بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25011

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم وقتتون بخیر: در پاسخ سوال، شما در تفسیر آیه ۸۴ سوره مائده فرمودید که خداوند آن مسیحیان را به خاطر رویکرد حق جویانه شان وارد بهشت می کند در حالی که آنان مسلمان نشده بودند. اما این قسمت از متن قرآن که از زبان مسیحیان می گوید: «و ما لنا لا نومن بالله و ما جاءنا من الحق» آیا گویای مسلمان شدنشان نیست؟ فرموده اید، آن‌ها وَحی محمدی «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را قبول دارند ولی قرآن آن‌ها را دعوت به توحید کرده است، نه اسلامِ رسمی که مسلمان شوند. لذا می‌فرماید: «قُل يا أَهلَ الكِتابِ تَعالَوا إِلىٰ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَينَنا وَبَينَكُم أَلّا نَعبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلا نُشرِكَ بِهِ شَيئًا» یعنی کلا مسیحیان امروز هم وظیفه ندارند مسلمان شوند؟ آن هم مسیحیان امروز که دینشونم تحریف شده و اعمالی انجام می دهد که در دین واقعی مسیحیت نیز تحریم شده؟ قرآن مسیحیان را فقط به توحید دعوت کرده نه کلا به مسلمانی؟ البته می دانیم که مسیحیت حتی توحید را هم قبول ندارند و معتقد به تثلیث اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه‌ی طباطبایی با توجه به تحقیقاتی که کرده‌اند، می‌فرمایند اتفاقاً همین انجیل و توراتی که هم اکنون در دست یهود و نصاری است و تحریفاتی نیز در آن شده، در صدر اسلام، همین در دست یهود و نصاری بوده و با توجه به این امر خداوند از آن‌ها خواسته است به توحید برگردند. البته بحث آن مفصل است و عرایض نسبتاً مفصلی در بحثی که در سوره‌ی آل‌عمران شد؛ مطرح گردید. موفق باشید

24684
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و تشکر: در کتاب هدف زمینی آدم فرمودید که منظور از آدم در واقع حقیقت آدمیت است لطفا کمی توضیح دهید که این حقیقت آدمیت با انسان کامل چه فرقی دارد؟ قطعا ملائکه به انسان کامل و حقیقت محمدیه صلوات الله علیهم سجده کردند ولی نمی توان پذیرفت که انسان کامل به شجره نزدیک شده باشد و هبوط کرده باشد. ائمه علیهم السلام برای جاری شدن سنت هدایت الهی قبول زحمت کرده لباس خلق پوشیدند و بر زمین نازل شدند. لطفا در صورت امکان فرق بین حقیقت آدمیت و انسان کامل را با توجه به آیات سوره بقره بفرمایید. ممنون و التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب در یکی از پاورقی‌ها متذکر این امر شده است که مقام نور عظمت ائمه «علیهم‌السلام» را فوق بهشت و وجه آدمیت آن‌ها باید بدانیم. آری! وجه آدمیت آن‌ها هم عبادت می‌کند و هم مواظب است که گناه نکند. موفق باشید

24359
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: درباره بحث نفس٬ براهین مختلف و واضحی وجود دارد بر این که نفس ما اعضای ظاهری بدن یا کل بدن نمی باشد. اما اینکه نفس غیر از مغز می باشد٬ برای بنده واضح نیست. در اشارات نمط سوم٬ ابن سینا بیان می نماید که اگر نفس همان مغز نیست چون انسان از آن غافل است مگر به تشریح. اما انصافا این مطلب برای من قابل قبول و اثبات کننده نیست. ممکن است دلایل متقن تری در این باره بفرمایید؟ متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که ما در علمِ به خود، خود را بدن نمی‌دانیم طبق مغایرت بین عالِم و معلوم پس باید ما بدن خود نباشیم اعم از دست و پا یا مغز و نخاع. موفق باشید

24071

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد جان: استاد عده ای بر این باورند که علامه طباطبایی شخصیت انقلابی نبوده است و با انقلاب مخالف بوده است. شخصی می گفت داماد ایشان آقای قدوسی می گفتند وقتی خبر پیروزی انقلاب به علامه رسید ایشان فرمودند این انقلاب یک شهید بیشتر ندارد و آن هم اسلام است. خواستم بپرسم این نقل درست است؟ ممنونم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی ۲۴۰۱۳ عرض شد: ظاهراً همسر و فرزند ایشان این را تکذیب کرده‌اند. مگر می‌شود کسی که این‌چنین در تفسیر المیزان سختْ دشمنِ کفر است، با انقلاب اسلامی که تنها جبهه‌ی مقابله با کفر می‌باشد مخالفت کند؟!!  در کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» در صفحه‌ی ۳۹۹ عرایضی تحت عنوان «تفاوت عالَم حضرت امام و علامه طباطبائي «رحمة‌الله‌عليهما» شده است. موفق باشید

23978

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: نظر شما در مورد آفای ابرهیم فیاض و طرز تفکرشان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای ایشان به جهت دلسوزی‌ها و تعهدشان نسبت به ارزش‌های انقلاب، احترام قائل هستم. ولی نمی‌دانم چرا نقش فلسفه را در تمدن اسلامی نمی‌پذیرند در حالی‌که مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» معتقدند برای تحقق تمدن نوین اسلامی، فلسفه‌ی صدرایی ضروری است. موفق باشید  

23823

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: بنده منتظر جواب سوال ۲۳۸۱۴ هستم. نمیدونم کجا باید جوابی که برام فرستادید پیدا کنم. توی پرسش پاسخ این سایت که رفتم چیزی ندیدم. حتی از شماره ۲۳۸۱۴ هم گذشتید ولی به این سوال پاسخ ندادید. توی ایمیلم هم چیزی نبود. منتظر جواب هستم. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:چیزی در این مورد به ما نرسیده. موفق باشید

23308

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خداوند می خواست خود را ببیند و بخود نظر کرد و انسان بوجود آمد سوال این است که چرا خداوند می خواست خود را ببیند؟ اگر نمیدید چه می شد؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که جلسه‌ی اول و دوم شرح فصوص را از کانال «ندای اندیشه» استماع فرمایید. موفق باشید @nedayeandishe

23307

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: فرمودید خداوند در خیال به یک صورتی ظاهر می شود جبرئیل هم در سیمای آن جوان در خیال ظاهر شد حال چند سوال دارم: ۱. چرا جبرئیل بجای آن جوان به سیمای حضرت علی نازل نشد؟ ۲. آیا ممکن است خداوند هم بصورت یک شخص در قوه خیال برای عرفا ظاهر شود؟! ۳. چرا آنگاه که حضرت موسی (ع) خواست خداوند را ببیند خداوند بصورتی در خیال آن پیامبر جلوه نکرد؟
متن پاسخ

سمه تعالی: سلام علیکم: 1- نمی‌دانم 2- بلی 3- نمی‌دانم. موفق باشید

23195
متن پرسش
خدمت استاد بزرگوار سلام: در پاسخ به سوال شماره 23121 راجع به اجنه فرمودید: «اطلاع از باطن افراد هم در حدّ باطن خیالیِ افراد است و نه بالاتر از آن» منظورتان از خیال فقط همان مخزن نگهداری صور است که توسط حواس پنجگانه به آن وارد می شود یا قوای مادون عقل اعم از متفکره، واهمه، متخیله و خیال؟ همچنین فرمودید: دانایی اجنه نسبت به آینده‌ای است که در عالم ماده قبل از وقوع آن واقع می‌شود، نه آن‌که بتوانند به حقایق دسترسی داشته باشند. سوال اینکه: چون آینده چیزی است که در این عالم هنوز واقع نشده پس علم به آن مستحیل است مگر اینکه که از طریق مبادی مافوق عالم مادی مثل عالم مثال یا عقل یا عین ثابته باشد و وقایع آینده از آن طریق دریافت شود. آیا اجنه از مبادی مثالی عالم مادی نسبت به آینده آن علم می گیرند و اطلاع پیدا می کنند؟ و منظورتان از «حقائق» در جواب سوال، حقائق کدام عالم است؟ لطفا مشروح تر بفرمایید. متشکرم - جزاکم الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً موقعیت تکوینی اجنّه بیش از ورود در عالَم مثال نیست. لذا پیش‌گویی‌هایشان نیز در همان حدّ است که مبادیِ حوادث را قبل از وقوع از عالم مثال و خیال درمی‌یابند و حضورشان نسبت به ورود در اندیشه‌ی انسان‌ها در همان حدّ وسوسه در خیال است، اگر آن اجنّه بخواهند شیطانی عمل کنند. و انسان‌هایی هم که خود را در مسیر شیاطین رشد داده باشند در همین حدّ برایشان امکان حضور هست. لذا نه آن شیاطین و نه این انسان‌ها نمی‌توانند به روح و روان اولیاء الهی دسترسی داشته باشند. موفق باشید

22860
متن پرسش
استاد سلام خدا قوت: ببخشید برای جوانان تازه کار کتاب سروناز مرحوم خانوم نصرت امین رو مناسب می دونید؟ نفحات الرحمانیه ایشون چی؟ خیلی ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا رحمت‌شان کند. هرچه از قلب مبارک ایشان سرازیر شده است پاک و پاکیزه است. مگر داشتن «نفحات الرحمانیه»ای که به قول خودشان تماماً نسیم‌هایی از عالم دوست است، کم ارزش دارد؟!! موفق باشید

22855

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و خدا قوت: استاد عزیز آیا در کنار مباحث عقیدتی (منظورم سیر مطالعاتی شماست) می توان راه تصوف را ادامه داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره راه حکمت متعالیه به سوی عرفان است. موفق باشید

30897

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: من با دیدن برنامه زندگی پس از زندگی و هم چنین تفکر زیاد تصمیم گرفتم بنده خوبی بشم و توبه کنم و درست تر از قبل زندگی کنم‌. حالا سوالاتی برایم پیش آمده. یکی اینکه گناهان گذشته را چطور جبران کنم؟ مخصوصا حق الناس یا غیبت مخصوصا متأسفانه غیبت و نمیتونم که برم به تمام آدم ها بگم و حلالیت بخوام. و هم چنین نماز و روزه های قضا که اونم متاسفانه زیاده و این ها باعث ناامیدی من شده. چون من بچه کوچک دارم و صبح تا شب درگیر اونم و عملا وقت کمی دارم برای همین خیلی نگرانم که چطوری پاک بشم و گناهانم را جبران کنم؟ خواهش می‌کنم کمکم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: در حدّ توان تصمیم بگیرید که جبران مافات بکنید، بخصوص در عبادات، هر آن‌قدر که فرصت دارید قضای آن‌ها را انجام دهید. ثانیاً: در مورد حق‌الناس در حدّ ممکن آن‌هایی که می‌شناسید و می‌توانید، جبران کنید و آن‌هایی که نمی‌شناسید و یا نمی‌توانید، برایشان استغفار کنید و اگر موجب فتنه نمی‌شود از خودشان حلالیت بطلبید. عمده تصمیم و عزمی است که می‌گیرید و خداوند به نیّت و عزم شما نظر می‌کند. موفق باشید

30748

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و آرزوی توفیقات روز افزون استاد بزرگوار در ماه مبارک رمضان: استاد حقیقتش الان در اولین سحر ماه رمضان روی سجاده نشسته ام و نمی‌توانم سراغ مفاتیحم بروم و ادعیه را بخوانم. وقتی که در اوج غربت دین و قرآن فقط در کل کوچه مان و آپارتمانهای چند طبقه اش فقط چراغ دو سه تا خانه روشن شده. چراغهایی که هر سال نسبت به قبل خاموشتر می مانند و امسال تاسف بیشترم ازین است که شاید خادمان دو مسجد محله مان فکر کرده اند حتی با پخش صدای اذان ممکن است ویروس کرونا را در سطح محله پخش کنند و کلا مساجدمان را به سکوت کشانده اند! این بوده جواب خون شهدا؟! این بوده عمل به فرمایشات بنیانگذار مومن و بصیر انقلاب که فرمودند: «مساجد سنگرند، سنگرها را پر کنید!» در حالیکه ما سنگرهایمان را دودستی تقدیم دشمن کردیم و گفتیم: چشم؛ شما هر چقدر می‌خواهید بتازانید ما هم مطیع امر شما هستیم «آقای فائوچی» غربی و سازمان جهانی بهداشت و دستهای سازمانهای معلوم الحال جهانی در ایران و وزارت مربوطه. استاد یاد خاطرات شهید علم الهدی که می افتم برای خودم متاسف می‌شوم که چرا نمی‌دانم درین موقعیت حمله ی دشمن به تمام اعتقادات ما باید دقیقا چه کار کنم؟ باید همینجور ادعیه فردی بخوانم و ثواب جمع کنم؟! یا اینکه باید حرکتی یا اعتراضی اجتماعی به وضع دین هراسی موجود در جهت تعجیل در فرج داشته باشم؟! استاد در این یکساله که فتنه ی خطرناک کرونا در کشور پیاده شد با توجه به نیمچه تخصصم در علوم پزشکی تمام تلاشم این بود که دیگران را تا حد امکان با پشت پرده های این فتنه آشنا کنم و بگویم من به عنوان یک پرستاری که در بخش آی سی یو کار کرده است و با دیدن اتفاقات ناخوشایند ناشی از تسلط روح غربی و مدرن بر اکثر کادر درمانی در محیطهای بیمارستانی و همچنین علم ناقص پزشکی (یا به گفته ی امام خمینی رحمت الله علیه در کتاب کشف الاسراشون ؛طب استعماری) به خصوص این بخش بیمارستان نتوانستم بیش ازین شاهد مرگ عزیزان و یا زجر کشیدن بیمارانی باشم که با راههای خیلی ساده تر و بسیار ارزانتر و کاملا حکیمانه طب ایرانی اسلامی به اذن الهی درمان می شوند و شفا می یابند و به خانواده های خود بر می گردند. استاد من از بیمارستان با وجود حقوقهای چندین برابری (نسبت به فعالیت فعلی ام) بیرون امدم و از کار انصراف دادم چرا که صادقانه بگویم نمی‌خواستم شریک جرمی برای این سیستم معیوب درمانی و کالبدی برای تدابیر روح مدرنیته‌ باشم. استاد یکسال است که زبانم مو در آورد از بس به سایرین و به خصوص مدعیان انقلابی گری گفتم زدن ماسک برای جلوگیری از نشر ویروس مثل استفاده از تور والیبال برای پشه بند است و رهبری به خاطر فهم ضعیف مردم مجبورند ماسک بزنند و ایشان خود در یک سخنرانی فرموده بودند اگر نظری علمی و کارشناسی مخالف نظر اینجانب باشد این اختلاف فکری به معنای ضد ولایت فقیه بودن آن کارشناس نیست توهینی که این یکسال زیاد بهم شد و گفتند چون رهبر ماسک زده و شما ایرادات علمی می گیری یعنی ضد ولایت فقیهی) (البته بنده ماسک زدن را نمادی از تقلید کورکورانه می‌دانم) دوست دارم ازین دوستان مدعی بپرسم رهبری، سالها به خاطر اینکه خودشان را در سطح پایین مردم قرار دهند از خوردن میوه جات امتناع می کردند آیا شما هم در تبعیت بی چون و چرا از ایشان میوه نمی خورید؟ یا چند درصد ازین تابعین گوشیهای موبایلشان ساخت داخل است (تاکید رهبری بر استفاده از تولیدات داخل)؟ یا مثلا چرا وقتی که رهبری دقیقا در سیاستهای ابلاغی خودشون در حوزه سلامت در سال ۹۳ در چند بند از استفاده از ظرفیتهای طب سنتی در حوزه وزارت بهداشت تاکید کرده اند و ابن ابلاغیه لازم الاجراست که چنانچه مدعیان اطاعت بی چون و چرا؛ پیگیر و خواستار اجرای این سیاستهای مهم توسط وزارت بهداشت بودند، طی این شش سال وضعیت طب را باید آنقدر ارتقا می دادند، که الان با یک ویروس منحوس حقیر (به فرمایش حضرت آقا) کل کشور از پا در نمی آمد و مساجدمان در ماه مبارک رمضان تعطیل نمی‌شد و اربعینمان با تمام عظمت برگزار می‌شد و مناطق جنگی مان دقیقا در همان ماه اسفند با توطئه ای از پیش تعیین شده ناگهان قرمز نمی شد و توفیق حضور در اردوی روح افزای راهیان نور از ما گرفته نمی‌شد راه کربلا بسته و راه ترکیه و انتالیا باز نمی‌شد! یک سوال: چرا باوجود اینکه در عراق انواع تجمعات مذهبی ویژه اربعین، نیمه شعبان، شهادت امام موسی کاظم (ع) آمار کرونا به وضعیت قرمز در نیامد (با وجودیکه در عراق هم نمایندگان سازمان کشتار جهانی حضور دارند و خیلی ساده انگارانه است که فکر کنیم در عراق آمار مرگ و میر کرونایی درست اعلام نمی‌شود به خصوص که در این فتنه دین گریزی شاهدیم که مثلا بهداشت جهانی از کاه کوه می‌سازند و مغرضانه یکی را صد نشان می دهند. و الان که مساجد می‌توانست بهترین مکان برای حضور نامزدهای انقلابی ریاست جمهوری باشد به دستور آقایان با مداد رنگی قرمزی که دست گرفته اند تعطیل و تحقیر نمی‌شد! استاد در سوم آبان ۹۹ (بنا به اهمیت موضوع) رهبری بعد از ماهها غیبت در محافل جمعی؛ اولین جلسه حضوریشان را با ستاد کرونا برگزار کردند و طبق گفته شاهدان، تذکرات جدی را پیرامون بی تدبیریهای ستاد کرونا به ایشان دادند و به ایشان معترض شدند که چرا از ظرفیتهای طب سنتی استفاده نمی کنید؟ و یا در سخترانی نوزدهم دی ماه دقیقا در بخش مهم از فرمایشاتشون، به استفاده از طب سنتی و داروهای تولیدیش دستور دادند اما با کمال تاسف (فرزندان همان پدرانی که وقتی پیغمبر اسلام (ص) در روز رحلتشون کاغذ طلبیدند تا حقایقی را برایمان روشن کنند گفتند پیغمبر دچار هذیان شده است همان آبا و اجدادی که عظمت غدیر را به حب حضرت علی تقلیل دادند. همان خائنین و نفوذیهایی که تا خانه ی امام حسن واردم شده بودن و کلا فرزندان پدرانی که جز خسارت برای دین نیت و عملکرد دیگری ندارند) باز هم متاسفانه در کانالهای «خامنه ای و لبیک دات آی ار» که وظیفه ذاتی شان نشر تمام و کمال فرمایشات رهبریست در اقدامی فتنه برانگیز این بخش از صحبتهای رهبری را سانسور کردند و نگذاشتند صدای حقیقت این بار از حلقوم مبارک نائب امام زمان شنیده شود تا یک سری نادان بگویند: غرب توانسته است واکسن کرونا بسازد و ما باید به این واسطه در برابر غرب کرنش کنیم و بگوییم اینبار خورشید علم و معرفت از غرب طلوع کرده! وای که چقدر نادانند، وقتی یکسال است اطبای متعهد طب ایرانی اسلامی با تمام بی توجهی ها و بی مهری ها و حتی توهین و تمسخرهای وزارت بهداشت باز هم توانسته اند به مدد الهی ازین طب فاخر و شفا بخش برای درمان و بهبودی درصد بسیار بالایی از بیماران بهره ببرند و اتفاقا در بیماری شاید ساختگی و مجهول الهویه ای که کل سیستم معیوب درمانی جهان نتوانسته است و البته بهتر است بگویم «نخواسته است» برای آن تدبیر و علاجی پیدا کند، این طب ایرانی اسلامیست که پرچمش بالاست و معجزه کرده است چه بسیار بیمارانی که به توفیق الهی خودم به شخصه با آنها مواجهه داشتم و تنها با تقویت قدرت ایمنی بدن با حجامت و تغذیه صحیح و مصرف داروی منسوب به امام کاظم علیه السلام و سایر داروهای گیاهی، الحمدلله بهبودی حاصل کرده اند و البته اساتید بنده که کاملا درین مورد الحمدلله موفق و موید بوده اند چرا که با وجود رعایت تمام تدابیر طب ایرانی اسلامی هیچ نیازی حتی به واکسن داخلی هم نبوده چه برسد که واکسنهای کاملا مشکوک و پر عارضه ای که رهبری در مورد سلامتی آن هشدار داده بودند و ورود آنها را ممنوع کردند و متاسفانه دولت ما با تحمیل هزینه های سنگین برای خرید، آنها را بر خلاف دستور رهبری وارد کشور کردند. راستی مدعیان تبعیت از رهبری؛ پس چرا الان ساکتند وقتی واکسن‌های استرازانکا وارد کشور شد؟ چرا نرفتید جلوی وزارت بهداشت تجمع کنید که چرا دقیقا حرف رهبری را زیر پا گذاشتند؟ استاد درین فتنه کرونا، فتنه آخرالزمانی یک سوال بی جواب و یک دغدغه ی بسیار غمبار از تمام «ندبه خوانان» دارم اگر احیانا خدا به ما رحم کرد و بقیه غیبت حضرت را بر ما بخشید و ایشان ظهور کردند وظیفه ی ما چیست؛ اگر مسئولین بهداشتی گفتند: نروید با ایشان بیعت کنید چون تجمع برای بیعت موجب نشر ویروس کرونا می شود؟ آیا این‌بار هم ما در نقش کوفیان نیستیم؟ استاد وقتی مشهد رفتم در جوار عالم آل محمد این سوال را از خادمها و حتی قاری قرآن و هر کس از مسئولین استان مقدس می پرسیدم اما با رفتاری کاملا ناشایست بدون این که جوابی داشته باشند من را طرد کردند و گفتند اینجا جایش نیست! از قاری که آیات سوره مومنون را قرائت می کرد پرسیدم: به نظر شخصی خودتون فارغ از اینکه قاری هستید آیا ما درین فتنه ی کرونا همان زیانکاران مصداق آیه سی چهارم سوره ی مومنین نیستیم «و یقینا اگر بشری مانند خود را اطاعت کنید زیانکاراید»؟! (تازه ما از بشری که دشمنی اش در طول تاریخ بر ما ثابت شده و آمار بیماریهای ساختگی و مرگهای خاموش این سازمان که در کشورهای ضعیف در تاریخ ثبت شده است را اطاعت کردیم) و قاری هیچ جوابی نداشت! و من واقعا تاسف خوردم که کاش قطره ای از اقیانوس علم الهی حضرت رضا در وجود خادم و زایر و قاری قران و مدعیان تشیع بود و چقدر متاسف شدم از غربت قرآنهایی که به عنوان شی آلوده از دسترس مردم دور می‌کردند که همان قرآنی که دقیفا در سوره اسراء اشاره شده «و ننزل من القرآن ما هو الشفا و رحمة للمومنین» با این فتنه غریب و غریب و غریب‌تر شده! و ما نباید درین غربت امام و قرآن و دین و معنویت متاسف باشیم که چرا آسمان با ما قهر کرده و میزان بارندگی و نزول رحمت شهر اصفهان بسیار کمتر از سال قبل شده و به نظر بنده که هیچ ادعای ایمانی و حتی انقلابی گری واقعا ندارم، تابستان جهنمی کمترین تنبیه و شاید عذابیست که خدا برای کشور ساکت و خاموش ایران در نظر گرفته است. استاد خیلی ممنون میشم اگر در دلهایم را نشر دهید و برای این شاگرد معترض خود که نیتش زینبی بودن است هر چند در عمل ایرادات فراوانی دارد بسیار دعا کنید و امیدوارم بعد از ایام ماه مبارک باز هم از شنبه های قرآنی شما فیض ببرم و حداقل درب مسجد انبیا (ع) را بتوانیم با دلایل کاملا عقلی و علمی باز کنیم تا بیشتر از این آب به آسیاب دشمن از خدا بیخبر ریخته نشود.‌ ان شاءالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً در شرایط سخت برای امتحان‌دادن قرار گرفته‌ایم بخصوص که جوانب مختلفی در میان است. البته و صد البته در این‌که مردم چیزی نمی‌گذرد و در رجوع به دینداری به خود می‌آیند؛ بحثی نیست. و در این‌که به راحتی نباید از ترس آن ویروس مساجد را تعطیل کرد هم، بحثی نیست. عمده آن است که با بصیرت مقام معظم رهبری طوری عمل کنیم که حکیمانه از این مرحله بتوانیم عبور نماییم و خرد شیعی و ایرانی خود را در این صحنه به ظهور آوریم، إن‌شاءالله. موفق باشید

29671

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: بنده در امر انتخاب شغل دچار اندکی سردرگمی شدم. بنده دانشجوی پرستاری هستم ولی احساس نیاز می کنم باید در امر تربیت وارد شوم حال به نظر شما ورود در مقطع دبستان تاثیر بیشتری دارد یا مقطع راهنمایی و اینکه آیا این تغییر رشته صحیح است یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید کار تربیتی حُسن خود را دارد، ولی پرستار دلسوز، خودش را و بیمار را می‌تواند تا اوج آسمان معراجی کند و به انوار الهی منوّر شود. موفق باشید

29621
متن پرسش
باسمه تعالی. عرض سلام و ادب خدمت استاد: سوالی داشتم در مورد کسانی که اخلاق را مخرج مشترک تمام ادیان می دانند و اعمال و مناسک دین را مخصوص زمان و اقلیم خاص زمان گذشته می داند که به درد ما نمی خورد و قسمت سوم دین را افسانه و تاریخ و قصص و داستان می داند که تحریف شده و به درد ما نمی خورد و اقتدا به شخص خاصی نباید کرد بلکه اخلاق را حتی از آتئیستها هم که شده بگیرید و بروید جلو؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر اخلاق بدون مبنای معرفتی می‌تواند همچنان سرزنده و پایدار بماند؟ اتفاقاً بعد از جنگ جهانی اول و دوم بود که متفکران مطرح کردند چون اخلاق مسیحیت پشتوانه‌ی معرفتیِ محکمی نداشت و بیشتر بر اساس عواطف جلو می‌رفت، منجر به کینه‌هایی شد که بیش از ۶۰ میلیون مسیحی همدیگر را به قتل رساندند. قرآن می‌فرماید: «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ ۚ» (فاطر/۱۰) آنچه انسان را به سوی حقیقت صعود می‌دهد، کَلِم طیّب یعنی عقیده‌ی پاک است و عمل صالح و اخلاق منجر می‌شود تا انسان در آن عقاید پاک محکم‌تر جلو برود. موفق باشید

29414

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: چندی پیش سوالی در زمینه عین ثابت پرسیدم قانع نشدم. سوالات کاربران در این مورد را در سایت جستجو و بعضا دنبال کردم باز حل نشد. به بعض کتابها درین زمینه رجوع کردم نشد. فایلی در این زمینه با عنوان پیامبران خدا و نظر به آغاز آغازها داشتید گوش کردم با اینکه نفس حقیر تقریبا بنحویست که فقط با مطالب عرفانی می‌تواند انس بگیرد و حتی به صدرا با اینکه به عرفان نزدیکست رغبت ندارم (فقط عرفان خالص و جناب محی الدین روحی له الفدا) با این وجود این تنها بحث عرفانی بود که در طول استماعش مدام نفسم آن را پس می‌زد و آن شبی که به فایلتان گوش کردم بسی رنج و ملالت کشیدم و در آخر قانع نشدم دائما بودن و نحوه ی بودن را تکرار کردید بدون اثبات و عجب این چه بحثی است که اینقدر گریزپاست وحدت وجود را به راحتی با نظر به بینهایت بودن حق لااقل می‌توان تصدیق کرد ولو تصورش سخت باشد باری این بحث را تاکنون نتوانستم بپذیرم و خود راهکار دیگری را ارجح می‌دانم و این چه نحوه خداییست که نحوه هایش را دیگران رقم می‌زنند به زعم حقیر از آنجا که جز حق وجود دیگری نیست کیست که بخواهد با حق محاجه کند یک وجودست به هر لباسی خواست درمی آید در ثانی اگر نگاه عرفانی را یکسو نهیم و با دید عرفی نظر کنیم حضرت حق خود نحوه ی بودها را می‌بخشد و پاسخ هم دارد که یا نباید عالم ماده را خلق می‌کردم که درین صورت خیر کثیری فوت می‌شد یا حال که آفریدم گریزی نیست که نیمی زن باشند و نیمی مرد و از آنجا که به آدمی اختیار دادم والدین برخی افراد ناصالح خواهند شد و بدتر برخی نامشروع خواهند شد بنظر حقیر مهم اینست که به اثبات رسانیم که کسی که در بدترین شرایط متولد شده اگر بخواهد می‌تواند به همان سعادتی برسد که بهترین‌ها می‌توانند برسند البته بنظر من که هرچه آن خسرو کند شیرین بود همه سبل سعادت را حق اگر به ناحق مسدود کند باز بر سبیل سدیدست. عشق بازی می‌کنم من با صفات قهر او می چشم مستانه هر دم جام تلخ زهر او
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید ادامه‌ی بحث نیاز نیست و نباید به خودتان زحمت دهید. إن‌شاءالله به مرور به جمع‌بندیِ لازم می‌رسید. موفق باشید

قسمتی از فص یعقوبی را از فصوصی که روی سایت هست برایتان ارسال کردم شاید به تفکر در مورد آن به کار آید.

امام صادق (ع) فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّعَادَةَ وَ الشَّقَاءَ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ خَلْقَهُ فَمَنْ خَلَقَهُ اللَّهُ سَعِيداً لَمْ يُبْغِضْهُ أَبَداً وَ إِنْ عَمِلَ شَرّاً أَبْغَضَ عَمَلَهُ وَ لَمْ يُبْغِضْهُ وَ إِنْ كَانَ شَقِيّاً لَمْ يُحِبَّهُ أَبَداً وَ إِنْ عَمِلَ صَالِحاً أَحَبَّ عَمَلَهُ وَ أَبْغَضَهُ لِمَا يَصِيرُ إِلَيْهِ فَإِذَا أَحَبَّ اللَّهُ شَيْئاً لَمْ يُبْغِضْهُ أَبَداً وَ إِذَا أَبْغَضَ شَيْئاً لَمْ يُحِبَّهُ أَبَداً»[1] به‌راستى خدا پيش از آن‌كه آفريده‌‏هاى خود را بيافريند سعادت و شقاوت را آفريد، هركه را خدا خوشبخت و سعادتمند آفريد، هرگز او را دشمن ندارد، اگر بد كند كار او را دشمن دارد نه خود را، و اگر بدبخت و با شقاوت باشد، هرگزش دوست ندارد و اگر كار خوبى كند، كارش را دوست دارد و خودش را دشمن دارد به خاطر سرانجامى كه به‌سوى آن مى‏‌رود، هرگاه خدا چيزى را دوست دارد هرگزش دشمن ندارد و هرگاه چيزى را دشمن دارد هرگزش دوست ندارد.

]فَلو خَدَمَ الإرادةَ الإلهيَّةَ ما نَصَحَ و ما نَصَحَ إِلّا بِها أعْني بالإرادةِ. فالرَّسُولُ و الوارِثُ طَبيبٌ أُخْرويٌ لِلنُّفُوسِ مُنقادٌ لِأمْرِ اللهِ حِينَ أمَرَهُ، فَيَنْظُرُ فِي أمْرِه تعالى و يَنْظُرُ فِي إِرادَتِهِ تعالى، فيَراهُ قَدْ أمَرَهُ بِما يُخالِفُ إِرادَتَهُ و لا يَكُونُ إِلّا مَا يُريدُ، و لِهذا كانَ الأمرُ. فَأرادَ الأمْرَ فوَقَعَ، و ما أرادَ وُقُوعَ ما أمَرَ بِهِ بِالمأمُورِ فَلَمْ يَقَعْ مِنَ المأمُورِ، فَسُمِّيَ مُخالَفَةً و مَعْصِيَةً.[

شیخ اکبر در ادامه می‌فرماید: اگر رسول صرفاً در خدمت اراده تکوینی بود نصیحت نمی‌کرد، و رسول نصیحت نمی‌کند مگر در فضای اراده تکوینی. پس رسول و وارث او که طبیب اُخروی نفوس‌اند، مُنقادِ امر تشریعی حق‌اند- هنگامی که خدای سبحان امر تشریعی نموده- پس از یک جهت به امر تشریعیِ حق نظر می‌کنند و در اراده‌ی تشریعی حق نظر می‌کنند -که هدایت همگان را اراده کرده است- و از جهت دیگر به اراده‌ی تکوینی او که مخالفِ اراده‌ی تشریعی حق است و تحقق پیدا نمی‌کند مگر آن چه را تکویناً اراده کرده است، و از این جهت امر تشریعی محقق می‌شود که خدا وقوع آن امر را اراده کرده پس آن امر به واسطه‌ی عبد واقع می‌شود و یا خدا اراده نکرده وقوع آنچه را امر کرده به عبد، پس آن امر، از طریق عبد واقع نمی‌شود که به آن مخالفت و معصیت گفته می‌شود.

با توجه به امر فوق اگر سؤال شود پس فائده امر تشریعی در این حالت چیست باید گفت در عین ثابته هر کس نوشته شده به من از راه نبوت تکلیف کن و این اقتضای عین ثابته همه‌ی انسان‌ها است ولی عین ثابته‌ی کفار اقتضای انکار دارد. از این جهت تمیز کفار از مؤمنین با رسالت محقق می‌شود و در این جا ظهور اقتضاء در میان است که عین ثابته‌ی کدامیک از افراد اقتضای اطاعت دارد و کدامیک اقتضای انکار.

]فالرَّسُولُ مُبَلِّغٌ: و لِهذا قالَ شَيبتْنِي سورة«هودٍ» و أخَواتُها لِما تَحوي عَليْهِ مِنْ قَوْلِهِ «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ» فَشَيَّبَه «كَما أُمِرْتَ» فإِنَّهُ لا يَدرِي هَلْ أُمِرَ بِما يُوافِقُ الإرادَةَ فيَقَعُ، أوْ بِما يُخالِفُ الإرادَةَ فَلا يَقَعُ[

پس رسول در امر تشریعی رساننده آن امر است - چه خداوند از نظر تکوین اراده کرده باشد که افراد بپذیرند و چه اراده نکرده باشد- که افراد آن امر را بپذیرند و بدین لحاظ رسول خدا (ص) فرمود: «شيّبتنى هود و أخواتُها»[2] سوره‌ی هود و همانند آن مثل سوره‌ی شوری مرا پیر کرد. به جهت آن‌که در آن سوره‌‌ها هست، «پس نسبت به آنچه امر شده‌ای استقامت بورز» و این‌که فرمود «آن‌طور که به تو امر شده» او را پیر کرد زیرا حضرت نمی‌داند آن‌چه تشریع شده موافق اراده‌ی تکوینی است پس واقع می‌شود، یا مخالف اراده‌ی تکوینی است و واقع نمی‌شود و عبد نمی‌پذیرد.

رسول خدا (ص) از حیث نشئه‌ی عنصری‌اش که آن نشئه حاجب اطلاع دائمی از حقایق است، نمی‌داند آیا امر تشریعی موافق اراده‌ی تکوین حق است تا مخاطب و یا مخاطبانِ او منقاد امر او گردند یا نه.     

]و لا يَعْرِفُ أحَدٌ حُكْمَ الإرادةِ إِلّا بَعْدَ وُقُوعِ المُرادِ إِلّا مَنْ كَشَفَ اللهُ عَنْ بَصِيرَتِهِ فَأدرَكَ أعيانَ المُمْكِناتِ فِي حالِ ثُبُوتِها عَلى مَا هِيَ عَلَيْهِ، فَيَحْكُمُ عِنْدَ ذلِكَ بِما يَراهُ. و هذا قَدْ يَكُونُ لآحادِ النّاسِ في أوقاتٍ لا يَكُونُ مُسْتَصْحِباً. قال: «ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ» فصَرِّحْ بِالحجابِ،[

احدی حکم اراده‌ی تکوینی را نمی‌داند مگر بعد از وقوع مراد الهی و آنچه او اراده کرده إلاّ کسی که خداوند از بصیرتش کشف حجاب کرده باشد و بتواند اعیان ممکنات را به همان شکلی که در مقام ثبوت هستند ببینند. پس حکم کند مطابق آنچه در اعیان ثابته ممکنات دید که این کشف برای افراد نادری - مثل کمَّل انبیاء و اولیاء- هست آن هم در بعضی اوقات نه همیشه و لذا رسول خدا (ص) بنا به دستور حضرت حق در سوره‌ی احقاف آیه‌ی 9 [3] مأمور است که بگوید من نمی‌دانم بر من و بر شما چگونه عمل می‌شود. پس با گفتن این جمله تصریح کن به بودن حجاب. حضرت همیشه در مقامِ علمِ به تفصیلِ همه‌ی حقایق نیستند ولی هر وقت بخواهد خدا به ایشان آن علم را می‌دهد یعنی «إذا شاءَ عَلِمَ عَلِمَ» چون بخواهد بداند می‌داند.

]و لَيسَ المَقْصُودُ إِلّا أنْ يَطَّلِعَ فِي أمرٍ خاصٍ لا غَيْر.[

و مقصود از این کشف چیزی نیست مگر این‌که حق تعالی عبد را بر بعضی از امور آگاه کند نه به اندازه‌ای که خودش می داند به همین جهت فرمود: کسی هیچ احاطه‌ای به علم او ندارد مگر به اندازه‌ای که خودش می‌خواهد[4] و لذا انبیاء و اولیاء به بعضی از اسرار آگاه‌اند.

ملاحظه شد که انبیاء در خدمت اراده‌ی تشریعی حق‌اند و نه در خدمت اراده‌ی تکوینی خداوند، و در اراده‌ی تشریعی موضوعِ دعوت به خیر جدّی است و در اراده‌ی تکوینیِ حق نیز در عین آن‌که هم خیر، متعلقِ اراده‌ی حق است و هم شرّ، آنچه ترجیح دارد خیر است و در نظام اَحسنِ الهی، مزاج عالم، شرّ را نیز تحمل نمی‌کند و خیر را رشد می‌دهد.

 


[1] - الكافي، ج‏1، ص: 152

[2] - پيام پيامبر، متن‏عربى، ص 786.

[3] - «قُلْ ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ ما أَدْري ما يُفْعَلُ بي‏ وَ لا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى‏ إِلَيَّ وَ ما أَنَا إِلاَّ نَذيرٌ مُبينٌ» (احقاف/9) بگو: «من پيامبر نوظهورى نيستم؛ و نمى‌‏دانم با من و شما چه خواهد شد؛ من تنها از آنچه بر من وحى مى‌‏شود پيروى مى‌‏كنم، و جز بيم‌‏دهنده آشكارى نيستم!»

[4]- «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً  إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُول ...»‏(جن/ آیات 27- 26).

28583
متن پرسش
با سلام ممنون که وقتتون رو در اختیار من قرار دادید. سوالی از خدمتتون دارم. من خانمی هستم که برای پسرم به خاستگاری دختر خانم شایسته ای از یک خانواده ی مذهبی رفتیم. بعد از اولین جلسه ی ملاقات به این نتیجه رسیدیم که دختر خانم و پسر من از جهت هم کفوی و عقیده و بعضی مسائل دیگر اشتراکات زیادی دارند. ولی وقتی برای هماهنگی دومین جلسه تماس گرفتم؛ مادر دختر خانم فرمودند که: ما با یک حاج اقایی که دوست خانوادگی ماست مشورت کردیم و ایشون هم استخاره کردند و هم با علمی که دارند گفتند که ستاره های این دختر و پسر با هم جفت نیست و بعدا زندگی آنها با عدم تفاهم و مشاجره همراه خواهد بود. با این وجود خانواده ی دختر به ما جواب منفی ندادند و گفتند که نمیدونند چه تصمیمی باید بگیرند. حالا سوال من از جناب عالی این است که: آیا اهمیت دادن به این مطالب درست است و در آینده این عدم تفاهم در زندگی آنها وجود خواهد داشت و یا با توجه به این که ظاهرا هم کفوی و هم عقیدگی وجود دارد، اجازه دهیم تا خاستگاری روند عاقلانه خود را طی کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی عقل به گفته‌ی حضرت باقر «علیه‌السلام» حجتِ باطنی است و چیزی را مشخص کند، استخاره چرا؟ پشت به استخاره حرام نیست، ولی پشت به عقلِ صریح، حرام است. موفق باشید

28310
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به یک‌سری مطالب هم از حضرتعالی درباب مباحث عدم ظرفیت تحقق قوی و عمیق دین در عصر حاضر و محدودیت‌ها و موانع بعلت امام عصر و حضور مدرنیته پرسیده شده بود و در یکی از سوالات، نظرات یکی از افراد صاحب نام معتقد به این بحث هم آمده بود که بیشتر همین رویکرد اضطرار و عسر و حرج در این دوره و لزوم مدارا در عین حفظ هویت دینی و اصلاح گری های ممکن و دست برداشتن از هدف تمدن سازی نوین اسلامی و اینکه از تجارب بشری تا حدود ممکن بیاییم فعلا بجای تولید و تحول در مبانی علمی_معرفتی و تمدن سازی فکر کنیم، یک مبحثی رو می‌خواستم خدمتتون مطرح کنم. آیا می‌شود این نوع رویکردها و این نوع روش‌ها و جریان سازی ها، در نسبت به مدرنیته و تمدن برخاسته از آن، به نحوی با کلمات خود نوعی رضایت به زندگی فردی خودشان می‌دهند و ناچار به پذیرش اضطرارهای مختلف و آرام آرام قرار گرفتن در حاشیه تمدن غرب را به ارمغان می آورند و توجه ندارند که بصورت ویژه پرچمداران کنونی مدرنیته و غرب معاصر، اگر شما از ادعای دین حداکثری کوتاه آمدید دیگر اجازه دینداری به صورت حداقلی هم به ما نمی‌دهد. در عین حال هر چند نسبت به برخی دو قطبی سازی ها و مقسم ها انتقاد دارند و خب تا حدودی قابل تامل است ولی شریعت سهله ای که بخواهد متناسب با آن ترویج شود و اینکه خب ما رویکرد انتظار الفرج و حفظ کیان و قوام دین را نگه داریم ولی کنارش الگوهای دیگر و تجارب کنونی را بیاییم استفاده کنیم که خب به کارآمدی و مقبولیت انقلاب هم کمک می‌کند و در حد امکان دعا کنیم و تذکراتی برای رجوع افراد جامعه به دیانت و شریعت بدهیم ولی تا حدی‌که بسوی بی دینی گام برندارند باز هم خوب است با شرایط حیرت و سربستگی کنونی می‌خواند، درون خودش یک محرومیت نرم از هویت انقلاب اسلامی و حتی نوعی از قبض و بسط شریعت و حتی ممکن است به تبعش استحاله هایی هم بدنبال داشته باشد و به نظرم این رویکرد خودش به بحران تمدنی و تذبذب تمدنی جهان اسلام و ایران معاصر که حتی پس از انقلاب هم ادامه داشت، دامن بزند و یک وضعیت آشفته ای و ترکیب گری برای ما پدید آورد تا جایی‌که شاید حتی ممکن است بگوییم خب فعلا این اقتصاد متعارف با ربا قوام یافته امکان اجرای شرایع معیشتی و مالی دینی به آن صورت نیست لذا با اضطرار و عسر و حرج فی الحال طی می‌کنیم ولی در عین حال بگوییم اما بصورت کلی نظر ما به موعود و عصر ظهور و پاسداری از خویشتن دینی و توحیدی و نگاه قرآنی مان هم باید محفوظ بماند؛ و اینگونه تذبذب ها بعید نیست در چنین رویکردهایی دیده شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این تاریخ که تاریخ سیطره ی مدرنیته با همه ی روحیه ی استکباری آن است تنها مقابله با آن، روحیه ی انقلابی است آن هم در بستر حیات قدسی به همان صورتی که حضرت روح الله آن عارف کامل و آگاه به روح زمانه در مقابل ما گذاشت وگرنه حقیقتاً همان طور که می‌فرمایید ما همواره در حاشیه ی غرب قرار خواهیم گرفت. البته و صد البته انقلابی بودن غیر از آنارشیست بودن و از خرد مدرن غفلت کردن است. موفق باشید

27778

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. این چند روزه که سوال و جواب های روی سایت رو میخوندم چند جا کلمه تواضع نسبت به حق و خلق به خصوص تواضع در برار خانواده به خصوص همسر رو پیش کشیده بودین. میشه بگین تواضع در برابر خانواده دقیقا چیه؟ باید برنامه ای و سیری رو که ریختی به اجبار به خاطر برنامه های خانواده زیر پا بزاری؟ حد این تواضع چقدره استاد؟ و یا شاید با این تعابیری که من میگم اصلا تواضع رو نفهمیدم؟ بنده حس می‌کنم قبل از ازدواج اصلا این طوری نبودم. یعنی بی حسی و بی مسئولیتی نسبت به مسائل این قدر وسعت نداشت. قبل از ازدواج سحر و بین الطلوعین و اهمیتم به نماز و روزه خیلی بیشتر بود و حتی مطالعاتم کم و بیش یه سیری داشت. من به ذوق عبادت بیشتر و سریع‌تر شدن سیرم به سمت حضرت حق ازدواج کردم. اما حالا بعضی اوقات آرزو می‌کنم کاش ازدواج نمی‌کردم و این طوری برای مطالعه و کار کردن وقت بیشتری داشتم. خودم احساس می‌کنم که مشکل از خودم هستش و می‌شود با یک برنامه ریزی درست همه چیز رو حل کرد ولی هر بار برنامه ریزی می‌کنم باز نمی‌شود. تقریبا به یک روزمرگی مرگ بار افتادم. کمکم کنید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر جز این است که انسان‌ها با انسان‌ها، انسان می‌شوند؟ میدان توحیدی خانواده برای آن است که از روحیه‌ی فردگراییِ عبادات، وظایف عبادی خود را در هسته‌ی توحیدی خانواده دنبال کنیم. در دلِ جمع توحیدیِ خانواده همراه با ایثار و تواضع باید خود را رشد داد. بحث‌ خانواده هسته ای توحیدی از کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» إن‌شاءاللّه در این مورد مفید خواهد بود. موفق باشید

27735

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: با توجه به اینکه در کتاب آداب نماز امام خمینی (ره) حاصل بهشت اسماء را اسماء و حاصل بهشت ذات، لقای الهی بیان شده است، آیا لقا یا رویت الهی همان شهود و باطن عالم است که مربوط به مرحله تجلیات ذاتیه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم چنین است. ولی شهود، نیز مراتب دارد. ابتدا، شهودِ فعل است و انتها، شهودِ ذات. که در شرح «فصّ شیثی» بدان پرداخته شده است. موفق باشید

27685
متن پرسش
سلام علیکم: اگر ممکن است لطفاً تبیین بفرمایید، مهمترین عامل پذیرش سبک زندگی غربی در میان جامعۀ مؤمنانۀ ما چیست و چرا با وجود صحنه عطیم ایمانی و تمدنی مثل دفاع مقدس، بعد از پایان دفاع مقدس بصورت ویژه ای سبک زندگی و تحلیل و عقل مدرن وارد جامعه ما شد؟ و البته بعضی ها معتقدند این حساسیتی است که حکومت می‌خواهد القا کند که سبک زندگی و عقل مدرن وارد جامعه مان شده و اینها بخاطر بحث سیاسی و ارزش سیاسی نگرانند و به این بحث چندان نگرش مثبتی ندارند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. از ضعفی که با اواخر سلسله‌ی صفویه با امثال شاه سلطان حسین پیش آمد تا شیفتگیِ سلسله‌ی قاجار نسبت به غرب از یک طرف، که موجب شد فرهنگِ ایرانی – اسلامی که با صفویه شکلی خاص گرفته بود؛ دنبال نشود و از طرف دیگر با ظهور زندگی مدرن، مردم متوجه نشدند چه نوع زندگی را دارند از دست می‌دهند. در این مورد آن نوع هوشیاری هم که زندگیِ غربی را نوعی تهاجم فرهنگی بدانند در بین متدینین و روحانیون آن‌طور که باید و شاید «فهم» نشده بود و ضعف‌های غرب هم تا این اندازه ظهور نکرده بود. از همه‌ی این‌ها که بگذریم از جهانی که در زندگیِ دینی در آن می‌توانستیم حاضر شویم، غفلت شده بود، چیزی که اخیراً در مباحث «با دعا در آغوش خدا» متذکر آن هستیم. گوهری بود که از دست‌مان فرو افتاده و زمانه‌ی برگشت به آن بحمداللّه فرا رسیده است. موفق باشید  

26329
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر و خسته نباشید: استاد بنده گیج و کلافه شدم، خسته شدم از بس حرفهای متناقض شنیدم، کی راست میگه و کی نه، مصاحبه اخیر جناب ظریف رو با اشپیگل عنوان کردن و اینکه ایشون از مذاکره گفتن، عده ای به ایشون انتقاد کردن و گفتن حرفشون دور از عزت و غیرت ایرانی بوده، جناب ظریفم گفته نه من منظورم مذاکره نبوده و حالا عده ای به طرفداری از جناب ظریف صحبت رهبری در مورد ایشون رو مطرح کردند که رهبری فرمودن ایشون متدین و مومن و با غیرت هستن (نقل به مضمون) و گفتن همانطور که جناب ظریف گفتن منظورشون مذاکره نبوده، خواهش می کنم استاد شما موضوع رو اونجوری که هست تحلیل بفرمایید و اینکه چرا بر خلاف ما رهبری از شخص ایشون تعریف و تمجید کردن، با این تناقضات و پشت پرده ها میگم قید سیاست رو بزنم و بشینم کنج خونه، معلوم نیست چی به چیه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست به جواب سؤال شماره‌ی ۲۶۲۹۵ نظری بیندازید. البته خوب بود آقای ظریف متوجه‌ی این نکته می‌شدند که ترامپ آن حرف را به نفع خود تمام می‌کند و در جواب می‌گوید: «نه! مرسی». یعنی آقای ظریف من آماده‌ی مذاکره نیستم. هرچند آقای ظریف منظورشان این نبود که با ترامپ مذاکره کنند، ولی ترامپ آن را به نفع خود استفاده کرد. در حالی‌که رهبر معظم انقلاب از قبل، جاده را طور دیگری برای سیاستمدارانِ ما گشوده بودند. موفق باشید

26158
متن پرسش

بسمه تعالی استاد عزیز، نمی دانم چرا به پیامدهای این حادثه سقوط هواپیما خوش بین نیستم. به نظرم این حادثه می تواند علمی برای غربگرایان از صفوف و صنوف مختلف سیاسی_اجتماعی شود تا فارغ از تجلی کلان انقلابی پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی و شنیده شدن صدای «ا لیس الصبح بقریب»، دوباره کشور را به فضای غربزدگی و دوری از جایگاه متعالی و مکتب اصیل انقلاب در این عصر ببرند. نمی دانم چرا حس می کنم این اتفاق خون حاج قاسم را کمرنگ و یا محو می سازد، تا هم حضور آمریکا در منطقه ادامه یاید و هم معاهداتی نظیر fatf با قاطعیت تصویب شود یا حتی دوباره تعهدات برجامی را فعال کنیم و دور جدیدی از مذاکرات به بهانه تامین قطعات لازم صنعتی هم که شده بپا شود. واقعاً الان شرایط عجیبی دارم که آیا وسواس زیادی به خرج می دهم یا واقعا سعی دارند اثرات خون پاک شهدا و شکست هیمنه نظامی آمریکا پس از هفتاد سال و گشودگی تاریخی به وسعت انقلاب ما که فرای از تاریخ و سبک زندگی مدرنیته است را ساقط کنند. امیدوارم اشتباه کرده باشم و انقلاب ما در دل جایگاه تاریخی خودش قرار گیرد و این موانع را پشت سر نهد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم شیطان از مردمی که در جریان تشییع پیکر سردار از دستش در رفته‌اند، عصبانی است و هر کاری که در انحراف آن مردم برایش ممکن باشد، با انواع وسوسه‌ها و وارونه‌جلوه‌دادنِ واقعیت انجام می‌دهد. ولی گویا مردم ما باید در مسیری که انتخاب کرده‌اند به چنین تجربه‌ای دست می‌یافتند تا بدانند برای کارهای بزرگ، باید آماده‌ی هزینه‌کردن بود و مسلّم بدانید «إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا». موفق باشید

23271

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز و گرامی: چند مطلب رو می خواستم از شما راهنمایی بگیرم مطلب اول: من برای بحث بندگی در دنیا و شناخت معرفت خداوند و ائمه نمی دانم از کجا باید شروع کنم مثلاً چند وقت کتاب های آقای پناهیان یا اساتید دیگر را می خوانم و ول می کنم می روم سراغ استاد دیگری و همین منوال ادامه دارد تا اینکه الان سنم سی و پنج شش سال رسیده است و هنوز هم آن استاد راهنمای خودم را پیدا نکرده ام، نمی دانم از چه کسی از کجا از کدام کتاب و از چه مرحله ای باید شروع کنم؟ مطلب دوم: متاسفانه به یک گناه خیلی بد عادت کرده ام و نمی توانم آن را ترک کنم و آن هم گناه چشم است هر از گاهی می‌گویم امروز و فردا توبه می کنم چند بار هم حتی قسم خوردم اما باز هم بعد از یک ماه ۲۰ روز یا یک هفته باز دوباره به سراغ اینترنت می‌روم و دنبال سایت های مستهجن هستم. یک دفعه هم می‌گویم این آخرین بارم است که نگاه می کنم اما باز هم آن را تکرار می کنم نمی دانم چگونه باید آن را ترک کنم تا جایی شده است که حتی به خانمهای محجبه هم در بیرون نگاه می کنم. چشمم تمام بدن آنها را رصد می‌کنم تا بتوانم آن ها را به شکل هایی که در سایت های مستهجن هستند ببینم. متاهل هستم اما باز هم به دنبال این مسائل می روم و خودم هم از این کار خیلی ناراحتم. چند بار دنبال این بودم که بروم زن صیغه ای گیر بیاورم تا کمی این آتشم خاموش شود اما ترسیدم از اینکه خدایی نکرده هم آبروریزی شود و هم اینکه خانومم بفهمد زندگیم سیاه می شود. از شما استاد عزیز تقاضای کمک دارم. ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید راه رجوع به حضرت ربّ را پیدا کنید و با قدم‌گذاشتن در آن راه، خود را بیابید؛ این نوع امیال وَهمی از قدرت و حاکمیت فرو می‌افتد. پیشنهاد بنده آن است که ابتدا کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه فرمایید و سپس به سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست، مشغول شوید. موفق باشید

23185

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: توکل ام خیلی ضعیف است، چه راه کار های عملی می توانید برای تقویت و قوی شدن توکل پیشنهاد کنید؟ با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار را به خدا واگذار کنید و جلو بروید، خدا خودش کمک خواهد کرد. موفق باشید

نمایش چاپی