بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16182
متن پرسش
سلام خسته نباشید استاد بزرگوار: همیشه این سوال و ابهام برام بوده که خلقت ما برای چی بوده؟ جدا از وظایف عبودیت پیش خودم می گفتم ما اومدیم تو این دنیا که کاری رو از پیش ببریم و هر انسانی برای انجام وظیفه ای به دنیا اومده ولی هیچ وقت این وظیفه رو پیدا نمی کردم. الان به لطف چند جلسه کلاس معرفت النفس فهمیدم که اون وظیفه ما ساختن تمدن اسلامی هست و وظیفه هر انسانی اینه که یه سنگ از سر راه بزنه کنار و مسیر رو هموار کنه. تو این راه باید اعتقاداتمون محکم باشه که جایی به شک نخوریم و گمراه نشیم. ولی از اینجا به بعدشو دیگه نمیدونم که چیکار باید بکنم؟ و چگونه عمل باید بکنم؟ خواهش می کنم راهنمایی کنید که از این معلق بودن رها بشم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره این معرفتی را که شروع کرده‌اید با ادامه‌ی سیر مطالعاتیِ مطرح‌شده بر روی سایت، آرام‌آرام، «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید

16180
متن پرسش
سلام استاد: با توجه به کتاب خویشتن پنهان و انواع مرگ سوالی از محضرتان داشتم اگر شخصی نه به موت اخترامی مرد و نه در قوای حیوانی به نهایت رسید که نفس بخواهد از بدن قطع علاقه کند و نه در انسانیت. در این حالت نفس به چه بهانه ای بدن را ترک می کند؟ نفس که در جهت خاصی به کمال نرسیده... آیا این رشد در برزخ ادامه دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث یأس از ادامه‌ی حیات که برای نفس ناطقه پیش می‌آید، در همان کتاب عرایضی شده است. موفق باشید

16179
متن پرسش
سلام استاد عزیز: با توجه به کتاب «صلوات بر پیامبر (ص) عامل قدسی شدن روح» و کتاب «عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی در این تاریخ» اینکه ما با گفتن اسم حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) و مقام معظم رهبری صلوات می فرستیم چه جایگاهی دارد؟ این صلوات ما را به کجا سیر می دهد و ما را متوجه چه چیزی می کند؟ آیا می توان گفت با صلوات در ذیل شخصیت این بزرگواران سلوک پیدا می کنیم و از کثرت به عالم معنا سیر پیدا می کنیم. لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ذکر صلوات، همیشه متوجه‌ی نقش عظیم رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و ائمه‌ی هدی«علیهم‌السلام» می‌باشیم. حتی آن وقتی که با آوردن اسم امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» صلوات می‌فرستیم، باز متوجه‌ی نقش ائمه و پیامبر هستیم که چگونه راهی را گشوده‌اند که چنین افرادی در آن راه پرورده شده‌اند. موفق باشید

16178
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم با سلام خدمت استاد عزيزمان: از اين كه وقت گرانبهای شما را می گیرم عذر خواهی می کنیم خدا به شما خیر کثیر عنایت فرماید. جناب استاد در رابطه با دعا و مقدرات نظر شما برایمان روشن و قابل قبول نیست و با آنچه بزرگان می فرمایند و حتی دریافت و برداشت و عمل عامه مسلمانان انگار همخوانی ندارد البته به فهم ناقص من. چه اشکالی دارد دعا باعث تغییر تقدیر شود. چنانچه امام موسی ابن جعفر علیه السلام می فرماید: «ان الدعا یرد ما قدر و ما لم یقدر قال قلت ما قدر فقد عرفته فما لم یقدر قال حتی لا یکون» (عده الداعی) حضرت در این روایت تصریح دارند دعا باعث تغیر تقدیر می شوند چرا که وقتی تقدیری بر گردانده شود به طور طبیعی تقدیر جدیدی جایگزین خواهد شد. و یا حضرت صادق علیه السلام به میسر می فرماید: «یا میسر ادع الله و لاتقل ان الامر قد فرغ منه....» (همان) و یا روایت دیگر امام کاظم علیه السلام که فرمودند: «علیکم بالدعاء فان الدعاء و الطلب الی الله یردالبلاءو قد قدر و قضی فلم یبق الا امضاءوها فاذا دعی الله و سئل صرفه صرفه» (همان) در این روایت نیز حضرت می فرمایند دعا قدر و قضا را تغیر می دهد زیرا وقتی بلایی طبق این روایت مقدر شده باشد و با دعا صرفه شود یعنی تغییر مقدر با دعا. یا روایتی که امام صادق علیه السلام می فرمایند: «من تخوف من بلاءیصیبه فتقدم فیه بالدعاء لم یره الله ذلک البلاء ابدا» (همان) این روایت هم می فرماید با دعا می توانی بلایی که نگرانی در تقدیر تو باشد و بر تو نازل شود را به عافیت از آن بلاء تغیر دهی و موارد بسیار دیگر از روایات و داستانهای بزرگان. حال چه اشکالی دارد بگوییم خداوند در شرایط عادی فلان تقدیر را برای فلان شخص رقم زده است و در همان علم الهی نیز ثبت است که با دعا یا صدقه یا..... تقدیر او از آن حالت اول بدون دعا و صدقه و.... به حالت دوم تبدیل خواهد شد، یعنی اولی محو و با قدرت دعا دومی ثبت خواهد شد چنانچه ابن فهد حلی در پاسخ به اشکال فوق و نقش دعا می فرماید ممکن است آنچه مصلحت گردیده و ذات اقدس الهه آن را انجام خواهد داد بعد از دعا مصلحت شده باشد. با این نگاه آیه 22 سوره مبارکه حدید را نیز می توان اینچنین گفت که در کتاب الهی ثبت است که فلان شخص با دعای اختیاری خود شایسته دریافت فلان نعمت می شود یا فلان بلاء از او رفع می شود و در عین این که جایگاه قضا و قدر الهی حفظ می شود نقش دعا هم بر جا می ماند البته آنجا که قضای حتمی الهی همچون وجود مرگ و رفتن حتمی از این دنیا و از این قبیل باشد که محل پرسش نیست با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات بسیار خوبی را متذکر شده‌اید و واقعاً بحثی بر روی نقش دعا و تغییر تقدیرها نیست تا آن‌جایی که قرآن می‌فرماید: «قُلْ ما یَعْبَؤُاْ بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ»؛ اگر دعای شما نبود، خداوند به شما اعتنا و توجهی نداشت. دعا "بهترین و برترین عبادت"، "مغز عبادت"، "کلید رستگاری"، "گشاینده درِ رحمت" و "سلاح مؤمن و ستون دین و نور آسمان‏ها و زمین" است. می‌ماند که آیا قضا و قدرهای ثابتی هست که با دعا قابل تغییر نباشد؟ در جواب آن سؤال‌کننده‌ی محترم که سؤال کرده بود، چرا با این‌همه دعا آن‌چه می‌خواستم محقق نشد؛ عرض شد متوجه قضا و قدرهای ثابتی که به مصلحت بندگان است نیز باشند. و روایاتی که جنابعالی متذکر شدید برای آن است که بفهمیم نقش دعا چه اندازه در تغییر سرنوشت انسان‌ها موثر است ولی نه به آن معنا که هرچه ما بخواهیم باید با دعا محقق شود و به قول اساتید محترم؛ خدا در اختیار ما باشد و ما فرمانده‌ی همه‌چیز. موفق باشید 

16175
متن پرسش
سلام استاد: به نظر حقیر، دلیل اینکه خیلی از عوام دچار شرک خفی هستند و نقش خدا در زندگیشان بسیار کمرنگ است، به این دلیل است که علما به درستی نحوه اراده و تاثیر خداوند را در جهان برای عوام تبیین نکرده اند. برای مثال بیماری که پشت در اتاق عمل است، خب ما می بینیم که این جراح و کادر بیمارستانی است که مشغول کار بر روی بیمار است، نقش خدا اینجا چگونه تبیین می شود؟ یا مثلا کاسب یا راننده تاکسی را در نظر بگیرید، بالاخره باید مشتری با اختیار خود به سمت او بیاید، خدا اینجا چگونه اثر می گذارد، آیا مثلا به مشتری الهام می شود؟ هنوز بنده نفهمیدم خداوند چگونه در جهان نقش ایفا می کند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین اندازه ما می‌دانیم که خدا، خدائی‌اش را می‌کند مثل تدبیری که نفس ناطقه نسبت به بدن دارد. ما در این دنیا بدون حرص و دلواپسی باید وظیفه‌ای که هدایت الهی برایمان روشن نموده است، را به‌خوبی انجام دهیم. موفق باشید

16172
متن پرسش
با سلام و خسته نباشيد خدمت استاد گرامي: در مورد حكومت طاغوت زمان شاه و اينكه به چه حكومتي طاغوت مي گويند توضيح دهيد. اگر انواع فساد در حكومت شاه (طاغوت) مثل ربا، رشوه. دزدي و اختلاس و... در زمان ما و حكوت اسلامي هم بوجود بيايد آيا باز هم حكوت ما اسلامي خواهد بود؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در حکومت طاغوت، حاکمان، خودشان دنبال فساد هستند ولی در حکومت اسلامی، حاکمانْ به دنبال اصلاح مردم می‌باشند تا مردم از عاداتِ باقی‌مانده از حاکمیت طاغوت نجات یابند. موفق باشید

16171
متن پرسش
با سلام: وظیفه ی پدر و مادر در قبال فرزند 18 ساله ی کاهل نماز پسر چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما وظیفه‌ی چندانی نسبت به او به عهده ندارید. نهایتاً چون این نوجوانان در حال حاضر گرفتار تبلیغات دشمن‌اند، در حدّ تذکر و دلسوزی و بدون دعوا و قهر، با آن‌ها برخورد کنید. موفق باشید

16170
متن پرسش
سلام و درود خداوند خدمت استاد گرامی: بنده در صدد یادگیری مطالب دینی، تهذیب و تزکیه نفس هستم. با وجود حجم سنگینی از درس هایم نمی توانم خوب به این مسایل پردازم و گاهی اوقات احساس می کنم که از حال خوب روحانی خارج شده ام و روحم دارای بدی هایی شده است و گاهی قرآن خواندن نیز برایم سنگین می شود و اینکه به تازگی خیلی مشغول یک سری مباحث علمی سنگین بودم و حس می کنم کمی هم علم زده شده ام و آن هم با خطرات جدی خودش. به نظر شما چگونه می توانم خود را جوری بسازم که مورد رضایت خدا باشم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که آن‌چیزی برای ما ارزشمند است که از طریق حضرت حق برای ما گشوده شود، سعی کنید با یک برنامه‌ریزیِ دقیق، جایی برای عبادات و تدبّر در قرآن باز کنید. موفق باشید

16169
متن پرسش
به نام خدا عرض سلام: یک سخنرانی از جناب آقای پناهیان مشاهده کردم که می فرمایند طبق روایات همسر هرکس مشخص است و هیچ چیزی نمی تواند آن را تغییر دهد و خیلی به این تشریفات قبل ازدواج توجه نباید کرد و عقد هرکس در آسمانها بسته شده و کسی خودش همسرش را انتخاب نمی کند. منظورشان چیست؟ با تشکر التماس دعا اگر لازم باشد می توانم از طریق تلگرام فیلم را برای جناب موسویان ارسال کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنا است که در جواب سؤال شماره‌ی 16098 و 16167 عرض شد. موفق باشید

 

16168
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: از استاد بزرگی شنیدم رابطه خدا با مخلوق مثل رابطه صور علمیه با مخلوق است. خواهشا می توانید صور علمیه را توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صورت‌هایی که در ذهن است همان صور علمیه است که کاملاً در نزد ما است. آن استاد خواسته‌اند بگویند، مخلوقات از خدا جدا نیست. موفق باشید

16167
متن پرسش
سلام: با توجه به سوال 16098 پس شناخت قبل از ازدواج و تحقیق در مورد طرف چه می شود؟ اگر اینطور باشد دیگر چه نیازی به تحقیق هست؟ خواهشا بدون معرفی کتاب در جواب در مورد این مسئله توضیحاتی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تحقیق در مورد ازدواج در همان حدّ است که تلاش کنیم آن‌چه مصلحت ما است در مقابل ما قرار گیرد و سهل‌انگاری نکنیم. به همین جهت سخن آقای پناهیان در سؤال 16169 سخن عالمانه‌ای است. موفق باشید

16166
متن پرسش
سلام: آیا سرنوشت ما از قبل تعیین شده است؟ آیا آنچه مصلحت و مقدر ماست برایمان از قبل تعیین شده است؟ یعنی چه بخواهیم و چه نخواهیم همان می شود که باید بشود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که از آیات و روایات برمی‌آید، مصلحت ما از قبل تعیین شده. ولی اگر به آن‌چه که به راحتی برایمان پیش می‌آید راضی نباشیم و آن‌چه خداوند برایمان انتخاب کرده است را نخواهیم، سرگردان می‌شویم. مثل فردی که خداوند در فلان روستا خلقتش را رقم زد و زندگی او را در آن روستا به بهترین شکل فراهم نمود ولی هوس حضور در شهرهای بزرگ، او را سرگردان اجاره‌نشینی و چندشیفت‌کارکردن کرد. البته این یک مثال است. موفق باشید

16165
متن پرسش
سلام: با توجه به سوال 16098 یعنی کسانی که چند زن می گیرند یا اصلا زن نمی گیرند این هم از قبل برایشان تعیین شده است؟ در مورد طلاق چی؟ کسی زن می گیرد و بعد طلاقش می دهد! اگر از قبل قسمت او بوده چرا منجر به طلاق می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان به تقدیر خود راضی شود، آن‌چه بهترین است و مصلحت است، برای او پیش می‌آید. ولی اگر به تقدیر خود راضی نباشد و در چشم و هم‌چشمی‌ها قرار گیرد و خود را به آب و آتش بزند، آری! آن‌چنان سرگردان می‌شود که بعضاً به انواع طلاق‌ها نیز گرفتار می‌گردد. موفق باشید

16164
متن پرسش
با سلام: 1. دختری دارم یازده سال سن دارد می خواهم مباحث معرفت نفس را با او کار کنم نظر استاد در این رابطه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» إن‌شاءاللّه کمک می‌کند. موفق باشید

16162
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: با توجه به طریقه نفی خواطر سید بحر العلوم که در زیر آمده طريقه نفي خواطر در رساله عرفانی علامه سید مهدی بحرالعلوم ليكن در رساله منتسب به مرحوم بحر العلوم اين طريق را اجازه نمى ‏دهد و در آنجا اصرار شديدى دارد بر آنكه نفى خواطر را بايد بدون ذكر نموده و سپس وارد در مرحله ذكر شد چون نفى خواطر با شمشير ذكر بسيار خطرناك است. در آنجا چنين گويد: بسيارى از متشيّخين طىّ مرحله نفى خاطر را به ذكر مى‏ آموزند (بديهى است كه مراد از ذكر همان التفات و توجّه قلبى است نه ذكر لسانى كه در اصطلاح به آن ورد گويند) و اين بسيار خطرناك است چون حقيقت ذكر عبارتست از ملاحظه محبوب و قصر نظر بر جمال از دور، و هنگامى تماشاى محبوب جايز است كه چشم از غير او بالمرّه پوشيده شده باشد زيرا محبوب غيور است و از غيرت او اينست كه چشمى كه او را ديد روا ندارد كه ديگرى را ببيند، و هر ديده ‏اى را كه از روى او برداشته و به ديگرى نظر كند كور نمايد، و ديدن او و ديدن غير او منافى غير اوست، و اگر اين ديدن و روى بازداشتن تكرار شود به منزله استهزاء است، و محبوب چنان قفائى بر وى زند كه نه سر جويد نه كلاه: وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانا فَهُوَ لَهُ قَرينٌ «آيه 36، از سوره زخرف» : «و هر كه از ياد خداى رحمن چشم بپوشد شيطانى را برايش برانگيزيم كه قرين و همراه وى باشد» بلى يك نوع از ذكر در نفى خواطر مجوّز است و آن اينست كه غرض از ذكر نظر بر جمال محبوب نباشد بلكه مراد ردع شيطان باشد، مانند كسى كه مى‏ خواهد غير را از مجلس براند فلذا محبوب را مى‏ خواند، در اينجا غرض تهديد و تخويف غير است. و آن بدين طريق است كه در حالت اشتغال به نفى خواطر اگر خاطرى به نوعى حمله كند كه دفع آن بسيار مشكل و صعب باشد به جهت دفع آن به ذكر مشغول شود. امّا طريقه محقّقين راه و واصلين آگاه آن است كه در تعليم مبتدئين و ارشاد ايشان اوّل امر به نفى خواطر كنند و سپس به ذكر پردازند. و براى نفى خواطر اوّل به سالك امر كنند كه به يكى از محسوسات چون سنگى يا چوبى توجّه كند و مدّتى چشم بدان بدوزد و مهما امكن چشم بر هم نگذارد و به جميع قواى ظاهريّه و باطنيّه بدان متوجّه شود. و بهتر اينست كه اربعينى بدان مداومت كند، و در خلال اين مدّت از سه ورد «استعاذه» و «استغفار» و ذكر «يا فعّال» استفاده نمايد، و بعد از فريضه بامداد و شام بدين اذكار اشتغال ورزد. و پس از اين مدّتى به قلب صنوبرى خود توجّه كند و مدّتى بر اين مداومت نموده و بالكلّيّه متوجّه آن گردد و به جز خيال آن خيال ديگرى را به خود راه ندهد، و در خلال اين عمل اگر خاطرى حمله كند و تشويشى روى دهد از كلمه لا موجود الا اللّه 74 و كلمه الله استمداد جويد. و مدّتى بر اين عمل مداومت نمايد تا كيفيّت بى‏ خودى دست دهد. و ذكر در خلال اين عمل «استغفار» و ذكر «يا فعّال» است و تكرار اسم «يا باسط» بسيار نمايد. و چون سالك به اين مرحله رسيد مأذون است بقيّه مرحله نفى خاطر را به وسيله ذكر نفسى خيالى اتمام نمايد تا خاطر بالمرّة مندفع گردد زيرا بقاياى خواطر ان شاء الله به دخول در مراتب ذكر و فكر خود به خود مندفع خواهد شد». انتهى ملخّصه. صفحه 143 تا 145– رساله لب اللباب فی سیر و سلوک اولوالاللباب 1. حال با توجه به متن بالا این نحوه نفی خواطر مورد تایید می باشد و اشکالی در آن نیست؟ کمی شرح دهید 2. اگر این نحوه نفی خواطر مورد تایید نیست؟ به چه نحو و چه کیفیتی باید نفی خواطر کرد چون این را می دانیم که خواطر امر حادث و علتی دارند و مهم نحوه برخورد با آنهاست؟ 3. از چه اذکاری با نفی خواطر باید بهره برد به چه کیفیت؟ لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده سال‌های قبل این متن را دیدم ولی در جمع‌بندی، دستور آیت اللّه جوادی را راحت‌تر می‌دانم که می‌فرمایند بهترین ذکر، یاد مرگ است. و در این فضا دستورات شرعی و عبادات در جای خود قرار می‌گیرد. لذا بیشتر به مباحث معاد باید پرداخت تا إن‌شاءاللّه بشود همواره خود را در قیامت احساس کرد. موفق باشید

16161
متن پرسش
با سلام حضور استاد عزیز: استاد فرمودید با دعا آن‌چه مقدّر است به راحتی به ما می‌رسد، این سخن چگونه با آن داستان جمع می شود که حضرت عیسی به یارانش فرموده بود این جوان فردا می میرد (یعنی تقدیرش این است) ولی نمرد. و شما در پاسخ فرمودید حضرت عیسی«علیه‌السلام» در آن مقام، با نظر به لوح «محو و اثبات» هر آن‌چه در عالَم واقع می‌شود را می‌بینند و می‌یابند. منتهی وقتی آن جوان با نیّتی جدا از شخصیت قبلی خود عمل می‌کند، در واقع بَداء حاصل می‌شود و از عالَمِ «لوح محفوظ» قاعده‌ی دیگری جاری می‌گردد که آن مربوط به علم خدا است و نه علم انبیاء. یعنی دعا می تواند تقدیر را تغییر دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت تقدیر اصلی آن جوان و اجل مُسمّایش، نمردن بوده ولی به جهت کارهایی که کرده بود عمرش کوتاه شده بود - مثل آن‌که می‌گوییم قطع رحم، عمر را کوتاه می‌کند - ولی چون با دعا، دفع آن بلیه را انجام داد به همان تقدیر اصلی‌اش برگشت نمود. موفق باشید

16159
متن پرسش
سلام علیکم استاد: آیا راه معرفت نفس که از طریق شناخت خود به شناخت حق می رسیم در عرض راه عرفان است که از طریق عشق و دل و تزکیه می باشد؟ پس چگونه عرفا گفته اند که مسیر ما معرفت النفس است؟ ممنون از لطفتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در فضای معرفت نفس رجوع انسان به حق، رجوعِ وجودی می‌شود و از این جهت «قلب» به میان می‌آید که مسیر عشق به حق است. موفق باشید

16158
متن پرسش
سلام علیکم استاد: بدلیل ضعف مبانی معرفتی بنده، هر وقت هر تعریف و تحلیلی از توحید افعالی می بینم و می خوانم، فورا معنای جبر در ذهنم متبادر می شود، چه کنم استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید افعالی ما را متوجه می‌کند که چون خدا قادر است هر فعلی که انسان انجام می‌دهد با کمک به قدرت حضرت حق است. ولی این بدین معنا نیست که جهت فعلِ ما نیز در قبضه‌ی حق باشد. ما می‌توانیم به مسجد برویم و می‌توانیم به میخانه برویم و از این جهت ما مسئول اعمال خود هستیم. موفق باشید

16156
متن پرسش
سلام: نمی دانم چقدر این حرفم روی حساب است ولی فکر می کنم یکی از دلایلی که کارهای فرهنگی آنچنان که باید پیش نمی روند به دلیل این است که مدل کارهای فرهنگی در کشور براساس مدل اقتصادی غربی پیش می رود. نظرتان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. بنده در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» عرایضی در این مورد کرده‌ام. موفق باشید

16152
متن پرسش
سلام علیکم: بهترین روش برای تزکیه نفس چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهترین روش تزکیه رعایت تقوای الهی است. به نظر بنده سه جلد کتاب «مقالات» مرحوم آیت اللّه شجاعی«رحمة‌اللّه‌علیه» در این مورد کمک می‌کند. موفق باشید

16151
متن پرسش
با عرض معذرت و عرض سلام: یعنی شما می فرمایید در این قضیه که روسی ها وارد بلاد اسلامی شدن هیچ مسئولیتی بر گردن ما نیست؟ بنده غیر از این سوال می خواستم بدونم استفاده از کفار اهل کتاب بر علیه مسلمانان طبق فقه ما صحیح هست؟ استفاده از کفار بر علیه کفار صحیح هست البته با شرایطی، ولی بنده هرچه جست و چو کردم متوجه نشدم استفاده از کفار اهل کتاب علیه مسلمانان صحیح باشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که روسیه بر اساس حضور قبلی که در بندر طرطوس در سوریه دارد و قراردادی با آن کشور از قبل داشته، موضوع فرق می‌کند با آن نوع تقسیم‌بندی‌هایی که ما در فقه خود داریم که در مقابل تجاوز کفار به بلاد مسلمین وظایفی را به عهده داریم. موفق باشید

16150
متن پرسش
سلام: همانطور که استاد می دانند: پیوندی بین معماری اصیل اسلامی و آموزه های عرفانی وجود دارد، این پیوند را در کدام اثر و یا در آثار کدام نویسنده می توان یافت؟ ممنون التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اطلاع چندانی ندارم. کتاب «هنر مقدس» از «بوکهارت» نکات خوبی دارد. موفق باشید

16149
متن پرسش
سلام: کتاب «بحران غرب متجدد» از رنه گنون را تهیه کردم، به نظرتان برای شروع خوب است؟ اگر پاسختان منفی است، بفرمایید با کدام کتاب این نویسنده شروع کنم؟ و اساسا این نویسنده با چه شیوه ای نقد می کند؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب بسیار خوبی است و اساساً رنه‌گنون از نادر، متفکرانی است که در نقدِ غرب به روشی حکیمانه وارد شده است. موفق باشید

16148
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: ان شاء الله که خسته نباشید. دو منبع می خواستم برای تاریخ فلسفه اسلامی (کتابی جامع و دقیق معرفی بفرمایید که در خلال مباحث، صرفا فقط رویکردش بیان تاریخ نباشد و بصورت طوطی وار فقط تاریخ نگوید) مثلا مثل جزوه شما باشد. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسیر باید همان مطالعه‌ی «بدایه و نهایه و اسفار» باشد. موفق باشید

16146
متن پرسش
سلام علیکم استاد: بنده مدتی است دچار این توهم شده ام که همه ی انسان ها بهشتی اند. آنهایی هم که به ظاهر اهل مراعات شرعی نیستند جاهل قاصر هستند زیرا هنوز توفیق الهی شامل حالشان نشده تا به مسیر بیایند، حتی داعشی های آدمکش را نیز جوری می بینم که برای رضای خدا خود را منفجر می کند. بخودم می گویم اگر از بچگی این جور از لحاظ روانی روی من هم کار کرده بودند من هم الان مانند انان بودم. به خودم می گویم این بندگان خدا و انسان های به ظاهر غیرمذهبی و یا کسانی که در غرب غرق گناه هستند، هنوز طعم و لذت انس با خدا را نچشیده اند پس حرجی بر آنان نیست، بدبخت منم که به اندازه ی که می دانم عمل نمی کنم. خلاصه همه رو اهل نجات می بینم چون فکر می کنم هنوز یقظه و انتباه برای آنان روی نداده. استاد لطفا کمکم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن مى ‏فرمايد: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا»[1] خدا آن گاه كه بنى‏ آدم در پشت پدرانشان بودند از آن‏ها اقرار به ربوبيتش گرفت و آن‏ها تصديق كردند و بلى گفتند. بديهى است كه اين رويارويى و اخذ پيمان دلالت بر وجود انسان و ادراك او در نشئه ه‏اى قبل از دنيا دارد. بنابراین هرکس با فطرت خود می‌تواند متوجه باشد چه کاری حق است و چه کاری باطل است و در واقع پیامبران متذکر همان چیزی هستند که فطرت انسان‌ها بر اساس آن سرشته شده است. قرآن در تذكرى بسيار عميق و عالمانه مى‏ فرمايد: «فَاقِمْ وَجْهَكَ لِلدّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ‏ اللَهِ‏ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لَا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللهِ ذلِكَ الدّينُ الْقَيّمُ وَ لَكِنَّ اكْثَرَ النَاسِ لَايَعْلَمُونَ»[2] پس به‏ پا خيز و جهت خود را در جهت دينِ حنيف قرار ده كه آن همان سرشت و فطرتى است كه خداوند انسان‏ها را بر اساس آن خلق نموده، اين فطرت در بين انسان‏ها يكسان است، اين دين و راه پايدارى است ولى اكثر مردم متوجه اين موضوع نيستند. درنتيجه به زندگى خيالى و كارهاى ناپايدار خود را مشغول مى‏ كنند و با پوچى و بى ‏ثمرى زندگى روبه‏ رو مى‏ شوند. انسان بايد به‏ پا خيزد و جهتش را جهت پيامبران بزرگ قرار دهد. چون جهت آن‏ها بر اساس دين خدايى است كه سرشت آدميان را نيز بر آن اساس  سرشته‏ اند. اين‏كه مى‏ گويد سرشت انسانى به دست خدا سرشته شده يعنى‏ گرايش «جان» انسان به سوى خداست. به عبارت ديگر بنيان «جانِ» انسان‏ها الهى است. پس كسى كه به خدا رجوع كند به بنيان جان خودش رجوع كرده است و كسى كه از خدا دور شود از «جانِ» خودش دور شده است. موفق باشید

 


[1] ( 1)- سوره‏ ى اعراف، آيه‏ ى 172.

[2] ( 1)- سوره روم، آيه 30.

نمایش چاپی