بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29509

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: علما و اساتید طب ایرانی اسلامی دارن فریاد میزنن که ای ستاد مبارزه با کرونا، داروی ضد ویروسی را ما در گیاهان دارویی یافته ایم و شماها مسول تلفات این چند ماهه در کشور هستید. تعجب بنده در این است که حضرت آقا مقام رهبری نیز صرفا در جهت تایید آن ستاد سخن می‌رانند و حتی می‌فرمایند من خود نیز تابع ستاد مقابله با کرونا هستم! این روش ظاهرا قانونی و خوب است، اما سوال اینجاست که آیا روش بهتری برای اداره ی این شرایط وجود ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که رهبر انقلاب پدیده‌ی کرونا را خیلی بالاتر از این حرف‌ها می‌دانند و مواظب‌اند ما در دام جریانی که جبهه‌ی استکبار شکل داده‌اند، نیفتیم و ظاهر قضیه را، تمام قضیه ندانید. موفق باشید

28752
متن پرسش
سلام: این حرف دکتر داوری در مورد هگل درست است که می‌گویند: هگل بشر را در عالمی وارد کرده است که عالم خود اگاهی بشر و خود بنیادی تام و تمام اوست و طبق این فلسفه بشر موجودی است که در تاریخ به کمال می رسد و خدا می شود. اگر درست است این حرف چگونه با مباحث یکشنبه ها جمع می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید در جواب سؤال شماره‌ی ۲۸۷۵۰ تا حدّی بتوانید نسبت به موضوع فکر کنید. بخصوص در مورد دغدغه‌های هگل، وگرنه بنا نیست که ما مؤیّد هگل باشیم. اساساً فضای تفکر او با فضای فرهنگی ما دوگانه است و اشتباه بعضی‌ها آن است که فکر می‌کنند لازمه‌ی توجه به دغدغه‌های هگل، تأیید نظرات اوست. در برخورد با فیلسوف باید ماورای درست و غلط بودنِ نگاه او به موضوعات با او همدلی کرد. موفق باشید

28030
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: آیا متن زیر بیانگر این نیست که رهبری، غرب را یک کل واحد نمی‌داند؟ لطفا برایم شرح دهید که این جملات ناظر بر چیست؟ پرسش دانشجو: می‌خواستم از حضورتان خواهش کنم که تعریف جامع و مانعی از غرب داشته باشید، که در کنار این که خوبیها را از غرب اخذ می‌کنیم، با حفظ اصول و ارزشهای اسلامی و ملی‌مان، بدی‌ها را کنار بگذاریم. به نظر شما کلاًّ نقطه تعادل در این میان چیست؟ پاسخ رهبر انقلاب: این سؤال خیلی مهمّی است. من این‌جا چند نکته را در همین زمینه عرض می‌کنم. اوّل این که نفی غرب، به هیچ‌وجه به معنی نفی فن‌آوری و علم و پیشرفت و تجربه‌های غرب نیست و هیچ عاقلی چنین کاری را نمی‌کند. نفی غرب، به معنای نفی سلطه غرب است که هم سلطه سیاسی مورد نظر است، هم سلطه اقتصادی و هم سلطه فرهنگی. من در این فرصت اندک، در زمینه سلطه فرهنگىِ غرب چند جمله می‌گویم، شاید ان‌شاءاللَّه برای شما مفید باشد. ببینید؛ فرهنگ غرب، مجموعه‌ای از زیبایی‌ها و زشتی‌هاست. هیچ کس نمی‌تواند بگوید فرهنگ غرب یکسره زشت است؛ نه، مثل هر فرهنگ دیگری، حتماً زیبایی‌هایی هم دارد. هیچ کس با هیچ فرهنگ بیگانه‌ای این‌گونه برخورد نمی‌کند که بگوید که ما درِ خانه‌مان را صددرصد روی این فرهنگ ببندیم؛ نه. فرهنگ غرب، مثل فرهنگ شرق، مثل فرهنگ هرجای دیگر دنیا، یک فرهنگ است که مجموعه‌ای از خوبی‌ها و بدی‌هاست. یک ملت عاقل و یک مجموعه خردمند، آن خوبی‌ها را می‌گیرد، به فرهنگ خودش می‌افزاید، فرهنگ خودش را غنی می‌سازد و آن بدی‌ها را رد می‌کند. همان‌طور که گفتم، در این زمینه، بین فرهنگ اروپایی، غرب، آمریکایی، آمریکای لاتین، آفریقا و ژاپن فرقی نیست و هیچ تفاوتی ندارد و در این حکمی که می‌گویم، همه یکسان هستند. ما در مقابل هر فرهنگی که قرار می‌گیریم، به‌طور طبیعی تا آن جایی که می‌توانیم، باید محسّنات آن را بگیریم و چیزهایی که مناسب ما نیست - بد و مضرّ است - و با چیزهایی که به نظر ما خوب است، منافات دارد، آن را رد کنیم. این اصل کلّی است. منتها در زمینه فرهنگ غربی نکته مهمّی وجود دارد که من دلم می‌خواهد شما جوانان به این نکته توجّه کنید. فرهنگ غرب - یعنی فرهنگ اروپاییها - عیبی دارد که فرهنگهای دیگر، تا آن جایی که ما می‌شناسیم، آن عیب را ندارند، و آن «سلطه‌طلبی» است. این، قطعاً دلایل انسانی و جغرافیایی و تاریخی‌ای دارد. از اوّلی که اینها در دنیا به یک برترىِ علمی دست یافتند، سعی کردند همراه با سلطه سیاسی و اقتصادی خودشان - که به شکل استعمار مستقیم در قرن نوزدهم انجامید - فرهنگ خودشان را هم حتماً تحمیل کنند. اینها با فرهنگ ملتها مبارزه کردند؛ این بد است. ملتی می‌گوید فرهنگ من باید در این کشور جاری شود! این چیز قابل قبولی نیست. هر چند هم خوب باشد، آن ملتی که این فرهنگ بر او تحمیل می‌شود، این را نمی‌پسندد. شما یقیناً خوردن نان و ماست را به میل و اشتهای خودتان، ترجیح می‌دهید به این که چلوکباب را به زور در دهانتان بگذارند و بگویند باید بخوری! وقتی کاری زورکی و تحمیلی شد؛ وقتی از موضع قدرت انجام گرفت و وقتی متکبّرانه و مستکبرانه تحمیل گردید، هر ملتی آن را پس می‌زند؛ باید هم بزند. مثلاً کراوات یک پدیده غربی است. غربی‌ها این را می‌خواهند، دوست می‌دارند و با سنّتشان هماهنگ است؛ اما اگر شما که اهل فلان کشورِ دیگر هستید و تصادفاً کت و شلوار را انتخاب کرده‌اید، کراوات نزدید، یک آدم بی‌ادب محسوب می‌شوید! چرا؟! این فرهنگ شماست؛ تقصیر من چیست؟ اگر کت و شلوار پوشیدید، باید پاپیون و کروات بزنید، و الاّ در فلان مجلس رسمی راه ندارید و یک آدم بی‌ادب و غیرمنضبط و بی‌نزاکت تلقّی می‌شوید! این، آن تحمیل فرهنگ غربی است. زن غربی، روشهایی دارد. آنها نسبت به مسأله زن و روش زن و پوشش زن و ارتباطش با مردان و حضورش در جامعه، فرهنگی دارند - خوب یا بد، بحثی سرِ آن نداریم - اما سعی دارند این فرهنگ را به همه ملتهای دنیا تحمیل کنند! در باب فرهنگ غربی، این بد است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً نکاتی ارزشمند را رهبر معظم انقلاب به عنوان اندیشمندی که در زوایای مختلف نسبت به تاریخ خود و جهان غرب فکر کرده‌اند در آن مختصر مطرح نموده‌اند و ابداً از آن جملات برنمی‌آید که ایشان از یک‌پارچه‌دیدنِ تفکر غربی غفلت کرده‌اند، به‌خصوص آن‌جایی که می‌فرمایند: «غرب، فرهنگی مخصوص به خود دارد که در بقیه‌ی فرهنگ‌ها دیده نمی‌شود و آن سلطه‌طلبی است که قطعاً دلایل انسانی و جغرافیایی و تاریخی دارد.» آری! همان‌طور که فرمودند آن فرهنگ مثل هر فرهنگی خوبی‌هایی دارد ولی ملاحظه کرده‌اید که آن خوبی‌ها در آن فرهنگ نتایجی برای خودشان در راستای تعالی انسانی پدید نیاورد. در حالی‌که اگر ما همان‌طور که رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند آن خوبی‌ها را برای خود اخذ کنیم می‌توانیم در دستگاه فکری خود از آن‌ها بهره ببریم. به عنوان نمونه بحث «آزادی» بود که در جزوه‌ی «پاس‌داشتِ آزادی در جمهوریت انقلاب اسلامی» عرایضی شده است. موفق باشید      

25970

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد گرامی سلام: ۱. در شرایط بد اقتصادی که در آن قرار داریم و نمی توانیم شرایط مطلوبی از نظر زندگی برای همسر و فرزندانمان فراهم نماییم آیا اگر به کسی توصیه کنیم که ازدواج نکند و یا به زوجین جوان توصیه کنیم بچه دار نشوند مرتکب گناه شده ایم؟ ۲. در درجه پایین تر اگر ساکت باشیم و تشویق به ازدواج و یا بچه دارشدن نداشته باشیم آیا مرتکب گناه شده ایم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! هیچ‌وقت نباید از رزقی که در دست خدا است، مردم را مأیوس کرد. سعی کنید توصیه کنید زندگی‌ها را ساده و ساده شکل بدهند. ۲. به نظرم همان قسمت اول، بهتر باشد. موفق باشید

20135
متن پرسش
سلام استاد: پیرو سوال 20103 آیا میشه گفت چون خدا دائم در حال تجلی است پس عالم ماده هم ازلی و ابدی است (به اعتبار تجلیه خدا). عالم ماده ی بعدی آیا دقیقا مثل همین عالم ماده هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در بحث «حرکت جوهری» روشن شد همین‌طور است که می‌فرمایید. موفق باشید

19120

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام و احترام: استاد گرامی حقیقتا نیازمندم. من از ۱۵ سالگی دچار نوسانات عجیبی هستم و‌ هر ۵ سال یکبار دچارش شدم. شرایط غریب و سختی، التهابات روحی و بهم ریختگی روحی که در مدتی شدت گرفته طوری که از انجام کوچکترین کار طبیعی محروم می شدم. تمام وجودم داغ می شود. حالم طبیعی نیست و هرچه دکتر می روم منشا جسمی اصلا ندارد. دنیا برایم از قفس هم تنگ تر شده. به لحظه ای بعد امید ندارم. مرگ را حس می کنم. کنترلی روی خودم ندارم. فکر می کنم در آن موقعیت خدا دارد به من ظلم می کند البته این مورد فقط در سن ۲۰ سالگی برایم روی داد که شدیدترین لحظات را در آن سال و به مدت یک هفته تجربه کردم. و بعد آن شدت آن شرایط برایم خیلی کمتر بود. اما بود. خیلی بی قرار می شوم. هیچ کاری نمی توانم بکنم. به نظر خیلی ها من دچار توهم و خیالاتی شدم. اما واقعا چنین نیست. من ظاهرا انسان مذهبی هستم ولی هربار که چنین شرایط و‌ حالم می شود مطمئن می شوم با خدا بیگانه ام و‌ آنچه خدا می خوانم انگار لقلقه زبانم است. احساس خسران می کنم. چرا در این حالم نه آن خداست که باید باشد. در این حال خدا در یک ظلمت پنهان شده. استاد گرامی لطفا به این بنده حیران و‌ گمشده کمک کنید. آرزویم شهادت است اما با این وصف می ترسم با ایمان ناسالم و‌ تو خالی از دنیا بروم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس باید به نحوی حالات و خیالات خود را تربیت کند و هرکس به نحوی گرفتار چنین حالات و خیالاتی است و باید برای خیالات و حالات، برنامه‌ریزی کرد وگرنه با غلبه‌ی خود بر روح و روان ما، برای ما برنامه‌ریزی می‌کند و هرجا خواستند ما را می‌کشانند. خوب است در این مورد به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

18911
متن پرسش
با سلام: شما در کتاب آشتی با خدا فرمودید خدا تجرد‌ محض است و هیچ اسم و صفتی از اسم و صفت دیگرش سبقت نگرفته، در حالی که خدا موجودی است که «سبقت رحمته غضبه» این تناقض را چگونه جواب می دهید؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق در ذات خود عین صفاتش می‌باشد و دوگانگی بین ذات و صفات حضرت حق نیست تا صفتی بر صفتی غلبه کند ولی در نظر به مخلوقات رحمت او بر غضبش سبقت دارد. موفق باشید

18830

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد سوالاتمان را جناب علامه حسن زاده جواب می دهند یا استاد طاهر زاده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای حضرت آیت اللّه حسن‌زاده«حفظه‌اللّه» بشوم، مگر به راحتی می‌شود به ایشان دسترسی پیدا کرد تا جواب سؤال بدهند؟!! ایشان در حال سیر در ملکوت‌اند، ایشان را با ما زمینیان چه‌کار؟!!! موفق باشید

16781

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: انسان ها بر چه اساس به مقامات معنوی دست می یابند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بر اساس رفع حجاب‌های ظلمانی مثل امیال نفسانی و بر اساس رفع حجاب‌های نوری مثل عبور از استدلال‌ها؛ می‌توانند رجوع به حضرت حق را بدون هرگونه حجابی داشته باشند. موفق باشند

15440

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و احترام: با توجه به اینکه برخی از فیلسوفان غربی به مدرنیته نقدهای خوبی وارد کرده اند ولی در هدف گذاری راهکاری ارایه نکرده اند. آیا این نقدها در مردم یا سیاستمداران غربی تحولی مثبت ایجاد نکرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دانشمندانِ پست‌مدرن روی‌همرفته توانسته‌اند تذکرات خوبی به مردم غرب بدهند. ولی جوّ حاکم مانع تحقق اراده‌ی مردم است، وگرنه اکثر مردم غرب، از وضع خود ناراضی‌اند. موفق باشید

15349
متن پرسش
فرق اخلاق کانتی و اخلاق الهی چیست؟ لطفا مثال اسب ها را بزنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کانت، اخلاق را تا مقوله‌ی احساس وجدانی، تقلیل می‌دهد بدون آن‌که رجوع به حقیقتی را مدّ نظر داشته باشد. در حالی‌که مبنایِ اخلاق الهی، نفس‌الأمر است و نه درکِ وجدانیِ صرف. موفق باشید

8419
متن پرسش
با سلام با توجه به اینکه برزخ مرتبه ای از عالم غیب است،مسلما سوال و جواب نکیر و منکر به مانند دنیا نیست پس چه شکل است؟با سپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: از باطن ما سؤال می‌کنند و ما نیز با باطن خود جواب می‌دهیم هرچند آن باطن در آن عالم صورت دارد ولی صورتی برزخی. لذا ما با زبان خود سخن می‌گوییم ولی زبانی که صورت باطن است و در اختیار ما نیست. موفق باشید
29961
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ورحمة الله فرمایشاتی داشتید پیرامون «شورمندی شهید حاج قاسم سلیمانی» مبنی بر این که: «حقیقت؛ منشأ شورمندی است و حقیقتاً شورمندی در قالب نظر به حقیقت بروز می‌کند و چون شورمندی در شخصیت انسان‌ها به ظهور آید، به صورت ایثار و فداکاری و شهادت خود را می‌نمایاند.» سوال بنده این است که، بالاخره در طریقت و راه حقیقت، چه از نوع سلوک علامه قاضی ها و چه در تاریخ معاصر ما سلوک حاج قاسم ها، باید به اسم یا اسمائی از اسماءالله چنگ زد تا در جان سالک متجلی شود، حال سوال من این است که، نزدیک ترین اسم از اسماء الله به مؤلفه «شورمندی» کدام است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض شد حقیقت این دوران، انقلاب اسلامی است که مظهر همه‌ی اسمائی می‌باشد که انسان‌ها باید در این زمانه به آن اسماء رجوع کند. فراموش نکنید هر اسمی، مظهری دارد و با آن مظهر باید به آن اسم نظر کرد و جان خود را محلِ تجلی آن اسم قرار داد. موفق باشید

25759
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد عزیز نمیدونم شما هم در جریان هستید یا نه که حتما هستید. بعد از حمایت رهبری از طرح بنزینی دولت یک سرخوردگی و دلخوری بزرگ و زیادی نه تنها در قشر حزب اللهی و انقلابی بلکه در میان عموم مردم نسبت به ایشون به وجود اومده. و این دلخوری از این بابت هست که اولا با این حمایت ایشون و قبل تر از اون با تشکیل شورای اقتصادی سران قوا عملا قانون اساسی دور خورد و مجلس از اون جایگاه خودش افتاد. چون این طرح باید در مجلس تصویب می شد. البته بسیاری میگن که تشکیل و حمایت از این شورا حکم حکومتی هست اما شما بفرمایید که دیگه چطور میتونیم مردم رو به مشارکت در انتخابات دعوت کنیم؟ و یا گفته میشه که رهبری برای جلوگیری از استعفای دولت و شکل گیری خلا سیاسی و آشوب این کار رو کردند. اما به این حرف هم اشکال وارد هست. اولا اینکه مردم واقعا دیگه این دولت رو نمیخوان و اگر تجمعی هم شکل می گرفت بر خلاف و ضد دولت بود و به نوعی مردم از خداشون هم بود و هست که این دولت زودتر بره. در مورد آشوب هم همونطور که این آشوبها رو در طول دو روز جمع کردند و بساط اغتشاش گران جمع شد، اگر در بین تجمع مردم پس از استعفای دولت هم این چنین آشوبگرانی بودند مردم نه تنها صفشون رو جدا می کردند بلکه مثل همین ایام هم بساطشون توسط نیروی های امنیتی میتونست جمع بشه. واقعا شنیدن این جمله که «من کارشناس و متخصص این امر بنزین نیستم اما چون سران قوا بر این تصمیم اند من هم حمایت می کنم.» از کسی که خودش رییس جمهور این مملکت بوده واقعا دردآوره. مگر میشه که آقا ندونند که دولت نمیتونه قیمت ها رو پس از افزایش قیمت بنزین کنترل کنه؟ امکان نداره که ندونند. واقعا استاد موندیم چی جواب مردم رو بدیم. لطف کنید یکم برامون روشن کنید تا آروم بگیریم. سایه تون مستدام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که خودتان هم متوجه هستید، موضوعی که در هفته‌های اخیر اتفاق افتاد، زوایای مختلفی دارد. نکاتی در جواب سؤال 25611 عرض شد. در ضمن فراموش نفرمایید اصلِ کنترلِ مصرف بنزین از نانِ شب برای ما واجب‌تر بود و مقام معظم رهبری در اصل موضوع شک نداشتند و حتی از قبل هم این مشکل را مطرح فرموده بودند. بحث در نحوه‌ی اجرا بود که به تصمیم سه قوه واگذاشته بودند و در موارد بحرانی این معمول هر کشوری است. با همه‌ی این احوال هم‌چنان که در آن جواب عرض شد وقتی مسئله‌ی امنیتی کشور در میان باشد نباید به مسائل جزئی فکر کرد. به همان معنایی که برای یک دستمال، نباید قیصریه را آتش زد. موفق باشید

25619
متن پرسش
سلام: با مسأله ارتداد و حکم آن در اسلام چه کنیم. واقعاً توجیه آن برای افراد منتقد سخت است. از ترس رسیدن بحث به این نقطه اصلا جرأت نمی‌کنیم وارد بحث شویم. فقط یک پاسخ ضعیف می توان به آن داد و آن هم این است که ارتداد شرایطی دارد که منجر به اعدام می شود و ... ولی باز هم توجیه خوبی نیست. به هر حال یک غیر مسلمان وقتی می‌بیند که در صورت پذیرش اسلام و سپس پشیمانی، حق بازگشت ندارد مگر این که همواره ساکت باشد و تبلیغ علیه اسلام نکند، نمی‌تواند این را هضم کند. خواهشمندم چاره خوبی برای آن بیابید. این زمانه، زمانه توجیه های سطحی نیست. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قضیه‌ی «ارتداد» به این معناها نیست که کسی اگر امروز مسلمان شد و فردا از اسلام دست برداشت، به معنایِ مرتدّ بالفطره باید کشته شود! قضیه مربوط به توطئه‌هایی است که با نقشه می‌آمدند و مسلمانیِ خود را اظهار می‌کردند و بعد برای ضربه‌زدن به اسلام می‌گفتند ما رفتیم و اسلام را بررسی کردیم، چیزی نداشت و در نتیجه از اسلام برمی‌گردیم. از این طریق می‌خواستند یک نوع مقابله با اسلام انجام دهند. آری! در این مورد باید با توطئه برخورد کرد شبیه کار سلمان رشدی که کار را از این هم جلوتر برد، حتی به عنوان یک مسلمان، تهمت‌های صریحی به نوامیس اسلام زد و از اول هم معلوم بود که مأموریتی در این کار دارد. موفق باشید

25239
متن پرسش
سلام و وقت بخیر: در مورد فردی که سوال شماره ۲۵۲۱۷ را پرسیده اند، عرض کنم که ایشان از فردی که سوال شماره ۲۵۱۷۴ را پرسیده اند، ایراد گرفته اند. سوال شماره ۲۵۱۷۴ را من پرسیدم. متن پرسش را به هر فرد بالغ و عاقلی نشان بدهیم، خواهد گفت که هیچ بی ادبی در آن نیست. استاد عزیز! متاسفانه برخی ها، از انسان های زندگیشون، بت می سازند. احترام گذاشتن به همه انسانها لازم است، ولی برخی ها آنقدر غرق شخصیتها می شوند، که کوچکترین انتقاد نسبت به آنها را به مثابه توهین و بی ادبی و جسارت و امثالهم تلقی می کنند. این یعنی تندروی و افراطی گری و تعصب بیجا. نتیجه چنین تندروی هایی، فراری دادن افرادی است که به تازگی جذب شده اند، که پیامدهای نامطلوبی دارد. کسی می تواند مطالب فلسفی سختی مثل معرفت نفس و برهان صدیقین را به زبان ساده، در قالب متن و صوت توضیح بدهد که تسلط بسیار بالایی بر آن داشته باشد و خودش آنها را خوب فهمیده باشد. این یعنی آقای طاهرزاده که جای رفیق شفیق یا پدر بنده را دارند، یکی از نوادر عصر حاضر هستند. ولی این دلیل نمیشه من نسبت به چنین فردی، انتقاد نکنم. با کمال تاسف، چنین رویکردی در بین دوستداران مقام معظم رهبری نیز دیده می شود. اگر کسی به رهبری نقد کند، برخی از مردم دوستدار رهبری (که تعصب بیجا دارند)، فورا برچسب های عجیب و غریب مثل ضد ولایت فقیه به او می زنند (در ضمن من خودم معتقد به ولایت مطلقه فقیه هستم و مخلص رهبری ام) که باعث میشه فضای انتقاد از بین برود. آقای طاهرزاده که معصوم نیستند که از انتقاد بی نیاز باشند. پس طرفداران افراطی خواهشا اینقدر با تندروی، فضای نقد را تنگ نکنید. امام علی علیه السلام، هم دافعه داشت هم جاذبه. ولی متاسفانه خیلی از جوانان به اصطلاح انقلابی ما، که مذهبی و حزب اللهی هم هستند، وقتی کوچک ترین انتقادی نسبت به یکی از شخصیت های انقلابی می شود، به جای اینکه با ملاطفت رفتار کنند و جاذبه نشان بدهند، روی خشن خود را نشان می دهند و فورا موضع گیری می کنند. اتفاقا چنین واکنش هایی، به جای اینکه مشکل گشایی کند، مشکل زایی می کند و باعث ایجاد عقده و کینه در فرد مقابل می شود. دوست عزیزی که به من خرده گرفته ای! باید به این نکته توجه داشته باشی که نوشتار، یک متن مرده است و نمی تواند حالت و وضعیت و لحن واقعی گفتار نویسنده را نشان دهد. پس اصلا درست نیست که نسبت به نوشته ها اینقدر خام و کوته نظرانه، موضع گیری تعصبانه نشان بدهید. استاد عزیز! خرده گیری بیجای این دوست عزیز به بنده باعث شد که این درد دل را بنویسم. امثال اینگونه افراد در جامعه کم نیستند. اگر توجه کرده باشید، ما مسلمانان به جای اینکه عمق خصومتان را با آمریکا و اسرائیل و وهابیون نشان دهیم، بیشتر وقتمان را صرف جنگ های لفظی بی نتیجه ای می کنیم که برخاسته از تعصب است! گویی رفیق یا همسایه مان که اتفاقا مسلمان هم هست، چون به فلان دانشمند انتقاد کرده، باید با او از سر خصومت صحبت کنیم! تعصب ریشه در هوای نفس دارد! هوای نفس هم که حقیقتی در خارج ندارد و دروغ محض است! یعنی صرفا به خاطر هیچ، بر همدیگر می پیچیم! آقای طاهرزاده عزیز! به نظر من اگر به فردی غیرمعصوم (هرچند عالم و دانشمند) تعصب داشته باشیم، باعث می شود که ۱۰۰ درصد صحبت هایش را بدون سبک و سنگین کردن، قبول داشته باشیم و حتی اگر ۱ درصد حرف غلط زده باشد، این اجازه را به خود ندهیم که ایرادی بر آن ۱ درصد بگیریم و هر کسی را هم که بخواهد به آن ۱ درصد ایراد بگیرد، متعصبانه سرزنش کنیم. آیا با حرف بنده موافق هستید؟ سوال دیگری که از شما داشتم، این است که اصولا در برخورد با متعصبان و تندروها (مذهبی های تندرو)، چه عکس العملی نشان بدهیم که حکمت آمیزترین عکس العمل باشد؟ خدای بنده نواز و کریم عمرتان را آنقدر طولانی کند که ظهور موفور السرور حضرت ولی عصر (عج) را درک کنید، ان شاءالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم در انتقاد شما توهینی مطرح بود. تذکری بود دوستانه. از آن طرف هم آن رفیق می‌خواست تذکر بدهد که نباید در این امور، سخت‌گیری و انجماد شود. هر دو قصد خیر داشتید و بحمداللّه در صفای تعلق به اسلام به‌سر می‌برید. دیگر آن‌که ما باید سعی کنیم عمق نیت افراد را بنگریم و با آن‌ها همدلی داشته باشیم. تنها با انسان‌های معاند نباید همدلی داشت. موفق باشید

24787

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام بر شما: بنده با مطالعه تفکرات سوفسطائیان و ایده آلیست ها و فلسفه غرب از دکارت به بعد و اشکالات آنها دچار نوعی شک شدم که با مطالعه و پیگیری و تفکر، پاسخ های قانع کننده ای در جواب اینگونه شکاکیت ها بدست آوردم که می‌توانستم اشکالات آنها را جواب بدم و شک را بر طرف کنم، با این وجود با اینکه از جانب تفکرات و استدلال های آنها دیگر شکی ندارم، اما یک شک و القا فکری عجیبی بدون دلیل و بی مورد به بنده می شود که از کجا معلوم که عالم خارج ذهنی نیست و چون این فکر ناخواسته بدون دلیل و استدلال و بدون منطق است و هی اصرار دارد بنده را در تحیر و ناراحتی و آزار فرود برده و برای خودم عجیب است که چرا بعد اون همه استدلال یقینی به شبهات ایده آلیست ها و رفع شک ها چرا دچار این القا بی منطق و مصر شده ام و بنده را در موضع ضعف قرار داده، البته با ادراک بدیهیه خودم پاسخ این فکر آزار دهنده را می دهم و می رود، اما باز دوباره میاد، احساس می کنم شیطان داره به من این فکر را القا می‌کنه تا من رو اذیت کنه و از مسیر اصلیم دورم کنه و مشغول این وهم القایی شوم، اما قدرت نفسم زیاد نیست تا بتونم بر این حالت غلبه کنم، میدونم که این یک مکر و حیله از طرف شیطانه تا منو مشغول افکار پوچ کنه، استاد لطفا بفرمایید به خودم چه بگویم و چه القایی کنم که تاثیر این القاها را از بین ببرم، لطفا راه کاری به بنده معرفی نمایید تا از شر این کید شیطان رها شوم و بتوانم به مسیر پیش رو که ان شاءلله معرفت النفس و معرفت اهل البیت هست برسم، متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها راه، مشغول‌کردنِ خود به امور علمی است. پیشنهاد مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را دارم. موفق باشید

23493
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: عرض ادب و ارادت محضر استاد. بنده حقیر از مزالب شما در سخنرانی هایم استفاده می کنم و گاها مطالب را فورا مستند می کنم به جنابتان و گاهی هم در خاطرم نیست که متذکر شوم. رضایت استاد در این موضوع چگونه است؟ اجرکم الله اجرا حسنا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی سخنی را پذیرفتید و بدان معتقد شدید، دیگر آن سخن، سخن شماست و نیاز نیست آن سخن را به بنده مستند کنید. بنده بعضاً سخن خود را به حضرت امام و علامه‌ی طباطبایی یا آیت اللّه جوادی استناد می‌کنم تا شنونده به اقیانوس معارف آن بزرگان متصل نمایم. موفق باشید

22767

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ۱. با توجه به مطلبی که در جلسه عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی درباره حجت الاسلام فلسفی و آگاهی سیاسی و اطلاع از جریان های کشور فرمودید و اینکه امام خمینی رحمة الله علیه بعضی از اطلاعات سیاسی را نداشتند، برایم سوال ایجاد شد که تا چه حد باید جریان ها پیگیری شود. مثلا مقام معظم رهبری بسیار آگاهی سیاسی دارند و از شخصی شنیدم که بسیاری از کتاب های نویسندگان کشور و رمان ها و ... را می خوانند و همچنین شما هم چندین سایت خبری را سر می زنید. سوال بنده این است که مسئله تاریخ معاصر و جریان ها و اتفاقات بسیار زیاد انقلاب و جنگ و تصمیمات و وقایع و جریانات مربوط به این 40 سال را تا چه حد باید آگاهی داشته باشم؟ آیا آگاهی کلی کفایت می کند یا اینکه به تفصیل، جریانهای مختلف بررسی شود و کلیپ ها و مستندها و اخبار مختلف مربوط به این 40 سال، به صورت بسیار مفصل و جزئی و با تحلیل و تفکر، بررسی و دیده شود؟ ۲. چندی پیش مشغول حفظ کردن لغات عربی سیاسی معاصر بودم و قصد داشتم که اخبار کشورهای عرب زبان را نیز مشاهده کنم. در این مورد آیا اساسا مشاهده اخبار کشورهای عرب زبان لازم است؟ ۳. در مورد زبان انگلیسی با توجه به اینکه تا حدی کار شده است، آیا لازم است جهت فهم متون انگلیسی (برای کاربردهای مختلف فلسفه غرب و اخبار کشورهای مختلف و خواندن کتابهایشان)، به صورت بیشتر و حرفه ای تر اقدام کنم؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با خطی که مقام معظم رهبری متذکر می‌شوند می‌توان جهت کلّی امور را به‌دست آورد و برای ریزترشدن در امور خوب است که اخبار بعضی از روزنامه‌ها و سایت‌ها را دنبال کرد 2- فکر نمی‌کنم چندان نیاز باشد، مگر آن‌که مربوط به کارتان باشد 3- اگر جزء کارتان است خوب است کار شود. موفق باشید

21649
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت. اسماء جمال هم جزء اسماء حسنای الهی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً این‌طور است. این شکوه الهی است که در اسم «جلال» در صحنه می‌ماند. موفق باشید

20216
متن پرسش
سلام و احترام خدمت استاد فاضل: در دعای عرفه می خوانیم «إلَهِي عَلِمْتُ بِاخْتِلافِ الْآثَارِ وَ تَنَقُّلاتِ الْأَطْوَارِ أَنَّ مُرَادَكَ مِنِّي أَنْ تَتَعَرَّفَ إِلَيَّ فِي كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَتَّى لا أَجْهَلَكَ فِي شَيْ‏ءٍ» اینکه خدا را با اسمهای متفاوتش بشناسیم و عبادت کنیم یعنی چه؟ آیا یعنی که یک روز خدا با اسم منتقم بر ما جلوه می کند و یک روز با اسم رحمان؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در رابطه این فراز شده که صوت آن در تابلوی صفحه‌ی اصلی سایت هست. سخن در آن است که حضرت حق به تناسب احوالات انسان و شرایط تاریخی، جلوه‌های مختلف خود را می‌نمایاند تا ما او را در همه‌ی جلوات بشناسیم و این نکته‌ی مهمی در خداشناسی و شاید بتوان گفت بهترین نگاه در این امر است به شرطی که انسان متوجه‌ی حضور خدا در عالَم باشد، به همان معنایی که فرمود: «دیده آن باشد که باشد شه‌شناس / تا شناسد شاه را در هر لباس». موفق باشید 

19018

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: نظر حضرتعالی در مورد دستورالعمل زیارت عاشورای آیت الله حق شناس چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر خاصی ندارم. بنده به همان صورتی که عموم مردم آن زیارت جلیل‌القدر را می‌خوانند و با دو رکعت نماز تمام می‌کنند، عمل می‌کنم. موفق باشید

15800

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چند سالی هست که سردرگمم. حالا فهمیدم که تنها راه رسیدن به مقصودم بندگی خداست. حالا از کجا باید بندگی خدا را شروع کرد؟ چون بندگی می تواند نماز خواندن، درس خواندن، خدمت به پدر و مادر و گناه نکرد و ... باشد. واقع سوراخ کیسه را از کجا پیدا کنیم که بعد بتوانیم از جمع آوری نتیجه کسب کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بندگی همان‌هایی است که فهمیده‌اید. عمده رویکرد درستی است که این اعمال را به نتیجه می‌رساند و آن با عمیق‌کردنِ معارف الهی حاصل می‌شود. سیر مطالعاتی روی سایت در این مورد کمک می‌کند. موفق باشید

6819

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام مجدد خواستم بدونم که از کجا باخبر شیم که کتاب شرح اسفارتون بیرون اومده و می تونیم اونو بخریم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از طریق خود سایت اطلاع رسانی می شود. در ضمن می توانید از طریق گروه فرهنگی المیزان موضوع را تعقیب کنید. موفق باشید
30800
متن پرسش
سلام علیکم: خوبید قبول باشه استاد. ببخشید یک سؤال داشتم راجع به برنامه زندگی پس از زندگی (تجربه نزدیک به مرگ)، حالتهای اینها چطوری است آیا واقعا اون دنیا و برزخ را درک کردند و آیا اینطور هست که به آنها بگویند برگردید روح به بدن بر می گردد؟ دنیایی که اونا توصیف می کنند. کجاست اگه بزرخ نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت‌های مختلف این سؤال در سال‌های قبل جواب داده شد از جمله می‌توانید به جواب سؤال شماره 3415 رجوع فرمایید. از آن جهت که روشن می‌شود این موارد، مواردِ حضور در برزخ نیست، بلکه حضور در وجهِ تجردِ نفس ناطقه می‌باشد و به همین جهت محدود به زمان و مکان دنیایی نیست؛ همچنان که هنوز با نکیر و منکر که مربوط به برزخ است، روبه‌رو نشده‌اند. موفق باشید 

نمایش چاپی