سلام استاد: عذرخواهی می کنم بابت زحمتی که ایجاد می شود. ان شاء الله خداوند جبران کنند. مباحث وحدت وجود، اسفار، تفسیر سوره توحید و وحدانیت خدا و... در حد فهم تئوری مطالعه شده است هرچند فهم و درک واقعی محقق نشده است. سوالی برای من پیش آمده که با تفکر و مطالعه نتوانستم پاسخش را پیدا کنم لطفا راهنمایی بفرمایید. با توجه به اینکه فقط الله وجود دارد و مخلوقات تجلی او هستند و جز او وجود ندارد، بودن مخلوقات به خصوص انسان به عنوان تجلی حق متصور است کشش انسان به سمت حق و اطاعت و انجام عمل صالح هم متصور ست، هرچند درکش سخت است، اما قوه اختیار او و رودررویی و مخالفت با الله توسط چه چیزی انجام می شود؟ الله که با خودش مخالفت نمی کند آیا می توان گفت؟ شدت و ضعف این تجلی عامل کشش و دوری می شود، انسانی با شدت وجود بیشتر به سمت درجات بالاتر وجود میل دارد و انسانی با ضعف وجود نسبت خود را با عدم و نیستی بیشتر حس می کند و به آن سمت حرکت می کند. و هرچه وجود ضعیف تر باشد، حق پوشیده تر و فرد در غفلت بیشتری است. با این توصیف عامل حرکت شدت و ضعف وجودی فرد است که رنگ و بوی اختیار ندارد. و اگر انتخابگری انسان را بپذیریم، هویت انتخاب گر انسان گویی یک هویت استقلالی است که با توجه به وحدانیت خدا قابل فبول نیست. استاد بی زحمت راهنمایی کنید و اگر منابعی برای فهم این مطلب موجود هست معرفی کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. علامه طباطبایی میفرمایند ما در مختاربودن، مجبوریم به این معنا که اختیار، نوعی عطای الهی در وجه تکوینی ما است تا خداوند در بستر اختیار ما یعنی در آینه مخلوق به نحوی خاص به ظهور آید تا خود را در آینه خود بنگرد و این احساس بودن، احساس بودن دیگری است نسبت به آنچه خداوند خود را در خود احساس میکند. ۲. به انسان فکر کنید و امکانات مختلفی که در مقابل او هست بر عکس سایر موجودات که دارای امکانات مختلف نیستند. همینکه انسان در مقابل خود امکانات مختلف را مییابد، خود به خود ترجیح یکی بر دیگری موجب به ظهورآمدن اختیار در ذات او است و از این جهت میتوان گفت اختیار، ذاتیِ انسان است زیرا امکان، ذاتی او است. ۳. شدت و ضعف ظهور انسان برای خود نسبت به بنیانی که دارد که همان فطرت اوست، در راستای اختیار او معنا دارد چرا که میتواند نسبت خود را از طریق عبادات و تقوا به فطرتش نزدیک کند و با شدت بیشتر از کمالات در خود و در محضر خداوند حاضر شود. بنابراین نه اختیار موجب استقلال انسان در مقابل خداوند میشود و نه اختیار، امری است که توسط آن خدا با خود مخالفت کرده باشد بلکه در ذات انسان و پیرو خلقت او به میان میاید از آن جهت که انسان در مقابل امکانات مختلف قرار میگیرد و خود را باید در درون یکی از آن امکانات به ظهور آورد و این خود به خود موجب ظهور اختیار میگردد. و اینجا است که سخن علامه طباطبایی معنا میدهد که چرا میفرمایند انسان در مختار بودن، مجبور است زیرا همچنانکه عرض شد و جناب شیخ الرئیس نیز بر آن تأکید دارد «امکان، ذاتیِ انسان است»[۱] و اختیار را به امکانهای مختلف انسان باید ربط داد. موفق باشید
[۱] - جمله مشهور شیخ اشاره به همین دارد که میفرماید: «ما جعل الله المشمشة مشمشة بل اوجدها».
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئلهی مهمی است که انسان زمانهی خود را بشناسد و خود را در حیطهی زمانهای که ارادهی الهی آن را شکل داده، قرار دهد. مباحثی مثل جزوات «انقلاب اسلامی و عصری جدید در گام دوم» و «قرارگرفتن در بودنِ تاریخی خود» و «نقش فرآیندی انقلاب اسلامی در این تاریخ» که بعد از موضوع «ده نکته در معرفت نفس» میتواند مفید باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علم کلام در حدّ جدال با رقیب است. راه حکمت و عرفان برای رسیدن به حقیقت است. و حضرت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» با توجه به همین نکات متوجه شدند باید معارفی از جنس نظر به حقیقت را به میان آورند و لذا نوشتند آنچه را که نوشتند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: درد و دل با مؤمنین جهت اُنس با آنها و دلجویی از آنها، با لغوگفتن و برای وقتگذراندن فرق میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مگر میشود با این اگرها فکر کرد؟!! ۲. مگر میشود با این اگرها فکر کرد؟!! ۳. خداوند در نظام احسنِ خود حتی وقتی میخواهد انحراف انسانها را در دنیا نشانشان دهد، از طریق انتخاب اشراری این کار را میکند که خودشان آن بدیها را انتخاب کردهاند. مثل آنکه خواست ما، قدرتِ دفاعیِ زیادی پیدا کنیم، ولی این کار را با صدام انجام داد و صدام هم با اختیار خود آن کار را کرد. شیطان با اختیار خود تمرّد کرد و عملاً کارِ خدا انجام شد. ۴. خداوند نور است و ظاهرش عین باطن و باطنش، عین ظاهر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث دقیق و حساسی است. بنا دارند اسلام را به اسلام دالایلامایی و سروشی و مصطفی ملکیانی از یک طرف ـ که همان ادامهی لیبرالیتهی مدرنیته است ـ و اسلام داعشی تقسیم کنند تا اسلام امام خمینی و آیتالله خامنهای که نه این است و نه آن نادیده گرفتهشود زیرا تنها این اسلام است که جوابگوی نیاز بشر این دوران است و بحمدالله هر چه جلو میرویم همین اسلام یعنی اسلام حضرت امام است که به ظهور میآید و معلوم میشود کدام اسلام، اسلام نیاز بشر و عامل نجات بشر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مواردی که نام بردهاید همه را باید ورود کنید ولی فعلا ببینید ذوق شما در کدام مورد است، همان را فعلا دنبال بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در گناه، امیدِ شیطان بیشتر میشود و شروع میکند به وسوسههای جدیدکردن. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هنر یعنی صحنههایی که انسان در آن صحنهها متوجه حقایقی میشود که با عقل استدلالی خود نمیتواند به آنها برسد به همین جهت، رومانتیکها بعد از کانت تأکید بر این دارند که هنر، تنها لذتبخش نیست بلکه معرفتبخش نیز هست. در این مورد اگر بتوانید سری به کتاب «اثر هنری» هایدگر بزنید خوب است. ۲. امثال ما تنها میتوانیم معارفی را که نظر به حقیقت دارند، بیان کنیم. ولی یک هنرمند آن معارف را در صحنههای هنری طوری به ظهور میآورد که انسان وجه وجودیِ خود را در نسبت با آن هنر احساس میکند و آن دیگر کار ما نیست، کار کسی است که روحِ هنری او را در بر گرفته است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مقابل شبههای که پیش میآورند و بحث عارضبودنِ معلوم را بر عالِم پیش میکشند؛ سعی میشود در جواب آن شبهه سخنانی بگویند وگرنه درکِ خارج برای هرکس، امری است بدیهی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آنچه استاد شجاعی میفرمایند مربوط به اذکارِ خاص است و نه مربوط به اذکار عامی که در مفاتیح و کتابهای دعا مطرح است مثل ذکر «لا إله إلاّ اللّه» و یا ذکر استغفار. ۲. ذکر خاصی که اگر بهجا ارائه نشود موجب زحمت است؛ از آن جهت میباشد که عبد خودش نحوهی برخورد خود را با خدا تعیین میکند و حضرت حق نیز از سرِ عدم بخل، مطابق آن ذکر با بندهاش رفتار مینماید. اینجا است که باید احتیاط کرد. البته بنده در مورد ذکر خاص، چیزی نمیدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حافظه نیز یکی از شئونات نفس ناطقه است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تحقق معلول بر اساس حضور علت است، حال یا آن علت، طبیعی است و یا علتی است فوق طبیعی. مثل اینکه بدن انسان یا از طریق متابولیسمِ داخلی و یا آتشِ بیرونی گرم میشود یا از طریق غضب. بنابراین همیشه حضور معلول تنها از طریق علت طبیعی محقق نمیشود لذا در آخر آن سوال عرض شد «با اینهمه نباید از نقش معنویت و تقوا در تحقق امور غافل بود». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به رفقا متذکر شوید بالاخره رینگ گذشته و روحیه نئولیبرالیستی کارش به اینجا میکشد چه ما با مذهب رفیق باشیم و چه نباشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میاید این دیگر وسوسه شیطان است و باید توجه نکرد. زیرا حضرت حق توّاب هستند و توبه بنده را میبخشند و باز آن گناه را مدّنظرآوردن که ممکن است نبخشیده باشد، به گفته خواجه عبدالله انصاری این نوعی جفاکاری به خداوند است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تازه اول کار است. «بیا اینبار محکمتر بکوبیم». خواستند موضوع اصلاح نفس را ساده نگیرید تا مُعجَب شوید. با امید خدا به استقبال ماه رمضان روید. وقتی قاصدک خبر آورده که خبری در پیش است، چرا چشم به راه آن خبر نباشیم! و چشم دل را به سوی آن خبر که گشودن آسمان است به زمینیان، باز نکنیم؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عرایضی در جواب سؤال شمارهی 12711 شده است. بد نیست به آن جواب رجوع فرمایید. ۲. فرصت مطالعات نظر آقای مروجی سبزواری را نداشتهام که بتوانم نظر دهم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان ابتدا که بحث اجتهاد رهبر معظم انقلاب بود، بحثهای مفصلی به میان آمد. در جلسهای که به صورت هفتگی رهبر معظم انقلاب با شورای نگهبان آن زمان داشتند که آیت الله صافی و آیت الله خزعلی نیز تشریف داشتند، آیت الله خزعلی در گزارشی نکات مفصلی در رابطه با احاطهی فقهی رهبر معظم انقلاب فرمودند. البته با اینهمه، نباید نفیِ بقیهی مراجع در میان باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که حضورى وسيعتر از دنيا و مافيها و وسيعتر از غمها و شادى ها هست. مؤمنان كسانىاند كه «اذَا مَرّوُا بِالْلَغْوَ مَرُّوا كِراماً»[1] هنگامى كه به امر پوچى برخورد كردند بزرگوارانه از آن مىگذرند و خود را همسنگ آن امر نمىگردانند، چون به چيز بالاترى يعنى نور ايمان متصلاند. حال در نظر بگيريد با اتصال ائمه (عليهم السلام) به نور عظمت، آنها در چه افقى زندگى مىكنند و به كجا نظر دارند و تا كجا مىتوانند بشريت را صعود دهند. يك الهام مختصر به قلب عارف مىشود هفتهها در شور و شعف به سر مىبرد، اين كجا و اين كه وجود مقدس اميرالمؤمنين (ع) و ائمه (عليهم السلام) با آن حقيقتِ ثابت ارتباط دارند كجا! موفق باشید
[1] - سوره فرقان، آيه 72.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین دلیل باید در بستر حوزهی علمیه حاضر شوید و اسلامی را به میان آورید که حضرت امام و رهبر معظم انقلاب مطرح میکنند.
از آنجایی که حضرت محمد «صلواتاللّهعلیهوآله» غم ملتی را میخوردند که در زمان جاهلیت کینه و دشمنی سراسر وجودشان را فرا گرفته بود و این حالت در سراسر جهان حاکم بود و از آنجایی که خداوند به حکم ربوبیتاش خواست بشریت را هدایت کند و رجوع به حقیقت را به جای دشمنی و کینه بنشاند تا انسانها متوجهی گوهر وجودی خود شوند و به همدیگر محبت بورزند؛ خداوند حضرت محمد «صلواتاللّهعلیهوآله» را به پیامبری برگزید.
با اسلامآوردنِ مردم جزیرة العرب صمیمیت و محبت سراسر وجود مردم را فرا گرفت[1] ولی متأسفانه با رحلت رسول خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» آرامآرام آن صمیمیتها و ایثارها رفت و با حاکمیت بنیامیه کینه و دشمنی در جامعهی اسلامی به اوج خود رسید. اینجا بود که اصحاب رسول خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» بهخصوص اهلالبیت آن حضرت به فکر چاره بودند که چگونه تاریخ اسلام را به بستر اصلی خود برگردانند. موفق باشید
[1] - به برخورد انصار با مهاجرین و تقسیم اموال خود با مهاجران، و یا قضیهی «يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَة»(حشر/9) خودشان به آن آب در آن خونریزی و تشنگی نیاز داشتند، ولی دیگری را بر خود ترجیح دادند؛ نظر شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه. ماه، ماه ضیافت الهی است یعنی میزبان که حضرت حق باشد ما را دعوت کرده است تا از آنچه به میهمانش میخواهد عطا کند، به میان آورد. در حالیکه او همچنانکه در دعای جوشن کبیر میخوانید اسماء حسنایی است با چنین وسعتی. یعنی بنا دارد بندهی خود را آماده کند تا بر او رُخ بنمایاند و اسماء حسنای خود را از در و دیوار وجود، همچون تابلویی که زیباییها را به نمایش میآورد، به ظهور آورد و در یک کلمه ماه گشودن جهانی است در مقابل ما که دیگر دنیای کمّیّتها همهی افق جان انسان را اشغال نکند و حضور در جهانِ کیفی از ما دریغ گردد. بنا نیست به جهان دیگری کوچ کنیم، بنا است با افقی که کیفیتها در مقابل ما میگشایند، همهچیز را با وجهِ حقّانی آن بنگریم. و این یعنی آنکه خدا به استقبالِ بندهاش آمده به همان معنایی که وعده داده است: «سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ» (فصلت/۵۳) به زودی آیات خود را در آفاق و در جان خودشان نشانشان می دهیم تا آنجایی که برای آنها مشخص شود جز حق در صحنه نیست، آیا این کافی نیست براینکه پروردگار تو در هرچیزی مشهود است؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید قابل جمع باشد. از آن جهت که ائمه «علیهمالسلام» نیز همهی آنچه موجب هدایت است، میدانند و لازمهی چنین بصیرتی آن است که از جایگاه هرچیزی باخبر باشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس باید جواب نیازهای اصیل روح خود را بدهد. افراد باید بررسی کنند اگر این مباحث جوابگویِ مسائل اصیل روح آن ها هست آن را ادامه دهند. در ضمن عنایت داشته باشید که به گفتهی مرحوم شهید مطهری برهان نظم اساساً برهان نیست و علت سیطرهی مادیگرایی در دنیای غرب به جهت آن بود که کلیسا بیش از برهان نظم، حرفی برای اثبات وجود خداوند نداشت در حالیکه برهان نظم در واقع یک تذکر خوبی است بر وجود ناظمی مطلق. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: توضیح نمیخواهد! دعایی به این خوبی را کجا گیر میآورید؟ تا از خدا بخواهید نوری از گشودگی نسبت به حقایق هم در مرتبهی قلب متجلی سازد تا حقایق را حسّ کند و هم آن گشودگی نسبت به آنچه دیدنی است برایت پیش آید و زیبا ببینی و هم در فهمات به بهترین فهم برسی. فدای این دعا شوم که رسول خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» به برادرش یعنی مولایمان علی «علیه السلام» آموخت تا حقیقت در هیچ مرتبهای از افق جان او پنهان نگردد. موفق باشید