بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27468
متن پرسش
سلام علیکم: در بررسی که درباره مولوی در اندیشه امام و آقا و علامه جعفری داشتم در عین اینکه به تمجید از این ظرافت و زلال معارف و حکمت مولوی و اینکه افق متعالی انسانی و وجودی را مقابل بشر می گشاید تا در ساحت معنوی و حضور باشد و اینها از بزرگواری این شخصیت است، ولی چندین بار به صراحت می گویند که دیدگاه های تصوف تا حدودی در اندیشه مولوی رسوخ پیدا میکنه و مشهوده و نمی توان این را انکار کرد و قطعا مبانی نظری و عملی تصوف مورد نقد جدی است و اینجا هم اختلافات و مواردی با مولوی در اثر تاثیر پذیری از تصوف پیش می آید. سوالم این است مولوی چه میزان از صوفیه تاثیر پذیرفته که چنین شخصیتهای بزرگواری که به عظمت مثنوی قائل اند و حتی معتقدند می تواند تفسیر منظوم قرآن باشد، درباره گرایش های صوفیانه خود نقد دارند و آن را می پذیرند و در مقابلش بحث انتقادی دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که از چه زاویه‌ای جناب مولوی را بنگریم. ممکن است بعضی حرکات ایشان را صوفیانه دید. ولی می‌شود طور دیگر هم به آن نگریست. بنده نتوانسته‌ام در آن حدّ که مولوی را می‌شناسم، او را مثل فرقه‌های صوفیه بنگرم. آری! معلوم است که به گفته‌ی او: «هر کسی از ظنّ خود شد یارِ من / از درون من نجست اسرار من.» موفق باشید

26704
متن پرسش
سلام و عرض ادب: در طی چندین سال اخیر، سعی شده در سطح جهان اسلام الگوهایی از اسلام میانه روی و اعتدال و عقلانی ویژه توسط خود دولت های غربی و پرچمداران مدرنیته ارائه شود و رویکرد آنان را بعنوان نمونه ای جهت پیشرفت جوامع اسلامی معرفی کنند. بعنوان مثال رویکردی که در مالزی و در ترکیه و در مصر و حتی چند وقتیست در عربستان ایجاد شد را بعنوان نمونه ای موفق برای تمام کشورهای جهان اسلام اشاعه می دهند ویژه ترکیه که با رویکرد اعتدال و توسعه، بسیار تبلیغ می شود و حتی فوکویاما چند سال پیش نوشته بود در میان کشورهای مسلمان تنها ترکیه می تواند از جهت مدرن شدن و توسعه و تعامل با گفتمان و فضای کنونی مدرن نمره قبولی دریافت کند. این اسلام و گفتمان در کشورهای مذکور، به نحوی اسلامی است که با تمام مظاهر دنیای غرب کنار می آید و استحاله در نظم مدرن شده است و دینداری را تا سطوح پایینی تنزل داده و جامعه را به سمت درک ناکارآمد و بسیطی از سیاست سوق داده است در عین حال شاهدیم شبکه توسعه گرایان و غرب باوران در سطح دنیای اسلام با شبکه سازی و جذب و کنترل آحاد گوناگون جامعه حتی متدینین و پیشبرد اهداف مدرنیزه ساختن و گسترش ادبیات توسعه و ادبیات بروکراتیک در حال فعالیت اند و حتی در ایران ما هم نفوذ کرده اند و افراد متعددی از تشکل ها و جریانات مختلفی را هم ذیل همین اتفاق می شود دید و به عقیده ام قضیه برجام نشان داد طیف غرب باوری و توسعه گرایی و شبکه سازی اسلام توسعه و میانه روی چقدر گسترده و متنوع است و باز هم معتقدم اینکه همان موقع حضرت آقا تقسیم بندی جریانات و افراد کشور را به انقلابی و غیر انقلابی را انجام دادند، نشان از عمق حضور و نفوذ آن تفکر در کشور بود و معیاری برای شناخت مبنای فکری واقعی افراد بود. به نظر و عقیده حضرتعالی چه میزان دنیای اسلام و بویژه ایران، تحت تاثیر شبکه سازی و نفوذ تفکر افراد جریان اسلام میانه روی و توسعه گرای مورد تشویق غربی ها و نظریه پردازان مدرن که اسلام مستحل در نظم مدرن و بدور از اسلام سیاسی موکد امام و رهبری است، قرار گرفته و چه میزان ما از آن ضربه خورده ایم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث دقیق و حساسی است. بنا دارند اسلام را به اسلام دالایلامایی و سروشی و مصطفی ملکیانی از یک طرف ـ‌ که همان ادامه‌ی لیبرالیته‌ی مدرنیته است‌ ـ و اسلام داعشی تقسیم کنند تا اسلام امام خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای که نه این است و نه آن نادیده گرفته‌شود زیرا تنها این اسلام است که جواب‌گوی نیاز بشر این دوران است و بحمدالله هر چه جلو می‌رویم همین اسلام یعنی اسلام حضرت امام است که به ظهور می‌آید و معلوم می‌شود کدام اسلام، اسلام نیاز بشر و عامل نجات بشر است. موفق باشید

26681
متن پرسش
سلام و عرض ادب: اسلام و حکومت اسلامی، با محدود کردن رفتار و گفتار افراد و نیز ممانعت آنها از گرایش به برخی عقاید، آیا حقوق بشر آنها را نقض نمی کند؟ به‌عنوان مثال چرا مخالفان در نظام اسلامی نمی توانند آزادانه نظرات و عقاید خود را ابراز کنند و چرا اجازه راه اندازی شبکه تلویزیونی و رادیویی به احزاب و اقلیت های دینی داده نمی شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر نظام اجتماعی با رأی اکثریت مردم شکل می‌گیرد و همان نظام قوانینی را جهت قوام خود شکل می‌دهد؛ هیچ نظامی شرایط براندازی خود را تصویب نمی‌کند و البته این غیر از آن است که انسان‌ها در بستر آن نظام در آن حد که موجب براندازی نشود آزادی داشته‌باشند. نظام اسلامی طی مبارزات و زندان رفتن‌ها و شهادت‌ها شکل گرفته تا اسلام را به میان آورد. در همین راستا خود را ادامه می‌دهد ولی مانع مناسک سایر ادیان نمی‌شود ولی این‌طور نیست که نظام اسلامی سایر ادیان را بخواهد به میدان بیاورد بلکه مدعی است دین حقی که امروز بشر بدان نیاز دارند اسلام است. می‌ماند که سایر ادیان در جای خود فعالیت خود را داشته‌باشند. موفق باشید

25977
متن پرسش
من در گیر شخصیتی هستم که فکر می کنم ساحری قوی ست و شبانه روز با خدعه با من سخن می گوید و افرادش نیز مرا تحت نظر دارند. در تمامی خیالات و افکار من مداخله کرده و امور را برایم مشتبه می سازد. از استاد (فایل های صوتی) شنیدم که فرمودند کتاب اپانیشاد ها را نیز مطالعه نموده اند و از جایی شنیده ام چیزی وجود داشته با آن به زنان تجاوز می کردند (چیزی شبیه به سحر.) چون این اتفاق (تجاوز در خواب و بیداری) برایم رخ داده است و می دهد از شما درخواست راهنمایی دارم. من در زندگی ام سخنرانی افراد مختلفی را گوش کرده ام و از مباحث استاد بسیار بهره بردم هم به برکت حدیث امام صادق (ع) و هم تفسیر دقیق ایشان لذا خواهشمندم در رابطه با موضوع بنده نیز مرا راهنمایی فرمائید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست کمی با کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و پیشنهادهای آن کتاب دست و پنجه نرم کنید. از ورزش و تمرکز در حرکات ورزشی غافل نباشید. امروز، فعالیت‌های اجتماعی و هماهنگ‌شدن با افقِ دیدِ مقام معظم رهبری، در بسیاری امور راه‌گشاست. موفق باشید

25324
متن پرسش
با سلام: شما در پاسخ به عین ثابت فرموده اید انسان می تواند عین ثابت خودش را تغییر دهد. دوما می خواستم بدانم اعیان ثابته در کجای حکمت متعالیه می باشد؟ ثالثا کدام بزرگواران معتقد به این هستند که انسان می تواند عین ثابته خودش را تغییر دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کسی نمی‌تواند عین ثابته‌اش را تغییر دهد. عین ثابته‌ی موجود مختار، خودش طوری است که می‌تواند نحوه‌های مختلفی از حیات را برای خود انتخاب کند، مثل خود جنابعالی. موفق باشید

24652

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: عرض تسلیت. بنده، از سال دوم دبیرستان، با سخنرانی های استاد پناهیان و از سال دوم طلبگی، با آثار شما، انس داشته ام. به برکت همین انس با افکار استاد پناهیان و شما استاد عزیز، متوجه شدم که زمانه ما، ظرفیتی دارد، که اگر آن را درست بفهمیم، متوجه می شویم دیگر اخلاق فردی و عزلت و ... کاری از پیش نمی برد و باید به قول رهبر عزیزمان، «همچون رزمندگان، روز به معنی واقعی کلمه شیر غرنده میدان و شب به معنای واقعی کلمه زاهد و عابد و تضرع کننده بود» که بنده این سبک زندگی را، سبک زندگی جهادی می دانم، که ۳ شاخصه اصلی آن، جنگ با دشمن، خستگی ناپذیری و فرار از راحت طلبی است. بنده سعی کرده ام، فقه و اصول حوزه را هم، با همین شاخصه ها و به صورت جهادی بخوانم؛ اما از فعالیت های فرهنگی و کار تشکیلاتی و سلوک جمعی و فعالیت های طلبگی در عرصه فرهنگ به صورت تشکیلاتی، غافل نمانم. اصلا، مگر می شود گوهر گرانبهای انقلاب اسلامی را، بشناسی و روضه سیدالشهدا (علیه السلام) بشنوی و اربعین ها را، ببینی و بی دغدغه باشی و به دنبال کسب دنیای بیشتر و زندگی راحت تر (ولو حلال) باشی؟ بگذریم ... اما سوال اساسی من، این است که: طبیعی است که در چنین زندگی، خوراک و خواب و استراحت و پول، به قدر ضرورت جایگاه دارد و گذشتن از همین ها، خودش، سختی هایی دارد؛ اما به نظر، هرچه بیشتر در این راه جلو می روی، خدا هم، سختی های بیشتر و امتحانات سهمگین تری را، جلوی پای تو می گذارد. از بی پولی و بیماری و داغ عزیزان گرفته، تا تنهایی و تهمت خوردن و دشمن دار شدن و بی کسی و هزاران مشکل دیگر ... حتی دیگر، با کسی هم، نمی شود درد و دل کرد! بریده ام استاد! خسته ام! می دانم اگر بی خیال شوم و فقط درس بخوانم و بی خیال زمانه و شرایط تاریخی و تمدن اسلامی و ... شوم، خیلی راحت تر می توانم زندگی کنم و به درس و عبادت و لذات دنیایی برسم؛ اما جواب ناله های حضرت زهرا (سلام الله علیها) را، چه بدهم؟ هل من ناصر امامم را، چه کنم؟ استاد! خیلی احساس خستگی می کنم و می دانم، این تازه اول راه است! از رفقا شنیدم شما در مراسم تشییع آقا سلمان، خیلی آرام بودید؛ فرزند از دست داده بودید، اما انگار نه انگار! چطور می شود به اینجا رسید؟ چه کنیم تا بتوانیم سختی های زندگی را، تحمل کنیم؟ در شرایطی که همه اطرافیان (حتی متدینین) را، می بینی که فقط به فکر زندگی راحت تر هستند و دیگر جبهه ای نیست، که از این ها جدا شوی و بروی و در جبهه، با خودت و خدای خودت باشی و دائم در حال جهاد و آنها هم، به دنبال دنیا! بلکه باید بین همین ها باشی و خلاف جریان آب، شنا کنی! چه کنیم تا بتوانیم با همه سختی های زندگی جهادی کنار بیاییم؟ من بریده ام! خسته شده ام! به دادم برسید! از حرف های کلیشه ای که از سر بی دردی است هم، متنفرم! خواهش می کنم، کمکم کنید! تشکر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به سیره‌ی حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» هم فکر کنید گوشه‌ای از زندگیِ جهادی را برای کسبِ درآمدی مختصر مدّ نظر داشتند و به همین جهت ۱۰ میلیون تومان به آقای کرباسچی داده بودند تا جهت کسب درآمد به کار گرفته شود. پس چرا بالاخره نسبت به زندگی در آن حدّ که دغدغه‌ی نان و آب نداشته باشیم فکر نکنیم؟ موفق باشید

23278

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام و صلوات خدا بر شما باد. می بخشید پدر معنوی بزرگوار من دو تا ادرس ایمیل متفاوت را هنگام چند بار پرسیدن از این سایت امتحان کرده ام اما متاسفانه جواب را در ایمیلها دریافت نکرده ام در حالی که ایمیلهای دیگران را دریافت می کنم. چند بار هست که از شما خواسته ام جواب را در سایت قرار دهید تا بتوانم ببینم لطفا از سر لطف جواب سوال 23255 را هم در سایت بگذارید اگر ممکن هست به مسول سایت بفرمایید این مشکل را بررسی کنند. والحمدلله رب العالمین. با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این‌طور جواب دادم:

23255- باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به این‌که شفا از آنِ خدا است. اگر آن آقا شما را دعوت به کار حرامی نمی‌کند، چه اشکال دارد به او رجوع شود، ولی با همان رویکردی که معتقد باشیم شفا از آنِ خدا است و هیچ‌کس مستقلاً نمی‌تواند کاری بکند. موفق باشید

23159

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: می بخشید استاد! میخوام یه تحقیق در مورد انسان شناسی دارم که باید مطالبم رو طوری بنویسم که هر مبنایی برای تربیت انسان باشه. اگه بخوام طبق اون مطالبی که از کتاب انسان شناسی و ادب عقل و قلب و خیال بنویسم علاوه بر اون از فطرت هم مطلب بیاورم و اون مسائلی که خدا به صورت فطری در انسان گذاشته (گرایش به کمال، میل به پرستش، تنفر از عیب و نقص) چطوری باید در کنار هم جا بدم. انسان سه بعد داره، چهار بعد دارد، عقل و قلب و خیال ارتباطش و با فطرت چطوری بیان کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سری به جزوه‌ی «کلام ۱» یا «معارف ۱» بزنید و قسمت فطرت آن را انتخاب نمایید. و نیز سری هم به کتاب «انسان در اسلام» بزنید که هر دو بر روی سایت هست. به نظرم بتوانید با مطالبِ مطرح در آن‌جا به بحث‌تان سر و سامان بدهید. موفق باشید

23116

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و خدا قوت به استاد عزیز: یک: با توجه به اینکه توصیه به سحر خیزی در دین شده است و برکات زیادی در سحر ها هست اما این باعث میشه صبحها کسل و خواب آلود باشیم، چه راهکاری هست هم آن را دارا شویم و هم کسالت صبگاهی از ما دور شود؟ دو: چه عملی بهتر است در سحرگاه، آیا نماز شب یا تفکر یا قرائت قرآن، کدام را در پیش گیریم؟ ببخشید که سوالهایم مشوش است. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. زودخوابیدن ۲. غذای سنگین‌نخوردن  3- نگاه خود را کنترل‌کردن، به خصوص بعد از نماز عشاء مشغول دیدنِ این سریال‌ها نشدن  ۴. با وضوخوابیدن. در سحرگاهان آن‌چه اولویت دارد نماز شب است، حتی اگر تماماً در حضور نباشیم. موفق باشید

22845
متن پرسش
سلام استاد زیارت قبول ان شاء الله استاد ببخشید ما اگر بخواهیم برای پیاده روی اربعین در نجف به شما ملحق بشیم چه تاریخی نجف باشیم؟ برای شروع حرکت کجا به شما ملحق بشویم؟ لطفا خصوصی جواب دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به حول و قوه‌ی الهی شنبه 5 آبان‌ماه ساعت 8 صبح از اول وادی السلام حرکت پیاده‌روی انجام می‌شود. موفق باشید

22443

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده: از این سه ترجمه از هستی و زمان هایدگر کدام را بهتر می دانید و اگر ترجمه دیگری سراغ دارید معرفی نمایید. وجود و زمان، مارتین هایدگر، ترجمهٔ محمود نوالی، تبریز: انتشارات دانشگاه تبریز، ۱۳۹۱ هستی و زمان، مارتین هایدگر، ترجمه عبدالکریم رشیدیان، تهران: نشر نی، ۱۳۸۹ هستی و زمان، مارتین هایدگر، ترجمه سیاوش جمادی، (ویراست دوم)، تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۸۹
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده بیشتر با ترجمه‌ی آقای جمادی سر و کار دارم و آقای دکتر صافیان هم همین ترجمه را تدریس می‌کنند که به نظرم خوب است به نحوی شرح صوتی ایشان را تهیه کنید. قبلاً در تلگرام به آدرس  @nedayeandishe درس‌های ایشان گذاشته می‌شد. موفق باشید

22293

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت: «العمر الذی اعذر الله فیه الی ابن آدم ستون سنه» عمری که خداوند انسان را در آن معذور می دارد شصت سال است. این فرمایش حضرت علی علیه السلام چه هدایت و پیامی درش هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به روایات دیگری که از پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» صادر شده و حضرت می‌فرمایند عمر امت من بین 60 تا 70 سال است؛ شاید بتوان گفت عمرِ فعّالِ انسان در بستر حیات دینی، عموماً از این قرار است، واللّه اعلم. موفق باشید

33535
متن پرسش

آیا در قرآن حد حجاب چادر بیان شده؟ من تاجایی که مطالعه کردم. در قرآن فقط پوشاندن سرو سینه با مقنعه های بلند مطرح شده است. جلباب (ازار) و (رداء) گفته اند ملحفه است و آن چون مقنعه است که زن بدان سر و پشت و سینه خود را مى پوشاند، و جمع آن جلابیب بود. پس چرا اینقدر روی چادر تاکید دارند در صورتی که در قرآن مطرح نشده است.؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور است که می‌فرمایید. شاید بتوان گفت چادر، زیباترین شکل رعایت حجاب باشد. ولی نباید بر آن تأکید نمود. در زمانی که بنده مدیر کل آموزش و پرورش بودم یکی از رؤسای آموزش و پرورش شهرستان‌ها بخشنامه کرده بودند که «خانم‌های معلم حتماً سر کلاس با چادر حاضر شوند». خبر که به حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» رسیده بود، حضرت امام به وزیر آموزش و پرورش وقت دستور داده بودند که حتماً این بخشنامه لغو گردد و نباید چنین بخشنامه‌هایی در کارنامه نظام اسلامی شکل بگیرد. موفق باشید

29156

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد خوبم: پیرو سوال 29146 اگر بدونم وظیفه ام گذشته میتونم بیاری خدا از دلم بیرون کنم. ولی استاد هر بار همین کار رو کردم و بی اهمیت ازش عبور کردم ولی اینبار که انگ تو سری خور بهم زدند احساس می‌کنم از گذشت های من سوء استفاده شده. انگار نباید اینطور راحت چشمم رو از خطاهاشون می‌بستم. استاد واقعا هم خطاهاشون به دلم نمیموند و عبور می‌کردم اشتباه من چی بوده؟ آخه اگه الانم بدون اینکه هیچی بگم مثل قبل با روی خوش رفتار کنم باز به خودشون جرات میدن چیز بهم بگن. رفتار درست چیه؟ استاد یه مدته بلحاظ معنوی بشدت افت کردم. مخصوصا بعد از تولد فرزند جدیدم. دعام کنین
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به آخرین جلسه‌ی بحث روز دوشنبه تحت عنوان «حُسن خلق و وسعت روح انسانی» به آدرس ذیل رجوع فرمایید. موفق باشید  

http://lobolmizan.ir/sound/1304#7986

27875

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوارم در خصوص سوال آن نوجوان ۱۸ ساله در پرسش ۲۷۸۶۰ بر خود لازم دانستم که عرض کنم دانشگاه امام صادق علیه السلام در رشته فلسفه اسلامی بسیار قوی است، البته من فارغ التحصیل واحد خواهران دانشگاه هستم اما واحد برادران هم معمولا قوی عمل می کند. خوب است این بزرگوار یک تحقیقی هم راجع به دانشگاه امام صادق علیه السلام داشته باشند چون تلفیق حوزه و دانشگاه است. فرصت را مغتنم می شمارم و از خدا می‌خواهنم رحمت و نغفرت واسعه خود را نثار روح آیت الله مهدوی کنی نماید. الهی آمین
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی می‌شود ان‌شاءالله جواب جناب‌عالی را به ایشان برسانیم. موفق باشید

27704
متن پرسش
سلام: من دختر نوجوان ۱۷ ساله هستم یکی از اقوام یکسال است که به کلاس های آقای مظاهری می‌رود و من را ترغیب به رفتن در این کلاس‌ها کرده است از جمله توضیحات ایشان در مورد این کلاس ها بدین‌گونه بوده که ده سال آینده ایده آل خود را تصور کرده و می‌بینی و کامل احساس می‌کنی خود را در آن شرایط یعنی ۱۰ سال خود را با یکسری تکنیک همراه اصوات و بو.... احساس می‌کنی و مسیر طی شده. را هم متوجه می‌شوی طبق گفته این شخص بعد از این کلاس‌ها و تکنیک ها تا چند ساعت حال آدم بد است ولی خوب می‌شود و طبق ادعای ایشان انسان به درجه ای می‌رسد که می‌تواند استعداد ها.. کشف و تنها به خود و خدا متکی است نه نذر و نیاز... نظر شما چیست؟ آیا من شرکت کنم در این کلاس‌ها یا مثل حلقه عرفان بوده چون این شخص حلقه عرفان را تمجید می‌کند من این قدرت را دوست دارم اما نگران اعتقادات خود هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آقایی که می‌فرمایید نمی‌شناسم. ولی با توجه به آنچه شرح می‌دهید مسلّم انسان در این موارد گرفتار توهّمات خودساخته می‌شود و از واقعیات و از آن مهم‌تر از حقایق باز می‌ماند. موفق باشید

27378

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب دو سوال از محضرتان داشتم: ۱. اینکه به عدد نفوس راه برای رسیدن به خدا هست و از طرفی یک دین و یک شریعت، این طور می شود نتیجه گرفت که تفاوت در نسبت برقرار کردن با شریعت است که راه ها مختلف است؟ ۲. در رابطه با بحث تبلیغ بحث روش های سنتی و نوین همچنان مطرح است. سوالم این است در رابطه با استفاده با ابزارهای نوین سنخیت روح حاکم بر دین با این ابزارها چگونه در نظر گرفته می شود؟ چگونه مبلغ سوژه ی تکنیک نشود؟ اگر مباحثی در این زمینه موجود است ارجاع دهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حرف خوبی است. ۲. باید بتوانیم در ابزارهای نوین به حکم ولایت اسلامی تصرف کنیم و آن‌ها را تسخیر خود نماییم. شهید آوینی در مقاله «چگونه هنرها را به خدمت اسلام درآوریم» نکاتی در این رابطه دارند خوب است به آن مقاله که در اینترنت هست، رجوع شود. موفق باشید

26461

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: بنده دانشجوی سال آخر کارشناسی مهندسی هوافضا هستم و از ابتدا این مسیر رو فقط با دید ارزشی انتخاب کردم و تقریبا در سه سال پایانی تحصیل خودم متوجه شدم که با وجود اینکه شرایط تحصیلی خوبی داشتم و جزء شاگردان ممتاز دانشگاه بودم اما علاقه و استعداد کاملی برای بهترین بودن توی رشته ام ندارم. تقریبا از همون موقع بود که پیگیر حوزوی شدن شدم و حتی جلسات مشاوره ای در این باره رفتم و کتبی نیز مطالعه کردم اما اکنون بعد از این سه سال بلاتکلیفی هنوز نتونستم درست و قاطع تصمیم بگیرم و دیگه دارم کلافه میشم. می ترسم که با وجود این انگیزه ای که طی این ۳ سال ازم کم شده و تاثیراتی که محیط دانشگاه و شرایط بلاتکلیف خودم روی من داشته که باعث تنبلی و بی برنامه بودنم شده اگر حالا به حوزه برم فقط مایه شرمندگی بشم و نتونم موفق باشم و خودم هم زمان رو از دست بدم. بعضی وقتا انگار به پوچی می رسم و همه چیز برام بی معنی میشه و نسبت به زندگی بی میل میشم چون هیچ علاقه و گم شده ای توی زندگی خودم پیدا نمی کنم و یا اگر پیدا می کنم ترس و ضعف بهم اجازه حرکت نمیده. انگار توی گل گیر کردم. از یک طرف ترس از حرکت کردن و شکست خوردن و از یک طرف ترس از حرکت نکردن و از دست دادن فرصت عمر و عقب افتادن. ضمن التماس دعا از شما دو خواسته دارم. یکی اینکه به نظرتون چکار کنم که بتونم از کلافگی بیرون بیام و قاطع تصمیم بگیرم؟ و دوم اینکه برای اینکه بفهمم به درد طلبگی می خورم یا نه چیکار کنم؟ پیش چه کسی برم؟ چه چیز هایی رو مطالعه کنم؟ چه نکاتی رو در نظر بگیرم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد بیشتر باید با مشاوران قابل اعتمادی مطلب را در میان بگذارید. بنده جناب آقای دکتر قاسم‌زاده رادر این امر قابل استفاده می‌دانم. شماره‌ی ایشان ۳۲۳۰۶۲۹۵ می‌باشد. موفق باشید 

25139
متن پرسش
استاد گرانقدر سلام: شما بین فلسفه و عرفان کدام یک را اهم می دانید؟ و کدام یک را در راه رسیدن به حق و حقیقت بهتر و خطاناپذیرتر می بینید؟ آیا قبول دارید که حکمت متعالیه به واسطه استفاده از مباحث عرفانی مخصوصا مباحث محی الدین ابن عربی، حکمت متعالیه شده؟ به گونه ای که آیت الله سید علی قاضی فرموده: «از میان عرفاً و واصلان کوی حقیقت، محیی الدین بن عربی در معرفت نفس و شهود باطنی فردی بی‌نظیر بود. بعد از مقام نبوت در میان رعیت احدی در معارف عرفانی و حقایق نفسانی در حد محیی الدین عربی نیست و کسی به او نمی‌رسد.» و همچنین آیت الله جوادی آملی هم فرموده: «محیی الدین ابن عربی در بین معاریف اهل عرفان بی‌همتا و در عمودین زمان خویش (از گذشته تا کنون) بی‌نظیر می‌باشد. بسیاری از مبانی حکمت متعالیه وامدار عرفانی است که ابن عربی پایه‌گذار نامدار آن می‌باشد.» و همچنین خود ملاصدرا فرموده: «منشأ دیگر تحول دینی در جهان اسلام به حتم عارف کبیر ابن عربی است، که واضع عرفان نظری در جهان اسلام است که به عقیده حقیر [ملاصدرا] اگر باعث رنجش اهل فلسفه نشود مقامی عظیم تر از بوعلی و فارابی دارد.» حال با این اوصاف با توجه به تفاوتهای عرفان و فلسفه کدامیک همهمتر و از درجه بالاتری برخوردار است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه فرموده‌اید کاملاً درست است. با توجه به همین نکات به این سخن فکر کنید که حکمت متعالیه اگر درست چشیده شود دروازه‌ی ورود به عرفانِ ابن‌عربی است. موفق باشید

24150

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد گرامی سلام: آیا حکمت متعالیه روح بخاری را قبول دارد؟ محل این روح بخاری کجاست؟ یعنی ارتباط این روح بخاری با بدن و نفس چگونه است؟ و کار این روح بخاری چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب صدرالمتألهین چندان در دستگاه خود به این نوع موارد نپرداخته. موفق باشید

24118
متن پرسش
سلام علیکم: فرموده اید روح عظیم الملائکه است. یعنی روح هم ملکی است که جامع همه اسماء است؟ می توان گفت اسم الله هم ملک دارد؟ سوال دیگر اینکه اسم مضل خودش هم غیر اینکه شیطان مظهر این اسم است ملکی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی پایِ ملک و فرشته‌بودن روح به میان آید، با توجه به این‌که مقام فرشتگان «ما منّا إلا و لهُ مقامُ المعلوم» است نمی‌شود بحث جامعیت اسماء را در مورد آن‌ها به میان آورد، مگر آن‌که روح را خارج از مقام فرشتگان بدانیم که آن نیز در جای خود نکته‌ای است. موفق باشید

23897
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گران قدر: در معارف دینی از طرفی داریم که ثقه و اطمینان به خدا داشته باشید و از طرفی نیز داریم که خود را از مکر خدا در امان ندانید. این در حالی است که ظاهرا این دو قابل جمع نیستند چرا که کسی که کاملا دلش به خدا قرص باشد و او را دلسوز نسبت به خود بداند، ظاهرا دیگر احتمال مکر خدا را در مورد خود نمی دهد. همین حرف در مورد حسن ظن به خدا و خوف از او و خوف از عاقبت هست به ذهن می رسد. کسی که به خدا حسن ظن و بالاتر از آن ثقه داشته باشد دبگر دلیلی برای خوف به خصوص خوف از عاقبت نمی یابد و در یک آرامشی قرار می گیرد. لطفا راهنمایی بفرمایید که نقص این تلقی چیست و این ها چگونه قابل جمع هستند؟ با تشکر و امتنان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به خدا اطمینان دارید که در مسیر توحید وعده‌های او محقق می‌شود؛ مثل آن‌که مطمئن هستیم آمریکا در مقابل انقلاب اسلامی هیچ غلطی نمی‌تواند بکند؛ این اطمینانِ به خدا است. ولی از مکر خدا نباید در امان بود، مربوط به وقتی است که بدون دلیل اعمال خود را بهترین اعمال بدانیم و به جایِ باقی‌بودن بین خوف و رجاء، فقط در رجاء به‌سر ببریم. آری! باید به خدا حسن‌ظن داشت از آن جهت که خوبیِ بندگانش را می‌خواهد و رحمت او واسع است. ولی خوف از این‌که ما کوتاهی کنیم، سرِ جایش محفوظ است. موفق باشید

23500
متن پرسش
سلام استاد: نمی دانم شما چقدر کارتون به ادارجات و قانون های این مملکت خورده ولی واقعا با این همه فشار، تبعیض، حقوق ندادن، اختلاس و دزدی مسئولان آخه چطور میشه انتظار داشت ۲۲ بهمن راهپیمایی عظیمی داشته باشیم؟ لطفا یه جواب جدید بدین
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب جدیدی نمی‌خواهد! ۲۲ بهمن سال ۵۷ آغازی است برای عبور از همین ظلم‌های کهنه. پس همواره باید بر آن آغاز تکیه کرد و نگذاشت فراموش شود. موفق باشید

22073

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
درود بر استاد طاهرزاده: مرز تمایز خواب از بیداری چیست؟ چگونه می توان مبرهن کرد الان در حال خواب نیستم و بیدارم؟ مستحضرید این شبهه را دکارت در تاملات هم مطرح کرده اما بنظر می رسد اگر چه دکارت در القای شبهه قدر است اما در حل آن عاجز است. امید شما این شبهه را حل کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان‌جا هم دکارت نمی‌تواند مسئله را حل کند بلکه می‌گوید چون خدا کامل است و ما را فریب نمی‌دهد پس آن‌چه می‌فهمیم نمی‌تواند خطا باشد. موفق باشید

21118
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار طاهرزاده: استاد مستقیم می روم سر اصل مطلب، با توجه به چیز هایی که از شما و معرفت النفس آموختیم، حقیقت ما روح و نفس ما می باشد و جان نفس ما امام زمان (ع) می باشند و جان جان ما خداوند متعال می باشند. این بحث حقیقت ما که بصورت بالقوه در تمام نوع بشر مستور است می باشد و اگر هر یک از ما نوع بشر با دستورات شریعت الهی که توسط پیامبر اعظم (ص) آورده شده به تزکیه خویش نپردازیم و این گوهر را نمایان نسازیم و به شهوات و لهویات و لعویات و.... بپردازیم و خویشتن خویش را فراموش کنیم و از حقیقت خویش گریزان باشیم و قبولش نداشته باشیم و زیر پاش بزاریم، قطعا دچار خساران و بد عاقبتی و دچار خواری و خلود در آتش می شویم ولا غیر. حال با این اوصاف اگر در ارتباط با این نوع بشر بشینیم و خوشخیالی کنیم و بگیم نه او درست است که به شهوات و انواع و اقسام گناهان ریز و درشت آلوده است، ولی حقیقتش که امام زمان (ع) و حضرت زهرا (س) است، پس اصلا این چیزا مهم نیست، او سرانجام نیکویی دارد و بالاخره عاقبت به خیر می شود. قطعاً این جواب منتتهی می شود به اینکه بگیم سخنان قرآن و اهل بیت در ارتباط با خسران و خلود در آتش حرفهای درستی نیست، چون بالاخره حتی ترامپ هم حقیقت و فطرش همین امام زمان (ع) و حضرت زهرا (س) می باشد. و همه اهل عقل می دانند که این حرف چقدر نا مربوط هستش. حال این روش معرفت النفسی را در ارتباط با جمهوری اسلامی عزیز که حقیقت و باطنش این حقایق عظیم می باشد را اگر به کار ببریم چه می شود؟ آیا با این همه کوتاهی و گناه و اشتباه مسئولان که به منزله عمل آن فرد می باشد، آن فردی که حقیقتش آن گوهر نایاب ولی عملش آن پستی و شهوترانی و اختلاس و دزدی است، آیا درست است که بگویم این فرد (جمهوری اسلامی) باز هم عاقبت خوشی دارد. حتی اگر بگوییم بله این فرد عقلی (ولی فقیه) داشت که هی به او گوشزد می کرد آقا این راه که می روی به ترکستان است، ولی بالاخره در عمل که می رسید آن عمل صالح نتیجه نمی شد و آخر سر هم این فرصت بسر آمد. بالاخره باید به پذیریم درست است که این انسان (جمهوری اسلامی) دارای عقل و رسول باطنی است (ولایت فقیه) ولی اگه بهش گوش نده و کار خودشو کنه و اعمال صالح (قوه مجریه که اعمال حکومت است) نداشته باشه، خوش عاقبت نخواهد بود. با این اوصاف فقط باید بگیم بله شخص رهبر عاقبت به خیر می شود چون به وظایف خودش عمل کرده. نمی دونم منظورم و سوالم و تونستم بیان کنم یا نه، بالاخره اینا چیزایی است که از شما بزرگان آموختیم، هر جایش که اشتباه است را ممنون می شم متذکر شوید. التماس دعا
متن پاسخ

بباسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین‌طور است که می‌فرمایید؛ در شرایطی که حجت تمام شده، اگر ما به حقیقت پشت کردیم در حالی‌که استعداد رسیدن به آن را داشته‌ایم، در بدترین شرایط ممکنه قرار می‌گیریم. مثل تشنه‌ای که سختْ به آب نیاز دارد ولی آب را در دوردستِ خود می‌بیند و به جهت اعمالش هرگز نمی‌تواند به آن برسد. موفق باشید

نمایش چاپی