بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
21751
متن پرسش
با سلام: آقای ترکاشوند می گوید در قرآن گفته شده لباس زینت زن است، پس باید زن را زیباتر از چیزی که هست نمایش دهد به خاطر عنوان زینت. ولی چادر و... زن را زشت تر می کند پس حجاب اسلامی نیست. ولی کت شلوار برای مرد، اسلامی است چون مرد را زیباتر می کند. ولی چادر و حجابی که فقها گفتند نه تنها زیبا نمی کند، زیبایی ها را می پوشاند. جوابش چیه استاد؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل بحث، بحث بسیار مفصلی است شاید مناظره‌ی بین دکتر سوزن‌چی و دکتر ترکاشوند را از کانال  @sokhanranihaa دنبال کرده باشید. آن‌چه بنده در جواب جنابعالی می‌توانم عرض کنم موضوعی است که خداوند در آیه‌ی 31 سوره‌ی اعراف به میان می‌آورد که زینت بشر را وجهی معنوی که مربوط به روح است، می‌داند و می‌فرماید: «يا بَني‏ آدَمَ خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» ای همه‌ی انسان‌ها: زینت خود را در مسجدها اخذ کنید و به دست آورید و بنا به فرمایش علامه‌ی طباطبایی، آن‌چه در مساجد می‌توان اخذ کرد وجه معنوی و روحانی انسان است و نه وجه ظاهری و جسمانیِ او. موفق باشید

21533
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: سوالی ذهنم را درگیر کرده و اینکه همانطور که فرمودید علامه طهرانی از علما و دانشمندان بزرگ بودند و آثار بسیار مفیدی هم دارند اما در حال حاضر کسانی هستند که خود را در مکتب علامه طهرانی معرفی می کنند و اعتقاداتی دارند که در جمهوری اسلامی وجود ندارد مانند رای ندادن، شرکت نکردن در نمازجمعه و اجتماعات، قائل نبودن به حکومت جمهوری اسلامی و... که این افراد مقلد فرزند کوچک علامه آقای سید محمد محسن هستند و ایشان را اعلم زمان حال می دانند. اما برخی دیگر مقلد و تابع فرزند بزرگ ایشان سید محمد صادق هستند که اعتقادات ذکر شده را ندارند. و کسی که بخواهد در این مکتب باشد چطور می تواند حق را تشخیص دهد؟ من الله توفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این مرید و مراد بازی‌ها  ما را از وظیفه‌ی اصلی خود باز می‌دارد. باید از علماء استفاده نمود و ذیل زعیم این دوران یعنی ولیّ فقیه، زندگی خود را شکل داد. موفق باشید

20353

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با تقدیم سلام و احترام: 1. برای فهم منطق الطیر اگر سیر سایت را دنبال کنیم و فلسفه هم بخوانیم باز هم نیاز به استاد هست؟ چه کنیم که استاد نداریم؟ 2. مجمعی از علاقه مندان به ادبیات عرفانی که برخی معلمان ادبیات فارسی اند از حقیر خواستند مثنوی بگویم بنده دانستن فلسفه و عرفان را لازم دانستم چشم انداز بنده برای ورود به ادبیات عرفانی این هست سیر کتب حضرتعالی در فلسفه 4 (کتاب) کتب عرفانی به ترتیب جلد 1 مقالات تفسیر حضرتعالی از سوره واقعه و نبا، تفسیر حمد، رساله الولایه، مصباح الهدایه، مبانی و اصول عرفان نظری استاد یزدانپناه. تا این حد مرحله مقدماتی و متوسط است و به نظر بنده کافی است برای علاقه مندان به مطالعه عمیق تر 3 کتاب اصلی عرفان. تایید می فرمایید؟ 3. چه سیری را برای ادبیات عرفانی صلاح می دانید؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد استاد، نظر کنید به سخن آیت اللّه بهجت که می‌فرمایند: «علم تو، استاد توست» . در این مورد در جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت هست، عرایضی شده است 2- به نظر بنده اگر کتاب‌هایی که می‌فرمایید مطالعه شود، می‌توانید با افکار جناب مولانا و آن‌چه بر روح و روان آن می‌گذرد، مرتبط شوید 3- همین مطالب که می‌فرمایید خوب است، البته که مباحث «ده نکته» و «برهان صدیقین» و «خویشتن پنهان» را به عنوان مقدمه فراموش نکرده‌اید. موفق باشید

19971
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد محترم: سوالی برام پیش آمده با توجه به اینکه در قرآن به کرامت انسانی و برابری انسانها اشاره شده در جایی دیگر در رابطه با غلام و کنیز احکامی آمده است که نشان دهنده ی این است که از نظر مادی انسانها با هم برابر نیستند یعنی زن آزاد با زن کنیز احکامش متفاوت است. آیا این تناقض در کلام الهی نیست و با توجه به رفتار پیامبر (ص) و ائمه (ع) در مبارزه با کنیزداری متناقض. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از نظر حقوقی و حقیقت انسانی همه‌ی انسان‌ها برابرند. ولی وقتی شرایط اجتماعی طوری شد که همه‌ی انسان‌ها نمی‌توانند در یک موقعیت باشند و از همه نمی‌توان یک انتظار را داشت، و اگر کنیز و غلام را فی‌الفور آزاد کنیم، هیچ پایگاه اقتصادی و اجتماعی برای ادامه‌ی حیات خود ندارند، پس باید بعد از ایجاد شرایط مناسب به روش فرهنگی آرام‌آرام توصیه به آزادکردن آن‌ها نمود. مثل این‌که کفاره‌ی ابطال روزه، آزادکردنِ یک برده است و یا این‌که اگر برده‌ای آماده شد که خود را از صاحبش خریداری کند، یعنی امکان فعالیت اقتصادی برای او بود، باید صاحب او تن به این کار بدهد و به عهده‌ی حکومت است آن برده را یاری کند. که بحث فقهی این موارد در کتب فقهی ما آمده است. موفق باشید

19687
متن پرسش

تحلیل سیاسی، فرهنگی با رویکرد «نقد درون گفتمانی» بخش سوم «آقای میثم مطیعی عزیز و دوست داشتنی، استدعا داریم پرونده درخشان خود را لکه دار نکنید‼️ هر چند که بنده از ارادتمندان و دوستداران جناب مطیعی به دلیل مدیحه سرایی ها و مرثیه سرایی های که با مضامین انقلابی همراه است، می باشم!! اما مع الاسف اشعاری که در عید فطر خواندید کام ما را تلخ کرد!! هر چند بنده اطمینان دارم که از سر دلسوزی خواندید! و علی رغم کانال ها و سایت های که شما را به عقده گشایی یا ابوکینه متهم نمودند!! اما برای همگان روشن هست که این چنین نیست!!! آقای مطیعی عزیز!! شما دیروز در مقابل رئیس جمهوری این گونه شعر سرودید که حدود 24 میلیون مردم به وی اقبال داشتند، و هرکدام از آن ها به دلایل غلط یا صحیح به جناب روحانی رأی دادند، و ما نیروهای انقلاب سعی کنیم که با همین افراد دست در دست هم برای فائق آمدن بر معضلات و بن بست ها یکپارچه بشیم! آقای مطیعی عزیز!! کلیت مضامین اشعار دیروز شما را می پذيرم و مورد تأیید هست! اما استحضار داشته باشید که شما با مردمی مواجه هستید، که این لحن و سبکی را که انتخاب کردید را به عقده گشایی یا تندروی متهم می کنند، نه این که مثل دوستان مان حماسی بودن اشعار را استنتاج نمایند!! بنده گمان می کنم سرودن و خواندن چنین اشعاری جزء صدمه به «اتحاد» کشور و ملت که دست آورد چندانی ندارد، امیدوارم که حضرتعالی به عنوان یکی از مداحان نزدیک به بیت رهبری از این پس دقت بیشتری به خرج دهید!!! لذا بهتر هست انتقادهای خویش را از مجاری صحیح به گوش دستگاه های نظارتی برسانیم!» سلام استاد عزیزنظر جنابعالی در مورد یادداشت فوق چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در جایگاه تاریخی خاصی قرار داریم که هویت نهضت خود را از طریق شعارهای‌مان دائماً باید زنده نگه داریم مثل شعارهای اصحاب امام حسین«علیه‌السلام» در روز عاشورا در مقابل جبهه‌ی کفر و استبداد یزیدی. در این حال اگر بخواهیم از این کلیّتِ حضور خود دست بشوییم، از «خود» دست شسته‌ایم. همچنان‌که رهبری عزیز با شعار «من انقلابی هستم» مواظب بودند فضای مذاکره‌ی دیپلمات‌ها هویت ما را شکل ندهد. آیا می‌توان در آن حالت به بهانه‌ی آن‌که دولت در حال مذاکره‌ی دیپلماسی است، هویت خود را نادیده بگیریم؟ حتی در این‌جا بحث شعر و شاعری هم نیست تا کسی بگوید اشعار ضعیف یا قوی بود، قصّه‌ی حماسه است و حماسی‌زیستن و زنده‌بودن، که امروز معنای زندگی در حماسی زندگی‌کردن است. دولت هم باید معنای خود را در عمقِ تعلقش به همین نحوه شعارها، خود را ادامه دهد. پس مسئله مافوق نظر به موضوعات جزئی است تا بگوییم چه کسی بدش می‌اید و چه کسی خوشش می‌آید. همه نیاز دارند که در فضای چنین روحیه‌ی حماسی، خود را معنا کنند. مثل آن‌که ما با پرتاب موشک‌های خود به مقر تروریست‌ها، خود را معنا کرده‌ایم و مثل فرانسه و انگلستان، گرفتار پیداکردنِ فرد تروریست نشدیم. مگر در آن‌جا همه در جبهه‌ی حماسی واحد مشخص نکردند ما از جنس دیگری هستیم؟ این‌جا نیز ما همه و یک‌صدا روشن کردیم «چه هستیم» و «چه باید باید باشیم». موفق باشید  

19144
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید، مکانیسم انصراف موقت نفس از بدن در بیهوشی چیه؟ یعنی با دارو چه چیزی سر بدن میاد که باعث انصراف نفس میشه؟ میدونم که دارو عامله و خاصیت نفس اینه، ولی میخوام اون مکانیسم رو که روی بدن انجام میشه و نفس رو منصرف میکنه بدونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گاهى ممكن است «بدن»، آمادگى فرمان پذيرى از نفس را داشته باشد ولى خود انسان كارى كند كه «بدن»، شرايط فرمان پذيرى از روح را از دست بدهد و «نفس» با روبه‏روشدن با آن شرايط، از «بدن» منصرف شود. به عنوان نمونه در جريان بیهوشى، ماده‏ اى را به «بدن» تزريق مى‏ كنند تا به طور مصنوعى شرايطى ايجاد كنند كه تحت آن شرايط، «بدن» آمادگى فرمان‏ پذيرى از «نفس» را نداشته باشد. اين‏جا هم «نفس» از «بدن» منصرف مى‏ شود، پيداست كه اين جريان با خواب تفاوت دارد. تفاوت اين دو در آن است كه خواب، عكس العمل طبيعى «بدن» است، اما انصراف «نفس» از «بدن» در بیهوشى، مصنوعى و تحميل شده به بدن است. بی‏هوش‏ بودن فرد تا موقعى ادامه دارد كه ماده تزريق شده، در «بدنِ» او وجود داشته باشد. معمولًا موادى كه براى بیهوش كردن، به «بدن» تزريق مى ‏كنند گازهايى هستند كه به مايع تبديل شده ‏اند و لذا پس از چند ساعت آن مواد از محيط بدن دفع مى‏ شوند و بدن توان فرمان‏پذيرى توسط نفس را پيدا مى‏ كند و فرد به هوش مى‏ آيد.

از نمونه‏هايى كه گواه است تن انسان در حقيقت انسان دخالت ندارد نكته‏اى است كه در هنگام بيهوش شدن انسان روشن مى‏گردد. چون در عمل بيهوش‏كردن، دارويى را به بدن تزريق مى‏كنند تا نفس ناطقه از تدبير كامل بدن در زمان مشخص و محدودى منصرف شود و در نتيجه انسان در اثر زخم‏ها و برش‏هايى كه جرّاح ايجاد مى‏كند دردى احساس نكند. از اين طريق معلوم مى‏شود احساس درد مثل هر ادراك ديگرى، مربوط به نفس است. عمل بيهوشى نشان مى‏دهد آن‏كه درد را احساس مى‏كند بدن نيست وگرنه بايد در هنگام بيهوشى، بدن دردِ ناشى از جراحى را احساس كند ولى چون با تزريق داروى بيهوشى توجه كاملِ نفسِ انسان به بدن را از بين برده‏اند، نفس انسان آنچه را بر بدن مى‏گذرد احساس نمى‏نمايد.

براى بيهوشى از موادى استفاده مى‏كنند كه زمينه‏ى تدبيرِ نفس را مشكل مى‏كند، در بى‏حسّى موضعى نيز ارتباط نفس را با قسمتى از تن كه محل جرّاحى است به طور موقت قطع مى‏كنند تا نفس نتواند نسبت به جرّاحى اعضاء حساسيت نشان دهد. سعى مى‏كنند ماده‏اى به بدن تزريق كنند كه پس از مدتى نه چندان طولانى آرام‏آرام از بدن دفع بشود، تا نفس دوباره زمينه‏ى تدبيرِ بدن را بيابد و كار خود را ادامه دهد. البته كار بسيار حساسى است زيرا اگر دارو از حدّ معمول بيشتر تزريق شود ممكن است نفس براى هميشه از بدن منصرف شود و بيمار ديگر به هوش نيايد، به همين جهت افراد سال‏خورده را بيهوش نمى‏كنند زيرا نفس ناطقه در افراد سالخورده آمادگى بيشترى جهت انصراف كامل از بدن را دارد.[1] موفق باشید

 


[1] ( 1)- در گذشته با گاز« اتر» و امثال آن بيهوش مى‏كردند كه درصد چشم‏گيرى از بيهوشى‏ها به مرگ مى‏انجاميد، چون آنچنان با استنشاق آن گاز به نفس فشار مى‏آمد كه ديگر به بدن بر نمى‏گشت.

18254

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: استاد من حدود 8 تا از بچه های محله ی خودم رو جمع کردم همه زیر 17 سال هستن و یه هیئت قرآن درست کردم در کنار خوندن قرآن بهشون روایات مربوط به سبک زندگیه اسلامی تو همه ی زمینه ها و بخشی احکام میگم، به نظر شما چه جوری باهاشون رفتار کنم چه برنامه ای براشون بزارم بهتره و وظیفمه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است. با نظر به جواب سؤال شماره‌ی 18253 در موضوع معرفت نفس از طریق کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» غفلت نشود. موفق باشید

18032

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز می خواستم در مورد این حدیث از پیامبر (ص) که فرموده اند «هرگاه دل تو از کاری چرکین است آن را رها کن» اول اینکه آیا معتبر است و ثانیا کمی توضیح فرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. زیرا بعضاً روح انسان طالب آن کار نیست و این غیر از تنبلی است. بالاخره روح‌ها همیشه آماده‌ی نوشیدن هر الهامی نیستند. موفق باشید

16994

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا: با سلام خدمت استاد عزیزمان با توجه به داستانی که از صدر اسلام نقل شده که جوانی لباس خود را در آورده بود و بدن خود را به ریگ های داغ می مالید و می گفت ای نفس بچش و ظاهرا پیامبر هم کار ایشان را رد نفرمودند حال می خواستم بدانم اگر کسی هر کاری می کند زورش به نفسش نمی رسد می تواند برای جلوگیری از گناه یا تنبیه پس از گناه خود را بزند تا جایی که حتی قرمز یا کبود شود؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک امر شخصی است و موضوعی است ماوراء مباحث فقهی. به همین جهت در حرکاتِ بعضی از عرفا چنین ریاضت‌هایی دیده می‌شود، ولی کسی نمی‌تواند آن را برای بقیه توصیه کند. موفق باشید

15071

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد: شما در جواب سوال یک نفر درباره استخاره های شیخ جعفری تبار فرمودید همه آنها از شیطان بوده است. لطفا توضیح بفرمایید چگونه از طرف شیطان بوده؟ منظورم اینست که چطور می شود این اطلاعات دقیق از طرف شیطان باشد؟ در این زمینه به کدام یک از مباحث شما مراجعه کنیم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این مورد در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و ملک» شده است. در ضمن جناب آقای قائنی در کتاب «سفینة الصادقین» نکات خوبی در این مورد دارند. موفق باشید

13658
متن پرسش
با سلام : مگر نه این است که با ورود تکنولوزی و مدرنیته سر و کله فرهنگشون (که فرهنگ مادی گرایانه هست) هم پیدا میشه هنوز که هیچی نشده اینقدر ما با غیب و معنویت بیگانه ایم وای به حال ... با این حساب تکلیف چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این زمانه که هنوز تکنولوژی مناسب فرهنگ خود را شکل نداده‌ایم، چاره‌ای نداریم که با خودآگاهیِ لازم و با نظر به فرهنگی که در این تکنولوژی پنهان است از آن استفاده کنیم تا نه شیفته‌ی آن شویم و نه متوقف گردیم. موفق باشید

11301
متن پرسش
سلام: آقا به شما پیام دادم که من جوان را راهنمایی کنید و راهکاری جلوی پایم بگذارید نه اینکه سرزنشم کنید. قربانتان روم من از دعوا کردن تو خیابان، دعوا سر صف که کسی جلویم بیاید، دعوا با ارازل و اوباش می ترسم، برای از بین بردن این ترس چه کنم؟ شما در این وقت ها چه می کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا سعی کنید منطق و فکر و سخن خود را منوّر به دین کنید تا قبل از دعوا، حق و باطل را درست تشخیص دهید و با منطق با افراد سخن بگویید و بنابر این است که انسان از بعضی افراد بی‌حیا فاصله بگیرد مگر آن‌که بخواهند حقی را ضایع کنند و انسان بتواند از آن حق دفاع نماید. موفق باشید
8642
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم جناب استاد: چند سالی است بنده دچار فکر آزار دهنده ای شده ام، اینکه میبینم بشر بسرعت در حال تخریب طبیعت است و با گرم کردن ناحق کره زمین و آب شدن وحشتناک یخهای قطبی و بالا آمدن سطح آب ها و تولید سرسام آور پلاستیک و غیره کم کم این کره خاکی غیر قابل سکونت یا لا اقل سکونت در آن مشکل میشود و این امر در سالهای اخیر سرعت گرفته و غذای انسانها صدر درصد آلوده به مواد شیمیایی و غیر طیب و طاهر شده بشکلی که هیچ غذای سالمی یافت نمیشود چون مستقیم یا غیر مستقیم با چند دست به مواد آلوده وصل است، مثال حتی گندم آلوده به کود شیمیایی است، علوفه دامها آلوده است، مصرف اسراف کارانه انسانها در انرژی و ذخایر طبیعی که دیوانه وار انرژی ها را به گرما تبدیل میکنند و لامپهای بیهوده و بیجهت و......... مرا به وحشت می اندازد و به خاط دارم در روایتی ظاهرا فرموده اند در آخر زمان حدود سه چهارم مردم کره زمین در اثر ابتلا به بیماریهای عفونی از بین رفته اند که احتمالا میتواند بدلیل از بین رفتن جنگلهای استوایی در اثر بالا آمدن سطح آب اقیانوسها و کمبود اکسیژن و بالنتیجه خفگی مزمن انسانها و متعاقب آن ضعف سیستم ایمنی و ابتلا به بیماریهای عفونی باشد حال با این اوضاع خطرناک واقعا فرزندان ما چگونه خواهند زیست و خدا را چگونه در این بستر آلوده بشناسند و در دامن کدام طبیعت سالم بزرگ شوند و واقعا چگونه میتوان آرام نشست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: با همه‌ی این سخنان که کاملاً درست می‌فرمایید، اگر ما در حدّ توان خود درست عمل کنیم و در حدّ توان خود به جامعه‌ کمک نماییم که کمتر آلوده شود. حضرت حق که رب‌العالمین است آنچه باید برای ما و سعادت ما انجام دهد انجام می‌دهد. موفق باشید
8473
متن پرسش
باسلام خدمت استاد ارجمند: بنده خانمی 25 ساله و متاهل میباشم و 4 سال از زندگی مشترکم میگذرد.طلبه میباشم و فرزندی هم ندارم.در اصول اعتقادات دچار مشکل شده ام و بدنبال راه حلی برای محکم شدن پایه های اعتقادی ام میگردم.از طرفی نمیدانم از کجا باید شروع کنم.خواهشمندم دراین زمینه سیرمطالعاتی جامعی را به بنده پیشنهاد دهید.لطفا مرا از این سردرگمی و شک نجات دهید.کتابهایی از شما را خوانده ام مثل آشتی با خدا؛معرفت النفس؛روزه دریچه عالم معنا؛ماه رجب؛بصیرت حضرت فاطمه؛زیارت عاشورا؛و در جلسات هفتگیتان هم شرکت میکنم. در ضمن به شدت دچار پراکندگی مطالعات شده ام و اصلا نسبت به برنامه ریزی برای مطالعه توانایی ندارم.همین مسایل مرا بی انگیزه کرده و احساس میکنم کم کم دارم بی تفاوت می شوم نسبت به مسایل دینیم.خواهشمندم در همه این زمینه ها مرا راهنمایی بفرمایید.باتشکر فراوان.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بعید می‌دانم با توجه به مباحث معرفت نفس مشکل عقیدتی داشته باشید، احتمالاً معنایی که برای زندگی در این دنیا برای خود تعریف کرده‌اید به هم خورده و امورات طبق تصوری که کرده‌اید جلو نمی‌رود. لازمه‌ی به‌خودآمدن، بازخوانی معنای زندگی است و این‌که دوباره در شرایط جدیدی که دارید زندگی را معنا کنید و این حالت را بی‌انگیزگی نمی‌گویند، این تجلی نور جلال خدا است تا افق نگاه خود را به جایی عمیق‌تر از آنچه هستید بیندازید و با شخصیت خودتان در عمق‌بخشیدن به توحید، جدّی‌تر برخورد کنید. موفق باشید
7058
متن پرسش
سلام علیکم: اگر امکان دارد در خصوص مفهوم بیت ذیل توضیح بفرمایید گر چه وصالش نه به کوشش دهند آنقدر ای دل که توانی بکوش
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً می دانید که هر توفیقی در امر بندگی پیدا می کنیم لطف حضرت حق است. پس به قول شاعر: کوشش ما از آن جهت که از او است نمی تواند موجب وصال شود ولی در کسب توفیقی که از طرف او می رسد، باید بکوشیم که این تنها چیزی است که ما داریم. در واقع مقام بنده تنها در حدَ کسب توفیقی است که خدا می رسد. موفق باشید
6755

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
آیا نوشتن اسم الله بر روی جمادات اثری بر روی آن ها می گذارد؟ به عنوان مثال اگر اسم الله را بر روی یک کاغذ نوشته و به یک سیب بچسبانیم و اسم شیطان را هم به یک سیب دیگر، آیا این گفته صحیح است که سیبی که اسم الله بر روی آن است سالم می ماند اما سیب دیگر می گندد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. موفق باشید
3057

موجود مثالیبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد. میدانیم که ظهور یک موجود عقلی،یک موجود مثالی است. سوال من: نزول یک موجود عقلی در عالم مثال چه فرقی با یک موجود مثالی دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همیشه وجود مثالی نازل‌شده‌ی وجود عقلی است، مگر آن‌که وجود مثالی تحت تأثیر قوه‌ی واهمه یا حسّ ایجاد شده باشد که ریشه در حقیقت عقلی ندارد و به همان اندازه ناپایدار است. موفق باشید
1493

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی من دختری مجرد 23 ساله هستم دانشجوی ارشد مهندسی. خواهری دارم که از من بزرگتر است 25 ساله و او هم مجرد است و فارغ التحصیل مهندسی. پدرم فردی مذهبی است. مادرم هم همین طور. برادرم رو در سن 22 سالگی مجبور کردن که ازدواج کنه. یعنی با اصرار اونا زن گرفت. پس ببینید از اینکه دختراشون توی این سن ازدواج نکردن چقدر ناراحتن. خواستگار که برای خواهرم بیاد اگر پدر و مادرم در جریان نباشن و خواهرم خودش نپسنده رد می کنه. اما وای به حال روزی که پدر و مادر در جریان باشن. بدون توجه به هیچ چیزی ما رو مجبور می کنن جواب مثبت بدیم. مثلا همین چند وقت پیش کسی آمد که شرایط خوبی داشت. ولی خواهرم یه سری اشکالات دید می خواست جواب رد بده که با تهدیدهای پدرم مواجه شد. خدا رو شکر که مادر پسره تماس گرفت گفت استخاره کردیم بد اومده. نفر بعدی هم یه پسری بود اصلاح طلب شدید. حتی من خودم در جریان انتخابات 88 دیده بودم که جزء طرفداران موسویه. این رو به پدرم که به شدت اصولگراست گفتم. ولی اصلا براش مهم نبود. مهم اینه براش که دختراش نترشن. اون هم از جانب خانواده پسره منتفی شد خدا رو شکر. الان یک خواستگاری آمده که فکر کنم خودش در بین تمام قوم و فامیلشون تنها کسیه که لیسان مهندسی عمران داره. پدر و مادر تا دبستان خوندن. برادرا تا راهنمایی. و خلاصه شرایطی دارن که مطمئنم هم کفو نیستیم. اما کی می تونه اینو به پدرو مادرم بفهمونه؟ می دونم خواهرم راضی نیست. می دونم داره قربانی می شه. مادرم فقط منتظره که بابام چی می گه، تا دقیقا همونو تکرار کنه و به هیچ وجه اصلا به حرف ما گوش نمیده. مطمئنم که پدرم اصلا در مورد این آدم تحقیق نکرده. چون اهل یک شهرستان دیگه هستن. فقط و فقط و فقط و فقط دنبال این هست که ما رو دستش نمونیم. حتی برادرم هم که توی جلسه خواستگاری بوده مخالفت کرده. اما... پدرم میگه شما نمی فهمین. چند سال دیگه خود شماها به جون من غر می زنین که تو که بزرگتر ما بودی چرا ما رو مجبور نکردی که ازدواج کنیم!!!!!! پدرم به شدت به اینکه زنا ناقص العقلند اعتقاد داره. حالا من یک سوال دارم. در برابر چنین پدر و مادری که فکرشون اینقدر محدوده ما باید چه کار کنیم؟ آیا برای جلوگیری از اینکه ما رو عاق کنن به حرفاشون گوش بدیم و با کسی که هیچ علاقه ای بهش نداریم یا اصلا با هم هیچ گونه مشابهتی نداریم ازدواج کنیم؟ تو رو به خدا از حرف زدن باهاشون صحبت نکنید. که تا حالا هزار بار این کار رو کردیم. و هیچ نتیجه ای نگرفتیم. دقیقا برای هر حرفی که بهشون بزنیم جواب دارن. کاری می کنن که آدم لال بشه و هیچی نگه. از دستشون به کی باید پناه برد؟ درحالیکه هر دو مثلا تحصیل کرده هستن!!! شما رو به حق امام زمان (ع) قسم میدم برامون دعا کنید که خدا ما رو نجات بده. در پایان خواهشمندم این متن سوال رو در سایت به صورت عمومی منتشر نکنید و تنها جواب رو برای اینجانب ارسال کنید. با تشکر بسیار زیاد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اولاً: عنایت داشته باشید مسلمان کفو مسلمان است و نباید تفاوت‌های ریز را مانع کفوبودن دانست. ثانیاً: بالاخره عقل پدرتان را هم عقل بدانید و کمی از حساسیت‌های خودتان کم کنید تا شما هم به خواستگارهایی که برایتان می‌آیند علاقه‌مند شوید. موفق باشید
23750
متن پرسش
سلام: لطفا پاسخ بر روی سایت قرار گیرد: ۱. اگر انتخاب و قابلیت عین ثابته در پسر بودن و دختر بودن و انتخاب رحم در میان است چرا در سوره شوری آیه ۴۹ آمده خداوند به هرکس بخواهد دختر و به هرکس بخواهد پسر می دهد؟ در اینجا گفته خداوند به هرکس می خواهد پسر یا دختر می دهد در حالی که عین ثابته خودش رحم انتخاب می کند؟ ۲. اگر خداوند به ملائکه فرمود به آدمیت سجده کنید و نه شخص آدم ابوالبشر و زن و مردی در میان نیست چرا در دعای ام داوود می گوید حضرت آدم رو گرامی داشتی و به فرشتگان امر به سجده کردید برای او و بعد از آن حضرت حوا را جداگانه خصوصیتهایش را ذکر می کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آیه‌ی مذکور می‌فرماید «هر کس را که خداوند خواست دختر می‌دهد و هر کس را خواست،‌ پسر» ولی دردل این مشیت الهی باید متوجه‌ی عدل الهی بود لذا می‌توان گفت خواستِ خداوند همان است که این عین ثابته بنا به طلب خودش در این رحم قرار بگیرد و آن عینِ ثابته در رحم دیگر قرار بگیرد تا به هر حال فردای قیامت کسی نگوید بر اساس انتخاب ما عمل نشده‌است. ۲. آیا نمی‌توان گفت حضرت آدم به اعتبار خلیفه‌اللهی ایشان محل سجده ی ملائکه بوده‌اند که مربوط به آدمیت حضرت آدم است زیرا اگر موضوع سجده‌ی فرشتگان به شخص آدم مربوط بود،‌ کسانی مثل ائمه و رسول خدا علیهم السلام از آن مقام خارج خواهند بود و مصداق خلیفه‌اللهی نخواهند شد در حالی که خداوند سجده را به اعتبار خلیفه‌اللهی آدم به ملائکه دستور داده‌است. در این مورد خوب است به تفسیر آیت‌الله جوادی رجوع فرمایید. موفق باشید

23710

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد من پرسش و پاسخ های سایتتان را خواندم. وقتی بحث به جای اخلاقی و عرفانی می رسید شما مباحث و کتب مرحوم آیت الله شجاعی ره را پیشنهاد می کردید خصوصا کتاب مقالات ایشان را. ببخشید چرا آنقدر روی اثار ایشان تاکید دارید؟ چه امتیازی در آثار ایشان نسبت به اثار سایر علما وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره بنده پس از مطالعه‌ی آثار ایشان متوجه‌ی گوهر وجود ایشان شده‌ام، به‌خصوص که بی سر و صدا از شاگردانِ خاص‌الخاص علامه‌ی طباطبایی «رحمت‌اللّه‌علیه» بوده‌اند. امتحان کنید ببینید آیا ذوق‌تان از طریق ایشان، راهی به سوی حقیقت می‌گشاید یا نه؟ بالاخره ذوق‌ها متفاوت است. موفق باشید

23013

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد خواهشا اگر این راه دروغه بفرمایین ما بی خیال بشیم. امروز نشستم بابت حرف آقای قاضی که از اول دبیرستان تا الان یعنی ۱۴ سال پیش نماز اول وقتی که خونده بودم و به هیچ جا نرسیدم آقای قاضی رو لعن کردم. کار بدی بود ولی حداقل یکی باشه به ایشون بفهمونه نماز اول وقت خوندیم و حالمون خوش نشد. استاد ۷ سال مدام نماز شب خوندم که بزنه کمرم کاش نمیخوندم، خوندم که از درشون دور نشم ولی شدم، الانم دیگه حس و حال خوندن نیست. واقعا دعا کردن برای رسیدن به خدا که دیگه مال دنیا نیست که اجابت نشه ولی سالهای زیاد دعا کردم که گناه نکنم ولی کردم، اینکه معصوم زشتی گناه رو میبینه و طرفش نمیره خوش به حالشون ما بدبختا چکار کنیم که نه معصوم صدامون رو میشنوه نه خدای معصوم. بچگیم شلوغ بودم و اذیت داشتم برا عده ای ولی از ۱۲ سالگی تا به الان خیلی سعی کردم حالم با خدا خوب باشه ولی بدتر شد این ۱۲ سال حداقل ۳ سال کار مکروه از عمد نکردم تو اوج جوونیم. ولی حالا گناه می کنم با خوشحالی! آدم از من پست تر! لطفا نگید همین که میدونی کارت بده کفایت میکنه، این حال من رو خوب نمیکنه شما حالتون خوبه حال ما بدا رو نمیفهمین هیچ کس نمیفهمه. لعنت به دنیا! لعنت به وقتی که من زاییده شدم! لعنت به تمام حرفهای دروغ که حتی برای به خدا رسیدن هم باید زجر بکشیم. و کدوم خدا که حتی یکبار به دلخوشی من اجابتم نکرد، حتی تو مسائل دنیایی کوچیک، خودشون به بت پرستها تو قران‌میگن خدایان دروغیتون رو صدا بزنین اگر صدای شما رو بشنون باید اجابت کنن ولی دریغ از ذره ای اجابت از طرف خودشون. حال من حال خراب یکی دو روزه ای نیست که برای این راه زحمت نکشیده باشم حال من حال خراب آدمیه که ۷ سال مراقبت دائم کرده ۳ سال حتی کار‌ مکروه هم نکرده و حالا حالش از همه روزها بدتره. لعنت به دنیا! تف به دنیا! کاش خودکشی حداقل مکروه بود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همه‌ی این حرف‌ها با تجربه‌ی این‌چنینی که احساس می‌کنید دست‌تان به هیچ‌جا بند نیست؛ آن‌چه گذشته است را بازخوانی خواهید کرد و با تجربه‌ای برتر به دین‌داریِ اصیلی برمی‌گردید.

22973
متن پرسش
سلام: در تفسیر المیزان در تفسیر آیات ۱۵ تا ۱۹ مائده بحث مفصلی با موضوع «قرآن چه طریق ای را برای تفکر پیشنهاد کرده» دارد که در این نوع تفکر اثری از تفکری که در جلسات یکشنبه و چهارشنبه بحث می شود نیست و بیشتر تفکر فلسفی استدلالی برهانی عقلی و... می باشد. چرا در چنین بحث مفصلی هیچ حرفی از تفکر تاریخی و تفکر حقیقی حرفی نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا علامه‌ی طباطبایی آن عارفِ زمان‌شناس را رحمت کند که متوجه بودند در آن زمان باید متذکر ابعاد استدلالی و عقلانیِ اسلام شد. زیرا شرایط طوری بود که می‌خواستند اسلام را متهم کنند که دین عقلانی و استدلالی نیست. بنده موقعی که آن سطور را که جنابعالی متذکر آن هستید مطالعه می‌کردم، از عمقِ جان برای ایشان طلب رحمت کردم. آری! بعد از آن‌که مبنای استدلالیِ اندیشه‌ی اسلامی روشن شد حال می‌توان از تفکر تاریخی سخن گفت، وگرنه ما متهم می‌شویم که مبنای عقلی برای سخن خود نداریم. موفق باشید

22209
متن پرسش
با سلام و وقت بخیر خدمت استاد طاهرزاده: مساله بسیار مهمی در مورد نحوه ذکر گفتن و نماز داشتم در صورت امکان لطفا راهنمایی ام کنید: 1. در نماز هوش و حواس را دقیقا در کجا متمرکز کنیم؟ آیا در نماز خدا را فقط طوری تصور کنیم که ما را می بیند؟ 2. آیا این روشم درست است که: چون جای اصلی خدا در قلب است بنابراین هوش و حواسم را شش دانگ متمرکز می کنم به قلبم یعنی قلبم را مخاطب دعا و کلمات نمازم می کنم یعنی انقدر قلبم را مخاطب قرار دهم تا بالاخره قلب زبان بگشاید! 3. استاد اگر در نماز اینطور تصور کنیم که خدا جلوی ماست و ما را می بیند این از جهتی محدود کردن خداست چرا که خدا در سمت پشت ما نیز هست نه فقط جلو! اما چون قلب مومن عرش خداست بنابراین در نماز فقط قلبمان را مخاطب قرار دهیم نه بیرون را! 4. چطور ذکر بگوییم که قلب زنده به ذکر شود؟ مثلا اینجانب برای ذکر «غفار» اینطور عمل می کنم: اول کاملا تصور می کنم که خدا در قلبم هست و عمیقا و قلبا خدا را در قلبم خطاب قرار می دهم و می گویم «یا غفار» «یا غفار» ... تا از درون جواب دهد نه از برون! 5. من بعضا در ذکر گفتن اینطور عمل می کنم: مثلا یک انسان بزرگی مثلا علامه طباطبایی را در نظر می گیرم و متحدا ذکر و دعا را از زبان ایشان می گویم! و یا بعضا در نمازهای مستحبی ام اینطور تصور می کنم پیامیر (ص) در جلو حضور دارند و من پشت ایشان اقامه صلاه می کنم و حمد و سوره را از زبان ایشان می گویم آیا درست است؟ 6. آیا این درست است که: در بیرون خبری نیست بایستی عمیقا و عمیقا «قلب خود» را برای دعاها خطاب قرار داد نه خدای بیرونی را؟ 7. جهت تمرکز در نماز من چشم هایم را می بندم آیا این درست است؟ 8. نظر جنابعالی در مورد ذکر گفتن و نحوه نماز خواندن چیست و مخاطب نماز را چطور تصور کنیم؟ با آرزوی قبولی طاعات و عبادات. اجر زحماتتان با حق تعالی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی آن‌چه فرموده‌اید در جای خودش خوب است و همان‌طور که برایتان پیش می‌آید استقبال کنید. مثل آن‌که گاهی در قلب خود با نور خداوند کار را جلو می‌برید و گاهی نورِ علوّ او را در مقابل خود احساس می‌کنید. هرکدام نحوه‌ای است که در آن شرایط، رزقِ شما شده است. چشم‌بستن در ابتدای سلوک، مانعی ندارد. موفق باشید

21992

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در سوره ی فلق که خداوند می فرمایند «و من شر غاسق اذا وقب» آیا می توان این استقرار تاریکی را ظلمات آخر الزمان دانست که توسط «رب فلق» شکافته می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! زیرا در آیه‌ی مذکور نظر به ظلماتی است که واقع شده است. موفق باشید

21145
متن پرسش
با سلام: مشکلی که اکنون بدان دچار شدم اینست که بداهت خواب برایم بیش از بیداری شده با این توضیح که در حال بیداری در وجود دیگران جهان خارج و ... (هر چیز به جز وجود احساسات و ادراکات در زمان حال کما قال علامه هیوم) تردید دارم اما در خواب این تردیدها زائل می شود 1. چرا تردیدها در خواب ادامه نمی یابند؟ 2. راهکار چیست که این تردیدها در خواب هم تداوم یابند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در خواب با «خودش» روبه‌روست که تردید معنا نمی‌دهد. ولی در بیداری با پدیده‌های خارج از ذهن روبه‌رو می‌باشد. موفق باشید                   

نمایش چاپی