باسمه تعالی: سلام علیکم: دست را روی نقطهی اصلی گذاردهاید. تا تاریخِ چنین خودآگاهی پیش نیاید ما همواره با انواع بحرانها روبهرو خواهیم بود و بندهی ناقابل از 30 سال گذشته همواره متذکر این امر بودهام و نقش رهبری عزیز«حفظهاللّه» رساندن جامعه به این خودآگاهی است. باید تلاش کرد تا زمینهی چنین رجوعی فراهم شود. با طرح درست موضوعات عرفانی، دلها از دنیاطلبی به معنویتگرایی تغییر میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: امویان و عباسیان آنچنان شرایط را شبههآلود کرده بودند که برای واردکردن یک شُک، باید کار خارقالعادهای به میان میآمد و خداوند به عنوان یک معجزه چنین کرد و بهخوبی جواب داد و بسیاری از شبهات جامعه نسبت به امامت تغییر کرد و ارادت خاصی نسبت به ائمه پیدا شد حتی در بین علماء اهل سنت، که تا کنون هم ادامه دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با مطالعات آخرین نظرات آقای منتظری متوجه میشویم که این بندهی خدا نمیدانسته است که در کدام تاریخ زندگی میکند! گمان ایشان در همین حدّ است که در این تاریخ هم میتوان مثل پانصدسال پیش و هزارسال پیش زندگی کرد که این عملاً یکنوع سلفیگریِ خطرناکی را به همراه دارد. در رابطه با اصل انقلاب و جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی باید چند چیز را در نظر گرفت: اولا؛ ببینیم اگر این انقلاب با همهی مشکلاتی که به همراه دارد، اگر واقع نمیشد کشور ما که مسلّم در آن صورت در ذیل آمریکا میبود، در چه شرایطی قرار میگرفت؟ و آیا روحیهی حرّیت و آزادگی شیعه که وامدارِ نهضت حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» هست، راضی میشد؟ ثانیا؛ آیا دشمن با انواع چالشهاییی که برای انقلاب ایجاد کرده است نمیخواهد ما به این نتیجه برسیم که انقلاب توانایی جوابگویی به نیازهای مردم را ندارد؟ در این صورت باید بر عهد خود با انقلاب تأکید کنیم، حتی اگر به مشکلاتی بدتر از این گرفتار شویم؟! یا با خواری تمام تسلیم پروژهی دشمن اسلام شویم؟ ثالثاً؛ ما در تعریفی که از انسان و انسانیت داریم باید جایگاه انقلاب را و نسبت خود را با آن بررسی کنیم که آیا در فضای چنین انقلابی تنفسکردن به انسانیت خود معنا دادهایم یا چشم خود را هم بگذاریم تا هر ظلمی به هر شکلی در هرجایی واقع شود؟! رابعاً؛ فراموش نکنید که بسیاری از مشکلاتی که جهان بشری امروز را فراگرفته است لازمهی فرهنگ مدرنیته است و خود مدرنیته تلاش دارد با طرح موضوعات «پُستمدرنیسم» و «ترانسمدرنیسیم» بلکه خود را از این مهلکههایی که خود ایجاد کرده است رهایی دهد. بزرگان اندیشمند غربی میگویند مدرنیته همهی سنتها را ویران کرد تا خودْ بماند، حال خودْ در حالِ ویرانی خود است. سؤال بنده از جنابعالی آن است این موضوع جهانی را باید مثل عوام به پای انقلاب اسلامی بنویسیم؟! یا آگاهانه متوجهی تاریخی باشیم که در آن بهسر میبریم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شاید در کنار کتاب «فروغ ابدیت»، مغازی واقدی هم خوب باشد. 2- بنده از ایشان اطلاع ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: یک قاعدهی عقلی است و تمام علوم تجربی نیز بر آن بنیاد شده است تحت عنوان «حکم الامثال فیما یجوز وفیما لایجوز واحد» اشیاء همانند، دارای حکمی همانند خواهند بود، اعم از اینکه آن حکم مثبت باشد یا منفی. به عبارت دیگر حکم هر شی حکم مانند آن نیز هست. بنابراین اگر موجودی به حکمی از احکام محکوم شود، موجود دیگری که مانند موجود اول است، به همان حکم محکوم می گردد. زیرا بین دو موجود همانند، آنچه موجب امتیاز و جدایی آنها از یکدیگر می شود، به ذات و ماهیت آنها وابسته نیست، بلکه صرفا یک امر عرضی است. پس دو موجود متماثل یا موجودات امثال، در ماهیت متحدند. در این هنگام اگر این ماهیت به حکمی محکوم شود که در یک مورد به طور ایجاب است و در مورد دیگر به طور سلب، مستلزم اجتماع نقیضین خواهد بود، و چون اجتماع نقیضین از نظر عقل محال است، آنچه موجب آن می گردد نیز محال است. به این ترتیب، نتیجه آن است که اشیاء همانند، دارای حکم واحد می باشند. اعم از اینکه آن حکم به طور ایجاب باشد یا به طور سلب. این قاعده از جمله قواعدی است که در بسیاری از موارد به آن استناد شده و زیربنای بسیاری از مسائل قرار گرفته است. اگرچه در کتب فلسفی بحثی تحت عنوان این قاعده دیده نمی شود و فلاسفه آن را به طور مستقل مورد بحث قرار نداده اند، ولی امام فخررازی فصلی از کتاب الاربعین فی اصول الدین را به بحث از این قاعده اختصاص داده و برای اثبات آن استدلال کرده است. در خاتمه این کتاب، که در چهل بخش و برای بحث از چهل مسئله تدوین شده است، امام فخررازی فصلی را منعقد کرده و برخی از اصول و قواعد عقلی را که زیربنای مسائل فلسفی قرار می گیرند، برشمرده است. در آغاز، علم را به تصور و تصدیق و هر کدام از آنها را به دو بخش بدیهی و کسبی تقسیم کرده، سپس اکتساب نظریات را از طریق ترکیب بدیهیات دانسته و ابده بدیهیات و نخستین قضایای ضروری را استحاله اجتماع و ارتفاع نقیضین معرفی کرده است. سپس تعدادی از قواعد را بر قضیه استحاله اجتماع و ارتفاع نقیضین مترتب نموده که هر کدام از آنها اساس و زیربنای بسیاری از مسائل فلسفی می باشند. موفق باشید
به نام خدا
1- میزان علم و قدرت خداوند متعال در این دنیا تا چه اندازهای است؟
جواب: با توجه به اینکه تمام مخلوقات پرتو وجود حضرت حقاند و همینکه او به خود علم دارد، به همهی مخلوقات عالم است و همه در قبضهی قدرت اوست. میزان علم و قدرت خداوند مطلق و نامحدود است.
2- میزان تاثیر وجود خدا در زندگی مادی بشر کجاست؟
جواب: عالم ماده نیز جزو مخلوقات حضرت حق است و تأثیر خداوند در عالم ماده تامّ و تمام است، منتها خودش خواسته تا انسانها با اختیار خودشان سرنوشت خود را در نظام الهی شکل دهند.
3- با توجه به این که علم و زندگی در جهان امروز نیازی به توحید و ستایش دارد، حال جایگاه توحید و ستایش در پیشرفت زندگی را بفرمایید؟
جواب: توحید یعنی توجه به حضور خداوند در عالم و توجه به اینکه همهی کمالات در نزد اوست و درنتیجه هرکس به اندازهای که از طریق رعایت دستورات الهی و اُنس با حضرت حق با او مرتبط شود، به کمالات حقیقی دست مییابد و پیشرفت واقعی چیزی جز این نیست.
4- تفاوت بین پرستشهایی که در دنیای امروز در حال وقوع است با ستایش در دین اسلام چیست؟ همهی اینها هم به دنبال خدا هستند و از جهات مادی پیشرفت قابل توجهای دارند.
جواب: جهان مدرن به جهت غفلت از حضور خداوند و دوری از اُنس با خدا به جهت روح سکولاریتهای که دارد، با انواع بحرانها و تیرگی آینده و یأس و افسردگی روبهرو شده به طوری که به قول «اریکفروم» روانشناس آمریکایی؛ در آمریکا تعداد تختهای بیمارانی که از مشکلات روحی رنج میبرند از سایر بیماران بیشتر است. در این رابطه است که میتوان به حقانیت آموزههای دینی بهخصوص دین اسلام پی برد که میفرماید: «ألا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب» یعنی همه بدانید به اندازهای که به یاد خدا باشید و دستورات حضرت ربّالعالمین را در زندگیهایتان وارد کنید، آرامش مییابید. و دین اسلام از طریق نماز که زیباترین نحوهی پرستیدن است؛ نیازِ به پرستش را به بهترین نحو جواب داده از آن جهت که برنامهی نیایش مورد نیاز بشر را در پنج مرحله و یا حدّاقل سه مرحله از بیست و چهارساعت تدوین نموده است.
5- نعمتهایی که در اختیار انسان است از طرف کیست؟ برای تشکر از این نعمتها چهکار کنیم و شکل تشکر آن را بیان کنید.
جواب: هر نعمتی که بهواقع نعمت محسوب شود، از طرف خداوند است زیرا به تعبیر قرآن که میفرماید: «لِلَّهِ الْأسْماءُ الْحُسْنى» همهی کمالات از اوست و برای یافتن آن کمالات و نعمتها باید دائماً با منبع و منشأ آن نعمتها مرتبط بود.
6- چرا انسان در دین اسلام باید احکامش را رعایت کند؟ چرا باید نماز خواند و اگر با زبان ساده بگوییم خدایا شکرت پذیرفته نیست؟
جواب: خداوند میفرماید دوست دارم آنطور که خودم اراده کردهام پرستش شوم «إنّي اُحِبّ أنْ اُطاعَ مِن حيثُ اُريد» [1] دوست دارم همانطور كه اراده كردهام اطاعت شوم. با توجه به این امر اگر کسی بخواهد بهواقع خدا را عبادت کند باید به همان صورتی که پیامبران خدا گفتهاند، عبادت کند که یک مورد آن «نماز» است.
7- آیا فردی که مسلمان هست ولی نماز نمیخواند و همین فرصت را برای مطالعه و تحقیق و ... هزینه میکند پیش خداوند اجر و مزدی ندارد؟
جواب: اگر کسی از دستورات حضرت حق سرپیچی کند مسلّم مطرود خداوند است و راه رسیدن به کمالات لازم و حقایق معنوی را به صورت واقعی از دست میدهد. و چون اقامهی نماز حکمِ صریح خداوند است، پشتکردن به نماز، پشتکردن به خداوند است و گرفتارشدن به انواع محرومیتهای روحی و روحانی.
8- آیا نماز میتواند در زندگی برای انسان آرامش روحی و ذهنی ایجاد کند؟
جواب: حتماً اینطور است زیرا از طرفی میفرماید: «ألا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب» و از طرفی میفرماید: «أقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري». پس بنابراین نماز یاد خداست و یاد خدا موجب آرامش قلب.
9- آیا حضور قلب در نماز میتواند به آرامش نمازگزار کمک کند؟
جواب: با توجه به اینکه نماز به معنای اصلی آن یاد و ذکر خدا است و شرایط اُنس با خداوند است؛ هر اندازه حضور قلب انسان در نماز بیشتر باشد، آرامش لازم و هدایت او بیشتر است.
10- تاثیر نماز در بهداشت فردی نمازگزار تا چه اندازه است؟
جواب: بهداشت واقعی، پاکی از اخلاق بد و افکار فاسد است و نماز به حکم آنکه وسیلهای است تا انسان از فحشاء و منکر باز شود، بهترین وسیله جهت بهداشت است تا انسانی مفید برای خود و جامعه ساخته شود. رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» مىفرمايند: «النِّظافَةُ مِنَ الْايمَان وَ صَاحِبُهُ فِي الْجَنَّة»؛[2] نظافت از ايمان است و آن كس كه با آن مأنوس است در بهشت است. روايت ديگرى هم داريم كه حضرت على«علیهالسلام» مىفرمايند: «الطُّهْر نِصْفُ الْايمَان»؛[3] پاكيزگى و نظافت نصف ايمان است. زيرا ايمان دو مرحله دارد؛ يك مرحله آن عبارت است از اينكه شما موانع تجلى انوار الهى را از قلب خود پاك كنيد، مثل پاك كردن حسد و كبر و غيره، و نصف ديگر آن تجلى انوار الهى است كه خودِ خداوند به عهده گرفته است، و روايت دوم مى فرمايد آن نصف اولِ ايمان، با نظافت به دست مى آيد كه عبارت است از پاك شدن از موانع انوار الهى يعنى پاك شدن از امثال كبر و حسد و غيره.
11- آیا نماز می تواند به نمازگزار نظم داده و برایش برنامه ریزی کند؟
جواب: انسانهای منظم انسانهایی هستند که بتوانند کارهای اصلی و فرعی را از همدیگر تفکیک کنند و هرکاری آنها را به دنبال خود نبرد و انسانی که رعایت وقت نماز را بکند عملاً بین کار اصلی خود که بندگی خدا است و کارهای دیگر تفکیک میکند و در نتیجه زندگی منظمی خواهد داشت.
12- چطور نمازگزار زندگیاش را با نماز تنظیم میکند؟
جواب: وقتی رعایت اوقات نماز اول وقت را بکند.
13- آیا نیاز هست نمازگزار زندگیاش را با نماز تنظیم کند؟
جواب: بهترین کار این است که محورهای اصلی زندگی، اوقات نماز باشد.
14- آیا نماز در پیشبرد فعالیت های اجتماعی تاثیر دارد؟
جواب: همینطور است، زیرا اجتماع سالم اجتماع مبرا از فریبکاری است و این از طریق نماز محقق میشود که انسان را از فحشاء و منکر باز میدارد.
15- شکل برگزاری نمازهای جمعی (جماعت و جمعه) چه تاثیری در حکومت اسلامی و جامعه ایمانی دارد؟
جواب: این یک مژدهی الهی است که میفرماید: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» یعنی اگر جامعهای میخواهد در سلامت بماند، باید نماز را وارد زندگی خود کند زیرا روح انسانهای نمازگزار، روحِ پذیرش حق و دوریکردن از باطل است و این یعنی سعی در حاکمیت دستورات الهی و بقاء حکومت اسلامی. همینکه شما از طریق نماز با حضرت حق که همهی خوبیها است، روبهرو میشوید خود به خود میل شما از رجوع به بدیها کاسته میشود. البته این بستگی دارد به اینکه ما چه اندازه در نماز خود عزم رجوع به حق را پیشه کرده باشیم.
والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
_______________________________________
[1] - بحارالأنوار، ج 2، ص 262.
[2] - «وسائلالشيعه»، ج 4، ص 469.
[3] - «بحارالانوار»، ج 77، ص 237.
