بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
28088
متن پرسش
سلام علیکم: استاد مدتی است این دل مشغولی من شده و کمی ذهن خودم را به آن مشغول کرده است. خواستم این مطلب رو از خود حضرتعالی بعنوان استاد خودم بپرسم. شما با توجه به وضعیت کنونی، معتقدید جامعه ویژه جوانان دیندار تر و مانوس با دین هستند و یا مردم و جوانان به دین حداقلی اعتقاد پیدا کرده اند و سبک دینداریشان از دینداری که مد نظر امام و آقا هست بسیار فاصله دارد؟ چون با دیدن یکسری مظاهر و پوشش ها و سوالات و حرفها و رفتار و سکنات مردم ویژه جوانان این مطلب مطرح می‌شود حکومت مردم را از دین گریزان کرده و مردم بسمت دین حداقلی رفته اند و انس شان با دین به شیوه دیگری شده است و بیشتر بینش سکولار دارند. شما جامعه و مردم را دیندار تر و مانوس تر با هویت دینی فی الحال می بینید یا گریزان از دین با معتقد به دین حداقلی و حتی بینش سکولار؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم چون ما مردم را به حدّ اقلِ دین توجه دادیم و در حدّ فقه، متوقف‌شان کردیم و ابعاد حِکمی و عرفانی دین را با جوانانی که بسیار آماده بودند، در میان نگذاشتیم؛ شما امروز با مردمی روبه‌رو هستید که دین را جدّی نمی‌گیرند. راستی! دینی که امروز ما در مجامع عُرفی و سنتی خود مطرح می‌کنیم، واقعاً جای جدّی‌بودن دارد؟! چرا حضرت امام برای همین مردم، شرح سوره‌ی حمد را پیش کشیدند؟ و ما هنوز اندر خمِ هیچ‌کوچه‌ای نیستیم. خدا به دادمان برسد در آینده‌ای که ما بخواهیم با این معارف دست و پا شکسته حاضر شویم. موفق باشید      

25431
متن پرسش
سلام استاد محترم: بنده یک پاکستانی هستم و از همانجا دارم مزاحم جناب عالی می شوم۔ شما در شرح رساله الولایه علامه طباطبایی از ابن سینا نقل قول فرموده بودید که ما جعل الله المشمشة مشمشة بل أوجدها۔ اما بر طبق حدیثی که جناب علامه از توحید صدوق بهش اشاره فرموده اند سوالات از جانب امیرالمومنین صلوات الله علیه و جواب از سائل اینطور مطرح می شود: اخبرنی أ خلق اللّه العباد كما شاء او كما شاؤوا؟ فقال: كما شاء. قال: فخلق اللّه العباد لما شاء او لما شاؤوا؟ فقال: لما شاء. قال: یأتونه یوم القیمة كما شاء او كما شاؤوا؟ قال: كما شاء. بظاهر قول ابن سینا با سوال و جواب اول در حدیث مذکور در تناقض می باشد۔ لطفاً نظرتون رو ابلاغ فرمایید۔ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اخیراً عرایضی تحت عنوان «پیامبران خدا و نظر به آغازِ آغازها» شده است. صوت آن را بر روی سایت می‌توانید بیابید و متن آن را برایتان ارسال می‌دارم: موفق باشید

 پیامبران خدا و نظر به آغازِ آغازها

باسمه تعالی

«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حَبِیبَ اللَّهِ»

ما از رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» سخن می‌گوئیم ولی به حکم «لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ» سخنان‌مان در مورد همه پیامبران است.

۱. اصلی‌ترین کار رسولان خدا توجه بشریت است به آغازِ آغازها،‌ یعنی آغازِ هستیِ موجودات که همان حضرت حق است و آغاز انسان که وجه امکانی او یا عین ثابته‌ی او می‌باشد. زیرا از این طریق، تفکر اصیل به بشر عطا خواهد شد.

۲. پیامبران خدا متذکر شدند که خداوند خالق همه‌ی عالم است یعنی «وجود» و «بودن»ِ هر موجودی را او داده است و در نتیجه خداوند، بودنِ محض و هستی مطلق می‌باشد و این اولین قدم در راستای تفکر است از آن جهت که تفکر مربوط به «وجود» است و آغازِ آغازها.

۳. پیامبران در مورد مخلوقات به‌خصوص انسان‌ها فرمودند خداوند با نظر به امکانِ بودن مخلوقات، آنها را خلق کرد و لذا حضرت موسی «علیه‌السلام» در تفسیر جایگاهِ نبوت خویش و برادرشان دو نکته را در میان آوردند که: «قالَ رَبُّنَا الَّذی أَعْطى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى» (طه/۵۰)‏ یعنی اولاً: پروردگار ما خلقتِ هر موجودی را به آن موجود عطا می‌کند. ثانیاً: او را هدایت می‌نماید و در راستای هدایت خداوند است که پیامبران را می‌فرستد. ولی در نکته‌ی‌ اول، معرفتی بس‌ آغازین را متذکرشدند از آن جهت‌که می‌فرمایند خلقت هرمخلوقی را خداوند به‌آن مخلوق می‌دهد. یعنی از یک جهت خلقت آن مخلوق، مربوط به‌خودش است و خداوند یعنی‌ آن‌ بودنِ محض، مطابقِ آن‌ خلقت، آن موجود را «وجود» می‌بخشد.

۴. در راستای معرفتِ آغازین برای هر مخلوق، در قرآن داریم: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» (یس/۸۲) وقتی خداوند خواست موجودی را به‌وجود آورد در خطاب به آن می‌گوید: «بشو» و آن موجود می‌پذیرد که «بشود». یعنی قبل از آن‌که آن موجود، موجود شود؛ در علمِ خداوند امکانِ بودنش هست و خداوند مطابق آن امکان به آن موجود، وجود می‌دهد.

۵. راستی! اگر خداوند آغاز کننده‌ی امکانِ هر موجودی بود، آن مخلوق حق نداشت از خداوند سؤال کند که چرا آن را آن‌چنان خلق کرده است؟ در حالی‌که: «فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ» (انعام/۱۴۹) برای خداوند حجت بالغه هست و آن‌چنان نیست که کسی بتواند حجتی در نفیِ حجت بالغه‌ی الهی داشته باشد.

۶. حال با توجه به مباحث فوق، به این فکر کنید که اگر کسی نحوه‌ی بودن خود را درست درک کند و متوجه باشد حضرت حق در راستای نحوه‌ی بودنِ او به او «وجود» می‌دهد؛ می‌یابد که تنها از طریق وجود خود با پروردگارش می‌تواند مرتبط شود و معنی روایت مشهور: «الطُّرُقُ الَی اللهِ بِعَدَدِ اَنفاسِ الخَلائِق» می‌رساند که راهِ هرکس به سوی پروردگارش، همان نحوه‌ی «بودن»ِ اوست، و مأوایِ حقیقی هرکس، به‌سربردن در این نحوه بودن است.

۷. مشکل بشر از آن جا پیدا شد که به جای مأواگزیدن در نحوه‌ی بودن خود و از آن طریق با پروردگار عالم، مرتبط‌ شدن؛ دلْ در بودن‌های دیگران انداخت و به مقایسه‌ها گرفتار شد و از بهترین مأوا و «بود» محروم گشت. در حالی‌که پیامبران خدا و به‌خصوص آخرین پیامبر به ما متذکر شدند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ ۖ لَا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ» (مائده/۱۰۵) ای مؤمنان! متوجه‌ی خودتان باشید که در آن صورت، انحرافِ بقیه وقتی شما در مسیر هدایت باشید، به شما ضرر نمی‌رساند.

                                               والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته 

24139
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: ۱. استاد عزیز لطفا بفرمایید طبق آیه ۳۴ سوره بقره «... کان من الکافرین» اگر شیطان از «ابتدا» (به خاطر بکار رفتن کان در آیه) کافر بوده است و عبادات چند ساله اش هم در واقع پرستش نفس بوده چرا تا مقام ملائکه ارتقا و رشد کرده است؟ ۲. لطفا شرح قابل قبول و مورد تاییدی از مثنوی معنوی معرفی بفرمایید. با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این موضوع به طور مفصل در کتاب «هدف حیات زمینی» مورد بحث قرار گرفته که چگونه شیطان از ابتدا به جامعیتِ اسماء الهی کافر بوده، ولی نسبت به بعضی از اسماء ایمان داشته و به همان اندازه در ابعاد محدود رشد کرده. این شبیه همین مقدس‌مآب‌های خودمان است که ایمان‌شان محدود است در عین آن‌که به بعضی از کمالات و مراتب می‌رسند. ۲. در مورد مثنوی، باید نظر مثنوی‌دان‌ها را که در مثنوی تدبّر کرده‌اند و اصطلاحات آن را می‌شناسند، دنبال بفرمایید مقام معظم رهبرى «حفظه ‏الله ‏تعالى» به عنوان یک صاحب‌نظر در این امر،  در جلسه ‏اى كه با شعرا داشتند فرمودند: مثنوى همان طور كه مولوى مى‏ گويد: «هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين»[1] و گفتند مرحوم مطهرى هم با من هم عقيده بود.» از شرح مثنوی توسط آیت اللّه محمدتقی جعفری نباید غافل بود. موفق باشید

23432

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد عزیز: در جلسات اخیر مبحث ندای انقلاب اسلامی چند بار به جلساتی اشاره فرمودید که ظاهرا سه شنبه ها برگزار می شود. اگر امکان دارد موضوع آن بحث را بفرمایید و اینکه صوت آن جلسات چگونه قابل دسترسی است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور از جلسه‌ی سه‌شنبه‌ها جلسه‌ی شرح «فصوص‌الحکم» محی‌الدین باشد که در «سُها» برگزار می‌شود. صوت آن را از کانال «ندای اندیشه» در پیام‌رسان تلگرام می‌توانید بیابید. موفق باشید

@nedayeandishe

21643
متن پرسش
با سلام: استاد ببخشید در جواب یکی از سوالات که پرسیده بودند از نظر برخی مراجع فلسفه حرام است و شخص چه کار کند شما پاسخ دادید که نیازی به مراجعه به مرجع در این زمینه نیست به دلایلی که ذکر کردید. سوال بنده این است که در مسائل لباس پوشیدن و ... هم همینطور است؟ برای مثال برخی مراجع کراوات زدن را حرام می دانند. خیلی ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد عرفان و فلسفه، موضوعات عقیدتی است و مقدم بر تقلید است. و اساس تقلید بر امورِ عملی است که لباس‌پوشیدن نیز از همین امور عملی می‌باشد که در حوزه‌‌ی نظرِ فقهِ فقهاست. موفق باشید

18885
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر. امیدوارم شاد و سلامت باشین و در نگاه رحمت حق، همراه همیشگیتون باشه، استاد بنده از بزرگترین آرزوهام اینه که دائم الحضور و دائم الذکر بشم که حتی اندازه نصف چشم بر هم زدنی از خدا غافل نشم و مدام ذکر قلبی داشته باشم اما نمیشه و این موضوع منو نامید میکنه میگم شاید لایق نیستم، نمیدونم چیکار کنم، این موضوع خیلی ذهنم رو درگیر کرده. دوس دارم توی جمع و توی خلوت همه حواس و تمرکزم پیش خدا باشه اما هی ارتباط قطع و وصل میشه. خواهش می کنم لطف کنین بگین بنده چیکار کنم که به این حال برسم و دوام داشته باشه. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به قول آیت اللّه بهجت این کار بدون مؤنه نمی‌شود. پیشنهاد بنده آن است که کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را که بر روی سایت هست، مطالعه فرمایید تا آرام‌آرام راه‌های مناسب آن نیت بسیار خوب‌تان برایتان گشوده شود. موفق باشید

18763
متن پرسش
سلام علیکم: پیرو سوال 18754 (همه اهل کتاب یکسان نیستند)؛ نظر حضرتعالی راجع به آیات شریفه ﴿ومَن يَبتَغِ غَيرَ الاِسلمِ دينًا فَلَن يُقبَلَ مِنهُ وهُوَ فِي الاءخِرَةِ مِنَ الخسِرين ٭ كَيفَ يَهدِي اللهُ قَومًا كَفَروا بَعدَ ايمنِهِم وشَهِدوا اَنَّ الرَّسولَ حَقٌّ وجاءَهُمُ البَيِّنتُ واللهُ لايَهدِي القَومَ الظّلِمين) چه خواهد بود در حالی که تصریح شده است نزد خداوند غیر از اسلام پذیرفته نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر دو آیه به کمک تفسیر المیزان در حین عرایضی که در مورد سوره‌ی آل‌عمران بحث شد؛ مورد بررسی قرار گرفت. به قول علامه‌ی طباطبایی «اسلام» درآیه‌ی اول دین اسلام منظور نیست، بلکه منظور روحیه‌ی تسلیم به حکم خدا است که در نسبت با هر دینی مصداق دارد. لذا می‌فرماید: «تعالوا إلی کلمة سواء بیننا و بینکم» و آیه‌ی دوم نظر به ریزش‌های داخل نظام اسلامی دارد به همین جهت در خطاب به جامعه‌ی اسلامی می‌فرماید چگونه برکات وجود رسول خدا را می‌بینید و بعد به همان جاهلیت قبلی برمی‌گردید؟ موفق باشید

13931

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خدا قوت حضور شما بزرگوار: در روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری راسخون خدمت شما عزیز هستیم. این ایمیل هم برای سپاس از شما عزیز و هم برای کسب اجازه از شما برای بارگذاری کتب شما روی سایت برای مسابقات و مطالعات کاربران که هم استفاده بهینه و هم معرفی کتب خوب شما بزرگوار را در پی خواهد داشت. باسپاس. لطفا سریع پاسخ دهید. موفق و پیروز باشید. ارادتمند، قریشی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این از لطف جنابعالی و همکاران شما است که مباحث را به عنوان مباحث خوب تلقی فرموده‌اید. از جهت ما هیچ مانعی ندارد که نوشته‌جات و کتب را در آن سایت برای هرکاری که مصلحت می‌دانید؛ بارگزاری فرمایید. موفق باشید

9625

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام.جلسه 46 مکارم اخلاق روی سایت نیست استاد چه کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت؛ لطفاً راهنمایی لازم را بفرمایید. موفق باشید
7274

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. من در زمینه موضوع جبر و اختیار نیازمند راهنمایی هستم. لطفا مرا راهنمایی کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده بحمداللّه جزوه‌ای در این مورد تنظیم کرده‌ام تحت عنوان «جبر و اختیار» و هم در سی‌دی معارف 1 عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
6734
متن پرسش
با سلام 1-اینکه باید مخلوقاتی باشند تا خدا را به ظهور برسانند به معنای نیاز خدا به مخلوقات به حساب نمی آید؟ 2-و آیا انسان در تمام عوالم وجود حاضر است و یا اینکه با اختیار خود می تواند در عوالم بالاتر حاضر شود؟ 3- چرا با وجود نظریه وحدت شخصی ملاصدرا شما برای تبیین برخی از مسایل از تشکیک وجود استفاده میکنید؟ رابطه این دو نظریه دقیقا چیست؟ و آیا نظریه وحدت شخصی نواقصی دارد که نمیگذارد از تشکیک وجود دست کشید؟4- آیا مخلوقات همان ظهور اسماء‌الهی هستند یا چیزی هستند که اسماء الهی توسط آنها ظاهر میشود و دراینصورت رابطه وجودی آنها با خداوند چگونه در نظریه وحدت شخصی تبیین میشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این نیاز به حساب نمی‌آید این عبارت است از ظهور کمالات حضرت حق. در حالی‌که حضرت حق آن کمالات را دارا است و با ظهور آن چیزی بر خداوند افزوده نمی‌شود 2- از نظر تکوینی نفس ناطقه‌ی انسان در تمام عوالم حاضر است ولی از نظر تشریع و اراده‌ی فردی هرکس باید خودش با رفع موانع، خود را در عالمی مناسبِ اراده و انتخابش حاضر گرداند 3- در نظر به تشکیک وجود ما متوجه نسبت‌های مختلفی هستیم که اعیان ثابته‌ی اشیاء با همدیگر دارند و خداوند مطابق عین ثابته‌ی هر موجود بر آن تجلی می‌کند ولی در وحدت شخصیِ وجود نظر به حضرت حق داریم و این‌که در همه‌جا حضرت حق است که در صحنه است و از این جهت این دو قابل جمع‌اند، چون در تجلی حق در عین ثابته‌ی اشیاء نیز حق در صحنه است 4- همان‌طور که در بحث عین ثابته‌ی اشیاء روشن شده «امکان»، ذاتی اشیاء است به همان معنایی که ابن‌سینا می‌فرماید: «ما جَعل‌اللّه المشمشة، مشمشة بل اَوجَدها» خداوند زردآلو را زردآلو نکرد بلکه ایجاد کرد. پس حضرت حق ممکنات را که امکان، ذاتی خودشان است وجود می‌دهد و از این جهت هر ممکن‌الوجودی مظهری از اسماء الهی است و در ذات خود هیچ وجودی ندارند. موفق باشید
28917
متن پرسش
سلام علیکم: آیا با توجه به اینکه مقوله تهاجم فرهنگی اساسا تغییر سبک زندگی بصورت شبکه ای است می‌توان گفت آنگاه که در دوره سازندگی و با روندهایی که توسعه گرایی و لیبرالیزم اقتصادی را شروع کرد پیوستش لیبرالیزم فرهنگی و توسعه سیاسی مدرن در دوره اصلاحات بود و اینها بصورت یک پیوست و چرخه و منظومه است که اگر لیبرالیزم و توسعه اقتصادی را بپذیریم، بتدریج لیبرالیزم فرهنگی و توسعه سیاسی مدرن هم به دنبالش می آید تا حدی‌که گفته شود باید از اسلام انقلابی گذار کنیم و حتی از ولایت فقیه دست بکشیم یا محدودش کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً همین‌طور است. ما فعلاً در حال هزینه‌دادن آن غفلت هستیم و عملاً ناخواسته در حاشیه‌ی دنیای مدرن قرار گرفتیم هرچند از نظر سیاسی بحمدللّه جهان ما جهان بیرون از دنیای مدرن است. آنچه شدیداً بنده را امیدوار می کند روحیه‌ی توحیدی و سعه‌ی صدری است که در ذات انقلاب اسلامی نهفته است که می‌تواند همه‌ی عالم را از آن خود کند و استکبار را از جهان بیرون نماید که البته این بحث، عرضِ عریضی دارد و اگر نتوانیم درست موضوع را تبیین کنیم، ما را به یک خوش‌باوری متهم می‌کنند. شاید در سلسله بحث‌های «انقلاب اسلامی، طلوعی بین دو جهان» که در «خانه‌ی طلاب» بحث می‌شود بتوان موضوع را تا حدّی روشن نمود و معنای حضور در آینده به شکل حقیقی خود تبیین شود.

ما خواستیم در این تاریخ با انقلاب اسلامی وارد جهانی شویم که جهان سیطره‌ی فرهنگ غرب نباشد، ولی بالاخره ناخودآگاه خود را در حاشیه‌ی جهان مدرن یافتیم. فعلاً به دنبال مقصر نمی‌گردیم و بر این هم تأکید نمی‌کنم که ظرفیت آن را داشتیم که در جهانی حاضر شویم که جهان سیطره‌ی غرب نبود. ولی هرچه هست فعلاً این‌جا هستیم که از جهاتی - و نه در همه‌ی جهات- در حاشیه‌ی جهان مدرن هستیم و نیازمند نوعی بازخوانی هستیم که فعلاً در این تاریخ که تاریخ ابتدای انقلاب و آن آمادگی نیست، چه باید باشیم و چه باید بکنیم که با خود نوعی احساس بودن داشته باشیم، بودنی که از خودمان باشیم و احساسِ «حق‌الیقینی» را کم و زیاد در خود احساس کنیم که در این زمانه گویا این تنها معنای بودنی است که می‌توانیم خود را بپذیریم.

آری! همان‌طور که انقلاب اسلامی همچون موجودی زنده مراحلی را به سوی بلوغ دارد، نسبت ما نیز با این ودیعه‌ی الهی مناسب حضور تاریخی‌اش در مراحل گوناگون به یک معنا متفاوت می‌شود - بدون انکار اصلِ وجود تاریخی‌اش- در این رابطه می‌توانم بفهمم چرا می‌فرمایید بنده در حال تنقیح مبانی خود در رابطه با نحوه‌ی رجوع به تفکر غربی هستم از آن جهت که وسعت توحیدی انقلاب اسلامی حالت اقیانوسی به خود گرفته که به یک معنا می‌فهمیم چگونه می‌توان دغدغه‌های کانت و هگل و هایدگر را در مواجهه با تاریخ مدرن درک کرد، بدون آن‌که از بستر تاریخی خود غافل گشت و از خودِ اسلامی- ایرانیِ خود در جای دیگر حاضر شد. ولی از این هم نباید ترسید که برای حاضرشدن در جهانی که انقلاب اسلامی بنا دارد در آن حاضر شود تا عقیم نماند، نمی‌توان از شناگری در اقیانوس ترسید. آری! آن‌هایی که آمادگی چنین حضوری را ندارند نباید وارد شوند و به نظر می‌آید عرفان و حکمت اسلامی در کنار فهم قرآن به قرائت علامه‌ی طباطبایی «رحمة‌اللّه‌علیه»، شرط چنین حضوری است وگرنه این آتش نمرودی به گلستان تبدیل نمی‌شود تا فرهنگ انقلاب اسلامی را جهانی کند و تنها در محدوده‌ی حضور سیاسی در مقابل استکبار که آن هم امر مبارکی است، باز می‌ایستیم و معنای دعوت گورباچف را که حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» او را به ملاصدرا و ابن‌عربی دعوت کردند، در نطفه می‌ماند.

موفق باشید

24587
متن پرسش
سلام: ببخشید، آیا آیت الله بهاالدینی می توانست شخصیتی مثل امام خمینی شود؟ و آیا امام خمینی می توانست به ایشان کمک کند تا مثل ایشان باشند؟ تشکر. التماس دعای فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. این بزرگان متوجه‌ی تقدیر خود می‌شوند و در همان مسیر خود را رشد می‌دهند. موفق باشید

23882
متن پرسش
با سلام به خدمت استاد عزیز: بنده مصاحبات و مقالات استاد را مطالعه کردم و یکی از مبانی و روش استاد ارتباط متون و علوم است حال در اصول فقه مرحوم مظفر بحث وجود رابط و استقلال مطرح شده است و بعد از آن ارتباط کلمه و کلام که منجر به تعریف اسم و فعل و حرف از دیدگاه امیرالمومنین شده است یعنی بعد از مطرح کردن بحث فلسفی (حقیقت و وجود خارجی) به وجود لفظی و اعتبارات برداخته است حال سوال این است که آیا این ارتباط دهی صحیح و مطلوب است یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف درستی است که از نظر ظاهر رابطه‌ای بین زبان و معانی، اعتباری است و انسان برای معانی، الفاظی را اعتبار می‌کند. ولی در مباحث فلسفه‌ی زبان، بحث می‌شود که واژه‌ها، صورت‌های حقیقیِ معانی هستند و حقیقت زبان ریشه در روحی دارد که آن زبان را به ظهور آورده است. در نتیجه در رابطه بین زبان و معانی، چنین خواهد بود که رابطه حقیقی است. مثل رابطه‌ی الفاظِ قرآن با حقیقتی که به صورت الفاظ درآمده است، مگر در زبان روزمرّه که هیچ اصالتی در آن نیست. موفق باشید

21668
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت استاد بزرگوار. با معارفی که ارائه می فرمایید احساس حیات می کنم. انگار زندگی دوباره پیدا کرده ام. خدا خیر دنیا و آخرت به شما عنایت فرماید. من متوجه نمی شوم چه گناهی صغیره است؟ گناهانی که اکثرا جامعه مومنین را هم گرفتار کرده مثل گناه غیبت که کبیره حساب می شود. پس صغیره چه گناهی حساب می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گناهی که به‌کلّی نسبتِ انسان با خدا را به هم بزند مثل شرک، و یا حقوق افراد را نادیده بگیرد و به آبروی افراد ضربه بخورد؛ عموماً در زمره‌ی گناهان کبیره است. موفق باشید

20327
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: بعضی از صوت های حضرت عالی را گوش کرده ام سوالاتی در خصوص قیامت و حرکت جوهری برایم پیش آمده است : 1- آیاتی از قرآن که معاد را مثال می زند اشاره دارد که معاد جنسانی است مثل حضرت ابراهیم (ع) و چهار پرنده و یا داستان حضرت عزیر (ع) ولی در سخنرانیهای جنابعالی آمده که معاد جسمانیست نه جنسانی 2- بر اساس حرکت جوهری هنگامی که تمام قوه ها بالفعل شد قیامت واقع می شود ولی بر طبق احادیث فرمودید که قیامت در حال حاضر وجود دارد . 3- اینکه گفته شده در زمان حکومت امام زمان (عج) استعدادها شکوفا می شود مثل اینکه گفته شده که - باران به قدر کفایت ببارد و کره زمین سبز و خرم شده و تمام درختها میوه دار شوند - آیا این موضوع با حرکت جوهری ارتباط دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در جزوه‌ی «نحوه‌ی حیات بدن اخروی» در موضوع آن 4 پرنده مطابق نظر صدرالمتألهین که معاد را جسمانی می‌داند و نه مادی؛ مطالبی عرض شده است. خوب است به آن جزوه رجوع فرمایید 2- آری! عالم ماده بر اساس حرکت جوهری از قوه به فعل می‌رسد و به قیامت خود نایل می‌گردد، ولی طبق قاعده‌ی «غایتِ مفقود محال است» باید قیامتی باشد که عالم به سوی آن حرکت کند 3- در این‌که در آخرالزمان ظرفیت زمین بیش از این می‌شود که هست، می‌توان گفت به یک معنا بعضی صفات قیامتی در آخرالزمان ظهور می‌کند. به همین جهت آن شرایط را «اشراط السّاعة» یعنی شرطِ تحقق قیامت نامیده‌اند. موفق باشید

20006
متن پرسش
با سلام: اگر بپذیریم که معلولیت کودک یا تولد به صورت زنا انتخاب عین ثابت فرد باشد حال سوال پیش می آید که چرا چنین انتخاب بدی داشته؟ و ثانیا آیا این انتخاب را با علم به جوانب آن انجام داده؟ و همچنین بر طبق «کل یعمل علی شاکلته» در دنیا اعمالمان باعث انتخاب هایمان می شوند. مثلا اگر گناه کنیم سنخیت وجودیمان به شر متمایل شده و انتخاب های بد می کنیم. حال سوال این است که انتخاب عین ثابت با چه عقبه ای از شخصیت صورت گرفته؟ اگر عقبه ی شخصیت همه را یکسان و بدون عمل خیر یا شر در نظر بگیریم باید همه انتخاب های عین ثابته ی خوب ولو متفاوتی داشته باشند اما چرا شاهد چنین انتخاب هایی نظیر زنا زادگی ... غیره هستیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرض آخری که می‌فرمایید نمی‌تواند درست باشد. زیرا آن اولین انتخاب بد را به کجا نسبت دهیم؟ می‌ماند که به هرحال متوجه باشیم انسان در ذات خود انتخاب‌گر است و ریشه‌ی انتخاب او در تعریفی است که از خود کرده است. آن معلول هم به هرحال بین خلق‌نشدن و آن‌گونه خلق‌شدن چنین انتخابی را داشته است. سری هم به جواب سؤال شماره‌ی 19997 بزنید. موفق باشید

18897
متن پرسش
با سلام: استاد بزرگوار مشکل من عصبانیته. اولین بار هفت سالم بود که به شدت عصبانی شدم، مرتبه ی بعدی در دوران راهنمایی و ... امروز صاحب همسر و یک دختر دو ساله هستم و علی رغم توسل به اهل بیت و تلاشهای مکرر از عهده کنترل خشم بر نمی آیم و بعد از به دنیا آمدن دخترم عصبانیت ها تعدادش بیشتر و شدتش زیاد تر شده... همیشه عذاب وجدان دارم در شرایط خارج از عصبانیتم همه تلاشم خوش خلقی و رعایت حقوق کودکانه ی فاطمه و رعایت حق همسرم است اما ناگهان با بهانه هایی برای دقایقی همه چیز را خراب می کنم. امیدی هم به مراجعه به روان پزشکان ندارم. لطفا راهنمایی ام کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از جهتی می‌توان گفت عبور از غضب، عبور از آخرین سنگر است که انسان برای آزاد شدن از سیطره‌ی شیطان باید طی کند و برای این کار، باید بتوانید برنامه ریزی کنید. کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام با شرح صوتی بنده ان‌شاءالله می‌تواند مفید بیفتد. موفق باشید

18837

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در باور برخی افراد این چنین مطرح است که به جز مجتهد کسی حق اظهار نظر ندارد و در مقابل هم هر سخنی را از کسی که اجتهاد دارد می پذیرند. اکنون در این باره سوالاتی از محضرتان داشتم؛ 1. اگر چه بفرموده حضرت عالی فقه در علوم اسلامی نقش علوم پایه را دارد و یقینا صحیح هم هست ولی مگر تعبیر بزرگان از اجتهاد به ملکه نیست؟ و ملکه هم بدست آوردنی است نه اعطایی، آن بزرگواری هم که به یک شخص اجتهاد می دهد در حقیقت وجود ملکه در او را تائید می کند نه اینکه کار او به منزله دادن ملکه به شخص باشد. سوال اینجاست که اگر کسی به واقع ملکه اجتهاد در او حاصل شده بود ولی بر فقیهی که صاحب اجازات اجتهاد است عرضه نکرده بود نمی توان او را مجتهد و صاحب نظر دانست؟ آیا ما باید تابع دلیل اقوال افراد باشیم یا مدرک اجتهادشان؟ 2. فقه کنونی با همه توانش نظری اش خلأهای چشمگیری دارد که بر همین اساس هم ارتقاء نظام فقاهت توسط حضرت امام و رهبری مطرح و توسط بعضی آقایان فاضل پیگیری شد. مطمئنا فقهی که امثال آیت الله میرباقری در نظر دارند با فقه برخی افراد دیگر بسیار تفاوت دارد و درجات اجتهادی هم که اعطا می شود با نظر به همان سبک فقه مصطلح است. آیا صرف داشتن مدرک اجتهاد در این فقه موجب این می شود که انسان در هر زمینه ای حق اظهار نظر پیدا کند؟ 3. اساسا آیا اظهار نظر در حوزه دین نیاز به مدرک اجتهاد دارد یا فهم اجتهادی؟ آیا می توان گفته کسی را که بر طبق تفکر اجتهادی است به بهانه نداشتن مدرک اجتهاد رد کرد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً اگر کسی در مدت لازم با سیره‌ی اجتهادی جاری در حوزه‌های علمیه مأنوس باشد و در خود استعداد لازم را احساس کند پس از مدتی فهم اجتهادی مورد نظر در او پدید می‌آید و ربطی به مدرک اجتهادی ندارد. می‌ماند که همان اساتیدی هم که ایشان در محضر آن‌ها تلمذ کرده است، فهم اجتهادی او را تأیید می‌نماید. موفق باشید

18825
متن پرسش
عرض سلام استاد: کسانی هستن که به شما انتقاد دارن که استاد مدرنیته را رد میکنن ولی سایت دارن و کانال تلگرام دارن و یا از وسائل مدرن استفاده میکنن و میگن رهبر انقلاب هم به شدت آقای طاهرزاده مدرنیته را نزده. خواهش می کنم بنده را روشن کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مدرنیته به عنوان یک فرهنگ هرگز مورد تأیید رهبری نیست و می‌توان از سخنان‌شان این نکته را فهمید و مدرنیته به عنوان ابزار، امروز چیزی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت، می‌ماند فرهنگی که پشت این ابزارها خوابیده است که مقام معظم رهبری در صحبت خود در مورد سبک زندگی روشن کردند که باید متوجه بود این ابزارها ما را گرفتار سبک زندگی غربی نکند و توجه‌دادن به این امر را به عهده‌ی محققین گذاشتند و این آن امری است که نباید از آن غفلت کرد که در هر صورت، هر تکنیکی فرهنگی را با خود می‌آورد و باید نسبت به آن فرهنگ، خودآگاهی پیدا کرد تا اسیر آن نشویم. موفق باشید

18106
متن پرسش
سلام استاد: لطفا بحث نفس تکوینی و تشریعی رو یک کمی توضیح بدین. اگه میگیم نفس یعنی من، پس‌چرا من اختیار ندارم توی نفس تکوینی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح «ده نکته» در این مورد عرایضی شده است. عنایت داشته باشید نفس ناطقه در حوزه‌ی خاصی که قوه‌هایش را بالفعل کند، اختیار دارد ، نه در تولد خود و نه در مرگ خود مختار نیست. موفق باشید

3872
متن پرسش
سلام جناب طاهر زاده عزیز بنده خدمت سربازی را تمام کرده ام و اکنون به نقطه ی عطفی در زندگی ام رسیده ام. می خواهم باقی عمر خود را وقف در انقلاب و اسلام عزیز کنم بدون اینکه به هیچ سازمانی وابستگی داشته باشم. منتها خانواده اصرار دارند که یک شغل دولتی داشته باش و نیمروزت را به هر کاری که علاقه داشتی برِس! منتها احساس می کنم در این صورت سی سال از عمرم را با ترس از نان شب به بیهودگی گذرانده ام حال آنکه معنای ثمر بخش بودن زندگی را تنها در کار فرهنگی و خدمت فکری به مردم می دانم. استاد عزیز بنده در سن ازدواج هستم و بحث مالی هم برایم مطرح است ولی نمی دانم چه باید بکنم. خدایم، عمرم، زندگی ام، خانواده ام... لطفا راهنماییم بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره با همه‌ی زیبایی که در نیت پاک خود دارید (باشید) یا طلبگی را انتخاب کنید که زمینه کار فرهنگی در آن بیشتر فراهم است. موفق باشید
30058
متن پرسش

سلام استاد عزیز: منظور از جنگ نرمی که اخیرا رهبر معظم انقلاب در سالگرد شهید سلیمانی مطرح فرمودند چیست و شما نیز و همچنین همفکران شما به آن اشاره ای داشتید. آیا منظورشان این بود که با جریان غربگرا نرمش نشان داده تا مثلا تحریمها رفع شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است و در این رابطه یادداشت‌هایی شده است که بناست در جمع رفقا مورد بحث و بررسی قرار بگیرد. در این رابطه صرفاً آن یادداشت‌ها را خدمتتان ارسال می‌کنم ولی به نظر بنده نیاز به شرح و بسط دارد. موفق باشید

نهضت نرم‌افزاری

نسبت «حقیقت» و «قدرت» و یا «خشونت» و «ذلّت»

باسمه تعالی

نکات مربوط به بیانات رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» در سالگرد شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی در موضوع «غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار» عبارتند از:

الف- این تشییع میلیونی ژنرال‌های جنگ نرمِ استکبار را متحیّر کرد که این چه حرکت عظیمی است که آن‌ها را شکست داد.

ب – سیلی سخت به آمریکا، غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار است.

ج- مهم‌ترین سیلی به آمریکا همین حرکت مردمی عظیمی بود که انجام گرفت.

د- برادرها یک سیلی‌ای زدند، لکن سیلی سخت‌تر عبارت است از غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار. این سیلیِ سخت به آمریکا است که باید زده بشود. بایستی جوانان انقلابی ما و نخبگان مؤمن با همّت، هیمنه‌ی استکباری را بشکنند.

با توجه به نکات فوق می توان گفت:

1- اگر متوجه‌ی حرکت نرم‌افزاری نباشیم، نمی‌فهمیم چرا در جنگ با صدام، شهادت را امری اساسی برای حضور در جهانی می‌دانیم که جهان «انقلاب اسلامی» است. یعنی اگر جایگاه حرکت نرم‌افزاری را نفهمیم، از عصری که در آن قرار گرفته‌ایم، آگاهی کاملی به‌دست نمی‌آوریم و ناخودآگاه در جهان خشونت و یا قدرت، جدای از حقیقت قرار می‌گیریم.

2- جنگیدن برای نجنگیدن، غیر از جنگیدن برای جنگیدن است و غیر از جستجوی معنای خود در جنگیدن است که در بستر شهادت‌طلبی شکل می‌گیرد.

3- ژنرال‌های جنگ نرم به دنبال چه هستند و ما در جنگ نرم به دنبال چه چیزی باید باشیم که در عین آن‌که جنگ است، ولی حضوری نرم دارد و به جای خشونتِ صِرف در مقابل خشونت صرف، تقابلی دیگر را جهت غلبه می‌خواهیم دنبال کنیم؟

4- غرب‌زدگی، عین خشونت و داعشی‌گری است، و حاج قاسم نه‌تنها غربِ خشونت نیست بلکه انسانی است که از غربی که عین تصرف است فاصله دارد. چون حاج قاسم خشونت در مقابل خشونت نبود، انسان‌ها حقیقت خود را در او احساس کردند.

5- در حرکت غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی استکبار، بحث، بحث انتقام است و نه مصالحه، ولی راهی که باید در آن راه، آن انتقام انجام گیرد، کدام راه است؟ مسلّم آن راه، راهی نیست که اراده‌ی معطوف به قدرت بتواند آن را درک کند.

6- هرگز هیچ مصالحه‌ای بین ما و قاتلان ما صورت نخواهد گرفت، ولی چه چیزی در حرکت مردمی، در شهادت حاج قاسم سلیمانی صورت گرفت که رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» آن را مهم‌ترین سیلی به آمریکا دانستند و سیلی سخت‌تر که غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار است و باید زده شود؛ چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟

7- آیا می‌توان قرآن و روایات و متون متفکران را در راستای حضور نرم‌افزاری همراه با انتقام خوانده شود، ولی نه آن‌طور که از آن‌ها خشونت به ظهور آید؟  

8- انتقام آری! ولی خشونت نه. مثل اشعاری که در جای خود انتقام است و شمشیر تیزی هستندکه بدون خونریزی دشمن را می‌کُشد.

9- دفاع از حقیقت، با خودِ حقیقت ممکن است و نه با خشونت. ما در کجا باید باشیم که بتوانیم استکبار را بی‌معنا و بی‌هویت کنیم؟ بستر حضور تاریخیِ حاج قاسم راهی شد جهت این امر، امری که در ذات انقلاب اسلامی نهفته است و همان ذات بود که مردم فهمیدند با آن حضور میلیونی کنشی مناسب مقابله با استکبار را به میان آوردند و رهبر معظم انقلاب در موضوع غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی استکبار، متذکر این امر می‌شوند. 

10- آقای دکتر قاسم پورحسن می‌فرمایند: فارابی معتقد است سعادت حقیقی در بیرون از قدرت شکل می‌گیرد. معنای حقیقی قدرت باید وجودی باشد.

11- آیا با تفکر به هویت حرکت نرم‌افزاری می‌توان در اکنونِ تاریخی خود بهتر حاضر شد، آن هم با رویکرد سیلی سخت به آمریکا در بستر انتقام از آمریکا جهت به شهادت‌رساندن حاج قاسم؟ انتقامی در بستر حقیقت و قدرت و نه در بستر خشونت و ذلّت.

12- در نسبت بین حقیقت و قدرت می‌توان به کربلا فکر کرد و شب عاشورا، که از یک طرف حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» فرمودند: همه فردا شهید خواهید شد. زیرا خود را در بستر حقیقتی یافتند که شهادت آن را معنا می‌کرد و از طرف دیگر فردا با تمام نیرو جنگیدند و نشان دادند دارای قدرت روحی بزرگی هستند که ترس در آن راه ندارد. راستی! بین شهادتِ حتمیِ حضرت ابالفضل«علیه‌السلام» که از قبل می‌دانستند و آن‌همه دلاوری و قدرت‌نمایی، پیچیده‌ترین رازی نیست که می‌تواند مرز بین قدرت و خشونت را از هم جدا کند تا معلوم شود چگونه خشونت با ترس همراه است ولی قدرت، با پشتوانه‌ی حقیقت، شجاعت‌آفرین است؟

13- ما در دعای شریف «ندبه» از عهدِ حضوری که حقیقت باید به صحنه آید، یک لحظه غفلت نمی‌کنیم و لذا قصه‌ی دعای «ندبه»، پایداری بر حقیقت است و نه ندبه‌ای که حکایت از ذلّت و ترس باشد.

14- انتقام سخت که انتقامی است پایدار و موجودیتِ دشمن را نشانه می‌گیرد، حتماً انتقامی است که در بستر حرکتی نرم محقق می‌شود تا هویت تاریخی دشمن استکباری بی‌معنا گردد. مانند حرکت حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» به‌خصوص آن‌جایی که حضرت وصیت فرمودند مرا شبانه غسل دهید و کفن و دفن کنید. تا جریان مقابل هیچ کاری نتواند بکند، مگر آن‌که ناظر آب‌شدن و تبخیرِ به مرورِ خود در تاریخ باشد. «امّ ابیها» بودنِ حضرت زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» یعنی بعد از رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌واله» نیز باید این نهضت با روحِ مادرانه‌ی آن حضرت ادامه و پایدار بماند. لذا یک طرف خشونت است و جسارت به آستانه‌ی آن حضرت، و یک طرف حقیقت است و شجاعت، و این است که شیعه در ذکر مصائب آن حضرت متوجه‌ی رنجی می‌باشد که در مسیر به‌ظهورآوردنِ حقیقت در مقابل خشونت باید تحمل کرد تا معلوم شود پیروزی اصلی و انتقام سخت در حرکات نرم‌افزارانه نهفته است و هرکس باید در هر زمان مطابق دشمنی که در مقابل خود دارد، آن حرکت را به میان آورد.

15- فاطمه«سلام‌الله‌علیها» و تاریخِ آینده‌ی ما

هم او که «امّ ابیها» بود تا رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در تأسیس تاریخ اسلام بدون هویت نرم‌افزارانه، آن تاریخ را بنا نکنند و آن تاریخ، عقیم بماند؛ مهدی «صلوات‌الله علیه» نیز که بناست در مواجه با، نه‌تنها با جاهلیت، که با همه‌ی فکرها و فرهنگ‌ها، تاریخِ قدسی خود را بنا کند؛ مسلّم بدون به میان‌آوردن سیره‌ی زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» هیچ افقی در مقابل بشر نخواهد گشود، و لذا آن حضرت فرمودند: «إنَّ لِي في إبنَةِ رَسولِ اللّه ِ اُسوَةٌ حَسَنةٌ» از آن جهت که در شخصیت حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها»، حقیقت و حماسه، منجر به عبودیتی شده است که به حکمِ «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» تمامِ مقصد خلقت است. و این‌جا است که می‌بینیم هر روز بیشتر از روزهای گذشته‌ی تاریخ، فاطمه «سلام‌الله‌علیها» ظهور می‌کند تا معلوم شود مهدی «صلوات‌الله‌علیه» چه تاریخی را بنا است با مردم در میان بگذارد. آیا تاریخ آینده، تاریخی است که باید با فاطمه «سلام‌الله‌علیها» شروع شود و معنا پیدا کند؟ تاریخی که به جای حاکمیت اسلحه‌ها، حقیقت است که انسان‌ها را جلو می‌برد.

 

24000

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: شرمنده مزاحمتون شدم. بنده در یک سال گذشته ضرر مالی بسیار شدیدی کردم.ازم کلاه برداری شد و تقریبا تمام سرمایم رو از دست دادم. حدود ۵۰۰ ملیون تومان. نمی دانم کار خدا بوده یا ندانم کاری خودم. الان بدجور خودم رو باختم. حتی می خواستم خودکشی کنم. شما راه کاری سراغ دارین من از این بن بست بیرون بیام؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به آیه‌ی 22 و 23 سوره‌ی حدید فکر کنید که می‌فرماید: «مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ. لِّكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ» هیچ مصیبتی در زمین و در زندگی شما پیش نمی‌آید مگر آن‌که از قبل تعیین شده است و این به جهت آن است که نه از آن‌چه از دست داده‌اید تأسف بخورید، و نه از آن‌چه یافته‌اید، مغرور گردید، همه را به عهده‌ی خدا بگذارید و در امتحانی که خدا برایتان پیش آورده، از او توفیق بخواهید. موفق باشید

23675
متن پرسش
سلام علیکم: بنده دانشجوی ارشد روان شناسی هستم. موضوع پایان نامه من روش های ایجاد تجربه معنوی از طریق مواجه شدن با خود و طبیعت است. وقتی کتاب خویشتن پنهان شما رو مطالعه کردم به نظرم رسید که شاید بتونم از نظرات شما استفاده کنم. سوال من به طور روشن این هست که: اولا در کنار موضوع خواب چه اموردیگری وجود دارد که می توان به کمک آنها با خود حقیقی و مجرد خودمان مواجه بشیم؟ دوما: اگر امکان دارد بفرمایید چطور میشه این امور رو به صورت تمرین به مخاطبین ارائه نمود (یعنی چه تمریناتی رو افراد مثلا در طی یک هفته باید انجام بدن تا به این تجربه برسند)؟ سوما: سوالی که در مورد خواب دارم این هست که شما پدیده آشناپنداری اتفاقات رو (مواجه شدن با اتفاقاتی که احساس می کنیم قبلا آن را جایی دیده ایم) دلیل بر مجرد بودن روح و خبر یافتن روح از آینده گرفته اید. در صورتی که در علوم جدید این پدیده رو معمولا به اشتباه مغز نسبت می دهند به این صورت که اتفاقی رو که تازه برای ما رخ داده به جای آنکه به حافظه کوتاه مدت بفرستد به حافظه بلند مدت می فرستد و این امر موجب می شود تا ما احساس کنیم آن اتفاق را قبلا جایی یا زمانی دیده ایم. چطور به این سوال باید پاسخ داد؟ دلیل اهمیت این سوال این هست که چون تاکید ما بر تجربه های شخصی است این پدیده اگرچه زیاد اتفاق می افتد با این حال توجیه علمی دارد و اموری هم مثل رویاهای صادقه که توجیه علمی ندارند (اگر چه منکرین به تصادف نسبت می دهند) حداقل من تجربه اش نکرده ام. با این توصیف چگونه می توانم از خواب به عنوان پدیده ای برای مواجه شدن با خود حقیقی خود استفاده کنم؟ با تشکر. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه موجب می‌شود انسان با تجرد بیشتر خود روبه‌رو شود، رویکرد درست به دستورات دین و زهدی است که در دین پیشنهاد می‌شود. عمده آن است که برای هرچه بیشتر آزادشدن از وجه مادیِ خود به رعایت حلال و حرام الهی بپردازیم. در مورد رؤیای صادقانه هم، به هرحال چیزی نیست که بتوان از آن چشم‌پوشی کرد و لوازم آن را مدّ نظر قرار نداد، از آن جهت که نفس ناطقه‌ی انسان در صحنه‌هایی حاضر می‌شود که اساساً در آن زمان وجود خارجی نداشته است و عیناً انسان با آن رؤیای خود پس از مدت‌ها روبه‌رو می‌شود. به نظر می‌آید افرادی که گمان می‌کنند رؤیای صادقانه ندارند به جهت آن است که وقتی با صورت خارجی رؤیای خود روبه‌رو می‌شوند، تلاش نمی‌کنند جایگاه آن را که در رؤیا دیده‌اند دنبال نمایند. موفق باشید  

نمایش چاپی