باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءاللّه با خوشخُلقی و صداقت و تواضع مشکل حل میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته همهی پزشکان مسئلهی حجامت را رد نمیکنند، اینهایی هم که رد میکنند تصورشان آن است که از نظام بدن انسانها با روش علم تجربی، علم کامل بهدست آوردهاند. در حالیکه اینطور نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم مشکلی نباشد و إنشاءاللّه بتوانید استفاده کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید متوجه بود که علاوه بر آنکه از نظر حسّی ما با مسائلی روبهرو هستیم، ابعادی از ما در نزد ماست که حضور تاریخی ما را هماکنون در ما ایجاد میکند و لذا با عهدبستن با انقلاب اسلامی آنچنان در حضور تاریخیِ انقلاب اسلامی قرار میگیریم و به شعف میاییم که این از همهی گنجهای عالَم بالاتر و مسرتبخشتر است. چیزی که اصحاب حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» در شب عاشورا یافتند و در روز عاشورا همهی جان خود را برای رسیدن به آن فدا نمودند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نکاتی را که متذکر شدهاید، حاصل تفکر حقیقی در این زمانه میدانم و میتوانم روحِ این سخنان را در این جملهی مقام معظم رهبری «حفظهاللّه» بیابم که در 9/4/97 در مراسم دانشآموختگی دانشجویان... فرمودند: «ببینید پیام حقیقی انقلاب و نظام اسلامی چیست و ملت ایران را و امت اسلامی را و در نهایت جامعهی بشری را به سمت چه هدفی میخواهد حرکت بدهد، به آنجا نگاه کنید...». آری! باید به آنجا نگاه کرد، آری! باید به آنجا نگاه کرد. و شما بحمداللّه متذکر آن عقلی هستید که باید به آنجایی نگاه کرد که رهبری عزیر ما را متوجه آن میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همّت، آری! همّت، گفت:
من فدای آنکه نفروشد وجود
جز به آن سلطان با احسان و جود
من فدای آن مس همتپرست
کو به غیر کیمیا نارد شکست. زیرا:
مرغ را پر میبرد تا آشیان / پر مردم همت است این را بدان
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجهی وجود سنتها در عالم باشید و اینکه میتوانید در مسیر دینداری در بستر سنتهای الهی قرار گیرید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم در همان زمان هم امکان خونگرفتن بوده است، ولی تأکید بر حجامت به جهت دیگری است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نیّتِ گشودهشدنِ راهِ حقیقت به سوی خداوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نمیدانم شاید اگر با دقت و پشتکار سخنان ایشان را دنبال کنید، اصول تفکر ایشان که به نظر بنده اشاراتِ حضرت صاحبالامر «عجلاللّهتعالیفرجه» به قلب ایشان است؛ را بهدست میاورید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بر روی سایت سه جلسه صحبت تحت عنوان «همدمیِ ربّ و عبد» هست. فکر میکنم شروع خوبی برای تفکر نسبت به آن حدیث شریف باشد. موفق باشید
بد نیست نظری به متن زیر هم بیندازید
معرفت نفس و مراحل رجوع به حقیقت در این تاریخ
باسمه تعالی
الف- در روبهروشدن با حقیقت و اُنس با آن، اولین قدم آن است که حقیقتِ وجودی خود را احساس نماییم که به آن «معرفت نفس» گویند. در معرفت نفس انسان با «وجود» در محدودهی خود، مأنوس خواهد بود و این اولین قدم در راستای درک حقیقت است به آن معنا که مییابد ادراک و مدرِک و مدرَک عین یکدیگرند و جز خود انسان نیست. در این رابطه اميرالمؤمنين (علیهالسلام) مى فرمايند: «لَا تَجْهَلْ نَفْسَكَ فَإِنَّ الْجَاهِلَ مَعْرِفَةَ نَفْسِهِ جَاهِلٌ بِكُلِّ شَىءٍ» (مصباح الشريعه، ترجمه عبدالرزاق گيلانى، ص 108) نسبت به نفس خود جاهل مباش زيرا هركس به خود جاهل باشد به هرچيزى جاهل است.
هر وقت حجابِ تعلق از چهرهی نفس برافکنده شود، چون نفس ناطقه در ذات خود وجودی است نوری؛ با درکِ خود عملاً گامی به سوی درک حقیقت برداشته است.
ب- انسان با درکِ وجودی خود «هستِ» خود را عین اتصال به هستِ مطلق یعنی حضرت ربّ العالمین مییابد و معنای هویت تعلقی خود برایش ظهور میکند. و در این رابطه از هستِ خود متوجهی مطلقِ وجود و سعهی وجودی حضرت ربّ العالمین در هستی میشود.
ج- در حدیث قدسی هست که حضرت ربّ العالمین میفرماید: «كُنْتُ كَنْزاً مَخْفِيّاً فَأَحْبَبْتُ أَنْ اعْرَفَ فَخَلَقْتُ الخَلْقَ لِكَي اُعْرَف» (بحار، ج 84، ص 199) من گنج مخفی بودم، دوست داشتم شناخته شوم، پس خلق را خلق کردم برای آنکه شناخته شوم.
1- این حدیث حکایت از آن دارد که شناختهشدن حضرت ربّ به تو ای انسان مربوط است و او خود را در تو میشناساند و یک نوع همدمی بین «ربّ» و «مربوب» در میان است.
2- وقتی میفرماید: «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ* ارْجِعيإِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً* فَادْخُلي في عِبادي* وَ ادْخُلي جَنَّتي»[1] نفس، به پروردگارِ خاصّ خود برمیگردد، پروردگاری که درآن شخص متجلّی شده.
«فَادْخُلي في عِبادي» پس در بهشتی وارد شو که آن بهشت، جز تو نیست و در آن صورتِ الهی که در وجود تو نهان است، وارد خواهی شد. در آن صورتِ ازلیِ نهانی که در ظرف آن پروردگارت خویش را در تو و به واسطهی تو میشناسد. آن تصویری که تو باید آن را مشاهده کنی تا واقف شوی به اینکه: « مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ».
3- برای سالکی که در «خویشتنِ خویش» به پیوستگیِ بین خالق و مخلوق دست پیدا میکند، سُروری بس متعالی حاصل میشود که برای آنهایی که با تفکرِ انتزاعی و در ذیل آن، در شناخت خدا قرار دارند؛ پیش نمیآید.
ملاحظه میکنید که در «إرْجِعي إِلى رَبِّكِ » میفرماید به سوی پروردگار خود برگرد، و نه به حضرت «اللّه» که همهجا هست، هرچند که با رجوع به پروردگارت که ربّ العالمین است با باطنِ همهی عالم مرتبط میشوی.
4- انسان در حالت صفای عرفانی میتواند نظر پروردگار خود را به گوهرِ وجودیاش بیندازد تا خداوند از طریق او، خود را بنمایاند. و این رازِ «ربوبیت» و «مربوبیت» و یا همدمی «ربّ» و «مربوب» است. و اینکه انسان مییابد چگونه پروردگارش او را و وجود او را در برگرفته و تماماً در آغوش پروردگار است.
5- اگر تلاش شود تا خداوند دوست داشته باشد از طریق ما خود را نشان دهد، لطف خاصّی از طرف او به ما ارزانی میشود.
6- اگر دوستی با خدا به میان آمد، دوستی با خلقِ خدا معنای حقیقی خود را پیدا میکند. زیرا در آن صورت، انسانها خود را و بقیه را با چشمِ حقیقت مینگرند و جامعهی آرمانی که اسلام در این زمان مقابل ما قرار داده، محقق میشود. چرا که خلق خدا به نحوی آینههایی هستند که خدا خواسته است از طریق آنها، خود را بنمایاند.
7- بعد از بهدستآوردنِ معارف حقّهی الهی، باید به فکر آزادی از قید و بندهایی بود که مانع به میانآمدنِ انوار الهی از طریق ما میتواند باشد.
د- بعد از آنکه انسانها، خداوند را در آینهی مخلوقاتی به نام انسانها به تماشا نشستند و حضور خدا را در خود یافتند و به همدمیِ بین «ربّ» و «عبد» آگاهی یافتند، آماده میشوند تا حضور پروردگار را در آینهای وسیعتر و جامعتر بنگرند که آن، رؤیت حضرت ربّ العالمین است در «یوم اللّه»ها. و اینکه خداوند چگونه در بعضی از مراحل تاریخ با ظهور رخدادهایی خاص، شئونات مختلف خود را به میان میآورد به همان معنایی که فرمود: «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في شَأْن»(الرّحمن/ 29) یعنی او دارای شئون مختلفی است و در هر روز و روزگاری با شأنی خاص به صحنه میآید تا انسانها در تاریخِ خود، خدای خود را آنطور که در آن تاریخ ظهور کرده است، بشناسند و به جای ارتباط با خدای «غایب»، با خدای «حاضر» مؤانست داشته باشند و نیایش کنند، مثل نیایش شهداء در شبهای عملیات.
و در اینجا به همان معنایی که «ربّ»، عبد را در هویت فردیاش در بر گرفته، «ربّ» هویت تاریخیِ انسان را در بر میگیرد و انسان خود را در تاریخی که هست در آغوشِ پروردگارش مییابد و این، اوجِ همدمیِ «عبد» با «ربّ» است در ابعاد اجتماعی و زیستن با دیگران.
والسلام
[1] - سورهی فجر، آیات 27 تا آخر
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت ایشان به جهت ناتوانیهای جسمی از قم به تهران در منزل فرزندشان ساکن شدهاند و ارتباط با ایشان امکان ندارد و معلوم است که رزق خود را در جای دیگری دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده آن بزرگان به جهت تعمق در فقه و مسائل اخلاقی، اساساً متوجهی اشارات عرفا نمیشوند. حضرت امام روح اللّه «رضواناللّهتعالیعلیه» در نامهای که تحت عنوان نقطهی عطف به احمدآقا مینویسند، در آنجا میفرمایند: به جان دوست قسم! سخن عرفا همان سخن اولیاء الهی است و اگر آنها را درک نکردی، لااقل انکار نکن». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روح انسان به جهت ذاتِ مجردی که دارد، ماورای حواس پنجگانه با عالَم مرتبط است و به همین جهت حتی خطاهای حس را هم متوجه میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر کنم بتوانیم با در نظر به حضور تاریخی انقلاب و با توجه به آن نوری که از طریق انقلاب اسلامی شهداء را فراگرفت؛ به جای ترکِ این شبکههای مجازی، با خودآگاهیِ لازم از آنها عبور کنیم و بر آنها سلطه پیدا نماییم و رسالت خود را نسبت به آنها در خنثیکردنِ اثر آنها قرار دهیم. که البته کار آسانی نیست، شبیهِ در آتشرفتنِ حضرت ابراهیم «علیهالسلام» است و رسواکردن و خنثینمودنِ آتش نمرودی. آری! «در تو نمرودی است در آتش مرو / ور روی، تو ، اولْ ابراهیم شو». انقلاب اسلامی با پروریدن بزرگانی همچون چمرانها و صیادها، ابراهیمهایی را پروریده است و این نسل، از نسلِ چمرانها و باکریها و خرازیها و آوینیها هستند، چرا تو نباشی!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور این باشد که علم به غفاربودن حضرت پروردگار موجب میشود تا انسان اصالتی برای گناه قائل نباشد. به این معنا که گناه را به رسمیت نمیشناسد و اگر هم مرتکب گناهی شد بیش از آنکه به گناه نظر داشته باشد و از آن لذت ببرد، از آن گناه متنفر است و از حضرت رب العالمین تقاضای مغفرت دارد و خداوند نیز او را به جهت امیدی که به مغفرت پروردگارش دارد، مورد مغفرت قرار میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته که میفرمایید نکتهی بسیار دقیقی است از آن جهت که در بستر یک حقیقت که به صورت تشکیکی ظهور میکند به موضوع مینگریم. مثل آنکه در عین شدت و ضعفی که نور دارد، با نور روبهروییم. لذا حقانیت کلام در بستر همهی این رجوعها به قرآن یا به سخنان ائمه مدّ نظر میباشند. یعنی در عین یک حقیقت واحد، جلوات مختلف آن نباید مورد غفلت قرار بگیرد و آن وجه وحدانی و حقانی متن یا سخن، محور وحدت همهی صورتهای متفاوت آن میباشد. این یعنی نظر به وحدت در عین کثرت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم خوب است اگر کار را همانطور که در نظر دارید شروع کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به هر حال متوفی، نظر به محل دفن خود دارد و از قرآنی که بر سر مزار او خوانده میشود، بهرهمند میگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر زمینهی روحانی مناسب را داشته باشد، میتواند با نظر به محل دفن خود وقتی آن محل، محل مقدسی باشد؛ بهرههای معنوی ببرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیال، یکی از ابعاد وجودی انسان است و باید آن را تربیت کرد 2- روح با تقیّد بر شرع الهی، محل تجلیات انوار معنوی میشود و عملاً خیالش عکس انوار بستان الهی میگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم بد نیست کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را که به چنین مواردی نیز اشاره دارد، مطالعه فرمایید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خود حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» اذن داده بودند که اگر کسی خواست برود، برود. 2- مهم نیّت امام و مأموم است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه باید همهکارهی عالم را خدا بدانیم، بحثی نیست و این، عالمانهترین تفکری است که میتوان در این عالم داشت. منتها به ما گفتهاند: «ره چنان رو که رهروان رفتند». انسانهای بزرگ در بستر زندگی با سایر انسانها و نشاندادنِ فضایل انسانی با نیّت قرب إلی اللّه، انسان شدند. به قول مولوی: «من ندیدم در جهان جستجو / هیچ اهلیت بهجز خُلقِ نکو». هرچه داریم از برخورد خوب و دلسوزانه و خوشبینانه و مدارا با سایر انسانها است و این در وقتی مؤثر و مفید است که با نیّت و هدفِ قرب الهی انجام شود و نه در راستایِ امور روانشناسانه که بیشتر یک نوع خودآرایی است. موفق باشید