بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24734
متن پرسش
با سلام: با توجه به جواب سوال ۲۴۷۱۷ بنده وقتی نگاه می کنم به جامعه خودمان می بینم ما هم همچون غرب بدجور گرفتار مدرنیته و فرهنگ مدرنیته هستیم، و با توجه به اینکه مدرنیته در ذات خود ظلم و استبداد و سرکشی را هم دارد و با توجه به اینکه در آخرالزمان ظلم و استبداد بیداد می کند، امام زمان با قیام خود ظلم و استبداد را از بین می برد و حکومت عدل و داد را برقرار می کند، به نظر بنده امام زمان در مقابل فرهنگ مدرنیته قیام می کند که ظلمات محض است و با برقراری حکومت عدل و داد خود که در اصل عدل و داد رجوع به حقیقت وجود در روی زمین می باشد زیرا مدرنیته که ظلم و استبداد است در اصل قطع ارتباط با حقیقت وجود می باشد، بشر آخرالزمان را دوباره احیا می کند و روح فرهنگ اهل البیت در سراسر عالم تنین انداز می شود و اینگونه است که با توجه به تعامل انسان با طبیعت، طبیعت استعدادهای خود را برای انسان نمایان می کند و گونه جدید علم که با رجوع به حقیقت وجود است رخ می نماید. لطفا نظرتان را در مورد نظر بنده بفرمایید و اگر اصلاح نیاز دارد اصلاح کنید. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید از آن جهت که مدرنیته بر اومانیسم و انسان‌محوری تأکید دارد و ملاکِ هست و نیست و باید و نباید را فهمِ انسان می‌داند و این غیر از موضوع عقل تکنیکی است که باید بر روی آن فکر کرد و عرایضی در این رابطه شده است می‌توانید به سایت رجوع فرمایید. موفق باشید

24654

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقت بخیر: در مورد حمایت از کالای ایرانی سوالی داشتم: آیا خرید و حمایت از برندهای داخلی‌ که معمولا در تصویر تبلیغ محصولات (پوشاک،..) خود در شبکه‌های اجتماعی حجاب درستی ندارند ایرادی دارد؟ در فروش اینترنتی محصولات (پوشاک)، معمولا به این شکل است که مدل‌های خانم و آقا لباس‌ها را می‌پوشند و عکس آن را در صفحه اینستاگرام و یا وبسایت برند خود نشان می‌دهند و برای هرکس که به وبسایت آنها مراجعه کند دیدن تصاویر بلامانع است. هرچند بنده از این آزادی مجازی ناراضی هستم اما ترجیح می دهم خریدم را اینترنتی انجام دهم تا به مرکز خرید بروم. لطفا بنده را راهنمایی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید باید به اصل موضوع فکر کرد که با خرید ما، کارگرِ ایرانی بی‌کار نمی‌ماند. موفق باشید

24113

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب و تشکر از الطاف جنابعالی. ۱. استاد نظرتون راجع به نظر مرحوم مدرس زنوزی درباره معاد جسمانی چیست؟ ۲. به جز کتاب آقای کدیور و کتاب آقای دکتر دینانی اگر منبع دیگری در این زمینه سراغ دارید لطفا بفرمایید. سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطلبی جز آن‌چه با نظر به مطالب جناب ملاصدرا که در جزوه‌ی «نحوه‌ی حیات بدن اخروی» تنظیم شده و بر روی سایت هست؛ به یاد ندارم. موفق باشید

23526

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی استاد طاهرزاده سلام علیکم: پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند به یهودی و نصرانی سلام کنید ولی به یهودی و نصرانی امت من سلام نکنید سوال می کنند یهودی و نصرانی امت شما چه کسانی هستند و پیامبر اکرم می فرمایند کسانی که صدای اذان و اقامه ی نماز جماعت را می شنوند و حاضر نمی شوند. اولا این حدیث سند معتبر دارد یا نه؟ ثانیا اگر معتبر است و ما بخواهیم به این حدیث عمل کنیم برای اینکه متهم به تکبر نشویم مجبوریم اصل حدیث را متذکر شویم و خلاصه اگر به حدیث عمل کنیم مجبوریم به بعضی از افراد سلام نکنیم و یک حالت زشتی برای شخصیت ما حاصل می شود به نظر شما چه بکنیم که هم به حدیث عمل کرده باشیم و هم اون حالت زشتی که در اثر سلام نکردن ایجاد می شود از بین برود. قبلا از بذل عنایت شما تشکر و قدردانی می کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته فکر کنید که این حدیث در شهر مدینه با محدودیت‌های آن شهر مطرح بوده که پیامبر، اقامه‌ی نماز می‌کردند و عده‌ای با بی‌محلی‌کردن، عملاً یهودی و نصرانیِ امت قلمداد می‌شدند. ولی در حال حاضر، شرایط به آن صورت نیست. موفق باشید

22099
متن پرسش
سلام علبکم: خدا قوت و التماس دعا. لطفا مکان و زمان جلسات «گوش‌سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی» را مرقوم بفرمایید. بحث اشراق و شهود است، حضور در جلسات خود اشراقی دیگر است. ممنون. ان شاءالله با انبباء و صدیقین و شهداء و صالحین محشور باشید، که آنان بهترین رفیقانند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جلسه‌ی اول آن بحث عرض شد این جلسه حالت خطابه‌ای و سخنرانی ندارد که بشود جمع کثیری را مورد خطاب قرار داد. لذا نباید جلسه، جلسه‌ی شلوغی باشد. با این‌همه اگر با توجه به نکات مطرح‌شده در جلسه‌ی اول، احساس می‌کنید لازم است در جلسه حاضر باشید محل برگزاری جلسه در ابتدای اتوبان ذوب آهن، حاشیه‌ی دست راست، بلوار شفق، مجتمع کوه نور واقع در مسجد امام علی«علیه‌السلام» در روزهای یکشنبه ساعت 6 بعد از ظهر می‌باشد. موفق باشید

22073

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
درود بر استاد طاهرزاده: مرز تمایز خواب از بیداری چیست؟ چگونه می توان مبرهن کرد الان در حال خواب نیستم و بیدارم؟ مستحضرید این شبهه را دکارت در تاملات هم مطرح کرده اما بنظر می رسد اگر چه دکارت در القای شبهه قدر است اما در حل آن عاجز است. امید شما این شبهه را حل کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان‌جا هم دکارت نمی‌تواند مسئله را حل کند بلکه می‌گوید چون خدا کامل است و ما را فریب نمی‌دهد پس آن‌چه می‌فهمیم نمی‌تواند خطا باشد. موفق باشید

19893
متن پرسش
سلام استاد: آیا حرکت جوهر، منظور همون فیض گرفتن دائم از الله تعالی است؟ اگر بله، پس همه مراتب وجود حتی مجردات در حال گرفتن فیض هستن، پس دائم در حال نو شدن و حرکت اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بحث حرکت جوهری با دقت دنبال شود تفاوت بین فیضِ جهت تبدیل قوه به فعل که فیض کمال است، با فیضِ بقاء در آن‌جا روشن شده است. موفق باشید

31791

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد اصغر طاهر زاده چند سوال داشتم : ۱. در مورد سوال ۳۱۷۷۸ برای داشتن ایمانی راسخ فرمودید معرفت بالله که معرفت نفس برای شروع این امر طریقه خوبی است و تقوای الهی را باید مد نظر داشت و اگر ممکن است بفرمایید برای تقوای الهی مهمترین عامل چیست؟ ۲. تاریخ به چه درد می‌خورد؟ و از تاریخ چه استفاده ی مفیدی می‌توان کرد؟ ۳. برای بحث کتب انقلاب اسلامی شما ابتدا کتب غرب شناسی شما مطالعه شود خوب است؟ ۴. برای بحث قرآن، آن سوره هایی که تفسیرش را گفته اید، هر چه که دل کشید و در واقع با مبانی آن سوره حال کرد خوب است تفسیرش را کار کنیم؟ یا باید بر اساس سیر مطالعاتی باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تقوای الهی چیزی نیست جز همان کنترل خود در رعایت حرام و حلال الهی. ۲. تاریخ، محل حضور سنن الهی است تا با نظر به آن سنن آینده خود را شکل دهیم. ۳. فکر خوبی است. ۴. خیر، همان‌که روح‌تان با آن سوره تغذیه می‌شود، حضور در عالَم معنا را تجربه خواهید کرد. موفق باشید

30895
متن پرسش
سلام و وقت بخیر: برای من یه سوالی هست که چرا صعود فرشتگان و روح طبق آیه ۴ معارج ۵۰۰۰۰ سال طول می کشه ولی نزولشون یک شبه در شب قدر انجام میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن صعود که از طریق فرشتگان صورت می‌گیرد از زمین به سوی عالم اعلی است. به همین جهت عنوان «معارج» دارد و می‌فرماید: «تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ في‏ يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسينَ أَلْفَ سَنَة» و این‌که فرمود آن مقدار، به اعتبار نسبتی است که آن عروج با زمین دارد. به همین جهت در آیه 47 سوره حج آن عروج را با «مِمَّا تَعُدُّونَ» توصیف فرمود، یعنی نسبت به آنچه شما به حساب می‌آورید. ولی نزول فرشتگان در شب قدر، نزول از عالمِ اعلی به قلب‌ها است و از حوزه‌ای که ما بخواهیم نسبتی مادی و زمینی با آن برقرار کنیم، بیرون است. موفق باشید  

30250

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد گرامی در یک زمانی یکی از اساتید راجع به بحث قدس میفرمودن علت بلای فلسطینی ها اینه که به حضرت زهرا سلام الله اهانت کردن و تا حضرت راضی نشوند قدس پیروز نمیشه باین وجود چرا ما که رضای «حضرت رضا «س» حضرت زهرا «س» را خداوند به ما ایرانی ها عطا کرده باز هم اینقدر عقبیم و هنوز شرایط برای یک مشهد رفتن برایمان در مملکت امام زمان سخت است؟ هنوز مردم نمی‌توانند با امامشان زیارت کنند الان هم که دیگر هیچ، چرا قیمت یه سفر زیارتی و ارتباط با امام باید اینقدر سخت شده باشد و چرا وضع مالی در زیارت امام هم موثر است؟ استاد عزیز بنده در این موضوع که آدم وابسته نباشد به مادیات شکی ندارم ولی به نظر می‌رسد خود مادیات آنچنان افراد را گرفتار کرده که سفرهای خارجی بر زیارت امام در مملکت ما ترجیح یافته و شاید هم علت این باشد که مسئولین فرهنگی اینقدر که به بحث ثروت و بعد زهد تاکید کنن که سخت شده بحث خود ارزش فقر و روایاتی که در مورد فقرا تاکید شده و انواع فقر و فرق فقیر شاکر و فقیر حریص و مطالب اینگونه که بنده در کتاب معراج بیشتر مطالبش را دیدم «حدود ص ۳۰۵ » کار نشده تا بحث ثروت و فقر از چند جهت بررسی شود و این می‌شود که به گفته شما خود بحث مدرنیته حرص افراد را هم زیاد کرده و ساده زندگی کردن طالب ندارد. ممنون استاد از صبرتون برای شنیدن صحبتهای بنده. دعام کنید استاد عزیزم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه‌اید در هر حال به اندازه‌ای که از تقوای دینی بهره‌مند باشیم از این نوع مشکلات خارج خواهیم بود. مشکل، خود ما هستیم که از تعالیم انبیای الهی آن‌طور که شایسته است بهره نگرفته‌ایم. در ضمن چه کسی گفته که مردم فلسطین به حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» جسارت کرده‌اند؟!! در حالی‌که آن‌ها محبّ اهل‌البیت «علیهم‌السلام» هستند. موفق باشید

29958

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استادعزیز: ۱. اگر بخواهیم بحث تاریخ را پیگیر باشین تاریخ تشیع منابعی دارید یا همان تاریخ اسلام رو سایت را دنبال کنم مکان زندگیم هم «اصفهان» هست میخام بتونم مدیریت لازم را هم داشته باشم. ۲. «در ضمن توفیق دارم از سلسله سادات باشم ان‌شاءالله بتونم مایه زینت اهل بیت باشم اگر بخواهم مطالبی هم در تاریخ تو این موضوع دنبال کنم بهتره از کدوم منبع استفاده کنم؟ ۳. استاد آیا حوزه های علمیه بحث تاریخ بخصوص برای خانم ها قوی هست نیاز هست روی این موضوع بازنگری هایی باشه بخصوص که گویا بعضی شهرها نمی‌دانم درست می‌فهمم یا نه رده هایی از تشیع در زمانهای قدیم را بنده تو آدم ها و افراد می‌بینم، استاد در اصفهان خیلی ظرفیتها به نظرم هست. التماس دعا استاد عزیزم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. رویهمرفته آثار آقای دکتر موسی نجفی و یا آقای استاد رسول جعفریان کمک‌های خوبی در این مورد می‌توانند بکنند. ۲. مباحث آقای استاد غنوی که در حدود ۱۰۰ جلسه بحث کرده‌اند نکات خوبی دارند که خلاصه‌ی آن را در جزوات «هویت گمشده‌ی شیعه» می‌توانید دنبال کنید. ۳. در این مورد اطلاعات قابل توجهی ندارم. موفق باشید

29531

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: استاد باید چیکار کنیم که سطحی نگر نباشیم و به درجه ای برسیم که بشه گفت حکیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تدبّر در قرآن به کمک تفاسیری مثل «المیزان» بسیار در این مورد کارساز است. موفق باشید

28412
متن پرسش
سلام علیکم: مطلبی قصد داشتم درباره یادداشت اخیرتان درباره حضور انقلاب در صحنه های اخیر عالم مدرن عرض کنم. اینکه آیا اینگونه حوادث را می‌توان بخشی از برنامه ربوبیت حضرت حق برای تقابل با پوچی ها و باطل و کفر و استکبار، تلقی کرد و انذار و بشارتی به ما که اراده الهی در این دوران در انقلاب تجلی یافته و این انقلاب جهت پیاده سازی شاخص های الهی و تجمع حول عهدی الهی برای بشر این دوران که ریشه آن در همان عهد اصلی انسانها است، لذا راه عبور از شب ظلمت و تنگناها و گذار از فرهنگ مدرن و از حجابها و یا غفلت هایی مثل تحجر منفعل و سلفی گری و تساهل و تسامح بعلت عدم امکان اجرای شریعت و شورزاره تمدنی کنونی، در همین انقلاب و در تعمق در مبانی و اهداف آن و قرب به ستون این خیمه یعنی نایب الامام است و راه طلوع صبح دولت کریمه از همین صحنه ها و همین اتفاقات می‌گذرد و لذا اگر در بخشهای مهم قصد و بنای مان شبکه سازی منسجم و پیوسته حول انقلاب و عقلانیت قدسی و تمدن مد نظر ما نباشد، راهی را می‌رویم که در بسیاری عرصه ها رفتیم و بالعکس نتیجه داد و حتی ثمرش تخریب آلونک خانم پناهی ها و تفرعن در برابر مردم و پیاده سازی و رجوع به توسعه گرایی و تکنوکراسی بود و حتی باعث شد به ترکیب گری و التقاط و تذبذب تمدنی بیفتیم پس راه را باید در گام دوم و در شبکه سازی منسجم و در نظر به این گذار تاریخی و این سیر وجودی مستتر در بطن نهضت عظیم ما دید که به مرور دارد خود را هویدا می‌کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز چنین نگاهی به موضوع دارم که چگونه خداوند آینه‌ای این اندازه روشن در این شرایط در مقابل بشریت قرار داد تا بشر بتواند به تمدنی دیگر فکر کند که آن تمدن، رقیب تمدن غربی باشد که غیر از تمدن نوین اسلامی نخواهد بود. آری! «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد». موفق باشید

27981
متن پرسش
سلام استاد عزیز: تو کتاب روح مجرد علامه تهرانی به علامه حداد میگه چرا سید علی آقا قاضی شیخ عباس قوچانی رو جانشین خودش انتخاب کرد و چرا شما رو معرفی نکرد؟ که سید هاشم در جوابش گفتن ولایت ظاهری داره و باطنی و شیخ عباس قوچانی ولایت ظاهری داشته. سوالم اینه که الان ولایت ظاهری رو و هم چنین ولایت باطنی رو چه کسی به عهده داره؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده در این شرایط تاریخی سلوکی که خداوند در مقابل ما گذاشته است، سلوک ذیل شخصیت حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» می‌باشد و رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» حامل ظاهر و باطن آن سلوک هستند. موفق باشید

27651
متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب روزه دریچه ای به عالم معنا فرمودید که طلب ما اگر از روزه متخلق شدن به اخلاق الهی و تجلی صفت غنی در حد ظرف وجودی مان باشد، به افق متعالی نظر کرده ایم. می‌توان در یک نگاه کلان با توجه به اعمال وارده در ماه مبارک گفت، ماه رمضان ماه این است که انسان به اصل خلیفه اللهی و وجود خود و اینکه محل ظهور و تجلی جامع اسماء الهی هستند، نظر کنند و روابط و مفاهیم عالم را که رب العالمین از طریق اسماء و سنن خودش به صحنه آورده، دریافت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و با این رویکرد، بحث «ماه رمضان، ماهِ اُنس با خدا» در ویرایش جدید را خدمتتان ارسال می‌کنم. البته تا شماره‌ی ۱۲ آن طیّ دو جلسه بحث شده که إن‌شاءاللّه در روزهای اخیر بر روی سایت و بر روی کانال مطالب ویژه به آدرس https://eitaa.com/hasannazari110 قرار می‌گیرد. موفق باشید

بسم الله الرّحمن الرّحیم

ماه رمضان؛ ماه اُنس با خداوند

با شروع ماه مبارک رمضان، افقی در مقابل انسان گشوده می‌شود تا امیدوارانه به انتظار گشایش «عشق» و «اُنس» با حضرت محبوب به استقبال آن ماه عزیز برویم، به امید حضور در میهمانی خدا و نوشیدن ميِّ محبت از جام ساقیِ ازلی که «آشنایی نه غریب است که جان‌سوز من است.»

1- آمادگی برای شنیدن ندای بی‌صدایِ حقیقت

ماه میهمانی خدا برای حضور در جهانی که خور و خواب حیوانی فرا افکنده می‌شوند و لقمه‌های وصل رخ می‌نمایانند و جان روزه‌دار مستعد شنوای ندایِ بی‌صدایی می‌شود که حقیقت را در میدان دیدِ جان خود متذکر می‌گردد.

2- مناجات‌هایی برای حاضرشدن در جهان پیشِ رو:   ماه رمضان، ماه زندگی با دعا است برای اُنس با حضرت محبوب. بعد از تجربه‌‌ای که در 30 ساله‌ی اخیر یعنی بعد از جریان دفاع مقدس داشتیم که تا حدّی از آن نوع مناجات‌ها فاصله گرفتیم، مناجات‌هایی که وسیله‌ای بود برای حاضرشدن در جهانِ پیش رو، جهانی که با انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده شده بود و صدام و صدامیان قصد داشتند مانع به‌ظهورآمدن آن شوند؛ دوباره جهانی برای رجوع به دعا به همان شکل در مقابل‌مان گشوده شده است تا در جهانی حاضر شویم که جهان عبور از استکبار است.

3- دعا، عامل به ثمررسیدن فعالیت‌های دیگرِ انسانی  : در دوران دفاع مقدس به‌خوبی نقش و تأثیر دعا را در جبهه‌ها تجربه کردیم و ‌یافتیم که چگونه دعا در کنار فعالیت‌های نظامی، نقش‌آفرین است، به طوری که اگر در کنار تلاش‌های نظامی، آن دعاها و مناجات‌ها نبود، هرگز به آن موفقیت‌ها نمی‌رسیدیم.

4- معصومانه‌ترین توبه : هیچ وقت صدام حسین‌ها و ترامپ‌ها اهل انابه و توبه نیستند ولی امام خمینی‌ها به تأسّی از امامان معصوم«علیهم‌السلام» اهل توبه و انابه می‌باشند، پس این توبه‌ها و انابه‌ها، توبه و پشتِ سرگذاشتن آن نوع گناهانی نیست که آن افراد مرتکب می‌شوند، بلکه روی‌آوردن به جهانی است که روح‌های بزرگ متوجه آن شده‌اند. این نوع انابه، معصومانه‌ترین کار است و هرکس بیشتر به انسان‌های معصوم نزدیک باشد بیشتر اهل انابه و توبه است، تا نشان دهند چه هستند و آنچه از آن‌ها برایشان سرمایه می‌شود همین افقی است که انابه‌های آن‌ها برایشان می‌گشاید، در عین سکونت بر خاک، در عین رفتنی زودهنگام و در زندگیِ ناتمام که البته هرگز تمام نمی‌شود.

5- دعا؛ آینه‌ی به ظهورآوردنِ تقدیر تاریخی :  بعد از دفاع مقدس گمان کردیم عقل و برنامه‌ی خودمان برای اداره‌ی کشور کافی است و از نقش‌آفرین‌بودنِ دعا در کنار فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگیِ خود، برای حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده، غفلت کردیم و از دعاها و نیایش‌هایی که در گوشه و کنار کشور صورت می‌گرفت معنایی مناسب این تاریخ به‌دست نیاوردیم. در حالی‌که دعا و نیایش به معنای خاص آن، باید یکی از ارکان اساسی این حضور تاریخی باشد. حضور در جهانی دیگر که نه جهان گذشته‌ی قبل از دنیای مدرن است و نه جهان باقی‌ماندن در فرهنگ مدرنیته، جهانی است که خداوند برای ما مقدّر نموده و یکی از ارکان اساسی حضور در آن تقدیر، دعا است. وقتی با چنین رویکردی به متون مقدس خود رجوع نماییم دیگر آن متون مقدس، کلمات نیستند بلکه آینه‌اند، آینه‌ی به ظهورآوردنِ تاریخی که باید در افق وجود خود با آن زندگی کرد و زمان‌شناسی را همچون اولیای الهی«علیهم‌السلام» تجربه نمود.

6- دعا؛ عامل حضوری فعّال در عالم : با پدیدارشدن ویروس کرونا و زمین‌گیرشدنِ جهان مدرن و اندیشه‌ی حسّ‌گرایِ پوزیتیویسم، به خود آمدیم که باید ایمان تازه‌ای  را دنبال کنیم، ایمانی که با دعا و مناجات همراه است، دعایی همراه با سلوک عقلی و قلبی و نه صرفاً درک مفهومی از حقایق. آن نوع سلوک عقلی و قلبی که در عین معرفت‌زایی، به بنیادی نظر دارد که از یک طرف با منشأ «وجود» و از طرف دیگر با درون انسان رابطه دارد، و به انسان نشان می‌دهد چه اندازه می‌تواند در عالَم، حاضر باشد و به عالَمِ خود کیفیت ببخشد. حضوری که به جای دنبال‌کردنِ خود در برنامه‌های بی‌محتوا و تهیِ غیر قابل دسترسِ دنیای مدرن و ادعاهای توسعه و سازندگی به روش مدرن، از طریق اُنس با خدا به سرنوشتی بس متعالی و معنابخش بیندیشد. این‌جاست که انسان می‌تواند از درون و بیرون به ملکوت وصل شود و به این تجربه برسد که تجربه‌ی ایمانی از طریق دعا، راه مهمی است که امکان ندارد در این دنیا بتوان از آن غفلت کرد و در زندگی به نتیجه‌ی متعالی رسید. تمام آنچه در این تاریخ در طلب آن هستیم را با درک تاریخی خود در دعاهای ماه رمضان به‌خصوص در «دعای ابوحمزه» و «دعای سحر» می‌توانیم تجربه کنیم.

7- دعا؛ عالی‌ترین مرحله‌ی سیر ایمان : این تجربه‌ی مهمی است که انسان متوجه شود عالی‌ترین مرحله‌ای که انسان باید در سیر ایمانی خود آرام‌آرام به آن برسد، دعا و مناجات با حضرت ربّ  العالمین است، زیرا مقام دعا و مناجات بعد از ایمان، به همان معنایی است که گفت:

اوّل قدم آن است که  او را یابی               آخر قدم آن است که با او باشی

  و دعا آن آخرین قدم است، زیرا وقتی قلبِ انسان متوجه‌ی خداوند شد، بنا می‌گذارد تا با محبوب خود نجوا کند. سیره‌ی علمای ما در ابتدا، «تدبّر» در دعا و مناجات بوده است تا انسان بفهمد چه مطلبی را باید با خدا در میان بگذارد و تا دلدادگی با حضرت حق به درستی شکل بگیرد.

8- دعا؛ سرمایه‌ای اصیل برای زندگی در امروز : در اوایل ظهور انقلاب اسلامی، فضای فرهنگی ملت در حال برگشت به همان روحیه‌ی تدبّر و تفکر در دین بود، ولی دشمن با تهاجم فرهنگی‌اش- با توجه به پیش‌زمینه‌های غرب‌گراییِ ما- با تمام نیرو به میدان آمد تا ما نتوانیم از فرهنگ اصیل خود استفاده کنیم و به نوعی گرفتار همان بستری شدیم که غرب در مقابل بشر گشوده است و ما نیز متوجه‌ی راز پایداری خود که اُنس با خداوند است نشدیم و دشمن را جهت نفوذ خود، امیدوار کردیم. زیرا ارزش‌های خود را نشناخته‌ بودیم تا از آن پاسداری کنیم.

 به یک معنا می‌توان گفت مشکلات ما از زمان قاجار شروع شد که آن‌ها شیفتگی به غرب را دامن زدند و در سلسله‌ی پهلوی آن شیفتگی و وابستگی به اوج خود رسید و نسبت به زندگی در زیر سایه معنویات نوعی گسست پدیدار شد و هنوز با آن گسست روبه‌رو هستیم و به همین جهت رویکردی شایسته نسبت به ادعیه و مناجات در ساختن نوعی از زندگی که لازمه‌ی فرهنگ اسلامی ایرانی است، پیش نیامده است. بسیاری از سرمایه‌های الهی که سال‌های سال موجب قوام جامعه‌ی ما بود فراموش شد، در آن حدّ که در حال حاضر گمان می‌کنیم آن سرمایه‌ها یعنی ادعیه و مناجات‌ها چیزهای مهمی نبوده‌اند تا به دنبال آن‌ها باشیم.

9- وقتی در دعاخواندن‌ها، دعایی نخوانده‌ایم : قبلاً با درک ابعاد دعای کمیل می‌فهمیدیم به آن دعا نیاز داریم و با دعای کمیل آن نوع زندگی را شکل می‌دادیم و در پرتو آموزه‌های آن، همه‌ی افراد جامعه، خود را مسئول یکدیگر و مسئول مسائل جامعه می‌دانستند.

 ملاحظه کرده‌اید که در ابتدای دعای کمیل شروع می‌کنید خداوند را بر اساس اسماء و صفاتش مورد خطاب قرار می‌دهید و با نظر به آن اسماء، تقاضاهای خود را مطرح می‌کنید تا آن‌جایی که اظهار می‌دارید‌: «بِأَسْمائِكَ الَّتي مَلَأَتْ اَرْكانَ كُلِّ شَيْء» قسم به آن اسمایی که بنیاد وجودِ همه‌ی اشیاء را پر کرده است. هزاران نکته معرفتی باید در این‌جا حل شود تا إن‌شاءاللّه دعا در قلب انسان محقق گردد وگرنه بعد از دعا ممکن است احساس کنیم، گویا دعایی نخوانده‌ایم تا احساس کنیم نه‌تنها نسبت به خود بلکه نسبت به عالم و آدم مسئول هستیم.

10- تفاوت انسان‌ها و نقش دعا در قرآن : ائمه‌«علیهم‌السلام» گاهی برای ما روایت می‌آورند و گاهی در رجوع به خداوند مناجات و دعاهایی دارند که به کمک ما می‌آیند تا چگونه به خدا رجوع کنیم و عالمی که باید در آن زندگی کنیم را بیابیم و کیفیت بودن خود را ارتقا ببخشیم، زیرا اولیای الهی بیش از آن‌که به کمّیت عالم توجه داشته باشند، به کیفیت عالم نظر می‌کنند و زندگی خود را کیفیت می‌بخشند و اساساً تفاوت انسان‌ها در همین امر است که چه اندازه به کیفیت بودن خود توجه دارند تا به کمّیتِ بودنِ خود.

11- چگونگیِ معرفت‌بخشی دعا : ائمه«علیهم‌السلام» در روایات، عموماً معارفی را مطرح می‌کنند که در حد عقل مخاطبان آن‌هاست، اما در مناجات‌ها و ادعیه حقایقی را مطرح می‌کنند که بین خودشان و خداوند است و اساساً جنس آن معارف جنس خاصی است، مثل معرفت‌بخشی یک گل زیباست که آن معرفت‌بخشی، حالت حضوری دارد و نه حالت انتزاعی، زیرا در مناجات‌ها و ادعیه نوعی تماشگری با حضرت محبوب در مظاهری که با آن‌ها به ظهور آمده در میان است. حقایق و معارفی که در مناجات‌ها مطرح است نه‌تنها در اوج است، بلکه به انسان عالم خاصی می‌دهد و ساحت وجودی انسان از آن طریق بسط می‌یابد تا در جهانی گسترده‌تر و گشوده‌تر از دنیا خود را بیابد.

12- بشر امروز و خودآگاهی نسبت به دعا : در مناجات‌ها، نجوایِ بین «عبد» با «معبود» در میان است و اسراری که بین امام معصوم و حضرت حق است به ظهور می‌آید و به همین جهت باید با رویکردی خاص به آن‌ها نظر کرد تا موجب اصلاح اساسی انسان و جامعه شود. گمشده‌ی بشر امروز این نوع ادعیه و مناجات است و گویا بشر امروز در حال خودآگاهی نسبت به این امر می‌باشد.

13- قاعده‌ای در امیدواری انسان در دعا : قاعده‌ای را که باید به لطف الهی در قلب‌مان نگهداریم تا دعا و مناجات به خوبی در زندگی‌مان حضوری فعّال پیدا کند، این است که بدانیم خداوند کریم که ما را خلق کرده تا مظهر کمالات او شویم و او خود را در مخلوقاتش به تماشا بنشیند؛[1] خیلی زود از گناهان ما در می‌گذرد. نمونه‌ی این نوع برخورد را در اولیای الهی می‌یابید، به عنوان مثال اگر کسی در حضور پیامبر خدا«صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله» به وجود مقدس آن حضرت یک نوع بی‌حرمتی بکند و بعد عذرخواهی نماید، حضرت بدون هیچ مقدمه‌ای او را می‌بخشند، زیرا دوست دارند انسان‌ها را خوب و صاحب کمال بنگرند. همان طور که اگر از امامان معصوم تقاضایی داشته باشیم به سرعت برآورده می‌کنند، زیرا آن‌ها به دنبال تماشای ایثار هستند، به همان معنایی که خداوند جواد و بخشنده است.

 این یک قاعده است که اولیای الهی خیلی زود هم عذر افراد را می‌پذیرفتند و هم تقاضای افراد را برآورده می‌کردند، و این در اُنس با خدا برایشان حاصل شده است. خداوند این نوع خصوصیات را که خودش در حدّ کامل دارد، به دوستانش هم منتقل می‌کند. وقتی این نکته برای ما روشن شد که خداوند این خصوصیات را بیشتر از آن‌که اولیای الهی دارا هستند، در خود دارد، کلید خوبی برای روبه‌روشدن با دعا و مناجات به‌دست می‌آوریم. بالاخره این را می‌توانیم بفهمیم که خصوصیات خوب اولیای الهی که از تقصیر ما می‌گذرند و دارای سخاوت هستند، از طریق ارتباط با خدا برایشان پیش آمده و لذا حضرت حق که صاحب اصلی این صفات است، این صفات را بیشتر و به طور مطلق دارد، پس هم عذرخواهی ما را از گناهی که کرده‌ایم، خیلی زود می‌پذیرد و هم تقاضاهای ما را به‌خوبی برآورده می‌نماید. جناب مولوی با نظر به همین قاعده می‌گوید:

تو مگو ما را بدان شه بار نیست                    با کریمان کارها دشوار نیست

آری! وقتی متوجه شدیم «با کریمان کارها دشوار نیست» نحوه‌ی دعا کردن‌هایمان در گستره‌ی دیگری واقع می‌شود و امیدواریِ فراوانی را در دعا به ما می‌بخشد.

14- در جستجوی قلب زنده: تا قلب شروع به بیداری نکند، دعا هم که بخوانیم برای بیشتر داشتن دنیاست، ولی وقتی در محضر حضرت حق اقرار کردیم: خدایا! قلبم مرده است؛[2] در آن صورت ورق بر می‌گردد و قلب، زنده می‌شود. «قلب زنده» خود را ماورای امور دنیایی جستجو می‌کند و هرگز به دنبال شهرت نمی‌تواند برود، حتی از آن نوع زندگی که همان «حبّ دنیا» است، متنفر می‌شود.

15- عوامل مرگ قلب : روایتی از حضرت سجاد«علیه‌السلام» نقل شده است که مي‌فرمايند: «مَا مِنْ‏ عَمَلٍ‏ بَعْدَ مَعْرِفَةِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ مَعْرِفَةِ رَسُولِهِ أَفْضَلَ مِنْ بُغْضِ الدُّنْيَا؛»(الکافی، ج2، ص130.) بالاترین عمل‌ها کسب معرفت خدا، و سپس کسب معرفت پیغمبر است؛ بعد از این دو هیچ عملی مثل بغض دنیا ارزشمند نیست. بغض دنیا را عمل به‌شمار  می‌آورد و می‌فرماید: بعد از کسب معرفت خدا و رسول خدا، دشمنی با دنیا بالاترین عمل است. فراموش نکنید که منظور از حبّ دنیا همان تعلقاتی است که انسان دارد که به‌خاطر آن‌ها دنیا را هدف قرار می‌دهد و آخرت و کمالات حقيقي را فدای آن می‌کند. طبعاً چنین چیزی اصل همه‌ی گناهان خواهد بود و همه‌ی سقوط‌ها از این‌جا ناشی می‌شود. از امام صادق«علیه‌السلام» نیز نقل شده است: «مَنْ‏ أَصْبَحَ‏ وَ أَمْسى‏ وَ الدُّنْيَا أَكْبَرُ هَمِّهِ، جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَى الْفَقْرَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَشَتَّتَ أَمْرَهُ»(الکافی، ج2، ص319.) اگر روزگار کسی به این صورت بگذرد که بیشتر توجه‌اش به امور دنیا باشد، خداوند فقر را چون تابلویی در مقابل او قرار می‌دهد و لذا دائماً خودش را در فقر می‌بیند و احساس غنا و بی‌نیازی نمی‌کند، و اموراتش همواره پراکنده و بی سر و سامان است.

 آری! وقتی دل بمیرد کار انسان به دوستیِ دنیا می‌کشد و عالمِ گشوده‌ی معنویت از منظر او رخ بر می‌تابد تا بتواند در آن آرام گیرد.

16- حجاب أنانیت و علت مرگ قلب:  گناه و پیرو آن، مردنِ قلب و محروم‌شدن از نظر به حقیقت، انواعی دارد. یکی از آن گناهان همان است که انسان به جای آن‌که در منظر خود، حضرت حق را که ربّ العالمین است داشته باشد، خود را در منظرِ خود دارد. در این‌صورت وجود خودش، حجابِ نظر به حق می‌شود و دیگر نمی‌تواند خدا را که در عالَم به ظهور آمده، محل اُنس خود قرار دهد و او را در منظر قلب خود بنگرد و به همین جهت انسان عاقل از خدا می‌خواهد آن قلب را که انسان با نظر به خودش میرانده است، با جلوه‌ای که از رحمت خود می‌کند، آن انسان را از نظر به خودش منصرف نماید و قلبش را زنده گرداند.

17- شاخصه‌های قلب زنده : مطمئناً خداوند دوست دارد ما از او بخواهیم قلب‌مان را زنده کند، زیرا در آن صورت قلب انسان، محل جلوات انوار الهی می‌شود و خداوند در چنین قلبی خود را به تماشا می‌نشیند. به اندازه‌ای که ما آماده باشیم تا خداوند قلب ما را زنده کند و آن قلب، محل جلوات انوار الهی شود، به همان اندازه از هر چیز جز خدا منصرف می‌گردد. این نوع زنده‌کردن قلب غیر از آن است که بفهمیم حرام خدا، حرام است. آری! این خوب است که انسان حریم الهی را در حرام و حلال‌ها رعایت کند ولی این اولِ کار است. قلب زنده قلبی است که اولاً: اهل دوست‌داشتن باشد. ثانیاً: به جای دوست‌داشتنِ زیبایی‌های وَهمی، زیبای‌ حقیقی را دوست داشته باشد و تنها خداست که محل همه‌ی کمالات و زیبایی‌های حقیقی است.

18- قلب زنده، قلب بی‌کینه :  قلبِ زنده، خدادوست است و به هر آینه‌ای که محل ظهور محبوب اوست، نظر محبت‌آمیز دارد و لذا قلب زنده هیچ‌وقت در درون خود نسبت به مؤمنین کینه ندارد و برای رسیدن به چنین محبتی از حضرت محبوب تقاضا می‌کند: «وَ لا تَجْعَلْ في‏ قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذينَ آمَنُوا»(حشر/10) هیچ کینه و کدورتی در قلب ما نسبت به مؤمنین قرار نده. تا همه جا با حضرت محبوب به‌سر برد، به همان معنایی که مجنون حتی بر در و دیوار کوی لیلی جز لیلی را نمی‌دید. جناب عطار با توجه به این امر که قلبِ بیدارشده جز خدا را نمی‌خواهد و همه جا در جستجوی خداست و جز خدا را نمی‌بیند این‌طور سروده است:

 گشت مجنون هر زمان شوریده تر           همچنان در کوی لیلی شد مگر

هرچه را در کوی لیلی دید او                بوسه بر می‌داد و می‌بوسید او

گه در و دیوار در بر می‌گرفت               گاه راه از پای تا سر می‌گرفت

نعره میزد در میان کویْ خوش                   خاک می‌افشاند از هر سوی خوش

روز دیگر آن یکی گفتش که دوش              از چه کردی آن‌همه بانگ و خروش

هیچ دیوار و دری نگذاشتی              می‌گرفتی در بر و می‌داشتی

هیچ از در کار برنگشایدت              هیچ ازدیوار در نگشایدت

کرد مجنون یاد سوگندی عظیم                  گفت تا در کوی او گشتم مقیم

من ندیدم در میان کوی او              بر در و دیوار الاّ روی او

بوسه گر بر در زنم لیلی بود                  خاک اگر بر سر کنم لیلی بود

چون همه لیلی بود در کوی او           کوی لیلی نبودم جز روی او

هر زمانی صد بصر می‌بایدت                هر بصر را صد نظر می‌بایدت

تا بدان هر یک نگاهی می‌کنی              صد تماشایِ الهی می‌کنی

دل که دارد این نظر اندک قدر             می نیاساید زمانی از نظر

گر به جای یک نظر بودی هزار         آن هزاران دیده بودی غرق کار

19- قلب مرده‌ی انسان حسود :  یکی از مراحل زنده بودن قلب، آزادشدن انسان از حسادت‌ها است. قلبِ انسان حسود، قلبِ مرده است و وقتی انسان متوجه‌ی پوچی و بیهودگی و ظلمات حسادت شد، از خداوند می‌خواهد با گشودن منظر گسترده‌ی رحمتش در مقابل انسان، او را از جهنم حسادت آزاد کند و خداوند قلب‌مان را در آن راستا زنده می‌کند تا در ادامه‌ی محبت به او زندگی را معنا کنیم و خود را در آغوش ربّ‌العالمین بیابیم.

در مناجات‌های «خمسه عشرة» پای مناجات در میان است. مناجات، یعنی نجواکردن، یعنی اُنسی که با نزدیکیِ تمام همراه است و نجواکردن با خدا به خودیِ خود مطلوبِ جان هر انسانی است، همان‌طور که هجران از حق، سخت برای جان سالک تلخ است. به همین جهت جناب مولوی که مزه‌ی انس با حق را چشیده، در نجوایش با خدا ناله سر می‌دهد:

 اي خدا اين وصل را هجران مکن             سرخوشان عشق را نالان مکن

چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن            خلق را مسکين و سرگردان مکن

بر درختي کآشيان مرغ توست             شاخ مشکن مرغ را پران مکن

جمع و شمع خويش را برهم مزن            دشمنان را کور کن شادان مکن

اين طناب خيمه را برهم مزن                خيمه‌ی توست آخر اي سلطان! مکن

نيست در عالم ز هجران تلخ‌تر               هرچه خواهي کن وليکن آن مکن

 وقتی نفسِ اُنس را شناختیم برای این قسمت از مناجات جایگاه خاصی قائل می‌شویم، زیرا وقتی انسان در جایگاه انس با خداوند است عملاً در حال ادب‌کردن قلب می‌باشد، تا دل به جای دیگر و چیزهای دیگر نبندد.

20- یاری خدا در میل به دعا : درفضای انس با خداوند، خداوند اسماء رحمانی خود را به قلب بنده‌اش می‌نمایاند و لذا از این به بعد تقاضاهای انسان شروع می‌شود که خدایا! این را می‌خواهم یا خدایا! آن را می‌خواهم. راز «اسئلک، اسئلک»هایی که معمولاً در ادعیه و مناجات‌ها مطرح است از این قرار است و خداوند دوست دارد بنده‌اش مسیر ظهور رحمت پروردگارش را بگشاید.

تمام نیازهای ما را خداوند می‌داند و آماده‌ی برآورده‌کردن آنهاست. کدام‌یک از نیازهای کوچک و بزرگ ما را برآورده نکرده؟ از ابروی بالای چشم بگیر تا خود چشم. متوجه ما بود که وقتی پیشانی ما عرق می‌کند، ممکن است چشم ما را اذیت کند، سرِ راه عرق‌های پیشانی، ابرو را قرار داد. حال چگونه وقتی رحمت مطلقه‌اش اجازه نداد در این حدّ هم چشم ما اذیت شود و ما آزار ببینیم، ممکن است اجازه دهد مهم‌ترین نیازهای ما بی‌جواب بماند؟! با آن‌که شرط تحقق آن نیازها درخواست و طلب ما باید باشد و مسیر ظهور آن‌ها را طلب و تقاضای ما فراهم کند؟ به گفته‌ی جناب مولوی:

چون خدا خواهد که‌مان یاری کند            میل ما را جانب زاری کند

ای خنک چشمی که آن گریان اوست             وی همایون دل که آن بریان اوست

 با این دید که محبوب ما می‌خواهد حوائج ما را برآورده کند، باید به دعا و مناجات روی آوریم.

شما در «مناجات شعبانیه» تا آن‌جا شیرین زبانی می‌کنید که عرضه می‌دارید: «اِلَهِی ... وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ» الهی! اگر مرا به گناهانم بگیری، من هم تو را به مغفرتت می‌گیرم. در ابتدای امر این سؤال برای انسان پیش می‌آید که آخر این چه نوع حرف زدن با خداست! از نظر عادی این نوع حرف‌زدن مثل آن است که به باغبان بگویید اگر آن مقدار از زردآلوهایت را به من ندادی، من مقداری از گیلاس‌هایت را برمی‌دارم. در حالی‌که هر دو از آنِ اوست. اگر خداوند ما را به خاطر گناهان‌مان عذاب کند، کار حقی کرده است پس چگونه او را به خاطر چنین کاری به محکمه ببریم و بگوییم چرا مغفرت و بخشش خود را به‌کار نگرفتی؟ ولی خداوند دوست دارد که با او شیرین‌زبانی کنیم. خودش این‌چنین شیرین‌زبانی‌ها را در آن مناجات‌ها مثل مناجات ابوحمزه و دعای سحر به قلب بنده‌اش القاء می‌کند. جناب مولوی خطاب به حضرت حق عرضه می دارد:

ای خدای پاک و بی انباز و یار              دست گیر و جرم ما را واگذار

یاد ده ما را سخن‌های دقیق                  کان به رحم آرد تو را ای خوش رفیق

گر خطا گفتیم، اصلاحش تو کن                مصلحی تو، ای تو سلطان سُخُن

کیمیا داری که تبدیلش کنی                       گر چه جوی خون بُود، نیل‌اش کنی

این چنین میناگری‌ها کار توست             این چنین اکسیرها ز اسْرار توست

 

 و السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

 


[1] - اشاره به حدیث: قدسى است كه حضرت حق مى‏فرمايد: «كُنْتُ‏ كَنْزاً مَخْفيّاً؛ فَاحبّبْتُ انْ اعْرَفَ، فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لِكَىْ اعْرَف» من گنجى مخفى بودم، دوست داشتم كه شناخته شوم، پس خلق كردم تا شناخته شوم.

[2] - اشاره به سخن حضرت سجاد«علیه‌السلام» در «مناجات التّائبین» است که عرضه می‌دارند: «وَأَماتَ قَلْبِى عَظِيمُ جِنايَتِى.»

27146
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: در مورد مراحل و فرایندی که در کتاب اشراق انقلاب اسلامی در فضای مدرنیسم فرمودید که ایجاد انقلاب و تشکیل دولت اسلامی و تشکیل کشور اسلامی تا نهایت تمدن اسلامی خواستم لطف بفرمایید راهنمایی بفرمایید که ۱. آیا ظاهرا با توجه وضعیت حاضر از لحاظ دینی و سبک زندگی و... آیا تا ظهور امام زمان (عج) باید حتما این مراحل طی شود؟ یا نه؟ ۲. آیا یکی از نقاط عطف تاریخ و لازمه ی برگشت مردم به دین و سبک زندگی اسلامی، فرو ریختن غلبه مدرنیته بر ذهن هاست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه. إن‌شاءاللّه مردم به خود می‌آیند و آماده‌ی نوع دیگری از زندگی می‌شوند. ۲. به نظر بنده نیز اینچنین است. موفق باشید

27115

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر: مگر لازمه اشک و تضرع و مناجات به درگاه خداوند «معرفت» نیست که به وسیله آن، این حالت تضرع به انسان دست می دهد. پس چگونه می توان تضرع افرادی مثل خوارج در گذشته که رنج عبادت را بر خود هموار می کردند یا تکفیری ها که در زمان حال با اخلاص انتحار می کنند را توجیه کرد؟ اینها با اعتقاد راسخ قلبی و از سر معرفت «هرچند معرفتی غلط» و متعاقب آن با «اخلاص» اعمال احمقانه شان را انجام می دهند. اولا خواهشمندم این تناقض را رفع بفرمایید دوما چرا خداوند اینها را که توان و ظرفیت الهی شدن را داشته اند هدایت نکرده است؟ سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نقش شیطانی که ۶ هزارسال عبادت داشته است را نباید در این موارد ساده گرفت که برای این بیچاره‌ها که در تنگ‌نظری‌شان نسبت به دینداری غرق‌اند؛ چه دام‌های خطرناکی پهن کرده است. اگر از این تنگ‌نظری دست بردارند، خداوند آن‌ها را هدایت می‌کند. بد نیست به سؤال و جواب شماره‌ی ۲۷۱۰۵ رجوع شود. موفق باشید

26549

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا محضر استاد معظم، سلام علکیم و رحمه الله: ضمن عرض ادب و احترام و البته تقضای پوزش بابت ایجاد مزاحمت برای آن استاد گرانمایه، لطفا در صورت امکان نظر خود را درباره ارجحیت اصلح بر صالح مقبول یا برعکس مرقوم بفرمایید. ضمنا تقاضا دارم، لطف فرمایید و در صورت امکان این حقیر را که مایلم در شهر تهران رای بدهم، راهنمایی کنید. به نظر حضرت عالی نامزدهای کدام یک از لیست های شهر تهران شایسته تر هستند؟ لیست جبهه پایداری یا لیست شانا یا غیر آن ها! مجددا از لطف شما استاد معظم که بر شاگردنمایانی چون بنده روا می دارید متشکرم. التماس دعای خیر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تصمیم‌گیری در این مورد آسان نیست. ظاهراً صالح مقبول جهت تصمیم‌گیری کاربردی‌تر است. ممکن است در عمل برای انتخاب اصلح، به مشکل برخورد کنیم با نظر به آن‌که صالحِ مقبول را در دلِ سنت اسلامی و انقلاب اسلامی، صالحِ مقبول می‌دانیم. ۲. چندان نمی‌توانم در این مورد ورود کنم. موفق باشید

25952

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و احترام به استاد گرامی: علامه طهرانی و بسیاری از علما و اهل عرفان معتقدند که رفتن به سینما به ویژه برای طلاب مضر است و در روح آنها اثرات منفی دارد لذا از جنابعالی پرسشی داشتم و آن اینکه اگر ما طلاب به سینما نرویم چگونه می توانیم در مقابل فیلم های بد بایستیم و از تشریع آنها جلوگیری کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم در حال حاضر شرایط متفاوت باشد. ولی با این‌همه تا می‌شود نباید با لباس روحانی در سینما حاضر شد، مگر در رابطه با فیلم‌های ارزشی که جنبه‌ی تقویت و تبلیغ آن‌ها به میان آید. موفق باشید

25439

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: چگونه بفهمیم که اعمالمان صرفا برای خدا بوده و هیچ غل و غش و ریایی داخل آن نیست؟ لطفا یک منبع برای مطالعه معرفی نمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید اگر مدتی با نامه‌ی ۳۱ نهج‌البلاغه مأنوس باشید، مطلوب خود را می‌یابید. در این مورد بد نیست به دو جلد کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» نظری بیندازید. موفق باشید

24470

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد خیلی مشتاق دیدار شما هستیم. خدا را شکر اگر توفیق دیدار حضوری شما را نداریم با صوت ها و شرح های حضرت عالی مانوس هستیم. استاد سوالی داشتم خدمت شما بزرگوار.به توفیق الهی چند بار حالت هایی در نماز داشتیم یا در هنگاه مطالعه چیزهای نابی خدا به بنده ی حقیر نشان داده. این دومین مرتبه است که برایم پیش می آید. وقتی این حالات را به رفقا و هم بحثی های خودمان که با هم پنج نفریم و مباحث شما را با هم کار می کنیم، بعد از گفتن همچین زمین میخورم که اصلا نمیتونم بلند کنم خودم را. دفعه قبل نزدیک به سه ماه طول کشید انگار خدا از بنده روی برگردون و شیطان سوار شد و هر طرف که خواست بنده را برد. الان هم یک هفته ای می شود که دوباره یک حالت در نماز را برای دو نفر از رفقا که یکیشون حکم استاد ما را دارد گفتم و دوباره همون طور شدم. به طور مثال بدترین گناه را هم انجام میدم اصلا انگار نه انگار نه عذاب وجدانی نه هیچی انگار زبونم لال خدا روی برگردونده. می خواستم بدونم مشکل که پیش میاد از این موضوعه یا چیز دیگه ای تو کاره؟ با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر چه در این راه نشانت دهند. گر نستانی به از آن‌ت دهند. راه را ادامه دهید و به این حالات اهمیت ندهید. موفق باشید

24213
متن پرسش
سلام: مگر نه اینکه جنین بدن و صورت مناسب با خود و آینده خود را میسازد و شکل می دهد؟ پس چرا در جوشن کبیر آمده است «یا من یصور فی الارحام ما یشا؟»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور در نظر بگیرید که همان وقت که جنین بدن و صورت مناسب خود را شکل می دهد مطابق خواست و اراده ی الهی است بر ان مبنا که در قرآن داریم: «وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ». موفق باشید

22974
متن پرسش
با عرض سلام و دعای سلامتی و طول عمر برای شما: جناب استاد مدت کوتاهی است که با آثار ارزشمند شما آشنا شده ام و همین جا می خواستم از شما کمال تشکر را داشته باشم چرا که بعد از سالها تلاش و دست و پا زدن در مسیر خودسازی تازه اکنون با نوری که شما به زندگی من تاباندید احساس می کنم وارد عالم جدیدی شده ام و حس می کنم‌ که گمشده ام را می توانم بین سخنان دلنشین شما بیابم. و کاش می توانستم محبت شما را جبران نمایم. استاد گرامی چند سوال داشتم: ۱. گاهی زیادی از بحثها احساس هیجان و بیقراری می کنم چگونه خودم را آرام کنم؟ ۲. استاد گرامی نگران این هستم که در آینده ببینم مسیر را درست نرفته ام. مثلا در موقع مناسب خلوت نداشته ام یا ذکری که سرعتم را زیاد کند در موقع مناسب خودش نگفته ام یا یک توصیه مهم را دیر شروع کرده ام. لطف نموده و مرا راهنمایی بفرمایید که چطور جلوی این گونه حسرتها را بگیرم؟ ۳. آیا در میان گذاشتن مباحثی که یاد می گیرم با یکی از نزدیکانم کار درستی است و آثار مثبتی دارد یا سکوت بهتر است؟ (می دانم که آن شخص به این بحثها علاقمند است و ظاهراً آشنایی با این مطالب تاثیر خوبی بر او دارد.) ۴. کسانی که به آنها مطالبی که یاد گرفته ام را بیان می کنم باید چه ویژگی ای داشته باشند تا گفتگو با آنها برای من بهتر از سکوت باشد؟ و من باید چه هدفی را در این مورد دنبال کنم؟ ۵. در مورد تجربیات خود، چه اینکه موفق به کاری شده باشم یا شکست خورده باشم با آن شخص سخن بگویم یا خیر؟ از راهنمایی های ارزشمند شما متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نماز ۲. خود خداوند کمک می‌کند، سعی کنید نیّت خود را هرچه بیشتر خالص کنید و خودنمایی در میان نباشد، تواضع و تواضع ۳ و ۴. کار خوبی است ولی باید برخورد دوستانه باشد و آن افراد، نحوه‌ای از طلب را از خودشان نشان دهند هرچند ممکن است که در مقابل بعضی از مباحث سؤال داشته باشند که باید جواب‌داده شود. ۵. تا می‌شود مگر در حدّ ضرورت از خودتان سخن نگویید. موفق باشید

32911

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد محترم: طاعاتتون قبول درگاه حق. دلیل سوال ملائکه پس از آفرینش حضرت آدم (ع) چه بوده است، با توجه به اینکه ادوار آفرینش متعددی وجود داشته و حقیقت محمدیه یا حقیقت انسان کامل با توجه به ظرفیت هر دور از آفرینش بروز و ظهور داشته؟ و چون خداوند متعال اول و آخر و ظاهر و باطن است بنابراین صفات و افعال او نیز ازلی است و آفرينش انسان و زمین هم از ازل بوده بنابراین باید این حقیقت، یعنی مسئله ی خلیفه اللهی و ظهور همه ی اسما در انسان، از ازل که آفرينش انسان بوده منکشف شده باشد؟ یا اینکه این پرسش تکوینی و ازلی باشد؟ ۲. آیا تنها در این دور از آفرینش حقیقت محمدیه با تمام جلوات به صورت ۱۴ معصوم (ع) ظهور کردند؟ اگر آری دلیلش چیست؟ زیرا به نظر می رسد با توجه به روایاتی که می فرمایند اگر یک روز تا قیامت مانده باشد ابتدا ظهور انجام می‌گیرد و....، در بقیه ادوار آفرینش هم همینطور باشد و باید خلقت به هدف نهای اون برسد؟ و اگر در ادوار دیگر هم امکان بروز این حقیقت با تمام جلوات بوده، بنا براین بی نهایت ظهور حقیقت محمدیه محتمل است که بهترین ظهور اون حقیقت، ۱۴ معصوم (ع) هستند به همین صورتی که برای ما ظاهر شدند، یعنی بی نهایت آدم (ع)، بی نهایت حضرت محمد (ع) ،بی نهایت علی (ع) ،بی نهایت فاطمه ی زهرا (س) و ..... که با توجه به حضور ایشان در همه ی زمان‌ها و مکان ها، ایشان یک وجود پیوسته در عالم غیب و شهادت از ازل تا ابد دارند و در این وجود در تمام ادوار آفرينش به اولیت و آخریت و ظاهریت و باطنیت حاضر هستند؟ (در حدیثی منسوب حضرت علی (ع) می فرمایند، انا الاول و الآخره و ظاهر و الباطن) بقیه انسان های کامل یا پیامبران الهی نیز همین طور هستند‌؟ مثلا اولین انسان در هر دور از آفرینش حضرت آدم (ع) هستند و خاتم آنها حضرت محمد (ص) و ام ابیهای ایشان فاطمه (س) و نفس ایشان علی (ع) هستند و.....

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در فصّ «آدمی» عرض شد که به هر حال فرشتگان در محدوده ذات وجودی خود متوجه حقیقت اسماء شدند و لذا جامعیت اسماء را که مقام انسان کامل و خلیفة الله است، نمی‌توانستند درک کنند. و این مشکل به جهت غفلت از محدودیت‌شان بود که منجر به آن نوع اعتراض شد. ۲. حقیقت اسماء، از همان ابتدا در مقام حقیقت محمدی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در عالم احدی حاضر است ولی مظاهرِ آن حقیقت در آخرین مرحله آفرینش عالم به ظهور می‌آید و هرکس نمی‌تواند متوجه حقیقت پنهانی آن باشد همان‌طور که انقلاب اسلامی در مسیر توحیدی‌اش همواره و به مرور ابعاد نهفته آن به ظهور می‌آید و هرکسی متوجه آینده این حرکت توحیدی نیست، مگر امثال رهبر معظم انقلاب که تأکید دارند نباید به هیچ وجه در این مسیر نا امید شد و احساس وجود بن‌بست کرد. موفق باشید

30470

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد: ما در حوزه های علمیه هرکس را می‌بینیم به جایی رسیده در اثر قرار گرفتن زیر نظر یک استاد بصورت جدی بوده است استاد صمدی می فرمودند که حتی آیت الله حسینی طهرانی از ۵ تا ۱۰ سال اجازه حضور در درس عالم دیگری را نمی دادند تا شخصیت آنها شکل بگیرد و بعد به علمای دیگر رجوع کنند. من با افراد با استعداد زیادی در حوزه مواجه شدم که آنچه باید می شدند نشندند و ظاهرا جای استاد در سلوک علمی شان بسیار خالی است به ذهن شما چی می رسه؟ تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جزوه‌ی «روش سلوکی آیت الله بهجت» در این رابطه شده. خوب است به قسمت جزوات در  نوار بالای صفحه‌ی اول سایت در بخش نوشتارها، سری بزنید و با حوصله آن جزوه را مطالعه بفرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی