر قرار دهید. یکی از دلایل صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد«علیهم‌السلام» نیز همین نکته است. موفق باشید
7839

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد... بنده پس از مطالعات زیاد در زمینه اقتصاد اسلامی به شدّت احساس تکلیف در این مورد دارم... ولی می دانم که علوم غربی نمی تواند آن چه را مد نظرم است پیاده کنم.. بنده سال آخر دبیرستان هستم. آیا شما دانشگاه امام صادق(ع)را بستر خوبی می دانید؟ آیادانشگاه امام صادق(ع) در زمینه اقتصاد اسلامی قوی است؟ اگر نه چه کار کنم؟؟؟؟؟ یاعلی
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: تحقیقات بنده در حد جواب به این سوال نیست ولی روی‌هم رفته دانشگاه امام صادق علیه‌السلام را در بین دانشگاه های کشور بستر مناسبی برای فعالیت‌های معرفت دینی می‌دانم. موفق باشید
5011
متن پرسش
سلام استاد. حدیث کسا ایا مستند است منظورم خود واقعه نیست منظورم آن حدیث کسا است که در آخر مفاتیح آمده است؟ایا برای رفع مشکل همانطور که در متن دعا آمده است کارساز است؟متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه هستید ظاهراً واقعه‌ی مورد بحث در حدیث کسا چندین بار در مکان‌های مختلف تکرار شده و حدیث کسای مشهور گزارش یکی از آن واقعه‌ها است پس معنا ندارد که دغدغه‌ی سلسله‌ی سند آن را داشته باشید. از طرفی با خواندن حدیث کسا و نقل حادثه‌ای که گزارش یکی از زیباترین صحنه‌های اتصال آسمان به زمین است از طریق پنج نور مقدس، عملاً یک نحوه اتحاد روحانی با آن حادثه پیدا می‌کنیم. حادثه‌ای که جبرائیل نیز طالب اتحاد و حضور با آن بود. موفق باشید
3513

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
یا بصیر با سلام استاد، تو این آشفته بازار تهاجم فرهنگ بیگانه و متاسفانه از هم پاشیدگی خانواده ها، کاش صدا و سیما برای از دست رفتن خانواده ها فکری میکرد.. دلم از این همه فساد تو کشور اسلامی خونه. من دانشجوی خوابگاهی هستم. چند وقتیه متوجه رفتارهای مشکوک دوستم و ارتباطش با نامحرمان شده بودم. اون موقع نمیدونستم چه کنم؟ ولی تموم شد. اون ارتباطها ادامه داشت. ادله قانع کننده ای برای دانشگاه نداشتم. چون اون با پسر ی ارتباط داشت، که متاسفانه بسیار ظاهر الصلاح و اسلامی بود. قضیه تمام شد. دوستم ازدواج کرد و با عکسهای ازدواجش برگشت. اما متاسفانه باز متوجه رفتارهای ضد و نقیضش در دوری از همسرش هستم. نمیدونم چکار کنم. اون موقع که ازدواج نکرده بود، با اینکه چندتایی مدرک داشتم. گفتم مشکلی نیست، گناهش به گردن خودش. من چکار میتونم بکنم. وو.. اما حالا با داشتن همسر و این ارتباطات. دلیلشو نمیفهمم. اصلا نمیدونم چکار کنم؟ آیا دخالت کردن من تو این قضیه اون موقع بهتر نبود تا کار به اینجاها نمیکشید. یا بزارم باز کار خودشو بکنه، خودم میگم اینجا دیگه خدا شاهده عادله. مخصوصا که شوهرم داره. خودش زود عذابو میرسونه. نمیدونم. احساس عذاب وجدان میکنم در قبال کاری که باید پارسال انجام میدادم و ندادم. استاد تو را خدا کمکم کنید. آدم تو این موقعیتها میمونه. چکار باید کرد برای تشخیص راه درست؟ این مواقع باید سکوت کرد؟ وقتی که ادله درستی نداشته باشی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شما فقط در حدّ تذکر حکم خدا و عاقبت سوء، این کار را به او متذکر شوید. موفق باشید
12694
متن پرسش
1. نظر استاد در مورد كتاب مستر همفر كه جاسوس انگليس بوده و ترويج كتاب هاي محيي الدين ابن عربي را در دستور كار انگليس قرار داده اند چيست؟ بزرگان فقهاء از جمله آيت الله سيستاني و صافي گلپايگاني و ... مكتب ابن عربي را را تائيد نمي كنند و او را داراي انحراف مي دانند، مي دانيد كه حرف هايي زده كه دين ما آن را نگفته (ebnearabi.com) اصرار حضرتعالي بر ترويج عرفان اين شخص كه اشكالات بزرگي دارد و برخي حتي او را منحرف مي دانند، چيست؟ چرا بايد آب معرفت و عرفان را از جايي از رودخانه برداريم كه عده اي از انسان هاي وارسته آن را گل آلود و عده اي ديگر آن را پاك مي دانند، بهتر نيست صرفا از سرچشمه (مثل نهج البلاغه) آب برداريم؟ امام زمان (عج) فرمودند: طلب المعارف من غير طريقنا اهل البيت مساوق لانكارنا. حديث ديگر: كل ما لم يخرج من هذا البيت فهو باطل 2. امام خميني فرمود: اسفار اربعه با آن طول و عرضش مرا از سفر به سوي دوست بارم داشت ... و نه از فتوحات فتحي حاصل شد و نه ... . بعد از اين حرف در آخر عمر نامه به گورباچف مي نويسند كه بياييد از انديشه و آثار اين بزرگ مرد (ابن عربي) استفاد كنيد اين تناقض ديگر چيست؟ از طرفي تقبيح مي كند و از طرفي تحسين و توصيه به مطالعه آثارش. بزرگاني از فقهاء راه ابن عربي را از راه اهل بيت (ع) جدا مي دانند. حضرت استاد شما بعد از اينها جسارتا چه حرفي براي گفتن داريد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌دانید که از نظر محتوایی سخنان از مو باریک‌تر جناب محی‌الدین را نمی‌توان در این‌جا بحث کرد، ولی از خود بپرسید چه رازی در سخنان محی‌الدین هست که عالِمان بزرگی چون علامه طباطبایی و حضرت امام که در فهم عظمت و حقانیت آیات و روایات این‌چنین توانا هستند، این‌چنین شیفته‌ی آن سخنان می‌شوند در حدّی که سال‌های عمر خود را صرف آن می‌کنند و در کنارش، قدرتِ فهم بیشتر آیات و روایات را می‌یابند و در حدّی با نور حق روبه‌رو می‌شوند که از یک طرف خواهند گفت: «درِ میخانه گشایید به رویم، شب و روز/ که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم . و از طرف دیگر به گورباچف می‌نویسند که برای فهم سخنان از مو باریک‌تر محی‌الدین، چند نفر از افراد با هوش خود را به قم بفرستند تا آموزش لازم را ببینند. باز از خود بپرسید آیا آن‌هایی که مخالفت می‌کنند مطالعه‌ی لازم و فهم لازم را داشته‌اند و باز مخالفت می‌کنند؟! آنچه بنده تشخیص داده‌ام آن بود که به هیچ وجه مخالفان فرصت کافی برای فهم سخنان از مو باریک‌تر را به‌کار نبرده‌اند. موفق باشید

9309
متن پرسش
سلام: نظر شما در مورد غرب چیست؟ دلیل عقب ماندن علمی ما یا کم کاری و بی نظمی حاکم در ادارجات منتج استعمار زدگی سالهای قبل ماست؟ میخوام بدونم چرا اونا برای هدف دنیایی خود اینقدر تلاش میکنن؟ چی باعث این انگیزه میشه؟ ولی مسلمانان برای بهتر شدن دنیا و آخرت خود مصمم نیستن؟ چرا کفار در جنگ صفین متحد شدن ولی جبهه حق نه؟
متن پاسخ
اسمه تعالی: سلام علیکم: در برهه‌ای از تاریخ ما از خود غافل شدیم و تمدنی که با صفویه شروع شد ـ‌ که مقارن شروع اروپای جدید بود ـ را با انواع تحجرها پشت سر گذاشتیم و گرفتار قوم قاجار شدیم و با انقلاب اسلامی باز به خود آمدیم. موفق باشید
3616

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام آیا درست است که قسمت عمده ی وضعیت آشفته بازار ، کار افرادی همچون هاشمی رفسنجانی است ؟ و در این وضعیت آشفته دولت هم با عدم نظارت به این آشفتگی کمک می کند ؟ از طرفی اقدام این گروه همسو با اهداف دشمنان است؟ عده ای می گویند تحریم ها تنها 25 درصد تأثیر داشته و 75 درصد اثرات ناشی از اقدامات داخلی است، چرا که به فرموده امام خامنه ای تحریم ها قابل پیش بینی و پیشگیری است ؟ آیا وظیفه امروز ما این نیست که نسبت به پشت پرده وضعیت بازار روشنگری کنیم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به همان روشی که رهبری عمل می‌کنند عمل کنیم و بر روی همان نکاتی که رهبری طرح می‌کنند تأکید کنیم. موفق باشید
199

بدون عنوان**بازدید:

متن پرسش
علیک االسلامسلام استاد عزیزم سایت باشگاه اندیشه انعکاس مهمترین مقالات است مثل مقالات آقای دکتر داوری و آقار رحیم پور ازغدی و فردید و آیت الله جوادی و آیت ااه مصباح معمولاً هم اهل تحقیق به این سایت رجوع می کنند. ظاهرا در هر ماه پنج میلیون بیننده دارد. کسانی که اهل معرفتند و یا مباحث به روز مثل غربشناسی را دنبال می کنند معمولا مستقیم از همین سایت استفاده می کنند. از ویژگی های این سایت این است که تعداد بیننده ی هر مقاله را گزارش می دهد. در این سایت جای مباحث شما واقعا خالیه. می خواستم مقالات شمارا هم درون این سایت بگذارم . فقط اجازه میخواستم. مطمئنم افراد زیادی در این سایت پی مقالات شما می گردند. من راه اندازیش می کنم و خودتون مقالات را بریزید. خیلی راحته. http://bashgah.net
متن پاسخ

بسمه تعالی.علیک االسلام
هرطور صلاح می دانید عمل بفرمایید.

13300
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده از آنجایی که دارم مباحث شما را کار می کنم و الان هم در بحث مقالات هستم. در مسجد محله آمدم چند نفر را دور هم جمع کردم تا با هم کتب شما را کار کنیم و بحث کنیم، این جوانان از خوش فکرترین جوانان مسجد هستند. بنده با توجه به شناختی که از مباحث شما دارم، قرار شده با جوان و انتخاب بزرگ شروع کنیم. بعد کتاب «آشتی با خدا» بعد «ده نکته» بعد «از برهان تا عرفان» بعد «معاد» بعد وارد بحث امامت شویم. و همینطور جلو برویم ان شاءالله . حال از شما خواهشمندم راهنمایی بفرمایید: ۱. چگونه بحث کنیم؟ مثل همان مباحثه ی حوزه خوب است؟ ۲. اگر پیشنهادی صلاح می دانید بفرمایید که ما اعمال کنیم که نتیجه بهتری بگیریم ان شاءالله تعالی. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر خوبی را در نظر گرفته‌اید. اگر بشود دوستان، قسمتی از هر کتابی که مورد بحث است در ابتدا مطالعه کنند و به جلسه وارد شوند و پس از ارائه‌ی آن قسمت، جنابعالی مطلب را جمع‌بندی کنید؛ خوب است. منتها ممکن است در ابتدا، آمادگی این کار را نداشته باشند. موفق باشید

10702
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: چند سال پیش ویدئویی در فضای مجازی منتشر شد با موضوع نزول فرشته بر خانه کعبه که در آن تصویری از یک موجود پرنده گونه ای نشان داده شده بود که بر بام کعبه فرود می آید و توجه اشخاصی از حضاران حرم را جلب می کند. با توجه به شرائط موجودات مجرد (و امکان تمثل آنها به موجودات مادی) آیا ممکن است بشود از مثلا فرشته تمثل یافته تصویربرداری کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکال ندارد که فرشتگان تمثّل پیدا کنند و سایرین آن‌ها را ببینند، مثل دو فرشته‌ای که بر قوم لوط وارد شدند و مردم، آن‌ها را دیدند. ولی این‌که آن موردی که شما می‌فرمایید را مصداق تمثل فرشته بدانیم، باید دلایل مکفی داشته باشیم. موفق باشید
7120
متن پرسش
باسلام.دوستی پرسید شما می گویید که مرتبه ی وجودی 14 معصوم یکی است و از نظر شدت، همه ی ائمه در یک درجه هستند پس چون مرتبه ی وجودیشان یکسان است پس یک وجود هستند و کثرت 14 نفری معنا ندارد پس یعنی این امام زمان ما همان پیامبر است ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی امام صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند«إِنَّ فَضْلَ أَوَّلِنَا یَلْحَقُ بِفَضْلِ آخِرِنَا وَ فَضْلَ آخِرِنَا یَلْحَقُ بِفَضْلِ أَوَّلِنَا وَ کُلٌّ لَهُ فَضْلٌ» اول ما برگشت می‌کند به آخر ما، به همان معنا است که در مقام نوری، آن‌ها یک حقیقت‌اند با مظاهر مختلف. خوشا به حال آن‌هایی که با نظر به هرکدام از آن‌ها متوجه نور پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» شوند زیرا هرکدام می‌فرمایند: «نحن محمد و محمد نحن». موفق باشید
6425
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید با توجه به اینکه مسئولیت خانواده بر عهده مرد بوده و زن موظف به اطاعت از مرد است، تکلیف مرد در مقابل نافرمانی زن در چه حدی است؟وظیفه شرعی مرد چیست؟ آیا باید مرد نظرات خود را حتما تحمیل کند یا باید مدارا کند؟برای مدارا کردن چه مرزی وجود دارد و تا چه حدی باید این مطلب صورت گیرد؟ آیا بین امور واجب، مستحب و مکروه می توان این مرز را تعریف کرد؟ ممنون، خدا خیرتان بدهد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فقها و مراجع ما که روایات و آیات را جمع‌بندی می‌کنند می‌فرمایند تنها در دو مورد زن موظف است از مرد اطاعت کند یکی در استمتائات جنسی و دیگر در عدم خروج از خانه، غیر از این دو مورد در دیگر موارد مرد حقی بر زن ندارد هرچند بحمداللّه زنان و مردان ما با تفاهم کارها را جلو می‌برند. آری اگر در مورد واجب و حرام زن یا مرد کوتاهی کرد باید به همدیگر تذکر بدهند. خوب است در این مورد نظر فقها را در اینترنت جستجو کنید. با این عنوان: «وظیفه‌ی زن نسبت به مرد». موفق باشید
3449

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد همه تو سایت از شما سوال میکنن ،من تصمیم گرفتم یه شعر در باره اهل بیت براتون بفرستم. ایشالله که مورد پسند باشه و من رو دعا کنید. طی میکنیم سمت ملاقات جاده را شاید کسی سوار کند این پیاده را وقتش رسیده است که با گریه ریختن جبران کنید توبه ی از دست داده را تکریم دیگری است همین امتناع ها پس شکر میکنیم عطای نداده را ما در رکوع نافله با آبروتریم اصلاً نخواستیم تن ایستاده را خُدّام آستانْ همیشه جلوترند یا رب نگیر خدمت این خانواده را مکه شرافتش به حضور محمد است پس قصد میکنیم فقط مکه زاده را گر بی علی بناست که این راه طی شود مگذار پس مقابل ما راه جاده را ما درب خانه ای به جز این در نمیرویم ما بی علی کنار پیمبر نمیرویم خوان کریم خالی و بی نان نمیشود فقر گدا حریف کریمان نمیشود گویی نمی برد ز عنایت سعادتی آنکه اسیر زلف پریشان نمیشود این چه حکایتی است که اصلاً برای ما مبعث بدون شاه خراسان نمیشود از برکت دعای رسول است هیچ جا در دوستی فاطمه ایران نمیشود مبعث نتیجه ای ز کرامات حیدر است هر آنکه بی ولاست مسلمان نمیشود یکبار یا نبی و دگر بار یا علی یا مصطفی بدون علی جان نمیشود چون شرح زندگانی مولاست خواندنیست ورنه کسی که پیرو قرآن نمیشود جبریل علی ، وحی علی و زبان علیست قرآن بخوان رسول،که قرآن همان علیست مبهوت مانده است تماشای خویش را روح بلند و جلوه ی والای خویش را سوگند میخوریم همه تَرک میکنیم بردارد از بهشت اگر پای خویش را اصلاً همان زمان چهل سال پیش هم اثبات کرده بود بلندای خویش را آنکس امام ماست که در لیلة المبیت وقتی که رفت داد به او جای خویش را او ماندنی نبود اگر پُر نکرده بود با مرتضی و فاطمه دنیای خویش را از دیدن تجلی خود دست میکشید میدید تا تجلی زهرای خویش را یا فاطمه وَ یا که علی جلوه میکند وقتی نشان دهد قد و بالای خویش را نور است و در تن سه نفر جلوه کرده است این نور قبل خلق بشر جلوه کرده است ای خاک پای توست تمام وجودها هفت آسمان و خلقت گنبد کبودها ای کیسه ی همیشه کرامت میان شهر آقای مهربانی و آقای جودها آری نماز بی تو به قرآن قبول نیست ای اولین سلام همه در قعودها جبریل ما چگونه تورا پا به پا شود درماندگی کجا و مسیر صعودها قربان چشم های تو دار و ندارها قربان خاک پای تو بود و نبودها شکرخدا قبیله ی توکامل است و بس کوری چشم عایشه ها،این حسود ها ما باتوأیم و با همه ی خانواده ات عالم فدای زندگی صاف و ساده ات از ما مگیر تاب و تب شور و شین را حُبِ علی همان شرف نشأتین را از ما مگیر شوق سفرهای تا نجف مکه ،مدینه ،سامره و کاظمین را با حب خانواده ی تو سالهای سال بخشیده اند آبروی عالمین را ما نذر کرده ایم که بیرون بیاوریم از زیر دِین،این جگر زیر دین را ما قصد کرده ایم به یاری فاطمه نائل شویم کرب و بلای حسین را بوسه مزن کنار تمنای دخترت زیر گلوی کوچک این نور عین را وای از دمی که زینب کبری رسیده بود وقتی رسیده بود که حنجر بریده بود. (شعر از علی اکبر لطیفیان)
متن پاسخ
باسمه تعالی: علیکم السلام: سرور گرامی زیباترین نگاهت را که به مولایمان علی«علیه‌السلام» و فاطمه‌ی زهرا«سلام‌الله‌علیها» به ما هدیه کردی سپاس می‌گوییم. امید است که یک لحظه از راهی که به محبت این خاندان ختم می‌شود جدا نباشید. موفق باشید
88
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد طاهرزاده غرض از مزاحمت این بود که بنده دانشجوی کارشناسی ارشد مکانیک میباشم. از طرفی از گذشته علاقه زیادی به مطالعه و به خصوص کتب دینی دارم و از یکی دو سال قبل که با نظرات و آراء بزرگان و علمایی همچون حضرت امام و علامه طباطبایی و ... آشنا شدم و نیز آشنایی با افکار شما که خداوند روزیم نمود سبب شده است که روز به روز افکار و مسائل دینی که برایم مطرح می شود عمیقتر و آرمانها و افق پیش رویم گسترده تر می شود و تقریبا یقین کرده ام که جز با بررسی و تحصیل تخصصی اسلام خواسته هایم بر آورده نمی شود. به همین جهت مسئله تحصیل در حوزه برایم مطرح شد اما همانگونه که خود شما بهتر می دانید و بنده هم تا حد مطلوبی از وضعیت حوزه ها اطلاع دارم حوزه های علمیه خیلی تک بعدی هستند و اکثرا به مسائل فقهی می پردازند و حتی هیچ برنامه مدون و رسمی جهت بررسی قرآن که کتاب اصلی و محور اسلام می باشد ندارند و از همه اینها گذشته بیانات علامه طباطبایی در تفسیر المیزان آنجا که می فرمایند:"((علوم حوزوی به گونه ای تنظیم شده اند که به هیچ وجه به قرآن احتیاج ندارند،بطوری که شخص متعلم میتواندتمام این علوم را از صرف،نحو،بیان،لغت،حدیٍث،رجال،درایه،فقه و اصول فرا گرفته به آخر برسدو آنگاه متخصص در آنها بشودو ماهر شده و در آنها اجتهاد کند ولی اساسا قرآن نخواند و جلدش را هم دست نزند! در حقیقت برای قرآن چیزی جز تلاوت کردنش برای کسب ثواب و یا بازوبندی فرزندان که از حوادث روزگار حفظشان کندچیزی نمانده،اگر اهل عبرتی عبرت بگیر))! تفسیر المیزان فارسی40 جلدی ج10ص117 و در 20 جلدی ج5 ص450" حقیقت را مشخص می سازد به همین دلیل از این فکر منصرف شدم گر چه بعید می دانستم خانواده ام با این موضوع موافقت کند مگر اینکه به طور غیر رسمی می خواندم. به همین دلیل به فکر تحصیل در رشته علوم و معارف قرانی در دانشگاه افتادم و گفتم حداقلش این است که کتاب محوری اسلام و وحی پایانی خداوند را بررسی می کنم اما خانواده ام با این موضوع مخالفت کردند و آن را مشروط به اتمام تحصیلم در رشته مکانیک کردند که حد اقل 5 سال تا آن موقع طول می کشد چون باید به سربازی هم بروم. از طرفی در زندگینامه شما خواندم که تحصیلات دینیتان به طور غیر رسمی بوده و در دانشگاه یا حوزه تحصیل نکرده اید و این برایم خیلی جالب و امیدوار کننده بود. حال در خواستی که از شما دارم این است با این فرض که بنده قصد دارم یک متفکر دینی و اسلام شناس(در حد خودم)بشوم بنده را در این موضوع راهنمایی بفرمایید و همچنین روشتان در تعلیم علوم دینی از همان ابتدا که شروع کردید و دروسی که می خواندید و نحوه آن را برایم بگوویید. با تشکر فراوان
متن پاسخ

جواب: علیک السلام؛
همان‌طور که خودتان هم مستحضرید بدون ارتباط با حوزه‌ی علمیه نمی‌توان در حدّ مطلوب اسلام را شناخت، منتها بحمدالله امروزه علوم حوزوی طوری گسترده شده که می‌توانید از طریق نوار و کتاب، در کنار دروس دانشگاهی به آن‌ها نیز بپردازید. با یک برنامه‌ریزی درازمدت ابتدا «ادبیات عرب» را به روش حوزوی شروع می‌کنید و تا «مغنی» می‌خوانید و سپس به «منطق و فلسفه» می‌پردازید و در فلسفه از حکمت متعالیه و اسفار غافل مباشید. بعد عرفان اسلامی مثل عرفان محی‌الدین‌بن‌‌عربی بسیار راهگشا است-حضرت امام‌ خمینی«رضوان‌الله‌علیه» در نامه‌شان به گورباچف نیز به حکمت متعالیه و کتاب‌های محی‌الدین‌بن‌عربی اشاره فرمودند- سپس با روایات و قرآن مرتبط می‌شوید و إن‌شاءالله از دریای بیکران این دو نور ثقلین بهره‌ی لازم را می‌یرید. در این راستا کتب حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» و علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» و آیت‌الله جوادی‌آملی«حفظه‌الله» کارساز است. موفق باشید

10339

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: لطفا در زمینه واقعه اخیر اصفهان منظورم اسید پاشی به صورت زنان اعلام نظر بفرمایید به نظر پیچیده می آید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین اندازه می‌دانم که هرچه هست یک جنایت بزرگ است، این کار از ترورکردن انسان‌های مظلوم کثیف‌تر است. موفق باشید
13666
متن پرسش
سلام: این متنی است که در گروههای تلگرام منتشر شده لطف می کنید به شبهات مطرح شده در آن پاسخ دهید تا رفع شبهه کنیم؟ سال 57 انقلاب کردیم؛ سال 58 سفارت آمریکا را اشغال کردیم و آن را لانه ی جاسوسی نامیدیم و این عمل خلاف عرف بین الملل را انقلاب دوم و مهم تر از انقلاب اول نامیدیم، به تمام پیشنهادها برای حل موضوع جواب نه دادیم! سال 59 جنگ با عراق را شروع کردیم و به ناچار به قرارداد خفت بار آزاد نمودن گروگانها تن دادیم و سه ماه بعد از شروع جنگ آنها را با سلام و صلوات و معاینه ی پزشکی تحویل آمریکا دادیم، با تلاش جوانان جان بر کف این سرزمین عراق را درسال 62 از ایران بیرون کردیم در حالیکه می توانستیم به عنوان فاتح جنگ با عراق قرارداد صلح را با بهترین شرایط تنظیم کنیم این کار را نکردیم و علیرغم پیشنهادهای خوب کشورهای مختلف به جنگ ادامه دادیم. جنگی که بیش از یک میلیون کشته..!، و مجروح..!، و معلول..!، و مفقود به بار آورد..!، و صدها شهر و روستای ایران را ویران کرد….!، و بیش از هزار میلیارد دلار خسارت بجا گذاشت!، برای ملت… نعمت خواندیم…!!! و بعد از نوشیدن جام زهر..!، هرگز اقدامی برای دریافت خسارت هزار میلیارد دلاری از عراق نکردیم….!!! و امروز… دست به کاری بزرگتر زدیم… تا با انرژی هسته ای کاری کنیم کارستان…!!! و به گفته ی محمد جهرمی (وزیر کار احمدی نژاد) سالی ۱۶۰ میلیارد دلار برای پروژه هسته ای خسارت دادیم…!، ترمز آن را کندیم ، و دور انداختیم…..!، و بزرگترین تحریم های جهانی را پذیرفتیم..!، تا به قیمت نابودی اقتصاد و آبروی کشور..!، جشن هسته ای بگیریم..!، و فقط «انرژی هسته ای» را… «حق مسلم» مردم بیکار، و زیرخط فقر بدانیم..!، و زمانی که اشتون اروپایی با بسته ی حمایتی پیشنهاد پرداخت کل هزینه ها ی انجام شده، به اضافه ی اجازه غنی سازی تا 6 درصد را داد، ریش خنده شان کردیم و گفتیم ننه عروس حرف زد اگه زورتون میگیره آب بریزید اونجایی که میسوزه! و حی تحریم شدیم و گفتیم کاغذ پاره ست!! و چون….. کفگیر به ته دیگ خورد…!، و دیگر رمقی برای ملک و ملت باقی نماند…!، نرمشی کردیم… بس قهرمانانه…!، و تافته های پیشین را تعطیل کردیم..!، و تمام اورانیوم غنی شده بیست درصدی را نابود کردیم..!، و با طولانی ترین مذاکرات طول تاریخ بشر..!، به توافق رسیدیم که به نقطه اول باز گردیم…!، تا مانند گذشته اجازه صادرات نفت و گاز بیابیم.!، و مانند گذشته؛ حق دریافت دلار و دینار بگیریم..!، و مانند گذشته؛ حق داد و ستد آزاد کسب کنیم..!، و از تحریم هائی که نعمت بودند، خلاص شویم..!، تا ۱۵۰میلیارد دلار پولهای خودمان را، بگیریم..!، و احتمالا بخش اعظم آن را بدهیم به ؛ حزب الله و بشاراسد و حوثی های یمن…….!!! ولی…. توافق به عمل آمده را آنقدر کش بدهیم..!، تا ایام سوگواری شب های قدر پایان یابد..!، تا جشنی بگیریم.. بزرگتر از جشن هسته ای..!، که قبلا… و سالهای سال… برای غنی سازی اورانیوم ۲۰% می گرفتیم…!! حالا چرا…؟ چون ما باید همیشه… برای مدیرانمان کف بزنیم…!!، و هرگز نپرسیم ؛ چرا…………..؟!!! ما هیچ حقی نداریم… ما فقط تکلیف داریم…..!!، ما فقط چهار جا، صاحب کشورمان می شویم؛ پرداختن مالیات….!، رفتن به خدمت سربازی….!، شرکت در انتخابات، که مقامات می گویند..!!، و شرکت در جنگ..!، که حق سوآل نداریم….!!! ولی دلتان بخواهد… حق داریم برای هر کاری که مقامات می کنند؛ کف بزنیم..!، هورا بکشیم..!، و شادی کنیم..!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌قدر مطالب مطرح‌شده در این نوشتار، درهم و برهم است! و آنچنان راست و دروغ و شایعه و واقعیت در هم تنیده شده که جایی برای جواب نگذاشته است!! خودش گفته و خودش هم نتیجه گرفته. این نوع گفتگوها مواردی نیست که طرف به دنبال جواب باشد، اشکال و سؤال باید حکیمانه و محققانه باشد تا در سؤال و جواب، آگاهیِ مخاطبان رشد کند نه آن‌که بر توهّمات و ابهامات افراد افزوده شود! موفق باشید

12277
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد: در شرایط فعلی جامعه که هم نسل شیعه در ایران در حال کاهش است و هم دختران مجرد بی شوهر مانده اند، یک روش می تواند ازدواج چند همسری باشد ولی اگر کسی چنین کاری کند گویی از قتل بدتر انجام داده و صدا و سیما و مجلس شورای اسلامی ایران هم این کار را بسیار زشت و انجام آن را سخت کرده اند. چه می شود که بین یک حکم اسلامی و عقل جامعه تضاد می شود طوری که انسانهای بسیار بسیار خوب و عارف نیز به دلیل ناراحت شدن زن و فرزندان و اطرافیان خود، دست به ازدواج های مجدد نمی زنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرایط تاریخی ما مردانِ ما نتوانستند موضوع چندهمسری را به نحو شایسته‌ای که اسلام به آن توصیه می‌کند حل کنند و عملاً به موضوع به‌عنوان تنوع لذّت جنسی نگاه کرده‌اند و نه یک وظیفه‌ی شرعی و اجتماعی! لذا است که شما می‌بینید نه‌تنها زنِ اول بلکه سایر افراد جامعه هم نمی‌توانند به فردی که به چنین ازدواجی اقدام کند، خوش‌بین باشد و از طرف دیگر زنان ما نیز از موضوع این‌چنینی سرسری عبور می‌کنند و متوجه مسئولیت خطیری که به عهده‌ی آنان است نمی‌شوند. موفق باشید

11194

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: جزوه تفسیر واقعه رو مطاله کردم. در چند آیه ای که راجع به حور عین هست قانع شدم که چرا خداوند به گونه ای سخن گفته که ظاهر آیات به نظر می رسد که حور مونث هست و توضیحات قابل قبول بود غیر از یک آیه و آن هم «عربا اترابا». توضیحاتی دادید که قابل قبوله. ولی چرا خداوند از کلمه «عربا» استفاده کرده که وقتی یک دختر عرب این آیه رو میشنوه هیچ شوقی در او ایجاد نشه و این تصور را بکنه که واقعا زنانی هستند برای مردان؟ چون عربا = زنی که به شوهرش عشق می ورزد و این معنی چه لذت و شوقی میتونه برای یک زن عرب داشته باشه؟ چرا خداوند این دو کلمه را به گونه ای بیان نکرد که مثلا معنی آن بشود «کسانی که به همسرانشان عشق می ورزند؟» که زن و مرد نداشته باشد. توضیح: اینکه زن عرب رو مثال زدم برای اینکه به خوبی با جمله عربا اترابا آشنایی دارد لطفا توضیح بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم «عُرُباً اَتْراباً» باید به زیبارویانی پاک و دست نخورده معنا شود، زیرا صورت اعمال صالح مؤمنین است اعم از زن یا مرد. موفق باشید
5138
متن پرسش
سلام - تو سه چار سال اخیر ارادت قلبی نسبت به استاد طاهر زاده بخاطر خوندن بعضی کتابها وگوش کردن بعضی فایلها از ایشون برام حاصل شده-بعد از خمینی کبیر این یگانه ابر مرد عصر غیبت کبری (الله اکبر!) اگر بخوام 5-6نفر را نام ببرم که درشکل گیری شخصیت دینی واخلاقیم تاثیر داشتند یکیش اصغر طاهر زاده است وچه دلنشین حرف میزند این مرد خدا.هر چند که من هرگز دربرابر اندیشه های ایشون تسلیم نخواستم باشم وازاد اندیشی وعقل را تعطیل نکردم وحرف امثال عبدالله جوادی وامام خامنه ای برام حجت بوده تو مسائل دینی وسیاسی-( بعد علامه حسن زاده، مصباح وجوادی را جامع علوم عقلی ونقلی وقابل اتکا میبینم وبس.هرچند تعطیلی فکر وتبعیت محض را اینجا هم جایز نمیدونم- خدا رحمم کنه با این غرور وخودمحوری)بماند مشکل بزرگی دارم که در نگاه اول بزرگ بنظر نمیرسد باید هر کس خودشو تو شرایط من بذاره تا بفهمه این مسئله که بخاطر بی نظمی در مقطعی از زندگیم درست شده خاص است و بعیده کسی به این شرایط مبتلا باشه(عشق به ادامه تحصیل با وجود بی پولی وسن بالا) خواهش میکنم جواب بدین هرچند فکر میکنم جوابی وراه حلی نداشته باشه از سال کنکور افت کردم کنکور ندادم (80)میگفتم من بهتر ازاین حرفام که برم کنکور راخراب کنم باید سال بعد کنکور بدم وبرم فلان دانشگاه -بخاطر این غرور و خود محوری تو تصمیم گیری خیلی دچار مشکل شدم الانم به همین علت اینجام هرچند تصمیمم را گرفته ام اما... پدر ومادرم حریفم نشدند ببرندم پیش روانپزشک یا مشاوره برای بهبود افت تحصیلیم-میگفتم هرکسی باید خودش مشکل خودشو حل کنه-مشاور سیخی چند.(متاسفانه) سال بعد امتحان دادم81 وفقط یکی دوماه خوندم افتادم پیام نور (ازش متنفرم) رشته فیزیک از همون 18سالگی هدف تحصیلیم کاملا مشخص بود فیزیک وفیزیک وفیزیک تا بالاترین مقطع ودیگر هیچ. از اون سال تا چند سال بعدش همچنان افت داشتم چون دانشگاه مورد نظر من نبود وکار هم میکردم دوسال بعد آغام(پدر) فوت کرد سال 83 -در این مدت وتا سال85 کانون زبان ایران را تمام کردم وزبانم را تا حد تسلط نزدیک کردم تنها امیدواریم به این بود که تو کنکور ارشد انتقام خودم را از خود تنبلم میگیرم- امثال استاد شایق-اصغر طاهرزاده-فاطمی نیا-علامه حسن زاده-بهاالدینی -شعرانی وقاضی واستاد ما علامه طباطبایی خیلی وقت مرا گرفتند وخدا راشکر اینا وقت من را گرفتند نه قلیون وپاسور وحقه بازی ودختربازی-اما متاسفانه جمع نبستم بین درس وکار وساختن مبانی قوی دینی- افراط تفریط افراز تفریط (هم تو دنیا هم تو آخرت) لنگان لنگان اومد تا 86 -87 در این مدت حتی یکی دوسال به همه چی شک کردم مثل غزالی- حتی بخدا چه برسه به موالی ومعشوق هایمان ائمه معصومین-ولایت فقیه که جای خود را داره -اینم گذشت وبنظرم توحیدم قویتر شد وامامت و ولایت -هرچند دیگه مثل 20سالگیم برای امیرالمونین باشنیدن نامش اشکم جاری نمیشه وندبه هام مثل ابتدای جوانی با عشق واشک همراه نیست وبجاش تمرکز برای کسب ماشین وخونه وزن خوب وپول وموفقیت تحصیلی است تا خود حضرت حجت وخود خدا. بماند سال 87 کنکور ارشد دادم- واحد هم داشتم نتیجه خوب نبود چند واحد مونده رها کردم رفتم خدمت میخواسم بعد خدمت از نو کنکور بدم سراسری-به هرحال بعد دوسال برگشتم و تموش کردم(اینم از کرامات من وپیام نوره که میشه -2010سال درس را طول داد) نزدیک دوسال سر کار بودم حقوقم روز به روز بیشتر میشد وارتقا پست میگرفتم اما یک لحظه از هدفم دور نمیخواسن بشم حداقل تو فکر -بالاخره با هزار مکافات وبهانه استعفا دادم(اینقد خوب بودم اونجا که تا استعفا میدادم مبلغی به حقوقم اضافه کیردن ونمیذاشتن برم) نشستم تو 28سالگی(پارسال مهر) برای ارشد 5ماه تو خونه خوندن-خیلی سخت بود اما به لطف خدا واستجابت دعای پیسن عرفه وشب 23ام تمام سالهای گذشته ام نتیجه خوب بود-وخیلی خوب قبول شدم نتیجه تا شهریور میاد در حالیکه من به لطف خدا ان شا الله روزانه امیرکبیر یا روزانه بهشتی یا تربیت مدرس قبول میشم تو گرایش مورد نظر خودم(اتمی مولکولی) حالا مشکل من چیه؟ 29سالمه- زن ندارم پول ندارم خونه ندارم ماشین ندارم اما از اون طرف خودم را به چیزی که سالیانی دراز حسرتشو میکشیدم(خوندن فیزیک تو دانشگاه تراز اول ایران) نزدیک میبینم اما خیلی دیر!!! فشار خانواده واطرافیان برای ازدواج زیاده رها کردن کار تو این سن وسال و وجود گرانی ها اونم دم ازدواج اراده فوق العاده ای میخواد (ومیخواست) الان مادرم میگه حداقل داماد بشو برو تهران دنبال درست اما مگه میشه؟ چه خرجی ؟ چه پولی؟ چجور هزینه زندگیم تامین کنم؟ نظر شما چیه که دوسال دیگه صبر کنم وتو32سالگی ازدواج کنم (سال اول دکتری) یا اینکه دلو به دریا بزنم وبا توکل برخدا (درحقیقت تفویض امر)داماد بشم ودرس هم ادامه بدم(که تقریبا با توجه به فوت پدرم وعدم پشتیبان مالی محاله مگر خدا بخواهد) یا شایدم توصیه به انصراف از ادامه تحصیل دارید که البته محاله من پذیرا باشم ولو اینکه هرگز ازدواج نکنم اما بابد به هدفم برسم و خواهم رسید ان شاءالله منتظر راهنمایی شما هستم-خیلی حرف زدم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده عقلم به کارهای شما نمی‌رسد، مگر نمی‌شود در کنار فوق لیسانس و دکتری یک کاری هم داشت و یک زندگی ساده را اداره کرد؟ موفق باشید
691
متن پرسش
باعرض سلام وخسته نباشید پیرامون مباحث عالی وزیبای شما پیرامون تمدن زایی شیعه دریکی ازجزوات پیرامون مبحث شیعه درعصرصفوی یکی ازدوستان درردمباحث شما کتابی به من معرفی کرده است ازدکترعلی شریعتی بانام (تشیع علوی وتشیع صفوی).حال سوال من این است بنده که مباحث شماازقبیل فرهنگ مدرنیته وتوهم وجزوات تمدن زایی شیعه ومعرفت النفس وازبرهان تا عرفان راکارنمودم میتوانم این کتاب رابخوانم یاخیر؟وسوال دیگرمن این است که آیاشما این کتاب راشما خواندید یاخیر؟ نظرتان را راجع به آن بفرمایید.من این کتاب رانخواندم ولی فقط آنرانگاه کوچکی کردم ومیخواستم بپرسم مباحثی که دراین کتاب شده ازقبیل اینکه (تشیع علوی تشیع وحدتاست/تشیع صفوی تشیع تفرقه//تشیع علوی تشیع رسم است/تشیع صفوی تشیع اسم//تشیع علوی تشیع آزادی است/تشیع صفوی تشیع عبودیت/البته همه اینها درپشت جلداین کتاب آمده)قبول دارید یاخیر؟باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: بنده آن کتاب مرحوم آقای دکتر شریعتی را مثل اکثر کتاب‌های ایشان خوانده‌ام، ایشان در آن کتاب نظری به جایگاه تاریخی دولت صفوی نینداخته‌اند بلکه با نگاه آسیب‌شناسانه به دو نوع تشیع نظر دارند که تا حدودی نظرشان صحیح است و به واقع دو نوع تشیع داریم ولی نه این‌که مطلقاً بگوییم تشیع در دوره‌ی صفوی آنچنان بوده که ایشان می‌گویند و در سایر دوران‌ها چنین تشیع رسمی و محافظه‌کارانه وجود نداشته و نه این‌که در دوران صفوی روحیه‌ای از تشیع علوی نبوده. در مباحث تمدن‌زایی شیعه بحث بر سر آن است که سلسله‌ی صفوی یکی از مقاطع سیر تاریخی تشیع است که حکایت از فعال‌بودن تشیع در تاریخ آینده دارد. موفق باشید
13589
متن پرسش
سلام نظر شما در مورد دست دادن آقاي ظریف با اوباما و جان کری چیست؟ آیا ما در طی 35 سال بعد از انقلاب چنین چیزی از طرف مسئولین درجه یک نظام داشتیم؟ راستش بنده 25 سال دارم و بعد از رحلت امام دنیا اومدم ولی وقتی رفتار منش و برخورد امام رو با ابر قدرت ها از رسانه می بینم لذت می برم و همیشه متحیر شخصیت امام هستم که چطور یک غیر معصوم به آنقدر شبیه امام معصوم رفتار میکنه ولی دولتمردان این دوره زیاد به آمريکايي ها لبخند میزنن. نمیدونم واقعا علتش چيست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جواب سؤال شماره‌ی 13450 این‌طور عرض کردم: باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل آقایان در غفلت از تقابل تمدنیِ اسلام با استکبار است. و اساساً روح دینی در إزاء تقابل با استکبار شکوفا می‌شود و مفتخر به مددهای الهی می‌گردد. به همین جهت خداوند شاخصه‌ی روح شیطان را، استکبار و زیر بارنرفتنِ حق معرفی کرد و فرمود: «أبا واستکبر». و مسلّم امروز آمریکا مظهر تامّ و تمام استکبار و شیطان‌صفتی است و رئیس جمهور آمریکا نماد کامل شیطان در این دوران است و طبیعی است که دست‌دادن با رئیس جمهور آمریکا، یعنی دست‌دادن با شیطان و یعنی زیرپاگذاشتنِ همه‌ی عهدی که ملت مؤمن ایران با خدا بسته‌اند آن‌جایی که خداوند فرمود: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ» (60/ یس) ای بنی آدم! مگر عهد نکردی که شیطان را نپرستی که او دشمن آشکاری برای تو می‌باشد؟ و لذا هرگز نباید به بهانه‌ی رعایت احترام با شیطان دست داد. زیرا همه‌ی انبیاء«علیهم‌السلام» آمده‌اند تا بنی‌آدم، شیطان را تحقیر کند و آن را زیر پا بگذارد. نه آن‌که به بهانه‌ی رعایت احترام به آن دست دهد و عملاً با این‌کار، عهدی که همه‌ی انبیاء و اولیاء و امامان با خدا بسته‌اند را، زیر پا بگذارند. البته جنابعالی نگران نباشید، همیشه نقشه‌های شیطان به ظاهر، پیچیده، ولی در باطن ضعیف و بی‌نتیجه است به همان معنایی که قرآن عزیز فرمود: «الَّذينَ آمَنُوا يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعيفاً» (76/ نساء) كسانى كه ايمان دارند، در راه خدا پيكار مى‏كنند؛ و آنها كه كافرند، در راه طاغوت‏[ بت و افراد طغيانگر]. پس شما با ياران شيطان، پيكار كنيد! (و از آنها نهراسيد!) زيرا كه نقشه شيطان، (همانند قدرتش) ضعيف است. موفق باشید  

نمایش چاپی