بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25664
متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام و خدا قوت: استاد برخی از اساتید بنام که حتی شاگرد شاگرد آقای حسنعلی اصفهانی (نخودکی) هستند برای مثلا امر ازدواج توصیه می کنند که اسم دختر و پسر را بدهند که ایشان بررسی کنند و نمی دانم با حساب و کتاب خودشان می گویند ازدواج بکنند و یا نکنند. حالا استاد این ره که نشان می دهند به ترکستان نیست؟ به صرف اسامی مگر از غیب و آینده پرده برداری می شود؟ و از دستورات دیگری مثل قراءت سوره ای برای فلان مشکل از ایشان می توان استفاده کرد؟ یا بهترین راه همان راه کسب معارف دین و رساندن به قلب است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» عرض شده است که مناسبت نام‌ها بر اساس حروف ابجد، مبنایی ندارد. به نظر بنده همان نظر خودتان درست است. موفق باشید

25663
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: من دختری مذهبی و پایبند اصول اخلاقی و دینی می باشم مدتی است که با دوستان یا روایاتی از برخی شخصیت ها آشنا شدم که جدیدا متاسفانه ذهنم را خیلی مشغول نموده است. افرادی که تقریبا خیلی راحت و بدون دین و به قولی آزادانه سالها در این جامعه زندگی کرده اند و تمام خوشی ها و لذت های دنیایی را تجربه نموده اند تجربه هایی که برای من بچه مذهبی قبیح و زشت بوده و بهش هیچگاه فکر نکرده ام ولی به لطف الهی جرقه ای در زندگی این دوستان زده می شود و متحول می شوند و واقعا نمی دانم چه لطف بزرگی شامل حالشون میشه و چقدر خداوند و ائمه بزرگوارانه دستشون را می گیرند که ایمانشون از ما هم قوی‌تر میشه و من به حالشون غبطه می خورم و در این حین بهترین‌های هرچیزی نصیبشان می شود که در این راه کمکشان کند مثلا همسر خوب و ... از طرفی امثال ما که همیشه سعی در گوش سپردن به حضرت حق بودیم، دعاهایمان که مستجاب نشد و شامل نگاه خریدارانه خدای رحیم و ائمه معصومینش هم نشدیم. و به قولی از اینجا مانده و از آنجا رانده شدیم و حتی از لذت حلال ازدواج هم بهره مند نشدیم. و الان گاهی ناشکری می کنم و می گویم کاش که من هم اینگونه بودم و متاسفانه این افکار روی زندگی و عباداتم هم تاثیر گذاشته است. خواهشمندم به من کمک کنید حال دلم خوب شود و مطمئن شوم که خدا به من هم نظر می کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بر روی تقدیرات الهی که برای هرکس مقدّر شده است، فکر کنید. مستقرشدن در تقدیر الهی، همان بهشت انسان می‌شود و مقایسه با تقدیرات بقیه، آن بهشت تبدیل به جهنم می‌گردد. راه زندگی صحیح با خدا، راضی‌بودن به تقدیر حضرت حق است. موفق باشید

25662
متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام، استاد عزیز پیرو پاسخ سوال ۲۵۵۶۶ جزوه مربوط به زن مطالعه شد. کلیات بحث عالی بود اما باز پیدا کردن مصداق برای زندگی شخصی مشکل است. استاد من به خاطر ارتباط نزدیک با نامحرم برای یادگیری در بحث طب به این نتیجه رسیدم که آنچه بدست میاورم ارزش از دست رفتن سر سوزنی از سرمایه آرامش درونی که از حذر از ارتباط با نامحرم حاصل می آید را ندارد و با خدا گفتم اگر علمیست که باید بدانم از راهی بی خطر و از چشمه علم لایزال خود به من ببخشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن است که چرا در عین حضور در جامعه، پایبند به عفاف و حیای خود نباشید. چاره‌ی کار، فرار از فعالیت‌های اجتماعی نیست. موفق باشید

25661
متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام خدمت استاد و آرزوی سلامتی و طول عمر: استاد گرامی در کتاب عین الحیات علامه مجلسی عباراتی در مورد ابن عربی و شمس دیدم که علامه ایشان را سزنش می کند. فکر می کنم کلام اینها درست معنا نشده آنجا که ابن عربی می گوید زینهار که مقید مذهبی مشو و نفی هیچ مذهبی نکن و هیچ معبود غیر خدا را از بت و غیره انکار مکن که به قدر آنچه از آنها انکار می کنی از خدای خود انکار می کنی خدا در همه چیز ظهور دارد. آیا این همان پلورالیسم است که محی الدین در این کلمات بیان کرده یا منظور دیگری در کار است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابن عربی و کلاً عرفا معتقدند اصلِ دینداری اُنس با حضرت پروردگار است و نباید تمام توجه به ظاهر دین باشد و این به معنای عدم تقیّد آن‌ها به ظاهر دین نیست، بلکه تأکید آن‌ها بر آن است ‌که از ظاهر به باطن عبور کنند. موفق باشید

25660
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید اختیار در مورد خداوند چه معنایی دارد؟ اینکه خداوند می تواند دنیا را بیافریند یا نیافریند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علمای علم کلام می‌فرمایند اختیار در مورد خدا یعنی این‌که کسی خدا را مجبور به کاری نمی‌کند و این غیر از اختیار برای انسان است که بین چند چیز باید یکی را انتخاب کند. موفق باشید

25655
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرانقدرم: من به عرفان خیلی علاقه دارم. آنچه عمری دنبالش بودم در عرفان یافتم. به من سیرابی می دهد اما نمی دانم چرا عدم صبر در نمازم و کم صبریم همچنان باقیست. آلوده به انواع گناهان هستم. از آخرتم می ترسم. چرا اینطورم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم بد نیست بحث «حضور اربعینی و اصیل‌ترین بودن» را استماع فرمایید. موفق باشید

25653
متن پرسش
با سلام و وقت بخیر: برای فهم بهتر برهان صدیقین چه کنیم؟ با توجه به اینکه هم متن را خوانده ام هم صوت را گوش داده ام. موضوع برایم نامفهوم است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خودش به مرور روشن می‌شود. موفق باشید

25652
متن پرسش
سلام استاد: من از شما سوالی پرسیدم شماره ۲۵۶۴۱. شما فرمودید کتاب مقالات استاد شجاعی رو مطالعه کن. ولی من نتونستم کتاب ایشون رو پیدا کنم ممکنه خودتون برام توضیح بدید دلیل رکود های مکرر چیست و چطور همیشه در حالتی باشم که حال عبادت داشته باشم؟ آیا منظور همان قبض و بسط است؟ مشکل اینجاست که من منشا قبض را نمی دانم شاید خدا ایجاد کرده و شاید گناهانم ایجاد کرده. به همین دلیل چون نمی دانم هر بار که دچار قبض می شوم احساس می کنم به دلیل گناهانم خدا رهایم کرده و از رسیدن به کمال باز می مانم و نعوذ بالله سوء ظن پیدا می کنم نسبت به خدا. ۲. میشه در مورد سوز و حرارت عشق در قلب اولیا خدا توضیح بدید ایجادش ناشی از چیست؟ و چطور میشه تشخیصش داد؟ وجود سوز و حرارت قلبی یعنی شخص در چه مرحله ای قرار دارد؟ ۳. من در کتاب ادب عقل و خیال شما خوندم که مهم نیته یعنی اگر شخص در دنیا نیت لقا کرد و استقامت کرد حتما می رسد ولو در برزخ یعنی هر مقامی را در دعا های خود از خدا بخواهیم حتما به آن می رسیم؟ ۴. آیا تو عصر فعلی ما امثال آیت الله بهجت، آیت الله قاضی و سید هاشم حداد ها هستند یا دیگر امثال اینها نمی‌آیند؟ آیا ما می توانیم مثل آنها شویم؟ در این دنیا و قبل از برزخ و بدون شهادت؟ ۵. استاد شما از ضمیر ما آگاهید یعنی بر نفس ما احاطه دارید و باطن مشکلات ما را می بینید؟ ۶. آیا در حال حاضر کسی هست که اسفار اربعه را طی کرده باشد و زنده باشد؟ ۷. آیا می شود در همین دنیا در جوانی به فنا ذاتی رسید یا حتما باید در سنین بالا برسیم منظورم بدون شهادت است. ۷. استاد شما شاگرد هم می پذیرید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم با جواب‌دادن جزء‌جزءِ سؤالات‌تان مطلبی به دست آورید. پیشنهاد بنده همان است که عرض شد بهتر است سیر مطالعاتی مشخصی را برای خود تعیین کنید و مدتی به آن بپردازید، خود به خود این نوع سؤالات را به جواب مخصوصش می‌رسید. اقلاً یکی دو سال سیر مطالعاتیِ سایت را دنبال بفرمایید. موفق باشید

25651
متن پرسش
سلام علیکم: استاد، با توجه به مباحث سوره منافقون و سیره نبوی و علوی (علیهما السلام)، شیوه ما امروز در مواجهه و مقابله با جریان نفاق و پیمان شکنان که قصد استحاله انقلاب را دارند و دست از آرمان های بلند آن برداشته اند و پاسدار ارزشهای انقلابی نیستند چگونه باید باشد؟ اینکه رئیس جمهور فعلی از اسلام رحمانی سخن به میان می آورند و اینکه پیامبر (ص) با گروه های پیمان شکن پس از پیمان شکنی از سر رافت دوباره پیمان می بستند، چه مشکل اساسی با سیره اخلاق اسلام در مقابله با جریان نفاق و عهد شکن دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند به پیامبر خود می‌فرماید اگر آن‌ها پیمان خود را شکستند، پیمان‌شان در نزدشان بینداز و کار خود را ادامه بده. بد نیست در این مورد به آیات ۵۵ به بعد سوره‌ی انفال رجوع فرمایید. موفق باشید

25650
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به تفسیر آیه ۸ سوره منافقون «...لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ...» چگونه یک ملت می تواند عزت خود را حفظ و تقویت نماید؟ ملاک عزت فرد و جامعه طبق این آیه شریفه ویژه برای جوامع اسلامی علی الخصوص ایران، چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فقط با متعهدبودن بر آموزه‌های دینی در راستای محبت به خلق و صدق و عدل، انسان‌ها به عزّت لازم می‌رسند. موفق باشید

25649
متن پرسش
از دیدگاه شما آیا این تفسیر از دنیا صحیح است: «گرچه اصل دنیا بد نیست و خداوند چیز بدی خلق نکرده، اما آنچه شر است علاقه به آن است که مذموم می باشد؟» اگر این تفسیر را بپذیریم که دنیا ذاتا بد است و یا اینکه علاقه به آن بد است، بر اساس این دو تفسیر چه راه حلی برای نجات از شر دنیا و در نهایت سعادت و خوشبختی بشر وجود خواهد داشت؟ آیا در این میان، راه سومی هم وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته ما در آموزه‌های دینی دنیا را فرصت و مزرعه می‌دانیم تا با استفاده از امکانات دنیایی، وجهِ الهی خود را به فعلیت برسانیم. موفق باشید

25648
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم: استاد یک سوال اساسی در جامعه پس از گذشت چهل سال از پیروزی انقلاب گذشته و در ورود به دهه پنجم انقلاب، این مسئله وجود دارد که اساساً انقلاب اسلامی چه میزان در تحقق اهدافش موفق بوده و به تعبیر ویگر راندمان انقلاب ما و جمهوری اسلامی در این چهل ساله چه بوده است؟ آیا حقیقتاً کارنامه انقلاب قابل دفاع و پشتیبانی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انقلاب اسلامی، بانک بلند توحید در این زمانه است. این انسان‌ها هستند که باید ببینند چه اندازه در رجوع به آن دعوت موفق بوده‌اند. البته رویهمرفته انسان‌ها نسبت به صدای توحید زمانه‌ی خود بی‌تفاوت نبودند. موفق باشید

25647
متن پرسش
سلام علیکم: در جلد ۸ الکافی، حمران از امام باقر (ع) نقل می کند که ایشان می فرمایند سه عصر داریم: عصر گرگ ها که اراده و باور توحیدی نیست، عصر قوچ ها که اراده هست لیکن عمل صالح صورت نمی گیرد و عصر ترازو و میزان که عصر قائم ما (عج) است و در آن هم اراده و باور هست و هم عمل صالح. چه کنیم تا علم و معرفت ما تبدیل به ایمان و نهایتاً عمل صالح شود و صرف دانستن محض نباشد و هم چنین ایمان و عمل مان در طراز عصر ظهور که عصر میزان است و ویژه در این دوران که بحمدالله انقلاب اسلامی بشارتی برای تحقق آن به میان آمده است، باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! زمان‌ها اقتضائات متفاوت دارند ولی قرآن و اولیاء معصوم، فوقِ زمان‌ها هستند. لذا وقتی با سیره‌ی اولیاء معصوم عمل نماییم، عملاً اقتضائات زمانه نیز رعایت می‌شود و همان روحانیتی که مطابق زمان است بر قلب ما القاء می‌شود. موفق باشید

25646
متن پرسش
سلام: آیا می‌توان گفت که انسان در سیر تشریعی خودش وقتی می خواهد وارد قیامت کبری شود احوالات مانند اذا الشمس کورت و... یعنی در عالم خیالش بر او تاریک شدن خورشید متمثل می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. بد نیست در این مورد کتاب «معاد» که بر روی سایت هست را مطالعه فرمایید. موفق باشید

25645
متن پرسش
سلام: در جواب سوال (۲۵۵۵۲) به تقلاهای بنده اشاره کرده بودید و حس غربتی که به آن گرفتار شده‌ایم و در آخر هم گفته بودید که (هر چه پیش آید خوش آید ما که خندان می‌رویم) نمی‌دانم چرا باید این لحظه‌های سرد و تاریک شب اینجا _ گوشه‌ای از خرآب‌آبادی که گرفتارش هستم _ بنشینم و این چند جمله را از ذهن آشفته و مریضم اسیر این جملات و کلمات کنم. واقعا نمی‌دانم، شاید از درد ملال و اندوهی‌است که گرفتارش هستم، شاید هم تیک تیک این ساعتی است که خواب را از چشمانم فراری داده، یا شاید هم از هیجان فکرها و اندیشه‌های تازه‌ایست که در سرم موج می زند. هر چه هست به همین کتابی که الان جلویم باز است و کم کم در آستانه تمام شدن است مربوط می شود؛ خاطرات یک روزنامه‌نگار زن مسلمان مراکشی‌الاصل آلمانی که عمده‌ی وقت و عمرش را صرف گروه‌های تکفیری و سلفی و آثار و تبعات آن در غرب کرده، به نام «به من گفتند تنها بیا»، تلخ است وقتی آدم‌ها را می بینی و می خوانی که در تاریکی عظیمی دست و پا می زنند و به هر کورسوی معنویت و لطافت چنگ می زنند که شاید از این بی‌معنایی رها شوند و چه تلخ‌تر که گرفتار بی‌معنایی بزرگ‌تر و خطرناک‌تری می شوند، گرفتاری چاه ویلی که درآمدن از آن کار حضرت فیل است! هیچ، هیچ کاری از دست من برنمی‌آید غیر از اینکه بلند شوم و دو رکعت نماز شکری بخوانم که در عهد انقلاب روح الله، افسارمان دست حضرت سید علی است و تایید کنم اینجای حرف جنابتان را که (هر چه پیش آید خوش آید) اما اعتراف کنم که ما خندان نمی‌رویم بلکه گریان و آشفته می رویم، و خوش بحال شما که خندان می‌روید. من که گریان می روم، گریان می‌روم چون که نه دل ماندن دارم و نه پای رفتن. میان ماندن و رفتن گیر افتاده ام و عجب بزرخی است این میانه ماندن. دل ماندن را که شما با شلاق‌های غرب‌شناسی و انقلاب اسلامی و معرفت النفس و برهان صدیقین و این دست حرف ها گرفتید. اما دریغ که پای رفتن را پیدا نکرده به راهی افتاده‌ایم که تمامش رنج است و بلا، این هذیان‌ها‌ و آشفته گویی های مرا به پای بی‌ادبی‌‌ و جوانیم بگذارید و ببخشایید که وقتتان را بیهوده تلف کردم. بیش از این عرضی نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سری به جزوه‌ی «حججی، وجدان تاریخیِ ما» بزنید و اگر رسیدید، بر سر مزار آن شهید بعضی از قسمت‌های آن را نگاه کنید. راهِ گشوده‌ی امروز ما در لابه‌لایِ این غوغاهای دوران، بسی از دور سوسو می‌زند مثل روشنی‌گاهی در دلِ جنگلی سیاه، باید به سوی آن روشنی‌گاه قدم زد تا از آفتاب بیکران محروم نشد. موفق باشید

25644
متن پرسش
سلام: آیا این که ذات و جوهر یک شی حرکت دارد به معنای آن است که حرکتش ذاتی است و عین حرکت است؟ اگر این طور باشد این که ذات یک شی وجود دارد به معنای آن است که وجود آن ذاتی است و عین وجود است! آیا در توصیف حرکت جوهری صرفاً مشابهت های لفظی رخ نداده است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود، در مرتبه‌ی ماده عین حرکت است و یکی از مراتب وجود، چنین است. در حالی‌که عین وجود، عین کمال است. موفق باشید

25643
متن پرسش
سلام: ببخشید عارفانی که کتابای عرفانی رو خوندن مثل امام خمینی که مصباح الانس رو خوندن، اول خودشون سالک بودن یا اول عرفان نظری رو طی کردن بعد سلوک کردن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید جمعِ این دو در کنار هم باشد. موفق باشید

25642
متن پرسش
سلام خدا قوت: حضرت استاد بنده با توجه به تجربه و مشورت مختصرخود برای ورود اساسی و پایه ای به مباحث معرفتی-فلسفی متوحه شده ام که باید برای شروع راه از منطق، وجودشناسی (هستی شناسی) و شناخت و ادراک شروع کنم. هدف و دغدغه ی اصلی بنده فلسفه حیات و انسان شناسی (نحوی مواجه با زندگی، انسان، رنج و معرفت برهانی و شهودی به خود و غیر از خود) است. از آثار جنابعالی، علامه جعفری، شهید مطهری، استاد مصباح، دکتر شهریار زرشناس، شهید آوینی و به طور پراکنده از اساتید دیگر مطالعه داشته ام. دانشجوی رشته روان شناسی و در حال تالیف کتاب هستم. و قصد دارم که به طور اجتهادی و نه صرفا مطالعه و بررسی سطحی و گذرا به موضوعات ذکر شده بپردازم. اولا نگاه و نظر بنده را در مورد روش ورود به موضوعات مورد نظر را صحیح می دانید؟ اگر نه لطفا راهنمایی بفرمایید. دوما لطف بفرمایید و منابعی را برای مطالعه و تحقیق معرفی بفرمایید. (علاقه دارم که علاوه بر اندیشمندان اسلامی به آرا اندیشمندان غربی هم نگاهی داشته باشم)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر می‌کنم سیر مطالعاتی بر روی سایت، مفید است. ۲. بد نیست سری به جزوات «فلسفه‌ی غرب» که بر روی سایت هست و کتاب «فلسفه‌ی غرب» آقای دکتر داوری بزنید. موفق باشید

25641
متن پرسش
سلام استاد: من پاسخ هایتان را در مورد عدم نیاز به استاد سیر و سلوک بعد از انقلاب اسلامی به برکت آیت الله خمینی مطالعه می کردم. شما گفتید که شهدا (ره) صد ساله را یک شبه طی کردند و امثال مثل شهدا و چمران ها الگو هستند. ۱. من دقیق متوجه نشدم منظور شما از این که فرمودید راه این افراد را بریم یعنی چه؛ روششان چه بوده؟ ۲. من جایی خوندم که شهدا یکبار فقط در وجه الله می نگرند و حسرت آن یکبار را می خورند و دوست دارند دوباره به دنیا برگردند و دوباره شهید شوند و دوباره در وجه الله بنگرند و اینکه آیا شهدا اسفار اربعه را در یک لحظه طی می کنند؟ آیا بعد از شهادت به فنای ذاتی می رسند؟ ۳. من یک چند وقتی است که با عرفان آشنا شدم و خیلی تغییر کردم ولی احاس رکود می کنم و سیرم مثل تناوبی یعنی یک روز حالم خیلی خوبه و مراقباتم خیلی قوی و حضورم در نماز خیلی خوبه یک روز کاملا برعکس نبود حضور قلب در نماز گذروندن روز بدون مراقبه و در غفلت کامل که معمولا هر دو هفته یکبار دو سه روز همچین رکودی پیدا میکنم که اون چند روز به دلیل اینکه هیچ شوق و اشتیاقی به خدا و عبادت ندارم، دچار افسردگی بسیار بسیار شدیدی میشم که از چهرم کاملا معلومه و در اون چند روز هیچ اومیدی به زندگی کردن ندارم و دعا می کنم که از دنیا برم (به شدت حالم بد میشه) که هر بار خدا لطف میکنه دوباره من رو ظرف چند روز به حالت قبلی برمی گردونه که البته حداکثر حالم مدت زیادیه که از یک حدی بیشتر نمیشه و هیچ فتح بابی رخ نمیده البته این حالت های رکود تناوبی و مکرر یکی از ضرر هایش سو ضن به خداست. استاد از شما خواهش می کنم که راه حلی بگید تا اینکه متناوبا دچار رکود نشم. چون واقعا در زندگیم سخت از روز های رکود و بی رغبتی به خدا رو تجربه نکردم. سعی خودم هم برای ترک محرمات می کنم ولی فایده ای نداره.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شهداء با نظر به حضرت امام جلو رفتند و او را در امور جزئی و اخلاقیِ خود مدّ نظر داشتند. ۲. بلی. ۳. «ای بردار! عقل یک دم با خودآر / دم به دم در تو خزان است و بهار». خوب است سری به کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی بزنید

25640
متن پرسش
با سلام و تشکر: استاد بزرگوار چند مرتبه دیده ام که شما فرمودید قضای الهی تغییرناپذیر است و با دعا و اعمال صالح می توان از قضایی به قضای بهتر پناه برد آیا معنای حدیثی که می گوید دعا قضا را برمی گرداند حتی اگر محکم شده باشد همین است یا مسأله دیگری مراد حدیث است؟ ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هرحال نظام هستی دارای انضباط خاصی است و می‌توان در معرض نظامی قرار گرفت که دارای حکم مخصوصی است و می‌توان خود را در معرض وجه دیگری از انضباطِ الهی قرار داد که به اصطلاح گفته می‌شود «از قضایی به قضایی دیگری پناه‌بردن» و معلوم است در شرایط جدید، حکمِ دیگری بر او جاری می‌گردد. موفق باشید

25639
متن پرسش
با اهداء سلام محضر استاد: ۱. قدرت خداوند متعال تابع اسباب است یا نه؟ چون امام معصوم می فرماید: ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها، اساتید هم می گویند نظام خلقت اسبابی است. آیا حیطه قدرت خدا محدود در اسباب هست؟ در حالی که خدا فرموده «اذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون» ۲. آیا قدرت خداوند به جایی که اسباب هم فراهم نباشد تعلق می گیرد؟ ۳. در قرآن وقتی حضرت ابراهیم درخواست اطمینان کرد با این که پیامبر اولوالعزم بودند «اذ قال ابراهیم رب ارنی کیف تحیی الموتی» خدا درخواست او را اجابت کرد ولی بنده خداوند متعال که نه پیامبر اولوالعزم هست نه علم دارد با این وجود خدا اجابت نمی کند آیا نمی توان همینطور که حضرت ابراهیم درخواست اطمینان قلبی کرد با این که پیامبر بود، ما هم درخواست اطمینان قلبی کنیم؟ ۴. حضرت امیر می فرمایند: کن لما لاترجو ارجی منک لما ترجو، چرا این جمله تو زندگی برایم محسوس نیست، در مورد ابتلا به بلا و مریضی صعب العلاج که اسباب ناتوان اند، یک ذره امید هم وجود نداره پس چرا طبق این فرمایش فرجی از مرض نیست؟ استاد ببخشید طولانی شد، بلای سختی مبتلا شده ام نمیدونم آیا امید وجود دارد یا نه و آیا قدرت خدا فقط در جایی است که اسباب فراهم باشد یا نه؟ بنده را از این حیران و سرگرانی نجات دهید و در حق این فقیر دعا بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همچنان که مرحوم شهید مطهری در کتاب «عدل الهی» می‌فرمایند این‌جا نقص از معلول و مخلوق است که برای به‌وجودآمدنش محدود به ابزار خاصّی است. ولی گاهی روحِ انسان ماورای ابزارها با خدا مرتبط می‌شود و مستقیماً از فیض خاصی برخوردار می‌گردد. ۳.  هرکس که آمادگی اطمینان قلبی پیدا کند خداوند آن اطمینان را به او می‌دهد. ۴. چرا نباید در همه‌ی امور به خدا امید داشت و به تقدیرات او راضی بود؟ موفق باشید

25638
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد عزیز در کتاب «حقیقت نوری...» در قسمت قلب ممتحن حدیثی در مورد حضرت یونس علی نبینا و اله و علیه السلام ذکر فرمودید که ولایت حضرت امیر علیه السلام را «اقرار» نکرده و «انکار» کرده است چطور این با مقام نبوت جمع می شود؟! متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند: «تلک الرسل فضّلنا بعضهم علی بعض». با توجه به این امر، حضرت یونس «علیه‌السلام» باورشان نمی‌آمد که ولایت حضرت علی «علیه‌السلام» آن‌چنان اهمیت دارد. لذا منکر نبودند به معنای مخالفت، بلکه مهم نمی‌دانستند. لذا در روایت داریم: «ابْنُ مَعْرُوفٍ عَنْ سَعْدَانَ عَنْ صَبَّاحٍ الْمُزَنِيِّ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ حَصِيرَةَ عَنْ حَبَّةَ الْعُرَنِيِّ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِنَّ اللَّهَ عَرَضَ وَلَايَتِي عَلَى أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ أَقَرَّ بِهَا مَنْ أَقَرَّ وَ أَنْكَرَهَا مَنْ أَنْكَرَ أَنْكَرَهَا يُونُسُ فَحَبَسَهُ اللَّهُ فِي بَطْنِ الْحُوتِ حَتَّى أَقَرَّ بِهَا [1] حبه عرنى گفت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود خداوند ولايت مرا بر اهل آسمانها و اهل زمين عرضه كرد بعضى اقرار و بعضى انكار كردند يونس منكر شد خداوند او را در شكم ماهى زندانى كرد تا اقرار كرد. موفق باشید.


[1] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏26، ص: 282

25637
متن پرسش
سلام: با توجه به سوال ۲۵۳۰ می خواستم بدانم قیامت کبری با توجه به نشانه هایی در جهان ماده رخ می دهد و هنوز اتفاق نیفتاده پس هنوز این چنین جهانی نیست که پیامبر در آن باشد!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قیامت کبری هم‌اکنون در مقام خود به عنوان یکی از عوالم وجود، موجود است. این انسان است که باید تلاش کند در سیر تشریعی خود به آن‌جا برسد وگرنه در سیر تکوینیِ خود همه به آن‌جا می‌رسند. موفق باشید

25635
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: ببخشید در کتاب انسان از تنگنای بدن، در قسمت چگونگی ادراک فرموده اید: مسلّم است كه نفس چيزهايي را ادراك مي كند كه بدن و قواي موجود در بدن از آن متأثّر مي شوند، ولی اگر دقّت شود حقيقتاً معني ادراك اين است كه نفس با نيروي خلّاقه ي خود، صورتي شبيه صورت موجود در خارج، در ذات خويش «خلق» مي كند كه اين صورتِ خلق شده توسط نفس، مناسب است با آن صورتي كه چشم از آن صورت، تصویر برداري كرده است. در واقع نفس آن صورتي را درك مي كند كه خلق كرده است. چرا بجای لفظ انشاء از لفظ خلق استفاده کرده اید؟ چون صورت را نفس درون خود انشاء می کند! مگر خلق مربوط به عالم ماده و تدریجی نیست؟! ببخشید، التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. حتی جناب ملاصدرا واژه‌ی «ابداع» را به کار می‌برند زیرا خلق، به معنای «اَلَّفَ» یعنی جمع‌آوری است و در عالم معنا، جمع‌آوری معنا نمی‌دهد. موفق باشید

25634
متن پرسش
سلام و عرض ادب استاد عزیز: سوال بنده درباره ی آثار مرحوم استاد شجاعی (ره) است. لحن ایشان لحن به خصوصی است و بنده شخصا با سخنرانی هایشان اشک از چشمانم جاری می شود و سخنان اخلاقی شان خیلی عجیب به بنده می چسبد. گاهی فقط عکس ایشان یا نام ایشان را هم ببینم منقلب می شوم از بس که به این مرد بزرگ علاقه و ارادت دارم. با این همه، وقتی مراتب بعضی رذایل اخلاقی را که شرح می دهند و شفاف هم می گویند که همه ی ما و شما داریم... خیلی احساس سنگینی و نا امیدی می کنم. احساس می کنم که با مطالعه ی این گونه کتب یا گوش دادن این سخنرانی ها فقط کار خودم را سخت کرده ام به این معنا که تاثیر آنها را صرفا ذوقی یا علمی می بینم و نه عملی. البته گویا این سخنرانی ها برای افراد خاصی بوده که ضبط کرده اند و شاید جایز نباشد بنده و امثال بنده گوش دهیم، به هر حال. اما خلاصه می خواهم بدانم این عارف بزرگوار چرا اینقدر موشکافانه به بررسی مسائل اخلاقی آن هم با زبان ساده می پردازند؟ آیا مثلا زیاد دانستنِ امثال بنده درباره ی مثلا مراتب کذب خطرناک نیست؟ وقتی ما دروغ های معمولی یا به شوخی را مرتکب می شویم چرا باید از دروغ در عزم یا دروغ در وفای به عزم که برایمان جز یأس چیزی نمی آورد و کاملا دست‌نیافتنی می بینیم مطلع شویم؟ سپاسگزارم از شما. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد آن است که با سه کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی مأنوس شوید، شرح بنده إن‌شاءاللّه موجب تدبّر بیشتر در موضوع خواهد شد. موفق باشید

نمایش چاپی